تناقض بین گزارش‌های کورش و داریوش هخامنشی! کدام راباور کنیم ؟

تب‌های اولیه

264 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

دل ارام;512650 نوشت:
همینکه ایشان از بین ان مدعیان کوروش را نزدیکتر به ذواالقرنین دیده خودش گواه بسیاری چیزهاست

در ضمن مدرک معتبر بیاوریدکه علامه ذوالقرنین بودن کوروش را رد کرده

(کتاب با شماره صفحه )


علامه طباطبایی (ره) بعد از بررسی این نظریه در آخر می فرمایند:
اين بود خلاصهاى از كلام ابوالكلام ، كه هر چند بعضى از جوانبش خالى از اعتراضاتى نيست ، ليكن از هر گفتار ديگرى انطباقش با آيات قرآنى روشنتر وقابل قبولتر است.
تفسیر المیزان،جلد 13،صفحه 541

لذا مشخص است از نظر ایشان این نظریه هم خالی از اشکال نیست،ولی نسبت به نظریه های دیگر قابل قبول تر است.این به معنی صحت این نظریه نیست.به خصوص که این را باید در نظر بگیریم که گفتار علامه طباطبایی (ره) درباره کوروش،با توجه به پژوهش های تاریخی ای است که در آن زمان انجام شده است.حال آن که بسیاری از پژوهش های تاریخی آن زمان،اکنون نقد شده اند.
برای مثال ما می توانیم با استفاده از سنت معصومین (ع) به این مطلب پی ببریم که اگر استوانه مورد نظر واقعاً از کوروش باشد،لذا نظریه ذوالقرنین بودن کوروش،با توجه به دفاعش از بت پرستی نقد می شود.

لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

دل ارام;512632 نوشت:

اینهم قسمتی از وصیت نامه کوروش

.گوشه ای از وصیت حضرت کوروش را میخوانیم و بر فکر و اندیشه و اخلاقش سلام میفرستیم. فرزندان من، دوستان من! من اکنون به پایان زندگی نزدیک گشته‌ام. من آن را با نشانه‌های آشکار دریافته‌ام. وقتی درگذشتم مرا خوشبخت بپندارید و کام من این است که این احساس در کردار و رفتار شما نمایانگر باشد، زیرا من به هنگام کودکی، جوانی و پیری بخت‌یار بوده‌ام. همیشه نیروی من افزون گشته است، آن چنان که هم امروز نیز احساس نمی‌کنم که از هنگام جوانی ناتوان‌ترم. من دوستان را به خاطر نیکویی‌های خود خوشبخت و دشمنانم را فرمان‌بردار خویش دیده‌ام. زادگاه من بخش کوچکی از آسیا بود. من آنرا اکنون سربلند و بلندپایه باز می‌گذارم. اما از آنجا که از شکست در هراس بودم، خود را از خودپسندی و غرور بر حذر داشتم. حتی در پیروزی های بزرگ خود، پا از اعتدال بیرون ننهادم. در این هنگام که به سرای دیگر می‌گذرم، شما و میهنم را خوشبخت می‌بینم و از این رو می‌خواهم که آیندگان مرا مردی خوشبخت بدانند. مرگ چیزی است شبیه به خواب. در مرگ است که روح انسان به ابدیت می پیوندد و چون از قید و علایق آزاد می گردد به آتیه تسلط پیدا می کند و همیشه ناظر اعمال ما خواهد بود پس اگر چنین بود که من اندیشیدم به آنچه که گفتم عمل کنید و بدانید که من همیشه ناظر شما خواهم بود، اما اگر این چنین نبود آنگاه ازخدای بزرگ بترسید که در بقای او هیچ تردیدی نیست و پیوسته شاهد و ناظر اعمال ماست. باید آشکارا جانشین خود را اعلام کنم تا پس از من پریشانی و نابسامانی روی ندهد. من شما هر دو فرزندانم را یکسان دوست می‌دارم ولی فرزند بزرگترم که آزموده‌تر است کشور را سامان خواهد داد. فرزندانم! من شما را از کودکی چنان پرورده‌ام که پیران را آزرم دارید و کوشش کنید تا جوان‌تران از شما آزرم بدارند. تو کمبوجیه، مپندار که عصای زرین پادشاهی، تخت و تاجت را نگاه خواهد داشت. دوستان یک رنگ برای پادشاه عصای مطمئن‌تری هستند. همواره حامی کیش یزدان پرستی باش، اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیشی که میل دارد پیروی کند . هر کس باید برای خویشتن دوستان یک دل فراهم آورد و این دوستان را جز به نیکوکاری به دست نتوان آورد. از کژی و ناروایی بترسید. اگر اعمال شما پاک و منطبق بر عدالت بود قدرت شما رونق خواهد یافت، ولی اگر ظلم و ستم روا دارید و در اجرای عدالت تسامح ورزید، دیری نمی انجامد که ارزش شما در نظر دیگران از بین خواهد رفت و خوار و ذلیل و زبون خواهید شد. من عمر خود را در یاری به مردم سپری کردم. نیکی به دیگران در من خوشدلی و آسایش فراهم می ساخت و از همه شادی های عالم برایم لذت بخش تر بود. به نام خدا و نیاکان درگذشته‌ی ما، ای فرزندان اگر می خواهید مرا شاد کنید نسبت به یکدیگر آزرم بدارید. پیکر بی‌جان مرا هنگامی که دیگر در این گیتی نیستم در میان سیم و زر مگذارید و هر چه زودتر آن را به خاک باز دهید. چه بهتر از این که انسان به خاک که این‌همه چیزهای نغز و زیبا می‌پرورد آمیخته گردد. من همواره مردم را دوست داشته‌ام و اکنون نیز شادمان خواهم بود که با خاکی که به مردمان نعمت می‌بخشد آمیخته گردم. هم‌اکنون درمی یابم که جان از پیکرم می‌گسلد ... اگر از میان شما کسی می‌خواهد دست مرا بگیرد یا به چشمانم بنگرد، تا هنوز جان دارم نزدیک شود و هنگامی که روی خود را پوشاندم، از شما خواستارم که پیکرم را کسی نبیند، حتی شما فرزندانم. پس از مرگ بدنم را مومیای نکنید و در طلا و زیور آلات و یا امثال آن نپوشانید. زودتر آنرا در آغوش خاک پاک ایران قرار دهید تا ذره ذره های بدنم خاک ایران را تشکیل دهد

با سلام
وقتی میگویم اطلاعات شما در مورد تاریخ کافی نیست به این دلیل است
با سند و مدرک سخن گفت
ن به همین خاطر است
که دست به جعلیات تاریخی نبرید
چنین وصیت نامه ای وجود ندارد از الان وقت دارید تا بینهایت تا به ما اسناد این
وصیت نامه را نشان دهید :khaneh:
منتظریم ...........

البته در این تاپیک دروغها را نمایان کرده ایم
با دروغ نه تاریخ میتوان ساخت و نه هویت !!

اسناد وصیت نامه کوروش هخامنشی کجاست ؟

.
ما ایرانی هستیم و دارای شرافت و بزرگی و عظمت !این عظمت را کسی با جعل به مانمیتواند بدهد که بخواهیم ان را یدک بکشیم!!
ما دارای ۵۰۰۰ سال تمدن هستیم و این تمدن نیازی به جعل به نفع یهود ندارد !!

.

دل ارام;512632 نوشت:

او فقط یک پادشاه بود نه پیامبر

اگر چه بعضی علمای معروف از جمله علامه طباطبایی او را یکی از پیامبران نامبرده شده در قران می دانند
به نام ذوالقرنین

با سلام
به به !!!!!
هردم از این باغ بری میرسد
که علامه گفتند کوروش ذوالقرنین است !!
خوب ثابت کنید لطفا با منبع تا بعد به شما ثابت کنم چنین چیزی دروغ محض است

پس مشخص شد صفات ذوالقرنین را که در قرآن آمده نمی شناسید
که
یک بت پرست را ذوالقرنین خطاب میکنید


بت های مورد پرستش کوروش :

[INDENT] ۲۶-...مردوک، خدای بزرگ از کردارهای من شاد شد و27. (آنگاه) مرا، کورش، پادشاهی که پرستنده ی وی است ...
۹-از شکوه های ایشان انلیل Enlil خدایان سخت به خشم آمد.
۲۲-آن که پادشاهیش را خداوند (= مردوک) و نبو Nabû دوست می دارند
[/INDENT]

بت های مورد پرستش کوروش :




[=Comic Sans MS]Nabu
جهت اطلاعات شما اولین کسی که این نظریه را داد ابوکلام آزاد بود که وقتی در شناخت شخصیت و زندگی او جستجو میکنیم به نکاتی بر میخوریم که انسان را شوکه میکند و دلیل این تخیلات ذهنی در مورد کوروش شاه ظالم مشخص میشود!
متاسفانه به هر نوشته و اسمی چنگ میزنید که ظا لم بودن کوروش شاه را کتمان کنید اما فراموش میکنید آنقدرها اسناد در کا فربودن کوروش شاه و ظا لم بودن او داریم که جای هیچ شک و تردیدی نیست

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
در این وصیت نامه تناقض های فراوانی وجود دارد.مثلاً:

دل ارام;512632 نوشت:
زادگاه من بخش کوچکی از آسیا بود.

نمردیم و شنیدیم که آن موقع آسیا را هم نامگذاری کرده بودند و قاره ها نامگذاری شده بودند (با تشکر از دقت جناب fuzuli).
مشخص است که این وصیت نامه جعلی است.ایراد های این متن فراوان اند.

لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

با سلام. بنده نمی خواستم وارد بحث شوم. ولی چون عین همان کلمات و جملات 7 ماه پیش را اینجا کپی پیست کرد خواستم خوانندگان در این باره ادب و نزاکت ایشان را ببینند و ببینند که ایشان به جای پاسخ فقط فحاشی می کند. من همان موقع به مدیران سایت گزارش دادم که ظاهرا ترتیب اثر داده نشد. ( متاسفانه )

رضا;512671 نوشت:
ما ایرانی هستیم و دارای شرافت و بزرگی و عظمت !این عظمت را کسی با جعل به مانمیتواند بدهد که بخواهیم ان را یدک بکشیم!!
ما دارای ۵۰۰۰ سال تمدن هستیم و این تمدن نیازی به جعل به نفع یهود ندارد !!

شریعت عقلانی;512216 نوشت:
امکان دارد اسنادی از این 5000 سال تمدن به ما هم بدهید! شما که همه آنها را در تاپیکهای مختلف زیر سوال بردید؟ منظورتان را از تمدن مصداقا بیان فرمایید.



رضا;512671 نوشت:
سخنی دارید عزیز برادر در همین راستا عنوان کنید چنانچه موضوع خاصی مد نظرتان است تاپیک ایجاد کنید بنده و دوستان در خدمت

یم !!
موضوع سخن کاملا مشخص است




شریعت عقلانی نوشت:
رضا نوشت:
شریعت عقلانی نوشت:
رضا نوشت:
شریعت عقلانی نوشت:

البته شما درست می فرمایید. پست بنده در راستای موضوع تاپیک نبود. عذر می خواهم. منتها کنجکاو بودم بدانم مصداق این عظمت در نظر شما چیست؟ شما که همه آن عظمت هایی را که دیگران بدان استناد می کردند در تاپیک های مختلف زیر سوال بردید. پس چه عظمتی از تمدن 5000 ساله باقی مانده است. اگر به طور خلاصه توضیح دهید ممنون می شوم.
و من الله توفیق

با سلام
عزیز برادر شما عظمت را در چه میبینید!!؟
اگر معنی و مفهوم عظمت را به درستی دریابیم ان وقت به ۴ تا شاه ظالم باعظمت نمیگویم
یا علی ع


با سلام مجدد
سوالم را یکبار دیگر مطرح می کنم امید است که اینبار پاسخی مناسب دریافت کنم.
معیار و ملاک شما برای این عظمت چیست؟

با سلام
«و العصر* إن الانسان لفی خسر* إلا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر» (سوره عصر) سوگند به عصر، همانا انسان در زیان است، مگر آنان که ایمان آورده و شایسته عمل کرده و یکدیگر را به حق و صبر و مقاومت توصیه کرده اند «و لقد ذرأنا لجهنم کثیرا من الجن و الانس، لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم أعین لا یبصرون بها و لهم آذان لا یسمعون بها أولئک کالانعام بل هم أضل» (اعراف/ 179) همانا بسیاری از جنیان و آدمیان را برای جهنم آفریده ایم (پایان کارشان جهنم است)، زیرا دلها دارند و با آنها فهم نمی کنند، چشمها دارند و با آنها نمی بینند، گوشها دارند و با آنها نمی شنوند.
اینها مانند چهارپایان بلکه راه گم کرده ترند.


اصلا ما کر و کور و لال و نفهم. اصلا ما چهارپا. عزیز بزرگوار جواب سوال این چهارپای حقیر را نمی دهید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!
فکر می کنم خدا شما را هم برای طفره رفتن و توهین و تکفیر به جای پاسخ گویی آفریده است. خلاصه برای پاسخ های منطقی و کامل!!!!! ممنونم.
و من الله توفیق

مکالمه بنده و رضا در 6-7 ماه پیش.
قضاوت با خوانندگان.
و من الله توفیق

رضا;512681 نوشت:
بت های مورد پرستش کوروش :

۲۶-...مردوک، خدای بزرگ از کردارهای من شاد شد و27. (آنگاه) مرا، کورش، پادشاهی که پرستنده ی وی است ...
۹-از شکوه های ایشان انلیل Enlil خدایان سخت به خشم آمد.
۲۲-آن که پادشاهیش را خداوند (= مردوک) و نبو Nabû دوست می دارند


پیامبر زمان کوروش که بود؟ حقیقت کدام دین برای او مکشوف شده بود؟ ثابت کنید کوروش مستضعف فکری نبوده است؟
در ضمن بنا بر سخن امیر المومنین علی (ع) حکومت با کفر باقی می ماند ولی با ظلم باقی نمی ماند. این نشان می دهد همین که حکومت کوروش تا پایان عمرش باقی ماند و تا سالیان سال حکومت هخامنشیان پابرجا بود نشان دهنده آن است که حکومت وی به مردم ظلم نمی کرده.
حال اگر به قول شما بت پرست بوده و این برای شما ملاک است باید گفت در مسایل تاریخی اینها ملاک نیست چون پای پلورالیسم و خیلی مسایل فلسفی دیگر اینجا باز می شود که جای بحثش نیست. لذا با بت پرست خواندن کوروش چیزی حل نمی شود.
و من الله توفیق

شریعت عقلانی;512704 نوشت:
با سلام. بنده نمی خواستم وارد بحث شوم. ولی چون عین همان کلمات و جملات 7 ماه پیش را اینجا کپی پیست کرد خواستم خوانندگان در این باره ادب و نزاکت ایشان را ببینند و ببینند که ایشان به جای پاسخ فقط فحاشی می کند. من همان موقع به مدیران سایت گزارش دادم که ظاهرا ترتیب اثر داده نشد. ( متاسفانه )


مکالمه بنده و رضا در 6-7 ماه پیش.
قضاوت با خوانندگان.
و من الله توفیق




البته بنده وقت آزاد برای حاشیه پردازی ندارم اما اینهم نمونه ای دیگر از تحریفات در سایت خودمان !!:Cheshmak:
لطفا این تاپیک سخنان بنده و ایشان است حی و حاضر
فحاشی؟؟؟؟؟؟؟کدام فحاشی ؟


[h=1]اسناد وصیت نامه کوروش هخامنشی کجاست ؟[/h]
چرا مطلب اضافه کردید ؟بعد از ٧ ماه متوجه شدید ؟عجب !
.
.

با سلام.

رضا;512713 نوشت:
البته بنده وقت آزاد برای حاشیه پردازی ندارم اما اینهم نمونه ای دیگر از تحریفات در سایت خودمان !!
لطفا این تاپیک سخنان بنده و ایشان است حی و حاضر
فحاشی؟؟؟؟؟؟؟کدام فحاشی ؟
چرا مطلب اضافه کردید ؟بعد از ٧ ماه متوجه شدید ؟عجب !

شریعت عقلانی;512704 نوشت:
قضاوت با خوانندگان.

و من الله توفیق

رضا;512713 نوشت:
بعد از ٧ ماه متوجه شدید ؟عجب !

خیر همان موقع گزارش شما را به سرکار maryam دادم که ایشان هم در پاسخ گفتند :

جناب رضا هم مدت هاست كه نحوه ي رفتارشون براي من آشكار شده.
براي مواردي كه گفتيد (هم پاسخگوي صالح و همكار رضا) با جناب اميرخاني صحبت خواهم كرد.

ولی خبری نشد که نشد!!!
با عرض پوزش از سرکار مریم.
یادآوری : ایشان در آن موقع مدیر انجمن کلام بودند.
ومن الله توفیق

با سلام

شریعت عقلانی;512709 نوشت:

پیامبر زمان کوروش که بود؟ حقیقت کدام دین برای او مکشوف شده بود؟

آنچه در احادیث و در متون قدیمی آمده حاکی از ان است که برای مجوس پیامبری آمده که موحد بوده
که کوروش تحت هیچ شرایطی از او پیروی نکرده !


وَ خَلَّفَ فينا رايَةَ الْحَقِّ، مَنْ تَقَدَّمَها مَرَقَ وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْها زَهَقَ، وَ مَنْ لَزِمَها لَحِقَ.
... و (رسـول خـدا(ص )) پـرچـم حـق را در مـيـان ما بر جاى نهاد، كسى كه از آن پيش افتد از دين بيرون است ، و آن كه پس بمانَد تباه و سرنگون و آن كه همراهى كند رستگار خواهد شد.

چرا تاریخ در این مورد ناکام است !!؟
آیا نباید شک کرد !!
که در مورد آزادی یهودیان هزاران منبع وجود دارد !!اما در مورد دین و مذهب این شخص سخن درستی نیست
دوستان عزیز اینکه ما سوالهایی را مطرح میکنیم کشف حقیقت است !و ما ایرانیان زمانی میتوانیم سوار بر سرنوشت خود شویم که دست رسی به این آگهی ها را داشته باشیم !
سوالی از دوستان گرامی دارم!
راستش چرا در مورد دین کوروش هخامنشی ما در منابع چیزی بدست نمیآوریم که بتوانیم محکم بگویم کوروش هخامنشی دارای چنین دینی بوده!!؟
به راستی چرا منابع در مورد دین پادشاهی که در تاریخ این قدر بزرگ بوده نا توان است ؟:Sham:


شریعت عقلانی;512709 نوشت:

ثابت کنید کوروش مستضعف فکری نبوده است؟

شما با اسناد ثابت کنید که نبوده !!
ما در تمامی تاپیکها ثابت کرده ایم کوروش واقعی کیست

شریعت عقلانی;512709 نوشت:

در ضمن بنا بر سخن امیر المومنین علی (ع) حکومت با کفر باقی می ماند ولی با ظلم باقی نمی ماند. این نشان می دهد همین که حکومت کوروش تا پایان عمرش باقی ماند و تا سالیان سال حکومت هخامنشیان پابرجا بود نشان دهنده آن است که حکومت وی به مردم ظلم نمی کرده.

