سلام
من یک دختر خانمی هستم که بالای 30 سال سن دارم،
در یک خانواده بسیار خوب و بافرهنگ،همه اعضا با هم خیلی خوب و مودب و صمیمی
از نظر مالی هم سطح متوسط ،به گونه ای که هیچ وقت در زندگیم به لطف خدا چیزی کم نداشتم،
از نظر محبت هم بهترین محبت ها را در خانه دیده ام،
اینها را گفتم که بدانید در خانه آرامش داشتم و خانه و خانواده ام را خیلی خیلی دوست دارم،
من به لطف خدا یک فرد کاملا محجبه و مذهبی هستم(انشاءالله)
و همه آرزوم رسیدن به خدا بوده و هست و خواهد بود،
از نظر موقعیت اجتماعی شکر خدا خیلی موقعیت خوبی دارم و در کل از زندگیم خیلی خیلی راضیم
من خواستگار زیاد داشتم و دارم،از همه قشری ،بامدارک تحصلی بالا و ثروتمندو ... ،
این را نمی گویم که بگویم خواستگارام زیاد بودند یا بخوام به این قضیه افتخار کنم ،نه،!چون گاهی یک خواستگار خوب و هم کفو ارزشش بیشتر از صدتا خواستگار غیر همفکر و هم کفو است که باید برای رد کردن تک تکشان اوضاع داشته باشی و حرص بخوری...
اما خب در محل زندگیم بین خواستگارایی که داشتم هیچکدام نبودند که ملاکهای اولیه مرا داشته یاشند یعنی هم متدین و هم ولایتمدار باشند! یعنی طرف نماز و روزه را داشت اماولایت را قبول نداشت،یکی ولایت را قبول داشت اما اهل ماهواره و غیره بود و...
در حالی که من اصلا ملاکهای سختی نداشتم و هرگز از طرفم خونه و ماشین و غیره نمیخواستم و معتقد بودم طرف فقیر باشد اما متدین باشد،
اما خب مورد اینچنینی نیامد تا اینکه کم کم خواستگارای متاهل من شروع شدند!!
به خاطر نوع فعالیتم مدتی است با آقایون خیلی متدین و ولایتمدار و متاهل زیاد سرو کار داشتم(البته همیشه به لطف خدا تمام شئونات را رعایت میکردم و سعی میکردم تا میشود جلوی دیدشان نباشم و حدود کلامی و غیره را کامل رعایت کنم )
خب بعضی از این آقایون از من برای ازدواج دائم خواستگاری نمودند!! اولش اصلا فکر هم نمیکردم و سریع میگفتم نه!!تا اینکه مواردی جدیدا آمدند که با این که متاهل هستند اما میتوانم بگویم تمام ملاکهای من حتی بیشتر از آن را دارند !و من واقعا الان نمیدانم چکار کنم ....
حقیقتش من جراتی که بخواهم حتی به اینها فکر هم بکنم ندارم چون میبینم چقدر دید مردم خصوصا خانمها به این قضیه بد است و هیچکس در خانواده و دوست و اقوام ما با این قضیه موافق نیست و اگر حتی حرفش را بزنم انگار میخواهم خلاف شرعی انجام دهم...
خب حتما شما هم استاد دیدید که چقدر در مورد ازدواج مجدد موضع گرفته میشود و قطعا از مشکلات آن شما که مشاورید بیشتر از بقیه خبر دارید اما استاد واقعا برایم سوال شده ازدواج مجددی که خداوند حلال نموده چرا یک ازدواج موفق نیست؟
چرا افراد میگویند هرکس ازدواج مجدد داشته ناراضی است؟
چرا میگویند هرکس ازدواج مجدد داشته آخرش یکی از این سه نفر این میان ناراضی هستند؟(آقا و دو خانم)
پس مصداق ازدواج مجدد کجاست؟
پس جایگاه ازدواج مجدد در کشور ما کجاست؟
از این طرف اگر خانمی بداند اگر زن دوم بشود ممکن است زندگی زن اول متزلزل شود می ترسد تن به ازدواج مجدد بدهد.
