خراسانی

آیا در دوران ظهور هستیم؟

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
من روایات مربوط به زمان ظهور آقا امام زمان حضرت اباصالح المهدی(عج) را جسته گریخته مطالعه کرده بودم و مواردی در ذهنم دارم که در این مطلب به اشاره بیان میکنم و وارد جزئییات و تطبیق دادن هم نمیشوم.از کارشناسان محترم هم که به منابع روایی دسترسی دارند میخواهم که روایتهایی که در این موارد وجو دارند را ذکر کنند.با سپاس

1.مسئله دجال. که روایاتی هم درباره اش است.اینکه خود واژه دجال اسم خاصی هست که نمیشه بر یک شخص تعریف کرد.بیشتر بنظر میرسه یک پدیده است.اینکه مظهر فریب و گمراه کننده مردمان جهانه.اینکه مردم رو به پیروی شیطان و دشمنی با خدا سوق میده.عصر ما در حقیقت عصر تکنولوژی های دیجیتالی است.یک شباهت عجیبی بین واژه دجال و دیجیتال وجود داره.
عصر کامپیوتر و ابزار دیجیتالی الآن بنهایت بلوغش رسیده.چیزی که در روایات چندصد سال پیش میخوندیم و شاید برای مردمان اون دوران ثقیل بوده برای ما قابل فهمه.الآن گناه و تبلیغ گناه براحتی و بوسیله یک دستگاه موبایل در کف دست هر بچه ای یا با امواج ماهواره ای به هر منزلی در دسترسه.کافران هم از این ابزار با تمام توان استفاده میکنند برای گمراهی مردم همه جهان.کمپانی های بزرگ پخش و ترویج گناه بخش جدانشدنی عصر دیجیتالی است.لواط و زنای با محارم و بسیاری از گناهان بزرگ دیگر با رنگ و لعاب جذاب حالا با کیفیت 4k بصورت تصویری! به مردم عرضه میشه و عفاف و حیا قربانی بزرگ این جریان است.
در یکی از روایات از امام علی(ع) گویا آمده بود که تک چشم است و همچون ستاره صبح میدرخشد.همانطور که میدانیم جریان صهیونیسم جهانی اقتصادش بر پایه دلار استوار است و نقش تک چشم بر این اسکناس دیده میشود.
بزرگترین کمپانیهای ترویج گناه و ضدیت با خدا از سوی صهیونیستها اداره میشوند.یکی از رهبران صهیونیستی گفته بود برای شکست انقلاب اسلامی ایران کافیست خانواده را در ایران هدف بگیریم و از آنزمان شبکه های ماهواره ای پورن و شبکه های ضد خانواده و ضد عفاف و حیا بصورت قارچ گونه رشد کردند.ایران هم که مهمترین نیروی مقابل جریان صهیونیستی است...
ستاره صبح به ستاره شیطان یا لوسیفر معروف است.بخاطر همین زهره به این نام خوانده شده چرا که پرنور ترین سیاره در اطراف زمین است و مبشر از سپیده دم نامیده شده است.و نکته جالب اینکه مدار زهره بر عکس بقیه سیارات نزدیک به خورشید جهت عقربه های ساعت است.و نکته جالبتر اینکه زهره یا ستاره صبح نماد شیطان است و زمین و سیاره های اطرافش مدارشان برخلاف جهت عقربه های ساعت است.همچون طواف خانه خدا که آنهم خلاف جهت عقربه های ساعت است.این از فلسفه های عجیب حج ابراهیمی است که در مدار سیاره های نزدیک به خورشید همه به یک جهت میچرخند و طواف میکنند.

2.جنگ یمن.از رهبران آخرالزمانی یکی هم سید یمانی است.اکنون در یمن جنگ سرنوشت سازی در جریان است.اگر نیرویهای یمنی مقابل ارتش سعودی و مزدورانش شکست بخورند شیعیان زیادی کشته میشوند و راه برای ضربه نهایی به ایران ما و اسلام و شیعه توسط جبهه صهیونیسم جهانی گشوده میشود.پرچم سفید انصارالله یمن نیز از نمادهای جالبی است که این جبهه صهیونیستی رو به روشنی نشانه گرفته.مسلما طبق وعده خداوند این جنگ نباید به شکست مبارزان یمنی منتهی بشه و میبینیم بشکل اعجاب آوری مردم فقیر یمن مقابل ائتلاف زرو زور و تزویر سعودی و صهیونیسم جهانی ایستادگی کرده و ضربات غافلگیرکننده ای به آنها وارد می آورد.هیچ انسان آزاده ای با هر دین و مرامی نیست که این مقاومت رو ستایش نکرده باشه.اکنون نیروی انصارلله داخل خاک عربستان هم عملیات انجام میدهند و آنها را به عقب میرانند.در روایات هست که برای مقابله با سپاه سید یمانی سپاه سفیانی وارد عربستان میشه ولی بخواست خدا سپاه سفیانی نابود میشه.

