گفتگویی درباب علوم غریبه

تب‌های اولیه

20 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
گفتگویی درباب علوم غریبه

گفتگویی درباب علوم غریبه


سلام این مباحث را با اجازه مدیریت محترم سایت و سایر اساتید شروع میکنم چون متایفانه جامعه ما امروز پر از خررافات و مسائلی است که مبنای شرعب و علمی ندارند و فقط وسیله شیادی می باشند

* گفتگوی زیر مصاحبه­ای است که با یکی از متخصصان علوم غریه انجام داده­ام. زمان زیادی است که او را می­شناسم و پیشتر چندین نوبت با او صحبت­هایی راجع به علوم غریبه داشته­ام و چندباری هم شمه­هایی از کارهایش را شخصاً دیده­ام. نسبتاً جوان است و هیچ ممیزه ظاهری خاصی ندارد که نشان از تخصصش داشته باشد. از نزدیک او را می­شناسم و به راستی و درستی­اش باور دارم. وضع اقتصادی متوسط است و شغل خودش را دارد و میدانم که از این طریق درآمدی نداشته است.همچنین اینجا و آنجا توانایی­هایش را دستمایه­ی برتری­جویی قرار نمیدهد. تمام این ویژگی­ها بعلاوه­ی مشاهداتم از برخی کارهایش، مرا در باور به گفته­های او موجه می­سازد و این توجیه ـ اگر خوانندگان مصاحبه نظر مشابهی راجع به صدق من داشته باشد ـ می­تواند به خوانندگان نیز منتقل گردد.

خیلی ممنون که وقت گفتگو دادید. ابتدا توضیح بدهید که چه مدت است که وارد وادی علوم غریبه شده اید؟

حدود 14 سال است که وارد این وادی شده­ام.

برای ورود به این حوزه باید ویژگی­های خاصی داشت یا هر کسی می­تواند وارد شود؟

به طور کلی، به جز حدود 20 درصد افراد که در این وادی هیچ توفیقی کسب نمی­کنند، دیگران می­توانند وارد این وادی شوند.

بین زن و مرد، سن­های مختلف، مذهبی بودن یا نبودن برای ورود به این وادی تفاوتی هست؟

بستگی به این دارد که وارد چه حوزه­ای می­خواهید بشوید و چه کاری می­خواهید انجام دهید. همه می­توانند وارد شوند، مثل داستان ورزش.برای ورزش ممکن است کسی روزی یک ساعت ورزش کند و به حدی برسد و شخص دیگر سه یا پنج ساعت برای رسیدن به همان حد باید تمرین کند. در این وادی هم استعداد افراد متفاوت است.

کار اصلی که در علوم غریبه انجام می­شود چیست؟ ظاهراً بخش عمده­ی آن مربوط به ارتباط­گیری با نیروها یا موجوداتی است که ورای زندگی روزمره انسان­ها و جهان مشهود هستند.

علوم غریبه شاخه­های مختلفی دارد. پنج شاخه که به علوم «خمسه­ی محتجبه» معروفند و عبارتند از: کیمیا، لیمیا، هیمیا، سیمیا و ریمیا.هر کدام از اینها توضیحات خودشان را دارند. یکی از اینها مربوط به تسخیرات می­شود.به طور خلاصه اگر بخواهیم این پنج شاخه را توضیح دهیم، کیمیا که مردم آن را به صورت تبدیل مس به طلا می­شناسند، ولی به طور کلی مربوط است به تبدیل عناصر پست­تر به عناصر برتر. حتی برخی تفسیر می­کنند و تبدیل روح انسان به روح متعالی را زیرمجموعه­ی کیمیا میدانند.

فکر میکنید کیمیا در این عصر و دوران هم وجود دارد؟ یا اصلاً زمانی واقعاً وجود داشته؟

بله، وجود داشته.

فقط مس را طلا می­کردند یا فلزهای دیگر را هم تبدیل می­کردند؟

ببینید کیمیا به طور کلی وجود داشته و به دو گونه بوده. یکی بحث علمی بوده با دستورالعمل­های خاص خود ، که طی آن مس( و نه فلز دیگری) تبدیل به طلا می­شده.

اینکه فقط مس در کیمیا استفاده میشود، به دلیل ویژگی شیمیایی خاص این فلز است؟

بله به همین خاطر است. بحث دیگر بحث افراد صاحب نفس بوده. مثلاً داستانی هست که می­گوید شخصی برای استفاده مادی دنبال کیمیا بود. این شخص جایی با شیخی روبرو میشود و شیخ از او می­پرسد که «دنبال کیمیا هستی؟»او ابتدا انکار می­کند اما سپس اقرار می­کند. شیخ به همان قاشقی که با آن شربتش را هم می­زده میدمد و قاشق طلا می­شود. و به او میگوید برو مس وجود خود را طلا کن الان این قاشق را نوادگان آن فرد دارند و قاب کرده­اند.

شما خودتان این قاشق را دیده­اید؟

هنوز نه، ولی دوستی که این داستان را تعریف می­کرد خودش دیده بود. یک قاشق نقره است که قاب شده و از جلوی قاشق تا نیمه­ی دسته­ی قاشق یعنی تا جایی که نفس آن شیخ خورده طلا شده و بقیه­اش نقره است. این حکایت افراد صاحب نفس است که هرچیزی حتی چوب را می­توانستند به طلا تبدیل کنند. مثلاً شیخ بهایی با پیر پالان دوز آشنا می­شود، اشاره می­کند و ابزار او که احتمالا آهنین بوده در دستش طلا می­شود.

اما لیمیا .... قبل از ادامه بگذارید تا برای اینکه راحت­تر بشود این پنج کلمه را در خاطر داشت این را بگویم که اگر حرف اول این پنج علم را کنار هم بگذاریم می­شود «کله سر» [kollohooser].

دومین علم لیمیا است. لیمیا علم تسخیرات است. یعنی تسخیر موجودات زنده­ی غیراورگانیکی که در دنیا وجود دارند و ما نمی توانیم آنهارا ببینیم ولی می­توانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم. حالا یک پرانتز کوچک اینجا باز کنم. در وادی علوم غریبه بسیاری از کارها با کمک همین موجودات غیرانسان انجام می­شود.

غیرانسان یعنی چه؟

یعنی موجودات هوشمند و مختاری که انسان نیستند.

این ها چند گونه هستند؟

آنهایی که شناخته­شده­تر هستند و اهل این حوزه می­شناسند، یکی جنها هستند که طبقه­بندی خودشان را دارند، مثلاً عفاریت [=عفریت­ها] ، دیوها و... دوم پری­ها هستند وسوم فرشته­ها.

