نقض غرض در خلقت انسان های ناقص العقل

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نقض غرض در خلقت انسان های ناقص العقل

انسان هایی که مادرزادی ، ناقص العقل به دنیا می آیند ، اگرچه که به بهشت میروند اما در دنیا مانند انسان های دیگر توانایی رسیدن به کمال را ندارند. در صورتی که هدف آفرینش هر انسانی ، رسیدن به کمال است . پس فلسفه خلق شدن این فرد چیست ؟


بسمه تعالی:Sham::Sham:

در این پاسخ نیازمند مقدماتی هستیم :

1-مادر عالم ماده زندگی میکنیم که قوانین لا ینفک وجدایی ناپذیری دارد و یک نظام علی ومعلولی و سببی ومسببی بر آن حاکم است. طبق این مطلب هر عمل ما تا ثیر خود را دارد و هر موجودی نیز هم چنین تاثیر به سزایی دارد در نظام تکوین

یعنی چنانچه شخصی با علم یا عمد کار خلاف ی انجام دهد تاثیر خود را می گذارد مثلا اگر مادری از مواد مخدر در دوران بارداری استفاده کند چه باعلم و عمد و چه با جهل تاثیر آن مستقیما بر روی جنین ظاهر میشود.

2-در نظام تکوین برای هر موجودی هر درجه از نقصا ن است به علت نقصان قابلیت قابل است نه به علت امساک فیض از ناحیه خداوند که همانا خداوند فیاض علی الاطلاق است.

3-اصل همبستگی وانداموارگی اجزاء جهان است اینکه جهان یک واحد تجزیه ناپذیر است درعین حال اشیاءاز نظر خوبی ووبدی اگر تنها ومنفرد ومستقل از اشیاءدیگر در نظر گرفته شوند یک حکم دارند واگر یک جزء یک نظام و به عنوان عضوی از یک اندامدر نظر گرفته شوند حکم دیگری دارندباید جهان به طور کامل در نظر گرفته شودوووجود اختلاف وتفاوت به مجموعه نظام معنی می دهد لذازشتی نه تنها از این جهت ضروری است که جزئی از مجموعه جهان هستند ونظام کل به آنها بستگی دارد بلکه برای جلوه دادن زیباییها وجود آنها ضروری است

با توجه به مقدمات فوق باید گفت خیرات جهان ماده به مراتب از شرور آن بیشتر است وتنها کمالات انسانهای کانل بر همه شرور برتری دارد ترک ایجاد جهان مادی ازیک سو خلاف فیاضیت مطلقه خداست و از سوی دیگر خلاف حکمت الهی است زیرا ترک خیر کثیر برای اجتناب از شر قلیل نقض غزض و خلاف حکمت الهی است.شرور نسبی و بالعرض و نقص وجهات عدمی مورد تعلق اراده الهی قرار نمی گیرند بلکه جهات خیر و کمال آنهاست که متعلق اراده الهی واقع می شود.

نقائص وشرور فواید فراوانی دارندکه از آن جمله زمینه تکامل برای انسانها از راه تحمل سختیها وبلایا (نقص عضو مثل عقل) تکامل هر موجودی به همان اندازه وجودی اوست. و از راه پند گرفتن حوادث است و...

عدل الهی شهید مطهری.

محمد;4025 نوشت:
انسان هایی که مادرزادی ، ناقص العقل به دنیا می آیند ، اگرچه که به بهشت میروند اما در دنیا مانند انسان های دیگر توانایی رسیدن به کمال را ندارند. در صورتی که هدف آفرینش هر انسانی ، رسیدن به کمال است . پس فلسفه خلق شدن این فرد چیست ؟

با سلام:Gol:

آيات شریفه ای از قرآن کریم اشاره دارند كه اصل در آفرينش انسان، بي نقص و بي عيب بودن آنها است و اگر انساني فاقد چنين كمالي گردد، وجود او استثنائي است كه بر قانون خلقت وارد شده است.

چنانکه خداوند درباره آفرينش انسانها مي‏فرمايد:
"لَقَد خَلَقنَا الانسانَ في اَحْسَنِ تَقويم"(1) "ما انسان را به بهترين شكل آفريديم". و در جاي ديگر مي‏فرمايد: "وَاللَّهُ اَخْرَجَكُم مِنْ بُطُون اُمَّهاتِكُم لا تَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالابصارَ وَالاَفْئِدَةَ لَعَلَّكُم تَشْكُرُونَ"(2) "خداوند شماها را از شكم مادران بيرون آورد در حالي كه چيزي نمي‏دانستيد و براي شما گوش و چشم و دل قرار داد تا سپاسگزار باشيد". و نیز در آيه ای ديگر مي‏فرمايد: "اَلّذي اَحْسَنَ كُلّ شَي‏ء خَلَقه"(3) "او هر چيزي را به نيكوترين وجه آفريده است".

