گفتگویی درباب علوم غریبه
تبهای اولیه
سلام این مباحث را با اجازه مدیریت محترم سایت و سایر اساتید شروع میکنم چون متایفانه جامعه ما امروز پر از خررافات و مسائلی است که مبنای شرعب و علمی ندارند و فقط وسیله شیادی می باشند
* گفتگوی زیر مصاحبهای است که با یکی از متخصصان علوم غریه انجام دادهام. زمان زیادی است که او را میشناسم و پیشتر چندین نوبت با او صحبتهایی راجع به علوم غریبه داشتهام و چندباری هم شمههایی از کارهایش را شخصاً دیدهام. نسبتاً جوان است و هیچ ممیزه ظاهری خاصی ندارد که نشان از تخصصش داشته باشد. از نزدیک او را میشناسم و به راستی و درستیاش باور دارم. وضع اقتصادی متوسط است و شغل خودش را دارد و میدانم که از این طریق درآمدی نداشته است.همچنین اینجا و آنجا تواناییهایش را دستمایهی برتریجویی قرار نمیدهد. تمام این ویژگیها بعلاوهی مشاهداتم از برخی کارهایش، مرا در باور به گفتههای او موجه میسازد و این توجیه ـ اگر خوانندگان مصاحبه نظر مشابهی راجع به صدق من داشته باشد ـ میتواند به خوانندگان نیز منتقل گردد.
خیلی ممنون که وقت گفتگو دادید. ابتدا توضیح بدهید که چه مدت است که وارد وادی علوم غریبه شده اید؟
حدود 14 سال است که وارد این وادی شدهام.
برای ورود به این حوزه باید ویژگیهای خاصی داشت یا هر کسی میتواند وارد شود؟
به طور کلی، به جز حدود 20 درصد افراد که در این وادی هیچ توفیقی کسب نمیکنند، دیگران میتوانند وارد این وادی شوند.
بین زن و مرد، سنهای مختلف، مذهبی بودن یا نبودن برای ورود به این وادی تفاوتی هست؟
بستگی به این دارد که وارد چه حوزهای میخواهید بشوید و چه کاری میخواهید انجام دهید. همه میتوانند وارد شوند، مثل داستان ورزش.برای ورزش ممکن است کسی روزی یک ساعت ورزش کند و به حدی برسد و شخص دیگر سه یا پنج ساعت برای رسیدن به همان حد باید تمرین کند. در این وادی هم استعداد افراد متفاوت است.
کار اصلی که در علوم غریبه انجام میشود چیست؟ ظاهراً بخش عمدهی آن مربوط به ارتباطگیری با نیروها یا موجوداتی است که ورای زندگی روزمره انسانها و جهان مشهود هستند.
علوم غریبه شاخههای مختلفی دارد. پنج شاخه که به علوم «خمسهی محتجبه» معروفند و عبارتند از: کیمیا، لیمیا، هیمیا، سیمیا و ریمیا.هر کدام از اینها توضیحات خودشان را دارند. یکی از اینها مربوط به تسخیرات میشود.به طور خلاصه اگر بخواهیم این پنج شاخه را توضیح دهیم، کیمیا که مردم آن را به صورت تبدیل مس به طلا میشناسند، ولی به طور کلی مربوط است به تبدیل عناصر پستتر به عناصر برتر. حتی برخی تفسیر میکنند و تبدیل روح انسان به روح متعالی را زیرمجموعهی کیمیا میدانند.
فکر میکنید کیمیا در این عصر و دوران هم وجود دارد؟ یا اصلاً زمانی واقعاً وجود داشته؟
بله، وجود داشته.
فقط مس را طلا میکردند یا فلزهای دیگر را هم تبدیل میکردند؟
ببینید کیمیا به طور کلی وجود داشته و به دو گونه بوده. یکی بحث علمی بوده با دستورالعملهای خاص خود ، که طی آن مس( و نه فلز دیگری) تبدیل به طلا میشده.
اینکه فقط مس در کیمیا استفاده میشود، به دلیل ویژگی شیمیایی خاص این فلز است؟
بله به همین خاطر است. بحث دیگر بحث افراد صاحب نفس بوده. مثلاً داستانی هست که میگوید شخصی برای استفاده مادی دنبال کیمیا بود. این شخص جایی با شیخی روبرو میشود و شیخ از او میپرسد که «دنبال کیمیا هستی؟»او ابتدا انکار میکند اما سپس اقرار میکند. شیخ به همان قاشقی که با آن شربتش را هم میزده میدمد و قاشق طلا میشود. و به او میگوید برو مس وجود خود را طلا کن الان این قاشق را نوادگان آن فرد دارند و قاب کردهاند.
شما خودتان این قاشق را دیدهاید؟
هنوز نه، ولی دوستی که این داستان را تعریف میکرد خودش دیده بود. یک قاشق نقره است که قاب شده و از جلوی قاشق تا نیمهی دستهی قاشق یعنی تا جایی که نفس آن شیخ خورده طلا شده و بقیهاش نقره است. این حکایت افراد صاحب نفس است که هرچیزی حتی چوب را میتوانستند به طلا تبدیل کنند. مثلاً شیخ بهایی با پیر پالان دوز آشنا میشود، اشاره میکند و ابزار او که احتمالا آهنین بوده در دستش طلا میشود.
اما لیمیا .... قبل از ادامه بگذارید تا برای اینکه راحتتر بشود این پنج کلمه را در خاطر داشت این را بگویم که اگر حرف اول این پنج علم را کنار هم بگذاریم میشود «کله سر» [kollohooser].
دومین علم لیمیا است. لیمیا علم تسخیرات است. یعنی تسخیر موجودات زندهی غیراورگانیکی که در دنیا وجود دارند و ما نمی توانیم آنهارا ببینیم ولی میتوانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم. حالا یک پرانتز کوچک اینجا باز کنم. در وادی علوم غریبه بسیاری از کارها با کمک همین موجودات غیرانسان انجام میشود.
غیرانسان یعنی چه؟
یعنی موجودات هوشمند و مختاری که انسان نیستند.
