موسیقی
درخواست روایاتی در مورد حرمت یا عدم حرمت موسیقی و آلات موسیقی
ارسال شده توسط IVI.@.H.D.I در دوشنبه, ۱۳۹۳/۰۷/۰۷ - ۰۸:۲۷با سلام و عرض ادب و احترام
میخواستم لطف کنید احادیث صحیح و معتبری در مورد اینکه چه نوع موسیقی حرام است بگذارید با تشکر .
و همچنین احادیثی در مورد آلات موسیقی .
که آیا نواختن و صدای همه آلات موسیقی حرام است و یا اینکه حرمت آن حد و مرز دارد ؟
آیا گرایش به موسیقی غنا دار در انسان امری فطری است ؟؟؟
ارسال شده توسط FT_Mohammadi در چهارشنبه, ۱۳۹۲/۱۰/۰۴ - ۲۳:۳۴با سلام ...
سوالی که برای من پیش اومده این هستش که آیا گرایش به موسیقی غنا دار امری فطری در انسان شکرده میشه ؟؟؟
مثلا اگر یه پسربچه یا دختر بچه که به زور راه میره ... رو یه دنبک بگیرین دستتون و شروع به نواختن کنین ... خوشش میاد و شروع میکنه به جنگولک بازی ...
آیا شیطون گولش زده ... یا اینکه گرایش به این نوع موسیقی در این فرزند امری فطری شمرده میشه ...
با تشکر از پاسخگوئیتون ....
گوش دادن به موسیقی در باشگاه ورزشی
ارسال شده توسط alone boy در دوشنبه, ۱۳۹۲/۰۸/۱۳ - ۰۱:۱۷با سلام و عرض ادب خدمت دوستان اسک دینی
بنده مدتی هست که به باشگاه بدنسازی میرم و توی باشگاه موسیقی میزارن ، امروز فردا هم ماه محرم میخواد برسه
بنده خوشم نمیاد که توی ماهی که برای آقامون عزادار هستیم به موسیقی گوش بدم ولی از طرف دیگه هم به دلیل اینکه مجرد هستم و برای کنترل فشار جنسی به باشگاه میرم تا ورزش کنم و نیروی اضافی بدنم با ورزش کردن تخیله بشه ...
میخواستم بدونم مشکلی نداره باشگاه برم همراه با موسیقی که پخش میکنن؟
از نوازندگي در مجالس عروسي تا ساخت موسيقي براي روايت فتح
ارسال شده توسط افلاکیان در دوشنبه, ۱۳۹۲/۰۱/۱۹ - ۱۶:۰۳ضيه تحول شهيد آويني و ماجراهاي سبيل نيچهاي و دست گرفتن كتاب «انسان تك ساحتي» توسط او را زياد شنيدهايم. اما شهيد آويني علاوه بر اينكه بعد از مجذوب امام خميني(ره) شدن متحول شد، موجب تغيير و تحول خيلي افراد ديگر هم گرديد. رضا سلطانزاده كه ساخت موسيقي براي مستند روايت فتح را بعهده داشته يكي از اين افراد است. او سال 82 در گفتگو با ماهنامه سوره –تحريريه چهارم- ماجراي آشنايي خود با سيد شهيدان اهل قلم را شرح داده است. اين گفتگو علاوه بر اينكه روايتي است از تاثيرگذاري شهيد آويني بر اطرافيانش، ميتواند نگاه آن شهيد بزرگوار به موسيقي –خاصه موسيقي فيلم- را هم به خوبي شرح دهد. خواندن اين گفتگو را با توجه به در پيش بودن سالگرد شهادت سيد مرتضي آويني از دست ندهيد.
آقاي چشم آبي!
سال 56 در گروه پیشآهنگی ساكسیفون میزدم. انقلاب كه شد، ساكسیفون ما هم تبدیل شد به پیانو، بعد از مدتی كه ساز زدن را یاد گرفتم، آمدم توی كار فروشندگی ساز. یك روز آقایی كه چشمهای آبی داشت، آمد مغازه دستگاه خاصی میخواست، من هم نشانش دادم. میگفت كار ما موسیقی فیلم است. خیلی به كار فیلم علاقه داشتم اما تا به حال برای كسی نزده بودم، یك موقعهایی برای خودم میزدم.
