جمع بندی معصوميت انبيا؟

تب‌های اولیه

375 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

نقل قول:
معنی آیه :
و آنان را پيشوايان نموديم تا به فرمان ما رهبري كنند ، و انجام كارهاي نيك و نماز و زكات دادن را به آنان وحي كرديم وهمه پرستندگان بودند ( 73)
حال به اعتقاد شما اصلا آیه حرف از عصمت می زنه که حالا بخواد اونو در انحصار پیامبران بگذاره

.
خب خودتون الان متوجه شدید استدلالی بر حرفتون اقامه نمی کنید صرف ترجمه کافی نیست .
صد در صد چرا که اولا : جعل جعل اللهی است . دوما : می فرماید ما آنها را امام قرار دادیم و به آنها وحی نازل می کنیم .

آیات متعدد هم هست که به روشنی خدواند آنها را از هر نوع لغزش و گناهی مصون داشته است .

نقل قول:

معنی آیه :
و چون پروردگارت بفرشتگان گفت : من ميخواهم در زمين جانشيني بيافرينم گفتند : در آنجا مخلوقي پديد مي‏آوري كه تباهي كنند و خونها بريزند ؟ با اينكه ما تو را بپاكي مي‏ستائيم و تقديس ميگوئيم ؟ گفت من چيزها ميدانم كه شما نميدانيد ( 30) .
کجای این آیه صحبت از پیامبران کرده. اصلا کجای این آیه حرف از عصمت زده. آیه در مورد نوع انسان است جانشینی از جانب خدا که اشرف مخلوقات است.
قضاوت با خود خواننده



عجيب است خب خود حضرت آدم علیه السلام از أنبیاء است .
من هم این آیه را به عنوان صحبت از عصمت نیاوردم بلکه خود دارید می گید که بحث آیه جانشینی از جانب خداست و هم همین می خوام بگم که اختیار و جعل حکام بر روی زمین از آن خداست لذا آنها را به صفت عصمت ( که نمی خوام از این آیه شریفه ثابت کنم ) ملبس فرموده است .
و صد البته که با حرف شما در رابطه با اشرف مخلوقات بودن موافقم .
نقل قول:

حال شما که آیه آوردی و حتی معنی آن را هم نگذاشتی شد استدلال؟ شما برای آیاتیکه در بالا بنده معنی آن را گذاشتم چه استدلالی کردی؟
و اما چرا بنده تفسیر نیاوردم؟ الحمدالله امروزه با دسترسی به اینترنت در اندک زمانی می توان به معنی آیات و تفسیرشان از هر مفسری دست پپیدا کرد. بنده فقط خواست کلام طولانی نشود. ولی اگر شما می خواهید چشم. بنده تفسیر المیزان و نمونه را انتخاب می کنم که مورد وثوق همه است.
آیه سوره عبس

نه دیگه نشد من استدلال کردم در حد نیاز که لازم بوده ولی شما استدلال نکردی اصلا و الانش هم به ترجمه اکتفاء کردی .

اینترنت و اینا را بزار کنار خودت داری بحث می کنی پس استدلال کن بر حرف خودت .

المیزان و نمونه مورد وثوق همه است ولی این طور نیست که همه بر عقاید این بزرگواران موافق باشند .


در رابطه با عبس و تولی مثل این که یادت رفت ما داشتیم بحث قرآنی می کردیم رفتی از سنت دلیل آوردی .

قرآن به هیچ کس اجازه نمی دهد حتی به ذهنش خطور کند که عبس مراد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است .

اما اگه بحث روایت باشد خب من هم روایت می آورم :

عن الصادق (عليه السلام): أنها نزلت في رجل من بني أمية، كان عند النبي (صلى الله عليه و آله) فجاء ابن أم مكتوم، فلما رآه تقذر منه و عبس وجهه و جمع نفسه، و أعرض بوجهه عنه، فحكى الله سبحانه ذلك عنه و أنكره عليه».
كان رسول الله (صلى الله عليه و آله) إذا رأى عبد الله بن أم مكتوم قال: مرحبا مرحبا، [و الله‏] لا يعاتبني الله فيك أبدا، و كان يصنع به من اللطف حتى كان يكف عن النبي (صلى الله عليه و آله) مما يفعل [به‏]».

در ضمن این که روایات اهل سنت نزد امامیه هیچ گونه حجیتی ندارد مگر این که موافق با قرآن و قول اهل بیت علیهم السلام باشد .

در رابطه با صاحب المیزان این که چرا به قول اهل تسنن استشهاد می کند فعلا این جا جای بحثش نیست و خب خود ایشون هم موافق نیست که عبس و تولی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله باشد .

الكهف : 23 وَ لا تَقُولَنَّ لِشَيْ‏ءٍ إِنِّي فاعِلٌ ذلِكَ غَداً

در رابطه با این آیه شریفه سابقا گفتیم و خواننده محترم متوجه دقیق معنای آن شد .

گفتیم خدای متعال به پیامبر صلی الله علیه و آله امر فرمودن ایشون هم امثال کردند همین طور فرمودن اذکر ربک اذا نیست ایشون هم امتثال فرمودن نه این که موردی پیش آمده باشد . این مساله برای خواننده گرامی کاملا روشن است.

حال اگر روایتی مغایر با این بود قطعا پذیرفته نخواهد شد چون مخالف قرآن است . اما روایتی نداریم که مخالف باشد شما فکر می کنید مخالف است .

تفسير نور الثقلين، ج‏3، ص: 255
و روى حماد بن عيسى عن عبد الله بن ميمون عن‏ أبي عبد الله عليه السلام قال: للعبد أن يستثني ما بينه و بين أربعين يوما إذا نسي، ان رسول الله صلى الله عليه و آله أتاه أناس من اليهود فسألوه عن أشياء، فقال لهم: تعالوا غدا أحدثكم و لم يستثن فاحتبس جبرئيل عليه السلام عنه أربعين يوما ثم أتاه فقال: «وَ لا تَقُولَنَّ لِشَيْ‏ءٍ إِنِّي فاعِلٌ ذلِكَ غَداً إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ وَ اذْكُرْ رَبَّكَ إِذا نَسِيتَ».

روایت صحیح السند است و مشکلی ندارد .

روایت می فرماید : پیامبر صلی الله علیه و آله به قومی از یهود فرمود که فردا بیایند برای جواب و نگفت ان شاء الله وحی چهل روز طول کشید نازل نشد بعد جبرئیل نازل شد و آیه را بر پیامبر خواند که پیامبر هم امثثال کرد .
این کجاش منافی عصمت است یا خدشه بر عصمت وارد می کند .

نقل قول:
در مورد آخر هم شما منکر آن می شوید که پیامبر در امور جنگی که هیچ در تمام امور با یارانش مشورت می کرد؟ آیا مشورت کردن دلیل بر این نیست که می خواهد از علم آنها هم استفاده کند. نمی شود بگوییم می خواسته مشورت کردن را به مردم یاد دهد چون این را به شکل دیگری هم می توانست انجام دهد. مثلا قبل از مشورت بگوید من به همه اینها علم دارم و فقط می خواهم به شما مشورت کردن را یاد بدهم یا مثل اینها
.

بله اجمالا پیامبر صلی الله علیه و آله مشورت می کردن در حالی که نیاز از مشورت بودند .
خیر قطعا و یقینا این نیست که نیازمند علم آنها باشد این خود آیه شریفه رد می کند .
خیر نمی خواهد یاد بدهد که ای موردم مشورت کنید ولی از فحوای آیه شریفه می شه این را استفاده کرد که بین رهبران غیر اللهی مشورت چیز خوبی است .

فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلينَ . آل‏عمران : 159

بعدا مفصل در رابطه با این آیه شریفه بحث خواهم کرد .

نقل قول:
ببینید بزرگوار
از پیامبر اشتباهی سر زد و خداوند هم از آن اشتباه برای اندرز دادن قوم استفاده کرده تا بفهمند که اگر در چنین شرایطی مانند پیامبر گرفتار شدند چه کنند. مسئله روشن است.
در خیلی از جاها هم ممکن است اشتباهی از یکی از صحابه رخ داده باشد که خدا هم به همان دلیل حکمی را صادر کرده باشد. آیا این دلیل بر این می شود که بگوییم آن اشتباه موجه بوده است.
در ضمن اینکه دلیل قضا شدن نماز پیامبر آموزش خداوند به بدگانش بابت قضا شدن نمازهایشان بود نظر بنده نیست و صرفا بنده آن را ذکر کردم و اصراری هم بر آن ندارم. ولی چیزی که واضح و مشخص است و انکار ناپذیر قضا شدن نماز پیامبر است که بسیاری از علمای شیعه و سنی آن را ذکر کردند
.

من كه اصلا اين را رد کردم و خیلی از بزرگان ما مخالفند و از همه محتر قرآن مخالف قضاء نماز پیامبر است .
این را گفتم از باب جدل بود نه این که خودم موافقم بلکه با تبعیت از قرآن به شدت مخالفم این مساله هستم .
هر حکمی بر هر بشری نازل شود صحابه باشند یا غیر صحابه مساله اش با پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله کاملا جداست .

نقل قول:
حال جناب یونس ابن عبدالرحمن :
در کلام شما چند مورد مشاهده شد که خلاف اخلاق گقتگو است. اینکه به مخاطب برچسب وهابی بودن بزنید یا کلام او را با بی ادبی وقیحانه بخوانید می تواند در گفتگو خلل وارد نماید. لذا در صورت مشاهده مجدد چنین مواردی گفتگو بین بنده و شما قطع خواهد شد



جناب شريعت عقلاني :

متاسفانه من شما را زیرکتر از این حرفا می پنداشتم .


من نگفتم شما وهابی هستید و یا برچسب وهابیت را بر شما زدم گفتم تا بیننده متوجه افکار وهابیت باشد .
یکی از مبانی اصیل وهابیت خدشه در عصمت أنبیاء و أئمه علهیم السلام است .
حال این بحثی که بین من و شما است از این قبیله لذا فرصتی یافتم که بینندگان عزیز را متوجه این مطلب کنم .

در ضمن جسارت بر پیامبر صلی الله علیه و آله وقیحانه است از هر کس صادر شود فکر نکنم شما در این مورد با من اختلافی داشته باشید .

در رابطه با نمونه واقعا متاسفم من یه مقاله 120 صفحه ایی بر رد قول نمونه نوشتم و دادم به خود آقای مکارم و با این که ایشون از نظرشون مراجعت کردند ولی هنوز این مطلب در نمونه موجود است .

هر چند که نمونه - که دیگر نظر ایشون نیست در رابطه با عبس و این که آن غیر پیامبر می داند - حتی با این تفسیر غلط خود نیز قائل نیست پیامبر صلی الله علیه و آله خطا کرد یا خدشه ایی بر عصمت ایشون وارد است .

یونس بن عبد الرحمن;299528 نوشت:
روایت می فرماید : پیامبر صلی الله علیه و آله به قومی از یهود فرمود که فردا بیایند برای جواب و نگفت ان شاء الله وحی چهل روز طول کشید نازل نشد بعد جبرئیل نازل شد و آیه را بر پیامبر خواند که پیامبر هم امثثال کرد . این کجاش منافی عصمت است یا خدشه بر عصمت وارد می کند .

