جمع بندی قرائت قرآن و سرطان حنجره

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
قرائت قرآن و سرطان حنجره

یک سوال یه خورده فکرم مشغول کرده

عبدالباسط عبد الصمد در روز ۳۰ نوامبر ۱۹۸۸ (۹ آذر ۱۳۶۷) بر اثر سرطان حنجره و بیماری دیابت و التهاب کبد از دنیا رفت.

چطور قشنگترین قاری قران جهان که قرایتش چندین غیر مسلمان بعد ازشنیدن صدایش به اسلام ایمان اوردن بر اثر سرطان حنجره از دنیا میره؟

واین تناقض داره یا این آیه قرآن که صراحتا گفته: و انچه از قران نازل کردیم رحمت و شفای برای مومنین هست

خواهشا جواب بدید

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"]
[/TD]


کارشناس بحث: استاد حکیم

[TD][/TD]

رسانه;1022504 نوشت:
یک سوال یه خورده فکرم مشغول کرده

عبدالباسط عبد الصمد در روز ۳۰ نوامبر ۱۹۸۸ (۹ آذر ۱۳۶۷) بر اثر سرطان حنجره و بیماری دیابت و التهاب کبد از دنیا رفت.

چطور قشنگترین قاری قران جهان که قرایتش چندین غیر مسلمان بعد ازشنیدن صدایش به اسلام ایمان اوردن بر اثر سرطان حنجره از دنیا میره؟

واین تناقض داره یا این آیه قرآن که صراحتا گفته: و انچه از قران نازل کردیم رحمت و شفای برای مومنین هست

خواهشا جواب بدید

در پاسخ به چند نکته توجه فرمایید:

1. برخی بلاها و مصیبت ها آثار و نتیجه اعمال خود انسان هاست، از این رو نسبت به برخی مؤمنان و مسلمانان می توان گفت، آن ها خود باعث فرو فرستادن بلا از جانب خداوند هستند، یعنی در طول زندگی لغزش هایی از آن ها سر می زند که مستوجب تنبیه است و خداوند به خاطر ایمان این اشخاص عذاب آن ها را در قالب بلا در این دنیا فرو می فرستد و عذاب آن ها را به آخرت محوّل نمی کند و به این وسیله آن ها را از آلودگی پاک کرده و آماده متنعّم شدن از نعمت های اخروی می گرداند. در حدیثی از امام صادق(ع) نقل شده که فرمودند: «انّ العبد اذا کثرت ذنوبه و لم یکن عنده من العمل ما یکفرها ابتلأه بالحزن لیکفرها؛ (1) هنگامی که بنده ای گناهانش افزون شود و اعمالی که آن را جبران کند نداشته باشد، خداوند او را گرفتار اندوه می کند تا گناهانش را پاک کند.»

2. این سؤال که چرا خداوند بر مؤمنان بلا می فرستد ناشی از محدودنگری عدّه ای از انسان ها است که تصوّر می کنند عالم محدود به همین دنیا است، لذا به مجرّد وارد آمدن سختی و مشکلات، داد سخن در می دهند که چرا انسان های مؤمن که محبوب خداوند هستند دچار این سختی ها و مصائب می شوند، ولی اگر از فلسفه بلاها اطلاع کافی پیدا کنند و بدانند صبر و استقامت در برابر مصائب چه میزان اجر و ثواب اخروی به دنبال دارد، دیگر چنین پرسشی به ذهن آنان خطور نخواهد کرد.
خداوند متعال می فرماید: «... وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ (5) الَّذِینَ إِذَآ أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّـآ إِلَیْهِ رَاجِعُونَ (6) أُوْلَـئکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُوْلَـئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ؛ (2) و بشارت ده به استقامت کنندگان، کسانی که هرگاه مصیبتی به آن ها رسد می گویند: ما از خدایم و به سوی او باز می گردیم، این ها همان ها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آن ها هدایت یافتگانند.»
پس روشن است عالم، مجموعه از دنیا و آخرت است و سهم دنیا نسبت به آخرت آن قدر کوتاه و ناچیز است که قابل مقایسه نیست،(3) حال اگر نعمت ها و آسایش مؤمنین در آخرت را در نظر بگیریم به راحتی حکم می کنیم این بلاها در مقابل نعمت های اخروی هیچ است. (4) برای نمونه شخصی برای قبول شدن در کنکور وقت زیادی صرف می کند و سختی زیادی را تحمّل می کند، ولی این وقت و این سختی با توجه به سربلند شدن در امتحان و تغییر سرنوشت زندگی او و نیز دیگر فوائد آن، بسیار ناچیز است.

