عالم مثال
ارتباط روح و بدن بعد از مرگ
ارسال شده توسط muiacir در پنجشنبه, ۱۳۹۷/۰۴/۲۱ - ۱۶:۲۸
سلام
به محضی که آدم میمیره روحش میره برزخ یا مثلا توی این دنیا میمونه و تشیع جنازه رو میبینه و ....؟
ارتباط عالم مثال با عالم ماده
ارسال شده توسط صمیمی در یکشنبه, ۱۳۹۶/۱۲/۱۳ - ۱۶:۰۲سلام
در عالمی که در آن زندگی میکنیم به عالم طبیعت و عالم ماده تعبیر میشود. و عالم مثال عالمی تعریف میشود که مجرد از ماده باشد ولی هنوز برخی احکام ماده نظیر شکل و رنگ رو دارد.
آیا برای اینکه ارتباط عالم مثال با عالم ماده رو درک کنیم میتوانیم بگوییم علت شکل داشتن و رنگ داشتن اشیای پیرامون عالم طبیعت بخاطر ارتباط عالم طبیعت با عالم مثال می باشد؟
آیا انسان یک روح و یک بدن دارد یا بیشتر؟
ارسال شده توسط امام عشق در شنبه, ۱۳۹۲/۱۱/۲۶ - ۲۳:۴۳بسم الله الرحمن الرحیم
سلام.
انسان یک روح دارد و یک بدن.و این بدن میتواند جسمهای مختلفی را بپذیرد.
روح و بدن پیوسته باهم هستند تا هنگام مرگ.
پس انسان بیش از یک روح و بدن ندارد و اگر روح و بدنی در یک نقطه باشند نمیتوانند در نقطه ای دیگر باشند.
شبهه
اگر فرضیات فوق درست و صحیح باشند زمانی که من نوعی میخوابم در خواب بدن خویش را در نقطه ای میبینم و در آن نقطه بدن برادر و دوستان خود را در خواب میبینم چرا برادر و دوستان من در همان لحظه بدن خود را و بدن من را در نقطه ای دیگر میبینند؟چگونه یک روح وبدن در عین حال میتوانند در چند نقطه حضور داشته باشند؟
اگر فرضیات فوق درست نباشند.آنوقت ماقائل به چندین روح و بدن برای یک شخص هستیم.که به نوعی تناسخ ارواح را تایید میکند.
و اگر تناسخ ارواح را بپذیریم آنوقت شبهاتی دیگر به وجود می آید.
عالم مثال(از نظر عرفا)
ارسال شده توسط ashr در پنجشنبه, ۱۳۹۰/۱۱/۲۷ - ۱۸:۴۱يكي از مباحث مهم فلسفه ملاصدرا اثبات عالم مثال و تجرد خيال است .در ميان حكماي اسلامي ، حكماي مشاء ، بويژه شيخ الرئيس وجود اين عالم را منكرند . شيخ اشراق ضمن اذغان بوجود آن ، با طرح ادلّهاي كوشيده است وجود آن را اثبات كند، اما به اين علت كه خيال را منفصل ميداند ، اهل تصوف و عرفان بويژه محي الدين عربي در آثار خود علاوه بر قبول عالم مثال ويژگي هاي آن را ذكر كرده اما از ابراز استدلال و برهان در اين زمينه خود داري كرده اند.
حكيم ، صدر المتألهين شيرازي در قبول وجود عالم مثال هم صداي عرفا و شيخ اشراق است و در كتاب اسفار ، براهين متعددي هم براي اثبات مثال متصل و هم مثال منفصل اقامه فرموده است . او با اثبات تجرد بعد خيال موفق شده است معاد جسماني و حشر همه عوالم وجوديه و لزوم بازگشت جميع موجودات به مبدأ اعلي را اثبات كند ؛ او معتقد است دار آخرت ، منحصر به عالم روح نيست ،بلكه مرتبه اي از عالم آخرت را عالم اجساد و اجسام و سماوات و نفوس ارواح جسماني تشكيل ميدهد . بدين منظور ملاصدرا قوة خيال متصل و تجرد آن را مطرح و اثبات كرده و از اين طريق توانسته است كيفيت عذاب قبر و سكرات موت را تبيين و عوالم برزخي در قوس صعود و نزول را اثبات كند . با اصل حركت جوهري و تجرد خيال كه از ابتكارات بارز اين فيلسوف است ، بسياري از اشكالات موجود در باب معاد جسماني مرتفع شده است.
