ابوبکر

چرا ابوبکر در تشییع جنازه حضرت فاطمه (س) شرکت نکرد؟ (پاسخ به شبهه)

انجمن: 

با سلام


از اساتید تقاضا دارم به این شبهه وهابیون جواب دهند


سوال شیعه ها: اگر ایشان که دختر مورد احترام پیامبر بوده و پیامبر مدام به ایشان تاکید میکردند، به مرگ طبیعی و یا در اثر بیماری فوت کرده باشد باید مسلمانان (مخصوصا خلیفه مسلمانان) او را که یادگار پیامبر است با جلال و شکوه دفن میکردند. ….
جواب بدهید که چرا با جلال و شکوه دفن نشده است.

جواب ما :
جواب ما این است که باید حوادث را در قالب محیط دید.
برای روشن شدن موضوع مثالی میزنم:
یک ایرانی اگر زنی از خاندانش بمیرد حتی در روزنامه ها اعلان میکند و عکس زن را هم چاپ میکند و عکس مرده را بر در و دیوار میزند.
اما افغانها معمولا چنین نمیکنند، عکس که نمیگیرند، بلکه شما اگر عکس زن مرده را چاپ کنید شاید شما را بکشند حتی در مراسم خاکسپاری فقط افراد نزدیک زن شرکت میکنند.
و حتی وقتی میخواهند زن را داخل قبر بگزارند چند نفر از افراد فامیل پرده ای در جلوی چشم همان بقیه اندک میگیرند.
یک عادت افغانها این است که زن که مرد، خانواده شوهر حق کفن و دفن او را ندارند باید جسد مرده را بیاورند و تحویل پدر یا برادر زن بدهند اگر چنین نکنند حتی متهم به قتل میشوند.
حالا یک زوج را تصور کنید که زن افغانی و مرد ایرانی باشد.
زن بمیرد و ایرانی برسم خود او را دفن کند.
حالا تصور کنید که یک مغرض اون کنار نشسته میخواهد روابط بین ایرانی و افغانی را خراب کند و هی تبلیغات کند که ایرانی زن افغانی خود را کشته و دلیلش این است که مرده را تحویل نداده و بگوید ایرانی افغانی را بی آبرو کرده و دلیلش این باشد که عکس مرده را به درو دیوار زده.
افغانهای بی خبر از رسم و رواج ایرانی ها با توجه به رسومات خود فورآ حرف مغرض را قبول میکنند.
و این است حال عوام شیعه که رسم عرب را نمیدانند و گمان میکنند بر حضرت فاطمه ظلم شده و حرف مغرضان را قبول میکنند.
شما تاریخ صدر اسلام را بخوانید برای کدام زن مراسم تشیع جنازه مفصل گرفتند؟
اصلا اون وقت ها برای مردان هم نمیگرفتند چه برسد به زنان.
مثل امروز نبود که خمینی مرد از سراسر ایران مردم را جمع کردند.
در اسلام که فرض نشده اگر کسی مرد همه مردم شهر جمع شوند.
فاطمه که مرد، افراد خانواده اش علی و عباس و بقیه دفنش کردند.
این رسم عربان بود که زن که میمرد را فامیل خودش دفن میکردند و خانواده شوهری فاطمه، همان خانواده پدری فاطمه هم بود چون با پسر عموی خود عروسی کرده بود و حضرت عباس هم عموی علی بود هم عموی فاطمهلذا بی سروصداتر دفن شد.
زن عمر و ابوبکر هم که مردند درجایی نخواندم همه مردم جمع شده باشند کسی جار نزده که جمع شوید ملکه اسلام مرده.
پس در دفن بی سروصدای فاطمه چیزی غیر عادی وجود ندارد البته اگر شیعه مغرض نباشد.
حالا اگر قبول کنیم که داستان شیعه مغرض درست است و ایرانی زن افغانی خود را کشته باشد.
دیگر آن افغانی هرگز نباید دختر دوم خود را به ایرانی بدهد.
اگر داد پس خیلی نادان است.
و ما میدانیم که بعد از این واقعه، حضرت علی دختر خود، دختری که فاطمه او را زاییده بود را به حضرت عمر داد.
پس یا داستانی که شیعه پیرامون دفن فاطمه ساخته و آن را غیر عادی جلوه داده دروغ است یا علی دختر خود را به عمر نداده.
اما معتبر ترین کتب شیعه هم معترفند که عمر داماد علی بوده.
پس شیعه چه دارد که بگوید؟