گفتم این دستگاه این طور است، آن طور است. گفت باشد میبرم و استفاده میكنم. گفتم مشكل اپراتوری با آن پیدا میكنید، چون دستگاه پیچیدهای است. گفت نه، آنهایی كه كاری میكنند، میتوانند و دستگاه را برد...
همان شب همان آقای چشمآبی با من تماس گرفت. او را از صدایش شناختم. گفت یكی را میتوانی پیدا كنی كه بیاید و با این دستگاه كار كند؟ گفتم من خودم هستم، میآیم و آن را راه میاندازم.این شد كه برای اولین بار رفتم حوزه هنری.
آنجا بود كه به من گفتند آن آقایی كه چشمهای آبی داشت، اسمش نادر طالبزاده است.
يك سال مانده بود به شهادت آويني
(طالب زاده) آن زمان داشت فیلم «خنجر و شقایق»اش را تدوین میكرد. مسئله، موسقی متن فیلم «خنجر و شقایق» بود. گفتم مشكل چیه؟ گفتند ما میخواهیم این قطعه را بزنیم. گفتم باشد و دستگاه را راه انداختم. یك قطعه از موسیقیاش را زدم. دیدیم طالبزاده حالش تغییر كرد. گفت تو خودت میتوانی این قطعه را بزنی؟ با كسانی كه اینجا روی موسیقی كار میكردند، از دیروز تا حالا كلی كار كردهایم ولی هیچ چیزی نزدهاند. اما الان شما خیلی خوب میزنی. گفتم میتوانم و موسیقی متن فیلم را در عرض دو سه هفته ساختیم و تمام شد.
او از موسيقي گفت، من سر درد گرفتم!
دوره جدید روایت فتح را تازه شروع كرده بودند كه ما هم به آنها ملحق شدیم. من را به آقای فارسی معرفی كردند. فارسی گفت تو حتماً باید آوینی را ببینی، خیلی به كارمان كمك میكند. من تا به آن روز آوینی را از نزدیك ندیده بودم، حداقل از روزی قیافه نمیشناختم. فكر میكردم آوینی همان آقای نوریزاده است، چون صداهایشان خیلی به هم شبیه بود.
فارسی گفت ما الان درگیر موسیقی متن روایت فتح هستیم. تا به حال هم فقط طبل بوده و بیشتر از موسیقی خارجی استفاده كردهایم. گفت كه قرار میگذاریم و آوینی را میبینیم.
آن شب كه قرار گذاشته بودیم، آمدند مغازه دنبال من؛ فارسی بود و نقاشزاده و خود آوینی، سوار ماشین كه شدم، دنبال آوینی میگشتم كه البته به شكل و شمایل نوریزاده نبود. ماشین حركت كرد و رفتیم منزل ما. بعد از آنكه آقای آوینی را به من معرفی كردند، سه چهار ساعتی نشستیم و او درباره موسیقی صحبت كرد و گفت موسيقي اصلا چي هست و كجاست. باور كنید سر درد گرفتم. پیش خودم فكر میكردم، این چه میگوید.