این ها چند گونه هستند؟
آنهایی که شناختهشدهتر هستند و اهل این حوزه میشناسند، یکی جنها هستند که طبقهبندی خودشان را دارند، مثلاً عفاریت [=عفریتها] ، دیوها و... دوم پریها هستند وسوم فرشتهها.
که این دو نوع آخر متمایز از جن هستند.
بله.
پس کلاً شد چهار گونه موجود هوشمند مختار: انسانها، جنها، پریها و فرشتهها؟
بله. حالا برای اینکه پرانتزم را ببندم، بر کل موضوعات متافیزیکی ـ هرچند که ظاهراً متافیزیک هم حالا به قول شما کلمه درستی نیست از نظر فلسفی، اما به هر حال اشتباه مصطلح است ـ دو سیستم حاکم است: یکی سیستمهای قائم به نفس و دیگری سیستمهای قائم به موکل. در سیستمهای قائم به نفس افراد با روح خودشان کار میکنند. خیلی از جوکیهای هندی از همین سیستم استفاده میکنند.روح انسان وقتی از کالبد خارج میشود خیلی از توانمندی هایش بارز میشود.
اما سیستمهای قائم به موکل. این سیستم ها پایهشان در علم لیمیا است که علم تسخیرات است. چند گونه هم ارتباطگیری با این موجودات هست.
چه هستند این چندگونه؟
به طور کلی میگویند تسخیرات، اما چندان عبارت کامل و جامعی نیست. یک وقت شما دستور العملهایی انجام میدهید و یا از نظر روحی به درجهای میرسید که اینها در اختیار شما قرار میگیرند. ولی گاه برعکس است؛ مثلاً بعضاً در سیستمهای شیطانی فرد در اختیار آنها قرار میگیرد. باز هم فرد توانمندیهایی پیدا میکند، اما در واقع فرد مسخر آنهاست. نوع سوم هم این است که ارتباط دو طرفه است.
یک لحظه اینجا توقف کنیم و من بپرسم که این تقسیمبندی شیطانی و رحمانی که گفته میشود چیست؟
جنها مانند انسانها چند گروه هستند. انسانهایی هستند که انسانهای مثبت ـ و نه الزاماً دینی ـ هستند. عدهای دیگر انسانهای منفیای هستند. و عدهای دیگر انسانهایی خنثی هستند. نه مفیدند و نه خطرناک. راجع به جنها هم همینطور است. ولی دو طبقه دیگر [پریها و فرشتهها] رحمانی محسوب میشوند. جنهایی هستند که در زمینهی دینی پایبند به دین هستند و حتی مسلمانند.
ظاهراً حتی مذهب هم دارند، شیعه و سنی و...
آنها اتفاقاً در این زمینه شاخههایشان از ما خیلی بیشتر است. آنها بخاطر طول عمری که دارند، ممکن است پیرو مذاهبی باشند که پیروان انسانی آن حالا منقرض شده باشند.
مثالی هم دارید؟
بله. مثلاً فرقهای دارند به نام «یوسفی». این یوسف، یوسف پیامبری که ما میشناسیم نیست. تنها یک پیامبر جن وجود داشته است و آن یوسف است. این را، هم روایات میگوید و هم ما با آن مواجه بودهایم. خود این پیامبر فوت کرده اما پیروانش هستند. خلاصه اینکه تنوع دینی آنها بیشتر از ماست.
برخی به اشتباه میگویند که جنها سنی ندارند. چون عمر اینها طولانی است، زمان واقعه غدیر حاضر بودهاند و دیدهاند، پس سنی ندارند. اما این غلط است. خیلی از انسانهایی که آن زمان بودند و با حضرت علی بیعت هم کردند، بعداً تغییر جهت دادند. جنها هم طبیعتاً ممکن است در این زمینه دچار لغزش شده باشند و به زعم ما منحرف شده باشند، هرچند که به زعم خودشان بر حقند.
به هر جهت شاخههای دینی اینها گسترده است. چون پیامبران از ابتدا که رسالت پیدا میکردند، غالباً پیامبر جنها هم بودهاند.
اما بحث رحمانی و شیطانی بودن. به طور کلی، ظاهرا آنهایی از جنها که دین و مذهبی دارند باید رحمانی باشند، اما صد در صد اینطور نیست. چون خیلیهایشان علیرغم اعتقاد به خدا و پیامبری، پایبند اخلاق نیستند و شیطنت میکنند.
پس ممیزه رحمانی و شیطانی بودن چیست؟
آنهایی که ما غالباً رحمانی محسوب میکنیم مسلمان ها هستند، البته قصد مطرح کردن تعصبات دینی را ندارم. ضمن اینکه ناگفته نماند، حتی برخی سنیها هم رحمانی نیستند و گاه شیطنتهایی میکنند. حتی یهودیها.خیلی مواقع با آنها درگیر میشویم. آنها بخاطر تعصبات دینی کهدارند، متاسفانه شیطنتهایی در قبال ما انجام میدهند، و با مسلمانان وخصوصا شیعهها خیلی بد تا میکنند.
این شیطنتها یعنی چه؟ ممیزه شیطنت چیست؟
بحثاول دینی است. اما اگر آن را کنار بگذاریم، ممیزه اصلی،بحث مردمآزاری و آزار رساندن به انسانهاست. مثلاً جن یهودی داریم که به انسانهای مسلمان آزار میرسانند. جن شیعهی خطاکار هم داریم، اما ندرتاً پیدا میشوند. پس رحمانی بودن چند فاکتور دارد: یکی اعتقاد به خدا و دیگر عدم ایذاء مردم.
اگر جنی خداباور نباشد و مردمآزاری نکند باز هم شیطانی است؟
آنها میشوند همان خنثیهایی که گفتم.
حال اگر بخواهیم بحث لیمیا را تمام کنیم، لیمیا علم تسخیرات بود و اینکه به هر جهت ارتباطی با این موجودات برقرار شود. یکی از پایههای علوم غریبه، این است که کسی نمیتواند در آخرین شاخه مستقیماً وارد شود. یعنی نمیشود که شما در لیمیا وارد نشوید و در قسمت های بعدی توفیق خاصی داشته باشید مگر در ریمیا که در جای خود توضیح خواهم داد.