پس قبول دارید که پیامبر ان شاء الله نگفت. خوب چرا نگفت ان شاء الله؟ انگیزه ایشان از نگفتن ان شاء الله چه بود؟ مسلم است که فراموش کرد. اگر قبول دارید مسلما این حرفتان را پس خواهید گرفت.
یونس بن عبد الرحمن;299305 نوشت:
: فراموش کرد بگوید ان شاء الله ... تهمتی بس عظیم و جسارتی بس بزرگ به ساحت اقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله .

خوب حرف بنده هم همین است. با یک فراموشی ساده خدشه ای به عصمت پیامبر وارد نمی شود منوط به اینکه دایره عصمت را در چه مواردی بدانیم. قبلا عرض کردم برخی معتقدند پیامبر از نسیان و فراموشی هم معصومند. ولی بنده معتقدم صرفا در ابلاغ وحی که وظیفه پیامبران است معصومند ولی در زندگی شخصی ایشان خیر. ممکن است خطا کنند اشتباه کنند فراموش کنند.
یونس بن عبد الرحمن;299305 نوشت:
: حتی با این تفسیر غلط خود نیز قائل نیست پیامبر صلی الله علیه و آله خطا کرد یا خدشه ایی بر عصمت ایشون وارد است . .

البته اینکه ایشان آن را خطا نمی دانند مهم نیست خدا این را خطا دانست. ظاهر آیه که این را نشان می دهد. ولی در مورد خدشه به عصمت با شما موافقم. اگر عصمت را در ابلاغ وحی بدانیم و نه در تمام زندگی شخصی پیامبر بله خدشه ای به عصمت ایشان وارد نمی شود.

یونس بن عبد الرحمن;299528 نوشت:
من نگفتم شما وهابی هستید و یا برچسب وهابیت را بر شما زدم گفتم تا بیننده متوجه افکار وهابیت باشد . یکی از مبانی اصیل وهابیت خدشه در عصمت أنبیاء و أئمه علهیم السلام است . حال این بحثی که بین من و شما است از این قبیله لذا فرصتی یافتم که بینندگان عزیز را متوجه این مطلب کنم .

با این قول شما ما باید عقاید اصیل وهابیت را کنار بگذاریم. و هیچ کدام را قبول نکنیم. در زیر به چند نمونه از عقاید اصیل ایشان اشاره می کنم :
1. اعتقاد به وجود خدای واحد 2. اعتقاد به نبوت پیامبر 3. اعتقاد به معاد 4. نماز می خوانند و روزه می گیرند.
پس نتیجه می گیریم تمام این عقاید باطل است چون افکار وهابیت است!!!!!!!!
عزیز بزرگوار؛ حضرت علی(ع) در جایی می فرماید : مهم نیست سخنی قول چه کسی است مهم خود قول است.
در جایی دیگر می فرماید : سخت حق و راست را بپذیر حتی اگر از سوی دشمنت باشد.

دوست عزیز وهابی خواندن و اینکه بگویید افکار من شبیه وهابیت است در یک گفتگوی منطقی و دوستانه محلی از اعراب ندارد. خواهش می کنم از این الفاط استفاده نفرمایید.

یونس بن عبد الرحمن;299528 نوشت:
من كه اصلا اين را رد کردم و خیلی از بزرگان ما مخالفند و از همه محتر قرآن مخالف قضاء نماز پیامبر است .

خیلی از بزرگان منظور چه کسی است؟ بنده که از کلینی و مجلسی حدیث آوردم. در مورد قرآن هم دقیقا ذکر کنید کجای قرآن قضا شدن نماز پیامبر را مصداقا و دقیقا رد می کند؟

یونس بن عبد الرحمن;299528 نوشت:
بله اجمالا پیامبر صلی الله علیه و آله مشورت می کردن در حالی که نیاز از مشورت بودند . خیر قطعا و یقینا این نیست که نیازمند علم آنها باشد این خود آیه شریفه رد می کند . خیر نمی خواهد یاد بدهد که ای موردم مشورت کنید ولی از فحوای آیه شریفه می شه این را استفاده کرد که بین رهبران غیر اللهی مشورت چیز خوبی است .

پس لطف کنید بگویید دقیقا منظور پیامبر از مشورت کردن چه بوده؟

یونس بن عبد الرحمن;299528 نوشت:
در ضمن جسارت بر پیامبر صلی الله علیه و آله وقیحانه است از هر کس صادر شود فکر نکنم شما در این مورد با من اختلافی داشته باشید .

بله درست است. ولی در صورتی که ثابت شود بنده جسارت کردم. . ولی زمانی که ما داریم با هم بحث می کنیم و هنوز به پایان نرسیده و چیزی اثبات نشده شما حق ندارید بر اساس نظر شخصی خودتان کلام بنده را وقیحانه بخوانید.

نقل قول:
پس قبول دارید که پیامبر ان شاء الله نگفت. خوب چرا نگفت ان شاء الله؟ انگیزه ایشان از نگفتن ان شاء الله چه بود؟ مسلم است که فراموش کرد. اگر قبول دارید مسلما این حرفتان را پس خواهید گرفت.
بله قبول دارم ان شاء الله نگفت کاملا هم عمدی بود نه این که یادشان برود نقصی بر حضرتش نبود به هیچ عنوان . بعد جبرئیل نازل شد و این آیه را بر پیامبر صلی الله علیه و آله تلاوت کرد پیامبر هم امتثال امر فرمود .

بله بعد از امر خدواند متعال اگر کلمه مبارکه مشیت را به کار نمی برد یا یادش می رفت یا عمدا این کار را می کرد و العیاذ بالله می شد مخالف عصمت و در عصمت خدشه وارد می کرد .

این هم جزء تربیت اللهی خدواند متعال نسبت به برترین مخلوقش حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم است . خدواند متعال می فرماید :

وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظيماً

بنابر این دو مطلب بسیار مهم را خدواند به پیامبرش یاد داد : 1 : نیت هیچ کاری نکند مگر این که ان شاء الله بگوید و دوم این که اگر چیزی یادش رفت اسم خدواند را ببرد ( نه این که چیزی یادش رفته یا از یاد می برد ) که این دو آموزش هم پیامبر صلی الله علیه و آله به بهترین وجه امتثال کرد و اصلا خبری از نسیان و فراموشی نبوده .

نقل قول:
خوب حرف بنده هم همین است. با یک فراموشی ساده خدشه ای به عصمت پیامبر وارد نمی شود منوط به اینکه دایره عصمت را در چه مواردی بدانیم. قبلا عرض کردم برخی معتقدند پیامبر از نسیان و فراموشی هم معصومند. ولی بنده معتقدم صرفا در ابلاغ وحی که وظیفه پیامبران است معصومند ولی در زندگی شخصی ایشان خیر. ممکن است خطا کنند اشتباه کنند فراموش کنند.
اعتقاد امامیه حتی فراموشی جزئی و ساده نیز خدشه به عصمت وارد می کند و این را به دلائل عقلی خدشه ناپذیر نیز ثابت کرده است .

بگذریم از این قرآن این اجازه را نمی دهد کسی معتقد به نیسان و فراموشی در غیر ابلاغ شود .

در مورد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مساله با تمامی انبیاء فرق می کند و ایشان حتی از ترک اولی نیز مصون است و در کل قرآن نداریم ایشان حتی ترک اولی کند .

بلکه در قرآن داریم نسبت به ساحت مقدش که اگه ترک اولی کند خداوند باشد مجازات با ایشان برخورد می کند .

بنابر این ایشان نه یادش رفت و نه این کار را که عمدا انجام داد کوچکترین خدشه ایی به عصمت وارد نمی کند کما این که توضیح دادیم .

در ضمن این که بعضی از مفسرین این خطاب را به حضرت آدم علیه السلام نسبت دادن که اگه ایشون مراد باشد نیز کوچکترین خدشه ایی به عصمت ایشان وارد نیست .

نقل قول:
البته اینکه ایشان آن را خطا نمی دانند مهم نیست خدا این را خطا دانست. ظاهر آیه که این را نشان می دهد. ولی در مورد خدشه به عصمت با شما موافقم. اگر عصمت را در ابلاغ وحی بدانیم و نه در تمام زندگی شخصی پیامبر بله خدشه ای به عصمت ایشان وارد نمی شود.
شما یه مساله مهم را به خواننده فهماندی و آن این که خودت بالا نقل کردی که این مساله در حق پیامبر نازل نشده و در حق فردی از بنی امیه ( که مراد عثمان بن عفان بوده ) نازل شده .

بنابر این اولا : قرآن به شدت با این مساله مخالف است . ( بعدا آیات مخالف را ذکر خواهیم کرد . )

ثانیا : روایات مخالف ما زیاد داریم خب سوال این جاست چرا به اینها اخذ نمی کنید که ساحت مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله را تبرئه می کنند چه اصراری دارید که بگید پیامبر بوده .؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!

ثالثا : این امر از کوچکترینهای بنی هاشم هم صادر نمی شه که از ادب رفیع بالایی بر خردار بودن چه برسه به سید بنی هاشم پیامبر اقدس صلی الله علیه و آله .

رابعا : هیچ قومی که از ادب و تربیت بالایی بر خودار هستن این مساله را بر پیامبر روا نمی دارن .

خامسا : .... سادسا .... و الی آخر .............

نقل قول:
با این قول شما ما باید عقاید اصیل وهابیت را کنار بگذاریم. و هیچ کدام را قبول نکنیم. در زیر به چند نمونه از عقاید اصیل ایشان اشاره می کنم :
1. اعتقاد به وجود خدای واحد 2. اعتقاد به نبوت پیامبر 3. اعتقاد به معاد 4. نماز می خوانند و روزه می گیرند.
پس نتیجه می گیریم تمام این عقاید باطل است چون افکار وهابیت است!!!!!!!!
عزیز بزرگوار؛ حضرت علی(ع) در جایی می فرماید : مهم نیست سخنی قول چه کسی است مهم خود قول است.
در جایی دیگر می فرماید : سخت حق و راست را بپذیر حتی اگر از سوی دشمنت باشد.
بله تمام عقاید آنها را ( مگر خیلی اولی باشه ) را کنار می گذاریم و هیچ کدوم را قبول نداریم و در این زمینه تمامی اهل تسنن با ما هستن .

1 : اعقتاد آنها به خدای دارای جسم , صورت , محل و ...
2 : پیامبری که آنها دارن دیونه ست همیشه خطا می کنه همیشه به عمر پناه می بره و از اون یاد می گیره بلکه در نزد وهابیت خدا از عمر استفتاء می کنه اگه موافقت کرد حکم را بر پیامبر که عروسکی بیش نیست نازل می کنه و افتضاحاتی که اصلا نمی شه گفت .....
3 : معادی که سر و ته ندارد در آن جا خداوند پای خود را نشان می دهد و غیره .....
4 : نماز و روزه خب بگیرن به هر حال بر سفره اسلام هستن .

مغالطه خوبی بود آنها عقاید خود را دارن ما هم عقاید خود را در توحید معاد عدل امامت نماز روزه و غیره ...