با بررسي پديده‏هاي استثنائي در انسانها علم امروز توانسته به قسمتي از عوامل آنها دست يابد. دانش بشري در پرتو تجربه، اموري را از قبيل مصرف شراب، مواد مخدر، سيگار، آميزشهاي حرام و تا حد زيادي وراثت، علل اين نوع پديده‏ها معرفي مي‏كند.

البته علل پيدايش اين استثناءها منحصر در عوامل يادشده نيست، به گواه اينكه جهان اسلام كه برخي از اين عوامل در آن كمتر وجود دارد، از چنين آسيبها و استثناهايي مصون نمانده است، از اين لحاظ بايد گفت: يك رشته عوامل ديگري نيز مي‏تواند پديدآورنده اين گونه انسان‏هاي استثنائي باشد. از احاديث اسلامي استفاده مي‏شود، بخش مهمي از اين نقيصه‏ها مربوط به جهل و ناداني والدين نسبت به وظايف خود درباره همسران و نحوه آميزش و كيفيت پرورش فرزندان است. به يك معني، آن نقيصه‏ها و كمبودها، غرامتي است كه پدران و مادران در مقابل جهل و ناداني خود مي‏پردازند(4).

پس بنا به قول روایات، عواملی مانند "سوء تغذیه"؛ "وراثت" و "آداب آمیزش" در این نقصان و کاستی ها و استثناءات آفرینشی دخالت دارند.(5)

در اينجا ممكن است سؤالي مطرح شود و آن اينكه والدين خبر نداشتند كه اين عمل در فلان شرائط آثار سوئي روي نوزاد مي‏گذارد؟

پاسخ آن است كه دانستن يا ندانستن پدر و مادر در خاصيت طبيعي اشياء اثر ندارد ما اگر ندانيم كه در فلان رشته سيم برق است و دست به آن بگذاريم، برق ما را مي‏كشد، برق صبر نمي‏كند تا ببيند اگر ما بي اطلاعيم به ما كار نداشته باشد. ما اگر ظرف شرابي را به خيال آب بخوريم، مست خواهيم شد. زيرا مست شدن از آثار طبيعي شراب است. خواه خيال كنيم آب است يا چيز ديگر، بنابراين بي تقصيري پدر و مادر به معناي آن است كه گناه عمدي نكرده اما آثار طبيعي و وضعي همچنان در جاي خود محفوظ است(6).

و نیز در اينجا سؤال ديگري مطرح است و آن اين كه والدين كوتاهي كردند، گناه كودك چيست؟

در پاسخ اين سؤال مي‏توان گفت، هم خدا منزّه است و هم كودك بي‏تقصير، مقصر اصلي، والدين هستند ولي ناراحتي آن به دوش كودك است و اين مخصوص نوزاد نيست. در تمام ظلم‏هاي عالم، تقصير از ظالم است، اما ناراحتي ظلم به دوش مظلوم مي‏افتد.

اگر من سنگي به سوي شما پرتاب كردم و پيشاني شما شكست نه شما گناهكاريد، نه خدا، گناه از من است كه سنگ زدم، لكن سختي اين گناه را شما تحمل مي‏كنيد. بنابراين اينكه سؤال مي‏شود: والدين كوتاهي كرده‏اند، گناه طفل چيست؟ مانند سؤال در مورد ساير ظلم هاست كه ظالمان تقصير كرده‏اند، گناه مظلومان چيست؟ آيا اگر شما خمير شور يا تلخي را نزد نانوا ببريد و او نان شور يا تلخ به شما داد، مي‏گوئيد نانوا ظالم است؟

در پایان بايد گفت كه: تأثير علل و اسباب طبيعي در موارد خود، يك امر قهري است، به اراده و خواست ما تعلق ندارد، ما خواه بدانيم يا ندانيم، هر علت طبيعي نتيجه خاصي را به دنبال دارد. (عدسي) چشم به اندازه‏اي ظريف و لطيف است كه اصابت سنگريزه‏اي آن را نابود مي‏سازد، خواه چشم انسان معصومي باشد يا مجرم، كودك باشد يا بزرگسال، عالم باشد يا جاهل.(7)

