خنده حلال حكيمانه شعبه اسك دين (شکلات معنوی بدون عوارض)

تب‌های اولیه

1956 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سلام
اگر درباره مؤلفه ها حذف و اضافه ای به نظرتان می رسد بفرمایید

سلام دوستان
عرض ادب و احترام
تشکر ویژه از همه دوستانی که در این تایپک فعالیت می کنند.:Kaf:

انواع ازدواج های پیشنهادی برای آقایان



انواع ازدواج های پیشنهادی:


* ازدواج مسلم: ازدواج اول که حق مسلم هر مردی است.
[=Times New Roman]

* ازدواح مفرح: مردی که از یکنواختی زندگی با همسر اولش خسته شده است، برای تفریح زن دیگری بگیرد.
[=arial, helvetica, sans-serif]

* ازدواج موجه: چرا مردی که زن اولش بچه دار نمی شود یا بیماری دارد، به بهانه های واهی مثل مردانگی و انسانیت و تن دادن به قسمت و صبر در امتحان الهی، به پای او بماند؟ موجه است که در این هنگام هرچه زودتر برای ازدواج بعدی اش اقدام کند.
[=arial, helvetica, sans-serif]:Cheshmak:

* ازدواج متمم: مرد ببیند چه صفات زنانه ای را دوست داشته که زن اولش ندارد. بعد زنی بگیرد که آن صفت ها را داشته باشد.
[=arial, helvetica, sans-serif]:khaneh:

* ازدواج مثلث: مرد تقوی پیشه کرده و به سه زن قناعت نماید.
[=arial, helvetica, sans-serif]

* ازدواج مربع: مرد تمام چهار زنی را که شرع به او اجازه می دهد بگیرد.
[=arial, helvetica, sans-serif]

* ازدواج مُلَوَن: مرد چهار زن بگیرد: سفید پوست، سرخ پوست، سیاه پوست و زرد پوست.
[=arial, helvetica, sans-serif]

* ازدواج منظم: مرد هر شش ماه یک بار زن بگیرد.
[=arial, helvetica, sans-serif]:khandeh!:

* ازدواج مشبک: مرد یک شبکه هرمی ازدواج راه بیندازد. به این معنی که هر زنی گرفت، آن زن، چهار زن دیگر را هم به او معرفی کند و او همه آنها را بگیرد.:Moteajeb!:

* ازدواج مکرر: مرد آن قدر زن بگیرد تا جانش در برود
[=arial, helvetica, sans-serif]



حالا تعريف ازدواج مجدد:

عزيزم بيدار شو از خواب
اين فقط يه لطيفه بود
عرضه داشتي همون يه دونه رو بگير و از پسش بر بيا
ما بقيش پيش کش...

:ok:

نمودار= ویژگی های تفریح سالم(زندگی شادمانه اسلامی)

خانمــی با همســــــرش گفــت اینچنیـــــن :
کای وجــــــودت مــــایه ی فخـــــر زمیــــــن !
ای که هستـــی همســـری بس ایــــده آل !
خواهشــــی دارم .. مکُــــن قال و مقـــــال !
هفــــت سیـــــن تازه ای خواهــــــم ز تـــــو
غیـــــــر خرج عیـــــد و ... غیــــر از رختِ نو

"سین" یک ، سیّاره ای ، نامــــش پـــــراید
تا برانـــــــــم مثـــــــل بـــــرق و مثــــــل باد

"سین" دوم ، سینــــه ریـــــزی پُر نگیـــــــن
تا پَــــرَد هــــوش از سر عمّـــــه شهیــــن !

"سین" سوم ، یک سفـــــر سوی فـــــرنگ
دیـــــــــدن نادیــــــــده هـــــــای رنـگ رنـگ

"سین" چارم ، ساعتی شیـــــک و قشنگ
تا که گویـــــم هست سوغـــات فرنــــــگ !