شریعت عقلانی;512709 نوشت:

الإمامُ عليٌّ عليه السلام :
ـ بعدَ تِلاوَتِهِ «ألْهاكُمُ التَّكاثُرُ * حَتّى زُرْتُمُ المَقابِرَ» ـ : أ فَبِمَصارِعِ آبائهِم يَفخَرُونَ ، أم بِعَدِيدِ الهَلكى يَتَكاثَرُونَ ؟ ! يَرتَجِعُونَ مِنهُم أجسادا خَوَت، و حَركاتٍ سَكَنَت، و لَأن يكونوا عِبَرا أحَقُّ مِن أن يكونوا مُفتَخَرا !
امام على عليه السلام ـ بعد از تلاوت آيه «تفاخر به بيشتر داشتن، شما را به غفلت انداخت تا جايى كه [ براى شمارش ]به سوى گورها رفتيد» ـ فرمود : آيا به گورهاى پدرانشان افتخار مى كنند؟:Sham:
يا به فزونىِ شمار هلاك شدگان [خود ]به هم مى نازند؟
از پيكرهايى كه بى جان و متلاشى شده اند و از حركتها باز ايستاده اند، بازگشت به اين جهان را چشم دارند. حال آن كه آن مردگان مايه عبرت باشند سزاوارتر است تا باعث فخر فروشى.

کجا پاینده ما ند گویا فراموش کردید ظلمها و ستمها را در عهد هخامنشیان
گویا فراموش کرده اید که کوروش به خاطر به دست آوردن یک زن سر خود را بر باد داد و حتی پسر او دنبال رو راه پدر بود و به همین سرنوشت دچار شد
این تاپیک به شما کمک میکند که ظلمها و افتخارات این شاهان را ببینید

آیا این ها افتخار ایران هخامنشی بوده؟؟ما نمیدانستیم !!

.

شریعت عقلانی;512709 نوشت:

حال اگر به قول شما بت پرست بوده و این برای شما ملاک است باید گفت در مسایل تاریخی اینها ملاک نیست چون پای پلورالیسم و خیلی مسایل فلسفی دیگر اینجا باز می شود که جای بحثش نیست. لذا با بت پرست خواندن کوروش چیزی حل نمی شود.
و من الله توفیق

اخوی شما فقط بت پرستی را دیدید از سوزاندن مردم با قیر داغ گرفته تا وجود حرمسراها و برده داری و تجاوز و کشتن و غارت گری و .........و.........
اما قبلا کلی تر جواب شما را در این تاپیک داده ایم

.
میگویند چرا کوروش هخامنشی را نقد میکنی؟!
http://www.askdin.com/thread17537.html

..

همه ما مي‌دانيم كه در اواخر دوره طاغوت، رژيم به ترويج مليت‌گرايي و ايراني‌گرايي افراطي و بر پا ساختن جشن‌هاي آنچناني پرداخته بود كه هدفي جزء كمرنگ كردن نقش اسلام و نقش عالمان دين نداشت.
در جامعه‌اي كه بر اساس دين شكل پذيرفته و آحاد مردم مسلمان هستند و بناست بر اساس توحيد، كتاب، سنت و وحي پيامبر زندگي كنند
مسلماً بايد "تفقه در دين " داشته باشند.
تفقه در دين يعني درك عالمانه و صحيح از دين و دركي كه بر اساس اجتهاد روشمند و مضبوط از دين حاصل شده باشد.


رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله

لَيَنتَهِيَنَّ أقوامٌ يَفتَخِرُونَ بآبائهِمُ الذينَ ماتُوا ، إنّما هُم فَحْمُ جَهَنَّمَ ، أو لَيكونُنَّ أهوَنَ علَى اللّه ِ عَزَّ و جلَّ مِن الجُعَلِ الذي يُدَهْدِهُ الخُرءَ بأنفِهِ ، إنّ اللّه َ أذهَبَ عَنكُم عُبِّيَّةَ الجاهليّةِ و فَخرَها بالآباءِ ، إنّما هُو مؤمنٌ تَقيٌّ و فاجِرٌ شَقيٌّ ، الناسُ بَنو آدمَ ، و آدمُ خُلِقَ مِن تُرابٍ . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : آنانى كه به پدرانِ مرده خود، كه در حقيقت زغال جهنمند فخر مى فروشند از اين كار دست بردارند و گرنه نزد خداوند عزّ و جلّ پست تر از سرگين غلطان .هستند كه با بينى خود سرگين را مى غلتاند.
خداوند نخوتها و فخر فروشيهاى خاندانى جاهليت را از شما برده است.
[آدمى ]يا مؤمنِ پرهيزگار است و يا نابكار بدبخت.
مردم فرزندان آدم هستند و آدم از مشتى خاك آفريده شد.


.
.

[="Microsoft Sans Serif"]

خادم ولایت;512619 نوشت:
به نام خدا
سلام
إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَکَذَلِکَ یَفْعَلُونَ
پادشاهان به محض ورود به یک آبادی آنجا را به فساد کشیده و عزیزان را ذلیل می کنند. کار آنها
همواره چنین است!
سوره نمل آیه 34
یازهرا:Gol:

همانگونه که می‌دانید، این سخن را ملکه‌ی سبا، در مورد حضرت سلیمان می‌گوید.
خادم ولایت;512623 نوشت:
به نام خدا
پیرامون بت پرستی و بازکردن بت خانه ها
آیه 25 سوره انبیا
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ مِن رَّسُولٍ إِلّا نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلّا أَنَا فَاعْبُدُونِ "
" و پیش از تو هیچ پیامبرى را نفرستادیم ، مگر آنکه به او وحى کردیم که معبودى جز من نیست ، پس ( تنها ) مرا پرستش کنید "

یازهرا:Gol:

بفرمایید: چرا کسی به بزرگی حضرت ابراهیم، ستاره، ماه و خورشید را پرستید؟
بن موسی;512642 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
اولاً که در روایات داریم ذوالقرنین پیامبر نیست.بلکه فردی است که مقامش خیلی مشابه ائمه (ع) است.
ثانیاً این یکی از اکاذیب جدید است که می گویند علامه طباطبایی (ره) کوروش را ذوالقرنین دانسته است و در این خصوص برادر خادم ولایت توضیح دادند.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

تا زمانی که کسی نزدیک‌تر از کوروش به ذوالقرنین پیدا نشود (که نمی‌شود؛ زیرا پادشاه بزرگ، در تاریخ گم نمی‌شود که بخواهد اکنون پیدا شود)، وی همان کوروش است.
همچنین، آیت‌الله مکارم نیز، کوروش را ذوالقرنین می‌داند.

آبـرنـگـ;512790 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]

تا زمانی که کسی نزدیک‌تر از کوروش به ذوالقرنین پیدا نشود (که نمی‌شود؛ زیرا پادشاه بزرگ، در تاریخ گم نمی‌شود که بخواهد اکنون پیدا شود)، وی همان کوروش است.
همچنین، آیت‌الله مکارم نیز، کوروش را ذوالقرنین می‌داند.

با سلام

نظر چند تن از علما و مفسران ایران را در زمینه ذوالقرنین و کوروش



متن پاسخ دفتر آیت الله مکارم شیرازی :
با اهداء سلام و تحیت بارها گفته ایم آنچه در تفسیر نمونه آمده نظریه ابوالکلام آزاد است که به عنوان یک تفسیر ذکر شده ومساله بت پرستی کوروش از نظر تاریخی ثابت نیست ، همگان می توانند آن تفسیر را به عنوان یک نظریه ذکر کنند ولی مسلما جنبه قطعیت ندارد.

پاسخ دفتر آیت الله صافی گلپایگانی :

با توجه به این نکات به نظر موضوع تا حد زیادی روشن شده است و بسیاری از علاقه مندان به کوروش که صرفا به جهت استناد مطلق به تفسیر نمونه و المیزان و بدون در نظر گرفتن تئوری بودن این ادعا ، آنرا حکم شرعی و قطعی می دانستند ، دیگر بهانه ای برای ادامه ی این شیوه استدلال نخواهند داشت.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

آبـرنـگـ;512790 نوشت:
تا زمانی که کسی نزدیک‌تر از کوروش به ذوالقرنین پیدا نشود (که نمی‌شود؛ زیرا پادشاه بزرگ، در تاریخ گم نمی‌شود که بخواهد اکنون پیدا شود)، وی همان کوروش است.
همچنین، آیت‌الله مکارم نیز، کوروش را ذوالقرنین می‌داند.

این گفته شما از نظر منطقی مشکل دارد.در هیچ علمی چنین استدلالی را نمی پذیرند.برای مثال یک نظریه در علوم تجربی را نمی گویند درست است،چون نظریه بهتری برای آن نداریم!بلکه می گویند بهترین نظریه این است.درستی یک چیز است،بهترین بودن تا الان یک چیز دیگر.به این استدلال شما به نوعی حاوی مغالطه توسل به جهل است.چون این تئوری نقض نشده،پس درست است.در حالی که این تئوری اثبات نشده است.
به توضیحات جناب رضا هم توجه کنید.

لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

رضا;512791 نوشت:
متن پاسخ دفتر آیت الله مکارم شیرازی :
با اهداء سلام و تحیت بارها گفته ایم آنچه در تفسیر نمونه آمده نظریه ابوالکلام آزاد است که به عنوان یک تفسیر ذکر شده ومساله بت پرستی کوروش از نظر تاریخی ثابت نیست ، همگان می توانند آن تفسیر را به عنوان یک نظریه ذکر کنند ولی مسلما جنبه قطعیت ندارد.

وقتی ایت الله مکارم می گویند نظریه بت پرستی کوروش قطعیت ندارد و خود شما می گویید دین او در تاریخ مشخص نیست پس چرا باز بر بت پرستی او تاکید می کنید ؟

خودتان هم حرف خودتان را قبول ندارید؟ :khaneh:
بالاخره بت پرست بوده یا دینش مشخص نیست ؟:Gig:

و و.قتی نظرات علامه و مکارم شیرازی تاکید بر ذوالقرنین بودن کوروش دارد
و این نظریه هنوز رد نشده

شما چرا با جعل و هتاکی می خواهید ظالم بودن کوروش را ثابت کنید ؟

در ضمنی که دین کوروش که یکتا پرست بوده و اهورا مزدا را می پرستیده در تاریخ کاملا مشخص است
که من در پست بعدی ان را می اورم

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

دل ارام;512797 نوشت:
وقتی ایت الله مکارم می گویند نظریه بت پرستی کوروش قطعیت ندارد و خود شما می گویید دین او در تاریخ مشخص نیست پس چرا باز بر بت پرستی او تاکید می کنید ؟

خودتان هم حرف خودتان را قبول ندارید؟
بالاخره بت پرست بوده یا دینش مشخص نیست ؟

و و.قتی نظرات علامه و مکارم شیرازی تاکید بر ذوالقرنین بودن کوروش دارد
و این نظریه هنوز رد نشده

شما چرا با جعل و هتاکی می خواهید ظالم بودن کوروش را ثابت کنید ؟

در ضمنی که دین کوروش که یکتا پرست بوده و اهورا مزدا را می پرستیده در تاریخ کاملا مشخص است
که من در پست بعدی ان را می اورم


بت پرست بودن کوروش،به معنی این نیست که لزوماً کوروش همیشه بت پرستی می کرده.بلکه منظورمان می تواند این باشد که کوروش خود را موحد می دانسته (شاید) ولی هنگام فتح بابل،از بت ها تجلیل کرده و در واقع به پرستش آن ها پرداخته است یا تظاهر به پرستش آن ها کرده که هیچ کدام مورد قبول اسلام نیست.علاوه بر این شما هم مانند همفکرتان دارید مغالطه توسل به جهل می کنید:چون نقض نشده،پس درست است.این مشخصاً غلط است از نظر منطق.

لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

دل ارام;512797 نوشت:
وقتی ایت الله مکارم می گویند نظریه بت پرستی کوروش قطعیت ندارد و خود شما می گویید دین او در تاریخ مشخص نیست پس چرا باز بر بت پرستی او تاکید می کنید ؟

خودتان هم حرف خودتان را قبول ندارید؟ :khaneh:
بالاخره بت پرست بوده یا دینش مشخص نیست ؟:Gig:

و و.قتی نظرات علامه و مکارم شیرازی تاکید بر ذوالقرنین بودن کوروش دارد
و این نظریه هنوز رد نشده

شما چرا با جعل و هتاکی می خواهید ظالم بودن کوروش را ثابت کنید ؟

در ضمنی که دین کوروش که یکتا پرست بوده و اهورا مزدا را می پرستیده در تاریخ کاملا مشخص است
که من در پست بعدی ان را می اورم

.
با سلام
تند نروید ؟؟؟؟؟؟؟؟
بت پرستی کوروش شاه ظالم ثابت شده!!حداقل امروزثابت شده
این نظریه این بزرگان است و فراموش نکنید که این بزرگان تاریخ دان نیستند همینکه عده ای به دروغ از قول این علما گفته اند که کوروش ذوالقرنین است کافیست که دروغ آنها نمایان شود
و اما در مورد یکتا پرستی کوروش شاه ظالم بنده در خدمتم و موحد بودن ان
البته فکر میکنم که شما معنی موحد
بودن را دریابید
منتظریم


زیر سوال رفتن تئوری ذوالقرنین بودن کوروش !


پایه های تئوری ذوالقرنین بودن کوروش که بر اساس مقالات وزیر فرهنگ هندوستان یعنی ابوالکلام آزاد و پس از آن در تفسیر المیزان انتشار یافت ، با بررسی دقیق مجسمه منسوب به کوروش و خواب های دانیال و ... در حال فروریختن و ویرانی است .
«حميد محمد قاسمي» نويسنده «اسرأييليات و تاثير آن بر داستانهاي انبياء در تفاسير قرآن » مينويسد كه :
[INDENT] روايات گوناگون و متفاوتي در تفاسير نقل شده كه مرحوم علامه طباطبائي در تفسيرالميزان تنها به 39 وجه مختلف از اقوامي كه در اين باره وارد شده اشاره كرده است
[/INDENT] اولين بار «ابوالكلام آزاد» وزير فرهنگ هندوستان در زمان رضاخان پهلوي در چند مقاله در شمارههاي يكم تا سوم مجله «ثقافه الهند» (فرهنگ هند) با استناد به نقش به اصطلاح كوروش در پاسارگاد، این تئوری را رواج داد که كوروش همان ذوالقرنين قرآني است .

«دكتر حسين صفوي» نويسنده كتاب «اسكندر و ادبيات ايران و شخصيت مذهبي (اسكندر) مينويسد:
[INDENT] به عقيده مرحوم آزاد :
1-ذوالقرنين كوروش كبير هخامنشي است و اين لقب و عنوان اشاره به خواب دانيال نبي است.
خلاصه خواب دانيال در سفر كتاب منسوب به وي، فصل هشتم چنين است :
دانيال شبي در رويا ديد در كنار نهر اولاي قوچي داراي دو شاخ به طرف شرق و غرب و شمال و جنوب شاخ ميزد و كسي را ياراي مقاومت با او نبود. ناگهان از طرف مغرب بز نري پيدا شد كه يك شاخ بلند درميان چشمهايش بود و با آن قوچ درافتاد و او را نابود كرد... جبرئيل خواب دانيال را چنين تعبير كرد كه آن قوچ دوشاخ عبارت است از ملوك ماد و فارس و نيز بز نر مودار پادشاه يونان است....


2-مجسمهاي كه در استخر [(پاسارگاد)] كشف شده داراي دو شاخ و دو پراست مجسمه كوروش است و دو شاخ اشاره به تصوير معني ذيالقرنين است و بالهاي وي مطابق خواب اشعيا در كتاب اشعيا، فصل 46، آيه 11) ميباشد كه كوروش را عقاب شرق ناميده است و به همين جهت مجسمه كوروش كه در زمان اردشير هخامنشي ساخته شده مرغ ناميده شده و رودي نيز كه زيرپاي آن روان است مرغاب نام دارد...»
اسكندر و ادبيات ايران و شخصيت مذهبي اسكندر، دكتر سيد حسين صفوي، مؤسسه انتشارات اميركبير، تهران، 1364 صص 288-287

3- دليل سوم كه در رابطه با همين مجسمه و اعمال صاحب مجسمه در باب احداث سد ياجوج و ماجوج است چون در ارتباط با دو دليل بالاست و در صورت اثبات اينكه اين مجسمه مربوط به كوروش نباشد خود به خود فاقد ارزش ميشوند لذا از ذكر آن كه مشهور عام و خاص است خودداري كرده و به رد دو دليل اول كه ستون فقرات دلايل جناب ابوالكلام آزاد در انتساب لقب ذوالقرنين به كوروش است ميپردازم.

[/INDENT] مجسمه ای که مربوط به کوروش نیست :
دكتر سيد حسين صفوي در مورد اين مجسمه به صراحت مينويسد :
[INDENT] اين مجسمه ... ابدا متعلق به كوروش نيست و اكثر دانشمندان برآنند كه اين پيكر نه متعلق به كوروش اول و نه متعلق به كوروش دوم كوچك برادر اردشير دوم بلكه خواسته اند ملكي را بنمايانند كه در حال پرواز است و دست خود را براي رد كردن ارواح شرير بلند كرده است حال مسئله اين است كه چگونه و چه كسي يك مجسمه بياسم و رسمي چنين را «كوروش» نامگذاري كرده و آنرا «ذوالقرنين» دانسته است. اينجاست كه جعل و جعليات به اوج خود ميرسد و ميگويند نه امروز بلكه روزگاري بر روي اين مجسمه كتيبهاي با دو سطر خط پارسي باستان و يك سطر خط بابلي و يك سطر خط عيلاي بوده كه روي آن نوشته شده بود «من كوروش، پادشاه هخامنشي»!!
[/INDENT] دكتر بهرا م فرهوشي استاد دانشگاه تهران با وقاحت باور نكردني در كتاب خود به نام ايرانويج مينويسد:
[INDENT] «ديولافوا باستانشناس معروف فرانسوي و خانم او در سفرنامه هاي خود ذكر ميكنند كه اين كتيبه را بر روي پيكره بالدار كوروش ديده اند»
ايرانويچ، دكتر بهرام فرهوشي استاد دانشگاه تهران، انتشارات دانشگاه تهران، انتشار 1902، شماره مسلسل 3114 تاريخ انتشار آبنماه 1370، ص 65

[/INDENT] در صورتيكه در سفرنامه مادام ژان ديولافوا كه اتفاقا جناب محمد علي فرهوشي با نام «ايران كلده و شوش» ترجمه كرده و جالبتر اينكه به كوشش خود جناب دكتر بهرام فرهوشي چاپ گرديده به هيچ وجه در تصويري كه مادام ديولافوا از تصوير به اصطلاح كوروش كشيده هيچ كتيبهاي بر روي مجسمه وجود ندارد ولي در عوض كتيبه مذكور در روي يك ستوني ديگر كه اصلا ربطي به اين ستون ندارد و در فاصله خيلي بعيد ازهم قرار دارد و حتي يك نفر از ايلات محلي در زير آن به استراحت ميپردازد و همان كتيبه بالاي آن ستون ديده ميشود. و نشان ميدهد كه جناب دكتر و استاد دانشگاه تهران چقدر با تاريخ و تاريخ باستاني و باستانشناسي ايران آشنايي دارد !!