که این دو نوع آخر متمایز از جن هستند.

بله.

پس کلاً شد چهار گونه موجود هوشمند مختار: انسان­ها، جن­ها، پری­ها و فرشته­ها؟

بله. حالا برای اینکه پرانتزم را ببندم، بر کل موضوعات متافیزیکی ـ هرچند که ظاهراً متافیزیک هم حالا به قول شما کلمه درستی نیست از نظر فلسفی، اما به هر حال اشتباه مصطلح است ـ دو سیستم حاکم است: یکی سیستم­های قائم به نفس و دیگری سیستم­های قائم به موکل. در سیستم­های قائم به نفس افراد با روح خودشان کار می­کنند. خیلی از جوکی­های هندی از همین سیستم استفاده می­کنند.روح انسان وقتی از کالبد خارج می­شود خیلی از توانمندی هایش بارز می­شود.

اما سیستم­های قائم به موکل. این سیستم ها پایه­شان در علم لیمیا است که علم تسخیرات است. چند گونه هم ارتباط­گیری با این موجودات هست.

چه هستند این چندگونه؟

به طور کلی می­گویند تسخیرات، اما چندان عبارت کامل و جامعی نیست. یک وقت شما دستور العمل­هایی انجام می­دهید و یا از نظر روحی به درجه­ای می­رسید که اینها در اختیار شما قرار می­گیرند. ولی گاه برعکس است؛ مثلاً بعضاً در سیستم­های شیطانی فرد در اختیار آنها قرار می­گیرد. باز هم فرد توانمندی­هایی پیدا می­کند، اما در واقع فرد مسخر آنهاست. نوع سوم هم این است که ارتباط دو طرفه است.

یک لحظه اینجا توقف کنیم و من بپرسم که این تقسیم­بندی شیطانی و رحمانی که گفته می­شود چیست؟

جن­ها مانند انسان­ها چند گروه هستند. انسان­هایی هستند که انسان­های مثبت ـ و نه الزاماً دینی ـ هستند. عده­ای دیگر انسان­های منفی­ای هستند. و عده­ای دیگر انسان­هایی خنثی هستند. نه مفیدند و نه خطرناک. راجع به جن­ها هم همینطور است. ولی دو طبقه دیگر [پری­ها و فرشته­ها] رحمانی محسوب می­شوند. جن­هایی هستند که در زمینه­ی دینی پایبند به دین هستند و حتی مسلمانند.

ظاهراً حتی مذهب هم دارند، شیعه و سنی و...

آنها اتفاقاً در این زمینه­ شاخه­هایشان از ما خیلی بیشتر است. آنها بخاطر طول عمری که دارند، ممکن است پیرو مذاهبی باشند که پیروان انسانی آن حالا منقرض شده باشند.

مثالی هم دارید؟

بله. مثلاً فرقه­ای دارند به نام «یوسفی». این یوسف، یوسف پیامبری که ما می­شناسیم نیست. تنها یک پیامبر جن وجود داشته است و آن یوسف است. این را، هم روایات می­گوید و هم ما با آن مواجه بوده­ایم. خود این پیامبر فوت کرده اما پیروانش هستند. خلاصه اینکه تنوع دینی آنها بیشتر از ماست.

برخی به اشتباه می­گویند که جنها سنی ندارند. چون عمر اینها طولانی است، زمان واقعه غدیر حاضر بوده­اند و دیده­اند، پس سنی ندارند. اما این غلط است. خیلی از انسان­هایی که آن زمان بودند و با حضرت علی بیعت هم کردند، بعداً تغییر جهت دادند. جن­ها هم طبیعتاً ممکن است در این زمینه دچار لغزش شده باشند و به زعم ما منحرف شده باشند، هرچند که به زعم خودشان بر حقند.

به هر جهت شاخه­های دینی اینها گسترده است. چون پیامبران از ابتدا که رسالت پیدا می­کردند، غالباً پیامبر جن­ها هم بوده­اند.

اما بحث رحمانی و شیطانی بودن. به طور کلی، ظاهرا آنهایی از جن­ها که دین و مذهبی دارند باید رحمانی باشند، اما صد در صد اینطور نیست. چون خیلی­هایشان علیرغم اعتقاد به خدا و پیامبری، پایبند اخلاق نیستند و شیطنت می­کنند.

پس ممیزه رحمانی و شیطانی بودن چیست؟

آنهایی که ما غالباً رحمانی محسوب می­کنیم مسلمان ها هستند، البته قصد مطرح کردن تعصبات دینی را ندارم. ضمن اینکه ناگفته نماند، حتی برخی سنی­ها هم رحمانی نیستند و گاه شیطنت­هایی می­کنند. حتی یهودی­ها.خیلی مواقع با آنها درگیر می­شویم. آنها بخاطر تعصبات دینی کهدارند، متاسفانه شیطنت­هایی در قبال ما انجام می­دهند، و با مسلمانان وخصوصا شیعهها خیلی بد تا می­کنند.

این شیطنت­ها یعنی چه؟ ممیزه شیطنت چیست؟

بحثاول دینی است. اما اگر آن را کنار بگذاریم، ممیزه اصلی،بحث مردم­آزاری و آزار رساندن به انسان­هاست. مثلاً جن یهودی داریم که به انسان­های مسلمان آزار می­رسانند. جن شیعه­ی خطاکار هم داریم، اما ندرتاً پیدا می­شوند. پس رحمانی بودن چند فاکتور دارد: یکی اعتقاد به خدا و دیگر عدم ایذاء مردم.

اگر جنی خداباور نباشد و مردم­آزاری نکند باز هم شیطانی است؟

آنها می­شوند همان خنثی­هایی که گفتم.

حال اگر بخواهیم بحث لیمیا را تمام کنیم، لیمیا علم تسخیرات بود و اینکه به هر جهت ارتباطی با این موجودات برقرار ­شود. یکی از پایه­های علوم غریبه، این است که کسی نمی­تواند در آخرین شاخه مستقیماً وارد شود. یعنی نمی­شود که شما در لیمیا وارد نشوید و در قسمت های بعدی توفیق خاصی داشته باشید مگر در ریمیا که در جای خود توضیح خواهم داد.

