تعلقات

منظور از تعلقات دنیوی چیست؟

با سلام.همونطور که میدونید عالی ترین هدف در زندگی هر انسانی رسیدن به مقام قرب الهی هست و این هدف میسر نمیشه مگر با دل کندن از تعلقات دنیوی و تزکیه نفس .می خواستم بدونم منظور از تعلقات دنیوی تنها مال و لذات های دنیاست یا به هرگونه دلبستگی به غیر از خدا مربوط میشه.مثلا اختصاصی تر بگم بنده به رشته ورزشی ای که در اون فعالیت میکنم علاقه دارم ولی این علاقه باعث فراموشی بنده از خداوند نمیشه ولی با این وجود یکی از این لحاظ که نوعی علاقه به غیر خدا هست و از طرف دیگه مانع از انجام برخی اعمال که باعث قرب به خدا میشه هست(مثلا مانع روزه مستحبی.چون پیشرفت در این ورزش نیازمند خواب وخوراک خوب هست)حالا پرسش بنده این هست که آیا بنده باید از این ورزش دل بکنم یا پیشرفت در اون رو نادیده بگیرم یا لزومی به دل کندن بنده نیست چون درک درستی از تعلقات دنیوی ندارم.ممنون.

کدامیک سوار بر دیگری اند؟(مهم)

[="Arial Black"][="Blue"]با سلام خدمت همه دوستان و سروران گرامی ام
دیروز مطلبی به ذهنم رسید خواستم در اینجا ان را با شما در میان گذارم و نظر شما را هم بدانم.
سوال این است دنیا برای ما خلق شده است یا ما برای دنیا خلق شده ایم؟
این سوالی اساسی و مهم برای انسان است که نحوه پاسخگویی ما بدین سوال می تواند سرنوشت انسان را دستخوش تغییر و تحول سازد، آنکه معتقد است دنیا برای ما خلق شده است تمامی مظاهر دنیایی را وسیله ای برای هدف و غایتی بالاتر قرار می دهد و آنکه معتقد است ما برای دنیا خلق شده ایم همه وجودش را خرج دنیا و مظاهرش می نماید و به چیزی فراتر از دنیا نمی اندیشد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در پاسخ به این سوال می فرمایند: «[="#006400"]انکم خلقتم للاخرة و الدنیا خلقت لکم[/]» یعنی به درستی که شما برای آخرت آفریده شده اید و دنیا برای شما آفریده شده است.
و امام علی علیه السلام فرمودند: «[="darkgreen"]إِنَّكُمْ إِنَّمَا خُلِقْتُمْ لِلْآخِرَةِ لَا لِلدُّنْيَا وَ لِلْبَقَاءِ لَا لِلْفَنَاء[/]» (تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص: 140) یعنی بدرستى كه شما آفريده شده ايد از براى آخرت نه از براى دنيا و از براى باقى بودن كه در آخرت مي باشد نه از براى فنا كه در دنياست.
نمی دانم تا حالا شنیده اید که میگویند: «[="#006400"]فلانی سیگار نمی کشد بلکه سیگار او را می کشد[/]» یا «[="#006400"]فلانی سوار بر ماشینش نیست بلکه ماشینش سوار او می باشد[/]»، تعابیری از این قسم گویای این حقیقت است که انسان گاه برای برآوردن نیازها و حاجات خویش چنان وابسته و مقید به آلات و وسایل گوناگون می شود که نه تنها نیاز و حاجتش بواسطه آن وسایل برطرف نمی شود بلکه چه بسا وابستگی و تعلق خاطر مفرط بدان وسایل، اسباب زحمات و مشکلات دیگری را برای او رقم زند.
مثلا سیگار می کشد تا از فشار روانی و ناراحتی خود بکاهد اما پس از مدتی چنان به سیگار کشیدن خو می کند و بدان وابسته می شود که نه تنها سیگار موجب کاستن ناراحتیهای او نمی شود بلکه برای او موجبات بیمارهای گوناگون ریوی و کلیوی را فراهم می سازد.
و یا ماشین می خرد تا زمان کمتری را برای انجام کارهای روزانه اش از دست بدهد اما آنچنان درگیر به روز کردن و نو کردن مدل ماشینش می شود که سالیانی عمر گرانبهای خویش را صرف تجدد گرایی این وسیله نقلیه که قرار بود صرفا مرکب مقصدش باشد می نماید و از آن مقصد اصلی باز می ماند.
به همین منوال حتما دیده اید در همه جای دنیا بسیاری از زنان در مجالس گوناگون لباسهای ماکسی دنباله دار بلند و فاخری به تن می کنند که زیباییهای آنان را بیشتر نمایان سازد ولی به جهت بلندی زیاد لباسهای ماکسی دنباله دارشان، در بسیاری از موارد این لباسها زیر پایشان گیر کرده و گاه موجب زمین خوردنشان می شود و یا به جهت ترس از گیر کردن و زمین خوردن ناچارند آهسته و لنگان لنگان راه بروند این حالت در مورد کفشهای پاشنه بلندی هم که می پوشند صادق است. این افراد غافلند از اینکه بیش از اینکه کفش و لباس نمایان کننده زیبایی انسان باشد نحوه راه رفتن و قدم نهادن انسان گویای زیبایی و شخصیت وی است این چنین افراد که در بسیاری از موارد داعیه پیشرفت و مدگرایی نیز دارند مصداق بارز این حقیقتند که [="#006400"]آنها کفش و لباس را نمی پوشند بلکه این کفش و لباس است که آنها را پوشیده اند[/]. یعنی قدر و ارزش آن کفش و لباس افزون تر از این صاحبان کفش و لباس است. اینجاست که مکانت و منزلت انسان گاه چنان پایین می آید که نه تنها ارزشش از حیوانات نازل تر می شود بلکه به مراتب از اشیاء بی جان و جمادات نیز پایین تر می رود و این است یکی از وجوه معنای کریمه «[="#006400"]أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُون‏[/]» اعراف/179، پس در این مطلب تدبّر نما.
[/][/]