ೋ نرم افزار دسکتاپی شوق انتظـــــار ღೋ حاوي 313 سوال پيرامون امام زمان(عج)

تب‌های اولیه

364 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

112_مي گويند که در زمان ظهور امام زمان چيزهاي زيادي مي باشند که تکامل مي يابند از جمله علم به حد اعلاي خودش مي رسد و بعضي ها مي گويند که و همچنين درکتاب ها نوشته شده که امام زمان با شمشير قيام مي کند، سؤال من اين است که با وجود پيشرفت علم و با وجود سلاحهاي مدرن آيا جنگ امام زمان باز هم با سلاح هاي سرد خواهد بود؟


در اين راستا نكاتى است كه بايد در نظر گرفت:

1) كلمه «سيف» كه در روايات آمده، كنايه از مطلق سلاح مى باشد. چنان كه در بسيارى موارد چنين كاربردى دارد.


2) آنچه مسلم است سلاح هاى موجود دنيا به گونه اى است كه نابود كننده هر كسى است كه در برد مؤثر آن باشد در حالى كه سلاح امام زمان «عج» و يارانش تنها انسان هاى تبهكار و فاسد و بى ايمان را از بين مى برد و خوبان از گزند آن در امانند. اما اين كه اين ويژگى چگونه به دست مى آيد بر ما پوشيده است مى توان احتمال داد كه آن حضرت به سلاح فوق مدرنى دست مى يابند كه چنين كاربردى دارد و سلاح هاى ديگران در برابر آن ناتوان است و كارايى چندانى ندارد و نيز ممكن است سلاح جديدى توسط آن حضرت به كار گرفته نشود و با سلاح هايى ابتدايى به نبرد برخيزند و اراده الهى بر از كار افتادن ديگر سلاح ها تعلق گيرد.


سؤالاتي كه درباره ابزار دفاعي آن حضرت قابل طرح است عبارتند از:


1- آيا ابزار دفاعي آن حضرت سلاح سردي چون شمشير خواهد بود يا نه ؟


2- مفاد روايات اسلامي كدام نظريه را تأييد مي كند؟


3- آيا تكامل صنعتي و ماشيني در آن روزگار از بين خواهد رفت يا نه ؟


مي گوييم براي يافتن پاسخ اين سؤالات هم از منابع حديث و هم از دلايل عقلي مي توان كمك گرفت اما به نظر عقل : هيچ دليلي وجود ندارد كه با جهش جامعه انساني به سوي حق و عدالت ترقي جامعه متوقف گردد. افزون بر آن يكي از پايه هاي استقرار حكومت واحد جهاني به هم پيوستگي دنيا از نظر وسايل ارتباطي است و اين موضوع بدون تكامل صنعتي ممكن نيست . پس بعيد نيست بگوييم همان گونه كه قلم كنايه از علم و فرهنگ است.


شمشير هم كنايه از قدرت و نيروي نظامي مي باشد. از همين جا مي توانيم به اين سخن اعتراف كنيم كه نمي توانيم نوع اين سلاح را نه از نظر مادي يا رواني بودن و نه از جهات ديگر تعيين كنيم . همين اندازه اجمالا مي توانيم بگوييم يك سلاح برتر خواهد بود. هم چنان كه مي دانيم آن سلاح سلاحي نيست كه گناهكار و بي گناه را با هم نابود كند. و اما به نظر احاديث : احاديثي كه نقل شده , به نوبه خود هر كدام تكامل علوم را در ابعادي مختلف براي انسان گوشزد مي كنند. از باب نمونه در كتاب منتخب الاثر عناوين ذيل را مشاهده مي كنيم كه همگي بر پيشرفت و رشد علوم آن روزگار دلالت مي كنند:


1- باب سوم در اين كه زمين , كنوز و معادن خود را اظهار مي كند. در اين باره ده حديث است . از باب نمونه : موسي بن جعفر(ع ) فرمود: براي آن حضرت گنجينه هاي زمين ظاهر مي شود و هر امر دوري، براي ايشان نزديك مي گردد.


2- باب چهارم : در اين كه بركات سماوي و ارضي و غير اين دو ظاهر مي شوند و در آن 12 حديث است . از باب مثال : پيامبر(ص ) فرمود: در زمان آخر امتم مهدي خروج مي كند و حال آن كه باران او را سيراب و زمين نباتاتش را بر وي عرضه مي كند.


3- باب يازدهم در اين كه زمين در دولت وي عمران مي يابد. در اين زمينه 5 حديث وارد شده است . از آن جمله : حضرت فرمود: روي زمين خرابي باقي نمي ماند مگر اين كه مهدي آن را آباد مي كند.


4- باب دوازدهم در اين كه امور در عصر ايشان تسهيل پيدا كرده و عقول مردم هم تكامل پيدا
مي كند و در آن 7 حديث نقل شده است .


از باب نمونه امام صادق (ع ) فرمود: در زمان قائم آل محمد(ص ) مؤمني كه در مشرق است برادر خود را كه در مغرب است مي بيند. همين طور مؤمني كه در مغرب است برادر خود را كه در مشرق است , مشاهده مي كند.




113_آيا اين عقيده درست است كه وقتي امام زمان از غيبت بيرون آمده و ظهور كنند تمام امامان از اول تا يازدهم زنده شده وبه حكومت مي رسند و سالهاي زيادي حكومت مي كنند مثلا مي گويند امام حسين تازماني حكومت مي كند كه موي ابروي ايشان ازبلندي جلوي چشمان ايشان را مي گيرد ؟

» يكي از اعتقادات ويژه‌اي كه شيعه دوازده امامي آن را باور دارد، عقيده به رجعت است. رجعت در لغت به معناي بازگشت است. معني اصطلاحي رجعت از ديدگاه شيعه اين است كه خداوند (هم زمان با ظهور حضرت مهدي(عج« شماري از امت محمد(ص) را پس از مرگشان و پيش از قيامت بر مي انگيزاند واين باور از ويژگي هاي مذهب آل محمد(ص) مي باشد كه قرآن نيز بر درستي آن گواهي مي دهد.(1)

دانشمند بزرگ شيعه، مرحوم سيد مرتضي علم الهدي نيز عقيده بر رجعت از ديدگاه اماميه را چنين توضيح مي دهد، باور شيعه اماميه اين است كه خداوند متعال به هنگام ظهور امام زمان (عج) گروهي از شيعيان راكه پيش از ظهور آن حضرت از دنيا رفته اندبه اين جهان باز مي گرداند تا آنان به پاداش ياوري و همراهي و درك حكومت آن وجود مقدس نايل گردند. همچنين خداوند برخي از دشمنان آن حضرت را زنده مي كند تا از آنان انتقام گيرد، بدين صورت كه آشكار شدن حق و بلندي مرتبت پيروان حق را بنگرند و اندوهگين شوند.(2)


از ديدگاه دانشمندان شيعه، هيچ گونه ترديدي در اصل «رجعت» وجود ندارد و همه عالمان بزرگ شيعي اعتقاد به رجعت را از ويژگي هاي پيروان اهل بيت بر شمرده اند.


مرحوم علامه مجلسي در كتاب گرانسنگ بحار الانوار مي فرمايد: عقيده به رجعت، در تمام دوران ها مورد اتفاق مذهب شيعه بوده و اين سخن چندان آشكار است كه كسي نمي تواند به انكار آن برخيزد.(3)


شيخ مفيد و سيد مرتضي نيز اعتقاد به رجعت را نزد شيعه اجماعي شمرده‌اند.(4)


مرحوم شيخ حر عاملي مي فرمايد: فراواني شمار نويسندگاني از شيعه كه روايات مربوط به رجعت را در كتاب هاي خويش گرد آورده اند- كه تعداد آن از هفتاد كتاب بيشتر است - دليل بر قطعي بودن اعتقاد به رجعت از ديدگاه شيعه است.(5)


شيخ صدوق نيز اعتقاد به رجعت را از ويژگي هاي پيروان تشيع دانسته است.(6)


دانشمندان شيعه براي اثبات رجعت به دلايل قرآني، روايي و اجماع تمسك جسته اند كه ما تنها به نقل نمونه هايي از اين استدلال ها بسنده مي كنيم: گواه روشن تحقق رجعت، پيش از هر چيز قرآن كريم است كه در آيه 84 سوره نمل مي فرمايد:(و يوم نحشر من كل امة افواجاً ممن يكذب بآياتنا فهم يوزعون)؛ روزي كه از هر ملتي، گروهي از آنان را كه آيات ما را تكذيب مي كردند، زنده مي گردانيم. در اين آيه شريفه كه براي اثبات رجعت مورد استناد ائمه(ع) (7) و دانشمندان شيعه قرار گرفته است، سخن از روزي است كه تنها گروهي (و نه همه مردم) برانگيخته مي شوند، در حالي كه در قيامت بنا به تصريح قرآن كريم همه انسان ها برانگيخته مي گردند، آنجا كه مي فرمايد:(و يوم ينفخ في الصور ففرغ من في السموات و من في الارض الا من شاء الله و كل اتوه آخرين)؛ روزي كه در صور دميده شود، همه كساني كه در آسمان ها و زمين هستند، مگر آن كس كه خدا را خواهد، به شدت مي ترساند و همگان با ذلت نزد او حاضر مي گردند.(8)


از مقايسه اين دو آيه شريفه چنين به دست مي آيد كه آيه نخست مربوط به روزي غير از قيامت است و آن همان روزي است كه در روايات اهل بيت به نام «رجعت» معروف گرديده است.


اما دليل اصلي اثبات رجعت روايات بي شماري است كه بر وقوع آن صحه مي گذارد. مرحوم علامه مجلسي نام بيش از پنجاه تن از عالمان و محدثان شيعه را ذكر مي كند كه روايات رجعت را در كتاب هاي خويش آورده اند كه اسامي برخي از آنها بدين قرار است: سليم بن قيس هلالي، حسن بن صفار، علي بن ابراهيم قمي، ثقة الاسلام كليني، عياشي، كشي، شيخ صدوق، شيخ مفيد، سيد مرتضي، ابوالفتح كراجكي، نجاشي، شيخ طوسي، ابن طاووس و ... .


مرحوم علامه مجلسي در باره روايات رجعت مي فرمايد: كسي كه به حقاينت ائمه اطهار(ع) ايمان دارد چگونه مي تواند درباره مسأله متواتري كه از آنان نقل شده و نزديك به دويست روايت صريح در اين زمينه رسيده و بيش از چهل تن از ثقات و عالمان شيعه آنها را در كتاب هاي خود آورده اند، ترديد كند؟


به راستي اگر مسأله‌اي مثل رجعت را نتوان از امور متواتر دانست، پس در كدامين موضوع مي توان ادعاي تواتر نمود؟(9)
شيخ حر عاملي نيز روايات رجعت را فزون از شمار دانسته و در باره آن قائل به تواتر معنوي شده است.(10) ما در اين مقام تنها به نقل دو روايت از روايات بي شمار رجعت مي پرازيم:


1. از امام صادق(ع) درباره آيه: (ربنا امتنا اثنتين و احييتنا اثنتين) پرسش شد، حضرت در پاسخ فرمود: ذلك في الرجعة؛ اين آيه در مورد رجعت است.(11)



2. همچنين آن حضرت فرمود: ليس منا من لم يؤمن بكرمنا، هر كس به رجعت ما ايمان نداشته باشد، از ما نيست.(12)


افزون بر قرآن و روايات، شمار فراواني ازعالمان شيعه، عقيده به رجعت را در نزد اماميه اجماعي دانسته اند.(13)


حال با توجه به ادله قطعي اي كه رجعت را به مثابه يك عقيده درست ثابت مي كند، بايستي ديد هدف از رجعت چيست؟ آيا رجعت از جمله معجزات پيامبر اكرم(ص) است؟ آيا رجعت از نشانه هاي ظهور مهدي(عج) و يا معجزات آن حضرت است؟ و يا اصلاً رجعت مسأله‌اي ديگر و يا هدفي ديگر در نظام آفرينش طرح ريزي شده است؟


گر چه ممكن است به جهت محدوديت علم و ادراك ما نتوان به طور قاطع غرض و هدف اصلي از رجعت را ذكر كرد، اما با توجه به مجموع احاديثي كه در مورد رجعت به ما رسيده است شايد بتوان اهداف ذيل را از جمله مواردي دانست كه لزوم تحقق رجعت را توجيه مي كند:


1. رجعت با هدف نشان دادن عزت اسلام و ذلت كفر و شرك از سوي خداوند صورت مي گيرد، بدين معنا كه بازگشت به دنيا در زماني به وقوع مي پيوندد كه دين خدا بر سراسر جهان حاكم شده، زمين و آنچه در آن است، يكسره در اختيار مؤمنان و خدا جويان قرار گرفته و كافران و ستم پيشگان خوار و ذليل خواهند گشت.


بديهي است كه چنين حادثه اي هر انسان دينداري را شادمان و خرسند و تبهكاران و كافران را به رنج و اندوه فرو خواهد برد. از اين رو خداوند مهربان و حكيم، گروهي از مؤمنان راستين و شماري از كافران سرسخت را در آن روز به جهان باز مي گرداند، تا آنان از ديدن شكوه و عظمت اسلام و حاكميت مؤمنان به وجد آيند و كافران نيز بر اثر مشاهده شوكت و قدرت پيروان دين خدا خشمگين و اندوهناك گردند و همگان در يابند كه وعده الهي تخلف ناپذير است.


2. گذشته از اين كه ممكن است افراد با ايمان در اين بازگشت به مقاماتي دست يابند كه تنها در هنگام سيطره كامل اسلام مي توانند به آن مقامات برسند، مي توان گفت: از آن جا كه طبق روايات، كافراني كه رجعت مي كنند از جمله افرادي هستند كه بسيار در كفر خود سرسخت و لجوج بوده اند، رجعت آنان ممكن است با اين هدف انجام گيرد كه دست كم مقداري هر چند اندك، از جزاي اعمال ننگين خود را در دنيا بچشند و تا حدودي پاسخگوي پاره اي از ظلم و ستم هاي بي حد خود باشند، هر چند مجازات اصلي در سراي آخرت به آنان خواهد رسيد.


با توجه به مطالب پيش گفته بايستي اين نكته را هم يادآور شد كه نه در روايات مربوط به رجعت و نه در گفتار بزرگان شيعه هيچ گونه ملازمه اي ميان رجعت و معجزه بودن آن براي پيامبر اكرم(ص) نيامده است، مرحوم امين الاسلام طبرسي، ضمن اشاره به اين سخن ملازمه ميان رجعت و صحت نبوت پيامبر(ص) آن را باطل دانسته و فرموده است: نزد ما(شيعيان) بلكه اكثر امت اسلامي، ظهور معجزه به دست ائمه و اوليا نيز رواست.(14) بنابراين به هنگام تحقق رجعت، مي توان آن را از جمله معجزات حضرت ولي عصر(عج) به شمار آورد.


پي‌نوشت:
1. المسائل السرويه، شيخ مفيد، ص 32، المطبعة مهر، ناشر: المؤتمر العالمي.
2. رسائل الشريف المرتضي، ج 1، ص 125،تحقيق سيد مهدي رجايي، ناشر: دار القرآن، 1405 هـ . ق، مطبعة السيد الشهداء.
3. بحار الانوار، ج 53، ص 144 - 122، الطبعة الاولي، 1405 هـ . ق، مؤسسة الاعلمي للمطبوعات بيروت.
4. همان، ص 136-139.
5. به نقل از همان، ص 121.
6. الايقاظ من الهجعه، باب دوم.
7. بحار، ج 53، ص 53.
8. سوره نحل، آيه 87.
9. بحار، ج53، ص 144 - 122.
10. الايقاظ من الهجعة، باب دوم، دليل سوم.
11. بحار، ج 53، ص 56.
12. همان، ج 53، ص 92.
13. همان، ج 53، ص 139 - 136.
14. مجمع البيان، ج 1، ص 223.


114_دل بستن به كسي بخاطر رفتار و كردارش آيا با اين سخن منافات دارد اگر مي خواهي محبت آقا امام زمان(ع) را بدست بياوري محبت ديگري را از دل خارج كن؟


همه عالم پرتوي از ذات پاك ذوالجلال است و همه موجودات نشانه اي ازآن بي نشان مي باشند. قرآن كريم همه عالم را آيت خداوند و آينه اي كه آن جمال جميل در آن هويدا است مي داند. موجودات هر كدام با زبان خاص خود مي گويند ما از خود هيچ نداريم وجود و صفات و زيبايي و كمال ما از ما نيست ما موجودات مستقلي نمي باشيم. همه ما به وجودي كه علم و قدرت بي انتها است تكيه زده ايم و اگر عنايت و فيض و لطف او نباشد آني بقا و ماندگاري براي ما مقدور نيست.


هر گياهي كه از زمين دويد

وحده لا شريك له گويد

به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست

عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست


خداوند متعال انسان را به گونه اي آفريده كه بايد محبت بورزد و دوست داشته باشد و دل ببندد ولي جان سخن در اين است كه بايد به هيچ محبوبي و معشوقي با ديده استقلال ننگرد و صفات و زيبايي و خوبي و كمال را از خود او نداند.