شاخهی بعدی علم هیمیا است. هیمیا علم طلسمات است که بعد از علم تسخیرات بدست میآید. یعنی کسی نمیتواند در لیمیا وارد نشود اما در هیمیا وارد شودمگر خیلی ضعیف و با اذن استاد. اساس طلسمات بر لیمیا است. اما کسی که لیمیا را در اختیار دارد الزاماً هیمیا را در اختیار ندارد.
پس طلسمات از طریق این موجودات مثل جنها انجام میشود؟
بله همینطور است. عوامل اجرایی این طلسمات غالباً جنها هستند.
چرا میگویید غالباً؟
چون داستان دیگری هم هست که اگر شد سر جای خودش توضیح میدهم.
علم بعدی سیمیا است که علم گستردهای است و بحث اصلی آن «چشمبندی» است، یعنی به خطا انداختن افراد است. در داستانها داریم که شخصی آمد پیش پادشاه ـ احتمالاً شاه عباس ـ برای محاکمه، و محکوم میشود. ناگهان فرد شیرجه میزند داخل خمرهای که در گوشهی اتاق بوده و ناپدید میشود. شیخ بهایی هم پشت سر او شیرجه میزند داخل خمره. دیگران میبینند که این دو نفر رفتند داخل خمرهای که شاید دست یک نفر هم به زور در آن جا میشود. بعد از چند لحظه میبینند که شیخ بهایی از خمره آمد بیرون و دست کرد آن شخص را هم از خمره کشید بیرون. در واقع این یک چشمبندی بوده. آدم طبیعتاً داخل خمره جا نمیشود. دیگران اینطور تصور میکنند که اینها رفتند داخل خمره در صورتی که در واقع هیچ کدام در خمره نرفتند. یا مثلاً دستورالعمل خاصی هست که اگر شما انجام دهید همه میبینند که شما پریدید در آسمان و پرواز کردید و رفتید در حالی که شما هنوز همانجا هستید.
خیلی از کارهای مرتاضهای هند گویا از این قسم است.
بله، البته نه همه آنها. یک نمونه خاطر من هست که یکی از اقوام تعریف میکرد که در بچگی رفته بوده هند و رفته بودند جایی که مرتاضی خوابیده بود و جمعیت دورش را گرفته بودند. او تعریف میکرد که من میدیدم که طرف روی زمین خوابیده در حالی که جمعیت آسمان را نگاه میکند. حالا به هر دلیلی، شاید چون بچه بوده، آن مرتاض روی این بچه کار نکرده بوده.
این کار هم از طریق آن موجودات انجام میشود؟
بله. در واقع چیزی است بین لیمیا و هیمیا. هم بحث تسخیرات درش هست و هم بحث طلسمات. اینجا هم نمیشود که شما لیمیا و هیمیا نداشته باشید اما از سیمیا استفاده کنید.
اما علم آخر که از علوم قبلی جداست، ریمیا است. ریمیا در واقع علم شعبده است که با استفاده از علم و ابزار انجام میشود.
یعنی اصلاً امر ماوراء الطبیعی در آن نیست؟
نه، اما چون در گذشته خیلی عجیب بنظر میرسیده و دست عدهی محدودی بوده جزو علوم غریبه طبقهبندی شده. مثلاً از باروت استفاده میکردند برای تولید نور و انفجار و این برای افراد خیلی عجیب بوده، در حالی که کاملاً علمی است. در واقع نوعی حقهبازی است.
حالا از این پنج شاخهای که توضیح دادید، آخری که هیچ، راجع به کیمیا هم که مقداری صحبت کردیم. میماند آن سه شاخه، که از بین آنها لیمیا یعنی همان علم تسخیرات از بقیه جالبتر بنظر میرسد. کمی راجع به آن و راجع به سه موجودی که گفتید صحبت کنیم، یعنی جنها، پریها و فرشتهها. راجع به جنها کمی توضیح دهید. اینها چه جور موجوداتی هستند؟ ماهیتشان چیست؟ کمی راجع به طول عمرشان و غیره صحبت کنید.
اینها را دانهدانه برسی کنیم و جلو برویم. ماهیت اینها به نوع خلقتشان بر میگردد. تفاوت این موجودات در خلقتشان است. مثل اینکه گفته میشود انسان از خاک خلق شده یا در واقع از گل، جن از آتش خلق شده است، از شعلهی آتش. باز این هم فرق میکند. هر قسمتی از آتش موجودی میشود.
« مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ» ... [الرحمن15: وَخَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ: و جنّ را از شعلههای مختلط و متحرّک آتش خلق کرد].
بله. جن از شعله آتش خلق شده.پریها از آب خلق شدهاند. اشتباهی که در اینجا رخ میدهد این است که عدهای میگویند پری واژه فارسی برای جن است. عربها «پ» ندارند و میگویند جن.در حالی که کاملاً غلط است. پریها موجودات کاملاً متفاوتی هستند. برخی معتقدند که فرشتهها از باد خلق شدهاند که این هم غلط هست؛ خلقت فرشتهها از نور است. امااین نور همان فوتونی که ما میشناسیم نیست. میشود گفت مبنای خلقت آنها همان نوری است که قرآن میگوید «الله نور السماوات و الارض» که این نور، ماهیت خاصی دارد.
این از خلقت جنها. اما طول عمر جنها. عمر جنها خیلی طولانی است. ساختارشان اینطوری است. میانگین عمر انسان اگر 70 سال باشد، میانگین سن آنها 7 هزار سال است.
ظاهراً به نژادشان هم بستگی دارد.
نه، چندان ارتباطی با نژادشان ندارد. اما حالا که گفتید نژاد، بهتر است کمی توضیح بدم. نژاد جنها خیلی گسترده است. در انسانها مثلاً پنج، شش نژاد کلی زردپوست، سیاه پوست و ... داریم.یا مثلاً میگوییم اسلاوها که خیلی قد بلند هستند میانگین قدشان 180 سانت است، اما مثلاً زردپوستها که قدشان کوتاه است میانگینشان 160 است. اما تنوع گونه زیستی جنها خیلی خیلی زیاد است. اینها از نژادی که به اندازه یک مشت بستهی ما باشند هستند تا عفاریت. عفریتها هم زیرمجموعهی جنها هستند، اما با خلقتی کمی متفاوت. عفریتهایی هستند که یک چشمشان به اندازه میدان آزادی است. اینقدر بزرگ هستند.
