. سرّ روزه
روزه همانند ساير عبادات اسرار و آثار فراوان دارد و فاطمه زهرا سلاماللهعليها تمام آن اسرار و آثار را در يك جمله خلاصه نموده و فرمود:«و جعل الله ... و الصيام تثبيتا للاخلاص»[1] و نظير اين سخن از همتا و همسرش اميرمؤمنان نيز نقل شده كه فرمود:«و فرض الله ... و الصيام ابتلاء لاخلاص الخلق»[2] حال بايد ديد كه تفسير و پيام اين دو كلام نوراني چيست؟ در اين رابطه ممكن است مطالب بسياري مطرح باشد، ولي به اختصار به چند نكته اشاره ميشود:
الف) ممكن است معناي سخن حضرت اين باشد كه دين باوران اهل ايمان كه پيوسته در مسير بندگي خالصانه و تأمين رضاي حضرت دوست تلاش ميكنند، روزه گرفتن اخلاص آنها را محكم و خلوصشان را تثبيت ميكند، چون روزه عبادتي است كه هيچ يكي از عبادات با آن قابل مقايسه نيست از اين روست كه در روايتي آمده «كل حسنة بعشر امثالها الي سبعمائة ضعف الّا الصيام، فانّه لي و انا اجري به»[3] معناي اين حديث نوراني آن است كه روزه در واقع وصال دوست و شهود جمال محبوب است و اين وصال و لقاء معنوي پاداش روزه است. از اين رو هر عملي نيك ده تا هفت صد برابر پاداش دارد، ولي پاداش روزه خود خدا و وصال و شهود جمال اوست لذا برخي از عارفان ميگويد:«گرسنگي را ثمره مشاهدت بود، و مشاهده معركه گاه مردان است»[4] چه اين كه صاحب فتوحات در معناي فراز حديث حديث ياد شده كه فرمود:«الا الصيام فانه لي» گفته است: روزه و صوم صفت صمداني است از اين رو خداوند با تعبير «فانّه لي» آن را توصيف كرده. و چون صوم صفت صمداني است پس اگر بنده به آن صفت يعني تنزيه از غذا توصيف شده به اعتبار تقييد است، زيرا تنزيه از تغذيه و صمدانيت به صورت مطلق وصف خداوند است، و به صورت مقيد بندة صائم به آن متصف ميشود. از اين روست كه فرمود:«انا اجزي به» حق تعالي جزاء صوم براي صائم است.[5] چه اين كه به گفته حكيم متأله استاد جوادي آملي، هيچ يكي از مشركان بتپرست، براي بت شان روزه نميگرفته است، گرچه ساير اعمال و عبادات را به نحوي در برابر بتهاشان انجام ميداده اند، از اين رو روزه تنها عبادتي است كه خالص براي معبود حقيقي بجا آورده شده و ميشود.[6]
ب) روزه انسان را به صفت صمديت متصف ميكند و انسان از طريق روزه مظهر اسم «الصمد» ميشود، زيرا چنان كه اشاره شد صمد كسي است كه منزّه از تغذيه و غذا خوردن است.[7] و امام حسين درباره معناي صمد فرمود:«الصمد الذي لاجوف له، الصمد الذي لايأكل و لايشرب الصمد الذي لاينام»[8] براساس اين حديث نوراني روزه زمينه ظهور و تجلي اسم الصمد را در وجود انسان فراهم ميسازد، و انسان را فرشته منش ميسازد يعني همان طور كه فرشتگان به عنوان مظاهر اسم الصمد منزه از جوف، خوردن، آشاميدن و خواباند، انسان روزه دار نيز به مشرب فرشتگان تلاش ميكند كه با روزه خود زمينه تجلي صفت صمديت را در خود بوجود آورد. و با اين رويكرد است كه معناي دقيق از سخن فاطمهزهرا(س) بدست ميآيد كه روزه چگونه موجب تثبيت خلوص انسان ميگردد انسان با روزه به گونهاي خالص ميشود كه چون فرشتگان مظهر اسم الصمد شده و از تغذيه تنزيه و پاك ميشود. و در اين رابطه كلام نغز مولوي شنيدني است كه ميگويد:
align: right |
|
|
| گر تو اين انبان زنان خالي كني
|
طفل جان از شير شيطان باز كن
|
تا تو تاريك و ملول و تيرهاي |
|
|
|
|
| پر ز گوهرهاي اجلال كني
|
بعد از آنش با ملك انباز كن
|
دان كه با ديو لعين همشيرهاي[9] |
|
|
بنابراين روزه يكي از راههاي خالي كردن انبان شكم از نان و و تنزيه جان از تيرگيهاست كه آدمي را انباز و مشابه فرشته ساخته و زمينة ظهور صفت صمديت را در او بوجود ميآورد و اين زيباترين معنا تثبيت خلوص و ايجاد اخلاص در انسان است كه در كلام فاطمي اشاره گرديده است. و گويا حافظ از اين گونه آموزههاي متعالي الهام گرفته و گفته است:
