جمع بندی معنای این جمله علامه چیست؟؟؟؟
تبهای اولیه
[=tahoma]با سلام و عرض ادب خدمت کارشناسان فرهیخته سایت
علامه حسن زاده آملی حفظه الله در الهی نامه خود چنین آورده اند: [="]الهى[/][/][="] فرد تنها تويى كه ما سوايت همه زوج تركيبى اند/الهی نامه صفحه 40
معنای این جمله چیست؟یعنی در عالم مثال و عالم عقل هم زوجیت وجود دارد؟
یعنی ملائکه هم زوج اند؟
تشکر بابت پاسخ شما
کارشناس بحث: استاد
[/]
با سلام و عرض ادب خدمت کارشناسان فرهیخته سایت علامه حسن زاده آملی حفظه الله در الهی نامه خود چنین آورده اند: الهى فرد تنها تويى كه ما سوايت همه زوج تركيبى اند/الهی نامه صفحه 40 معنای این جمله چیست؟یعنی در عالم مثال و عالم عقل هم زوجیت وجود دارد؟ یعنی ملائکه هم زوج اند؟
با عرض سلام خدمت سروان گرانقدرم
اینکه فرمودند الهی فرد تنها توئی و ماسوایت همه زوج ترکیبی اند مراد این است که در بین همه موجودات فقط خداوند است که وجودش صرف و خالی از حد وماهیت است وغیر از وجود حق سبحانه وتعالی همه موجودات وجودشان ترکیبی از وجود و ماهیت است. حتی ملائکه و عالم عقول نیز خالی از ماهیت نیستند یعنی همه دارای حد معین و محدودی هستند.
فلاسفه در تعريف ماهيت گفته اند: ماهيت هر چيز, تعريفي است که در جواب «اين موجود چيست» به پرسشگر داده ميشود.ما یک موجود و یا یک شیئ را می بینیم که مشخصات و ویژگی هایی دارد و آن مشخصات و ویژگی ها چیستی آن شئ را تشکیل می دهند. ما به مجموع این ویژگی ها روی هم رفته نامی می دهیم که همان نام شئ و ماهیت شیئ است. به عبارت دیگر، ذاتیات شیئ را مجموعا ماهیت می نامیم
به عنوان نمونه، ما چیزی را می بینیم که ساقه دارد، شاخه دارد، برگ دارد و غیره. سپس روی این چیز، نام درخت را می گذاریم. بنابراین، درخت ماهیت این چیز است. همین طور وقتی می گوییم: آن مایع، سرکه یا آب است، ماهیت و به عبارت دیگر چیستی آن را تعیین کرده ایم
نکته ای که باید در مورد ماهیت و چیستی شی توجه داشت این است که ماهیت حد و مرز وجودی شی است و دلالت بر محدود بودن شی دارد. مثلاً وقتی شما می پرسید «فلان موجود، کیست یا چیست»؟ در حقیقت این سئوال را هم پرسیده اید که «فلان موجود، چه کسی یا چه چیزی نیست»مثلاً اگر شما بپرسید «این شخص کیست» و جواب این باشد که «او، احمد است»؛ در حقیقت این جواب می گوید که « این شخص، « غیر احمد » (مثلاً حسن، حسین، علی، ... ) نیست»
یا اگر بپرسید «این شی چیست؟» و جواب شما این باشد که «این شیء، کتاب است»، در حقیقت این جواب هم داده شده است که «این شیء ، «غیر کتاب» ( مثل: آجر، قلم، درخت، حیوان، لیوان، ...) نیست»
و این جوابها، وجود شیء را محدود می کند (مرز وجود شیء را مشخص می کند تا از سایر اشیاء متمایز شود). در حالیکه وجود خداوند نامحدود است و حد و مرز ندارد. بنابراین، چنین سئوالی در مورد خداوند قابل طرح نیست. یا به بیان علمی، خداوند ماهیت (کیستی یا چیستی، مرز وجود) ندارد. اینجاست که میگوییم خداوند فرد است یعنی وجودش صرف و خالی از ماهیت است و غیر از خداوند همه موجودات حتی ملائکه هم حد و مرز وجودی دارند.