3.ایران و سید خراسانی.برای اینکه وارد بحث تطبیق دادن نشوم به اشاره مطالبی مینویسم.40 سال پیش ایران در دست آمریکا بعنوان رهبر صهیونیسم جهانی قرار داشت.دین اسلام زیر ضربات اسلام ستیزان قرار داشت و بهایی ها بعنوان پیاده نظام صهیونیسم در ایران تمامی تابوهای فرهنگی و دینی ایرانیان رو میشکستند در عرصه های فرهنگی و اجتماعی و هنری.در این اوضاع خواست خداوند بر این قرار گرفت که انقلابی بوجود بیاد و این کشور که از قضا بزرگترین پایگاه شیعیان جهان هم بود از دهان اژدهای صهیونیسم خارج بشه و بعنوان دشمن صهیونیسم معرفی بشه.و جوانانی که زیر بمباران تبلیغاتی و فرهنگی کاباره ها و فیلم فارسی ها و برهنگیها به اسم تجدد بودند انقلاب اسلامی رو به پیروزی رسوندند و هشت سال هم در جنگی نابرابر آنهم مقابل کشور شیعه دیگر یعنی عراق تحت رهبری صدام جانها فدا کردند.نقشه پلید صهیونیسم جهانی در دشمن کردن دو ملت ایران و عراق داستان خودش رو داره و هنوز هم البته بصورت خباثت آلودی مزدوران آنها میخواهند این دشمنی مصنوعی شکل بگیره.که البته خواست خداوند نزدیکی بیشتر دو ملت با جریانی همچون راهپیمایی اربعین سالار شهیدان امام حسین(ع) است.
40 سال به این صورت با تمام فتنه ها گذشت و بخواست خدا انقلاب پابرجا موند.اکنون ماهواره و اینترنت رو هم در خدمت دارند و عناصر مزدور و منافقی که در لایه های نظام و مردم رخنه کرده اند و بخواست آنها توطئه ها رو پیش میبرند.اگر این مهمترین پایگاه شیعه و میشود گفت تنها سد مقابل صهیونیسم جهانی و آمریکا از بین برود و اصولا ایرانی دیگر وجود نداشته باشد دنیا تماما در اختیار دشمنان خدا خواهد بود.و این را البته خداوند نمیخواهد.در مورد سید خراسانی روایت هست که پس از قیام نخستین و رنگ باختن آرمانهای آن و جولان منافقان و دنیاطلبان و دغلکاران قیام دیگری صورت میگیرد و این قیام دوم بفاصله کوتاهی زمینه ساز بهم پیوستن سید خراسانی و سید یمانی و و یورش سفیانی و آغاز ظهور آقا امام زمان(عج) است.
بنظر میرسد که بخواست خداوند ما در عصر ظهور هستیم و رهبر شجاع و پاک سرشت ما امام خامنه ای که مقابل جبهه ای از منافقان و دین فروشان و وطن فروشان داخلی و صهیونیسم جهانی و مزدورانشان ایستاده اند از رهبران آخرالزمانی باشند.حداقل یکی از یاران آقا امام زمان(عج).برای سلامتی آقا امام زمان(عج) و ایشان صلوات...

آیا نامه ی آخوند خراسانی در باب حکومت اسلامی صحیح است؟

سلام
نامه ای در فضای مجازی به آخوند خراسانی نسبت داده شده ک در آن ایشان نسبت ب تشکیل حکومت اسلامی ایراد وارد میکنند و این نامه در کتاب آقای ثبوت آمده. آیا این نامه حقیقت دارد تا بخواهیم دنبال رفع شبهه ی متن ش باشیم یا خیر؟