سوالاتی از اهل سنت درباره بزرگان شان

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام بر تمامی خوانندگان و دوستان محترم

در این تاپیک قصد داریم ان شا الله تا مطالب و اسنادی را از کتب اهل سنت و نوشته های علمای آنها نشان دهیم و بر اساس آنها سوالاتی را در باب بزرگان اهل سنت و اشخاصی که در نزد آنها محترم هستند بپرسیم

از همه دوستان و خوانندگان محترم تقاضا دارم ما را همراهی کرده و از نظرات خود ما را مطلع و بهره مند سازند

اما مطلب اول:

اعتراف غزالي به بيعت خلیفه دوم با اميرمؤمنان عليه السلام در غدير خم و نقض پيمان توسط او به خاطر مال و رياست دنيا + تصاوير كتاب

غزالي، دانشمند پرآوازه اهل تسنن در قرن ششم در باره تبريك و تهنيت خليفه دوم و پيماني كه در آن روز بست و فقط چند روز بعد آن را فراموش كرد، مي نويسد:


واجمع الجماهير علي متن الحديث من خطبته في يوم عيد غدير خم باتفاق الجميع وهو يقول: «من كنت مولاه فعلي مولاه» فقال عمر بخ بخ يا أبا الحسن لقد أصبحت مولاي ومولي كل مولي فهذا تسليم ورضي وتحكيم ثم بعد هذا غلب الهوي تحب الرياسة وحمل عمود الخلافة وعقود النبوة وخفقان الهوي في قعقعة الرايات واشتباك ازدحام الخيول وفتح الأمصار وسقاهم كأس الهوي فعادوا إلي الخلاف الأول: فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قليلا.


از خطبه هاي رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه وآله وسلم) خطبه غدير خم است كه همه مسلمانان بر متن آن اتفاق دارند. رسول خدا فرمود: هر كس من مولا و سرپرست او هستم، علي مولا و سرپرست او است. عمر پس از اين فرمايش رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) به علي (عليه السلام) اين گونه تبريك گفت:
«تبريك، تبريك، اي ابوالحسن، تو اكنون مولا و رهبر من و هر مولاي ديگري هستي.»

اين سخن عمر حكايت از تسليم او در برابر فرمان پيامبر و امامت و رهبري علي (عليه السلام) و نشانه رضايتش از انتخاب علي (عليه السلام) به رهبري امت دارد؛ اما پس از گذشت آن روز ها، عمر تحت تأثير هواي نفس و علاقه به رياست و رهبري خودش قرار گرفت و استوانه خلافت را از مكان اصلي تغيير داد و با لشكر كشي ها، برافراشتن پرچم ها و گشودن سرزمين هاي ديگر، راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلي هموار كرد و از مصاديق اين سخن شد: (فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قليلا). پس، آن [عهد] را پشتِ سرِ خود انداختند و در برابر آن، بهايي ناچيز به دست آوردند، و چه بد معامله اي كردند.




شرح حال أبو حامد غزالي :
علامه شمس الدين ذهبي در ترجمه او مي نويسد :

الغزالي الشيخ الإمام البحر حجة الإسلام أعجوبة الزمان زين الدين أبو حامد محمد بن محمد بن محمد بن أحمد الطوسي الشافعي الغزالي صاحب التصانيف والذكاء المفرط ... ثم بعد سنوات سار إلي وطنه لازما لسننه حافظا لوقته مكبا علي العلم.

غزالي استاد پيشوا و درياي علم ، نشانه اسلام ، اعجوبه زمان ، صاحب كتاب ها وانساني با هوش فراوان و زيرك... بود .
پس از سال ها به زادگاهش بازگشت و به استفاده از وقت ، فرصت وعلم ودانش روزگار را سپري كرد ... .

