ೋ نرم افزار دسکتاپی شوق انتظـــــار ღೋ حاوي 313 سوال پيرامون امام زمان(عج)

تب‌های اولیه

364 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

163_چرا خداوند امام زمان«علیه السلام» را از میان این دوره انتخاب نکرد؟


امام زمان«علیه السلام» مطابق نقل تواریخ در سال 255 هجری متولّد گردید و در سال 206 که پدر بزرگوارش امام حسن عسگری«علیه السلام» درگذشت امام با آن حضرت انتقال یافت که هم اکنون از آن سال 1129 سال می گذرد.

بنابراین اگر خداوند امام زمان«علیه السلام» را به قول شما از میان این دوره انتخاب کرده بود در این فاصله(درگذشت امام یازدهم تا رسیدن این دوره) می بایست زمین از رهبر و حجت خالی باشد با اینکه حتّی در کوتاه ترین زمان بشر نیازمند رهبر است. و در روایات بسیاری وارد شده اگر حجت نباشد زمین اهلش را به خودش فرو می برد.





164_چرا امام زمان«علیه السلام» راصاحب الزمان می گویند در صورتی که صاحب اصلی زمان خداست؟


صاحب الزمان یعنی کسی که صاحب اختیار و دارای ولایت از طرف خدا در این زمان است و منافات ندارد خداوند که خود صاحب اختیار و ولیّ حقیقی تمام موجودات است به افرادی سرپرستی و صاحب اختیار بودن و ولایت بدهد و امام زمان«علیه السلام» در این زمان دارای چنین سرپرستی و ولایت از جانب خداوند است.




165_ آیا امام زمان (عج) در اجتماعات ما حضور جسمی دارند یا خیر؟

حضرت حجة(عج) قطعاً حضور جسمی دارند ولی چنان که قرآن کریم نسبت به پیامبر اکرم فرمودند و اذا قرأت القرآن و جعلنا بینک و بین الذین لایؤمنون بالآخره حجاباً مستوراً(1) ترجمه: زمانی که قرآن قرأئت می نمایی ما در میان تو و کسانی که ایمان به آخرت ندارند پرده ای پوشیده و پنهانی قرار می دهیم.

یعنی وجود مبارک رسول صلی الله علیه وآله حضور داشتند ولی دیگران حضرت را نمی دیدند پس این اصل که کسی باشد ولی به امر حق از انظار پنهان باشد امری ممکن بوده و واقع نیز شده است.


و در صورت دیگر آن همان است که در روایات بیان شده است که حضرت حجة اروحناه فداه در ایام حج حاضر می شوند مردم ایشان را می بیند ولی نمی شناسند.


پس به هر دو صورت حضرت حجة(عج) حضور جسمی دارند منتهی یک بار اصلاً دیده نمی شوند یکبار هم دیده می شوند ولی شناخته نمی شوند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
1) بنی اسرائیل، آیه 45.

166_ آیا امام زمان (عج) در موقع ظهور جوان می باشند یا پیر؟


به طوری که در روایات آمده پیری به سراغ امام زمان (عج) نمی آید و آن گرامی وقتی هم ظاهر گردد به صورت جوان 40 ساله یا کمتر دیده میشود و این یکی از نشانه های آن حضرت به حساب آمده است.







:hamdel: دانلود افزونه دسکتاپی شوق انتظار:hamdel:

167_آیا می شود روزی به امام زمان«علیه السلام» دسترسی پیدا کنیم و از در پای علوم او بهره مند شویم؟

دسترسی به آن وجود مقدّس و استفاده ی از دریای علوم بی کرانش مخصوص زمانی است که آن گرامی به اراده باری تعالی ظهور نمایند و دنیا را به قدوم خویش منوّر فرمایند و وقت ظهور آن حضرت را جز خدا کسی نمیداند.

امّا به این نکته باید کاملاً توجّه داشته باشیم که اگر ما در راه انجام وظایف دینی خویش کوشا باشیم و دل و ضمیر خود را به گناه آلوده نکنیم بدون تردید مورد عنایت خاص آن حضرت قرار خواهیم گرفت و بین ما و آن سرور یک نوع ارتباط معنوی برقرار خواهد گشت.

در این هنگام الطاف و عنایات ویژه آن حضرت که چیزی جز عنایات خاص خداوند نیست به ما توجّه خواهد کرد و از هدایت خاص آن حضرت بهره خواهیم گرفت.

از خداوند تعالی می خواهیم که به همه ی ما توفیق انجام وظایف دینی و تهذیب اخلاق مرحمت کند تا در نتیجه بتوانیم با آن حضرت همیشه ارتباط معنوی داشته باشیم.




این که گفته می شود دو ثلث جمعیّت دنیا پیش از ظهور امام زمان«علیه السلام» ازبین می روند آیا صحیح است؟


این مطلب در پاره یی از روایات آمده است که پیش از ظهور حضرت ولی عصر«علیه السلام» دو سوم مردم از بین می روند(13).
در این زمینه توجّه به دو نکته لازم است:


الف) این موضوع اگر به عئوان یکی از نشانه های ظهور مطرح باشد باید توجّه داشت که نشانه ها و علائم ظهور بر دو گونه است برخی از آنها حتمی است مانند خروج سفیانی و قتل نفس زکیّه و برخی دیگر غیرحتمی است و مطلب یاد شده از جمله نشانه های غیرحتمی است که می تواند به در آن راه داشته باشد.


ب) معلوم نیست افرادی که از بین میروند در کجا و بخاطر چه عواملی باشد در حال حاضر ملاحظه میشود حوادث طبیعی مانند سیل، زلزله در جهان افراد بسیاری از بین میبرد ممکن است بیشتر جمعیّت جهان به خاطر حوادث طبیعی و یا جنگ قبل از قیام حضرت مهدی«علیه السلام» از بین بروند و به احتمال قوی این موضوع مربوط به شیعیان نباشد و شاید جمله یی که در برخی احادیث آمده مانند حدیثی که در پاورقی آورده شده به همین مطلب اشعار داشته باشد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
13) کتاب منتخب الاثر، فصل 6 باب 5، صص 452 - 453 و نیز در کتاب بحارالانوار، ج 52، ص 113 چنین آمده است: (از ابوبصر روایت شده است) که گفت از امام مهدی«علیه السلام» شنیدم که می فرمود:
این امر نخوهد بود تا دو سوم مردم از بین بروند سؤال کردیم وقتی دو سوم مردم از بین رفتند پس چه کسی باقی می ماند حضرت فرمود: آیا دوست ندارید که در یک سوم باقی مانده باشید؟!!




169_همان دلیلی که ایجاب می کرد خداوند پس از پیامبر یک رهبر معصوم برای امّت اسلامی قرار دهد پس از غیبت امام زمان نیز ایجاب می کند بنابراین چرا امام

لزوم تعیین یک رهبر معصوم به اقتضای لطف و مهر گسترده ی خدا در مورد تربیت مردم به سوی کمالات آنان است و این برهان ایجاب می کند که خداوند رهبر معصوم را معرّفی و تعیین کند و اقتضای این دلیل این نیست که خداوند از تمام جهان یک رهبر را بر سرتاسر جهان مسلّط کرده و دیگران را به طور اجبار مقهور و مغلوب قرار دهد بلکه پذیرش رهبر و پیروی از وی و تسلیم در برابر حکومت وی باید از ناحیه ی مردم صورت گیرد.

پس از درگذشت پیامبر اسلام گرچه خداوند رهبر مسلمانان را معرّفی و تعیین کرده بود ولی آنان زیر بار حکومت وی نرفتند و بر خداوند هم دیگر لازم نبود که آن حضرت را به قهر و غلبه بر آنان مسلّط نماید.


در زمان غیبت هم خداوند رهبر شیعه را توسط پدر بزرگوارش حضرت عسکری و اجداد بزرگوارش معرّفی فرموده بود ولی مردم پذیرای حکومت و خلافت آن حضرت نبودند گذشته از مصالحی که در غیبت آن حضرت وجود داشت و آنگاه که ظلم و بیداد در جهان گسترش یابد و جهان بشریت خویشتن را نیازمند حکومت عدل وی ببیند و ناتوانی خویش را از اداره ی امور احساس نماید خداوند امام زمان را ظاهر میکند و حکومت عدل و داد را به دست توانای او در جهان مستقر می سازد.




170_امام زمان«علیه السلام» چگونه از زمان ظهورش اطّلاع حاصل خواهد کرد با این که تنها پیامبرانند که می توانند با خداوند ارتباط مستقیم داشته باشند؟


امام معصوم«علیه السلام» مانند پیامبر با جهان ملکوت در تماس و ارتباط است با این تفاوت که شریعت و آئینی به او وحی نمیشود و یکی از ویژگیهای امامان این است که آنان «محدّث» هستند یعنی فرشته با آنان سخن میگوید.

برای آگاهی از تفصیل علم امام«علیه السلام» و آگاهی آنها از غیب میتوان به کتاب اصول کافی، ج 1، باب الحجّة مراجعه کرد.







171_ اکنون که زمان غیبت امام است چگونه می توان از امام برای تفسیر قرآن استفاده نمود؟


چنانکه میدانیم یکی از فواید وجود امام تفسیر راستین قرآن است این فائده در صورتی بر وجود امم مترتب است که دسترسی به او به طور عادّی میسر باشد و در زمان غیبت که افراد به طور عادی تمکن از رسیدن به آن گرامی ندارند روشن است که نمی توانند از آموزش های آن حضرت استفاده کنند ولی فایده ی وجود امام تنها آموزش احکام به طور ظاهر نیست امام واسطه ی فیض الهی است امام دارای هدایت باطنی است یعنی عناصر لایق و شایسته را به سوی کمالات روحی و معنوی هدایت می کند و در زمان غیبت این ویژگی ها برای امام هست آری مردم از آموزش های راستین آن گرامی در ظاهر برخوردار نمی شوند ولی در عین حال در ره گذار تأمل و تدبر در قرآن و در پرتو احدیت رهبران معصومین تفسیر قرآن در این زمان نیز عملی است و هر کسی فراخور استعداد و ظرفیّت خود میتواند از قرآن مجید بهره برداری و استفاده نماید و در سایر احکام دینی هم باید به مراجع تقلید که نائبان عام آن گرامی هستند مراجعه کرد.



172_درباره اينکه امام زمان مي توانند در هرلحظه در چند جاي مختلف حضور داشته باشند با ذکر دليل عقلي توضيح دهيد (سنت خداست که هر بدن يکي باشد و نه بيشتر).


امام با بدن مادي خودشان در يک جا ظهور دارند و حضور امام در همه جا با بدن مادي نيست بلکه با روح يا به تعبير عرفاني نفس علي است و اين مقامي است که انسان کامل بدان مي رسد زيرا او اسمي از اسماء حسناي الهي است و داراي نفس علي است که احاطه قيودي بر جهان ما سوا دارد.
ضمن اينکه روايات فراواني وجود دارد که اهل بيت عصمت و طهارت -سلام الله عليهم- امان اهل زمين هستند و آنها واسطه فيض بين الله و ما سوا الله هستند و بناچار بايد برهمه اهل زمين احاطه داشته باشند.

از اين مطلب در عرفان به نظريه ابدال يا بدلاء تعبير مي شود.


انسان که اشرف موجودات است قدرتي دارد که مي تواند امثال متعددي از نفس خود را انشا کند و به مکان هاي مختلف در يک زمان ارسال نمايد. اين مطلب درباره فرشتگان مسلم است که به هر شکلي که اراده کنند در مي آيند و به هر عالمي که بخواهند داخل مي شوند.

البته با اذن و اجازه الهي. و انسان اشرف و افضل از آنهاست و فرشتگان مأمور به سجده بر انسانند و بايد فرمان بردار او باشند و لاجرم انساني که چنان شرافتي را دارد که از او به انسان کامل تعبير مي شود نيز داراي چنين قدرت و اقتداري است.

شيخ اکبر محي الدين ابن عربي در فتوحات مکيه درباره اين مقام مي گويد: به انسان ابدال مي گويند زيرا به ايشان نيروئي داده شده که بدن خود را به واسطه امري که قائم به ذات ايشان است هر کجا که خواهند ترک نمايند در حالي که به آن علم دارند.(فتوحات مکيه، ج1 ص197 بيروت) به عبارت ديگر دليل اينکه آنها را ابدال مي گويند اين موضوع است که آنها به اراده خود بدن خويش را هر کجا که لازم بدانند ترک مي کنند و به جاي ديگر مي روند.


بدن در اصطلاح چند اطلاق و اصطلاح دارد:


1- بدن عنصري و دنيوي که عين بدن مادي ما است.


2- بدن برزخي که متناسب با جهان و عالم برزخ است.


3- بدن اخروي.


اين بدنها در طول هم هستند و تفاوت آنها به کمال و نقص است. منظور ابن عربي از اينکه آنها بدن خويش را هر جا که لازم بدانند ترک مي کنند اين است که آنها از بدن مادي و دنيوي خويش جدا مي شوند در عين حال که بر آن تدبير دارند و با بدن مثالي و برزخي به رسيدگي و تدبير امور مي پردازند. بدلاء اين گونه هستند که در يک زمان در مکان هاي مختلف حضور دارند و نيازهاي بندگان را برآورده مي کنند.(شرح قيصري بر فصوص الحکم، ص197)


اينها انسانهاي کاملي هستند که امکان مي يابند که بدن عنصري و مادي خويش را ترک کنند و در حالي که در دنيا و مشغول تدبير زندگي مادي هستند چنان قوتي دارند که مي توانند از ابدان خود انسلاخ يابند و در مکان هاي مختلف حضور يابند.


اين مطلب پس از مرگ آنها نيز صادق است بلکه آنها پس از مرگ داراي قدرت و قوت بيشتري مي شوند زيرا مانع بدني که در دنيا بوده به کلي مرتفع مي شود. انسان هاي کامل مي توانند با قدرت و توان بيشتري به تدبير امور بندگان بپردازند.

اما حضرت ختمي مرتبت -صلي الله عليه و آله و سلم- و خاندان پاکش -سلام الله عليهم اجمعين- و امام زمان -عجل الله تعالي فرجه- که خاتم اوصيا و ائمه هستند به دليل اينکه مقام و مرتبه آنها محيط به روح انسان ها و موجودات است و مرتبه و رتبه آنها از لحاظ نبوت و ولايت برتر از همه انبياء و اولياء و فرشتگان است داراي نفس و روح علي هستند که توان و قدرت کارهاي بسياري را دارند چرا چنين نباشد؟ آنها نمايندگان خدا بر روي زمين و حجت هاي الهي بر مردمان و راهنما و هادي خلق الله هستند آنها اسم جامع و مظهر اتم حضرت حق سبحانه و تعالي هستند و بنابراين بهره اي از شأن مولايشان حضرت حق جل و علي را دارند و در اين حال بدون قيد و انحصار در مي آيند و از بدن و آنچه از لوازم امور دنيوي است خلاصي مي يابند و با هدايت و راهنمائي و رسيدگي به امور بندگان مي پردازند اين همانند علم آنها است که به اذن و اجازه خداوند سبحان به همه امور علم دارند. پس حضور امام زمان با نفس خويش نه با بدن مادي در مکانهاي متعدد محال نيست بلکه ما نيز اگر تلاش کنيم و به مقامات معنوي نائل شويم مي توانيم به چنين کارهائي دست بزنيم.
قدرت نفس انسان بيش از چيزي است که ما تصور مي کنيم و انجام اين کارها براي ائمه چه امام زمان -سلام الله عليه- که در قيد حياتند و چه براي ديگران که جسمشان در خاک است امري عادي است و هيچ سختي ندارد. چگونه ما مي توانيم با خيال خود به همه جا برويم و هيچ محدوديتي در آن نداريم آنها مي توانند با نفس خود به طريق انشاء نفس و با بدن مثالي و برزخي به همه جا بروند و به تدبير و اداره امور و راهنمائي مردم بپردازند.

براي اطلاع بيشتر به آثار حضرت آيت الله حسن زاده آملي مراجعه فرمائيد:


1- عيون مسائل نفس و شرح آن، انتشارات امير کبير، تهران 1371، ج1و2 عين 5-7-8-18-19-29-54-57-59-61-64 و به ويژه 50 که اختصاصا مربوط به اين موضوع است.


2- هزار و يک نکته، مرکز نشر فرهنگي رجاء، نکته 15-54-105-307-658-996-998.






173_چه آثار و نتايج قابل مشاهده اي در شخصي كه منتظر امام زمان عج است ديده مي شود؟


انتظار فرج در واقع، انتظار حكومت جهانى اسلام است، انتظار تشكيل حكومت توحيدى در سطح جامعه انسانى است، انتظار تحقق عدالت در اجتماع است، انتظار وراثت زمين و دولت مؤمنان و موحدان است.
بنابراين «انتظار» نه به معناى «نشستن و دعا كردن» است، «انتظار» يعنى «برخاستن و دعا كردن»، انتظار يعنى بكوشيم هر چه بهتر دين اسلام را به عنوان يك دين توحيدى فراگير بشناسيم، بفهميم و بسازيم، اين همان زمينه سازى براى ظهور حضرت مهدى (عج) است

آثار و نتايج قابل مشاهده در انسان منتظر آمادگي او براي ظهور است و اين آمادگي ميسر نمي شود مگر از طريق نزديكي، سنخيت، و همانند سازي شخصيت و ترتيب دادن زندگي خود آنچنان كه مورد رضايت آن حضرت(عج) باشد. به طور كلى هر انسانى داراى سه مرتبه وجودى است، افكارش، صفاتش و اعمالش و هيچ انسانى از اين قاعده مستثنى نيست، حتى حضرات معصومين (ع).


ارتباط و نزديكى به هر انسانى هم تنها از همين طريق ممكن است يعنى، اگر كسى بخواهد به انسان ديگرى نزديك شود، چاره اى ندارد جز اين كه بكوشد ابتدا افكار، باورها و طرز تفكر آن شخص را شناسايى نمايد و خويش را از جهت فكرى با آن شخص هماهنگ نمايد و سپس بكوشد كه قرب صفاتى پيدا نمايد يعنى، از جهت صفات و كمالات اخلاقى ميان خود و آن شخص محبوب همانندسازى نمايد و اين بهترين طريقى است كه انسان طالب كمال را به يك انسان كامل الگو نزديك مى نمايد.


در مورد نزديكى به امام عصر (عج) هم وضع به همين منوال است. ما به عنوان يك شيعه و پيرو اهل بيت عصمت و طهارت (ع) وظيفه داريم ابتدا كيفيت اعتقاد، باورها، صفات، كمالات، نوع منش و كنش آن حضرات را شناسايى نماييم و در مرتبه بعد بكوشيم زندگى، صفات و باورهاى خود را به ايشان نزديك نماييم تا از اين طريق شيعه و پيرو واقعى آنها باشيم .


مقصود از انتظار فرج، اميد ودلبستگى به مهدى (عج) است. بنابراين انتظار فرج مقصود دين به تعبير شهيد مطهرى، انتظارى سازنده و نگه دارنده، تعهدآور، نيروآفرين و تحرك بخش است. به گونه اى كه خود نوعى عبادت و حق پرستى است.


برخى به خطا انديشه مهدويت را به گونه اى تصوير مى كنند كه انتظار به معناى كمك به رشد ظلم و فساد و پرشدن دنيا از گناه مى باشد در حالى كه بى شك چنين امورى با هدف دين بيگانه است، بنابراين انتظار و عشق به مهدى يعنى، عشق به همه خوبى ها و اميد اقامه همه خوبى ها در دنيا اين عشق و اميد عاملى است كه انسان را وامى دارد تا هر چه بيشتر و محكم تر در راه خوبى ها قدم بردارد، پس انتظار فرج مسؤوليت آفرين است .


بحث در اين موضوع نياز به مطالعه بيشترى دارد. منابع زير بسيار مفيد است:


1- قيام و انقلاب مهدى، شهيد مطهرى، صدرا، تهران (اين كتاب اساساً به معناى انتظار پرداخته است).


2- امامت و مهدويت، آيت الله صافى، انتشارات اسلامى قم، 1375 (اين اثر به مجموعه اى از بحث ها پيرامون امام مهدى (عج) پرداخته و خصوص بحث انتظار نيز يكى از فصل هاى كتاب است، ج 1، صص 351- 398 )


3- خورشيد مغرب استاد محمد رضا حکيمي







174_ گفته مي شود قرآن حقيقي در اختيار امام زمان(عج) مي باشد آيا با قرآن فعلي درترتيب آيات و سوره ها تفاوت دارد و يا ممكن است در متن آن هم تفاوتي داشته باشد؟


با توجه به نظر اکثريت علما شيعه بر عدم تحريف لفظي قرآن چنين نظري باطل است. بله اين درست است که امام زمان(عج) چون مفسر حقيقي و اصلي قرآن است معاني و تفاسيري از قرآن براي ما بيان مي کند که تا به آن زمان فهميده نشده بوده است ولي اين به معناي تفاوت لفظي و متني قرآن آن حضرت با قرآن دوران ما نيست.


اجرکم عندالله

175_ شخصي يكي از نوادگان امام زمان(عج) راديده كه او گفته من نه صداي امام راشنيده ام و نه خود ايشان را ديده ام. به نظر شما دليل اينكه نواده اي از امام نيزمحروم از اين قضيه باشد چيست؟


به نظر ما چنين سخنی از اصل نادرست است و اگر کسی ادعا کند که از نوادگان حضرت حجت (عج) است, بايد او را تکذيب کرد.
اما نخست بايد دانست درباره اينکه امام زمان (عج)داراي زن و فرزند باشد يا نباشد اختلاف وجود دارد. بنابراين در صحت چنين ادعايي بايد ترديد کرد.