3. مصیبت ها و بلاها از جانب خداوند نعمت اند، همان گونه که نعمت های ظاهری نعمت اند، به این معنی که خداوند نعمت ها و در مقابل سختی ها را بر انسان فرو فرستاده و این ها در واقع وسیله اند برای تعالی انسان، پس آن چه از جانب خداوند به انسان می رسد خیر است و موجب ترقی و کمال انسان است، ولی ممکن است برخی انسان ها با اختیار خود از این وسائل، زمینه تکامل و تعالی خود را فراهم کنند. پس این وسائل برای آن ها نعمت خواهد بود، خواه به شکل بلا و مصیبت باشد و خواه به شکل نعمت و رفاه، ممکن است برخی دیگر از این ابزار هدایت، درست استفاده نکنند که در این صورت این ابزار برای آن ها بلا و نقمت خواهد بود، خواه به شکل مصیبت و بلا باشد و خواه در قالب رفاه و آسایش دنیوی باشد. (5) پس در هر شرائط، نقش اساسی و تعیین کننده را انسان ایفاء می کند و عکس العمل انسان در برابر آن ها، نعمت یا نقمت بودن را معین می کند، از این رو ممکن است آن چه به انسان می رسد در قالب بلا و سختی ظهور کند، ولی انسان با عکس العمل مناسب به نحو مطلوبی از آن استفاده کند و به تعالی روح خود بپردازد.

شهید مطهری در این باره می گوید: از این نکته نباید غفلت ورزید، مصائب وقتی نعمت هستند که انسان از آن ها بهره برداری کند و با صبر و استقامت و مواجهه با دشواری هایی که مصائب تولید می کنند روح خود را کمال بخشد، امّا اگر انسان در برابر سختی ها فرار را انتخاب کند و ناله و شکوه سر دهد، در این صورت بلا برای او واقعاً بلاست.» (6)

بنابراین آن چه فلسفه نزول بلا را برای مؤمنین و اولیاء الهی آشکار می کند، لطف و نعمت پنهان و پوشیده شده در چهره بلا و گرفتاری است، بلاها هر چند به ظاهر سختی و محنت هستند ولی آثار و فوائدی دارند که آن ها را در ردیف برترین نعمت های الهی قرار می دهد.

برخی از فواید بلاها و مصیبت ها عبارتند از:

الف) خارج کردن تکبر از قلوب انسان‌ها
یکی از فوائد بلاها خارج کردن تکبّر و غرور از قلوب انسان ها و جایگزین نمودن تذلّل و خواری در جانهاست. (7) انسان در طول زندگی خود شاهد تضاد و جنگ دو بُعد جسمانی و روحانی خویش است، و مصائب با نشان دادن ذلّت و فقر انسان به او، او را در این جنگ یاری می رساند و زمینه پیروزی بُعد روحانی بر بُعد جسمانی و شهوانی را فراهم می کند.