شاخه­ی بعدی علم هیمیا است. هیمیا علم طلسمات است که بعد از علم تسخیرات بدست می­آید. یعنی کسی نمی­تواند در لیمیا وارد نشود اما در هیمیا وارد شودمگر خیلی ضعیف و با اذن استاد. اساس طلسمات بر لیمیا است. اما کسی که لیمیا را در اختیار دارد الزاماً هیمیا را در اختیار ندارد.

پس طلسمات از طریق این موجودات مثل جن­ها انجام می­شود؟

بله همینطور است. عوامل اجرایی این طلسمات غالباً جن­ها هستند.

چرا می­گویید غالباً؟

چون داستان دیگری هم هست که اگر شد سر جای خودش توضیح می­دهم.

علم بعدی سیمیا است که علم گسترده­ای است و بحث اصلی آن «چشم­بندی» است، یعنی به خطا انداختن افراد است. در داستان­ها داریم که شخصی آمد پیش پادشاه ـ احتمالاً شاه عباس ـ برای محاکمه، و محکوم می­شود. ناگهان فرد شیرجه میزند داخل خمره­ای که در گوشه­ی اتاق بوده و ناپدید می­شود. شیخ بهایی هم پشت سر او شیرجه می­زند داخل خمره. دیگران می­بینند که این دو نفر رفتند داخل خمره­ای که شاید دست یک نفر هم به زور در آن جا می­شود. بعد از چند لحظه می­بینند که شیخ بهایی از خمره آمد بیرون و دست کرد آن شخص را هم از خمره کشید بیرون. در واقع این یک چشم­بندی بوده. آدم طبیعتاً داخل خمره جا نمی­شود. دیگران اینطور تصور می­کنند که اینها رفتند داخل خمره در صورتی که در واقع هیچ کدام در خمره نرفتند. یا مثلاً دستورالعمل خاصی هست که اگر شما انجام دهید همه می­بینند که شما پریدید در آسمان و پرواز کردید و رفتید در حالی که شما هنوز همانجا هستید.

خیلی از کارهای مرتاض­های هند گویا از این قسم است.

بله، البته نه همه آنها. یک نمونه خاطر من هست که یکی از اقوام تعریف می­کرد که در بچگی رفته بوده هند و رفته بودند جایی که مرتاضی خوابیده بود و جمعیت دورش را گرفته بودند. او تعریف می­کرد که من می­دیدم که طرف روی زمین خوابیده در حالی که جمعیت آسمان را نگاه می­کند. حالا به هر دلیلی، شاید چون بچه بوده، آن مرتاض روی این بچه کار نکرده بوده.

این کار هم از طریق آن موجودات انجام می­شود؟

بله. در واقع چیزی است بین لیمیا و هیمیا. هم بحث تسخیرات درش هست و هم بحث طلسمات. اینجا هم نمی­شود که شما لیمیا و هیمیا نداشته باشید اما از سیمیا استفاده کنید.

اما علم آخر که از علوم قبلی جداست، ریمیا است. ریمیا در واقع علم شعبده است که با استفاده از علم و ابزار انجام می­شود.

یعنی اصلاً امر ماوراء الطبیعی در آن نیست؟

نه، اما چون در گذشته خیلی عجیب بنظر می­رسیده و دست عده­ی محدودی بوده جزو علوم غریبه طبقه­بندی شده. مثلاً از باروت استفاده می­کردند برای تولید نور و انفجار و این برای افراد خیلی عجیب بوده، در حالی که کاملاً علمی است. در واقع نوعی حقه­بازی است.

حالا از این پنج شاخه­ای که توضیح دادید، آخری که هیچ، راجع به کیمیا هم که مقداری صحبت کردیم. می­ماند آن سه شاخه، که از بین آنها لیمیا یعنی همان علم تسخیرات از بقیه جالب­تر بنظر میرسد. کمی راجع به آن و راجع به سه موجودی که گفتید صحبت کنیم، یعنی جن­ها، پری­ها و فرشته­ها. راجع به جن­ها کمی توضیح دهید. اینها چه جور موجوداتی هستند؟ ماهیتشان چیست؟ کمی راجع به طول عمرشان و غیره صحبت کنید.

اینها را دانه­دانه برسی کنیم و جلو برویم. ماهیت اینها به نوع خلقتشان بر می­گردد. تفاوت این موجودات در خلقتشان است. مثل اینکه گفته می­شود انسان از خاک خلق شده یا در واقع از گل، جن از آتش خلق شده است، از شعله­ی آتش. باز این هم فرق می­کند. هر قسمتی از آتش موجودی می­شود.

« مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ» ... [الرحمن15: وَخَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ: و جنّ را از شعله‌های مختلط و متحرّک آتش خلق کرد].

بله. جن از شعله آتش خلق شده.پریها از آب خلق شده­اند. اشتباهی که در اینجا رخ می­دهد این است که عده­ای می­گویند پری واژه فارسی برای جن است. عرب­ها «پ» ندارند و می­گویند جن.در حالی که کاملاً غلط است. پری­ها موجودات کاملاً متفاوتی هستند. برخی معتقدند که فرشته­ها از باد خلق شده­اند که این هم غلط هست؛ خلقت فرشته­ها از نور است. امااین نور همان فوتونی که ما می­شناسیم نیست. میشود گفت مبنای خلقت آنها همان نوری است که قرآن می­گوید «الله نور السماوات و الارض» که این نور، ماهیت خاصی دارد.

این از خلقت جن­ها. اما طول عمر جن­ها. عمر جن­ها خیلی طولانی است. ساختارشان اینطوری است. میانگین عمر انسان اگر 70 سال باشد، میانگین سن آنها 7 هزار سال است.

ظاهراً به نژادشان هم بستگی دارد.

نه، چندان ارتباطی با نژادشان ندارد. اما حالا که گفتید نژاد، بهتر است کمی توضیح بدم. نژاد جن­ها خیلی گسترده است. در انسان­ها مثلاً پنج، شش نژاد کلی زردپوست، سیاه پوست و ... داریم.یا مثلاً میگوییم اسلاوها که خیلی قد بلند هستند میانگین قدشان 180 سانت است، اما مثلاً زردپوست­ها که قدشان کوتاه است میانگینشان 160 است. اما تنوع گونه زیستی جن­ها خیلی خیلی زیاد است. این­ها از نژادی که به اندازه یک مشت بسته­ی ما باشند هستند تا عفاریت. عفریت­ها هم زیرمجموعه­ی جن­ها هستند، اما با خلقتی کمی متفاوت. عفریت­هایی هستند که یک چشمشان به اندازه میدان آزادی است. اینقدر بزرگ هستند.