بر فرض صحت اين گفته، به همان دلايلي که ديگر مومنان از مشاهده حضرت محرومند نوادگان ايشان نيز محروم خواهند بود .زيرا از حکمتهاي دوران غيبت است و تفاوتي ميان افراد وجود ندارد .


البته رواياتى داريم مبنى بر اين كه حضرت ازدواج كرده است در اين روايات احتمالات متعددى مطرح است. ممكن است در دوران غيبت صغرى، امام(ع) ازدواج كرده اند ولى همسر آن حضرت عمر طولانى نداشته و وفات نموده است و ممكن است حضرت در طول سال هاى غيبت ازدواج هاى متعددى انجام داده باشند.

در هر صورت كيفيت دقيق اين موارد بر ما معلوم نيست چنان كه اصل ازدواج آن حضرت تنها به دليل سنّت ازدواج عمل آن حضرت به سنّت است هر چند ممكن است به دليل همان حكمت غيبت اين سنت ترك شود و گرنه دليل قطعى مبرهنى در دست نيست ؛ بنابراين به طور قاطع نمى شود در اين مورد سخن گفت، چون منابعى كه در اختيار است يا ابهام دلالى دارد يا از نظر سند مشكل دارد.

بنابراين با توجه به روايات كه بعضى اشكال سندى دارند و بعضى از نظر دلالت مبهم مى باشند، نمى شود بطور قاطع در مورد ازدواج آنحضرت و داشتن فرزند نظر داد و چنان كه گفته شد حكمت غيبت كه باعث شد انسان ها از نعمت بزرگ حضور امام محروم گردند شايد همان حكمت باعث شود كه حضرت سنت ازدواج را به عمل نياورد (و الله اعلم).


براى آگاهى بيشتر رجوع شود:


1. گفتمان مهدويت جمعى / 1 / ص 118، مؤسسه فرهنگى انتظار نور.


2. چشم به راه مهدى(ع) / جمعى از نويسندگان مجلّه حوزه، ص 351 تا 356.


3. دادگستر جهان / ابراهيم امينى، ص 205 الى 216.



176_آيا نيازهاي فيزيولوژيك امام زمان(عج)نظير خواب ،مانع از فيض بخشي ايشان نمي شود؟


همه موجودات عالم امكان آيات و نشانه هاى حضرت حق اند. و هر كدام به قدر وسعت وجودى ايشان نشانگر اسماء و صفات خداى سبحان مى باشند و در آئينه وجودى هر موجودى مى توان جلال و جمال حضرت پروردگار را مشاهده نمود.
هر كه را حسنى بود آئينه دار روى اوست اما بعضى موجودات آيت و نشانه بودن شان بسيار محدود و ضعيف و بعضى ديگر بسيار گسترده و وسيع. و حضرات معصومين(ع) چون واسطه فيض اند و رابطه بين عالم غيب و شهود و لذا آئينه تمام نماى اسماء و صفات حضرت حق اند.
«من والاكم فقد والى الله و من عاداكم فقد عادى الله؛ هر كه شما را دوست دارد خدا را دوست داشته و هر كه با شما دشمنى ورزد با خدا دشمنى كرده»، (ر.ك: زيارت جامعه كبيره). همان گونه كه در آئينه مى توان صورت اشياء را مشاهده نمود در آئينه وجود معصوم مى توان جلوه اسماء و صفات خداوند متعال را نگريست.
البته منظور از مشاهده حضرت حق رؤيت حسى و بصرى نيست چرا كه پروردگار نه جسمانى است و نه محسوس بلكه غرض اين است كه انسان كامل (معصوم) جلوه و مظهر جلال و جمال پروردگار است آنهم به كاملترين وجه از اين رو در هيچ آينه و مرآتى بهتر از مرآت انسان كامل نمى توان حق را مشاهده كرد.
از اين رو امام على(ع) فرمود: «براى خداوند هيچ آيت و نشانه اى بزرگتر از من نيست»، (ر.ك: نورالثقلين 5/491/5). و چون حضرات معصومين(ع) نور واحدند و به تعبير بلند زيارت جامعه كبيره «انّ ارواحكم و نوركم و طينتكم واحدة؛ بدرستيكه ارواح شما و نور و طينت شما يكى است».
اين حكم حضرت اميرالمؤمنين(ع) نسبت به بقيه حضرات معصومين نيز جارى است. ازاين رو وجود تابناك و مقدس حضرت ولى عصر(ع) عظيم ترين آيت و نشانه پروردگار است.
ـ شخصى براى ديدار با امام باقر(ع) به منزل ايشان مراجعه كرد و پيش از اجازه ورود به كارى نامحرمانه اقدام نمود. حضرت امام باقر(ع) از درون اتاق خويش بر او بانگ زدند و با سرزنش اجازه ورودش دادند.
اين شخص دست و پاى خود را گم كرد و در محضر امام عرضه داشت: به خدا سوگند نظر گناه آلودى نداشتم و تنها مى خواستم بر يقين خود نسبت به علم و آگاهى شما بيفزايم. امام باقر(ع) پس از تصديق سخن او فرمودند: آيا مى پنداريد كه اين ديوارها چنانكه مانع ديد شماست. از مشاهده ما نيز جلوگيرى مى كند؟! اگر چنين باشد تفاوتى ميان ما و شما نخواهد بود. آنگاه امام آن شخص را از تكرار چنان عملى برحذر داشتند، (ر.ك: بحارالانوار، ج 46، ص 249، ح 40).

امام صادق(ع) از پدران بزرگوار خويش نقل مى كنند كه امام على(ع) فرموده اند: دين و امام دو برادر و همتاى هم اند كه هيچ يك بدون ديگرى سامان نمى يابد. اسلام پايه و اساس نظام حكومتى و امام پاسدار آن است.

پس اگر اسلام نباشد هرگونه بنيان و بنيادى از اساس ويران است و اگر اسلام باشد و نگاهبان و پاسدار نداشته باشد ضايع و نابود مى شود. هم از اين روست كه وقتى آخرين حجت خدا و پاسدار دين. قائم آل محمد(ص) رحلت كرده و رخت بسوى دوست مى كشد اثرى از اسلام باقى نمى ماند و آنگاه كه از اسلام اثرى نماند بساط دنيا به كلى برچيده مى شود، (ر.ك: منتخب الاثر فى الامام الثانى عشر، فصل دوم، باب 29، ص 273).

و اصولاً امام، محورى است كه حق در همه زمينه ها بر مدار او مى گردد و آن حق محورى كه درباره ى امام على(ع) آمده است و صف مشترك همه انبياء، اولياء و اهل بيت رسول خدا(ص) است، (ر.ك: صورت و سيرت انسان در قرآن، آيت الله جوادى آملى، ص 368).

حال در مورد امام على(ع) وارد شده است كه: «على عمود الدين؛ على ستون دين است»، (ر.ك: كافى، ج 1، ص 294، ح 3). و اينكه دين باقى است بدليل اين است كه ستون و عمود آن زنده و حى است و هيچگونه غفلت و سهو و فراموشى براى آن وجود مبارك عارض نمى گردد.
چرا كه اضطراب و تزلزل در عمود دين مساوى است با درهم ريخته شدن شيرازه دين. ـ در زيارت روز جمعه خطاب به امام زمان(ع) مى خوانيم «السلام عليك يا عين الحيوة؛ سلام بر تو اى چشمه حيات و زندگى».
آيا ممكن است چشمه حيات همه موجودات عالم امكان بخاطر غفلت و فراموشى دچار خشكى گردد؟ ـ و باز در زيارت روز جمعه مى خوانيم: «السلام عليك يا عين الله فى خلقه؛ سلام بر تو اى ديده ى الهى در ميان خلق». آيا ممكن است ديده ى حضرت حق را خواب فرا گيرد؟! در نهايت مى گوييم: حقيقت ائمه همان ارواح مطهر آنان است (كه حقيقت هر انسانى به روح اوست) پس كمالات مطرح شده نيز متعلق به اوج آن حضرات است و جسم مادى هر چند به خواب مى رود ولى روح آنان بيدار است و علم الهى به اشياء مختلف دارند.




177_چگونه است که طبق حديث ما مي دانيم که هرکس ادعاي ملاقات امام زمان(عج) را بکند دروغگوست ولي خيلي ها اکنون مي بينيد ودر کتاب ها و سخنراني ها ما شاهد آن هستيم و چگونگي تشخيص دروغ از واقعيت چگونه است؟




با توجه به اين كه اين توقيع شريف هنگام فوت آخرين نايب امام زمان صادر شده و قرائتى كه در خود توقيع است مراد از دروغ گو بودن مدعى مشاهده بعد از صدور توقيع. ادعاى ارتباط و نيابت داشتن از جانب حضرت است به عبارت ديگر امام در اين توقيع مى فرمايد با ازدنيا رفتن تو اى على بن محمد سمرى نيابت خاصه تمام شد و غيبت كبرى آغاز شد وديگر بعد از اين اگر كسى بگويد من حضرت را مى بينم و با او مرتبط هستم و نيابت خاصه از جانب حضرت دارم دروغ گو است.

به متن توقيع و قرائن آن دقت كنيد: «بسم الله الرحمن الرحيم، اى على بن محمد سمرى خداوند به برادران دينى تو در مصيبت به تو اجر دهد تو تا شش روز ديگر از دنيا خواهى رفت به كارهايت رسيدگى كن و به كسى بعد از خودت [جهت نيابت] وصيت نكن چرا كه غيبت طولانى آغاز شد و ظهور نخواهد بود مگر بعد از اذن خداوند... و به زودى خواهد آمد كسى كه مدعى مشاهده من باشد ولى آگاه باش كسى كه مدعى مشاهده باشد قبل از خروج سفانى و صيحه دروغ گو خواهد بود»، (بحارالانوار، ج 51، ص360).


گويا حضرت با دادن اين توقيع راه را بر مدعيان دروغين ادعاى نيابت بسته اند و اين جمله كه مدعى مشاهده دروغ گو است به اين معنى نيست كه در غيبت كبرى ديگر كسى حضرت را نخواهد ديد. بسيارى از صالحين و بزرگان شيعه در طول تاريخ غيبت حضرت را ديده اند و قطعا اكثريت آنها اهل دروغ نبوده اند و حداقل يك مورد آن هم كه راست باشد بايد حديث به گونه اى دقيق معنا شود.


مسأله ادبى روايت: امام(ع) در اين حديث به دو نكته اشاره مى كنند. يكى اخبار از آينده كه پس از من عده اى پيدا مى شوند و مشاهده و ارتباط با من را ادعا مى كنند و دوم مسأله دروغ گو بودن مدعى است. امام(ع) در حديث دو تعبير دارد:

1- ادعا،
2- مشاهده. و كسى را كه ادعاى مشاهده نمايد كاذب معرفى كرده است.

مشاهده به معناى ديدن امام(ع) و ارتباط با او است و ادعا به معناى اعلان و انتشار آن و با خبر كردن مردم از مسأله است، ممكن است كسى با امام(ع) ملاقات داشته باشد همان گونه كه براى برخى علماء و غير آنان نقل مى كنند ولى آن را ميان مردم بازگو نكرده و در سينه خودپنهان كرده باشد و اطرافيان از قراين و يا در زمان هاى بعد متوجه ارتباط او با امام زمان(عج) شوند. چنين كسانى مشمول حديث نخواهد بود چون او مدعى نيست، بنابراين بين مضمون حديث با داستان ملاقات برخى صالحان با امام زمان(عج) هيچ تعارض و ناسازگارى وجود ندارد.



178_در خطبه هاي نهج البلاغه از وضعيت مردم آخر الزمان سخن رانده شده، در زمان ما جوانان اهل ولايت و تقوي و مخلص زياد هست آيا از ملزومات ظهور حضرت بقيه الله(عجلالله تعالي فرجه) تقليل اين عده است؟اصولا آيا جامعه از لحاظ معنوي در وضع کنوني رو به جلو است يا عقب؟ اگر رو به جلو است، با روايات تضاد ندارد؟ اگر روبه عقب است در سخنراني امام جمعه شيراز آيت الله حائري شنيدم کلامي که مفهومش اين بود: «مردم عصر ما از همه زمان ها به خداوند نزديکترند.» در ضمن غرب هم ازفساد خود دارد منصرف مي شود.


ظهور حضرت بقيه الله الاعظم عليه السلام، ظهوري است جهاني كه در پس آن عدالت و معنويت بر سراسر جهان سايه مي افكند. بنابراين وقتي از فساد آخر الزمان صحبت مي شود ناظر به فساد جهاني است نه منطقه اي خاص. بلكه روايات متعدد توجه داده اند كه مردم ايران از زمينه سازان ظهور هستند. (كوراني، علي، عصر ظهور، ترجمه عباس جلالي، شركت چاپ و نشر بين الملل، چاپ دوم 1379 ص275 - 217).

پس در ميان آنها جوانان اهل صلاح زياد پيدا مي شود. اما وضعيت جهاني به گونه اي است كه ظلم و فساد سراسر جهان را پر مي كند. يعني حاكميت از آن فساد و ظلم است. اما چه كسي گفته است كه غرب از فساد خود منصرف شده است؟ به هيچ وجه چنين نيست. حاكميت نظم يك جانبه گرائي جهاني آمريكا كه به جهاني سازي موسوم است، عين فساد و ظلم است كه در سراسر جهان حاكم شده است و جهان را به پرتگاه جنگ و تباهي و فساد سوق مي دهد. (براي اطلاعات بيشتر ر.ك: لواساني، سيد سعيد، جهاني سازي: تهديدها و فرصت ها در عرصه دين و فرهنگ در جهان شمولي و جهاني سازي، ج2 شانزدهمين كنفرانس بين المللي و حدت اسلامي 1382 ص 432 - 377)

بنابراين اولا روايات ما اشاره دارند كه در آخر الزمان فساد و ظلم همه گير مي شود، و امروز روز فساد و ظلم حاكميت و بسط كامل يافته است.
ثانيا در كنار اين ظلم فراگير گروهي از ياران صديق حضرت هستند كه مردم را دعوت به نيكي و عدالت و خير مي كنند كه روايات ما ايران اسلامي را مصداق اين ياران مي دانند كه ظاهرا در زمان ما تحقق يافته است.


179_اگر كسي بخواهد از اصحاب آقا امام زمان(ع) بشود چه كار بايد بكند آيا درخود سازي نياز به استاد دارد و آيا مي تواند بدون استاد اين راه را طي كند اگرنه پس تكليف چيست؟

منتظران و ياوران مصلح جهانى بايد خود صالح باشند؛ بنابراين براى فراهم كردن زمينه ظهور حضرتشان، ما بايد از خود آغاز كنيم و با اراده اى محكم، عزمى راسخ و برنامه اى دقيق به اصلاح افكار و انديشه ها و نيز تغيير و اصلاح رفتار و كردارمان بپردازيم و با آگاهى از وظايف عملى و گسترش شناخت خود از مبانى دينى و معرفتى، در راه تقويت بنيه اعتقادى و اخلاقى خويش، تلاش و كوشش كنيم.
و در يك جمله با اجتناب از معاصى، لغزش ها و گناهان و انجام دادن واجبات و وظايف دينى ـ در هر محيطى كه هستيم ـ به خودسازى اقدام كنيم و باتوبه از اعمال گذشته، قلب خويش را براى تجلّى و ورود نور الهى آماده سازيم. بنابراين گناهان گذشته ـ هر چند زياد باشد ـ نمى تواند مانع مهمى در راه رشد و كمال و پيوستن به جرگه منتظران و ياوران واقعى امام زمان(عج) باشد. پس با توبه واقعى، مى توان سيئات و بدى هاى گذشته را به حسنه و نيكى تبديل كرد و به اصلاح گذشته همت گماشت.

قرآن راجع به حضرت مهدى(ع) و اصحاب ايشان مى فرمايد: الذين ان مكناهم فى الارض اقاموا الصلاه و آتوا الزكاه و آمرو بالمعروف و نَهوا عن المنكر؛كسانى كه اگر در زمين به آنان توانايى دهيم، نماز را به پا داشته و زكات را [به مستحق] مى بخشند و به معروف امر نموده و از منكر نهى مى كنند (حج، آيه 41).


امام باقر(ع) در تفسير اين آيه مى فرمايد: «اين آيه براى آل محمد و مهدى(ع) و اصحاب او است».
در نتيجه اگر ما هم مى خواهيم از اصحاب و ياران آن حضرت باشيم، بايد به اين امور اهتمام ورزيم. در اين رابطه به راه كارهاى زير توجه فرماييد:


1. ارتباط معنوى خود را با خداى متعال تقويت كنيد؛


2. نمازهاى يوميه را در اول وقت و حتى المقدور به جماعت بخوانيد؛


3. سعى كنيد در نماز حضور قلب داشته باشيد و هميشه خود را در محضر خداوند متعال بدانيد؛


4. از هر گونه گناه و معصيتى اجتناب كنيد؛


5. بدانيد كه هر هفته، نامه اعمال شما به حضور امام زمان(عج) عرضه مى شود و مورد بررسى قرار مى گيرد؛


6. اكنون كه در دوران تحصيل علم هستيد، بيشترين توجّه خود را به درس و موفقيت تحصيلى داشته باشيد؛


7. با مطالعه كتاب هايى كه درباره امام زمان(ع)، آگاهى و شناخت خود را در اين زمينه تعميق و گسترش بخشيد؛


8. براى اصلاح اوضاع فرهنگى دانشگاه، به تنهايى يا به كمك ديگر دانشجويان متدين و دلسوز و يا به كمك بعضى از تشكل هاى مذهبى دانشگاه، امر به معروف و نهى از منكر كنيد و بدين وسيله جلو بعضى اعمال خلاف را بگيريد. در اين راه نهراسيد و خجالت هم نكشيد؛زيرا خشنودى و رضايت امام زمان(ع)، در گسترش ارزش هاى دينى و اخلاقى و اجتناب از گناه و خلاف است.


داشتن استاد و راهنما در عرفان، اخلاق و مسير كمال يك ضرورت است . استاد چندين نقش مي تواند ايفا كند:


الف ) در سير و سلوك اخلاقي انسان با مسائل پيچيده و مشكلي روبه رو مي شود كه استاد پيوسته بيانگر معضلات و مشكلات راه بوده و سالك را ارشاد مي كند; وگرنه چه بسا به صورت عقده هايي در دل بماند و عدم حل آنها به تدريج باعث انحراف يا بي تفاوتي انسان گردد.


ب ) اطلاعات وسيع و تجارب گسترده استاد, مي تواند اطلاع و آگاهي انسان را افزون كند.


ج ) وجود استاد و درك محضر او، مي تواند ايجاد شوق و انگيزش نمايد و هر از چندي انسان شور و نشاط تازه اي پيدا كند.


د ) علاوه بر همه اينها وجود استاد مي تواند براي اهداف كمالي انسان تجسم عيني داشته باشد و اين موضوع نقش بسيار حساسي در پرورش و ترقي انسان خواهد داشت ; چون نفس انسان الهام پذير است و خواه ناخواه رفتار ديگران در او اثر مي گذارد; به ويژه اگر كسي مورد علاقه و محبت او باشد اين اثر نافذتر است . بر همين اساس بر انتخاب استاد تأكيد بسيار شده است .


امام صادق (ع ) مي فرمايد: «اياك ان تنصب رجلا" دون الحجه فتصدقه في كل ما قال؛ مبادا بدون داشتن حجت و دليل , كسي را براي خود شاخص گردانيده و آن گاه هر چه گفت , او را تصديق كنيد» (وسائل الشيعه , ج 27, ص 126).


هم چنين در روايت ديگري از امام صادق (ع ) نقل شده است كه : «اياك ان تدين بما لاتعلم؛ بر حذر باشيد از اين كه ديانت خود را بر پايه جهالت قرار دهيد» (كافي , ج 1, ص 42).


احاديث فراواني در ضرورت وجود استاد و راهنما وجود دارد كه قابل توجه و تأمل است :


الف ) امام سجاد(ع ) مي فرمايد: «هلك من ليس له حكيم يرشده؛ كسي كه حكيم فرزانه اي او را ارشاد نكند, در معرض هلاكت قرار خواهد داشت».


ب ) امام صادق (ع ) مي فرمايد: «من لم يكن له واعظ من قلبه و زاجر من نفسه و لم يكن له قرين مرشد استمكن عدوه من عنقه؛ كسي كه از قلب خويش واعظي و از نفس خويش بازدارنده اي نداشته باشد و هم چنين در كنار خود ارشاد كننده و راهنمايي نداشته باشد, دشمن خود را بر خويش مسلط ساخته است» (من لا يحضره الفقيه , ج 4, ص 402).


«جالس اهل الورع والحكمه واكثر مناقشتهم فانك ان كنت جاهلا" علموك و ان كنت عالما" ازددت علما"؛ با اهل ورع و حكمت مجالست داشته باش و بسيار با آنها به گفت و گو بپرداز كه در آن صورت اگر جاهل باشي به تو آموزش خواهند داد و اگر عالم باشي بر ميزان معلومات تو افزوده خواهد شد» (غرر الحكم , ص 429).


