جمع بندی قرآن و حدیث

حور العین در احادیث وقرآن


به نام هستی بخش

احادیث درباره حورعین میخواستم.

نقل قول:
دربهشت توان بدنی انسان درکامیابی از زنان به اندازه صد نفر می گردد. کتاب کنزالعمال، جلد14، ص 468

بهترین چیزهایی که مردم در دنیا و آخرت از آنها لذّت میبرند، لذت آمیزش و بهره برداری از زنان میباشد. (کتاب وسائل، جلد14، ص 468)

پیامبراکرم(ص): همانا بهشتیان به چیزی بیشتراز نکاح اشتها ندارند و لذت نمیبرند. (کتاب لثالی، ص 503)

حوری از خیمه خود بیرون آید و روی به تخت مؤمن بخرامد و چون به نزد مؤمن می آید با پانصد سال ازسالهای دنیا همدیگر را بوسه زنند که برای هیچ کدامشان ، خستگی و ملال حاصل نمی گردد. هرمؤمنی را هفتاد زوجه از حوران می دهند و چهار زن از آدمیان، که ساعتی با حوریّه صحبت میدارد و ساعتی با زن دنیا و ساعتی باخود خلوت می کند و بر کُرسیها تکیه زدهاند و بایکدیگر صحبت میدارند. (بحارالانوار،ج 8، ص 157، ح 98)

بیشتر نهر های بهشتی از نهر کوثر است که در کناره آن دختران نار پستان (مانند گیاه) میرویند. در بهشت نهری وجود دارد که در دو طرفش دختران باکره سفید روی و سفید پوش نشستهاند و مشغول تغنی (آواز خواندن) هستند. (بحارالانوار،ج۸،ص۱۹۶)

دوشیزگان با چنان صدایی می خوانند که خلایق تا کنون چنین صدایی را نشنیدهاند و این نعمت، بالاترین نعمات بهشتی است این دوشیزگان به تسبیح (ذکر صفات الهی) تغنی میکنند. (بحارالانوارص۱۲۷)

هریک ازآن حوریان، هفتاد حلّه پوشیده اند و سفیدی ساق ایشان از زیر هفتاد حلّه معلوم است.. از جماع با هر یک ازآن حوریان لذّت صد مرد را می یابد که هریک چهل سال خواهش مجامعت و آمیزش داشته باشند و برایشان میسّر نشده باشد. (بحارالانوار،ج 8، ح 205)

پس آن مؤمن با قوّت صد جوان با آن حوری جماع و آمیزش کند و یک آغوش با او هفتاد سال طول می کشد. مؤمن متحیّر می باشد که نظر به کدام اندام حوری بکند، بر روی او یا بر پشت او یا بر ساق او، بر هر اندام او که نگاه می کند از شدّت نور و صفا، روی خود را درآن مشاهده می نماید. پس دراین حال زن دیگری بر او مشرف میگردد که خوشروتر و خوشبویتر از اوّلی است. (بحارالانوار،ج 8، ح 205)

هیچ مؤمنی داخل بهشت نمی شود مگر آنکه خداوند غنیّ ، پانصد حوری به او عطا میفرماید که با هر حوری هفتاد غلام وهفتاد کنیز نیز میباشد که هریک مانند لؤلؤ منثور و لؤلؤ مکنون میباشند. (بحارالانوار،ج 8، ح 255

اینجا گفتن این حدیثا نقص روایی زیاد داره، میخواستم یه حدیث صحیح یا مستند درباره حورعین نشون بدین، یعنی حتی یه حدیث مستندم دربارش نیست؟؟:

http://www.askquran.ir/showthread.php?t=25434

دیگه اینکه میخواستم بدونم این نعمتا برای چی هستن؟
مگه انار تو دنیا نیست؟
پس چرا وعدش تو بهشت داده شده؟ همینجا انار میخوریم ! نیازی به این نعمتای بهشتی نیست!

