تمدن 5000 ساله ما در تمام دنیا بخاطر کوروش و سلسله ای که او ایجاد کرد معروف می باشد و اثار تاریخی ان دوران است که الان
در جهان معروف و باعث افتخار است
وگرنه شما جز اثار و کارهای هخامنشیان و فتوحات کوروش
چه افتخارات دیگری از ان زمان می شناسید ؟
اگر کوروش و اثار باستانی ان زمان را از ایران بگیرند
دیگر چه چیزی برای تمدن برای ایرانیان باقی می ماند ؟
تمدن ایران باستان با نام و اثار باستانی کوروش و هخامنش عجین و همراه می باشد
ان دو مترادف هم و جدایی ناپذیر هستند
به نقشه زیر دقت کنید :
با سلام اولا خدمتتان بگویم که تاریخ ایران مربوط به کوروش شاه نمیشود
اگر ما در مورد کوروش مطلب میگویم چون میدانیم که این ره سر به کجا دارد
و به چه دلیل عده ای امروزه کوروش کوروش میکنند !
:Kaf:اما بخاطر اینکه جواب مفصلی به افتخارات هخامنشیان بدیهم (و عادلانه عمل کنیم و تند نرویم) اجازه دهید تاریخ را ورق بزنیم و با هم لذت این افتخارات را ببرین !!!!!!اگر وجود داشته؟؟؟؟؟؟؟!!!:Kaf:
این تاپیک به شما کمک میکند این افتخارات را ببینید در عصر هخامنشیان !!!!!!!!
سلام خارج از بحث لطفا اگر کسی اطلاعاتی در مورد موضوع عید پوریم یهودیان و ربط اون به ایرانی کشی دارد در تاپیک مربوطه مطلب بگذارد . چون بنابر دلایلی میشه گفت این اتفاق پیش نیامده و هم میتوان گفت که پیش آمده.هرکس اطلاعاتی دارد لطفا وارد بحث بشود .تشکر
به این نقشه دقت کنید تا ببینید کوروش باعث افتخار بوده یانه ؟
العجب ثم العجب بین جمادی و رجب
جناب دل آرام
چرا اگر دیگران کشور ما را تحت سیطره خود در آورند می شوند متجاوز ، تجاوز اسکندر، تجاوز مغول ، تجاوز صدام
ولی اگر ما کشورهای دیگر را بگیریم می شویم مقتدر ، با شکوه ، تمدن ایرانی
اسکندر ایران را فتح کرده متجاوز است
ولی کورش مصر را گرفته ، افتخار است ؟
اولا خدمتتان بگویم که تاریخ ایران مربوط به کوروش شاه نمیشود
سلام
کسی هم نگفت تاریخ ایران فقط مربوط به کوروش می شود
بی ارتباط جواب ندهید جناب رضا
شما یک نقل قول بیاورید که من چنین حرفی گفته باشم
شما از تمدن 5000 ساله ایران صحبت کردید
و من در جواب گفتم تاریخ ایران باستان جز کوروش و افتخارات او چیزی دیگری ندارد اثار باستانی تخت جمشید و نقش رستم و ... که در زمان حاضر در جهان مشهور و جزئ افتخارات نه تنها ایران که میراث تمدن جهان است
مربوط به زمان کوروش است
شما که می گویید تاریخ ایران باستان مختص کوروش نیست
لطف کنید افتخارات دیگری از ایران باستان با سند و عکس اینجا قرار دهید
ما ببینیم چه افتخاراتی دیگر در ایران باستان موجود بوده که تا به حال از ان خبر دار نشده ایم ؟
رضا;511162 نوشت:
اگر ما در مورد کوروش مطلب میگویم چون میدانیم که این ره سر به کجا دارد
و به چه دلیل عده ای امروزه کوروش کوروش میکنند !
والا ما نمی دانیم که این مطلب سر به کجا دارد
و این حرفهای شما که بخاطر یهود ما باید از افتخارات خود دست بکشیم و حتی انها را خراب کنیم
بسیار عجیب و چیزی شبیه خود زنی است
من واقعا نمی دانم اگر کوروش را خراب کنید چه ضرری به یهود می رساند ؟؟!!!
چرا باید برای ضرر رساندن به یهود
ابروی خود را ببریم ؟ افتخاراتمان را خراب کنیم ؟ خود را و تمدن مان را ستمگر و وحشی معرفی کنیم ؟
ایا اینها همه نقشه دشمنان نیست ؟
رضا;511162 نوشت:
این تاپیک به شما کمک میکند این افتخارات را ببینید در عصر هخامنشیان !!!!!!!!
افتخارات عصر هخامنشیان در قبال اثار باستانی تخت جمشید و نقش رستم و بسیاری دیگر از بناها و
اولین منشور حقوق بشر و بزرگترین امپراتوری دوران باستان حی و حاضر موجود است
کسانیکه دوران کوروش را افتخار ایرانی نمی دانند
لابد حکومت قاجاریه را که نصف خاک ایران را مثل ملک شخصی به بیگانگان دادند را
جزئ افتخارات می دانید ؟؟؟؟!!!!:khaneh:
حالا اگر این مسائل توطئهی یهود باشد آنها چه غرضی داشتهاند و چطور میتوان تهدید ایشان را به فرصت تبدیل کرد حقیر نمیدانم.
سلام بر شما
حقیر که فکر می کنم این مسائل توطئه یهود برای خراب کردن ایران است
انها می خواهند ایران و ایرانی را وحشی و ستمگر و بی تمدن از ابتدا معرفی می کنند
و افرادی مثل جناب رضا قادر به تشخیص این مسائل نیستند و نااگاهانه در راستای کمک به اهداف دشمن گام بر می دارند
owari;511157 نوشت:
اگرچه اگر مصلحت نبود حقیر حتی با ورزش قهرمانی مانند فوتبال هم مخالفت داشتم (چیزی که به خودی خود ضررش برای جامعه بیشتر از سودش است، از صرف شدن بودجههای کلان برای چیزی که سودی بیشتز از یک برنامهی سرگرم کننده ندارد، از اینکه کار عدهای انسان بالغ بازی کردن و دنبال توپ دویدن و ... باشد و بدتر از همه از ایجاد توهم و تکبر و ثروتهای بادآورده و الگوهایی که ارائه میدهد که نه همیشه ولی خیلیوقتها زیبندهی جامعهی ما نیست و شاید بسیاری مشکلات دیگر)
باور کنید انتظار این نوع تفکر رو نداشتم
ایا واقف به تولید هزاران شغلی که توسط این امور می شود نیستید ؟
پر شدن اوقات فراغت جوانان با ورزش که باعث سلامتی می شود را چه ؟ ایا منکر هستید ؟
ایجاد رقابتهای سالم بین جوانان و تفریحات سالم
بر گزاری هزاران مسابقه داخلی و خارجی که باعث رقابتهای سالم و تفریحات سالم و ایجاد انگیزه برای جوانان به ورزش و ...
اثرات مثبت هر نوع مرزشی از قبیل فوتبال و ... است
ورزش حرف اول را در اوقات فراغت و سلامتی و نشاط و شادی و .... و بسیاری دیگر را دارد
owari;511157 نوشت:
حضرت آقا هم غرورآفرینی برای جوانان ما را دنبال میکنند و از مدالآوران تقدیر میکنند با خود میاندیشم
خوبه که حداقل حرف حضرت اقا را قبول دارید
باز تا همینجا جای شکر دارد وگرنه باز می گفتید غرورملی به چه درد می خورد ؟ و غرور ملی اصلا یعنی چه ؟؟!!! حرفایی که زیاد شنیده ایم
owari;511157 نوشت:
خواهر عزیز،
آن نقشه هیچ چیز را ثابت نمیکند، کسی در بارهی حدود ایران ان موقع اختلاف ندارد بحث علمای در این تاپیک تا حقیر دیدم سر چگونگی رساندن مرزهای کشور تا آن حد بوده است، ظالمانه یا عادلانه، وحشیانه یا کریمانه.
ی
برادر گرامی
اگر برای چگونگی رساندن مرزهای اسلام تا حد کنونی جنایتی رخ داده باشد که حتما داده ایا باید حضرت محمد را تخریب کنیم استغفر الله
کسی هم نگفت تاریخ ایران فقط مربوط به کوروش می شود
بی ارتباط جواب ندهید جناب رضا
شما یک نقل قول بیاورید که من چنین حرفی گفته باشم
شما از تمدن 5000 ساله ایران صحبت کردید
و من در جواب گفتم تاریخ ایران باستان جز کوروش و افتخارات او چیزی دیگری ندارد اثار باستانی تخت جمشید و نقش رستم و ... که در زمان حاضر در جهان مشهور و جزئ افتخارات نه تنها ایران که میراث تمدن جهان است
مربوط به زمان کوروش است
شما که می گویید تاریخ ایران باستان مختص کوروش نیست
لطف کنید افتخارات دیگری از ایران باستان با سند و عکس اینجا قرار دهید
ما ببینیم چه افتخاراتی دیگر در ایران باستان موجود بوده که تا به حال از ان خبر دار نشده ایم ؟
والا ما نمی دانیم که این مطلب سر به کجا دارد
و این حرفهای شما که بخاطر یهود ما باید از افتخارات خود دست بکشیم و حتی انها را خراب کنیم
بسیار عجیب و چیزی شبیه خود زنی است
من واقعا نمی دانم اگر کوروش را خراب کنید چه ضرری به یهود می رساند ؟؟!!!
چرا باید برای ضرر رساندن به یهود
ابروی خود را ببریم ؟ افتخاراتمان را خراب کنیم ؟ خود را و تمدن مان را ستمگر و وحشی معرفی کنیم ؟
ایا اینها همه نقشه دشمنان نیست ؟
افتخارات عصر هخامنشیان در قبال اثار باستانی تخت جمشید و نقش رستم و بسیاری دیگر از بناها و
اولین منشور حقوق بشر و بزرگترین امپراتوری دوران باستان حی و حاضر موجود است
کسانیکه دوران کوروش را افتخار ایرانی نمی دانند
لابد حکومت قاجاریه را که نصف خاک ایران را مثل ملک شخصی به بیگانگان دادند را
جزئ افتخارات می دانید ؟؟؟؟!!!!:khaneh:
با سلام کاربر دل آرام شما لطف کرده و وآگاهانه سخن بگوید و به دیگران با منبع ثابت کنید این افتخارات را , اسناد را که در گذار تاریخ خاک خورده بیرون بیاورید تا ما هم از شما بپذیریم
متاسفانه شما مطالعات ضعیفی در مورد تاریخ ایران و شناخت یهود و نقش یهود در بزرگنمائی کوروش شاه ظالم دارید اگر نه که با حلوا حلوا دهان کسی شیرین نمیشود
اینکه به جنگ پهلوان پنبه ای روید چیزی را عوض نمیکند حرا که پهلوان پنبه ای را به زمین زدن فضیلتی ندارد
دوستان در این تاپیک میتوانند صحت و سقم سخنان کاربر دل آرام را مشاهده کنند که چه کسی و تا چه حدی نا آگاهانه سخن میگوید
.
. تأكيد مقام معظم رهبري بر بازنگري در حوزهي علوم انساني كه در طي سالهاي گذشته همواره وجود داشته و البته نارضايتي ايشان نيز متأسفانه همچنان وجود دارد، چنانكه ايشان دربارهي كرسيهاي آزادانديشي فرمودند:«عملاً آن كاري كه من گفته بودم انجام نشده است، نه در حوزه و نه در دانشگاه»، نشان ميدهد كه در آغاز راهي بزرگ قرار داريم كه تأخير در انجام آن پذيرفتني نيست. چيزي كه با نام علوم انساني از غرب به سوغات رسيده، سرشار از فريبكاري و دروغ است و به هيچ وجه زيبندهي يك جامعهي اسلامي كه ميخواهد در پرتو آموزههاي الهي زندگي كند، نيست. دامنهي آسيبهاي وارده در شاخههاي مختلف علوم انساني، وسيع و بي پايان است.
بنده به شما ثابت میکنم که این بزرگنمائی کوروش شاه سر در کجا دارد و چرا یهود لعنت الله دست به چنین جعلیاتی زده دشمنی یهود ,دشمنی تازه ای نیست کاربر دل آرام [=Century Gothic]برای روشن شدن مطلب بنده مواردی را مطرح میکنم تا موضوع را در این محورها دنبال کنیم
۱-دشمنی علنی یهود از زمان پیامبر ص تا به الان
۲-برای از بین بردن دین و مذهب یک جامعه و او را به سکولار بردن طرح عواملی ضروریست که این خود خیلی مسائل را در بر میگیرد, اما ما در مورد انتخاب کوروش و پاسارگاد سخن میگویم یک نگاهی به تاریخ مذهبی مردم در قبل از دوره پهلوی بیاندازید تا برایتان مشخص شود که برای عوض کردن ذهنیت و فرهنگ یک مردم باید خیلی موزیانه عمل کرد تا نتیجه گرفت
3-وجود نداشتن دین و مذهب مشخصی برای کوروش هخامنشی که سوالات زیادی را با این جعلیات و امیال یهود نمایان میکند که وقتی در تاریخ این پازلها را به هم وصل میکنیم به نتیجه ای میرسیم بسیار موزیانه که یهود از کی و تاکجا پیش رفته و ما خوابیم:Sham: گفته شدن سخنانی از جانب کوروش هخامنشی که او را منتسب به هیچ دینی و مذهبی نمیکندو او را یک شخصیت انسانی که به درجه روحانی خود رسیده معرفی کند(درست گفته کابالائیستها):Sham:
۴-نیاز به جا و مکانی که بشود ان را بزرگ نمایی کرد و به ان احترام گذاشت و به مردم معرفی کرد !تا مکانهای مقدس کمرنگ شود
حقیر که فکر می کنم این مسائل توطئه یهود برای خراب کردن ایران است
انها می خواهند ایران و ایرانی را وحشی و ستمگر و بی تمدن از ابتدا معرفی می کنند
و افرادی مثل جناب رضا قادر به تشخیص این مسائل نیستند و نااگاهانه در راستای کمک به اهداف دشمن گام بر می دارند
سلام علیکم خواهر عزیز،
یهود را تابحال دیدهاید بخواهند ایرانیها را خراب کنند؟ آنها تا حقیر دیدهام با اسلام مشکل داشتهاند نه با ایران. شارون ملعون هم اگر درست خاطرم باشد ایرانی بود و ...
راستی شما میدانید که یکی از دلایلی که صهیونیزم جهانی گاهی مجبور میشود کمی از مواضعش کوتاه بیاید وجود قبر استر و مردخای در همدان است که هر از چند گاهی در پاسخ به جنایاتشان از طرف مؤمنین تهدید به تخریب میشود؟ یهودیای که ساکن آمریکا بود بهم میگفت خیلی دوست دارد به ایران بیاید و به زیارت آن دو نفر برود. آنها افراد مقدسی برای ایشان هستند. آنقدر که آن یهودی ابراز محبت به این دو نفر کرد ندیدم به دانیال علیهالسلام در شوش یا به حیقوق علیهالسلام در تویسرکان بکند که ما به زیارتشان رفتهایم. به نظر شما چرا آنها هخامنشیان را میستایند و از کوروش (سیروس) به بزرگی یاد میکنند؟ کاری ندارم که او واقعاً خوب بوده است یا نه ولی صهیونیزم را که الأن معلومالحال هستند را که میدانیم هر کاری کنند به دنبال فتنه هستند. حداقلش این است که قاتلان ایرانیان در واقعهی پوریم که استر و مردخای هم از عواملش بودند را در ذهن شما تطهیر کردهاند و گفتهاند که به آنها باید افتخار کرد و باید از قبرشان محافظت کرد و ...
اما بعید میدانم این تمام مسأله باشد و حقیر هم مثل شما کنجکاو هستم باقی دسیسههای ایشان را بدانم.
دل ارام;511267 نوشت:
باور کنید انتظار این نوع تفکر رو نداشتم
ایا واقف به تولید هزاران شغلی که توسط این امور می شود نیستید ؟
پر شدن اوقات فراغت جوانان با ورزش که باعث سلامتی می شود را چه ؟ ایا منکر هستید ؟
ایجاد رقابتهای سالم بین جوانان و تفریحات سالم
بر گزاری هزاران مسابقه داخلی و خارجی که باعث رقابتهای سالم و تفریحات سالم و ایجاد انگیزه برای جوانان به ورزش و ...
اثرات مثبت هر نوع مرزشی از قبیل فوتبال و ... است
ورزش حرف اول را در اوقات فراغت و سلامتی و نشاط و شادی و .... و بسیاری دیگر را دارد
نه خواهر عزیز، سوء تفاهم شد توجه نکردید که حقیر مخالف ورزش نیستم و خودم هم در رشتههای زیادی ورزش میکنم، یا میکردم، مطابق حرف حضرت آقا هم «امر به ورزش امر به معروف است»، آنچه مخالفش هستم صنعت ورزش قهرمانی است که تازه با توجه به حرفهای حضرت آقا هرچقدر هم در این زمینه ناراحت باشم با آن مخالفت نخواهم کرد ان شاء الله (فوتبال البته بحثش فرق دارد، شده پیت نفت برای ثروت و اخلاق جوانان این ممکلت).
شما بفرمایید چقدر از ورزش قهرمانی هدفش سلامتی است؟ آنها که بازی میکنند که مدام مصدوم هستند، آنها هم که دنبال میکنند مدام میخ تلویزیون. جوانان بروند ورزش کنند و اوقات فراغتشان را با ورزش کردن (نه ورزش دیدن و بعد کلکلهای احمقانه که در ضمن آن از کشته شدن آدم داشتهایم تا شکستهشدن وسایل داخل اتوبوسها و ... و بعد ناراحتی اعضای خانواده از هم بابت طرفداری از این تیم یا آن تیم). البته از حرفهای شما هم مشخص است که منظورتان از ورزش خود ورزش است نه آن اموری که حقیر از آنها دلچرکین هستم. بگذریم ربطی به بحث اصلی ندارد واقعاً.
دل ارام;511267 نوشت:
خوبه که حداقل حرف حضرت اقا را قبول دارید
باز تا همینجا جای شکر دارد وگرنه باز می گفتید غرورملی به چه درد می خورد ؟ و غرور ملی اصلا یعنی چه ؟؟!!! حرفایی که زیاد شنیده ایم
شما شنیدید ما نشنیدیم ... غرور ملی مثل غرور خانوادگی هست و اینجا فکر کنم بیشتر از غیور بودن بیاید تا از غروری که در اصل لغت به معنای فریب است (مغرور: انسانی که از خودش هیچ ندارد و آنچه دارد از طرف خداست و فکر میکند از نزد خودش است: انسان فریبخورده)
کارکرد این غیرت ملی در دفاع از منابع و منافع آن برای استفادهی در درجهی اول اهل این سرزمین است و این مالکیت برمنابع و به ارث رسیدنش به نسلهای بعدی همانقدر اعتبار دارد که مسألهی ارث در اسلام اعتبار دارد. اگرچه این به آن معنی هم نیست که اگر معدن روی معدن منابع طلا و چاه نفت و ... داشتیم و همه از فرط نعمت سیراب شدند بگوییم این اموال ماست و همسایهها در آرزوی پوست بزغاله باشند، این نعمتها به بقیه هم میرسد همانطور که در اموال شخصی انسان حقی است برای نیازمندان که پرداختش (مثلاً زکات) باعث تزکیه و پاک شدن مال انسان برای خودش میشود و آن مال برکت پیدا میکند ...
بحث زیاد است البته و باز ربط مستقیم به بحث ندارد
دل ارام;511267 نوشت:
برادر گرامی
اگر برای چگونگی رساندن مرزهای اسلام تا حد کنونی جنایتی رخ داده باشد که حتما داده ایا باید حضرت محمد را تخریب کنیم استغفر الله
موفق باشید
البته با شما موافق هستیم، ما هم آنکسی که اسلام را به ایران آورد هر صبح و شام لعن میکنیم ...
در پایان ما را دشمن خودتان و کشورتان ندانید، ان شاء الله خواستهی زیادی نیست که بخواهیم بدانیم حقایق چیست، اگرچه بعد از فهمیدن هم آنرا ممکن است آشکار نکنیم چون اگرچه افتخار پوشالی تکیه کردن ندارد ولی برخی به هر حال نیاز به مستمسکی برای تکیه کردن دارند، باید همه را دریافت
سلام علیکم جناب آبرنگ،
اگرچه نادان بودن خودم را در زمینهی متون تاریخی انکار نمیکنم ولی شما هم به نادان ماندن نادانها و گمراهی ایشان راضی نشوید، انتظار نادانها به نمایندگی حقیر این است که کسانی که علمی نزدشان هست بدون تعصب بحث کنند. مثلاً شما که مطالعات خوبی دارید و صاحبنظر هستید میتوانید ذهنتان را نسبت به اینکه کوروش چقدر آدم خوبی بوده یا در انجام فلان کار چه نیت پاکی در ذهن داشته است (نیت مردم اطراف ما که در همین ثانیه همدیگر را دیدهایم هم به این سادگی قابل تبیین نیست تا چه برسد به نیت افراد در آن زمانها که خود آن آدم و کارها و اقوالش هم صد در صد مورد پذیرش همه نیستند) برای مدت کوتاهی که با ما بحث میکنید بشویید و در عوض صحبتهای هر دو طرف موافق و مخاف خودتان را بیاورید و هر دو طرف را نقد کنید،این چیزی است که نادانی مثل حقیر میتوانم به آن اعتماد کنم مگرنه عصبانیت شما از کارمندان زیر دستتان در یک روز کذایی هم شاید به قضاوتهای تاریخیاتان دامن بزند و ما ندانیم که این حرفها که میزنید تا چه حد تاریخی است و تا چه حد شخصی.
در پناه خداوند باشید ان شاء الله
در گفت و گویی که ادب گفت و گو رعایت نمیشود و به شخصی که مورد احترام است گستاخی میشود، بیدلیل به کاربران کارت قرمز داده میشود، سخنان کاربران حذف میشود، طبیعی است که نمیشود بحث علمی کرد و آیا شمایی که میگویید بحث بکنیم تا آگاه شویم، پی به نادرستی سخنان ایشان (رضا) و اینکه نیمکاسهای زیر کاسهدارند، نبردهاید که میگویید:
نقل قول:
این کاری است که برادرمان آقای رضا در پست آخر انجام دادند یا سعی کردند انجام دهند، قبول ندارید؟
موضوع این گفتار، در مورد دوگانگی سخنان داریوش و کوروش است؛ ایشان سخنی در مورد سنگنبشتهها گفتند و بنده نیز در مورد آن سخنان، چیزهایی گفتم؛ ایشان کی و کجا سخنان مرا نقد کردند؟
چرا بهجای نقد، از نیروی خود سواستفاده کردند و به من کارت قرمز دادند؟
چرا به من تهمت (قلم توهینآمیز داشتن) زدند و دلیل سخن خود را نگفتند؟
چرا بهجای پذیرش اشتباه خود، سخنان دوستگرامی (دلآرام) را پاک کردند؟
و شما چرا به چنین کسی اعتماد میکنید؟ سخن گفتن در ادامهی این گفت و بیهوده است؛ زیرا آنچه که نیاز بود گفته شد و تأثیری در نگرش شما نخواهد داشت. تنها داریم به یکدیگر تهمت و نیش و کنایه میزنیم و این خوشایند من نیست.
روح سبز;510913 نوشت:
[=times new roman]دقیقا همین کاری که دارن راجب کورش میکنن!
[=times new roman]کاربر گرامی، روح سبز
لطف بفرمایید سخنان بنده را در این گفتار بخوانید، سپس در موردشان گفت و گو کنید.
بنده زبانم مو درآورد از بس این سخن را بازگو کردم که بسیاری در مورد شخصیتهای مذهبی و ملی، یا از اینور بام میافتند و یا از آنور بام.
کوروش را برخی خدا میکنند، برخی هم اهریمن (اینرا در نوشتهی ابتدایی نیز گفتم و در ادامه نیز بارها بازگویش کردم).
نقل قول:
بحث راجب ایشون ربطی به تاپیک نداره خوشحال میشم در صحفه خصوصی با هم بحث کنیم.
این شما بودید که بحث جناب «رائفیپور» را باز کردید وگرنه، بنده تنها به عنوان نمونه نام ایشان را آوردم؛ اکنون خود همانند پاسخیار توانمند و نیرومند این گفتار، که خود حاشیهپردازی میکند سپس دیگران را از اینکار نهی میکند، میگویید پیوستگیای به این گفتار ندارد؟
پس چرا بحثش را باز کردید؟
نقل قول:
[=times new roman]بله ممنون که جفرافیا یادم دادین. [=times new roman]از فردا به زمین میگم امریکا!
([=times new roman]لطفا در خصوصی این بحثو پی بگیرین)
کمکم نیش و کنایههای سخن شما رو به افزایش است و این ناخوشایند است.
خیلی از چیزهایی که ما میگوییم، استعاره و کنایه است. شما میآیید از یک کنایه که در سخن بنده است، ایراد میگیرید سپس میگویید در خصوصی پیگیری کنید؟
نقل قول:
[=times new roman]کسانی که رائفی پور ازشون میگه خودشون میشنون این اقا داره چکار میکنه[=times new roman]
اگه پی گیر کارهای ایشون بودین میدیدن چند بار تهمت زدن بهش
البته همانگونه که فرمودید، موضوع «رائفیپور» پیوستگیای با این گفتار ندارد!
نقل قول:
[=times new roman]من حرف هر کسیو الکی قبول نمیکنم و بی شک ایشون خیلی بیشتر از کورش به درد من خورده!
منظورتان اگر از «ایشان»، رائفیپور است؟
کسی کاری به کار شما ندارد که چهکسی بیشتر به درد شما میخورد چون دیدگاه شما، اهمیتی ندارد که بخواهید با این نیش و کنایهها، بزرگی کوروش را تعیین کنید.
نقل قول:
[=times new roman]حاشیه نرو. [=times new roman]اینم بحث جدای از این تاپیک. [=times new roman]سر اینم حاضرم در تاپکی دیگه یا خضوصی بحث کنیم.
البته، ادب گفت و گو حکم میکند که در گفت و گو، دیگران را بهصورت دومشخص جمع خطاب کنیم.
مشکلی نیست؛ گفتاری در این زمینه بزنید تا گفت و گو کنیم.
نقل قول:
[=times new roman]دقیقا منظور شما اسلامه. [=times new roman]اینم یه جمله شما در یکی از تاپیکای همین سایت :
[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]بسیار از سخنان قرآن، با خرد نمیسازد!
[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]
منع نکردن بردهداری
[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]: میگویند بردهداری را اسلام باب نکرده است؛ بلکه آمد آنرا تعدیل کرد[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]! ([=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]چه ربطی دارد؟[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]) [=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]شرابخواری را هم اسلام باب نکرد ولی چرا آنرا منع کرد؟[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]. [=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]اکنون از دید قانون، بردهداری زشتترین کار آدمیست ولی از دید قرآن، همان قانون تعدیل شدهی ماقبل اسلام مانده است و آنرا چندان زشت نمیداند که این با طراوتی و انعطافی که از اسلام میگویند، نمیسازد.
[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]چند همسری[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]: [=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]اکنون از دید قانون، چندهمسری ممنوع است ولی از دید اسلام یا مسلمانان؟ بازهم میگویند اسلام چند همسری را تعدیل کرده است؛ خب برای آنزمان آری، تعدیل شده بود ولی اکنون این قانون اسلام را هیچ زنی و هیچ مرد منصفی، نمیتواند آنرا بپذیرد یا میگویند، در غرب، زن شده است آلت دست مردان[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]! [=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]نخست اینکه، آنجا غرب و بلاد کفر است[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]! [=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]ما نباید آنجا را با کشور اسلامی مقایسه کنیم؛ دوم، چندتن از زنان غرب، چناناند؟ همهشان؟ نه[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]! [=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]آیا زنان تنفروش در ایران، کمتر از غرب است؟ آیا دختران ایرانی که به دوبی میروند و [=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]... [=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]میشوند، کمتر از تنفروشان غرباند؟ هم براین دختران فشار است که تنفروش میشوند و هم بر آنان وگرنه هیچکس، اینکار را دوست ندارد..
[=times new roman]خرسندم که شیوههای کسانی که از کوروش بیشتر به دردتان میخورد را بهکار بستهاید و سخن بنده در یک گفتار دیگر که موضوعی متفاوت دارد، سخنهای پس و پیشش را بریدهاید و آوردهاید آنرا به اینگفتار پیوست دادهاید؛ به راستی که وی بیشتر از کوروش به درد شماها میخورد.
آنسخن، گمان کنم در گفتار «[=times new roman]تحریف قرآن[=times new roman]» باشد (که یک شک شدید در آنزمان به من وارد شده بود) ولی اینگفتار، در مورد [=times new roman]تحریف تاریخ[=times new roman] است؛ شما چگونه میآیید سخنان دو گفتار متفاوت که فاصلهی زمانیای چندماهه دارند را به هم پیوست میدهید و از آن نتیجه میگیرید؟(حتی سخنان قرآن نیز با این دیدگاه شما، که از هرجایی چیزی را ببریم و بیاوریم درجایی دیگر، بسیار تناقض دارد):
width: 700
[/TD]
[TD="align: left"]در تناقض، هشت وحدت شرط دان
[/TD]
[TD]وحدت موضوع و محمول و مکان
[/TD]
[TD="align: left"]وحدت شرط و اضافه، جزء و کل
[/TD]
[TD]قوه و فعل است و در آخر، زمان
[=times new roman]
آنقدر این کار شما کودکانهاست که نیازی نمیبینم در اینمورد از خود چیزی بگویم، زیرا با یک جستوجوی ساده میتوان دریافت که آیا مخالف اسلام هستم، یا نه.
اصلا شما بگیرید بنده اسلامستیز هستم.
چه تفاوتی دارد؟ [=times new roman]
نقل قول:
چرا؟
[=times new roman]
این موضوعی طبیعی است که هموراه بیشتر از شاهان یاد میشود.
نقل قول:
بی اعتنایی به فرهنگ ایران باستان یا کورش کبیر و هخامنش؟
سی و چند سال؟یعنی بعد انقلاب؟!
گفته شد: «بگردید» و شما نیز گفتهاید:
نقل قول:
[=times new roman]چشم میرم میگردم.
[=times new roman][=times new roman]چرا بدون اینکه بگردید، دوباره سخن گفتهاید؟
نخیر همانگونه که در نوشتهی پیشین آمد، در همهی زمینهها است که سنگنبشتههای ایرانی دزدیده میشود، نوشتارهای خطی نابود یا دزدیده میشوند ولی بزرگان و مردم در خواب هستند.
نقل قول:
[=times new roman]لابد فقط بعد از انقلاب اثار تاریخی ما به حراج رفت نه؟ (طبق این حرفتون: [=times new roman][=microsoft sans serif]شما بگردید و ببینید این بیاعتناییهایی که به فرهنگ ایران باستان، در این سی و چند سال شده است)[=times new roman][=times new roman][=times new roman] [=times new roman][=times new roman][=microsoft sans serif]از نظر من هر کسی اثار تاریخی زمین رو نابود کنه با قران مقابله کرده. چون خدا فرموده اثاری از گذشتگان براتون نگه داشتم تا درش بنگیرد و یاد بگیری
د.
اگر برپایهی سخنان قرآن پیش میرفتیم، این وضع ما نبود؛ زیرا همانگونه که فرمودهاید، قرآن نمیگوید گذشتگان خود را نادیده بگیرید؛ ولی اینان میگیرند.
نقل قول:
[=times new roman][=times new roman]دقیقا همین موضوع رو اسلام ستیزها کردن در بلندگو و همه جا جار زدن .البته نمیدونم با چه مدرکی.
و چه زیانهای به اسلام که نزدند.برید بگردید و ببینید
[=times new roman][=times new roman]مدرک: نهجالبلاغه خطبهی (146).
نقل قول:
الان داریم دوتا شاعر رو مقایسه میکنیم که کارشون یکیه.
این سخن را روی چه حسابی گفتهاید که سعدی و فردوسی، یکی هستند و در یک زمینه شعر گفتهاند؟
نقل قول:
تازه مقایسه بکنیم این دوتا رو عیبش کجاست!
مقایسه کردهاند؛ ولی در پایان خود گفتهاند که این مقایسهای نادرست است.