سير أعلام النبلاء ، ج 19 ، ص 322 ، تحقيق : شعيب الأرناؤوط , محمد نعيم العرقسوسي ، ناشر : مؤسسة الرسالة - بيروت ، الطبعة : التاسعة ، 1413هـ .

و در جلد 14 ، ص 202 از همين كتاب با استفاده از حديث نبوي او را يكي از احياگران دين مي داند و مي نويسد :

وقال الحاكم سمعت حسان بن محمد يقول كنا في مجلس ابن سريج سنة ثلاث وثلاث مئة فقام إليه شيخ من أهل العلم فقال أبشر أيها القاضي فإن الله يبعث علي رأس كل مئة سنة من يجدد يعني للأمة أمر دينها وإن الله تعالي بعث علي رأس المئة عمر بن عبدالعزيز وبعث علي رأس المئتين محمد بن إدريس الشافعي ...
قلت وقد كان علي رأس الأربع مئة الشيخ أبو حامد الاسفراييني وعلي رأس الخمس مئة أبو حامد الغزالي وعلي رأس الست مئة الحافظ عبد الغني ...

حاكم مي گويد : از حسان بن محمد شنيدم كه مي گفت : در سال 303هـ در مجلس ابن سريج بودم ، پير مردي دانشمند بر خواست و گفت : بشارت اي قاضي ! خداوند در هر صد سال كسي را مي فرستد كه احياگر دين است ، عمربن عبد العزيز اولين است و در صد سال دوّم محمد بن ادريس شافعي است...
من مي گويم در صد سال چهارم ابو حامد اسفراييني است و در صد سال پنجم غزالي و در صد سال ششم حافظ عبد الغني است ، و...
سوال ما:

به نظرم نیازی به سوال نیست!! کاملا واضح است!!

منبع: http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=4955

آیا استفاده از صفت صدیق برای ابوبکر صحیح است یا خیر؟

انجمن: 

باسلام وعرض خسته نباشید

کتاب صحیحین از دیدگاه اهل سنت از اول تا آخرش صحیحه
صحیح مسلم و صحیح بخاری

نظر امیرالمومنین درباره خلفا
میگه خلیفه دوم گفت من جانشین پیامبر هستم وشما دونفر (منظور حضرت علی(ع) و عباس) اعتقاد داشتین که من و ابوبکر دروغگو ، گناهکار ، مکار و خائن هستیم یعنی خلیفه دوم داره میگه که نظر حضرت علی (ع) درباره آن دو این بود وآنها این صفات رو داشتند صحیح مسلم جلد 3 صفحه 1378 حدیث 1757
درجایی دیگه آورده که خلیفه دوم به حضرت علی (ع) وعباس میگه که ابوبکر گفت من جانشین پیامبر هستم وشما پندار غلطتان این بود که
او(یعنی ابوبکر) یک ظالم وفاجر است بعد از ابوبکر من به ولایت رسیدم وشما باز گفتید من ظالم و فاجر هستم

مورد بعدی صحیح بخاری
حضرت علی (ع) یک نفر رو فرستاد پیش ابوبکر اگه میخای بیای بیا اما عمر رو باخودت نیار که کراهت دارم ببینمش صحیح بخاری جلد 4 صفحه 1549 حدیث 3998
چه فرقی داشتند این دو باهم؟ یکی آمر بود ویکی عامل(در قضیه آتش زدن درخانه) و کسی که زده دیدنش درد بیشتری داره
در ادامه امام به ابوبکر میفرماید که تو استبداد کردی در امر ما یعنی خلافت
همچنین در نامه 53 نهج البلاغه آمده است:
این دین قبل از من دست اشرار اسیر شده بود که بانام دین به هوا پرستی پرداخته ودنیای خود را بدست می آوردند
وخطبه 150 نهج البلاغه

وبنیان اسلامی را تغییر داده ودر جای دیگری بنا نهادند آنان کانون هر خطا و گناه و پناه هر فتنه جو بودند که سرانجام در سرگردانی فرو رته ودر غفلت مستی به روش وآیین فرعونیان درآمده یا ازهمه بریده ودل به دنیا بستند ویا پیوند خود بادین گسستند
با این اوصاف وبراساس این اسناد آیا حضرت از ابوبکر با عنوان شجاع یاد کرده اند؟

دراینجا صفات جناب ابوبکر زیرسوال رفته و نفی میشه ودیگر با دروغگو دانستن ابوبکرو عمر توسط حضرت امیر ابوبکر صدیق معنی نمیدهد

حال درباره صدیق بودن ابوبکر بفرمایید صحیح است یا خیر
باتشکر

آیا از نظر امام علی (ع) ابوبکر شجاع ترین انسان است؟

سلام خدمت بزرگواران

لطفا این روایت را از نظر رجال اهل سنت بررسی کنید.