مگر اینها مادی هستند که از اندازه صحبت میکنید؟
جنها عالم خودشان را دارند. چیزی از نوع عوالم موازی.عوالم موازی پایه و اساس یکسان دارند اما ساختارهای متفاوت دارند.
وسعت دو عالم یکی است؟
شرایط خودش را دارد. چون عالم آنها مثل عالم ما جسمانی نیست، مثلاً میتوان وارد فضای این اتاق شد، اما گویی وارد یک دریا شده باشی. قوانین خودش را دارد. مثل عالم ما که قوانین خودش را دارد.
بُعد هم دارند؟
بله، حتی بعد زمان هم بر ایشان حاکم است و چهار بعد دارند. علیرغم اینکه میتوانند تا حدی در گذشته و آینده سفر کنند اما زمان بر ایشان میگذرد.
این تا حدی یعنی چه؟
به خاطر بحث آینده است. چون همهی آنها به آینده دسترسی ندارند.
اما بحثی که میگفتم این بود که اینها در عالم خودشان اندازه دارند و وقتی میخواهند به عالم ما وارد شوند، میتوانند قالب بگیرند. میتوانند به هر شکلی در بیآیند. از یک مورچه بگیر تا یک دیو سه سر.
پس آن جنی که یک چشمش به اندازه میدان آزادی است در عالم خودشان آنقدری است.
بله، آنجا به این صورت است.
ولی همان موجود بزرگ هم میتواند به صورت موجودی کوچک در عالم ما ظاهر شود؟
بله. ما مواجه بودیم با این مسئله.
توانمندیهای جنها به چه چیزهایی بستگی دارد؟
به چند عامل. یکی بحث فیزکشان است. فیزیک در عالم خودشان یعنی اندازهی آنها. دوم به نژادشان بستگی دارد. مثل ما انسانها که برخی نژادها باهوشتر و برخی از نظر فیزیکی آمادهتر هستند.
تواناییهای اینها چه چیزهایی است؟ اگر بخواهیم برای انسان بشماریم، میگوییم توانایی ذهنی، قدرت بدنی، سرعت و چیزهایی از این دست.برای آنها چه چیزهایی مطرح است؟
قوای ذهنی برای آنها وجود دارد، چون همهی آنها در یک سطح از توان ذهنی نیستند و اختلافاتشان هم خیلی زیاد است. (یک پرانتز هم اینجا باز کنم و آن اینکه جنها با انسانها از نظر ساختار ذهنی و فکری یک مقداری متفاوتند.اینکه یک موضوع وقتی پیچیده است گفته میشود به عقل جن هم نمیرسد، این کاملاً غلط است. توانایی ذهنی یکی از مولفههای برتری انسان به جن است. مولفهی دیگر روح انسان است. روح انسان قابلیت تعالی و قابلیتهای بیشتری دارد نسبت به جنها).توانمندی فیزیکی هم برای آنها هست. تواناییشان در سفر در زمان هم هست. سرعتشان هم هست ... دیگر توانمندی خاصی را در ذهن ندارم که بخواهیم به آنها نسبت بدهیم. اگر بپرسید میتوانم بگویم آره یا نه، اما حضور ذهن ندارم.
مثلاً عفریتها که زیرمجموعهای از جنها هستند، بزرگ جسه و از نظر فیزیکی خیلی توانمندند. از طرف دیگر غالب جنها از نظر فیزیکی از عفریتها ضعیفترند، اما توانایی ذهنی بیشتری دارند.
با سلام و عرض ادب
به نظر میاد که این علوم برای موضوعات بسیار مهمی استفاده میشد که دور از دسترس اکثر افراد مونده
میتونم بپرسم برا چه کارهایی استفاده میشد؟
با سلام و عرض ادببه نظر میاد که این علوم برای موضوعات بسیار مهمی استفاده میشد که دور از دسترس اکثر افراد مونده
میتونم بپرسم برا چه کارهایی استفاده میشد؟
علم مثل چاقو می ماند بستگی به استفاده و هدف افراد از ان را دارد این علم نیز مانند سایر علوم جنبه های شر و خیر دارد هر کسی خود می داند به چه هدفی دنبال این علوم میگردد
بابا چرا استاید سایت ساکت هستن ؟؟؟
اساتید موافق این صحبت ها هستید آیا ؟
دوست عزیز اساتید نظاره گر موضوعات هستند اگر لازم باشه حتما وارد عمل میشوند بعد شما تو مباحث حرفی خلاف عقل و شرع میبینی
اگه نمیبینی که نیست تامل کن و اول جملات را بخوان تا خدف این مباحث را متوجه بشی
علم مثل چاقو می ماند بستگی به استفاده و هدف افراد از ان را دارد این علم نیز مانند سایر علوم جنبه های شر و خیر دارد هر کسی خود می داند به چه هدفی دنبال این علوم میگردد
منظورم اون افراد بسیار بزرگ هست که به خاطر بزرگ بودن روحشون به اونها رسیدن مثل شیخ بهایی خدا چرا اون اختیارات رو به اونها داده ؟
ارتباط با جن به دو صورت تسخير و احضار يا رابطه عادي ممكن است.
تسخير و احضار جن، به فتواي فقها حرام است. شهيد بزرگوار آيهالله دستغيب در كتاب گرانسنگ گناهان كبيره مي نويسد: «تسخيرات» استخدام و تسخير كردن ملك يا جن يا ارواح بشر يا ساير حيوانات و غيره است كه تمام اينها حرام و از اقسام سحر شمرده شده است. شيخ انصاري در مكاسب ميفرمايد: «تعريفهايي كه براي سحر شده، شامل تمام انواع تسخيرات ميشود. شهيد اول و ثاني عليهما الرحمه با اين كه شرط حرام بودن سحر را، ضرر رسانيدن به غير ميدانند با اين وصف تصريح مي کنند كه استخدام ملك يا جن از سحر و حرام است».[1]
شايان ذكر است كه به عقيده برخي، انسان به هيچ وجه نميتواند جنيان مؤمن و مسلمان را كه داراي قدرت مافوق طبيعياند، مسخر كند. و تنها قدرت تسخير ارواح و اجنه خبيثه و شياطين را دارد.