اما نکته مهمي که بايد به آن توجه داشت آن است که پيدا کردن استاد کاري بس مشکل است و شايد بتوان گفت پيگيري چنين کاري به ويژه براي جوانان به صلاح نباشد و حتي به تجربه ثابت شده که آفاتي نيز به دنبال داشته است.

زيرا؛ جوانان آن گاه که به شخصي به طور کامل اعتماد مي کنند دوست دارند از جهات مختلف رفتاري و سير و سلوک معنوي همانند او شوند و از آن جا که آن شخص معصوم نيست اگر لغزشي حتي کوچک در زندگي آن شخص مشاهده کنند تمام آن عظمت ها يکباره فرو خواهد ريخت و نه تنها ديگر به او اعتماد نمي کنند که چه بسا نسبت به هر ادعا کننده علم و معرفتي بدبين مي شوند.

آفت دوم انتخاب استاد، محصور شدن در بهره مندي از اوست. در صورتي که چه بسا بسياري از عالمان و وارستگان ديگر باشند که هر کدام در جهتي داراي ويژگي هايي باشند و محصور شدن در رفت و آمد با يک استاد، سالک راه را از ديگر عالمان وارسته محروم مي کند، علاوه بر اين که به طور معمول جلسات خصوصي دچار آفاتي نظير عزلت نشيني و حساسيت ديگران مي شود.


بنابراين راه مناسب آن است که انسان از عالمان مختلف استفاده کند و نه تنها از محضر وارستگان زنده بلکه از آثار مکتوب وارستگان گذشته نيز بهره ببرد.


در پايان سخن خود را با يک آيه و توصيه خاتمه مي دهم و آن اين که سير و سلوک ملازمت به دستورات شرع مقدس اساس کار مي باشد از آيه شريفه سوره عنکبوت استفاده مي شود: هر کس در راه رسيدن به رضايت و خشنودي الهي تلاش کند، خداوند او را به راه هاي خود هدايت مي نمايد: «والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا ان الله لمع المحسنين» و کساني که در ما مجاهده کنند ما به سوي راه هاي خود هدايت شان مي کنيم و خدا همواره با نيکوکاران است.


قدم هاي نخستين اين راه، عهد و پيمان و سپس مراقبت و محاسبه مي باشد. وقتي از آيت الله بهجت (دامت برکاته) پرسيده شد استادي به ما معرفي کنيد فرمودند: «به هر آنچه مي دانيد صحيح است عمل کنيد اگر ديديد در سيرتان وقفه اي رخ داده است بدانيد از دانسته هاي خود عدول نموده ايد».





180_ آيا دوره ولايت بعد از امام زمان (عج)به پايان مي رسد؟


چنين نيست که پس از امام زمان(عج) دوره ولايت پايان پذيرد. ولايت در زمين آخرين چيزي که برداشته مي شود و با برداشته شدن آن، بساط زمين و زمان نيز برداشته مي شود و قيامت برپا مي شود.

اولا، طبق روايات پس از امام زمان(عج) ائمه اطهار(ع) و برخي پيامبران رجعت مي کنند و با آنها ولايت امتداد مي يابد.
براي آگاهي بيشتر ر.ک: ظهور نور، علي سعادت پرور، ترجمه سيد محمد جواد وزيري فرد، احياء کتابف چاپ دوم 1380، صص 219 - 258.


ثانيا، بر حسب روايات مکرر ائمه اطهار، امان زمين هستند که با نبود آنها زمين و زمان برچيده مي شود.


از طريق اهل سنت روايات متعددى درباره اهل بيت عصمت و طهارت نقل شده است كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم:


1- در ينابيع الموده، 1/19: از رسول گرامى اسلام(ص) نقل مى كند: النجوم امان لاهل السماء، فاذا ذهبت النجوم، ذهب السماء و اهل بيتى امان لاهل الارض، فاذاذهب اهلى بيتى ذهب اهل الارض؛ ستارگان امانى بر اهل آسمان ها است، هنگامى كه ستارگان [از بين [بروند، آسمان هم [از بين[مى رود و خاندان من، امان اهالى زمين است، هنگامى كه خاندانم [از دنيا] بروند، اهالى زمين هم از بين مى روند.


2- در فرائد السعطين، ص 20، از پيامبر گرامى اسلام نقل مى كند: ... و اهل بيتى امان لاهل الارض، فاذا ذهب اهل بيتى جاء اهل الارض من الايات ما كانوايوعدون...؛ و خاندان من امان براى اهالى زمين هستند، پس هنگامى كه خاندان من [از دنيا [بروند، براى اهالى زمين نشانه هايى كه به آنها وعده داده شده است، پيش مى آيد (يعنى قيامت برپا مى شود).
روايات در اين باره در كتاب هاى اهل سنت بسيار است، كه براى اطلاع بيشتر به كتاب «الشيعة والرجعه»، مرحوم شيخ محمدرضا طبسى، صص 10 - 9 مراجعه فرماييد.


از طريق شيعه و در كتاب هاى روايى شيعه نيز روايات متعددى به اين مضمون نقل شده است كه فقط به برخى از آنها اشاره مى شود:


1- الكافى، 1/179، از امام صادق(ع): او بقيت الارض بغير امام ساعة لساخت؛ اگر زمين لحظه اى بدون امام باقى باشد، از هم مى پاشد (زمين واهل آن هلاك مى شوند).


2- بحارالانوار، 23/5، از امام صادق(ع): و لولا ما فى الارض منّا لساخت باهلها؛ اگر در زمين يكى از ما [اهل بيت] نباشد، زمين با اهلش از هم مى پاشد (و هلاك مى شوند).


3- بحارالانوار، 23/29، از امام رضا(ع): لو خلق الارض طرفة عين من حجة لساخت باهلها؛ اگر زمين چشم به هم زدنى از حجت خالى باشد، با اهاليش از هم پاشيده مى شود.


معناى روايت اين است كه چون امام انسان كامل است كه حجت خدا بر روى زمين و خليفه الهى بر روى زمين است و بلكه واسطه تمامى فيوضات و نعمتها بر موجودات مادى و از آن بالاتر امكانى است، اگر امام از دنيا رخت بر بندد و امامى پس از او نباشد كه واسطه فيض الهى باشد، زمين و زمان از هم خواهد پاشيد.

زيرا در جاى خود اثبات شده است كه فيض الهى دائمى است و هيچگاه قطع نمى شود، اما اين فيض به واسطه خليفه الهى و حجت خدا به بندگان و موجودات مى رسد و اگر امام نباشد و واسطه فيض رابطه اش با عالم طبيعت و مادى قطع شود، طبيعتا جهان مادى نيز از فيض محروم مى شود. فيضى كه باعث دوام و بقايش بوده است، ديگر به آن نخواهد رسيد. بنابراين از هم خواهد پاشيد.

موجودات جهان مادى و عالم امكان كه از آنها به ماسوى الله تعبير مى شود، فقر محض اند و در پيدايش و بقا خود نيازمند بى نياز مطلق اند و در هر حال عين ربط و وابستگى به حق تعالى مى باشند و بدون فيض الهى توانى براى ايستادگى و ادامه حيات و ابراز وجود ندارند و امام(ع) واسطه همه فيوضات الهى است و اگر او نباشد، تمامى جهان مادى بلكه عالم امكان از هم خواهد پاشيد.


«اگر نازى كند در دم فرو ريزد قالبها».


براى روشن شدن رابطه امام و عالم امكان به اين مثال توجه فرماييد. ساختمانى را در نظر بگيريد كه از اجزا و مصالحى مختلف تشكيل شده و زير ساخت و روبنايى دارد. اما تمام اين ساختمان بر روى پايه هايى بنا شده است كه قوام و دوام و استحكام ساختمان به اين پايه هاست. اگر اين پايه را بر دارند، در دم ساختمان بر روى ساكنانش خراب مى شود. امام در جهان آفرينش به منزله ستون هاى جهان است كه اگر نباشد، جهان در دم فرو مى ريزد.

يا چراغى را در نظر بگيريد كه نور افشانى مى كند اما اين نور خود را از منبع و سرچشمه يعنى جريان الكتريسيته اى كه نيروگاه برق آن را توليد مى كند، مى گيرد. اما اين جريان الكتريسيته از طريق سيمى كه از نيروگاه كشيده شده، به چراغ متصل است يعنى در واقع، آن سيم واسطه فيض يعنى واسطه ى در رسيدن جريان برق به چراغ است. اگر اين واسطه نباشد، چراغ خاموش مى شود. امام(ع) واسطه ى فيض خداوند به ما سوى الله است.

منظور از «الارض» در روايات مجموعه عالم امكان است. زيرا با دليلى كه اقامه شد امام واسطه فيض تمام عالم امكان و ما سوى الله است. آيات و رواياتى كه اشاره به هفت آسمان و هفت زمين دارد، نيز مويد همين مطلب است. اما مسلم است كه هيچگاه جهان از حجت خالى نمى شود، بلكه حداكثر اينكه با درگذشت آخرين امام زمين و عالم مادى از حجت و واسطه فيض محروم مى شود و بساط عالم مادى برچيده مى شود و قيامت كبرى بر پا مى گردد.

«يوم تبدل الارض غير الارض و السموات؛ (قيامت) روزى است كه زمين به زمينى ديگر مبدل مى شود و آسمان نيز همچنين»، (ابراهيم / 48). شايد هم منظور از زمين همين زمين باشد كه در اين صورت كنايه است كه زمين از حجت خالى نخواهد شد.

به هرحال معناى «الارض» هر چه باشد، چه به معناى ظاهرى آن باشد كه همين كره خاكى در منظومه شمسى است و چه به معناى كل جهان مادى باشد كه مجموعه آسمان و زمين است و چه به معناى عالم امكان و ما سوى الله باشد، معناى روايت روشن است كه امام حجت و خليفه الهى بر روى زمين و واسطه فيض الهى در عالم امكان است و بدون امام دوام فيض مختل مى شود.

البته امام به اجازه و اذن الهى واسطه فيض است و قدرت مستقلى در برابر قدرت الهى نيست. به عبارت ديگر او در طول حكمت و قدرت و فيض الهى قرار دارد نه در عرض آن و مجراى فيض الهى و مأمور دستورات الهى است. اصولاً هيچ موجودى در برابر خداى جهانيان كاره اى نيست و همگان بنده و فرمانبردار و مقهور اويند. زيرا تنها خداست كه خدايى مى كند و ديگران وابسته و متعلق به اويند و تنها سبب مستقل اوست و حجت هاى الهى نيز از خود استقلالى ندارند و واسطه فيض از جانب او و به اجازه اويند.

وقتى آخرين امام از دنيا برود، زمين از هم مى پاشد و قيامت برپا مى شود.
اين مطلب را برهان نيز تأييد مى كند. زيرا امام، حجت خدا بر روى زمين و خليفة الله (جانشين خدا) بر روى زمين و انسان كامل است و تمامى فيوضات و نعمت ها به واسطه امام(ع) بر موجودات زمينى و بلكه تمام موجودات امكانى مى رسد. زيرا در جاى خود اثبات شده است كه فيض الهى دائمى است و هيچ گاه قطع نمى شود، اما اين فيض به واسطه خليفه الهى به بندگان مى رسد و اگر آخرين امام رخت از دنيا بربندد، زمين و زمان از هم پاشيده مى شوند. زيرا واسطه فيض، رابطه اش با عالم طبيعت و مادى قطع مى شود، طبيعتا به جهانى مادى نيز فيضى كه موجب دوام و بقايش باشد، نخواهد رسيد و از هم خواهد پاشيد. عالم ماده - و تمام موجودات امكانى - بدون فيض توانى براى ايستادگى و حيات ندارند زيرا همه وابسته و مرتبط به حضرت حق - جل و علا - هستند و اگر نازى كند در دم فرو ريزند، قالب ها. به اين دليل است كه روايات ما تأكيد دارند كه اگر دو نفر در روى زمين باقى باشند، يكى از آنها امام و حجت خدا خواهد بود و آخرين كسى كه رخت از دنيا برمى دارد، امام(ع) است،
(ر.ك: اصول كافى، ص 179 و 180).

181_از آنجايي كه شب قدر فقط يك شب در سال است و در همان يك شب ملائكه خدمت امام زمان مي رسند و از طرفي مثلا شب 23 در كشورهاي مختلف فرق مي كند پس شب قدر واقعي كدام شب است؟

در اين كه شب قدر يا شب اول و آخر ماه قمرى براى همگان بايد يكسان باشد بين عالمان دينى محل بحث است. برخى معتقدند هنگامى كه هلال ماه در يك نقطه زمين رؤيت شود براى تمام كسانى كه در شب مشتركند همان زمان اول ماه خواهد بود و براى جاهايى كه روز است هنگامى كه شب شود شب اول ماه خواهد بود.

در برابر اين نظريه بسيارى از فقها در افق هايى كه نزديك به هم نيستند ديده شدن ماه در يك افق را به خصوص اگر افق غربى باشد براى ديگر افق ها ملاك نمى دانند و هر كدام براى خودشان استدلال هاى مفصلى دارند.

بنا بر نظريه اول، شب قدر در واقع يك شب بيش نيست و آغاز و انجام آن 24 ساعت؛ يعنى، به اندازه يك دور گردش كره زمين است و در اين مدت تدريجا تمام زمين را فرا مى گيرد. به عبارت ديگر شب قدر در سطح كل كره زمين به اندازه يك شبانه روز در هر جايى از كره است.
بنابراين، هر قسمتى از كره زمين در پاره اى از آن قرار مى گيرد. از اين رو اگر كسى آن را شبى در ايران درك كند و سپس به كشور دور دستى سفر نمايد و شب بعد در آن جا مجددا ليلة القدر را درك كند، در واقع يك شب بيشتر نبوده است؛ زيرا شب بعد استمرار همان شب و پاره ديگرى از آن واحد زمانى است و فاصله شدن روز در بين دو نقطه، آن را به دو شب تبديل نمى كند؛ زيرا از 24 ساعت خارج نشده و آنچه در نظر اين فرد شب دوم است، در واقع مراحل پايانى همان 24 ساعت مى باشد و در نتيجه همه آثار مترتب بر آن مانند تعيين مقدرات، يك بار بيش نيست. به همين نسبت مسأله شب نيمه شعبان و ... نيز روشن مى شود.

به عبارت ديگر همه شب ها يا روزها همين حالت را دارند كه در عرض 24 ساعت به صورت متخالف و تدريجى كل زمين را پوشش مى دهند. اما نسبت به دو شب در ايران و عربستان بايد بگوييم يكى از آنها شب قدر نيست و فضيلت آن يا از دست ما رفته است يا از دست آنها.

بنا بر نظريه دوم، براى دو نقطه از زمين مى تواند دو شب قدر وجود داشته باشد و خواص شب قدر نسبت به افق هاى مختلف براى مردم آن مناطق جارى خواهد بود. مثل اين كه وقت ظهر و زوال خورشيد داراى فضيلت مى باشد و به عنوان مثال دعا در آن وقت مستجاب باشد. اين فضيلت براى هر كسى نسبت به افق خودش محفوظ است ولو به تعداد دقيقه ها و يا ثانيه ها نسبت به افق هايى مختلف وقت زوال داشته باشيم.

اما در خصوص نزول فرشته و روح بر امام زمان به چه نحو خواهد بود .در اين باره مي توان به "زمان واقعي" شب قدر و "زمان اعتباري" شب قدرمعتقد باشيم با اين توضيح كه نزول فرشتگان در يك زمان مشخص نازل مي شوند وبا امام زمان (ع) نيز ارتباط پيدا مي كنند.كه به آن "زمان واقعي" شب قدر گفته مي شود.ومردم نيزهمگي براي درك آن زمان احيا مي گيرند اما از ويژگي هاي ظرف زمان ان است كه آثار تحولات آن‌ در ساعات بعد نيز باقي است .
لذا در روايت آمده است روز قدر نيز فضيلت شب قدر دارد.كه از تمام سب وروز به عنوان "شب قدر اعتباري "ياد مي شود.مانند اينكه لحظه تحويل سال در يك لحظه است اما تمام روز را عيد مي گيرند.در نتيجه اگر چه در زمان مشخصي فرستگان نازل مي شوند.اما در طول 24 ساعت افق هاي مختلف از بركات آن بهرمند خواهند بود.

182_سند زيارت ناحيه مقدسه مربوط به چه کسي مي باشد. از امام زمان(عليه السلام) يا نائبان ايشان؟


زيارت ناحيه مقدسه بنا به آنچه در اقبال الاعمال سيد بن طاووس آمده است از طرف امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف، به صورت توقيع «نامه» به دست محمد بن غالب اصفهاني بيرون آمده است. البته مرحوم مجلسي نظر به اينكه در سند اين روايت تاريخ صدور توقيع سال 252 آمده است و اين تاريخ چهار سال قبل از ولادت آن حضرت خواهد بود دو احتمال را مطرح كرده است. احتمال اول اينكه در ثبت تاريخ اشتباه رخ داده باشد. و احتمال دوم اينكه اين زيارت از جانب حضرت عسكري عليه السلام باشد. ولي معروف همان است كه اين زيارت از جانب امام زمان عليه السلام مي باشد و معمولا واژه «ناحيه» براي آن حضرت به كار مي رود.


183_چگونه مي توان خدمتگزار امام زمان(عج) ومرتبط با ايشان بود؟


بهترين راه خدمت به امام زمان(عج) پايبندى به دين و باورهاى دينى و عمل به احكام و دستورات الهى است. چون خود وجود مبارك ولى عصر(عج) بالاترين رسالتش اجراى دين الهى به نحو كامل و در همه ابعاد آن است و خشنودى آن بزرگوار و رضايت ايشان در پايبندى به احكام الهى و حفظ حرمت هاى الهى است.

بهترين راه ارتباط با امام زمان(عج) ربطى باطنى و درونى است كه در اثر محبت ورزى به آن بزرگوار در درون انسان حاصل مى گردد و خواندن دعاهايى كه در رابطه با ايشان است مانند دعاى فرج و زيارت آل يس و دعاى ندبه و رفتن به مكان هاى مقدس همچون مسجد جمكران كه مرد نظر و تأييد ايشان است و در يك جمله به ياد ايشان بودن و از ايشان غافل نگشتن بهترين راه ارتباط با ايشان است. چون اگر انسان زياد به ياد كسى بود و نام او را فراموش نكرد محبت او در دلش جا مى گيرد و اين محبت باعث مى شود كه خلق و خوى آن محبوب در درون انسان ظهور يابد و انسان از او رنگ و بو بگيرد.


بايد توجه داشت كه بناى آفرينش و سنت الهى در آفرينش انسان بر امتحان و آزمايش مى باشد و بايد انسان با اختيارى كه خداوند به او عطا كرده است و با راهنمايى عقل و وحى و سفارشات بزرگان دين راه رشد و هدايت را بيابد و در اين مسير گام نهد و ايمان و باور و پايبندى انسان به اصول و ارزش ها بايد در مواجهه با ناملايمات و سختى ها خود را نشان دهد. در معركه فضيلت و رذيلت و تمايلات رحمانى و شيطانى بايد معلوم گردد و مؤمن كيست و چه كسى مى تواند در ميدان مبارزه با هواهاى نفسانى و جلوه هاى شيطانى پايدار و استوار بماند و پيروز اين ميدان باشد.

بايد با استمداد از خداوند و اولياى او در راه بندگى خداوند و عمل به دين الهى ثابت قدم باشيم و بدانيم عاقبت نيك با صابران و شكيبايان است و اين صحنه ها در همه تاريخ و همه دوران وجود داشته و گروهى اين و گروهى آن را پسنديده اند. به هر حال راه هدايت و سعادت معلوم و مشخص است و ياد خدا و اتصال و پيوستگى به او و استفاده از بركات الهى همچون نماز و دعا و ارتباط با دوستان خوب و مساعد بايد در حد و اندازه خود در ايجاد محيطى سالم و پرفضيلت بكوشيم و در اين راه پرنشيب و فراز همواره به فضل و لطف الهى و عنايت امام زمان(ع) اميدوار باشيم و از آن ها استمداد بطلبيم.

اميرمؤمنان(ع) در اين رابطه مى فرمايد: در راه هدايت از كمى رهروان نترسيد. انسان هاى بزرگ با همت عالى و اراده قوى همواره در جامعه تأثيرگذارند و مهم اين است كه انسان به اندازه خود در اين راه كوشش كند و از وظيفه خود غافل نباشد و بداند كه پيروزى با مؤمنان و بندگى پاك خداوند است.






184_علت اطلاق قائم آل محمد(ص ) به امام زمان(عج ) و ايستادن به احترام ايشان چيست ؟


تكليف يك مسلمان در زمان غيبت «انتظار» واقعى است. انتظار در مكتب تشيع به معنى مقاومت. خون و قيام است؛ نه قعود و ذلّت! تكليف اين است كه مسلمان دين و ناموسش را حفظ نمايد؛ و سلطه كافران و از خدا بي خبران را نپذيرد؛ قرآن كريم فرمود: و لن يجعل الله للكافرين على المؤمنين سبيلاً ؛ خداوند هرگز نخواسته است كه كافران بر مؤمنان سلطه داشته باشند.

ملتى كه منتظر پيشوايى است كه بيايد و ستمگران را براندازد و عدل جهانى را بگستراند و از جمله القاب اين پيشوا «قائم» است و انسان منتظر هرگاه اين نام را مى شنود، قيام مى كند؛هرگز به ذلت تن نميدهد و نمى نشيند بلكه براى تحقق اهداف عاليه آن نهضت جهانى زمينه سازى كرده در جهت تربيت افراد توانمند براى يارى آن حضرت مى كوشد.