ب) بلاء وسیله تذکّر و یادآوری
انسان همچون مسافری است که در مسیر زندگی خود در حرکت است و اگر در طول مسیر همیشه در رفاه و آسایش باشد ممکن است غفلت بر او چیره شود و او را از مسیر اصلی و هدف نهایی باز دارد، از این رو خداوند که أرحم الراحمین و از همگان نسبت به انسان مهربان تر است، زنگ بیدار باش را برای انسان در قالب بلا و سختی به صدا در می آورد و انسان را از عواقب خطرناک ضلالت و گمراهی باخبر می سازد. خداوند متعال می فرماید: «وَلَقَدْ أَخَذْنَآءَالَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِینَ وَنَقْص مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ؛ (8) و ما نزدیکان و قوم فرعون را به خشکسالی و کمبود میوه ها گرفتار کردیم شاید متذکّر گردند.»
همچنین امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرماید: «انَّ اللّه یبتلی عبادَهُ عند الأَعمال السَیِّئة بنقص الثمرات و حبسِ البرکات و إغلاقِ خزائِنِ الخَیْرات لیتوبَ تائبٌ و یُقْطِعَ مُقْطِعٌ وَ یَتَذَکَّرَ متذکِّرٌ؛ (9) خداوند بندگان خویش را به هنگامی که کارهای بد انجام می دهند با کمبود میوه ها و جلوگیری از نزول برکات و بستن در گنج های خیرات به روی آنان آزمایش می کند.»

ج) اجر و پاداش اخروی
بدیهی است که خداوند به کسی ظلم نمی کند «وَأَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلاَّم لِّلْعَبِیدِ؛ (10) و خداوند هرگز به بندگان ظلم نمی کند.» و در کتب کلامی و اعتقادی تحت عنوان «اعواض الآلام; عوض های سختی ها و رنج ها» بیان شده سختی ها و مصائبی که از جانب خداوند به انسان ها می سد در آخرت جبران می شود. گذشته از این مطلب صبر و استقامت در برابر شدائد و مصائب و پیمودن راه سعادت و تکامل در شرائط سخت و دشوار، أجر و پاداش اخروی بسیاری را نصیب انسان خواهد نمود، چنان که در روایتی نقل شده روزی عبداللّه بن ابی یعفور نزد امام صادق علیه السلام به شکوه و گلایه پرداخت که من همیشه در سختی و بیماری به سر می برم، امام علیه السلام در جواب فرمودند: «لو یعلم المؤمن ما له من الأجر فی المصائب لتمنّی أنّه قرض بالمقاریض؛ (11) اگر شخص مؤمن بداند که پایداری در برابر مصائب و سختی ها چه اندازه اجر و ثواب دارد آروز می کند که بدن او با قیچی قطعه قطعه شود.»

د) سختی باعث تکامل
بلاها و سختی ها زمینه ساز سعادت و کمال هستند و به تعبیر استاد مطهری «بدهای ما در خوبی ها و زائیده آن ها هستند.» (12) و در منطق عقل و شرع سختی ها انسان را آبدیده می کنند و او را به آسایش و سعادت می رسانند و نیروهای بالقوّه او را در مسیر پیشرفت و تکامل به فعلیت می رسانند «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا» (13) همانا به همراه هر سختی آسایش و راحتی است.» آری اگر انسان در ناز و نعمت و آسایش به سر ببرد نمی توان توقع داشت که سخت کوش و توانمند شود چرا که اگر شخصی می خواهد فنّ شناگری را یاد بگیرد تا سختی و مرارت فرو رفتن های مکرّر در آب را لمس نکند شناگر خوبی نخواهد شد. امیرمؤمنان علی(ع) در فرازی از سخنان خود می فرمایند: «درختان بیابانی (که از مراقبت و رسیدگی باغبان محرومند) چوب محکم تر و دوام بیشتری دارند درختان باغتان (که دائماً مراقبت شده اند) نازک پوست و بی دوام ترند.» (14)

ه) شناخته شدن صابرین
خداوند متعال می فرماید: «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّی نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنکُمْ وَالصَّابِرِینَ وَ نَبْلُوَاْ أَخْبَارَکُمْ؛ (15) ما همه شما را قطعاً آزمایش می کنیم تا معلوم شود مجاهدان واقعی و صابران از میان شما کیانند؟ و اخبار شما را بیازمائیم.»