نقل قول:
مثلا دوتا ماشین رو نباید مقایسه کرد و گفت کدوم بهتره؟!
ماشینداریم تا ماشین؛ آیا دیدهاید یک ماشین بیابانی را، با یک ماشین خیابانی مقایسه کنند؟
شاعر داریم تا شاعر؛ اینکه شاعری حماسهسرا را با شاعری که در زمینهی عرفانی - اخلاقی شعر میگوید را، میتوان مقایسه کرد و به نتیجه رسید، نگرشی نادرست است.
نقل قول:
[=times new roman]دو سوال برام پیش اومد.[=times new roman][=times new roman] یک. یعنی دین غرور افرین نیست و خودباوری نمیاره؟
چرا دوست دارین دین رو از همه چی جدا کنین؟
دو . یعنی تاریخ به معنویت کمک نمیکنه؟
به جامعه نگاه کنید.
پیش از انقلاب، دین نادیده گرفته میشد و تاریخ بیشتر مورد توجه بود؛ مردم دینخواه شدند.
پس از انقلاب، تاریخ نادیده گرفته میشود و بیشتر دین مورد توجه قرار میگیرد و مردم تاریخخواه شدهاند.
هردو، نادرست است و باید چیزی میان ایندو باشدطبق قران فهمیدن تاریخ باعث معنویت میشه.
در گفت و گویی که ادب گفت و گو رعایت نمیشود و به شخصی که مورد احترام است گستاخی میشود، بیدلیل به کاربران کارت قرمز داده میشود، سخنان کاربران حذف میشود، طبیعی است که نمیشود بحث علمی کرد و آیا شمایی که میگویید بحث بکنیم تا آگاه شویم، پی به نادرستی سخنان ایشان (رضا) و اینکه نیمکاسهای زیر کاسهدارند، نبردهاید که میگویید:
موضوع این گفتار، در مورد دوگانگی سخنان داریوش و کوروش است؛ ایشان سخنی در مورد سنگنبشتهها گفتند و بنده نیز در مورد آن سخنان، چیزهایی گفتم؛ ایشان کی و کجا سخنان مرا نقد کردند؟
چرا بهجای نقد، از نیروی خود سواستفاده کردند و به من کارت قرمز دادند؟
چرا به من تهمت (قلم توهینآمیز داشتن) زدند و دلیل سخن خود را نگفتند؟
چرا بهجای پذیرش اشتباه خود، سخنان دوستگرامی (دلآرام) را پاک کردند؟
و شما چرا به چنین کسی اعتماد میکنید؟
سخن گفتن در ادامهی این گفت و بیهوده است؛ زیرا آنچه که نیاز بود گفته شد و تأثیری در نگرش شما نخواهد داشت. تنها داریم به یکدیگر تهمت و نیش و کنایه میزنیم و این خوشایند من نیست.
سلام علیکم،
تا حدودی هم حق با شماست، بحث بر پایهی توهین به طرفین یا اشخاص مورد احترام طرفین اگرچه برایمان واضح هم باشد که شخص مورد بحث کاملاً جعل شده میباشد درست نیست و عقلانیت در ادامهی بحث را مخدوش میکند، اگرچه راستش این است که هر دو طرف را هم مقصر میدانم و باز راستترش هم این است که احتمالاً خودم هم مقصر باشم، اگرچه تلاش کردم که به این اختلاف دامن نزنم. حتماً متوجه شدهاید که نظر شخصی حقیر انطباق بیشتری با نظرات آقای «رضا» دارد و شاید اگر جانبداریای از حقیر دیدید در این راستا بوده باشد. ان شاء الله هر دو طرف قضاوتهایشان را در دل خود داشته باشند و به خوانندگان هم اجازه دهند که با شعور خودشان دربارهی دادههای خام و تحلیلها قضاوت کنند، مثلاً آقای رضا بفرمایند که از کوروش نقل قول شد که سربازانش در شهر فلان مشغول غارت اموال او هستند، بعد شما بفرمایید که این غارتگری رسم آن روزگار بوده و دربارهی شخصیت کوروش باید در همان فضا قضاوت کرد، ایشان هم بگویند که اخلاق نسبی نیست و اگر دزدی بد است آن موقع هم بد بوده، بعد شما هم مطلب دیگری را بفرمایید و خلاصه دادهی خام و تحلیل خودتان را روی آن ارائه بدهید. اگر به نظر آقا «رضا» هم میرسد که تاریخ ایران توسط صهیونیسم تحریف شده و محاطب ایشان این مطلب را استبعاد میکند فکر کنم وظیفهی ایشان باشد که برای پرهیز از دلخوری مخاطب و محکوم شدن خودشان به صفاتی مانند بدبینی و ... مستدلات خود را در این زمینه ارائه کنند. لازم نیست بین هر دو نقل تاریخی بار مثبت و منفی بر روی افراد سوار نمایید، اگر هم جایی در راستای تحلیل لازم است که این کار را بکنیم اگر لحنمان به جای «خبری» به صورت «پرسشی» باشد بهتر است، لااقل لحن پرسشی میرساند که اگر مخاطب در این تحلیل مخالف است ما هم قطعی بیان نکردهایم تا شما هم دلایل خود را بیان کنید، اگرچه با توجه به اینکه خودتان هم صاحبنظر هستید اگر تحلیلهایتان حالت تلقین به خود نگیرند (مثلاً به کمک استفهامهای انکاری مکرر و بمبارانهای مغزی) حتی قضاوتهای شخصیاتان هم به کار بقیه خواهد خورد. دست آخر هم با توجه به اینکه هر دوی شما بزرگواران شیعه هستید الحمدلله روایتی برایتان نقل کنم که ان شاء الله در ضمن دوست داشتن همدیگر بحث را ادامه دهید تا ما هم بیشتر دعاگویتان باشیم:
از معصوم روایت شده که شیعهی ما در محبت ما و محبین ما باید آنچنان باشد که اگر محبی از محبین ما (نه معصومی از معصومین، هر مؤمنی به هر حال اشتباهاتی دارد) حتی پدر او را کشت، اگرچه حق قصاص و ... برای او فراهم باشد ولی کینهی آن مؤمن را هم به دل نگیرد.
اللهم اجعلنی سلم لمن سالمهم و حرب لمن حاربهم، و ولی لمن والاهم و عدو لمن عاداهم
یا علی
لطف بفرمایید سخنان بنده را در این گفتار بخوانید، سپس در موردشان گفت و گو کنید.
).
اگه سخنان شما رو در پستهای قبلتون نخونده بودم اونجوری خط به خط و ریز به ریز نقل قول نمیکردم. اینقد تند نباشید لطفا دعوا که نداریم
آبـرنـگـ;511349 نوشت:
بنده زبانم مو درآورد از بس این سخن را بازگو کردم که بسیاری در مورد شخصیتهای مذهبی و ملی، یا از اینور بام میافتند و یا از آنور بام. کوروش را برخی خدا میکنند، برخی هم اهریمن (اینرا در نوشتهی ابتدایی نیز گفتم و در ادامه نیز بارها بازگویش کردم).
بنده هم توی همون پست اولم به شما و دوستان گفتم افراط و تفریط بده.
البته کسی که با مدرک حرف بزنه بحثش جداست.
آبـرنـگـ;511349 نوشت:
این شما بودید که بحث جناب «رائفیپور» را باز کردید وگرنه، بنده تنها به عنوان نمونه نام ایشان را آوردم.
شما بحث راجب ایشون رو اغاز کردین.وقتی حرفی میزنین باید منتظر جواب اونم باشین. نمونه دیگه ی جز این اق در دست رس نبود؟(حتما باید به ایشون و طرفدارانشون اهانت میکردین.) بعدم گفتم تشریف بیارین خصوصی چون ربطی به این تاپیک نداره. ولی خوشتون میاد حاشیه بدین به موضوع تاپیک . من دیگه راجب این اقا از این پست به بعد حرفی نمیزم الا در جای دیگه خارج از این تاپیک و اگه شما دوست دار حاشیه هستین ادامه بدین[=tahoma].
آبـرنـگـ;511349 نوشت:
اکنون خود همانند پاسخیار توانمند و نیرومند این گفتار، که خود حاشیهپردازی میکند سپس دیگران را از اینکار نهی میکند، میگویید پیوستگیای به این گفتار ندارد؟ .
از نظر شما چی؟ پیوستگی دارد؟
جناب رضا هم با مدرک و در جهت موضوع تاپیک پیش میرن. و البته خودشون هستند و مستقیم به خود ایشون عرض کنید.
آبـرنـگـ;511349 نوشت:
پس چرا بحثش را باز کردید؟.
چون در عمومی در جدا از بحث تاپیک حرفی زدین پس جواب اون حرفاون رو هم در همینجا دادم و اخرش گفتم اگه حرفی دیگه ی هست بیاید در خصوصی یا تاپیکی مجزا از اینجا
آبـرنـگـ;511349 نوشت:
کمکم نیش و کنایههای سخن شما رو به افزایش است و این ناخوشایند است. خیلی از چیزهایی که ما میگوییم، استعاره و کنایه است. شما میآیید از یک کنایه که در سخن بنده است، ایراد میگیرید سپس میگویید در خصوصی پیگیری کنید؟.
شما گفتین چندتا قدرت مثل امریکا همه جهانه .پس به و ملتهای ازاد و مستقل توهین کردین
به شعور بنده همینجور
آبـرنـگـ;511349 نوشت:
ایراد میگیرید سپس میگویید در خصوصی پیگیری کنید؟.
نه شما عشق حاشیه هستین در خصوصی پیگیری نکنین! هر چه در عمومی مطرح کنید در عمومی جواب میگیرن
آبـرنـگـ;511349 نوشت:
چون دیدگاه شما، اهمیتی ندارد که بخواهید با این نیش و کنایهها، بزرگی کوروش را تعیین کنید.
و همچنین دیدگاه شما هم بی اهمیت.مثل من. (این خود برتر بینیه[=tahoma])
آبـرنـگـ;511349 نوشت:
البته، ادب گفت و گو حکم میکند که در گفت و گو، دیگران را بهصورت دومشخص جمعخطاب کنیم. مشکلی نیست؛ گفتاری در این زمینه بزنید تا گفت و گو کنیم.
.
توی همه جای پستم بوده شما رو شما خطاب قرار دادم این یکی از دست در رفته , کردینیش توی بلندگو[=tahoma].
آبـرنـگـ;511349 نوشت:
به راستی که وی بیشتر از کوروش به درد شماها میخورد.
.
دقیقا.(میدونم اینو با تمسخر گفتین)
آبـرنـگـ;511349 نوشت:
آنسخن، گمان کنم در گفتار «تحریف قرآن» باشد (که یک شک شدید در آنزمان به من وارد شده بود) ولی اینگفتار، در مورد تحریف تاریخاست؛ شما چگونه میآیید سخنان دو گفتار متفاوت که فاصلهی زمانیای چندماهه دارند را به هم پیوست میدهید و از آن نتیجه میگیرید؟(حتی سخنان قرآن نیز با این دیدگاه شما، که از هرجایی چیزی را ببریم و بیاوریم درجایی دیگر، بسیار تناقض دارد): .
شما فرمودین در مورد اسلام سخن بدی نفرموده اید من گفتم اینجوریام نبوده. بله حق با شماست باید باقی پستاتتونم میدیدم.
و الانم راجبش توضیح دادین.
اینجا اشتباهمو قبول دارم. پس حلال کنید.
آبـرنـگـ;511349 نوشت:
نخیر همانگونه که در نوشتهی پیشین آمد، در همهی زمینهها است که سنگنبشتههای ایرانی دزدیده میشود، نوشتارهای خطی نابود یا دزدیده میشوند ولی بزرگان و مردم در خواب هستند.
.
اما شما دقیقا گفتین طی سی و چند سال!
راستی در زبان فارسی، واژهی «ولی» هرچه پیش از خود دارد را، نفی میکند!!
آبـرنـگـ;511349 نوشت:
اگر برپایهی سخنان قرآن پیش میرفتیم، این وضع ما نبود؛ زیرا همانگونه که فرمودهاید، قرآن نمیگوید گذشتگان خود را نادیده بگیرید؛ ولی اینان میگیرند.
.
مشکلی با این حرفتون ندارم.
آبـرنـگـ;511349 نوشت:
مدرک: نهجالبلاغه خطبهی (146). .
خب حالا شما امام رو مسئول نابودی ایران باستان یا مسئول وضعیت خرابی الان میدونین یا نمیدونین؟
یا میگین شما اسلام ستیز نیستید و این خطبه رو گذاشتین تا بگین اسلام ستیزها از این سو استفاده میکنن؟
کدوم>؟
و جدا از اون شما رفتید گشتید دیدید ضررهای که به اسلام زدن؟
آبـرنـگـ;511349 نوشت:
آبـرنـگـ;511349 نوشت:
@این سخن را روی چه حسابی گفتهاید که سعدی و فردوسی، یکی هستند و در یک زمینه شعر گفتهاند؟
@ماشینداریم تا ماشین؛ آیا دیدهاید یک ماشین بیابانی را، با یک ماشین خیابانی مقایسه کنند؟
شاعر داریم تا شاعر؛ اینکه شاعری حماسهسرا را با شاعری که در زمینهی عرفانی - اخلاقی شعر میگوید را، میتوان مقایسه کرد و به نتیجه رسید، نگرشی نادرست است..
خیلی از چیزهایی که ما میگوییم، استعاره و کنایه است. مثاله. اینم فقط یه مثال بود.
ببینید جناب ابرنگ عزیز من توی همون پست اول گفتم افراط و تفریط بده.
زبون منم مو در اورد بس که گفتم گذشته ما بدرد میخوره ,البته نه فقط یک نفرشون و البته نه بیشتر از پیامبر و دین و مذهبمون. .
حرف من به کسانیکه کورش رو پیامبر میدونن. خدا میدونن و خلاصه همه چیز میدونن.
چرا به شما این حرف بر میخوره؟ شما که اسلام رو دوست دارین ایران باستان و گذشتگانمون رو هم دوست دارین.
جناب رضا دارن با مدرک یکی از پادشاهان بزرگ ایران باستان رو نقد میکنن.
پستهای اول تاپیک هم کسانی بودن که با مدرک جواب میدادن به ایشون.
بهتر بود بنده هم دخالت نمیکردم و نمیکنم دیگه تا تمام پستهای تاپیک از هر دو طرف با مدرک جلو بره.
سلام علیکم خواهر عزیز،
یهود را تابحال دیدهاید بخواهند ایرانیها را خراب کنند؟ آنها تا حقیر دیدهام با اسلام مشکل داشتهاند نه با ایران. شارون ملعون هم اگر درست خاطرم باشد ایرانی بود و ...
راستی شما میدانید که یکی از دلایلی که صهیونیزم جهانی گاهی مجبور میشود کمی از مواضعش کوتاه بیاید وجود قبر استر و مردخای در همدان است که هر از چند گاهی در پاسخ به جنایاتشان از طرف مؤمنین تهدید به تخریب میشود؟ یهودیای که ساکن آمریکا بود بهم میگفت خیلی دوست دارد به ایران بیاید و به زیارت آن دو نفر برود. آنها افراد مقدسی برای ایشان هستند. آنقدر که آن یهودی ابراز محبت به این دو نفر کرد ندیدم به دانیال علیهالسلام در شوش یا به حیقوق علیهالسلام در تویسرکان بکند که ما به زیارتشان رفتهایم. به نظر شما چرا آنها هخامنشیان را میستایند و از کوروش (سیروس) به بزرگی یاد میکنند؟ کاری ندارم که او واقعاً خوب بوده است یا نه ولی صهیونیزم را که الأن معلومالحال هستند را که میدانیم هر کاری کنند به دنبال فتنه هستند. حداقلش این است که قاتلان ایرانیان در واقعهی پوریم که استر و مردخای هم از عواملش بودند را در ذهن شما تطهیر کردهاند و گفتهاند که به آنها باید افتخار کرد و باید از قبرشان محافظت کرد و ...
اما بعید میدانم این تمام مسأله باشد و حقیر هم مثل شما کنجکاو هستم باقی دسیسههای ایشان را بدانم.
سلام
بله انها در صدد تخریب ایرانیها هستند و با اسلام مشکلی ندارند
الان انها بزرگترین دشمن خودشان را در جهان ایران می دانند نه اسلام و این را بارها اعلام کرده اند
وگرنه با کشورهای اسلامی زیادی دوست هم هستند
owari;511328 نوشت:
نه خواهر عزیز، سوء تفاهم شد توجه نکردید که حقیر مخالف ورزش نیستم و خودم هم در رشتههای زیادی ورزش میکنم، یا میکردم، مطابق حرف حضرت آقا هم «امر به ورزش امر به معروف است»، آنچه مخالفش هستم صنعت ورزش قهرمانی است که تازه با توجه به حرفهای حضرت آقا هرچقدر هم در این زمینه ناراحت باشم با آن مخالفت نخواهم کرد ان شاء الله (فوتبال البته بحثش فرق دارد، شده پیت نفت برای ثروت و اخلاق جوانان این ممکلت).
شما بفرمایید چقدر از ورزش قهرمانی هدفش سلامتی است؟ آنها که بازی میکنند که مدام مصدوم هستند، آنها هم که دنبال میکنند مدام میخ تلویزیون. جوانان بروند ورزش کنند و اوقات فراغتشان را با ورزش کردن (نه ورزش دیدن و بعد کلکلهای احمقانه که در ضمن آن از کشته شدن آدم داشتهایم تا شکستهشدن وسایل داخل اتوبوسها و ... و بعد ناراحتی اعضای خانواده از هم بابت طرفداری از این تیم یا آن تیم). البته از حرفهای شما هم مشخص است که منظورتان از ورزش خود ورزش است نه آن اموری که حقیر از آنها دلچرکین هستم. بگذریم ربطی به بحث اصلی ندارد واقعاً.
تا صنعت ورزش قهرمانی نباشد انگیزه کافی برای تداوم ورزش ایجاد نمی شود
مثال واضح ان ورزش بانوان است
چون در ورزش بانوان صنعت قهرمانی مطرح نیست انگیزه کافی برای ورزش در بانوان ایجاد نمی شود
الان سالن ورزشی برای خانمها زیاد داریم و.لی متاسفانه خانمها استقبال نمی کنند و علت ان هم نبودن انگیزه های قهرمانی و عدم شرکت در مسابقات قهرمانی می باشد
owari;511328 نوشت:
شما شنیدید ما نشنیدیم ... غرور ملی مثل غرور خانوادگی هست و اینجا فکر کنم بیشتر از غیور بودن بیاید تا از غروری که در اصل لغت به معنای فریب است (مغرور: انسانی که از خودش هیچ ندارد و آنچه دارد از طرف خداست و فکر میکند از نزد خودش است: انسان فریبخورده)
شما نظرتون این است ولی افراطیان مذهبی می گویند انچه مهم است اسلام است و وطن و ایران بی معنیست
این چیزها شرک و کفر است
موفق باشید
owari;511328 نوشت:
در پایان ما را دشمن خودتان و کشورتان ندانید، ان شاء الله خواستهی زیادی نیست که بخواهیم بدانیم حقایق چیست، اگرچه بعد از فهمیدن هم آنرا ممکن است آشکار نکنیم چون اگرچه افتخار پوشالی تکیه کردن ندارد ولی برخی به هر حال نیاز به مستمسکی برای تکیه کردن دارند، باید همه را دریافت
والا جناب رضا که جواب منطقی به پستهای ما نمی دهند ما مجبوریم حرفهایمان را به شما بگوییم ایشان بزرگ کردن کوروش را کار یهود می داند
ما برایشان از کتاب تاریخ ایران و باستان نوشته حسن پیر نیا و از مورخین غیر یهودی مثال اوردیم که کوروش را تجلیل کرده بودند
ولی ایشان توجهی نکردند
پس چطور است که مورخین غیر یهود از کوروش هم تجلیا کرده اند ؟
ایا اینکه یهودی ها به سبب اینکه کوروش انها را از زیر ظلم و ستم نجات داد او را تحسین می کنند باید ما با کوروش دشمنی کنیم ؟
اگر اینطور است پس باید با موسی ع هم دشمن کنیم چون قبل از کوروش موسی ع هم انها را یکبار از زیر ظلم و ستم نجات داده بود ؟
در گفت و گویی که ادب گفت و گو رعایت نمیشود و به شخصی که مورد احترام است گستاخی میشود، بیدلیل به کاربران کارت قرمز داده میشود، سخنان کاربران حذف میشود، طبیعی است که نمیشود بحث علمی کرد و آیا شمایی که میگویید بحث بکنیم تا آگاه شویم، پی به نادرستی سخنان ایشان (رضا) و اینکه نیمکاسهای زیر کاسهدارند، نبردهاید که میگویید:
جناب آبرنگ تمامی سخنان با سند و مدرک است
پس نادرستی در پیش نیست !!دقت داشته باشید
آبـرنـگـ;511349 نوشت:
موضوع این گفتار، در مورد دوگانگی سخنان داریوش و کوروش است؛ ایشان سخنی در مورد سنگنبشتهها گفتند و بنده نیز در مورد آن سخنان، چیزهایی گفتم؛ ایشان کی و کجا سخنان مرا نقد کردند؟
آبـرنـگـ;511349 نوشت:
[/]
شما نقد علمی کردید , ما که ندیدیم ؟
سخنانی فرمودید که بیشتر حکم داستان داشت
آبـرنـگـ;511349 نوشت:
چرا بهجای نقد، از نیروی خود سواستفاده کردند و به من کارت قرمز دادند؟
چرا به من تهمت (قلم توهینآمیز داشتن) زدند و دلیل سخن خود را نگفتند؟
آبـرنـگـ;511349 نوشت:
[/]
شما رژیم جمهوری اسلامی را زیر سوال بردید و توهین به مقدسات از جمله قرآن که تحریف شداست کردید بدون آنکه ذره ای از علم قرآن بهرمند باشید
آبـرنـگـ;511349 نوشت:
چرا بهجای پذیرش اشتباه خود، سخنان دوستگرامی (دلآرام) را پاک کردند؟
و شما چرا به چنین کسی اعتماد میکنید؟
آبـرنـگـ;511349 نوشت:
[/]
جناب آبرنگ بزرگ نمائی نکنید بنده جواب کاربر دیگری را اشتباهی دادم و پستها را پاک کردم
این در اصل قضیه دخلی ندارد! هیچ کدام از شما نه با سند و نه با مدرک سخن میگوید و بیشتر به حاشیه پردازی و داستان سرائی میپردازید
چنان از اعتماد سخن میگوید که بهانه ای جز تسلیم بی همتان نیست !! همت کرده و نشانمان دهید با سند این افتخارات را منتظریم
[=microsoft sans serif]
آبـرنـگـ;511349 نوشت:
سخن گفتن در ادامهی این گفت و بیهوده است؛ زیرا آنچه که نیاز بود گفته شد و تأثیری در نگرش شما نخواهد داشت. تنها داریم به یکدیگر تهمت و نیش و کنایه میزنیم و این خوشایند من نیست.
آبـرنـگـ;511349 نوشت:
تنها کسی که نیش و کنایه میزند شما و چند تا کاربر دیگر هستید چرا که اگر با سند و منابع سخن بگوید علمی پیش میرویم اما با احساس که نمیشود جواب علمی داد و سخنانی را رد کرد بخاطر اینکه مورد قبول عده ای نیست !
بنده تعجب میکنم که با وجود تمامی پستها باز از علم سخن میگوید الانم برای بر چندم متذکر میشویم اگه سخن علمی دارید با سند عنوان کنید میشنویم در غیر این صورت به بیراه نبرید که ما هوشیاریم
دل ارام;511149 نوشت:
سلام
والا جناب رضا که جواب منطقی به پستهای ما نمی دهند ما مجبوریم حرفهایمان را به شما بگوییم ایشان بزرگ کردن کوروش را کار یهود می داند
ما برایشان از کتاب تاریخ ایران و باستان نوشته حسن پیر نیا و از مورخین غیر یهودی مثال اوردیم که کوروش را تجلیل کرده بودند
ولی ایشان توجهی نکردند
با سلام ببخشید شما حتی نمیدانید چه کسانی برای اولین با ر در تاریخ در مورد کوروش سخن گفته اند و منابع را نمیشناسید چون کار تاریخی انجام ندادید و این از سیاق نوشتاری شما مشهود است
و سخنانی را که عده ای کپی کرده اند آنهم با تحریفات از همان کسانی که اولین بار در مورد کوروش سخن گفته اند را برای بنده عنوان میکنید آنهم قطعه کوچکی از یک کتاب ؟؟؟!!! بارها عنوان کرده ایم که باید شخصیت کوروش شاه به درستی نشان داده شود آنچه حقیقت است باید عنوان شود اما گویا خوشایند عده ای نیست ؟
باز با داستان سرائی میخواهید جواب علم تاریخ را بدهید در تاریخ و شناخت تاریخ و کار تاریخی داستان سرائی جائی ندارد دوست گرامی اسناد حرف اول را میزند آنهم سندهای اصلی یک محقق باید تحقیق کند و منابع را خوب بشناسد
نه با افسانه سرائی و دروغ که اینجا جائی ندارد
از این به بعد هم دوستان لطف کرده و اجازه دهند تاپیک مسیر خودش را طی کند و این گله گذاریها و داستانها سرائیها را در پیامهایی خصوصی دنبال کنند
فراموش نکنید که خوشایند عده ای نیست که حقایق مشخص شود
.
.
به این نقشه دقت کنید تا ببینید کوروش باعث افتخار بوده یانه ؟
اگر به فتوحات است،به چنگیز خان هم می شود افتخار کرد.
مهم این است که با فتح سرزمین های جدید،دین و حکومت الهی استقرار یابد.نه مانند کوروش که در استوانه اش از مردوک تجلیل می کند و می گوید سایر خدایان از این سرزمین رفته بودند و ...!این ها رفتار یک مصلح نیست.بلکه حتی برخی می گویند این ها رفتار های یک مفسد هستند.
بله انها در صدد تخریب ایرانیها هستند و با اسلام مشکلی ندارند
الان انها بزرگترین دشمن خودشان را در جهان ایران می دانند نه اسلام و این را بارها اعلام کرده اند
وگرنه با کشورهای اسلامی زیادی دوست هم هستند
به نظر این حقیر آمریکا و اسرائیل از دیرباز با اسلام مشکل داشتند نه با ایران.
اینکه آمریکا و اسرائیل چه میگویند مهم نیست اینکه چه کار در عمل انجام میدهند مهم است. امروز یکی از بزرگترین خیابانهای تلاویو به نام کوروش است.این هم به این معناست که آنها خود را مدیون ایران و کوروش میداند ، کوروش بود که یهودیان را از بند اسارت رهایی بخشید.
امروز آمریکا و شرکایش آمدند گروهای ضد شیعی و ضد اهل سنت را تشکیل داده اند و وظیفه هرکدام کشتار مسلمانان است.ضد شیعی شیعیان را قتل عام میکنند ، ضد اهل سنت سنیان را.صدها هزار جنایت کثیف انجام میدهند که انسان آزاده از دیدن و بازگو کردن آنها شرم دارد.و تمام این جنایات از شبکه های ضد دینی آمریکا ، انگلیس و اسرائیل پخش میشود و اسلام هراسی ایجاد میکنند.
برای مثال کشتار مسلمانان میانمار ، کویتیه پاکستان ، برمه ، آفریقای مرکزی ، آفریقای جنوبی ، سوریه و جای جای این کره خاکی. یعضا این کشتار به نسل کشی شبیه است نه یک کشتار معمولی.
آمریکا بارها گفته است با اسلام مشکلی ندارد اما در عمل میبینیم در شبکه های ماهواره ای اسلام هراسی ایجاد میکنند.
سلام علیکم،
تا حدودی هم حق با شماست، بحث بر پایهی توهین به طرفین یا اشخاص مورد احترام طرفین اگرچه برایمان واضح هم باشد که شخص مورد بحث کاملاً جعل شده میباشد درست نیست و عقلانیت در ادامهی بحث را مخدوش میکند، اگرچه راستش این است که هر دو طرف را هم مقصر میدانم و باز راستترش هم این است که احتمالاً خودم هم مقصر باشم، اگرچه تلاش کردم که به این اختلاف دامن نزنم. حتماً متوجه شدهاید که نظر شخصی حقیر انطباق بیشتری با نظرات آقای «رضا» دارد و شاید اگر جانبداریای از حقیر دیدید در این راستا بوده باشد. ان شاء الله هر دو طرف قضاوتهایشان را در دل خود داشته باشند و به خوانندگان هم اجازه دهند که با شعور خودشان دربارهی دادههای خام و تحلیلها قضاوت کنند، مثلاً آقای رضا بفرمایند که از کوروش نقل قول شد که سربازانش در شهر فلان مشغول غارت اموال او هستند، بعد شما بفرمایید که این غارتگری رسم آن روزگار بوده و دربارهی شخصیت کوروش باید در همان فضا قضاوت کرد، ایشان هم بگویند که اخلاق نسبی نیست و اگر دزدی بد است آن موقع هم بد بوده، بعد شما هم مطلب دیگری را بفرمایید و خلاصه دادهی خام و تحلیل خودتان را روی آن ارائه بدهید. اگر به نظر آقا «رضا» هم میرسد که تاریخ ایران توسط صهیونیسم تحریف شده و محاطب ایشان این مطلب را استبعاد میکند فکر کنم وظیفهی ایشان باشد که برای پرهیز از دلخوری مخاطب و محکوم شدن خودشان به صفاتی مانند بدبینی و ... مستدلات خود را در این زمینه ارائه کنند. لازم نیست بین هر دو نقل تاریخی بار مثبت و منفی بر روی افراد سوار نمایید، اگر هم جایی در راستای تحلیل لازم است که این کار را بکنیم اگر لحنمان به جای «خبری» به صورت «پرسشی» باشد بهتر است، لااقل لحن پرسشی میرساند که اگر مخاطب در این تحلیل مخالف است ما هم قطعی بیان نکردهایم تا شما هم دلایل خود را بیان کنید، اگرچه با توجه به اینکه خودتان هم صاحبنظر هستید اگر تحلیلهایتان حالت تلقین به خود نگیرند (مثلاً به کمک استفهامهای انکاری مکرر و بمبارانهای مغزی) حتی قضاوتهای شخصیاتان هم به کار بقیه خواهد خورد. دست آخر هم با توجه به اینکه هر دوی شما بزرگواران شیعه هستید الحمدلله روایتی برایتان نقل کنم که ان شاء الله در ضمن دوست داشتن همدیگر بحث را ادامه دهید تا ما هم بیشتر دعاگویتان باشیم:
از معصوم روایت شده که شیعهی ما در محبت ما و محبین ما باید آنچنان باشد که اگر محبی از محبین ما (نه معصومی از معصومین، هر مؤمنی به هر حال اشتباهاتی دارد) حتی پدر او را کشت، اگرچه حق قصاص و ... برای او فراهم باشد ولی کینهی آن مؤمن را هم به دل نگیرد.
اللهم اجعلنی سلم لمن سالمهم و حرب لمن حاربهم، و ولی لمن والاهم و عدو لمن عاداهم
یا علی
مشکلی نیست؛ در مورد موضوع این گفتار که سخنانی گفته شده است، گفت و گو کنیم.
این گفتار در مورد نقد کوروش نیست که دوستان دارند در مورد وی سخن می گویند.
*****
رضا;511416 نوشت:
[=microsoft sans serif]با سلام جناب آبرنگ تمامی سخنان با سند و مدرک است
پس نادرستی در پیش نیست !!دقت داشته باشید
این گفتار در مورد دوگانگی سخنان کوروش و داریوش است؛ چرا شما در مورد نقد پادشاهی یا شخصیت کوروش سخن میگویید؟
نقل قول:
شما نقد علمی کردید , ما که ندیدیم ؟سخنانی فرمودید که بیشتر حکم داستان داشت
چشمان مبارک را اگر باز کنید، همهچیز دیده میشود.
نقل قول:
شما رژیم جمهوری اسلامی را زیر سوال بردید و توهین به مقدسات از جمله قرآن که تحریف شداست کردید بدون آنکه ذره ای از علم قرآن بهرمند باشید
در مورد تحریف قرآن را من در این گفتار سخنی نگفتهام؛ بلکه این کاربر «روح سبز» بودند که از گفتار «تحریف قرآن»، آن سخن را در اینجا بازگو کردند!