موفق باشید ... :Gol:

پاورقی____________________________________________
1- تين / 2
2- نحل / 81.
3- سجده / 7.
4- استاد سبحاني، جعفر، پرسشها و پاسخها، انتشارات مؤسسه سيدالشهداء، ص 337، پرسش 52.
5- برای مطالعه بیشتر ر.ک: پایگاه اندیشه قم، مبحث عدل الهی/بلایا و شرور، گناه افراد ناقص الخلقه و ولدالزنا.
6- قرائتي، محسن، اصول عقايد، نشر سازمان تبليغات اسلامي، چاپ چهارم، ص 97.
7- بنقل از پایگاه اندیشه قم، مبحث عدل الهی/بلایا و شرور، گناه افراد ناقص الخلقه و ولدالزنا، با تغییر و تصرف.

سلام
وجود افراد ناقص العقل حد اقل فايده اش اينست كه پدر و مادر اين فرد مورد امتحان الهي قرار ميگيرند
وشايد خيلي ها كه با او تعامل دارند هم مورد امتحان قرار گيرند پس وجود انها بي فايده نيست ...
از طرفي نقصان عقل در انها مراتب دارد و به همان ميزان كم عقل هم بازخواست ميشوند (لا يكلف الله نفسا الا وسعها )
و به ميزان نقصان جسمي و عقلي هم خداوند به انها در اخرت عوض خواهد داد...

محمد;4025 نوشت:
انسان هایی که مادرزادی ، ناقص العقل به دنیا می آیند ، اگرچه که به بهشت میروند اما در دنیا مانند انسان های دیگر توانایی رسیدن به کمال را ندارند. در صورتی که هدف آفرینش هر انسانی ، رسیدن به کمال است . پس فلسفه خلق شدن این فرد چیست ؟

سلام
کمال هر موجودی به حسب تواناییهایش تعیین می شود نه اینکه همه بتوانند به هر کمالی برسند تا نرسیدن به آنها موجب نقض غرض در خلقت آنها باشد
موفق باشید

محمد;4025 نوشت:
انسان هایی که مادرزادی ، ناقص العقل به دنیا می آیند ، اگرچه که به بهشت میروند اما در دنیا مانند انسان های دیگر توانایی رسیدن به کمال را ندارند. در صورتی که هدف آفرینش هر انسانی ، رسیدن به کمال است . پس فلسفه خلق شدن این فرد چیست ؟

با سلام خدمت همه دوستان زمانی یک کار لغو و بیهوده است که هیچ اثر مثبت عقلایی را برای آن کار نتوان تصور کرد و آن کار بی فایده باشد . اما در مورد خلق مجانین و دیوانگان که سوال شده است می توان گفت : اولا : از کجا می توان گفت خداوند حکیم از خلق آنها هیچ هدفی ندارد ؛ شاید هزاران هدف داشته باشد ولی آن اهداف به ذهن بشر نرسد و عقل ناقص بشری فعلا نتواند آنها را کشف کند . این در حالیست که درعلم "فلسفه و کلام" اثبات شده است که خداوند متعال "حکیم" است و هرگز کار لغو انجام نمی دهد .
ثانیا : می توان به عنوان یکی از آثار مفید خلقت اینگونه افراد - و لو اینکه این خلقت به خداوند متعال نسبت داده شود و خداوند آنها را خلق کرده باشد - به این اشا ره کرد که وجود این افراد می تواند مایه عبرت دیگران باشد و به نعمت هایی که خداوند تبارک و تعالی به آنها داده است بیشتر توجه کنند ؛ چرا که در بعضی موارد آدمی بر اثرغفلت و مشغولیت به امور دنیوی از نعمت های الهی غافل می شود و وجود چنین افرادی می تواند مایه عبرت دیگران باشد .

امروز بدجوری حالم گرفته شد .
همکارم که یه پرستاره اومده بود پیشم و داشتیم صحبت میکردیم که بحث پسرشو پیش کشید که مهندس کامپیوتره و الان تو یه مغازه داره کار میکنه و ماشین براش خریده و ...

خیلی خوشحال شدم و گفتم ایشالله یه دختر خوب براش پیدا کنی و از این جور حرفا که یهو رنگش عوض شد.

منم خودم فهمیدم چه گافی دادم .
پسرش تالاسمی ماژور داشت . و میدونین که بچه های مبتلا به تالاسمی مازور علاوه بر هزینه ی زیادی که برای درمانشون مصرف میشه نباید بچه دار بشن و نسبت به بقیه آدمها عمر کمتری دارن .