بعد از طرح بحث عالم مثال و ارائه آراء حكماي بزرگ اسلام ، به بررسي نظر صدرالمتألهين در اين باب ميپردازيم و نقاط اختلاف و اشتراك نظر او را با حكما و عرفاي قبل از او بيان مي كنيم.
عالم مثال
عالم مثال واسطه ميان عالم جبروت و عالم ملك و شهادت است. عالم مثال يك عالم روحاني است كه از طرفي به لحاظ داشتن مقدار و بدليل محسوس بودن ،شبيه جوهر جسماني است و از طرف ديگر ، بدليل نورانيّت شبيه جوهر مجرد عقلي است . عالم مثال از جهت تجرد از ماده، عالمي روحاني و علمي و ادراكي است و از جهت تقدر و تجسم شباهت به عالم كون و فساد دارد . اين عالم ، مانند جواهر عقلي از جهت امكان ذاتي ، بدون تراخي از مبدأ وجود صادر شده است. لذا آثار مواد جسماني ،از جمله حركت و تجدد وكون و فساد بر آن مترتب نيست. پس عالم مثال ازآن جهت كه غير مادي است ،شبيه عالم ارواح است و از لحاظ داشتن صورت و شكل و مقدار ، شبيه عالم اجسام است .
عرفا ميگويند چون معاني از حضرت الهي فرود ميآيند ، در مرحله جهان مثال ، يك صورت جسماني و حسي ، مانند صورت خيالي ما ميپذيرند و سپس به عالم ملك فرود ميآيند؛ به همين علت جهان و عالم مثال را خيال منفصل مينامند.از نظر عرفا عالم مثال را به دو جهت ، مثالي ميگويند يكي اينكه مشتمل بر صورتهاي همة موجودات عالم جسماني است وديگر اينكه اين عالم، شبيه نخستين مثالهاي صوري و حقايق واقع در حضرت ختمي (ص) است . قيصري در شرح مقدمه خود بر فصوص الحكم مي گويد : جميع معاني و حقايق موجود در عالم، چه در قوس صعود و چه در قوس نزول داراي صورت مثالي است كه با كمالات آن مطابقت دارد ؛ چون مثال محل ظهور حقايق است و هر حقيقتي از اسم ظاهر بهره دارد ، ارواح عقول به اعتبار تجلي وظهور در مراتب مثالي يك نحوه تبيني در اين عالم دارند ، لذا حضرت ختمي ، خواجه كائنات(ص)، حضرت جبرئيل را در مقام سدره مشهود نموده است كه داراي بالهاي متعدد است و در خبر است كه جبرئيل هر صبح و شام داخل نهر حيات ميشود و بعد از خروج ، بال و پر خود را تكان ميدهد و از قطرات آبهاي بال و پر او ملائكه نامعدودي خلق ميشود. عالم برزخ مشتمل بر عرش و كرسي و سماوات سبع و ارضيين است و از همين جا ، افراد هوشمند بر كيفيت معراج پيغمبر(ص) و شهود آن حضرت به انبياء عظام در سماوات سبع پي ميبرند.وجود انبياء عظام در عوالم جسماني مثالي ، همان ظهور آنهاست در اين عوالم و در برداشتن عالم برزخ جميع حقايق را .
علامه مجلسي در كتاب بحارالانوار روايت ذيل را از حضرت امام صادق (ع) از طريق شيخ بهايي نقل ميكند :
«ما من مؤمن الاوله مثال في العرش، فاذا اشتغل بالركوع والسجود ونحوها فعل مثاله فعله ، فعند ذلك تراه الملائكة عند العرش ويصلون ويستغفرون له ، و اذا اشتغل العبد بمعصية أرخي الله تعالي علي مثاله لئلا تطلع الملائكة عليها، فهذا تأويل يامن أظهر الجميل وسترا القبيح.»
ترجمه: براي مؤمن مثالي در عرش وجود دارد زماني كه او مشغول ركوع وسجود ميشود مثال او هم مشغول به آن ميگردد. در اين هنگام ملائكه بر او درود فرستاده و براي او طلب مغفرت ميكنند . در زماني كه آن بنده گناهي را مرتكب ميشود و خداوند آن را براي مثال ضعيف ميگرداند تا ملائكه بر گناه او اطلاعي پيدا نكنند و اين است معناي دعاي اي كسي كه امر زيبا را ظاهر ميگرداني و امر زشت را ميپوشاني.