به هر حال یک واقعیت تاریخی اجتناب ناپذیره یا با حضرت امیر المومنین صلوات الله علیه باشی یا با غیر ایشون از فرق و ملل اهل تسنن ولی وهابیت در این جا با هیچ کدوم نیستن و یه فرقه ضاله به شمار می رون. ( خود علمای اهل تسنن تا به الان کتابها بر رد وهابیت و زعمای آنها یعنی ابن تیمیه و محمد بن عبد الوهاب نوشتن مراجعه کنید و ببینید . )

امام أمیر المومنین صلوات الله علیه نیز کاملا درست می فرماید آن جا که حق است و با قرآن و سنت قطعیه پیامبر و اهل بیت علیهم السلام ثابت شود به آن اخذ می کنیم هیچ مشکلی نداریم در این زمینه .

نقل قول:
خیلی از بزرگان منظور چه کسی است؟ بنده که از کلینی و مجلسی حدیث آوردم. در مورد قرآن هم دقیقا ذکر کنید کجای قرآن قضا شدن نماز پیامبر را مصداقا و دقیقا رد می کند؟
بزرگان ما که فقط شیخ کلینی یا شیخ مجلسی نیستن تا دلت بخواد این فرقه از بزرگان بشریت در خود جای داده با این حال در مورد کلام شیخ کلینی و مجلسی قدس سرهما صحبت خواهم کرد .

نقل قول:
پس لطف کنید بگویید دقیقا منظور پیامبر از مشورت کردن چه بوده؟
حتما توضیح خواهم داد قطعا و یقینا چون مصطفی طباطبایی اخیرا این آیه شریفه را دست آویز قرار داده و به زعم خود تونسته عصمت پیامبر صلی الله علیه و آله و نیاز مند بودن ایشان به علم اصحاب را ثابت کند ولی خواب تعبیر شدنی بیش نیست .
حتما توضیح خواهم داد به امید خدا .

نقل قول:
بله درست است. ولی در صورتی که ثابت شود بنده جسارت کردم. . ولی زمانی که ما داریم با هم بحث می کنیم و هنوز به پایان نرسیده و چیزی اثبات نشده شما حق ندارید بر اساس نظر شخصی خودتان کلام بنده را وقیحانه بخوانید.
به هر حال در مورد انبیاء وقتی آدم صحبت می کنه باید تمام رعایت احترام و ادب درالفاظ را به کار ببره شما نگاه کنید خدواند با چه جلالتی از آنها یاد می کند .

[="red"]نوشته جناب یونس بن عبد الرحمن :
[/]
اعتقاد امامیه حتی فراموشی جزئی و ساده نیز خدشه به عصمت وارد می کند و این را به دلائل عقلی خدشه ناپذیر نیز ثابت کرده است .

[="blue"]پاسخ من :
[/]
لطفا جریان موسی را توجه کنید :

آن شخص به موسی ع می گوید :
قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَن شَيْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا ﴿۷۰ کهف﴾
گفت اگر مرا پيروى مى‏كنى پس از چيزى سؤال مكن تا [خود] از آن با تو سخن آغاز كنم (۷۰)
موسی در آیه قبل گفت :
قَالَ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا ﴿۶۹﴾
[="blue"]گفت ان شاء الله مرا شكيبا خواهى يافت و در هيچ كارى تو را نافرمانى نخواهم كرد (۶۹)
[/]پس موسی عهد بست و جمله ان شاء الله هم همین است که ما همیشه می گوییم و طبق قران, باید بگوییم.

[="red"]موسی عهد بست که چیزی نپرسد و صبر کند بعد ببینید چه شد :
[/]
فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا رَكِبَا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَيْئًا إِمْرًا ﴿۷۱﴾
پس رهسپار گرديدند تا وقتى كه سوار كشتى شدند [وى] آن را سوراخ كرد [="red"][موسى] گفت آيا كشتى را سوراخ كردى تا سرنشينانش را غرق كنى واقعا به كار ناروايى مبادرت ورزيدى (۷۱) [/]
قَالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا ﴿۷۲﴾
گفت آيا نگفتم كه تو هرگز نمى‏توانى همپاى من صبر كنى (۷۲)
قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ وَلَا تُرْهِقْنِي مِنْ أَمْرِي عُسْرًا ﴿۷۳﴾
[موسى] گفت به سبب آنچه [="red"]فراموش كردم[/] مرا مؤاخذه مكن و در كارم بر من سخت مگير (۷۳)

[="red"]آیا موسی ع عهدی که بست و حرفی که زد فراموش کرد ؟؟
[/]
یا اینکه همان لحظه که این عمل سوراخ کردن کشتی ( و برای آدم آن طمع کردن و شجره و ملکین و جاودان ) را دید فراموش کرد ؟؟
یعنی دقیقا همان به باد فراموشی سپردن.
چون اون شخص بهش گفت :
دیدی گفتم صبر نمی کنی ؟
بعد موسی گفت شرمنده .
[="red"]و حالا ادامه آیات رو داشته باشید که دیگه تابلوی تابلو هست که موسی همه چیز یادش هست و عهد هم بسته و باز هم صبر نمی کند :
[/]
فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا لَقِيَا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ لَّقَدْ جِئْتَ شَيْئًا نُّكْرًا ﴿۷۴﴾
پس رفتند تا به نوجوانى برخوردند [بنده ما] او را كشت [موسى به او ] گفت آيا شخص بى‏گناهى را بدون اينكه كسى را به قتل رسانده باشد كشتى واقعا كار ناپسندى مرتكب شدى (۷۴)
قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكَ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِي صَبْرًا ﴿۷۵﴾
گفت آيا به تو نگفتم كه [="red"]هرگز نمى‏توانى همپاى من صبر كنى[/] (۷۵)
قَالَ إِن سَأَلْتُكَ عَن شَيْءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِي قَدْ بَلَغْتَ مِن لَّدُنِّي عُذْرًا ﴿۷۶﴾
[موسى] گفت اگر از اين پس چيزى از تو پرسيدم ديگر با من همراهى مكن [و] از جانب من قطعا معذور خواهى بود (۷۶)

موسی هیچی نتونست بگه دیگه...

به آیه زیر توجه کنید :
قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللّهِ [="red"]وَاصْبِرُواْ [/]إِنَّ الأَرْضَ لِلّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ (128 اعراف) چقدر من این سوره را دوست دارم.
موسى به قوم خود گفت از خدا يارى جوييد و [="red"]صبر ورزيد(صابر باشید) [/]كه زمين از آن خداست آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد مى‏دهد و فرجام [نيك] براى پرهيزگاران است (۱۲۸)

[="red"]موسی ع خودش صبر نکرد و نتوانست صبر کند , بعد دستور به صبر می دهد.
[/]

[="blue"]این همان است که دنبالشیم. [/]

موفق باشید

یونس بن عبد الرحمن;299860 نوشت:
بله قبول دارم ان شاء الله نگفت کاملا هم عمدی بود نه این که یادشان برود نقصی بر حضرتش نبود به هیچ عنوان . بعد جبرئیل نازل شد و این آیه را بر پیامبر صلی الله علیه و آله تلاوت کرد پیامبر هم امتثال امر فرمود .

بار ديگر سوالم را تكرار مي كنم : انگيزه پيامبر از نگفتن ان شاء الله چه بود؟ لطفا طفره نرويد.
باقی مطالبتان هم یا ادعا بود یا بنده را به بعدا حواله کردید. لطقا تا زمانی که مطالبتان را جمع آوری نکردید پست نگذارید.
در مورد وهابیت هم غرض بنده این بود که شیوه گفتگو را به شما متذکر شوم. ولی ظاهرا گوش شنوایی نیست. متاسفم.

جناب دوست محترم .

شما آن چرا که در مورد حضرت موسی علیه السلام ذکر کردید خروج از بحثه در ضمن این که حضرت در این جریان نه خطایی از ایشون سر سزده و نه ترک اولی هیچ ...

من جواب اینو دارم ولی سر جای خودش بحث اصولی دارد و این نشون می ده شما از این شاخه به آن شاخه می پرید کلام ما با آقای شریعت عقلانی جای دیگه بود امدید وسط مساله حضرت موسی علیه السلام را مطرح می کنید .

نقل قول:
بار ديگر سوالم را تكرار مي كنم : انگيزه پيامبر از نگفتن ان شاء الله چه بود؟ لطفا طفره نرويد.
باقی مطالبتان هم یا ادعا بود یا بنده را به بعدا حواله کردید. لطقا تا زمانی که مطالبتان را جمع آوری نکردید پست نگذارید.
در مورد وهابیت هم غرض بنده این بود که شیوه گفتگو را به شما متذکر شوم. ولی ظاهرا گوش شنوایی نیست. متاسفم.

من نمی دونم چرا سوال را تکرار می کنی و جوابش دوبار دادم .

می دونید می خواهید به زور بگویید پیامبر صلی الله علیه و آله فراموش کرد که گفتیم چنین نیست .

هیچ انگیزه ایی در کار نبود مساله بسیار عادی و ساده ست دستوری نبوده از قبل پیامبر هم نگفت " ان شاء الله " بعد دستور رسید پیامبر بگو پیامبر هم امتثال کرد.

در رابطه با مطالب سابق فکر می کنم برای خواننده عزیز خیلی چیزا روشن شد . جواب نداده می گید حرفای من ادعاء است یا حواله کردم به بعد .

در رابطه با حواله کردن بحث اصولی دارد نمی دونی من می دونم , همه چیز رو نمی شه هر جا مطرح کرد هر چی سر جای خودش . ( مثل این دوستمون پرید وسط بحث حضرت موسی علیه السلام را مطرح کرد خب جوابشو می دم سر جاش و هر چرا که گفتم می گم می گم . )

سابقا ادعای داشتید جواب شما را دادم خب می تونی رد کن من هستم .

اما در رابطه با این آیه شریفه که کاملا واضح و روشن گفتیم پیامبر صلی الله علیه و آله نه فراموش کرد و عمدی در نگفتن مشیت داشت هیچ .

قول بعضی از مفسرین اینجا درج می کنیم .

وَ لا تَقُولَنَّ لِشَيْ‏ءٍ إِنِّي فاعِلٌ ذلِكَ أدّبه بالتأديب الإلهي بعد ما نهاه عن المماراة و السؤال .

الكشف و البيان عن تفسير القرآن، ج‏6، ص: 164

وَ لا تَقُولَنَّ لِشَيْ‏ءٍ إِنِّي فاعِلٌ ذلِكَ غَداً إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ، قال ابن عباس: يعني إذا عزمت على أن تفعل شيئا غدا، أو تحلف على شي‏ء أن تقول: إني فاعل ذلك غدا إن شاء الله. و إن نسيت الاستثناء ثمّ ذكرته فقله و لو بعد سنة، و هذا تأديب من الله تعالى لنبيّه صلّى اللّه عليه و سلّم حين سئل عن المسائل الثلاثة: أصحاب الكهف، و الروح، و ذي القرنين، فوعدهم أن يخبرهم و لم يستثن.