نقل قول:
جناب آبرنگ بزرگ نمائی نکنید بنده جواب کاربر دیگری را اشتباهی دادم و پستها را پاک کردم این در اصل قضیه دخلی ندارد! هیچ کدام از شما نه با سند و نه با مدرک سخن میگوید و بیشتر به حاشیه پردازی و داستان سرائی میپردازید
شما اجازهای نداشتید که سخنان وی را پاک کنید و اینرا مدیر اجرایی نیز بهتان گوشزد کرد.
نقل قول:
تنها کسی که نیش و کنایه میزند شما و چند تا کاربر دیگر هستید چرا که اگر با سند و منابع سخن بگوید علمی پیش میرویم اما با احساس که نمیشود جواب علمی داد و سخنانی را رد کرد بخاطر اینکه مورد قبول عده ای نیست
شما از همان ابتدا، پیش از آنکه ما بیایم و گفت و گو کنیم، گستاخی به کوروش را آغاز کردید که این نشان میدهد، به دنبال گفت و گو نیستید؛ بلکه به دنبال کُفت و کوب هستید و نتیجهی آنرا نیز دیدیم که یا کارت قرمز میدهید، یا سخنانی که برایتان سنگین است را پاک میکنید.
نقل قول:
الانم برای بر چندم متذکر میشویم اگه سخن علمی دارید با سند عنوان کنید میشنویم در غیر این صورت به بیراه نبرید که ما هوشیاریم
به نوشتهی دوم بنده که در این گفتار نوشته شده است نگاه کنید و آنرا نقد کنید.
نقل قول:
از این به بعد هم دوستان لطف کرده و اجازه دهند تاپیک مسیر خودش را طی کند و این گله گذاریها و داستانها سرائیها را در پیامهایی خصوصی دنبال کنند فراموش نکنید که خوشایند عده ای نیست که حقایق مشخص شود
شما هنوزم که هنوز است، باید پاسخگو باشید که چرا به بنده کارت قرمز دادهاید و چرا سخنان دوست گرامیمان را پاک کردهاید؟
اما شما نهتنها پشیمان نیستید، بلکه ...
*****
بن موسی;511450 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
اگر به فتوحات است،به چنگیز خان هم می شود افتخار کرد.
مهم این است که با فتح سرزمین های جدید،دین و حکومت الهی استقرار یابد.نه مانند کوروش که در استوانه اش از مردوک تجلیل می کند و می گوید سایر خدایان از این سرزمین رفته بودند و ...!این ها رفتار یک مصلح نیست.
البته همانگونه که فرمودهاید، کوروش مصلح بوده است؛ نه سلاخ! مصلح کسی است که با آرامی با مردم رفتار کند و ابتدا آنها را (همانند ابراهیم) تأیید کند و خدایشان را (همانند ابراهیم) بزرگ بداند و کمکم در نگرششان دگرگونی انجام دهد.
نقل قول:
بلکه حتی برخی می گویند این ها رفتار های یک مفسد هستند.
آن برخی، اگر از راه پیامبر و امامان سودی به آنان نرسد، حتی آنها را نیز رد میکنند.
با سلام
ببخشید شما حتی نمیدانید چه کسانی برای اولین با ر در تاریخ در مورد کوروش سخن گفته اند و منابع را نمیشناسید چون کار تاریخی انجام ندادید و این از سیاق نوشتاری شما مشهود است
سلام
والا جناب رضا این اولین باره که پاسخیاری می بینم که اینچنین نامربوط بحث می کند
شما به جای اینکه جواب پستهای ما را بدهید مرتب می گویید تو از تاریخ نمی دانی !!!!!!!!!!!!!!!!
اصلا شما فکر کنید من در تاریخ صفر صفرم
این چه ارتباطی دارد که جواب پستها را نامربوط بدهید
شما از همان ابتدا هیچ کدام از سوالاتی که پرسیدم جواب ندادید . چرا ؟
البته من و خوانندگان می دانند چرا
چون اگر می خواستید جواب دهید باید به حقیقت اعتراف می کردید
پس برای اینکه به حقیقت اعتراف نکنید
نه سوالها را جواب می دهید نه پستها را مربوط جواب می دهید
این مساله از دید خوانندگان هرگز پنهان نمی ماند
رضا;511416 نوشت:
بارها عنوان کرده ایم که باید شخصیت کوروش شاه به درستی نشان داده شود آنچه حقیقت است باید عنوان شود اما گویا خوشایند عده ای نیست ؟
ما هم مشتاق این هستیم شخصیت کوروش به درستی نشان داده شود
و این کاری نیست که شما می کنید شما فقط مواردی از تاریخ را که به مذاقتان خوش می اید بیان می کنید و مواردی را که مخالف عقایدتان است حذف می کنید
ایا با این روش می خواهید شخصیت کوروش را به درستی نشان دهید ؟!!!!!!!!!!!!!!!!
البته که این کار شما خوشایند یهودیها و غربیها می باشد
در پستهای بعدی نشان می دهم چطور در راستای اهداف انها گام بر می دارید
رضا;511416 نوشت:
در تاریخ و شناخت تاریخ و کار تاریخی داستان سرائی جائی ندارد دوست گرامی اسناد حرف اول را میزند آنهم سندهای اصلی یک محقق باید تحقیق کند و منابع را خوب بشناسد
نه با افسانه سرائی و دروغ که اینجا جائی ندارد
تا جایی که شما از تاریخ عنوان می کنید سند اصلی و قطعیست و اگر ما از تاریخ بیان کنیم می شود افسانه سرایی و دروغ !!!!!!!!! عجب !!!!!
امروز یکی از بزرگترین خیابانهای تلاویو به نام کوروش است.این هم به این معناست که آنها خود را مدیون ایران و کوروش میداند ، کوروش بود که یهودیان را از بند اسارت رهایی بخشید.
این دیگر چه حرف عجیبیست !!!!!!!!!!!!!!!!!
قبل از کوروش حضرت موسی هم یهودیان را از بند فرعون نجات داد
این که باید باعث افتخار باشد نجات یک قوم از اسارت و بندگی و در راستای کار پیامبران است
خادم ولایت;511584 نوشت:
آمریکا بارها گفته است با اسلام مشکلی ندارد اما در عمل میبینیم در شبکه های ماهواره ای اسلام هراسی ایجاد میکنند.
من فکر می کنم رفتار امریکا قسمتیش بخاطر رفتار تروریستهایی است که نام مسلمان بر خود دارند مثل طالبان و بن لادن
یا مسلمانهایی که الان دارند در سوریه سر همدیگر را می برند
یک عده به اسم مسلمان در دنیا تروریست هستند و ترورهای زیادی انجام می دهند
که از کسی پوشیده نیست
مثلا در پاکستان سنی های متعصب شیعیان را ترور می کنند انهم گروهی
خوب انها این مسائل را می بینند و اسلام و مسلمانها را تروریست می دانند
قبل از کوروش حضرت موسی هم یهودیان را از بند فرعون نجات داد
این که باید باعث افتخار باشد نجات یک قوم از اسارت و بندگی و در راستای کار پیامبران است
سرکار دل آرام بنده پیشنهاد میکنم تاریخ را ورقی بزنید.و ببینید چه کسی یهودیان را از بند مادها رها ساخت ، معبد اورشلیم را بازسازی کرد و چرا خشیار شاه به روم حمله کرد.تاریخ قابل انکار است.
دل ارام;512081 نوشت:
من فکر می کنم رفتار امریکا قسمتیش بخاطر رفتار تروریستهایی است که نام مسلمان بر خود دارند مثل طالبان و بن لادن
یا مسلمانهایی که الان دارند در سوریه سر همدیگر را می برند
یک عده به اسم مسلمان در دنیا تروریست هستند و ترورهای زیادی انجام می دهند
که از کسی پوشیده نیست
مثلا در پاکستان سنی های متعصب شیعیان را ترور می کنند انهم گروهی
خوب انها این مسائل را می بینند و اسلام و مسلمانها را تروریست می دانند
اینگونه سخن نگویید سرکار دل آرام.تمام دنیا میدانند که بلادن سگ حرف گوش کن اوامر آمریکا بود. و امروز القاعده هنوز سگ آمریکاست.
تکفیریانی که در سوریه سر میبرند که تحت حمایت آشکار آمریکاست.
گروه دیو بندیه که جندالله زیرشاخه او بود تابع اوامر آمریکاست و اعترافت ریگی هم مبنی بر حمایت کامل امریکا از اوست و زمانی که قصد داشت از امارات برای دیدن نماینده آمریکا برود در آسمان ایران دستگیر شد.
این گروه ها را خود امریکا درست کرده است تا به این وسیله اسلام هراسی راه بیاندازد.و تمام این جنایات تقصیر آمریکا و متحدانش است.
سلام علیکم،
دوستان عزیزم از هر دو طرف بحث، صحبت سر آمریکا و جنایتهایش و شیطان بزرگ بودنش (که بزرگترین نیرنگش این است که خود را مصلح وانمود کند و طرفدار دموکراسی و حقوق بشر: [=KFGQPC Uthman Taha Naskh]فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ ... [=KFGQPC Uthman Taha Naskh]وَ قَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ [الأعراف: ۲۱]) در این تاپیک مطرح نیست، صحبت از یهود که نه صهیونیسم هم اگر باشد به مقداری است که در این تاپیک به عنوان تحریفگر تاریخ ادعا شده است که باشند. یعنی جایی تناقض در متون تاریخی به نظر آمده است، استارتر محترم آن را بیان کردهاند و آن را مبنای بحث قرار دادهاند که این تناقض (اگر تناقض بودنش در پلهی اول مورد تأیید طرفین قرار بگیرد) نشانه از تحریف مسائل دارد که اگر اینطور باشد باید سندهای دو سخن نقل شده مورد بحث قرار گیرند که آیا قدمت تاریخی آنها قایل تأیید است یا مثلاً به جای ۲۵۰۰ سال مثلاً ۱۰۰۰ سال یا ۵۰۰ سال یا ۲۰۰ سال قدمت دارند. اینکه کوروش مصلح بوده یا سلاخ، یا اینکه او مؤمن بوده (مثل مثال برادرمان جناب آبرنگ در مورد حضرت ابراهیم علیهالسلام) یا کافر (که قصدش ترویج بتپرستی بوده یا لااقل آن را مباح میدانسته و اعتقاد داشته که عقیدهی هر کسی در جامعه محترم است --که اسلام خیلی با این نظر موافق نیست) بحثهای بعدی است. ابتدا بگذارید مشخص شود که اصلاً تناقضی در کار هست یا خیر، اگر نبود که هیچ ولی اگر بود بعد بحث سندی کنید، اگر سندها درست بودند آنوقت دوباره باید برگشت سعی کرد تناقض را رفع کرد و اگر سندها مخدوش بودند تازه میرسیم به بحث تحریف و اگر بحث تحریف درست بود آن وقت میرسیم به اینکه چه کس یا کسانی تحریف کردند و نیتشان از چنین کاری چه بوده است. شیطان پلید است ولی عالمی میگفت همین شیطان هم ممکن است در قیامت یقهی کسی را بگیرد که من بد کردم ولی دیگر هر غلطی کردی که زیر سر من نبود تو هر کاری میکردی لعنت به من میفرستادی! (البته این شوخی است احتمالاً ولی قابل تأمله!)
یا علی
البته همانگونه که فرمودهاید، کوروش مصلح بوده است؛ نه سلاخ!
عرض شد که چنین رفتار هایی در دین اسلام رفتار های یک مصلح نیست.آن هم وقتی آن مصلح در اوج قدرت است و می تواند به راحتی شرک را از آن سرزمین از بین ببرد.مانند حضرت محمد (ص) که در فتح مکه بت ها را از بین بردند.
آبـرنـگـ;511755 نوشت:
مصلح کسی است که با آرامی با مردم رفتار کند و ابتدا آنها را (همانند ابراهیم) تأیید کند و خدایشان را (همانند ابراهیم) بزرگ بداند و کمکم در نگرششان دگرگونی انجام دهد.
این قسمت از سخنان خود را مستند کنید و برایش دلیل بیاورید.به خصوص قسمت مربوط به حضرت ابراهیم (ع).
آبـرنـگـ;511755 نوشت:
آن برخی، اگر از راه پیامبر و امامان سودی به آنان نرسد، حتی آنها را نیز رد میکنند.
این چنین نیست.آیا همه مخالفین کوروش و کسانی که او را مفسد می دانند،انسان هایی هستند منافق که فقط دنبال کسب منفعت مادی از طریق دین هستند؟
اگر آن ها فقط دنبال منافع مادی خودشان هستند،با توجه به تصوری که مردم امروز ایران از کوروش دارند،آن ها می توانند با مدح کوروش نظر مردم را به سمت خود جذب کنند و به بسیاری از منافع مادی خود راحت تر برسند.
این که باید باعث افتخار باشد نجات یک قوم از اسارت و بندگی و در راستای کار پیامبران است
بنده قصد ندارم اعمال کوروش را برسی کنم. اما این سخن که کوروش عملش در راستای کار پیغمبران بود یک سخن اشتباه است.زیرا هرگز عمل کوروش در راستای فعالیت پیغمبران نبود.کوروش بت کده ها را نیز باز کرد که تمام پیغمبران به دنبال بستنش بودند.و......
عرض شد که چنین رفتار هایی در دین اسلام رفتار های یک مصلح نیست.آن هم وقتی آن مصلح در اوج قدرت است و می تواند به راحتی شرک را از آن سرزمین از بین ببرد.مانند حضرت محمد (ص) که در فتح مکه بت ها را از بین بردند.
البته باید دید که دین اسلام چنین چیزی را میگوید، یا دین مسلمانانی چنین چیزی را میگوید.
یک مصلح خردمند میاندیشد که در هر زمانی، چه کاری درست است. گیریم که کوروش بتهای ظاهری را میشکست؛ آیا مردم به راستی به یکتا پرستی روی میآوردند، یا بدتر، از یکتا پرستی نیز بیزار میشدند؟
فرزند کوروش، کبوجیه، گاو مقدس مصریان را کشت؛ آیا مصریان از دیدگاه خود برگشتند، یا برعکس، بیشتر به گاو احترام گذاشتند و از شاه ایران برگشتند؟
شکستن بت ظاهری سودی در بر ندارد؛ زیرا ساختن دوبارهی آن، کاری آسان است.
قرار نیست همه یک کار را انجام دهند؛ یوسف پیامبر در اوج قدرت، چرا بتپرستی را برانداز نکرد و گذاشت مردم بتپرستی کنند؟
تفاوت محمد و کوروش:
وی سالها برای شکستن بت، پیشزمینه ایجاد کرده بود ولی کوروش زمانی برای چنین کاری نداشت.
محمد از مردم مکه بود و مردم سالها بر وی شناخت داشتند؛ ولی کوروش، برای مردم بابل، بیگانه بود.
شرایط مردم آنزمان که نباید آنها را یکسان دانست؛ زیرا هم از دید فرهنگ و هم از دید زمان، با هم بسیار مفاوت بودند
و ...
نقل قول:
این قسمت از سخنان خود را مستند کنید و برایش دلیل بیاورید.به خصوص قسمت مربوط به حضرت ابراهیم (ع).
چون این سخن، پیوستگیای با موضوع این گفتار ندارد و من تنها به خاطر گستاخیهای شما که به کوروش کرده بودید در برابر شما سخن گفتم، به دنبال آوردن سند دقیق نمیروم (چون تفاوتی در بر ندارد و نگرش پیشفرض شما، دگرگون نمیشود)؛ اگرچه به آسانی میتوان رفت و داستان ابراهیم، در قرآن را خواند که وی، ابتدا به بتهای دیگران (ستاره و خورشید) کرنش میکند، سپس خورشید را، خدای بزرگ میخواند و او را نیز کرنش میکند.
نقل قول:
این چنین نیست.آیا همه مخالفین کوروش و کسانی که او را مفسد می دانند،انسان هایی هستند منافق که فقط دنبال کسب منفعت مادی از طریق دین هستند؟
اگر آن ها فقط دنبال منافع مادی خودشان هستند،با توجه به تصوری که مردم امروز ایران از کوروش دارند،آن ها می توانند با مدح کوروش نظر مردم را به سمت خود جذب کنند و به بسیاری از منافع مادی خود راحت تر برسند.
اگر آنها میتوانستند درست بیندیشند و درست رفتار کنند، این وضع فلاکتبار ایران نبود!
البته باید دید که دین اسلام چنین چیزی را میگوید، یا دین مسلمانانی چنین چیزی را میگوید.
ملاک این که اسلام چنین می گوید،سنت معصومین (ع) است.
آبـرنـگـ;512198 نوشت:
یک مصلح خردمند میاندیشد که در هر زمانی، چه کاری درست است. گیریم که کوروش بتهای ظاهری را میشکست؛ آیا مردم به راستی به یکتا پرستی روی میآوردند، یا بدتر، از یکتا پرستی نیز بیزار میشدند؟
حضرت ابراهیم (ع) وقتی بت ها را شکست،چند نفر به او ایمان آوردند؟
آبـرنـگـ;512198 نوشت:
فرزند کوروش، کبوجیه، گاو مقدس مصریان را کشت؛ آیا مصریان از دیدگاه خود برگشتند، یا برعکس، بیشتر به گاو احترام گذاشتند و از شاه ایران برگشتند؟
فعل فرزند کوروش حجت نیست.
آبـرنـگـ;512198 نوشت:
شکستن بت ظاهری سودی در بر ندارد؛ زیرا ساختن دوبارهی آن، کاری آسان است.
این عملی بود که توسط حضرت ابراهیم (ع) صورت گرفت.لذا قطعاً سود دارد.
آبـرنـگـ;512198 نوشت:
قرار نیست همه یک کار را انجام دهند؛ یوسف پیامبر در اوج قدرت، چرا بتپرستی را برانداز نکرد و گذاشت مردم بتپرستی کنند؟
حضرت یوسف (ع) در ابتدا قدرت نداشت و وقتی که در اوج قدرت بود،بت پرستی را برانداز کرد.
آبـرنـگـ;512198 نوشت:
تفاوت محمد و کوروش:
وی سالها برای شکستن بت، پیشزمینه ایجاد کرده بود ولی کوروش زمانی برای چنین کاری نداشت.
محمد از مردم مکه بود و مردم سالها بر وی شناخت داشتند؛ ولی کوروش، برای مردم بابل، بیگانه بود.
شرایط مردم آنزمان که نباید آنها را یکسان دانست؛ زیرا هم از دید فرهنگ و هم از دید زمان، با هم بسیار مفاوت بودند
و ...
هر چقدر هم که تفاوت ها زیاد باشد،دلیل بر تجلیل نمی شود.نهایتاً کوروش می توانست حرفی درباره بت ها نزند.نه این که از آن ها تجلیل کند.تجلیل از بت مشخصاً رفتار یک مصلح نیست.
آبـرنـگـ;512198 نوشت:
چون این سخن، پیوستگیای با موضوع این گفتار ندارد
سخن خودتان بوده است.
آبـرنـگـ;512198 نوشت:
و من تنها به خاطر گستاخیهای شما که به کوروش کرده بودید در برابر شما سخن گفتم،
با این طرز صحبت کردن های شما کاملاً آشنا هستم.
آبـرنـگـ;512198 نوشت:
به دنبال آوردن سند دقیق نمیروم
پس حرفتان بی اساس و بی سند خواهد بود.
آبـرنـگـ;512198 نوشت:
(چون تفاوتی در بر ندارد و نگرش پیشفرض شما، دگرگون نمیشود)؛
قطعاً نگرش بنده با چنین حرف ها و دلیل های ضعیفی دگرگون نمی شود.
آبـرنـگـ;512198 نوشت:
اگرچه به آسانی میتوان رفت و داستان ابراهیم، در قرآن را خواند که وی، ابتدا به بتهای دیگران (ستاره و خورشید) کرنش میکند، سپس خورشید را، خدای بزرگ میخواند و او را نیز کرنش میکند.
به یاد نمی آورم حتی یک نفر از مفسرین به نام چنین تفسیری از آن آیات خاص کرده باشد.این کرنشی که از آن حرف می زنید،کذب بستن به حضرت ابراهیم (ع) است.مشخصاً طبق این آیات کرنش را نمی شود استنباط کرد.لازم نمی بینم بر سر این با شما بحث کنم.
آبـرنـگـ;512198 نوشت:
اگر آنها میتوانستند درست بیندیشند و درست رفتار کنند، این وضع فلاکتبار ایران نبود!
وضع فلاکت بار ایران ناشی از کوروش گرایان است نه اسلام گرایان.:Cheshmak:
هر چقدر هم که تفاوت ها زیاد باشد،دلیل بر تجلیل نمی شود.نهایتاً کوروش می توانست حرفی درباره بت ها نزند.نه این که از آن ها تجلیل کند.تجلیل از بت مشخصاً رفتار یک مصلح نیست.
با سلام.
به نظر من این سیاه و سفید کردن و این صفر و یک نگاه کردن به مساله درست نیست. شما مفسد را در مقابل مصلح می آورید. ولی شاید بین آنها بینهایت درجه وجود داشته باشد.
کوروش در مقام پیامبری نبود. بلکه در مقام حاکم بود. باید مدیریت حکومت داری او را نقد کنید. نه اعتقادات او را با اعتقادات اسلامی بسنجید.
شاید کوروش مصلح به آن معنی که شما برای پیامبر اسلام معتقدید نباشد. ولی خادم که بود.
در جایی شنیدم سید حسن نصرالله بعد از سالها تلاش برای اینکه یکی از شهرها یا استان های لبنان را به عنوان استان شیعه نشین رسما ثبت کند بعد از موفقیت در این امر یک استاندار مسیحی را بر سر کار گذاشت. به او خرده گرفتند که این همه تلاش آن وقت یک استاندار مسیحی؟!!!
گفت یک مسیحی خادم بهتر از یک مسلمان خائن است.
اینکه در زمان هخامنشیان کارهای بسیار بزرگی انجام شده که اولین بار در تاریخ بشر اتفاق افتاده بود باعث افتخارماست. ما که خودمان نباید برویم دنبال نیمه های خالی تاریخمان. خوبی هایش را بگیریم و به جهان بشناسانیم تا جهان ما را به خاطر تاریخ درخشانمان تجلیل کند.
در این زمینه نه افراط و نه تفریط کار به جایی نمی برد.
و من الله توفیق
به نظر من این سیاه و سفید کردن و این صفر و یک نگاه کردن به مساله درست نیست. شما مفسد را در مقابل مصلح می آورید. ولی شاید بین آنها بینهایت درجه وجود داشته باشد.
این که بین مصلح و مفسد چندین درجه داشته باشیم،مشکلی ایجاد نمی کند.چون کسی که بت پرستی را در اوج قدرت از بین نمی برد،بیشتر به سمت مفسدی است تا مصلحی.
شریعت عقلانی;512216 نوشت:
کوروش در مقام پیامبری نبود. بلکه در مقام حاکم بود. باید مدیریت حکومت داری او را نقد کنید. نه اعتقادات او را با اعتقادات اسلامی بسنجید.
شاید کوروش مصلح به آن معنی که شما برای پیامبر اسلام معتقدید نباشد. ولی خادم که بود.
از نظر یک مسلمان،معیار خوبی و بدی افراد،اسلام است.یعنی هر عمل فرد که ضداسلامی بود،حال در هر موضوعی باشد این عمل (مانند حکومت داری)،نادرست و بد خواهد بود.
لذا ملاک این که فلان فرد حاکم خوبی بوده یا حاکم بدی،خوب حکومت داری و مدیریت کرده یا نه،همه این ها به اسلام بر می گردد و از بین بردن شرک در جهان هستی،یکی از بزرگترین اهدافی است که یک حکومت الهی به دنبال آن است.پس حکومت فقط اقتصاد نیست.حکومت فقط قدرت نظامی نیست.حکومت واقعی،حکومتی است که شرک و مسائل ضددینی را هم از بین ببرد.
لذا حاکمی که در اوج قدرت است و خودش را پادشاه جهان می نامد،ولی شرک را از بین نمی برد،سکوت نمی کند،تجلیل هم می کند و اقدامات حمایتی در خصوص بت ها انجام می دهد،از معیار های یک حاکم اسلامی کاملاً به دور است.
اما راجع به خادم بودن چنین حاکمی به نظر بنده اگر صحبت های جناب رضا را دنبال کنید در می یابید که خادم بودن کوروش،تصوری است که در بین عوام ایران جا افتاده است،ولی در حقیقت کوروش را نمی توان واقعاً یک خادم دانست.
شریعت عقلانی;512216 نوشت:
در جایی شنیدم سید حسن نصرالله بعد از سالها تلاش برای اینکه یکی از شهرها یا استان های لبنان را به عنوان استان شیعه نشین رسما ثبت کند بعد از موفقیت در این امر یک استاندار مسیحی را بر سر کار گذاشت. به او خرده گرفتند که این همه تلاش آن وقت یک استاندار مسیحی؟!!!
گفت یک مسیحی خادم بهتر از یک مسلمان خائن است.
این را انکار نمی کنیم که یک مسیحی ممکن است بتواند اهداف یک حکومت الهی را محقق سازد.ما هم نگفتیم کوروش چون مسلمان نبوده،پس هیچ.بلکه می گوییم رفتارش را بررسی می کنیم و می بینیم که با یک رفتار اسلامی در تضاد است.درباره مسیحی هم همینطور است.نمی گوییم چون مسیحی است پس هیچ.بلکه رفتارش می تواند مطابق معیار ها و ملاک های اسلامی باشد.
شریعت عقلانی;512216 نوشت:
اینکه در زمان هخامنشیان کارهای بسیار بزرگی انجام شده که اولین بار در تاریخ بشر اتفاق افتاده بود باعث افتخارماست.
این مسئله ای است که بار ها توسط مورخین به چالش کشیده شده است و در این خصوص به شما توصیه می کنم مطالب جناب رضا را مطالعه کنید.
شریعت عقلانی;512216 نوشت:
ما که خودمان نباید برویم دنبال نیمه های خالی تاریخمان. خوبی هایش را بگیریم و به جهان بشناسانیم تا جهان ما را به خاطر تاریخ درخشانمان تجلیل کند.
ابتدا باید درست را از نادرست تشخیص دهیم،سپس خوب و بد را تعیین کنیم.وقتی ما فلان واقعه تاریخی را که نادرست است،درست می پنداریم و آن را خوب می دانیم و به جهان عرض می کنیم،تجلیل جهان بی ارزش خواهد بود.زیرا این تجلیل به خاطر مطالب غیرحقیقی بوده است.
بحث ما در اینجا در درجه اول،درباره درست و نادرست است.اما بحث درباره شخصیت کوروش،بررسی خوب و بد است.ما برای مثال در اینجا فرض کرده ایم که منشور کوروش صحت تاریخی دارد.ولی این موضوع خودش قابل بررسی است و موضوع اصلی این تاپیک (که الان تاپیک از آن دور شده است) تعیین درست و نادرست است،نه تعیین خوب و بد افعال.
شریعت عقلانی;512216 نوشت:
در این زمینه نه افراط و نه تفریط کار به جایی نمی برد.
در خصوص افراط و تفریط بنده چندجا گفته ام که معیار افراط و تفریط دین است و اگر از نظر دین رفتار کوروش نادرست باشد،دیگر افراط و تفریط بی معنی است.در صورتی که بسیاری از مردم وقتی یک عقیده مذهبی می بینند که درمقابل عرف و باور های عوام موضع گرفته است،آن را مصداق افراط و تفریط می دانند.حال آن که ممکن است آن عقیده مصداق افراط و تفریط نباشد.
برای مثال عده ای ممکن است ننوشیدن مشروبات الکلی را مصداق افراط بدانند.این دلیل نمی شود که واقعاً افراط است.بلکه طبق نظر دین،ننوشیدن مشروبات الکلی واجب است.در اینجا هم باید طبق نظر دین اثبات شود که انتقاد کوروش افراط یا تفریط است،یا بررسی دقیق تاریخ مصداق افراط یا تفریط است.نه از نظر مردم و عوام الناس.
جناب رضا خوب دقت کنید که کار شما در راستای کار دشمنان ایران و کمک به انهاست
قسمتی از تلاش غربیها برای خراب کردن تاریخ ایران
اما انها نمی دانند که لازم نیست از این تلاشها بکنند چرا که تا وقتی ما کسانی مثل رضا را داریم احتیاج نیست انها
زحمت بکشند ما بیشتر از انها توانایی خراب کردن خودمان را داریم
دیلی تلگراف نوشت: «متخصصان آلمانی اکنون مصرانه در تلاشند تا سوء برداشتها از آنچه در اذهان در رابطه با کوروش و منشور برجای مانده از وی هک شده را کمرنگ کنند. "پروفسور ژوزف ویشفر"، روز گذشته منشور را با تمسخر یک "کتیبه تبلیغاتی" معرفی کرد و گفت: منشور در حال حاضر به یک سند مجلل بدل شده. باید گفت که کوروش تنها برای اینکه خود را پرهیزگار و درستکار معرفی کند دستور ساخت این استوانه را صادر کرد.
اما "جونا لندرینگ"، مورخ هلندی نگاهی دیگر به کوروش و منشور معروف وی دارد و میگوید: «تمامی آنچه در تاریخ در مورد کوروش، پادشاه هخامنشیان نقل شده دروغی بیش نیست؛ یک دسیسه تاریخی.» لندرینگ معتقد است که استفاده از نام و هویت کوروش کبیر تنها ابزار تبلیغاتی محمدرضا شاه پهلوی، آخرین پادشاه ایران بود. محمدرضا شاه با تبلیغاتی ساختگی از نام کوروش و استوانه برجای مانده از او تنها برای تثبیت حکومت پهلوی استفاده کرد و بس.
اما این فقط لندرینگ نیست که به آنچه تاکنون درباره نخستین پادشاه هخامنشیان نقل شده و یا حتی متن ترجمه شده بر روی منشور برجای مانده از وی، کوچکترین اعتقادی ندارد. "متیوس شولز"، مورخ آلمانی هم از جمله افرادی بود که در سال ۲۰۰۸ در مقالهای در مجله اشپیگل آلمان نوشت: خیرخواهی و سخاوتمندی که در تاریخ به کوروش کبیر نسبت داده شده، تنها یک شوخی فریبنده است. شولز افزود: «استوانهای که در حال حاضر از آن به عنوان نخستین سند حقوق بشر یاد میکنند و یک کپی از آن را به عنوان نماد حقوق بشر در سازمان ملل متحد قرار دادهاند چیزی جز یک نماد تبلیغاتی بیشرمانه نیست.» شولز در اشپیگل به این موضوع اشاره کرده است که حتی بعضی از خطوط میخی هک شده بر روی استوانه کوروش به درستی ترجمه نشدهاند. گزارش شولز در مجله اشپیگل گرچه سرو صداهای زیادی را ایجاد کرد اما انتقادهای بسیاری در همان دوره به وی وارد شد. اینکه او نه تاریخشناس است و نه ایرانشناس. بنابراین اینگونه بیپروا سخن گفتن در رابطه با یک چنین موضوعی نه درست و نه معتبر است.
"دی کویته ویله" گزارش خود در دیلی تلگراف را با این گفته پرفسور "هلند" اینگونه خاتمه داد: «علیرغم تمامی نقدهای مطرح شده در رابطه با منشور، مردم ایران حاضر به تغییر دیدگاه خود در مورد کوروش و منشور برجای ماده از وی نیستند. آنها کوروش را یک افتخار و غرور ملی میدانند. اما این نیز مانند خیلی چیزهای بیخود دیگری است که در مورد ایرانیان در ایران نقل میشود.»۳
استناد سخنان روت، وان در اسپک و کوهرت تفسیر و ترجمه برجای مانده از "گریسان" در سال ۱۹۷۷ از نبرد اوپیس(در کنار دجله) کوروش است؛ نبردی که کوروش در ده اکتبر ۵۳۹ در آن پیروز شد. گریسان معتقد است که پیروزی کوروش در این نبرد با تصرف غنایم فراوان و کشتار کسانی که مقاومت میکردند همراه بوده است و اینکه بعید به نظر میرسد که بابل بیمقاومت سقوط کرده باشد. ترجمه گریسان در سال ۲۰۰۷ میلادی از سوی پرفسور "ویلفرد جی لمبرت" در دانشگاه "بیرمنگام" انگلیس بازخوانی شد و مورد بررسی قرار گرفت. در همان زمان لمبرت رسما اعلام کرد که شاگرد او گریسان در ترجمه و تفسیر نبرد اوپیس مرتکب چندین اشتباه معنایی و زبانشناسی فاحش شده است. با این حال کوهرت ترجمه گریسان را نمونهای برای اثبات سخنان خود قرار داده و هرگونه سابقه درخشان در تاریخ کوروش کبیر را نادیده میگیرد. با تمام این اوصاف شاید بهتر است گفته شود که لمبرت با ترجمه صحیح خود از نبردی که کوروش در آن شهر بابل را فتح کرد، جایی برای اثبات ادعای این مورخان برجای باقی نخواهد گذاشت.۶ http://tarikhirani.ir/fa/files/15/bodyView/154/بررسی.دیدگاههای.اخیر.مورخین.غربی.درباره.کوروش.و.