بهشت چند نوعه؟:
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=12855

یعنی این نعمتها نماد هستند؟مثل شراب بهشتی که نماد جام معرفته؟

ازدواج در بهشت چطوریه؟؟
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=10317
این هم نمادگونه است؟ معنی داره؟ چنتا همسر؟ باکره بودن مهمه؟

مگه امام صادق نمیگن:

نقل قول:
این تمثیلات و توصیفات قرآن از بهشت تنها برای جذب عموم مردم است زیرا بهشت فارغ است از لذات دنیوی و جسمانی.( رجوع شود به کتاب مغز متفکر شیعه نوشته ی هیئت علمی دانشگاه استراسبورگ به ترجمه ذبیح الله منصوری)

پس باکره بودن مهم نیست،چرا تو قران گفته شده؟منظورش چیز دیگه ای بوده؟

نباید بهشت سطحش برتر از این حرفا باشه؟
مگه تمام دنیا منتهی به بهشت و جهنم نیست؟
یعنی هدف آفرینش اینقدر پسته؟


منبع این حدیث: «قم جزو امن ترین نقاط تا هنگام ظهور است»

انجمن: 

با سلام و عرض ادب خدمت همه بزرگواران

دوستان توی سایت مهدوی این را بیان داشتند منبعش رو بحار الانوار ذکر کردند ولی من به دلیل نبود امکانات نتونستم منبعش رو بیابم

اگر ممکنه راهنمایی بفرمایید ...

منبع:خدا می خواهد قم دست نخورده بماند تا ظهور/منظور اینکه قم جزو امن ترین نقاط تا ظهور است ...

منبع این استغفار و ترجمه آن

به نام خدا
سلام
فضیلت زیادی در باره یک استغفار که گویا از امیر المومنین علی علیه السلام منقول است ، در اینترنت دیدم. اما متن آن استغفار در اینترنت ، به نظرم رسید که دارای اشکال در اعراب گذاری یا حتی افتادگی و اشکال املایی کلمات باشد. ترجمه هم نداشت.

سئوالم از کاشناس محترم این است که منبع این استغفار ، کدام کتاب است؟ تا هم مستند باشد و هم متن دقیق عربی و ترجمه آن را به دست بیاورم.
با تشکر فراوان

متن استغفار:


بسم الله الرحمن الرحیم


این استغفاری است که امیرالمومنین علیه السلام به شخصی تعلیم کردند که از فقر و فاقه شکایت می کرد و سال بعد خدمت حضرت آمد و عرضه داشت، خداوند ابواب رزق و روزی را بر من به نحو کامل گشود، بحدی که نمی دانم اموالم را کجا جای بدهم و حضرت قسم خوردند که هر کس مداومت به این استغفار کند خداوند حوایجش را بر آورده و اموال و اولادش را زیاد می کند و هنگام قرائت آن شب قبل از خوابیدن است.