چنين ملتى به اسلحه و تجهيزات مادى و پيشرفته مجهز مى شود، تمرين نظامى مى كند و ابعاد مكتب خود را حفظ مى نمايد، شيعه لحظه اى از پا نمى نشينند و مظلومان و ستمديدگان را يارى مى رساند.

قيام به هنگام شنيدن نام «قائم» روش امامان شيعه نيز بوده است. اين كه بعضى مى گويند اين احترام موجب توجه خاص آن امام به قيام كننده مى شود، يك معناى قيام است ولى حكمت اجتماعى و اقدامى آن نيز نبايد مورد غفلت واقع شود. آمادگى افراد در هر لحظه براى قيام و مبارزه و جهاد، در راه تحكيم عدالت اجتماعى و حفظ حقوق انسان ها واجد اهميتى بسزاست.

مسلمان منتظر در زمان غيبت، بايد همواره به دنبال چنين هدفى باشد و در راه تحقق آن، به وسايل گوناگون بكشود و تا آنجا اين آمادگى را ابراز كند كه به هنگام شنيدن نام مبارك «قائم» به پا خيزد و آمادگى همه جانبه خويش را اعلام كند و اين آمادگى را پيوسته به خود و ديگران تلقين كند و در راه تحكيم اين هدف بكوشد در اينجا خوب است به سخنان آيت الله سيد محمود طالقانى توجه كنيم:
«اين دستور قيام، شايد براى احترام نباشد و الا بايد براى خدا و رسول و اولياى مكرم ديگر هم به قيام احترام كرد بلكه دستور آمادگى و فراهم كردن مقدمات نهضت جهانى و در صف ايستادن براى پشتيبانى اين حقيقت است... و همين عقيده است كه هنوز مسلمانان را اميدوار نگه داشته است.
اين همه فشار و مصيبت، از آغاز حكومت دودمان دنائت و رذالت اموى، تا جنگ هاى صليبى، و حمله مغول و اختناق و تعدى هاى دولت هاى استعمارى، بر سر هر ملتى وارد مى آمد خاكسترش هم به باد فنا رفته بود. ليكن دينى كه پيشوايان حق آن دستور مى دهند كه چون اسم صريح «قائم» مؤسس دولت حقه اسلام، برده مى شود به پا بايستيد و آمادگى خود را براى انجام تمام دستورات اعلام كنيد و خود را هميشه نيرومند و مقتدر نشان دهيد، هيچ وقت نخواهد مرد».

به همين سبب است كه پيامبر مكرم اسلام(ص) در حديثى مى فرمايند: افضل اعمال امتى، انتظار الفرج من الله عز و جل بهترين اعمال امت من، انتظار رسيدن فرج است از نزد خداى عزيز جليل.


شنيده ام كه جمعه برمى گردى، كدام جمعه، كاش نشانه مى كردى.


براى اين كه درباره انتظار و وظايف منتظر دانش بيشترى به دست آوريد به كتاب خورشيد مغرب، علامه محمدرضا حكيمى مراجعه نماييد.





185_در مباحث مربوط به ظهور امام زمان (عج ),(متمهديان ) به چه معنا است ؟


متمهديان، يعنى كسانى كه به دروغ ادعاى مهدويت كرده اند و خود را حضرت مهدى معرفى كرده اند. مانند كلمه متمارض به معناى كسى كه به دروغ خود را مريض معرفى مى كند؛ يعنى، خود را به مريضى مى زند در حالى كه مريض نيست. افرادى مانند على محمد شيرازى كه ابتدا ادعاى بابيّت نمود و سپس ادعاى مهدويت كرد و بعد ادعاى پيغمبرى كرد، متمهدى ناميده مى شود.

نكته: اين كه همواره در طول تاريخ، گه گاهى عده اى ادعاى مهدويت كرده اند، خود دليل و نشانه اى است از اين كه اعتقاد به مهدويت و اين كه حضرت مهدى براى برپا نمودن عدالت قيام و ظهور خواهد كرد، امرى مسلم و بديهى است در ميان مسلمانان بوده است.

186_اگر كسي واقعا امام زمان (عج ) را ببيند وآن را بازگو كند, آيا جزو مدعيان دروغ گو محسوب مي شود؟


در اين زمينه به مطالب زير توجه نماييد:

الف: آن كس كه به يقين امام را ببيند و در اين موضوع شك و شبهه نداشته باشد، جزو مدعيان دورغينى كه توقيع شريف بدان اشاره دارد ، نيست و اگر موضوع ملاقات يا ديدار خود را براى ديگران بازگو كند دورغگو و مدعى به معناى مذموم محسوب نمى شود. منتها در اينجا دو مطلب است كه بايد بدان ها توجه شود:


اول: چگونگى رسيدن به يقين است. برخى سريع و بدون پشتوانه علمى به يقين مى رسند و به دليل سادگى بيش از حد يا خوش قلبى فريب ديگران را مى خورند و براى خود و ديگران دچار زحمت مى شوند. به عبارت ديگر حصول و دست آورى يقين و قطع مشكل است و كسى كه مدعى رسيدن به چنين علمى است بايد با اعتقاد راسخ حكم كند كه حتما و بدون شبهه امام را ديده يا صداى ايشان را شنيده است و احتمال هيچ گونه خلاف و شكى نيز در علم خود ندهد. يعنى يقين او دو صورت داشته باشد.


اولاً حكم جزمى به ديدار يا شنيدن صداى مبارك امام داشته باشد.


ثانياً احتمال نديدن روى يا نشنيدن صداى امام را در آن زمانى كه مدعى است، محال بداند. و محال بداند كه چنين رخدادى اتفاق نيافتاده است. وگرنه علم او اعتقاد جازم ثابت و يقينى نيست و اگر شك نباشد ، حداكثر ظن و گمان است كه بدان اعتنايى نيست . ملاحظه مى كنيد كه رسيدن به يقين ديدار يا شنيدار بسيار مشكل است.


دوم: آنكه به يقين رسيد به اينكه چهره دلرباى حضرت«روحى فداه» را ديده يا صداى دلكش ايشان را شنيده است، اگر اين ديدار يا شنيدار را بيان كرد، دورغگو نيست. اما سيره و روش علماء و بزرگانى كه به شرف مشاهده و ديدار نائل آمده اند، چنين بوده كه جريان را براى ديگران بازگو نمى كردند. همچون سرى نزد خود نگه مى داشتند و چه بسا بنا به دلايلى اين راز از پرده برون مى افتاد. دليل اين امر هم جلوگيرى از سكه هاى تقلبى اى است كه توسط مدعيان دورغين (متمهديان) ضرب مى شود تا از نا آگاهى و علاقه ومحبت برخى از شيعيان نسبت به حضرت به نفع مطامع خود استفاده كنند.


ب: مسلما اگر كسى ادعاى نيابت خاصه داشته باشد، كذاب است و بايد با او برخورد كرد. اما آنكه مدعى ديدار است بدون اينكه ادعاى ديگرى داشته باشد، اگر فردى است كه در جامعه به صلاح و درست گفتارى و درست كردارى شناخته شده است، و نيز فرد ساده انديش و ساده لوحى نيست، تكذيب او لزومى ندارد . كار آنها مذموم نيست، اما توصيه شده كه باز گو نكند و حق اين است كه «آنان كه خبرشد، خبرى باز نيامد». چنانچه گفتيد بين ديدن و ملاقات و ارتباط تفاوت است .


ج: باب مفاعله براى بيان شركت دو يا چند نفر در يك كار است، مثل مشاعره كه به معناى شعر براى هم خواندن و شركت دو يا چند نفر در مسابقه شعر خوانى است. مشاهده هم به معناى هم ديگر را ديدن است. «ال» بر سر مشاهده آن را از حالت نكره بودن در مى آورد و معرفه مى كند و اشاره به كارى دارد كه براى شنونده شناخته شده است.

مثلا در جايى كه مى گويند: مشاهده به مطلق ديدن يكديگر اشاره دارند، اما در «المشاهده» به ديدارى خاص اشاره دارند. اما باب تفعيل به معناى تعديه است. يعنى فعل بجز فاعل به مفعول نيز نيازمند است. مثلا اگر گفته شود كه «فرح زيد» معنايش اين است كه «زيد خوشحال شد« اما اگر گفته شود: «فرح بكر زيدا» يعنى بكر زيد را خوشنود كرد. اما «مدعى» اسم فاعل باب افتعال است، كه به معناى معناى ادعا كننده و خواهان است كه مردم را از حال خود آگاه و با خبر مى كند و مدعى چيزى مى شود. اين ادعا مى تواند درست و صادق باشد و مى تواند نادرست و كاذب باشد. اما مشاهده اى كه واقعا رخ داده باشد، حتما درست است.

د: روايت مى فرمايد: «سياتى شيعتى من يدعى المشاهده الا فمن ادعى المشاهده قبل خروج السفيانى و الصيحه فهو كذاب مفتر» به زودى از ميان شيعيان كسانى مدعى مشاهده مى شوند. اما ادعاى مشاهده پيش از خروج سفيانى و صيحه (درباره علائم ظهور به كتاب «عصر ظهور» سابق الذكر مراجعه كنيد. ).


دروغگو و دروغ باف است. برخى با استناد به اين توقيع شريف و احاديث مشابه هرگونه ديدار و مشاهده اى را نفى و تكذيب كرده اند. اما با دقت به متن روايت و روايات ديگر و همچنين روش علماى گذشته روشن مى شود كه روايت درصدد تكذيب افرادى است كه بنا دارند با ادعاى مشاهده، خود را با حضرت مرتبط بدانند و ادعاى نيابت خاصه از جانب حضرت داشته باشند و بخواهند با دعوى مشاهده و شرفيابى، خود را واسطه بين امام و مردم معرفى كنند و ممكن است مراد، نفى ادعاى اختيارى بودن شاهده و ارتباط باشد؛ يعنى، اگر كسى ادعا كند كه مى تواند هرگاه اراده و اختيار كند خدمت امام شرفياب شود يا با امام ارتباط پيدا كند؛ چنين ادعايى در عصر غيبت از هيچ فردى پذيرفتنى نيست و كسانى كه يك يا چند بار هم ارتباطى پيدا كرده اند به اختيار و اراده خودشان نبوده است، (امامت و مهدويت، آيت الله صافى گلپايگانى، پاسخ به ده پرسش، ص 65).


خلاصه كلام اين كه امام(ع) نفى ادعاى دورغين افرادى را مى كنند كه سخنانشان صرف ادعاست. اين افراد راه به ساحت مقدس امام ندارند و فقط اهل ادعا و گزافه گويى هستند.


مدعى خواست بيايد به تماشاگه راز دست غيب آمد و بر سينه نامحرم زد چنين افرادى نامحرمان كوى اسرارند.
زيرا: آن مدعيان در طلبش بي خبرانند آنان كه خبر شد خبرى باز نيامد.

187_انتظار ظهور آقا امام زمان(عج ) را در وجودم احساس نمي كنم، ريشه اين مشكل چيست؟


درك دقيق معناى انتظار مبتنى بر فهم جامع انديشه مهدويت است وانديشه مهدويت را بايد با توجه به مجموعه معارف اسلامى و در راستاى هدف كلى دين اسلام ديد. بنا بر آموزه هاى دينى، مهدى(عج) روزى ظهور كرده و وعده هاى الهى را به اجرا درمى آورد او برپا كننده حكومت صالحان مى باشد و مؤمنان به ميزان ايمان وعمل صالحشان در حكومت مهدى(عج) قرب و منزلت دارند. اين انديشه پايانى زيبا و نورانى براى جريان زندگى انسان تصوير ميكندو عامل شعله ور شدن اميد در دل هاى مؤمنين است.

اميد به ظهور مهدى(عج) همان اميد به خداست. اميد موتور حركت انسان در زندگى است و اميد به مهدى(عج) عامل حركت استوارتر انسان در مسير خوبى ها يعنى همان هدف اصلى دين مى باشد.


مقصود از انتظار فرج، اميد و دلبستگى به مهدى(عج) است. بنابراين انتظار فرج مقصود دين به تعبير شهيد مطهرى، انتظارى سازنده و نگه دارنده، تعهدآور، نيروآفرين و تحرك بخش است. به گونه اى كه خود نوعى عبادت و حق پرستى است.


برخى به خطا به گونه اى انديشه مهدويت را تصوير مى كنند كه انتظار براساس آن به معناى كمك به رشد ظلم و فساد و پر شدن دنيا از گناه مى باشد در حالى كه بى شك چنين امورى با هدف دين بيگانه است، بنابراين انتظار و عشق به مهدى؛ يعنى، عشق به همه خوبى ها و اميد اقامه همه خوبى ها در دنيا اين عشق و اميد عاملى است كه انسان را وامى دارد تا هر چه بيشتر و محكم تر در راه خوبى ها قدم بردارد، پس انتظار فرج مسؤوليت آفرين است.


بحث در اين موضوع نياز به مطالعه بيشترى دارد. منابع زير بسيار مفيد است:


1- قيام و انقلاب مهدى، شهيد مطهرى، صدرا، تهران (اين كتاب اساسا به معناى انتظار پرداخته است).


2- امامت و مهدويت، آيت الله صافى، انتشارات اسلامى قم، 1375 (اين اثر به مجموعه اى از بحث ها پيرامون امام مهدى(عج) پرداخته و خصوص بحث انتظار نيز يكى از فصلهاى كتاب است، ج 1، صص 351 - 398).


با توجه به مطالب مذكور كسى واقعا مى تواند انتظار فرج داشته باشد. كه اولاً وضع موجود دنيا را درك كند و از آن اطلاع داشته باشد و دريابد كه بشريت در وضع مطلوبى زندگى نمى كند ظلم و بى عدالتى غوغا مى كند، فساد بسيارى از جامعه را در برگرفته و معنويت و كمال و عدالت منزوى گشته.


ثانيا: به وضع موجود راضى نبوده و خواستار اصلاح جامعه و بشريت باشد.


ثالثا: حضرت مهدى را بشناسد و شرايط ظهور و نتائج ظهور حضرت را بداند اگر اين سه حالت پيش آمد انسان نه تنها در وجود خود احساس نياز حضور مصلح جهان را مى نمايد بلكه اين مسئله يكى از مهمترين آمال و آرزوهاى او در خواهد آمد. مانند كسى كه از مرض جسم خود اطلاع پيدا كند و طالب بقاء زندگى سالم خويش باشد و طبيب آن درد را هم بشناسد. مسلما چنين شخصى آرزوى وصال و ملاقات طبيب را مى نمايد.


188_ سربازان امام زمان (عج ) چه ويژگي هايي دارند و آيا ما مي توانيم جزء سربازان ايشان قرار گيريم ؟


1. از يك نگاه، ياران امام زمان(عج)، به دو دسته تقسيم مى شوند. دسته ى اول، ياران خاص آن حضرتند كه مطابق روايات معصومين(ع)، سيصد و سيزده نفر مى باشند. امام باقر(ع) كه فرمود: «فاذا خرج اسند ظهره الى الكعبه و اجتمع اليه ثلاثمأة و ثلاثة عشر رجلاً»، (ميزان الحكمه، ج 1، ص 278، ح 1169).

نيز در برخى روايات آمده است كه امام زمان(عج) در زمان غيبت، غالبا در مدينه و اطراف آن مى باشد و سى نفر از اين ياران خاص، وى را همراهى مى كنند و اين عده، هيچ وحشت و ترسى ندارند: «عن على بن ابى حمزه، عن ابى بصير عن ابى عبدالله قال لابد لصاحب هذا الامر من غيبة و لابد له فى غيبته من عزلة و نعم المنزل مدينه و ما بثلاثين من وحشة»، (اصول كافى / ج 2 / ص 140، حديث 16). سيصد و سيزده يار مذكور، پس از ظهور، هر يك در هر منطقه، به عنوان نماينده ويژه آنحضرت است و به عنوان فرمانده ايفاى نقش مى كند.


2) دسته دوم ياران امام زمان(عج)، همه ى عاشقان و دلباختگان آن حضرتند كه در رديف دسته اول نيستند. اين دسته داراى ويژگيهائى هستند كه به بعضى از آن ها اشاره مى شود:


الف. شناخت همراه با احساس عشق و محبت به آن حضرت. شناخت اگر فاقد جنبه احساسات عميق قلبى باشد، به تنهائى محرك انسان نيست، همان گونه كه احساس علاقه بدون شناخت كافى، جهت دهى درستى به انسان نمى دهد. مثلاً در ارتباط با امام حسين(ع)، اگر فقط به شناخت تكيه شود، و اين شناخت با عواطف قلبى آميخته نشود، او را به درياى موّاج عزاداران حسين، سوق نمى دهد. همچنان كه تكيه به احساسات صرف و بدون شناخت لازم نيز از آنجا سر در مى آورد كه عاشق حسين(ع)، بر سر بچه اش قمه مى زند. حتى در علم روان شناسى، اين مطلب مطرح است كه براى جهت دهى رفتار، تلفيقى از شناخت و احساس ضرورى است. اهميت شناخت امام زمان(عج) به اندازى مهم است كه پيامبر(ص) فرمود: «من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهليهة». اين سخن، گرچه مربوط به همه معصومين است اما شامل امام زمان(عج) هم مى گردد.


ب. مواظبت در امر دين: هر چه به زمان حضور نزديك مى شويم، جريان باطل فضاى فكرى و عملى جامعه را به بيشترين ميزان ممكن، مى آلايد. در چنين شرايطى، پا برجا و ثابت قدم بودن در باورهاى دينى، مشكل تر است. ياران امام زمان(عج)، بايد با جديّت تمام، در اين راستا، كوشا باشند: «عن على بن جعفر عن اخيه موسى بن جعفر(ع) قال: اذا فقد الخامس من ولد السابع فاللّه اللّه فى اديانكم لا يزيلكم عنها احد، يا بنىّ انه لابد لصاحب هذا الامر من غيبة حتى يرجع عن هذا الامر من كان يقول به، انّما هى محنة من اللّه عزّوجلّ امتحن بها خلقه، لو علم آباءكم و اجدادكم دينا اصح من هذا لاتّبعوه...؛ على بن جعفر از برادرش موسى بن جعفر(ع) نقل مى كند كه فرمود: هرگاه پنجمين فرزند هفتمين امام ناپديد شود، خدا را، خدا را، نسبت به دينتان مواظب باشيد. مبادا كسى شما را از دينتان جدا كند. پسر جان، ناچار صاحب الامر غيبتى كند كه معتقدين به امامت هم از آن برگردند. همانا امر غيبت، آزمايشى است از جانب خداى عزّوجلّ كه خلقش را به وسيله ى آن بيازمايد. اگر پدران و اجداد شما (امامان و پيغمبران پيشين)، دينى درست تر از اين سراغ داشتند، از آن پيروى مى كردند»، (اصول كافى، ج 2، ص 132).


ج. انتظار ظهور: امام صادق(ع): «من مات منتظرا لهذا الامر كان كمن كان مع القائم فى فسطاطه (چادر ـ خيمه)»، (ميزان الحكمه، ج 1، حديث 1205؛ حديثى مشابه در اصول كافى، ج 2، ص 142، حديث 24 (95«.


د. دقت در مكان هاى حضور آن حضرت: رواياتى داريم كه امام زمان(عج) در مواقف حج و در مدينه حاضر مى شوند. در مورد مدينه قبلاً اشاره گرديد اما در مورد مواقف حج: «عن عبيد بن زراره، عن ابى عبدالله(ع) قال: للقائم غيبتان، يشهد فى احديهما المواسم يرى النّاس و لا يرونه؛ امام صادق(ع) فرمود:

حضرت قائم(عج) را دو غيبت است (غيبت صغرى و كبرى)؛ در يكى از آن دو غيبت (كبرى) در مواقف حاضر مى شود و مردم را مى بيند ولى مردم او را نمى بينند. (اما در غيبت صغرى، فقط خواص اصحاب او را مى ديدند و مى شناختند»، (اصول كافى، ج 2، ص 138، ح 12).

ه. دعا در زمان غيبت آنحضرت: رواياتى داريم كه در زمان غيبت امام زمان(عج)، ما را به دعا براى آنحضرت فرا مى خواند، آن هم دعاء غريق: «عن عبدالله بن سنان قال: قال ابوعبدالله(ع) ستصيبكم شبهه فتبقون بلا علم يرى و لا امام هدى لا ينجو منها الا من دعا بدعاء الغريق قلت و كيف دعاء الغريق قال تقول: يا الله يا رحمان يا رحيم، يا مقلّب القلوب، ثبت قلبى عن دينك، فقال: ان اللّه عزّوجلّ مقلبّ القلوب و الابصار و لكن قل كما اقول: يا مقلّب القلوب، ثبت قلبى على دينك»؛ (ميزان الحكمه، ج 1، حديث 1187).


189_ آيا امام زمان (عج ) در زمان غيبت امر به معروف و نهي از منكر مي كند؟

1- غيبت در مقابل ظهور است نه حضور. امام زمان(عج) غايبند به اين معنى كه در ميان مردم آشكار و شناختنى نيست نه اين كه حاضر نيستند. امام(ع) در دوران غيبت در ميان مردم حاضرند و مردم از ثمرات وجودى ايشان بهره مند و منتفع هستند اما ايشان را نمى شناسند. به تعبير روايات «مردم در زمان غيبت از امام بهره مند مى شوند همانند بهره بردن از خورشيد آن هنگامى كه در پس ابرها نهان است»، (بحارالانوار، ج 53، ص 181).