"سین" پنجـم ، سمــــع دستـــورات مــن !
تا ببالــــــم مـــــن به خــود ، در انجمــــن !
(منظور انجمن گفتگوي ديني نيست:Nishkhand:)

آنگه ، آن بانـــــو ، کمـــــــی اندیشــــه کرد
رندی و دوز و کلَـــــــــک را پیشــــــــه کرد !
گفــــــت با ناز و کرشمـــــه ، آن عیـــــال !!
من دو "سین" کم دارم ، ای نیکـو خصال !

گفت شویش : من کنــــــــــون یاری کنم
با عیال خویـــــــــش ، همکـــــاری کنم !!
"سین" ششم ، سنگ قبـــری بهر من !
تا ز من عبـــــــرت بگیرد مـــــــــرد و زن !
"سین" هفتم ، سوره ی الحمد خوان ...
بعد مرگــــــم ، بَهر شــــوی بی زبان !!!

:khaneh:

تنها به ديد مزاح بخوانيد
براي همه خانمهاي انجمن ، آرزوي سلامتي و خوشبختي دارم
:Gol:

[=times new roman (arabic)][=times new roman (arabic)]لطفاً با دید طنز بخوانید :

[=times new roman (arabic)][=times new roman (arabic)][=times new roman (arabic)]خانم ها مثل راديو هستند[=times new roman][=times new roman]:

[=times new roman (arabic)][=times new roman (arabic)]هر چي مي خواهند مي گويند ولي هر چه بگويي نمي شنوند[=times new roman][=times new roman]. :khandeh!:

[=times new roman (arabic)][=times new roman (arabic)]خانم ها مثل شبکه اينترنت هستند[=times new roman][=times new roman]:
[=times new roman (arabic)][=times new roman (arabic)]از هر موضوعي يک فايل اطلاعاتي دارند[=times new roman][=times new roman]. :ok: IMAGE(<a href="http://banoo.net/smiley/2/2%20" rel="nofollow">http://banoo.net/smiley/2/2%20</a>(10).gif)

[=times new roman (arabic)][=times new roman (arabic)]خانم ها مثل چسب دوقلو هستند[=times new roman][=times new roman]:
[=times new roman (arabic)][=times new roman (arabic)]اگر دستشان با گوشي تلفن مخلوط شد، ديگر بايد سيم را بريد[=times new roman][=times new roman]. :Cheshmak:

[=times new roman (arabic)][=times new roman (arabic)]خانم ها مثل موتور گازي هستند[=times new roman][=times new roman]:
[=times new roman (arabic)][=times new roman (arabic)]پر سر و صدا، کم سرعت، کم طاقت

[=times new roman (arabic)][=times new roman (arabic)]خانم ها مثل ليمو شيرين هستند[=times new roman][=times new roman]:
[=times new roman (arabic)][=times new roman (arabic)]اول شيرين و بعد تلخ مي شوند[=times new roman][=times new roman]. :fekr: IMAGE(<a href="http://banoo.net/smiley/1/1%20" rel="nofollow">http://banoo.net/smiley/1/1%20</a>(40).gif)

[=times new roman (arabic)][=times new roman (arabic)]خانم ها مثل موبايل هستند[=times new roman][=times new roman]:
[=times new roman (arabic)][=times new roman (arabic)]هر وقت کاري مهم پيش مي آيد در دسترس نيستند[=times new roman][=times new roman]. :Nishkhand:

[=times new roman (arabic)][=times new roman (arabic)]خانم ها مثل کنتو ر برق هستند[=times new roman][=times new roman]:
[=times new roman (arabic)][=times new roman (arabic)]هر چند سال يکبار سن آنها صفر مي شود[=times new roman][=times new roman]. :Nishkhand:

[=times new roman (arabic)][=times new roman (arabic)]خانم ها مثل فلزياب هستند [=times new roman][=times new roman]:
[=times new roman (arabic)][=times new roman (arabic)]هرگاه از نزديکي طلافروشي رد مي شوند عکس العمل نشان مي دهند. :nishkand:

زن بلاست، خدا هیچ خونه ای رو بی بلا نکنه انشاالله .
شاد باشید :Gol:

دسته بندي ايروني


به نظر من آدمها دو دسته هستن:

یا از من پولدارترن که بهشون میگم مال مردم خور و ...
یا بی پول ترن که بهشون میگم گشنه گدا و ...