حضرت ابراهیم (ع) وقتی بت ها را شکست،چند نفر به او ایمان آوردند؟
فعل فرزند کوروش حجت نیست.
دوباره آمدیم با سخنان ناپیوستهی شما که هرگاه کم میآورید، همچون گذشته چیزی میگویید که هرچه تلاش میکنیم، نمیتوانیم یک رابطهی منطقی با گفت و گو میانش برقرار کنیم!
گفته شد: «چرا کوروش بتها را نشکست» در پاسخ گفته شد: «اگر میشکست، نتیجهی عکس میداشت؛ همانند فرزندش» و در پاسخ میگویند: «کار کمبوجیه، حجت نیست!» (نه واقعا! این حرف چیه؟) خب اگر کوروش هم بتها را میشکست، نتیجهی عکس میداد و یک آدم خردمند، کاری را میکند که بیشترین بهره را داشته باشد.
بخواهیم اینگونه سخن بگوییم و کارهای اینان را با هم مقایسه کنیم، کار پیامبر اسلام نیز نمیتواند حجت باشد؛ زیرا این یک گفت و گوی فرادینی است و عصمت پیامبران را، تنها شیعهها باور دارند. اکنون گمان کنید من، زردشتی هستم:
ثابت کنید محمد پیامبر خدا بوده است.
ثابت کنید وی در زندگیاش گناهی انجام نداده است.
ثابت کنید وی همانند پادشاهان، به دنبال قدرتطلبی نبوده است.
ثابت کنید وی، به دنبال زنبارگی نبوده است (اگر بنا به آزادی سخن است که شما در مورد کوروش هرچه میخواهید، با ادبیات گستاخانه میگویید).
نقل قول:
حضرت یوسف (ع) در ابتدا قدرت نداشت و وقتی که در اوج قدرت بود،بت پرستی را برانداز کرد.
وی در ابتدای قدرتش، کاری به بتپرستان نداشت.
برنامهاش را هم ندیدهاید؟
نقل قول:
هر چقدر هم که تفاوت ها زیاد باشد،دلیل بر تجلیل نمی شود.نهایتاً کوروش می توانست حرفی درباره بت ها نزند.نه این که از آن ها تجلیل کند.تجلیل از بت مشخصاً رفتار یک مصلح نیست.
چرا ابراهیم پیامبر، از ستارگان و خورشید به نیکی یاد کرد و آنان را سجده کرد؟
نقل قول:
سخن خودتان بوده است.
این شما و آقای رضا بودید و هستید که گفتار را به بیراهه کشاندید و در مورد کوروش سخن گفتید! در حالی که موضوع گفتار، در مورد چیز دیگریست
آیا نمیبینید؟
نقل قول:
با این طرز صحبت کردن های شما کاملاً آشنا هستم.
بنده هم با گستاخیها و پارتی بازیهای شما توسط افراد والا مقامی که در این تارنما دارید، که به شدت پشتیبانیتان هم میکنند، آشنا هستم.
اسلامی که از آن دم میزنید، پارتی بازی را حرام میداند.
هنگامی که دارید گستاخی میکنید، انتظار دارید بهتان نشان افتخار دهند، یا اینکه تذکر دهند که گستاخی نکنید؟
نقل قول:
پس حرفتان بی اساس و بی سند خواهد بود.
سند: داستان ابراهیم در قرآن را بخوانید.
گفت و گویی که در آن گستاخی موج میزند، ارزشی ندارد که بخواهم برای آن مطالعه کنم و سند بیاورم.
نقل قول:
قطعاً نگرش بنده با چنین حرف ها و دلیل های ضعیفی دگرگون نمی شود.
من نیز به دنبال دگرگون شدن نگرش شما نیستم.
نقل قول:
به یاد نمی آورم حتی یک نفر از مفسرین به نام چنین تفسیری از آن آیات خاص کرده باشد.این کرنشی که از آن حرف می زنید،کذب بستن به حضرت ابراهیم (ع) است.مشخصاً طبق این آیات کرنش را نمی شود استنباط کرد.لازم نمی بینم بر سر این با شما بحث کنم.
اگر شما قرآن را نخواندهاید، بروید بخوانید، سپس در موردش گفت گو کنید چون همانگونه که گفتهاید، نیازی به گفت و گو ندارید؛ بلکه نیاز به خواندن و مطالعه کردن دارید.
سجده کردن ابراهیم به ستارگان، یک کار بسیار مشهور است؛ شگفتا که شما آگاهیتان در مورد قرآن، تا این اندازه پایین است!
نقل قول:
وضع فلاکت بار ایران ناشی از کوروش گرایان است نه اسلام گرایان.
فعلا این اسلامگرایان هستند که سکاندار ایران هستند؛ نه میانهروها.
چیزی بدین آشکاری را هم، نمیبینید؟
کوروشگرایان افراطی هم، تفاوتی با اسلامگرایان افراطی ندارند.
[="Microsoft Sans Serif"]از بزرگان این تارنما درخواست دارم که از گستاخیهایی که به شخصیتهای محبوب میشود، پیشگیری کنند و به افراد گستاخ تذکر دهند زیرا چنین کسانی، نه برای گفت و گو، بلکه برای خالی کردن عقدههای خود دست به چنین کارهایی میزنند و گرنه بحث علمی، چه جای اینکارهاست؟
width: 700
[/TD]
[TD="align: left"]حافظا علم و ادب ورز که در مجلس شاه
فرزند کوروش، کبوجیه، گاو مقدس مصریان را کشت؛ آیا مصریان از دیدگاه خود برگشتند، یا برعکس، بیشتر به گاو احترام گذاشتند و از شاه ایران برگشتند؟
عملی که برای رضای خدا نباشد جوابش عکس است.
آبـرنـگـ;512198 نوشت:
یوسف پیامبر در اوج قدرت، چرا بتپرستی را برانداز نکرد و گذاشت مردم بتپرستی کنند؟
یوسف اینکار را نکرد اما با دراید و قدرتی که درسیاست داشتند سرانجام ریشه بت پرستی را در آن زمان و ان مقطع از بین برد.یوسف با عملش باعث شد تا بت پرستی برچیده شود.اما در عین حال از همان ابتدا آشکارا گفت بت پرستی ایراد دارد و همیشه از معایب بت پرستی سخن گفت اما هیچگاه بت ها را تمجید نکرد و بتی را بزرگ نخواند.و این است سیره انبیاء الهی.
دوباره آمدیم با سخنان ناپیوستهی شما که هرگاه کم میآورید،
:khaneh:
آبـرنـگـ;512356 نوشت:
همچون گذشته چیزی میگویید که هرچه تلاش میکنیم، نمیتوانیم یک رابطهی منطقی با گفت و گو میانش برقرار کنیم!
گفته شد: «چرا کوروش بتها را نشکست» در پاسخ گفته شد: «اگر میشکست، نتیجهی عکس میداشت؛ همانند فرزندش» و در پاسخ میگویند: «کار کمبوجیه، حجت نیست!» (نه واقعا! این حرف چیه؟) خب اگر کوروش هم بتها را میشکست، نتیجهی عکس میداد و یک آدم خردمند، کاری را میکند که بیشترین بهره را داشته باشد.
بخواهیم اینگونه سخن بگوییم و کارهای اینان را با هم مقایسه کنیم، کار پیامبر اسلام نیز نمیتواند حجت باشد؛ زیرا این یک گفت و گوی فرادینی است و عصمت پیامبران را، تنها شیعهها باور دارند. اکنون گمان کنید من، زردشتی هستم:
ثابت کنید محمد پیامبر خدا بوده است.
ثابت کنید وی در زندگیاش گناهی انجام نداده است.
ثابت کنید وی همانند پادشاهان، به دنبال قدرتطلبی نبوده است.
ثابت کنید وی، به دنبال زنبارگی نبوده است (اگر بنا به آزادی سخن است که شما در مورد کوروش هرچه میخواهید، با ادبیات گستاخانه میگویید).
شما می توانید زرتشتی باشید.ولی چیزی که هست بنده مسلمان شیعه هستم و لذا ملاک برایم فعل،قول و تقریر معصومین (ع) است.
آبـرنـگـ;512356 نوشت:
وی در ابتدای قدرتش، کاری به بتپرستان نداشت.
حضرت یوسف (ع) همواره سعی می کرد با بت پرستان بجنگد.
آبـرنـگـ;512356 نوشت:
برنامهاش را هم ندیدهاید؟
منظورتان سریالش است؟
آبـرنـگـ;512356 نوشت:
چرا ابراهیم پیامبر، از ستارگان و خورشید به نیکی یاد کرد و آنان را سجده کرد؟
کذب محض به ابراهیم (ع).اولاً ابراهیم (ع) از آن ها به نیکی یاد نکرد و فقط در مقام احتجاج بود.کافی است آیات را بخوانید تا ببینید که اگر به قول شما ابراهیم (ع) از آن ها به نیکی یاد کرد (!) در آخر آیه گفت افول کنندگان را دوست ندارم که افول کننده همین ستاره و خورشیدی است که شما از آن یاد می کنید.یعنی این ها را دوست ندارم.واقعاً این تفاسیر را نمی دانم از کجا می آورید.ثانیاً سجده کردنش هم که دیگر بهتر است حرفی از آن نزنید.
آبـرنـگـ;512356 نوشت:
این شما و آقای رضا بودید و هستید که گفتار را به بیراهه کشاندید و در مورد کوروش سخن گفتید! در حالی که موضوع گفتار، در مورد چیز دیگریست
آیا نمیبینید؟
ابتدا شما و هم فکرانتان بودید که مسائل غیرمرتبط با تاپیک را مطرح کردید و ما هم فقط پاسخ شما را دادیم.
آبـرنـگـ;512356 نوشت:
بنده هم با گستاخیها و پارتی بازیهای شما توسط افراد والا مقامی که در این تارنما دارید، که به شدت پشتیبانیتان هم میکنند، آشنا هستم.
اسلامی که از آن دم میزنید، پارتی بازی را حرام میداند.
این ها صفات من نیستند.هر چقدر دوست دارید می توانید از این حرف ها بزنید.
آبـرنـگـ;512356 نوشت:
سند: داستان ابراهیم در قرآن را بخوانید.
آن را بار ها خوانده ام و کوچکترین ارتباطی میان سخن شما و آن آیات نمی بینم.
آبـرنـگـ;512356 نوشت:
گفت و گویی که در آن گستاخی موج میزند، ارزشی ندارد که بخواهم برای آن مطالعه کنم و سند بیاورم.
جواب برخی خاموشی است.
آبـرنـگـ;512356 نوشت:
من نیز به دنبال دگرگون شدن نگرش شما نیستم.
خوب است.الحمد لله.
آبـرنـگـ;512356 نوشت:
اگر شما قرآن را نخواندهاید، بروید بخوانید، سپس در موردش گفت گو کنید چون همانگونه که گفتهاید، نیازی به گفت و گو ندارید؛ بلکه نیاز به خواندن و مطالعه کردن دارید.
محض اطلاعتان بنده سال هاست به تحصیل در علوم دینی مشغول هستم.این شما هستید که با توجه به سن کمتان نیاز به مطالعه دارید.حداقل یک تفسیر درباره آن آیات بخوانید.
آبـرنـگـ;512356 نوشت:
سجده کردن ابراهیم به ستارگان، یک کار بسیار مشهور است؛ شگفتا که شما آگاهیتان در مورد قرآن، تا این اندازه پایین است!
مشهور است؟!!!!!!!!
شما هر چقدر می خواهید می توانید درباره آگاهی بنده سخن بگویید.با این حرف ها چیزی را جز آگاهی خودتان نشان نمی دهید.
آبـرنـگـ;512356 نوشت:
فعلا این اسلامگرایان هستند که سکاندار ایران هستند؛ نه میانهروها.
چیزی بدین آشکاری را هم، نمیبینید؟
کوروشگرایان افراطی هم، تفاوتی با اسلامگرایان افراطی ندارند.
اسلام گرایان از نظر اسلام میانه رو هستند.ولی از نظر امثال شما تندرو هستند.
سلام علیکم،
ان شاء الله این دیگر آخرین پست حقیر در این تاپیک است، از خیرخواهی خسته شدم کمکم،
به نظر شما وقتی حضرت اقا حفظهالله توهین به صحابی پیامبر و همسران پیامبر خدا صلاللهعلیهوآله را برای اتحاد شیعه و سنی واجب میدانند نظرشان در مورد اتحاد شیعه و شیعه چه باشد؟ حتماً میدانید که در اسلام جایگاه اتحاد جامعه از عدالت بالاتر است، نشان به آن نشان که حضرت علی علیهالسلام ۲۵ سال خانهنشین شدند و ظلمهای بسیار در جامعه را تحمل کردند که وحدت امت اسلامی حفظ شود. بحثهای اینچنینی چیزی بجز قهر و کینه بین محبین اهل بیت علیهمالسلام را ندارد. این کینهها و دشمنیها از این تاپیک شروع میشود و بعد به تاپیکهای دیگر هم کشیده میشود و آن وقت دیگر فقط این تاپیک نیست که مظلوم واقع میشود و به بیراهه میرود. شما را به خدا در این چند صفحه که کمتر از ثلث ان شاید مربوط به موضوع باشد هر پست اضافهای را پاک کنید، هر کس هم که هر چیز اضافهای گفت که خطر شعلهور شدن فضا را داشت از همفکر و غیرهمفکر به او تذکر دهند. یک نفر هم فداکاری کند برای تمامی مسائل مطرح شده در این بحثها (دشمنی صهیونیسم و اسلام یا ایران / وضعیت آمریکا و اسرائیل / شخصیت کوروش و سایر پادشاهان ایران باستان / بحث روی منابع تاریخی مورد قبول تشیع و ...) یک تاپیک جداگانه بزند و تاپیک مربوط به موضوعات بحرانی مانند شخصیت کوروش هم با حضور کارشناس تاریخ و اخلاق و قرآن انجام بگیرد و نهایت سختگیری برای پستهای نامربوط مشکوک به کار گرفته شود.
خود حقیر چند تا پست تا حالا اینجا زدم که یکیش هم فکر کنم مربوط نبوده، پس ان شاء الله اولین نفری هستم که دیگر حرفی نمیزنم اینجا.
یا علی
از بزرگان این تارنما درخواست دارم که از گستاخیهایی که به شخصیتهای محبوب میشود، پیشگیری کنند و به افراد گستاخ تذکر دهند زیرا چنین کسانی، نه برای گفت و گو، بلکه برای خالی کردن عقدههای خود دست به چنین کارهایی میزنند و گرنه بحث علمی، چه جای اینکارهاست؟
موافق هستم و اول از همه خود شما باید تذکر بگیرید:
آبـرنـگـ;508374 نوشت:
سخن گفتن در این گفتار، بیهوده است؛ زیرا حاکم کنونی ایران، از کوروشو ایران باستان دل خوشی ندارد؛ پس تاریخ نویسان زیادی پیدا میشوند که برای خودشیرینی، تاریخ را منحرف کنند.
آقای رضا!
آیا به یاد دارید که چند ماه پیش، در مورد آتشپرستی زردشتیان سخنی گفتید که: «هیچکجای گاتاها سخنی در مورد آتش پرستی پیدا نمیشود؟»
آیا به یاد دارید که در پاسختان چند نمونه خلاف سخنتان آورده شد؟ و آن سخنتان باعث شگفتی بنده شد که شمایی که گویا در مورد تاریخ دستی بر آتش دارید، چنان سخنی را برای فریب، یا از روی ناآگاهی گفتید و حتی سخنان خود را، همانند اینجا، مستند کردید!
میروید از نوشتارهایی استناد میکنید که هرکجای آن از کوروش به نیکی یاد شده است، آنرا تحریف شده میخوانید؛ و هرکجایش از او بد گفته است، آنرا درست میدانید؟
از کجا میدانید که جاهایی که بد گفته است، تحریف نشده است؟ میروید از نوشتارهایی استناد میکنید که در این رژیم نوشته یا ترجمه شده است؟ رژیمی که کوروش و دیگر پادشاهان را، همگی و بدون دلیل، گمراه میخواند؟ رژیمی که حتی نوشتار «شاهنامه» را به خاطر داشتن واژهی «شاه»، در دورهای تحریم کرده بود و نمیگذاشت چاپ شود؟
آبـرنـگـ;508393 نوشت:
***** شما در نوشتهی خود، به فردوسی پاکزاد، توهین کردهاید و وی را، دروغگوتر از دروغگویان کنونی و نژادپرستتر از نژادپرستان کنونی خواندهاید.
خواهشمند است یا نوشتهی خود را ویرایش کنید یا بنده به مدیران این تارنما گذارش میدهم که ببینم روی چه حسابی به چنین بزرگمردی توهین کردهاید.
آبـرنـگـ;508446 نوشت:
سپاس از شما که همانند دیگر پاسخیار گرامی که چندماه پیش نیز به بنده اخطار داده بود، اخطار دادی و از نیروی خود سواستفاده کردید!
آبـرنـگـ;508446 نوشت:
پس آن سخن شما، یا از روی ناآگاهی بوده است، یا برای مردمفریبی (اگر چیزی غیر از این است، بفرمایید).
آبـرنـگـ;508446 نوشت:
اگر شما از کارهای خود شرم دارید و بازگو کردن آنرا توهین میدانید، گناه ما چیست؟
آبـرنـگـ;508590 نوشت:
شما که به همه مغرض میگویید: مترجمان، تاریخنویسان و ...؛ بنده را هم مورد لطف قرار دهید.
آبـرنـگـ;508590 نوشت:
هنگامی که برخی از آیتاللههای ایران که خود را پیرو عدل و انصاف میدانند، در مورد ایران باستان سخنان کوچبینانه میگویند، باید انتظار چنین چیزی را داشت که گروهی هم از آنسوی بام بیفتند.
آبـرنـگـ;508590 نوشت:
چیز دیگری نماند که به یهود نسبت دهید؟
سوراخ شدن لایهی اوزون؟
سونامی ژاپن؟
برف سنگین در زمستان امسال؟
آبـرنـگـ;508595 نوشت:
شما ابتدا آمدهاید و بدون دلیل، به بنده کارت قرمز دادهاید؛ چون نمیتوانید پاسخ سخنان من را بدهید.
آبـرنـگـ;508595 نوشت:
درست شد همانند همان گفتار پیشین؛ شما میآیید سخنانی که یا از روی ناآگاهی و یا از روی مردمفریبی است، میزنید و چون بیشتر ما ایرانیان، تنپرور و بیسواد هستیم و باری به هرجهت هستیم نمیتوانیم پاسختان را بدهیم که اگر بدهیم، در پاسخ دادن میمانید.
آبـرنـگـ;508793 نوشت:
آیا میدانید که دلیل این گرایشها، بهخاطر اندیشهی بزرگان اسلامی در مورد ایران باستان است؟
آبـرنـگـ;508793 نوشت:
آنان میآیند و در مورد کوروش و دیگر پهلوانان، همانند شما توهین و گستاخی را در پی میگیرند و میگویند: «آنان طاغوتی بودند، بتپرست بودند و ...».
آبـرنـگـ;508793 نوشت:
سپس مردم در مورد کارهای پهلوانان ایران باستان آگاه میشوند و در مییابند که، نه! آن چیزی که در مورد آنان شنیدهایم، دروغ بوده و آنان مردمان خوبی بودهاند؛ سپس میروند از آنطرف بام میافتند؛ یعنی در اینطرف بام، رائفیپور گوش میدادند؛ سپس در آنطرف بام، برنامههای ماهوارهای را گوش میدهند که شخص نخستی، جهانستیزی در آدمی میانگیزاند و میگوید: «همهی جهان ضد ما هستند و آنان میخواهند چه و چه کنند!» و دومیها، اسلامستیزی را در وجود مردم رشد میدهند و مردم ما نیز در خواب هستند و همواره تحت تأثیر زبانبازی قرار میگیرند.
آبـرنـگـ;508793 نوشت:
همین کارها را کردهاید که مردم را از خود بریدهاید و روز به روز، بر دینزدگیشان میافزایید؛ اگر شیوهتان درست بود، این همه فضاحت در ایران به بار نمیآمد ولی گویا بازهم نمیخواهید عبرت بگیرید.
ویرایش:
آبـرنـگـ;509332 نوشت:
این بزرگان هستند که دارند مثبتبافی افراطی در مورد درست بودن خود و شیوههایشان میکنند و کسانی که مخالفت میکنند را، یهودی، وهابی، آمریکایی و ... میخوانند؛ چون خود را، قرآن ناطق میدانند!
آبـرنـگـ;509332 نوشت:
اگر نگاهی به تاریخ انداخته شود، دیده میشود که در جنگ با روسیه، این فقیهان بودند که محمدعلی شاه را به جنگ وادار کردند و هرچه سیاستمردان گفتند که میشود از این جنگ پیشگیری کرد و نیازی به اینهمه ستیز نیست، فقیهان (همانند اکنون) راهی جز خشونت و قهر را نمیپسندیدند و آن شد، که شد!
آبـرنـگـ;509332 نوشت:
منظورتان از خردمندان، خودتان است؟
آبـرنـگـ;509332 نوشت:
کدام سندها؟
من کِی خشمگین شدم؟ چرا ایتدا برای ترساندن من، کارت قرمز میدهید و سپس از نقد کردن سخنان من، طفره میروید؟
چرا شما سخنان گفته شدهی بنده را خط به خط (همانند خودم) نقد نمیکنید؟
آبـرنـگـ;509332 نوشت:
اینکه شما، کسی که مورد احترام میلیونها تن است را بدون سند درست، ستمگر میخوانید، نشان از ادب و نزاکت بیش از اندازهتان دارد که البته هنگامی که بزرگان نیز همانند شما سخن میگویند، انتظاری از شما زیردستان نیست.
آبـرنـگـ;510449 نوشت:
از دید من، ایشان هیچ تفاوتی با سخنرانهای افراطی و اسلامستیز ندارند و هردوی اینان زیانآور هستند و من نیز وظیفهی خود دانستم که بگویم سخنان چنین کسی را، با موشکافی بیشتری گوش دهند.
آبـرنـگـ;510449 نوشت:
بگردید و ببینید این بیاعتناییهایی که به فرهنگ ایران باستان، در این سی و چند سال شده است، چه زیانهای بزرگی به این کشور رسانده است.
بگردید ببینید که بهخاطر اینکه به زردشتیان سخت گرفته میشود، چقدرشان دارند از کشور بیرون میروند.
آبـرنـگـ;510449 نوشت:
نرود میخ آهنین در سنگ.
آبـرنـگـ;510794 نوشت:
آقای رضا؛ شما خود میآیید میگویید به حاشیه نپرداز، سپس خود به اندازهی دهتن، حاشیه پردازی میکنید؟
آبـرنـگـ;510794 نوشت:
موضوع این گفتار، در مورد دوگانگی گفتار داریوش و کوروش است که شما نتوانستید سخنان گفته شده را نقد کنید؛ چون نمیتوانید! دیگر سخنان شما، همه حاشیه و بازی با واژگان است که به آسانی میشود ردشان کرد؛
آبـرنـگـ;510794 نوشت:
سخنان پوچ، تنها نادانان را گمراه میکند؛ پس اگر کسی قرار است با این زبان بازیها گمراه شود، همان به که در گمراهی بماند.
آنچه نیاز بود، گفته شد و دیگر، هیچ.
آبـرنـگـ;511349 نوشت:
در گفت و گویی که ادب گفت و گو رعایت نمیشود و به شخصی که مورد احترام است گستاخی میشود، بیدلیل به کاربران کارت قرمز داده میشود، سخنان کاربران حذف میشود، طبیعی است که نمیشود بحث علمی کرد و آیا شمایی که میگویید بحث بکنیم تا آگاه شویم، پی به نادرستی سخنان ایشان (رضا) و اینکه نیمکاسهای زیر کاسهدارند، نبردهاید که میگویید:
آبـرنـگـ;511349 نوشت:
چرا بهجای نقد، از نیروی خود سواستفاده کردند و به من کارت قرمز دادند؟
چرا به من تهمت (قلم توهینآمیز داشتن) زدند و دلیل سخن خود را نگفتند؟
آبـرنـگـ;511349 نوشت:
سخن گفتن در ادامهی این گفت و بیهوده است؛ زیرا آنچه که نیاز بود گفته شد و تأثیری در نگرش شما نخواهد داشت.
تنها داریم به یکدیگر تهمت و نیش و کنایه میزنیم و این خوشایند من نیست.
آبـرنـگـ;511349 نوشت:
این شما بودید که بحث جناب «رائفیپور» را باز کردید وگرنه، بنده تنها به عنوان نمونه نام ایشان را آوردم؛ اکنون خود همانند پاسخیار توانمند و نیرومند این گفتار، که خود حاشیهپردازی میکند سپس دیگران را از اینکار نهی میکند، میگویید پیوستگیای به این گفتار ندارد؟
آبـرنـگـ;511349 نوشت:
کمکم نیش و کنایههای سخن شما رو به افزایش است و این ناخوشایند است.
آبـرنـگـ;511349 نوشت:
کسی کاری به کار شما ندارد که چهکسی بیشتر به درد شما میخورد چون دیدگاه شما، اهمیتی ندارد که بخواهید با این نیش و کنایهها، بزرگی کوروش را تعیین کنید.
آبـرنـگـ;511349 نوشت:
خرسندم که شیوههای کسانی که از کوروش بیشتر به دردتان میخورد را بهکار بستهاید و سخن بنده در یک گفتار دیگر که موضوعی متفاوت دارد، سخنهای پس و پیشش را بریدهاید و آوردهاید آنرا به اینگفتار پیوست دادهاید؛ به راستی که وی بیشتر از کوروش به درد شماها میخورد.
آبـرنـگـ;511349 نوشت:
آنقدر این کار شما کودکانهاست که نیازی نمیبینم در اینمورد از خود چیزی بگویم، زیرا با یک جستوجوی ساده میتوان دریافت که آیا مخالف اسلام هستم، یا نه.
آبـرنـگـ;511755 نوشت:
چشمان مبارک را اگر باز کنید، همهچیز دیده میشود.
آبـرنـگـ;511755 نوشت:
شما از همان ابتدا، پیش از آنکه ما بیایم و گفت و گو کنیم، گستاخی به کوروش را آغاز کردید که این نشان میدهد، به دنبال گفت و گو نیستید؛ بلکه به دنبال کُفت و کوب هستید و نتیجهی آنرا نیز دیدیم که یا کارت قرمز میدهید، یا سخنانی که برایتان سنگین است را پاک میکنید.
آبـرنـگـ;511755 نوشت:
شما هنوزم که هنوز است، باید پاسخگو باشید که چرا به بنده کارت قرمز دادهاید و چرا سخنان دوست گرامیمان را پاک کردهاید؟
اما شما نهتنها پشیمان نیستید، بلکه ...
آبـرنـگـ;512356 نوشت:
دوباره آمدیم با سخنان ناپیوستهی شما که هرگاه کم میآورید، همچون گذشته چیزی میگویید که هرچه تلاش میکنیم، نمیتوانیم یک رابطهی منطقی با گفت و گو میانش برقرار کنیم!
آبـرنـگـ;512356 نوشت:
اگر شما قرآن را نخواندهاید، بروید بخوانید، سپس در موردش گفت گو کنید چون همانگونه که گفتهاید، نیازی به گفت و گو ندارید؛ بلکه نیاز به خواندن و مطالعه کردن دارید.
آبـرنـگـ;512356 نوشت:
گفت و گویی که در آن گستاخی موج میزند، ارزشی ندارد که بخواهم برای آن مطالعه کنم و سند بیاورم.
آبـرنـگـ;512356 نوشت:
بنده هم با گستاخیها و پارتی بازیهای شما توسط افراد والا مقامی که در این تارنما دارید، که به شدت پشتیبانیتان هم میکنند، آشنا هستم.
اسلامی که از آن دم میزنید، پارتی بازی را حرام میداند.
هنگامی که دارید گستاخی میکنید، انتظار دارید بهتان نشان افتخار دهند، یا اینکه تذکر دهند که گستاخی نکنید؟
آبـرنـگـ;512356 نوشت:
این شما و آقای رضا بودید و هستید که گفتار را به بیراهه کشاندید و در مورد کوروش سخن گفتید! در حالی که موضوع گفتار، در مورد چیز دیگریست
شدیداً تقاضای رسیدگی دارم.زیرا پیش از این پست های خلاف ایشان را گزارش کردم،ولی رسیدگی ای ندیدم (شاید شده باشد و بنده ندیده باشم). بدترین ادعایی را هم که مطرح کردید،سجده ابراهیم (ع) به ستارگان بود.
با سلام
دوستان لطف کرده مراقب کاربرهای که با هوچیگری و داستان سرائی و افسانه پردازی در مورد کوروش شاه میخواهند تاپیک را منحرف کنند باشید
لطف کرده و در مورد شخصیت واقعی کوروش با منبع و اسناد سخن بگوید که خیلی از دوستان که به تاپیک مراجعه میکنند نتیجه بگیرند
متاسفانه پستها ی خوب و پر با ر در بین سخنان صد من یه غاز بعضیها گم میشود ,و بنظر بنده برای برای گفتگو و مناظره باید به دانستههای شخص مقابل توجه کرد عده ای کوچکترین شناختی از تاریخ ندارند و بیشتر با حاشیه پردازی و سخنان بیهوده میپردازند دقت بفرماید !
دل ارام;512241 نوشت:
سلام
جناب رضا خوب دقت کنید که کار شما در راستای کار دشمنان ایران و کمک به انهاست
دشمن یا بدخواه ایران و فرهنگ ایران کیست؟ کسانی که شاهپرستی را معادل با ایرانپرستی جا میزنند، به هر جعلی در اسناد تاریخی و حتی تحریف شاهنامه فردوسی دست مییازند تا چهره ظلم شاهان را سفید کنند، و جز شعارهای سطحی تن به انجام کار مفیدی برای کشور و مردم خود نمیدهند؛ یا کسانی که ظلمهای پادشاهان را به عنوان تجربههای تاریخی و همدردی با مردم ستمکشیده بازگو میکنند و در کنار آن، عمر خود را برای ایران و فرهنگ ایران گذاشتهاند؟ اگر گروه دوم دشمنان و بدخواهان ایران باشند، پس میباید فردوسی را در رأس همه آنان قلمداد کرد؛ چرا که در هیچ منبع تاریخی به اندازه شاهنامه فردوسی از ظلم پادشاهان ایران سخن نرفته است.:Sham:
براستی که عوامفریبی باید تا چه میزان رسیده باشد که با بهرهبرداری از احساسات میهندوستانه مردم، شاهپرستی و وطنپرستی/ میهندوستی را معادل با یکدیگر جا بزنند و بلاهت باید تا چه اندازه اوج گرفته باشد که چنین خدعهای را باور کنند.
با تشکر
اما تعدادی از این قتلعامها (همچون قتلعامهای کورش هخامنشی) به اندازهای گسترده و سهمگین و سراسری بوده است که تبدیل به نسلکشی شدهاند.