علاقه به پدر و مادر و همسر و فرزندان و دوستان علاقه اي به حق و به جا و مطابق با فطرت انساني است. اگر كسي اهل محبت ورزي و دوستي و رحمت نسبت به انسان ها و حتي حيوانات و گياهان نباشد. از اين فطرت پاك خدايي فاصله گرفته و انساني بيمار است كه بايد به معالجه و درمان بپردازد.
پيامبران و اولياي الهي(ع) كه در محبت ورزي و عشق به ذات پاك احديت از همه سرآمد بودند و در اين ميدان گوي سبقت را از همه ربوده بودند، در محبت ورزي به فرزندان و خانواده خود بي نظير بودند. آنها به همه موجودات عشق مي ورزيدند و در آينه آنها جمال الهي را مي ديدند.
در روايت آمده كه مردي به پيامبر(ص) عرض كرد: يا رسول الله من داراي ده فرزند هستم و تا به حال حتي يك بار هم آنها را نبوسيده ام. حضرت فرمود: تو انساني هستي كه از رحمت الهي به دوري «من لا يرحم لا يرحم؛ آن كس كه به ديگران رحم نكند و مهرباني نورزد مورد لطف و رحمت خداوند قرار نمي گيرد».

دل بستن به كسي به خاطر اعمال و رفتار خويش نه تنها با محبت امام زمان(ع) منافات ندارد بلكه مورد تأكيد و سفارش ايشان است چون خواسته امام زمان(عج) رشد و تعالي و بندگي و قدم برداشتن در راه مستقيم الهي است و اگر انسان شايسته اي باشد كه اعمال و كردارش هماهنگ با تعاليم دين و احكام شرع مقدس است علاقه به او باعث مي شود اخلاق و كردارش در ما تأثير كند و ما را متخلق به آن اخلاق كند.

البته در صورتي كه به او استقلالي نداد و توجه داشت كه كمال و خوبي و اعمال نيك او در پرتو الطاف ولي عصر(عج) و لطف خداوند حاصل شده و در واقع علاقه به او علاقه به كمال و فضيلتي است كه در او جمع گشته است. پس در دلبستگي ها، بايد رعايت موازين و حد اعتدال را نمود و به كسي و چيزي استقلال نداد و او را مجرا و كانال فيض و عنايت الهي دانست.





115_ رشد تکنولوژي پس از ظهور امام زمان(عج)به چه نحوه خواهد بود؟


علم و دانش با تکامل انسان و گذشت زمان همواره سير تکاملي و صعودي داشته و گردونه دانش بشر هرگز از حرکت و جنبش و ترقي باز نمي ماند. استفاده از تجارب گذشتگان و شکوفائي بيشتر استعدادها، براي بشر راهي جز رشد و حرکت و کمال در جهت علم و آگاهي و دانش باقي نگذاشته است و اين از سنت هاي الهي و قوانين حاکم بر نظام هستي است و مشاهده و تجربه و وجدان همه انسانها بر اين مطلب شاهد و گواه مي باشد. آنچه مهم است استفاده و بهره وري عاقلانه و منطقي و منطبق بر معيارهاي الهي و ارزش هاي اخلاقي از نعمت آگاهي و علم و دانش است.
اگر علم و دانش در خدمت عقلانيت و خردورزي و خدا محوري و اخلاق باشد، ثمره آن بهبود وضع زندگي انسان ها و فراهم شدن زمينه سعادت و تکامل بهتر و سريعتر او مي باشد و انسان با آگاهي از رمز و راز طبيعت و اسرار خلقت و مقايسه ناچيز بودن علم و آگاهي اش با رازهاي ناگشوده عالم و بي کرانگي علم خداوند در برابر علم و قدرت خداوند و عظمت بي انتهاي او بيشتر سر تواضع و خاکساري فرود مي آورد و اين آگاهي و دانش در خدمت پرورش اخلاق نيک و تهذيب نقس و پرورش انسان هاي با فضيلت و متعالي مي گردد، ولي اگر علم و دانش در خدمت هوا و هوس و سلطه جوئي و قدرت طلبي انسان قرار گيرد، سد راه تکامل و تعالي و ترقي روحي و معنوي او مي گردد و علم و دانشي که بايد نور و روشنائي و رهگشا و زمينه ساز رشد و سعادت باشد، براي انسان مايه عذاب و آفت و بلا مي گردد و روز به روز بر تکبر و زورگوئي و حق ستيزي و خود محوري او مي افزايد.

زمان ظهور امام زمان -عجل الله تعالي فرجه- نيز از اين قاعده مستثني نمي باشد و نه تنها علم و دانش سير صعودي و رو به جلو خود را طي مي کند بلکه سرعت حرکت گردونه دانش بسيار زيادتر و بيشتر خواهد بود به گونه اي که با قبل از ظهور قابل مقايسه نمي باشد.


در حديثي از حضرت صادق -عليه السلام- در اين باره آمده است: «العلم سبعه و عشرون حرفا، فجميع ما جائت به الرسل حرفان، فلم يعرف الناس حتي اليوم غير حرفين، فاذا قام قائمنا -عليه السلام- اخرج الخمسه و العشرين حرفا، فبثها في الناس و ضم اليها الحرفين، حتي يبثها سبعه و عشرين حرفا؛ يعني علم و دانش بيست و هفت حرف دارد، همه علوم و دانشي که پيامبران براي بشر آورده اند دو حرف از آن است و مردم تا امروز جز اين دو حرف را نمي دانند، ولي هنگامي که حضرت قائم -عليه السلام- قيام کند، بيست و پنج حرف باقيمانده را ظاهر مي سازد و در بين مردم منتشر مي سازد و آن دو حرف اول را نيز به آن مي افزايد تا بيست و هفت حرف گردد».(سفينه البحار، ج2، ص227، ماده «علم»)


مفاد اين حديث شريف کنايه از اين است که علم و دانش در زمان ظهور آن ولي خدا به اوج قله خود مي رسد و همه اسرار و علوم بر بشر به برکت وجود آن سرور گشوده مي گردد و انسان ها چنان به اوج علم و آگاهي مي رسند که تا آن زمان در بين انسان ها بي سابقه و بي نظير بوده است.


ولي نکته مهم اين است که چون در آن زمان با هدايت و ارشاد و ولايت، آن انسان کامل و آرزوي همه دل هاي مشتاق بشر به نهايت نيروي عقلاني و قوه خرد ورزي مي رسد، چنانچه رواياتي بر اين مطلب دلالت دارد، لذا علم و دانش و فن آوري و صنعت و اختراعات، در خدمت عقلانيت و نيروي خرد آنها قرار مي گيرد و زمينه سعادت واقعي و بهره وري شايسته از علم و دانش فراهم مي گردد و دانش و پيشرفت علمي به جاي آن که اسير دست نيروي شهوت و غضب و رذايل نفساني انسان باشد تحت فرمان عقل و منطق قرار مي گيرد و جايگاه مناسب و در خور خود را مي يابد.


در روايتي از حضرت باقر -عليه السلام- مي خوانيم: «اذا قام قائمنا وضع الله يده علي رئوس العباد، فجمع بها عقولهم و کملت احلامهم؛ يعني هنگام قيام و ظهور حضرت مهدي -عليه السلام- خداوند، دست لطف و عنايتش را بر سر مردم مي کشد و در نتيجه عقل هاي پراکنده آنها جمع و متحد شده و خرد آنها کامل مي گردد».(الشموس المضيئه، علي سعادت پرور، ص176، ح19)


براي مطالعه بيشتر ر.ک:


1. مهدي موعود(عج) ، ترجمه ج 52 بحار الانوار، علي دواني.
2. دادگستر جهان، ابراهيم اميني.
3. عصر ظهور، علي کوراني.
4. منتخب الاثر، آيت الله صافي گلپايگاني.






116_به نظر شما امام زمان(عج) آمدني است يا آوردني؟


پاسخ به اين پرسش كه تقدير مهدوي و رهايي بشر از بن بست جهاني، آيا خارج از اختيار آدمي قرار دارد. يا آنكه درحيطه اراده و جامعه انساني است، منوط به پرسش از اراده انساني و نقش آن در سرنوشت فردي و اجتماعي انسان است.
به اين معنا كه آيا انسان در تعيين سرنوشت خود يا به تعبير عاميانه، در قسمت خود داراي اختيار و آزادي است، يا آنكه در اين ميان به كلي مسلوب الاختيار مي باشد و نمي تواند دخالتي در آن داشته باشد. يعني اگر اين پرسش به درستي حل گردد و آدمي بداند كه او نه آن چنان مسلوب الاختيار است كه عوامل بيروني سرنوشت او را انتخاب كند و نه آنچنان مطلق العنان است كه هرآنچه بخواهد انجام بدهد، بي شك پرسش از جنبش مهدوي و نقش ما انسان ها در دوره پيش از ظهور معلوم مي گردد.

البته چون پرسش در مورد اصل و اساس اختيار آدمي مورد پرسش واقع نشده است، در اين قسمت، با اشاره اي به نقش اختيار آدمي در زندگي فردي و اجتماعي، به پرسش اصلي كه همان نقش انسان ها در آمدن امام مهدي عليه السلام چيست، اشاره مي كنيم. آنچه از متن دين در مورد اختيار و اراده آدمي به دست مي آيد اين است كه انسان بي شك در زندگي فردي و اجتماعي خود داراي اختيار است و در اين ميان نه علم الهي به اينكه بالاخره انسان چكاره خواهد شد و نه خواسته هاي اجتماعي و يا روح جمعي, ونه عوامل ژنتيكي ونه فقر و درماندگي، هيچيك در گزينش رفتاري انسان در دوراهي ها جبر ايجاد نمي كند. البته شكي نيست كه درفرايند رفتاري انسان، علم و آگاهي خود انسان نسبت به خوبي يا بدي عمل، همين طور اختيارات ديگر انسان ها در جامعه، و همين طور مسايل خانوادگي و نوع تربيتي كه در گذشته انسان نسبت به او اعمال شده است, همه و همه در نوع گزينش آدمي اثرگذار است, ولي در نهايت اين انسان است كه پس از بررسي هاي اجمالي يا تفصيلي, و همين طور مطالعات ذهني يا فطري و بالاخره با توجهي آگاهانه يا ناخودآگاهانه, در نهايت امر, دست به گزينش زده و چيزي را انتخاب مي كند.


آنگاه كه آدمي دست به گزينش زد و چيزي را انتخاب نمود, بي شك براساس سنت و قانون تكويني كه برنظام هستي حكمفرماست, انتخاب او در جغرافياي هستي, يك نتيجه قطعي خواهد داشت حال چه آنكه فردي كه مرتكب آن رفتار شده, چنين نتيجه اي را پيش بيني مي نموده است يا نسبت به آن جاهل بوده و علم لازم را نسبت به عاقبت رفتاري خود پيدا نكرده باشد. يعني در اين ميان جهل و علم آدمي پس از گزينش يك كار و رفتار, چندان در نتيجه (يا همان قسمتِ او) تاثيري نخواهد گذاشت.

مانند كسي كه نمي داند مايعي كه در دسترس او قرار گرفته است, سمي كشنده است, يا مايعي نوشيدني است. چنين انساني پيش از آنكه مرتكب اين فعل شود, مي تواند كسب اطلاع نمايد و نسبت به آن مايع علم پيدا نمايد, ولي آنگاه كه شروع به شرب اين سم نمود, جهل و ناداني او نسبت به واقعيت امر, سرانجام رفتاري او را تغيير نخواهد داد و او را به موجب جهل خود, از عاقبت شوم سم نجات نخواهد داد.

حال كه تاحدي معلوم گشت كه نقش اراده انساني در زندگي فردي يا جمعي او چه مي باشد پاسخ به اين پرسش نيز آسان خواهد بود كه آيا مهدويت را بايد عينيت بخشيد, يا بايد دست روي دست گذاشته با انتظاري مخرب و ويرانگر, چشم به راه مانده تا خود مسئله موعود عينيت پيدا بكند.


براين مبنا بايد گفت كه امام زمان عليه السلام امامي آوردني است همانطور كه امام زمان حقيقتي آمدني و ظهور يافتني است. از اين جهت كه هرگز امام زمان تا زماني كه شرايط براي جنبش جهاني فراهم نشود, او هرگز ظهور نخواهد كرد و در اين بين ما انسان ها مسئوليت آماده سازي جنبش مهدوي را داريم تا با كسب معرفت نسبت به خود امام و دوره مهدوي, و با آگاهي دهي به جامعه انساني براي ايجاد بستر توحيدي لازم, اراده جمعي و فردي خود را بكار بگيريم و ملتمسانه بستر نزول رحمت الهي را فراهم آوريم. (انتظار فعال) اين بخش از مقدمات بي شك در اختيار ما انسان ها نهاده شده است و بلكه از ما خواسته شده است كه در اين جهت گام برداشته, هرگز سستي و كاهلي از خود نشان ندهيم.


اما اينكه به حكم ضرورت مسئله مهدويت در زندگي انساني براساس حكمت الهي تعبيه شده خود امري است كه به طراح نظام هستي بازمي گردد و اختيار انساني در آن نقشي ندارد. حضرت علي عليه السلام در اين باره فرمود: «لتعطفنُّ الدنيا علينا بعد شماسها عطف الضروس علي ولدها و تلا عقيب ذلك: و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين؛ دنيا همانند شتر بدخود كه بچه اش را گاز مي گيرد (و باز نسبت به او مهرباني مي كند). به ما باز مي گردد سپس اين آيه را قرائت فرمود: ما اراده كرده ايم منت گذاريم بر آنانكه در زمين ناتوان شمرده شده آند و آنان را پيشوا و رهبران دين و دنيا قرار دهيم» (قصص/5).


براين پايه روشن است كه اصل اين اراده الهي كه دنيا به مستضعفين باز مي گردد و سرانجام هستي نه در دست ناصالحان بلكه در دست تقوا پيشگان قرار خواهد گرفت, خارج از اراده و اختيار آدمي است.


همين طور پس از آنكه تمامي اراده هاي انساني دست به دست هم داده, از سر اضطرار و آمادگي در جستجوي آن مهدي موعود برآمدند, آنگاه خداي متعال براساس حكمت و مصلحتي كه همواره در كار نظام هستي و تدبير الهي بوده است, اراده فرموده, مسئله ظهور را رخصت ميفرمايد, از حيطه اختيار آدمي بيرون است. البته شكي نيست كه زمينه اذن ظهور از سوي خداي متعال در اختيار انساني است, ليكن اصل اذن الهي از اختيار آدمي بيرون است و بايد دعا و ندبه نمود تا خداي متعال امر به ظهور نمايد البته بر اساس سنت قرآني, هرآنگاه كه مسئله اضطرار آدمي به غايت خود رسيد, بدون ترديد اجابت الهي به دنبال آن خواهد آمد.



پي نوشت:
1 . ر.ك: مرتضي مطهري, انسان و سرنوشت.
2. بي ترديد انتظار مخرب كه همراه با نوعي سستي و كاهلي و بي مسئوليتي است, نه فقط زمينه را براي ظهور حضرت مهدي عليه السلام فراهم نمي آورد. بلكه از عواملي است كه مسئله ظهور را به تاخير مي اندازد. مرتضي مطهري, قيام و انقلاب مهدي عليه السلام, ص 15 و ص 53.
3. ر.ك: همان.
4. ر.ك: محمد حسين طباطبايي, شيعه در اسلام, ص 150.
5. نهج البلاغه/كلمات قصار/شماره 205, ترجمه مصطفي زماني.
6 . امن يجيب المضطر اذا دعاه و يكشف السوء. سوره نمل، آيه 62 همين طور ر.ك: علامه طباطبايي, الميزان, ذيل همين آيه.






117_ باتوجه به روايات چرا بعضى از بزرگاندين ادعاى ديدن امام زمان(عج) را دارند؟


درباره ديدن و مشاهده كردن حضرت حجت(عج) در زمان غيبت كبرى، دو ديدگاه وجود دارد:

الف) در دوران غيبت كبرى امكان ارتباط و مشاهده آن حضرت وجود ندارد و گروهى از بزرگان شيعه بر اين باورند كه در زمان غيبت كبرى امكان ارتباط با امام زمان(عج) براى شيعيان وجود ندارد و برابر دستور آن حضرت مدعى ديدار را بايد تكذيب كرد. دانشمندان و بزرگانى چون محمد بن ابراهيم (معروف به نعمانى) و فيض كاشانى و كاشف الغطاء و شيخ مفيد، اين نظريه را پذيرفته اند و طبق اين ديدگاه كه از روايات و توقيع امام زمان(عج) به محمد بن سمرى (آخرين نايب آن حضرت در زمان غيبت صغرى) استفاده مى شود كه امكان ارتباط براى شيعيان وجود ندارد؛ مگر به خادمان آن حضرت.


ب ) گروهى از علماى شيعه بر اين باورند كه در غيبت كبرى، امكان ارتباط با امام زمان(عج) وجود دارد؛ اين ديدگاه در بين متأخران شهرت دارد. دانشمندانى چون سيد مرتضى، محدث نورى، كراجكى و شيخ طوسى و ديگران اين نظريه را طرح مى كنند و چنان كه مشهور است اشخاص جليل القدر و مورد وثوق و اعتماد در حكايات بسيارى كه از حد تواتر هم گذشته است، تشرف بسيارى را به فيض حضور انور حضرت مهدى(عج) نقل نموده اند كه با سندهاى معتبر در كتاب هاى مشهور ثبت و ضبط است. براى جمع بين اين دو نظريه مى توان چنين گفت:

مراد از اين كه «مدعى مشاهده» در توقيع آن حضرت كذاب و مفترى خوانده شده است. كسانى باشند كه ادعاى نيابت كنند و بخواهند با دعوى مشاهده و شرفيابى، خود را واسطه بين امام و مردم معرفى نمايند.
از طرف ديگر همين حكايات و وقوع تشرف اشخاص به خدمت آن حضرت هم قرينه و دليلى است بر اين كه در اين توقيع كه امام زمان(عج) به محمد بن سمرى مرقوم فرموده است، نفى مطلق مشاهده و شرفيابى مراد نيست، بلكه مقصود نفى ادعايى است كه دليل بر تعيين شخص خاصى به نيابت باشد. خلاصه با توقيع، در آن همه حكايات و وقايع مشهور و متواتر نمى توان خدشه نمود. بلى اين توقيع شريف جلو ادعاى افرادى را كه در صدد بازاريابى و عوام فريبى هستند مى گيرد.