دكتر بهاءالدين پازارگاد استاد دانشگاه در كتاب وزين خود «تاريخ فلسفه و مذاهب جهان» كتاب دوم آيين زرتشت و ساير مذاهب ايران باستان در مورد همين نقش به اصطلاح كوروش و كتيبه به اصطلاح روزگاري موجود در روي آن به صراحت مينويسد :
[INDENT] « من شخصا مدت يك هفته اين سنگ را در محل خود بررسي نمودم و به اين نتيجه رسيدم كه امكان نداشته است كه كتيبهاي بالاي اين سنگ (مجسمه كوروش) وجود داشته باشد.
به نظر من اين طور رسيد كه يكي از مسافران انگليسي در قرن هيجدهم اين محل را بازديد كرده است و كتيبهاي را كه هنوز روي يكي ازجرزهاي سنگي در اين محل به خط ميخي موجود است در كتابي كه منتشر نموده نقاشي كرده است و شخصا فرشته بالداري كه روي جرز(ستون) ديگري بوده رسم نموده است. دانشمند ديگري كه هيچ وقت به ايران مسافرت نكرده و «دوبوا» نام دارد و فرانسوي است كه كتاب آن نويسنده انگليسي را خوانده و معلوم نيست به چه علت در كتاب خود آن كتيبه را بالاي آن فرشته بالدار قرار داده است بعدا ديگران كتاب «دوبوا» را خواندهاند و وقتي به پاسارگاد آمدهاند ديدهاند آن كتيبه بالاي آن فرشته (مجسمه كوروش) نيست».
تاريخ فلسفه ومذاهب جهان. كتاب دوم آيين زرتشت و ساير مذاهب ايران باستان، دكتر بهاالدين پازارگاد، چاپ اول، 1347، به نقل از اسكندر و ادبيات ايران، ص 292

[/INDENT] در تحقيقات جديد عوض نوشتن نام كوروش در زير آن مجسمه كذايي دانشمندان فعلي مرقوم ميدارند : فرشته بالدار. چنانچه در كتاب «تخت جمشيد» نوشته مهرداد بهار- نصراله كسرائيان دقيقا در زير همين ستون پاسارگادي و درتوضيح همان نقش جنجالي به صراحت نوشته شده «فرشته بالدار».كتاب تخت جمشيد ، مهرداد بهار- نصراله كسرائيان، تدوين شهريار ايزدي ترجمه سودابه دقيقي، چاپ چهارم، 1372، ص 95

و نيز در كتاب سرزمين مهرو ماه تخت جمشد، نقش رستم، نقش رجب، پاسارگاد» در زير همان مجسمه به اصطلاح كوروش سابق نوشته شده : پاسارگاد – فرشته بالدار . سرزمين مهروماه، تخت جمشيد، نقش رستم، نقش رجب، دكتر فرخ سعيدي، سازمان ميراث فرهنگي كشور، چاپ اول، تهران، 1376، زير تصوير منسوب به كوروش سابق (بدون صفحه)

حتي در كتاب راهنماي تخت جمشيد به قلم جناب دكتر فرخ سعيد – كه از سوي سازمان ميراث فرهنگي كشور- منتشر شده در مورد عدم كوروش بودن و طرز لباس و ساير مشخصات آن مينويسد :

[INDENT] لباس بلند فردي كه اينجا ديده ميشود تا ساق پاي او ميرسد كه با آستينهاي كوتاه، يك لباس كاملا عيلامي است نيمرخ مرد ي نشان داده شده است كه در حال حركت به سوي تالار است و دست راست بلند شدهاش از آرنج خم شده است. دو جفت بال بزرگ با پرهاي روي هم افتاده از جلو و عقب بدنش بيرون آمده است. موهاي سروريش كوتاه او حالت تابيده شده دارد. نكتهاي كه روشن نيست تاج شاخ مانند اوست كه سه چيز گلدان مانند را نگه داشته و مانند تاج خدايان مصري به ويژه هارپوكراتس Harpocrates است بايد در نظر داشت كه كوروش هرگز به مصر كه پسرش كامبيز آنرا تسخير كرد نرفته بوده.
[/INDENT] علامه طباطبایی نیز در تفسیر المیزان درباره جعلیات یهود پیرامون ذوالقرنین میگویند :

[INDENT] خواننده عزيز بايد بداند كه روايات مروى از طرق شيعه واهل سنت از رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم ) واز طرق خصوص شيعه از ائمه هدى (عليهمالسلام ) وهمچنين اقوال نقل شده از صحابه وتابعين كه اهل سنت با آنها معامله حديث نموده (احاديث موقوفه اش مى خوانند ) درباره داستان ذى القرنين بسيار اختلاف دارد، آن هم اختلافهايى عجيب ، وآن هم نه در يك بخش داستان ، بلكه در تمامى خصوصيات آن . واين اخبار در عين حال مشتمل بر مطالب شگفت آورى است كه هر ذوق سليمى از آن وحشت نموده ، وبلكه عقل سالم آن را محال ميداند، وعالم وجود هم منكر آن است . واگر خردمند اهل بحث آنها را با هم مقايسه نموده مورد دقت قرار دهد، هيچ شكى نميكند در اينكه مجموع آنها خالى از دسيسه ودستبرد وجعل ومبالغه نيست . واز همه مطالب غريب تر رواياتى است كه علماى يهود كه به اسلام گرويدند - از قبيل وهب ابن منبه وكعب الاحبار - نقل كرده ويا اشخاص ديگرى كه از قرائن به دست مى آيد از همان يهوديان گرفته اند، نقل نموده اند. بنابراين ديگر چه فائده اى دارد كه ما به نقل آنها واستقصاء واحصاء آنها با آن كثرت وطول وتفصيلى كه دارند بپردازيم ؟. لاجرم به پارهاى از جهات اختلاف آنها اشاره نموده مى گذريم ، وبه نقل آنچه كه تا حدى از اختلاف سالم است مى پردازيم .http://www.ghadeer.org/qoran/almizan/j13/almiza40.htm#link340


[/INDENT] مجسمه کوروش یا یک بت ترکیبی خاورمیانه ای ؟!

مجسمه منسوب به کوروش که کتیبه روی سر آن نوکنده و جعلی است
و تصویر یک الهه (بت) خاورمیانه ای را به کوروش نسبت داده اند.
Assyrian Nimrod
[=normal]Amun-Ra
و یک موضوع جالب ، نماد کابالا برگرفته از ترکیب و الهه خاورمیانه ای :


Kabbalah Sumerian Tree of Life



خواب های دانیال :
خوبهای منسوب به دانیال نبی و اشعیا اغلب ساختگی و جعلهای یهود است .

در سفر دانيال ، فصل 8 آيه 20 و21 چنين آمده بود كه :
[INDENT] «قوچ صاحب دو شاخي كه ديدي ملوك مداين[(مادها)] و فارس است و بز نر مودار پادشاه يونان است»
[/INDENT] در اينجا آشكارا ديده ميشود كه قوچ صاحب دو شاخ يا ذوالقرنين عنوان «ملوك» يعني «پادشاهان» ماد و پارس ذكر شده و اگر نظريه جناب ابوالكلام آزاد را در تطبيق ذوالقرنين – كه يك فرد است- با اين آيات «سفر دانيال» بسنجيم آن وقت روشن ميشود كه «تمام ملوك» يعني «تمام پادشاهان ماد و پارس» ميبايد كه «ذوالقرنين»!! محسوب شوند و اين نقض غرض است چه ذوالقرنين قرآني يك فرد بود نه خيلي از پادشاهان ماد و پارس!!
و نيز اگر اصل خواب دانيال را نيز «جدي» بگيريم اين خواب نه به نفع كوروش و سلسله هخامنشي بلكه به ضرر آنهاست و بيشتر به درد تضعيف روحيه سربازان هخامنشي ميخورد نه يوناني! چه آشكارا پيشگويي شده كه پادشاه يونان، پادشاهان ماد و پارس را شكست خواهد داد و چون هر روز پادشاهي از ماد و پارس با پادشاهي از يونان در جنگ و جدال بودند لذا اگر افسران و درجهداران و بويژه اعيان و اشراف ايراني ميدانستند كه چنين خوابي از طرف پيغمبري براي آنها ديده شده به هيچوجه روي فرد بازنده سرمايه گذاري نميكردند و اين خواب عوض تحكيم موقعيت كوروش به عنوان «ذوالقرنين» به عنوان كسي كه با «دوشاخ قوچي» خود از پس «يك شاخ بزي» برنميآيد به تضعيف موقيت كوروش ذوالقرنين!! مي انجاميد و عقل حكم ميكند كه «ذوالقرنين» بودن چنين قوچي عطايش به لقاي بزي بخشيده شود كه با دو شاخ از پس يك شاخ برنميآيد!! به هر حال اين خواب برخلاف اعمال قرآني ذوالقرنين است و در قرآن نيز صحبت از شاخ به شاخ شدن قوچ و بز و جنگ ماد و پارس با يونان نيامده و اين خواب از جمله خوابهاي اسرأييليات است.
اگر واقعيت را بخواهيم واقعيت اين است كه نه چنين خوابي ديده شده و نه چنين تعبيري انجام گرفته بلكه اين بازيها بيشتر به بازيهاي سياسي – ايدئولوژي يهود در خاورميانه برميگردد چه كتاب دانيال نبي يا به اصطلاح خود يهوديان «سفر دانيال نبي» اصلا كتابي جعلي است . در اين كه بيشتر قسمتهاي كتاب تورات جعلي و تحريف شده است و مسلمانان به تحريفات تورات معتقدند شكي نيست و دانشمندان بسياري قسمتهاي مهمي از تورات را »الحاقي» ميدانند .

«دكتر سيد حسين صفوي» در مورد جعلي بودن كتاب دانيال نبي و رؤياي منتسب به او مينويسد :
[INDENT] « به عقيده بيشتر محققين، اين كتاب در زمان آنتيوخس اپيفانوس 164-175 پيش از ميلاد نوشته شده و آن را به دانيال نسبت دادهاند [The word’s religious.p.646] و اين گونه انتسابها در دوران اسلامي نيز ادامه داشت» (اسكندر و ادبيات ايران و شخصيت مذهبي اسكندر ص 288)
[/INDENT] و آنوقت كتابي در زمان آنتيوخوس چهارم يعني بعد از 375 سال بعد از كوروش نوشته شده و با انتساب به دانيال نبي،آن حضرت را وا ميدارند تا «خوابي براي كوروش» ميبيند و دوهزارسال بعد نيز جناب ابوالكلام آن مجسمه كذايي موجود در پاسارگاد را كه دوشاخ دارد بركشده از روي آن خوابي ميداند كه 375 سال بعد از كوروش ديده شده است!!
البته جالبترين قسمت اين كتاب جعلي و انتسابي به «دانيال نبي» آمدن نام «مأمون خليفه عباسي» در كتاب است!! و اين نشان ميدهد كه دامنه جعل تا كجا كشيده شده است.
«ابن خلدون» در كتاب وزين خود با نام «مقدمه» كه به «مقدمه ابن خلدون» معروف است «شرح حال مرد زيرك صحافي را به نام دانيال را ميدهد كه چگونه اين مرد دروغپرداز در زمان مقتدر خليفه عباسي كاغذها و اوراق را مانند كاغذها و اوراق كهنه ميساخت و بر روي آنها حروفي از اسامي صاحبان دولت و معاريف را به خطوط قديمي مينوشت و آنها را رموزي درباره آنان ميشمرد و مطابق خواست و ميل و آرزوي آنها تفسير مينمود و به صورت پيشگويي جلوه ميداد و نسبت تمام اين پيشگوييها را كه بعضي از آنها روي داده بود و برخي ديگر بوقوع پيوسته بود به دانيال نبي ميداد. اين موضوع با تفصيلي تمامتر و كمي اختلاف در تجارب الامم ابن مسكويه آمده و در لغتنامه[دهخدا]ذيل كلمه(دانيال)نقل شده است


بت های مورد پرستش کوروش :

[INDENT] ۲۶-...مردوک، خدای بزرگ از کردارهای من شاد شد و27. (آنگاه) مرا، کورش، پادشاهی که پرستنده ی وی است ...
۹-از شکوه های ایشان انلیل Enlil خدایان سخت به خشم آمد.
۲۲-آن که پادشاهیش را خداوند (= مردوک) و نبو Nabû دوست می دارند
[/INDENT]

بت های مورد پرستش کوروش :




[=Comic Sans MS]Nabu

رضا;512791 نوشت:
با سلام
بازهم دروغ و دروغ

نظر چند تن از علما و مفسران ایران را در زمینه ذوالقرنین و کوروش



متن پاسخ دفتر آیت الله مکارم شیرازی :
با اهداء سلام و تحیت بارها گفته ایم آنچه در تفسیر نمونه آمده نظریه ابوالکلام آزاد است که به عنوان یک تفسیر ذکر شده ومساله بت پرستی کوروش از نظر تاریخی ثابت نیست ، همگان می توانند آن تفسیر را به عنوان یک نظریه ذکر کنند ولی مسلما جنبه قطعیت ندارد.

پاسخ دفتر آیت الله صافی گلپایگانی :

با توجه به این نکات به نظر موضوع تا حد زیادی روشن شده است و بسیاری از علاقه مندان به کوروش که صرفا به جهت استناد مطلق به تفسیر نمونه و المیزان و بدون در نظر گرفتن تئوری بودن این ادعا ، آنرا حکم شرعی و قطعی می دانستند ، دیگر بهانه ای برای ادامه ی این شیوه استدلال نخواهند داشت.

با عرض سلام و خسته نباشید
انصاف اینست که بگوییم علامه طباطبایی هم نفرمودند که ذوالقرنین همان کوروش هخامنشی هست.

ایشان نظریه ابوالکلام آزاد را در کنار بقیه نظراتی که در اینباره آمده نقل کرده و در خاتمه میفرمایند :

اين بود خلاصهاى از كلام ابو الكلام، كه هر چند بعضى از جوانبش خالى از اعتراضاتى نيست،
ليكن از هر گفتار ديگرى انطباقش با آيات قرآنى روشنتر و قابل قبولتر است.

منبع:
http://www.aviny.com/quran/almizan/jeld-13/mizan-19.aspx

پس این نظریه در صورتی قابل قبول است که بتوان آن را ثابت کرد.

[=Times New Roman]سلام

فرهنگ<br />
<br />
این ارسال توسط رضا حذف شده است. دلیل:لطفا از مطالب بی مورد خوداری کنید<br />



ما شاکی هستیم که شما حرف‌های مورددار می‌زنید؛ شما شاکی هستید که ما حرف‌های بی‌مورد می‌زنیم!
آقا این یکی را هم پاک کن خلاص!


سلام

بنده قصد داشتم که دیگر وارد بحث های اینچنینی نشوم. دلیل چنین بحث هایی در این سایت هم برای من معلوم نیست. درست در زمانی که کشور به اتحاد و آرامش نیاز دارد، چرا چنین بحث هایی مطرح می شود؟ غیر از تمایل پانترک ها و پانعرب ها و پانبلوچ ها چیزی به ذهنم نمی رسد. متاسفانه کارشناس این سایت هم در ایجاد این درگیری ها موثر است و نقش دارد

خادم ولایت;512114 نوشت:
پیشنهاد میکنم تاریخ را ورقی بزنید.و ببینید چه کسی یهودیان را از بند مادها رها ساخت ، معبد اورشلیم را بازسازی کرد و چرا خشیار شاه به روم حمله کرد.تاریخ قابل انکار است.

یهودیان در بند مادها نبودند! کوروش آنها را از بند بابلیان آزاد کرد. خشایارشا هم هیچ گاه به روم حمله ای نکرد. چون در عصر او اصلا روم وجود نداشت!!!

خادم ولایت;512171 نوشت:
این سخن که کوروش عملش در راستای کار پیغمبران بود یک سخن اشتباه است.زیرا هرگز عمل کوروش در راستای فعالیت پیغمبران نبود.کوروش بت کده ها را نیز باز کرد که تمام پیغمبران به دنبال بستنش بودند.و......

در زمان کوروش دین خداوند یهودیت بود. حال چه خوشتان بیاید یا خیر! در میان یهودیان اسیر هم پیامبرانی وجود داشتند. درست است که کتاب های یهودیان تحریف شده. ولی هنگامی که بحث قدمت بشر بر روی زمین مطرح شد، کارشناسان این سایت به آن استناد می کردند. خوب من هم استناد می کنم!