البته ذکر این نکته لازم است که این آزمایش ها برای علم پیدا کردن خداوند نیست چرا که خداوند بر همه چیز عالم است، بلکه برای آشکار شدن چهره انسان ها برای خودشان و دیگران است تا در روز قیامت حجّت و دلیل بر همگان تمام باشد. در حدیثی از امام رضا علیه السلام نقل شده که در مورد قول خداوند «لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً؛ (16) تا بیازماید که کدامین یک از شما نیکوکارترید.» فرمودند: خداوند بندگانش را خلق کرد تا آن ها را بواسطه تکلیف کردن طاعت و عبادتش، آزمایش کند، ولی نه برای تجربه و علم پیدا کردن، چرا که خداوند پیوسته عالم به هر چیز است.» (17)

در نتیجه بیماری و بلا برای بندگان خوب خدا از جمله قاریان و حافظان قرآن کریم و حتی عالمان بزرگ دینی و.... همیشه از باب عذاب و عقوبت نیست.

پی نوشت ها:

  1. اصول کافی، کلینی، دارالکتب الاسلامیّه، ج 2، ص 444
  2. بقره/ 155ـ157
  3. ر. ک به نهج البلاغه، نسخه ترجمه محمد دشتی، انتشارات موسسه امیر المنین علی علیه السلام، قم، خطبه 32
  4. «قُلْ مَتَـعُ الدُّنْیَا قَلِیلٌ وَالاَْخِرَةُ خَیْرٌ لِّمَنِ اتَّقَی، بگو: سرمایه زندگی دنا ناچیز است و سرای آخرت برای کسی که پرهیزگار باشد بهتر است.» نساء، 77
  5. ر.ک به مجموعه آثار، مرتضی مطهری، صدرا،قم، 1389.ش، ج 1، ص 183
  6. مجموعه آثار، همان
  7. نهج البلاغة، همان،خطبه 238
  8. اعراف/ 30
  9. نهج البلاغه،همان، خطبه 143. برخی از نسخ بدین صورت است: و یقلع مقلع (شرح نهج البلاغه بحرانی جزء 3 ص 182خطبه 142)
  10. حج، 10
  11. اصول کافی، همان، ص 255، و بحارالأنوار، مجلسی،محمد باقر، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 64، ص 212
  12. مجموعه آثار، همان، ص 174
  13. انشراح/ 5
  14. نهج البلاغه،همان، نامه 45
  15. محمد/ 31
  16. ملک/ 2
  17. التوحید، شیخ صدوق، قم،جامعه مدرسین، 1387.ش، ص 320، ح 2، و بحارالانوار، همان، ج 4، ص 80

حکیم;1022839 نوشت:
مصیبت

با سلام.چیزی اگر نعمت هست، را باید با آغوش باز پذیرفت و با داشتن آن خوشحال شد و تاسف نخورد.حالا چطور هست که ما در صحنه ی عمل، آنگونه زندگی می کنیم که نه انگار که سرطان نعمت می تواند باشد.خوب اگر نعمت است، یا نعمت می تواند باشد، چرا ما این نعمت را سعی می کنیم پیشگیری کنیم؟؟؟اگر نعمت هست، چرا کلی هزینه می کنیم که آن نعمت را درمان کنیم و از خودمان بزداییم؟؟ اگر نعمت هست، چرا باید غذاها و ورزش هایی را انجام دهیم که از مبتلا شدن به بیماری سرطان حنجره پیشگیری کنیم؟؟خوب با آغوش باز انتظار سرطان حجنره این نعمت بزرگ خدا باشیم و برای مبتلا شدن به آن هم تلاش کنیم.و وقتی به آن مبتلا شدیم یا نزدیکانمان همچون فرزندمان به آن مبتلا شدند، خوشحال باشیم و شکر بگوییم که انشاااله که نعمت هست.می توانیم نذری بدهیم که پسرمان سرطان حنجره گرفت و جشن و پایکوبی برگزار کنیم؟؟؟:-s:-s و نباید هم تلاشی برای درمان آن بکنیم.چرا باید پسرمان را که به دریافت این نعمت نایل آمده، آن نعمت را از آن بگیریم؟؟؟:-/
فکر نمی کنید در صحنه عمل، ما همه ی اینها شر می بینیم و نه خیر و نعمت؟؟ و برای جلو گیری از مبتلا شدن به چنین شر هایی و درمان چنین شر هایی دانشمندان و پزشکان بسیاری در حال تلاش هستند؟؟؟برای پیشگیری و درمان نعمت که تلاش نمی کنند!!!