بسم الله ارحمن الرحيم


اَللّهُمَّ اِنِّی اَستَغفِرُکَ مِن کُلِّ ذَنبٍ قَوِیَ عَلَيهِ بَدَنی بِعافِيَتِکَ اَو نَالَتهُ قُدرَتِی بِفَضلِ نِعمَتِکَ اَو بَسَطتُ اِلَيهِ يَدَی بِسابِغِ رِزقِکَ اَو اِحتَجَبتُ فِيهِ مِنَ النََّاسِِ بِسَترِکَ اَو اِتَّّکَلتُ فِيهِ عِندَ خَوفِی مِنهُ عَلی اَناتِکَ اَو وَثِقتُ مِن سَطوَتِکَ عَلَیَّ فِيهِ بِحِلمِکَ اَو عَوَّلتُ فِيهِ عَلی کَرَمِ عَفوِِّکَ، اِ للّهُمَّ اَنِّّی اَستَغفِرُکَ مِن کُلِّ ذَنبٍ خُنتُ فِيهِ اَمَانَتِی اََو بَخَستُ بِفِعلِهِ نَفسِی اَو اِحتَطَبتُ بِهِ عَلی بَدَنِی اَو قَدَّمتُ فِيهِ يَدِی اَو آثَرتُ فِيهِ شَهوَتِی اَو سَعَيتُ فِيهِ لِغَيرِی اَوِ استَغوَيتُ اِلَيهِ مَن تَبَعَنِی اَو کابَرتُ فِيهِ مَن مَنَعَنِی اَو قَهَرتُ عَلَيهِ مَن عادانِی اَو غَلَبتُ عَلَيهِ ِبفَضلِ حِيلَتی اَو اَحَلتُ عَلَيکَ مَولایَ فَلَم تَغلِبنِی عَلی فِعلِی اِذ کُنتَ کارِهاً لِمَعصِيَتِی فَحَلَمتَ عَنِّی لکِن سَبَقَ عِلمُکَ فِيَّ بِفِعلِی ذالِکَ لَم تُدخِلنِی يا رَبِّ فِيهِ جَبراً وَ لَم تَحمِلنِی عَلَيهِ قَهراً وَ لَم تَظلِمنِی فِيهِ شَيئاً فَاستَغفِرُکَ لَهُ وَ لِجَمِيعِ ذُنُوبِی، اَللّهُمَّ اِنِّی اَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ تُبتُ اِلَيکَ مِنهُ وَ اَقدَمتُ عَلی فِعلِهِ فَاستَحيَيتُ مِنکَ وَ اَنَا عَلَيهِ وَ رَهَبتُکَ وَ اَنَا فِيهِ تَعاطَيتُهُ وَ عُدتُ اِلَيهِ، اَللّهُمَّ اِنّیِ اَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ کَتَبتُهُ عَلَیَّ بِسَبَبِ خَيرٍ اَرَدتُ بِهِ وَجهَکَ فَخالَطَنِی فِيِهِ سِواکَ وَ شَارَکَ فِعلِی مَا لايَخلُصُ لَکَ اَو وَجَبَ عَلَیَّ مَا اَرَدتُ بِهِ سِواکَ وَ کَثيرٌ مِن فِعلِی مَا يَکُونُ کَذَالِک، اَللَّهُمَّ اِنِّی اَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ بُو رِکَ عَلَیَّ بِسَبَبِ عَهدٍ عاهَدتُکَ عَلَيهِ اَو عَقدٍ عَقَدتُهُ لَکَ اَو ذِمَّةٍ واثَقتُ بِهَا مِن اَجلِکَ لِاَحَدٍ مِن خَلقِکَ ثُمَّ نَقَضتُ ذالِکَ مِن غَيرِ ضَرُورَةٍ لَزِمَتنِی فِيهِ بَلِ استَزَّلَنِی اِلَيهِ عَنِ الوَفاءِ بِهِ الاَشَرُ وِ مَنَعَنِی عَن رِعايَتِهِ البَطَرُ، اَللّهُمَّ اِنِّی اَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ رَهَبتُ فِيهِ مِن عِبَادِکَ وَ خِفتُ فِيِهِ مِن غَيرِکَ وَ اِستَحيَيتُ فِيهِ مِن خَلقِکَ ثُمَّ اَفضَيتُ بِهِ فِعلِی اِلَيکَ، اَللَّهُمَّ اِنِّی اَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ اَقدَمتُ عَلَيهِ وَ اَنَا مُستَيقِنٌ اِنَّّکَ تُعاقِبُ عَلَی اِرتِکَابِهِ فَارتَکَبتُهُ، اَللَّهُمَّ اِنِّی اَستَغفِِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ قَدَّمتُ فِيهِ شَهوَتی عَلَی طاعَتِکَ وَ آثَرتُ مَحَبَّتِی عَلی اَمرِکَ وَ اَرضَيتُ فِيهِ نَفسِی بِسَخَطِکَ وَ قَد نَهَيتَنِی عَنهُ بِنَهيِکَ وَ تَقَدَّمتُ اِلَیَّ فِيهِ بِاَعذارِکَ وَ اِحتَجَجتَ عَلَیَّ فِيهِ بِوَعِيدِکَ، اَللَّهُمَّ اِنِّی اَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ عَلِمتُهُ مِن نَفسِی اَو ذَهَلتُهُ اَو نَسِيتُهُ اَو تَعَمَّدتُهُ اَو اَخطَأتُهُ مِمَّا لا اَشُکُّ اِنَّکَ سائِلی عَنهُ وَ اِنَّ نَفسِی مُرتَهِنَةٌ بِهِ لَدَيکَ وَ اِن کُنتُ قد نَسِيتُهُ اَو اَغفَلتُ نَفسِی عَنهُ، اَللَّهُمَّ اِنِّی اَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ واجَهتُکَ بِهِ وَ قَد اَيقَنتُ اِنَّکَ تَرانِی وَ اَغفَلتُ اَن اَتُوبَ اِلَيکَ مِنهُ اَو نَسيتُ اَن اَستَغفِرُکَ لَهُ، اَللَّهِمَّ اِنِّی اَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ دَخَلتُ فِيهِ و اَحسَنتُ ظَنِّی بِکَ اَلّا تُعَذِّبنَی عَلَيهِ اَو رَجَوتُکَ لِمَغفِرَتِهِ لِی فَارتَکَبتُهُ وَ قَد عَوَّلتُ عَلی حُسنِ ظَنِّی بِکَ اَلاّتُعَذِّبَنِی عَلَيهِ وَ اِنَّکَ تَکفِينِی مِنهُ، اَللّهُمَّ اِنِّی اَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ اَستَوجَبتُ بِهِ مِنکَ رَدَّ الدُّعا وَ حِرمَانَ الاِجابَةِ وَ خَيبَةِ الطَّمَعِ وَ اِنفِساخَ الرَّجاءِ، اَللّهُمَّ اِنِّی اَستَغفِرُکَ لِکُلَّ ذَنبٍ يُعَقِّبُ الحَسرَةَ وَ يُورِثُ الَاَسقامَ وَ يُعَقِّبُ الضِّنا وَ يُوجِبُ النِّقَمَ وَ يَکُونُ آخِرُهُ حَسرَةً وَ نِدامَةً، اَللّهُمَّ اِنِّی اَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ مَدَحتُهُ بِلِسانِی اَو حَثَّت اِلَيهِ نَفسِی اَوِ اکتَسَبتُهُ بِيَدی وَ هُوَ عِندَکَ قَبيحٌ تُعاقِبُ علی مِثلِهِ و تَمقُتُ مِن عَمَلِه، اَللّهُمَّ اِنِّی اَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ خَلَوتُ بِهِ فی لَيلٍ اَو نَهارٍ حَيثُ لايَرانِی اَحَدٌ مِن خَلقِکَ فَمَيَّلتُ فيهِ مِن تَرکِهِ بِخَوفِکَ اَو اِرتِکابِهِ بِحُسنِ الظَّنِّ بِکَ فَسَوَّلَت لی نَفسِی الاِقدامَ عَلَيهِ فَواقَعتُهُ و اَنَا صارِفٌ بِمَعصِيَتِی لَکَ فيه ، اَللّهُمَّ اِنِّی اَستغفرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ اِستَقلَلتُهُ اَو اِستَصغَرتُهُ اِو اِستِعظَمتُهُ وَ تَوَرّّطتُ فيهِ، اَللّهُمَّ اِنِّی اَستغفرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ مايَلتُ فيهِ عَلی اَحَدٍ مِن بَرِيَّتُکَ اَو زَيَّنتُهُ لِنَفسی اَو اَومَأتُ بِهِ اِلی غَيری وَ دَلَلتُ عَلَيه سِوایَ وَ اَصرَرتُ عَلَيه بِعَمدِی اَو اَقَمتُ عَلَيه بِحيلَتِی، اَللّهُمَّ اِنِّی اَستغفرُکُ لِکُلِّ ذَنبٍ اِستَعَنتُ عَلَيه بِحيلَتِی بِشئٍ مِمّا يُرادُ بِهِ وَجهَکَ اَو يُستَظهَرُ بِمِثلِهِ علی طاعَتِکَ اَو يُتَقَرَّبُ بِمِثلِهِ اِلَيکَ وَ وَارَيتُ عَنِ النّاسِ و لَبَّستُ فيه کَاَنَّی اُريدُکَ بِحيلَتی وَ المُرادُ بِهِ مَعصِيَتُکَ و الهَوی فيه مُتَصرِّفٌ علی غَيرِ طاعَتِکَ، اَللّهُمَّ اِنِّی اَستغفرُکُ لِکُلِّ ذَنبٍ کَتَبتَهُ عَلیَّ بِسَبَبِ عُجبٍ کانَ بِنَفسی او رِياءٍ اَو سُمعَةٍ اَو خُيَلاءَ او فَرَحٍ او مَرَحٍ او اَشَرٍ او بَطَرٍ اَو حِقدٍ اَو حَمِيَّةٍ اَو غَضَبٍ اَو رِضَاً اَو شُحٍّ اَو بُخلٍ اَو ظُلمٍ اَو خِيانَةً اَو سَرِقَةً اَو کِذبٍ اَو لَهوٍ اَو نُوعٍ مِن اَنواعٍ مايُکتَسَبُ بِمِثلِهِ الذُّنُوبُ وَ يَکُونُ بِاجتِراحِهِ العَطبُ، اَللّهُمَّ اِنِّی اَستغفرُکُ لِکُلِّ ذَنبٍ تَسبِقُ فِی عِلمِکَ اِنِّی فاعِلُهُ فَدَخَلتُ فيه بِشَهوَتِی وَ اِجتَرَحتُ فيه بِإِرادَتَی وَ فارَقتُُهُ بِمَحَبَّتی وَ لَذَّتی وَ مَشِيَّتی وَ شِئتُهُ اِذ شِئتَ اَن اَشائَهُ وَ اَرَدتُهُ اِذ أَرَدتَ اَن اُريدَهُ فَعَمِلتُهُ إذ کانَ فِی قَديمِ تَقديرِکَ وَ نافِذِ عِلمِکَ اِنِّی فاعِلُهُ لَم تُدخِلنِی فِيهِ جَبراً وَ لَم تَحمِلنِی عَلَيهِ قَهراً وَ لَم تَظلِمنِِی شَيئَاً فَأستَغفِرُکَ لَهُ وَ لِکُلّ ذَنبٍ جَری بِهِ عِلمُکَ عَلَیَّ وَ فِیَّ اِلی آخِرِ عُمرِی، اَللّهُمَّ اِنِّی اَستغفرُکُ لِکُلِّ ذَنبٍ مالَ بِسَخَطی فِيهِ عَن رِضاکَ وَ مالَت نَفسِی اِلی رِضاها فَسَخَطتُهُ اَو رَهَبتُ فِيهِ سِواکَ اَو عادَيَتُ فِيهِ اَوليائَکَ اَو والَيتُ فِيهِ اَعدائَکَ اَو اِختَرتُهُم عَلی اَصفيائِکَ اَو خَذَلتُ فِيهِ اَحِبّائَکَ اَو قَصَّرتُ فِيهِ عَن رِضاکَ يا خَيَرَ الغافِرِين، اَللّهُمَّ اِنِّی اَستغفرُکُ لِکُلِّ ذَنبٍ تُبتُ اِلَيکَ مِنهُ ثُمَّ عُدتُ فِيهِ وَ اَستَغفِرُکَ لِما اََعطَيتُکَ مِن نَفسِی ثُمَّ لَم اَفِ بِهِ وَ اَستَغفِرُکَ لِلنِّعمَةِ اَلّتِی اَنعَمتَ بِها عَلیَّ فَقَوِيتُ بِها عَلی مَعصيَتِکَ وَ اِستَغفِرُکَ لِکُلِّ خَيرٍ اَرَتُ بِهِ وَجهَکَ فَخالَطَنی ما لَيسَ لَکَ وَ اَستَغفِرُکَ لِما دَعانی اِلَيهِ اَلتَّرَخُّصُ فيها اِشتَبَهَ عَلیَّ مِمّا هُوَ عِندَکَ حَرامٌ وَ اَستَغفِرُکَ لِلذُّنُوبِ اَلتِّی لايَعلَمُها غَيرُکَ وَ لايَطَّلِعُ عَلَيها سِواکَ وَ لايَحتَمِلُها اِلاّ حِلمُکَ وَ لايَسَعُها اِلاّ عَفوُکَ وَ اِستَغفِرُکَ وَ اَتُوبُ اِلَيکَ مِن مَظالِمَ کَثيرَةٍ لِعِبادِکَ قِبَلی يا رَبِّ فَلَم اَستَطِع رَدَّها عَلَيهِم وَ تَحلِيلَها مِنهُم اَو شَهِدُوا فَاستَحيَيتُ مِن اِستِحلالِهِم وَ الطَّلَبِ اِلَيهِم وَ اِعلامِهِم ذالِکَ وَ اَنتَ القادِرُ عَلی اَن تَستَوهِبَنی مِنهُم وَ تُرضِيَهُم عَنیِّ کَيفَ شِئتَ وَ بِما شِئتَ يا اَرحَمَ الرّاحِمِين وِ اَحکَمَ الحاکِمين وَ خَيرَ الغافِرِين، اللّهُمَّ اِنَّ اِستِغفارِی اِيِّاکَ مَعَ الاِصرارِ لُؤمٌ وَ تَرکِیَ الاِستِغفارَ مَعَ مَعرِفَتی بِسَعَةِ جُودِکَ وَ رَحمَتِکَ عَجزٌ فَکَم تَتَحبَّبُ اِلَیّ يا رَبِّ وَ اَنتَ الغَنِیُّ عَنِّی وَ کَم اَتَبَغَّضُ اِلَيکَ وَ اَنَا الفَقِيرُ اِلَيکَ وَ اِلَی رَحمَتِکَ فَيا مَن وَعَدَ وَ وَفی وَ اَوعَدَ فَعَفَا اِغفِرلِی خَطايَایَ وَ اعفُ وَ ارحَم وَ اَنتَ خَيرُ الرّاحِمِين.

