حضرت زهرا (س )

جریان فدک و سقیفه

سلام جریان سیلی خوردن حضرت زهرا س در ماجرا فدک بعد از جریان سقیفه و حمله به خانه ایشان بوده یا قبلش؟ اگه بعدش بوده حضرت با پهلو شکسته و بچه سقط شده چطور میتونستن خطبه فدکیه رو ایراد بکنن و به مسجد برن و از حق حضرت علی ع دفاع بکنن اگه قبل خلافت ابو بکر بوده خب ابو بکر حقی در غصب فدک نداشته لطفا سریع جواب بدین نیاز ضرور دارم ...ممنون

آیا حضور حضرت زهرا (س) در کربلا از نظر تاریخی جایی ثبت شده است؟

[="Microsoft Sans Serif"][="DarkGreen"]با سلام و احترام میخواستم یکم از تمامی مطالبی که تاریخی در روز عاشورا از جضور بی بی دوعالم عنوان شده است در این تاپیک قرار بدهید ... مخصوصا این گفته که شمر لعین وقتی کار خودش رو میکنه از قتلگاه میاد بیرون میلرزیده و میگه میشنیدم مادری میگفت غریب مادر حسین ؟ و یکی هم دیدار حضرت عباس علیه السلام با بی بی دوعالم ...[/][/]

فسلفه ی روزه از دیدگاه حضرت فاطمه ی زهرا(سلام‌الله‌عليها) چیست ؟

با سلام خدمت کاربران محترم و کارشناسان بزرگوار

یه سوال دارم که تمایل دارم هر کسی علاقه مند هست جواب سوال رو بیان کند

چون میخواهم در مسیری گام نهم که دوست دارم با کمک شما دوستان عزیز و کارشناسان بزرگوار حضرت فاطمه ی زهرا را بیشتر بشناسم و بیشتر بشناسانیم

بنابراین دلم میخواهد همه ی دوستان علاقه مند در مباحثی که ارائه می شود شرکت کنند. سپاسگذارم :Gol:

اما سوالم : فسلفه ی روزه از دیگاه حضرت فاطمه ی زهرا چیست ؟

پاسخگویی به سوالات و شبهات فاطمی

[h=2]::▪•●●•▪:: پاسخگویی به سوالات و شبهات فاطمي ::▪•●●•▪::[/h]

با سلام
با توکل بر خداوند قادر متعال و توسل به ساحت قدسی بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در این بحث به پاسخگویی به سوالات وشبهات فاطمي خواهیم پرداخت. لذا شما عزیزان می توانید تمام سوالات خود در خصوص اين بانوي بزرگوار را در این بحث مطرح نموده و پاسخهای مستند دریافت نمائید.

التماس دعا

چرا همه امامان(ع) را به حضرت زهرا(س) نسبت می دهیم؟

اخیرا تو یه جمعی یه شبهه ایی مطرح شد که من شخصا نتونسم جوابشو خوب بدم ، و گفتم اینجا از دوستان بپرسم .
از قرار اهل تسنن ایراد میکنن که از امام سجاد به بعد چون ثلاله حضرت زهرا نیستن پس نمیتونن امام باشن ، یا یه همچین چیزی ، چون نسبتشون میرسه به به شهربانو دختر یزگرد.... در حالیکه ما تو سوره کوثر همه امامان رو به حضرت زهرا نسبت میدیم ... از قرار اونا میگن ما چرا باید نوادگان دختر یزگرد رو قبول کنیم ... ، حالا من میدونم این مغلطه اس و این صرفا یه شبهه اس اما اینکه بخوام یه جواب دندان شکن به این شبهه بدم واقعیتش نتونسم ... امیدوارم کمکم کنید .
اجرکم عندالله

◆ کمک برای ساخت فتوکلیپ 40 حدیث در مورد حضرت زهرا(سلام الله علیها) ◆

با سلام
عید رو به همه دوستان اسکدینی تبریک میگم

بنده با جستجویی که در برخی سایت ها داشتم (مثل یوتیوب آپارات و راسخون و ...) به این نتیجه رسیدم که هیچ کلیپی که احادیثی از حضرت زهرا(سلام الله علیها) روداشته باشه وجود نداره و فقط سینه زنی و مداحی داریم یه جورایی یعنی بار معرفتی صفر!
به هر حال پیشنهاد بنده اینه به مناسبت ایام فاطمیه 40 تصویر بسازیم که روی هر کدوم یک حدیث از حضرت زهرا(سلام الله علیها) باشه مشابه همان کاری که در مورد امام هادی (علیه السلام) در این سایت انجام شده بعدش این عکس ها رو میشه با نرم افزار به یک فوتوکلیپ تبدیل کرد با یک نماهنگ مناسب و بعد تو سایت ها ی مختلف پخش کرد.
هدف اینه که تا فاطمیه دوم همه ی کار هاش تموم بشه
1-دوستانی که میتونن عکس ها رو اماده کنن تو همین تاپیک اطلاع بدن
2-احادیث اماده هست و نیاز به جستجو برای حدیث جدید نداریم
3-دوستان اگر پیشنهادی دارن اعلام کنن مشتاق شنیدن نظراتشون هستیم
4-یک نفر لازمه برای تبدیل عکس ها به فوتو کلیپ
جزئیات رو در پست بعدی عرض خواهم کرد
5-این کار انشاء الله ادامه داره و البته برنامه ما بر طبق نظرات و پیشنهاد ها خواهد بود
ضمنا سرکار خانم سلیلة الزهراء از این موضوع اطلاع دارند و به پیشنهاد ایشان این تاپیک رو در این قسمت سایت شروع کردیم
یاحق

20 صلوات بعد از هر نماز و هدیه به بی بی دو عالم سلام الله علیها

با سلام خدمت دوستان عزیز
این طرح امروز به ذهنم رسید که چقد خوبه روزانه 100 صلوات به حضرت زهرا سلام الله علیها هدیه کنیم
شاید فرستادن روزانه 100 صلوات کار خسته کننده ای برسه.چون من قبلا تصمیم به این کار گرفتم اما موفق به ادامه دادنش نشدم
اما اگه بیاییم بعد از هر نمازمون 20 تا صلوات بفرستیم در مجموع 100 صلوات میشه که فک نکنم کار سختی باشه و فراموش هم نمی کنیم
حالا هر کسی میتونه صلواتشو به هر کسی که دوس داره هدیه کنه
امیدوارم خدا توفیق انجامشو بهمون عطا کنه:Gol:

˚*★•ღ تصاویری متحرک و زیبا ویژه تبریک روز زن و روز مادر ღ•★*˚


-----( به نام خالق زیبایی ها )----

السلام علیک یا فاطمة الزهراء

إنشاءالله در این تاپیک تصاویر متحرکی ویژه ولادت مادر سادات،بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) قرار خواهد گرفت

تقدیم به همه مادران

برای دیدن تصویر متحرک و زیبای مادر اینجا کلیک کنید



تو از علی مظلومتر، علی از تو مظلومتر❥❥❥ مرثیه ای مکتوب برای حضرت زهرا (س )

به نام علی اعلی

متن زیر قسمتی از کتاب جانسوز و روضه مکتوب استاد سیدمهدی شجاعی با نام « کشتی پهلو گرفته » است که بر اساس منابع دقیق و مسلم تاریخی ماجرای به آتش کشیدن خانه حضرت علی(ع)، جراحت حضرت زهرا(س) را به تصویر کشیده است.

این سطور به مناسبت سالروز شهادت حضرت صدیقه طاهره ( س ) تقدیم شما بزرگواران اسک دینی:


« غم به جراحت می ماند، یکباره می آید اما رفتنش، التیام یافتنش و خوب شدندش با خداست. و در این میانه، نمک روی زخم و استخوان لای زخم و زخم بر زخم، حکایتی دیگر است. حکایتی که نه می شود گفت و نه می توان نهفت.

مرگ پیامبر برای تو تنها مرگ یک پدر نبود، حتی مرگ یک پیامبر نبود، مرگ پیام بود، مرگ شمع نبود، مرگ روشنی بود...

ماه باید در آسمان باشد و از خورشید نور بگیرد، به خاطر کرم شب تابی که نباید خود را به زمین برساند. ابرهای فتنه از سقف سقیفه گذشتند و خانه پیامبر را احاطه کردند، همهمه در بیرون در شدت گرفت و در آنچنان کوفته شد که ستون های خانه پیامبر لرزید.

- بیرون بیائید، بیرون بیائید وگرنه همه تان را آتش می زنیم، صدا. صدای عمر بود.

تو با یک دنیا غم از جا بلند شدی و به پشت در رفتی، اما در را نگشودی.

- تو را با ما چه کار؟ بگذار عزاداریمان را بکنیم.

باز هم فریاد عمر بود:
- علی، عباس و بنی هاشم، همه باید به مسجد بیایند و با خلیفه پیغمبر بیعت کنند.
- کدام خلیفه؟ امام و جانشین مسلمین که اینجا بالای سر پیامبر است.
- مسلمین با ابوبکر بیعت کرده اند، در را باز کن و گرنه آتش می زنم.

