امام حسین علیه السلام

ای مردم : من عاشورائی شدم ... ( وصیت نامه شهید اهل سنت)

بسم الله الرحمن الرحیم

وصیت نامه شهید اهل سنت

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//514/1_shahid-ahlesonnat.jpg)

وصیت نامه شهیدی از قوم اصیل ترکمن، اهل تسنن، از ترکمن های گنبد کاووس، بسیجی خوش رزم، ، بسیجی گردان «یارسول الله(ص)» از لشکر 25 کربلا؛...شهید قربان محمد روشنی

شهید قربان محمد روشنی، فرزند: «اله بران» معلم خوش مرام، از دشت ترکمن صحرای گلستان، شهرستان گنبدکاووس، اهل تسنن، بسیجی گردان «یارسول الله(ص)» از لشکر 25 کربلا؛...عاشق ولایت امام، همان سال های نخست جنگ، با عضویت بسیج، راهی جبهه می شود.
فرمانده گردان: شهیدحاج حسین بصیر. بنیانگذار«گردان یارسول الله(ص)» و قربان محمد، دل می سپارد به صداقت جبهه و ماندگار می شود.
از قوم اصیل ترکمن، اهل تسنن، از ترکمن های گنبد کاووس، بسیجی خوش رزم، عاشق مرام حاج حسین بصیر؛ این عشق، نه از رفتارهای روزمرگی جنگ است، نه؛ چرا که حاج حسین بصیر شهید؛ خود بشدت عاشورائی بود.

قربان محمد؛ عاشق، عاشورائی، حاج حسین بصیر می شود. ذره ذره این عشق در او شعله می کشد، بیقرار و بی تاب، مجنون وار می گدازد، از این سو برای مدتی، از گردان یارسول(ع) مرخصی گرفته، به شهر و زادگاهش باز می گردد._ پلاکش بر سینه؛ چفیه اش برشانه؛ پوتین و قمقمه، فانسقه اش؛ با همان لباس بسیجی خاکی و ساده اش؛ قبل از این که به خانه برود، عصر بود...کوچه به کوچه، اهالی محل را به مسجد می خواند!به خانه می رود، پدر و مادر و خانواده را هم بی درنگ به سوی مسجد می آورد.
همه بیائید... آخر تو ای معلم دوست داشتنی ترکمن ها، چه درسر داری....!؟همه نگران!؟ دلواپس و پر اضطراب.
مگر چه شده، این معلم خوش مرام و خوش نام را،...تک تک خانه اقوام و آشنا را می کوبد؛ بزرگان قومش را به تمنا و التماس، به مسجد می کشاند.
یکی دو ساعتی در محل، قربان محمد می افتد سر زبان ها، مگر از جبهه برای قومش چه پیغام مهمی آورده است.
نماز مغرب و عشاء؛ قربان محمد بیقرار... مردم بی تاب.
مادر نگران. پدر آشفته و دلواپس...

بین دو نماز، قربان محمد، وصیتنامه اش را برای بزرگان قوم، برای مادرش، پدرش، برادرانش، برای همه دعوت شدگان می خواند.وصیت نامه اش که وصیت نامه نبود، یک جوری دیگر بود، بلند می شود و با شیوائی سخنی که دارد می گوید:اهالی محل. بزرگان قوم، پدر، مادر، برادر، ای کاش همه شما با من بودید، سنگر به سنگر، خاکریز به خاکریز، خدا بود. خدا بود. خدا بود. ای مردم که من را می شناسید به خوش نامی و صداقت و راستگوئی، به رسول الله(ص) قسم که همه جبهه های ما عاشوراست...

از شما بزرگان قوم، دوستانم، برادرانم، اینجا در این مسجد خدا، از شما می خواهم که این «عشق نامه» من را به عنوان «شاهد» گواه کنید. گواه کنید که تاریخ نگوید، قربان محمد دروغ هست.

ای قوم من؛ این من هستم: «قربان محمد روشنی«فرزند: اله بران» گواهی می دهم که محمد(ص) رسول خداست و من ای مردم، با همه عشقی که به شما دارم، اکنون در محضر پروردگار به صراحت و سلامت؛ اعلام می کنم که: من شیعه شده ام و امشب دوباره راهی جبهه می شوم.»