بازگشت انسان

سلام
درسوره شوری ایه 13خداوند میفرمایند هرکس راکه بخواهد به سوی خویش بازمیگرداند سپس هدایت میکند به سوی خویش هرکس ( تمام ) کسانی که بازگردانده شدند
خب واضحه که درایات زیادی داریم همه ما میمیریم ودوباره به سوی حق بازگشت داریم براین اساس همه ما به سوی خداهدایت میشویم به عبارت ساده ترایه بیاراین است که هدایت به سوی حق درمورد افرادی است که مایل به پیروی دین خداهستند وازانجا که همه بازمیگردند پس ایا همه هدایت میشن که براین اساس ماخالد جهنم نخواهیم داشت
یاحق

اهمیت ناقه صالح و سوره شمس

بسم الله الرحمن الرحیم
چرا اینقدر ماجرای ناقه صالح مهم است که خداوند در سوره مبارکه شمس بعد از قسم به خورشید و...وقسم به نفس و اهمیت تزکیه آن در مورد آن حرف میزند؟
سوال دیگر آنکه بعضی جاها والشمس و ضحیها را به امام حسین(ع) و حضرت علی اکبر(ع) تشبیه کرده و والقمر را به حضرت عباس(ع).آیا این تشبیه ریشه روایی دارد یا صرفا یک تشبیه شاعرانه است؟در اینصورت،آیا میتوان کشتن تاقه الله را بوسیله شقیترین افراد مرتبط با کشته شدن امام حسین(ع) دانست؟منظورم اینست که وقتی قرآن کسانی را که ناقه الله را تشنه کشتند،شقی ترین افراد میداند،پس کسانی که ثارالله را کشتند تکلیفشان معلوم است،و هردو گروه کسانی هستند که نفس خود را آلودندو در نتیجه باید خیلی به نفس توجه کنیم.
با تشکر
جزاک الله خیر