یا بهتر از من کار میکنن که بهشون میگم خرحمال و ...
یا کمتر کار میکنن که بهشون میگم تنبل و ...

یا از من سرسخت ترن که بهشون میگم کله خر و ...
یا بی خیال ترن که بهشون میگم ببو و ...

یا از من هوشیارترن که بهشون میگم پرافاده و ...
یا ساده ترن که بهشون میگم هالــو و ...

یا از من شجاع ترن که بهشون میگم بی کله و ...
یا از من محتاط ترن که بهشون میگم بی عرضه و ...

یا از من دست و دل باز ترن که بهشون میگم ولخرج و ...
یا اهل حساب و کتابن که بهشون میگم خسيس و ...

یا از من بزرگترن که بهشون میگم گنده بگ و ...
یا کوچیکترن که بهشون میگم فسقلی و ...

یا از من مردم دار ترن که بهشون میگم بوقلمون صفت و ...
یا رو راست ترن که بهشون میگم احمق ...

کلا معیار همه چیز من هستم

اگه گفتين اينا راجع به کي بود؟؟؟

:ok:

گل ليلا;95701 نوشت:

کلا معیار همه چیز من هستم

اگه گفتين اينا راجع به کي بود؟؟؟

:ok:




انسان متکبر

:Hedye: یادتون نره :Nishkhand:

[=&quot]شخصی از بوذرجمهر پرسید :علم بهتر است یا مال؟گفت:علم.ان شخص گفت :پس چرا اهل علم بر در اهل مال می روند و اهل مال چندان اعتنایی به اهل علم نیست،حکیم گفت:به جهت انکه اهل علم به سبب علم قدر مال را می دانند و اهل مال به جهت جهل قدر علم را نمی دانند[/][=&quot].[/]

[=&quot]در خانه شخصی گربه ای بود بسیار دزد،هر چند او را به راه دوری می برد ،هنوز صاحبخانه به خانه نرسیده بود که ان گربه امده بود.ناچار دست و پای او را بست و او را در شط انداخت ،از قضا اب او را به در خانه خلیفه رسانید ،گفت او را گرفتند و دانست که این گربه خانگی استو صاحب خانه چنین کرده است[/].
[=&quot]پس خلیفه به خط خود نوشت،وای بر حال صاحب خانه ای که این گربه را ازار کند و این را بر گردن گربه بستند و رهایش نمودند[/].
[=&quot]صاحب خانه نشسته بود که دید گربه می اید با نوشته ای بر گردن ،از جای برخاست و به زن خود گفت قباله خانه و کلید ان را به اقای گربه بده و ما خود از اینجا می رویم[/].
[=&quot]اول که فرمانی نداشت حریفش نبودیم ،حال که دستخط خلیفه دارد این خانه یا جای ماست یا جای او[/].
[=&quot]لطیفه[/]:
[=&quot]گربه ای در نزد سفره شخصی حاضر می شد و معو معو می کرد ،لقمه ای به او داد ،هنوز ان شخص چیزی نخورده بود که باز صدا کرد ،لقمه دیگری داد تا نصف نان به او داد و او صدا می کرد ،ان شخص از جای برخاست و گفت که ای گربه حالا دیگر من معو معو می کنم و تو نان بده[/]


[=&quot][/]

[=&quot][/][=&quot] [/][=&quot]پادشاهی به شکار می رفت در بیرون شهر دیوانه ای را دید که سگی در پهلو بسته و خوش و خرم نشسته[/][=&quot].
[/]
[=&quot]وزیر را گفت :بیا تا قدری دل به دیوانه خوش کنیم[/][=&quot].
[/]
[=&quot]وزیر گفت که مبادا بی ادبی کند .گفت :باکی نیست[/][=&quot].
[/]
[=&quot]شاه پیش رفت و گفت :ای مرد سگت بهتر است یا خودت؟[/][=&quot]
[/]
[=&quot]دیوانه گفت[/][=&quot]:
[/]
[=&quot]قربانت روم سگ هرگز از فرمان این گدا سر نتابد[/][=&quot].
[/]
[=&quot]ولی شاه و گدا اگر خدا را فرمان برند از سگ بهترند ورنه او از هر دو بهتر[/][=&quot].