2- غيبت و عدم ظهور ايشان در عين فلسفه و حكمتى كه در آن است، منشأ و سبب محروم شدن ما از بسيارى از آثار و نعمت هايى است كه در صورت ظهور حضرت، از آن بهره مند مى شديم. يعنى مردم در دوران غيبت از آن دسته آثار حضرت كه متوقف بر ظهور ايشان است، محرومند. مانند بهره مند شدن از حكومت عدالت گستر جهانى، و ايجاد مدينيه فاضل ه اى كه علم و فضيلت و كرامت هاى انسانى در آن به اوج شكوفايى مى رسد.


3- نتيجه دو مطلب فوق اين است كه: در دوران غيبت، انتفاع مردم از امام و ثمرات وجودى ايشان تا حدى است كه با غيبت ايشان منافاتى نداشته باشد. خورشيد پنهان در پشت ابرها، هر چند ظلمت شب را مى درد و آثار وجودى زيادى مى گذارد، اما به هر حال در پس ابرها نهان و برخى ديگر از آثار وجودى اش به عرصه ظهور نمى رسد. امام(ع) در عصر غيبت منشأ آثار زيادى هستند اما آثارى كه در عين غايب بودن ممكن است صادر شود آثارى كه منافات با غايب بودن ايشان و متوقف بر ظهور باشد، مترتب نمى گردد.


4- امر به معروف و نهى از منكر داراى شرايط و مراتبى است كه در يك تقسيم كلى به دو مرحله زبانى و عملى تقسيم مى شود كه هر يك به نوبه خود، داراى مراتبى است. طبق نتيجه اى كه در بند 3 بيان شد، امر به معروف و نهى از منكر امام زمان، به شكلى كه منافات با غيبت داشته باشد، از آن دسته از آثار وجودى ايشان خواهد بود كه در عصر غيبت از آن محروميم. مانند مراتبى از امر به معروف و نهى از منكر عملى كه اقدام براى سركوب كردن طواغيت و برانداختن حكومت ظالمان و برپا داشتن عدالت را مى طلبد.


نهضت امام حسين(ع) نمونه اى از مصاديق مرتبه عملى امر به معروف و نهى از منكر است.
اما امر به معروف و نهى از منكر به صورتى كه با غيبت ايشان سازگار باشد مانند برخى از مراتب زبانى، امرى ممكن است. مثلاً ممكن است امام زمان(عج) با زبان نرم و بيان دلنشين خود در چهره يك فرد عادى برخى را به معروف هدايت كنند و يا از منكر بازدارند. اما اين امرى ممكن است نه لازم، يعنى لازم نيست كه هر انسانى در هر كجاى عالم منكرى انجام مى دهد، امام زمان او را از منكر باز دارند و يا اگر معروف ترك مى كند به آن امر كنند.


190_چرا عدالت موجود در زمان امام زمان(عج)در زمان صدر اسلام برقرار نشد؟


مى دانيم كه يكى از اغراض اصلى بعثت انبياء تشكيل جامعه ايده ال بر اساس خداپرستى و ارزش هاى الهى و گسترش عدل و داد در سراسر زمين بوده و هر كدام در حد امكان قدمى در اين راه برداشته اند و بعضى از آن ها توانسته اند در محدوده جغرافيايى و زمانى خاصى حكومت الهى را برقرار سازند ولى براى هيچيك از ايشان شرايط تشكيل حكومت جهانى فراهم نگشت.
البته فراهم نشدن چنين شرايطى به معناى نارسايى تعاليم و برنامه هاى انبياء و يا نقص مديريت و رهبرى ايشان نبوده و نيز به معناى تحقق نيافتن هدف الهى از بعثت ايشان نمى باشد زيرا هدف الهى فراهم شدن زمينه و شرايط براى سير و حركت اختيارى انسان هاست {لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اَللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ اَلرُّسُل}»، (نساء 165).
نه الزام و اجبار مردم بر پذيرفتن اين حق و پيروى از رهبران الهى و اين هدف تا اين اندازه تحقق يافته است. اما در عين حال خداوند متعال وعده تحقق حكومت الهى را در تمامى كره زمين داده است كه مى توان آن را نوعى پيشگويى نسبت به فراهم شدن زمينه پذيرش حق در سطح وسيعى از جامعه انسانى به حساب آورد كه با استفاده از افراد و گروه هاى بسيار ممتاز و مددهاى غيبى الهى، موانع تشكيل حكومت جهانى از سر راه برداشته شده عدل و داد بر توده هاى ستمديده مردم كه از بيداد ستمگران بستوه آمده و از همه مكتبها و رژيمها نااميد شده اند گسترش خواهد يافت.
امّا اين شرايط نه در زمان رسول اكرم(ص) حاصل بود و نه در زمان ائمه ديگر و نه حتى اكنون؛ در عصر رسول اكرم، ايشان نهايت تلاششان اين بود كه دين تازه را تبيين و اركان آن را تقويم بخشند، علاوه بر آن كه مخالفت مخالفان نگذاشت حتى الگوى مدينة النبى فراتر از اين شهر رفته و عدالت حتى در جزيرة العرب مستقر گردد چه رسد به ممالك ديگر و همه كره زمين.

بعد از رسول اكرم(ص) نيز علاوه بر آن كه تلاش ايشان در بدنه حكومت تداوم نيافت تا شرايط تبليغ اسلام در سرزمينهاى گسترده اى فراهم آيد بلكه حكومت از مجراى حق خود خارج گشت و نابسامانى هاى فراوانى در ممالك اسلامى پديدار شد كه نمى توان در اين مجال اندك حتى آنها را شمارش كرد. حضرت على(ع) نيز كه بالاجبار مسئوليت حكومت را پذيرفتند، چنان با مشكلات داخلى و تحريفات و تبعيضات و انحرافات مواجه گشتند كه در دوران حكومت چند ساله اندك خود نتوانستند آنطور كه خود مى خواستند عدالت را در محدوده قلمرو حكومت خود محقق سازند چه رسد به ممالك ديگر.

دوران ائمه(ع) ديگر نيز واضح است، به هر روى همين نبود شرايط و فقدان زمينه هاى لازم بود كه حتى امام عصر(عج) نيز از مرئى و منظر غايب گشتند تا با فراهم آمدن بسترهاى اميدبخش، اين هدف نهايى اسلام و اديان الهى را در روى زمين مستقر سازند.




191_آيا حضرت مسيح(ع) بعد از ظهور امام زمان(عج) پشت سر امام نماز مى خواند؟


آنچه در روايات ما آمده است اين كه حضرت عيسى(ع) پشت سر امام زمان(ع) نماز مى خواند و با آن حضرت بيعت مى كند. مثلاً از اميرالمؤمنين روايت است كه: «... حضرت مهدى داخل بيت المقدس مى شود و نماز جماعت به امامت او برگزار مى شود پس در يك روز جمعه كه نمازجمعه در آن برقرار شده حضرت عيسى(ع) از آسمان نازل مى شود در حالى كه خوش صورت و زيباست، شبيه ترين بندگان خداى عز وجل به ابراهيم خليل الرحمان(ع) است.
در اين حال حضرت مهدى(عج) به طرف او برمى گردد و عيسى(ع) را مى بيند پس حضرت مهدى(عج) به عيسى(ع) مى گويد اى پسر بتول (مريم) امامت مردم كن در نماز، عيسى مى گويد براى شما امامت نماز برقرار داده شده است، پس حضرت مهدى(عج) جلو مى ايستد و امامت مردم مى كند و عيسى پشت سرش مى ايستد و با حضرت مهدى(عج) بيعت مى كند و...». از طرف ديگر در جاى خود ثابت شده است كه مقام امامت از مقام نبوت برتر است و ائمه اطهار(ع) مقامى فراتر از ديگر انبياء (غير از پيامبر خاتم«ص») دارند.
در روايتى از امام صادق(ع) وارد شده است كه فرمود هيچ پيامبرى نيامده و مبعوث نشده مگر به معرفت ما ائمه و تفضيل و برترى دادن ما به غير ما.

براى آگاهى بيشتر ر.ك:
1- امام شناسى علامه محمد حسين تهرانى، ج 4، بحث امام و علم كتاب.
2- امامت و رهبرى، ص 168 - 149، استاد شهيد مرتضى مطهرى.
3- جهان در آينده، سيد محمد حسين موسوى كاشانى.
4- مقام ولايت، زيارت جامعه كبيره .


192_اگر وقتى امام زمان ظهور مى كند دين جديدى مى آورد كه علامت حقانيت اوست پس چطورمى شود گفت اشخاصى مثل على محمد باب هم كه چنين ادعايى مى كننددروغ مى گويند؟


اولاً، امام زمان(عج) قرآن و احكام جديد نمى آورند بلكه به قدرى بدعت ها در دين فراوان مى گردد كه وقتى حضرت دين اصلى را بيان مى كنند برخى آن را دين جديد مى پندارند نه اين كه همه متدينين و همه فرقه ها چنين نتيجه اى بگيرند.
ثانياً، تنها علامت حقانيت امام زمان(عج)، دين جديد نيست تا هر كس دين تازه اى آورد، بگوييم كه اين همان مصلح آخر الزمان است. دهها علامت و نشانه ديگر از نظر اجتماعى و فردى وجود دارد كه تنها بر شخص امام زمان منطبق است.
ثالثاً، امثال سيد على محمد باب، اساساً مدعى نبوت و دين جديد بوده اند نه اين كه اسلام اصيل را معرفى كرده باشند. رابعاً، به غير از سيد على محمد باب، از زمان غيبت و حتى قبل از آن تاكنون صدها نفر چنين ادعاهايى كرده اند. پس آيا بايد آنها را پذيرفت؟!!


193_ آيا امام زمان(عج) نيز مانند ساير مردم بيمار مى شوند؟


بنا بر آنچه در اخبار و روايات آمده است، امام زمان(عج) به سان مردم ديگر در ميان آنان زندگى مى كنند. و همان طورى كه پيامبران الهى و ديگر ائمه(ع) به بيمارى و يا مشكلات ديگر دچار مى شدند، امام زمان(عج) نيز ممكن است به همين صورت باشند. بنابراين دعا براى سلامتى آن حضرت و يا صدقه دادن براى ايشان، بى مورد نيست.
گذشته از اين كه صدقه دهنده، به هر نيتى كه صدقه دهد، اثر كارش به خود او نيز باز مى گردد. و زمانى هم كه به نيت سلامتى امام زمان (عج) صدقه مى دهد، عمل شايسته ديگرى نيز انجام داده است؛ چرا كه به ياد ولى خدا بوده و با عمل خويش، ياد و نام آن حضرت را ترويج كرده است. مضمون دعاى فرج (اللهم كن لوليك) نيز دعا براى نصرت و حفاظت آن حضرت از گزندهاى روزگار است. در اين راستا نكاتى است كه بايد در نظر گرفت:

1) كلمه «سيف» كه در روايات آمده، كنايه از مطلق سلاح مى باشد. چنان كه در بسيارى موارد چنين كاربردى دارد.


2) آنچه مسلم است سلاح هاى موجود دنيا به گونه اى است كه نابود كننده هر كسى است كه در برد مؤثر آن باشد در حالى كه سلاح امام زمان «عج» و يارانش تنها انسان هاى تبهكار و فاسد و بى ايمان را از بين مى برد و خوبان از گزند آن در امانند. اما اين كه اين ويژگى چگونه به دست مى آيد بر ما پوشيده است.

پس مى توان احتمال داد كه آن حضرت به سلاح فوق مدرنى دست مى يابند كه چنين كاربردى دارد و سلاح هاى ديگران در برابر آن ناتوان است و كارايى چندانى ندارد و نيز ممكن است سلاح جديدى توسط آن حضرت به كار گرفته نشود و با سلاح هايى ابتدايى به نبرد برخيزند و اراده الهى بر از كار افتادن ديگر سلاح ها تعلق گيرد.


194_در حديثي در ابتداي صحيفه سجاديه امده است و در قسمت 62 آن امام صادق فرموده اند: هر كس تا قيام قائم ما اگر قيام نمايد باطل است و در راه ما كشته نشده است . لذابا اين گونه احاديث مي خواهند القا كنندكه انقلاب ما و قيام مردم ما مردود است و شهدائ نفعي از اين كشته شدن ندارند و باوضع فعلي جامعه و مسائل ومشكلات ايرانبه نتيجه مي رسند كه كار حضرت امام ( قدس )و مردم باطل بوده و نبايد قيام مي كردند !خواهشمند است جواب اين سوال را به طوركامل بيان نموده و در رد اين گونه احاديث و برداشت ها نظر مراجع عظام را جويابشويد . اگرچه مي توان به اين شبهه هاپاسخ مختصر و مفيدي داد اما مي خواهيم جواب به صورت علمي و طلبه گونه باشد .باتشكر از شما ومن الله التوفيق *سوال: با توجه به اينكه آقا امام زمان ظهور نمي نمايد مگر اينكه جهان پر از ظلم شود آيا اين روايت با دعوت انسانها به آماده سازي شرايط فرج منافات ندارد؟ اگرجهان بايد پر از ظلم شود تا آقا ظهور كندپس آماده سازي شرايط چه معني دارد؟

نخست بايد دانست بين آمادگي براي ظهور با گسترش فساد سراسري در آخر الزمان تبايني نيست بلكه بر حسب روايات در آخر الزمان سراسر زمين را ظلم و ستم و فساد در بر مي گيرد و در عين حال گروهي از شيعيان و مؤمنان چون كوهي استوار هستند كه آماده ظهور امام را مي كشند تا در زير لواي ايشان عدالت و معنويت و صلاح در سراسر گيتي گسترش يابد.

علاوه بر اين كه لزوم تشكيل حكومت اسلامي امري مهم و آشكار است زيرا كه بخش عظيمي از قوانين اسلامي، برنامه هايي سياسي اجتماعي است كه جز در سايه يك تشكيلات و حكومت قابل اجرا نيست. و چون اين احكام دائمي است و در زمان غيبت هم لازم الاجرا است بنابراين هر گاه تشكيل حكومت امكان داشته باشد به عنوان مقدمه اجراي احكام الهي ، واجب است به آن اقدام گردد . (ر.ك به «حكومت اسلامي» از آثار امام خميني)

ثانيا آنچه در روايات به عنوان نهي از قيام پيش از قيام حضرت مهدي(عج) آمده معني و مفهوم خاصي دارد كه نياز به تحقيق جامع دارد. روشن است كه احاديث در هر موضوعي هم از حيث سند و راويان بايد مورد بررسي قرار گيرند و هم از جهت محتوا و مضمون، در بحث قيام پيش از ظهور مهدي(عج) نيز چنين است .
بسياري از روايات اين بخش غير قابل اعتمادند و آنها كه معتبرند تنها قيام هايي را مردود مي شمارد كه رهبر آن مدعي مهدويت باشد و به عنوان قائم آل محمد (ص) قيام كند (ر.ك. طاهري، حبيب الله ، سيماي آفتاب.) يا هدف غير الهي داشته باشد يا بدون تهيه مقدمات و اسباب لازم و قبل از فرا رسيدن زمان مناسب اقدام شود. اما گر رهبر قيام نه به عنوان مهدويت و نه به منظور تأسيس حكومتي در برابر حاكميت الله، بلكه به منظور دفاع از اسلام و قرآن و مبارزه با ظلم و استكبار و به قصد تأسيس حكومت اسلامي و اجراي كامل قوانين آسماني قيام كرد و مقدمات نهضت را نيز پيش بيني نمود و مردم را به ياري طلبيد، روايات مذكور چنين نهضت و انقلابي را مردود نمي شمارد و پرچم چنين نهضتي را پرچم طاغوت نمي شمارد.
تأسيس چنين حكومتي به منظور حاكميت الله و در مسير حكومت جهاني حضرت مهدي(عج) و زمينه ساز آن مي باشد. بنابر اين احاديث مذكور مخالف چنين قيام و نهضتي نخواهد بود. (ر.ك به دادگستر جهان نوشته ابراهيم اميني)

اين احاديث(مخالف قيام) در شرائطي صادر شده است كه عده اي از علويان و يا حتي از عباسيان ، براي مقابله با حكومت اموي و با استفاده از جهل مردم، خود را به عنوان مهدي موعود كه پيامبر(ص) وعده ظهور او را بشارت داده بود، قلمداد مي كردند و از مردم براي خود بعنوان مهدي منتظر بيعت مي گرفتند. در چنين اوضاعي ائمه(ع) با موضع گيري بجا جلوي سوء استفاده آنان را گرفتند .
شاهد اين قضيه اين است كه «مهدي عباسي» كه يكي از خلفاي ظالم عباسي است بهمين جهت لقب مهدي به خود داده و از مردم بيعت گرفت و نيز محمد بن عبدالله بن الحسن _ معروف به نفس زكيه، به نام مهدي موعود براي خود از مردم بيعت مي گرفت و حتي از امام صادق(ع) نيز خواست كه بنام مهدي آل محمد (ص) با او بيعت كند و همراه او در جنگ با بني اميه شركت نمايد! وقتي امام صادق(ع) حاضر به بيعت با اين عنوان نشد «عبدالله» پدر محمد، سخت عصباني شد و به حضرت، سخناني ناروايي نيز گفت .(سيماي افتاب - ص 142 _ نوشته دكترحبيب الله طاهري «به نقل از ارشاد مفيد ص 260») و در اين مناظره حضرت به عبدالله مي فرمايد:
نه پسر تو آن مهدي موعود است و نه الان وقت قيام است و اگر مي خواهيد براي خدا غضب كرده و امر به معروف و نهي از منكر نماييد شما پدر محمد، شيخ ما هستي و بفرماييد رهبري قيام را بر عهده بگيريد ما نيز با شما بيعت مي كنيم.(همان، ص 143، به نقل از ارشاد مفيد ص 277) اين روايت خود دليل بر اين است كه از نظر ائمه هر قيامي محكوم نبوده بلكه امام(ع) براي شركت در قيامي كه براي امر به معروف و نهي از منكر باشد اعلام همكاري نيز نموده است و اين گونه قيام و انقلاب را امضا نموده و مشروع اعلام فرموده است. غالب روايات نهي از قيام كه مخالفين به آن استناد نموده اند، از اين نوع روايات و در چنين فضايي صادر شده است و منع از قيام مشروط و ناظر به افراد خاص است نه مطلق.

انقلاب اسلامي ايران نيز به رهبري فقيهي جامع شرايط و آگاه به شرايط زمان و مكان شكل گرفته است. رهبري كه انگيزه الهي او و اخلاص او مورد اعتراف دوست و دشمن بود. همگان مي دانستند كه او جز براي اهداف الهي و اسلامي و اجراي قوانين الهي قيام نكرده و در راه نهضت نيز بر همه قوانين خدايي پايبند است.
او در اين مسير پيوسته مورد تاييد عالمان ديني و متفكران اسلامي شيعه و سني بود و حتي علمايي كه معتقد به تلاش براي تآسيس حكومت اسلامي نبودند نيز پس از تشكيل حكومت اسلامي تآييد و حمايت از حكومت اسلامي را لازم مي دانند. تأييدات الهي همواره همراه اين انقلاب بوده، از اين رو در عرصه داخل و خارج به موفقيت هاي فراوان دست يافته است .
بعضي ناكامي هايي كه ديده مي شود معلول كارشكني ها و دشمني هاي فراوان زورمداران شرق و غرب و مرتجعان منطقه بوده است. اين انقلاب نقطه مقابل منافع شرق و غرب بوده و هميشه مورد هجوم دشمنان خدا و مسلمين بوده است و با اين همه چون شجره اي طيبه و بارور ايستاده است و چون شمعي فراروي مسلمين عالم و آزادگان جهان است.

گذشته از اينها روايات متعددي درباره آخر الزمان و علائم ظهور است كه اشاره دارد پيش از قيام و ظهور مقدس حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه، در ايران و بين حكومت هاي شيعي و مورد تأييد امام تشكيل مي شود و در دنياي پر از ظلم و جور آن زمان، مردم را به حق و عدالت دعوت مي كنند. در اين روايات به قيام ايرانيان و حكومت آنها تأييد بسياري شده است. آقاي علي كوراني از علماء لبناني مقيم ايران، روايات مربوطه را جمع آوري و دسته بندي كرده اند و با توضيحاتي جامع درباره اين روايات توضيح داده است. (كوراني علي، عصر ظهور، ترجمه عباس جلالي، ص 217 - 275، شركت چاپ و نشر بين الملل سازمان تبليغات اسلامي، چاپ دوم 1379، تهران).

پس نه تنها حكومت جمهوري اسلامي، مصداق رواياتي كه نهي از قيام و احيانا تشكيل حكومت مي كند نيست، بلكه به دليل عقل و نقل مصداق واقعي حكومت زمينه ساز حكومت جهاني حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه است و همين امر نشان مي دهد رواياتي كه نهي از قيام مي كنند بررسي دقيق تري شوند و درباره آنها بيشتر انديشه شود. حداقل اينكه اين روايات قيامهاي برحق و مطابق برنامه ائمه را شامل نمي شوند.