«زمانی‌ خواهد رسید که‌ پادشاهی‌ عادل‌ بر تخت‌ سلطنت‌ خواهد نشست‌ و رهبرانی‌ با انصاف‌ مملکت‌ را اداره‌ خواهند کرد.هر یک‌ از آنان‌ پناهگاهی‌ در برابر باد و طوفان‌ خواهد بود. آنان‌ مانند جوی‌ آب‌ در بیابان‌ خشک‌، و مثل‌ سایه‌ خنک‌ یک‌ صخره‌ بزرگ‌ در زمین‌ بی‌آب‌ و علف‌ خواهند بود و چشم‌ و گوش‌ خود را نسبت‌ به‌ نیازهای‌ مردم‌ باز نگه‌ خواهند داشت‌. آنان‌ بی حوصله‌ نخواهند بـود بلکه‌ با فهم‌ و متانت‌ با مردم‌ سخـن‌ خواهنـد گفت‌.» اشعیا، باب 32

«تسلی دهید به مردم من و مژده دهید، زیرا زمان مجازات سر آمد و از گناهان آنان در گذشتم... سخنان مرا بشنوید. چه‌ کسی‌ این‌ مرد را از مشرق‌ آورده‌ است‌ که‌ هر جا قدم‌ می‌گذارد آن جا را فتح‌ می‌کند؟ چه‌ کسی‌ او را بر قوم‌ها و پادشاهان‌ پیروز گردانیده‌ است‌؟ شمشیر او سپاهیان‌ آنان‌ را مثل‌ غبار به‌ زمین‌ می‌اندازد و کمانش ‌آنان‌ را چون‌ کاه‌ پراکنده‌ می‌کند... اما من‌ مردی‌ را از شرق‌ برگزیده‌ام‌ و او را از شمال‌ به‌ جنگ‌ قوم‌ها خواهم‌ فرستاد. او نام‌ مرا خواهد خواند و من‌ او را بر پادشاهان‌ مسلط‌ خواهم‌ ساخت‌. مثل‌ کوزه‌گری‌ که‌ گل‌ را لگدمال‌ می‌کند، او نیز آن ها را پایمال‌ خواهد کرد.» اشعیا، باب 41

«خداوند که ولی تو است و تو را از رحم سرشته است چنین می گوید: من یهوه هستم و همه چیز را ساختم... و درباره کوروش می گوید که او شبان من است و تمام مسرت مرا به اتمام خواهد رسانید. او اورشلیم را بازسازی خواهد کرد و خانه مرا دوباره بنیاد خواهد نهاد.» اشعیا، باب 44

«خداوند کوروش‌ را برگزیده‌ و به‌ او توانایی‌ بخشیده‌ تا پادشاه‌ شود و سرزمین ها را فتح‌ کند و پادشاهان‌ مقتدر را شکست‌ دهد. خداوند دروازه‌های‌ بابل‌ را به روی‌ او باز می‌کند. دیگر آن ها به روی‌ کوروش‌ بسته‌ نخواهند ماند. خداوند می‌فرماید: ای‌ کوروش‌، من‌ پیشاپیش‌ تو حرکت‌ می‌کنم‌، کوه‌ها را صاف‌ می‌کنم‌، دروازه‌های‌ مفرغی‌ و پشت ‌بندهای‌ آهنی‌ را می‌شکنم‌. گنج های‌ پنهان‌ شده‌ در تاریکی‌ و ثروت های‌ نهفته‌ را به‌ تو می‌دهم‌. آن گاه‌ خواهی‌ فهمید که‌ من‌ خداوند، خدای‌ اسرائیل‌ هستم‌ و تو را به‌ نام‌ خوانده‌ام‌. من‌ تو را برگزیده‌ام‌ تا به‌ اسرائیل‌ که‌ خدمتگزار من‌ و قوم‌ برگزیده‌ من‌ است‌ یاری‌ نمایی‌. هنگامی‌ که‌ تو هنوز مرا نمی‌شناختی‌، من‌ تو را به‌ نام‌ خواندم‌. من‌ خداوند هستم‌ و غیر از من‌ خدایی‌ نیست‌. زمانی‌ که‌ مرا نمی‌شناختی‌، من‌ به‌ تو توانایی‌ بخشیدم‌، تا مردم‌ سراسر جهان‌ بدانند که‌ غیر از من‌ خدایی‌ دیگر وجود ندارد و تنها من‌ خداوند هستم‌... من‌ زمین‌ را ساختم‌ و انسان‌ را بر روی‌ آن‌ خلق‌ کردم‌. با دست‌ خود آسمان ها را گسترانیدم‌. ماه‌ و خورشید و ستارگان‌ زیر فرمان‌ من ‌هستند. اکنون‌ نیز کوروش‌ را برانگیخته‌ام‌ تا به‌ هدف‌ عادلانه‌ من‌ جامه‌ عمل‌ بپوشاند. من‌ تمام‌ راه ‌هایش‌ را راست‌ خواهم‌ ساخت‌. او بی‌آنکه‌ انتظار پاداش‌ داشته‌ باشد، شهر من‌ اورشلیم‌ را بازسازی‌ خواهد کرد و قوم‌ اسیر مرا آزاد خواهد ساخت‌.» اشعیا، باب 45

خداوند در همین باب (45) می فرماید:«ای‌ قوم‌هایی‌ که‌ از دست‌ کوروش‌ می‌گریزید، جمع‌ شوید و نزدیک‌ آیید و به‌ سخنان‌ من‌ گوش‌ دهید. چه‌ نادانند آنانی‌ که‌ بت های‌ چوبی‌ را با خود حمل‌ می‌کنند و نزد خدایانی‌ که‌ نمی‌توانند نجاتشان‌ دهند، دعا می‌کنند. با هم‌ مشورت‌ کنید و اگر می‌توانید دلیل‌ بیاورید و ثابت‌ کنید که‌ بت‌پرستی‌ عمل‌ درستی‌ است‌. غیر از من‌ چه‌ کسی‌ گفته‌ که‌ این‌ چیزها در مورد کوروش‌ عملی‌ خواهد شد؟ غیر از من‌ خدایی‌ نیست‌.» « همه ی‌ شما بیایید و بشنوید. هیچ کدام‌ از خدایان‌ شما قادر نیست‌ پیشگویی‌ کند که‌ مردی‌ را که‌ من‌ برگزیده‌ام‌ حکومت‌ بابل‌ را سرنگون‌ خواهد کرد و آن چه‌ اراده‌ کرده‌ام‌ بجا خواهد آورد. اما من‌ این‌ را پیشگویی‌ می‌کنم‌. بلی‌، من‌ کوروش‌ را خوانده‌ام‌ و به‌ او این‌ مأموریت‌ را داده‌ام‌ و او را کامیاب‌ خواهم‌ ساخت‌.» اشعیا، باب 48

از دیگر پیامبران، ارمیای نبی بود که در باب 31 کتاب خود به یهودیان مژده آزادی از اسارت و بازسازی اورشلیم را داد که این امر توسط کوروش محقق شد. از دیگر پیامبران یاد شده در عصر اسارت یهودیان، عزرای نبی بود که به همراه بسیاری از یهودیان پس از سقوط یهودا در سال 586 قبل از میلاد به بابل تبعید شد و در سال 539 ق.م با آزادی اسیران یهودی توسط کوروش به سرزمین خود بازگشت.

او در باب 1 کتاب خود می گوید: « در سـال‌ اول‌ سلطنت‌ کـورش‌، پادشـاه‌ پارس‌، خداوند آن چه‌ را که‌ توسط‌ ارمیای‌ نبی‌ فرموده‌ بود، به‌ انجام‌ رساند. خداوند کورش‌ را بر آن‌ داشت‌ تا فرمانی‌ صادر کند و آن‌ را نوشته‌ به‌ سراسر سرزمین‌ پهناورش‌ بفرستد. این‌ است‌ متن‌ آن‌ فرمان‌: من‌، کورش‌ پادشاه‌ پارس‌، اعلام‌ می‌دارم‌ که‌ خداوند، خدای‌ آسمان ها، تمام‌ ممالک‌ جهان‌ را به‌ من‌ بخشیده‌ است‌ و به‌ من‌ امر فرموده‌ است‌ که‌ برای‌ او در شهر اورشلیم‌ که‌ در یهودا است‌ خانه‌ای‌ بسازم‌. بنابراین‌، از تمام‌ یهودیانی‌ که‌ در سرزمین‌ من‌ هستند، کسانی‌ که‌ بخواهند می‌توانند به‌ آن جا بازگردند و خانه‌ خداوند، خدای‌ اسرائیل‌ را در اورشلیم‌ بنا کنند. خدا همراه‌ ایشان‌ باشد!» عزرا، باب1

دین کوروش هخامنشی یکتا پرستی بوده زیرا

او به هنگام ورود به بابل متنی را می خواند و در آن اعلام می کند: « اینک که به یاری مزدا، تاج سلطنت ایران و بابل و کشورهای جهات اربعه را به سر گذاشته ام، اعلام می کنم تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد... »
در این متن کوروش خود را برگزیده ی مزدا می داند و برخوردای از یاری و حمایت او را دلیل موفقیت خود عنوان می کند. همچنین او در منشور حقوق بشر خود می گوید:
« وضع داخلی بابل و جایگاه های مقدسش قلب من را تکان داد... فرمان دادم تمام نیایشگاه هایی که بسته شده بودند را بگشایند...»

دقت در این متن می رساند کوروش رسیدن به سلنطنت و ادامه ان را تا زمانی که زنده است یاری مزدا می داند
و این یعنی اینکه اعتقاد و دین کوروش مزدا پرستی یا همان خدا پرستی بوده


و اما این سوال مطرح می شود که پس چرا بعدا به خدایان اقوام دیگر هم احترام می گذارد
که چندین علت برای ان می توان متصور شد

1) او معتقد به تکثر گرایی دینی بوده و همه ادیان را حق می دانسته
الان هم خیلی از مسلمانها به ان اعتقاد دارند
2) همه نمادهای و اسامی مختلف مثل مزدا و مردوک و یا بهوه را نماد یک خدای بزرگ می دانسته
و همه را در اصل و اساس یک خدا با اسامی مختلف می دانسته مانند الله و یهوه و گاد
3) همانطور که در منشور حقوق بشرش می گوید معتقد به لااکراه فی الدین بوده
و کسی را مجبور به دین خاصی نمی کرده
با توجه به اینکه اگر می گویید او پیامبر نبوده پس کار او هم نبوده که مردم را به دین خاصی دعوت کند
یا بتها را بشکند
این کارها خاص پیامبران است نه پادشاهان

موفق باشید

Anoushiravan;512842 نوشت:
سلام

بنده قصد داشتم که دیگر وارد بحث های اینچنینی نشوم. دلیل چنین بحث هایی در این سایت هم برای من معلوم نیست. درست در زمانی که کشور به اتحاد و آرامش نیاز دارد، چرا چنین بحث هایی مطرح می شود؟ غیر از تمایل پانترک ها و پانعرب ها و پانبلوچ ها چیزی به ذهنم نمی رسد. متاسفانه کارشناس این سایت هم در ایجاد این درگیری ها موثر است و نقش دارد


سلام علیکم با اجازه از اساتید و بزرگواران



اتحاد و آرامش کشور با طرح و بررسی مباحث تاریخی که دور از فضای جبهه گیری و توهین و ناسزا باشد ، هیچگونه مغایرتی ندارد.

Anoushiravan;512842 نوشت:
در زمان کوروش دین خداوند یهودیت بود. حال چه خوشتان بیاید یا خیر! در میان یهودیان اسیر هم پیامبرانی وجود داشتند. درست است که کتاب های یهودیان تحریف شده. ولی هنگامی که بحث قدمت بشر بر روی زمین مطرح شد، کارشناسان این سایت به آن استناد می کردند. خوب من هم استناد می کنم!

یک سوال از شما و ختم کلام

اگر کوروش یهودی و خداپرست بوده یعنی پادشاهی اش به سلطه سلاطین شباهتی نداشته، پس چرا رضا شاه پهلوی که بویی از خدا و پیغمبر نبرده بود گفت: کورش آسوده بخواب ما بیداریم؟؟؟؟

سلام

.امین.;512856 نوشت:
اگر کوروش یهودی , خداپرست بوده یعنی پادشاهی اش به سلطه سلاطین شباهتی نداشته، پس چرا رضا شاه پهلوی که بویی از خدا و پیغمبر نبرده بود گفت: کورش آسوده بخواب ما بیداریم؟؟؟؟

عمل کوروش چه ربطی به گفتار شخصی در 2500 سال بعد دارد؟ (البته سخنی که نقل کردید از محمدرضا است و نه رضا!)

این که القاعده به نام اسلام و پیامبر، شیعیان علی علیه السلام را سر می برند، تقصیر پیامبر است؟

-------------
بنده قبلا هم گفتم که تعصبی روی کوروش ندارم. اما احتمال می دهم ولیی از اولیای الهی باشد. متاسفانه در این سایت برخورد درستی با او نمی شود و هر چه از دهانشان خارج می شود به او می گویند.

حتی اگر یک درصد احتمال موحد بودنش باشد، جواب خداوند را چه خواهید داد؟

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

دل ارام;512847 نوشت:
دین کوروش هخامنشی یکتا پرستی بوده زیرا

او به هنگام ورود به بابل متنی را می خواند و در آن اعلام می کند: « اینک که به یاری مزدا، تاج سلطنت ایران و بابل و کشورهای جهات اربعه را به سر گذاشته ام، اعلام می کنم تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد... »
در این متن کوروش خود را برگزیده ی مزدا می داند و برخوردای از یاری و حمایت او را دلیل موفقیت خود عنوان می کند. همچنین او در منشور حقوق بشر خود می گوید:
« وضع داخلی بابل و جایگاه های مقدسش قلب من را تکان داد... فرمان دادم تمام نیایشگاه هایی که بسته شده بودند را بگشایند...»


این متن را از کجا آورده اید؟
در منشور کوروش تا جایی که بنده می دانم به هیچ وجه به مزدا اشاره نشده است (شاید درست یادم نباشد).لطفاً سند را بیاورید.خواهشاً سندتان هم کتابی مانند کتاب پیرنیا نباشد که منبع دسته ششم محسوب می شود.

دل ارام;512847 نوشت:
و اما این سوال مطرح می شود که پس چرا بعدا به خدایان اقوام دیگر هم احترام می گذارد
که چندین علت برای ان می توان متصور شد

1) او معتقد به تکثر گرایی دینی بوده و همه ادیان را حق می دانسته
الان هم خیلی از مسلمانها به ان اعتقاد دارند


اولاً پلورالیسم از نظر علما باطل است و در مقابل آن نظریه وحدت ادیان وجود دارد.از نظر منطقی هم پلورالیسم باید تناقضات میان دستورات یک دین و دین دیگر را توجیه کند.
ثانیاً گیریم پلورالیسم را قبول کنیم،پلورالیسم نمی تواند درباره بت پرستی صادق باشد.در واقع پلورالیسم فقط درباره ادیانی می تواند به کار رود که منشاء آن ها خدای واحد است (مثلاً ادیان ابراهیمی).

دل ارام;512847 نوشت:
2) همه نمادهای و اسامی مختلف مثل مزدا و مردوک و یا بهوه را نماد یک خدای بزرگ می دانسته
و همه را در اصل و اساس یک خدا با اسامی مختلف می دانسته مانند الله و یهوه و گاد

چنین برداشتی با توجه به منشور کوروش غلط است.چون کوروش در آن منشور از غیر مردوک هم یاد می کند و از آن ها تجلیل می کند که آن ها بت هایی هستند غیر از مردوک که پرستیده می شدند.

دل ارام;512847 نوشت:
3) همانطور که در منشور حقوق بشرش می گوید معتقد به لااکراه فی الدین بوده
و کسی را مجبور به دین خاصی نمی کرده

لا اکراه فی الدین هم مسئله ای است که توسط قشر شبه روشن فکر (!) همواره مورد سوء استفاده قرار می گیرد.لا اکراه فی الدین همانطور که علما گفته اند،یک حقیقت تکوینی است نه تشریعی و بحث ما درباره مسائل تشریعی است در اینجا.

هر سه برداشت بالا برداشت های قشر شبه روشن فکر است که با بررسی های عمیق دینی اصلاً جور در نمی آید.

دل ارام;512847 نوشت:
با توجه به اینکه اگر می گویید او پیامبر نبوده پس کار او هم نبوده که مردم را به دین خاصی دعوت کند
یا بتها را بشکند
این کارها خاص پیامبران است نه پادشاهان

اولاً پیامبر هم نباشد،مصلح واقعی و کسی که مقامش تا حدودی شبیه معصومین (ع) باشد (مانند ذوالقرنین) نمی آید جواز بت پرستی را بدهد.این رفتار دقیقاً مقابل رفتار پیامبر (ص) است.پس مصلح بودن کوروش و ذوالقرنین بودنش از این طریق می شود که به چالش کشیده شود.
ثانیاً پس بپذیرید که کوروش را نباید یک مصلح و ابرانسان دانست.کوروش یک پادشاه بوده و بس.خوبی هایی داشته،بدی هایی هم داشته.حال که پذیرفتید کوروش معصوم نیست و بدی داشته،برویم ببینیم واقعاً خوبی هایش چه اندازه بوده.

فراموش نشود علت این که بحث در تاپیک های این چنینی به نتیجه نمی رسد،این است که در ما ایرانی ها روحیه ای وجود دارد که همه چیز را از خودمان می دانیم.
قرار دادن این چنین متن هایی جز زیر سوال بردن بیشتر آن چه که درباره کوروش می گویند،نتیجه ای نخواهد داشت.نمونه اش پستی که راجع به وصیت نامه کوروش زدید که در آن از "آسیا" نام می برد و البته این وصیت نامه هم مانند سایر موارد،معلوم نیست از کجا ناگهانی (یکهو) پیدا شده است.

لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

با سلام.

رضا;512737 نوشت:
آنچه در احادیث و در متون قدیمی آمده حاکی از ان است که برای مجوس پیامبری آمده که موحد بوده
که کوروش تحت هیچ شرایطی از او پیروی نکرده !

اینها که منابع تاریخی نیست. از منابع تاریخی پیامبر دوره کوروش را مشخص کنید و ثابت کنید که حقیقت پیامبری ایشان از طریق معجزه برای کوروش مکشوف شده است. منبع برون دینی لطفا! اگر شما با یک کوروش پرست مباحثه کنید باز هم آیه و حدیث نثارش می کنید.
تاریخ یک علم سکولار است.
البته مطمئنا نمی توانید از طریق تاریخی اثبات کنید چرا که خود معترفید تاریخ در این زمینه ناکام است.
رضا;512737 نوشت:
چرا تاریخ در این مورد ناکام است !!؟

رضا;512737 نوشت:
نوشته اصلی توسط شریعت عقلانی
ثابت کنید کوروش مستضعف فکری نبوده است؟

شما با اسناد ثابت کنید که نبوده !!
ما در تمامی تاپیکها ثابت کرده ایم کوروش واقعی کیست


هر چند که شما دارید اتهام می زنید و با اتهام زنی خود در معرض اتهامید. تهمت از غیبت بدتر است و غیبت بر اساس نظر شیعه از زنا بدتر. لذا حداقل برای رفع اتهام از خود باید ثابت کنید.

رضا;512737 نوشت:
الإمامُ عليٌّ عليه السلام :
ـ بعدَ تِلاوَتِهِ «ألْهاكُمُ التَّكاثُرُ * حَتّى زُرْتُمُ المَقابِرَ» ـ : أ فَبِمَصارِعِ آبائهِم يَفخَرُونَ ، أم بِعَدِيدِ الهَلكى يَتَكاثَرُونَ ؟ ! يَرتَجِعُونَ مِنهُم أجسادا خَوَت، و حَركاتٍ سَكَنَت، و لَأن يكونوا عِبَرا أحَقُّ مِن أن يكونوا مُفتَخَرا ! امام على عليه السلام ـ بعد از تلاوت آيه «تفاخر به بيشتر داشتن، شما را به غفلت انداخت تا جايى كه [ براى شمارش ]به سوى گورها رفتيد» ـ فرمود : آيا به گورهاى پدرانشان افتخار مى كنند؟
يا به فزونىِ شمار هلاك شدگان [خود ]به هم مى نازند؟
از پيكرهايى كه بى جان و متلاشى شده اند و از حركتها باز ايستاده اند، بازگشت به اين جهان را چشم دارند. حال آن كه آن مردگان مايه عبرت باشند سزاوارتر است تا باعث فخر فروشى.