118_چرا توصيه شده كه در روز تولد امام زمان(عج) سوره قدر بخوانيد؟


سوره قدر سوره اى است كه دلالت به وجود امام زمان(عج) دارد؛ زيرا يكى از آيه هاى آن اين است: تَنَزَّلُ اَلْمَلائِكَةُ وَ اَلرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ؛ [در شب قدر ]فرشتگان با جبرئيل به فرمان پروردگارشان براى كارهاى مقرره فرود مى آيند. در روايات هم توضيح داده شده كه كار آنها، آوردن و نازل كردن مقدرات امور انسان ها و حيوانات و نباتات، بر قلب امام هر عصرى است. به همين جهت آيه با فعل مضارع - كه دلالت بر آينده دارد - بيان شده است. از اين نكته به دست مى آيد كه نزول فقط در گذشته نبوده و در هر سال تكرار مى گردد. در نتيجه در هر زمانى نيازى هست كه امام حىّ و زنده اى وجود داشته باشد.


119_در كرمان چاهى هست به نام چاه صاحب الزمان، آيا اين امر حقيقت دارد؟در ضمن نماز امام زمان(عج) چگونه است؟

ما نسبت به اين مكان و صدق مطالبى كه پيرامون آن گفته مى شود آگاهى نداريم. نسبت به اين گونه موارد بهتر است از علماى برجسته محل سوال شود و توصيه مى كنيم كه نسبت به موارد مشكوك محتاطانه عمل نماييد.
نماز امام زمان(عج) اقسام مختلفى دارد. يكى از آنها اين است كه شخص دو ركعت نماز گزارد و در آن «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ » را صد مرتبه بگويد و پس از اتمام نماز دعاى «الهى عظم البلا...» را بخواند.

120_آیا مثلث برمودا که یک جزیزه اسرار آمیزی است و نیز اینکه گفته می شود محل اقامت امام زمان(عج) در آنجا وجود دارد، صحت دارد یا خیر؟

جزیره و یا مثلث برمودا، تا چند سال قبل پنداشته می شد محل اسرارآمیزی و یا جزیره وحشتناک است که هر چه کشتی و زیر دریایی در آن و یا هواپیما بر فراز آن پرواز کرده است همه نابود شده و غرق گشته نهد و هیچ اثری از آنها بدست نیامده است. و بعضیها نیز مانند آقای دناجی نجار نویسنده غرب سعی کرده است تا این جزیره اسرارآمیز را با داستانی که از بحارالانوار مطرح شده است تطبیق داده و بگوید که محل اقامت امام زمان(عج) در آنجاست بنابراین هر وسیله ای اعم از کشتی و یا زیر دریایی و یا هواپیما به آنجا نزدیک شده نابود میشود و سالم برنمیگردند.

در حالی که با پیشرفت علوم و ساخت دارهای قومی و ماهواره های قضایی به تحقیق در مورد منطقه مثلث پرداختند و طبق فیلمی که از قمر مصنوعی ارسال شد وجود خشکی را در آن منطقه در دل اقیانوس ارسال کرده بود که دانشمندان وجود چنین خشکی را محال می دانستند لذا گروهی از پژوهشگران جهت کشف این توده خشکی به تحقیق پرداختند اما آن ها غیر از تلاطم امواج چیز دیگری را نیافتند.
و در نتیجه این محققان وارد این منطقه شده و غرق نشدند و بعد معلوم شد که این منطقه محل گردباد و امواج و بسیاری از عملیات و اکتشاف جهت کشتیهای غرق شده در آن منطقه انجام شد که هیچکدام از کشتیها و ناوبرها غرق نگشتند و این نشان میدهد که با پیشرفت علوم و تجهیزات قویتر، بشر به نقطه ای که به نظر میآمد اسرارآمیز باشد فائق آمده و دیگری برای او وجه اسرارآمیزی ندارد، بعلاوه بیشتر این مسائل، جنبه سرگرمی داشته که در مجلات و روزنامه ها و یا کتاب «چارلز برلیتز» نقل شده و جنبه علمی قوی ندارد.

و نیز استانی که در کتاب بحارالانوار ذکر شده است بسیاری از علمای حدیث در سند آن خدشه کرده اند و صحت آنها را مورد تردید قرار داده اند.

در پایان یادآور شویم در جهان مناطق دیگری هم وجود دارد که مانند مثلث برمودا اسرار آمیز تلقی می شود و این به خاطر جریانات کشف نشده ای است که بشر مشغول تحقیق درباره آن است و یا اینکه تحقیق شده است و علت آن آشکار شده است ولی بیشتر جنبه افسانه بخودش گرفته است مناطقی مانند منطقه ای نزدیک ژاپن که به اسم دریای شیطان معروف است و یا منطقه ای در نزدیکی اسپانیا که تمام به محل های اسرارآمیز و وحشتناک معروف شده اند و سابقه غرق شدن کشتی و سقوط هواپیما بر فراز آن، را دارا می باشند.

برای اطلاع بیشتر به کتاب جزیره خضراء افسانه یا واقعیت مراجعه فرمائید.


121_کساني که اهل نماز و روزه نبوده و شايد منکر خدا و ائمه (ع) هم نباشند اگر درزمان ظهور امام زمان به ايشان ايمان بياورند آيا مورد قبول واقع مي شوند؟


از آيات و روايات استفاده مي شود که: مسلماناني که از گناه خود توبه کنند و به دعوت حضرت مهدي (عج) لبيک بگويند و به واجبات ديني حقيقي خود عمل نمايند و اگر کافراني به دين اسلام ودين حق روي آورند مورد تعرض قرار نگرفته بلکه از ثمرات شيرين عدل و داد مهدي موعود بهره مند خواهند شد.

آيت الله ابراهيم اميني مي فرمايد: «از اوضاع عمومي زمان ظهور مي توان پيش بيني نمود که وقتي مهدي موعود(عج) ظاهر شدو حقايق اسلام را به مردم جهان عرضه داشت و برنامه انقلابي واصلاحي اسلام را به سمع آنان رسانيد بسياري از مردم اسلام را قبول مي کنند و از قتل نجات پيدا مي کنند».(اميني, ابراهيم, دادگستر جهان, موسسه مطبوعاتي دارالفکر, ص 289)



سيره مهدي موعود (عج):
روش و سيره آن حضرت، روش وسيره جدش پيامبر(ص)خواهد بود. از تمامي انسانهايي که توفيق اطاعت حضرتش را داشته و به راه راست هدايت شوند از رحمت الهي بهره مند شده و به لمعات ابدي مي رسند و آناني که از اطاعت دين حق و دستورات ديني آن حضرت سرپيچي کنند وبه عناد و دشمني با وي اقدام نمايند از بين خواهند رفت.


لطفا براي اطلاعات بيشتر کتب زير را مطالعه بفرماييد :


1-اميني ابراهيم,دادگستر جهان , موسسه مطبوعاتي دارالفکر.


2-صافي گلپايگاني لطف الله ,امامت ومهدويت,جامعه مدرسين.


3-کوراني علي,عصرظهور,مترجم عباس جلالي,سازمان تبليغات اسلامي.


4-سعادت پرورعلي,ظهور نور,مترجم وزيري فرد سيد محمد جواد.



مگر وقتی که یک امام فوت می کند نباید امام او را غسل دهد پس وقتی که امام زمان فوت می کند که ایشان را غسل می دهد؟


این مطلب را که امام را لازم است امام غسل دهد در بعضی روایات وارد شده است و درباره امام زمان هم اشکالی بوجود نمی آورد زیرا تا هر زمان که انسان مکلّفی در جهان زیست می کند باید امام و رهبری وجود داشته باشد.
بنابراین پس از اینکه امام زمان حکومت خویش سپری کردند و اجلشان فرا رسید بدون تردید پس از آن حضرت امام و رهبری خواهد بود.

و در روایاتی که مربوط به رجعت و بازگشت ائمه است وارد شده که ائمه ما به این جهان بازمی گردند و پس از امام زمان«علیه السلام» حکومت می کنند، بنابراین مطلب مورد سؤال شما از هر جهت بدون اشکال است.







123_چرا نام امام زمان«علیه السلام» دروصیّت نامه امام حسن عسگری«علیهالسلام» نیامده است؟



حضرت امام حسن عسگری«علیه السلام» از ناحیه ی خلفای زمان خویش سخت در محاصره و فشار بود خلفای عبّاسی که شنیده بودند که از امام حسن عسگری فرزندی متولّد میشود که از، بین رفتن طاغوتها و ستمگران به دست او خواهد بود در صدد برآمده بودند که وی را پیدا کرده دستگیر و شهید نمایند از این رو امام حسن عسگری«علیه السلام» وصی و جانشین خویش امام زمان را جز به افراد خاص از اصحاب خویش نشان نمیداد بنابراین اگر در وصیت نامه ی آن حضرت نامی از امام زمان برده نشده باشد ممکن است در رابطه با شرائط سیاسی خفقان آمیز زمان آن حضرت باشد.

و اصحابی که مورد اعتماد آن حضرت بودند مانند ابیالادیان و احمد بن اسحق بدیدن امام زمان و معرّفی وی به عنوان جانشین امام عسگری«علیه السلام» موفق شدند.




124-چه کنیم تا توفیق ملاقات امام زمان«علیهالسلام» را پیدا کنیم؟


توفیق ملاقات امام زمان«علیه السلام» تنها برای کسانی است که آن حضرت صلاح بدانند و به نظر می رسد که در دو مورد تحقق می یابد:

1. کسانی که در شدّت و گرفتاری و بحران های زندگی قرار میگیرند و به آن حضرت توسّل پیدا می کنند.(توسعه مصرانه و پیگیر)


2.کسانی که در راه تهدید نفس و پیمودن صراط عبودیّت و بندگی خدا مجاهد و تلاشی پیگیر و خالص داشته باشند. به ویژه این که عشق به لقاء آن حضرت و دیدار وی و سعی و تلاش در این راه هم با آن ضمیمه شود.


کسی که بخواهد در این راستا قرار گیرد لازم است به نکات زیر توجّه کند:


1. در راه تحصیل عقاید و معارف حقّه اهل بیت عصمت و طهارت تلاش کند. و سعی کند تنها به معارف دینی از رهگذر ارشادها و رهنمودها و احادیث آنان توجّه کند و از راه هایی که دشمنان آنان ارائه کرده اند بر حذر باشد.


2. در تهذیب نفس و تزکیه اخلاق سخت کوشا باشد.


3. در احکام فرعی عملی همواره جدیّت کند بر اساس محبّت شرعی عمل کند و از گناه و معصیّت سخت پرهیز کند.


4. به نماز اوّل وقت اهمیّت بدهد و سعی کند نماز را با حضور قلب بخواند.


5. توسّل به چهارده معصوم مخصوصاً امام زمان«علیه السلام» همواره در زندگی مورد توجّه وی باشد.


6. دعای ندبه را با توجّه به مضامین آن با وضعی که تناسب با آن مضامین است بخواند.


7. زیارات آن حضرت را مخصوصاً زیارت آل یسن و دعای عهد در صبح ها همواره بخواند.


8. دعا برای تعجیل فرج آن حضرت و درخواست توفیق ملاقات آن حضرت از خداوند مصرانه و پیگیر داشته باشد.


125_آیا در زمان غیبت ارتباط با حضرت مهدی امام زمان«صلی الله علیه وآله» ممکن است با این که در پایان آخرین توقیعی که شش روز پیش از مرگ آخرین سفیرش ا


دیدار حضرت حجت«علیه السلام» در غیبت کبیر امتناع عقلی ندارد و امکان دیدار هست. شاید برای اولیاء و افرادی که از خواص مؤمنین و متقین هستند و یا برخی علمایی در شرایط ضروری دیدار با آن حضرت«علیه السلام» حاصل شود. ولی دیدار به نحو عام و برای هر کس ممکن نیست.
و چنانچه آن حضرت مدعی دیدار را دروغگو نخوانده بودند و باب امکان دیدار با آن حضرت«علیه السلام» باز می شد، دشمنان دیانت و تشیع در چهره ایمان و نقاب دوستی خود را به آن حضرت«علیه السلام» نسبت می دادند. و یا برای اخاذی از مردم به عنوان ملاقات حضرت حجّت«علیه السلام» به فریب مردم میپرداختند و... و چه فسادی از این ناحیه در میان امّت اسلام به وجود می آمد.
بنابراین مصلحت شدید در همین بوده که مدعی ملاقات با امام زمان«علیه السلام» تکذیب شود. ولی این منافات با ملاقات اولیاء و خواص با آن حضرت«علیه السلام» ندارد.
و حکایت که در زمینه ملاقات اشخاص با آن حضرت در کتب آورده شده، شاید بعضی از آنها تشرف به خدمت نزدیکان امام زمان«علیه السلام» بوده است نه خود امام زمان«علیه السلام» و باید توجه داشت که تشرف به محضر آن حضرت امری نیست که به راحتی برای افراد میسر شود هر چند که امکان آن نیز عقلاً و شرعاً ضروری ندارد.






126_اگر امام زمان«علیه السلام» در زمانغیبت نائب ندارند پس چگونه بعضیها بدیدنایشان مشرّف میشوند؟


اینکه در زمان غیبت کبری هیچ کس به عنوان نائب خاص برای امام زمان«علیه السلام»، تعیین نشده منافات ندارد که افرادی، امام زمان«علیه السلام» را دیده و مشکلاتشان از این رهگذر حل شده باشد آری آنان که ادعای مهدویّت یا ادعای نیابت خاصّه کرده اند دروغ گفته و در این ادعا کاذب بوده اند.




127_اینکه گفته شده است که خود مردم مانع ظهور حضرت حجه هستند آیا مردم این زمان با مردم زمان امام حسین«علیه السلام»تفاوت دارند؟


اولاً این گفته که خود مردم مانع ظهور حضرت هستند یک بحث کلامی است که مرحوم خواجه نصیر درکتاب تجرید الاعتقاد بیان کرده است و این را بسیاری از متکلمان شیعه قبول کرده اند ولی بعضی دیگر از متکلمان گفته اند که علت غیبت حضرت طبق روایات وارده فقط بعد از ظهور ایشان معلوم می شود. بنابراین نمیتوانم بگوئیم که غیبت او از مردم است.
و گذشته از این کار امام حسین«علیه السلام» در زمان خودشان بهترین کار بود و ایشان، قیام خودشان دین اسلام را که میرفت بکلی نابود شود زنده نگه داشت تا این دین همچنان حفظ شود و بدست ائمه بعدی برسد و هرکدام از این بزرگان بنحوی برای حفظ اسلام و نشان دادن چهره حقیقی اسلام عزیز تلاش کرده اند و جان مبارک خودشان را نیز در سر این راه گذشته اند تا اینکه نوبت به حضرت بقیه الله اعظم رسید که با ظهور حضرت به امر خدای متعال انشاءالله زمین پر از عدل میکنند بعد از آنکه پر از ظلم خواهد شد .
و بعد از ظهور حضرت بسیاری از رازها آشکار خواهد شد.



128_با اینکه امام زمان«علیه السلام»فرموده اند که نیابت به پایان رسیده پس چرا در کتاب ها نوشته که محمّد بن عیسی خدمت آن حضرت رسیده است؟



در زمان غیبت کبری که نیابت خاصه در او نیست گرچه اصل بر این است که کسی خدمت آن حضرت نرسد ولی در برخی شرایط ضروری و استثنایی که خود آن حضرت صلاح بدانند افرادی خدمت آن حضرت می رسند که محمد بن عیسی«علیه السلام» در داستان مربوط به انار در شرایطی که جان و مال شیعه به شدّت در معرض خطر بود خدمت امام زمان«علیه السلام» رسید و مشکل بزرگ شیعیان به برکت رهنمود آن حضرت حل شد.


129_اگر غیبت امام زمان«علیه السلام» ازمقدّرات الهی است پس چرا باید برای ظهورحضرت دعا کنیم؟


بی تردید ظهور امام زمان«علیه السلام» موجب فرج و گشایش، هم برای اسلام و هم برای آن حضرت و هم برای شیعیان آن حضرت است بنابراین دعا کردن برای آن هدف مهم و گرانقدر شایسته و مطلوب است و این منافات ندارد که غیبت آن حضرت هم امری مقدّر باشد در امور دیگر زندگی نیز چنین است که انسان در شرائطی که هست مقدّر خداوند است امّا منافات ندارد که برای ؟؟؟ مطلوب دیگر دعا کند.



130_نحوه سلامی که به حضرت امام زمان«علیهالسلام» داده می شود چگونه است؟


نحوه سلام دادن به حضرت چنان که از روایات متعددی برمی آید به همان نحو است که در کتاب مفاتیح الجنان مرحوم شیخ عبّاس قمی وارد شده است برای مثال دو نمونه در ذیل ذکر می شود.