خستگی سالک
ارسال شده توسط vahid_barvarz در جمعه, ۱۳۹۱/۱۱/۲۰ - ۲۱:۳۸به نام خدا
سلام
لطفا بفرمایید حال سالک چگونه است ؟ خستگی دارد ؟ این گریه سالک برای چیست و چرا همیشگی نیست ؟ چرا سالک سیراب نمی شود ؟ اگر سیراب شدنی در کار نیست پس چرا راه می پیماید ؟ چرا وقتی گریه می کند , آرام می شود اما بعد از چند لحظه باز تشنه تشنه می شود ؟ این بی قراری سالک برای رسیدن به حق کی به قرار می رسد ؟ سالک خسته و خجالت کشیده در برابر خدا , چه کند که آرام گیرد ؟
با تشکر
یا حق
موسيقي ( ما گوش نمي دهيم )
ارسال شده توسط گل نرگس در یکشنبه, ۱۳۹۱/۰۲/۰۳ - ۰۸:۴۳برگرفته از وبلاگ " من و زهراي خوبم " دوران راهنمائي كم كم با موسيقي انس گرفتم ،مجاز و غير مجاز از خارجي بگير تا ايراني اينور آبي و آنور آبي تا دوران دبيرستان ،كم كم براي خودم صاحب آرشيو هم شده بودم و منبع تغذيه ي دوستان .اواخر سال پيش دانشگاهي بساط موسيقي را جمع كردم تا مزاحم درسم نباشد و دوباره از سال اول دانشگاه شروع كردم و اينبار حرفه اي تر از قبل.تا اينجا كه بعضي اوقات روزي چهار پنج ساعت پاي رايانه يا واكمن بودم.يه واكمن حرفه اي سوني هم پدرم از لاهور پاكستان برايم خريده بود كه نظيرش را تا پنج سال بعد هم در ايران نديدم و البته خود اين واكمن مشوقي بود براي اينكه زمان بيشتري را با آهنگ تنها باشم.اين داستان ادامه داشت تا يك سفر .تعطيلات بين دو ترم بود كه يك سفر مشهد با قطار پيش آمد و البته تنها و بدون خانواده.با پسر يكي از اقواممان در مشهد رفتيم حرم پابوس حضرت بعد از نماز مغرب.وارد حرم شدم رسيدم نزديك ضريح ناگهان يك لحظه به خودم آمدم ديدم رسيده ام كنار ضريح سلطان انس و جن حضرت ثامن الحجج اما بي خيال از همه جا دارم زمزمه ميكنم: بارون امشب ...توي ايوون ..مثل آزادي تو زندون .. و الي آخر آنهائي كه با سياوش قميشي آشنا هستند ميدانند كه اين شعر از آلبوم" امير" اوست كه جزو اولين آلبوم هاي نامبرده به حساب مي آيد و البته آنموقع شايد اين آهنگ را صد بار گوش كرده بودم و ملكه ذهنم شده بود و حالا گستاخي ام به جايي رسيده بود كه رسيده بودم كنار جسم مطهر آقاي عزيزم و ورد لبهايم اين خزعبلات شده بود !! جائي كه ورد لبهاي علما آنجا الله نور السماوات و الارض مثل نوره كمشكاه فيها مصباح است ،ذكر شريف صلوات است يا سلام به حضرت .اينجا بود كه لرزيدم و اشكم روان شد مثل بچه هاي ننه مرده ..يه نگاه به خودم مي انداختم و نگاهي به حضرت ،سرتان را درد نياورم همانجا رو كردم به حضرت رضا و عرض كردم : آقا جان معتاد شدم دست خودم نيست ،شما كمكم كن..از من ترك موسيقي از تو هم كمك و لطف.آنموقع البته مباني اعتقادي و عرفاني مواجهه با موسيقي را نمي دانستم ولي همينقدر برايم در آن لحظه مسجل شد كه بايد با موسيقي خداحافظي كنم.اين شد كه از آقا خداحافظي كردم و برگشتم تهران.بلافاصله وارد اتاقم شدم و همه آرشيوم را كه چند ده هزار تومان آنموقع پول برايشان داده بودم را پاك كردم بدون معطلي و تشكيك و كلي هم سي دي را شكاندم مثل كاري كه حضرت ابراهيم كرد با بتهاي بتخانه ي نمرود .شكستم و پاك كردم با قدرتي كه گرفته بودم از آقا .يه توبه ي سفت و سخت.البته اين اول كار بود و مهمترين قسمت ولي بعدها اينقدر درهاي رحمت عجيب و غريب به رويم باز شد كه اگر بخواهم همه را بگويم مثنوي مي شود هفتاد من. همينقدر بدانيد كه هنوزم كه هنوز است بعد از ده سال هر وقت اين مار خوش خط و خال به سراغم مي آيد با همان منبع انرژي فراريش مي دهم و هنوز توبه ام را نشكسته ام به حول و قوه ي الهي.