[/]

[=&quot]
[/]
[=&quot]مردی را برای شهادت خواستند ،چون شهادت خود را ادا کرد.[/][=&quot]
[/]
[=&quot]مدعی علیه گفت:این مرد توان مالی دارد ولی به حج نمی رود پس شهادتش قبول نیست،قاضی به او گفت :چرا به حج نمی روی؟ان شخص گفت:حج گزارده ام.قاضی بر سبیل امتحان گفت که چاه زمزم کدام طرف خانه خدا است؟[/][=&quot]
[/]
[=&quot]ان شخص پاسخ گفت:سالی که من به حج رفته بودم زمزم را هنوز حفر نکرده بودند[/]

[=&quot]
[/]
[=&quot]شخصی از امام جماعتی پرسید:امروز در مسجد مشغول نماز بودم دیدم دزدی می خواهد کفشهای مرا ببرد،من هم نماز را قطع کردم و او را مانع شدم ،ایا به جهت این نماز بر من چیزی هست؟[/][=&quot]
[/]
[=&quot]امام جماعت گفت :کفشهای تو به چه مقدار ارزش داشت؟[/]
[=&quot]
[/]
[=&quot]گفت :دو قران می ارزید[/][=&quot].
[/]
[=&quot]امام جماعت گفت:باکی نیست چون نماز تو دو پول سیاه هم نمی ارزد.[/]

[=&quot]
[/][=&quot]مستمندی به در خانه ثروتمندی امد و از او پرسید[/][=&quot] :
[/][=&quot]اگر من هم اکنون در اینجا بمیرم چه می کنی؟[/][=&quot]
[/][=&quot]گفت:دستور می دهم تو را کفن کنند و به خاک بسپارند[/][=&quot].
[/][=&quot]گرد فقیر گفت[/][=&quot]:
[/][=&quot]پس امروز مرا پیراهنی عطا کن و چون بمیرم مرا بدون کفن به خاک بسپار[/][=&quot].
[/][=&quot]مرد ثروتمند لبخندی زد و به او پیراهن و پول قابل توجهی بخشید[/]

[=&quot]مرحوم حاجی ملا هادی سبزواری به عیادت بیماری می رفت و عده ای هم با او بودند .نزدیک منزل بیمار که رسید پشیمان شد و برگشت.اطرافیان پرسیدند چرا تا اینجا امده ایدو حالا بر می گردید.گفت[/][=&quot]:
[/][=&quot]احساس کردم وقتی بیمار مرا می بیند خیلی خوشحال شده و می گوید[/][=&quot]:
[/][=&quot]سبزواری چه انسان والا و وارسته ای است که به عیادت شخصی عادی مثل من امده است[/][=&quot] .
[/][=&quot]لذا بر می گردم تا زمانی که اخلاص اولیه را بدست اورم و تنها برای رضای خدا به عیادت این بیمار بروم[/][=&quot].

[/]