ربطش را به موضوعی که مطرح کردم و از بنده نقل قول کردید متوجه نشدم.
رضا;512737 نوشت:
کجا پاینده ما ند گویا فراموش کردید ظلمها و ستمها را در عهد هخامنشیان
گویا فراموش کرده اید که کوروش به خاطر به دست آوردن یک زن سر خود را بر باد داد و حتی پسر او دنبال رو راه پدر بود و به همین سرنوشت دچار شد
این تاپیک به شما کمک میکند که ظلمها و افتخارات این شاهان را ببینید

آیا این ها افتخار ایران هخامنشی بوده؟؟ما نمیدانستیم !!


در این تاپیک هم که شما ارجاع دادید 90 درصد پست های خودتان بود و پر بود از پست های حذف شده توسط شما. خوب بنده چگونه می توانم قضاوت کنم.
در مورد اینکه شاهان زنان زیادی داشتند چیزی را عوض نمی کند اولا در اسلام هم حدی برای زنان صیغه ای قایل نبوده و در لشکرکشی های اعراب هم کم غنیمت های جنگی ( کنیز و برده ) گرفته نشده.
ثانیا شما ابتدا باید ثابت کنید براساس شریعت الهی زمان کوروش که بر او مکشوف هم شده این هم بستر شدن با زنان ایراد داشته است.

رضا;512737 نوشت:
اخوی شما فقط بت پرستی را دیدید از سوزاندن مردم با قیر داغ گرفته تا وجود حرمسراها و برده داری و تجاوز و کشتن و غارت گری و .........و.........
اما قبلا کلی تر جواب شما را در این تاپیک داده ایم

همه اینها در اسلام هم اتفاق افتاده است.
رضا;512737 نوشت:
اخوی شما فقط بت پرستی را دیدید از سوزاندن مردم با قیر داغ گرفته تا وجود حرمسراها و برده داری و تجاوز و کشتن و غارت گری و .........و.........
اما قبلا کلی تر جواب شما را در این تاپیک داده ایم
.
میگویند چرا کوروش هخامنشی را نقد میکنی؟!
میگویند چرا کوروش هخامنشی را نقد میکنی؟!

باز هم بی ربط به مطلب نق قولی از بنده. ای کاش ما هم مدیری چیزی بودیم که مطالب بی ربط را پاک می کردیم یا به دیگران اخطار تخلف می دادیم. حیف که از این قدرت ها نداریم که سوء استفاده کنیم.

در کل جواب پست بنده را ندادید. فقط مطالب بی ربط زدید.
و من الله توفیق

سلام

بن موسی;512890 نوشت:
چنین برداشتی با توجه به منشور کوروش غلط است.چون کوروش در آن منشور از غیر مردوک هم یاد می کند و از آن ها تجلیل می کند که آن ها بت هایی هستند غیر از مردوک که پرستیده می شدند.

آن کتیبه را بابلیان نوشته اند و نه خود کوروش

در مقابل آن ما گزارش کتاب عزرا در مورد فرمان کوروش را داریم که صراحتا نام خدای بزرگ را آورده است

او در باب 1 کتاب خود می گوید: « در سـال‌ اول‌ سلطنت‌ کـورش‌، پادشـاه‌ پارس‌، خداوند آن چه‌ را که‌ توسط‌ ارمیای‌ نبی‌ فرموده‌ بود، به‌ انجام‌ رساند. خداوند کورش‌ را بر آن‌ داشت‌ تا فرمانی‌ صادر کند و آن‌ را نوشته‌ به‌ سراسر سرزمین‌ پهناورش‌ بفرستد. این‌ است‌ متن‌ آن‌ فرمان‌: من‌، کورش‌ پادشاه‌ پارس‌، اعلام‌ می‌دارم‌ که‌ خداوند، خدای‌ آسمان ها، تمام‌ ممالک‌ جهان‌ را به‌ من‌ بخشیده‌ است‌ و به‌ من‌ امر فرموده‌ است‌ که‌ برای‌ او در شهر اورشلیم‌ که‌ در یهودا است‌ خانه‌ای‌ بسازم‌. بنابراین‌، از تمام‌ یهودیانی‌ که‌ در سرزمین‌ من‌ هستند، کسانی‌ که‌ بخواهند می‌توانند به‌ آن جا بازگردند و خانه‌ خداوند، خدای‌ اسرائیل‌ را در اورشلیم‌ بنا کنند. خدا همراه‌ ایشان‌ باشد!» عزرا، باب1
------
همچنین ببینید
«زمانی‌ خواهد رسید که‌ پادشاهی‌ عادل‌ بر تخت‌ سلطنت‌ خواهد نشست‌ و رهبرانی‌ با انصاف‌ مملکت‌ را اداره‌ خواهند کرد.هر یک‌ از آنان‌ پناهگاهی‌ در برابر باد و طوفان‌ خواهد بود. آنان‌ مانند جوی‌ آب‌ در بیابان‌ خشک‌، و مثل‌ سایه‌ خنک‌ یک‌ صخره‌ بزرگ‌ در زمین‌ بی‌آب‌ و علف‌ خواهند بود و چشم‌ و گوش‌ خود را نسبت‌ به‌ نیازهای‌ مردم‌ باز نگه‌ خواهند داشت‌. آنان‌ بی حوصله‌ نخواهند بـود بلکه‌ با فهم‌ و متانت‌ با مردم‌ سخـن‌ خواهنـد گفت‌.» اشعیا، باب 32

«تسلی دهید به مردم من و مژده دهید، زیرا زمان مجازات سر آمد و از گناهان آنان در گذشتم... سخنان مرا بشنوید. چه‌ کسی‌ این‌ مرد را از مشرق‌ آورده‌ است‌ که‌ هر جا قدم‌ می‌گذارد آن جا را فتح‌ می‌کند؟ چه‌ کسی‌ او را بر قوم‌ها و پادشاهان‌ پیروز گردانیده‌ است‌؟ شمشیر او سپاهیان‌ آنان‌ را مثل‌ غبار به‌ زمین‌ می‌اندازد و کمانش ‌آنان‌ را چون‌ کاه‌ پراکنده‌ می‌کند... اما من‌ مردی‌ را از شرق‌ برگزیده‌ام‌ و او را از شمال‌ به‌ جنگ‌ قوم‌ها خواهم‌ فرستاد. او نام‌ مرا خواهد خواند و من‌ او را بر پادشاهان‌ مسلط‌ خواهم‌ ساخت‌. مثل‌ کوزه‌گری‌ که‌ گل‌ را لگدمال‌ می‌کند، او نیز آن ها را پایمال‌ خواهد کرد.» اشعیا، باب 41

«خداوند که ولی تو است و تو را از رحم سرشته است چنین می گوید: من یهوه هستم و همه چیز را ساختم... و درباره کوروش می گوید که او شبان من است و تمام مسرت مرا به اتمام خواهد رسانید. او اورشلیم را بازسازی خواهد کرد و خانه مرا دوباره بنیاد خواهد نهاد.» اشعیا، باب 44

«خداوند کوروش‌ را برگزیده‌ و به‌ او توانایی‌ بخشیده‌ تا پادشاه‌ شود و سرزمین ها را فتح‌ کند و پادشاهان‌ مقتدر را شکست‌ دهد. خداوند دروازه‌های‌ بابل‌ را به روی‌ او باز می‌کند. دیگر آن ها به روی‌ کوروش‌ بسته‌ نخواهند ماند. خداوند می‌فرماید: ای‌ کوروش‌، من‌ پیشاپیش‌ تو حرکت‌ می‌کنم‌، کوه‌ها را صاف‌ می‌کنم‌، دروازه‌های‌ مفرغی‌ و پشت ‌بندهای‌ آهنی‌ را می‌شکنم‌. گنج های‌ پنهان‌ شده‌ در تاریکی‌ و ثروت های‌ نهفته‌ را به‌ تو می‌دهم‌. آن گاه‌ خواهی‌ فهمید که‌ من‌ خداوند، خدای‌ اسرائیل‌ هستم‌ و تو را به‌ نام‌ خوانده‌ام‌. من‌ تو را برگزیده‌ام‌ تا به‌ اسرائیل‌ که‌ خدمتگزار من‌ و قوم‌ برگزیده‌ من‌ است‌ یاری‌ نمایی‌. هنگامی‌ که‌ تو هنوز مرا نمی‌شناختی‌، من‌ تو را به‌ نام‌ خواندم‌. من‌ خداوند هستم‌ و غیر از من‌ خدایی‌ نیست‌. زمانی‌ که‌ مرا نمی‌شناختی‌، من‌ به‌ تو توانایی‌ بخشیدم‌، تا مردم‌ سراسر جهان‌ بدانند که‌ غیر از من‌ خدایی‌ دیگر وجود ندارد و تنها من‌ خداوند هستم‌... من‌ زمین‌ را ساختم‌ و انسان‌ را بر روی‌ آن‌ خلق‌ کردم‌. با دست‌ خود آسمان ها را گسترانیدم‌. ماه‌ و خورشید و ستارگان‌ زیر فرمان‌ من ‌هستند. اکنون‌ نیز کوروش‌ را برانگیخته‌ام‌ تا به‌ هدف‌ عادلانه‌ من‌ جامه‌ عمل‌ بپوشاند. من‌ تمام‌ راه ‌هایش‌ را راست‌ خواهم‌ ساخت‌. او بی‌آنکه‌ انتظار پاداش‌ داشته‌ باشد، شهر من‌ اورشلیم‌ را بازسازی‌ خواهد کرد و قوم‌ اسیر مرا آزاد خواهد ساخت‌.» اشعیا، باب 45

خداوند در همین باب (45) می فرماید:«ای‌ قوم‌هایی‌ که‌ از دست‌ کوروش‌ می‌گریزید، جمع‌ شوید و نزدیک‌ آیید و به‌ سخنان‌ من‌ گوش‌ دهید. چه‌ نادانند آنانی‌ که‌ بت های‌ چوبی‌ را با خود حمل‌ می‌کنند و نزد خدایانی‌ که‌ نمی‌توانند نجاتشان‌ دهند، دعا می‌کنند. با هم‌ مشورت‌ کنید و اگر می‌توانید دلیل‌ بیاورید و ثابت‌ کنید که‌ بت‌پرستی‌ عمل‌ درستی‌ است‌. غیر از من‌ چه‌ کسی‌ گفته‌ که‌ این‌ چیزها در مورد کوروش‌ عملی‌ خواهد شد؟ غیر از من‌ خدایی‌ نیست‌.» « همه ی‌ شما بیایید و بشنوید. هیچ کدام‌ از خدایان‌ شما قادر نیست‌ پیشگویی‌ کند که‌ مردی‌ را که‌ من‌ برگزیده‌ام‌ حکومت‌ بابل‌ را سرنگون‌ خواهد کرد و آن چه‌ اراده‌ کرده‌ام‌ بجا خواهد آورد. اما من‌ این‌ را پیشگویی‌ می‌کنم‌. بلی‌، من‌ کوروش‌ را خوانده‌ام‌ و به‌ او این‌ مأموریت‌ را داده‌ام‌ و او را کامیاب‌ خواهم‌ ساخت‌.» اشعیا، باب 48

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

شریعت عقلانی;512709 نوشت:
پیامبر زمان کوروش که بود؟

در خصوص این مطلب می شود تحقیق کرد.برای مثال با توجه به متون یهودی،می توان پیامبران بنی اسرائیل را نام برد.

شریعت عقلانی;512709 نوشت:
حقیقت کدام دین برای او مکشوف شده بود؟

اگر متن سرکار دل آرام را مورد استناد قرار بدهیم،یک چیز می شود (که البته منبعش را نیاورده اند).اگر متن عهد عتیق را در نظر بگیریم،یک چیز دیگر می شود و اگر استوانه را مد نظر قرار دهیم،باز به یک پاسخ دیگر می رسیم.

شریعت عقلانی;512709 نوشت:
ثابت کنید کوروش مستضعف فکری نبوده است؟

اگر بوده،که در اینصورت نباید از او به عنوان یک ابرانسان یاد کرد و همچنین با توجه به این که او را مستضعف فکری فرض کرده ایم،دستاورد های هخامنشیان به چالش کشیده می شود تا حدودی.

شریعت عقلانی;512709 نوشت:
در ضمن بنا بر سخن امیر المومنین علی (ع) حکومت با کفر باقی می ماند ولی با ظلم باقی نمی ماند. این نشان می دهد همین که حکومت کوروش تا پایان عمرش باقی ماند و تا سالیان سال حکومت هخامنشیان پابرجا بود نشان دهنده آن است که حکومت وی به مردم ظلم نمی کرده.

برادر گرامی،این قیاس که معلوم است اشتباه است.مثلاً معاویه (لعنت الله علیه) حکومتش تا پایان عمرش باقی ماند.یزید (لعنت الله علیه) هم همینطور،با وجود آن که در زمان یزید قیام امام حسین (علیه السلام) رخ داد.منظور این روایت این نیست.بلکه بقای کلی حکومت مد نظر است.برای مثال بنی امیه بالاخره حکومتشان از بین رفت.بنی عباس هم همینطور.می توانیم بگوییم در نهایت هخامنشیان هم حکومتشان از بین رفت.

شریعت عقلانی;512709 نوشت:
حال اگر به قول شما بت پرست بوده و این برای شما ملاک است باید گفت در مسایل تاریخی اینها ملاک نیست چون پای پلورالیسم و خیلی مسایل فلسفی دیگر اینجا باز می شود که جای بحثش نیست. لذا با بت پرست خواندن کوروش چیزی حل نمی شود.

بستگی دارد ما در پژوهش تاریخی به دنبال چه باشیم.برای مثال اگر به دنبال این باشیم که ببینیم ذوالقرنین کوروش بوده یا نه،ملاک ها تا حدودی درون دینی می شوند.
بت پرست بودن کوروش این را نشان می دهد که او یک مصلح نبوده،یک پادشاه بوده مانند پادشاهان گذشته که این فعلش (بت پرستی) خوب نبوده (طبق اسلام) ولی در عین حال ممکن است افعال خوب دیگری داشته باشد (یا افعال بد).چیزی که هست این مسئله روشن می شود که تصور ما از کوروش،تصور غلطی است.
نکته ای که اینجا نباید آن را فراموش کرد این است که ما در حال تحلیل تاریخ هستیم،نه نقل تاریخ و تحلیل تاریخ می تواند درون دینی و از نگاه دینی باشد.برای مثال افعال،با ملاک های دینی مشخص شوند.این نقل تاریخ است که تا حدودی (نه کامل) از نگاه دینی خارج می شود(نسبت به تحلیل).

لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

Anoushiravan;512898 نوشت:
آن کتیبه را بابلیان نوشته اند و نه خود کوروش

ضمن تشکر از مطلبتان.ولی برای بنده دو چیز هنوز مبهم است.
اگر بابلیان کتیبه را نوشته اند،کوروش بر سر آن نظارت داشته است یا نه؟اگر داشته است و موحد بوده،که اجازه نمی داده چنین چیزی بنویسند.اگر نظارت نداشته،در اینصورت مانند این قسمت که گفته می شود حرف کوروش نیست،انتساب سایر قسمت ها به کوروش هم به چالش کشیده می شود و می شود گفت آن قسمت ها هم توسط کوروش یا به دستور او و با نظارت او نوشته نشده اند،بلکه توسط بابلیان نوشته شده اند.
مسئله دیگر این که بابلیان این مطالب را نوشته و این چنین به کوروش منسوب کرده باشند،پس این مسئله مطرح می شود که آن چه که در اسرائیلیات آمده هم به طور مشابه می تواند ساخته و پرداخته یهودیان باشد.

با تشکر از شما
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

دل ارام;512847 نوشت:
دین کوروش هخامنشی یکتا پرستی بوده زیرا

او به هنگام ورود به بابل متنی را می خواند و در آن اعلام می کند: « اینک که به یاری مزدا، تاج سلطنت ایران و بابل و کشورهای جهات اربعه را به سر گذاشته ام، اعلام می کنم تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد... »
در این متن کوروش خود را برگزیده ی مزدا می داند و برخوردای از یاری و حمایت او را دلیل موفقیت خود عنوان می کند. همچنین او در منشور حقوق بشر خود می گوید:
« وضع داخلی بابل و جایگاه های مقدسش قلب من را تکان داد... فرمان دادم تمام نیایشگاه هایی که بسته شده بودند را بگشایند...»

دقت در این متن می رساند کوروش رسیدن به سلنطنت و ادامه ان را تا زمانی که زنده است یاری مزدا می داند
و این یعنی اینکه اعتقاد و دین کوروش مزدا پرستی یا همان خدا پرستی بوده


و اما این سوال مطرح می شود که پس چرا بعدا به خدایان اقوام دیگر هم احترام می گذارد
که چندین علت برای ان می توان متصور شد

1) او معتقد به تکثر گرایی دینی بوده و همه ادیان را حق می دانسته
الان هم خیلی از مسلمانها به ان اعتقاد دارند
2) همه نمادهای و اسامی مختلف مثل مزدا و مردوک و یا بهوه را نماد یک خدای بزرگ می دانسته
و همه را در اصل و اساس یک خدا با اسامی مختلف می دانسته مانند الله و یهوه و گاد
3) همانطور که در منشور حقوق بشرش می گوید معتقد به لااکراه فی الدین بوده
و کسی را مجبور به دین خاصی نمی کرده
با توجه به اینکه اگر می گویید او پیامبر نبوده پس کار او هم نبوده که مردم را به دین خاصی دعوت کند
یا بتها را بشکند
این کارها خاص پیامبران است نه پادشاهان

موفق باشید

با سلام
لطفا اگر مطلبی می آورد منابع را هم ذکر کنید
هیچ کدام از این سخنان شما منبعی ندارد و اینها تراوشات فکری سخنان عده ای از اسلام ستیزان است و بس

قبلا در این تاپیک در مورد دین کوروش شاه سخن گفته ایم

چرا دین کوروش هخامنشی مشخص نیست ؟

[=century gothic]چه طور شد اگر کوروش زرتشتی بوده جسد ان باقی مانده که از ان مقبره ای بسازند مگر نه اینکه زرتشتیان مردگا[=century gothic]ن[=century gothic] را می سوزاندند !!
در ضمن اگر زرتشت را موحد بدانیم و پیامبر کدام پیامبر الهی سجده بر بتها و خدایان دروغین میکند؟و احترام به شرک؟

که جناب کوروش زرتشتی باشد و چنین کارهایی از او سر [=century gothic]بزند


در این ترجمه که به نظر مناسبترین ترجمه بین دیگر ترجمه های فارسی می آید ، نکته جالب توجه پرستیدن رسمی "مردوک" و " نبو" بت های بابلیست ، از این رو این ترجمه بر خلاف برخی ترجمه های جعلی ما را به این حقیقت می رساند که کوروش خود را برگزیده خدایان- بت های- بابلی می داند و از بند ۱۲ تا بند ۱۹ علنا کوروش منتخب خدایان بابلی من جمله مردوک است تا بابل را تسخیر کند .
و در بند ۳۵ او اعلام می کند "مردوک، خدای من،..." این دیگر اقرار کتبی و بدون هیچ واسطه ایست که رد شدنی نیست و نشان می دهد همه ت
لاش برخی افسانه سازان در یکتاپرست خواندن کوروش سبکسرانه و بی اعتبار است .