دوستم گفت: بعید میدونم بتونه دختری رو پیدا کنه که شرایطشو قبول کنه . اون اول باید شرایط زندگی و نحوه ی اونو بگه . اگه طرف راضی شد ... ( یعنی احتمال نزدیک به صفر چون آدمهای سالمشم نمیتونن هم کفو خودشونو پیدا کنن چه برسه به اینکه ...)

یه دفه دلم گرفت تا ظهر فکرم مشغول این قضیه بود .چند دفعه هم اشک تو چشام جمع شد ولی خودمو کنترل کردم.

فکر کن بری خواستگاری یه دختر بعد برگردی بهش بگی : من زیاد عمر نمیکنم . بچه دار هم نمیتونم بشم .ماهی فلان قدر هزینه داروها و ... هست .بعد بیا زن من شو.
میشه واقعا؟
کدوم دختری حاضر میشه ؟
حالا گیریم دختره راضی شد . کدوم پدر و مادری حاضر میشن دخترشونو بدن به همچین پسری؟

فکرشو کنین مثلا میره عروسیه پسر خاله ها پسر عموهاش . چی میکشه این بچه ؟

خیلی دلم سوخت .
آخه چطوری ممکنه خدا اینو همینطوری بذاره به حال خودش ؟
اصلا چرا خدا این بلا رو سرش اورد ؟
چقدر تو این دنیا زجر بکشه؟
اون فقط از لحاظ جسمی مشکل داره وگرنه مثل همه ما آدمه و دلش میخواد عاشق بشه . دلش میخواد مثل همه بچه داشته باشه . دلش میخواد مثل بقیه عمر کنه . دلش میخواد مریض نباشه . آخه چه گناهی کرده این بچه؟

بعضی وقتا فکر میکنم ما ها چه آدمهای ناشکری هستیم .

سالمها از حال بقیه خبر ندارن .
اصلا نمیتونین تصورشو بکنین . درکش خیلی سخته .
یه لحظه خودتونو بذارین جای اون پسر .
مثل اون پسر کم نیستن تو این مملکت .
چرا خدا این بلا رو سرشون اورد ؟

سلام

nakisa;188655 نوشت:
چرا خدا این بلا رو سرشون اورد ؟

به قول یکی از دوستان:چون خدا می خواهد ما را بیازماید.
منم میگم:باشه...هر چی تو بگی...

اصلا شما مطمئنی کار خداست؟
شاید نظم و نظام این دنیای مادی طوری پیش رفته که این پسر بیچاره در فلان زمان یکی از ژن هاش تغییر کرده و این طوری بوجود امده.
اینطوری خیلی منطقی تره و دیگه نیازی به هزارتا توجیح و تفسیر المیزان و... نداره.

صدیق;136485 نوشت:
در پاسخ اين سؤال مي‏توان گفت، هم خدا منزّه است و هم كودك بي‏تقصير، مقصر اصلي، والدين هستند ولي ناراحتي آن به دوش كودك است و اين مخصوص نوزاد نيست. در تمام ظلم‏هاي عالم، تقصير از ظالم است، اما ناراحتي ظلم به دوش مظلوم مي‏افتد.

در مورد بچه های مبتلا به تالاسمی بایدبگم که تو چند سال اخیر پدر و مادر میتونن بفهمن که بچشون مبتلا به این بیماری میشه یا نه .

قدیم که علم غیب نداشتن که بچشون اینطوری میشه .
اگه قراره طبیعت کار خودشو بکنه پس جواب این بچه رو کی باید بده؟
بهش بگن طبیعت این کار و کرده؟


در ضمن خواهشا عنوان تاپیک رو عوض کنین چون جذابیتی برای کلیک کردن روش وجود نداره

kingusef;188675 نوشت:
سلام

به قول یکی از دوستان:چون خدا می خواهد ما را بیازماید.
منم میگم:باشه...هر چی تو بگی...

اصلا شما مطمئنی کار خداست؟
شاید نظم و نظام این دنیای مادی طوری پیش رفته که این پسر بیچاره در فلان زمان یکی از ژن هاش تغییر کرده و این طوری بوجود امده.
اینطوری خیلی منطقی تره و دیگه نیازی به هزارتا توجیح و تفسیر المیزان و... نداره.