اگر بخواهیم از روی توجیه یا سادهانگاری، دادههای تاریخی از اجرای نسلکشی را اعتمادناپذیر و غرضورزانه بدانیم، دستکم در دو مورد از آنها جای هیچ چون و چرایی نیست؛ چرا که این دو نمونه از نسلکشی و جنایت در حق بشریت، گزارشی اول شخص است که در کتیبههای بازمانده از آنان ثبت شده است. یعنی اقدامکننده به نسلکشی، علاوه بر اینکه از زبان خود چنین واقعهای را با افتخار شرح داده و بر آن صحه گذارده است، که آن وقایع را در کتیبههایی ثبت کرده است. در نتیجه و برخلاف متون تاریخی، این گزارشها دچار تحریف و بازنویسیهای احتمالی و مکرر نشدهاند و نمیتوان آنها را بیاساس یا اتهام دانست.
نخستین روایت مستند به منبع دست اول، کتیبه داریوش بزرگ در بیستون است.
کتیبهای که سندی ممتاز از جنایت در حق بشریت و یک نسلکشی تمامعیار در سراسر سرزمینهای تحت حاکمیت هخامنشیان بوده است. داریوش در تحریر بابلی و نسخه آرامی کتیبه خود، مجموعاً از قتلعام ۱۲۰٫۰۰۰ نفر یاد میکند. کسانی که جرمشان تلاش برای رهایی از سلطه هخامنشیان و یا نپرستیدن اهورامزدا بوده است.
او مادها را با کشتار ۳۸٫۰۰۰ نفر سرکوب میکند، عده زیادی از سکاییان را «آنگونه که میلش بوده است» و به جرم نپرستیدن اهورامزدا قتلعام میکند، پارسیان را با کشتار ۴۰٫۰۰۰ نفر منکوب میسازد، اسرای بابلی را بطور دستهجمعی در آب رودخانه خفه میکند، عدهای را در تختجمشید بر روی تیرهای تیز مینشاند و تیر در ماتحت آنان فرو میکند، و عده بیشمار دیگری را به دست شکنجههای مرگبار که عبارت بوده از بریدن بینی، بریدن گوش، از حدقه در آوردن چشم، به زنجیر کشیدن، آویزان کردن از دروازههای شهر میسپارد.
دومین روایت مستند به منابع دست اول،کتیبه موبد کرتیر (بنیانگذار دین زرتشتی) بر بدنه کعبه زرتشت در نقشرستم است. او در این کتیبه مهم ساسانی از قتلعام عمومی تمامی پیروان ادیان غیرزرتشتی در سراسر ایرانشهر یاد کرده است.
به گفته خودش: «شهر به شهر و جای به جای». قتلعامهایی که با تخریب نیایشگاهها و تبدیل آنها به آتشکده همراه بوده است.
آرتور کریستنسن نقل کرده که فقط در یک نوبت در سال ۳۶۲ میلادی، تعداد ۱۲٫۰۰۰ تن از ایرانیان مسیحی به روش شکنجه موسوم به «نُه مرگ» قتلعام شدند (بنگرید به: «شکنجههای زرتشتی»).
قساوت بیپایان او در یک نسلکشی عظیم دینی موجب روی آوردن اجباری بسیاری از مردم به دین زرتشتی شده است تا فقط حق زندگی کردن و زنده ماندن داشته باشند.
کسانی که در قبال این نسلکشیها سکوت میکنند، آنها را نادیده میگیرند و یا با لطائفالحیلی توجیهشان میکنند، یا در حال حمایت از این اعمال هستند و یا منتظر فرصتی برای تکرار آن.:Sham:
برای آگاهی بیشتر بنگرید به منابع معرفی شده در زیر هر یک از لینکها.
والا جناب رضا این اولین باره که پاسخیاری می بینم که اینچنین نامربوط بحث می کند
شما به جای اینکه جواب پستهای ما را بدهید مرتب می گویید تو از تاریخ نمی دانی !!!!!!!!!!!!!!!!
اصلا شما فکر کنید من در تاریخ صفر صفرم
این چه ارتباطی دارد که جواب پستها را نامربوط بدهید
شما از همان ابتدا هیچ کدام از سوالاتی که پرسیدم جواب ندادید . چرا ؟
البته من و خوانندگان می دانند چرا
چون اگر می خواستید جواب دهید باید به حقیقت اعتراف می کردید
پس برای اینکه به حقیقت اعتراف نکنید
نه سوالها را جواب می دهید نه پستها را مربوط جواب می دهید
این مساله از دید خوانندگان هرگز پنهان نمی ماند
ما هم مشتاق این هستیم شخصیت کوروش به درستی نشان داده شود
و این کاری نیست که شما می کنید شما فقط مواردی از تاریخ را که به مذاقتان خوش می اید بیان می کنید و مواردی را که مخالف عقایدتان است حذف می کنید
ایا با این روش می خواهید شخصیت کوروش را به درستی نشان دهید ؟!!!!!!!!!!!!!!!!
البته که این کار شما خوشایند یهودیها و غربیها می باشد
در پستهای بعدی نشان می دهم چطور در راستای اهداف انها گام بر می دارید
تا جایی که شما از تاریخ عنوان می کنید سند اصلی و قطعیست و اگر ما از تاریخ بیان کنیم می شود افسانه سرایی و دروغ !!!!!!!!! عجب !!!!!
با سلام
نگران نباشد گفته ایم که ما هوشیاریم شما لطف کرده و به دوستان اسناد را نشان دهید
خیلی خوش حال میشدیم که گفتار خود را سندی میکردید در مورد کوروش شاه تا ما هم بتوانیم این افتخارات را ببینیم
[h=4]کورش هخامنشی در منابع ایرانی[/h][h=5]۱- کورش هخامنشی در متون اوستایی[/h]نام کورش در متون اوستایی (اعم از یسناها، یشتها، ویسپرد، وندیداد و خردهاوستا) نیامده است.
[h=5]۲- کورش هخامنشی در متون شرق ایرانی[/h]نام کورش در متون شرق ایرانی (اعم از سغدی، بلخی، خوارزمی، سکایی و جز آنها) نیامده است.
[h=5]۳- کورش هخامنشی در متون فارسی باستان[/h]در متون فارسی باستان هخامنشی اطلاعاتی باره کورش وجود ندارد، اما در دو جا نام او به شکلهای زیر آمده است. یکبار در کتیبههای کوتاه و مکرر مشهد مادرسلیمان (پاسارگاد احتمالی): «من کورش، شاه هخامنشی»؛ و دیگری در کتیبه داریوش در بیستون که کمبوجیه و بردیا پسران کورش معرفی شدهاند: «پسر کورش به نام کمبوجیه از دودمان ما در اینجا شاه بود»، «مغ گئومات به دروغ چنین میگفت که من بردیا پسر کورش هستم»، «وَهیَزداتَه به دروغ چنین میگفت که من بردیا پسر کورش هستم».
[h=5]۴- کورش هخامنشی در متون پهلوی اشکانی[/h]نام کورش در متون پهلوی اشکانی (پارتی) نیامده است.
[h=5]۵- کورش هخامنشی در متون پهلوی ساسانی[/h]نام کورش در متون پهلوی ساسانی (اعم از کتیبهها و کتابها) نیامده است.
[h=5]۶- کورش هخامنشی در متون مانوی[/h]نام کورش در متون مانوی نیامده است.
[h=5]۷- کورش هخامنشی در متون فارسی[/h][h=6]الف) کورش هخامنشی در شاهنامه فردوسی[/h]نام کورش در شاهنامه فردوسی نیامده است. [h=6]ب) کورش هخامنشی در شعر و ادبیات فارسی[/h]نام کورش در شعر و ادبیات فارسی نیامده است. [h=6]ج) کورش هخامنشی در تاریخنامههای ایرانی[/h]نام کورش چند بار به شکلهای کورش، قورش، قورس همراه با شرح مختصری از او در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی، تاریخ پادشاهان و پیامبران حمزه اصفهانی و چند متن دیگر آمده که بازتاب و تلخیصی از کتاب تورات یهودیان است. تفصیل این روایتها را در بخش بعدی که به «بررسی نام و شرح حال کورش هخامنشی در منابع عبرانی» اختصاص خواهد داشت، دنبال میکنیم. حمزه اصفهانی نام کورش را یک نام عبرانی یهودی میداند. این همه آنچه بود که در متون ایرانی در باره کورش آمده است. سکوت منابع ایرانی در قبال نام کورش نشان میدهد که ایرانیان با اینکه اندکی با نام او آشنا بودهاند، اما کورش در بهترین حالت شخصیتی ناچیز بوده است که ایرانیان برای او اهمیتی قائل نبودهاند.
مراقب کاربرهای که با هوچیگری و داستان سرائی و افسانه پردازی در مورد کوروش شاه میخواهند تاپیک را منحرف کنند باشید
سلام
جناب رضا اتهام نزنید اگر منظورتان من هستم لطف کنید داستانها و افسانه هایی را که من سراییدم اینجا قرار دهید تا حرفتان مستند شود
وگرنه تهمت نزنید
رضا;512424 نوشت:
متاسفانه پستها ی خوب و پر با ر در بین سخنان صد من یه غاز بعضیها گم میشود ,و بنظر بنده برای برای گفتگو و مناظره باید به دانستههای شخص مقابل توجه کرد
لطف کرده از توهین هم دست برداریید
رضا;512424 نوشت:
عده ای کوچکترین شناختی از تاریخ ندارند و بیشتر با حاشیه پردازی و سخنان بیهوده میپردازند دقت بفرماید !
لطف کرده از علم غیب هم دست بردارید
باور کنید اگر تهمت نزنید و توهین نکنید حرفهایتان بیشتر مقبول می افتد
شما اگر به حرفهایتان اعتقاد دارید نیازی به تهمت و توهین نیست
منطقی و با احترام بحث کنید تا خداپسندانه باشد
رضا;512424 نوشت:
دشمن یا بدخواه ایران و فرهنگ ایران کیست؟
کسانی که شاهپرستی را معادل با ایرانپرستی جا میزنند،
جناب فکرتان را از پیش داوری خالی کنید
از نظر حقیر نه شاه پرستی خوبه نه میهن پرستی
پرستش فقط مخصوص خداست
اگر ما سخنی می گوییم نه اینکه علاقه به کوروش داشته باشیم نه میهن در حد پرستش
این حقیر اگر سخنان تند و ناعادلانه شما را نمی دیدم هرگز وارد بحث نمی شدم
و بحث من فقط برای افراط گرایی شما شروع شد
چچون دیدم واقعا بی طرفانه بحث نمی کنید
این همه از بدی کوروش نوشتید
ایا یک بار هم از تخت جمشید که میراث تمدن جهانی می باشد نام بردید ؟
و ایا اقرار کردید که ساخت چنین بناهای عظیمی در 2500 سال پیش نشانه پیشرفت و تمدن پیشرفته مردم
در ان زمان بوده
رضا;512424 نوشت:
یا کسانی که ظلمهای پادشاهان را به عنوان تجربههای تاریخی و همدردی با مردم ستمکشیده بازگو میکنند و در کنار آن، عمر خود را برای ایران و فرهنگ ایران گذاشتهاند؟
شما اگر واقعا در پی بازگو کردن ظلم پادشاهان هستید از ظلم شاهان قاجار چقدر گفته اید ؟ انها که نصف وطن و خاک ایران را به بیگانگان
بخشیدند ؟
چرا همش گیر به کوروش داده اید
ایا کوروش تنها پادشاه ایران بوده است ؟
رضا;512424 نوشت:
اگر گروه دوم دشمنان و بدخواهان ایران باشند، پس میباید فردوسی را در رأس همه آنان قلمداد کرد؛ چرا که در هیچ منبع تاریخی به اندازه شاهنامه فردوسی از ظلم پادشاهان ایران سخن نرفته است.
جناب مسائل را قاطی نکنید
پروین اعتصامی هم از ظلم پادشاهان سخن گفته
ایا از ظلم کوروش هم سخن رفته ؟
سخن اینجا درباره کوروش است
چرا تاپیک را منحرف می کنید
رضا;512424 نوشت:
براستی که عوامفریبی باید تا چه میزان رسیده باشد که با بهرهبرداری از احساسات میهندوستانه مردم، شاهپرستی و وطنپرستی/ میهندوستی را معادل با یکدیگر جا بزنند و بلاهت باید تا چه اندازه اوج گرفته باشد که چنین خدعهای را باور کنند.
جناب
اینگونه سخن گفتن تند شما نشان از بدبینی شدید شما دارد
شما از اول هم به جای اینکه پستها را جواب دهید شروع به تهمت زدن و توهین کردن کردید
مدیران محترم سایت لطفا رسیدگی فرمایید
چرا باید یک نفر در مقام پاسخ یار جز تهمت و توهین جوابی دیگر نداشته باشد ؟
ابتدا خدا، و سپس جناب معصومی را سپاس میگوییم که این شکلکها را گذاشتند تا شما در زمانی که سخنی ندارید، برای تسکین خود، آنها را بگذارید.
پیشنهاد میکنیم شما نیز همچون پاسخیار توانمند این گفتار، آقای رضا، پشت هم به ما کارت قرمز بدهید (دلیل هم مهم نیست) شما که ماشالله زورتان زیاد است و پشتیبانی میشوید.
نقل قول:
شما می توانید زرتشتی باشید.ولی چیزی که هست بنده مسلمان شیعه هستم و لذا ملاک برایم فعل،قول و تقریر معصومین (ع) است.
بازهم نتوانستید پاسخی بدهید و اینگونه پاسخ دادید؟ پس بروید در گفتارهای دینی سخن بگویید نه این گفتار که موضوعی فرادینی دارد.
نقل قول:
کذب محض به ابراهیم (ع).اولاً ابراهیم (ع) از آن ها به نیکی یاد نکرد و فقط در مقام احتجاج بود.کافی است آیات را بخوانید تا ببینید که اگر به قول شما ابراهیم (ع) از آن ها به نیکی یاد کرد (!) در آخر آیه گفت افول کنندگان را دوست ندارم که افول کننده همین ستاره و خورشیدی است که شما از آن یاد می کنید.یعنی این ها را دوست ندارم.
(انعام/76): «و چون شب سایه گسترد، ستارهای دید؛ گفت: این پروردگار من است ...»
اینکه پس از آن میگوید: «من نابود شدگان را دوست نمیدارم»، آیا ابراهیم، تاکنون ستارهها را در شب ندیده بود که ببیند آنها در روز نابود میشوند؟
پس منظورش چیز دیگری بود است و آن، همان کاری است که کوروش کرد؛ که ابتدا برای نزدیکشدن به مردم، خدایان آنها را میپذیرد و آنرا خدای خود مینامد (=به نیکی یاد میکند) و سپس ...
نقل قول:
واقعاً این تفاسیر را نمی دانم از کجا می آورید.ثانیاً سجده کردنش هم که دیگر بهتر است حرفی از آن نزنید.
هنگامی که شب فرارسید و ابراهیم گفت: «این ستارگان پروردگار من هستند» پس از آن، از آنها عکس یادگاری گرفت، یا آغاز به پرستیدنشان تا بامداد گرفت؟
پرستیدن هم با سجده کردن همراه است(این را میدانید، یا با سند برایتان نشان دهم؟).
نقل قول:
ابتدا شما و هم فکرانتان بودید که مسائل غیرمرتبط با تاپیک را مطرح کردید و ما هم فقط پاسخ شما را دادیم.
ابتدا نوشتههای گفتار را بخوانید، سپس در موردش گفت و گو کنید.
بروید ببینید این چه کسی بود که برای نخستین بار، آمد از کوروش سخن گفت.
نقل قول:
این ها صفات من نیستند.هر چقدر دوست دارید می توانید از این حرف ها بزنید.
بر منکرش، رحمت.
نقل قول:
آن را بار ها خوانده ام و کوچکترین ارتباطی میان سخن شما و آن آیات نمی بینم.
(انعام/78): «پس هنگامی که خورشید را دید، گفت این پروردگار من است؛این بزرگتر است ...»
همچون کوروش که خدا بابلیان را بزرگ خوانده است؛ و اینها دلیل روانشناسی دارد.
نقل قول:
جواب برخی خاموشی است.
اگر بنده هم زور و بازوی شما را در این تارنما میداشتم، به خاطر همین سخنتان، کاری میکردم اخراج شوید؛ ولی چه کنم که ...
اما این سخن را همچون چماغی میکنم بر سرتان و تا هستید، اینسخن را بارها خواهید دید و از گفتهی خود، پشیمان خواهید شد.
نقل قول:
محض اطلاعتان بنده سال هاست به تحصیل در علوم دینی مشغول هستم.این شما هستید که با توجه به سن کمتان نیاز به مطالعه دارید.حداقل یک تفسیر درباره آن آیات بخوانید.
سن و سال تقویمی مهم نیست؛ بلکه بزرگی خرد مهم است:
width: 700
[/TD]
[TD="align: left"]پیر، پیر عقل باشد ای پسر
[/TD]
[TD]نه سپیدی موی، اندر ریش و سر
شما بروید قرآن را بخوانید و ببینید که آیا ابراهیم ستارگان را خدای خود دانسته است، یا نه؛ آیا آنها را پرستیده است، یا نه.
آنزمانی که شما به «نساجی» میگفتید «ننه تاجی» من با بزرگتر از شما بحث میکردم.
نقل قول:
مشهور است؟!!!!!!!!
البته نه برای شما.
نقل قول:
اسلام گرایان از نظر اسلام میانه رو هستند.ولی از نظر امثال شما تندرو هستند.
آخر چرا اینقدر سخن را میپیچانی؟
ابتدا گفتم: «اگر آنها درست میاندیشیدند، که این وضع فلاکتبار ایران نمیبود» سپس گفتید: «وضع خراب ایران، بهخاطر کوروش گرایان است» سپس من نیز گفتم: «این اسلامگرایان هستند که سکاندار ایران هستند؛ نه کوروش گرایان(پس وضع فلاکتبار، از نادرستی اندیشهی آنان است)» اکنون این سخن شما، چه پیوستگیای دارد، خدا میداند.
آیا میانهروی از دیدگاه اسلام، این است که شرایط کشوری اینگونه باشد؟
چه اسلام نابی (=اسلام مسلمانی).
إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَکَذَلِکَ یَفْعَلُونَ پادشاهان به محض ورود به یک آبادی آنجا را به فساد کشیده و عزیزان را ذلیل می کنند. کار آنها همواره چنین است! سوره نمل آیه 34
البته تخت جمشيد، يك اثر معمارى است؛ انسان، اثر معمارى را تحسين مىكند و چون متعلّق به ما و مال ايرانيهاست، به آن افتخار هم مىكند؛ اما اين غير از آن است كه ما دلها و ذهنها و جانهاى مردم را متوجّه به نقطهاى كنيم كه در آن خبرى از معنويت نيست، بلكه نشانه طاغوتيگرى است! در همان ساختمانها كه امروز بعد از گذشت يكى دو هزار سال، ويران است، زمانى به مناسبت همين روز نوروز، خدا مىداند كه چقدر بىگناه، در مقابل تخت طاغوتهاى زمان به قتل مىرسيدند و چقدر دلها ناكام مىشدند! اين افتخارى ندارد.
البته تخت جمشيد، يك اثر معمارى است؛ انسان، اثر معمارى را تحسين مىكند و چون متعلّق به ما و مال ايرانيهاست، به آن افتخار هم مىكند؛ اما اين غير از آن است كه ما دلها و ذهنها و جانهاى مردم را متوجّه به نقطهاى كنيم كه در آن خبرى از معنويت نيست، بلكه نشانه طاغوتيگرى است! در همان ساختمانها كه امروز بعد از گذشت يكى دو هزار سال، ويران است، زمانى به مناسبت همين روز نوروز، خدا مىداند كه چقدر بىگناه، در مقابل تخت طاغوتهاى زمان به قتل مىرسيدند و چقدر دلها ناكام مىشدند! اين افتخارى ندارد.
شما یک حکومت در کل جهان به ما معرفی کنید که بی گناهان در ان کشته نشده باشند ؟
ما که از پیامبر و حضرت علی پاکتر و معصوم تری در جهان نداریم ولی در زمان انها هم از کشتن بی گناهان
نمی توانستند جلوگیری کنند
وقتی شخصیتهایی مثل پیامبر و امام علی نمی توانند از کشتن بی گناهان در حکومتشان جلوگیری کنند
شما این چیزها رو برای خراب کردن چهره کوروش مطرح کنید بسیار عجیب است
اگر بر فرضی که بی گناهی هم کشته شده باشد
در ضمن دوست گرامی شریعت عقلانی نکته بسیار خوبی مطرح کردند
کوروش پیامبر که نبود که ما از او انتظار کارهای پیامبران را داشته باشیم تا بتها را بشکند و غیره ....
او فقط یک پادشاه بود نه پیامبر
اگر چه بعضی علمای معروف از جمله علامه طباطبایی او را یکی از پیامبران نامبرده شده در قران می دانند
به نام ذوالقرنین
اینهم قسمتی از وصیت نامه کوروش
.گوشه ای از وصیت حضرت کوروش را میخوانیم و بر فکر و اندیشه و اخلاقش سلام میفرستیم. فرزندان من، دوستان من! من اکنون به پایان زندگی نزدیک گشتهام. من آن را با نشانههای آشکار دریافتهام. وقتی درگذشتم مرا خوشبخت بپندارید و کام من این است که این احساس در کردار و رفتار شما نمایانگر باشد، زیرا من به هنگام کودکی، جوانی و پیری بختیار بودهام. همیشه نیروی من افزون گشته است، آن چنان که هم امروز نیز احساس نمیکنم که از هنگام جوانی ناتوانترم. من دوستان را به خاطر نیکوییهای خود خوشبخت و دشمنانم را فرمانبردار خویش دیدهام. زادگاه من بخش کوچکی از آسیا بود. من آنرا اکنون سربلند و بلندپایه باز میگذارم. اما از آنجا که از شکست در هراس بودم، خود را از خودپسندی و غرور بر حذر داشتم. حتی در پیروزی های بزرگ خود، پا از اعتدال بیرون ننهادم. در این هنگام که به سرای دیگر میگذرم، شما و میهنم را خوشبخت میبینم و از این رو میخواهم که آیندگان مرا مردی خوشبخت بدانند. مرگ چیزی است شبیه به خواب. در مرگ است که روح انسان به ابدیت می پیوندد و چون از قید و علایق آزاد می گردد به آتیه تسلط پیدا می کند و همیشه ناظر اعمال ما خواهد بود پس اگر چنین بود که من اندیشیدم به آنچه که گفتم عمل کنید و بدانید که من همیشه ناظر شما خواهم بود، اما اگر این چنین نبود آنگاه ازخدای بزرگ بترسید که در بقای او هیچ تردیدی نیست و پیوسته شاهد و ناظر اعمال ماست. باید آشکارا جانشین خود را اعلام کنم تا پس از من پریشانی و نابسامانی روی ندهد. من شما هر دو فرزندانم را یکسان دوست میدارم ولی فرزند بزرگترم که آزمودهتر است کشور را سامان خواهد داد. فرزندانم! من شما را از کودکی چنان پروردهام که پیران را آزرم دارید و کوشش کنید تا جوانتران از شما آزرم بدارند. تو کمبوجیه، مپندار که عصای زرین پادشاهی، تخت و تاجت را نگاه خواهد داشت. دوستان یک رنگ برای پادشاه عصای مطمئنتری هستند. همواره حامی کیش یزدان پرستی باش، اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیشی که میل دارد پیروی کند . هر کس باید برای خویشتن دوستان یک دل فراهم آورد و این دوستان را جز به نیکوکاری به دست نتوان آورد. از کژی و ناروایی بترسید. اگر اعمال شما پاک و منطبق بر عدالت بود قدرت شما رونق خواهد یافت، ولی اگر ظلم و ستم روا دارید و در اجرای عدالت تسامح ورزید، دیری نمی انجامد که ارزش شما در نظر دیگران از بین خواهد رفت و خوار و ذلیل و زبون خواهید شد. من عمر خود را در یاری به مردم سپری کردم. نیکی به دیگران در من خوشدلی و آسایش فراهم می ساخت و از همه شادی های عالم برایم لذت بخش تر بود. به نام خدا و نیاکان درگذشتهی ما، ای فرزندان اگر می خواهید مرا شاد کنید نسبت به یکدیگر آزرم بدارید. پیکر بیجان مرا هنگامی که دیگر در این گیتی نیستم در میان سیم و زر مگذارید و هر چه زودتر آن را به خاک باز دهید. چه بهتر از این که انسان به خاک که اینهمه چیزهای نغز و زیبا میپرورد آمیخته گردد. من همواره مردم را دوست داشتهام و اکنون نیز شادمان خواهم بود که با خاکی که به مردمان نعمت میبخشد آمیخته گردم. هماکنون درمی یابم که جان از پیکرم میگسلد ... اگر از میان شما کسی میخواهد دست مرا بگیرد یا به چشمانم بنگرد، تا هنوز جان دارم نزدیک شود و هنگامی که روی خود را پوشاندم، از شما خواستارم که پیکرم را کسی نبیند، حتی شما فرزندانم. پس از مرگ بدنم را مومیای نکنید و در طلا و زیور آلات و یا امثال آن نپوشانید. زودتر آنرا در آغوش خاک پاک ایران قرار دهید تا ذره ذره های بدنم خاک ایران را تشکیل دهد
شما یک حکومت در کل جهان به ما معرفی کنید که بی گناهان در ان کشته نشده باشند ؟
ما که از پیامبر و حضرت علی پاکتر و معصوم تری در جهان نداریم ولی در زمان انها هم از کشتن بی گناهان
نمی توانستند جلوگیری کنند
وقتی شخصیتهایی مثل پیامبر و امام علی نمی توانند از کشتن بی گناهان در حکومتشان جلوگیری کنند
شما این چیزها رو برای خراب کردن چهره کوروش مطرح کنید بسیار عجیب است
اگر بر فرضی که بی گناهی هم کشته شده باشد
در ضمن دوست گرامی شریعت عقلانی نکته بسیار خوبی مطرح کردند
کوروش پیامبر که نبود که ما از او انتظار کارهای پیامبران را داشته باشیم تا بتها را بشکند و غیره ....
او فقط یک پادشاه بود نه پیامبر
اگر چه بعضی علمای معروف از جمله علامه طباطبایی او را یکی از پیامبران نامبرده شده در قران می دانند
به نام ذوالقرنین
دوست نداشتم پیرامون کوروش وارد بحث شوم.اما از انجای که شما فرموده اید علامه طباطبایی کوروش را ذوالقرنین نامیده اند وارد بحث میشوم.
اکثر تاریخ شناسان که هیچکدام از نظر دینی سواد نداشتند با مطالعه سطحی قرآن آمده اند و پیرامون ذوالقرنین نظراتی را داده اند.
شخصی آتیلا را ذوالقرنین نامید ، شخصی اسکندر را ذوالقرنین نامید و..... و شخصی به نام ابوکلام آزاد وزیر فرهنگ و ارشاد هندوستان که در بحث دینی سواد آنچنانی هم نداشت در زمان حکومت رضا شاه پهلوی به ایران سفری داشت و بعد گفت کوروش همان ذوالقرنین است.و از آن به بعد بعضی از علما نیز نظراتی دادند. حضرت علامه طباطبایی(ره) در تفسیر المیزان آمدند و تمام پادشاهانی که ادعا شد ذوالقرنین است را مورد برسی قرار داده اند ، و ایشان هیچگاه نفرموده اند که کوروش ذوالقرنین است ، بلکه فرمودند کوروش نزدیکتر است نسبت به دیگر پادشاهان. (( لطفا مواظب باشید سخنان این علام فرزانه را تحریف نکنید )) علامه طباطبایی خواستار تحقیقات بیشتر ی در آینده شده اند.اما با پیدا شدن بعضی از اسناد این نظریه را به کلی رد کرده است که کوروش ذوالقرنین است. اگر قرار بود مشخص شود ذوالقرنین کیست خود پیغمبر اسلام میفرمودند.
سرکار دل آرام هرچند مقایسه بین حضرت محمد(ص) و کوروش اشتباه است اما توجه بفرمایید اینکه در هر جنگی بیگناهی کشته میشود جای شکی نیست ، اما اینکه یک پادشاه بیگناهان را بکشد جای بسی تامل است.
پیغمبر(ص) و حضرت علی(ع) هیچگاه بیگناهی را نکشته اند و این سخن مردود است. فرق بین پیغمبران الهی و کوروش این است که آنها به دستور خدا و برای حکومتی الهی جنگیدند اما شاهان هخامنشی برای کشور گشایی جنگیدند. یکی برای خدا و دیگری برای خودش.
.گوشه ای از وصیت حضرت کوروش را میخوانیم و بر فکر و اندیشه و اخلاقش سلام میفرستیم. فرزندان من، دوستان من! من اکنون به پایان زندگی نزدیک گشتهام. من آن را با نشانههای آشکار دریافتهام. وقتی درگذشتم مرا خوشبخت بپندارید و کام من این است که این احساس در کردار و رفتار شما نمایانگر باشد، زیرا من به هنگام کودکی، جوانی و پیری بختیار بودهام. همیشه نیروی من افزون گشته است، آن چنان که هم امروز نیز احساس نمیکنم که از هنگام جوانی ناتوانترم. من دوستان را به خاطر نیکوییهای خود خوشبخت و دشمنانم را فرمانبردار خویش دیدهام. زادگاه من بخش کوچکی از آسیا بود. من آنرا اکنون سربلند و بلندپایه باز میگذارم. اما از آنجا که از شکست در هراس بودم، خود را از خودپسندی و غرور بر حذر داشتم. حتی در پیروزی های بزرگ خود، پا از اعتدال بیرون ننهادم. در این هنگام که به سرای دیگر میگذرم، شما و میهنم را خوشبخت میبینم و از این رو میخواهم که آیندگان مرا مردی خوشبخت بدانند. مرگ چیزی است شبیه به خواب. در مرگ است که روح انسان به ابدیت می پیوندد و چون از قید و علایق آزاد می گردد به آتیه تسلط پیدا می کند و همیشه ناظر اعمال ما خواهد بود پس اگر چنین بود که من اندیشیدم به آنچه که گفتم عمل کنید و بدانید که من همیشه ناظر شما خواهم بود، اما اگر این چنین نبود آنگاه ازخدای بزرگ بترسید که در بقای او هیچ تردیدی نیست و پیوسته شاهد و ناظر اعمال ماست. باید آشکارا جانشین خود را اعلام کنم تا پس از من پریشانی و نابسامانی روی ندهد. من شما هر دو فرزندانم را یکسان دوست میدارم ولی فرزند بزرگترم که آزمودهتر است کشور را سامان خواهد داد. فرزندانم! من شما را از کودکی چنان پروردهام که پیران را آزرم دارید و کوشش کنید تا جوانتران از شما آزرم بدارند. تو کمبوجیه، مپندار که عصای زرین پادشاهی، تخت و تاجت را نگاه خواهد داشت. دوستان یک رنگ برای پادشاه عصای مطمئنتری هستند. همواره حامی کیش یزدان پرستی باش، اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیشی که میل دارد پیروی کند . هر کس باید برای خویشتن دوستان یک دل فراهم آورد و این دوستان را جز به نیکوکاری به دست نتوان آورد. از کژی و ناروایی بترسید. اگر اعمال شما پاک و منطبق بر عدالت بود قدرت شما رونق خواهد یافت، ولی اگر ظلم و ستم روا دارید و در اجرای عدالت تسامح ورزید، دیری نمی انجامد که ارزش شما در نظر دیگران از بین خواهد رفت و خوار و ذلیل و زبون خواهید شد. من عمر خود را در یاری به مردم سپری کردم. نیکی به دیگران در من خوشدلی و آسایش فراهم می ساخت و از همه شادی های عالم برایم لذت بخش تر بود. به نام خدا و نیاکان درگذشتهی ما، ای فرزندان اگر می خواهید مرا شاد کنید نسبت به یکدیگر آزرم بدارید. پیکر بیجان مرا هنگامی که دیگر در این گیتی نیستم در میان سیم و زر مگذارید و هر چه زودتر آن را به خاک باز دهید. چه بهتر از این که انسان به خاک که اینهمه چیزهای نغز و زیبا میپرورد آمیخته گردد. من همواره مردم را دوست داشتهام و اکنون نیز شادمان خواهم بود که با خاکی که به مردمان نعمت میبخشد آمیخته گردم. هماکنون درمی یابم که جان از پیکرم میگسلد ... اگر از میان شما کسی میخواهد دست مرا بگیرد یا به چشمانم بنگرد، تا هنوز جان دارم نزدیک شود و هنگامی که روی خود را پوشاندم، از شما خواستارم که پیکرم را کسی نبیند، حتی شما فرزندانم. پس از مرگ بدنم را مومیای نکنید و در طلا و زیور آلات و یا امثال آن نپوشانید. زودتر آنرا در آغوش خاک پاک ایران قرار دهید تا ذره ذره های بدنم خاک ایران را تشکیل دهد
سرکار دل آرام این وصیئت نامه جعلی است زیرا قستمهای از این متن و کلمات برای زمان حال است و ابداع بسیاری از این کلمات به 400 الی 500 پیش برمیگدد. و تمام تاریخشناسان این وصیئت نامه را رد کرده اند و بنده نیز پیرامونش توضیح نخواهم داد.