یک نفر به عمر گفت :
- این که پشت در ایستاده، دختر پیغمبر است، هیچ می فهمی چه می کنی؟ خانه رسول الله ...

او دوباره نعره کشید:
- این خانه را با هرکه در آن است، آتش می زنم.

به زودی هیزم فراهم شد و آتش از سر و روی خانه بالا رفت.

تو همچنان پشت در ایستاده بودی و تصور می کردی به کسی که گوش هایش را گرفته می توان گفت که هدایت چیست؟ خیر کجاست و رسالت چگونه است.
در خانه تنی از اصحاب رسول الله هم بودند، اما هیچ کس به اندازه تو شایسته دفاع از حریم پیامبر نبود.
تو حلقه میان نبوت و ولایت بودی، برترین واسطه و بهترین پیوند میان رسالت و وصایت.

محال بود کسی نداند آن که پشت در ایستاده، پاره تن رسول الله است.

هنوز زود بود برای فراموش شدن این حدیث پیامبر که:
- فاطِمَهُ بِضعَهٌ مِنّی فَمَن آذاهـا فَـقَـد آذانی و من آذانی فقد آذالله.
فاطمه پاره تن من است، هر که او را بیازارد، مرا آزرده است و هر که مرا بیازارد خدا را.

وقتی آتش از در خانه خدا بالا رفت، آتش بیار معرکه ابوبکر، آن چنان به در حریم نبوت لگد زد که فریاد تو از میان در و دیوار به آسمان رفت.

مادر! مرا از عاشورا مترسان. مرا به کربلا دلداری مده.
عاشورا اینجاست! کربلا اینجاست!
اگر کسی جرأت کرد در تب و تاب مرگ پیامبر، خانه دخترش را آتش بزند، فرزندان او جرأت می کنند، خیمه های ذراری پیغمبر را آتش بزنند.
من بچه نیستم مادر!....
اگر علی اینجا تنها نماند که حسین در کربلا تنها نمی ماند.
حسین در کربلا می خواهد با دلیل و آیه اثبات کند که فرزند پیامبر است. پیامبری که تو در خانه او و در حریم او مورد تعدی قرار گرفتی.
تعدی به حریم فرزند پیامبر سنگین تر است یا نوه پیامبر؟
مادر! در کربلا هیچ زنی میان در و دیوار قرار نمی گیرد.
خودت گفته ای. ما حداکثر تازیان می خوریم، اما میخ آهنین بدنهایمان را سوراخ نمی کند.
مادر! وقتی تو را از پشت در بیرون کشیدند، من میخ های خونین را دیدم.
نگو گریه نکن مادر! باید مرد در این مصیبت، باید هزار بار جان داد و خاکستر شد.
ما سخت جانی کرده ایم که تاکنون زنده مانده ایم.
نگو که روزی سخت تر از عاشورا نیست.
در عاشور کودک شش ماهه به شهادت می رسد، اما تو کودک نیامده ات- محسن ات- به شهادت رسید.
من دیدم که خودت را در آغوش فضه انداختی و شنیدم که به او گفتی:
- مرا بگیر فضه که محسن ام را کشتند....
دختر اگر درد مادرش را نفمهد که دختر نیست.
من کربلا را میان در و دیوار دیدم وقتی که ناله تو به آسمان بلند شد.
بعد از این هیچ کربلایی نمی تواند مرا اینقدر بسوزاند....
تو را که تا مرز شهادت سوق داند، تو را که از سر راه برداشتند، تازه به خانه ریختند.

پدر که حال تو را دید، برق غیرت در چشمهای خشمناکش درخشید، خندق وار حمله کرد، عمر را بلند کرد و بر زمین کوبید، گردن و بینی اش را به خاک مالید و چون شیر غرید:
- ای پسر صحاک! قسم به خدایی که محمد را به پیامبری برانگیخت، اگر مأمور به صبر و سکوت نبودم، به تو می فهماندم که هتک حرمت پیامبر یعنی چه؟
و باز خندق وار از روی او بلند شد تا خشم، عنان حلمش را تصاحب نکند.

اما .... اما .... تداعی اش جگرم را خاکستر می کند.
به خود نیامدند و از رو نرفتند، عمر و غلامش قنفذ و ابن خزائه و دیگران، ریسمان در گردن پدر افکندند تا او را برای بیعت گرفتن به مسجد ببرند.
ریسمان در گردن خورشید. طناب بر گلوی حق. مظلومیت محض.
تو باز نتوانستی تاب بیاوری. خودت نمی توانستی به روی پا بایستی اما امامت را هم نمی توانستی در چنگال دشمنان تنها بگذاری.
خود را با همه جرأت و نقاهت از جا کندی و به دامن علی آویختی.