مگر اینها مادی هستند که از اندازه صحبت می­کنید؟

جنها عالم خودشان را دارند. چیزی از نوع عوالم موازی.عوالم موازی پایه و اساس یکسان دارند اما ساختارهای متفاوت دارند.

وسعت دو عالم یکی است؟

شرایط خودش را دارد. چون عالم آنها مثل عالم ما جسمانی نیست، مثلاً می­توان وارد فضای این اتاق شد، اما گویی وارد یک دریا شده باشی. قوانین خودش را دارد. مثل عالم ما که قوانین خودش را دارد.

بُعد هم دارند؟

بله، حتی بعد زمان هم بر ایشان حاکم است و چهار بعد دارند. علیرغم اینکه میتوانند تا حدی در گذشته و آینده سفر کنند اما زمان بر ایشان می­گذرد.

این تا حدی یعنی چه؟

به خاطر بحث آینده است. چون همه­­ی آنها به آینده دسترسی ندارند.

اما بحثی که می­گفتم این بود که اینها در عالم خودشان اندازه دارند و وقتی می­خواهند به عالم ما وارد شوند، می­توانند قالب بگیرند. می­توانند به هر شکلی در بی­آیند. از یک مورچه بگیر تا یک دیو سه سر.

پس آن جنی که یک چشمش به اندازه میدان آزادی است در عالم خودشان آنقدری است.

بله، آنجا به این صورت است.

ولی همان موجود بزرگ هم می­تواند به صورت موجودی کوچک در عالم ما ظاهر شود؟

بله. ما مواجه بودیم با این مسئله.

توانمندی­های جن­ها به چه چیزهایی بستگی دارد؟

به چند عامل. یکی بحث فیزکشان است. فیزیک در عالم خودشان یعنی اندازه­­ی آنها. دوم به نژادشان بستگی دارد. مثل ما انسان­ها که برخی نژادها باهوشتر و برخی از نظر فیزیکی آماده­تر هستند.

توانایی­های این­ها چه چیزهایی است؟ اگر بخواهیم برای انسان بشماریم، می­گوییم توانایی ذهنی، قدرت بدنی، سرعت و چیزهایی از این دست.برای آنها چه چیزهایی مطرح است؟

قوای ذهنی برای آنها وجود دارد، چون همه­ی آنها در یک سطح از توان ذهنی نیستند و اختلافاتشان هم خیلی زیاد است. (یک پرانتز هم اینجا باز کنم و آن اینکه جن­ها با انسانها از نظر ساختار ذهنی و فکری یک مقداری متفاوتند.اینکه یک موضوع وقتی پیچیده است گفته می­شود به عقل جن هم نمی­رسد، این کاملاً غلط است. توانایی ذهنی یکی از مولفه­های برتری انسان به جن است. مولفه­ی دیگر روح انسان است. روح انسان قابلیت تعالی و قابلیت­های بیشتری دارد نسبت به جن­ها).توانمندی فیزیکی هم برای آنها هست. توانایی­شان در سفر در زمان هم هست. سرعتشان هم هست ... دیگر توانمندی خاصی را در ذهن ندارم که بخواهیم به آنها نسبت بدهیم. اگر بپرسید می­توانم بگویم آره یا نه، اما حضور ذهن ندارم.

مثلاً عفریت­ها که زیرمجموعه­ای از جن­ها هستند، بزرگ جسه و از نظر فیزیکی خیلی توانمندند. از طرف دیگر غالب جن­ها از نظر فیزیکی از عفریتها ضعیف­ترند، اما توانایی ذهنی بیشتری دارند.


برچسب: 

با سلام و عرض ادب

به نظر میاد که این علوم برای موضوعات بسیار مهمی استفاده میشد که دور از دسترس اکثر افراد مونده

میتونم بپرسم برا چه کارهایی استفاده میشد؟

بابا چرا استاید سایت ساکت هستن ؟؟؟
اساتید موافق این صحبت ها هستید آیا ؟

*شیوا*;585270 نوشت:
با سلام و عرض ادب

به نظر میاد که این علوم برای موضوعات بسیار مهمی استفاده میشد که دور از دسترس اکثر افراد مونده

میتونم بپرسم برا چه کارهایی استفاده میشد؟


علم مثل چاقو می ماند بستگی به استفاده و هدف افراد از ان را دارد این علم نیز مانند سایر علوم جنبه های شر و خیر دارد هر کسی خود می داند به چه هدفی دنبال این علوم میگردد

نوکر اهل بیت;585284 نوشت:
بابا چرا استاید سایت ساکت هستن ؟؟؟
اساتید موافق این صحبت ها هستید آیا ؟

دوست عزیز اساتید نظاره گر موضوعات هستند اگر لازم باشه حتما وارد عمل میشوند بعد شما تو مباحث حرفی خلاف عقل و شرع میبینی
اگه نمیبینی که نیست تامل کن و اول جملات را بخوان تا خدف این مباحث را متوجه بشی

گمنام;585452 نوشت:
علم مثل چاقو می ماند بستگی به استفاده و هدف افراد از ان را دارد این علم نیز مانند سایر علوم جنبه های شر و خیر دارد هر کسی خود می داند به چه هدفی دنبال این علوم میگردد

منظورم اون افراد بسیار بزرگ هست که به خاطر بزرگ بودن روحشون به اونها رسیدن مثل شیخ بهایی خدا چرا اون اختیارات رو به اونها داده ؟

ارتباط با جن به دو صورت تسخير و احضار يا رابطه عادي ممكن است.

تسخير و احضار جن، به فتواي فقها حرام است. شهيد بزرگوار آيه‌الله دستغيب در كتاب گرانسنگ گناهان كبيره مي نويسد: «تسخيرات» استخدام و تسخير كردن ملك يا جن يا ارواح بشر يا ساير حيوانات و غيره است كه تمام اين­ها حرام و از اقسام سحر شمرده شده است. شيخ انصاري در مكاسب مي‌فرمايد: «تعريف‌هايي كه براي سحر شده، شامل تمام انواع تسخيرات مي‌شود. شهيد اول و ثاني عليهما الرحمه با اين كه شرط حرام بودن سحر را، ضرر رسانيدن به غير مي‌دانند با اين وصف تصريح مي کنند كه استخدام ملك يا جن از سحر و حرام است».[1]

شايان ذكر است كه به عقيده برخي، انسان به هيچ وجه نمي‌تواند جنيان مؤمن و مسلمان را كه داراي قدرت مافوق طبيعي‌اند، مسخر كند. و تنها قدرت تسخير ارواح و اجنه خبيثه و شياطين را دارد.