پارسا مهر;1022843 نوشت:
با سلام.چیزی اگر نعمت هست، را باید با آغوش باز پذیرفت و با داشتن آن خوشحال شد و تاسف نخورد.حالا چطور هست که ما در صحنه ی عمل، آنگونه زندگی می کنیم که نه انگار که سرطان نعمت می تواند باشد.خوب اگر نعمت است، یا نعمت می تواند باشد، چرا ما این نعمت را سعی می کنیم پیشگیری کنیم؟؟؟اگر نعمت هست، چرا کلی هزینه می کنیم که آن نعمت را درمان کنیم و از خودمان بزداییم؟؟ اگر نعمت هست، چرا باید غذاها و ورزش هایی را انجام دهیم که از مبتلا شدن به بیماری سرطان حنجره پیشگیری کنیم؟؟خوب با آغوش باز انتظار سرطان حجنره این نعمت بزرگ خدا باشیم و برای مبتلا شدن به آن هم تلاش کنیم.و وقتی به آن مبتلا شدیم یا نزدیکانمان همچون فرزندمان به آن مبتلا شدند، خوشحال باشیم و شکر بگوییم که انشاااله که نعمت هست.می توانیم نذری بدهیم که پسرمان سرطان حنجره گرفت و جشن و پایکوبی برگزار کنیم؟؟؟:-s:-s و نباید هم تلاشی برای درمان آن بکنیم.چرا باید پسرمان را که به دریافت این نعمت نایل آمده، آن نعمت را از آن بگیریم؟؟؟:-/
فکر نمی کنید در صحنه عمل، ما همه ی اینها شر می بینیم و نه خیر و نعمت؟؟ و برای جلو گیری از مبتلا شدن به چنین شر هایی و درمان چنین شر هایی دانشمندان و پزشکان بسیاری در حال تلاش هستند؟؟؟برای پیشگیری و درمان نعمت که تلاش نمی کنند!!!

سلام

دوست عزیز!

من خواهشم این است که بخش های مختلف پاسخ را یک بار دیگر با دقت بیشتری بخوانید چون پاسخ سئوال شما در پاسخ آمده است


پرسش:

شنیدم عبدالباسط عبد الصمد بر اثر سرطان حنجره و بیماری دیابت و التهاب کبد از دنیا رفت، چگونه قشنگترین قاری قران جهان که قرائتش چندین غیر مسلمان را مسلمان کرد خود بر اثر سرطان حنجره از دنیا برود؟ از طرفی قرآن کریم می فرماید:« انچه از قران نازل کردیم رحمت و شفای برای مومنین هست»! آیا این موضوع با آیات قرآن تناقض ندارد؟

پاسخ:

در پاسخ به چند نکته توجه فرمایید:

1. برخی بلاها و مصیبت ها آثار و نتیجه اعمال خود انسان هاست، از این رو نسبت به برخی مؤمنان و مسلمانان می توان گفت، آن ها خود باعث فرو فرستادن بلا از جانب خداوند هستند، یعنی در طول زندگی لغزش هایی از آن ها سر می زند که مستوجب تنبیه است و خداوند به خاطر ایمان این اشخاص عذاب آن ها را در قالب بلا در این دنیا فرو می فرستد و عذاب آن ها را به آخرت محوّل نمی کند و به این وسیله آن ها را از آلودگی پاک کرده و آماده متنعّم شدن از نعمت های اخروی می گرداند. در حدیثی از امام صادق(ع) نقل شده که فرمودند: «انّ العبد اذا کثرت ذنوبه و لم یکن عنده من العمل ما یکفرها ابتلأه بالحزن لیکفرها؛ (1) هنگامی که بنده ای گناهانش افزون شود و اعمالی که آن را جبران کند نداشته باشد، خداوند او را گرفتار اندوه می کند تا گناهانش را پاک کند.»