align: right |
|
|
| خلوت دل نيست جاي صحبت اضداد |
|
|
|
|
| ديو چو بيرون رود فرشته درآيد[10] |
|
|
ج) نكته ديگر در تبيين كلام فاطمهزهرا(س) در باب اسرار روزه اين است كه روزه نمودار بلندترين و زيباترين جلوه دلدادگي و سرسپردگي عاشق به معشوق است كه در راه وصل او و تأمين خواست او نه تنها از حرامها بلكه از حلالها، مباحها نيز امساك ميكند چون در اين كار خواست و رضاي محبوبش به كاملترين صورت تأمين ميشود. و فراتر از اين مرتبه، در يك مرتبه بالاتر، تمام قواي اداركي خود را در دو ساحة ظاهر و باطن (حواس ظاهري و باطني) تنها در جهت رضا و خواست حضرت محبوبش به كار گرفته و از هرگونه ادراك و معرفتي كه مورد رضا او نباشد امساك و خودداري مينمايد. بدين بيان كه زبانش را از گفتن حرفهاي غيرضروري نگاه ميدارد و اين آموزه وحياني را كه قرآن از جناب مريم نقل كرده تجربه ميكند كه گفت:«اني نذرت للرحمن صوما فلن اكليم اليوم انسيا»[11] اين چنين صوم سكوت زمينهساز آن همه كرامت ميشود كه نصيب مريم شد، چه اين كه نتيجه آن صوم سكوت نطق كودكش عيسي مسيح گرديد كه در گهواره به سخن آمد و گفت:«اني عبدالله اتاني الكتاب و جعلني نبيا»[12] بيترديد تجربه صوم سكوت نتائج قطعي بسياري در پي داد كه تفصيل آن رادر جاي خود بايد ملاحظه كرد.[13] و يا چشم خود را نه تنها از ديدن مناظر حرام بلكه از هرگونه مشاهدات غيرضروري حفظ كند، و گوش خود را نه تنها از شنيدن صداهاي حرام بلكه از استماع حرفهاي غيرلازم حفظ نموده و تنها در ديدن و شنيدن حقايق الهي متمركز سازد. و نيز قوه شامه، ذائقه، لامسه خويش را در مواردي به كار بگيرد كه بويدن، چشيدن، و لمس كردن آنها ضروري و مفيد و حياتش بخش باشد. و هم چنين قواي ادراك باطني خود را نظير مفكره، حافظه، متخيله، واهمه و مانند آن را در مسير انديشيدن در حقايق الهي، حفظ معارف و علوم رباني، و تصور مظاهر جلال و جمال حضرت حق تعالي و شناخت آيات توحيدي، قرار دهد، و از هرگونه فكر و تصور ناصواب پرهيز نمايد.
تا از اين رهگذر به مرتبه برين توحيدي باريابد. و اين مرتبه با امساك و خودداري از مشاهده غيرحقتعالي حاصل ميشود، و در اين مرتبه است كه انسان روزهدار هرچه در نظام هستي مشاهده ميكند مظاهر و تجليات و آيات حضرت حق است.[14] در اين رابطه اين سخن نغز بسيار گويا و شنيدني است:
align: right |
|
|
| برو تو خانه دل را فرو روب
|
چو تو بيرون شوي او اندر آيد
|
موانع تا نگرداني ز خود دور |
|
|
|
|
| مهيا كن مقام و جاي محبوب
|
بتو بي تو جمال خود نمايد
|
درون خانه دل نايدت نور[15] |
|
|
و بدين ترتيب بخوبي روشن ميگردد اين كه فاطمهزهرا(س) روزه را جان مايه اخلاص خوانده سرّش چه بوده است. چه اين كه اگر در كلام اميرمؤمنان در باب آثار روزه آمده:«والصيام ابتلاء لاخلاص الخلق»[16] در اين كلام حضرت نيز از روزه به عنوان زكات بدن خوانده شده.[17] و در مجموع براساس آموزههاي ياد شده اين نكته بدست آمد كه روزه نقش بيبديل در تأمين خلوص و تثبيت اخلاص انسان دارد و از همين روست كه در كلام فاطمه زهرا سلاماللهعليها برهمين نكته تصريح گرديده است و از باب تمثيل همان طور كه احجار كريمه بر اثر قرار گرفتن در مجاورت آتش تمام ناخالصيهاي آن زدوده شده و طلاي خالص و تمام عيار از آن بدست ميآيد، در پي سوخت و سوزهايي كه در جسم و روح انسان بر اثر روزه صورت ميگيرد، زنگارهاي گوناگون از وجود او پاك شده و انسان به خلوص كامل بار مييابد.