من می روم؛ تا ادعای خودم را با خون سرخ خودم، در سرزمین عاشورائی امام حسین(ع)، جبهه های نبرد، گواهی بکنم. گواهی بکنم برای شما و برای آیندگان که شما بزرگان قوم ترکمن، جوان ترها، خانواده ام، که الان شاهد من هستید، فردای قیامت امام حسین شما را شفاعت کند.

من می روم تا شهید بشوم، تا همراه کاروان امام حسین(ع) نزد پرودگارم رو سفید بشوم. حالا دیگر علی(ع) مولای منست و سیدالشهداء سرور شهیدان عالم هستی. امام به حق من. خیلی زود ادعای خودم را گواهی می کنم با خون سرخ خودم، با شهادت خودم که هیچ زیبائی و قشنگی و خوبی، بهتر از شهادت، در راه پروردگار عالم نیست و من هرگز ندیدم.

قربان محمد، نامه اش را در مجلس می گرداند تا از حاضرین گواهی بگیرد.
مسجد سراسر سکوت می شود. فضا هر لحظه سنگین و سنگین تر شده. بهت و حیرت همه شهر و شب و کوچه و خیابان و خانه ها را می گیرد.و قربان محمد نیمه شب از شهر به جبهه باز می گردد.

گردان یا رسوالله(ص)...سیزده ماه در جبهه می ماند و هرگز به مرخصی نمی رود، تا این که با خون سرخش، با شهادتش، در شلمچه گواهی می دهد؛ که ای تاریخ، ای قوم من، پدر من، مادرعزیزم، برادرانم، ای مردم: من عاشورائی شدم...

قمه زنی حقیقت مظلوم !!! ( پاسخ به شبهه )

بسم الله الرحمن الرحیم




يكى از مسائل مهمى كه امروزه در عرصه فقه اجتماعى مورد توجه قرار گرفته است، سؤال از حركت‌هاى نامتعارف در عزادارى حضرت سيد الشهداء (ع) است.


باور بسيارى بر آن است كه هر عملى كه به قصد عزادارى صورت گيرد، شرعيتِ لازم را دارد و عزادارى امام حسين (ع) از همه حرمت ها استثناء مى‌باشد. از اين رو، طبق اين باور قمه زنى و برخى اعمال نامتعارف مانند لطمه زدن به صورت فى حد نفسه و ماوراى شرايط موجود جامعه حلال است. به عبارتى حكم اوليه آن حليت است و اگر برخى از مراجع آن را تحريم كرده‌اند، صرفا به جهت شرايط خاص سياسى دنياى اسلام است.


در اين مقاله تلاش شده است، تا حكم اوليه قمه زنى با دقت بيشترى مورد بررسى قرار گيرد و ادله موافقين و مخالفين نقد شود.


نويسنده با دسته بندى روايات به سه بخش كوشيده است تا ثابت كند كه اين عمل وجه شرعى ندارد و به شبهات موجود در اين باره پاسخ داده است.


در ادامه بحث و بعد از اثبات حرمت اوّليه اين اعمال به بررسى حكم ثانويه آنها پرداخته و با پاسخ به سوالات و شبهات مخالفين، حرمت آنها را از اين جهت نيز ثابت كرده است.


فصل اوّل: حكم اوّلى قمه زنى و مانند آن


روايات موجود در اين زمينه به سه بخش اصلى تقسيم مى‌شوند:


الف. رواياتى كه دلالت بر ثواب گريه كردن دارند و گريه كردن را توصيه كرده‌اند.


ب. رواياتى كه دلالت بر تحريم اين گونه اعمال دارند.


ج. رواياتى كه دلالت بر جواز برخى از اعمال مشابه در خصوص معصومين- عليهم السلام- دارند‌.


بخش اوّل: رواياتى كه به گريه كردن تشويق كرده‌اند.


اين دسته از روايات كه متواتر هستند، در تمام منابع حديثى به وفور يافت مى‌شوند كه اينك به یکى از آنها اشاره مى‌كنيم.


