دلدادگی

مهر مادر (روایاتی از ارادت شهدا به مادرشان حضرت زهرا سلام الله علیها و عنایت حضرت به شهدا)

بسم الله الرحمن الرحیم

مهر مادر

روایاتی از ارادت شهدا به مادرشان حضرت زهرا:doa(8): و عنایت حضرت به شهدا

محرم و فاطمیه

فاطمه:doa(8): انسانی خاص و فاطمیه مصیبتی مخصوص خواص است. اگر محرم ماتمی عمومی و شامل همه مسلمانان است، اما فاطمیه عزایی ویژه مومنان است.
در محرم گریه آزاد است و شیون، هرچه بلندتر بهتر.اما در فاطمیه اشک را باید در درون ریخت و جز با سکوت فریاد برنیاورد.
محرم هنوز نیامده در خلق عالم شورش می شود، ولی فاطمیه می آید و می رود و چه بسیارند کسانی که اصلا خبردار نمی شوند.
در محرم همه چیز را ریز می کنند و با ذکر جزئیات تعریف می کنند، در فاطمیه اما کلیت ماجرا را نیز باید در پرده گفت.
در محرم، تاریخ رخدادهای حاشیه ای نیز دقیق است، ولی در فاطمیه حتی روز عزا نامعلوم است! و درسا مشخص نیست که بانوی دو عالم در کدام روز به شهادت رسیده است!
در محرم مقتل همگان معلوم و مدفن یاران مشخص است، اما در فاطمیه هنوز مزار پاره ی تن رسول الله:doa(8): گمنام است.
محرم جشن خون است و فاطمیه عید خون دل. در محرم دل بعد از عزا خالی می شود و در فاطمیه پر.
محرم به قصه می ماند و فاطمیه به غصه. محرم حکایت شهادت است و فاطمیه ماجرای ولایت. محرم ماه انتقام گرفتن از دشمانی است که خون خدا را ریخته اند. فاطمیه اما ماه انتقام از دوستانی است که خون به دل خدا کرده اند.
در محرم میان آن همه شهید بانویی دیده نمی شود اما در فاطمیه تنها شهید بانوی برگزیده ی خداست. در محرم جام شهادت سر می کشیم و در فاطمیه جام زهر. در محرم بعد از شهادت اسارت است و در فاطمیه علی:doa(6): را قبل از شهادت زهرا:doa(8): اسیر می کنند.
در محرم شش ماهه در آغوش پدر آرمیده و در فاطمیه طفل در رحم مادر خوابیده. در محرم سیلی بر صورت زنان بعد از رفتن امام می زنند و در فاطمیه جلوی دیدگان امام.
محرم باید بر سر و سینه زد، در فاطمیه اما دست ها یارای بالا آمدن ندارن.
در محرم، رزمندگان در حسینیه حاج همت دوکوهه، ایستاده عزاداری می کنند، ولی در فاطمیه بسیجیان در قبرهایی که برای خود در اطراف گردان تخریب کنده اند، نشسته مرثیه می خوانند.
در محرم بچه های گردان ها در زمین صبح گاه دسته راه می اندازند، اما در فاطمیه غم عظیم تر از آن است که مجالی به این اجتماعات دهد. خلاصه اینکه محرم، محرم و نامحرم را راه می دهند اما در فاطمیه در به روی هر کسی باز نمی کنند.
گفت: همه ما با محرم وارد دستگاه اهل بیت:doa(5): شدیم. در کودکی خدا را با حضرت عباس:doa(6): شناختیم. با امام حسین:doa(6): سفر عشق را آغاز کردیم. دل ما با محرم گره خورد و پای سفره ی کربلا اسلام را شناختیم.
و برای همین امام عزیز ما فرمود: محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته.
و بعد ادامه داد: اما کسی که در مسیر عشق به اهل بیت:doa(5):، موانع را به خوبی بردارد و به سوی نور قدم بردارد راهی فاطمیه می شود. فاطمیه خلوتگهی است که جز برگزیدگان، کسی به حریم آن راه ندارد.
فاطمه:doa(8): نور است و کسانی که فاطمیه را درک کنند نورانی اند. وقتی کسی فاطمه ی خدا شناخت، آن گاه به بارگاه قرب الهی راه می یابد.
این ها را آن بسیجی می گفت؛ او که در عشق به پاره تن رسول خدا سوخته بود. شب و روزش شده بود مادر. هم او که به عشق حضرت زهرا عاشق گمنامی بود. و سال هاست که از او خبری نشده است؛ زیرا می گویند:
آن را که خبر شد، خبری باز نیامد