البزار ( متوفی سال 292 هجری قمری) در مسند خود بحر الزخار(حدیث 761) نقل می کند که:

متن عربی: حدثنا عبد الله بن أبي ثمامة الأنصاري قال : نا الحسن بن عبد الله المقرئ العجلي قال : نا حسان بن إبراهيم الكرماني ، قال : نا إبراهيم بن محمد الصائغ ، عن محمد بن عقيل قال : خطبنا علي بن أبي طالب - رضي الله عنه - فقال : أيها الناس أخبروني بأشجع الناس ؟ قالوا : - أو قال : قلنا - أنت يا أمير المؤمنين . قال : أما إني ما بارزت أحدا إلا انتصفت منه ، ولكن أخبروني بأشجع الناس قالوا : لا نعلم ، فمن ؟ قال : أبو بكر - رضي الله عنه - إنه لما كان يوم بدر جعلنا لرسول الله - صلى الله عليه وسلم - عريشا فقلنا : من يكون مع رسول الله - صلى الله عليه وسلم - ليلا ؟ يهوي إليه أحد من المشركين فوالله ، ما دنا منه إلا أبو بكر شاهرا بالسيف على رأس رسول الله - صلى الله عليه وسلم - : لا يهوي إليه أحد إلا أهوى عليه فهذا أشجع الناس فقال علي : ولقد رأيت رسول الله - صلى الله عليه وسلم - وأخذته قريش فهذا يجؤه وهذا يتلتله وهم يقولون : أنت الذي جعلت الآلهة إلها واحدا قال : فوالله ما دنا منه أحد إلا أبو بكر ، يضرب هذا ويجاء هذا ويتلتل هذا وهو يقول : ويلكم أتقتلون رجلا أن يقول ربي الله، ثم رفع علي بردة كانت عليه، فبكى حتى اخضلت لحيته ثم قال : أنشدكم بالله أمؤمن آل فرعون خير أم أبو بكر فسكت القوم فقال : ألا تجيبوني فوالله لساعة من أبي بكر خير من ملء الأرض من مؤمن آل فرعون ذاك رجل كتم إيمانه وهذا رجل أعلن إيمانه .

ترجمه فارسی : يك بار علي بن ابي‌طالب در حال سخنراني پرسيد: «اي مردم! چه كسي شجاع‌تریت و دليرترین مردم است؟» مردم گفتند: «شما، اي امير مؤمنان!» فرمود: «من، با هر كس كه جنگيده‌ام، شكستش داده‌ام؛ اما شجاع‌ترين مردم، ابوبكر است. ما برای رسول خدا سایه بانی درست کردیم و گفتیم: چه کسی حاضر است با رسول خدا بماند تا مشرکی به آن حضرت حمله نکند؟ به خدا سوگند تنها ابوبکر برای این کار قدم پیش نهاد و شمشیرش را از نیام بیرون کشید و بالای سر پیامبر ایستاد و هر مشرکی را که به پیامبر نزدیک می شد دور می کرد. پس ابوبکر شجاع ترین مردم است. علی (ع) افزود : من دیدم که قریشیان رسول خدا را در میان گرفته بودند و این ابوبکر بود که به شدت از آن حضرت دفاع می کرد و آنان را از ایشان دور می راند. قریشیان به پیامبر می گفتند : تو هستی که خدایان را منکر شده ای و به جای این همه معبود به خدای واحدی معتقدی؟! در آن هنگام تنها ابوبکر بود که به آن حضرت نزدیک شد و در حالی که گفته ی مومن آل فرعون را بر زبان داشت رویاروی مشرکان ایستاد و آنان را از پیامبر دور کرد.
حال شما را به خدا سوگند می دهم که مومن آل فرعون بهتر است یا ابوبکر؟
مردم ساکت بودند و چیزی نگفتند.
علی فرمود : قسم به خدا اگر تمام زمین از امثال مومن آل فرعون پر شود یک لحظه ی ابوبکر از تمام آنها بهتر است. زیرا مومن آل فرعون ایمانش را پنهان کرده بود ولی این مرد ( ابوبکر) ایمانش را آشکارا بیان کرد.