تفسير صحيح روايات باطل بودن قيام هاي قبل از ظهور چنين است:
1- اگر روايات مذكور به معناي ظاهري آنها كه برخي خيال كرده اند، گرفته شود، معناي آن و جوب سكوت در برابر همه ظلم ها و طاغوت ها و بي عدالتي ها است و اين مخالفت نص صريح قرآن و روايات مكرر اهل بيت عليهم السلام است كه اسلام دين عدالت است و مردم را به عدالت و زندگي عادلانه دعوت كرده و سكوت در برابر اهل ظلم و كفر را جايز ندانسته است. بنابراين قيام امام حسين عليه السلام تنها براي ايشان جايز بود و عملي نيست كه بشود از آن پيروي كرد و كلام امام حسين عليه السلام خطاب به كوفيان كه فرمود «فلكم في اسوه» همانا من براي شما الگو هستم،(تحف العقول، ص505) لغو مي گردد و ما تنها موظفيم براي امام حسين عزاداري كنيم و پيروي از سنت و روش ايشان براي ما جايز نيست. ضمن اينكه قيام عليه طاغوت و ظلم مقدمه تشكيل حكومت عدل است و اگر ما پيش از ظهور دعوت به سكوت شده باشيم به آياتي كه دلالت بر جامعيت اسلام دارد (مائده، 33-38؛ نور، 2؛ حجرات، 9؛ انفال، 39-60) و همچنين روايات متعددي كه بر اين واقعيت دلالت دارند لغو مي گردند. بنابراين معناي روايات غير از آن است كه برخي با وجوب سكوت برداشت كرده اند.

چند روايت براي توضيح بيشتر مطلب را نقل مي كنيم:

1- از طريق اهل سنت: قال رسول الله(ص): « ابشروا بالمهدى رجل من قريش من عترتى يخرج فى اختلاف من النّاس و زلزال فيملأ الارض عدلاً و قسطا كما ملئت ظلما و جورا و يرضى عنه ساكن السماء وساكن الارض...؛ پيامبر اكرم(ص) فرمود: به [حضرت] مهدى بشارت دهيد [كه او] شخصى از عترت من و از قريش است وظاهر مى شود در حالى كه مردم در تزلزل و اختلاف بسر مى برند. آنگاه او زمين را از عدل و قسط پُر مى كند آنچنان كه از ظلم و جور پر شده است [و به دنبال آن] ساكنان آسمان و زمين [از اين وضعيت] راضى مى شوند» (ينابيع الموده، القنذورى الحنفى، ص 562)

2- از طريق شيعه: «عن رسول الله(ص) يصيب هذه الامه بلاءً حتّى لا يجد الرجل ملجأ يلجأ اليه من الظلم فيبعث اليه رجلاً من عترتى فيملاء به الارض قسطا و عدلاً كما ملئت ظلما و جورا...؛ از پيامبر اكرم(ص) نقل شده است كه فرمود اين امت [اسلام] با بلا مواجه مى شود به طورى كه انسان پناهگاهى را نمى يابد كه از ظلم بدان پناه برد آن گاه به سوى چنين انسان هائى شخصى از عترت من برانگيخته مى شود و زمين را از عدل و داد پُر مى كند همان طوركه از ظلم و جور پُر شده است...» (الزام الناصب فى اثبات الحجه الغائب، اليزدى الحائرى، ج 1، ص 166)

3- امام علي(عِ در وصف مردم در آخر الزمان مي فرمايند: «... تضل فيها اقوام و يهتدي فيها اخري؛ در آن زمان گروههايي گمراه مي شوند و گروهي ديگر بر هدايت ثابت قدم مي مانند...»

بعد امام(ع) در وصف گروه هدايت شدگان مي فرمايند: «اولئك خيار هذه الامه مع ابرار هذه العتره؛ آنها بهترين اين امت هستند كه با خوبان اين خاندان (پيامبر اكرم(ص« به سر مي برند» (بحارالانوار، ج 51، ص 118).

روايت شريف صريح است در اين كه مردم آخر الزمان دو گروه هستند گروهي به بيراهه گمراهي كشانده مي شوند اما بهترين اين امت در شاهراه خير و صلاح و هدايت ثابت قدم مي مانند. در اين دوران هر چه اهل باطل و شر و ستم در رفاه و آسايش هستند اهل حق در سختي به سر مي برند زيرا حاكميت با ظلم و ستم است و اهل حق در اقليت به سر مي برند.

4- امام سجاد(ع) مي فرمايند: «ان اهل زمان غيبته القائلين بامامته والمنتظرين لظهوره... الدعاه الي دين الله عزوجل سرا و جهرا» معتقدان به مهدي و منتظران ظهور او در عصر غيبت .... (داراي چنين صفاتي هستند كه) در پنهان و آشكار مردم را به دين خدا فرا مي خوانند. (كمال الدين، شيخ صدوق، ص 320)

5- امام صادق(ع) مي فرمايند: «... و رايت اصحاب الايات يحقرون و يحتقر من يحبهم» مردمان حق را مي نگري كه خوار شمرده مي شوند و هر كس به آنها علاقه داشته باشد نيز كوچك شمرده مي شود. (بحارالانوار، ج 52، ص 256)
برخورد امروز دولت مستكبر آمريكا و دنباله روان آن با مردم ايران و مسلمانان نمونه اي از تحقق اين روايت است. آري در اين زمان حفظ دين بسيار سخت است.

6- پيامبر اكرم(ص) مي فرمايند: «لاحدهم اشد بقيه علي دينه من خرط القتاد في الليله الظلماء او كالقابض علي جمر الغضاء» هر يك از آن (مؤمنان) دين خويش را به سختي نگاه مي دارد چنان كه گويي درخت خار مغيلان را در شب تاريك با دست پوست مي كند يا آتش پر دوام را در دست نگاه مي دارد(همان، ص 124).
آري حفظ و نگهداري دين، بسيار سخت است و به اين دليل است كه انتظار فرج بهترين عبادت است

7- پيامبر اسلام(ص) مي فرمايد: «افضل اعمال امتي انتظار الفرج من الله عز وجل» انتظار فرج از جانب خداوند متعال برترين عمل امت من است (همان، ص 128).

8- امام علي(ع) مي فرمايد: «المنتظر لامرنا كالمتشحط بدمه في سبيل الله» منتظر امر ما، بسان كسي است كه در راه خدا به خون خود غلطيده است (همان، ص 123).
در چنين زمان پر فتنه اي است كه به ما دستور داده اند كه هوشيار باشيم و مواظب دين خود باشيم زيرا از هر طرف براي گمراهي ما تلاش مي شود.
زور و زر و تزوير و تبليغات و سياست بازي ها و تهديدها و هزار و يك اقدام ديگر در سر راه ماست تا ما را از دين حق جدا كند.

9- امام صادق(ع) مي فرمايند: «فكن علي حذر و اطلب من الله عزوجل النجاه... فكن مترقبا و اجتهد ليراك الله عزوجل في خلاف ماهم عليه» خود را نگاه دار! و از خدا رهايي و نجات بخواه... هوشيار باش و بكوش تا خدا تو را در راهي غير از گمراهي هايي كه مردمان در آنند ببيند (همان، ص 260).

خلاصه كلام اين كه در برابر ظلم و فساد سراسري كه جهان را پر كرده است گروهي مؤمن واقعي هستند كه انتظار عدالت گستر را مي كشند و زمينه ساز ظهورند.
«آنها پولاد دل اند و همه وجودشان را يقين به خدا پر كرده است. مردماني سخت تر از صخره ها» (به نقل از امام صادق(ع) همان، ص 308).
«آنها در حالي كه پيامبر را نديده اند و امامشان هم پنهان است به سبب يقين قلبي، داراي ايماني مستحكم هستند» (از پيامبر اكرم(ص)، همان، ص 125).

«آنها برادران پيامبر(ص) هستند كه او را نديده اند، اما به او ايمان دارند و او را از صميم قلب دوست مي دارند و با تمام وجود او و دين او را ياري مي رسانند» (از پيامبر اكرم(ص)، همان، ص 132).
«آري چنين مردماني برترين مردم همه زمان ها هستند زيرا خداوند عقل ها و فهم ها و شناخت آنها را قوت بخشيده است به حدي كه امام غائب نزد آنها همچون امام حاضر است و به نهايت درجه اخلاص رسيده اند» (كمال الدين، ص 320).

«چقدر مقام آنها بالاست كه پاداش يك نفر اين گروه همانند پاداش پنجاه صحابه پيامبر(ص) است كه در ركاب آن حضرت در جنگ هاي بدر و احد و حنين جنگيده اند، زيرا سختي ها و آزار ها و رنج هايي كه بر آنان وارد مي شود، فوق طاقت اصحاب پيامبر(ص) است و اگر چنين رنج ها و آزارهايي به اصحاب پيامبر(ص) مي رسيد شكيبايي نمي داشتند» (بحارالانوار، ج 52، ص 130).

پس بكوشيد جزء اين گروه باشيد تا نامتان را در فهرست ياران با اخلاص امام مهدي حضرت بقيه الله الاعظم(عج) ثبت كنند و جزء برادران ودوستان پيامبر بزرگوار اسلام(ص) و شهدا در ركابش شمرده شويد.

براي اطلاع بيشتر نگا: كوراني، علي؛ عصر ظهور؛ ترجمه عباس جلالي؛ شركت چاپ و نشر بين الملل سازمان تبليغات اسلامي؛ تهران؛ چاپ دوم 1379 (همه كتاب خواندني است اما بحث ايرانيان و نقش آنان در ظهور و زمينه سازي ظهور را در صفحات 275 - 211 مطالعه كنيد)




195_چه کسانی بعد از ظهور امام زمان«علیه السلام» باقی می مانند؟


درباره این که پس از ظهور امام زمان«علیه السلام» چه کسانی باقی خواهد ماند آنچه مسلّم است این که آن حضرت کافران و سرکشانی را که در مقابل حکومت وی بایستند و تسلیم حکومت عدل وی نشوند می کشد و از بین میبرد امّا کافرانی را که مسلمان شوند و یا گنهکارانی که توبه کنند در پرتو حکومت حضرت حجت«علیه السلام» زندگی خواهند کرد.





196_آیا بعد از ظهور امام زمان«علیه السلام»انسان وجود دارد که حکومتی برقرار باشد؟


با آمدن امام زمان«علیه السلام» انسانها از بین نخواهند رفت تنها کسانی که به جنگ و ستیز با امام زمان«علیه السلام» و حکومت وی برخیزند از میان خواهند رفت. و امام زمان«علیه السلام» حکومت عدل واحد را در سرتاسر جهان تشکیل خواهد داد و همه ی انسانها تحت لوای توحید از عدالت کامل برخوردار خواهند گشت




197_«یا عین اللَّه فی خلقه» درباره امامزمان«علیه السلام» چه معنی دارد؟


» آیات آیه قرآن و احادیث پیامبر و امامان«علیهم السلام» استفاده می شود که وجود مقدّس امام بر اعمال انسانها نظارت دارد. اعمال آنان را می بیند و کارهای آنان به حضورش عرضه می شود. بدین جهت به حضرت ولی عصر«علیه السلام» «عین اله» گفته می شود. یعنی دیدگاه پروردگار جهان.

البته سایر ائمه«علیهم السلام» هم «عین اله» هستند. هر امامی در زمان خویش شاهد اعمال پیروانش بوده است. و وجود این مقام(این آگاهی گسترده) برای امام استفاده ندارد قرآن کریم درباره حضرت عیسی«علیه السلام» می فرماید: «انبتکم بما تأکلون و ماتدّخرون فی بیوتکم؛(1) به آنچه می خورید و در خانه های خود ذخیره میکنید». به شما خبر میدهم و این نشان دهنده مقام شهود پیامبران و پیشوایان الهی است. بر این اساس امام زمان«علیه السلام» «عین اله» شاهد بر باطن و ظاهر اعمال ما می باشد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
1) سوره آل عمران، آیه 49.




198_چرا امام زمان«علیه السلام» شریک قرآن خوانده شده است؟


احتمالاً اینکه آن حضرت به این وصف یاد شده نظر به حدیث ثقلین دارد و چون امام زمان«علیه السلام» در این زمان امام معصوم و از عترت پیامبر و مبین و هم سنگ و عدل قرآن است در این جمله زیارت شریک القرآن خوانده شده است. حدیثی از رسول اکرم«صلی الله علیه وآله» در کتب شیعه و اهل سنّت نقل شده است که آن حضرت فرمود:
«انّی تارک فیکم الثقلین کتاب اللَّه و عترتی اهل بیتی ما ان تمسکتم بهما لن تفلوا لم تقیرتا حتی یورا علّی الحوض؛ من در میان شما دو چیز گرانبها بجا می گذارم کتاب خداوند و عترتم اهل بیتم را». اگر به آن دو تمسک کنید هرگز گمراه نمی شوید. و آن دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا اینکه در کنار حوض کوثر به من ملحق شوند.

این حدیث شریف عدل بودن و قرین بودن اهل بیت با قرآن را می رساند که همان معنای شریک بودن است زیرا که هدایت کامل و نجات از ضلالت در تمسّک به هر دو است و با تمسک به هر دو و بهره گیری از هدایت هر دو می توان به رستگاری و سعادت کامل دست یافت.



199_آیا صحیح است که هر انسان 40 روز یک بار امام زمان«علیه السلام» را می بیند؟


دلیلی بر این که هر انسانی چهل روز یک بار امام زمان«علیه السلام» را می بیند به نظر ما نرسیده است.



200_ آیا حضرت مهدی(عج) ازدواج کرده است؟


دلیل معتبری وجود ندارد که آن حضرت (عج) در دوران غیبت ازدواج کرده باشند، گرچه اصل ازدواج در دوره غیبت امری ممکن به نظر میرسد ولکن با توجه به محذوراتی که ازدواج با غیبت آن حضرت دارد مانند پوشیده بودن و مخفی بودن شرایط خاص خود حضرت، وقوع آن امری بعید میباشد.
البته هم در دعا و هم در چند روایت آمده است که حضرت را با اهل و عیالش دعا کرده اند لکن سند بعضی از روایات قطعی نیست و بعضی از روایات و ادعیه هم مشعر به ازدواج حضرت بعد از ظهور ایشان است.
در هر صورت اصل مسئله بسیار پوشیده و غامض است و قضاوت صریح در این مورد بسیار مشکل است و نیز از اموری است که تفحص از آن هیچ ضرورت و وجهی ندارد چرا که یک شیعه باید وظیفه خود را در زمان غیبت بشناسد و حقی را که ولی او به گردن او دارد در صدد انجام آن باشد. و سعی کند یک ولی شناسی واقعی و یار مخلص امام خود شود.

201_آنچه من مي دانم (اگر غلط است لطفا صحيحآن را بفرماييد) اين است كه حضرت عيسي(ع)و حضرت مهدي(عج) هم اكنون دو پيشواي ديني پيروان خود به سوي خدا بر اساس كتب متفاوتي كه از سوي خدا براي مسيحيان ومسلمان نازل شده است،مي باشند، ليكن نحوه هدايت آنان از طريق شعور باطني و كشف قلبي است. آنها از درون تاثير مي گذارند و از راه غيب جامعه را اصلاح مي كنند. چنانكه حضرت خضر مي كرد.
از اين روكساني كه از طريق حضرت عيسي(ع) مي خواهند با خدا رابطه برقرار كنند ابتدا پاسخ هايي از طريق قلبي دريافت مي كنند و كاملا احساس مي كنند كه گويي رابطه با يك شخص و با خدا برقرار كرده اند.
اگر جستجوي رابطه با خدا از طريق خواندن عيسي و عشق به او شرك و نادرست است پس خداوند به آنها نزديك تر نمي شد، بلكه بيشتر از آنها دور مي شد زيرا شرك ورزيده اند. اين درست مثل عشق ما نسبت به اهلبيت(ع) (دوازده امام (ع) و حضرت فاطمه(س) وپيامبر اكرم(ص« و تقرب جستن به سوي خدااز سوي آنهاست. اهل سنت نيز اين را شرك ميدانند و رد مي كنند. در حالي به وضوح اين مسئله در هر دو دين آسماني كه از سوي خداي واحد آمده وجود دارد.
«لا تبديللحكم الله» بنابراين اگر خداوند دراسلام راه به سوي خود را از طريق محبت و اطاعت اولياي برگزيده خويش قرار داده است، چرا چنين چيزي در مسيحيت از طريقحضرت عيسي(ع) نباشد. بلي تنها چيزي كهآنان بايد ذهن خود را از آن تطهير كنندايده تثليث است. اگر آنان عيسي را بهعنوان عبد برگزيده خدا و پيامبر پاك ومعصوم در جهت شفاعت و قرب الي الله اوست بدارند چه اشكالي دارد؟ آيا اين همان چيزي نيست كه ما در مورد امامان خود انجام مي دهيم؟
بسياري از مفاهيم و ايده هاي كه آنان در دين خود دارند مشابهتكامل با آنچه ما در دين خود داريم دارد،و بسياري از امور را آنان همانگونه مينگرند كه ما مسلمانان مي نگريم. بسيارياز آموزه هاي كتاب مقدس آنها حاوي ومشابه مطالبي است كه قرآن به ما مي آموزد در بسياري از موارد در قرآن آمده است كه ما بايد آنچه را كه پيامبران پيشين براي پيشينيان آورده اند بپذيريم، آنپيامبران و آئين شان را تصديق كنيم تا ازسوي خدا به عنوان مسلمان پذيرفته شويم من مطمئنم كه اين نه تنها به معناي تصديق كتب آسماني ديگر، بلكه به معناي آن استكه ما بايد كتابهايي كه بر پيشينيان نازل شده را بايد بخوانيم و ايمان آورديم كه آنها راهنمايان حقيقي به سوي خدا بوده كه از سوي خدا نازل شده، ولي بعدا بديل و جانشني به جاي آنها آمده و يا بخشي از آموزه ها و مفاهيمي كه موجب تحير مومنان مي گرديد عوض شده است. من مي دانم كه حضرت علي(ع) ديگر كتب مقدس راخوانده و به آنها ايمان داشته است.
مي دانم كه حضرت امام رضا(ع) به پرسش هاي مسيحيان در مورد كتابهاي خودشان به گونهاي جواب دادند كه موجب شگفتي آنها شد.پرسشگران بسيار از پاسخ هاي دريافتي خشنود بودند. هم پرسش هاي آنها كامل امطابق با حقيقت بود و به كمال و تمام بردل آنان نشست و با آنچه از ديگر آموزه هايي كه آنها پيرامون مسيحيت آموخته بودند مطابقت داشت.... آنها چنان خوشحال شده و تحت تاثير قرارگرفتند كه قبول كردند دين كامل و جانشين ناپذيري كه از سوي خدا نازل شده همان ديني است كه امام رضا(ع) بدان ايمان دارد و آن را تعليم مي دهد، از اين رو آنان مسلمان شدند.


1. يكي از ويژگي هاي مومن، ايمان به پيامبران پيشين و كتابهاي آسماني پيشين است.

ما به حضرت موسي و حضرت عيسي سلام الله عليهم ايمان كامل داريم و تورات و انجيل را كتاب مقدس الهي مي دانيم و به اين دليل اين دو كتاب بارها مورد استناد ائمه اطهار سلام الله عليهم قرار گرفته اند.
اما مشكل اساسي اين جاست كه متاسفانه اين دو كتاب تحريف شده اند و از اصل آنچه بر قلب پيامبران نازل شده است ، تغيير يافته اند.
محققان مسيحي و يهودي اذعان دارند كه تورات فعلي و اسفار كتاب عهد عتيق كه مورد تاييد و استناد يهوديان و مسيحيان است وحي الهي نيست و به دست افراد نوشته شده است و همچنين انديشمندان مسيحي تصريح دارند كه اناجيل اربعه و عهد جديد كه مورد استناد مسيحيان است، در سال هاي پس از عروج مسيح توسط پيروان ايشان نگارش يافته است.
بنابراين كتابهاي موجود فاصله زيادي با كتاب هاي وحي شده اصلي دارد و ائمه نيز تنها به مطالب وحياني كتابهاي مقدس پيشين استناد مي كردند، و گاهي استناد امام رضا عليه اسلام به كتاب هاي مقدس پيروان اديان ديگر، در مجلس مامون، در حقيقت استناد به چيزي بود كه خودشان قبول داشتند.
و اين روش عقلائي در مناظره و مباحث علمي است كه در نقد و بررسي نظرات به كتابهاي خود آنان استناد شود.
و اين به معناي تاييد تمام آنچه در كتاب هاي مقدس آمده نيست. هم اكنون بسياري از انديشمندان مسلمان، براي بسياري از مباحث عقيدتي چون اينكه تثليث و خدا پنداشتن حضرت مسيح در كتاب مقدس وجهي ندارد، يا اينكه آنها نيز منتظر ظهور منجي هستند، يا به پيامبر خاتم (صلي الله عليه و آله) بشارت داده اند ، و موارد بسيار ديگر به كتاب مقدس استناد مي كنند، اما روشن است كه به دليل تحريفات و تغييراتي كه در اين كتاب پيش آمده است، استناد كامل به آنها _به عنوان كتاب وحي شده الهي_ صحيح نيست. 2. بين ديدگاه مذهب تشيع و آموزه مسيحيت امروزي تفاوتي جوهري است كه بايد بدان توجه كرد و با توجه به اين تفاوت اين دو آموزه را بررسي كرد. در مسيحيت، كه معتقد به تثليث است، عيسي به منزله خدا تلقي مي شود و مسيحيان تصريح دارند كه او خداي عيسويان است ، امري كه شرك روشن است. اما از نظر ما اهل بيت عصمت و طهارت سلام الله عليهم اولياء الهي هستند يعني اولا بنده خدايند و ثانيا به واسطه مقام فوق العاده معنوي كه دارند، واسطه فيض خداوند به موجودات عالم مي باشند و اولياء الهي و خلفاء الهي بر روي زمين مي باشند. اين تفاوت آن چنان مهم است كه نمي توان از كنار آن گذشت. بله به نظر مي رسد كه مسيحيان نتوانستند درك درستي از مفهوم ولايت داشته باشند، و به همين دليل در درهء خطرناك شرك گرفتار آمدند و اگر از آلودگي شرك نجات پيدا كنند و حضرت مسيح را در جايگاه واقعيش قرار دهند، بسياري از مشكلات آنها برطرف مي شود.