[=&quot]مردی خدمت عبدالملک مروان عرض کرد که من زنی خواسته ام و پسری از من مادر زن مرا در حباله نکاح اورده و از مال دنیا چیزی ندارم ،ما را عطایی کن[/][=&quot].
[/]
[=&quot]عبدالملک گفت :اگر از پسر تو و مادر زنت فرزندی متولد شود و از تو نیز ولدی به هم رسد ایشان را با یکدیگر چه قسم قرابتی باشد؟اگر گویی عطایی به تو بدهم[/][=&quot].
[/]
[=&quot]انمرد گفت:ای خلیفه این مسئله از نائب خود سئوال کن اگر او جواب گوید من چیزی نمی خواهم و الا مرا انعامی ده[/][=&quot].
[/]
[=&quot]عبدالملک از نائب خود پرسید ،وی قدری تامل کرد عاقبت از جواب عاجز ماند[/][=&quot].
[/]
[=&quot]شخصی از اهل عراق که در ان مجلس حاضر بود گفت[/][=&quot]:
[/]
[=&quot]اگر من جواب این مسئله را بگویم انچه مطلوب من است به من می رسانی؟گفت بلی[/][=&quot]
[/]
[=&quot]ان شخص گفت:پسر پدر،عموی پسر پسر استو پسر پسر دایی پسر پدر[/][=&quot] .
[/]
[=&quot]عبدالملک او را تحسین کرده و حاجت او را روا کرد.[/]

[=&quot]
[/]
[=&quot]شخصی نزد طبیبی رفت و اظهار کرد که سه روز است بیمارم و هیچ رغبت به غذا ندارم و ضعف زیاد بر من مستولی شده است[/][=&quot].
[/]
[=&quot]طبیب نبض او را گرفت و پرسید که امروز چه خورده؟گفت :چیز درستی نخورده ام .گفت اخر چه خورده ای؟[/][=&quot]
[/]
[=&quot]گفت :چون برای معالجه اینجا می امدم از در دکان کله پزی رد شدم تازه در دیگ را برداشته بود بوی کله بر دماغم خورد مرا خوش امد نزد او رفته سه کله و [/][=&quot]12 [/][=&quot]پاچه با چند نان خوردم تو یک کله و دو پاچه و نیم من نان فرض کن[/][=&quot].
[/]
[=&quot]بعد به شیرینی رغبت نموده دو ظرف شیرینی خوردم تو یک ظرف حساب کن[/][=&quot].
[/]
[=&quot]بعد به دکان میوه فروشی رسیدم دیدم انگورهای خوبی دارد یک کیلو انگور گرفته خوردم تو نیم کیلو فرض کن[/][=&quot].
[/]
[=&quot]طبیب چون ایت بیانات شنید گفت تو نیز حساب نگه دار[/][=&quot].
[/]
[=&quot]شش ماه به سرسام مبتلا می شوی و تو سه ماه فرض کن[/][=&quot].
[/]
[=&quot]بعد از ان دو سال به مرض دق مبتلا می شوی تو یکسال فرض کن[/][=&quot].
[/]
[=&quot]بعد از ان هر دو چشمت کور می شود تو یک چشم فرض کن[/][=&quot].
[/]
[=&quot]بعد از ان هر دو پایت شل می شود تو یک پا فرض کن[/][=&quot] .
[/]
[=&quot]و بعد از ان به درد شکم بمیری و چون ترا در قبر نهند و صد خروار خاک بر بالای تو ریزند تو پنجاه خروار فرض کن[/][=&quot].

[/]

[=&quot]
[/]
[=&quot]طالع بینی را بر دار اویخته بودند .شخصی به او گفت ایا این را در طالع خود دیده بودی؟[/][=&quot]
[/]
[=&quot]گفت:بلندی در طالع خود دیده بودم اما نمی دانستم که بر چوب دار است[/]


[=&quot].[/][=&quot] زهد و سادگی[/][=&quot]:
[/][=&quot]حضرت علی ع زهد و بی رغبتی به دنیایش مثل است.شاید برجسته ترین و یا یکی از برجسته ترین موضوعات نهج البلاغه ،زهد ان است[/][=&quot] .
[/][=&quot]همین مولا علی ع در طول بیست و پنج سال مابین رحلت پیامبر و رسیدنش به حکومت ،از مال شخصی خود،کارهای ابادسازی می کرد،باغ درست می کرد ،چاه حفر می کرد،اب جاری می کرد،مزرعه درست می کرد[/][=&quot].
[/][=&quot]عجیب این است همه را هم در راه خدا می بخشید[/][=&quot].
[/][=&quot]بد نیست بدانیم مولا علی ع یکی از پردرامدترین ادمهای زمان خودش بود[/][=&quot] .
[/][=&quot]از قول ان حضرت نقل کرده اند که صدقه ای که من از مال خودم خارج می کنم ،اگر بین همه بنی هاشم تقسیم کنم ،انها را کفایت می کند[/][=&quot] .
[/][=&quot]درامد مولا این طوری بود[/][=&quot] .
[/][=&quot]اما این انسان پردرامد زندگیش جزو فقیرانه ترین زندگیها بود.زیرا همه را در راه خدا می بخشید[/][=&quot].
[/][=&quot]زیر زمین می رفت و چاه را حفر می کرد ،راوی می گوید :دیدم اب مثل گلوی شتر از چاه بالا می امد و همان لب چاه نشست و یک کاغذ خواست ،در کاغذ نوشت که این چاه از طرف علی بن ابی طالب برای فلان شخص وقف است[/][=&quot].
[/][=&quot]ان چیزی که شما در دوران حکومت حضرت مشاهده می کنید ادامه زندگی شخصی و خصوصی ان حضرت است که در دوران حکومتش هم این طوری از اب در می اید[/][=&quot].
[/][=&quot]بی رغبتی به دنیا با بنای دنیا -که خدای تعالی این را وظیفه همه قرار داده است -منافات ندارد دنیا را بسازید زمین را اباد کنید ،ثروت ایجاد کنید -اما دل نبندید ،اسیر نشوید ،غلام ثروت و پول و مال و منال نشوید،مقهور به ان نشوید تا راحت بتوانید ان را در راه خدا انفاق کنید[/]

گاهی اوقات خیلی دیره


سلام
اين كه نياز به يه جعبه دستمال كاغذي داشت!!!:geryeh:

یه فوت ، دو فوت

پشت فرمون بودم كه موبايلم زنگ خورد.

الو؟...الو...؟ بفرماييد...
چرا جواب نميدين...؟
جواب نمي داد.

فقط فوت مي كرد.

گفتم:
اگه زشتي يه فوت كن.
اگه خوشگلي دو تا

دو تا فوت كرد

گفتم:
اگه اهل قرار گذاشتن نيستي يه فوت كن
اگه هستي دو تا

بازم دو تا فوت كرد

فردا ناهار، ساعت دوازده، نايب وزرا

،اگه نه يه فوت

اگه آره دو فوت

بازم دو تا فوت كرد

***

فردا صبح در پوست خودم نمي گنجيدم.

همه فكر و ذكرم قرار ناهارم بود.

از خونه كه داشتم مي رفتم بيرون زنم صدام كرد: عزيزم ناهار مي آي خونه؟

-نه عزيزم ؛ امروز ناهار يه جلسه مهم با هيئت مديره داريم.

زنم گفت:

اگه مي خواي گردنتو بشكنم يه فوت كن
اگه مي خواي پاتو قلم كنم، دوتا! :khaneh: :Khandidan!:

نتيجه : به همسرت خيانت نكن ، بده!

خیلی جالب بود.با دوستان بسیار خندیدیم

سال 12 ماه خونه هم نمیریم
اونوقت عید که میشه صبح یه سری پا میشن میان خونمون
غروبش ما میریم خونشون

:khandeh!:

گل ليلا;97462 نوشت:
سال 12 ماه خونه هم نمیریم
اونوقت عید که میشه صبح یه سری پا میشن میان خونمون
غروبش ما میریم خونشون

:khandeh!:



نه ما ديگه حداقل يه روووووووووووووووووووز بينش فاصله مي ذاريم.

اینجارو:

گل ليلا;97010 نوشت:
گاهی اوقات خیلی دیره

ریحانة النبی;97065 نوشت:
سلام
اين كه نياز به يه جعبه دستمال كاغذي داشت!!!:geryeh:

گل ليلا;97462 نوشت:
سال 12 ماه خونه هم نمیریم

اونوقت عید که میشه صبح یه سری پا میشن میان خونمون
غروبش ما میریم خونشون

:khandeh!:

ریحانة النبی;97469 نوشت:
نه ما ديگه حداقل يه روووووووووووووووووووز بينش فاصله مي ذاريم.