وَ لا تَقُولَنَ‏
أنت المكلف أيّا كنت، و حتى أنت النبي على مكانتك العليا لِشَيْ‏ءٍ تسأل عنه إِنِّي فاعِلٌ ذلِكَ غَداً سوالا عن ربي فيجيب، فضلا عن أن تقول من عندك فكلّا، حيث القول الرسولي ليس إلا بوحي اللّه، استيحاء و سواه.
24- إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ قرنا لوعدك بمشيئة اللّه ف" إن شاء الله" أدب رباني، و لن يضر بتنجير عقد إذ لا ينافي تنجّز عقدك من عندك وَ اذْكُرْ رَبَّكَ بإن شاء اللّه حالا و قالا و أفعالا، فإن" إن شاء الله" توحيد في تحقق ما تريد" وَ اذْكُرْ" إِذا نَسِيتَ إياه في إن شاء اللّه، فليس هو الرسول (ص) إلا من باب، إياك أعني و اسمعي يا جارة وَ قُلْ عَسى‏ أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هذا الذي وعدت من غد رَشَداً.

فخر رازی از قول قاضی عبد الجبار نقل می کنه .

اعترض القاضي على هذا الكلام من وجهين. الأول: أن رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلم كان عالما بأنه إذا أخبر عن أنه سيفعل الفعل الفلاني غدا فربما جاءته الوفاة قبل الغد، و ربما عاقه عائق آخر عن الإقدام على ذلك الفعل غدا، و إذا كان كل هذه الأمور محتملا، فلو لم يقل إن شاء اللّه ربما خرج الكلام مخالفا لما عليه الوجود و ذلك يوجب التنفير عنه، و عن كلامه عليه السلام، أما إذا قال إن شاء اللّه كان محترزا عن هذا المحذور، و إذا كان كذلك كان من البعيد أن يعد بشي‏ء و لم يقل فيه إن شاء اللّه‏

نوع اهل تسنن این مساله را از باب نسیان گرفتن که بعضی از معتزله و حتی اشاعره نیسان را به هیچ وجه حدا اقل در این آیه شریفه از باب این که دلالتی بر مساله ندارد قبول نکردن .

ما امامیه آن چرا که أئمه أهل بیت علیهم السلام بفرمایند حجت می دانیم و در این زمینه ساحت پیامبر اقدس صلی الله علیه و آله را کاملا از نسیان مبرأ ساختن .

[quote=شریعت عقلانی;298030] با سلام. شما که خود می دانید که اخلاص در انحصار پیامبران نیست پس باید اعتقاد داشته باشید که انسانهای غیرمعصوم هم می توانند مخلص باشند. پس این آیه دلالت به عصمت پیامبران اختصاصا ندارد.[/quote]
با سلام
اولا:این که آیه اختصاصی به پیامبران نداشته باشد نفی استدلال نمی کند تنها نفی انحصار می کند(دقت شود)
ثانیا:آنچه که در آیه هست مخلَصین(به فتح لام) است یعنی "خالص شده ها" و این با آنپچه که شما می فرمایید :"غیر معصوم هم می تواند مخلص باشد" متفاوت است آن که شما می فرمایید "مخلِص" (به کسر لام یعنی خالص کننده نفس) آیه را اگر با دقت ملاحظه بفرمایید فرق واضح است.
خدا افرادی را خالص می کند و این اخلاص کار خداست شیطان می گوید همه را می توانم گمراه کنم جز مخلَصین را. و خدا در جاها مختلف قرآن مخلَصین را معرفی می نماید(که ذکر شد)
و هر کس را خدا اخلاص از گناه کرد دیگر گناه نمی کند. و این همان مقام عصمت است.

[quote=شریعت عقلانی;298033]قسمت قرمز رنگ-چون عمل و قول پيامبر حجت شرعى است- نیازمند اثبات است. در حدیث ثقلین که در انتهای عمر شریف ایشان بیان شده آمده است که بنده دو ثقل را برای شما به یادگار می گذارم. کتاب الله و عترتی. در این دو مورد اثری از عمل و قول پیامبر دیده نمی شود. چه بسا اعمالی که با قرآن ناسازگار بود و پیامبر را نیازمند توبه. در جایی خواندم روزی نماز صبح پیامبر قضا شد. آوردن اند در جنگی پیامبر یاران را جمع و آرایش دفاعی را برای آنها بیان می کند. یکی از یاران می گوید یا رسول الله این وحی منزل است یا نظر شخصیتان. ایشان می فرمایند نظر شخصی. او هم می گوید به اعتقاد من این آرایش اشتباه است و طور دیگر باید جنگید. پیامبر هم که حرف او را منطقی می بیند قبول می کند و اتفاقا موفقیت امیز هم می شود. [/quote]
با سلام
دوست گرامی اگر ما به قول و عمل پیامبر اعتنا نکنیم آخر این پیامبر دیگر به چه دردی می خورد؟؟!
ما از یک فرد به دو طریق می توانیم استفاده راهنمایی و راهبری کنیم
یک: قول دو: عملکرد . اگر این دو را معتبر ندانیم دیگر از چه طریق می خواهید از یک نبی تبعیت کنید؟؟؟؟!
از طرفی حتما دقت دارید که حدیث ثقلین هیچ دخلی قول و فعل نبی ندارد (آن را برای امامان بعد از خود -عترتی- بیان فرموده اند.
اما قول پیامبر دو قسمت دارد : 1. گفتاری که وحی خداست: در این قسمت همه علما متفق اند که باید پیامبر معصوم از خطا، اشتباه و کذب باشد. چرا که همان گونه که بیان شد نقض غرض پیش می آید.
2. گفتار غیر وحی: که خود دو قسم است
الف.گفتار مربوط به تبیین امور دینی : که این هم بالاتفاق باید معصوم باشد و الا نقض غرض است .
ب. گفتار مربوط به امور عادی و روزمره : که اینجا هم قول صحیح عصمت و حجت است گر چه اختلافاتی در بین اقوال عامه دیده می شود. و دلیل ما هم ادله وثوق است که اگر پیامبر در امور عادی خود اشتباه کند اعتماد مردم در دیگر امور وی از جمله وحی هم سلب می شود. پس معصوم است.(اگر چه پیامبر گاها در این امور با مردم مشورت می کردند اما این بدین معنا نیست که قول پیامبر صحیح نباشد بلکه این از باب مشارکت دادن دیگران در امور است )
اما در باب فعل پیامبر که حجت است : در قرآن تصریح به حجت بودن دارد می فرماید" و لکم فی رسول الله اسوه حسنه "
خدا می فرماید ما رسول خود را برای شما اسوه حسنه قرار دادیم اسوه در اعمال و رفتار برای مردم اسوه است و الا اگر بخواهد در اعمال اسوه و الگو نباشد دیگر او الگو نیست پس فعل پیامبر برای مردم حجت است ( اگر چه ادله دیگری هست اما ما در این تاپیک به دنبال اثبات این مبانی حدیثی نیستیم شما می توانید در این باب سوال جدیدی مطرح بفرمایید)


اما آنچه شما در باب قضا شدن نماز پیامبر و گناه کردن پیامبر بیان فرمودید که از کتابی خوانده اید حتما با منبع ذکر فرمایید گر چه به ادله عقلی آن چه بیان فرمودید کاملا غیر صحیح می باشد.

جناب شعیب عزیز سلام...
لطفا به سوالات زیر اگر ممکن هست پاسخ بدید :
1- پیامبران می توانند گناه کنند یا خیر ؟
2-چرا گناه می کنند ؟
3- چرا گناه نمی کنند ؟
4- چرا از همان کودکی گناه نمی کنند تا پایان عمر ؟
5- آنان علم و اگاهی دارند و باطن گناه را می بینند یعنی چه ؟
6-آیا ما می توانیم به این علم و اگاهی برسیم و باطن گناه را ببینیم و هرگز گناه نکنیم و معصوم مطلق بشویم ؟
7- چرا پیامبران گاها در قران " اولی " را تشخیص نمیدهند و ترکش می کنند ؟
8- آیا شیطان هم تلاش می کند پیامبران را فریب دهد ؟
9- آیا ممکن است پیامبران فریب شیطان را بخورند ؟

فعلا تا همینجا لطفا پاسخ بفرمایید تا ادامه دهیم انشالله...
لطفا پاسخ خوب روشن و کامل و دقیقا دونه دونه بفرمایید مشخص باشه پاسخ کدوم هست.
با سپاس

کارشناس عزیز لطفا پاسخ بدند ممنون میشم
با سپاس

بسم الله الرحمن الرحیم

درود بر محمد نبی خاتم انبیاء

اصحابهم و ازواجهم اجمعین

BaghiatoSalam;303066 نوشت:
1- پیامبران می توانند گناه کنند یا خیر ؟ 2-چرا گناه می کنند ؟ 3- چرا گناه نمی کنند ؟ 4- چرا از همان کودکی گناه نمی کنند تا پایان عمر ؟ 5- آنان علم و اگاهی دارند و باطن گناه را می بینند یعنی چه ؟ 6-آیا ما می توانیم به این علم و اگاهی برسیم و باطن گناه را ببینیم و هرگز گناه نکنیم و معصوم مطلق بشویم ؟ 7- چرا پیامبران گاها در قران " اولی " را تشخیص نمیدهند و ترکش می کنند ؟ 8- آیا شیطان هم تلاش می کند پیامبران را فریب دهد ؟ 9- آیا ممکن است پیامبران فریب شیطان را بخورند ؟

دوست عزیز ابتدا باید 2 موضوع را از هم تکفیک کنیم.
اول اینکه خطا کردند و دوم اینکه گناه کردند.

بین گناه کردن و خطا کردن بسیار فرق است.
آیاتی از آیات قرآن را برای شما می آوریم:

الكهف/24 (پروردگارت را یاد کن هنگامی که فراموش کردی ) خطاب به رسول الله صلی الله علیه وسلم
(می بینیم که حضرت محمد می توانست دچار فراموشی شود)

(قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ) الكهف/۷۳ (موسی گفت من را بخاطر قولی که دادم وفراموش کردم مواخذه نکن)

انبیاء الله خطا می کنند زیرا بشر هستند و این اصلا ربطی به گناه ندارد.


قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنْ الْخُلَطَاء لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَّا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ )۲۴ سوره ص
(داوود] گفت قطعا او در مطالبه ميش تو [اضافه] بر ميش‏هاى خودش بر تو ستم كرده و در حقيقت بسيارى از شريكان به همديگر ستم روا مى‏دارند به استثناى كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏اند و اينها بس اندكند و داوود دانست كه ما او را آزمايش كرده‏ايم پس از پروردگارش آمرزش خواست و به رو درافتاد و توبه كرد ).

در سوره الانبیاء از زبان یونس علیه السلام:
(وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ) ﴿الأنبياء: ٨٧﴾
( ذوالنون را [ياد كن] آنگاه كه خشمگين رفت و پنداشت كه ما هرگز بر او قدرتى نداريم تا در [دل] تاريكيها ندا درداد كه معبودى جز تو نيست منزهى تو راستى كه من از ستمكاران بودم)


قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ.الاعراف /23
گفتند پروردگارا ما بر خويشتن ستم كرديم و اگر بر ما نبخشايى و به ما رحم نكنى مسلما از زيانكاران خواهيم بود (۲۳)



از کتب خود امامیه:
( بحار الأنوار ج25 ص350 قيل للإمام الرضا ( إن في الكوفة قوماً يزعمون أن النبي صلى الله عليه وآله وسلم لم يقع عليه السهو في صلاته ، فقال : كذبوا – لعنهم الله – إن الذي لا يسهو هو الله الذي لا إله إلا هو ).