درموردارتباط «جن» اگر چه برخي فقها آن را به مقدار ضرورت براي دفع برخي بيماري‌ها اجازه دادند, ولي باز هم آن را بدون اشكال نمي دانند.

1. معاد شناسي، سيد محمد حسين طهراني، انتشارات حكمت، ج 3.

*شیوا*;585505 نوشت:
منظورم اون افراد بسیار بزرگ هست که به خاطر بزرگ بودن روحشون به اونها رسیدن مثل شیخ بهایی خدا چرا اون اختیارات رو به اونها داده ؟

از اول که بهشان نداده اول خود سازی کردن ظرفیتش را بدست اوردن بعد بهشان خداوند عنایت کرده اول باید پایه درست شود انجام واجبات و ترک محرمات این رازه بزرگانه

گمنام;585518 نوشت:
از اول که بهشان نداده اول خود سازی کردن ظرفیتش را بدست اوردن بعد بهشان خداوند عنایت کرده اول باید پایه درست شود انجام واجبات و ترک محرمات این رازه بزرگانه

بابا منظورم اینه که اون علوم غریبه رو خدا برای چه بهشون داده بوده تا مثلا مس رو به طلا تبدیل کنن و وضع مالیشون خوب شه یا چی؟؟ چیو ثابت میکنه این علم

*شیوا*;585583 نوشت:
بابا منظورم اینه که

بابا؟ بابا کیه؟
خانم خوب سوالتو اینطوری بپرس:
این کیمیا کاربردش چیست؟
---
آیت الله نخودکی رحمه الله به امام خمینی فرمودند: اگر به تو کیمیا را آموختم که با آن کوه و صحرا را طلا کنی قول می دهی از آن سو استفاده نکنی؟
حالا ما ماندیم کیمیا کاربردش چیست؟

گمنام;585255 نوشت:
گفتگویی درباب علوم غریبه

سلام این مباحث را با اجازه مدیریت محترم سایت و سایر اساتید شروع میکنم چون متایفانه جامعه ما امروز پر از خررافات و مسائلی است که مبنای شرعب و علمی ندارند و فقط وسیله شیادی می باشند

* گفتگوی زیر مصاحبه­ای است که با یکی از متخصصان علوم غریه انجام داده­ام. زمان زیادی است که او را می­شناسم و پیشتر چندین نوبت با او صحبت­هایی راجع به علوم غریبه داشته­ام و چندباری هم شمه­هایی از کارهایش را شخصاً دیده­ام. نسبتاً جوان است و هیچ ممیزه ظاهری خاصی ندارد که نشان از تخصصش داشته باشد. از نزدیک او را می­شناسم و به راستی و درستی­اش باور دارم. وضع اقتصادی متوسط است و شغل خودش را دارد و میدانم که از این طریق درآمدی نداشته است.همچنین اینجا و آنجا توانایی­هایش را دستمایه­ی برتری­جویی قرار نمیدهد. تمام این ویژگی­ها بعلاوه­ی مشاهداتم از برخی کارهایش، مرا در باور به گفته­های او موجه می­سازد و این توجیه ـ اگر خوانندگان مصاحبه نظر مشابهی راجع به صدق من داشته باشد ـ می­تواند به خوانندگان نیز منتقل گردد.


با سلام
ممنون که برخی مسائل رو مطرح میکنید متاسفانه افراد سود جو از عدم آگاهی برخی سو استفاده می کنند
باید کارشناسان دین زود تر از این ها یک مقدار اطلاعات در مورد این امور میدادن ولی نمیدونم چرا حفاظتی برخورد میکنند؟ الان مثلا بنده این مطالب رو خوندم از فردا پا نمیشم برم دنبال این چیزا که فقط کمی کنج کاویم کم شد!

گمنام;585255 نوشت:
توانایی­شان در سفر در زمان هم هست.

جسارتا حقیر یک ایرادی دارم
سفر به زمان چه معنی فلسفی می دهد جز اینکه ذهن انسان از تغییرات متوالی مفهوم زمان رو انتزاع می کند و اصلا زمان وجود خارجی ندارد درسته؟
بنابرین اصلا سفر به زمان مفهوم منطقی نمیتونه داشته باشه
سایر اساتید هم اگر کمک کنند و اطلاعاتشون رو به اشتراک بگذارن ممنون میشم
یا حق

سوال !
توانایی هایی که انسان ها مستقلا از موجودات غیر ارگانیک می تونن کسب کنند چه مواردی هست؟
مثلا تله کینزی که هست بنده کلیپ هاشو در اینترنت دیدم اما هیچ کدوم نتونسته قانعم کنه و به نظرم یک کلکی در کارشونه
خوندن ذهن دیگران و ... که برخی ادعا هایی ازشون دارن آیا در دین ما آمده ؟که مثلا از طریق علوم غریبه ممکنه یا جز توانایی انسان ها اصلا هست؟
یا حق

*شیوا*;585583 نوشت:
بابا منظورم اینه که اون علوم غریبه رو خدا برای چه بهشون داده بوده تا مثلا مس رو به طلا تبدیل کنن و وضع مالیشون خوب شه یا چی؟؟ چیو ثابت میکنه این علم

اول بدان علوم غریبه دارای شاخه های مختلفی است و یک شاخه ان کیمیا می باشد که باز خود کیمیا دارای بخش های مختلفیه کم کم متوجه میشوید
اولا کسانی که این علم را داشته و دارند هرگز برای منافع دنیای خود این کار را نکرده اند بلکه برای حل مشکلات دیگران بیشتر استفاده نموده اند مثلا همین شیخ بهائی که شما فرمودید در زمان ایشان این علوم رایج بود توسط اجنه کتب ایشان دزدیده میشد ایشان برای جلوگیری از این عمل از این علم استفاده میکرد و یا مطالبی که ایشان نوشتند اکثرا به جهت حل مشکل می باشد حالا بحث کیمبا بحث مفصلیه که بعدا به ان می پردازم

yaHosseinDS;585612 نوشت:
بابا؟ بابا کیه؟
خانم خوب سوالتو اینطوری بپرس:
این کیمیا کاربردش چیست؟
---
آیت الله نخودکی رحمه الله به امام خمینی فرمودند: اگر به تو کیمیا را آموختم که با آن کوه و صحرا را طلا کنی قول می دهی از آن سو استفاده نکنی؟
حالا ما ماندیم کیمیا کاربردش چیست؟