2. این سؤال که چرا خداوند بر مؤمنان بلا می فرستد ناشی از محدودنگری عدّه ای از انسان ها است که تصوّر می کنند عالم محدود به همین دنیا است، لذا به مجرّد وارد آمدن سختی و مشکلات، داد سخن در می دهند که چرا انسان های مؤمن که محبوب خداوند هستند دچار این سختی ها و مصائب می شوند، ولی اگر از فلسفه بلاها اطلاع کافی پیدا کنند و بدانند صبر و استقامت در برابر مصائب چه میزان اجر و ثواب اخروی به دنبال دارد، دیگر چنین پرسشی به ذهن آنان خطور نخواهد کرد.
خداوند متعال می فرماید: «... وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ (5) الَّذِینَ إِذَآ أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّـآ إِلَیْهِ رَاجِعُونَ (6) أُوْلَـئکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُوْلَـئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ؛ (2) و بشارت ده به استقامت کنندگان، کسانی که هرگاه مصیبتی به آن ها رسد می گویند: ما از خدایم و به سوی او باز می گردیم، این ها همان ها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آن ها هدایت یافتگانند.»
پس روشن است عالم، مجموعه از دنیا و آخرت است و سهم دنیا نسبت به آخرت آن قدر کوتاه و ناچیز است که قابل مقایسه نیست،(3) حال اگر نعمت ها و آسایش مؤمنین در آخرت را در نظر بگیریم به راحتی حکم می کنیم این بلاها در مقابل نعمت های اخروی هیچ است. (4) برای نمونه شخصی برای قبول شدن در کنکور وقت زیادی صرف می کند و سختی زیادی را تحمّل می کند، ولی این وقت و این سختی با توجه به سربلند شدن در امتحان و تغییر سرنوشت زندگی او و نیز دیگر فوائد آن، بسیار ناچیز است.

3. مصیبت ها و بلاها از جانب خداوند نعمت اند، همان گونه که نعمت های ظاهری نعمت اند، به این معنی که خداوند نعمت ها و در مقابل سختی ها را بر انسان فرو فرستاده و این ها در واقع وسیله اند برای تعالی انسان، پس آن چه از جانب خداوند به انسان می رسد خیر است و موجب ترقی و کمال انسان است، ولی ممکن است برخی انسان ها با اختیار خود از این وسائل، زمینه تکامل و تعالی خود را فراهم کنند. پس این وسائل برای آن ها نعمت خواهد بود، خواه به شکل بلا و مصیبت باشد و خواه به شکل نعمت و رفاه، ممکن است برخی دیگر از این ابزار هدایت، درست استفاده نکنند که در این صورت این ابزار برای آن ها بلا و نقمت خواهد بود، خواه به شکل مصیبت و بلا باشد و خواه در قالب رفاه و آسایش دنیوی باشد. (5) پس در هر شرائط، نقش اساسی و تعیین کننده را انسان ایفاء می کند و عکس العمل انسان در برابر آن ها، نعمت یا نقمت بودن را معین می کند، از این رو ممکن است آن چه به انسان می رسد در قالب بلا و سختی ظهور کند، ولی انسان با عکس العمل مناسب به نحو مطلوبی از آن استفاده کند و به تعالی روح خود بپردازد.

شهید مطهری در این باره می گوید: از این نکته نباید غفلت ورزید، مصائب وقتی نعمت هستند که انسان از آن ها بهره برداری کند و با صبر و استقامت و مواجهه با دشواری هایی که مصائب تولید می کنند روح خود را کمال بخشد، امّا اگر انسان در برابر سختی ها فرار را انتخاب کند و ناله و شکوه سر دهد، در این صورت بلا برای او واقعاً بلاست.» (6)

بنابراین آن چه فلسفه نزول بلا را برای مؤمنین و اولیاء الهی آشکار می کند، لطف و نعمت پنهان و پوشیده شده در چهره بلا و گرفتاری است، بلاها هر چند به ظاهر سختی و محنت هستند ولی آثار و فوائدی دارند که آن ها را در ردیف برترین نعمت های الهی قرار می دهد.