متن شایعه

[=Mihan-Yekan]"[/] [=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]خلاصه نامه‌ی آخوند خراسانی (بزرگ‌ترین مرجع وقتِ خودش) به آیة الله نائینی، در 100 سال پیش، درباره مضراتِ حکومت اسلامی (بسیار خواندنی‌ست):[/]
[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]1. دیگر ادیان هم ترغیب می‌شوند حکومتِ متعصب دینی تشکیل دهند و نزاع دینی شکل می‌گیرد.[/]
[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]2. وقتی روحانیون پا به حکومت بگذارند، دیگر نمی‌توانند عیوب خود را ببینند و توجیه می‌کنند و فسادها را نادیده می‌گیرند.[/]
[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]3. مسند روحانیت، مسندِ مبارزه با فساد است؛ و مسندِ حاکمان، همواره توأم با فساد. با این کار، هم مسند مبارزه با فساد را از دست می‌دهیم و هم روحانیت را مفسد می‌کنیم. وای به روزی که بگندد نمک / حتی اگر فاسد نشویم همه مفاسد را به گردن روحانیت می‌نویسند و دین نابود می‌شود.[/]
[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]4. علم حکومت‌داری و سیاست، یک علم و فن است؛ و روحانیون از این علم، حداقل تا الان کاملاً تهی هستند. ورود بدون علم و تجربه و فن به این حوزه بدون طی مراحل آن باعث آبروریزی برای روحانیون می‌شود. صرف این‌که روحانیون انسان‌های خوبی هستند که دلیل نمی شود هر علمی و هر فنی را بلد باشند.[/]
[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]5. آمال و آرزوی ما تبعیت حکومت از دین است در حالی‌که اگر حکومت را در دست گیریم، به تبعیتِ دین از حکومت دچار خواهیم شد.[/]
[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]6. چون مردم، ما را نایبان امام_زمان می‌دانند، انتظار دارند حکومت دینی هم، همان شرایط را ایجاد کند. و وقتی نتوانیم در آن سطح، عدالت را برقرار کنیم، نسبت به امام زمان و دین، سست عقیده می‌شوند.[/]
[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]7. اکنون که مناصب حکومتی نداریم ، این‌همه اختلاف نظر وجود دارد. اگر به حکومت برسیم، این اختلاف نظر، باعثِ چندپاره‌گیِ دین و ایجاد فرقه‌های جدید و آسیب به دین می‌شود[/]
[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]8. ما فقط سواد فقهی داریم. و چون فقیهِ خوبی هستیم (که تازه، همه‌‌ی ابوابِ فقه را هم نمی‌دانیم)، دلیل نمی‌شود که به علوم دیگر مانند مدیریت و ... هم تسلط داشته باشیم. علم فقه، یک علم است با مسائل خودش؛ و ربطی به اداره‌ی جامعه و مسائل آن ندارد.[/]
[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]9. اسلام را در طول چندین قرن، حکومت اسلامی نگه نداشته است بل‌که حوزه های علمیه نگه داشته‌اند.[/]
[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]10. اکنون که دست ما به حکومت نرسیده است، اطرافیان ما چه کارها که نمی‌کنند! ... وای به روزی که دست‌مان به حکومت برسد! بستگان ما، در صورت حکومت، از موقعیت استفاده خواهند کرد و باعث آبروریزی برای مرجعیت و دین اسلام خواهند شد و مردم آن‌ها را به پای ما می‌نویسند.[/]
[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]11. کسانى که مناصب حکومتى را در اختیار دارند، فریب‌کارى و ناراستى و دروغ‌گویى، از لوازم اولیه‌ی کار و شغل خود مى‌دانند؛ و شاید هم در پاره‌یى از موارد، امور آن‌ها بدون دروغ نمى‌گذرد؛ زیرا محتمل است که در پاره یى جاها به دلیلِ مصالحِ مهم‌ترى، دروغ گفتن براى آن‌ها مجاز باشد. اما به همین دلیل که اشغال این مناصب، با پرهیز از دروغ، منافات دارد (خوب و بد و درست و نادرست‌ش به کنار) علماى دین باید از این مناصب بپرهیزند؛ زیرا اگر بخواهند پابند راستى و صداقت باشند، امورشان نمى‌گذرد؛ و اگر هم بخواهند مثل بقیه سیاستمداران، هرجا که صلاح دیدند دروغ بگویند، این کار دو خطر بزرگ دارد؛ یکى این‌که خرده خرده، قبح دروغ در نظرشان از بین مى‌رود و تقید آنان به صداقت، در موارد دیگر متزلزل مى‌شود؛ و این امر، گرچه براى همه بد است ولى براى عالِمِ دین، از همه بدتر و خطرناک‌تر است. دیگر این که عامه مردم وقتى ببینند علماى دین (با هر عذرى، و لو موجه) در موارد متعدد دروغ مى‌گویند، کم کم این شبهه برای‌شان پیش مى‌آید که پس نکند در موارد دیگر، از جمله در احکام الهى و اعتقادات دینى و مذهبى نیز علماى دین به دلیل عذرهاى ولو موجه دروغ می‌گویند و آنگاه ایجاد چنین تصورى در اذهان عامه مردم، بسیار خطرناک است و بالمآل موجب بى اعتقادى آنان به مبادى و آداب دینى خواهد شد.[/]
[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]از کتاب«دیدگاه‌های آخوند خراسانی و شاگردانش»، نوشته آقای اکبر ثبوت، فصل اول، صفحه 18 به بعد.[/] "

بررسی سندی حدیثی درباره مهدویت

با سلام و خسته نباشید
ببخشید روایتی بود در کتاب الغیبة شیخ طوسی ج 1 ص 446 به این صورت :
(وعنه عن سيف بن عميرة، عن بكر بن محمد الازدي ، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: خروج الثلاثة: الخراساني والسفياني واليماني فيسنة واحدة في شهر واحد في يوم واحد، وليس فيها راية بأهدى من راية اليماني يهدي إلى الحق)
آیا این خبر اگر صحیح باشد خبر واحد محسوب میشه ؟ (با در نظر گرفتن طبقات راوی چطور)
البته من در سایت حوزه دیدم به سندش اشکال گرفتند
مرجع ضمیر عنه کیست؟ آيا فضل بن شاذان است یا ابن ابی عمیر که هر کدام مشکلی دارد،
در پاورقی الیبة شیخ طوسی هم آمده بود : (مرجع الضمير في مختصر إثبات الرجعة هو محمد بن أبي عمير والظاهر أنه الصحيح، إذ الفضل لم يرو عن سيف بن عميرة بل يروي عن ابن أبي عمير في موارد كثيرة)
اگر راهنمائی کنید ممنون میشم