مهمترين چيزي كه بايد بدانيد اين است كه خوب حالا چه مي كني با خلا موسيقي.دقايق و ساعات فراغتت را با چه پر ميكني؟ كه بايد عرض كنم مونسم در اين چند سال ترتيل و صوت قرآن بوده و نواي مناجات مداحان بويژه چند سال با نواي مناجات مسجد كوفه حاج مهدي سماواتي صفا كرده ام و كلي هم سخنراني گوش كرده ام كه اگر از هر منبري يك نكته ياد گرفته باشم الان مي شود يك عالمه مطلب.جالب است موقع خواستگاري از زهرا باورم نمي شد او هم مثل من تارك موسيقي باشد و داشتم شاخ در مي آوردم و باورم نمي شد دختري بالاشهري پيدا كنم كه اهل موسيقي نيست و البته زهرا هم مثل من سوء پيشينه داشته اما او هم تحت تاثير مواردي ترك كرده بود اين معضل را يكسال قبل از اينكه من به خواستگاري اش بروم و حالا او هم به بركت اين كارش الان حافظ ۱۳جز قرآن است و هنوز هم بيشترين وقتش را در خانه با قرآن مانوس است. اما جالب اينجاست كه الان هركداممان وقتي روزهاي جمعه ميخواهيم كاري در منزل انجام بدهيم مثلا كتابخانه را مرتب كنيم يا نظافت كنيم منزل را ،لب تاب را روشن مي كنيم و به فراخور زمان يا سخنراني گوش مي كنيم يا مداحي و البته زهرا روزها در منزل بيشتر اوقات در حال گوش دادن به ترتيل قرآن است و غبطه مي خورم به حالش خيلي .. حالا هي بگوييد آدم متحجر گير نمي آيد كلي حرف نگفته ماند و مباني اعتقادي مان را هم خيلي شرح ندادم و اصولا نپرداختم به اینها که علامه طباطبائی مارش اخبار را هم گوش نمی داد یا اینکه درختی است در بهشت که کسی که گوشش حرام شنیده باشد بی بهره است از صوت خوش آن درخت در بهشت ولي يك نكته را حيف است نگويم اين نوشتار حضرت امام روح الله در كتاب ارزشمند چهل حديثشان است كه : اى عـزیـز، بـکـوش تـا صـاحب عزم و داراى اراده شوى ، که خداى نخواسته اگر بى عزم از این دنیا هجرت کنى ، انسان صورى بیمغزى هستى که در آن عالم به صورت انـسـان مـحـشور نشوى ، زیرا که آن عالم محل کشف باطن و ظهور سریره است . و جرئت بر مـعـاصى کم کم انسان را بى عزم مى کند، و این جوهر شریف را از انسان مى رباید. استاد مـعـظم ما، دام ظله ، مى فرمودند بیشتر از هر چه گوش کردن به تغنیات سلب اراده و عزم از انسان مى کند. حتما ميدانيد كه مراد حضرت امام خميني از "استاد معظم ما"،منظور حضرت آيت الله شاه آبادي رحمت الله عليه است كه استاد اخلاق حضرت امام بودند و در حرم حضرت عبد العظيم مدفونند.
آغاز داستان از اينجاست بود :
موسيقي اجباري
ارسال شده توسط یا زهرا(س) در دوشنبه, ۱۳۹۰/۰۳/۱۶ - ۱۳:۲۹سلام!
اگرچه من خودم اهل موسيقي نيستم.وباور دارم كه روي روح وروان انسان تاثير سوء ميذاره. اما متاسفانه خانواده من اگرچه ازجنبه هاي ديگه مقيدن اما موسيقي رو حرام نميدونن. ومن مجبورم گاهي وقتا مطابق ميل اونا رفتار كنم ،مثلا وقتي يه آهنگ ميذارن نميتونم توي گوشم هندزفري بذارم چون ناراحت ميشن يا بهشون برميخوره. وبرخوردشون با من بد ميشه.بعضي وقتا در مسافرت مجبورم چند ساعت با موسيقي كه پخش ميشه ومنو آزار ميده كنار بيام،وسكوت كنم.
به نظر شما من بايدچكار كنم؟!!آيا بي توجه به ناراحتي اونا هندزفري رو بذارم توي گوشم وچيزاي مورد علاقه خودمو گوش بدم تا گناه نكنم؟يا به احترامشون مثل هميشه سكوت كنم؟!!
گوش کردن به موسیقی ، هنگام اذان اشکال داره؟
ارسال شده توسط nakisa در سهشنبه, ۱۳۹۱/۰۱/۲۲ - ۰۸:۰۴آیا گوش دادن به موسیقی در زمانی که اذان قرائت میشه یا کلا در وقت اذان ، اشکالی داره؟