منبع: کتاب مهر مادر( گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی)

دختر مجرد، ازدواج موقت، دلبستگی و ... ؛ من چه کنم؟ قوانيني براي زندگي شادمانه عاقلانه

با نام و یاد دوست

سلام

سوال یکی از کاربران با حفظ امانت در این تاپیک طرح می شود

و جهت پاسخگویی به کارشناس محترم ارجاع داده می شود.

سوال ایشون:

نقل قول:

سلام
من یه دختر مجرد هستم که دچار معلولیت جسمی هستم و تا کنون موفق به ازدواج نشدم.

چند سالی هست با یه آقایی آشنا شدم که متاسفانه گناهانی رو با هم دیگه مرتکب می شدیم.
این آقا اول به من گفت ما میتونیم یه صیغه ی محرمیت (ازدواج موقت) بخونیم و در حد لذت بردن و ارضا شدن البته بدون دخول با هم دیگه باشیم و چون نمیخوایم دخول داشته باشیم نیازی به اجازه ی پدرت نداری.
البته اینم بگم این آقا خودش متاهله، خلاصه ما مدتی با هم بودیم و علاوه بر این رابطه رابطه ی عاطفی قوی ای هم با هم داشتیم که من الان یه جورایی بدون شنیدن صدای این آقا می مییییییییییییییرم!!!!
ولی مدتیه دارم دائم ذکر ازدواج می خونم، توسل به ائمه کردم و هزار راهکار دیگه مثل نماز اول وقت و اینا ولی هیج خبری از ازدواجم نیست. خیلی وقت هم هست که رابطه ام با این آقا تلفنی بوده نه تماسی، الان دوباره داره بهم میگه بیا رابطه مون رو ادامه بدیم ولی من نمی دونم چیکار کنم.
از یه طرفی نیاز شدید شدید شدید بهش پیدا کردم چون خیلی وقته پیشش نرفتم و یه جورایی هم از دعاهای زیادم و نتیجه نگرفتن هام خسته شدم از یه طرف دیگه هم نمی دونم چطوری با این احساس گناه کنار بیام. البته هنوز نمیدونم صیغه ای که میخونیم درست هست یا نه؟
من احساس می کنم به خاطر این رابطه است که دعاهای من برای ازدواج قبول درگاه حق نمی شود.
تورو خدا بگید چیکار کنم رابطه ام رو ادامه بدم یا نه؟
من دختر متدینی هستم ولی به خاطر معلولیتم کسی حاضر به ازدواج با من نیست.
متاسفانه از وقتی پیشش نرفتم خود ارضایی هم می کنم. حالا بگید چیکار کنم؟
نمی دانم چرا خدا با من اینگونه رفتار می کند. انگار اصلا مرا نمی بیند.
خواهش می کنم کمکم کنید. دارم دیوانه می شوم
.


با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

مستند پیراهنی برای یوسف؛ روایت دلدادگی چند خانواده شهید به رهبر انقلاب

انجمن: 


دانلود مستند پیراهنی برای یوسف، چند روایت از دلدادگی
خانواده های شهید کرمانشاه به سرور و مقتدایشان امام خامنه ای

• زمان : 00:52:04

حجم فایل: 60Mb

دانلود کنیـد