1. کتاب کمال الدین: نقل شده است که برای سلام بر قائم«علیه السلام» اینگونه بگو: «السلام علیک یا بقیّة اللَّه فی ارضه».


2. کتاب مصباح المتهبد: از امام حسن عسکری«علیه السلام» نقل شده است که برای سلام به حضرت حجّة«علیه السلام» اینگونه بگوئید: «اللّهم صل علی ولیّک و ابن اولیائک الذین فرضت طاعتهم و اوجبت حقّهم و اذهب عنهم الرجس و طهّرتهم تطهیراً، اللّهم انصرهُ و انتصر به لدینک...».


و طبیعی است که حضرت حجة«علیه السلام» سلام را بدون پاسخ نمی گذارند، چنان که خداوند هیچ احسانی را بدون پاداش نمیگذارد.



131_آیا باید اعتقاد به وجود امام زمان«علیه السلام» را با عقل بررسی کرد یا با روایت و احادیث؟

مسأله اعتقاد به امام زمان«علیه السلام» از دو نظر مورد بررسی واقع میشود:

1. از نظر اصل امامت و اینکه لازم است در هر زمان امام و حجّتی باشد این مسئله از این لحاظ عقلی است و دارای ادله عقلی و جای بررسی این مسأله در مسأله امامت است.

2. از نظر اثابت اینکه امام پس از حضرت عسکری«علیه السلام» از نظر نام و خصوصیّات امام زمان«علیه السلام» است و دیگری نیست و ویژگی های وی در این خصوص دلیل عقلی به کار نمی آید و باید مطلب را از نظر مدارک نقلی محکم ساخت و بدین ترتیب این مسأله به روایات متواتر اثبات گردیده است.

که میتوان در این مورد به منابع حدیثی شیعه که این احادیث در آنها آمده است رجوع کرد.

132_اگر بخواهیم به امام زمان«علیه السلام»سلام بدهیم چه آدابی دارد؟



نحوه عرض ارادت و سلام دادن به آن حضرت در کتب ادعیه و زیارات نقل شده است. مانند زیارت آل یس که از ناحیه مقدسه رویت شده است و زیارت امام زمان«علیه السلام» در هر روز، که تفصیل آن در کتاب مفاتیح الجنان مرحوم قمی آمده است.




133_آیا امام زمان«علیه السلام» می تواند دریک زمان در چند جای مختلف حضور یابد؟ اگر به چطور؟ و آیا وجه مشترکی بین او و بین خداوند وجود ندارد؟


امام زمان«علیه السلام» دارای قدرتی است از جانب خدا که براساس آن میتواند به طور سریع در جاهای مختلف حضور یابد و این با توجّه ولایتی که امام از جانب خداوند بر جهان دارد چیزی نیست و این مطلب گذشته از اینکه امکان پذیر است برای افراد برگزیده ای حتّی غیر از امام زمان«علیه السلام» نیز تحقیق یافته که با طیالارض از جایی به محل دوردستی نقل مکان میکردند.

و اگر از طرف خداوند قدرت گسترده ای داشته باشد لازمه اش این نیست که نعوذباللَّه با خدا شریک شود زیرا امام هیچ چیز ندارد جز از ناحیه ی خدا و امام ذاتاً نیازمند و محتاج است و هر چه دارد از خداست گذشته از اینکه خداوند یک هستی مطلق و غیر محدود است و احاطه به همه زمانها و مکانها دارد و امام چنین نیست از این رو میگوئیم امام در مکانی حاضر می شود نه اینکه همواره حاضر است.


نکته ای که در این زمینه توجّه به آن لازم است این است که آن حضرت با وجود فقر ذاتی که یادآوری شد از ناحیه خداوند کمالات وجودی گسترده ای به او افاضه شده است که بر اساس آن به اذن خدا میتواند در آفرینش تصرّف کند و این که بتواند در دقائقی در چند نقطه دور دست در جهان حضور یابد در جنب قدرت وی چیزی نیست.

134_ آيا نظام جهان و خورشيد و ماه به دست خدا است پس چرا اگر امام زمان نباشد وضع جهان به هم مى خورد؟


براساس ادله ى عقلى و نقلى جز خداوند متعال مدبرى در جهان آفرينش وجود ندارد و تنها خداوند متعال به كار تدبير اين جهان مى پردازد و در صورتى كه ما براى جهان مدبر ديگرى جز خدا تصور كنيم اين شرك است و خرد آن را انكار مى كند.

ولى پوشيده نماند كه اعتقاد به اين حقيقت مذكور منافات ندارد كه خداوند متعال در كار تدبير جهان علل و اسباب و عواملى را مؤثر قرار داده باشد مانند اينكه مسئله قبض ارواح و گرفتن جانها كار خداست و به وسيله فرشتگان و فرشته بزرگترى بنام عزرائيل صورت مى گيرد و يا مسئله تقسيم ارزاق كار خداست ولى به وسيله فرشتگان و ميكائيل انجام مى شود و اين بدان معنى نيست كه خداوند اين ها را به كار گماشته و خودش كنار نشسته باشد.

بلكه هستى تمام اين فرشتگان و تمام عوامل مؤثّر در هر لحظه از آن خدا است و بر اين اساس كارى كه اين واسطه ها انجام مى دهند حقيقتاً به خداوند نسبت داده مى شود.

بنابراين اگر خداوند وجود امامان را در نظام آسمان ها مؤثر داده باشد چنانكه از بسيارى روايات و جملات دعاها استفاده مى گردد بدين معنى نيست كه آنها شريك خدا باشند و يا خداوند از تأثير بر كنار باشد بلكه تأثير آنها و نگهدارى آنها همان نگهدارى خداست بدان لحاظ كه آنان استقلالى از خويشتن ندارند و هستى و بقاء هستى آنان تمام از خدا است.

135_در يكي از دعاهاي امام عصر آمده : السلام عليك يا باب الله و ديان دينه در اين باره بفرماييد: كلمه باب الله به چه معني است؟ امام زمان عليه السلام باب خدا است؟ مگر خدا خانه محسوس دارد و او در آناست؟! ديان داراي چه معني است؟چرا به امام مهدي به عبارت ديان دين خدا سلام مى كنيم؟ زيرا مي دانيم در لغت ديان ازنام هاى خدا است و به معناى قهار است /توضيح بفرماييد.


باب به معناي در و يا درگاه مي باشد، باب و يا درگاه وسيله و راه ارتباط بين بيرون و درون هر چيزي است اختصاصي هم به خانه، كارخانه و شهر و يا چيزهائي از اين قبيل ندارد درب هر چيزي مناسب با همان چيز است، همان گونه گه خانه هاي داراي درب مي باشند و راه ورودي و خروجي و دست يابي به خانه ها و يا هر چيز ديگري درب آنها مي باشد.

انبياء و اوصياي الهي درگاه و باب به سوي خداوند هستند براي رسيدن خلق به خداوند و از سوي ديگر فيض هائي كه از خداوند به خلق مي رسد از طريق آنان به خلق مي رسد به همين جهت آنان درگاه خداوند هستند براي رسيدن خلق به خداوند و رسانيدن آنچه خداوند مي خواهد به مردم برساند به آنان.

از آنجا كه بين همگان و خداوند مناسبت وجود ندارد به همين جهت آيات و مظاهر خداوند ابواب خداوند و يا به ديگر تعبيرها كه در روايات و ادعيه آمده وجه خداوند، طريق به سوي خداوند و يا سبب متصل بين خلق و خداوند مي باشند، و به جهت تقريب مطلب شايد بتوان مثال روح و بدن را زد، بدن باب براي ارتباط با روح است.
كساني كه با روح شخص مي خواهند ارتباط برقرار كنند بايد از طريق بدن او ارتباط برقرار كنند، از سوي ديگر روح خواسته هاي خودش را از راه بدن به ديگران منتقل مي كند.

ديان به معناي قهار، حاكم، قاضي، سائس، محاسب، جزا دهنده و كسي كه خداوند را به دين حق مي پرستد آمده است.
بنابراين ديان در اين زيارت مي تواند به معناي حاكم دين الهي، متكفل امور دين، جزا دهنده و يا متعبد به دين الهي مي باشد و تمام اين معاني بر امام زمان(عج) صادق است.





136_چرا اطلاع رسانى شيعه و ايران در مورد مذهب خود و تشريح ظهور امام زمان اين قدر ضعيف است يقينا ايران مي تواند زمينه ظهور را فراهم كند اگر خوب اطلاع رسانى كند در جهان ... نظر شما چيست ؟


بهترين و لايق ترين افراد براى تبليغ و ترويج يك انديشه، معتقدان به آن انديشه مى باشند. انسانى كه درستى و حقانيت و استوارى اعتقادات و باورها و بينش با منطق و برهان برايش ثابت گشته و در عمل و برنامه بر طبق آن عمل نموده و يا حداقل چنين كوششى داشته است و از نتايج شيرين مادى و معنوى آن بهره مند گشته است نمى تواند در انتشار آن و رساندن محتوا و اهداف و پيام هاى آن بى تفاوت باشد.
متأسفانه اطلاع رسانى درباره حقانيت شيعه در خورد اين مكتب متعالى و سعادت بخش نمى باشد. و اين امر نه فقط به خاطر دشمنى به خواهان و مانع تراشى مخالفان شيعه و وجود تبليغات غير واقعى بر عليه اين آيين و تشويش اذهان مردم جهان نسبت به اين مكتب اصيل و ريشه دار بلكه به خاطر كوتاهى و سستى و عمل نمودن به وظايف خطيرى است كه بر عهده ما شيعيان مى باشد و بدان معترضيم. هر چند كم نيستند افارد متعهد و مخلصى كه تلاش شبانه روزى در راه شناساندن اين مكتب پاك دارند ولى در مقايسه با انبوه مراكزى كه افكار آلوده و عقايد خرافى و اعتقادات كفرآميز خود را به اطلاع جهانيان مى رسانند، رقم بزرگى نمى باشد.
درست است كه انديشه پيروزى نهايى نيروى حق و صلح و عدالت بر نيروى باطل و ظلم، گسترش جهانى ايمان اسلامى، استقرار كامل و همه جانبه ارزش هاى اسلامى، تشكيل مدينه فاضله و جامعه ايده ال و آرمانى، و بالاخره اجراى اين ايده و باور عمومى و انسانى به وسيله شخصيتى مقدس و عالى قدر كه در روايات متواتر اسلامى از او به تهدى موعود تعبير شده است، انديشه اى است كه كم و بيش هم فرق و مذاهب اسلامى با تفاوت ها و اختلاف هايي بدان موفق و معتقدند، زيرا اين انديشه، به حسب اصل و ريشه، انديشه هاى قرآنى است در درون فطرت همه انسان ها دارد، ولى به هر حال تبيين و تشريح همه جانبه و عميق و درست اين انديشه را بايد از مذهب شيعه درخواست نمود، چون عقيده به وجود مهدى موعود - عج - و امام زنده غايب هر چند عقيده اى اسلامى است ولى به طور زنده و ملموس و برجسته در مذهب تشيع مطرح است و از اركان مذهب اماميه به شمار مى رود. اين شيعيان هستند كه از اين انديشه تابناك و عقيده اميد آفرين برخوردارند و در همين عصر تاريك، عصر درخشان حكومت توحيد را در مغز خويش مجسم نموده، در انتظارش به سر مى برند و خودشان را براى چنين انقلاب جهانى آماده مى سازند.
انتظار چنين عصرى طلايى و به تعبير روايات انتظار فرج يكى از بزرگترين راه هاى موفقيت مى باشد و هر گروهى كه چراغ اميد در دلشان خاموش گشت و سپاه يأس و نااميدى كشور دلشان را اشغال نمود، هرگز روى سعادت و موفقيت را نخواهد ديد. ليكن افرادى كه در انتظار موفقيت و فرج هستند بايد تا سرحد قدرت بكوشند و راه هاى رسيدن به هدف را هموار سازند و براى بهره بردارى از مقصد خود را آماده سازند. حضرت صادق(ع) فرمود: حكومت آن محمد(ع) بى شك برقرار خواهد گرديد.
پس هر كس علاقمند است از اصحاب و ياران قائم ما باشد، بايد كاملاً مراقبت كند. تقوا و پرهيزكارى را شيوه خود قرار دهد. خود را به اخلاق نيك انسانيت مزين سازد و بعد در انتظار فرج قائم آل محمد عج باشد هر كس براى ظهور قائم ما، اين چنين آمادگى و انظتار داشت ولى توفيق نصيبش نگشت و قبل از ظهور آن حضرت، اجلش فرا رسيد، به اجر و ثواب ياران آن جناب نايل مى گردد، سپس فرمود: كوشش و جديت كنيد و اميدوار فرج و موفقيت باشيد. اى گروهى كه مورد توجه خدا هستيد. موفقيت و پيروزى گوارايتان باد. (غيبت نعمانى، ص 106، دادگستر جهان، ابراهيم امينى، ص 16، چاپ 18، 1378).

اسلام به حدى به موضوع آمادگى مسمانان اهميت داده كه امام صادق(ع) در روايتى مى فرمايد: خودتان را براى ظهور قائم مهيا و آماده سازيد هر چند به ذخيره كردن يك نيز باشد (بحارالانوار، ج 52، ص 366). خداوند مقرر فرموده: كه اوضاع آشفته جهان به وسيله مسلمانان اصلاح شود.

دستگاه ظلم و ستم برچيده شود، كفر و مادى گرى ريشه كن گردد. دين مقدس اسلام همگانى شود و هيچ شخصى با اطلاعى در اين جنت ترديد نمى كند كه چنين انقلاب بزرگ جهانى، صلاحيت و شايستگى لازم داشته، بدون تهيه مقدمات امكان وقوع ندارد. با توجه به مطالب مذكور، مسلمانان بايد پرچمدار آن انقلاب جهانى باشند و نسبت به تهيه مقدمات و اسباب آن هيچ گونه كوتاهى و سستى نبايد روا دارند.

ما يقين داريم روزى خواهد آمد كه حكومت اسلام، عالم را اداره كند و وحدت اديان، وحدت حكومت ها، وحدت نظام ها و قوانين عملى گردد. خوشتختانه طرفداران اصل اين وحدت ها هر روز در ميان جامعه بشر بيشتر مى شود و انديشه تشكيل حكومت و جامعه به ميان آمده و سازمان ها و مجامع بين المللى به اهم وحدت و براى ايجاد رابطه بين تمام ملت هاى جهان، تأسيس شده است كه هر چند اين مجامع و سازمان ها بيشتر با هدف اغفال و فريب دادن مردم و اغراض سياسى مى باشد ولى به هر حال كاشف از اين است كه يك اتحاد عمومى و وحدت اجتماعى و دينى و سياسى، خواسته روح و فطرت بشر است و همين حركات مجازى مقدمه حركات واقعى و آمادگى حقيقى بشر براى حوكومت جهانى اسلام است. (رجوع كنيد به امامت و مهدويت، آيه الله صافى گلپايگانى، ج 3).

سابق بر اين كه فكر تشكيل جامعه جهانى كمتر مطرح مى شد و به تعاليم اسلام در اين زمينه كمتر توجه مى شد، براى اين بود كه با وسايل ارتباط سابق، تشكيل جامعه جهانى را بسيار دشوار و بلكه ناممكن مى شمردند؛ ولى امروز كه در اثر انفجار اطلاعات و پيشرفت در فن آورى، جهان به صورت يك دهكده در آمده و مردم جهان و امثال اهل يك محله و يك خانواده قرار داده است؛ زمينه تشكيل يك حكومت جهانى در سايه تعاليم مترقى و جامع اسلام را نيز فراهم كرده و هر چه علم و صنعت و فن آورى پيشرفت و ترقى بيشترى نمايد، زمينه اجراى احكام عالى اسلام نيز آماده تر و بشارت هاى اولياى دين به وقوع نزديكتر مى شود.
به تدريج موقعيت ها و قدرت هاى محلى و فردى در دنيا رو به ضعف گذارده و عموم ملت ها، به طور مستقيم يا غير مستقيم در تعيين سرنوشت دنيا دخالت مى نمايند و نظامات و قوانين منطقه اى از بين مى رود و تنها نظامى كه مى تواند جايگزين تمام اين نظامات شود و همه را به طور عادلانه اداره نمايد، نظام اسلامى است. پس عالم خود به خود به سوى هدف هاى اسلام گام برمى دارد و اين اختلاف نظامات، قوانين، سيستم هاى اجتماعى و سياسى را پشت سر مى گذارد و يك تفاهم عمومى اسلامى به وجود خواهد آمد و ظلم و ستم و تجاوز و افراط و تفريط پايان خواهد يافت.
البته اين به اين معنا نيست كه ما در زمينه اطلاع رسانى و ابلاغ پيام مهدويت و معرفى شخصيت و ويژگى ها و صفات و كمالات امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف، سستى و كوتاهى نماييم بلكه به اين معنا است كه اداره الهى و رخدادهاى عالم و حوادثى كه در جهان اتفاق مى افتد، بشر را به سوى اين هدف والا حركت مى دهد ولى تلاش و كوشش و تبليغ و روشنگرى و پيام رسانى ما در تسريع اين روند نقش فراوانى دارد و جهان را به آن جامعه آرمانى و ايده آل كه آروزى همه پيامبران و امامان و بندگان پاك خداوند بوده، نزديكتر مى سازد.
بايد توجه داشت كه اطلاع رسانى و تبليغ اين عقيده پاك و سعادت آفرين هر چند بسيار مهم و ضرورى است ولى مهمتر از آن دنباله روى و پيروى معتقدان به اين باور و اين امام از آن پيشواى عالى مقام است كه بعنرين نوع تبليغ به شمار مى آيد. چون وقتى ديگران ببينند كه معتقدان به اين عقيده در عمل به آن پاپيند و متعهد مى باشند و به دنبال رضايت و خشنودى آن قبله دل ها مى باشند خود به خود جذب اين عقيده مى گردند و از پيروان آن مى گردند.
ولى اگر خود شيعيان در عمل اين باور را زير پا بگذارند و براى آن احترام و ارزشى قائل نباشند هر قدر هم كه در اطلاع رسانى قوى و كوشا باشند، عمل منفى و خلاف اين باور از طرف آنها باعث رسيدن ديگران و فاصله گرفتن آنها از اين عقيده مى گردد.