Anoushiravan;512861 نوشت:
سلام

-------------
بنده قبلا هم گفتم که تعصبی روی کوروش ندارم. اما احتمال می دهم ولیی از اولیای الهی باشد. متاسفانه در این سایت برخورد درستی با او نمی شود و هر چه از دهانشان خارج می شود به او می گویند.

حتی اگر یک درصد احتمال موحد بودنش باشد، جواب خداوند را چه خواهید داد؟

با سلام

جناب انوشیروان چنین چیزی دور از دسترس است موحد بودن کوروش شاه غیر ممکن است کسی که مردوک را خدای خود میدانداولیای الهی کجا متواندباشد

((در این ترجمه که به نظر مناسبترین ترجمه بین دیگر ترجمه های فارسی می آید ، نکته جالب توجه پرستیدن رسمی "مردوک" و " نبو" بت های بابلیست ، از این رو این ترجمه بر خلاف برخی ترجمه های جعلی ما را به این حقیقت می رساند که کوروش خود را برگزیده خدایان- بت های- بابلی می داند و از بند ۱۲ تا بند ۱۹ علنا کوروش منتخب خدایان بابلی من جمله مردوک است تا بابل را تسخیر کند .
و در بند ۳۵ او اعلام می کند "مردوک، خدای من،..." این دیگر اقرار کتبی و بدون هیچ واسطه ایست که رد شدنی نیست و نشان می دهد همه ت
لاش برخی افسانه سازان در یکتاپرست خواندن کوروش سبکسرانه و بی اعتبار است .
))

کتاب ارمیای نبی می توان دانست که خداوند نسبت به مردوک نظر منفی دارد :

Prophecy against Babylon

The word which the Lord spoke concerning Babylon, the land of the Chaldeans, through Jeremiah the prophet:2 “Declare and proclaim among the
nations.Proclaim it and lift up a standard.Do not conceal it but say,‘Babylon has been captured,Bel has been put to shame, [a]Marduk has been shattered;Her images have been put to shame, her idols have been shattered


پیشگوئی های] نبوی علیه بابل:پیام خداوند به بابل (سرزمین کلدانیان : کاهنان) از طریق پیامبرش ارمیا : ای ارمیا در میان مردم آنرا اعلان کن و این اعلامیه را به اهتزاز دربیاور و بلند آوازه ساز : بابل تصرف شده است ؛]خدایان ِ شما] بل [بعل] به شرم درآمده است و [بت] مردوک شکسته شده . تندیس های ایشان به شرم گراییده و بتهایشان شکسته گشته .
درحالیکه از متن صریح کتاب مقدس پیداست نظر منفی نسبت به مردوک و بتها وجود دارد .
پس چگونه می توان از قول قسمت دیگری از کتاب مقدس ، کوروش را مسح شده یهوه و شبان خداوند دانست ؟

.
.

به نام خدا
سلام

دل ارام;512646 نوشت:
شما از کجا می دانید کوروش شخصا بی گناهی را کشته است ؟
اگر می دانید سند بیاورید

کوروش هم برای ازاد کردن قوم یهود از زیر بار اسارت بابل را فتح کرد همان کاری که موسی ع هم کرد
و قوم یهود را از اسارت فرعون نجات داد

در ضمنی که گفتم کوروش پیامبر نبود بلکه پادشاه بود
و نباید از او انتظار داشت برای خدا بجنگد یابتها را بشکند و یا ...
قیاس او با پیامبران قیاسی مع الفارق است

یهودیان به خاطر خونریزی و فساد توسط مادها به بند کشیده شده بود و جناب کوروش آمدنمد و جنایتکاران را آزاد کرده اند.

کوروش خود در جنگها حضور داشت و به خاطر کشور گشایی حمله میکرد و سربازان آن دیار را میکشت (( کشتن بیگناهان )) و در نهایت در جنگ توسط یک سرباز کشته شده است.

فرق بین حضرت موسی(ع) و کوروش :
حضرت موسی(ع) ستم دیدگان را از بند نجات داد ، آن زمان بنی اسرائیل بردگی میکردنند و موسی(ع) آنها را از یوق بردگی رهایی بخشید.
کوروش یهودیانی که به علت فساد در بند بودند را آزاد کرد. و همان یهودیان به دربار پادشاهی ایران نفوذ پیدا کردند و باعث قتل و عام ایرانیان شدند.در 13 فروردین ماه کنونی.به همین دلیل است که میگویند 13 برای ایرانیان نحس است و یهودیان عدد 13 را مقدس میشمارند.

اگر به سخنانتان ایمان دارید از ابتدا نمی بایست کوروش را با اشرف مخلوقات مقایسه میکردید.

یازهرا:Gol:

به نام خدا
سلام

Anoushiravan;512842 نوشت:
در زمان کوروش دین خداوند یهودیت بود. حال چه خوشتان بیاید یا خیر!

این جور هم که شما میفرمایید نیست. در آن دین ایرانیان زردتشتی بود نه یهودیت.در ضمن برفرض اینکه یهودیت دین بودو
دلیل نمیشود شما پادشاهی بیاید برای اینکه دین یهودیت است ، یهودیانی که بهخاطر فساد در بند بودند را ازاد کند.

Anoushiravan;512842 نوشت:
در میان یهودیان اسیر هم پیامبرانی وجود داشتند.

این سخن از اون حرفها بودا!

Anoushiravan;512842 نوشت:
«خداوند کوروش‌ را برگزیده‌ و به‌ او توانایی‌ بخشیده‌ تا پادشاه‌ شود و سرزمین ها را فتح‌ کند و پادشاهان‌ مقتدر را شکست‌ دهد. خداوند دروازه‌های‌ بابل‌ را به روی‌ او باز می‌کند. دیگر آن ها به روی‌ کوروش‌ بسته‌ نخواهند ماند. خداوند می‌فرماید: ای‌ کوروش‌، من‌ پیشاپیش‌ تو حرکت‌ می‌کنم‌، کوه‌ها را صاف‌ می‌کنم‌، دروازه‌های‌ مفرغی‌ و پشت ‌بندهای‌ آهنی‌ را می‌شکنم‌. گنج های‌ پنهان‌ شده‌ در تاریکی‌ و ثروت های‌ نهفته‌ را به‌ تو می‌دهم‌. آن گاه‌ خواهی‌ فهمید که‌ من‌ خداوند، خدای‌ اسرائیل‌ هستم‌ و تو را به‌ نام‌ خوانده‌ام‌. من‌ تو را برگزیده‌ام‌ تا به‌ اسرائیل‌ که‌ خدمتگزار من‌ و قوم‌ برگزیده‌ من‌ است‌ یاری‌ نمایی‌. هنگامی‌ که‌ تو هنوز مرا نمی‌شناختی‌، من‌ تو را به‌ نام‌ خواندم‌. من‌ خداوند هستم‌ و غیر از من‌ خدایی‌ نیست‌. زمانی‌ که‌ مرا نمی‌شناختی‌، من‌ به‌ تو توانایی‌ بخشیدم‌، تا مردم‌ سراسر جهان‌ بدانند که‌ غیر از من‌ خدایی‌ دیگر وجود ندارد و تنها من‌ خداوند هستم‌... من‌ زمین‌ را ساختم‌ و انسان‌ را بر روی‌ آن‌ خلق‌ کردم‌. با دست‌ خود آسمان ها را گسترانیدم‌. ماه‌ و خورشید و ستارگان‌ زیر فرمان‌ من ‌هستند. اکنون‌ نیز کوروش‌ را برانگیخته‌ام‌ تا به‌ هدف‌ عادلانه‌ من‌ جامه‌ عمل‌ بپوشاند. من‌ تمام‌ راه ‌هایش‌ را راست‌ خواهم‌ ساخت‌. او بی‌آنکه‌ انتظار پاداش‌ داشته‌ باشد، شهر من‌ اورشلیم‌ را بازسازی‌ خواهد کرد و قوم‌ اسیر مرا آزاد خواهد ساخت‌.» اشعیا، باب 45

یک : خداوند کسی را نفرستاد تا هدفش کشورگشایی باشد.و این سخن یعنی زیر سوال بردن خدا.

خداوند هیچگاه کسی را نفرستاد تا بت خانه ها را اباد کند و زمانی که کوروش بت خانه باز میکند یعنی کوروش هیچ ارتباطی با خدا ندار.
عملش برای خدا نیست ، رفتارش برای خدا نیست ، گفتارش برای خدا نیست.

آیه 25 سوره انبیا

وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ مِن رَّسُولٍ إِلّا نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلّا أَنَا فَاعْبُدُونِ "

" و پیش از تو هیچ پیامبرى را نفرستادیم ، مگر آنکه به او وحى کردیم که معبودى جز من نیست ، پس ( تنها ) مرا پرستش کنید "

Anoushiravan;512842 نوشت:
شهر من‌ اورشلیم‌ را بازسازی‌ خواهد کرد و قوم‌ اسیر مرا آزاد خواهد ساخت‌.»

معبد اورشلیم که توسط کوروش بازسازی شد بت خانه ای بود که بسته شده بود.


یازهرا:Gol:

به نام خدا
سلام

آبـرنـگـ;512790 نوشت:
همانگونه که می‌دانید، این سخن را ملکه‌ی سبا، در مورد حضرت سلیمان می‌گوید.

لطفا قرآن را درست بخوانید و آن را تحریف نکنید.
در ایه 33 سوره نمل سران و بزرگان بلقیس گفتند ما دارای نیروی قوی هستیم و میخواستند حمله کنند و به بلقیس گفتند حال چه میگویی.
سپس بلقیس به بزگانش گفت نه پادشاهان به محض ورود ............ و گفت من هدایای میفرستم تا پاسخ سلیمان را ببینم.

آبـرنـگـ;512790 نوشت:
بفرمایید: چرا کسی به بزرگی حضرت ابراهیم، ستاره، ماه و خورشید را پرستید؟

گویا به این شبهه شما در پستهای قبلی به خوبی پاسخ داده شده است.و تکرار یک سوال یعنی نمیخواهم سخن حق را قبول کنم.

دل ارام;512797 نوشت:
وقتی ایت الله مکارم می گویند نظریه بت پرستی کوروش قطعیت ندارد

این سخن را تاریخ شناسان باید ثابت کنند که ثابت کرده اند ، و طبق کتیبه های موجود کوروش بت خانه ها را آباد کرد و دو بت سومر و آکد خدای بابلیان را محترم شمرد.

آبـرنـگـ;512790 نوشت:
تا زمانی که کسی نزدیک‌تر از کوروش به ذوالقرنین پیدا نشود (که نمی‌شود؛ زیرا پادشاه بزرگ، در تاریخ گم نمی‌شود که بخواهد اکنون پیدا شود)، وی همان کوروش است.
همچنین، آیت‌الله مکارم نیز، کوروش را ذوالقرنین می‌داند.
آیت الله مکارم هیچگاه به صراحت نفرموده اند که کوروش ذوالقرنین است بلکه به نوشتههای ابوکلام آزاد استناد کرده اند.

ابوکلام آزاد وزیر فرهنگ کشور هندوستان در زمان رضاشاه پهلوی در سفری به ایران و ملاقات رضا شاه آمدند و گفتند کوروش ذوالقرنین است.ابوکلام آزاد از نظر سواد دینی زیر 10 بودند.

یازهرا:Gol:

بن موسی;512890 نوشت:
اولاً پلورالیسم از نظر علما باطل است و در مقابل آن نظریه وحدت ادیان وجود دارد.از نظر منطقی هم پلورالیسم باید تناقضات میان دستورات یک دین و دین دیگر را توجیه کند.
ثانیاً گیریم پلورالیسم را قبول کنیم،پلورالیسم نمی تواند درباره بت پرستی صادق باشد.در واقع پلورالیسم فقط درباره ادیانی می تواند به کار رود که منشاء آن ها خدای واحد است (مثلاً ادیان ابراهیمی).

با سلام خدمت شما دوست عزیز و تشکر بابت اینکه برخلاف جناب رضا اخلاق گفتگو را رعایت می کنید.
در مورد این مطلب که در بحثتان با سرکار دل آرام بود باید عرض شود خیر اینگونه نیست.
پلورالیزم دینی ( ادیان الهی ) را حتی می توان از قرآن هم استنتاج کرد. ولی وجهی از پلورالیزم که از طریق برون دینی می توان به آن پرداخت تمام ادیان را ( الهی و غیر الهی ) شامل می شود. مثلا مجتهد شبستری می گوید :
مسلمان گر بدانستی که بت چیست ............. بدانستی که دین در بت پرستی است.
حاشیه : حرف ایشان حجت نیست. بلکه صرفا برای این آوردم که نشان دهم چنین وجهی از پلورالیزم هم وجود دارد.
به هر حال بحث از حوصله تاپیک خارج است. بهتر است طوری بحث کنیم که نیاز به این نباشد که به دینی خاص مراجعه شود. بررسی و تحلیل حکومت ها در تاریخ و میزان تاثیرشان فکر نمی کنم نیاز به دین خاصی داشته باشد.
بن موسی;512890 نوشت:
اولاً پیامبر هم نباشد،مصلح واقعی و کسی که مقامش تا حدودی شبیه معصومین (ع) باشد (مانند ذوالقرنین) نمی آید جواز بت پرستی را بدهد

خوب می توان شبیه معصومین بودن یا ذوالقرنین بودن او را منتفی دانست. چرا که ذوالقرنین هم یک شخصیتی است که در دین بدان اشاره شده.
بن موسی;512890 نوشت:
ثانیاً پس بپذیرید که کوروش را نباید یک مصلح و ابرانسان دانست.کوروش یک پادشاه بوده و بس.خوبی هایی داشته،بدی هایی هم داشته.حال که پذیرفتید کوروش معصوم نیست و بدی داشته،برویم ببینیم واقعاً خوبی هایش چه اندازه بوده.

این دید شما کاملا منطقی و صحیح است. هر انسانی خوبی ها و بدی هایی دارد. ما هم او را در مقام یک انسان معصوم نگاه نمی کنیم.
تا بعد.
و من الله توفیق

سلام بر همه‌ی دوستان، برادران و خواهران،
الحمدلله که تاپیک اگرچه اسمش گمراه کننده است ولی آرامش خودش را پیدا کرده است. در مورد دین کوروش اگر او را یهودی بدانیم یعنی باید او را از بنی‌اسرائیل بدانیم (شاید هم بوده باشد چه آنکه زبان آرامی که در برخی کتیبه‌ها به کار رفته است زبان مورد استفاده‌ی یهود بوده است، اشتباه می‌کنم؟ آنها هنوز هم این زبان را به صورت سر میان خود دارند و نسل به نسل منتقل می‌کنند، این را یک یهودی به حقیر گفت، مدرکی برایش ندارم، فقط می‌خواست بگوید ثبت‌کنندگان آن سنگ‌نبشته‌ها یهودی بوده‌اند که زبان آرامی را به کار برده‌اند، اگر منظورش را هم درست متوجه شده باشم) که یهود در انحصار آنها بوده است، اگر خیر، آن وقت یا مجوس بوده و یا کافر.
اگر مجوس بوده است که در روایات چند نحو حدیث داریم، احادیثی که می‌گویند زردشت پیامبری از جانب خدا بود که عده‌ای تبلیغش را پذیرفتند و مؤمن بودند تا آنکه پادشاهی از پادشاهان با محرم خودش هم‌بستر شد، مردم جمع شدند که او را مجازات کنند که او با فرزندان آدم علیه‌السلام برایشان استدلال کرد تا خود را نجات دهد، گفت مگر پیامبر خدا آدم علیه‌السلام پسران و دختران خود را به عقد یکدیگر در نیاورد در حالیکه آنها خواهر و برادر بودند؟ مردم هم شبهه‌دار شدند و این کار در میان آنها رواج پیدا کرد و قومی گمراه شدند. در روایت دیگر آمده که زردشت کسی بود که ادعای نبوت کرد و مردم مؤمن خود به نیرنگ او آگاه شدند و او را در آتش سوزاندند و طرفدارانش همچنان منتظرند که او از آتش بیرون بیاید (قسمت آخرش را مطمئن نیستم در حدیث بوده باشد). برخی از علما هم معتقدند که سه زردشت داشته‌ایم که حداقل یکی پیامبر بوده و یکی همان که سوزانده شد و ادعای نبوت به دروغ داشت. اما اگر بپذیریم که دین زردشت و مجوس دین درستی بوده است در روایات دیگر داریم که مجوس وضعی بدتر از وضع اعراب جاهلی داشته‌اند و پادشاهی از پادشاهان آنها (که نامش در شاهنامه هم هست) به تنهایی ۳۰۰ پیامبر را کشته است (پیامبران آن موقع احتمالاً برای قوم خودشان و موضعی بوده‌اند و همه اینطور نبوده‌اند که دین جهانی بیاورند، اصلاً همه دین جدید نمی‌آوردند، بلکه واضع و بشارت دهنده و انذار کننده‌ی از نزد خداوند برای شهر خود یا روستاهای تحت نظر خود بوده‌اند، اینکه ۳۰۰ پیامبر در یک زمان باشند عجیب نیست خصوصاً که حداقل ۴۰۰۰ پیامبر برای قوم بنی‌اسرائیل اعلام شده است که باید در همین کمتر از ۴۰۰۰ سال گذشته و در واقع بین ۴۰۰۰ سال پیش تا ۲۰۰۰ سال پیش مبعوث شده باشند). حالا اینکه کوروش مجوس بوده یک بحث است و اینکه مؤمن به خداوند بوده است و یا در زمان جهالت این قوم زندگی می‌کرده و از زمره‌ی جاهلان و گمراهان آنها بوده بحث دیگری است که باید جداگانه تلاش شود کشف گردد.
اگر هم کافر بوده که دیگر هیچ.
به طور خلاصه سه احتمال وجود دارد که باید بررسی شود:
۱. از طایفه‌ی بنی‌اسرائیل بوده که یهودی بوده باشد و ناجی یهود هم باشد؟ در این صورت خدمت او به یهود خدمت به قوم خودش بوده، ناجی یهود در واقع سرباز قومش بوده است. در این صورت صحبت‌های او در مورد مردوک و بت‌های دیگر چگونه خواهد بود؟
۲. از مجوس بوده است، اما مؤمن به خداوند و احکام الهی بودن یا نبودنش بحث ثانویه است. اگر این احتمال درست باشد باید دید چرا او به یهود به طور خاص خدمت بزرگی کرده و ناجی ایشان شده است؟ قرابت در مفهوم دینی مثل وحدانیت خدا؟ صرفاً ظلم‌ستیز بودن؟ تطمیع شدن توسط یهود که بخاطر داشتن قدرت نظامی می‌توانسته ایشان را نجات دهد؟ بخاطر دشمنی با مادها که یهودیان با ایشان دشمنی داشته‌اند؟ یا منفعت معنوی یا مادی دیگری را دنبال می‌کرده است؟ به طور واضح ظاهراً همه قبول دارند که به هر حال او ناجی یهود بوده است ...
۳. او بت‌پرست بوده است یا نبوده است ولی با پرستیده نشدن خداوند واحد و با بت‌پرستی کفار و مشرکین مشکلی نداشته است

یا علی

سلام

ببینید دوستان

برای بررسی رفتار کوروش به طور کلی به دو منبع استناد می شود

منبع اول گلنوشته ای بابلی است و منبع دوم عهد عتیق

بابلیان در آن عهد، اتفاقات و حوادث را بر روی الواح گلین می نوشته اند و در معابد خود، به اصطلاح در آرشیو خود، ذخیره می کردند تا برای آیندگان باقی بماند.