202_چگونه توحيد در امامت حضرت مهدي(ع) تجلي مي‎ يابد؟


هنگام ظهور حضرت بقية الله(عج)، اسماء حسناي الهي، مثل: «الوليّ» و «العادل» و «الحاكم» و «السلطان» و «المنتقم» و «المبير» و «القاهر» و «الظاهر» بطور بي‎سابقه‎اي متجلي خواهد شد و به عبارت ديگر، آن حضرت مظهر اين اسماء و كارگذار و عامل خداوند متعال مي‎باشد و مقام خليفة الهي او در اين ابعاد، ظهور عملي و فعلي خواهد يافت.

همة اين شوؤن الهي كه امام (ع) تجسّم ظهور آن خواهد بود و خدا به حكمت بالغه خود توسط آن حضرت تحقّق مي‎بخشد، اصالت توحيدي دارد و به اذن خداي يكتا و فرمان او انجام مي‎شود. و از جمله اموري كه تجلّي توحيد را در ظهور حضرت مهدي(ع) روشن مي‎سازد اين است كه اهداف توحيدي اسلام مثل وحدت حكومت و نظام ، وحدت قانون ، وحدت دين و وحدت جامعه به وسيلة آن حضرت تحقّق مي‎يابد و همان‎گونه كه در احاديث وارد شده است، خدا خاور و باختر جهان را به دست آن حضرت فتح مي‎نمايد.

امامت و مهدويت ج 1- تجلي توحيد در نظام امامت،آيةالله لطف الله صافي گلپايگاني
به نقل از سايت تبيان

203_ درواقع من درباره مفهوم «رجعت» چيزي نمي دانستم. من گمان مي كردم كه قيام تنها براي آن دو رهبر (حضرت مهدي(ع) و حضرت عيسي(ع« كه براي جوامع نامناسب معين شده اند و خداوند آن دو را از زمان خودشان حفظ كرد تا زنده بمانند و در زمان ديگر بتوانند با جوامعي مومن و فرمانبردار فعاليت كنند. اگر ممكن است هدف اساسي«قيام» را برايم توضيح دهيد.؟


هدف اصلي قيام حضرت مهدي _عجل الله تعالي فرجه الشريف_ اقامه عدالت بر سراسر جهان و بسط دين مبين اسلام بر سراسر گيتي است.

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايند: «او (مهدي) در آخرالزمان به آئين اسلام قيام مي كند، همچنان كه من در آغاز اسلام قيام به آن كردم» (بحارالانوار، ج 51، ص 78) همچنين مي فرمايند:
«در جهان جز فرمانروائي اسلام وجود نخواهد داشت و زمين چون لوح سيمين خواهد شد» (ملاحم و فتن، ص 96) همچنين مي فرمايند:
«خداوند [به وسيله مهدي عليه السلام] زمين را پر از عدل و داد مي كند، چنانكه پس از ظلم و ستم بوده است» (كمال الدين و تمام النعمه، شيخ صدوق، ص 288، انتشارات اسلامي، 1405 ق، قم) با برآورده شدن اين دو هدف مهم و اساسي كه همان بسط اسلام و عدالت و معنويت در سراسر جهان است رفاه اقتصادي و پيشرفت هاي علمي، فني و تكنولوژي شگرف نيز حاصل مي شود و امت اسلام از نعمت هاي زمين و آسمان بهره مند مي شوند.
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايند: «زمين گنجينه هايش را براي او خارج مي سازد و وي مال و سرمايه بي شمار بين مردم پخش مي كند» (همان، ج 51، ص 68) فقر ريشه كن مي شود، فتنه ها و جنگ ريشه كن مي گردد و همه ويراني ها آباد مي شود براي اطلاع بيشتر نگا: كوراني، علي، عصر ظهور، ترجمه عباس جلالي، شركت چاپ و نشر بين الملل سازمان تبليغات اسلامي، صص، 373_351، چاپ دوم، 1379، تهران؛ كل كتاب خواندني است و اطلاعات جامعي درباره حضرت مهدي عليه السلام ارائه مي دهد.
اما رجعت با معناي بازگشت است و در اصطلاح با معناي بازگشت عده از مردگان به دنيا در پس ظهور امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف است.
روايات ما تاكيد دارند كه برخي از پيامبران چون حضرت عيسي و همه ائمه اطهار سلام الله عليهم رجعت دارند.
همچنين مومناني كه داراي ايماني خالص هستند و در ايمان كاملند و همچنين بدكاران طراز اول رجعت مي كنند تا مومناني در خدمت امام عليه السلام باشند و اهداف الهي خود را كه نتوانستند در زمان گذشته اجراء كنند، زير نظر امام به مرحله اجرا گذارند و سران شرك و نفاق هم كه در دنيا به جزاي اعمال ننگين خود در گذشته نرسيدند، در دولت كريمه حضرت مجازات شدند. همچنين در برخي روايات از اصحاب كهف، سلمان، ابوذر، مقداد، مالك اشتر جزء رجعت كنندگان نام برده شده است. براي اطلاع بيشتر نگا: بحارالانوار، ج 53، باب الرجعه [39]، ص 144_39 كه جمعا 162 روايت نقل شده است. المكتبه الاسلاميه، 1385 ق. بي تا ، تهران.

204_ علائم و حوادث قبل از ظهور حضرت مهدی(عج)چیست؟


موارد و مستندات علایم و حوادث قبل از ظهور بسیار وافر است به جهت اختصار و تناسب زمانی. گزیده هایی قید می گردد:


1. خروج سید حسنی از طالقان که مردی از بزرگان شیعیان است و از ناحیه دیلمان قزوین خروج و قیام می نماید.


2. کشف حجاب و بیعفتی از زنها و شریک شدن زنها در تجارت با شوهران و تمکین نکردن زنان از شوهرانشان.


3. دشنام دادن اوّلاً به پدران و مادران و افترا زدن به ایشان و شاد شدن به مرگ آنها و زدن و آزار ایشان.


4. مستولی شدن زن بر شوهر خویش در جمیع چیزها.


5. مردها خود را شبیه زنان در آورند و زنان شبیه مردان و بلند گذاردن گیسوان جلوی سر جوانان و مردان(14).


6. مرده را با استهزا بردارند و کسی دنبال جنازه او گریه و زاری نکند.


7. در هر سال بدعتها و شر زیاد شود، غیبت کردن به نظر مردم شایسته می باشد.


9. قسم خوردن به ناحق فراوان شود.


10. ظلم و ستم، همه جا فراگیر شده است.


11. قرآن فرسوده شده و بدعتهایی از روی هوا و هوس در مفاهیم آن پدید آمده است.


12. مردان به مردان و زنان به زنان قناعت می کنند.


13. فاسق دروغ می گوید و کسی او را بر دروغش سرزنش نمی کند.


14. پیوند خویشاوندی بریده شده است.(ش 17).


15. مداحی و چاپلوسی فراوان شده است.


16. حرام، مجاز و حلال حرام، شمرده می شود.


17. قوانین و دستورات دینی بر اساس تمایلات اشخاص تفسیر میگردد.


18. رشوه خواری در میان کارکنان دولت رایج شده است. (ش 36).


19. پُستهای حساس به مزایده گذراده میشود.


20. مقربان حکام کسانی هستند که به ما اهل بیت ناسزا می گویند.


21. شنیدن حقایق قرآن بر مردم گران می آید، اما شنیدن باطل، سهل و آسان است.


22. همسایه به همسایه خود از ترس زبانش احترام می گذارد.


23. مساجد را به زیورها می آرایند.


24. برای غیر خدا، حج و جهاد می شود.


25. مردم طرفدار کسی میشوند که پیروز است (خواه بر حق باشد، خواه بر باطل).


26. مردم و محافل همه پیرو ثروتمندان می شوند.


27. حکومت به دست زنان می افتد.


28. افرادی پیدا میشوند که اگر روزی گناه کبیره ای انجام ندهند، غمگین هستند.


29. مساجد پر از مردم خدا نترس است و در آنجا برای غیبت کردن و خوردن گوشت پیروان حق جمع میشوند و مسکرات را توصیف می کنند.


30. دادرسان بر خلاف قانون خدا قضاوت می کنند.


31. برافراز منبرها دعوت ها به تقوا میشود، ولی دعوت کننده خود به آن عمل نمی کند.


32. مردم نسبت به وقت نماز بی اعتنا میشوند.


33. تمام همت مردم، صرف شکم و فرجشان می شود.


حضرت صادق علیه السلام: حسین علیه السلام، در آخر عمر حضرت قائم علیه السلام زنده می شود. سپس حضرت قائم علیه السلام، از دنیا رحلت فرماید و حسین علیه السلام او را غسل می دهد.


نام امام امت در حدیثی از رسول الله صلی الله علیه وآله.
از امام باقر روایت شده است که فرمودند:


ابوبکر و عمر و زبیر و عبدالرحمن بن عوف در آستانه در خانه رسول الله نشسته بودند. حضرت رسول صلی الله علیه وآله از خانه خارج شد و در کنار آنان نشست در حالی که بند کفشش پاره شده بود، آن را به علی ابن ابیطالب علیه السلام دادند و فرمودند:

در سمت راست خداوند عز و جل و یا سمت راست عرش قومی از ما (از پیروان ما) بر منابری از نور هستند. صورتشان از نور و لباسشان نیز از نور است، درخشندگی سیماشان دیدگان بینندگان را به آنها جلب میکند.

ابوبکر گفت: یا رسول الله آنها چه کسانی هستند؟ حضرت رسول الله سکوت کرد. سپس زبیر گفت: یا رسول الله آنها چه کسانی هستند؟ حضرت رسول الله سکوت کردند. پس عبدالرحمن گفت: یا رسول الله آنها چه کسانی هستند؟ حضرت رسول الله سکوت کرد و پاسخ نداد. آنگاه علی بن ابیطالب علیه السلام فرمود: یا رسول الله آنها چه کسانی هستند؟ حضرت رسول الله فرمودند:
آنها قومی هستند که در رابطه با روح الله با یکدیگر محبت میکنند و وسیله پیوند قلبها و نزدیکی آنها روح الله است نه به سبب بستگی و خویشاوندی و نه به خاطر اموال آنها و شیعه تو هستند و تو امام آنهایی یا علی(15).(16) « بخش پاسخ به سؤالات »
14) اثبات الهداة، ج 7، ص 392، ح 14.
15) بحارالانوار، ج 68، ص 139.
16) مآخذ: بحارالانوار ج 51، 52 و 53؛ اصول کافی، ج 1؛ منتهی الآمال؛ غیبت نعمانی؛ غیبت شیخ طوسی، اثبات الهداة، ج 7؛ کشف الغمة، ج 4؛ الملاحم؛ منتخب الاثر؛ نجم الثاقب؛ سیره علمی اهل بیت«علیهم السلام».



205_پس چرا خداوند حضرت عيسي(ع) و مهدي(ع) را زنده نگه داشت و آنها را شهيد نكرد و نمي مراند، همانطور كه در مورد هر انسان مومني انجام مي دهد كه امكان رجعت دارد؟


زنده نگه داشتن حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف به اين دليل است كه زمين هيچگاه از حجت خالي نمي شود.


امام باقر عليه السلام مي فرمايند:


«به خداوند قسم، از زماني كه خدا آدم را قبض روح كرد، زمين را بدون پيشوا وانگذارد تا به وسيله او به سوي خدا هدايت شود، و او حجت خدا بر بندگانش است و هيچگاه زمين بدون امامي كه حجت خدا بر بندگانش باشد باقي نمي ماند» (اصول كافي، ج 1، ص 252، با ترجمه سيدجواد مصطفوي)


امام عليه السلام واسطه فيض بين خداوند متعال و همه موجودات است و اگر امام نباشد اين فيض به بندگان نمي رسد و بنابراين حتما يا به امامي معصوم كه پيشواي جهانيان و حجت خداست، بر روي زمين باشد، به اين دليل در روايات موارد شده است كه آخرين كسي كه از دنيا مي رود، حجت خداست، (همان، ص 254)


2. اما حضرت عيسي سلام الله عليه نيز زنده است و به نص آيه شريفه 55 سوره مباركه آل عمران: «ياد كن هنگامي را كه خدا گفت: اي عيسي، من تو را برگرفته و به سوي خويش بالا مي برم...»


برگرفتن ترجمه توفي است. يعني خداوند همه وجود و هستي حضرت عيسي را برگرفت و نزد خود نگهداشت. چنانكه در سوره نساء آيه 159 مي فرمايند: «[يهوديان] يقينا او را به قتل نرسانند بلكه خداوند او را به جانب خود بالا برد».


پس حضرت عيسي نزد خداوند متعال زنده است و تا زماني كه در پس ظهور حضرت مهدي عليه السلام به زمين بازگردد تا به واسطه او اهل كتاب، ايمان بياورند، زنده مي باشد. (براي اطلاع بيشتر نگا: تفسير الميزان، ج 3، ص 225_224؛ ذيل آيه 55 سوره آل عمران و ج 5، ص 141_140 ذيل آيه 159 سوره نساء)

هدف از اين امر هم آن است كه او در زمان ظهور حضرت مهدي عليه السلام به زمين بازگردد و مردم و اهل كتاب را _ كه طبق نص عهدين منتظر ظهور اويند_ به حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف دعوت كند.

بله خداوند مي توانست او را مانند مومنان خالص ديگر بميراند و بعدا دوباره زنده كند، اما حكمت بالغه الهي بر اين تعلق گرفت كه او زنده باشد .

206_حضرت مهدی«علیه السلام» در چه زمانی و در چه جایی و به چه صورتی ظهور میکند؟


زمان ظهور حضرت مهدی«علیه السلام» به طور مشخص و قطعی معلوم نیست و از برخی روایات استفاده می شود که وقتی فرمان ظهور برای امام زمان«علیه السلام» از جانب خداوند می رسد آن حضرت در مکّه خواهد بود و قیام آن حضرت به صورت جنگ و با بکار بردن سلاح است امّا خصوصیّات و جزئیات آن به طور دقیق معلوم نیست.



207_ چه مشخصات و ويژگي هایي براي حضرت مهدي(عج) در كتب اهل سنت آمده است؟


1 ـ مهدي موعود از عترت پيغمبر و از فرزندان فاطمه(عليهم السلام) است.


2 ـ مهدي موعود از فرزندان حسين (ع) است.


3 ـ حضرت مهدي جهان را پر از عدل و داد كند پس از آنكه از ظلم و جور پر شده باشد.


4 ـ حضرت مهدي داراي دو غيبت است، يكي از آن دو غيبت طولاني مي ‎شود.


5 ـ مهدي، خليفه و رهبر و امام دوازدهم از ائمه اثني عشر است كه پيغمبر، امت را به امامت آنها بشارت داد و بر طبق روايات كثير مسند احمد، صحيح بخاري، صحيح مسلم، سنن ابي داود و كتابهاي معتبر ديگر اهل سنت، امامتشان ثابت است .
6 ـ حضرت مهدي(ع) بر تمام كشورها و شهرها مستولي مي‎شود و لشكرهاي كفر را هزيمت مي‎دهد.


7ـ دين اسلام و توحيد به وسيله آن حضرت عالمگير خواهد شد و در زمين كسي نماند مگر اينكه به توحيد خدا گواهي دهد.


8 ـ در زمانش آنچنان مردم در نعمت و وسعت خواهند بود كه نظير آن در هيچ عصري نبوده است.


9 ـ حضرت مهدي(ع) همنام و هم كنية حضرت رسول(ص) است.


10 ـ حضرت مهدي شبيه ترين مردم است به پيغمبر در خلق و خوي.


11 ـ مردم را به سنت و شريعت و ملت پيغمبر اكرم(ص) برگرداند و كتاب و سنت را زنده سازد.


12 ـ پوشاك و خوراك آن حضرت در نهايت سادگي باشد.


13 ـ بركات زمين و آسمان در عصرش فراوان شود.


14 ـ علم و دانائي او به حلال و حرام از همه كس بيشتر باشد.


15 ـ نسبت به فقرا مهربان و بر عُمّال و مأمورين سخت‎گير باشد كه بر مردم ستم نكنند.


16 ـ عيسي بن مريم(ع) فرود آيد و در نماز به مهدي(ع) اقتدا كند.


17 ـ پيش از ظهور آن حضرت حوادث بزرگ و فتن عظيم و جنگهاي عالمگير اتفاق افتد كه دو ثلث مردم تلف شوند.


18 ـ پيش از ظهور آن حضرت معاصي رايج شود، فروش خمر و قمار علني شود، عفت و پاكدامني در زنها كم شود، اسباب لهو و طرب و غنا ظاهر شود، ربا جزء معاملات رايج گردد (مؤسسات ربوي آشكار شود). زنها برهنه و نيم برهنه از خانه ‎ها بيرون آيند و در امور و مشاغل مردها وارد شوند و مردها از آنها اطاعت كنند، احكام خدا و حدود، معطل ماند و اجرا نشود، امر به معروف و نهي از منكر ترك شود بلكه امر به منكر و نهي از معروف رايج گردد تا حدي كه مردم منكر را معروف و معروف را منكر بدانند. زنها فاسد و جوانان بدكار شوند، كارها به نا اهلان سپرده شود و چيزهاي ديگر از اين قبيل كه شرحش فعلاً مي سور نيست.

امامت و مهدويت ج 3 - نويد امن و امان،آيةالله لطف الله صافي گلپايگاني
به نقل از سايت تبيان

208_مگر در جنگ جهانی اوّل و دوم، نهایت ظلمو تجاوز در دنیا حاکم نبوده است چرا حضرت مهدی«علیه السلام» ظهور نکردند؟


این اندیشه که پر شدن دنیا از ظلم و تجاوز علّت تامّه برای ظهور امام زمان«علیه السلام» است اشتباه می باشد آنچه از احادیث استفاده می شود این است که موقعی که امام زمان«علیه السلام» ظاهر می شود زمین پر از ظلم و جور است که به دست آن مصلح بزرگ الهی پر از عدل و داد خواهد شد نه اینکه هر زمان زمین پر از ظلم و تجاوز شد بلافاصله امام زمان ظهور خواهد کرد ظهور امام زمان نیاز به آمادگی داشته و دارای وقت خاصّی است.


209_علائم ظهور حضرت مهدی(عج) چیست؟


ا موارد و مستندات علائم ظهور بررسی شد، جهت اطمینان بیشتر به احادیثی که این علائم در آنها آمده است متذکر می شویم.


امام صادق علیه السلام به یکی از یاران خود فرمود:


1. هر گاه دیدی که: حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند.


2. و دیدی که: ظلم و ستم فراگیر شده است.


3. و دیدی که: قرآن فرسوده و بدعت هایی از روی هوا و هوس، در مفاهیم آن آمده است.


4. و دیدی که: دین خدا(عملاً) تو خالی شده، همانند ظرفی که آن را واژگون سازند!


5. و دیدی که: طرفداران و اهل باطل بر اهل حق پیشی گرفته اند.


6. و دیدی که: کارهای بد آشکار شده و از آن نهی نمی شود و بدکاران بازخواست نمی شوند.


7. و دیدی که: افراد(به ظاهر) باایمان سکوت کرده و سخنشان را نمی پذیرند.


9. و دیدی که: شخص بدکار و دروغ گوید، و کسی دروغ و نسبت ناروای او را رد نمی کند.


10. و دیدی که: بچه ها، به بزرگان احترام نمی گذارند.


11. و دیدی که: قطع پیوند خویشاوندی شود.


12. و دیدی که: بدکار را ستایش کنند و او شاد شود و سخن بدش به او برنگردد.


13. و دیدی که: نوجوانان پسر، همان کنند که زنان می کنند.


14. و دیدی که: زنان با زنان ازدواج نمایند.


15. و دیدی که: انسانها اموال خود را در غیر اطاعت خدا مصرف میکنند و کسی مانع نمی شود.


16. و دیدی که: افراد با دیدن کار و تلاش نامناسب مؤمن، به خدا پناه می برند.


17. و دیدی که: مداحی دروغین از اشخاص، زیاد شود.


18. و دیدی که: همسایه همسایه خود را اذیت می کند و از آن جلوگیری نمیشود.


19. و دیدی که: کافر به خاطر سختی مؤمن، شاد است.


20. و دیدی که: شراب را آشکارا می آشامند و برای نوشیدن آن کنار هم مین شینند و از خداوند متعال نمی ترسند.


21. و دیدی که: کسی که امر به معروف میکند خوار و ذلیل است.