انقد دقیق کناره هم:Gig:

دعای پسرها:
یا رب ز کرم جزای نیکی بفرست
ماشین و آپارتمان شیکی بفرست
من میل به تک خوری ندارم, لطفا
از این دم بخت ها شریکی بفرست!!!!!!

!!!!:shad::shad:!!!!

نشانه های زن و شوهر

زن و مرد از راهي مي رفتند، ماموران آنها را ديدند وآنها را خواستند!
پرسيدند شما چه نسبتي با هم داريد؟
زن و مرد جواب دادند زن و شوهريم
ماموران مدرك خواستند،
زن و مرد گفتند نداريم !

ماموران گفتند چگونه باور كنيم كه شما زن و شوهريد ؟!
زن و مرد گفتند براي ثابت كردن اين امرنشانه هاي فراواني داريم ... !


اول اينكه آن افرادي كه شما مي گوييد دست در دست هم مي روند،
ما دستهايمان از هم جداست!


دوم، آنها هنگام راه رفتن و صحبت كردن به هم نگاه مي كنند،
ما رويمان به طرف ديگريست!


سوم آنكه آنها هنگام صحبت كردن و راه رفتن،با هم با احساس حرف مي زنند،
ما احساسي به هم نداريم!


چهارم آنكه آنها با هم بگو بخند مي كنند،
مي بينيد كه، ما غمگينيم!


پنجم، آنها چسبيده به هم راه مي روند،
اما يكي ازما جلوترازديگري مي رود!


ششم آنكه آنها هنگام با هم بودن كيكي، بستني اي، چيزي مي خورند،
ما هيچ نمي خوريم!


هفتم، آنها هنگام با هم بودن بهترين لباسهايشان را مي پوشند،
ما لباسهاي كهنه تنمان است.. !


هشتم، ...


ماموران گفتند
خيلي خوب،
برويد،
برويد،..
فقط برويد ... !


نکته : هشدار برای متاهلین

هیچ میدونی همیشه یکی مراقب ماست ؟




























قابل توجه دوستان متاهلی که مانع ظهور هستند .....


شما خجالت نمی کشید آخه ؟

[=Times New Roman]

آذر بانو;99996 نوشت:
قابل توجه دوستان متاهلی که مانع ظهور هستند ..... شما خجالت نمی کشید آخه ؟


اطاعت از همسر دو نوع است:
الف : پسندیده: مانند زمانی که زن شوهرش را به پیروی از حق دعوت کند مانند داستان همسر زهیر و گوش دادن زهیر به همسرش

ب: ناپسند: مانند زمانی که شوهر دعوت خانمش به گناهان را اجابت کند و یا از وظایف خودش برای پیروی او کوتاهی کند مانند سرپرستی خانواده، بی غیرتی

دختر با ظاهری ساده و نه مذهبی در حال عبور کردن از خیابان بود پسری از پیاده رو داد زد سیبیییلو چطوری؟ دختز کاملا خونسرد
تبسمی کرد و جواب داد وقتی تو زیر ابرو بر می داری من سیبیل
می زارم تا این جامعه یه مرد هم داشته باشه پسر سرخ شد و
چیزی نگفت

فرزانه;100044 نوشت:
تبسمی کرد و جواب داد وقتی تو زیر ابرو بر می داری من سیبیل
می زارم تا این جامعه یه مرد هم داشته باشه

سلامتی بچه های قدیم
که با زغال واسه خودشون سیبیل میذاشتن که شبیه باباشون بشن !
نه بچه های الان که ابروهاشون رو بر میدارن تا شبیه مامانشون بشن !

صلوات

آذر بانو;100048 نوشت:

سلامتی بچه های قدیم
که با زغال واسه خودشون سیبیل میذاشتن که شبیه باباشون بشن !
نه بچه های الان که ابروهاشون رو بر میدارن تا شبیه مامانشون بشن !