گلنوشته ای که دوستان به آن استناد می کنند نیز اینگونه است. هیچ دلیلی نداشته که کوروش اصلا از وجود این گلنوشته مطلع بوده باشد. باز هم هیچ دلیلی نداریم که کاهنان معبد، برای بالا بردن خدای خود، چیزی بر سخنان کوروش نیافزوده باشند.

اما از سوی دیگر، عهد عتیق را داریم که در آن هم به فرمان کوروش در سال اول حکومتش بر بابل اشاره شده است که در آنجا او، خداوند را واحد و یگانه می داند. عزرای نبی در باب یکم کتاب خود می گوید:

"در سـال‌ اول‌ سلطنت‌ کـورش‌، پادشـاه‌ پارس‌، خداوند آن چه‌ را که‌ توسط‌ ارمیای‌ نبی‌ فرموده‌ بود، به‌ انجام‌ رساند. خداوند کورش‌ را بر آن‌ داشت‌ تا فرمانی‌ صادر کند و آن‌ را نوشته‌ به‌ سراسر سرزمین‌ پهناورش‌ بفرستد. این‌ است‌ متن‌ آن‌ فرمان‌: من‌، کورش‌ پادشاه‌ پارس‌، اعلام‌ می‌دارم‌ که‌ خداوند، خدای‌ آسمان ها، تمام‌ ممالک‌ جهان‌ را به‌ من‌ بخشیده‌ است‌ و به‌ من‌ امر فرموده‌ است‌ که‌ برای‌ او در شهر اورشلیم‌ که‌ در یهودا است‌ خانه‌ای‌ بسازم‌. بنابراین‌، از تمام‌ یهودیانی‌ که‌ در سرزمین‌ من‌ هستند، کسانی‌ که‌ بخواهند می‌توانند به‌ آن جا بازگردند و خانه‌ خداوند، خدای‌ اسرائیل‌ را در اورشلیم‌ بنا کنند. خدا همراه‌ ایشان‌ باشد!"

یا در باب 45 کتاب اشعیا می بینیم

«ای‌ قوم‌هایی‌ که‌ از دست‌ کوروش‌ می‌گریزید، جمع‌ شوید و نزدیک‌ آیید و به‌ سخنان‌ من‌ گوش‌ دهید. چه‌ نادانند آنانی‌ که‌ بت های‌ چوبی‌ را با خود حمل‌ می‌کنند و نزد خدایانی‌ که‌ نمی‌توانند نجاتشان‌ دهند، دعا می‌کنند. با هم‌ مشورت‌ کنید و اگر می‌توانید دلیل‌ بیاورید و ثابت‌ کنید که‌ بت‌پرستی‌ عمل‌ درستی‌ است‌. غیر از من‌ چه‌ کسی‌ گفته‌ که‌ این‌ چیزها در مورد کوروش‌ عملی‌ خواهد شد؟ غیر از من‌ خدایی‌ نیست‌.»

و همینطور

« همه ی‌ شما بیایید و بشنوید. هیچ کدام‌ از خدایان‌ شما قادر نیست‌ پیشگویی‌ کند که‌ مردی‌ را که‌ من‌ برگزیده‌ام‌ حکومت‌ بابل‌ را سرنگون‌ خواهد کرد و آن چه‌ اراده‌ کرده‌ام‌ بجا خواهد آورد. اما من‌ این‌ را پیشگویی‌ می‌کنم‌. بلی‌، من‌ کوروش‌ را خوانده‌ام‌ و به‌ او این‌ مأموریت‌ را داده‌ام‌ و او را کامیاب‌ خواهم‌ ساخت‌.» اشعیا، باب 48

خادم ولایت;512983 نوشت:
یهودیان به خاطر خونریزی و فساد توسط مادها به بند کشیده شده بود

قبلا هم خدمتتان عرض شد که یهودیان را بابلیان به بند کشیدند و نه مادها!!!!

همینطور بنده گفتم :در میان یهودیان اسیر هم پیامبرانی وجود داشتند.

و شما فرمودید

خادم ولایت;512998 نوشت:
این سخن از اون حرفها بودا!

در حالی که دانیال و عزرا و حبقوق و ... را از یاد برده اید!!!

خادم ولایت;512998 نوشت:
یک : خداوند کسی را نفرستاد تا هدفش کشورگشایی باشد.و این سخن یعنی زیر سوال بردن خدا.

شما از کجا می دانید؟ سلیمان علیه السلام، موسی علیه السلام و محمد صلی الله علیه و آله و ... را فراموش کرده اید؟

Anoushiravan;512861 نوشت:
سلام

عمل کوروش چه ربطی به گفتار شخصی در 2500 سال بعد دارد؟ (البته سخنی که نقل کردید از محمدرضا است و نه رضا!)

سلام ارتباطش اینه که چرا این شخص به هیچیک از پیامبران الهی ابراز ارادت نکرده و به کورش که در پیامبر بودنش اینهمه اختلاف است ابراز ارادت کرده.

Anoushiravan;512861 نوشت:

بنده قبلا هم گفتم که تعصبی روی کوروش ندارم. اما احتمال می دهم ولیی از اولیای الهی باشد. متاسفانه در این سایت برخورد درستی با او نمی شود و هر چه از دهانشان خارج می شود به او می گویند.

حتی اگر یک درصد احتمال موحد بودنش باشد، جواب خداوند را چه خواهید داد؟

نیست اگر بود خود خداوند او را مورد حمایت قرار میداد....

إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ

ما پيامبرانمان و مؤمنان را در زندگی دنيا و در روز قيامت که شاهدان برای شهادت برپای می ايستند ، ياری می کنيم

.امین.;513089 نوشت:
سلام ارتباطش اینه که چرا این شخص به هیچیک از پیامبران الهی ابراز ارادت نکرده و به کورش که در پیامبر بودنش اینهمه اختلاف است ابراز ارادت کرده.

ایراد بنی اسرائیلی که می گویند همین است! متن زیر بخشی از سخنان محمد رضا در روز تاجگذاریش است

"... قسم یاد می‌کنم که تمام هم خود را مصروف حفظ استقلال ایران نموده حدود مملکت و حقوق ملت را محفوظ و محروس بدارم قانون اساسی مشروطیت ایران را نگهبان و بر طبق آن و قوانین مقرره سلطنت نمایم و در ترویج مذهب جعفری اثنی‌عشری سعی و کوشش نمایم و در تمام اعمال و افعال خداوند عزشانه را حاضر و ناظر دانسته منظوری جز سعادت و عظمت دولت و ملت ایران نداشته باشم و از خداوند متعال در خدمت به ترقی ایران توفیق می طلبم و از ارواح طیبه اولیای اسلام استمداد می کنم..."

شما این ها را نمی بینید؟

.امین.;513089 نوشت:
مگه القاعده رو ما قبول داریم؟ القاعده هم مثل کورش .....

مگر ما محمد رضا را قبول داریم؟

.امین.;513089 نوشت:
نیست اگر بود خود خداوند او را مورد حمایت قرار میداد....

Anoushiravan;513068 نوشت:
« همه ی‌ شما بیایید و بشنوید. هیچ کدام‌ از خدایان‌ شما قادر نیست‌ پیشگویی‌ کند که‌ مردی‌ را که‌ من‌ برگزیده‌ام‌ حکومت‌ بابل‌ را سرنگون‌ خواهد کرد و آن چه‌ اراده‌ کرده‌ام‌ بجا خواهد آورد. اما من‌ این‌ را پیشگویی‌ می‌کنم‌. بلی‌، من‌ کوروش‌ را خوانده‌ام‌ و به‌ او این‌ مأموریت‌ را داده‌ام‌ و او را کامیاب‌ خواهم‌ ساخت‌.» اشعیا، باب 48

Anoushiravan;513098 نوشت:
ایراد بنی اسرائیلی که می گویند همین است! متن زیر بخشی از سخنان محمد رضا در روز تاجگذاریش است

"... قسم یاد می‌کنم که تمام هم خود را مصروف حفظ استقلال ایران نموده حدود مملکت و حقوق ملت را محفوظ و محروس بدارم قانون اساسی مشروطیت ایران را نگهبان و بر طبق آن و قوانین مقرره سلطنت نمایم و در ترویج مذهب جعفری اثنی‌عشری سعی و کوشش نمایم و در تمام اعمال و افعال خداوند عزشانه را حاضر و ناظر دانسته منظوری جز سعادت و عظمت دولت و ملت ایران نداشته باشم و از خداوند متعال در خدمت به ترقی ایران توفیق می طلبم و از ارواح طیبه اولیای اسلام استمداد می کنم..."

معاویه هم نماز میخواند . اینها عوام فریبیه هربچه ای هم میفهمه.

اما از مراسم تجلیلی که این شاه از کورش بعمل آورد و ارادتی که به سلسله شاهنشاهی داشته خود شما بهتر از بنده خبر دارید

Anoushiravan;513098 نوشت:
« همه ی‌ شما بیایید و بشنوید. هیچ کدام‌ از خدایان‌ شما قادر نیست‌ پیشگویی‌ کند که‌ مردی‌ را که‌ من‌ برگزیده‌ام‌ حکومت‌ بابل‌ را سرنگون‌ خواهد کرد و آن چه‌ اراده‌ کرده‌ام‌ بجا خواهد آورد. اما من‌ این‌ را پیشگویی‌ می‌کنم‌. بلی‌، من‌ کوروش‌ را خوانده‌ام‌ و به‌ او این‌ مأموریت‌ را داده‌ام‌ و او را کامیاب‌ خواهم‌ ساخت‌.» اشعیا، باب 48

الله اکبر
عجب سندی
حتما اشیعا همان توراته وحی شده از جانب خداست!!!

[="Microsoft Sans Serif"]

رضا;512791 نوشت:
با سلام
بازهم دروغ و دروغ
نظر چند تن از علما و مفسران ایران را در زمینه ذوالقرنین و کوروش

متن پاسخ دفتر آیت الله مکارم شیرازی :
با اهداء سلام و تحیت بارها گفته ایم آنچه در تفسیر نمونه آمده نظریه ابوالکلام آزاد است که به عنوان یک تفسیر ذکر شده ومساله بت پرستی کوروش از نظر تاریخی ثابت نیست ، همگان می توانند آن تفسیر را به عنوان یک نظریه ذکر کنند ولی مسلما جنبه قطعیت ندارد.
پاسخ دفتر آیت الله صافی گلپایگانی :

با توجه به این نکات به نظر موضوع تا حد زیادی روشن شده است و بسیاری از علاقه مندان به کوروش که صرفا به جهت استناد مطلق به تفسیر نمونه و المیزان و بدون در نظر گرفتن تئوری بودن این ادعا ، آنرا حکم شرعی و قطعی می دانستند ، دیگر بهانه ای برای ادامه ی این شیوه استدلال نخواهند داشت.

پاسخی به شمایی که اخلاق گفت و گو کردن را نمی‌دانید و پشت سرهم گستاخی و توهین و تهمتِ دروغگویی و ... می‌زنید و اگر کسی بگوید گستاخی نکنید، پشت سرهم به او کارت قرمز می‌دهید یا سخنانش را پاک می‌کنید و کسی هم جلوی این بچه‌بازی‌های شما را نمی‌گیرد، نمی‌دهم و به صورت غیر مستقیم پاسخ می‌دهم:
width: 700

[/TD]
[TD="align: left"]سخن گفتن کژ، ز بیچارگی‌ست
[/TD]
[TD]به بیچارگان، بر بباید گریست

به راستی که نمی‌دانم آن کدام مدیری بوده است که به شما درجه داده است و عجب‌تر، آن کدام مدیری است که این‌همه گستاخی و قانون‌شکنی شما را می‌بیند و دم نمی‌زند.
*****

علامه و آیت‌الله مکارم، ذوالقرنین بودن کوروش را پذیرفته‌اند ولی با استناد به سخن کس دیگری؛ که استناد، زمانی انجام می‌شود که سخنی پذیرفته شود. با این‌حال بسیاری از بزرگان آغاز به یورش بردن به سمت آن‌ها کرده‌اند.
همچون: در یکی از سخنرانی‌های رائفی‌پور، وی می‌گوید: «اگرچه علامه و آیت‌الله مکارم گفته‌اند وی ذوالقرنین بوده است ولی ما نیز، پژوهشی در موردش می‌کنیم (سپس در پایان می‌گوید:) سخن قرآن را باید دقیق تفسیر کرد (یعنی آنان بی‌دقتی کرده‌اند) و ...»
اگر آن‌ها می‌خواستند وی را به صورت مستقیم ذوالقرنین بخوانند، هزاران برچسب یهودی، زردشتی، آمریکایی و ... بهشان می‌زدند و همان‌گون که در پاسخ گفته‌اند، به‌گونه‌ای که از پاسخ به این پرسش‌ تکراری خسته شده‌اند، گفته‌اند: «همان‌گونه که بارها گفته‌ایم ...».
به هر روی، در قرآن، در مورد امام علی نیز، به صورت مستقیم سخن گفته نشده است؛ بلکه از روی نشانه‌ها، پی می‌برند که آن‌کسی که در سر نماز صدقه داده است، وی بوده است؛ در صورتی که ممکن است کس دیگری نیز در سر نماز در جای دیگری صدقه داده باشد و کسی ندیده باشد (به قول خودتان، مغالطه به جهل؛ یعنی چون کس دیگری نبود، آن‌کس امام علی است).
بن موسی;512793 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلاماین گفته شما از نظر منطقی مشکل دارد.در هیچ علمی چنین استدلالی را نمی پذیرند.برای مثال یک نظریه در علوم تجربی را نمی گویند درست است،چون نظریه بهتری برای آن نداریم!بلکه می گویند بهترین نظریه این است.درستی یک چیز است،بهترین بودن تا الان یک چیز دیگر.به این استدلال شما به نوعی حاوی مغالطه توسل به جهل است.چون این تئوری نقض نشده،پس درست است.در حالی که این تئوری اثبات نشده است.
به توضیحات جناب رضا هم توجه کنید.بیک یا مهدی
و من الله التوفیق

البته دانش تجربی، با دانش تاریخی، متفاوت است؛ زیرا تاریخ، گذشته است ولی دانش تحربی، دانش روز است؛ به هر روی، شما در علوم تجربی، یک نظریه را بیان بفرمایید که صددرصد باشد.
این یک برداشت کاملا خرد پذیر است که پادشاه بزرگی در جهان نیست که تاکنون شناخته نشده باشد (در عصر ارتباطات) پس دیگر نمی‌توان کسی را پیدا کرد که از کوروش به ذوالقرنین نزدیک‌تر باشد؛ زیرا پادشاه بزرگ، در چنین دوره‌ای، در تاریخ گم نمی‌شود که بخواهد یک‌باره سر از تاریخ بیرون بیاورد.
بن موسی;512802 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلامبت پرست بودن کوروش،به معنی این نیست که لزوماً کوروش همیشه بت پرستی می کرده.بلکه منظورمان می تواند این باشد که کوروش خود را موحد می دانسته (شاید) ولی هنگام فتح بابل،از بت ها تجلیل کرده و در واقع به پرستش آن ها پرداخته است یا تظاهر به پرستش آن ها کرده که هیچ کدام مورد قبول اسلام نیست.علاوه بر این شما هم مانند همفکرتان دارید مغالطه توسل به جهل می کنید:چون نقض نشده،پس درست است.این مشخصاً غلط است از نظر منطق.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

ما در این زمینه داشتیم گفت و گو می‌کردیم و من، آیه‌های مربوط به سجده کردن ابراهیم (ع) را برایتان آوردم؛ چرا پاسخ مرا ندادید و اکنون باز در موردش سخن می‌گویید؟
خادم ولایت;513007 نوشت:
به نام خدا
سلام
لطفا قرآن را درست بخوانید و آن را تحریف نکنید.
در ایه 33 سوره نمل سران و بزرگان بلقیس گفتند ما دارای نیروی قوی هستیم و میخواستند حمله کنند و به بلقیس گفتند حال چه میگویی.
سپس بلقیس به بزگانش گفت نه پادشاهان به محض ورود ............ و گفت من هدایای میفرستم تا پاسخ سلیمان را ببینم.

اُف بر شماها که اینگونه برچسب‌ها را، به آسانی به دیگران می‌زنید؛ برای اینکه اشتباه خود را نپذیرید؛ همچون آن دیگری که داستانی به مشهوری سجده کردن ابراهیم را در قرآن، برای دست‌آورد خود، نادیده می‌گیرد و هنگامی که از آن سخن می‌گویند، پا به فرار می‌گذارد و سپس در جایی دیگر، بساط خود را پهن می‌کند.
البته شمایی که نمی‌دانید یهودیان در بند بابل بودند یا ماد، سپس در موردش داد سخن می‌دهدی، انتظار بیشتری نیز، ازتان نمی‌رود
نگاهی به سوره‌ی نمل می‌اندازیم که بنده گفته‌ام: «آن سخن بلقیس، در مورد سلیمان بوده است»:
سلیمان به ملکه‌ی سبا می‌گوید: «بر من برتری نجویید؛ نزد من آیید و مطیع من باشید» (نمل/31)
سپس بلقیس با مشاورانش گفت و گو می‌کند و آن‌ها به وی می‌گویند: «ما سخت دلاور هستیم (و می‌توانیم جنگ کنیم)» (نمل/33)
پس از آن، بلقیس جنگ را خوب نمی‌داند و می‌گوید: «بی‌شک هرگاه پادشاهان به جایی آباد وارد شوند، آنجا را ویران می‌کنند» (نمل/34) یعنی اگر سلیمان نیز به ما یورش برد، همانند دیگر پادشاهان چنان می‌کرد؛ همانگونه که خود سلیمان می‌گوید: «ما حتما لشکریانی برآنان وارد می‌کنیم که برای آن، تاب ایستادگی نداشته باشند و ما حتما آنها را ذلیلانه بیرون خواهیم کرد».
شماهایی که مشکل روخوانی دارید، چرا می‌آیید بحث می‌کنید که باعث آزاردادن دیگران شوید و آن‌ها را مجبور کنید که برای پوشش دادن ضعف شما، سخن را به درازا بکشند؟
نقل قول:
گویا به این شبهه شما در پستهای قبلی به خوبی پاسخ داده شده است.و تکرار یک سوال یعنی نمیخواهم سخن حق را قبول کنم.