اگر چه بعضی علمای معروف از جمله علامه طباطبایی او را یکی از پیامبران نامبرده شده در قران می دانند
به نام ذوالقرنین
اولاً که در روایات داریم ذوالقرنین پیامبر نیست.بلکه فردی است که مقامش خیلی مشابه ائمه (ع) است.
ثانیاً این یکی از اکاذیب جدید است که می گویند علامه طباطبایی (ره) کوروش را ذوالقرنین دانسته است و در این خصوص برادر خادم ولایت توضیح دادند.
سرکار دل آرام هرچند مقایسه بین حضرت محمد(ص) و کوروش اشتباه است اما توجه بفرمایید اینکه در هر جنگی بیگناهی کشته میشود جای شکی نیست ، اما اینکه یک پادشاه بیگناهان را بکشد جای بسی تامل است.
پیغمبر(ص) و حضرت علی(ع) هیچگاه بیگناهی را نکشته اند و این سخن مردود است.
فرق بین پیغمبران الهی و کوروش این است که آنها به دستور خدا و برای حکومتی الهی جنگیدند اما شاهان هخامنشی برای کشور گشایی جنگیدند.
شما از کجا می دانید کوروش شخصا بی گناهی را کشته است ؟
اگر می دانید سند بیاورید
کوروش هم برای ازاد کردن قوم یهود از زیر بار اسارت بابل را فتح کرد همان کاری که موسی ع هم کرد
و قوم یهود را از اسارت فرعون نجات داد
در ضمنی که گفتم کوروش پیامبر نبود بلکه پادشاه بود
و نباید از او انتظار داشت برای خدا بجنگد یابتها را بشکند و یا ...
قیاس او با پیامبران قیاسی مع الفارق است
حضرت علامه طباطبایی(ره) در تفسیر المیزان آمدند و تمام پادشاهانی که ادعا شد ذوالقرنین است را مورد برسی قرار داده اند ، و ایشان هیچگاه نفرموده اند که کوروش ذوالقرنین است ، بلکه فرمودند کوروش نزدیکتر است نسبت به دیگر پادشاهان. (( لطفا مواظب باشید سخنان این علام فرزانه را تحریف نکنید )) علامه طباطبایی خواستار تحقیقات بیشتر ی در آینده شده اند.اما با پیدا شدن بعضی از اسناد این نظریه را به کلی رد کرده است که کوروش ذوالقرنین است.
همینکه ایشان از بین ان مدعیان کوروش را نزدیکتر به ذواالقرنین دیده خودش گواه بسیاری چیزهاست
در ضمن مدرک معتبر بیاوریدکه علامه ذوالقرنین بودن کوروش را رد کرده
با سلام
اولا خدمتتان بگویم که تاریخ ایران مربوط به کوروش شاه نمیشود
اگر ما در مورد کوروش مطلب میگویم چون میدانیم که این ره سر به کجا دارد
و به چه دلیل عده ای امروزه کوروش کوروش میکنند !
:Kaf:اما بخاطر اینکه جواب مفصلی به افتخارات هخامنشیان بدیهم (و عادلانه عمل کنیم و تند نرویم) اجازه دهید تاریخ را ورق بزنیم و با هم لذت این افتخارات را ببرین !!!!!!اگر وجود داشته؟؟؟؟؟؟؟!!!:Kaf:
این تاپیک به شما کمک میکند این افتخارات را ببینید در عصر هخامنشیان !!!!!!!!
:Sham::Sham::Sham: آیا این ها افتخار ایران هخامنشی بوده؟؟ما نمیدانستیم !!.
.
سلام خارج از بحث لطفا اگر کسی اطلاعاتی در مورد موضوع عید پوریم یهودیان و ربط اون به ایرانی کشی دارد در تاپیک مربوطه مطلب بگذارد . چون بنابر دلایلی میشه گفت این اتفاق پیش نیامده و هم میتوان گفت که پیش آمده.هرکس اطلاعاتی دارد لطفا وارد بحث بشود .تشکر
العجب ثم العجب بین جمادی و رجب
جناب دل آرام
چرا اگر دیگران کشور ما را تحت سیطره خود در آورند می شوند متجاوز ، تجاوز اسکندر، تجاوز مغول ، تجاوز صدام
ولی اگر ما کشورهای دیگر را بگیریم می شویم مقتدر ، با شکوه ، تمدن ایرانی
اسکندر ایران را فتح کرده متجاوز است
ولی کورش مصر را گرفته ، افتخار است ؟
ضمنا در نقشه درباره آل بویه اشتباه نشان می دهد
سلام
کسی هم نگفت تاریخ ایران فقط مربوط به کوروش می شود
بی ارتباط جواب ندهید جناب رضا
شما یک نقل قول بیاورید که من چنین حرفی گفته باشم
شما از تمدن 5000 ساله ایران صحبت کردید
و من در جواب گفتم تاریخ ایران باستان جز کوروش و افتخارات او چیزی دیگری ندارد
اثار باستانی تخت جمشید و نقش رستم و ... که در زمان حاضر در جهان مشهور و جزئ افتخارات نه تنها ایران که میراث تمدن جهان است
مربوط به زمان کوروش است
شما که می گویید تاریخ ایران باستان مختص کوروش نیست
لطف کنید افتخارات دیگری از ایران باستان با سند و عکس اینجا قرار دهید
ما ببینیم چه افتخاراتی دیگر در ایران باستان موجود بوده که تا به حال از ان خبر دار نشده ایم ؟
والا ما نمی دانیم که این مطلب سر به کجا دارد
و این حرفهای شما که بخاطر یهود ما باید از افتخارات خود دست بکشیم و حتی انها را خراب کنیم
بسیار عجیب و چیزی شبیه خود زنی است
من واقعا نمی دانم اگر کوروش را خراب کنید چه ضرری به یهود می رساند ؟؟!!!
چرا باید برای ضرر رساندن به یهود
ابروی خود را ببریم ؟ افتخاراتمان را خراب کنیم ؟ خود را و تمدن مان را ستمگر و وحشی معرفی کنیم ؟
ایا اینها همه نقشه دشمنان نیست ؟
افتخارات عصر هخامنشیان در قبال اثار باستانی تخت جمشید و نقش رستم و بسیاری دیگر از بناها و
اولین منشور حقوق بشر و بزرگترین امپراتوری دوران باستان حی و حاضر موجود است
کسانیکه دوران کوروش را افتخار ایرانی نمی دانند
لابد حکومت قاجاریه را که نصف خاک ایران را مثل ملک شخصی به بیگانگان دادند را
جزئ افتخارات می دانید ؟؟؟؟!!!!:khaneh:
سلام بر شما
حقیر که فکر می کنم این مسائل توطئه یهود برای خراب کردن ایران است
انها می خواهند ایران و ایرانی را وحشی و ستمگر و بی تمدن از ابتدا معرفی می کنند
و افرادی مثل جناب رضا قادر به تشخیص این مسائل نیستند و نااگاهانه در راستای کمک به اهداف دشمن گام بر می دارند
باور کنید انتظار این نوع تفکر رو نداشتم
ایا واقف به تولید هزاران شغلی که توسط این امور می شود نیستید ؟
پر شدن اوقات فراغت جوانان با ورزش که باعث سلامتی می شود را چه ؟ ایا منکر هستید ؟
ایجاد رقابتهای سالم بین جوانان و تفریحات سالم
بر گزاری هزاران مسابقه داخلی و خارجی که باعث رقابتهای سالم و تفریحات سالم و ایجاد انگیزه برای جوانان به ورزش و ...
اثرات مثبت هر نوع مرزشی از قبیل فوتبال و ... است
ورزش حرف اول را در اوقات فراغت و سلامتی و نشاط و شادی و .... و بسیاری دیگر را دارد
خوبه که حداقل حرف حضرت اقا را قبول دارید
باز تا همینجا جای شکر دارد وگرنه باز می گفتید غرورملی به چه درد می خورد ؟ و غرور ملی اصلا یعنی چه ؟؟!!! حرفایی که زیاد شنیده ایم
برادر گرامی
اگر برای چگونگی رساندن مرزهای اسلام تا حد کنونی جنایتی رخ داده باشد که حتما داده ایا باید حضرت محمد را تخریب کنیم استغفر الله
موفق باشید
با سلام
کاربر دل آرام شما لطف کرده و وآگاهانه سخن بگوید و به دیگران با منبع ثابت کنید این افتخارات را , اسناد را که در گذار تاریخ خاک خورده بیرون بیاورید تا ما هم از شما بپذیریم
متاسفانه شما مطالعات ضعیفی در مورد تاریخ ایران و شناخت یهود و نقش یهود در بزرگنمائی کوروش شاه ظالم دارید
اگر نه که با حلوا حلوا دهان کسی شیرین نمیشود
اینکه به جنگ پهلوان پنبه ای روید چیزی را عوض نمیکند حرا که پهلوان پنبه ای را به زمین زدن فضیلتی ندارد
دوستان در این تاپیک میتوانند صحت و سقم سخنان کاربر دل آرام را مشاهده کنند که چه کسی و تا چه حدی نا آگاهانه سخن میگوید
میگویند چرا کوروش هخامنشی را نقد میکنی؟!
.
.
تأكيد مقام معظم رهبري بر بازنگري در حوزهي علوم انساني كه در طي سالهاي گذشته همواره وجود داشته و البته نارضايتي ايشان نيز متأسفانه همچنان وجود دارد، چنانكه ايشان دربارهي كرسيهاي آزادانديشي فرمودند: «عملاً آن كاري كه من گفته بودم انجام نشده است، نه در حوزه و نه در دانشگاه»، نشان ميدهد كه در آغاز راهي بزرگ قرار داريم كه تأخير در انجام آن پذيرفتني نيست. چيزي كه با نام علوم انساني از غرب به سوغات رسيده، سرشار از فريبكاري و دروغ است و به هيچ وجه زيبندهي يك جامعهي اسلامي كه ميخواهد در پرتو آموزههاي الهي زندگي كند، نيست. دامنهي آسيبهاي وارده در شاخههاي مختلف علوم انساني، وسيع و بي پايان است.
بنده به شما ثابت میکنم که این بزرگنمائی کوروش شاه سر در کجا دارد و چرا یهود لعنت الله دست به چنین جعلیاتی زده
دشمنی یهود ,دشمنی تازه ای نیست کاربر دل آرام [=Century Gothic]برای روشن شدن مطلب بنده مواردی را مطرح میکنم تا موضوع را در این محورها دنبال کنیم
۱-دشمنی علنی یهود از زمان پیامبر ص تا به الان
۲-برای از بین بردن دین و مذهب یک جامعه و او را به سکولار بردن طرح عواملی ضروریست که این خود خیلی مسائل را در بر میگیرد, اما ما در مورد انتخاب کوروش و پاسارگاد سخن میگویم یک نگاهی به تاریخ مذهبی مردم در قبل از دوره پهلوی بیاندازید تا برایتان مشخص شود که برای عوض کردن ذهنیت و فرهنگ یک مردم باید خیلی موزیانه عمل کرد تا نتیجه گرفت
3-وجود نداشتن دین و مذهب مشخصی برای کوروش هخامنشی که سوالات زیادی را با این جعلیات و امیال یهود نمایان میکند که وقتی در تاریخ این پازلها را به هم وصل میکنیم به نتیجه ای میرسیم بسیار موزیانه که یهود از کی و تاکجا پیش رفته و ما خوابیم:Sham:
گفته شدن سخنانی از جانب کوروش هخامنشی که او را منتسب به هیچ دینی و مذهبی نمیکند و او را یک شخصیت انسانی که به درجه روحانی خود رسیده معرفی کند (درست گفته کابالائیستها):Sham:
۴-نیاز به جا و مکانی که بشود ان را بزرگ نمایی کرد و به ان احترام گذاشت و به مردم معرفی کرد !تا مکانهای مقدس کمرنگ شود
.ادامه دارد ...............
.
سلام علیکم خواهر عزیز،
یهود را تابحال دیدهاید بخواهند ایرانیها را خراب کنند؟ آنها تا حقیر دیدهام با اسلام مشکل داشتهاند نه با ایران. شارون ملعون هم اگر درست خاطرم باشد ایرانی بود و ...
راستی شما میدانید که یکی از دلایلی که صهیونیزم جهانی گاهی مجبور میشود کمی از مواضعش کوتاه بیاید وجود قبر استر و مردخای در همدان است که هر از چند گاهی در پاسخ به جنایاتشان از طرف مؤمنین تهدید به تخریب میشود؟ یهودیای که ساکن آمریکا بود بهم میگفت خیلی دوست دارد به ایران بیاید و به زیارت آن دو نفر برود. آنها افراد مقدسی برای ایشان هستند. آنقدر که آن یهودی ابراز محبت به این دو نفر کرد ندیدم به دانیال علیهالسلام در شوش یا به حیقوق علیهالسلام در تویسرکان بکند که ما به زیارتشان رفتهایم. به نظر شما چرا آنها هخامنشیان را میستایند و از کوروش (سیروس) به بزرگی یاد میکنند؟ کاری ندارم که او واقعاً خوب بوده است یا نه ولی صهیونیزم را که الأن معلومالحال هستند را که میدانیم هر کاری کنند به دنبال فتنه هستند. حداقلش این است که قاتلان ایرانیان در واقعهی پوریم که استر و مردخای هم از عواملش بودند را در ذهن شما تطهیر کردهاند و گفتهاند که به آنها باید افتخار کرد و باید از قبرشان محافظت کرد و ...
اما بعید میدانم این تمام مسأله باشد و حقیر هم مثل شما کنجکاو هستم باقی دسیسههای ایشان را بدانم.
نه خواهر عزیز، سوء تفاهم شد توجه نکردید که حقیر مخالف ورزش نیستم و خودم هم در رشتههای زیادی ورزش میکنم، یا میکردم، مطابق حرف حضرت آقا هم «امر به ورزش امر به معروف است»، آنچه مخالفش هستم صنعت ورزش قهرمانی است که تازه با توجه به حرفهای حضرت آقا هرچقدر هم در این زمینه ناراحت باشم با آن مخالفت نخواهم کرد ان شاء الله (فوتبال البته بحثش فرق دارد، شده پیت نفت برای ثروت و اخلاق جوانان این ممکلت).
شما بفرمایید چقدر از ورزش قهرمانی هدفش سلامتی است؟ آنها که بازی میکنند که مدام مصدوم هستند، آنها هم که دنبال میکنند مدام میخ تلویزیون. جوانان بروند ورزش کنند و اوقات فراغتشان را با ورزش کردن (نه ورزش دیدن و بعد کلکلهای احمقانه که در ضمن آن از کشته شدن آدم داشتهایم تا شکستهشدن وسایل داخل اتوبوسها و ... و بعد ناراحتی اعضای خانواده از هم بابت طرفداری از این تیم یا آن تیم). البته از حرفهای شما هم مشخص است که منظورتان از ورزش خود ورزش است نه آن اموری که حقیر از آنها دلچرکین هستم. بگذریم ربطی به بحث اصلی ندارد واقعاً.
شما شنیدید ما نشنیدیم ... غرور ملی مثل غرور خانوادگی هست و اینجا فکر کنم بیشتر از غیور بودن بیاید تا از غروری که در اصل لغت به معنای فریب است (مغرور: انسانی که از خودش هیچ ندارد و آنچه دارد از طرف خداست و فکر میکند از نزد خودش است: انسان فریبخورده)
کارکرد این غیرت ملی در دفاع از منابع و منافع آن برای استفادهی در درجهی اول اهل این سرزمین است و این مالکیت برمنابع و به ارث رسیدنش به نسلهای بعدی همانقدر اعتبار دارد که مسألهی ارث در اسلام اعتبار دارد. اگرچه این به آن معنی هم نیست که اگر معدن روی معدن منابع طلا و چاه نفت و ... داشتیم و همه از فرط نعمت سیراب شدند بگوییم این اموال ماست و همسایهها در آرزوی پوست بزغاله باشند، این نعمتها به بقیه هم میرسد همانطور که در اموال شخصی انسان حقی است برای نیازمندان که پرداختش (مثلاً زکات) باعث تزکیه و پاک شدن مال انسان برای خودش میشود و آن مال برکت پیدا میکند ...
بحث زیاد است البته و باز ربط مستقیم به بحث ندارد
البته با شما موافق هستیم، ما هم آنکسی که اسلام را به ایران آورد هر صبح و شام لعن میکنیم ...
در پایان ما را دشمن خودتان و کشورتان ندانید، ان شاء الله خواستهی زیادی نیست که بخواهیم بدانیم حقایق چیست، اگرچه بعد از فهمیدن هم آنرا ممکن است آشکار نکنیم چون اگرچه افتخار پوشالی تکیه کردن ندارد ولی برخی به هر حال نیاز به مستمسکی برای تکیه کردن دارند، باید همه را دریافت
یا علی
[="Microsoft Sans Serif"]درود:Gol:
owari;510866 نوشت:
نقل قول:
در گفت و گویی که ادب گفت و گو رعایت نمیشود و به شخصی که مورد احترام است گستاخی میشود، بیدلیل به کاربران کارت قرمز داده میشود، سخنان کاربران حذف میشود، طبیعی است که نمیشود بحث علمی کرد و آیا شمایی که میگویید بحث بکنیم تا آگاه شویم، پی به نادرستی سخنان ایشان (رضا) و اینکه نیمکاسهای زیر کاسهدارند، نبردهاید که میگویید:
موضوع این گفتار، در مورد دوگانگی سخنان داریوش و کوروش است؛ ایشان سخنی در مورد سنگنبشتهها گفتند و بنده نیز در مورد آن سخنان، چیزهایی گفتم؛ ایشان کی و کجا سخنان مرا نقد کردند؟
چرا بهجای نقد، از نیروی خود سواستفاده کردند و به من کارت قرمز دادند؟
چرا به من تهمت (قلم توهینآمیز داشتن) زدند و دلیل سخن خود را نگفتند؟
چرا بهجای پذیرش اشتباه خود، سخنان دوستگرامی (دلآرام) را پاک کردند؟
و شما چرا به چنین کسی اعتماد میکنید؟
سخن گفتن در ادامهی این گفت و بیهوده است؛ زیرا آنچه که نیاز بود گفته شد و تأثیری در نگرش شما نخواهد داشت.
تنها داریم به یکدیگر تهمت و نیش و کنایه میزنیم و این خوشایند من نیست.
[=times new roman]خرسندم که شیوههای کسانی که از کوروش بیشتر به دردتان میخورد را بهکار بستهاید و سخن بنده در یک گفتار دیگر که موضوعی متفاوت دارد، سخنهای پس و پیشش را بریدهاید و آوردهاید آنرا به اینگفتار پیوست دادهاید؛ به راستی که وی بیشتر از کوروش به درد شماها میخورد.
آنسخن، گمان کنم در گفتار «[=times new roman]تحریف قرآن[=times new roman]» باشد (که یک شک شدید در آنزمان به من وارد شده بود) ولی اینگفتار، در مورد [=times new roman]تحریف تاریخ[=times new roman] است؛ شما چگونه میآیید سخنان دو گفتار متفاوت که فاصلهی زمانیای چندماهه دارند را به هم پیوست میدهید و از آن نتیجه میگیرید؟(حتی سخنان قرآن نیز با این دیدگاه شما، که از هرجایی چیزی را ببریم و بیاوریم درجایی دیگر، بسیار تناقض دارد):
[=times new roman]
آنقدر این کار شما کودکانهاست که نیازی نمیبینم در اینمورد از خود چیزی بگویم، زیرا با یک جستوجوی ساده میتوان دریافت که آیا مخالف اسلام هستم، یا نه.
اصلا شما بگیرید بنده اسلامستیز هستم.
چه تفاوتی دارد؟
[=times new roman]
این موضوعی طبیعی است که هموراه بیشتر از شاهان یاد میشود.
گفته شد: «بگردید» و شما نیز گفتهاید:
[=times new roman][=times new roman]چرا بدون اینکه بگردید، دوباره سخن گفتهاید؟
نخیر همانگونه که در نوشتهی پیشین آمد، در همهی زمینهها است که سنگنبشتههای ایرانی دزدیده میشود، نوشتارهای خطی نابود یا دزدیده میشوند ولی بزرگان و مردم در خواب هستند.
اگر برپایهی سخنان قرآن پیش میرفتیم، این وضع ما نبود؛ زیرا همانگونه که فرمودهاید، قرآن نمیگوید گذشتگان خود را نادیده بگیرید؛ ولی اینان میگیرند.
[=times new roman][=times new roman]مدرک: نهجالبلاغه خطبهی (146).
این سخن را روی چه حسابی گفتهاید که سعدی و فردوسی، یکی هستند و در یک زمینه شعر گفتهاند؟
مقایسه کردهاند؛ ولی در پایان خود گفتهاند که این مقایسهای نادرست است.
ماشینداریم تا ماشین؛ آیا دیدهاید یک ماشین بیابانی را، با یک ماشین خیابانی مقایسه کنند؟
شاعر داریم تا شاعر؛ اینکه شاعری حماسهسرا را با شاعری که در زمینهی عرفانی - اخلاقی شعر میگوید را، میتوان مقایسه کرد و به نتیجه رسید، نگرشی نادرست است.
به جامعه نگاه کنید.
پیش از انقلاب، دین نادیده گرفته میشد و تاریخ بیشتر مورد توجه بود؛ مردم دینخواه شدند.
پس از انقلاب، تاریخ نادیده گرفته میشود و بیشتر دین مورد توجه قرار میگیرد و مردم تاریخخواه شدهاند.
هردو، نادرست است و باید چیزی میان ایندو باشدطبق قران فهمیدن تاریخ باعث معنویت میشه.
سلام علیکم،
تا حدودی هم حق با شماست، بحث بر پایهی توهین به طرفین یا اشخاص مورد احترام طرفین اگرچه برایمان واضح هم باشد که شخص مورد بحث کاملاً جعل شده میباشد درست نیست و عقلانیت در ادامهی بحث را مخدوش میکند، اگرچه راستش این است که هر دو طرف را هم مقصر میدانم و باز راستترش هم این است که احتمالاً خودم هم مقصر باشم، اگرچه تلاش کردم که به این اختلاف دامن نزنم. حتماً متوجه شدهاید که نظر شخصی حقیر انطباق بیشتری با نظرات آقای «رضا» دارد و شاید اگر جانبداریای از حقیر دیدید در این راستا بوده باشد. ان شاء الله هر دو طرف قضاوتهایشان را در دل خود داشته باشند و به خوانندگان هم اجازه دهند که با شعور خودشان دربارهی دادههای خام و تحلیلها قضاوت کنند، مثلاً آقای رضا بفرمایند که از کوروش نقل قول شد که سربازانش در شهر فلان مشغول غارت اموال او هستند، بعد شما بفرمایید که این غارتگری رسم آن روزگار بوده و دربارهی شخصیت کوروش باید در همان فضا قضاوت کرد، ایشان هم بگویند که اخلاق نسبی نیست و اگر دزدی بد است آن موقع هم بد بوده، بعد شما هم مطلب دیگری را بفرمایید و خلاصه دادهی خام و تحلیل خودتان را روی آن ارائه بدهید. اگر به نظر آقا «رضا» هم میرسد که تاریخ ایران توسط صهیونیسم تحریف شده و محاطب ایشان این مطلب را استبعاد میکند فکر کنم وظیفهی ایشان باشد که برای پرهیز از دلخوری مخاطب و محکوم شدن خودشان به صفاتی مانند بدبینی و ... مستدلات خود را در این زمینه ارائه کنند. لازم نیست بین هر دو نقل تاریخی بار مثبت و منفی بر روی افراد سوار نمایید، اگر هم جایی در راستای تحلیل لازم است که این کار را بکنیم اگر لحنمان به جای «خبری» به صورت «پرسشی» باشد بهتر است، لااقل لحن پرسشی میرساند که اگر مخاطب در این تحلیل مخالف است ما هم قطعی بیان نکردهایم تا شما هم دلایل خود را بیان کنید، اگرچه با توجه به اینکه خودتان هم صاحبنظر هستید اگر تحلیلهایتان حالت تلقین به خود نگیرند (مثلاً به کمک استفهامهای انکاری مکرر و بمبارانهای مغزی) حتی قضاوتهای شخصیاتان هم به کار بقیه خواهد خورد. دست آخر هم با توجه به اینکه هر دوی شما بزرگواران شیعه هستید الحمدلله روایتی برایتان نقل کنم که ان شاء الله در ضمن دوست داشتن همدیگر بحث را ادامه دهید تا ما هم بیشتر دعاگویتان باشیم:
از معصوم روایت شده که شیعهی ما در محبت ما و محبین ما باید آنچنان باشد که اگر محبی از محبین ما (نه معصومی از معصومین، هر مؤمنی به هر حال اشتباهاتی دارد) حتی پدر او را کشت، اگرچه حق قصاص و ... برای او فراهم باشد ولی کینهی آن مؤمن را هم به دل نگیرد.
اللهم اجعلنی سلم لمن سالمهم و حرب لمن حاربهم، و ولی لمن والاهم و عدو لمن عاداهم
یا علی
بعدم گفتم تشریف بیارین خصوصی چون ربطی به این تاپیک نداره. ولی خوشتون میاد حاشیه بدین به موضوع تاپیک .
من دیگه راجب این اقا از این پست به بعد حرفی نمیزم الا در جای دیگه خارج از این تاپیک و اگه شما دوست دار حاشیه هستین ادامه بدین[=tahoma].
از نظر شما چی؟ پیوستگی دارد؟
جناب رضا هم با مدرک و در جهت موضوع تاپیک پیش میرن. و البته خودشون هستند و مستقیم به خود ایشون عرض کنید.
به شعور بنده همینجور
هر چه در عمومی مطرح کنید در عمومی جواب میگیرن
توی همه جای پستم بوده شما رو شما خطاب قرار دادم این یکی از دست در رفته , کردینیش توی بلندگو[=tahoma].
بله حق با شماست باید باقی پستاتتونم میدیدم.
و الانم راجبش توضیح دادین.
اینجا اشتباهمو قبول دارم. پس حلال کنید.
اما شما دقیقا گفتین طی سی و چند سال! راستی در زبان فارسی، واژهی «ولی» هرچه پیش از خود دارد را، نفی میکند!!
خب حالا شما امام رو مسئول نابودی ایران باستان یا مسئول وضعیت خرابی الان میدونین یا نمیدونین؟
یا میگین شما اسلام ستیز نیستید و این خطبه رو گذاشتین تا بگین اسلام ستیزها از این سو استفاده میکنن؟
کدوم>؟
و جدا از اون شما رفتید گشتید دیدید ضررهای که به اسلام زدن؟
خیلی از چیزهایی که ما میگوییم، استعاره و کنایه است. مثاله. اینم فقط یه مثال بود. ببینید جناب ابرنگ عزیز من توی همون پست اول گفتم افراط و تفریط بده. زبون منم مو در اورد بس که گفتم گذشته ما بدرد میخوره ,البته نه فقط یک نفرشون و البته نه بیشتر از پیامبر و دین و مذهبمون. . حرف من به کسانیکه کورش رو پیامبر میدونن. خدا میدونن و خلاصه همه چیز میدونن. چرا به شما این حرف بر میخوره؟ شما که اسلام رو دوست دارین ایران باستان و گذشتگانمون رو هم دوست دارین. جناب رضا دارن با مدرک یکی از پادشاهان بزرگ ایران باستان رو نقد میکنن. پستهای اول تاپیک هم کسانی بودن که با مدرک جواب میدادن به ایشون. بهتر بود بنده هم دخالت نمیکردم و نمیکنم دیگه تا تمام پستهای تاپیک از هر دو طرف با مدرک جلو بره.
سلام
بله انها در صدد تخریب ایرانیها هستند و با اسلام مشکلی ندارند
الان انها بزرگترین دشمن خودشان را در جهان ایران می دانند نه اسلام و این را بارها اعلام کرده اند
وگرنه با کشورهای اسلامی زیادی دوست هم هستند
تا صنعت ورزش قهرمانی نباشد انگیزه کافی برای تداوم ورزش ایجاد نمی شود
مثال واضح ان ورزش بانوان است
چون در ورزش بانوان صنعت قهرمانی مطرح نیست انگیزه کافی برای ورزش در بانوان ایجاد نمی شود
الان سالن ورزشی برای خانمها زیاد داریم و.لی متاسفانه خانمها استقبال نمی کنند و علت ان هم نبودن انگیزه های قهرمانی و عدم شرکت در مسابقات قهرمانی می باشد
شما نظرتون این است ولی افراطیان مذهبی می گویند انچه مهم است اسلام است و وطن و ایران بی معنیست
این چیزها شرک و کفر است
موفق باشید
والا جناب رضا که جواب منطقی به پستهای ما نمی دهند ما مجبوریم حرفهایمان را به شما بگوییم ایشان بزرگ کردن کوروش را کار یهود می داند
ما برایشان از کتاب تاریخ ایران و باستان نوشته حسن پیر نیا و از مورخین غیر یهودی مثال اوردیم که کوروش را تجلیل کرده بودند
ولی ایشان توجهی نکردند
پس چطور است که مورخین غیر یهود از کوروش هم تجلیا کرده اند ؟
ایا اینکه یهودی ها به سبب اینکه کوروش انها را از زیر ظلم و ستم نجات داد او را تحسین می کنند باید ما با کوروش دشمنی کنیم ؟
اگر اینطور است پس باید با موسی ع هم دشمن کنیم چون قبل از کوروش موسی ع هم انها را یکبار از زیر ظلم و ستم نجات داده بود ؟
با سلام
جناب آبرنگ تمامی سخنان با سند و مدرک است
پس نادرستی در پیش نیست !!دقت داشته باشید
شما نقد علمی کردید , ما که ندیدیم ؟
سخنانی فرمودید که بیشتر حکم داستان داشت
شما رژیم جمهوری اسلامی را زیر سوال بردید و توهین به مقدسات از جمله قرآن که تحریف شداست کردید بدون آنکه ذره ای از علم قرآن بهرمند باشید
جناب آبرنگ بزرگ نمائی نکنید بنده جواب کاربر دیگری را اشتباهی دادم و پستها را پاک کردم
این در اصل قضیه دخلی ندارد! هیچ کدام از شما نه با سند و نه با مدرک سخن میگوید و بیشتر به حاشیه پردازی و داستان سرائی میپردازید
چنان از اعتماد سخن میگوید که بهانه ای جز تسلیم بی همتان نیست !! همت کرده و نشانمان دهید با سند این افتخارات را منتظریم
[=microsoft sans serif]
آبـرنـگـ;511349 نوشت: آبـرنـگـ;511349 نوشت:
تنها کسی که نیش و کنایه میزند شما و چند تا کاربر دیگر هستید چرا که اگر با سند و منابع سخن بگوید علمی پیش میرویم اما با احساس که نمیشود جواب علمی داد و سخنانی را رد کرد بخاطر اینکه مورد قبول عده ای نیست !
بنده تعجب میکنم که با وجود تمامی پستها باز از علم سخن میگوید
الانم برای بر چندم متذکر میشویم اگه سخن علمی دارید با سند عنوان کنید میشنویم
در غیر این صورت به بیراه نبرید که ما هوشیاریم
ببخشید شما حتی نمیدانید چه کسانی برای اولین با ر در تاریخ در مورد کوروش سخن گفته اند و منابع را نمیشناسید چون کار تاریخی انجام ندادید و این از سیاق نوشتاری شما مشهود است
و سخنانی را که عده ای کپی کرده اند آنهم با تحریفات از همان کسانی که اولین بار در مورد کوروش سخن گفته اند را برای بنده عنوان میکنید آنهم قطعه کوچکی از یک کتاب ؟؟؟!!!