به همين دليل است كه در روايات فراوانى امامان معصوم عليهم السلام از شيعيان خواسته اند در زمان غيبت به سلاح علم و معرفت و ايمان و تقوا و استقامت مجهز گردند و عملاً مبلغ اين عقيده باشند.

در روايتى از امام كاظم - عليه السلام - چنين آمده است: «طوبى لشيعتنا المتمسكين بحبنا فى غيبه قائمنا، الثابتين على موالاتنا و البرائه من اعدائنا، اولئك منا و نحن منهم، قد رضوا بنا ائمه و رضينا بهم شيعه، فطوبى لهم! هم و اله معنا فى درجتنا يوم القيامه» ؛ (اثباره الهداة، ج 3، ص 427) يعنى: «خوشا به حال شيعيان ما، آنان كه در زمان غيبت قائم ما به ريسمان محبت ما چنگ زده و بر دوستى ها و دشمنى با دشمنان ما استوار و ثابت قدم مى باشند.
اينان از ما و ما از آنهاييم. آنها از پيشوايى ما خرسندند و ما از دنباله رو شيعه بودن آنها. خوشا به حال آنها، به خدا سوگند، آنها در روز قيامت با ما هم رتبه و هم درجه مى باشند.


137_ آيا امام زمان هنگام ظهور از طريق معجزه با همه مردم ارتباط بر قرار مي كند ياممكن است با استفاده از شبكه اينترنت؟


در پاسخ به پرسش فوق توجه به نكات ذيل حائز اهميت است:

1 - هنگام ظهور امام زمان عليه السلام براي هيچكس روشن و معين نيست. چه بسا ده ها سال وشايد صدها سال ديگر با ظهور فاصله داشته باشيم. از سوي ديگر قافله علم و تكنيك در اين دهه هاي اخير چنان شتابان و با سرعت پيش مي رود كه دستاوردهاي تكنولوژي پس از مدتي جاي خود را به ديگري مي دهند.

پس شبكه اينترنت كه در اين دوران از كارآيي و شمول فراواني برخوردار است چه بسا در آينده اي نزديك جاي خويش را به تكنيكي برتر دهد و از آن تنها نامي در تاريخ تمدن بشر باقي بماند. پس سزاوار است سؤال فوق با عنايت به اين نكته بدين شكل طرح گردد كه آيا امام زمان عليه السلام هنگام ظهور براي ارتباط با مردم از معجزه استفاده خواهد نمود، يا از دستاوردهاي تكنولوژيك در آن هنگام نيز بهره مند خواهد شد؟

2 - در برخي از روايات سخن از شيوه اي خارق العاده براي ارتباط ميان مؤمنان در عصر ظهور امام زمان(ع) به ميان آمده است. امام صادق(ع) مي فرمايد: «مؤمن در زمان مهدي عليه السلام در مشرق زمين زندگي مي كند، در حاليكه برادر خود را در غرب مي‌بيند، و همچنين آنكس كه در غرب است برادر خويش را در شرق مي بيند».(1) در روايت ديگري از امام صادق عليه السلام آمده است كه آن حضرت فرمود: «هنگاميكه قائم ما عليه السلام ظهور نمايد خداوند به گوش و چشم شيعيان ما توسعه خواهد داد بگونه‌اي كه ميان آنان نامه رسان و پيغام بري نخواهد بود، او با آنان سخن مي گويد، در حاليكه در مكان خود است، و شيعيان سخنان او را مي شنوند و او را نيز مي بينند.»(2)


3 ـ معجزه امري خارق العاده است كه خارج از چارچوب اسباب و علل مادي و طبيعي مي‌باشد، و سيره و تاريخ پيامبران و امامان عليهم السلام بر اين نكته گواهي مي دهد كه ايشان از معجزه تنها در مواردي خاص، و براي اثبات حقانيت خويش بهره گرفته اند و زندگاني عادي و روزمره آنان بر اساس اعجاز و امور غير طبيعي سپري نگشته است. پس اگر چه نمي توان انكار معجزه را در مورد امام زمان(ع) در موارد خاص و ضروري نمود؛ ولي از سوي ديگر نمي توان ادعا كرد كه آن حضرت در امور روزمره خود پيوسته از اين شيوه استفاده مي نمايد.


4 - بي ترديد امام زمان عليه السلام با ظهور خود دنياي مادي و معنوي انسانها را به سوي آباداني و شكوفايي سوق خواهد داد، و نه تنها دستاوردهاي علمي و تكنولوژيك بشريت را از ميان نخواهد برد، و جهان را به عصر پيشينيان باز نخواهد گرداند؛ بلكه بر سرعت و شتاب علم خواهد افزود و مجهولات فراواني را براي آنان روشن و معلوم خواهد ساخت.


در روايتي از امام صادق عليه السلام آمده است كه فرمود: «دانش بيست و هفت حرف مي باشد كه تمام آنچه پيامبران آورده اند دو حرف بوده است، و مردم نيز تا كنون جز ايندو حرف را نمي شناسند، پس چون قائم عليه السلام ظهور نمايد بيست و پنج حرف ديگر را آشكار خواهد كرد و ميان مردم گسترش خواهد داد...»(3)


نتيجه سخن آنكه: هر چند امام زمان عليه السلام براي اتمام حجت و بيان حقيقت - بخصوص در آغاز دعوت خويش ـ از معجزه و كرامت استفاده خواهد نمود، ولي سعادت مادي و معيشتي انسانها را كه مورد وعده الهي در عصر ظهور او مي باشد، با امور غير طبيعي سامان نخواهد داد. پس او نه تنها از دستاوردهاي علمي بشر استفاده خواهد كرد، بلكه بر توسعه كمي و كيفي آنها نيز بسيار خواهد افزود.

پي‌نوشت‌ها:
1. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، مؤسسة الوفاء،‌ بيروت، ج (52)، ص (391).
2. كليني، محمد بن يعقوب، الكافي، آخوندي، تهران، ج (8)، ص (241).
3. مجلسي، همان، ج (52)، ص (336).



138_ايا با ظهور امام زمان (ع) همه مسلمان شده و اختيار از مردم صلب مي شود؟

پرسش فوق دو بخش دارد:
1. سلب اختيار از مردم در دوران ظهور
2 مسلمان شدن همگان در آن دوره.

در پاسخ به بخش نخست توجه پرسشگر محترم را به اين اصل مسلّم و پذيرفته شده جلب مي‌كنيم كه انسان دراين دنيا داراي اختيار است و بدون آن جايي براي تكليف ، پاداش و عقاب باقي نمي‌ماند. لازمه تكليف و امر و نهي ، پاداش و كيفر درباره بندگان ، داشتن اختيار آنان مي‌باشد. آن چنان كه از پاره‌اي از آيه‌هاي قرآن مجيد(1) ، برخي از روايت‌ها و براهين عقلي بدست مي‌آيد ، هدف خداي متعال از آفرينش انسان ، به مقام قرب و كمالات رسيدن او مي‌باشد و اين شايستگي از راه اختيار و اراده انسان بدست مي‌آيد . هرگاه اختيار از انسان گرفته شود، ديگر شايسته دريافت مقام قرب و رضوان خدا نمي‌باشد.

مردم در سايه فاعليت اختياري كه دارند، داراي مسؤوليت و تكليف مي‌شوند.
به بيان ديگر هنگامي كه انسان در مقام تزاحم ميان خواست‌هاي گوناگون ، براي رسيدن به كمال و رضوان خداي متعال ، از خواست‌هاي زشت و حيواني خود بگذرد ، شايسته قرب الهي و مستحق دريافت پاداش مي‌شود.
اين اصل مسلم در دوران ظهور امام زمان (عج) نيز صادق است . از آن جا كه با ظهور حجت حق (عج) عقل‌هاي مردم كامل مي‌شود و زمينه‌هاي ارتكاب گناهان و جرايم كاهش مي‌يابد يا از بين مي‌رود ، جامعه آرماني كه در آن همه مردم موحد هستند و هيچ كس مشرك نيست، شكل مي‌‌گيرد و اين به معني سلب اختيار از مردم نيست بلكه مردمان آن عصر ، با اراده و اختيار خود در برابر اميال دروني و وسوسه‌هاي شيطان مقاومت مي‌كنند و به مقامي مي‌رسند كه اميال خود را كنترل مي‌كنند و مرتكب معاصي و جرايم نمي‌شوند.

زيرا آن چنان رشد كرده‌اند كه به عاقبت نافرماني از دستور‌هاي خدا‌ي منان آگاه هستند . مانند فردي كه آگاه است جامي كه روبروي اوست ، جام زهر است و نوشيدن آن هلاك كننده ، پس با اختيار و اراده نمي‌نوشد. از اين گذشته هر كار خير يا هر پرهيز از ارتكاب كار شر كه با اراده بيشتر و انتخاب آگاهانه‌تر و اختيار عالمانه‌تر همراه باشد، اثر بيشتري در تكامل روحي و تقرب به درگاه الهي و جلب رضوان الهي خواهد داشت و استحقاق فزون تري را براي دريافت پاداش خواهد داشت. از اين رو اولياي خدا آرزوي زندگي در دوران شكوفا و جامعه آرماني امام مهدي (عج) را دارند و خداي سبحان مؤمنان محض را كه اين اشتياق را داشته‌اند ، در دوران ظهور حجت‌الهي (عج) دوباره به دنيا بازمي‌گرداند تا با رجعت ، زمينه كمال آنان بيش از پيش فراهم آيد.

در پاسخ به بخش دوم يعني مسلمان شدن همگان در عصر ظهور ،‌بايد گفت‌ از ابتداي ظهور تا استقرار حكومت سراسري عدل امام مهدي (عج) دوره‌هاي مختلفي سپري مي‌شود . مثلا نعماني از جابر از امام باقر(ع) نقل مي‌كند كه فرمود وقتي قائم قيام كند ميان اهل تورات به تورات و ميان اهل انجيل به انجيل حكم مي‌كندو ميان اهل زبور به زبور و ميان اهل قرآن به قرآن (2). اين مربوط به مراحل آغازين ظهور است ولي تكامل بشر به حدي مي‌رسد كه همگان موحد مي‌شوند و هيچ كس به خدا شرك نمي‌ورزد : وعدالله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم في‌الارض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم أمنا يعبدونني لايشركون بي شيئاً(3)
1- ر.ك : آيه 7 سوره هود ، آيه 2 سوره ملك ، آيه 7 سوره كهف و آيه 56 سوره ذاريات .
2- الغيبة للنعاني ، ص 124
3- نور، 55.


139_اينکه امام زمان عليه السلام مردم را در اصل حوادث به فقها ارجاع داده نه در حکم حوادث مراد چيست؟



توقيع شريف:
يکي از روايات مشهور در ميان فقها، حديثي است که آن را شيخ صدوق در اکمال الدين خود آورده است. توقيع در حقيقت پاسخي است از جانب حضرت ولي عصر(ع) که در پاسخ به نامه اسحاق بن يعقوب مرقوم فرموده اند. در اين نامه، اسحاق چند پرسش را مطرح کرده که يکي از آنها در مورد تکليف شيعيان در «حوادث واقعه» زمان غيبت است. امام زمان(عج) در باره «حوادث واقعه» مي فرمايد: «اما الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الي رواه حديثنا فانهم حجتي عليکم و انا حجه الله عليهم؛ در رخدادهايي که اتفاق مي افتد به راويان حديث ما مراجعه کنيد زيرا آنان حجت من بر شمايند و من حجت خدا بر آنان هستم» (نظريه سياسي اسلام، ج 2، ص 91).


در توضيح «حوادث واقعه» که در متن توقيع شريف آمده، بايد بگوييم بسيار بعيد است که منظور اسحاق بن يعقوب از آن، احکام شرعي و همين مسايلي باشد که امروز معمولا در رساله هاي عمليه نوشته مي شود؛ زيرا اولا براي شيعيان معلوم بوده که در اين گونه مسايل بايد به علماي دين و کساني که با اخبار و روايات ائمه و پيامبر(ص) آشنايي دارند مراجعه کنند و نيازي به سؤال نداشته است.

همانگونه که در زمان حضور خود ائمه(ع) به علت مشکلاتي نظير دوري مسافت و امثال آن، امامان شيعه مردم را در مورد مسايل شرعي به افرادي نظير يونس بن عبدالرحمن، زکريا بن آدم و امثال آنان ارجاع مي دادند. همچنين نصب نواب اربعه در زمان غيبت صغراي امام زمان(عج) (که هر چهار نفر آنان از فقها و علماي دين بودند) گواه روشني بر اين مطلب است و خلاصه اين مسأله براي شيعه موضوع تازه اي نبود.

ثانيا، اگر منظور اسحاق بن يعقوب از حوادث واقعه، احکام شرعي بود قاعدتا بايد تعبيراتي نظير اين که «وظيفه ما در مورد حلال و حرام چيست؟» و يا «در مورد احکام الله چه تکليفي داريم؟» و مانند آنها را به کار مي برد که تعبير شايع و رايجي بوده و در ساير روايات هم بسيار به کار رفته است. به هر حال، تعبير «حوادث واقعه» در مورد احکام شرعي به هيچ وجه معمول و متداول نبوده است.


ثالثا، اصولا دلالت الفاظ تابع وضع آنها است و کلمه «حوادث واقعه» به هيچ وجه از نظر لغت و دلالت وضعي به معناي احکام شرعي نيست؛ بلکه معناي بسيار وسيع تري دارد که حتما شامل مسايل، مشکلات و رخدادهاي اجتماعي نيز مي شود. بنابراين سؤال اسحاق بن يعقوب از محضر حضرت ولي عصر(عج) در واقع اين است که در مورد مسايل و مشکلات اجتماعي جامعه اسلامي که در زمان غيبت شما پيش مي آيد وظيفه ما چيست و به چه مرجعي بايد مراجعه کنيم؟ و آن حضرت در جواب مرقوم فرموده اند که در اين مورد به «راويان حديث ما» مراجعه کنيد. اکنون ببينيم مراد از «راويان حديث» چه کساني هستند.


ممکن است کسي بگويد: منظور از «راويان حديث» هر کسي است که مثلا کتاب اصول کافي، وسايل الشيعه يا هر کتاب روايي ديگر را بردارد و احاديث و روايات آن را براي مردم بخواند و نقل کند. اما با اندکي دقت و توجه معلوم مي گردد که اين تصور درست نيست. کسي که در زمان ما مي خواهد از قول پيامبر(ص) يا امام صادق(ع) و ساير ائمه(ع) حديث و روايتي را نقل کند بايد به طريقي احراز کرده باشد که اين حديث واقعا از پيامبر يا امام صادق(ع) يا امام ديگر است در غير اين صورت حق ندارد و نمي تواند بگويد امام صادق(ع) چنين فرموده است. اگر کسي در حالي که حديث و روايتي به هيچ طريق معتبري برايش ثابت نشده، آن را به امام صادق(ع) و يا ساير ائمه معصومين(ع) نسبت دهد از مصاديق کذب و افترا بر پيامبر و امامان خواهد بود که گناهي بزرگ است.


به عبارت دقيق تر، اگر کسي بخواهد حديثي را از پيامبر يا امامي نقل کند حتما بايد بتواند براساس يک حجت و دليل شرعي معتبر آن را به امام معصوم نسبت دهد و واضح است که اين گونه نقل حديث، نياز به تخصص دارد و تخصص آن هم به علومي همچون رجال، اصول فقه، ادبيات عرب و... مربوط مي شود که اين علوم نيز در حيطه تخصص فقها است. بنابراين مراد از «راويان حديث» فقها هستند. افزون بر اين، صرف تشخيص روايت صحيح از ناصحيح براي تشخيص در «حوادث واقعه» کافي نيست بلکه بايد آگاهي کافي از ضوابط استنباط که در علم اصول فقه بيان شده داشته باشد و بتواند به عنوان صاحب نظر، فتوا بدهد؛ يعني فقيه و مجتهد باشد.


مثلا با پيدايش مواد مخدر اگر از حکم شرعي آن سؤال شود، يا در ارتباط با هجوم دشمنان به جامعه اسلامي و گرفتن امتيازاتي که منجر به سلطه بيگانه مي شود نظير امتياز تنباکو، بايد به فقها رجوع کرد. بنابراين رجوع به فقها صرفا براي کسب تکليف شرع در احکام نيست. از سوي ديگر اين که فقها حجت بر مردم هستند، منظور حجت بودنشان در همه شؤون جامعه است و با وجود آنان، براي اداره امور جامعه و قضاوت نمي توان به ديگران مراجعه کرد. بنابراين منظور از حديث کساني هستند که اهل معرفت به احاديث و بصيرت در حلال و حرام دين هستند. پس نمي توان در کسب تکليف نسبت به رخدادهاي تازه به راوياني مراجعه کرد که فاقد معرفت به فقه و بصيرت به دين باشند.