برخی از فواید بلاها و مصیبت ها عبارتند از:

الف) خارج کردن تکبر از قلوب انسان‌ها
یکی از فوائد بلاها خارج کردن تکبّر و غرور از قلوب انسان ها و جایگزین نمودن تذلّل و خواری در جانهاست. (7) انسان در طول زندگی خود شاهد تضاد و جنگ دو بُعد جسمانی و روحانی خویش است، و مصائب با نشان دادن ذلّت و فقر انسان به او، او را در این جنگ یاری می رساند و زمینه پیروزی بُعد روحانی بر بُعد جسمانی و شهوانی را فراهم می کند.

ب) بلاء وسیله تذکّر و یادآوری
انسان همچون مسافری است که در مسیر زندگی خود در حرکت است و اگر در طول مسیر همیشه در رفاه و آسایش باشد ممکن است غفلت بر او چیره شود و او را از مسیر اصلی و هدف نهایی باز دارد، از این رو خداوند که أرحم الراحمین و از همگان نسبت به انسان مهربان تر است، زنگ بیدار باش را برای انسان در قالب بلا و سختی به صدا در می آورد و انسان را از عواقب خطرناک ضلالت و گمراهی باخبر می سازد. خداوند متعال می فرماید: «وَلَقَدْ أَخَذْنَآءَالَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِینَ وَنَقْص مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ؛ (8) و ما نزدیکان و قوم فرعون را به خشکسالی و کمبود میوه ها گرفتار کردیم شاید متذکّر گردند.»
همچنین امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرماید: «انَّ اللّه یبتلی عبادَهُ عند الأَعمال السَیِّئة بنقص الثمرات و حبسِ البرکات و إغلاقِ خزائِنِ الخَیْرات لیتوبَ تائبٌ و یُقْطِعَ مُقْطِعٌ وَ یَتَذَکَّرَ متذکِّرٌ؛ (9) خداوند بندگان خویش را به هنگامی که کارهای بد انجام می دهند با کمبود میوه ها و جلوگیری از نزول برکات و بستن در گنج های خیرات به روی آنان آزمایش می کند.»

ج) اجر و پاداش اخروی
بدیهی است که خداوند به کسی ظلم نمی کند «وَأَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلاَّم لِّلْعَبِیدِ؛ (10) و خداوند هرگز به بندگان ظلم نمی کند.» و در کتب کلامی و اعتقادی تحت عنوان «اعواض الآلام; عوض های سختی ها و رنج ها» بیان شده سختی ها و مصائبی که از جانب خداوند به انسان ها می سد در آخرت جبران می شود. گذشته از این مطلب صبر و استقامت در برابر شدائد و مصائب و پیمودن راه سعادت و تکامل در شرائط سخت و دشوار، أجر و پاداش اخروی بسیاری را نصیب انسان خواهد نمود، چنان که در روایتی نقل شده روزی عبداللّه بن ابی یعفور نزد امام صادق علیه السلام به شکوه و گلایه پرداخت که من همیشه در سختی و بیماری به سر می برم، امام علیه السلام در جواب فرمودند: «لو یعلم المؤمن ما له من الأجر فی المصائب لتمنّی أنّه قرض بالمقاریض؛ (11) اگر شخص مؤمن بداند که پایداری در برابر مصائب و سختی ها چه اندازه اجر و ثواب دارد آروز می کند که بدن او با قیچی قطعه قطعه شود.»