- من نمی گذارم علی را ببرید.
نمی دانم تازیانه بود یا غلاف یا دسته شمشیر بود، چه بود؟ عمر آنقدر بر بازو و پهلوی مجروح تو زد که تو از حال رفتی و دستت رها شد.
انگار نه بر بازو و پهلوی تو که بر قلب ما می زد، اما ما جز گریه چه می توانستیم بکنیم؟
و پدر هم که خود در بند بود.
تو از هوش رفتی و پدر را کشان کشان به مسجد بردند. در راه رو به سوی پیامبر برگرداند و گفت:
یابن ام ان القوم استضعفونی و کادوا یقتلوننی.
برادر این قوم بر ما مسلط شده اند و دارند مرا می کشند....

عمر به پدر گفت:
- علی بیعت کن.
پدر گفت:
- اگر نکنم چه می شود؟
عمر به پدر، به برادر به وصی پیامبر، به جان پیامبر گفت:
- گردنت را می زنم.
پدر گردنش را برافراشت و گفت:
- در این صورت بنده خدا و برادر پیامبر خدا را کشته ای.
عمر گفت:
- بنده خدا آری اما برادر پیامبر نه.
پدر تا این حد وقاحت را تصور نمی کرد، پرسید:
- یعی انکار می کنی که پیامبر بین من و خودش، صیغه برادری جاری کرد؟
عمر گفت و ابوبکر هم:
- انکار می کنیم. بیعت کن.

پدر گفت:
- بیعت نمی کنم. من در سقیفه نبودم اما استدلال شما در آنجا این بود که شما از انصاربه پیامبر نزدیک تر بوده اید، پس خلاقت از آن شماست. من بر مبنای همین استدلالتان به شما می گویم که خلافت حق من است. هیچ کس به پیامبر نزدیک تر از من بنوده و نیست. اگر از خدا می ترسید، انصاف دهید.
هیچ گونه حرفی برای گفتن نداشتند.
اما عمر گفت:
- رهایت نمی کنیم تا بیعت کنی.
پدر رو به عمر کرد و گفت:
- گره خلافت را برای ابوبکر محکم می کنی تا او فردا آن را برای تو باز کند. از این پستان بدوش تا سهم شیر خودت را ببری. بخدا که اگر با شما غاصبان نیرنگ باز بیعت کنم.

تو وقتی به هوش آمدی از فضه پرسیدی:
- علی کجاست؟
فضه گفت که او را به مسجد بردند.
من نمی دانم تو با کدام توان به سوی مسجد دویدی و وقتی علی را در چنگال دشمنان دیدی و شمشیر را بالای سرش فریاد کشیدی:
- ای ابوبکر! اگر دست از سر پسر عمویم برنداری، سرم با برهنه می کنم، گریبان چاک می زنم و همه تان را نفرین می کنم. به خدا نه من از ناقه صالح کم ارج ترم و نه کودکانم کم قدرتر.
همه وحشت کردند، ای وای که اگر تو نفرین می کردی! ای کاش تو نفرین می کردی.

پدر به سلمان گفت:
- برو و دختر رسول ا لله را دریاب. اگر او نفرین کند ....
سلمان شتابان به نزد تو آمد و عرض کرد:
- ای دختر پیامبر! خشم نگیرید. نفرین نکنید. خدا پدرتان را برای رحمت مبعوث کرد ...

تو فریاد زدی:
- علی را، خلیفه به حق پیامبر را دارند می کشند ...
اگرچه موقت، دست از سر علی برداشتند و رهایش کردند. و تو تا پدر را به خانه نیاوردی، نیامدی. ولی چه آمدنی. روح و جسمت غرق جراحت بود.
و من نمی دانم کدام توان، تو را بر پا نگاه داشته بود.
تو از علی خسته تر، علی از تو خسته تر. تو از علی مظلوم تر، علی از تو مظلوم تر.
هر دو به خانه آمدید، اما چه آمدنی.
تو چون کشتی شکسته، پهلو گرفتی. و پدر درست مانند چوپانی که گوسفندانش، داوطلبانه خود را به آغوش مرگ سپرده باشند، غم آلوده، حسرت زده، و در عین حال خشمگین خود را به خانه انداخت.
قبول کن که غم عاشورا هرچه باشد، به این سنگینی نیست.
پدر به هنگام تغسیل، روی تو را خواهد دید و بازوی تو را و پهلوی تو را.
و پدر را از این پس هزار عاشوراست. »

التماس دعا :Gol:

منبع: کتاب کشتی پهلو گرفته ، اثر سید مهدی شجاعی