د) و بالاخره براي درك ژرفاي كلام فاطمه در باب اسرار روزه اين سخن نغز مولوي شنيدني است كه ميگويد:
align: right |
|
|
| اين دهان بستي دهاني باز شد
|
اندكي زين شرب كم كن بهر خويش
|
لب فرو بند از طعام و از شراب
|
از طعام الله و قوت خوشگوار
|
باش در روزه شكيبا و مصر
|
كان خدا خوب كار بردبار |
|
|
|
|
| كاو خوراندة لقمههاي راز شد[18]
|
تا كه حوض كوثري يابي به پيش[19]
|
سوي خوان آسماني كن شتاب[20]
|
بر چنان دريا چو كشتي شو سوار
|
دم به دم قوت خدا را منتظر
|
هديهها را ميدهد در انتظار[21] |
|
|
گفتني است كه گاهي تصور ميشود روزه از يك سلسله سلبها تشكيل شده و حتي يكي از بزرگان اهل سلوك و عرفان تصريح نموده كه روزه وصف سلبي، و آن ترك مضطرات است.[22] و يا ابن سينا آن را امر عدمي و سلبي خوانده در عين حال تصريح نموده كه روزه سبب توجه انسان و تحرك و سير او به قرب الهي ميشود.[23] ولي حقيقت آن است چنان كه در كلام مولوي اشاره گرديده روزه به حسب ظاهر يك سلسله سلبها و ترك مفطرات است، اما به حسب باطن و حقيقت اين سلبها مقدمه و ظاهر و زمينهساز يك سلسله ايجابها است، زيرا ظاهر روزه نخوردن، ننوشيدن، نديدن، نشنيدن، نگفتن و مانند آن است، ولي باطن آن خوردن، نوشيدن، شنيدن، ديدن امور معنوي و امثال آن است و روزه واقعي مركب از اين سلبهاي ظاهري و آن ايجابهاي باطني است و نه تنها سلبها، و اين همان نكتة فاخر است كه در كلام نوراني فاطمه زهرا(س) از آن به تثبيت اخلاص و تحكيم خلوص ياد شده وقتي انسان خالص شد و اخلاص او تثبيت گرديد روزه او مركب از ترك تغذيه و مفطرات مادي و جسماني و آغاز تغذيه معنوي و روحي است و به گفته مولوي وقتي دهن ظاهر را از خوردن و نوشيدن بست، لقمهها راز معنويت و كوثر زلال معرفت نصيب او ميشود، لذا در اين شعار و اشعار پيش گفتة او، در مصراع اولي به وصف سلبي و ظاهري روزه، و در مصراعهاي دوم به وصف ايجابي و باطني آن اشاره گرديده است.
[/HR]
[1]. خداوند روزه را براي تثبيت اخلاص بندگان قرار داده است. الاحتجاج، ج1، ص258.
[2]. خداوند روزه را به عنوان آزموني براي امتحان مردم واجب نموده است. نهجالبلاغه، حكمت136.
[3]. براي هر عملي نيك ده تا هفت صد برابر پاداش مقرر شده مگر روزه، زيرا روزه براي من است و من جزاء و پاداش روزه هستم. محجة البيضاء، ج2، ص121.
[4]. كشف المحجوب، ص278.
[5]. ر،ك: فتوحات مكيه، ج9، ص103. (با تحقيق عثمان يحيي)
[6]. ر،ك: حكمت عبادات، ص134.
[7]. ر،ك: فتوحات مكيه، ج9، ص102. (با تحقيق عثمان يحيي)
[8]. صمد موجودي است كه جوف و ميان تهي نيست، صمد موجودي است نميخورد و نميآشامد، صمد موجودي است كه خواب ندارد. بحارالانوار، ج3، ص223.
[9]. مثنوي معنوي، دفتر اول، ص76. (كلمه انباز به معناي شريك و همسان است.)
[10]. ديوان حافظ، ص234.
[11]. من براي [خداي] رحمان روزه نذر كردم، و امروزه مطلق با انساني سخن نخواهم گفت. مريم، آيه26.
[12]. [كودك] گفت منم بندة خدا، به من كتاب داده و مرا پيامبر قرار داده است. مريم، آيه30.
[13]. سيد حيدر آملي، اسرار الشريعه، ص202.
[14]. همان، ص200 تا ص211.
[15]. شيخ محمود شبستري، نقل از: مفاتيح الاعجاز في شرح گلشن راز، ص742.
[16]. خدوند با آزمون روزه مردم را خالص ميكند. نهجالبلاغه، حكمت252.
[17]. لكل شيء زكات و زكات البدن الصيام. نهجالبلاغه، حكمت136.
[18]. مثنوي معنوي، دفتر سوم، ص501.
[19]. همان، دفتر پنجم، ص764.
[20]. همان، ص797.
[21]. همان، ص798.
[22]. محيي الدين عربي، فتوحات مكيه، ج9، ص100. (با تحقيق عثمان يحيي)
[23]. الهيات شفاء، مقاله دهم، فصل3، ص444.