140_آيا واسطه فيض بودن امام زمان (ع) در نعمت ها و در عالم كون غير از روايات آيا ريشه قرآني هم دارد يا نه؟


در اين باره گفتني است که بيان معارف بلند نياز به تدبر و درک عميق دارد. شايد بتوان گفت: بنا بر آيه 34 سوره بقره سجده فرشتگان در برابر آدم به عنوان در خدمت بودن و خضوع فرشتگان در برابر انسان کامل بوده است واز آنجا که بنا بر آيه 5 سوره نازعات «فالمد برات امرا» تدبير امور جهان به واسطه فرشتگان انجام مي گيرد. معلوم مي شود نعمت ها و تدبيرات عالم تکوين تحت اراده تکويني انسان کامل و امام زمان(عج) مي تواند باشد.البته تمامي اين مقامات به اذن پروردگار وتحت حاكميت اراده الهي است.


141_چرا براي مبارزه با بي حجابي آقايان فتوا صادر نمي كنند كه بي حجابي در حكم محاربه با امام زمان است تا جلوي بسياري از فسادها گرفته شود؟


در مورد مشكل بدحجابى بايد گفت كه اين معضل در ايران ريشه در عوامل متعددي دارد که بايد آن عوامل را در جامعه مورد شناسايى قرار داد و با توجه به آنها اقدامات اساسى و حساب شده انجام داد. بر اين اساس عوامل بدحجابى در جامعه به دو دسته تقسيم مى شود:

الف) عوامل درونى: منظور از عوامل درونى، مجموعه مؤلّفه هايى است كه به وجود آوردن اين پديده دخالت داشته و ناشى از عملكرد افراد يك جامعه و سيستم سياسى، اجتماعى و فرهنگى حاكم بر آن است. مهم ترين آنها عبارت است از:


1. از نظر انسان شناختى و روان شناختى انسان موجودى است كه داراى قدرت اختيار مى باشد، يعنى، هم توانايى انتخاب راه درست و طى كردن مراتب كمال انسانى را دارد و هم توانايى پيروى از اميال و هواهاى نفسانى و طى كردن مدارج انحطاط و سقوط را. قرآن مى فرمايد:«انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا»، (انسان، آيه 3).


بر اين اساس در جامعه اى مانند جامعه اسلامى ما ـ كه بسيارى از احكام، ارزش ها و معارف اسلامى براى اداره جامعه تبيين شده و جاى هيچگونه عذر و بهانه اى نيست ـ بعضى از احكام الهى (مانند حجاب) از سوى برخى افراد ناديده گرفته مى شود، به اين اصل و عنصر روان شناختى باز مى گردد. به عبارت ديگر يكى از مهم ترين عوامل بدحجابى در جامعه، پيروى از هواهاى نفسانى است كه خود ناشى از ضعف ايمان و تقوا،تزلزل شخصيت است و... مى باشد و در مظاهرى از قبيل تجمل گرايى، خودنمايى در مقابل بيگانگان و... نمود پيدا مى كند.


در بسياري از موارد خودباختگي و تزلزل شخصيت و عدم اعتماد به نفس موجب تقليد و تظاهر به رفتارهاي ناصحيح ديگران مي گردد. بر اثر خودباختگي ملاک در کرامت و شايستگي اجتماعي را محبوب بودن و مطرح بودن در چشم ديگران مي دانند. البته اگر انسان با تقوا و پاکدامن و مقيد به رعايت ارزش هاي الهي باشد هم محبوب خواهد بود و هم در چشم و دل و زبان اولياء مطرح خواهد بود، ليکن اين مسأله نياز به خودباوري و ايمان قوي و انگيزه هاي عالي و معرفت صحيح از حيات طيبه دارد. چنين انساني براي خود رسالتي عظيم را قايل است که به رفتارهاي او جهت مي دهد.


يكى از راه هاي اصلاح جامعه از اين معضل، مقابله با عوامل روان شناختى آن و تقويت ايمان و تقواى افراد جامعه و تقويت انگيزه، عزم و اراده آنان در اجراىاحكام الهى و موازين و مقررات اسلامى در سطح جامعه مى باشد. قرآن كريم مى فرمايد: «ان الله لا يغير ما بقومٍ حتى يغيروا ما بأنفسهم...»؛ خداوند سرنوشت هيچ قومى را تغييرنمى دهد، مگر آن كه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند، (رعد، آيه 11).


اين عامل دروني اختصاص به جامعه اي خاص يا پيروان دين مخصوصي ندارد اما در هر جامعه اي عوامل تشديد كننده يا كنترل كننده وجود دارد كه بايد پيشينه تاريخي و وضعيت فرهنگي را بررسي كرد. در خصوص جامعه ايراني به ريشه هاي تاريخي آن اشاره مي كنيم.


2. ريشه هاى تاريخى اين مسأله كه به اقدامات رژيم پهلوى براى گسترش فرهنگ برهنگى، بى بند و بارى و كشف حجاب بر مى گردد، كه توانست بخشى از جامعه ما را دچار اين انحراف كند و بى حجابى را در خانواده ها به صورت يك هنجار و ارزش درآورد. روند گسترش اين معضل، هر چند با وقوع انقلاب اسلامى و فضاى ناشى از دوران دفاع مقدس، تا حد زيادى كنترل شد؛ ولى به دلايل متعددى، رگه ها و ريشه هاى خود را همچنان حفظ نمود و بعد از تغيير محيط ارزشى جامعه و فاصله گرفتن از فضاى معنوى حاصل از انقلاب و دفاع مقدس، دوباره مجال ظهور و بروز پيدا كرد.


3. كوتاهى و بى توجهى برخى از مسؤولان فرهنگى كشور در تثبيت ارزش ها و احكام اسلامى و تعميق بخشيدن به آن، از وسايل ديگر گسترش بدحجابى است.


گفتنى است كه به علت وجود مشكلات ناشى از تثبيت انقلاب اسلامى، جنگ تحميلى، فشارهاى خارجى محاصره هاى گوناگون اقتصادى، سياسى و... باعث شد كه بيشترين وقت و انرژى مسؤولان و دستگاه هاى دولتى به اين امور صرف شود و توجه چندانى به مسائل فرهنگى جامعه و اجراى راه كارها و برنامه هايى در جهت تثبيت و تعميق ارزش ها و احكام اسلامى مبذول نگردد.


4. بعضى از اقدامات انجام گرفته بعد از سال 1368 (از قبيل سياست هاى پولى و ارزى و...) كه به منظور تسريع در روند توسعه و رشد اقتصادى، صنعت و... انجام گرفت، ناخواسته موجب تغيير ارزش هاى جامعه، به سوى هنجارهاى مادى، مدرك گرايى، تجمل پرستى و...گرديد.


5. عملكرد منفى و نامطلوب برخى از دستگاه هاى فرهنگى (از جمله وزارت ارشاد و مطبوعات وابسته در سال هاى اخير) و ميدان دادن به افراد و عناصرى كه هيچ اعتقادى به نظام اسلامى ندارند و با استفاد از تسهيلات مادى و معنوى وزارت ارشاد و فضاى باز و بدون نظارت جامعه، موجبات نشر و ترويج فرهنگ فاسد منحط دوران پهلوى و ارزشهاى حاكم بر جوامع غرب را فراهم و اوضاع فرهنگى كشور را به شدت مسموم و آلوده نمودند به گونه اى كه مقام معظم رهبرى هشدارهاى شديد به مسئولين فرهنگى داده، نارضايتى خود را از عملكرد وزارت ارشاد اعلام نمودند كه در نهايت منجر به استعفاى وزير ارشاد گرديد.


6. برخى از افراط و تفريط هايى كه در سالهاى اوليه انقلاب و بعد از آن در مبارزه با بى حجابى و بد حجابى شد از قبيل استفاده روشهاى خشونت آميز و فيزيكى و... باعث بوجود آمدن تنفر و انزجار و بدبينى به اين حكم الهى گرديد.


7. اجرا نشدن فريضه مهم امر به معروف و نهى از منكر يا نظارت ملى به صورت فراگير و گسترده و نظام مند از طرف آحاد جامعه، كه در روايات متعدد ضامن حفظ و سلامت جامعه از فساد، نا امنى و... شمرده شده است.


ب) عوامل بيرونى: مهمترين عامل بيرونى تهاجم فرهنگى گسترده و همه جانبه غرب به ارزش هاى اسلامى و ملّى ما، براى بى هويت نمودن نسل جوان، تضعيف باورهاى عقيدتى در مردم و در نهايت شكست نظام اسلامى در ايران با استفاده از پيشرفته ترين وسايل تكنولوژى علم از نرم افزارى و سخت افزارى، عناصر وابسته داخل در عرصه هاى فرهنگى و اقتصادى و... در جهت حاكم نمودن فرهنگ و ارزش ها و مظاهر تمدن غرب.


مجموعه عوامل فوق سبب گرديده كه متأسفانه عليرغم گذشت بيش از دو دهه از انقلاب اسلامى، معضل بد حجابى در جامعه اسلامى ما وجود داشته باشد. اما در مورد راه هاى برخورد و مقابله با اين پديده زشت دو راه كار قابل پيش بينى مى باشد:


1. راه كارهاى فيزيكى و برخورد از موضع قدرت با متخلفين البته اين برخورد بايد حساب شده و هنجارمند باشد.


2. كار بنيادى فرهنگى. مسلما برخورد با اين پديده به صورت فيزيكى و از طريق دستگاه هاى دولتى، بسيار دشوار و تا حدّى ناممكن است. زيرا اگر ما در مسئله لباس و پوشش اسلامى صرفا بخواهيم از طريق زور وارد شويم، استدلال و منطق نداشته باشيم و نتوانيم حقانيت ولزوم پوشش اسلامى، آثار مثبت و فوايد و بركات اجراى اين فريضه الهى در ابعاد مختلف زندگى شخصى و اجتماعى افراد و فلسفه حجاب و... را با كار فرهنگى مستمر عميق و ريشه اى با استفاده از دستگاه هاى فرهنگى و رسانه هاى جمعى و مطبوعات و... به زيباترين و بهترين صورت، ارائه دليل و برهان، ثابت كنيم، متأسفانه بايد منتظر رواج و گسترش بدحجابى و رواج ارزشهاى غربى به صورت گسترده در جامعه اسلاميمان باشيم. عامل مهم ديگرى كه مى تواند ما را در مقابله با اين معضل اجتماعى يارى نمايد اهتمام جدى جامعه و دانشجويان به انجام فريضه امر به معروف و نهى از منكر است. بديهى است اگر جامعه در اين زمينه به صورت جدى وارد عمل شود و اين فريضه الهى را منطبق با شرايط و مراتبى كه در شرع مقدس معين گرديده، عملى سازد دستگاه هاى فرهنگى و مراكز موجود در دانشگاه ها نيز بهتر مى توانند در حل اين معضل اجتماعى اقدام نمايند و ضمن تشويق و ترغيب دانشجويان به انجام شؤونات اسلامى، راه كارها و اقدامات بنيادى فرهنگى را در جهت گسترش ارزش هاى اسلامى در بين دانشجويان فراهم سازند. به اميد روزى كه با همكارى مسؤولين و دانشجويان شاهد محيطى سرشار از پاكىو صفا و اهتمام جدى به رعايت ارزش هاى اسلامى در دانشگاه ها باشيم، ان شاءالله.


ناگفته نماند بسياري از ناهنجارهاي اجتماعي از جمله بدحجابي به بي ساماني اقتصادي نيز گره خورده است، معضل بيکاري، تورم و... مولد بسياري از مفاسد اجتماعي هستند که ظهور و بروز آن در شکل هاي مختلف صورت مي پذيرد. از اين رو نظام اسلامي و همه علاقه مندان به اين نظام مقدس بايد در جهت کارآمدي نظام و حل معضلات اقتصادي و اجتماعي تلاش جدي انجام دهند. فرمايشات و رهنمودهاي مقام معظم رهبري در زمينه مبارزه با مفاسد اقتصادي و اجتماعي به شکل قاطع و نيز نهضت خدمت رساني به مردم، در اين راستا ارزيابي مي شود.


براى آگاهى بيشتر ر.ك:


1ـ حداد عادل، فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى


2. فرامرز رفيع پور، توسعه و تضاد


3. على ذوعلم، انقلاب و ارزشها


4. شهيد مطهرى، مسأله حجاب




142_چرا علماي بزرگ در كتاب هاي خود از امام زمان(عج) به يك صورت سخن نرانده اند يكي مي گويد امام زمان(عج) خيلي از مردم را مي كشد يكي مي گويد 7 نفر را مي كشد و ... چرا چنين است؟


علماي بزرگ ما در كتب خود نگفته اند كه حضرت مهدي (عج) خيلي از مردم را مي كشد يا هفت نفر را مي كشد، بلكه آنچه در كتب علماي ما و روايات ما آمده است دو مطلب است.

1 - قبل از ظهور حضرت ظلم و ستم بر جهان غالب مي شود و ظالمين و حاكمان زورگو بسياري از مردم را به قتل مي رسانند در اين هنگام حضرت ظهور مي كند اما نه اينكه اين قتل ها را حضرت انجام داده باشد. امام صادق عليه السلام مي فرمايد قبل از قيام قائم دو مرگ وجود دارد؛ مرگ سرخ و مرگ سفيد تا اينكه از هر هفت نفر پنج نفر مي ميرند و مرگ سرخ، كشته شدن است و مرگ سفيد بيماري طاعون است. (1)


و در روايت ديگري مي فرمايند حضرت خروج نمي كنند تا اينكه يك ثلث از مردم كشته شوند و ثلث ديگر از دنيا بروند و ثلث ديگر باقي بمانند(2).


بنابراين آنچه علما و روايات ذكر كرده اند مربوط به قتل هايي است كه قبل از قيام حضرت توسط ظالمين واقع مي شود از قبيل جنگ جهاني دوم،‌ جنگ ايران و عراق و جنگ هايي كه دجال و سفياني و ديگر ظالمان انجام مي دهند و شيوع بيماري هاي مرموز يا جنگ‌هاي ميكروبي يا اتمي و ...


2 - مطلب دوم اينكه خود حضرت در ابتداي ظهور سيره و روش خود را معرفي نموده و مي فرمايد: انا بقيه الله في ارضه و المنتقم من اعدائه؛ من بقية الله هستم و از دشمنان خدا انتقام مي گيرم.(3)


بنابراين شمشير و اسلحه حضرت متوجه به ظالمين و ستمگران خون ريز است و نسبت به عموم مردم با رأفت و رحمت اسلامي برخورد مي كنند و همين طور كه پيامبر اكرم(ص) كه هم نام با حضرت است رحمه للعالمين بود حضرت بقيه الله هم رحمه للعالمين است.


حضرت حتي بر دشمنان هم اگر مستحق قصاص نباشند ايمان را عرضه مي كند، پس اگر ايمان بياورند يا حاضر شوند در كنار مسلمانان زندگي مسالمت آميز داشته باشند، آنها را رها مي كند. چنانچه امام صادق (ع) در اين رابطه مي‌فرمايند:


هر گاه قائم ما قيام كند ايمان را بر هر ناصبي ( دشمن اهل بيت پيامبر)


عرضه مي‌كند، پس اگر او ايمان بياورد، پس با او كاري ندارد و اگر ايمان نياورد و حاضر شود جزيه (ماليات مخصوص) پرداخت كند او را رها مي كند و اگر حاضر نشود زندگي مسالمت آميز با مسلمانان داشته باشد و ماليات پرداخت نكند و اسلام انتخاب نكند او را به قتل مي رساند.(4)


بنابراين آنچه در سؤال به علماي بزرگ نسبت داده شده صحيح نيست و آن دو مطلبي كه ذكر شد صحيح است.
-------------------
پي‌نوشت‌ها:
1.
معجم الملاحم والفتن، ج 4، ص 291، دهسرخي.
2. همان، ص 75.
3. همان، ج 4، ص 288.
4. موسوعة الامام الصادق(ع)، ج 10، ص 809، قزويني.