درموردارتباط «جن» اگر چه برخي فقها آن را به مقدار ضرورت براي دفع برخي بيماريها اجازه دادند, ولي باز هم آن را بدون اشكال نمي دانند.
1. معاد شناسي، سيد محمد حسين طهراني، انتشارات حكمت، ج 3.
منظورم اون افراد بسیار بزرگ هست که به خاطر بزرگ بودن روحشون به اونها رسیدن مثل شیخ بهایی خدا چرا اون اختیارات رو به اونها داده ؟
از اول که بهشان نداده اول خود سازی کردن ظرفیتش را بدست اوردن بعد بهشان خداوند عنایت کرده اول باید پایه درست شود انجام واجبات و ترک محرمات این رازه بزرگانه
از اول که بهشان نداده اول خود سازی کردن ظرفیتش را بدست اوردن بعد بهشان خداوند عنایت کرده اول باید پایه درست شود انجام واجبات و ترک محرمات این رازه بزرگانه
بابا منظورم اینه که اون علوم غریبه رو خدا برای چه بهشون داده بوده تا مثلا مس رو به طلا تبدیل کنن و وضع مالیشون خوب شه یا چی؟؟ چیو ثابت میکنه این علم
بابا منظورم اینه که
بابا؟ بابا کیه؟
خانم خوب سوالتو اینطوری بپرس:
این کیمیا کاربردش چیست؟
---
آیت الله نخودکی رحمه الله به امام خمینی فرمودند: اگر به تو کیمیا را آموختم که با آن کوه و صحرا را طلا کنی قول می دهی از آن سو استفاده نکنی؟
حالا ما ماندیم کیمیا کاربردش چیست؟
گفتگویی درباب علوم غریبهسلام این مباحث را با اجازه مدیریت محترم سایت و سایر اساتید شروع میکنم چون متایفانه جامعه ما امروز پر از خررافات و مسائلی است که مبنای شرعب و علمی ندارند و فقط وسیله شیادی می باشند
* گفتگوی زیر مصاحبهای است که با یکی از متخصصان علوم غریه انجام دادهام. زمان زیادی است که او را میشناسم و پیشتر چندین نوبت با او صحبتهایی راجع به علوم غریبه داشتهام و چندباری هم شمههایی از کارهایش را شخصاً دیدهام. نسبتاً جوان است و هیچ ممیزه ظاهری خاصی ندارد که نشان از تخصصش داشته باشد. از نزدیک او را میشناسم و به راستی و درستیاش باور دارم. وضع اقتصادی متوسط است و شغل خودش را دارد و میدانم که از این طریق درآمدی نداشته است.همچنین اینجا و آنجا تواناییهایش را دستمایهی برتریجویی قرار نمیدهد. تمام این ویژگیها بعلاوهی مشاهداتم از برخی کارهایش، مرا در باور به گفتههای او موجه میسازد و این توجیه ـ اگر خوانندگان مصاحبه نظر مشابهی راجع به صدق من داشته باشد ـ میتواند به خوانندگان نیز منتقل گردد.
با سلام
ممنون که برخی مسائل رو مطرح میکنید متاسفانه افراد سود جو از عدم آگاهی برخی سو استفاده می کنند
باید کارشناسان دین زود تر از این ها یک مقدار اطلاعات در مورد این امور میدادن ولی نمیدونم چرا حفاظتی برخورد میکنند؟ الان مثلا بنده این مطالب رو خوندم از فردا پا نمیشم برم دنبال این چیزا که فقط کمی کنج کاویم کم شد!
تواناییشان در سفر در زمان هم هست.
جسارتا حقیر یک ایرادی دارم
سفر به زمان چه معنی فلسفی می دهد جز اینکه ذهن انسان از تغییرات متوالی مفهوم زمان رو انتزاع می کند و اصلا زمان وجود خارجی ندارد درسته؟
بنابرین اصلا سفر به زمان مفهوم منطقی نمیتونه داشته باشه
سایر اساتید هم اگر کمک کنند و اطلاعاتشون رو به اشتراک بگذارن ممنون میشم
یا حق
سوال !
توانایی هایی که انسان ها مستقلا از موجودات غیر ارگانیک می تونن کسب کنند چه مواردی هست؟
مثلا تله کینزی که هست بنده کلیپ هاشو در اینترنت دیدم اما هیچ کدوم نتونسته قانعم کنه و به نظرم یک کلکی در کارشونه
خوندن ذهن دیگران و ... که برخی ادعا هایی ازشون دارن آیا در دین ما آمده ؟که مثلا از طریق علوم غریبه ممکنه یا جز توانایی انسان ها اصلا هست؟
یا حق
بابا منظورم اینه که اون علوم غریبه رو خدا برای چه بهشون داده بوده تا مثلا مس رو به طلا تبدیل کنن و وضع مالیشون خوب شه یا چی؟؟ چیو ثابت میکنه این علم
اول بدان علوم غریبه دارای شاخه های مختلفی است و یک شاخه ان کیمیا می باشد که باز خود کیمیا دارای بخش های مختلفیه کم کم متوجه میشوید
اولا کسانی که این علم را داشته و دارند هرگز برای منافع دنیای خود این کار را نکرده اند بلکه برای حل مشکلات دیگران بیشتر استفاده نموده اند مثلا همین شیخ بهائی که شما فرمودید در زمان ایشان این علوم رایج بود توسط اجنه کتب ایشان دزدیده میشد ایشان برای جلوگیری از این عمل از این علم استفاده میکرد و یا مطالبی که ایشان نوشتند اکثرا به جهت حل مشکل می باشد حالا بحث کیمبا بحث مفصلیه که بعدا به ان می پردازم
بابا؟ بابا کیه؟
خانم خوب سوالتو اینطوری بپرس:
این کیمیا کاربردش چیست؟
---
آیت الله نخودکی رحمه الله به امام خمینی فرمودند: اگر به تو کیمیا را آموختم که با آن کوه و صحرا را طلا کنی قول می دهی از آن سو استفاده نکنی؟
حالا ما ماندیم کیمیا کاربردش چیست؟
این توضیح مختصرم فعلا درباره کیمیا خدمتتان ارائه میکنم تا بعد کامل تر و مفصل تر بیان میشود
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] [=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]علم كيميا[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] ([=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]علم صناعت[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]) : علمي است كه بوسيله آن ميتوان قواي اجرام معدني بعضي را به بعض ديگر تبديل كرد. مثلاً بوسيله اين علم ميتوان طلا و نقره را از فلزات جدا كرد. [=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]از این رو مردم در قدیم در آرزوی تبدیل مس به طلا بودند و به کیمیا گری علاقه فراوانی داشتند .[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
کیمیاگری هم به معنای شکل اولیه تحقیق در طبیعت است و هم شاخه فلسفه و روحانیت که هر دو دارای عناصری از شیمی، فلزکاری، فیزیک، پزشکی، اخترشناسی، نمادشناسی، عرفان، اعتقاد به عالم ارواح و هنر هستند. کیمیاگری در بینالنهرین، مصر باستان، ایران، هند، چین، یونان، روم، در تمدن اسلامی، و سپس در اروپا تا قرن ۱۹ – به صورت یک شبکه پیچیده از مکاتب و نظامهای فلسفی در طول دست کم ۲۵۰۰ سال رواج داشته است.