1. خدا میخواد ما رو بیازماید ، چرا دیگرانو ناقص میکنه ؟مگه اونا آدم نیستن؟
2.نظریه شما مال زمانیه که خدا وجود نداشته باشه و بگیم همه چی کار طبیعته .
ویل اگه خدایی وجود داره پس این نظریه غلطه .
3. خداوند قادره و امکان نداره چیزی به وجود بیاد و اون بی اطلاع باشه یا نتونه توش دست ببره .

من قبول ندارم که این اشکال از پدرو مادره چون اون بیچاره ها که علم غیب نداشتن که هر دوشون مینور هستن .

جهش ژنی تو هر بارداری ممکنه اتفاق بیفته و همه اینو میدونن .

nakisa;189167 نوشت:

با سلام

در مقاله ای علمی خواندم که افراد مبتلا به تالاسمی در برابر بیماری مالاریا مقاومند بخاطر گلبول خاص قرمزشون ، البته که ما به همه ابعاد قضایا علم کامل نداریم و دراین مورد خاص میتوان گفت که انتخاب نسبی طبیعت باعث جهش ژنی و تولید تالاسمی شده بجهت حفظ نسل بشر ، البته در مورد مینور نه ماژور .

حکمت ماژور وسایر نواقص الخلقه ها را هم خدا میداند .

خیر البریه;189256 نوشت:

با سلام

در مقاله ای علمی خواندم که افراد مبتلا به تالاسمی در برابر بیماری مالاریا مقاومند بخاطر گلبول خاص قرمزشون ، البته که ما به همه ابعاد قضایا علم کامل نداریم و دراین مورد خاص میتوان گفت که انتخاب نسبی طبیعت باعث جهش ژنی و تولید تالاسمی شده بجهت حفظ نسل بشر ، البته در مورد مینور نه ماژور .

حکمت ماژور وسایر نواقص الخلقه ها را هم خدا میداند .

داستان همین همکارمو داشتم برای دوستم تعریف میکردم.
اونم میگفت:
منم یکی از پسر عموهام و خواهرش هم کر ولال هستن .
پسر عموم ارشد مهندسی نقشه برداریه و دختر عموم کارشناس طراحی لباس .
و هر دو بیکار
دختر عموش افسردگی داشت و از داروهای ضد افسردگی استفاده میکنه .

خیلی حرف زد ولی واقعا نمیتونم براتون بنویسم چون بازم حالم بد میشه .:cry:

آخه این دنیا هیچ لذتی براشون نداره .
همش زجره .
:Shekastan Del:

nakisa;189175 نوشت:
ویل اگه خدایی وجود داره پس این نظریه غلطه .

اینکه نظریه من نیست...
منظورم از دوستان همون آخوندا بودن....

nakisa;189266 نوشت:
آخه این دنیا هیچ لذتی براشون نداره . همش زجره .

این خدای بخشنده ی مهربانتون چه مشکلی با این بیچاره ها داشته که این بلارو سرشون آورده؟؟

nakisa;189175 نوشت:
نظریه شما مال زمانیه که خدا وجود نداشته باشه و بگیم همه چی کار طبیعته .

خب وجود نداره دیگه خانم.
در ضمن وقتی ما تو این سایت خدا رو زیر سوال بردیم شما کجا بودین؟؟

نقل قول:
این خدای بخشنده ی مهربانتون چه مشکلی با این بیچاره ها داشته که این بلارو سرشون آورده؟

سلام بر شما.

این مشکل را خدا به انها نداده ،بلکه اسباب و علل جاری در طبیعت انها را چنین کرده است،به عبارتی خداوند از طریق اسباب و علل جاری در طبیعت فیضش را جاری می کند،واز انجایی که دار ماده محل تزاحم وبرخورد می باشد نتیجتا همه کمالات قابل به سمت غایت خود درست پیش نمی روند بلکه برخی علل انها را از این مسیر خارج می کنند،مثلا انسان در خوردن نان باید همه شرایط نان و دهان و علل ضمیمه ای مهیا باشد تا لقمه به غایت خود برسد ولی اگر مشکلی در مری باشد و یا علتی از نان باشد ممکن است ان به انچه باید برسد نرسد،واین مشکل از ان قابل است نه فاعل که خداوند باشد،چون فیض حق از طریق مسببات مادی جاری است.......نتیجتا کسانی که مشکل دارند علت را باید از علل ضمیمه ای و معد و زمینه ساز پیدا کرد که سنت جاری در طبیعت هستند نه از طرف خدا....

------------------------------------

موضوع قفل شده است