143_آيا اين مطلب كه دارندگان آلات موسيقي در آينده از مخالفان حضرت مهدي»عج«هستند صحت دارد؟


روايتى به اين مضمون كه دارندگان آلات موسيقى از مخالفان حضرت مهدى(عج) خواهند بود نيافتيم. تنها در برخى از روايات آمده است از جمله كارهاى ناپسندى كه در آخرالزمان رايج مى‏ شود نواختن موسيقى مى‏ باشد. در مورد خصوصيات ظهور امام زمان(عج) و علائم ظهور آن حضرت كتاب‏هاى
متعددى نوشته شده از جمله:
1- عصر ظهور، كورانى
2- روزگار رهايى، كامل سليمان

144_از وقتي كه يادم مي آيد عاشق امام زمان(عج) بوده ام و هستم و از آن موقع تاوقتي كه به دانشگاه رفتم هر جمعه دعاي ندبه مي خواندم با الآن كه وارد دانشگاه شدم اما الآن اين عشق در من كم رنگ شده است و من بسيار ناراحت هستم و احساس مي كنم بسياري از معنويات در من كم رنگ شده است؟


دانشجوي عزيز و مؤمن! روح انسان داراي حالات مختلف و نشيب و فرازهاي فراواني است. گاه اقبال و ميل و توجه انسان به عبادات فراوان و شديد است و گاه اين ميل كمتر و كم رنگ مي گردد. هر چند كم شدن ميل به عبادت و دعا و معنويات معلول عوامل متعددي است كه به برخي اشاره مي كنيم ولي گاهي اوقات حالت قبض و گرفتگي و بي رغبتي به عبادات براي اين است كه انسان قدر و لذت زمان اقبال و توجه و ميلش به عبادت را بهتر درك كند و متوجه گردد چه نعمتي داشته و ارزش آن را نمي دانسته است.
يعني صفات جلال و جمال الهي انسان رادر ميان امواج قبض و بسط قرار مي دهند تا انسان در اين كشمكش ها رشد يابد و مسير تكامل را بپيمايد.
آن چه در اين ميان مهم و قابل توجه است اين است كه رابطه انسان با خداوند و اولياي پاك او گسسته نگردد و اين ارتباط هر چند كم رنگ همواره برقرار باشد:


گرت هواست كه معشوق نگسلد پيوند

نگاه دار سر رشته تا نگه دارد


همين نگراني و ناراحتي شما گواه است كه اين ارتباط و توجه در شما به فضل الهي وجود دارد و ترس از بريده شدن اين رابطه و احساس خسران و زيان از دوري از معنويات و پيشوايان الهي شما را وادار به نوشتن نامه و طرح اين پرسش كرده است.


براي ادامه ارتباط با كسي بايد اهميت و ارزش آن را درك كرد و از آثار و فوايد و بركات آن آگاه بود. معرفت نسبت به خداوند و امامان معصوم(ع) و به ويژه امام زمان(عج) و پي بردن به ارزش اين ارتباط و آثار آن در دنيا و آخرت رسيدن به سعادت واقعي بايد تقويت اين ارتباط و ادامه آن مي گردد.

بايد با مطالعه پي گير و عميق و استفاده از منابع اصيل و به ويژه كتاب هاي استاد شهيد مطهري و ساير علماي بزرگ و فرهيخته خداوند و اولياي او را عميق تر بشناسيم و با كمال و صفات عالي و فضايل آنها به خوبي آشنا شويم تا نياز به اين ارتباط و ضرورت آن را كه از نياز به آب و هوا و غذا اساسي تر و ضروري تر است را كاملا درك نماييم.

نكته قابل توجه اين است كه معمولا اين زمينه در انسان فطرتا وجود دارد و ميل و رغبت به كشش به سوي معنويات و پاكي در آنها فطري است ولي موانع خارجي مثل توجه بيش از حد به دنيا و تعلقات مادي و غرق شدن در انكار دنيوي و مادي باعث پوشيده شدن اين فطرت خداجو مي گردد و نتيجه آن غفلت و دوري از معنويات مي گردد.


در پايان توصيه هاي زير را كه در بهبود اين ارتباط و تقويت آن مفيد است يادآور مي شويم:


1. ارتباط با دوستان مساعد و صالح و شايسته و همفكر.


2. ارتباط پي گير با مجالس مذهبي و شركت در مراسم مذهبي و روحاني.


3. برنامه منظم و دقيق براي امور معنوي مثل تلاوت قرآن و دعا.


4. دوري كردن از مجالس گناه و قطع رابطه و يا كم كردن آن با افراد غير صالح.


5. خواندن دعاهاي مربوط به امام زمان(عج) و زياد به ياد آن حضرت بودن كه زيادي ياد، محبت محبوب را در دل انسان زياد مي كند.


6. مراقبت از اعمال و كردار و افكار و محاسبه آنها هنگام خوابيدن.




145_ آيا ادعاى اينكه امام زمان صورت وجودى خداست درست است؟

مقدمه اول: خداوند را ذاتى است و اسماء و صفاتى و ما بخاطر محدوديت وجودى از شناخت ذات حضرت حق محروميم ولى از طريق اسماء و صفات در حدّ قابليت خويش و بهره وجودى مان خدا را مى شناسيم. در قالب يك مثال براى ما امكان شناخت ذات و حقيقت افراد ميسّر نيست بلكه ما آنها را از طريق افعال و حالات و اوصافشان مى شناسيم چرا كه ذات آدمى امرى مجرّد و برهنه از ماديّت است و از طريق امور محسوس خارجى نمى توان امر مجرد (نَفْس) را شناخت بلكه بايد با علم حضورى به روح و نفس معرفت حاصل نمود.
آنچنانكه هر كس به خويشتن علم حضورى دارد.
مقدمه دوم: همه موجودات عالم امكان آيات و نشانه هاى حضرت حق اند. كه هيچ هوّيتى از خود ندارند جز اينكه دلالت كننده بر آن وجود مطلق (خداوند) مى باشند. و هر كس به قدر وسعت وجودى اش نشانگر اسماء و صفات خداى سبحان است و در آئينه وجود هر موجودى مى توان جلال و جمال حضرت معبود را مشاهده نمود.
(هر كه را حُسنى بود آئينه دار روى اوست) اما بعضى موجودات آيت و نشانه بودن شان بسيار محدود و ضعيف و بعضى ديگر بسيار وسيع و شديد و حضرات معصومين(ع) چون واسطه فيض اند و رابطه بين عالم غيب و شهود. و به مضمون زيارت جامعه كبيره: (سلام بر شما اى خاندان نبوت حجت هاى خدا بر اهل دنيا و آخرت... خداوند شما را به جانشينى خود در زمين پسنديد... بواسطه شما خداوند هستى را آغاز نمود... شما نشانه هاى خدائيد بر بندگانش و نشانه هاى خدا با شماست...) و لذا آئينه تمام نماى اسماء و صفات حضرت حق اند.
همانگونه كه ما در آئينه صورت اشياء را مى بينيم. و صورت در اين مثال نمايش و جلوه اشياء است. در آئينه وجود انسان كامل مى توان حضرت حق را مشاهده نمود. و منظور از مشاهده حضرت حق رؤيت حسى و بصرى نيست چرا كه پروردگار نه محسوس است و نه مركب. بلكه غرض اينست كه انسان كامل (معصوم)جلوه و مظهر جلال و جمال پروردگار است آنهم به كامل ترين وجه از اين رو در هيچ آئينه و مرآتى بهتر از مرآت انسان كامل نمى توان حق را مشاهده كرد. از اين رو امام على(ع) فرمود:
براى خداوند هيچ آيت و نشانه اى بزرگتر از من نيست. (ر.ك: نورالثقلين 5/491/5) چون حضرات معصومين(ع) نور واحداند كُلُّهم نورٌ واحد) اين حكم حضرت امير(ع) نسبت به بقيه معصومين نيز جارى است و لذا وجود تابناك و مقدس حضرت صاحب الزمان(عج) عظيم ترين آيت و نشانه پروردگار است. و اسماء و صفات خداوند را به بهترين صورت مى توان در مرآت وجودى حضرت ولى عصر(عج) مشاهده نمود. به عبارت ديگر عالى ترين و تابناك ترين جلوه و ظهور حضرت حق در آئينه انسان كامل (معصوم) محقق مى گردد. نكته حائز اهميت در اين زمينه اينست كه به هيچ وجه نبايد از لفظ صورت معناى هيئت، شكل، قيافه و يا فعليت را منظور داشت چرا كه اين معانى با اطلاق و وجوب وجودى پروردگار سازگار نمى باشد.

146_منظور از کشته شدن شيطان به دست آن حضرت امام زمان (عج) چيست؟


در قرآن مجيد از شيطان نقل مي كند كه پس از اين كه - به دليل عدم سجده بر انسان و تمرد از دستور الهي - رانده شد به خداوند عرض كرد: «قال رب فانظرني الي يوم يبعثون؛ شيطان گفت: پروردگارا مرا تا روزي كه برانگيخته خواهند شد مهلت ده» (حجر، آيه 36).

شيطان در اين درخواست دو مطلب از خداوند متعال خواسته است:


1. به او مهلت داده شود.


2. اين مهلت تا قيامت و روز مبعوث شدن بندگان ادامه داشته باشد.


پاسخ حضرت حق تعالي به درخواست او چنين است: «قال فانك من المنظرين، الي يوم الوقت المعلوم؛ فرمود: تو از مهلت يافتگاني، تا روز و وقت معلوم» (حجر، آيه 37 و 38).


يعني خداوند متعال به او مهلت داده است و درخواست اولي او را اجابت كرده است. اما درخواست دوم او را كه خواسته بود تا روز قيامت مهلت داشته باشد اجابت نشده است بلكه تا روز و وقت معلوم به او مهلت داده شده است.


اما پرسش اين است كه وقت معلوم چه زماني است؟


در بحارالانوار، ج 60، ص 221 از امام صادق(ع) روايتي دارد كه «ابن وهب از امام درباره سرنوشت ابليس در آيه مذكور آمده است پرسش مي كند كه اين روز چه روز و زماني است؟ امام مي فرمايند: اي وهب آيا تصور مي كني كه آن روز، زماني است كه خدا در آن روز مردم را مبعوث مي كند (اين چنين نيست) بلكه خداوند ابليس را تا روز قيام قائم ما مهلت مي دهد. در آن زمان، حضرت ابليس را محكم مي گيرند، گردن او را مي زند و آن روز زمان معلوم است».


هدف اصلي انسان، سعادت است و سعادت در جامعه بشري با حكومت حضرت مهدي(عج) حاصل مي شود كه در آن زمان زمين پر از عدل و داد مي شود و خبري از كفر و ظلم نيست. در آن زمان قلب ها از وسوسه هاي شيطاني پاك مي شود و فساد نابود مي گردد. در اين روز ابليس - رئيس شيطان ها - كه كاري جز وسوسه و به انحراف كشاندن جامعه بشري ندارد به عنوان اصل فساد گردن زده مي شود. پس منظور از كشته شدن ابليس و شيطان به دست حضرت، به قتل رساندن شخص شيطان و پايان مهلتي است كه به شيطان داده شده بود.

البته قتل شيطان و ابليس به معناي از بين رفتن همه شياطين - به ويژه انسان هاي شيطان صفت نيست.
زيرا تكليف برقرار است و تكليف دائرمدار اختيار خير و شر است و برخي انسان ها هستند كه نقش شيطان را بر عهده دارند. ضمن اين كه نفس اماره نيز است. اما رئيس شيطان ها - ابليس - كه نقش اساسي براي انحراف و گناه دارد از بين مي رود.

براي آگاهي بيشتر ر.ك: تفسير الميزان، ج 14، ص 169 - 167 ذيل آيه 38 سوره مباركه حجر و ص 184 ذيل بحث روايت از آيه مذكور مراجعه شود.



147_ آيا امامان هم جز 313 نفر ياران امام زمان(عج) هستند؟

بنابر آنچه از روايات بدست مي آيد اين 313 تن از نخستين گروندگان به حضرت هستند كه در انتظار ظهور بوده اند و بر اساس روايات در واقع اين گروه از فرماندهان و ياران اصلي امام هستند لذا از اين گروه در روايات به «نقباء» «خواص» و «ذخر الله» (ذخيره الهي) تعبير شده است. حتي در بعضي از روايات آمده كه 50 تن از اين افراد از بانوان مي باشد.

با استفاده از روايات، ائمه(ع) جزء اين 313 تن نيستند لذا در روايات در بحث ديگري از رجعت ائمه سخن مي گويند كه البته در اينكه آيا همه ائمه(ع) رجعت مي كنند يا بعضي از آنها، آنچه از روايات بدست مي آيد رجعت اميرالمؤمنين(ع) و امام حسين(ع) است.

148_چرا در موقع سلام به امام زمان(عج)،دست خود را برروي سر مي گيريم؟


به هنگام يادآورى وجود مبارك حضرت و ذكر و ياد او و دعاى براى آن حضرت اين عمل براى ابراز احترام و بزرگداشت انجام مى گيرد و نقل شده است كه در حضور امام رضا(ع) اسم مبارك امام زمان(ع) برده شد، آن حضرت براى احترام برخاستند و دست بر سر نهادند.
ضمن آن كه اين عمل مستلزم اعلام تذلل و احتياج شديد و استغاثه به آن حضرت است.


149_علت نهي در بردن نام امام زمان (عج )مربوط به عصر خاصي است يا زمان حاضر را نيز شامل مي شود؟

از مجموع رواياتى كه در رابطه با حرمت، بردن نام حضرت مهدى(ع) از معصومين(ع) نقل شده استفاده مى شود كه نهى از ذكر نام آن حضرت و تأكيدى كه در اين مورد شده است مربوط به همان زمان غيبت صغرى و ايام بعد از ولادت امام تا آغاز غيبت كبرى بوده كه هم امام حسن عسكرى(ع) و هم خود آن حضرت سعى بليغ داشتند كه حتى شيعيان نيز از ولادت و محل و چگونگى زندگى حضرت مطلع نگردند.
زيرا مى دانستند خليفه وقت كاملاً مراقب است كه امام دوازدهم شيعيان بوجود نيايد، مبادا حكومت هاى جابر را سرنگون كند و بساط عدل را در جهان بگستراند. اما در دوران بعد مانند عصر ما، هيچگونه حكمتى در منع از ذكر نام آن حضرت به نظر نمى رسد، (كتاب مهدى موعود، ص 236).

در سؤالى كه در اين رابطه از بعضى فقهاء موجود شده است فرموده اند: ظاهرا حكم (حرمت) مخصوص زمان تقيّه بوده است و احتياط در زمان حاضر اين است كه با القاب نام آن حضرت برده شود.

البته بنا بر نظر برخي محققان مانند آيت الله معرفت اسمي که ذکر آن ممنوع شد -ا ح م د - است زيرا در انجيل بشارت به بعثت پيامبري احمد شده است و لذا اگر شيعيان اين وصف حضرت حجت(عج) را به کار ببرند چه بسا دست آويز مسيحيان شود که پيامبر آخر الزمان هنوز مبعوث نشده است.

در زمان حاضر بردن نام مخصوص آن حضرت كراهت دارد(طبق سؤال از دفتر آيت الله بهجت)


150_ خوف از مرگ و عدم شناخت امام زمان(عج)ذهنم را مشغول كرده چه كنم؟


يكى از صفات برجسته مؤمن، خوف و رجاء (بيم و اميد) است. روايات زيادى وجود اين دو خصيصه را تحسين كرده و آن را از نشانه هاى ايمان شمرده اند.
البته آنچه كه ممدوح و پسنديده است وجود هر دو قسمت به يك مقدار و اندازه است، طورى كه هر كدام را بر كفه ترازويى بگذارند با هم مساوى مى شود، اين گونه خوف مربوط به خصلتى مى شود كه كمال محسوب مى شود مانند خوف از خداوند، خوف از معصيت، خوف از جهنم و...، در مقابل خوف ناپسند نيز داريم كه از جمله آنها خوف از مرگ است، با توجه به اين كه از مرگ فرارى نيست و به قول قرآن مجيد مرگ تمام افراد بشر را درك خواهد كرد هر چند در برج هاى بلند و قلعه هاى دست نيافتنى باشند.
خوف از مرگ دلايل مفصلى دارد كه در اينجا نمى گنجد ولى مهمترين آن آماده نشدن انسان براى رويارويى با خداوند متعال و عرضه اعمال خود به درگاه الهى است، اگر شخصى ارتباط قلبى خود را با خداوند تقويت كرده و موانع ديدار و لقاء (گناهان، صفات ناپسند اخلاقى، اعتقادات نادرست) را از ميان بردارد، بالطبع به مرگ به چشم يك مجرايى كه از آن مى توان به ديدار يار رسيد خواهد نگريست، رواياتى كه دلالت بر راحت شدن و خلاص شدن انسان توسط مرگ دارد بدين معنى توجيه مى شود، هر قدر آمادگى انسان بالا رود به مرگ خود به چشم نردبانى براى ترقى خواهد نگريست چرا كه اگر نواقصى در روح خود داشته باشد در عالم برزخ مسير تكامل را پيموده و موقع قيامت با رويى باز، پيشانى بلند و پرونده اى سفيد به ديدار خداوند خواهد رفت، حال اگر ترس از مرگ به خاطر از دست رفتن فرصت ها و عدم شناخت خداوند و امام زمان بوده باشد، شايد بتوان گفت كه چندان هم ناپسند نيست هر چند كه راهش خوف و ترس از مرگ نيست، بلكه آنچه كه بايد مورد علاج و درمان واقع شود شناخت و معرفت قلبى نسبت به خداوند و ائمه اطهار(ع) است:
اولاً آنچه كه ملاك بندگى است ملاقات امام زمان(ع) نيست بلكه معرفت مقام نورانيت امام(ع) كه همان معرفت خداوند است مى باشد حال اگر ملاقاتى دست داد زهى سعادت! و تنها راه معرفت نيز انجام دادن لوازم بندگى و عبوديت از قبيل ترك محرمات و مكروهات، انجام واجبات و مستحبات، آراسته شدن به اخلاق نيكو و پسنديده (همانند حسن خلق، زهد، قناعت، سخاوت، اخلاص، حلم، حفظ زبان، صدق، خيرخواهى و...) و پيراسته شدن از خصايص شيطانى و ناپسند (همانند حسد، غضب، سوء خلق، دنيا دوستى، عجب و تكبر، كينه، بخل، مكر و...) و تصحيح اعتقادات از طريق استدلال و تفكر مى باشد، ما به هر شغل و امرى در اين دنيا اشتغال داريم نبايد از انجام اين امور غافل شويم وگرنه ترس از مرگ ما را راحت نخواهد گذاشت و مشكلات اخروى آن بسيار بيش از گرفتارى هاى دنيوى آن است ولى در اثر عمل به توصيه هاى فوق ترس از مرگ زايل شده و نور معرفت در قلب شخص پديدار شده آرام آرام به شوق و عشق و محبت الهى تبديل خواهد شد.