(به امام رضا امام هشتم شیعه گفته شد در کوفه اقوامی ادعا دارند که پیامبر در نماز خود فراموشی به او دست نداد امام رضا می گوید دروغ می گویند خدا لعنتشان کند کسی که فراموشی واشتباه نمی کند الله تعالی است که بغیر از او خداوندی نیست).



وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّىٰ أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّـهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّـهُ آيَاتِهِ ۗ وَاللَّـهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿الحج٥٢
و پيش از تو [نيز] هيچ رسول و پيامبرى را نفرستاديم جز اينكه هر گاه چيزى تلاوت مى‌نمود، شيطان در تلاوتش القاىِ [شبهه‌] مى‌كرد. پس خدا آنچه را شيطان القا مى‌كرد محو مى‌گردانيد، سپس خدا آيات خود را استوار مى‌ساخت، و خدا داناى حكيم است. (۵۲)




وَإِن كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ ۖ وَإِذًا لَّاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا ﴿الاسراء٧٣

و چيزى نمانده بود كه تو را از آنچه به سوى تو وحى كرده‌ايم گمراه كنند تا غير از آن را بر ما ببندى و در آن صورت تو را به دوستى خود بگيرند. (۷۳)

شعیب;303033 نوشت:
دوست گرامی اگر ما به قول و عمل پیامبر اعتنا نکنیم آخر این پیامبر دیگر به چه دردی می خورد؟؟! ما از یک فرد به دو طریق می توانیم استفاده راهنمایی و راهبری کنیم یک: قول دو: عملکرد . اگر این دو را معتبر ندانیم دیگر از چه طریق می خواهید از یک نبی تبعیت کنید؟؟؟؟! از طرفی حتما دقت دارید که حدیث ثقلین هیچ دخلی قول و فعل نبی ندارد (آن را برای امامان بعد از خود -عترتی- بیان فرموده اند. اما قول پیامبر دو قسمت دارد : 1. گفتاری که وحی خداست: در این قسمت همه علما متفق اند که باید پیامبر معصوم از خطا، اشتباه و کذب باشد. چرا که همان گونه که بیان شد نقض غرض پیش می آید. 2. گفتار غیر وحی: که خود دو قسم است الف.گفتار مربوط به تبیین امور دینی : که این هم بالاتفاق باید معصوم باشد و الا نقض غرض است . ب. گفتار مربوط به امور عادی و روزمره : که اینجا هم قول صحیح عصمت و حجت است گر چه اختلافاتی در بین اقوال عامه دیده می شود. و دلیل ما هم ادله وثوق است که اگر پیامبر در امور عادی خود اشتباه کند اعتماد مردم در دیگر امور وی از جمله وحی هم سلب می شود. پس معصوم است.(اگر چه پیامبر گاها در این امور با مردم مشورت می کردند اما این بدین معنا نیست که قول پیامبر صحیح نباشد بلکه این از باب مشارکت دادن دیگران در امور است )

در این زمینه کاملا با شما موافقم. غیر از بخش آخر. 90 درصد مسلمانان پیامبر را در مورد آخر معصوم نمی دانند منتهی اعتمادشان هم در موراد دیگر از بین نرفته است. یعنی عملا ثابت شده مطلب شما صحیح نیست.

شعیب;303033 نوشت:
اما در باب فعل پیامبر که حجت است : در قرآن تصریح به حجت بودن دارد می فرماید" و لکم فی رسول الله اسوه حسنه " خدا می فرماید ما رسول خود را برای شما اسوه حسنه قرار دادیم اسوه در اعمال و رفتار برای مردم اسوه است و الا اگر بخواهد در اعمال اسوه و الگو نباشد دیگر او الگو نیست پس فعل پیامبر برای مردم حجت است ( اگر چه ادله دیگری هست اما ما در این تاپیک به دنبال اثبات این مبانی حدیثی نیستیم شما می توانید در این باب سوال جدیدی مطرح بفرمایید)

یک اسوه حسنه زمانی که خطا و استباهی می کند به خطا و استباه و گناه خود اعتراف کرده و نزد خداوند توبه می نماید. این نمونه یک انسان الگو هست. مگر این همه انسانهای عالم و فاضل با اخلاق نیکو و حسنه الگوی ما نیستند. آیا آنها معصومند؟
در مورد خالص شده : باید روشن بیان کنید انبیا خود با تلاش خود به این مقام رسیده اند یا اراده خدا یوده؟ اگر اراده خدا بوده که از صحبت های شما این چنین بر می آید پس دیگر مقامی برای آنها نیست. چون قبل از اینکه متولد شوند خالص شده بودند و توانایی گناه کردن نداشتند. این چنین موجودی به هیچ وجه نمی تواند الگو باشد. چرا؟ عرض می کنم.
بنده شخصا به افرادی بسیار زیادی برخوردم که عمل خطایی را مرتکب شده اند و بنده در مقام امر به معروف و نهی از منکر قصد ارشادشان را داشتم وقتی برای آنها استدلال می آوردم که این عملی که شما مرتکب شده اید را آیا پیامبر مرتکب می شد اگر جای شما بود. یا تصور کنید فاطمه زهرا اگر جای شما بود چه می کرد؟ حدس بزنید با چه جوابی روبرو شدم : بله. می گفتند آنها معصوم بودند. ما که معصوم نیستیم. این است عواقب بیش از حد بزرگ کردن اولیای خدا. آنها را یک موجودات فرا انسانی تصویر کرده ایم که دست هیچ کس به آنها نمی رسد. انسانی که اصلا امکان گناه کردن ندارد و خداوند قادر متعال همیشه از ارتکاب گناه از طرف آنها جلوگیری می کند چگونه میتواند الگو باشد. اتفاقا این آیه ای که آوردید موید صحبت ماست نه شما. یک انسان الگو باید دقیقا مثل تمام انسان ها باشد تا بتوان از او تبعیت کرد و او را الگو قرار داد. وگرنه الگو نیست.
مثلا اگر قضا شدن نماز پیامبر را صحیح به دانیم چه مشکلی در تبعیت کردن از او پیدا می شود. او که خود قضای نمازش را به جای آورد آیا دور از عقل نیست که کسی قضا شدن نماز ایشان را جزو شریعت بداند و از ان تبعیت کند؟!!!
البته در مورد قضا شدن نماز ایشان دوست گرامی جناب مکه سند آوردند.

بسم الله
با تشکر از دوستانی که در بحث شرکت نمودند.
بنده فرصت نداشتم مطالب عزیزان را مطالعه کنم قطعا جواب های مبسوط و خوبی داده شده است.
اما بنده کدی را خدمت دوستان عرض کنم تا ان شاء الله جواب این شبهات برطرف گردد.
تمام انبیاء و ائمه علیه السلام معصوم بودن.عصمت هم مراتب دارد که در نهایت به وجود ذوات چهارده معصوم علیه السلام ختم میشود.این چهار ده تن حتی در زدن پلک چشم نیز معصوم هستند.و اما سوالاتی که دوستان مطرح کردند با جریان عصمت انبیاء حل نمیشود و به ظاهر تناقض دارد.
پیامبران الهی و ائمه دو وجه دارند یک وجه حقی و یک وجه خلقی.در هر دو وجه آینه هستند.فتدبر
وقتی رو به وجه حقی شود آثار و صفات الهی را می نمایانند مانند رحمانیت ستاریت علم جود شجاعت و...
وقتی وجه خلقی را بنمایانند این طور میشود که آیینه ای هستند که مشکلات و گناهان و خطاهای خلق و امت خود را نشان می دهند.و بعد در روایات خصوصا در قران حل این مشکلات از طرف حق آمده است.مثلا اگر گناه یونس کردی فلان ذکر بگو و فلان کار بکن گناه ابراهیمی کردی آن طور بگو روشت چنان باشد موسوی بودی فلان کار انجام بده و .... نه اینکه حضرات نام برده این گناهان کرده باشند بلکه این است که انها دارند مشکلات و گناهان خلق و امت خود را به ما نشان می دهند آنان آیینه ما هستند.ما هر مشکلی در زندگی داشته باشیم میتوانیم این مشکل را به یکی از زندگی پیامبران الهی تطبیق بدهیم و چاره کار هم بیان شده است.حال یا در قرآن و یا در روایات و غیره.امیدوارم توانسته باشم جواب شبهه را داده باشم.یاحق

توحید صمدی;303425 نوشت:
بسم الله
نه اینکه حضرات نام برده این گناهان کرده باشند بلکه این است که انها دارند مشکلات و گناهان خلق و امت خود را به ما نشان می دهند آنان آیینه ما هستند.ما هر مشکلی در زندگی داشته باشیم میتوانیم این مشکل را به یکی از زندگی پیامبران الهی تطبیق بدهیم و چاره کار هم بیان شده است.حال یا در قرآن و یا در روایات و غیره.امیدوارم توانسته باشم جواب شبهه را داده باشم.یاحق

سلام به شما
ممنون از نوشته هاتون
اما یعنی شما دارید میگید اونا سناریو ساختن و بازی کردن تا ما نگاه کنیم ؟ و بعد خدا هم مثلا به جناب یونس ع تو این سناریو میگه اگر تسبیح نمیکرد تا قیامت تو شکم ماهی میموند ؟
فیلم نامه ی ترسناک داریم می خونیم ما ؟
بلاخره این ها این گناه رو انجام دادند یا نه ؟

بسم الله
علیک سلام و رحمه الله
اگر ما در تصویر آینه نقصی ببینیم آیا عیب از آینه است یا از چهره ما؟
چه از نظر عقل و چه نقل پیامبر الهی نمی تواند خطا بکند.اگر او خطا کند پس امت چه کنند؟ قرآن و پیامبران سیر اطوار وجودی انسان ها هستند.فتدبر
کدی که در بالا عرض شد چکیده دروس مفصلی است که باید طی شود بنده اجمالا فقط نتیجه ان را نوشتم.حال کلید داده شده است باید قدری خود زحمت بکشیم و با
این مفتاح مشکلات و قفل های اعتقادی خود را باز نماییم.بعلاوه اینکه
عزیزان دیگر هم حتما پاسخ هایی دیگری داده اند میتوانید از انها بپذیرید.موفق باشید

با سلام و عرض ادب خدمت همه دوستانی که از ابتدا در بحث شرکت کرده اند

از این که در این بحث خدمت دوستانی مدقق و با همت والی دینی هستم خدا را شاکرم . روند بحث تا بدینجا نشان از یک نشاط علمی در بحث دارد که بحمد الله دوستان برای رسیدن به حقیقت امر و تبلیغ باور دینی خود بسیار کوشا می باشند و این جای شکر دارد.
بنده به عنوان خادم شما در این بحث در حدود دو ماه پیش پاسخ ابتدایی سوال مطرحه را گذاشتم که به نظر سوال کننده قانع شده بود و پی بحث را نگرفتند و حدود دو هفته از ان گذشته قرار بود که به دلیل عدم پست جدید تاپیک بسته شود که خوشبختانه این کار صورت نگرفت
اما بنده به دلیل مشغولیت در امر پاسخگویی این بحث را پایان یافته تلقی کرده بودم و مراجعه نکردم
این چند روزه در مرور موضوعات قدیمی به این تاپیک برخوردم که متوجه ادامه بحث توسط دوستان شدم که بحمد الله بسیار پر بار بوده و قابل توجه است
انشاء الله بنده دو باره پس از مطالعه تمامی پست ها در این بحث خدمت شما خواهم بود

انشاء الله که دوستان عذر بنده را پذیرفته باشند.
و من الله التوفیق

شریعت عقلانی;303410 نوشت:
در این زمینه کاملا با شما موافقم. غیر از بخش آخر. 90 درصد مسلمانان پیامبر را در مورد آخر معصوم نمی دانند منتهی اعتمادشان هم در موراد دیگر از بین نرفته است. یعنی عملا ثابت شده مطلب شما صحیح نیست.