صلوات

:ghash::ghash::ghash::ghash::ghash:

اللهم صل علی محمد و آل محمد

آذر بانو جان کاش این عکس را نمیگذاشتی
برای تمسخر دین و ایجاد واکنش منفی در زنان در اینترنت منتشر کردند.

اگر کسی می خواست علاپم ظهور را بگه مسلما علایم مهمتری هم هست.

زیتون;100217 نوشت:
آذر بانو جان کاش این عکس را نمیگذاشتی
برای تمسخر دین و ایجاد واکنش منفی در زنان در اینترنت منتشر کردند.

اگر کسی می خواست علاپم ظهور را بگه مسلما علایم مهمتری هم هست.

اگه منظورتون عکس این خیلی‌ وقت تو نت هست


این عکس امروز زدن اما توی سایت هایی که فیل /ت///ر شدن مال یه سال قبله اگه منبع دارین بگین من با مدرک اینو میگم

اگه مطلب و سایت اسکدین هست که لطفا ادرس سایت

زیتون;100217 نوشت:
آذر بانو جان کاش این عکس را نمیگذاشتی
برای تمسخر دین و ایجاد واکنش منفی در زنان در اینترنت منتشر کردند.

اگر کسی می خواست علاپم ظهور را بگه مسلما علایم مهمتری هم هست.

با سلام و احترام خدمت سرکار زیتون عزیز

این عکس برام ایمیل شده بود .

به نظر من حقیقت و هشداری به آقایون در قالب طنز بود و جای واکنش یا ناراحتی نداره !!!

موفق و پیروز باشید ؛

guest;100224 نوشت:
این عکس امروز زدن اما توی سایت هایی که فیل /ت///ر شدن مال یه سال قبله اگه منبع دارین بگین من با مدرک اینو میگم

من متوجه منظورتون نشدم

آذر بانو;100318 نوشت:
به نظر من حقیقت و هشداری به آقایون در قالب طنز بود و جای واکنش یا ناراحتی نداره !!!

شما هم متوجه منظور من نشدید.

زیتون;100527 نوشت:

شما هم متوجه منظور من نشدید.

من متوجه شدم
من منظورم اینه که از طریقه اسکدین انتشار نیافته

ممنون

guest;100578 نوشت:
من متوجه شدم
من منظورم اینه که از طریقه اسکدین انتشار نیافته

بله، اینو که میدونم.
افرادی که اینو منتشر کردن اهداف و غرضهای خاصی داشتند.

ایول بابا,,,,,,

!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ابتکار ایرانی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

کانال کولر کم خرج

سلام و درود:Gol:

یاوران منجی;103723 نوشت:
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ابتکار ایرانی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! کانال کولر کم خرج

ببخشید جناب یاوران منجی!:Gol:

پستتون خیلی مفهومی بود!

الان باید به چی بخندیم؟؟:Gig:

این دو جمله کجاش خنده داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:Gig:

علی یارتان:Gol:

po0neh;103939 نوشت:
سلام و درود:Gol:
ببخشید جناب یاوران منجی!:Gol:پستتون خیلی مفهومی بود! الان باید به چی بخندیم؟؟:Gig:این دو جمله کجاش خنده داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:Gig:

با سلام و احترام

فقط اون دو جمله نبود که جناب یاوران منجی گذاشته بودند :

این عکس هم ضمیمه اون جملات بود :

همیشه مراقب کسانی که خودشون رو به شکل شما و هم عقیده با شما در میآرن باشید!!!

[=Times New Roman]

حیف نون از کنار جن رد می شه جن می گه بسم الله این چی بود؟


:gholdor:


قطعه ای از یک شاهکار ادبی : شب بود و خورشید به روشنی می درخشید پیرمردی جوان یکه و تنها با خانواده اش در سکوت گوش خراش خیابان قدم زنان ایستاده بود.

:mohandes:

گل ليلا;97010 نوشت:



چقد زود دیر میشه؟؟؟؟؟



كوچولوهاي نازنيني در شرف منفجر شدن

ماشاالله

موضوع قفل شده است