151_ابزار دفاع امام زمان(عج) هنگام ظهورچيست؟


سؤالاتى كه درباره ابزار دفاعى آن حضرت قابل طرح است عبارتند از:

1- آيا ابزار دفاعى آن حضرت سلاح سردى چون شمشير خواهد بود يا نه؟


2- مفاد روايات اسلامى كدام نظريه را تأييد مى كند؟


3- آيا تكامل صنعتى و ماشينى در آن روزگار از بين خواهد رفت يا نه؟

مى گوييم براى يافتن پاسخ اين سؤالها هم از منابع حديث و هم از دلايل عقلى مى توان كمك گرفت اما به نظر عقل: هيچ دليلى وجود ندارد كه با جهش جامعه انسانى به سوى حق و عدالت ترقى جامعه متوقف گردد.
افزون بر آن يكى از پايه هاى استقرار حكومت واحد جهانى به هم پيوستگى دنيا از نظر وسايل ارتباطى است و اين موضوع بدون تكامل صنعتى ممكن نيست. پس بعيد نيست بگوييم همان گونه كه قلم كنايه از علم و فرهنگ است. شمشير هم كنايه از قدرت و نيروى نظامى مى باشد.

از همين جا مى توانيم به اين سخن اعتراف كنيم كه نمى توانيم نوع اين سلاح را نه از نظر مادى يا روانى بودن و نه از جهات ديگر تعيين كنيم. همين اندازه اجمالاً مى توانيم بگوييم يك سلاح برتر خواهد بود. هم چنان كه مى دانيم آن سلاح سلاحى نيست كه گناهكار و بى گناه را با هم نابود كند. و اما به نظر احاديث:

احاديثى كه نقل شده، به نوبه خود هر كدام تكامل علوم را در ابعادى مختلف براى انسان گوشزد مى كنند. از باب نمونه در كتاب منتخب الاثر عناوين ذيل را مشاهده مى كنيم كه همگى بر پيشرفت و رشد علوم آن روزگار دلالت مى كنند:

1- باب سوم در اين كه زمين، كنوز و معادن خود را اظهار مى كند. در اين باره ده حديث است. از باب نمونه: موسى بن جعفر(ع) فرمود: براى آن حضرت گنجينه هاى زمين ظاهر مى شود و هر امر دورى براى ايشان نزديك مى گردد.


2- باب چهارم: در اين كه بركات سماوى و ارضى و غير اين دو ظاهر مى شوند ودر آن 12 حديث است. از باب مثال: پيامبر(ص) فرمود: در زمان آخر امتم مهدى خروج مى كند و حال آن كه باران او را سيراب و زمين نباتاتش را بر وى عرضه مى كند.


3- باب يازدهم در اين كه زمين در دولت وى عمران مى يابد. در اين زمينه 5 حديث وارد شده است. از آن جمله: حضرت فرمود: روى زمين خرابى باقى نمى ماند مگر اين كه مهدى آن را آباد مى كند.


4- باب دوازدهم در اين كه امور در عصر ايشان تسهيل پيدا كرده و عقول مردم هم تكامل پيدا مى كند و در آن 7 حديث نقل شده است. از باب نمونه امام صادق(ع) فرمود: در زمان قائم آل محمد(ص) مؤمنى كه در مشرق است برادر خود را كه در مغرب است مى بيند. همين طور مؤمنى كه در مغرب است برادر خود را كه در مشرق است، مشاهده مى كند.




152_امام زمان(عج) چه كتابى را براى شيعيان مناسب دانسته اند؟


مشهور است كه امام زمان(عج) درباره كتاب شريف «كافى» فرموده اند: الكافى كاف لشيعتنا
؛ كتاب كافى براى شيعيان ما كافى است

153_در مورد ظهور آقا امام زمان(عج) چه کتاب هايي مفيد مي باشند؟

در اين زمينه به كتابهاى زير مراجعه كنيد:

1- چشم به راه مهدي، جمعي از نويسندگان، دفتر تبليغات اسلامي قم.


2- در انتظار ققنوس، ترجمه عليزاده، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره).


3- امامت و مهدويت، آيت الله صافي، جامعه مدرسين قم.


154_آيا درست است كه با ظهور امام زمان(عج)،دين جديدي آورده مي شود؟


به اين مضمون رواياتى آمده است:

1- عن ابى خديجه، عن ابى عبدالله(ع) قال: اذا قام القائم(ع) جاء بامر جديد كما دعى رسول الله(ص) فى بدو الاسلام الى امر جديد هنگامى كه قيام كند قائم(عج) امر جديدى را مى آورد همان گونه كه پيامبر در بدو اسلام به امر جديدى دعوت كرد؛بحار، ج 52، ص 338.


2- همچنين در ضمن روايتى از امام باقر(ع) آمده است: يقوم بامر جديد و سنة جديدة و قضاء جديد، على العرب شديد قيام مى كند [امام زمان(عج)] به امر جديدى و سنت جديد و قضاوت جديد و بر عرب سخت خواهد بود؛(بحار، ج 52، ص 349).


اينگونه روايات از يك سو بيان يك واقعيت در حال شكل گيرى را به اطلاع مى رساند كه در سطح جهانى نظريه پردازان جدا افتاده از وحى الهى با قرائت هاى مختلف، جامعه و مردمان را از سرچشمه وحى محروم مى سازند و هر چندگاه با دكترين هاى غيرقابل پيش بينى جوامع بشرى را گرفتار بحران مى سازند.


و از سوى ديگر يك واقعيت شكل گرفته را به آگاهى مى رساند كه در ميان اعراب با شروع زاويه انحراف پس از رحلت پيامبر(ص) و دورى از اهل بيت(ع) و مفسران واقعى قرآن، بسيارى از معارف و احكام و ارزش هاى اسلامى تغيير يافته است.


و از سوى ديگر اين گونه روايات هشدارى جدى به پيروان واقعى اسلام است، كه متوجه خطر انحراف و تغيير در دين باشند و با حداكثر تمسك به قرآن مجيد و سنت پيامبر(ص) و سيره اهل بيت(ع) از تغيير ارزش ها در زندگى شخصى و اجتماعى خود جلوگيرى كنند.




156_در زمان امام عصر«علیه السلام» که جهان پر از عدل و داد می شود دیگر گناه وجود ندارد و مردم بدون درد سر به بهشت خواهند رفت آیا این بر خلاف عدالت خدا نیست؟

در زمان امام عصر«علیه السلام» که مردم گناه نمی کنند بدین لحاظ نیست که اختیار از آنان سلب شده ناخودآگاه راستی و درستی گرایش پیدا می کنند بلکه بخاطر این است که عوامل تربیت در آن زمان بسیار و عوامل فساد کم است و با اینکه مردم دارای غرائز باشند نظر به اینکه از برنامه های آموزنده و تربیت های اصیل برخوردارند به گناه آلوده نمیشوند و در زمان ما مطلب به عکس است یعنی برنامه های تربیتی بسیار کم و ناقص و عوامل فساد فراوان و اینکه خداوند ما را در این زمان قرار داده است برخلاف عدالت نیست زیرا می توانیم علی رغم همه عوامل فاسد با استقامت و کوشش دامن خویش را به فساد و بزه کاری نیالائیم و از گناه و زشتی گناه کناره بگیریم و چون ترک گناه در صورتی که زمینه برای گناه بیشتر فراهم باشد مشکل تر است ارزش و ثواب آن هم افزونتر خواهد بود.

157_آیا آنان که در این جهان نیستند به دیدار امام زمان«علیه السلام» نایل می شوند؟


به طوری که در روایات آمده است خداوند متعال برای ظهور امام زمان«علیه السلام» افرادی را زنده می کند تا هنگام ظهور در رکاب امام زمان«علیه السلام» باشند و در دعای عهد از امام صادق«علیه السلام» روایت شده است که هر که چهل روز صبح آن را بخواند از یاوران حضرت قائم«علیه السلام» باشد و اگر پیش از ظهور آن حضرت از دنیا برود خدا او را از قبر بیرون آورد که در خدمت آن حضرت باشد(3).
و در این دعا این جمله آمده است:
«اللهم ان حال بینی و بینه الموت الذی جعلته علی عبادک حتماً مقضیافاخرجنی من قبری...؛ خدایا اگر میان من و امام زمان«علیه السلام» مرگی که آن را بر بندگانت حتمی قراردادی حایل شد مرا(زنده کن و) از قبر بیرون آور».

بر این اساس، ممکن است انسان دعا کند ا زخدا بخواهد که هنگامی که خداوند آن حضرت را ظاهر می سازد و او را زنده کند تا در رکاب امام زمان«علیه السلام» باشد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
3) مفاتیح الجنان، ص 701.

158_این که حدیثی آمده که امام زمان«علیه السلام» پس از ظهورش کتب آسمانی را از غاری بیرون می آورد و براساس آنها میان اهل آنها حکم میکند ؟


مضمون حدیث مذکور با آیه منافات ندارد زیرا در حدیث نیامده که اهل آن کتب آسمانی اعمال شان مورد قبول است و روز قیامت از زیانکاران نخواهند بود مضمون حدیث این است که امام زمان«علیه السلام» در میان اهل کتب بر اساس کتاب های آنها حکم می کند.

ولی نکته قابل توجّه این است که در بسیاری از دعاها آمده است که امام زمان«علیه السلام» تمامکافران را که اسلام را نپذیرند از بین میبرد حدیث مذکور چگونه با این ها سازگار است؟


پاسخی که در این زابطه به نظر میرسد این است که این حکومت که برای هر کسی از هل ادیان آسمانی براساس دین خودش قضاوت شود ممکن است در مراحل آغاز حکومت آن حضرت باشدو می دانیم که حقانیّت اسلام و پیامبری پیامبر اسلام و امامت امامان معصومین«علیهم السلام» برا اثبات حقانیّت اسلام از آن کتاب ها و آیات استفاده کند تا آنان براساس کتابهای خودشان حقانیّت اسلام را درک کرده مسلمان شوند.

159_اگر امام زمان(عج) حضور دارند چرا به داد فقرا و بيچارگان نمى رسند؟


در اين كه امام زمان(عج) حضور داشته و ناظر بر اعمال ما هستند و فعلاً طبق مصلحتى غايبند شكى نيست؛ اما آنچه در ذهن بعضى از ما در رابطه با فلسفه وجود آن حضرت متصور است كه كار آن حضرت رسيدگى به فقيران و بيچارگان و مظلومان و شفاى مريضان و اداى قرض ها مى باشد، به صورت كلى صحيح نيست؛ گرچه ما منكر اين نيستيم كه حضرت به اذن خدا، قادر به انجام همه اين كارها هستند؛ ولى بنا نيست امور عالم بر اساس كرامات و معجزات حل شود؛ زيرا با قانون عليّت و اسباب سازگار نيست.

تسلط ظالم نيز در اثر عملكرد خود مردم است و بايد علل و عواملى را كه باعث شده ستم كاران بر آنها مسلط شوند در خود آنان جست وجو كرد. آرى در مواردى كه مردم وظيفه خود را انجام دادند، اما نياز به امداد غيبى نيز داشتند، خداوند عالم از طريق حضرت ولى عصر(عج) يا از راه هاى ديگر مؤمنان را يارى خواهد كرد؛ چه اين كه شواهد تاريخى دليل زنده اى بر اين مدعا است.

با مطالعه جنگ هاى زمان صدر اسلام، خواهيد ديد كه قدم هاى اوليه را خود رسول خدا(ص) و مسلمانان بر مى داشتند و به ميدان مبارزه مى رفتند؛ آن گاه كه كار از راه عادى قابل حل نبود، امداد الهى نصيب آنان مى شد. در انقلاب خودمان نيز در ابتدا مردم با تظاهرات و تحمل شدايد و زندان و شكنجه، كار را شروع كردند و وقتى خداوند ديد كه واقعاً مردم از ظلم متنفّر شده و تشنه عدالتند، امدادهاى خودش را در مقاطع مختلف نصيب آنان كرد.

در ثانى شيوه و سيره عملى امام عصر(عج) مانند ساير ائمه اطهار(ع) است؛ يعنى، همان طور كه در زمان آن بزرگواران اين طور نبود كه مردم ستمديده، فقير و يا مريض فوراً نزد ائمه بيايند و حل مشكل را از آنان بخواهند؛ بلكه اگر مى آمدند ائمه آنها را امر به جهاد و مبارزه و يا صبر در مقابل شدايد مى كردند و به طور كلى امام زمان و ساير ائمه(ع) طبق برنامه تنظيم شده از ناحيه خداوند عالم عمل كرده اند و سر مويى خارج از فرمان هاى او و خلاف قانون عليت رفتار ننموده اند.

با اين حال آن بزرگواران به خصوص امام زمان(عج)، در موارد فراوانى به نيازمندان كمك كرده و از آنها دستگيرى نموده اند و يا نسبت به افراد مشتاق و شايسته، نظر لطف خود را بروز داده اند و... .


160_آیا امام زمان(عج) از غذای این جهان تغذیه می کند؟


امام زمان(عج) و نوع زندگی و معیشت ایشان تمام از اسرار آنهاست که جز اولیاء خداوند کسی از آن اطلاع ندارد. ولی همانطور که در قرآن کریم می خوانیم خداوند متعال حضرت مریم علیهم السلام را بدون اینکه کسی برای او غذا بیاورد تغذیه می کرد آنهم از طعام بهشتی در سوره آل عمران آیه 37 می فرماید:
کلما دخل علیاً ذکریا المحراب وجد عندها رزقاً قال یا مریم انی لک هذا قالت هو من عندالله ان الله یرزق من یشاء بغیرحساب.

یعنی: هرگاه زکریاعلیه السلام به محراب عبادت مریم علیها السلام میآمد غذای مخصوصی در آنجا می دید، از او پرسید: ای مریم این را از کجا می آورده ای؟!


گفت: این از سوی خداست، خداوند به هرکس بخواهد بی حساب روزی می دهد.


پس با قبول قدرت لایزال الهی و با پذیرش وقوع این امور نسبت به اولیاء الهی، امام زمان(عج) تحت عنایت حضرت حق به حیات مبارک خود ادامه میدهند و از نعم الهی بهره مندند.



161_ با آنکه می دانیم که خداوند امام زمان(عج)را از گزند دشمنان و بلاها محفوظ نگه می دارد چرا در بسیاری از روایات آمده است که برای سلامتی او دعا کنیم


آنچه مسلم است این است که خداوند امام زمان«علیه السلام» را زنده نگه می دارد تا آن بزرگوار ظاهر شده و جهان را پر از عدل و داد کند، ولی همین اولیاء الهی که از این امر مسلم مطلع هستند به ما دستور داده اند تا برای ایشان دعا کنیم و قطعاً دعا کردن برای امام زمان(عج) بیاثر نیم باشد و آنچه شخص و قطعی است اثرات این دعا برای خود دعا کننده است، زیرا خود این ادب توجه به آن وجود مقدس و دعا برای سلامتی ایشان و توجه به محفوظ بودن ایشان از شر آنه که خداوند آفریده و روان کرده و برآورده و ایجاد نموده و صورت کشیده...(6) برای خود ما اثر تربیتی زیادی دارد و ما را روحاً مهیا میسازد تا با توجه دائم و ذکر آن وجود مقدس اخلاق یاران و صفت شیعیان مخلص را در خود احیا کرده و پرورش دهیم.

گذشته از اینهمه رحمتها و نعمتها از خداوند است و با اینکه خداوند متعال تخلف وعده نمیکند ولی به ما دستور داده اند دعا کنیم که آنچه را برای انبیایش وعده داده به ما بدهد(7).

« بخش پاسخ به سؤالات »
6) اللهم اعذه من شرجمیع ما خلقت و ذرأت و برات و انشأت و صورت... دعا در غیبت امام زمان(عج) مفاتیح الجنان مرحوم قمی.

7) ربنا آتنا ما وعدتنا علی رسلک... انک لاتخلف المیعاد آل عمران 194.




162_ آیا امام زمان از سلاح های مخرّب اتمی برای پیشرفت حکومت خود استفاده خواهد کرد و اگر چگونه قیام آن حضرت به پیروزی در سطح جهانی منتهی خواهد شد؟


آنچه مسلّم است این است که قیام امام زمان«علیه السلام» با موفقیّت همراه خواهد بود و حکومت عدل جهانی اسلام به دست آن حضرت تشکیل خواهد شد.

این نیز قطعی است که آن حضرت از سلاحهای مخرب اتمی که افراد بیگناه هم با آن کشته شوند، استفاده نخواهد کرد امّا این مطلب که سلاح ها از کار خواهد افتاد یا با وجود این سلاح ها آن حضرت، توفیق پیدا خواهد کرد حکومت خویش را در سطح جهانی گسترش دهد دقیقاً روشن نیست و ما دیدیم قیام ملت مسلمان ما علیه رژیم طاغوتی که تا دندان مسلّح بود بدون هیچگونه سلاحی با موفقیّت به پیروزی رسید با این وصف، پیروزی امام زمان در برابر قدرتها به ویژه با توجّه به اینکه آن حضرت از قدرت ولایتی اعجاز آمیز برخوردار، میباشد هیچ استبعادی نخواهد داشت.