با سلام خدمت شما دوست گرامی
به نظر می رسد برای منظم تر شدن بحث نقاط مشترک را با هم بررسی کنیم تا در بقیه موارد بهتر بتوانیم وقت بگذاریم
این کار باعث می شود که دوستان در موارد اشتراک وقت کمتری و انرژی کمتری مصروف بدارند و تمرکز بیشتری بر روی مسایل افتراقی داشته باشیم تا بتوانیم به مقصود که همانا حقیقت گستره عصمت است زودتر راهیابیم.


این که شما فرمودید، برای ما می تواند یک نقطه مشترک خوبی باشد
اگر درست متوجه شده باشم شماموارد زیر قبول دارید:
1.پیامبر در دریافت و ابلاغ وحی از گناه(دروغ) و خطا و اشتباه معصوم است
2.پیامبر در تبیین امور دینی از گناه و اشتباه و خطا مصون و معصوم است
3. پیامبر از گناه به صورت کامل در تمامی عرصه ها معصوم است


باز اگر درست فهمیده باشم شما در مورد زیر عصمت را قبول ندارید:
" عصمت پیامبر در امور روزمره از خطا سهو نسیان "

منتظر تایید و یا رد شما بزرگوار می مانم

توحید صمدی;303540 نوشت:

علیک سلام و رحمه الله
اگر ما در تصویر آینه نقصی ببینیم آیا عیب از آینه است یا از چهره ما؟

سلام به شما

نمی تونم واقعا درک کنم.
لطفا روشن تر بگید.
خداوند می فرماید : شما مثل پدر ( آدم ع ) و مادرتون نباشید که شیطان فریبشان داد و لباسشان را برکند و عورتشان پیدا شد و از بهشت اخراج شدند.

الان دقیقا بگید مشکل از کیست اینجا ؟ و تکلیف چیست ؟

حضرت ادم گناه و معصیت نکرد

ammarshia;303571 نوشت:
حضرت ادم گناه و معصیت نکرد

سلام به شما
خواسته ی قلبی منم این هست که بگم جناب آدم علیه السلام مرتکب گناه و معصیت نشده اند ,
اما خوب وقتی آیات قران را در این باره می بینیم نمی تونیم به این راحتی بگذریم.

شما می گویید گناه نکرد.
من می گویم گناه کرد.
پس یا من راست می گویم یا شما.
باید دلایلتان را بیاورید تا مشخص شود که معصیت بوده یا نبوده.
لطفا برای پیگیری این موضوع به این تاپیک مراجعه کنید و از ابتدای تاپیک بخوانید و جلو بیاید و بعد ایراد های مارو بفرمایید.
تاپیک مربوطه :

آیا حضرت آدم علیه السلام معصیت کرد یا نکرد ؟

با تشکر

شعیب;303567 نوشت:
این که شما فرمودید، برای ما می تواند یک نقطه مشترک خوبی باشد اگر درست متوجه شده باشم شماموارد زیر قبول دارید: 1.پیامبر در دریافت و ابلاغ وحی از گناه(دروغ) و خطا و اشتباه معصوم است 2.پیامبر در تبیین امور دینی از گناه و اشتباه و خطا مصون و معصوم است 3. پیامبر از گناه به صورت کامل در تمامی عرصه ها معصوم است

مورد 1 و 2 را قبول دارم. ولی مورد 3 که مربوط به افعال آدمی می شود خیر. پیامبر هم مثل تمامی انسان ها امکان ارتکاب گناه را دارند. اینکه می گویند فعل پیامبر حجت شرعی است را قبول ندارم. باید فعل پیامبر را با آن شریعتی که بیان کرده ( از طریق وحی ) با عقل مقایسه کنیم. مثلا اگر در جایی گفته نماز ستون دین است و باید به آن اهمیت داد و در جایی نمازش قضا می شود مسلما این قضا شدن نماز جزو شریعت نیست.
از حسن مدیریت شما سپاسگذارم.
و من الله توفبق

شریعت عقلانی;303632 نوشت:
مورد 1 و 2 را قبول دارم. ولی مورد 3 که مربوط به افعال آدمی می شود خیر. پیامبر هم مثل تمامی انسان ها امکان ارتکاب گناه را دارند. اینکه می گویند فعل پیامبر حجت شرعی است را قبول ندارم. باید فعل پیامبر را با آن شریعتی که بیان کرده ( از طریق وحی ) با عقل مقایسه کنیم. مثلا اگر در جایی گفته نماز ستون دین است و باید به آن اهمیت داد و در جایی نمازش قضا می شود مسلما این قضا شدن نماز جزو شریعت نیست. از حسن مدیریت شما سپاسگذارم. و من الله توفبق

با سلام خدمت شما دوست گرامی
ابتدا از لطف شما سپاسگزارم. انشاء الله که بتوانیم به آنچه که مرضی خداست نایل شویم.
لطفا به دو مطلب زیر توجه بفرمایید:
1. آیا قضا شدن نماز سهوا گناه است ؟
اصلا به چه چیز گناه می گویند؟
به نظر می رسد که : مخالفت با دستور خدا عامداُ و از روی اختیار را گناه گویند.
با این تعابیر دیگر ترک اوامر خدا و انجام نواهی خدا سهوا و از روی اکراه را دیگر گناه نگویند. مثلا اگر کسی یک وعده نمازش را فراموش کرد یا خواب ماند دیگر به او گناه کار نمی گویند. و همچنین است در انسان مکره ، کسی که مجبور به ترک کاری از اوامر یا مجبور به فعل ونهی شود را گناه کار نمی گویند
پس بهتر است گستره گناه را مشخص شود تا اشتباه در تعبیر پیش نیاید
2.به نظر می رسد که انجام گناه (با آن تعبیری که عرض شد: مخالفت عمدی با دستور خدا) توسط پیامبر باعث نقض غرض نبوت می شود ؛ اگر نبی دستور هایی را بیاورد و بگوید این ها را خدا فرموده که باید انجام شود یا باید ترک شود آنگاه خود نبی بیاید و به دستوراتی که خود آورده پشت کند و گناه کند این باعث می شود مردم در دین کاهل شوند و بگویند این که خود دستور ها را آورده گناه می کند ما بطریق اولی می توانیم گناه کنیم از یک طرف خدا ارسال رسل کرده تا مردم به گناه نکنند از یک طرف پیامبرش مردم را مجوز گناه می دهد باید دقت شود مربی که دستور خود را عمل نکند نباید انتظار داشته باشد متربی عمل کند .
از طرفی اگر گناه کند مردم نمی گویند اگر دستوراتش درست بود خود پایبند بود؟؟؟ نمی گویند کسی که مثلا فلان گناه را می کند شاید وحی که بهش می رسد دروغ به نفع خودش عوض می کند و....!!!! این یعنی سلب اعتماد و نقض غرض.
از طرفی مقام پیامبر آنقدر بالا هست که عامدا با دستور خدا مخالفت نکند ما در زمان خود کسانی را می بینیم که پیامبر هم نیستند و گناه نمی کنند دیگر چه رسد به پیامبر.

پس به نظر می رسد پیامبر در تمام صحنه ها از گناه(با معنای معهود) معصوم است

baghiatosalam;303066 نوشت:
جناب شعیب عزیز سلام... لطفا به سوالات زیر اگر ممکن هست پاسخ بدید : 1- پیامبران می توانند گناه کنند یا خیر ؟ 2-چرا گناه می کنند ؟ 3- چرا گناه نمی کنند ؟ 4- چرا از همان کودکی گناه نمی کنند تا پایان عمر ؟ 5- آنان علم و اگاهی دارند و باطن گناه را می بینند یعنی چه ؟ 6-آیا ما می توانیم به این علم و اگاهی برسیم و باطن گناه را ببینیم و هرگز گناه نکنیم و معصوم مطلق بشویم ؟ 7- چرا پیامبران گاها در قران " اولی " را تشخیص نمیدهند و ترکش می کنند ؟ 8- آیا شیطان هم تلاش می کند پیامبران را فریب دهد ؟ 9- آیا ممکن است پیامبران فریب شیطان را بخورند ؟ فعلا تا همینجا لطفا پاسخ بفرمایید تا ادامه دهیم انشالله... لطفا پاسخ خوب روشن و کامل و دقیقا دونه دونه بفرمایید مشخص باشه پاسخ کدوم هست. با سپاس

با سلام خدمت شما دوست گرامی
بزرگوار بنده در تاپیک های دیگر هم خدمت شما بودم و از حسن بحث های شما بهره ها برده ام که الحمد لله در بحث ها شما یک نحوه سوز و گداز در مسائل دینی مشهود است
یک تقاضا از شما دارم و آن این که با سعه صدر اجازه بفرمایید بحث را به صورت پایه و ریشه ای پی بگیریم و انشاء الله در طول بحث به تمامی سوالات شما جواب خواهیم گفت .
این که ما بحث را ریشه ای به صورت گفتگو پی بگیریم باعث می شود بحث عمیق محققانه و با مبانی علمی پیش رود نه این که بر سر سرشاخه ها بحث کنیم خیلی از این رد و اثبات ها دلیلش ریشه ها ست که ما باید آنها را حل کنیم تا شاخه ها حل شود
انشاء الله شما هم مثل گذشته در این بحث ما را یاری دهید
انشاء الله هر روز بر قسمتی از مبانی عصمت بحث خواهیم کرد

شعیب;303780 نوشت:
با سلام خدمت شما دوست گرامی
بزرگوار بنده در تاپیک های دیگر هم خدمت شما بودم و از حسن بحث های شما بهره ها برده ام که الحمد لله در بحث ها شما یک نحوه سوز و گداز در مسائل دینی مشهود است
یک تقاضا از شما دارم و آن این که با سعه صدر اجازه بفرمایید بحث را به صورت پایه و ریشه ای پی بگیریم و انشاء الله در طول بحث به تمامی سوالات شما جواب خواهیم گفت .
این که ما بحث را ریشه ای به صورت گفتگو پی بگیریم باعث می شود بحث عمیق محققانه و با مبانی علمی پیش رود نه این که بر سر سرشاخه ها بحث کنیم خیلی از این رد و اثبات ها دلیلش ریشه ها ست که ما باید آنها را حل کنیم تا شاخه ها حل شود
انشاء الله شما هم مثل گذشته در این بحث ما را یاری دهید
انشاء الله هر روز بر قسمتی از مبانی عصمت بحث خواهیم کرد

سلام به شما جناب شعیب عزیز و دوست داشتنی
من هم همینطور.
احساس می کنم شما با قلبی آرام , و کاملا خون سرد و راحت به سوالات پاسخ می دهید و من موقع خواندن نوشته های شما حس خوبی دارم و استفاده می برم ازشون.
چشم مشکلی نیست و من هم موافقم که بحث را ریشه ای جلو ببریم.
پس من در بحث و گفتگوی شما با جناب شریعت عقلانی عزیز با اجازه شرکت می کنم و سوالاتم رو در اون زمینه بحث شما می پرسم.