این را گوش کنید http://www.aparat.com/v/Qzka0/%D8%B5%D8%AD%D8%A8%D8%AA%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%B4%D9%86%DB%8C%D8%AF%D9%86%DB%8C_%D8%A2%DB%8C%D8%AA_%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%A8%D9%87%D8%AC%D8%AA_%28%DA%A9%DB%8C%D9%85%DB%8C%D8%A7_%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%9F%29

این توضیح مختصرم فعلا درباره کیمیا خدمتتان ارائه میکنم تا بعد کامل تر و مفصل تر بیان میشود

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] [=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]علم كيميا[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] ([=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]علم صناعت[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]) : علمي است كه بوسيله آن مي‏توان قواي اجرام معدني بعضي را به بعض ديگر تبديل كرد. مثلاً بوسيله اين علم مي‏توان طلا و نقره را از فلزات جدا كرد. [=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]از این رو مردم در قدیم در آرزوی تبدیل مس به طلا بودند و به کیمیا گری علاقه فراوانی داشتند .[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]

کیمیاگری هم به معنای شکل اولیه تحقیق در طبیعت است و هم شاخه فلسفه و روحانیت که هر دو دارای عناصری از شیمی، فلزکاری، فیزیک، پزشکی، اخترشناسی، نمادشناسی، عرفان، اعتقاد به عالم ارواح و هنر هستند. کیمیاگری در بین‌النهرین، مصر باستان، ایران، هند، چین، یونان، روم، در تمدن اسلامی، و سپس در اروپا تا قرن ۱۹ – به صورت یک شبکه پیچیده از مکاتب و نظام‌های فلسفی در طول دست کم ۲۵۰۰ سال رواج داشته است.
کیمیاگری غربی همواره ارتباط تنگاتنگی با هرمتیسیزم، یک نظام فلسفی و روحانی که ریشه‌های آن در هرمس تریسمجیستوس، خدا و کیمیاگر اسطوره‌ای مصری-یونانی است. هر دو رشته بر ظهور روسیکروسینیزم، یک جنبش مهم مخفی در قرن هفدهم تأثیر گذاشتند. در اوایل عصر جدید، هم‌زمان با تبدیل کیمیاگری به شیمی، جنبه‌های عرفانی و سحرآمیز کانون توجه کیمیاگری روحانی مدرن واقع شد، که در آن کار با مواد صرفاً به عنوان نمادهای دگرگونی روحانی در نظر گرفته می‌شود.
امروزه، این شاخه به خاطر جنبه‌های عرفانی، اسرارآمیز و هنری آن عموماً مورد توجه مورخان علم و فلسفه قرار دارد. با این وجود، کیمیاگری یکی از منادیان اصلی دانش جدید بوده، و بسیاری از مواد و فرایندهای کیمیاگری باستان همچنان نقطه اتکای صنایع شیمی و فلزکاری مدرن است.

گرچه کیمیاگری اشکال متعددی دارد، در فرهنگ عمومی اغلب از آن در داستان‌ها، فیلم‌ها، و بازی‌ها به عنوان روند مورد استفاده برای تبدیل سرب (یا دیگر فلزات) به طلا یاد می‌شود. همچنین صورت دیگری وجود دارد که در آن از کیمیاگری به عنوان جستجویی برای یافتن سنگ جادو نام برده می‌شود که ماده‌ای برای تبدیل مواد کم‌ارزش مانند سرب به طلا و یا اکسیری برای زندگی جاودان است.

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]

הנביא מוחמד;585619 نوشت:
سوال !
توانایی هایی که انسان ها مستقلا از موجودات غیر ارگانیک می تونن کسب کنند چه مواردی هست؟
مثلا تله کینزی که هست بنده کلیپ هاشو در اینترنت دیدم اما هیچ کدوم نتونسته قانعم کنه و به نظرم یک کلکی در کارشونه
خوندن ذهن دیگران و ... که برخی ادعا هایی ازشون دارن آیا در دین ما آمده ؟که مثلا از طریق علوم غریبه ممکنه یا جز توانایی انسان ها اصلا هست؟
یا حق

سلام
در مورد جوابتان من باب یاد اوری عرض کنم انسان اشرف مخلوقاته و هیچ موجوری دارای توانمندی بیشتر از انسان نیست موجودات غیر ارگانیک به انسان توانمندی نمیدهند بلکه انسان با بالا بردن قدرت روحی خود می تواند از انها استفاده نماید

در مورد قسمت دوم سوالتان ببینید انسان با تمرینات و ریاضت های روخی و جسمی چه شرعی و چه غیر شرعی دارای توانمندی هائی میشود مانند مرتاضان هندی اول بحث علوم غریبه خدمتان گفتم این علم مانند چاقوی دو لبه است شما میتوانی با چاقو ادم بکشی میتوانی هنر نمائی روی چوب کنی این بسته به نوع استفاده ماها دارد
مباحثی مانند تله کنیزی-انرژی درمانی-خواندن ذهن و این گونه مباحث باز از دو جهت قابل بررسی می باشند 1- شیادانی که از این راه ها از افراد سودجو سو استفاده میکنند2- مبخث علمی ان است که با روش ها و تمرینات خاص خود و تحمل ریاضات ان به نیروهائی می توان دست یافت ولی نیازی نیست ببینید اینا همه شاخ و برگه علوم غریبه به اکثر بزرگان دین ما هدیه داده شده است ما ریشه رو باید درست کنیم اینا همه خود به خود در اختیار ما قرار میگیرد به قول استادمان بالابردن درجه روحی مهمترین عامل موفقیت در علوم ماورائی می باشد اول هدف خود را از این علم و توقع خود را بدانیم سپس دنبال ان برویم
من یه مثال میگم بستن بخت 80 درصدش دروغه الان کارائی نداره منتها چون در جامعه ما مسائل و مشکلات دیگری هست و هر کسی دنبال توجیه برای اعمال خود میگردد می یاد میگه بختم رو بستم یکی نیست بپرسه از کجا میدونی من با بیش از 50 مورد این مسئله صحبت کردم 45 مورد ان وقتی کمی باهاشون صحبت کردیم متوجه شدند این حرفای بخت بستن و این چیزا نیست بلکه مسئله دیگریه و مشکلشان باید جور دیگری حل شود این یک نمونه کوچک بود خدمتان عرض کنم جامعه ما دچار خرافاته و متاسفانه چون افراد دنبال توجیه هستن و اطلاع زیادی نیز از این مسائل و علم ندارند هر کسی هر چی میگوید را قبول میکنند ختی افراد تحصبل کرده له خدای احد و واحد استاد نا قدرتی داشت که میتوانست افراد را تو خواب به کربلا ببرند ایشان بارها و بار به من توصبه کردند راه نجات انجام واجبات و ترک محرماته
بازم اگر سوالی هست بپرسید من میخوام این مسائل را ریز به ریز برای دوستان توضیح بدهم تا متوجه بشوند چه دنیائی و چه خبره منبع غنی اهل بیت که هم برای دنیا و هم اخرت سود دارد را انسان ها چقدر قبول دارند و قبول داشتنشان به چه شکله و این علوم را چگونه قبول دارند
ماورای علم اهل بیته
[h=3][/h]

سلام جناب گمنام ... این جنها خسته نمیشن اینقدر زندگی میکنن ...