22. و دیدی که: آدم بدکار در آنچه آن را خداوند دوست ندارد، نیرومند و مورد ستایش است.


23. و دیدی که: اهل قرآن و دوستان آنها خوارند.


24. و دیدی که: راه نیک بسته و راه بد باز است.


25. و دیدی که: خانه کعبه تعطیل شده، و به تعطیلی آن دستور داده میشود.


26. و دیدی که: انسان به زبان میگوید ولی عمل نمیکند.


27. و دیدی که: مؤمن، خوار و ذلیل شمرده شود.


28. و دیدی که: بدعت و زنا آشکار شود.


29. و دیدی که: مردم به شهادت و گواهی ناحق اعتماد کنند.


30. و دیدی که: حلال، حرام شود و حرام، حلال گردد.


31. و دیدی که: دین براساس میل اشخاص معنی شود، و کتاب خدا و احکام آن تعطیل گردد.


32. و دیدی که: جرأت بر گناه آشکار شود و دیگر کسی برای انجام آن منتظر تاریکی شب نگرد.


33. و دیدی که: مؤمن نتواند نهی از منکر کند مگر در قلبش.


34. و دیدی که: ثروت بسیار زیاد در راه خشم خدا خرج گردد.


35. و دیدی که: سردمداران به کافران نزدیک شوند و از نیکوکاران دور شوند.


36. و دیدی که: والیان در قضاوت رشوه بگیرند.


37. و دیدی که: پستهای مهم والیان براساس مزایده است نه براساس شایستگی.


38. و دیدی که: مردم را از روی تهمت و یا سوء ظن بکشند.


39. و دیدی که: مرد به خاطر همبستری با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد.


40. و دیدی که: زن بر شوهر خود مسلط شود و کارهایی که مورد خشنودی شوهر نیست انجام میدهد و به شوهرش خرجی میدهد.


41. و دیدی که سوگندهای دروغ به خدا بسیار گردد.


42. و دیدی که: آشکارا قمار بازی میشود.


43. و دیدی که: مشروبات الکی بطور آشکار بدون مانع خرید و فروش میشود.


44. و دیدی که: مردم محترم توسط کسی که مردم از سلطنتش ترس دارند، خوار شوند.


45. و دیدی که: نزدیک ترین مردم به فرمانداران آنانی هستند که به ناسزاگویی به ما خانواده عمصت علیهم السلام ستایش شوند.


46. و دیدی که: هر کس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده و گواهی اش را قبول نمی کنند.


47. و دیدی که: در گفتن سخن باطل و دروغ با همدیگر رقابت کنند.


48. و دیدی که: شنیدن سخن حق بر مردم سنگین است ولی شنیدن باطل برایشان آسان است.


49. و دیدی که: همسایه از ترس زبان به همسایه احترام میکند.


50. و دیدی که: حدود الهی تعطیل شود و طبق هوا و هوس عمل شود.


51. و دیدی که: مسجدها طلاکاری(زینت داده) شود.


52. و دیدی که: راستگوترین مردم نزد آنها مفتریان دروغگو است.


53. و دیدی که: بدکاری آشکار شده و برای سخن چینی کوشش می شود.


54. و دیدی که: ستم و تجاوز شایع شده است.


55. و دیدی که: غیبت، سخن خوش آنها شود و بعضی دیگر را به آن بشارت کنند.


56. و دیدی که: حجّ و جهاد برای خدا نیست.


57. و دیدی که: سلطان به خاطر کافر، شخص مؤمن را خوار کند.


58. و دیدی که: خرابی بیشتر از آبادی است.


59. و دیدی که: معاش انسان از کم فروشی به دست میآید.


60. و دیدی که: خونریزی آسان گردد.


61. و دیدی که: مرد به خاطر دنیایش ریاست میکند.


62. و دیدی که: نماز را سبک شمارند.


63. و دیدی که: انسان ثروت زیادی جمع کرده، ولی از آغاز تا آخر، زکاتش را نداده است.


64. و دیدی که: قبر مرده ها را بشکافند و آنها را اذیت کنند.


65. و دیدی که: هرج و مرج بسیار است.


66. و دیدی که: مرد روز خود را با مستی به شب می رساند، و شب خود را نیز به همین منوال به صبح برساند و هیچ اهمیتی به برنامه مردم ندهد.


67. و دیدی که: با حیوانات آمیزش می شود.


68. و دیدی که: مرد به مسجد(محل نماز) میرود وقتی برمیگردد لباس در بدن ندارد(لباسش را دزدیده اند).


69. و دیدی که: حیوانات همدیگر را بدرند.


70. و دیدی که: دلهای مردم سخت و دیدگانشان خشک و یاد خدا برایشان گران است.


71. و دیدی که: بر سر کسب های حرام آشکارا رقابت کنند.


72. و دیدی که: نمازخوان برای خودنمایی نماز میخواند.


73. و دیدی که: فقیه برای دین خدا فقه نمی آموزد و طالب حرام ستایش و احترام می گردد.


74. و دیدی که: مردم در اطراف قدرتمندانند.


75. و دیدی که: طالب حلال، مذمت و سرزنش میشود و طالب حرام، ستایش و احترام می گردد.


76. و دیدی که: در مکه و مدینه کارهایی می کنند که خدا دوست ندارد و کسی از آن جلوگیری نمیکند، و هیچ کس بین آنها و کارهای بدشان مانع نمی شود.


77. و دیدی که: آلات موسیقی و لهو در مدینه و مکه آشکار گردد.


78. و دیدی که: مرد سخن حق گوید و امر به معروف و نهی از منکر کند، ولی دیگران او را از این کار برحذر می دارند.


79. و دیدی که: مردم به همدیگر نگاه می کنند، و از مردم بدکار پیروی نمایند.


80. و دیدی که: راه نیک خالی و راه رونده ندارد.


81. و دیدی که: مرده را مسخره کنند و کسی برای او اندوهگین نشود.


82. و دیدی که: سال به سال بدعت و بدیها بیشتر شود.


83. و دیدی که: مردم و جمعیتها جز از سرمایه داران پیروی نکنند.


84. و دیدی که: به فقیر چیزی را دهند که برایش بخندند، ولی در راه غیر خدا ترحم است.


85. و دیدی که: علایم آسمانی شود و کسی از آن نگران نشود.


86. و دیدی که: مردم مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسی به جا می آورند و کسی از ترس مردم از آن جلوگیری نمی کند.


87. و دیدی که: انسان در راه غیر خدا بسیار خرج کند، ولی در راه خدا از اندک هم مضایقه دارد.


88. و دیدی که: عقوق پدر و مادر رواج دارد و فرزندان هیچ احترامی برای آنها قائل نیستند بلکه نزد فرزند از همه بدترند.


89. و دیدی که: زنها بر مسند حکومت بنشینند و هیچ کاری جز خواسته آنها پیش نرود.


90. و دیدی که: پسر به پدرش نسبت دروغ بدهد، و پدر و مادرش را نفرین کند و از مرگشان شاد گردد.


91. و دیدی که: اگر روزی بر مردی بگذرد، ولی او در آن روز گناه بزرگی مانند بدکاری، کم فروشی و زشتی انجام نداده ناراحت است.


92. و دیدی که: قدرتمندان، غذای عمومی مردم را احتکار کنند


93. و دیدی که: اموال حق خویشاوندان پیامبرصلی الله علیه وآله(خمس) در راه باطل تقسیم گردد و با آن قمار بازی و شرابخواری شود.


94. و دیدی که: به وسیله شراب بیمار را مداوا و برای بهبودی آن را تجویز کنند.


95. و دیدی که: در امر به معروف و نهی از منکر و ترک دین بی تفاوت و یکسانند.


96. و دیدی که: سرو صدای منافقان برپا، اما صدای حق طلبان خاموش است.


97. و دیدی که: برای اذان و نماز مزد می گیرند.


98. و دیدی که: مسجدها پر است از کسانی که از خدا نترسند و غیبت هم نمایند.


99. و دیدی که: خورندگان اموال یتیمان ستوده شوند.


100. و دیدی که: قاضیان بر خلاف دستور خداوند قضاوت کنند.


101. و دیدی که: استانداران از روی طمع، خائنان را امین خود قرار دهند.


102. و دیدی که: فرمانروایان، میراث مستضعفان را در اختیار بدکاران از خدایی خبر قرار دهند.


103. و دیدی که: بر روی منبرها از پرهیزکاری سخن میگویند، ولی گویندگان آن پرهیزکار نیستند.


104. و دیدی که: صدقه را با وساطت دیگران، بدون رضای خداوند و به خاطر درخواست مردم بدهند.


105. و دیدی که: وقت (اول) نمازها را سبک شمارند.


106. و دیدی که: هم و هدف مردم شکم و شهوتشان است.


107. و دیدی که: دنیا به آنها روی کرده است.


108. و دیدی که: نشانه های برجسته حق ویران است؛ در این وقت خود را حفظ کن و از خدا بخواه که از خطرات گناه نجاتت بدهد(17).

« بخش پاسخ به سؤالات »
17) بحارالانوار، علامه مجلسی، محمدباقر، مؤسسه انوغاء بیروت، لبنان الطبعة الثانیة، 1403 ه 1983 م، ج 52 ص 254 - 262،ح 147 نقل از روضه کافی.


210_با ظهور حضرت مهدي و شكست دادن باطل آيا زندگي ايشان تا قيامت ادامه دارد يا نه؟


برخي مقدمات، براي پاسخ به اين پرسش ضروري است.


1. مراد از زمان حكومت امام زمان (عج) ‌، مدتي است كه ايشان رهبريِ حكومتِ سراسريِ عدل را عهده‌دار مي‌باشد. پس ابتداي ظهور تا استقرار حكومت جهاني خارج از اين زمان است.


2. مدّت بقاء نظام مهدوي و حكومتي كه امام مهدي (عج) مي‌گسترانند و پايه‌گذاري مي‌كنند، مدّتِ پس از وفات امام مهدي (عج) را نيز شامل مي‌شود. به بيان ديگر، گاهي چنين پرسيده مي‌شود كه «آيا حكومتِ مهدوي پس از وفات ايشان تا قيامت باقي مي‌ماند يا با وفات ايشان قيامت برپا مي‌شود؟» و «اگر جهان پس از وفات ايشان باقي است ، آيا آن حكومت تا قيامت باقي مي‌ماند يا حكومت منحرف و ظالم جايگزين آن مي‌شود؟»


پرسشِ فوق ، در خصوص مقدمه اول است. بايد دانست بي‌شك امام مهدي (عج) به قدري در رأس حكومت باقي مي‌مانند كه حكومت سراسري، شايان بقا و ادامه باشد تا هدف خلقت خدا و آرزوي بزرگ بشر محقق شود. اين قابليت بقا قاعدتا شامل رشد و تكامل انسانها ، تأسيس نهادهاي مختلف حكومتي مانند قضايي، قانوني، تربيتي، اجتماعي و اقتصادي مي‌‌باشد.


پس عدالتِ فراگير مفهومي است كه نياز به تلاشها و تمهيد مقدمات فراواني دارد كه حضرت مهدي (عج) در زمان استقرار حكومت به آنها خواهند پرداخت. اين مسائل را از كلياتِ آيه‌هاي قرآني و قواعد عامه شريعت مي‌توان دريافت.


امّا در خصوص اينكه مقدارِ آن به لحاظ تحديد به زمانِ معيني چه مقدار است، بايد به روايتها و نصوص ديني مراجعه كرد. روايتها در اين باره زيادند و گاهي مؤلفان و مهدي‌پژوهان را به حيرت واداشته است. همان گونه كه مورد دقت و پرسشِ پرسشگر محترم نيز واقع شده است. بطور كلي روايتهاي مذكور را در يك تقسيم‌بندي مي‌توان به دو دسته تقسيم نمود:

دسته اول روايتهايي كه دلالت بر بقاي امام مهدي (عج) در حكومت، در زمان ده سال يا كمتر دارند. دسته دوم: روايتهايي دلالت بر بقاي امام عصر(عج) بر حكومت، در زمان بيش از ده سال دارند.

روايت‌هاي دسته اول و دوم در مصادر عامه و خاصه آمده است؛(1) ولي روايات‌ دسته اول، در مقايسه با دسته دوم از فراواني بيشتري برخوردار است.


از ميان اين دو دسته، دسته اول برتري دارد. به چند دليل. دليل اول: اخبار دسته دوم كه عامه نقل كرده‌اند، از غير معصومان ذكر شده است. مثلاً سيوطي در كتاب الحاوي‌للفتاوي(2) روايات 40 سال، 30 سال و 14 سال را نقل كرده كه راويان آنها افرادي مانند زهري و دينار بن دينار هستند كه قابل اثبات تاريخي نيست.


دليل دوم: برخي روايات دسته دوم، مدت طولاني و بي‌حدّي را بيان مي‌كند(3) كه حمل بر مدت بقاء دولت امام مهدي(عج) پس از وفات ايشان مي‌شود نه مدت حكومت شخصِ ايشان.


دليل سوم: روايت‌هاي دسته اول شهرت دارند.


پس به طور كلي روايت‌هاي دسته اول، يعني مدت حكومت كمتر از 10 سال پذيرفته مي‌شود. دربارة تغييرات زماني دوران ظهور حضرت (عج)، در برخي روايت‌ها اشاره‌هايي شده است كه از آنها برداشت مي‌شود كه مدت زمان در آن دوره با توجه به بوجود آمدن تغييراتي در شرايط زمين و حركت آن، طولاني‌تر خواهد شد.

يعني ظرف حوادثي كه در آن دوره رخ مي‌دهد به گونه‌اي است كه اگر در ظرف حوادث شرايط عادي دنيا (پيش از ظهور) اتفاق افتد، مقدار حركت و زمان آن طولاني‌تر خواهد بود. ابوبصير از امام باقر (ع) در روايت طولاني چنين نقل مي‌كند:
«هنگامي كه قائم به پا خيزد به كوفه برود و... پس مدت هفت سال بر آن اقامت مي‌كند، 7 سالي كه هر سال آن برابر با 10 سال از سالهاي شماست. سپس خدا هر چه بخواهد انجام مي‌دهد». (4) همچنين عبدالكريم خثعمي مي‌گويد از امام باقر (ع) درباره مدت حكومت قائم (ع) پرسيدم. فرمود: «او 7 سال حكومت مي‌كند، روزها وشبها طولاني مي‌شود تا آنجا كه يك سال از سالهاي او به مقدار 10 سال از سالهاي شما مي‌گردد. پس سالهاي حكومتش 70 سال از سالهايي است كه شما مي‌شماريد».(5)

از آيات و روايات فراواني بدست مي‌آيد كه كسي جز خداوند متعال به زمان قيامت آگاه نيست، آيه (187) سوره اعراف مي‌فرمايد: «درباره قيامت از تو سؤال مي‌كنند، كي فرا مي‌رسد؟ بگو: علمش فقط نزد پروردگار من است؛ و هيچ كس جز او نمي‌تواند وقت آن را آشكار سازد؛ (اما قيام قيامت حتي) در آسمانها و زمين، سنگين است؛ و جز بطور ناگهاني، به سراغ شما نمي‌آيد.

باز از تو سؤال مي‌كنند، چنان كه گويي تو از زمان وقوع آن با خبري؛ بگو: علمش تنها نزد خداست؛ ولي بيشتر مردم نمي‌دانند». آيه 34 سوره لقمان و آيه 63 سوره احزاب و برخي از آيات ديگر نيز بر همين حقيقت دلالت دارند. پس نمي‌توان زمان دقيق قيامت و پايان جهان مادي را تعيين نمود. از سوي ديگر برخي از روايات به توضيح و تشريح حوادث پس از شهادت امام زمان(عج) پرداخته‌اند. مهمترين اين روايات، احاديث مربوط به رجعت است.
اين روايات چنان متنوع و فراوان مي‌باشند كه اعتقاد به رجعت را از باورهاي مسلّم و شناخته شده شيعه قرار داده‌اند. هر چند اين دسته از اخبار داراي اختلاف و تفاوت مي‌باشند ولي اجمالاً يكي از نكاتي كه از مجموعه عظيم روايات رجعت قابل استنباط مي‌باشد اينست كه بعد از شهادت امام عصر(عج)، ديگر امامان معصوم عليهم‌السلام به زندگي و حيات مادي باز مي‌گردند، و مسئوليت امامت و حاكميت الهي خود را ادامه خواهند داد.(6)
برخي از روايات نيز گوياي اين نكته است كه پس از حضرت مهدي(عج)، سلسله‌اي از فرزندان او حاكميت الهي را بر عهده خواهند گرفت، امام صادق عليه‌السلام مي‌فرمايد: «بعد از حضرت قائم عليه السلام، دوازده مهدي از نسل امام حسين عليه‌السلام ظهور خواهند نمود».(7)
دسته اخيراز روايات هيچ تعارضي با اخبار رجعت ندارند، زيرا بعيد نيست ظهور دوازده مهدي از فرزندان امام حسين عليه‌السلام در طول رجعت امامان معصوم عليهم‌السلام و پس از آن باشد. پس ظاهراً جهان مادي پس از شهادت حضرت مهدي(عج) به حيات خود تحت سيطره حكومت عدالت گستر الهي كه بر جاي مانده از انقلاب جهان امام عصر(عج) مي‌باشد، ادامه خواهند داد، و هنگامه قيامت نيز بر كسي آشكار نمي‌باشد.
از اين رو امام مهدي(عج) مؤسس حكومت عدل جهاني خواهند بود و اين حكومت پس از ايشان ادامه دارد و جهان پس از امام مهدي(عج) پايان نمي‌پذيرد.

------------------------
پي‌نوشت‌ها:
پي‌نوشتها:
1. روايات دسته اول از مصادر عام: مانند اين روايت كه ام‌سلمه از رسول اكرم (ص) نقل مي‌كند: « پس در حكومت 7 سال باقي مي‌ماند»، ... ابوداود مي‌گويد: برخي از راويان از هشام اين زمان را 9 سال ذكر مي كنند.


(حافظ ابي داود سليمان بن اشعث بن اسحاق الازدي الجستاني, سنن ابي داود، مصر، طبعة الاولي، 1371 ق، ج 2، ص 423).


روايات دسته اول از مصادر خاصّه: مانند اين روايت كه عبدالكريم خثعمي مي‌گويد از امام صادق (ع) پرسيدم قائم چه مقدار حكومت مي‌كند؟ فرمود: «7 سال از ساليانِ شما». (شيخ طوسي، الغيبة، نجف، طبعة الثانية، 1385 ق، ص 520).


روايتهاي دسته دوم از مصادر عامه: مانند اين روايت كه حذيفة بن يمان از رسول الله (ص) نقل كرد: «مهدي مردي از فرزندان من است.... 20 سال حكومت مي‌كند».


(حافظ سليمان بن ابراهيم قندوزي حنفي، ينابيع المودّة، نجف، طبعة السابعة، حيدريه، 1384 ق، ص 520).


روايتهاي دسته دوم از مصادر خاصه: مانند اين روايت از جابر جعفر كه از امام باقر (ع) مي‌پرسد: قائم چه مقدار در عالمش حكومت مي‌كند؟ فرمود: «90 سال».


(شيخ طوسي، الغيبة، ص 286).


2. شيخ جلال الدين محمد سيوطي، الحاوي للفتاوي، (تحقيق و تعليقه محمد محي‌الدين عبدالمجيد)، مصر، طبعة الثالثة، السعادة، 1959 م، ص 155 به بعد.

3. مانند اين روايت از عبدالسلام بن صالح هروي از امام رضا (ع) از پدرانش از اميرمؤمنان (ع) از رسول خدا (ص) كه مي‌فرمايد: «حكومتش دوام خواهد داشت تا روز و شب دوام دارد تا روز قيامت». (سيد محمد صدر، تاريخ ما بعد الظهور، بيروت، لبنان، دارالتعارف للمطبوعات 1412، ص 436، به نقل از شيخ صدوق، كمال‌الدين و تمام النعمة).

4. شيخ مفيد، الارشاد في معرفة حجج الله علي العباد، ترجمه حاج سيد هاشم رسولي محلاتي، انتشارات علميه اسلاميه، تهران،‌ ج2، ص 359، ح 8.
5. علامه محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، بيروت، مؤسسة الوفاء، ج 52، ص 337، ح 77.
6. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، اسلاميه، تهران، ج 53، باب رجعت، ص 39 تا 144، مرحوم مجلسي در اين باب حدود 162 روايت نقل كرده است.
7. همان، ص 148.

211_ آيا انحصار ياران حضرت مهدي ( عج ) به 313نفر يك نوع تبعيض نيست ؟


اين كه ياران حضرت مهدي 313 نفر هستند مطلب صحيحي است ولي منظور ياران خاص و فرماندهان لشكرهاي حضرت مي باشد، زيرا شكي نيست كه همه مومنين و مومنات در آن زمان از ياران و ياوران آن حضرت مي باشند و حتي گروهي از مومنين زمان هاي گذشته زنده مي شوند و در ركاب حضرت برعليه كفر مبارزه مي نمايند به همين جهت در دعاي عهد مي خوانيم كه خداوند ما را از كساني قرار دهد كه در ركاب حضرت حضور داشته باشيم . افزون بر آن بيان واقعيت نبايد موجب ياس و دلسردي بشود، بلكه منطقاً هر كس بايد تلاش كند كه خود را به حد اعلاي كمالات برساند تادر رديف ياران ويژه آن حضرت قرار گيرد. به نقل از سايت تبيان