آیا اصلا از نظر اخلاقی زن دوم شدن جایز است؟
هرچند در شرع حلال و جایز است اما چه کسی دلش رضا میدهد زندگی یک نفر دیگر را به خاطر خودش بهم بزند حتی اگر حلال حلال باشد؟ حتی اگر زن اول یک مومن واقعی بود!و قلبا هم راضی بود همسرش زن دیگری بگیرد و با اینکه واقعا یک خانم مجرد با سن بالا به عنوان یک انسان هرچقدر هم مومن و متدین باشد مانند دیگران برای ادامه مسیر زندگیش به همراه و همسر نیاز دارد اما اگراین ازدواج را قبول کند مردم بعد از آن به مرد بچاره میگویند خیانتکار به زن دوم هم میگویند جنایتکار!!
من واقعا متاسفم که بعضی افراد حتی مذهبی های ما یک حلال الهی را خیانت و جنایت میدانند،این درد کمی نیست...
خب از آنطرف هم واقعا مجردی دارد بیداد میکند ،میدانید چقدر خانمهای مومنه و متدین بیوه داریم که امیدی به ازدواجشان نیست میدانید چقدر دحتران با سن های خیلی بالا هستند که هنوز مجردند؟ (سن من نسبت به آنها محشر است!)
این خانمها یا مجبورند تن به ازدواجهایی بدهند که در زندگیشان بویی از اسلام و دین نمی آید؟! یا تا آخر عمر مجرد بمانند!
خب شما به عنوان یک مشاور و مشاورین دیگر وقتی می آیند پیشتان میگویند ازدواج مجدد داشته باشیم یا نه ؟ ناچارید حقایقی را که از این زندگی ها میبینید بگویید و تصمیم را به خودشان واگذار کنید ،خب قطعا افراد هم وقتی مشکلات را میبینند منصرف میشوند،پس راه حل این مشکل کجاست؟ چگونه میشود این موضوع را فرهنگ سازی کرد که ازدواج مجدد و موقت برای افراد قابل پذیرش شود؟
یعنی هیچ ازدواج مجددی نبوده که موفق باشد؟! قطعا اینگونه نیست...
پس چرا تلویزیون نمی آید برنامه ای را بگذارد که افرادی که ازدواج مجدد داشتند و زندگی خوبی داشتند را نشان بدهد؟
چرا هیچ کجا به مردم نشان نمیدهند یک آقایی ازدواج مجدد داشته و دو خانمش با هم خوب هستند؟
واقعا جایگاه این احکام مقدس الهی کجاست؟!! ....
من هنوز ندیدم خانمی اینقدر ظرفیت داشته باشد که یک خانم دیگر را کنار خودش ببیند ! این ظرفیت را چه کسی باید در زنان ایجاد کند؟
حتی واقعا اگر زیاد در مورد ازدواج مجدد و موقت صحبت شود ممکن است خانمهابگویند داریم از دین هم زده میشویم،چرا ؟
مگر این یک احکام الهی نیست ؟مگر ما موظف نیستیم به دستورات الهی عمل کنیم؟پس مشکل این ازدواج کجاست ؟....
اصلا اگر یک خانمی بهترین و متدین ترین خواستگاران متاهل را داشته باشد اما به خاطر ترس از تمام چیزهایی که گفتم قبول نکند آیا به نظرتان تکلیفش مجرد ماندن است یا ازدواج با مرد متاهل؟
آیا اگر قبول نکند و در مجردی به سختی بیافتد خداوند در آخرت نمیگوید قسمت تو همان مردهای متاهلی بودند که رد کری؟
آیا اصلا متاهل بودن مرد دلیل عقلی و شرعی و عرفی محکمی برای رد خواستگار است ؟(دلیلی که در آخرت بشود برای خداوند آورد) ...
واقعا تکلیف چیست؟!
این میان مقصر کیست؟!
با تشکر