آدمها 40 سال زندگی میکنن ... آرزویه مرگ میکنن ... چطوریه اینها 7000 سال عمر میکنن .... خسته نمیشن ؟؟؟

بعدش این افریته ها هم باید روسری سرشون کنن ... یا اینکه کلا بدونه حجاب هستند ... راستی گشت ارشاد هم دارن ؟؟؟

سلام
برادر یکی از دوستام قراره به خواستگاری دختر یکی از اقوام دور مادریم برود
ما این خانم رو به ایشان معرفی کردیم هر دو نفر متاسفانه میانسال هستند و بنا به شرایطی موفق به ازدواج نشدند
البته بارها مراسم خواستگاری برایشان پیش آمده ولی خوب یا قسمت نبوده یا خودشون سخت گرفتند
حس میکنیم این دو واقعا مناسب هم هستند الان که این پست رو دارم مینویسم فعلا این دو نفر هم رو ندید و قراره هفته آینده جلسه ایی برای آشنایی برگزار شود
یه کم خواهرهای داماد سخت پسند هستند و شاید خیلی از موارد رو ایشان رد کردند و مانع ازدواج برادرشون شدند
اگه این مراسم به سرانجام برسه خیلی خوب میشه دو نفر از تنهایی درمیان
اما اگر نشد یا به هر دلیلی مشکلی پیش آمد میشه از دعایی چیزی استفاده کرد جلوی نه گفتنشون رو بگیریم ؟
از کتاب های دعا میشه استفاده کرد یا نزد یه دعانویس بریم و براشون دعا کنیم یه جوری جلوی زبونشون و مخالفتشون گرفته شه
البته نفعی به ما نمیرسه بیشتر واسه خودشون میخوایم این ازدواج سر بگیره سنشون بالاست بهانه آوری و مخالفت دیگران باعث میشه این فرصت رو هم از دست بدند
به نظر شما این کار ما درسته؟ با یه دعا باعث وصلت دیگران بشیم ؟ اصلا میشه ؟ گناه نداره ؟
ازدواج هم که خوبه خیر توشه نیتمون هم که خیره
ممنون میشم پاسخ بدید البته سریع :Gol:

[="Tahoma"][="Navy"]

شبـنم;585822 نوشت:
سلام
برادر یکی از دوستام قراره به خواستگاری دختر یکی از اقوام دور مادریم برود
ما این خانم رو به ایشان معرفی کردیم هر دو نفر متاسفانه میانسال هستند و بنا به شرایطی موفق به ازدواج نشدند
البته بارها مراسم خواستگاری برایشان پیش آمده ولی خوب یا قسمت نبوده یا خودشون سخت گرفتند
حس میکنیم این دو واقعا مناسب هم هستند الان که این پست رو دارم مینویسم فعلا این دو نفر هم رو ندید و قراره هفته آینده جلسه ایی برای آشنایی برگزار شود
یه کم خواهرهای داماد سخت پسند هستند و شاید خیلی از موارد رو ایشان رد کردند و مانع ازدواج برادرشون شدند
اگه این مراسم به سرانجام برسه خیلی خوب میشه دو نفر از تنهایی درمیان
اما اگر نشد یا به هر دلیلی مشکلی پیش آمد میشه از دعایی چیزی استفاده کرد جلوی نه گفتنشون رو بگیریم ؟
از کتاب های دعا میشه استفاده کرد یا نزد یه دعانویس بریم و براشون دعا کنیم یه جوری جلوی زبونشون و مخالفتشون گرفته شه
البته نفعی به ما نمیرسه بیشتر واسه خودشون میخوایم این ازدواج سر بگیره سنشون بالاست بهانه آوری و مخالفت دیگران باعث میشه این فرصت رو هم از دست بدند
به نظر شما این کار ما درسته؟ با یه دعا باعث وصلت دیگران بشیم ؟ اصلا میشه ؟ گناه نداره ؟
ازدواج هم که خوبه خیر توشه نیتمون هم که خیره
ممنون میشم پاسخ بدید البته سریع :Gol:[/QUO
سلام
جایز نیست
یا علیم[/]

سلام علکم جناب گمنام،
ممنون از لطفتان، استفاده کردم، حقیر هم در مورد جنیان کمی مطالعه مذهب و غیرمذهبی داشته‌ام ولی اشکال کار اینجا بود که بیشتر جزئیات مطرح شده در مورد زندگی آنها از منابع غیرموثق است و در نتیجه اطلاعات شما که خودتان مورد تأیید این سایت و ایشان که مورد تأیید شما هستند می‌تواند خیلی راه‌گشا باشد.
اگر لطف کند این سؤالات حقیر را هم پاسخ بدهید ممنون می‌شوم:

گمنام;585255 نوشت:
جن از شعله آتش خلق شده.پریها از آب خلق شده­اند. اشتباهی که در اینجا رخ می­دهد این است که عده­ای می­گویند پری واژه فارسی برای جن است. عرب­ها «پ» ندارند و می­گویند جن.در حالی که کاملاً غلط است. پری­ها موجودات کاملاً متفاوتی هستند.

در توضیح آغاز خلقت خداوند که مثلاً «کان عرشه علی الماء» نیز به آن دلالت می‌کند حدیثی را دیدم (البته سندش را نمی‌دانم چقدر صحیح باشد) که در آن صحبت از آب و سکان آب بود و آسمان و سکان السموات و تعبیر معصوم علیه‌السلام این بود که سکّان یعنی سکنه و خلاصه ساکنین آب و هوا، قبل از شروع خلقت آسمان‌ها و زمین ... حال طبق فرمایشات شما احتمالاً پری‌ها همان سکّان آبها هستند، درسته؟ ایشان اشاره داشتند که پری اسم فارسی است معادل عربی این موجودات چیست؟ به طور خاص در منابع روایی ما اشاره‌ای به چنین موجوداتی شده است؟

گمنام;585255 نوشت:
برخی معتقدند که فرشته­ها از باد خلق شده­اند که این هم غلط هست؛ خلقت فرشته­ها از نور است. امااین نور همان فوتونی که ما می­شناسیم نیست. میشود گفت مبنای خلقت آنها همان نوری است که قرآن می­گوید «الله نور السماوات و الارض» که این نور، ماهیت خاصی دارد.