بارها عنوان کرده ایم که باید شخصیت کوروش شاه به درستی نشان داده شود آنچه حقیقت است باید عنوان شود اما گویا خوشایند عده ای نیست ؟
باز با داستان سرائی میخواهید جواب علم تاریخ را بدهید
در تاریخ و شناخت تاریخ و کار تاریخی داستان سرائی جائی ندارد دوست گرامی اسناد حرف اول را میزند آنهم سندهای اصلی یک محقق باید تحقیق کند و منابع را خوب بشناسد
نه با افسانه سرائی و دروغ که اینجا جائی ندارد
فراموش نکنید که خوشایند عده ای نیست که حقایق مشخص شود
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
اگر به فتوحات است،به چنگیز خان هم می شود افتخار کرد.
مهم این است که با فتح سرزمین های جدید،دین و حکومت الهی استقرار یابد.نه مانند کوروش که در استوانه اش از مردوک تجلیل می کند و می گوید سایر خدایان از این سرزمین رفته بودند و ...!این ها رفتار یک مصلح نیست.بلکه حتی برخی می گویند این ها رفتار های یک مفسد هستند.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
اگر آن ها فقط درصدد تخریب ایرانی ها هستند،پس چرا در زمان شاه با ایرانی ها دوست بودند؟
لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُواْ الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُواْ وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَّوَدَّةً لِّلَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ قَالُوَاْ إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لاَ يَسْتَكْبِرُونَ
مسلما يهوديان و كسانى را كه شرك ورزيده اند دشمن ترين مردم نسبت به مؤمنان خواهى يافت و قطعا كسانى را كه گفتند ما نصرانى هستيم نزديكترين مردم در دوستى با مؤمنان خواهى يافت زيرا برخى از آنان دانشمندان و رهبانانى اند كه تكبر نمى ورزند.
سوره المائدة (5)،آیه 82
تصحیح بفرمایید کشور های عربی و نه اسلامی که این کشور ها هم در واقع نوچه خودشان و آمریکا هستند و اسلامی نیستند.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق
به نام خدا
سلام
به نظر این حقیر آمریکا و اسرائیل از دیرباز با اسلام مشکل داشتند نه با ایران.
اینکه آمریکا و اسرائیل چه میگویند مهم نیست اینکه چه کار در عمل انجام میدهند مهم است.
امروز یکی از بزرگترین خیابانهای تلاویو به نام کوروش است.این هم به این معناست که آنها خود را مدیون ایران و کوروش میداند ، کوروش بود که یهودیان را از بند اسارت رهایی بخشید.
امروز آمریکا و شرکایش آمدند گروهای ضد شیعی و ضد اهل سنت را تشکیل داده اند و وظیفه هرکدام کشتار مسلمانان است.ضد شیعی شیعیان را قتل عام میکنند ، ضد اهل سنت سنیان را.صدها هزار جنایت کثیف انجام میدهند که انسان آزاده از دیدن و بازگو کردن آنها شرم دارد.و تمام این جنایات از شبکه های ضد دینی آمریکا ، انگلیس و اسرائیل پخش میشود و اسلام هراسی ایجاد میکنند.
برای مثال کشتار مسلمانان میانمار ، کویتیه پاکستان ، برمه ، آفریقای مرکزی ، آفریقای جنوبی ، سوریه و جای جای این کره خاکی. یعضا این کشتار به نسل کشی شبیه است نه یک کشتار معمولی.
آمریکا بارها گفته است با اسلام مشکلی ندارد اما در عمل میبینیم در شبکه های ماهواره ای اسلام هراسی ایجاد میکنند.
امیدوارم تونسته باشم مطلبم رو برسونم.
یازهرا:Gol:
[="Microsoft Sans Serif"]درود:Gol:
owari;511392 نوشت: *****
رضا;511416 نوشت:
نقل قول:
مشکلی نیست؛ در مورد موضوع این گفتار که سخنانی گفته شده است، گفت و گو کنیم.
این گفتار در مورد نقد کوروش نیست که دوستان دارند در مورد وی سخن می گویند.
این گفتار در مورد دوگانگی سخنان کوروش و داریوش است؛ چرا شما در مورد نقد پادشاهی یا شخصیت کوروش سخن میگویید؟
چشمان مبارک را اگر باز کنید، همهچیز دیده میشود.
در مورد تحریف قرآن را من در این گفتار سخنی نگفتهام؛ بلکه این کاربر «روح سبز» بودند که از گفتار «تحریف قرآن»، آن سخن را در اینجا بازگو کردند!
شما اجازهای نداشتید که سخنان وی را پاک کنید و اینرا مدیر اجرایی نیز بهتان گوشزد کرد.
شما از همان ابتدا، پیش از آنکه ما بیایم و گفت و گو کنیم، گستاخی به کوروش را آغاز کردید که این نشان میدهد، به دنبال گفت و گو نیستید؛ بلکه به دنبال کُفت و کوب هستید و نتیجهی آنرا نیز دیدیم که یا کارت قرمز میدهید، یا سخنانی که برایتان سنگین است را پاک میکنید.
به نوشتهی دوم بنده که در این گفتار نوشته شده است نگاه کنید و آنرا نقد کنید.
شما هنوزم که هنوز است، باید پاسخگو باشید که چرا به بنده کارت قرمز دادهاید و چرا سخنان دوست گرامیمان را پاک کردهاید؟
اما شما نهتنها پشیمان نیستید، بلکه ...
البته همانگونه که فرمودهاید، کوروش مصلح بوده است؛ نه سلاخ!
مصلح کسی است که با آرامی با مردم رفتار کند و ابتدا آنها را (همانند ابراهیم) تأیید کند و خدایشان را (همانند ابراهیم) بزرگ بداند و کمکم در نگرششان دگرگونی انجام دهد.
آن برخی، اگر از راه پیامبر و امامان سودی به آنان نرسد، حتی آنها را نیز رد میکنند.
سلام
والا جناب رضا این اولین باره که پاسخیاری می بینم که اینچنین نامربوط بحث می کند
شما به جای اینکه جواب پستهای ما را بدهید مرتب می گویید تو از تاریخ نمی دانی !!!!!!!!!!!!!!!!
اصلا شما فکر کنید من در تاریخ صفر صفرم
این چه ارتباطی دارد که جواب پستها را نامربوط بدهید
شما از همان ابتدا هیچ کدام از سوالاتی که پرسیدم جواب ندادید . چرا ؟
البته من و خوانندگان می دانند چرا
چون اگر می خواستید جواب دهید باید به حقیقت اعتراف می کردید
پس برای اینکه به حقیقت اعتراف نکنید
نه سوالها را جواب می دهید نه پستها را مربوط جواب می دهید
این مساله از دید خوانندگان هرگز پنهان نمی ماند
ما هم مشتاق این هستیم شخصیت کوروش به درستی نشان داده شود
و این کاری نیست که شما می کنید
شما فقط مواردی از تاریخ را که به مذاقتان خوش می اید بیان می کنید و مواردی را که مخالف عقایدتان است حذف می کنید
ایا با این روش می خواهید شخصیت کوروش را به درستی نشان دهید ؟!!!!!!!!!!!!!!!!
البته که این کار شما خوشایند یهودیها و غربیها می باشد
در پستهای بعدی نشان می دهم چطور در راستای اهداف انها گام بر می دارید
تا جایی که شما از تاریخ عنوان می کنید سند اصلی و قطعیست و اگر ما از تاریخ بیان کنیم می شود افسانه سرایی و دروغ !!!!!!!!! عجب !!!!!
این دیگر چه حرف عجیبیست !!!!!!!!!!!!!!!!!
قبل از کوروش حضرت موسی هم یهودیان را از بند فرعون نجات داد
این که باید باعث افتخار باشد نجات یک قوم از اسارت و بندگی و در راستای کار پیامبران است
من فکر می کنم رفتار امریکا قسمتیش بخاطر رفتار تروریستهایی است که نام مسلمان بر خود دارند مثل طالبان و بن لادن
یا مسلمانهایی که الان دارند در سوریه سر همدیگر را می برند
یک عده به اسم مسلمان در دنیا تروریست هستند و ترورهای زیادی انجام می دهند
که از کسی پوشیده نیست
مثلا در پاکستان سنی های متعصب شیعیان را ترور می کنند انهم گروهی
خوب انها این مسائل را می بینند و اسلام و مسلمانها را تروریست می دانند
به نام خدا
سلام
سرکار دل آرام بنده پیشنهاد میکنم تاریخ را ورقی بزنید.و ببینید چه کسی یهودیان را از بند مادها رها ساخت ، معبد اورشلیم را بازسازی کرد و چرا خشیار شاه به روم حمله کرد.تاریخ قابل انکار است.
اینگونه سخن نگویید سرکار دل آرام.تمام دنیا میدانند که بلادن سگ حرف گوش کن اوامر آمریکا بود. و امروز القاعده هنوز سگ آمریکاست.
تکفیریانی که در سوریه سر میبرند که تحت حمایت آشکار آمریکاست.
گروه دیو بندیه که جندالله زیرشاخه او بود تابع اوامر آمریکاست و اعترافت ریگی هم مبنی بر حمایت کامل امریکا از اوست و زمانی که قصد داشت از امارات برای دیدن نماینده آمریکا برود در آسمان ایران دستگیر شد.
این گروه ها را خود امریکا درست کرده است تا به این وسیله اسلام هراسی راه بیاندازد.و تمام این جنایات تقصیر آمریکا و متحدانش است.
یازهرا:Gol:
سلام علیکم،
دوستان عزیزم از هر دو طرف بحث، صحبت سر آمریکا و جنایتهایش و شیطان بزرگ بودنش (که بزرگترین نیرنگش این است که خود را مصلح وانمود کند و طرفدار دموکراسی و حقوق بشر: [=KFGQPC Uthman Taha Naskh]فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ ... [=KFGQPC Uthman Taha Naskh]وَ قَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ [الأعراف: ۲۱]) در این تاپیک مطرح نیست، صحبت از یهود که نه صهیونیسم هم اگر باشد به مقداری است که در این تاپیک به عنوان تحریفگر تاریخ ادعا شده است که باشند. یعنی جایی تناقض در متون تاریخی به نظر آمده است، استارتر محترم آن را بیان کردهاند و آن را مبنای بحث قرار دادهاند که این تناقض (اگر تناقض بودنش در پلهی اول مورد تأیید طرفین قرار بگیرد) نشانه از تحریف مسائل دارد که اگر اینطور باشد باید سندهای دو سخن نقل شده مورد بحث قرار گیرند که آیا قدمت تاریخی آنها قایل تأیید است یا مثلاً به جای ۲۵۰۰ سال مثلاً ۱۰۰۰ سال یا ۵۰۰ سال یا ۲۰۰ سال قدمت دارند. اینکه کوروش مصلح بوده یا سلاخ، یا اینکه او مؤمن بوده (مثل مثال برادرمان جناب آبرنگ در مورد حضرت ابراهیم علیهالسلام) یا کافر (که قصدش ترویج بتپرستی بوده یا لااقل آن را مباح میدانسته و اعتقاد داشته که عقیدهی هر کسی در جامعه محترم است --که اسلام خیلی با این نظر موافق نیست) بحثهای بعدی است. ابتدا بگذارید مشخص شود که اصلاً تناقضی در کار هست یا خیر، اگر نبود که هیچ ولی اگر بود بعد بحث سندی کنید، اگر سندها درست بودند آنوقت دوباره باید برگشت سعی کرد تناقض را رفع کرد و اگر سندها مخدوش بودند تازه میرسیم به بحث تحریف و اگر بحث تحریف درست بود آن وقت میرسیم به اینکه چه کس یا کسانی تحریف کردند و نیتشان از چنین کاری چه بوده است. شیطان پلید است ولی عالمی میگفت همین شیطان هم ممکن است در قیامت یقهی کسی را بگیرد که من بد کردم ولی دیگر هر غلطی کردی که زیر سر من نبود تو هر کاری میکردی لعنت به من میفرستادی! (البته این شوخی است احتمالاً ولی قابل تأمله!)
یا علی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
عرض شد که چنین رفتار هایی در دین اسلام رفتار های یک مصلح نیست.آن هم وقتی آن مصلح در اوج قدرت است و می تواند به راحتی شرک را از آن سرزمین از بین ببرد.مانند حضرت محمد (ص) که در فتح مکه بت ها را از بین بردند.
این قسمت از سخنان خود را مستند کنید و برایش دلیل بیاورید.به خصوص قسمت مربوط به حضرت ابراهیم (ع).
این چنین نیست.آیا همه مخالفین کوروش و کسانی که او را مفسد می دانند،انسان هایی هستند منافق که فقط دنبال کسب منفعت مادی از طریق دین هستند؟
اگر آن ها فقط دنبال منافع مادی خودشان هستند،با توجه به تصوری که مردم امروز ایران از کوروش دارند،آن ها می توانند با مدح کوروش نظر مردم را به سمت خود جذب کنند و به بسیاری از منافع مادی خود راحت تر برسند.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
خیابان کوروش در حیفا
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام مجدد
بنده هم با صحبت های جناب owari موافق هستم.بهتر است تاپیک از موضوع اصلی خودش منحرف نشود.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق
به نام خدا
نام خیابانهای شهرهای صهیونیست نشین
خیابان ایران
خیابان کوروش
بنده قصد ندارم اعمال کوروش را برسی کنم. اما این سخن که کوروش عملش در راستای کار پیغمبران بود یک سخن اشتباه است.زیرا هرگز عمل کوروش در راستای فعالیت پیغمبران نبود.کوروش بت کده ها را نیز باز کرد که تمام پیغمبران به دنبال بستنش بودند.و......
یازهرا:Gol:
[="Microsoft Sans Serif"] بن موسی;512160 نوشت:
البته باید دید که دین اسلام چنین چیزی را میگوید، یا دین مسلمانانی چنین چیزی را میگوید.
یک مصلح خردمند میاندیشد که در هر زمانی، چه کاری درست است. گیریم که کوروش بتهای ظاهری را میشکست؛ آیا مردم به راستی به یکتا پرستی روی میآوردند، یا بدتر، از یکتا پرستی نیز بیزار میشدند؟
فرزند کوروش، کبوجیه، گاو مقدس مصریان را کشت؛ آیا مصریان از دیدگاه خود برگشتند، یا برعکس، بیشتر به گاو احترام گذاشتند و از شاه ایران برگشتند؟
شکستن بت ظاهری سودی در بر ندارد؛ زیرا ساختن دوبارهی آن، کاری آسان است.
قرار نیست همه یک کار را انجام دهند؛ یوسف پیامبر در اوج قدرت، چرا بتپرستی را برانداز نکرد و گذاشت مردم بتپرستی کنند؟
تفاوت محمد و کوروش:
چون این سخن، پیوستگیای با موضوع این گفتار ندارد و من تنها به خاطر گستاخیهای شما که به کوروش کرده بودید در برابر شما سخن گفتم، به دنبال آوردن سند دقیق نمیروم (چون تفاوتی در بر ندارد و نگرش پیشفرض شما، دگرگون نمیشود)؛ اگرچه به آسانی میتوان رفت و داستان ابراهیم، در قرآن را خواند که وی، ابتدا به بتهای دیگران (ستاره و خورشید) کرنش میکند، سپس خورشید را، خدای بزرگ میخواند و او را نیز کرنش میکند.
اگر آنها میتوانستند درست بیندیشند و درست رفتار کنند، این وضع فلاکتبار ایران نبود!
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
ملاک این که اسلام چنین می گوید،سنت معصومین (ع) است.
حضرت ابراهیم (ع) وقتی بت ها را شکست،چند نفر به او ایمان آوردند؟
فعل فرزند کوروش حجت نیست.
این عملی بود که توسط حضرت ابراهیم (ع) صورت گرفت.لذا قطعاً سود دارد.
حضرت یوسف (ع) در ابتدا قدرت نداشت و وقتی که در اوج قدرت بود،بت پرستی را برانداز کرد.
هر چقدر هم که تفاوت ها زیاد باشد،دلیل بر تجلیل نمی شود.نهایتاً کوروش می توانست حرفی درباره بت ها نزند.نه این که از آن ها تجلیل کند.تجلیل از بت مشخصاً رفتار یک مصلح نیست.
سخن خودتان بوده است.
با این طرز صحبت کردن های شما کاملاً آشنا هستم.
پس حرفتان بی اساس و بی سند خواهد بود.
قطعاً نگرش بنده با چنین حرف ها و دلیل های ضعیفی دگرگون نمی شود.
به یاد نمی آورم حتی یک نفر از مفسرین به نام چنین تفسیری از آن آیات خاص کرده باشد.این کرنشی که از آن حرف می زنید،کذب بستن به حضرت ابراهیم (ع) است.مشخصاً طبق این آیات کرنش را نمی شود استنباط کرد.لازم نمی بینم بر سر این با شما بحث کنم.
وضع فلاکت بار ایران ناشی از کوروش گرایان است نه اسلام گرایان.:Cheshmak:
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق
با سلام.
به نظر من این سیاه و سفید کردن و این صفر و یک نگاه کردن به مساله درست نیست. شما مفسد را در مقابل مصلح می آورید. ولی شاید بین آنها بینهایت درجه وجود داشته باشد.
کوروش در مقام پیامبری نبود. بلکه در مقام حاکم بود. باید مدیریت حکومت داری او را نقد کنید. نه اعتقادات او را با اعتقادات اسلامی بسنجید.
شاید کوروش مصلح به آن معنی که شما برای پیامبر اسلام معتقدید نباشد. ولی خادم که بود.
در جایی شنیدم سید حسن نصرالله بعد از سالها تلاش برای اینکه یکی از شهرها یا استان های لبنان را به عنوان استان شیعه نشین رسما ثبت کند بعد از موفقیت در این امر یک استاندار مسیحی را بر سر کار گذاشت. به او خرده گرفتند که این همه تلاش آن وقت یک استاندار مسیحی؟!!!
گفت یک مسیحی خادم بهتر از یک مسلمان خائن است.
اینکه در زمان هخامنشیان کارهای بسیار بزرگی انجام شده که اولین بار در تاریخ بشر اتفاق افتاده بود باعث افتخارماست. ما که خودمان نباید برویم دنبال نیمه های خالی تاریخمان. خوبی هایش را بگیریم و به جهان بشناسانیم تا جهان ما را به خاطر تاریخ درخشانمان تجلیل کند.
در این زمینه نه افراط و نه تفریط کار به جایی نمی برد.
و من الله توفیق
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
این که بین مصلح و مفسد چندین درجه داشته باشیم،مشکلی ایجاد نمی کند.چون کسی که بت پرستی را در اوج قدرت از بین نمی برد،بیشتر به سمت مفسدی است تا مصلحی.
از نظر یک مسلمان،معیار خوبی و بدی افراد،اسلام است.یعنی هر عمل فرد که ضداسلامی بود،حال در هر موضوعی باشد این عمل (مانند حکومت داری)،نادرست و بد خواهد بود.
لذا ملاک این که فلان فرد حاکم خوبی بوده یا حاکم بدی،خوب حکومت داری و مدیریت کرده یا نه،همه این ها به اسلام بر می گردد و از بین بردن شرک در جهان هستی،یکی از بزرگترین اهدافی است که یک حکومت الهی به دنبال آن است.پس حکومت فقط اقتصاد نیست.حکومت فقط قدرت نظامی نیست.حکومت واقعی،حکومتی است که شرک و مسائل ضددینی را هم از بین ببرد.
لذا حاکمی که در اوج قدرت است و خودش را پادشاه جهان می نامد،ولی شرک را از بین نمی برد،سکوت نمی کند،تجلیل هم می کند و اقدامات حمایتی در خصوص بت ها انجام می دهد،از معیار های یک حاکم اسلامی کاملاً به دور است.
اما راجع به خادم بودن چنین حاکمی به نظر بنده اگر صحبت های جناب رضا را دنبال کنید در می یابید که خادم بودن کوروش،تصوری است که در بین عوام ایران جا افتاده است،ولی در حقیقت کوروش را نمی توان واقعاً یک خادم دانست.
این را انکار نمی کنیم که یک مسیحی ممکن است بتواند اهداف یک حکومت الهی را محقق سازد.ما هم نگفتیم کوروش چون مسلمان نبوده،پس هیچ.بلکه می گوییم رفتارش را بررسی می کنیم و می بینیم که با یک رفتار اسلامی در تضاد است.درباره مسیحی هم همینطور است.نمی گوییم چون مسیحی است پس هیچ.بلکه رفتارش می تواند مطابق معیار ها و ملاک های اسلامی باشد.
این مسئله ای است که بار ها توسط مورخین به چالش کشیده شده است و در این خصوص به شما توصیه می کنم مطالب جناب رضا را مطالعه کنید.
ابتدا باید درست را از نادرست تشخیص دهیم،سپس خوب و بد را تعیین کنیم.وقتی ما فلان واقعه تاریخی را که نادرست است،درست می پنداریم و آن را خوب می دانیم و به جهان عرض می کنیم،تجلیل جهان بی ارزش خواهد بود.زیرا این تجلیل به خاطر مطالب غیرحقیقی بوده است.
بحث ما در اینجا در درجه اول،درباره درست و نادرست است.اما بحث درباره شخصیت کوروش،بررسی خوب و بد است.ما برای مثال در اینجا فرض کرده ایم که منشور کوروش صحت تاریخی دارد.ولی این موضوع خودش قابل بررسی است و موضوع اصلی این تاپیک (که الان تاپیک از آن دور شده است) تعیین درست و نادرست است،نه تعیین خوب و بد افعال.
در خصوص افراط و تفریط بنده چندجا گفته ام که معیار افراط و تفریط دین است و اگر از نظر دین رفتار کوروش نادرست باشد،دیگر افراط و تفریط بی معنی است.در صورتی که بسیاری از مردم وقتی یک عقیده مذهبی می بینند که درمقابل عرف و باور های عوام موضع گرفته است،آن را مصداق افراط و تفریط می دانند.حال آن که ممکن است آن عقیده مصداق افراط و تفریط نباشد.
برای مثال عده ای ممکن است ننوشیدن مشروبات الکلی را مصداق افراط بدانند.این دلیل نمی شود که واقعاً افراط است.بلکه طبق نظر دین،ننوشیدن مشروبات الکلی واجب است.در اینجا هم باید طبق نظر دین اثبات شود که انتقاد کوروش افراط یا تفریط است،یا بررسی دقیق تاریخ مصداق افراط یا تفریط است.نه از نظر مردم و عوام الناس.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق
سلام
جناب رضا خوب دقت کنید که کار شما در راستای کار دشمنان ایران و کمک به انهاست
قسمتی از تلاش غربیها برای خراب کردن تاریخ ایران
اما انها نمی دانند که لازم نیست از این تلاشها بکنند چرا که تا وقتی ما کسانی مثل رضا را داریم احتیاج نیست انها
زحمت بکشند ما بیشتر از انها توانایی خراب کردن خودمان را داریم
دیلی تلگراف نوشت: «متخصصان آلمانی اکنون مصرانه در تلاشند تا سوء برداشتها از آنچه در اذهان در رابطه با کوروش و منشور برجای مانده از وی هک شده را کمرنگ کنند. "پروفسور ژوزف ویشفر"، روز گذشته منشور را با تمسخر یک "کتیبه تبلیغاتی" معرفی کرد و گفت: منشور در حال حاضر به یک سند مجلل بدل شده. باید گفت که کوروش تنها برای اینکه خود را پرهیزگار و درستکار معرفی کند دستور ساخت این استوانه را صادر کرد.
اما "جونا لندرینگ"، مورخ هلندی نگاهی دیگر به کوروش و منشور معروف وی دارد و میگوید: «تمامی آنچه در تاریخ در مورد کوروش، پادشاه هخامنشیان نقل شده دروغی بیش نیست؛ یک دسیسه تاریخی.» لندرینگ معتقد است که استفاده از نام و هویت کوروش کبیر تنها ابزار تبلیغاتی محمدرضا شاه پهلوی، آخرین پادشاه ایران بود. محمدرضا شاه با تبلیغاتی ساختگی از نام کوروش و استوانه برجای مانده از او تنها برای تثبیت حکومت پهلوی استفاده کرد و بس.
اما این فقط لندرینگ نیست که به آنچه تاکنون درباره نخستین پادشاه هخامنشیان نقل شده و یا حتی متن ترجمه شده بر روی منشور برجای مانده از وی، کوچکترین اعتقادی ندارد. "متیوس شولز"، مورخ آلمانی هم از جمله افرادی بود که در سال ۲۰۰۸ در مقالهای در مجله اشپیگل آلمان نوشت: خیرخواهی و سخاوتمندی که در تاریخ به کوروش کبیر نسبت داده شده، تنها یک شوخی فریبنده است. شولز افزود: «استوانهای که در حال حاضر از آن به عنوان نخستین سند حقوق بشر یاد میکنند و یک کپی از آن را به عنوان نماد حقوق بشر در سازمان ملل متحد قرار دادهاند چیزی جز یک نماد تبلیغاتی بیشرمانه نیست.» شولز در اشپیگل به این موضوع اشاره کرده است که حتی بعضی از خطوط میخی هک شده بر روی استوانه کوروش به درستی ترجمه نشدهاند. گزارش شولز در مجله اشپیگل گرچه سرو صداهای زیادی را ایجاد کرد اما انتقادهای بسیاری در همان دوره به وی وارد شد. اینکه او نه تاریخشناس است و نه ایرانشناس. بنابراین اینگونه بیپروا سخن گفتن در رابطه با یک چنین موضوعی نه درست و نه معتبر است.
"دی کویته ویله" گزارش خود در دیلی تلگراف را با این گفته پرفسور "هلند" اینگونه خاتمه داد: «علیرغم تمامی نقدهای مطرح شده در رابطه با منشور، مردم ایران حاضر به تغییر دیدگاه خود در مورد کوروش و منشور برجای ماده از وی نیستند. آنها کوروش را یک افتخار و غرور ملی میدانند. اما این نیز مانند خیلی چیزهای بیخود دیگری است که در مورد ایرانیان در ایران نقل میشود.»۳
استناد سخنان روت، وان در اسپک و کوهرت تفسیر و ترجمه برجای مانده از "گریسان" در سال ۱۹۷۷ از نبرد اوپیس(در کنار دجله) کوروش است؛ نبردی که کوروش در ده اکتبر ۵۳۹ در آن پیروز شد. گریسان معتقد است که پیروزی کوروش در این نبرد با تصرف غنایم فراوان و کشتار کسانی که مقاومت میکردند همراه بوده است و اینکه بعید به نظر میرسد که بابل بیمقاومت سقوط کرده باشد.
ترجمه گریسان در سال ۲۰۰۷ میلادی از سوی پرفسور "ویلفرد جی لمبرت" در دانشگاه "بیرمنگام" انگلیس بازخوانی شد و مورد بررسی قرار گرفت. در همان زمان لمبرت رسما اعلام کرد که شاگرد او گریسان در ترجمه و تفسیر نبرد اوپیس مرتکب چندین اشتباه معنایی و زبانشناسی فاحش شده است. با این حال کوهرت ترجمه گریسان را نمونهای برای اثبات سخنان خود قرار داده و هرگونه سابقه درخشان در تاریخ کوروش کبیر را نادیده میگیرد. با تمام این اوصاف شاید بهتر است گفته شود که لمبرت با ترجمه صحیح خود از نبردی که کوروش در آن شهر بابل را فتح کرد، جایی برای اثبات ادعای این مورخان برجای باقی نخواهد گذاشت.۶
http://tarikhirani.ir/fa/files/15/bodyView/154/بررسی.دیدگاههای.اخیر.مورخین.غربی.درباره.کوروش.و.
[=Microsoft Sans Serif] بن موسی;512207 نوشت:
- ثابت کنید محمد پیامبر خدا بوده است.
- ثابت کنید وی در زندگیاش گناهی انجام نداده است.
- ثابت کنید وی همانند پادشاهان، به دنبال قدرتطلبی نبوده است.
- ثابت کنید وی، به دنبال زنبارگی نبوده است (اگر بنا به آزادی سخن است که شما در مورد کوروش هرچه میخواهید، با ادبیات گستاخانه میگویید).
نقل قول:
نقل قول:
نقل قول:
نقل قول:
نقل قول:
نقل قول:
نقل قول:
نقل قول:
دوباره آمدیم با سخنان ناپیوستهی شما که هرگاه کم میآورید، همچون گذشته چیزی میگویید که هرچه تلاش میکنیم، نمیتوانیم یک رابطهی منطقی با گفت و گو میانش برقرار کنیم!
گفته شد: «چرا کوروش بتها را نشکست» در پاسخ گفته شد: «اگر میشکست، نتیجهی عکس میداشت؛ همانند فرزندش» و در پاسخ میگویند: «کار کمبوجیه، حجت نیست!» (نه واقعا! این حرف چیه؟) خب اگر کوروش هم بتها را میشکست، نتیجهی عکس میداد و یک آدم خردمند، کاری را میکند که بیشترین بهره را داشته باشد.
بخواهیم اینگونه سخن بگوییم و کارهای اینان را با هم مقایسه کنیم، کار پیامبر اسلام نیز نمیتواند حجت باشد؛ زیرا این یک گفت و گوی فرادینی است و عصمت پیامبران را، تنها شیعهها باور دارند. اکنون گمان کنید من، زردشتی هستم:
وی در ابتدای قدرتش، کاری به بتپرستان نداشت.
برنامهاش را هم ندیدهاید؟
چرا ابراهیم پیامبر، از ستارگان و خورشید به نیکی یاد کرد و آنان را سجده کرد؟
این شما و آقای رضا بودید و هستید که گفتار را به بیراهه کشاندید و در مورد کوروش سخن گفتید! در حالی که موضوع گفتار، در مورد چیز دیگریست
آیا نمیبینید؟
بنده هم با گستاخیها و پارتی بازیهای شما توسط افراد والا مقامی که در این تارنما دارید، که به شدت پشتیبانیتان هم میکنند، آشنا هستم.
اسلامی که از آن دم میزنید، پارتی بازی را حرام میداند.
هنگامی که دارید گستاخی میکنید، انتظار دارید بهتان نشان افتخار دهند، یا اینکه تذکر دهند که گستاخی نکنید؟
سند: داستان ابراهیم در قرآن را بخوانید.
گفت و گویی که در آن گستاخی موج میزند، ارزشی ندارد که بخواهم برای آن مطالعه کنم و سند بیاورم.
من نیز به دنبال دگرگون شدن نگرش شما نیستم.
اگر شما قرآن را نخواندهاید، بروید بخوانید، سپس در موردش گفت گو کنید چون همانگونه که گفتهاید، نیازی به گفت و گو ندارید؛ بلکه نیاز به خواندن و مطالعه کردن دارید.
سجده کردن ابراهیم به ستارگان، یک کار بسیار مشهور است؛ شگفتا که شما آگاهیتان در مورد قرآن، تا این اندازه پایین است!
فعلا این اسلامگرایان هستند که سکاندار ایران هستند؛ نه میانهروها.
چیزی بدین آشکاری را هم، نمیبینید؟
کوروشگرایان افراطی هم، تفاوتی با اسلامگرایان افراطی ندارند.
[="Microsoft Sans Serif"]از بزرگان این تارنما درخواست دارم که از گستاخیهایی که به شخصیتهای محبوب میشود، پیشگیری کنند و به افراد گستاخ تذکر دهند زیرا چنین کسانی، نه برای گفت و گو، بلکه برای خالی کردن عقدههای خود دست به چنین کارهایی میزنند و گرنه بحث علمی، چه جای اینکارهاست؟
width: 700
[/TD]
[TD="align: left"]حافظا علم و ادب ورز که در مجلس شاه [/TD]
[TD]آنکه را نیست ادب، لایق صحبت نبوَد
به نام خدا
عملی که برای رضای خدا نباشد جوابش عکس است.
یوسف اینکار را نکرد اما با دراید و قدرتی که درسیاست داشتند سرانجام ریشه بت پرستی را در آن زمان و ان مقطع از بین برد.یوسف با عملش باعث شد تا بت پرستی برچیده شود.اما در عین حال از همان ابتدا آشکارا گفت بت پرستی ایراد دارد و همیشه از معایب بت پرستی سخن گفت اما هیچگاه بت ها را تمجید نکرد و بتی را بزرگ نخواند.و این است سیره انبیاء الهی.