[="darkslateblue"]سلام استاد
اگر خداوند وجود صرف است، پس یعنی ماهیتی ندارد که بشناسیم و یعنی معرفت خدا منتفی است؟[/]
اگر خداوند وجود صرف است، پس یعنی ماهیتی ندارد که بشناسیم و یعنی معرفت خدا منتفی است؟
[=Lotus][=Lotus]درست است که ذات خداوند برهنه و خالی از ماهیت است اما باید توجه داشت که اوصاف الهی تماما داری مفاهیم ماهوی هستند لذا ما می توانیم خداوند را از طریق اسماء و صفات او که دارای مفاهیم ماهوی هستند بشناسیم.
[=Lotus][=Lotus]در ثانی برای شناخت وجود صرف، ابزاری در نهاد آدمی قرار دارد به نام قلب که فوق مرتبه عقل است و هر آنچه را که با معرفت فکری و نظری نمی توان بدان دست یافت با معرفت شهودی و کشف و مشاهده می توان بدان نزدیک شد و به اندازه سعه وجودی خود از آن آگاهی یافت. [=Lotus]
پرسش
علامه حسن زاده آملی حفظه الله در الهی نامه خود چنین آورده اند: الهى فرد تنها تويى كه ما سوايت همه زوج تركيبى اند(الهی نامه صفحه 40) معنای این جمله چیست؟یعنی در عالم مثال و عالم عقل هم زوجیت وجود دارد؟
پاسخ
[=arial black]اینکه فرمودند «الهی فرد تنها توئی و ماسوایت همه زوج ترکیبی اند» مراد این است که در بین همه موجودات فقط خداوند است که وجودش صرف و خالی از حد وماهیت است وغیر از وجود حق سبحانه وتعالی همه موجودات وجودشان ترکیبی از وجود و ماهیت است. حتی ملائکه و عالم عقول نیز خالی از ماهیت نیستند یعنی همه دارای حد معین و محدودی هستند.
[=arial black]فلاسفه در تعريف ماهيت گفته اند: ماهيت هر چيز, تعريفي است که در جواب «اين موجود چيست» به پرسشگر داده ميشود.ما یک موجود و یا یک شیئ را می بینیم که مشخصات و ویژگی هایی دارد و آن مشخصات و ویژگی ها چیستی آن شئ را تشکیل می دهند. ما به مجموع این ویژگی ها روی هم رفته نامی می دهیم که همان نام شئ و ماهیت شیئ است. به عبارت دیگر، ذاتیات شیئ را مجموعا ماهیت می نامیم
[=arial black]به عنوان نمونه، ما چیزی را می بینیم که ساقه دارد، شاخه دارد، برگ دارد و غیره. سپس روی این چیز، نام درخت را می گذاریم. بنابراین، درخت ماهیت این چیز است. همین طور وقتی می گوییم: آن مایع، سرکه یا آب است، ماهیت و به عبارت دیگر چیستی آن را تعیین کرده ایم
[=arial black]نکته ای که باید در مورد ماهیت و چیستی شی توجه داشت این است که ماهیت حد و مرز وجودی شی است و دلالت بر محدود بودن شی دارد. مثلاً وقتی شما می پرسید «فلان موجود، کیست یا چیست»؟ در حقیقت این سئوال را هم پرسیده اید که «فلان موجود، چه کسی یا چه چیزی نیست»مثلاً اگر شما بپرسید «این شخص کیست» و جواب این باشد که «او، احمد است»؛ در حقیقت این جواب می گوید که « این شخص، « غیر احمد » (مثلاً حسن، حسین، علی، ... ) نیست»
[=arial black]یا اگر بپرسید «این شی چیست؟» و جواب شما این باشد که «این شیء، کتاب است»، در حقیقت این جواب هم داده شده است که «این شیء ، «غیر کتاب» ( مثل: آجر، قلم، درخت، حیوان، لیوان، ...) نیست»
[=arial black]و این جوابها، وجود شیء را محدود می کند (مرز وجود شیء را مشخص می کند تا از سایر اشیاء متمایز شود). در حالیکه وجود خداوند نامحدود است و حد و مرز ندارد. بنابراین، چنین سئوالی در مورد خداوند قابل طرح نیست. یا به بیان علمی، خداوند ماهیت (کیستی یا چیستی، مرز وجود) ندارد. اینجاست که میگوییم خداوند فرد است یعنی وجودش صرف و خالی از ماهیت است و غیر از خداوند همه موجودات حتی ملائکه هم حد و مرز وجودی دارند.