عَن إِبرَاهِيم بنِ أَبِي مَحمُود، قَالَ: قَالَ الرِّضا (ع): إِنَّ المُحَرَّمَ شَهرٌ كَانَ أَهلُ الجَاهِلِيَّةِ يُحَرِّمُونَ فِيهِ القِتَالَ فَاستُحِلَّت فِيهِ دِمَاؤُنَا وَ هُتِكَت فِيهِ حُرمَتُنَا وَ سُبِيَ فِيهِ ذَرَارِيُّنَا وَ نِسَاؤُنَا وَ أُضرِمَتِ النِّيرَانُ فِي مَضَارِبِنَا وَ انتُهِبَ مَا فِيهَا مِن ثِقلِنَا وَ لَم تُرعَ لِرَسُولِ اللّٰه حُرمَةٌ فِى أَمرِنَا. إِنَّ يَومَ الحُسَينِ أَقرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا بِأَرضِ كَربٍ وَ بَلَاءٍ أَورَثَتنَا الكَربَ وَ البَلَاءَ إِلَى يَومِ الِانقِضَاءِ فَعَلَى مِثلِ الحُسَينِ فَليَبكِ البَاكُونَ فَإِنَّ البُكَاءَ عَلَيهِ يَحُطُّ الذُّنُوبَ العِظَامَ. ثُمَّ قَالَ (ع): كَانَ أَبِى (ع) إِذَا دَخَلَ شَهرُ المُحَرَّمِ لَا يُرَى ضَاحِكاً وَ كَانَتِ الكَآبَةُ تَغلِبُ عَلَيهِ حَتَّى تَمضِيَ عَشَرَةُ أَيَّام، فَإِذَا كَانَ يَومُ العَاشِرِ كَانَ ذَلِكَ اليَومُ يَومَ مُصِيبَتِهِ وَ حُزنِهِ وَ بُكَائِهِ وَ يَقُولُ: هُوَ اليَومُ الَّذِى قُتِلَ فِيهِ الحُسَينُ (ع)؛ «1»

امام رضا (ع) فرمودند: محرم ماهى بود كه اعراب جاهلى حرمت آن را نگه مى‌داشتند و جنگ نمى‌كردند. اما در اين ماه بود كه خون ما را حلال شمردند و حرمت ما را شكستند و فرزندان و زنانمان را به اسيرى بردند و خيمه هايمان را به آتش كشيدند و دارايى هايمان را غارت كردند و حرمت رسول خدا را در مورد ما نگه نداشتند. همانا روز حسين (عاشوراء) مژه هاى ما را از شدت گريستن مجروح ساخت و اشكهايمان را جارى كرد و عزيز ما را در سرزمين گرفتارى و بلا ذليل كرد و ما را ميراث دار گرفتارى و بلا تا روز انقضاء (مرگ) نمود، پس بر مثل حسين، گريه كنندگان بايد گريه كنند؛ چرا كه گريه بر او گناهان كبيره را از بين مى‌برد. سپس فرمود: زمانى كه محرم وارد مى‌شد، پدرم ديگر نمى‌خنديد و پيوسته محزون بود تا اينكه ده روز سپرى مى‌شد. زمانى كه روز دهم مى‌رسيد، آن روز، روز مصيبت و حزن و گريه اش بود و مى‌فرمود: اين همان روزى است كه حسين (ع) در آن كشته شده است.


اين روايت با اينكه در مقام بيان شدت تأثّر امام كاظم (ع) است، اما اشاره به عملى غير از گريه و حزن و ماتم نكرده است.


در هيچ يك از فرمايش معصومين (ع) پيرامون فضيلت عزادارى براى امام حسين (ع) به امرى غير از گريه كردن توصيه نشده است. اگر رواياتى كه در ثواب و پاداش تعزيه بر سالار شهيدان وارد شده است، مطالعه شود، هيچ توصيه‌اى غير از گريستن و زيارت كردن قبر مطهرشان، ديده نخواهد شد.


ادامه دارد .....

پی نوشت:

(1). بحارالأنوار، ج 44، ص 283، باب 34، ثواب البكاء على مصيبته؛ الأمالي، صدوق، ص 128، المجلس السابع و العشرون؛ روضة الواعظين، ج 1، ص 169، مجلس في ذكر مقتل الحسين (ع)؛ المناقب؛ ج 4، ص 86، فصل في مقتله (ع)؛ وسائل‌الشيعة، ج 14 ص 504، باب 66، استحباب البكاء لقتل الحسين (ع) و ما أصاب أهل البيت (ع).