کیمیاگری غربی همواره ارتباط تنگاتنگی با هرمتیسیزم، یک نظام فلسفی و روحانی که ریشههای آن در هرمس تریسمجیستوس، خدا و کیمیاگر اسطورهای مصری-یونانی است. هر دو رشته بر ظهور روسیکروسینیزم، یک جنبش مهم مخفی در قرن هفدهم تأثیر گذاشتند. در اوایل عصر جدید، همزمان با تبدیل کیمیاگری به شیمی، جنبههای عرفانی و سحرآمیز کانون توجه کیمیاگری روحانی مدرن واقع شد، که در آن کار با مواد صرفاً به عنوان نمادهای دگرگونی روحانی در نظر گرفته میشود.
امروزه، این شاخه به خاطر جنبههای عرفانی، اسرارآمیز و هنری آن عموماً مورد توجه مورخان علم و فلسفه قرار دارد. با این وجود، کیمیاگری یکی از منادیان اصلی دانش جدید بوده، و بسیاری از مواد و فرایندهای کیمیاگری باستان همچنان نقطه اتکای صنایع شیمی و فلزکاری مدرن است.
گرچه کیمیاگری اشکال متعددی دارد، در فرهنگ عمومی اغلب از آن در داستانها، فیلمها، و بازیها به عنوان روند مورد استفاده برای تبدیل سرب (یا دیگر فلزات) به طلا یاد میشود. همچنین صورت دیگری وجود دارد که در آن از کیمیاگری به عنوان جستجویی برای یافتن سنگ جادو نام برده میشود که مادهای برای تبدیل مواد کمارزش مانند سرب به طلا و یا اکسیری برای زندگی جاودان است.
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
سوال !
توانایی هایی که انسان ها مستقلا از موجودات غیر ارگانیک می تونن کسب کنند چه مواردی هست؟
مثلا تله کینزی که هست بنده کلیپ هاشو در اینترنت دیدم اما هیچ کدوم نتونسته قانعم کنه و به نظرم یک کلکی در کارشونه
خوندن ذهن دیگران و ... که برخی ادعا هایی ازشون دارن آیا در دین ما آمده ؟که مثلا از طریق علوم غریبه ممکنه یا جز توانایی انسان ها اصلا هست؟
یا حق
سلام
در مورد جوابتان من باب یاد اوری عرض کنم انسان اشرف مخلوقاته و هیچ موجوری دارای توانمندی بیشتر از انسان نیست موجودات غیر ارگانیک به انسان توانمندی نمیدهند بلکه انسان با بالا بردن قدرت روحی خود می تواند از انها استفاده نماید
در مورد قسمت دوم سوالتان ببینید انسان با تمرینات و ریاضت های روخی و جسمی چه شرعی و چه غیر شرعی دارای توانمندی هائی میشود مانند مرتاضان هندی اول بحث علوم غریبه خدمتان گفتم این علم مانند چاقوی دو لبه است شما میتوانی با چاقو ادم بکشی میتوانی هنر نمائی روی چوب کنی این بسته به نوع استفاده ماها دارد
مباحثی مانند تله کنیزی-انرژی درمانی-خواندن ذهن و این گونه مباحث باز از دو جهت قابل بررسی می باشند 1- شیادانی که از این راه ها از افراد سودجو سو استفاده میکنند2- مبخث علمی ان است که با روش ها و تمرینات خاص خود و تحمل ریاضات ان به نیروهائی می توان دست یافت ولی نیازی نیست ببینید اینا همه شاخ و برگه علوم غریبه به اکثر بزرگان دین ما هدیه داده شده است ما ریشه رو باید درست کنیم اینا همه خود به خود در اختیار ما قرار میگیرد به قول استادمان بالابردن درجه روحی مهمترین عامل موفقیت در علوم ماورائی می باشد اول هدف خود را از این علم و توقع خود را بدانیم سپس دنبال ان برویم
من یه مثال میگم بستن بخت 80 درصدش دروغه الان کارائی نداره منتها چون در جامعه ما مسائل و مشکلات دیگری هست و هر کسی دنبال توجیه برای اعمال خود میگردد می یاد میگه بختم رو بستم یکی نیست بپرسه از کجا میدونی من با بیش از 50 مورد این مسئله صحبت کردم 45 مورد ان وقتی کمی باهاشون صحبت کردیم متوجه شدند این حرفای بخت بستن و این چیزا نیست بلکه مسئله دیگریه و مشکلشان باید جور دیگری حل شود این یک نمونه کوچک بود خدمتان عرض کنم جامعه ما دچار خرافاته و متاسفانه چون افراد دنبال توجیه هستن و اطلاع زیادی نیز از این مسائل و علم ندارند هر کسی هر چی میگوید را قبول میکنند ختی افراد تحصبل کرده له خدای احد و واحد استاد نا قدرتی داشت که میتوانست افراد را تو خواب به کربلا ببرند ایشان بارها و بار به من توصبه کردند راه نجات انجام واجبات و ترک محرماته
بازم اگر سوالی هست بپرسید من میخوام این مسائل را ریز به ریز برای دوستان توضیح بدهم تا متوجه بشوند چه دنیائی و چه خبره منبع غنی اهل بیت که هم برای دنیا و هم اخرت سود دارد را انسان ها چقدر قبول دارند و قبول داشتنشان به چه شکله و این علوم را چگونه قبول دارند
ماورای علم اهل بیته
[h=3][/h]
سلام جناب گمنام ... این جنها خسته نمیشن اینقدر زندگی میکنن ...