یازهرا:Gol:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
:khaneh:
شما می توانید زرتشتی باشید.ولی چیزی که هست بنده مسلمان شیعه هستم و لذا ملاک برایم فعل،قول و تقریر معصومین (ع) است.
حضرت یوسف (ع) همواره سعی می کرد با بت پرستان بجنگد.
منظورتان سریالش است؟
کذب محض به ابراهیم (ع).اولاً ابراهیم (ع) از آن ها به نیکی یاد نکرد و فقط در مقام احتجاج بود.کافی است آیات را بخوانید تا ببینید که اگر به قول شما ابراهیم (ع) از آن ها به نیکی یاد کرد (!) در آخر آیه گفت افول کنندگان را دوست ندارم که افول کننده همین ستاره و خورشیدی است که شما از آن یاد می کنید.یعنی این ها را دوست ندارم.واقعاً این تفاسیر را نمی دانم از کجا می آورید.ثانیاً سجده کردنش هم که دیگر بهتر است حرفی از آن نزنید.
ابتدا شما و هم فکرانتان بودید که مسائل غیرمرتبط با تاپیک را مطرح کردید و ما هم فقط پاسخ شما را دادیم.
این ها صفات من نیستند.هر چقدر دوست دارید می توانید از این حرف ها بزنید.
آن را بار ها خوانده ام و کوچکترین ارتباطی میان سخن شما و آن آیات نمی بینم.
جواب برخی خاموشی است.
خوب است.الحمد لله.
محض اطلاعتان بنده سال هاست به تحصیل در علوم دینی مشغول هستم.این شما هستید که با توجه به سن کمتان نیاز به مطالعه دارید.حداقل یک تفسیر درباره آن آیات بخوانید.
مشهور است؟!!!!!!!!
شما هر چقدر می خواهید می توانید درباره آگاهی بنده سخن بگویید.با این حرف ها چیزی را جز آگاهی خودتان نشان نمی دهید.
اسلام گرایان از نظر اسلام میانه رو هستند.ولی از نظر امثال شما تندرو هستند.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق
سلام علیکم،
ان شاء الله این دیگر آخرین پست حقیر در این تاپیک است، از خیرخواهی خسته شدم کمکم،
به نظر شما وقتی حضرت اقا حفظهالله توهین به صحابی پیامبر و همسران پیامبر خدا صلاللهعلیهوآله را برای اتحاد شیعه و سنی واجب میدانند نظرشان در مورد اتحاد شیعه و شیعه چه باشد؟ حتماً میدانید که در اسلام جایگاه اتحاد جامعه از عدالت بالاتر است، نشان به آن نشان که حضرت علی علیهالسلام ۲۵ سال خانهنشین شدند و ظلمهای بسیار در جامعه را تحمل کردند که وحدت امت اسلامی حفظ شود. بحثهای اینچنینی چیزی بجز قهر و کینه بین محبین اهل بیت علیهمالسلام را ندارد. این کینهها و دشمنیها از این تاپیک شروع میشود و بعد به تاپیکهای دیگر هم کشیده میشود و آن وقت دیگر فقط این تاپیک نیست که مظلوم واقع میشود و به بیراهه میرود. شما را به خدا در این چند صفحه که کمتر از ثلث ان شاید مربوط به موضوع باشد هر پست اضافهای را پاک کنید، هر کس هم که هر چیز اضافهای گفت که خطر شعلهور شدن فضا را داشت از همفکر و غیرهمفکر به او تذکر دهند. یک نفر هم فداکاری کند برای تمامی مسائل مطرح شده در این بحثها (دشمنی صهیونیسم و اسلام یا ایران / وضعیت آمریکا و اسرائیل / شخصیت کوروش و سایر پادشاهان ایران باستان / بحث روی منابع تاریخی مورد قبول تشیع و ...) یک تاپیک جداگانه بزند و تاپیک مربوط به موضوعات بحرانی مانند شخصیت کوروش هم با حضور کارشناس تاریخ و اخلاق و قرآن انجام بگیرد و نهایت سختگیری برای پستهای نامربوط مشکوک به کار گرفته شود.
خود حقیر چند تا پست تا حالا اینجا زدم که یکیش هم فکر کنم مربوط نبوده، پس ان شاء الله اولین نفری هستم که دیگر حرفی نمیزنم اینجا.
یا علی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
موافق هستم و اول از همه خود شما باید تذکر بگیرید:
ویرایش:
شدیداً تقاضای رسیدگی دارم.زیرا پیش از این پست های خلاف ایشان را گزارش کردم،ولی رسیدگی ای ندیدم (شاید شده باشد و بنده ندیده باشم).
بدترین ادعایی را هم که مطرح کردید،سجده ابراهیم (ع) به ستارگان بود.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق
با سلام
دوستان لطف کرده مراقب کاربرهای که با هوچیگری و داستان سرائی و افسانه پردازی در مورد کوروش شاه میخواهند تاپیک را منحرف کنند باشید
لطف کرده و در مورد شخصیت واقعی کوروش با منبع و اسناد سخن بگوید که خیلی از دوستان که به تاپیک مراجعه میکنند نتیجه بگیرند
متاسفانه پستها ی خوب و پر با ر در بین سخنان صد من یه غاز بعضیها گم میشود ,و بنظر بنده برای برای گفتگو و مناظره باید به دانستههای شخص مقابل توجه کرد
عده ای کوچکترین شناختی از تاریخ ندارند و بیشتر با حاشیه پردازی و سخنان بیهوده میپردازند دقت بفرماید !
دشمن یا بدخواه ایران و فرهنگ ایران کیست؟
کسانی که شاهپرستی را معادل با ایرانپرستی جا میزنند، به هر جعلی در اسناد تاریخی و حتی تحریف شاهنامه فردوسی دست مییازند تا چهره ظلم شاهان را سفید کنند، و جز شعارهای سطحی تن به انجام کار مفیدی برای کشور و مردم خود نمیدهند؛ یا کسانی که ظلمهای پادشاهان را به عنوان تجربههای تاریخی و همدردی با مردم ستمکشیده بازگو میکنند و در کنار آن، عمر خود را برای ایران و فرهنگ ایران گذاشتهاند؟
اگر گروه دوم دشمنان و بدخواهان ایران باشند، پس میباید فردوسی را در رأس همه آنان قلمداد کرد؛ چرا که در هیچ منبع تاریخی به اندازه شاهنامه فردوسی از ظلم پادشاهان ایران سخن نرفته است.:Sham:
براستی که عوامفریبی باید تا چه میزان رسیده باشد که با بهرهبرداری از احساسات میهندوستانه مردم، شاهپرستی و وطنپرستی/ میهندوستی را معادل با یکدیگر جا بزنند و بلاهت باید تا چه اندازه اوج گرفته باشد که چنین خدعهای را باور کنند.
با تشکر
گزارشهای تاریخی حاکی از اجرای مکرر قتلعامهای عمومی در تاریخ ایران است.
نمونهای این اعمال عبارتند از:
«به آتش کشیدن و غارت و قتلعام مردم به دست کیکاووس»،
«به بردگی گرفتن مردم ماد به دست کورش»،
«به آتش کشیدن خانههای مردم به دست کورش»،
«قتلعام مردم نینوا به دست کورش»،
«غارت و سرکوب و به بردگی گرفتن لیدیاییها به دست کورش»،
«نابودی تمدن خوزیان به دست کورش»،
«به آتش کشیدن شهرها و به بردگی گرفتن مردم ایونیه و بهرهکشی جنسی از زنان ایونیه به دست داریوش»،
«به آتش کشیدن و غارت شهرها به دست شاپور بزرگ»،
«قتلعام و به آتش کشیدن خانههای بلوچیان و گیلانیان به دست انوشیروان عادل»،
«قتل و غارت اعراب غسانی به دست شاپور ذوالاکتاف»
و بسیاری نمونههای دیگر.
اما تعدادی از این قتلعامها (همچون قتلعامهای کورش هخامنشی) به اندازهای گسترده و سهمگین و سراسری بوده است که تبدیل به نسلکشی شدهاند.
اگر بخواهیم از روی توجیه یا سادهانگاری، دادههای تاریخی از اجرای نسلکشی را اعتمادناپذیر و غرضورزانه بدانیم، دستکم در دو مورد از آنها جای هیچ چون و چرایی نیست؛ چرا که این دو نمونه از نسلکشی و جنایت در حق بشریت، گزارشی اول شخص است که در کتیبههای بازمانده از آنان ثبت شده است. یعنی اقدامکننده به نسلکشی، علاوه بر اینکه از زبان خود چنین واقعهای را با افتخار شرح داده و بر آن صحه گذارده است، که آن وقایع را در کتیبههایی ثبت کرده است. در نتیجه و برخلاف متون تاریخی، این گزارشها دچار تحریف و بازنویسیهای احتمالی و مکرر نشدهاند و نمیتوان آنها را بیاساس یا اتهام دانست.
نخستین روایت مستند به منبع دست اول، کتیبه داریوش بزرگ در بیستون است.
کتیبهای که سندی ممتاز از جنایت در حق بشریت و یک نسلکشی تمامعیار در سراسر سرزمینهای تحت حاکمیت هخامنشیان بوده است. داریوش در تحریر بابلی و نسخه آرامی کتیبه خود، مجموعاً از قتلعام ۱۲۰٫۰۰۰ نفر یاد میکند.
کسانی که جرمشان تلاش برای رهایی از سلطه هخامنشیان و یا نپرستیدن اهورامزدا بوده است.
او مادها را با کشتار ۳۸٫۰۰۰ نفر سرکوب میکند، عده زیادی از سکاییان را «آنگونه که میلش بوده است» و به جرم نپرستیدن اهورامزدا قتلعام میکند، پارسیان را با کشتار ۴۰٫۰۰۰ نفر منکوب میسازد، اسرای بابلی را بطور دستهجمعی در آب رودخانه خفه میکند، عدهای را در تختجمشید بر روی تیرهای تیز مینشاند و تیر در ماتحت آنان فرو میکند، و عده بیشمار دیگری را به دست شکنجههای مرگبار که عبارت بوده از بریدن بینی، بریدن گوش، از حدقه در آوردن چشم، به زنجیر کشیدن، آویزان کردن از دروازههای شهر میسپارد.
دومین روایت مستند به منابع دست اول، کتیبه موبد کرتیر (بنیانگذار دین زرتشتی) بر بدنه کعبه زرتشت در نقشرستم است. او در این کتیبه مهم ساسانی از قتلعام عمومی تمامی پیروان ادیان غیرزرتشتی در سراسر ایرانشهر یاد کرده است.
به گفته خودش: «شهر به شهر و جای به جای».
قتلعامهایی که با تخریب نیایشگاهها و تبدیل آنها به آتشکده همراه بوده است.
آرتور کریستنسن نقل کرده که فقط در یک نوبت در سال ۳۶۲ میلادی، تعداد ۱۲٫۰۰۰ تن از ایرانیان مسیحی به روش شکنجه موسوم به «نُه مرگ» قتلعام شدند (بنگرید به: «شکنجههای زرتشتی»).
قساوت بیپایان او در یک نسلکشی عظیم دینی موجب روی آوردن اجباری بسیاری از مردم به دین زرتشتی شده است تا فقط حق زندگی کردن و زنده ماندن داشته باشند.
کسانی که در قبال این نسلکشیها سکوت میکنند، آنها را نادیده میگیرند و یا با لطائفالحیلی توجیهشان میکنند، یا در حال حمایت از این اعمال هستند و یا منتظر فرصتی برای تکرار آن.:Sham:
برای آگاهی بیشتر بنگرید به منابع معرفی شده در زیر هر یک از لینکها.
با سلام
نگران نباشد گفته ایم که ما هوشیاریم
شما لطف کرده و به دوستان اسناد را نشان دهید
خیلی خوش حال میشدیم که گفتار خود را سندی میکردید در مورد کوروش شاه تا ما هم بتوانیم این افتخارات را ببینیم
[h=4]کورش هخامنشی در منابع ایرانی[/h] [h=5]۱- کورش هخامنشی در متون اوستایی[/h] نام کورش در متون اوستایی (اعم از یسناها، یشتها، ویسپرد، وندیداد و خردهاوستا) نیامده است.
[h=5]۲- کورش هخامنشی در متون شرق ایرانی[/h] نام کورش در متون شرق ایرانی (اعم از سغدی، بلخی، خوارزمی، سکایی و جز آنها) نیامده است.
[h=5]۳- کورش هخامنشی در متون فارسی باستان[/h] در متون فارسی باستان هخامنشی اطلاعاتی باره کورش وجود ندارد، اما در دو جا نام او به شکلهای زیر آمده است. یکبار در کتیبههای کوتاه و مکرر مشهد مادرسلیمان (پاسارگاد احتمالی): «من کورش، شاه هخامنشی»؛ و دیگری در کتیبه داریوش در بیستون که کمبوجیه و بردیا پسران کورش معرفی شدهاند: «پسر کورش به نام کمبوجیه از دودمان ما در اینجا شاه بود»، «مغ گئومات به دروغ چنین میگفت که من بردیا پسر کورش هستم»، «وَهیَزداتَه به دروغ چنین میگفت که من بردیا پسر کورش هستم».
[h=5]۴- کورش هخامنشی در متون پهلوی اشکانی[/h] نام کورش در متون پهلوی اشکانی (پارتی) نیامده است.
[h=5]۵- کورش هخامنشی در متون پهلوی ساسانی[/h] نام کورش در متون پهلوی ساسانی (اعم از کتیبهها و کتابها) نیامده است.
[h=5]۶- کورش هخامنشی در متون مانوی[/h] نام کورش در متون مانوی نیامده است.
[h=5]۷- کورش هخامنشی در متون فارسی[/h] [h=6]الف) کورش هخامنشی در شاهنامه فردوسی[/h] نام کورش در شاهنامه فردوسی نیامده است.
[h=6]ب) کورش هخامنشی در شعر و ادبیات فارسی[/h] نام کورش در شعر و ادبیات فارسی نیامده است.
[h=6]ج) کورش هخامنشی در تاریخنامههای ایرانی[/h] نام کورش چند بار به شکلهای کورش، قورش، قورس همراه با شرح مختصری از او در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی، تاریخ پادشاهان و پیامبران حمزه اصفهانی و چند متن دیگر آمده که بازتاب و تلخیصی از کتاب تورات یهودیان است. تفصیل این روایتها را در بخش بعدی که به «بررسی نام و شرح حال کورش هخامنشی در منابع عبرانی» اختصاص خواهد داشت، دنبال میکنیم. حمزه اصفهانی نام کورش را یک نام عبرانی یهودی میداند.
این همه آنچه بود که در متون ایرانی در باره کورش آمده است.
سکوت منابع ایرانی در قبال نام کورش نشان میدهد که ایرانیان با اینکه اندکی با نام او آشنا بودهاند، اما کورش در بهترین حالت شخصیتی ناچیز بوده است که ایرانیان برای او اهمیتی قائل نبودهاند.
سلام
جناب رضا اتهام نزنید اگر منظورتان من هستم لطف کنید داستانها و افسانه هایی را که من سراییدم اینجا قرار دهید تا حرفتان مستند شود
وگرنه تهمت نزنید
لطف کرده از توهین هم دست برداریید
لطف کرده از علم غیب هم دست بردارید
باور کنید اگر تهمت نزنید و توهین نکنید حرفهایتان بیشتر مقبول می افتد
شما اگر به حرفهایتان اعتقاد دارید نیازی به تهمت و توهین نیست
منطقی و با احترام بحث کنید تا خداپسندانه باشد
جناب فکرتان را از پیش داوری خالی کنید
از نظر حقیر نه شاه پرستی خوبه نه میهن پرستی
پرستش فقط مخصوص خداست
اگر ما سخنی می گوییم نه اینکه علاقه به کوروش داشته باشیم نه میهن در حد پرستش
این حقیر اگر سخنان تند و ناعادلانه شما را نمی دیدم هرگز وارد بحث نمی شدم
و بحث من فقط برای افراط گرایی شما شروع شد
چچون دیدم واقعا بی طرفانه بحث نمی کنید
این همه از بدی کوروش نوشتید
ایا یک بار هم از تخت جمشید که میراث تمدن جهانی می باشد نام بردید ؟
و ایا اقرار کردید که ساخت چنین بناهای عظیمی در 2500 سال پیش نشانه پیشرفت و تمدن پیشرفته مردم
در ان زمان بوده
شما اگر واقعا در پی بازگو کردن ظلم پادشاهان هستید از ظلم شاهان قاجار چقدر گفته اید ؟ انها که نصف وطن و خاک ایران را به بیگانگان
بخشیدند ؟
چرا همش گیر به کوروش داده اید
ایا کوروش تنها پادشاه ایران بوده است ؟
جناب مسائل را قاطی نکنید
پروین اعتصامی هم از ظلم پادشاهان سخن گفته
ایا از ظلم کوروش هم سخن رفته ؟
سخن اینجا درباره کوروش است
چرا تاپیک را منحرف می کنید
جناب
اینگونه سخن گفتن تند شما نشان از بدبینی شدید شما دارد
شما از اول هم به جای اینکه پستها را جواب دهید شروع به تهمت زدن و توهین کردن کردید
مدیران محترم سایت لطفا رسیدگی فرمایید
چرا باید یک نفر در مقام پاسخ یار جز تهمت و توهین جوابی دیگر نداشته باشد ؟
[="Microsoft Sans Serif"] بن موسی;512375 نوشت:
نقل قول:
نقل قول:
نقل قول:
نقل قول:
نقل قول:
نقل قول:
نقل قول:
نقل قول:
width: 700
[/TD]
[TD="align: left"]پیر، پیر عقل باشد ای پسر [/TD]
[TD]نه سپیدی موی، اندر ریش و سر
نقل قول:
نقل قول:
ابتدا خدا، و سپس جناب معصومی را سپاس میگوییم که این شکلکها را گذاشتند تا شما در زمانی که سخنی ندارید، برای تسکین خود، آنها را بگذارید.
پیشنهاد میکنیم شما نیز همچون پاسخیار توانمند این گفتار، آقای رضا، پشت هم به ما کارت قرمز بدهید (دلیل هم مهم نیست) شما که ماشالله زورتان زیاد است و پشتیبانی میشوید.
بازهم نتوانستید پاسخی بدهید و اینگونه پاسخ دادید؟ پس بروید در گفتارهای دینی سخن بگویید نه این گفتار که موضوعی فرادینی دارد.
(انعام/76): «و چون شب سایه گسترد، ستارهای دید؛ گفت: این پروردگار من است ...»
اینکه پس از آن میگوید: «من نابود شدگان را دوست نمیدارم»، آیا ابراهیم، تاکنون ستارهها را در شب ندیده بود که ببیند آنها در روز نابود میشوند؟
پس منظورش چیز دیگری بود است و آن، همان کاری است که کوروش کرد؛ که ابتدا برای نزدیکشدن به مردم، خدایان آنها را میپذیرد و آنرا خدای خود مینامد (=به نیکی یاد میکند) و سپس ...
هنگامی که شب فرارسید و ابراهیم گفت: «این ستارگان پروردگار من هستند» پس از آن، از آنها عکس یادگاری گرفت، یا آغاز به پرستیدنشان تا بامداد گرفت؟
پرستیدن هم با سجده کردن همراه است(این را میدانید، یا با سند برایتان نشان دهم؟).
ابتدا نوشتههای گفتار را بخوانید، سپس در موردش گفت و گو کنید.
بروید ببینید این چه کسی بود که برای نخستین بار، آمد از کوروش سخن گفت.
بر منکرش، رحمت.
(انعام/78): «پس هنگامی که خورشید را دید، گفت این پروردگار من است؛این بزرگتر است ...»
همچون کوروش که خدا بابلیان را بزرگ خوانده است؛ و اینها دلیل روانشناسی دارد.
اگر بنده هم زور و بازوی شما را در این تارنما میداشتم، به خاطر همین سخنتان، کاری میکردم اخراج شوید؛ ولی چه کنم که ...
اما این سخن را همچون چماغی میکنم بر سرتان و تا هستید، اینسخن را بارها خواهید دید و از گفتهی خود، پشیمان خواهید شد.
سن و سال تقویمی مهم نیست؛ بلکه بزرگی خرد مهم است:
شما بروید قرآن را بخوانید و ببینید که آیا ابراهیم ستارگان را خدای خود دانسته است، یا نه؛ آیا آنها را پرستیده است، یا نه.
آنزمانی که شما به «نساجی» میگفتید «ننه تاجی» من با بزرگتر از شما بحث میکردم.
البته نه برای شما.
آخر چرا اینقدر سخن را میپیچانی؟
ابتدا گفتم: «اگر آنها درست میاندیشیدند، که این وضع فلاکتبار ایران نمیبود» سپس گفتید: «وضع خراب ایران، بهخاطر کوروش گرایان است» سپس من نیز گفتم: «این اسلامگرایان هستند که سکاندار ایران هستند؛ نه کوروش گرایان(پس وضع فلاکتبار، از نادرستی اندیشهی آنان است)» اکنون این سخن شما، چه پیوستگیای دارد، خدا میداند.
آیا میانهروی از دیدگاه اسلام، این است که شرایط کشوری اینگونه باشد؟
چه اسلام نابی (=اسلام مسلمانی).
به نام خدا
سلام
إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَکَذَلِکَ یَفْعَلُونَ
پادشاهان به محض ورود به یک آبادی آنجا را به فساد کشیده و عزیزان را ذلیل می کنند. کار آنها همواره چنین است!
سوره نمل آیه 34
یازهرا:Gol:
به نام خدا
بیانات مقام معظم رهبری پیرامون پادشاهان هخامنشی و ...
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2936
پارگراف 8 خط 10
البته تخت جمشيد، يك اثر معمارى است؛ انسان، اثر معمارى را تحسين مىكند و چون متعلّق به ما و مال ايرانيهاست، به آن افتخار هم مىكند؛ اما اين غير از آن است كه ما دلها و ذهنها و جانهاى مردم را متوجّه به نقطهاى كنيم كه در آن خبرى از معنويت نيست، بلكه نشانه طاغوتيگرى است! در همان ساختمانها كه امروز بعد از گذشت يكى دو هزار سال، ويران است، زمانى به مناسبت همين روز نوروز، خدا مىداند كه چقدر بىگناه، در مقابل تخت طاغوتهاى زمان به قتل مىرسيدند و چقدر دلها ناكام مىشدند! اين افتخارى ندارد.
یازهرا:Gol:
به نام خدا
پیرامون بت پرستی و بازکردن بت خانه ها
آیه 25 سوره انبیا
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ مِن رَّسُولٍ إِلّا نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلّا أَنَا فَاعْبُدُونِ "
" و پیش از تو هیچ پیامبرى را نفرستادیم ، مگر آنکه به او وحى کردیم که معبودى جز من نیست ، پس ( تنها ) مرا پرستش کنید "
یازهرا:Gol:
شما یک حکومت در کل جهان به ما معرفی کنید که بی گناهان در ان کشته نشده باشند ؟
ما که از پیامبر و حضرت علی پاکتر و معصوم تری در جهان نداریم ولی در زمان انها هم از کشتن بی گناهان
نمی توانستند جلوگیری کنند
وقتی شخصیتهایی مثل پیامبر و امام علی نمی توانند از کشتن بی گناهان در حکومتشان جلوگیری کنند
شما این چیزها رو برای خراب کردن چهره کوروش مطرح کنید بسیار عجیب است
اگر بر فرضی که بی گناهی هم کشته شده باشد
در ضمن دوست گرامی شریعت عقلانی نکته بسیار خوبی مطرح کردند
کوروش پیامبر که نبود که ما از او انتظار کارهای پیامبران را داشته باشیم تا بتها را بشکند و غیره ....
او فقط یک پادشاه بود نه پیامبر
اگر چه بعضی علمای معروف از جمله علامه طباطبایی او را یکی از پیامبران نامبرده شده در قران می دانند
به نام ذوالقرنین
اینهم قسمتی از وصیت نامه کوروش
.گوشه ای از وصیت حضرت کوروش را میخوانیم و بر فکر و اندیشه و اخلاقش سلام میفرستیم. فرزندان من، دوستان من! من اکنون به پایان زندگی نزدیک گشتهام. من آن را با نشانههای آشکار دریافتهام. وقتی درگذشتم مرا خوشبخت بپندارید و کام من این است که این احساس در کردار و رفتار شما نمایانگر باشد، زیرا من به هنگام کودکی، جوانی و پیری بختیار بودهام. همیشه نیروی من افزون گشته است، آن چنان که هم امروز نیز احساس نمیکنم که از هنگام جوانی ناتوانترم. من دوستان را به خاطر نیکوییهای خود خوشبخت و دشمنانم را فرمانبردار خویش دیدهام. زادگاه من بخش کوچکی از آسیا بود. من آنرا اکنون سربلند و بلندپایه باز میگذارم. اما از آنجا که از شکست در هراس بودم، خود را از خودپسندی و غرور بر حذر داشتم. حتی در پیروزی های بزرگ خود، پا از اعتدال بیرون ننهادم. در این هنگام که به سرای دیگر میگذرم، شما و میهنم را خوشبخت میبینم و از این رو میخواهم که آیندگان مرا مردی خوشبخت بدانند. مرگ چیزی است شبیه به خواب. در مرگ است که روح انسان به ابدیت می پیوندد و چون از قید و علایق آزاد می گردد به آتیه تسلط پیدا می کند و همیشه ناظر اعمال ما خواهد بود پس اگر چنین بود که من اندیشیدم به آنچه که گفتم عمل کنید و بدانید که من همیشه ناظر شما خواهم بود، اما اگر این چنین نبود آنگاه ازخدای بزرگ بترسید که در بقای او هیچ تردیدی نیست و پیوسته شاهد و ناظر اعمال ماست. باید آشکارا جانشین خود را اعلام کنم تا پس از من پریشانی و نابسامانی روی ندهد. من شما هر دو فرزندانم را یکسان دوست میدارم ولی فرزند بزرگترم که آزمودهتر است کشور را سامان خواهد داد. فرزندانم! من شما را از کودکی چنان پروردهام که پیران را آزرم دارید و کوشش کنید تا جوانتران از شما آزرم بدارند. تو کمبوجیه، مپندار که عصای زرین پادشاهی، تخت و تاجت را نگاه خواهد داشت. دوستان یک رنگ برای پادشاه عصای مطمئنتری هستند. همواره حامی کیش یزدان پرستی باش، اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیشی که میل دارد پیروی کند . هر کس باید برای خویشتن دوستان یک دل فراهم آورد و این دوستان را جز به نیکوکاری به دست نتوان آورد. از کژی و ناروایی بترسید. اگر اعمال شما پاک و منطبق بر عدالت بود قدرت شما رونق خواهد یافت، ولی اگر ظلم و ستم روا دارید و در اجرای عدالت تسامح ورزید، دیری نمی انجامد که ارزش شما در نظر دیگران از بین خواهد رفت و خوار و ذلیل و زبون خواهید شد. من عمر خود را در یاری به مردم سپری کردم. نیکی به دیگران در من خوشدلی و آسایش فراهم می ساخت و از همه شادی های عالم برایم لذت بخش تر بود. به نام خدا و نیاکان درگذشتهی ما، ای فرزندان اگر می خواهید مرا شاد کنید نسبت به یکدیگر آزرم بدارید. پیکر بیجان مرا هنگامی که دیگر در این گیتی نیستم در میان سیم و زر مگذارید و هر چه زودتر آن را به خاک باز دهید. چه بهتر از این که انسان به خاک که اینهمه چیزهای نغز و زیبا میپرورد آمیخته گردد. من همواره مردم را دوست داشتهام و اکنون نیز شادمان خواهم بود که با خاکی که به مردمان نعمت میبخشد آمیخته گردم. هماکنون درمی یابم که جان از پیکرم میگسلد ... اگر از میان شما کسی میخواهد دست مرا بگیرد یا به چشمانم بنگرد، تا هنوز جان دارم نزدیک شود و هنگامی که روی خود را پوشاندم، از شما خواستارم که پیکرم را کسی نبیند، حتی شما فرزندانم. پس از مرگ بدنم را مومیای نکنید و در طلا و زیور آلات و یا امثال آن نپوشانید. زودتر آنرا در آغوش خاک پاک ایران قرار دهید تا ذره ذره های بدنم خاک ایران را تشکیل دهد
به نام خدا
سلام
دوست نداشتم پیرامون کوروش وارد بحث شوم.اما از انجای که شما فرموده اید علامه طباطبایی کوروش را ذوالقرنین نامیده اند وارد بحث میشوم.
اکثر تاریخ شناسان که هیچکدام از نظر دینی سواد نداشتند با مطالعه سطحی قرآن آمده اند و پیرامون ذوالقرنین نظراتی را داده اند.
شخصی آتیلا را ذوالقرنین نامید ، شخصی اسکندر را ذوالقرنین نامید و..... و شخصی به نام ابوکلام آزاد وزیر فرهنگ و ارشاد هندوستان که در بحث دینی سواد آنچنانی هم نداشت در زمان حکومت رضا شاه پهلوی به ایران سفری داشت و بعد گفت کوروش همان ذوالقرنین است.و از آن به بعد بعضی از علما نیز نظراتی دادند.
حضرت علامه طباطبایی(ره) در تفسیر المیزان آمدند و تمام پادشاهانی که ادعا شد ذوالقرنین است را مورد برسی قرار داده اند ، و ایشان هیچگاه نفرموده اند که کوروش ذوالقرنین است ، بلکه فرمودند کوروش نزدیکتر است نسبت به دیگر پادشاهان. (( لطفا مواظب باشید سخنان این علام فرزانه را تحریف نکنید )) علامه طباطبایی خواستار تحقیقات بیشتر ی در آینده شده اند.اما با پیدا شدن بعضی از اسناد این نظریه را به کلی رد کرده است که کوروش ذوالقرنین است.
اگر قرار بود مشخص شود ذوالقرنین کیست خود پیغمبر اسلام میفرمودند.
سرکار دل آرام هرچند مقایسه بین حضرت محمد(ص) و کوروش اشتباه است اما توجه بفرمایید اینکه در هر جنگی بیگناهی کشته میشود جای شکی نیست ، اما اینکه یک پادشاه بیگناهان را بکشد جای بسی تامل است.
پیغمبر(ص) و حضرت علی(ع) هیچگاه بیگناهی را نکشته اند و این سخن مردود است.
فرق بین پیغمبران الهی و کوروش این است که آنها به دستور خدا و برای حکومتی الهی جنگیدند اما شاهان هخامنشی برای کشور گشایی جنگیدند.
یکی برای خدا و دیگری برای خودش.
یازهرا:Gol:
به نام خدا
سرکار دل آرام این وصیئت نامه جعلی است زیرا قستمهای از این متن و کلمات برای زمان حال است و ابداع بسیاری از این کلمات به 400 الی 500 پیش برمیگدد. و تمام تاریخشناسان این وصیئت نامه را رد کرده اند و بنده نیز پیرامونش توضیح نخواهم داد.
یازهرا:Gol:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
اولاً که در روایات داریم ذوالقرنین پیامبر نیست.بلکه فردی است که مقامش خیلی مشابه ائمه (ع) است.
ثانیاً این یکی از اکاذیب جدید است که می گویند علامه طباطبایی (ره) کوروش را ذوالقرنین دانسته است و در این خصوص برادر خادم ولایت توضیح دادند.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق
شما از کجا می دانید کوروش شخصا بی گناهی را کشته است ؟
اگر می دانید سند بیاورید
کوروش هم برای ازاد کردن قوم یهود از زیر بار اسارت بابل را فتح کرد همان کاری که موسی ع هم کرد
و قوم یهود را از اسارت فرعون نجات داد
در ضمنی که گفتم کوروش پیامبر نبود بلکه پادشاه بود
و نباید از او انتظار داشت برای خدا بجنگد یابتها را بشکند و یا ...
قیاس او با پیامبران قیاسی مع الفارق است
همینکه ایشان از بین ان مدعیان کوروش را نزدیکتر به ذواالقرنین دیده خودش گواه بسیاری چیزهاست
در ضمن مدرک معتبر بیاوریدکه علامه ذوالقرنین بودن کوروش را رد کرده
(کتاب با شماره صفحه )