انکه فرشتگان از نور باشند درست، اینکه از هوا باشند هم در روایات ما وارده شده است و حتماً خود شما بهتر از حقیر می‌دانید، البته برخی از علما سر این مسأله بحث دارند و آن را تشبیهی می‌دانند که وجه شبه آن دیده نشدن و رقیق بودن آن است، ولی حقیر هنوز از کنار هم گذاشتن احادیث نمی‌توانم طور دیگری فکر کنم که لااقل برخی از فرشتگان باید از جنس هوا باشند. البته همانطور که جسم دنیایی انسان از خاک و جسم دنیایی جنیان از جرقه‌های آتش است پس شاید آن خلقت از هوا هم مختص جسم دنیایی فرشتگان باشد، نمی‌دانم، کلاً در این موراد ذهنم خیلی مشوّش است. در ضمن آنکه نور که خلقت فرشتگان به آن نسبت داده می‌شود هم در قرآن با آتش روغن زیتون گره خورده است (در آیه‌ی نور)، البته باز می‌دانم که علمای بزرگ با یاری احادیث تمامی کلمات آیه را به تأویل‌های آنها برمی‌گردانند ولی حداقلش این است که در دنیا نور ریشه از نار می‌گیرد و مطابق قرآن نار هم ریشه از درون ماده می‌گیرد (من الشجر الأخضر) و این در روایات ما هم مورد تصریح واقع شده است،‌در مورد خلقت جنان البته نه فرشتگان، یعنی بخش نار و نه بخش نور. به عبارت دیگر، نور ریشه در نار دارد و نار ریشه در ماده دارد که اولین ماده آب است و هوایی که آن را مواج کرد (البته هم آب و هم هم هوا را می‌توان دوباره به نور بازگرداند، اما دیگر طبیعی است که نشود این نور را از نار گرفت چون در غیر این صورت باز باید آن ماده را از نور دیگری فرض کرد که ساخته شده است). خیلی ممنون می‌شوم اگر کمی بیشتر این بخش اصل خلقت فرشتگان را توضیح بفرمایید. :Gol:

گمنام;585255 نوشت:
مگر اینها مادی هستند که از اندازه صحبت می­کنید؟
جنها عالم خودشان را دارند. چیزی از نوع عوالم موازی.عوالم موازی پایه و اساس یکسان دارند اما ساختارهای متفاوت دارند.

وسعت دو عالم یکی است؟
شرایط خودش را دارد. چون عالم آنها مثل عالم ما جسمانی نیست، مثلاً می­توان وارد فضای این اتاق شد، اما گویی وارد یک دریا شده باشی. قوانین خودش را دارد. مثل عالم ما که قوانین خودش را دارد.

می‌شود این بخش را هم بیشتر توضیح دهید؟ موازی بودنش را از جهات زیاد حقیر هم برداشت کرده‌ام، البته نه فقط عالم جنیان را بلکه خیلی موارد دیگر را نیز همینطور، اما فعلاً حقیر این موازی بودن را به بشتر بودن ابعاد نسبت به ۳ بستگی می‌دهم، حال آنکه به نظر می‌رسد ایشان این موازی بودن را به جسمانی نبودن آن عوالم دیگر نسبت بدهند، ولی نمی‌توانم این را بفهمم، اگر می‌شود این را بیشتر توضیح دهید. مثلاً جنیان در عالم ما اگر بمیرند بدنشان چه می‌شود؟ ظاهراً ایشان قبرستان ندارند و بدنشان که رقیق است در هوا پراکنده می‌شود، آیا در عالم خودشان قبرستان دارند؟ آیا در عالم ما نمی‌توانند رقیق باشند و به ناچار غلیظ می‌شوند و قابل رؤیت؟
شواهدی وجود دارد که انسان هم می‌تواند وارد عالم ایشان بشود؟ آیا درست است؟ اگر بله آن وقت جسمانی نبودن عوالم ایشان چطور قابل درک خواهد بود؟

گمنام;585255 نوشت:
بُعد هم دارند؟

بله، حتی بعد زمان هم بر ایشان حاکم است و چهار بعد دارند. علیرغم اینکه میتوانند تا حدی در گذشته و آینده سفر کنند اما زمان بر ایشان می­گذرد.

این را هم اگر می‌شود توضیح دهید. اگر نفرموده بودند «تا حدّی» باورش برای حقیر خیلی سخت می‌شد چون چه احتمال سفر به گذشته و چه احتمال سفر به آینده در قرآن نفی شده است، آنجا که فرموده است آینده غایب است (وجود دارد ولی وجودش غایب است) و یا اینکه اگر خداوند بر پیامبرش از گذشته وحی نکند او هم نمی‌تواند آن اطلاعات را داشته باشد، که یعنی گذشته هم باز در پس پرده‌های غیب است. اما ایشان فرموده‌اند تا حدّی به جلو و تا حدّی به عقب می‌شود رفت، البته جنییان از مرگ حضرت سلیمان علیه‌السلام با خبر نشدند تا موریانه عصایشان را نخورد و خداوند می‌فرماید که این نشان می‌دهد آنها به غیب دسترسی ندارند و اگر آینده یا حتی همه چیز زمان حال را می‌دانستند باید می‌فهمیدند که الآن مدتی است که کسی کنترلشان نمی‌کند و می‌توانند کارشان را رها کنند و فرار کنند. حال این «تا حدّی» را که ایشان فرموده‌اند اگر می‌شود کمی توضیح بیشتر دهید.

ببخشید که خیلی سؤال پرسیدم، ان شاء الله صبر شما بیش از سؤالات زیاد حقیر باشد :Gol:
یا علی

با سلام خدمت دوستان من باب این موضوعات را در این انجمن باز کردم چون احساس کردم این موضوع در جامعه ما رواج دارد و باعث انحرافات بسیاری میشود و هدفم نیز درک صحیح از این علم و جلوگیری از به دام افتادن افزراد توسط شیادان بود

موضوع قفل شده است