آدمها 40 سال زندگی میکنن ... آرزویه مرگ میکنن ... چطوریه اینها 7000 سال عمر میکنن .... خسته نمیشن ؟؟؟
بعدش این افریته ها هم باید روسری سرشون کنن ... یا اینکه کلا بدونه حجاب هستند ... راستی گشت ارشاد هم دارن ؟؟؟
سلام
برادر یکی از دوستام قراره به خواستگاری دختر یکی از اقوام دور مادریم برود
ما این خانم رو به ایشان معرفی کردیم هر دو نفر متاسفانه میانسال هستند و بنا به شرایطی موفق به ازدواج نشدند
البته بارها مراسم خواستگاری برایشان پیش آمده ولی خوب یا قسمت نبوده یا خودشون سخت گرفتند
حس میکنیم این دو واقعا مناسب هم هستند الان که این پست رو دارم مینویسم فعلا این دو نفر هم رو ندید و قراره هفته آینده جلسه ایی برای آشنایی برگزار شود
یه کم خواهرهای داماد سخت پسند هستند و شاید خیلی از موارد رو ایشان رد کردند و مانع ازدواج برادرشون شدند
اگه این مراسم به سرانجام برسه خیلی خوب میشه دو نفر از تنهایی درمیان
اما اگر نشد یا به هر دلیلی مشکلی پیش آمد میشه از دعایی چیزی استفاده کرد جلوی نه گفتنشون رو بگیریم ؟
از کتاب های دعا میشه استفاده کرد یا نزد یه دعانویس بریم و براشون دعا کنیم یه جوری جلوی زبونشون و مخالفتشون گرفته شه
البته نفعی به ما نمیرسه بیشتر واسه خودشون میخوایم این ازدواج سر بگیره سنشون بالاست بهانه آوری و مخالفت دیگران باعث میشه این فرصت رو هم از دست بدند
به نظر شما این کار ما درسته؟ با یه دعا باعث وصلت دیگران بشیم ؟ اصلا میشه ؟ گناه نداره ؟
ازدواج هم که خوبه خیر توشه نیتمون هم که خیره
ممنون میشم پاسخ بدید البته سریع :Gol:
[="Tahoma"][="Navy"]سلام
برادر یکی از دوستام قراره به خواستگاری دختر یکی از اقوام دور مادریم برود
ما این خانم رو به ایشان معرفی کردیم هر دو نفر متاسفانه میانسال هستند و بنا به شرایطی موفق به ازدواج نشدند
البته بارها مراسم خواستگاری برایشان پیش آمده ولی خوب یا قسمت نبوده یا خودشون سخت گرفتند
حس میکنیم این دو واقعا مناسب هم هستند الان که این پست رو دارم مینویسم فعلا این دو نفر هم رو ندید و قراره هفته آینده جلسه ایی برای آشنایی برگزار شود
یه کم خواهرهای داماد سخت پسند هستند و شاید خیلی از موارد رو ایشان رد کردند و مانع ازدواج برادرشون شدند
اگه این مراسم به سرانجام برسه خیلی خوب میشه دو نفر از تنهایی درمیان
اما اگر نشد یا به هر دلیلی مشکلی پیش آمد میشه از دعایی چیزی استفاده کرد جلوی نه گفتنشون رو بگیریم ؟
از کتاب های دعا میشه استفاده کرد یا نزد یه دعانویس بریم و براشون دعا کنیم یه جوری جلوی زبونشون و مخالفتشون گرفته شه
البته نفعی به ما نمیرسه بیشتر واسه خودشون میخوایم این ازدواج سر بگیره سنشون بالاست بهانه آوری و مخالفت دیگران باعث میشه این فرصت رو هم از دست بدند
به نظر شما این کار ما درسته؟ با یه دعا باعث وصلت دیگران بشیم ؟ اصلا میشه ؟ گناه نداره ؟
ازدواج هم که خوبه خیر توشه نیتمون هم که خیره
ممنون میشم پاسخ بدید البته سریع :Gol:[/QUO
سلام
جایز نیست
یا علیم[/]
سلام علکم جناب گمنام،
ممنون از لطفتان، استفاده کردم، حقیر هم در مورد جنیان کمی مطالعه مذهب و غیرمذهبی داشتهام ولی اشکال کار اینجا بود که بیشتر جزئیات مطرح شده در مورد زندگی آنها از منابع غیرموثق است و در نتیجه اطلاعات شما که خودتان مورد تأیید این سایت و ایشان که مورد تأیید شما هستند میتواند خیلی راهگشا باشد.
اگر لطف کند این سؤالات حقیر را هم پاسخ بدهید ممنون میشوم:
جن از شعله آتش خلق شده.پریها از آب خلق شدهاند. اشتباهی که در اینجا رخ میدهد این است که عدهای میگویند پری واژه فارسی برای جن است. عربها «پ» ندارند و میگویند جن.در حالی که کاملاً غلط است. پریها موجودات کاملاً متفاوتی هستند.
در توضیح آغاز خلقت خداوند که مثلاً «کان عرشه علی الماء» نیز به آن دلالت میکند حدیثی را دیدم (البته سندش را نمیدانم چقدر صحیح باشد) که در آن صحبت از آب و سکان آب بود و آسمان و سکان السموات و تعبیر معصوم علیهالسلام این بود که سکّان یعنی سکنه و خلاصه ساکنین آب و هوا، قبل از شروع خلقت آسمانها و زمین ... حال طبق فرمایشات شما احتمالاً پریها همان سکّان آبها هستند، درسته؟ ایشان اشاره داشتند که پری اسم فارسی است معادل عربی این موجودات چیست؟ به طور خاص در منابع روایی ما اشارهای به چنین موجوداتی شده است؟
برخی معتقدند که فرشتهها از باد خلق شدهاند که این هم غلط هست؛ خلقت فرشتهها از نور است. امااین نور همان فوتونی که ما میشناسیم نیست. میشود گفت مبنای خلقت آنها همان نوری است که قرآن میگوید «الله نور السماوات و الارض» که این نور، ماهیت خاصی دارد.