البته خود البزار در ذیل روایت این چنین گفته است:


قال أبو بكر ( البزار) : وهذا الحديث لا نعلمه يروى عن علي ، إلا من هذا الوجه بهذا الإسناد .

درخواست ذکر تاریخ دقیق وقایع 8 روز اول ماه ربیع الاول

با سلام و عرض ادب و احترام خدمت کارشناسان و دوستان گرامی

میخواستم از شما درخواست کنم تاریخ دقیق وقایع زیر ( به روز و سال ) که در 8 روز اول ماه ربیع الاول روی داده است برای بنده ذکر نمائید .

با سپاس از شما ...:Rose:

1) روز خاکسپاری پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم

2) روز تشکیل شورای سقیفه

3) روز غصب فدک توسط ابوبکر

4) روز قرائت خطبه فدکیه توسط حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در برابر ابوبکر خلیفه اول و توهین ابوبکر به امیرالمومنین و حضرت صدیقه طاهره علیهما السلام

5) واقعه کوچه و سیلی زدن عمر به بی بی فاطمه زهرا سلام الله علیها و پاره کردن قباله فدک ایشان توسط خلیفه دوم

6) هجوم به خانه وحی توسط عمال ابوبکر به سرکردگی عمر بن خطاب و احراق در و ضرب و شتم و مجروح ساختن حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها و سقط شدن جناب محسن سلام الله علیه

7) بستن دستان امیرالمومنین علیه السلام و انداختن طناب به گردن ایشان و بردن ایشان به زور به مسجد برای بیعت با ابوبکر

* و اینکه میخواستم بپرسم واقعه هجوم به خانه پیغمبر چند بار اتفاق افتاد و در هر بار چه اتفاقاتی رخ داد ؟

سکوت مردم در انتخاب ابوبکر به عنوان اولین خلیفه؛ نشانه رضایت آنان

انجمن: 

سلام
همیشه گفته شده است که در واقعه غدیر خم در حدود یکصد هزار نفر حضور داشته اند. خال شبهه ای که بوجود می آید اینست که چرا کسی از این جمعیت بعد از اعلام خلافت ابوبکر به مقابله با او نپرداخت؟ آیا این به این دلیل نبوده که مردم موافق او بوده اند؟ آیا سکوت مردم در آن زمان نشان رضایت نبوده؟ لطفا این قضیه را برایم توضیح دهید زیرا برای من بسیار نامفهوم و گیج کننده است

برچسب: 

سوال درباره خاندان بنی امیه ولعن آنها

انجمن: 

آيا در ميان خاندان بني‌اميه هيچ مسلماني وجود نداشته است كه همگي مستحق لعن و نفرين شده‌اند؟ در حالي كه كساني مثل عمر بن عبدالعزيز و معاويه بن يزيد در بين آنها بوده است؟

خلافت خلفا عندالله است یا عند الناس؟

انجمن: 

دوستان بفرمایند که خلافت ابوبکر و عمر و عثمان علی عند الله و از جانب خدا بوده یا عند الناس و از جانب مردم؟
و یا هر کدام نوع خاصی را داشتند؟

کارشناس بحث : مقداد

صدیقه به حق و صدیق به ناحق

با سلام:Gol:

پیامبر اکرم (ص) لقب صدیقه را به حضرت فاطمه (س) دادند؟
اگر بله حدیثش را میخواستم
و اینکه آیا در روایات اهل سنت هم این حدیث هست؟

و

لقب صدیق را چه کسی به ابوبکر داد؟
و روایات جعلی داریم که اهل سنت ادعا کند که صدیق را هم پیامبر اکرم (ص) به ابوبکر داده است؟