با تشکر

شعیب;303769 نوشت:
با سلام خدمت شما دوست گرامی ابتدا از لطف شما سپاسگزارم. انشاء الله که بتوانیم به آنچه که مرضی خداست نایل شویم. لطفا به دو مطلب زیر توجه بفرمایید: 1. آیا قضا شدن نماز سهوا گناه است ؟ اصلا به چه چیز گناه می گویند؟ به نظر می رسد که : مخالفت با دستور خدا عامداُ و از روی اختیار را گناه گویند. با این تعابیر دیگر ترک اوامر خدا و انجام نواهی خدا سهوا و از روی اکراه را دیگر گناه نگویند. مثلا اگر کسی یک وعده نمازش را فراموش کرد یا خواب ماند دیگر به او گناه کار نمی گویند. و همچنین است در انسان مکره ، کسی که مجبور به ترک کاری از اوامر یا مجبور به فعل ونهی شود را گناه کار نمی گویند پس بهتر است گستره گناه را مشخص شود تا اشتباه در تعبیر پیش نیاید 2.به نظر می رسد که انجام گناه (با آن تعبیری که عرض شد: مخالفت عمدی با دستور خدا) توسط پیامبر باعث نقض غرض نبوت می شود ؛ اگر نبی دستور هایی را بیاورد و بگوید این ها را خدا فرموده که باید انجام شود یا باید ترک شود آنگاه خود نبی بیاید و به دستوراتی که خود آورده پشت کند و گناه کند این باعث می شود مردم در دین کاهل شوند و بگویند این که خود دستور ها را آورده گناه می کند ما بطریق اولی می توانیم گناه کنیم از یک طرف خدا ارسال رسل کرده تا مردم به گناه نکنند از یک طرف پیامبرش مردم را مجوز گناه می دهد باید دقت شود مربی که دستور خود را عمل نکند نباید انتظار داشته باشد متربی عمل کند . از طرفی اگر گناه کند مردم نمی گویند اگر دستوراتش درست بود خود پایبند بود؟؟؟ نمی گویند کسی که مثلا فلان گناه را می کند شاید وحی که بهش می رسد دروغ به نفع خودش عوض می کند و....!!!! این یعنی سلب اعتماد و نقض غرض. از طرفی مقام پیامبر آنقدر بالا هست که عامدا با دستور خدا مخالفت نکند ما در زمان خود کسانی را می بینیم که پیامبر هم نیستند و گناه نمی کنند دیگر چه رسد به پیامبر. پس به نظر می رسد پیامبر در تمام صحنه ها از گناه(با معنای معهود) معصوم است

بله. حرف شما را قبول دارم. بنده هم معتقدم که پیامبران عمدا قصد مخالفت با خدا را نداشتند. در واقع می توان گفت غیر از شیطان پرست ها که مبارزه علنی با خدا دارند هیچ انسانی قصد مخالفت عمدی با خدا را ندارد. منتها یا از روی ضعف اراده یا از روی عدم تشخیص لحظه ای و‌ آنی عمل درست و یا از روی فراموشی مرتکب گناهان یا خطاهایی می شدند.
البته لازم به ذکر است گستره عصمت ادعایی شیعه منوط به گناه نمی شود و شیعه ایشان را از هر گونه گناه و خطا و اشتباه و فراموشی حتی قبل از نبوتشان هم مبری می دانند.
با تشکر.
و من الله توفیق

یا ایها النبی لم تحرم ما احل الله علیک: ای پیامبر چرا ؟! برخود حرام میکنی ان چیزی را که خدا بر تو حلال کرده است؟؟
و در جاهای دیگری از قران می فرماید واستغفر لذنبک: برای گناهت طلب امرزش کن

سلام
از آنجا که بحث این تاپیک و بحث ادم ع یکی است به نظرم باید یکی بشود
والله الموفق

حامد;303882 نوشت:
از آنجا که بحث این تاپیک و بحث ادم ع یکی است به نظرم باید یکی بشود

موافقم.

شریعت عقلانی;303851 نوشت:
بله. حرف شما را قبول دارم. بنده هم معتقدم که پیامبران عمدا قصد مخالفت با خدا را نداشتند. در واقع می توان گفت غیر از شیطان پرست ها که مبارزه علنی با خدا دارند هیچ انسانی قصد مخالفت عمدی با خدا را ندارد. منتها یا از روی ضعف اراده یا از روی عدم تشخیص لحظه ای و‌ آنی عمل درست و یا از روی فراموشی مرتکب گناهان یا خطاهایی می شدند. البته لازم به ذکر است گستره عصمت ادعایی شیعه منوط به گناه نمی شود و شیعه ایشان را از هر گونه گناه و خطا و اشتباه و فراموشی حتی قبل از نبوتشان هم مبری می دانند. با تشکر. و من الله توفیق

با سلام خدمت شما دوست عزیز
نظر بنده این بود که حوزه گناه مصطلح را مشخص کنیم
که هر وقت می گوییم گناه می کرد یا نمی کرد یعنی چه ؟
ما باید مرز بین گناه و سهو را به وضوح مشخص کنیم.
چرا که در بین متکلمین اسلامی ما قائل به گناه برای پیامبر نداریم نه شیعه نه سنی .
بهتر بگویم: ما در این بحث یک وجه مشترک بین تمامی متکلمین داریم و آن معصوم بودن پیامبران از گناه است .
و یک وجه اختلاف و مورد بحث که همان سهو النبی است که در بین متکلمین اسلامی بحث زیاد است تا جایی که حتی در بین محدثین قدیمی شیعه نظرا مختلف است
پس به نظرم می رسد که ما بیاییم وجه مشترک را بیان کرده آنگاه برای رد یا اثبات وجه اختلاف ادله بیاوریم
نظر دوستان را در باره تعریف گناه(با بیان مثال) خواستارم.

شریعت عقلانی;303851 نوشت:
البته لازم به ذکر است گستره عصمت ادعایی شیعه منوط به گناه نمی شود و شیعه ایشان را از هر گونه گناه و خطا و اشتباه و فراموشی حتی قبل از نبوتشان هم مبری می دانند. با تشکر.

با سلام
انشاء الله به زودی در باره گستره عصمت کماً و کیفاً بحث مبسوطی خواهیم داشت
ابتدا باید تکلیف گناه و سهو مشخص شود.

شعیب;304060 نوشت:
با سلام خدمت شما دوست عزیز

نظر دوستان را در باره تعریف گناه(با بیان مثال) خواستارم.

سلام به شما جناب شعیب عزیز

گناه به معناى سرپیچى از امر مولا و خطا و لغزش مى‏باشد همچنین به معنای جرم، جفا و ظلم به کار می رود و هم عملي است كه با اراده و رضايت الهي در تضاد بوده و از منظر دینی، به هر نوع نافرمانی در مقابل خدای متعال اطلاق می شود.

در قرآن مواردی هست نسبت به انبیا از جمله حضرت ادم ع و جناب موسی ع و حضرت یونس ع و... که قابل تامل هست.

من برای مثال جناب یونس علیه السلام رو انتخاب می کنم آنجا که :
خشمگین شد و قوم خود را ترک کرد و خیال کرد خدا بهش سخت نمیگیرد و بعد در شکم ماهی افتاده و بعد تسبیح کرد و گفت من از ظالمین بودم و به گفته ی قران اگر تسبیح نمیکرد تا قیامت در شکم ماهی می ماند.

خوب حالا من می خواهم بفهمم چطور این عمل جناب یونس ترک اولی بوده ؟

حضرت یونس ع ماموریت پیامبری داشته. وسط کار عصبانی و خشمگین میشند و ماموریت رو کنار می گذارند.
تصور بفرمایید من در خدمت سربازی وسط ماموریت و پست خسته و عصبانی بشم از مثلا عابرین یهو تفنگ رو بذارم وسط خیابان و پستم رو ول کنم برم. بعد چه بلایی سره من میارند ؟

با تشکر

BaghiatoSalam;304111 نوشت:
نقل نوشته اصلی توسط : شعیب با سلام خدمت شما دوست عزیز نظر دوستان را در باره تعریف گناه(با بیان مثال) خواستارم. سلام به شما جناب شعیب عزیز گناه به معناى سرپیچى از امر مولا و خطا و لغزش مى‏باشد همچنین به معنای جرم، جفا و ظلم به کار می رود و هم عملي است كه با اراده و رضايت الهي در تضاد بوده و از منظر دینی، به هر نوع نافرمانی در مقابل خدای متعال اطلاق می شود. در قرآن مواردی هست نسبت به انبیا از جمله حضرت ادم ع و جناب موسی ع و حضرت یونس ع و... که قابل تامل هست.

بنده هم با این تعاریف موافقم.
بنده هم به عنوان نمونه مواردی را از پیامبر اسلام (ص) نقل می کنم :
[=Times]- ای رسول ما صبر کن وعده خدا حق است و بر گناه خود از خدا آمرزش طلب کن و صبح و شام به ذکر و ستایش خدای خود بپرداز .( قرآن .سوره مومن .آیه [=Times]55)
[=Times]2 - تا از گناه گذشته و آینده تو(محمد) در گذریم و نعمت خود را بر تو به حد کمال برسانیم و تورا به راه راست هدایت کنیم
. (قرآن . سوره فتح . آیه[=Times] 2)
[=Times]3 -در آيات اولية سوره عبس، الله ، حضرت محمد را به خاطر روي گرداني از فردي نابينا ( عبدالله ابن امّ مکتوم ) مورد سرزنش قرار داده و اين نشان مي دهد که حضرت محمد معصوم نبوده است بلکه در بعضي از مواقع گناهي انجام مي داد که مورد سرزنش الله قرارمي گرفت:
عبوس و ترشرو گشت چون آنمرد نابینا به حضورش امد و تو چه می دانی شاید او مردی پارسا و پاکیزه صفت باشد اما انکه داراست ای رسول تو به او توجه کنی . اما انکس که به سوی تو می شتابد و او مرد خدا ترس و با تقوایی است تو از توجه به او خودداری می کنی
. (قرآن . سوره عبس . آیه [=Times]1-10)
4. در سوره کهف هم پیامبر بعد از سوال عده ای در جواب گفت فردا پاسخ می دهم و فراموش کرد بگوید ان شاء الله و آیه تا 40 روز بر وی نازل نشد.