د) سختی باعث تکامل
بلاها و سختی ها زمینه ساز سعادت و کمال هستند و به تعبیر استاد مطهری «بدهای ما در خوبی ها و زائیده آن ها هستند.» (12) و در منطق عقل و شرع سختی ها انسان را آبدیده می کنند و او را به آسایش و سعادت می رسانند و نیروهای بالقوّه او را در مسیر پیشرفت و تکامل به فعلیت می رسانند «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا» (13) همانا به همراه هر سختی آسایش و راحتی است.» آری اگر انسان در ناز و نعمت و آسایش به سر ببرد نمی توان توقع داشت که سخت کوش و توانمند شود چرا که اگر شخصی می خواهد فنّ شناگری را یاد بگیرد تا سختی و مرارت فرو رفتن های مکرّر در آب را لمس نکند شناگر خوبی نخواهد شد. امیرمؤمنان علی(ع) در فرازی از سخنان خود می فرمایند: «درختان بیابانی (که از مراقبت و رسیدگی باغبان محرومند) چوب محکم تر و دوام بیشتری دارند درختان باغتان (که دائماً مراقبت شده اند) نازک پوست و بی دوام ترند.» (14)

ه) شناخته شدن صابرین
خداوند متعال می فرماید: «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّی نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنکُمْ وَالصَّابِرِینَ وَ نَبْلُوَاْ أَخْبَارَکُمْ؛ (15) ما همه شما را قطعاً آزمایش می کنیم تا معلوم شود مجاهدان واقعی و صابران از میان شما کیانند؟ و اخبار شما را بیازمائیم.»

البته ذکر این نکته لازم است که این آزمایش ها برای علم پیدا کردن خداوند نیست چرا که خداوند بر همه چیز عالم است، بلکه برای آشکار شدن چهره انسان ها برای خودشان و دیگران است تا در روز قیامت حجّت و دلیل بر همگان تمام باشد. در حدیثی از امام رضا علیه السلام نقل شده که در مورد قول خداوند «لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً؛ (16) تا بیازماید که کدامین یک از شما نیکوکارترید.» فرمودند: خداوند بندگانش را خلق کرد تا آن ها را بواسطه تکلیف کردن طاعت و عبادتش، آزمایش کند، ولی نه برای تجربه و علم پیدا کردن، چرا که خداوند پیوسته عالم به هر چیز است.» (17)

در نتیجه بیماری و بلا برای بندگان خوب خدا از جمله قاریان و حافظان قرآن کریم و حتی عالمان بزرگ دینی و.... همیشه از باب عذاب و عقوبت نیست.

پی نوشت ها:

  1. اصول کافی، کلینی، دارالکتب الاسلامیّه، ج 2، ص 444
  2. بقره/ 155ـ157
  3. ر. ک به نهج البلاغه، نسخه ترجمه محمد دشتی، انتشارات موسسه امیر المنین علی علیه السلام، قم، خطبه 32
  4. «قُلْ مَتَـعُ الدُّنْیَا قَلِیلٌ وَالاَْخِرَةُ خَیْرٌ لِّمَنِ اتَّقَی، بگو: سرمایه زندگی دنا ناچیز است و سرای آخرت برای کسی که پرهیزگار باشد بهتر است.» نساء، 77
  5. ر.ک به مجموعه آثار، مرتضی مطهری، صدرا،قم، 1389.ش، ج 1، ص 183
  6. مجموعه آثار، همان
  7. نهج البلاغة، همان،خطبه 238
  8. اعراف/ 30
  9. نهج البلاغه،همان، خطبه 143. برخی از نسخ بدین صورت است: و یقلع مقلع (شرح نهج البلاغه بحرانی جزء 3 ص 182خطبه 142)
  10. حج، 10
  11. اصول کافی، همان، ص 255، و بحارالأنوار، مجلسی،محمد باقر، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 64، ص 212
  12. مجموعه آثار، همان، ص 174
  13. انشراح/ 5
  14. نهج البلاغه،همان، نامه 45
  15. محمد/ 31
  16. ملک/ 2
  17. التوحید، شیخ صدوق، قم،جامعه مدرسین، 1387.ش، ص 320، ح 2، و بحارالانوار، همان، ج 4، ص 80
موضوع قفل شده است