انکه فرشتگان از نور باشند درست، اینکه از هوا باشند هم در روایات ما وارده شده است و حتماً خود شما بهتر از حقیر میدانید، البته برخی از علما سر این مسأله بحث دارند و آن را تشبیهی میدانند که وجه شبه آن دیده نشدن و رقیق بودن آن است، ولی حقیر هنوز از کنار هم گذاشتن احادیث نمیتوانم طور دیگری فکر کنم که لااقل برخی از فرشتگان باید از جنس هوا باشند. البته همانطور که جسم دنیایی انسان از خاک و جسم دنیایی جنیان از جرقههای آتش است پس شاید آن خلقت از هوا هم مختص جسم دنیایی فرشتگان باشد، نمیدانم، کلاً در این موراد ذهنم خیلی مشوّش است. در ضمن آنکه نور که خلقت فرشتگان به آن نسبت داده میشود هم در قرآن با آتش روغن زیتون گره خورده است (در آیهی نور)، البته باز میدانم که علمای بزرگ با یاری احادیث تمامی کلمات آیه را به تأویلهای آنها برمیگردانند ولی حداقلش این است که در دنیا نور ریشه از نار میگیرد و مطابق قرآن نار هم ریشه از درون ماده میگیرد (من الشجر الأخضر) و این در روایات ما هم مورد تصریح واقع شده است،در مورد خلقت جنان البته نه فرشتگان، یعنی بخش نار و نه بخش نور. به عبارت دیگر، نور ریشه در نار دارد و نار ریشه در ماده دارد که اولین ماده آب است و هوایی که آن را مواج کرد (البته هم آب و هم هم هوا را میتوان دوباره به نور بازگرداند، اما دیگر طبیعی است که نشود این نور را از نار گرفت چون در غیر این صورت باز باید آن ماده را از نور دیگری فرض کرد که ساخته شده است). خیلی ممنون میشوم اگر کمی بیشتر این بخش اصل خلقت فرشتگان را توضیح بفرمایید. :Gol:
مگر اینها مادی هستند که از اندازه صحبت میکنید؟
جنها عالم خودشان را دارند. چیزی از نوع عوالم موازی.عوالم موازی پایه و اساس یکسان دارند اما ساختارهای متفاوت دارند.وسعت دو عالم یکی است؟
شرایط خودش را دارد. چون عالم آنها مثل عالم ما جسمانی نیست، مثلاً میتوان وارد فضای این اتاق شد، اما گویی وارد یک دریا شده باشی. قوانین خودش را دارد. مثل عالم ما که قوانین خودش را دارد.
میشود این بخش را هم بیشتر توضیح دهید؟ موازی بودنش را از جهات زیاد حقیر هم برداشت کردهام، البته نه فقط عالم جنیان را بلکه خیلی موارد دیگر را نیز همینطور، اما فعلاً حقیر این موازی بودن را به بشتر بودن ابعاد نسبت به ۳ بستگی میدهم، حال آنکه به نظر میرسد ایشان این موازی بودن را به جسمانی نبودن آن عوالم دیگر نسبت بدهند، ولی نمیتوانم این را بفهمم، اگر میشود این را بیشتر توضیح دهید. مثلاً جنیان در عالم ما اگر بمیرند بدنشان چه میشود؟ ظاهراً ایشان قبرستان ندارند و بدنشان که رقیق است در هوا پراکنده میشود، آیا در عالم خودشان قبرستان دارند؟ آیا در عالم ما نمیتوانند رقیق باشند و به ناچار غلیظ میشوند و قابل رؤیت؟
شواهدی وجود دارد که انسان هم میتواند وارد عالم ایشان بشود؟ آیا درست است؟ اگر بله آن وقت جسمانی نبودن عوالم ایشان چطور قابل درک خواهد بود؟
بُعد هم دارند؟بله، حتی بعد زمان هم بر ایشان حاکم است و چهار بعد دارند. علیرغم اینکه میتوانند تا حدی در گذشته و آینده سفر کنند اما زمان بر ایشان میگذرد.
این را هم اگر میشود توضیح دهید. اگر نفرموده بودند «تا حدّی» باورش برای حقیر خیلی سخت میشد چون چه احتمال سفر به گذشته و چه احتمال سفر به آینده در قرآن نفی شده است، آنجا که فرموده است آینده غایب است (وجود دارد ولی وجودش غایب است) و یا اینکه اگر خداوند بر پیامبرش از گذشته وحی نکند او هم نمیتواند آن اطلاعات را داشته باشد، که یعنی گذشته هم باز در پس پردههای غیب است. اما ایشان فرمودهاند تا حدّی به جلو و تا حدّی به عقب میشود رفت، البته جنییان از مرگ حضرت سلیمان علیهالسلام با خبر نشدند تا موریانه عصایشان را نخورد و خداوند میفرماید که این نشان میدهد آنها به غیب دسترسی ندارند و اگر آینده یا حتی همه چیز زمان حال را میدانستند باید میفهمیدند که الآن مدتی است که کسی کنترلشان نمیکند و میتوانند کارشان را رها کنند و فرار کنند. حال این «تا حدّی» را که ایشان فرمودهاند اگر میشود کمی توضیح بیشتر دهید.
ببخشید که خیلی سؤال پرسیدم، ان شاء الله صبر شما بیش از سؤالات زیاد حقیر باشد :Gol:
یا علی
با سلام خدمت دوستان من باب این موضوعات را در این انجمن باز کردم چون احساس کردم این موضوع در جامعه ما رواج دارد و باعث انحرافات بسیاری میشود و هدفم نیز درک صحیح از این علم و جلوگیری از به دام افتادن افزراد توسط شیادان بود