5. در جایی هم نماز صبح پیامبر قضا شد. که پس از آن قضای آن را بجای آورد.
این ها مواردی از گناه و خطا و اشتباه و فراموشی پیامبر اسلام بود. بنده نمی خواهم در اینجا بحث تفسیری بشود. صرفا خواستم مصداقی از تعریف گناه و اشتباه و فراموشی را ذکر کنیم.
و من الله توفیق

baghiatosalam;304111 نوشت:
گناه به معناى سرپیچى از امر مولا و خطا و لغزش مى‏باشد همچنین به معنای جرم، جفا و ظلم به کار می رود و هم عملي است كه با اراده و رضايت الهي در تضاد بوده و از منظر دینی، به هر نوع نافرمانی در مقابل خدای متعال اطلاق می شود.

با سلام خدمت شما دوست گرامی
قصد بنده از طرح سوال این بود که میز بین گناه و سهو مشخص شود که مثلا به قضا شدن نماز سهوی گناه نگوییم .
به نظر می رسد تعریف شما از گناه خوب باشد به شزرط این که قید مخالفت عمدی در آن لحاظ شود.

شریعت عقلانی;304225 نوشت:
بنده هم با این تعاریف موافقم. بنده هم به عنوان نمونه مواردی را از پیامبر اسلام (ص) نقل می کنم : - ای رسول ما صبر کن وعده خدا حق است و بر گناه خود از خدا آمرزش طلب کن و صبح و شام به ذکر و ستایش خدای خود بپرداز .( قرآن .سوره مومن .آیه 55) 2 - تا از گناه گذشته و آینده تو(محمد) در گذریم و نعمت خود را بر تو به حد کمال برسانیم و تورا به راه راست هدایت کنیم . (قرآن . سوره فتح . آیه 2) 3 -در آيات اولية سوره عبس، الله ، حضرت محمد را به خاطر روي گرداني از فردي نابينا ( عبدالله ابن امّ مکتوم ) مورد سرزنش قرار داده و اين نشان مي دهد که حضرت محمد معصوم نبوده است بلکه در بعضي از مواقع گناهي انجام مي داد که مورد سرزنش الله قرارمي گرفت: عبوس و ترشرو گشت چون آنمرد نابینا به حضورش امد و تو چه می دانی شاید او مردی پارسا و پاکیزه صفت باشد اما انکه داراست ای رسول تو به او توجه کنی . اما انکس که به سوی تو می شتابد و او مرد خدا ترس و با تقوایی است تو از توجه به او خودداری می کنی . (قرآن . سوره عبس . آیه 1-10) 4. در سوره کهف هم پیامبر بعد از سوال عده ای در جواب گفت فردا پاسخ می دهم و فراموش کرد بگوید ان شاء الله و آیه تا 40 روز بر وی نازل نشد. 5. در جایی هم نماز صبح پیامبر قضا شد. که پس از آن قضای آن را بجای آورد. این ها مواردی از گناه و خطا و اشتباه و فراموشی پیامبر اسلام بود. بنده نمی خواهم در اینجا بحث تفسیری بشود. صرفا خواستم مصداقی از تعریف گناه و اشتباه و فراموشی را ذکر کنیم. و من الله توفیق

با سلام خدمت شما دوست گرامی
اصلا قصد بنده این نیست که شما نمونه هایی از شبهات گناه پیامبران را بیان کنید( که انشاء الله به آن هم می رسیم) بلکه می خواستم میز گناه و سهو مشخص شود مثلا این که انسان خدای ناکرده ، پناه بر خدا به نا محرم نگاه کند از روی اختیار را گناه می گویند . این که فردی درس نخواند را گناه نمی گویند بلکه می گویند ترک اولی - یعنی بهتر بود درس بخواند ولی واجب نبود حال که درس نخوانده گناه نکرده ولی پیامد های آن را در دنیا خواهد دید-
و......
انشاء الله بعد از بیان گستره عصمت و ادله آن سراغ شبهات آن و آیات قرآن نیز می رویم.
فاصبر ان الله مع الصابرین

سلام جناب شعیب عزیز
من سوالی داشتم :
1-اگر من شب بخوابم و به این نیت که صبح واسه نماز صبح بیدار بشم اما خوابم ببره و بیدار نشم من گناه کردم یا خیر ؟ فکر نمی کنم خدا به من این اجازه رو داده باشه که نماز صبحم قضا بشه.
2-اگر من خدا باهام صحبت کرد و بهم گفت برو به سمت فرعون با این نشانه هایی که بهت دادیم بعد وسط راه من یک خانم زیبا و یک عروسی نظرم رو جلب کنه و سرگرم بشم کلا یادم بره خدا چی بهم گفت , گناه کردم یا نه ؟
3-اگر من یک زمان قران می خوندم و میدونم غیبت و دروغ بد هست , اما بعد یادم بره که گناه هست و قران رو بذارم کنار و در طول زندگی همش دروغ بگم و با دروغ زندگی رو پیش ببرم و کلی مشکلات واسه دیگران ایجاد کنم , تکلیف من چی هست ؟ من گناه کارم یا نه ؟

تشکر

با سلام خدمت همه دوستان عزیز
عرض پوزش ما را از تاخیر در امر پاسخگویی پذیرا باشید این چند روزه امر بروز رسانی سایت با مشکلاتی مواجه شده بود بنده نیز چند پست مهم در باره گستره عصمت گذاشته بودم که متاسفانه ثبت نشد خیلی حیف شد وقت زیادی ازم گرفته بود ولی انگار قسمت نبود
انشاء الله بتوانم حق مطلب را ادا کنم

baghiatosalam;304269 نوشت:
سلام جناب شعیب عزیز من سوالی داشتم : 1-اگر من شب بخوابم و به این نیت که صبح واسه نماز صبح بیدار بشم اما خوابم ببره و بیدار نشم من گناه کردم یا خیر ؟ فکر نمی کنم خدا به من این اجازه رو داده باشه که نماز صبحم قضا بشه. 2-اگر من خدا باهام صحبت کرد و بهم گفت برو به سمت فرعون با این نشانه هایی که بهت دادیم بعد وسط راه من یک خانم زیبا و یک عروسی نظرم رو جلب کنه و سرگرم بشم کلا یادم بره خدا چی بهم گفت , گناه کردم یا نه ؟ 3-اگر من یک زمان قران می خوندم و میدونم غیبت و دروغ بد هست , اما بعد یادم بره که گناه هست و قران رو بذارم کنار و در طول زندگی همش دروغ بگم و با دروغ زندگی رو پیش ببرم و کلی مشکلات واسه دیگران ایجاد کنم , تکلیف من چی هست ؟ من گناه کارم یا نه ؟ تشکر

با سلام خدمت شما دوست بزرگوار
جواب سوالات :
اول: اگر کسی سهوا نمازش قضا شود گناه نکرده چرا که یکی از شرایط تکلیف علم و قدرت است و کسی که خواب است توجه به تکلیف ندارد و در حال خواب قدرت برانجام تکلیف ندارد پس او گناه نکرده است.
دوم: ما قاعده ای داریم که می گوید "الاضطرار بالاختیار لا تنافی الختیار " اگر کسی با دست خود و با اختیار خود کاری کند که اختیارش سلب شود او نسبت به کار اضطراری مقصر است و باز خواست می شود اگر چه کسی که شراب می خورد و مست می شود نماز را فراموش می کند ولی او با دست خود این کار را کرده پس او علاوه بر گناه شراب خواری نسبت به نماز نخواندن نیز گناه کار است . و همچنین در مورد سوال شما(اگر چه داستانی که ذکر فرمودید باید بررسی شود)
اما سوم:اگر کسی یک حکمی را می دانسته اما فراموش کرده است (واقعا فراموش کرده باشد) مثلا مردی هر روز در دست انگشتر طلا دارد و واقعا فراموش کرده که انگشتر طلا در دست کردن حرام است و کسی هم نیست که به او بگید و حتی او برای لحظه ای فکر این را هم نمی کند که پوشیدن انگشتر طلا برای مرد حرام است ( مقصر نیست قاصر است) پس او قصد مخالفت با خدا را نداشته پس گناه نکرده است.پس او از این جهت که انگشتر طلا پوشیده گنا نکرده ولی از این جهت که دنبال علم (احکام مبتلا به ) نرفته گناه کرده است.
نکته ای که در جواب هست این که سوال شما در باره دروغ و غیبت بود و حرمت این دو از عقل نیز استفاده می شود پس فراموش کردنی نیست برای همین مثال انگشتر طلا را زدم.
نتیجه ای که می گیریم این که در گناه شرط قصد مخالفت می باشد.

با سلام به حول و قوه الهی از امروز وارد ادله عصمت می شویم:
قبل از ورود به بحث ادله می بایست گستره عصمت را مشخص کرده و بعد وارد ادله شویم
بحث گستره عصمت که به صورت فرض بیان می شود به ما کمک می کند تا بهتر بتوانیم توقعات خودمان را از ادله تنظیم کنیم بدین صورت که: دلیلی که بیان می شود تا چه اندازه ای می تواند عصمت را ثابت کند.

حدود عصمت:
1) عصمت در اعتقاد دینی
2) عصمت در اخذ شریعت و ابلاغ آن
3) عصمت در احکام الهی ( انجام واجبات ترک محرمات) که به آن عصمت از گناه گویند
4) عصمت در شناخت موضوعات احکام شرعی
5) عصمت در شناخت مصالح و مفاسد حیات اجتماعی
6) عصمت در امور شخصی و خانوادگی
7) عصمت از صغائر و کبائر
8) عصمت از سهو . نسیان
9) عصمت بعد از نبوت
10) عصمت قبل از نبوت
11) عصمت قبل از سن تکلیف
12) عصمت بعد از سن تکلیف
این فروض عصمت در زمینه های مختلف بود که گاها می توان هر کدام از آنها را در دیگری ضرب کرد که مجموع آنها به بیشتر از بیست می رسد
حال اگر در باره گستره عصمت شق دیگری به نظر دوستان می رسد بیان کنند تا برویم سراغ ادله عقلی عصمت(ان شاء الله)

سلام جناب شعیب عزیز
به نظرم کامل بود.
منتظر ادله عقلی عصمت هستم...
با سپاس از شما

با سلام خدمت شما دوست گرامی
ما در ادامه ادله ای برای عصمت می آوریم که باید روی تک تک مبانی آن بحث شود
آنگاه باید دید که این دلیل تا کجای از گستره عصمت -که ذکر شد - را در بر می گیرد که این مرحله دوم است

شعیب;304811 نوشت:
ما در ادامه ادله ای برای عصمت می آوریم که باید روی تک تک مبانی آن بحث شود آنگاه باید دید که این دلیل تا کجای از گستره عصمت -که ذکر شد - را در بر می گیرد که این مرحله دوم است

با تشکر از شما.
منتظر ادله عقلیتان هستیم.
و من الله توفیق

با سلام خدمت دوستان گرامی
ادله عصمت را شروع می کنیم به شرط این که دوستان مطالب ارائه شده را به دقت هر چه تمام تر بخوانند و اگر نکته و یا نظری بود حتما اعلام کنند (تک تک کلمات و خط ها را با دقت و صرف وقت زیاد نگاشته ام)
البته توجه داشته باشید ما ابتدا یک دلیل ارائه می کنیم بعد از نظر دوستان گستره آن را طبق بیان گستره ای که عرض شد مشخص می کنیم. پس در مرحله اول ما کاری به گستره دلیل نداریم فقط خود دلیل برای ما مهم است.
با تشکر

موضوع قفل شده است