کی و کجا پاسخ مرا دادن؟
چرا باز بدون آنکه چیزی را بدانید، به دیگری تهمت میزنید؟
نقل قول:
آیت الله مکارم هیچگاه به صراحت نفرموده اند که کوروش ذوالقرنین است بلکه به نوشتههای ابوکلام آزاد استناد کرده اند.

هنگامی به سخنی استناد می‌شود، که آنرا پذیرفته باشند.
نقل قول:
ابوکلام آزاد وزیر فرهنگ کشور هندوستان در زمان رضاشاه پهلوی در سفری به ایران و ملاقات رضا شاه آمدند و گفتند کوروش ذوالقرنین است.ابوکلام آزاد از نظر سواد دینی زیر 10 بودند.

روی کدام سند می‌فرمایید که ابوکلام دانش دینی نداشته است؟
اصلاً پژوهش تاریخی، چه پیوستگی‌ای به دین دارد؟
ذوالقرنین یک شخصیت تاریخی است که در یک نوشتار دینی است.

.امین.;513102 نوشت:
الله اکبر
عجب سندی
حتما اشیعا همان توراته وحی شده از جانب خداست!!!

جالب است!

وقتی با کارشناسان آبی رنگ! این سایت در مورد قدمت بشر بر روی زمین بحث می کنیم، منبعشان همین تورات است! و هر چه ما می گوییم، می گویند همه جای تورات تحریف نشده است.

جالب تر این است که شما لوحه ای گلی از خادمان بت ها را قبول می کنید، ولی بخش های مختلف عهد عتیق را نمی پذیرید! (یهودیان حداقل خدای یگانه را قبول دارند!)

درست است که بخش هایی از تورات تحریف شده است، اما همه آن اینگونه نیست! در ثانی نفعی برای آنان نبوده است که چنین مطالبی را در مورد کوروش بنویسند. آن هم هزاران سال پیش

به نام خدا

Anoushiravan;513068 نوشت:
همینطور بنده گفتم :در میان یهودیان اسیر هم پیامبرانی وجود داشتند.

اولا این سخن باید با سند تایید شود.
درثانی کتاب تورات و انجیل قابل استناد نیستند چه برسد کتابهای دیگر. درضمن کتابی که یهودیان نوشته باشند هیچ سندیتی ندارد.

درضمن بدانید و آگاه باشید وصیئت نامه ارائه شده منتسب به کوروش 100% جعلی است و قابل بحث نیست.

Anoushiravan;513068 نوشت:
شما از کجا می دانید؟ سلیمان علیه السلام، موسی علیه السلام و محمد صلی الله علیه و آله و ... را فراموش کرده اید؟

خواهشا بسته دیگه ، انقدر یک پادشاه خونریز را با انبیاء الهی مقایسه نکنید.
مقایسه کردن کوروش با انبیاء الهی نشانه ضعف در پاسخگویی شماست.پیرامون اعمال انبیاء الهی بارها و بارها بحث شده است.

اینک هکوروش به دنبال کشور گشایی بود مورد تایید تمام تاریخشناسان است.
اینکه کوروش بت خانه باز کرده است مورد تیید تمام تاریخشناسان است.
اینکه کوروش دو بت به عنوان سومر و آکد را مورد تمجید قرار داده است مورد تایید تمام تاریخشناسان است.
اینکه کوروش مرداک (( مردوک)) (( مردوخ )) را که بزرگترین بت کابالاسیتهاست را خدای بزرگ نامید مورد تایید تمام تاریخ شناسان است.

بنده از ابتدا گفته بودم کوروش به عنوان یک پاشاه ایرانی ، و فرهنگ کشور ایران برای ما قابل احترام است.
اما هرگز کوروش را به عنوان یک فرد صالح و فرستاده ای از جانب خدا قبول نداریم و قبول نخواهیم کرد.

یازهرا:Gol:

Anoushiravan;513113 نوشت:
جالب است!

وقتی با کارشناسان آبی رنگ! این سایت در مورد قدمت بشر بر روی زمین بحث می کنیم، منبعشان همین تورات است! و هر چه ما می گوییم، می گویند همه جای تورات تحریف نشده است.

جالب تر این است که شما لوحه ای گلی از خادمان بت ها را قبول می کنید، ولی بخش های مختلف عهد عتیق را نمی پذیرید! (یهودیان حداقل خدای یگانه را قبول دارند!)

درست است که بخش هایی از تورات تحریف شده است، اما همه آن اینگونه نیست! در ثانی نفعی برای آنان نبوده است که چنین مطالبی را در مورد کوروش بنویسند. آن هم هزاران سال پیش

خواهشا کمی انصاف داشته باشید. هر آنچه که کارشناسان سایت از تورات و عهد عتیق مدرک میاورند مطالبی هست که اصلشان در قرآن و احادیث آمده.

پس شما هم لازمه برای اثبات صحت این جمله ای که از اشعیا اوردید اصلش را از آیات و روایات بیاورید.

درمورد کتیبه ها هم چرا باید کسی بیاید چنین کتیبه هایی را بر علیه کورش جعل کند؟ دلیل بیاورید

به نام خدا

Anoushiravan;513113 نوشت:
وقتی با کارشناسان آبی رنگ! این سایت در مورد قدمت بشر بر روی زمین بحث می کنیم، منبعشان همین تورات است!

دوست گرامی اینگونه که شما فرموده اید نیست. زیرا تاریخ ایران و قدمت بشر فراتر از یهود است که بخواهیم با کتابی تحریف شده ان را ثابت کنیم.

و به گفته ی قران که در پستهای ابتدایی سه آیه از قران بیان کرده ام تورات کتابی تحریف شده است.

یازهرا:Gol:

به نام خدا

آبـرنـگـ;513106 نوشت:
هنگامی به سخنی استناد می‌شود، که آنرا پذیرفته باشند.

این سخن مورد پذیرش هیچ عالمی نیست چه دینی و چه غیر دینی.
درضمن استناد نشد بلکه گفته شد به نظر درست میرسد اما باید اسناد تاریخی مورد برسی قرار گیرد و زمانی که اسناد تاریخی مورد برسی قرار میگیرد سخن ابوکلام آزاد مردود میشود.

آبـرنـگـ;513106 نوشت:
روی کدام سند می‌فرمایید که ابوکلام دانش دینی نداشته است؟
اصلاً پژوهش تاریخی، چه پیوستگی‌ای به دین دارد؟
ذوالقرنین یک شخصیت تاریخی است که در یک نوشتار دینی است.

اولا شما میتوانید زندگی نامه ابوکلام آزاد را مطالعه بفرمایید.
درثانی وزیر فرهنگ هندوستان را از مسلمانان انتخاب نمیکنند.و همین امر ابوکلام آزاد را به چالش میکشد. و ابوکلام شخصیتی بود که مورد تایید درباره پهلوی بود نه اسلام.

آبـرنـگـ;513106 نوشت:
کی و کجا پاسخ مرا دادن؟
چرا باز بدون آنکه چیزی را بدانید، به دیگری تهمت میزنید؟

عجب منطقی دارید شما. از کی تا به حال اگر به کسی بگویید پاسخ شما داده شده است تهمت است؟

یازهرا:Gol:

سلام

دل ارام;512646 نوشت:
شما از کجا می دانید کوروش شخصا بی گناهی را کشته است ؟
اگر می دانید سند بیاورید

کوروش هم برای ازاد کردن قوم یهود از زیر بار اسارت بابل را فتح کرد همان کاری که موسی ع هم کرد
و قوم یهود را از اسارت فرعون نجات داد

جناب دل آرام اسناد تاریخی جواب شما را خیلی محکم داده اند متاسفانه تا به حال از شما یک سند در پشتوانه گفتارتان ندیده ایم !!!

مجازاتهای کوروشی : :Sham:

"هرکس از دستورات من تمرد کرد ، او را به صلابه بکشید و بکشید
و اموالش را هم به نفع من مصادره کنید !"


فلاویوس ژوزفوس مورخ بزرگ رومی-یهودی می نویسد :

» شاه کوروش به سیسنس و ساترابازنس سلام می فرستد :
من دستور دادم که کاهنان یهودی نیز بایستی همچون دیگر مردم یهود ، طبق قوانین موسی در اورشلیم قربانی کنند ، و هنگام انجام این کار برای حفظ شاه )کوروش) و خانواده اش به سوی خدا دعا کنند تا شاهنشاهی پارس ادامه داشته باشد ! اما اراده من اینطور است کسانی که از این احکام نافرمانی کنند بایستی به صلیب کشیده شوند و اموالشان به سود خزانه سلطنتی ثبت و ضبط شود !

Josephus , Antiquities of the Jews , Book 11 , Chapter 1-3

ژوزفوس در جای دیگر (11,4,6) میگوید داریوش این دستور کتبی کوروش را یافته بود ، این کتاب در اکباتان نگهداری میشد و داریوش آنرا در میان "پرونده های سلطنتی" (royal records) یافته بود.
ژوزفوس در این بخش به طور واضحتر از "ضبط اموال" میگوید ، در فقره قبل از استفاده شده که معنی "خزانه شاهی" میدهد و شاید معنی "بیت المال" به ذهن متبادر شود ، ولی در این بخش بطور دقیقتر میگوید که این اموال دقیقاً "برای استفاده شاه" [ to the king's use] مصادره میشد !یک نکته دیگر این است که ژوزفوس برای شکنجه های کوروشی ، از اصطلاح ἀνασταυρωθῆναι با تلفظ (anastaurôthênai) استفاده کرده که مصدر مجهول از فعل "ἀνασταυρόω" است (سند)بسیار جالب است که این واژه در پیش از دوره روم معمولاً به معنی impale بوده است !



یک نکته جالب دیگر در گزارش ژوزفوس هم تطابقی است که قسمتی از گزارش او با منشور کوروش دارد :
سخن کوروش به نقل از ژورفوس : - من دستور دادم که کاهنان یهودی نیز بایستی همچون دیگر مردم یهود ، طبق قوانین موسی در اورشلیم قربانی کنند ، و هنگام انجام این کار برای حفظ شاه )کوروش) و خانواده اش به سوی خدا دعا کنند تا شاهنشاهی پارس ادامه داشته باشد !

سخن کوروش به نقل از منشور کوروش :

- ]مردم و کاهنان ؟ ] هر روز در برابر بل و نبو ، عمری طولانی برایم خواستار شوند ! (فقره 35)

* آیا آنطور که اسرائیلیان و یهودی ها گمان میکنند ؛ کوروش قلباً به یهودیان علاقه و شیفتگی داشت ؟



ژوزفوس مورخ بزرگ یهودی در فقره ای بسیار مهم مینویسد که کمبوجیه پس از اینکه تحقیقی از دو نفر پیرامون نیت واقعی یهودیان برای تجهیز استحکامات اورشلیم دریافت میکند ، ضمن پیام تشکری به ایشان ، میگوید : »
من تحقیقاتی که از سوی شما برایم فرستاده شده را خواندم ، پس من بر آن شدم که در میان کتب نیاکانم در اینباره جستجویی انجام شود ، و در آنجا اینطور یافتم که این شهر -اورشلیم- همواره دشمن پادشاهان بوده است و ساکنان آن همواره فتنه و جنگ به راه می اندازند ؛ لذا من دستور دادم یهودیان به ساخت شهر اورشلیم و بنای کشور یهودیه [country of Judea] مجاز نمی باشند«
1-1Flavius Josephus , Antiquities of the Jews , Book 11 , Chapter 1


همانطور که روشن هست در کتب نیاکان و پادشاهان هخامنشی به وضوح ذکر شده بود که یهودیان در امپراطوری فساد می کنند و دشمن شاهان هستند ، کوروش نیز اینرا می دانسته و لذا تئوری دوست یهود بودن با این افشاگری ارزشمند ژوزفوس ، باطل است .
یک مسئله که شاید گفتنش خالی از لطف نباشد این هست که احتمالاً این کتب شاهانه ، همان دفاتر سالانه هخامنشیان است که مواردی در آن ثبت و ضبط میشده است و دیودوروس سیسیلی درباره کتزیاس می نویسد : »کتزیاس همچنانکه خود به ما میگوید با دقت دفاتر شاهی را که پارسیان در آنها تاریخ خویش را بر اساس قانونی ثبت می کردند بررسی کرد»(2:32) این دفاتر سالنامه های پادشاهان بودند ، مجله هایی که عذرا و استر هم از آنها یاد کرده اند .
جالب اینکه کوروش احتمالاً به همین دلیل (بیم از فتنه انگیزی در حکومت) یهودیان را از کشور خودش اخراج کرد [با بهانه تجدیدبنای اورشلیم و معابد] کوروش میگوید : »من بسیاری از یهودیانی که در کشورم ساکن بودند را با احترام به کشور خودشان ترک دادم ! ، به منظور بازسازی شهرشان و ساخت معبد خدا در اورشلیم ! همچنانکه پیش از آن بود«
Ibid , Chapter 1-3

کوروش و کشتار مردم بابل:Sham:

در بین مورخین ، فقط گزنفون شرح مفصلی از ستیز و کشتار مردم شهر و کشور بابل توسط کوروش و سپاهیانش دارد ، کوروش در منشورش که یک پروپاگاندای و دروغنامه ای وقیحانه است در تحریف آشکار حقیقت می نویسد :

فقره 24 - سپاهیان گسترده ام با آرامش درون بابل گام برمیداشتند ! نگذاشتم کسی در همه سومر و اکد هراس آفرین باشد .

فقره 25 - در پی امنیت بابل بودم

در "رویدادنامه نبونید-کوروش" که سفارشی نوشته شده در وقایع سال هفدهم می خوانیم :
گئوبروه فرماندار گوتیوم، همراه با سپاه کورش بدون جنگ و پیکار به بابل اندر آمد و نگاهبانی از نیایشگاه اِسَگیلَه به سپرهای گوتیان سپرده شد تا مبادا هیچیک از سپاهیان به درون اسگیله و دیگر بناهای مقدس آن پا بگذارند.
از آن پس، آیین‌ها و مراسم به مانند گذشته برگزار ‌شدند.

کورش به بابل اندر آمد. به پیش گام‌های او، شاخه‌های سبز افشانده می‌شد. او با مردمان شهر، پیمان صلح و آشتی گذارد. کورش به همه مردمان بابل، پیام درود و شادباش فرستاد. گئوبَروَه به فرمانداری بابل برگماشته شد:Sham:




اکنون شرح واقعی ماجرا از زبان کسانی که "زر و زور کوروش" به قلم ایشان جهت نمی داد :

«سپاه کوروش وارد بابل شد و هرکه را میدیدند میزدند و میکشتند و قتل عام میکردند !

عده ای از مردم به خانه هایشان گریختند و برخی دیگر داد و فغانشان بلند شد ، اما گوبریاس و مردانش با فریادهایشان صدای التماس و شیون و زاری مردم را ساکت کردند ... »


Xen. Cyr. 7.5.2





تأییدیه ضمنی توسط تواریخ رومانیایی ::
وقایع نگاری در زبان رومانیایی را Hronograf میگویند ؛ وقایع نگاری از نظر ادبی در بیزانس روم و در طی سه دوره از قرن ششم تا دوازدهم میلادی تکامل یافت و با اثر منظوم کنستانتین ماناسس Constantin Manasses به اوج تکامل خود رسید ، ترجمه و اقتباسی که از این اثر بین سالهای 1340-1331 به زبان اسلاوی انجام شد در قرن 16 مورد استفاده وقایع نگاری ملداوی قرار گرفت ، چنانچه بسیاری از فصول آنرا میهائیل موکسا Mihail Moxa یا موکسالیه Moxalie ادیب رومانی به زبان رومانیایی ترجمه و به کتاب وقایع نگاری خود اضافه کرد ، موسا به چهره های تاریخی مثل اسکندرکبیر و کوروش توجه نشان داده بود و هچنین از آوردن عناصر غیرواقعی و خیالی احتراز کرده است
(یافته های ایران شناسی در رومانی ، دکتر ویورل باجاکو ، برگه 75-76)

در این بخش به ترجمه دقیق فصل مربوط به امپراطوری کوروش از کتاب میهائیل موکسا در سال 1620 میپردازیم ، این متن برای اولین بار به وسیله هاشدئو B.P.Hasdeu با الفبای سریلیک به چاپ رسیده است :
»کوروش kir از پارس Persida با عموی خود داریوش مادی Darie Mideanul برخاست و امپراطوری بابل Vavilonرا در هم شکست و آنرا به بدترین وضعی از بین برد .
به این جهت کوروش امپراطور بزرگ جهان شد و سی سال سلطنت کرد ...

کوروش آنچنان قدرتی داشت که بر اغلب امپراطوران چیره شد و مملکت و دارائی آنان را از آن خود کرد ، همه آنان را دستگیر کرد و همه را زندانی کرد و مورد بازخواست قرار داد و برای تنبیه و آزارشان آنان را در زندان نگاه می داشت ، کوروش گردونه گرانبهائی که تمامی آن از طلا بود برای خود و امیرانش ساخته بود و هنگام گردش و تفرج در گردونه می نشست و این امپراطوران را بجای اسب افسار می زد و به گردونه می بست ! این چنین آنان را هر روز خفت و آزار می داد»
[/HR]
[/HR] (همان منبع ، برگه77)

خادم ولایت;513118 نوشت:
درضمن بدانید و آگاه باشید وصیئت نامه ارائه شده منتسب به کوروش 100% جعلی است و قابل بحث نیست.

شیخنا!

بنده کجا وصیت جعلی کوروش را گذاشته ام؟ من فرمان کوروش را به نقل از عهد عتیق آورده ام که مستند است!

خادم ولایت;513118 نوشت:
خواهشا بسته دیگه ، انقدر یک پادشاه خونریز را با انبیاء الهی مقایسه نکنید.
مقایسه کردن کوروش با انبیاء الهی نشانه ضعف در پاسخگویی شماست.پیرامون اعمال انبیاء الهی بارها و بارها بحث شده است.

ما که اثباتی برای خونریز بودن وی از شما ندیدیم. ثانیا باید دید دلیل خونریزی چیست. هر خونریزی که لزوما بد نیست. مانند گردن زدن یهودیان مدینه و ...

خادم ولایت;513118 نوشت:
اما هرگز کوروش را به عنوان یک فرد صالح و فرستاده ای از جانب خدا قبول نداریم و قبول نخواهیم کرد.

این دیگر مشکل شماست!

به نام خدا

Anoushiravan;513140 نوشت:
شیخنا!

بنده کجا وصیت جعلی کوروش را گذاشته ام؟ من فرمان کوروش را به نقل از عهد عتیق آورده ام که مستند است!

برام خیلی جالبه ، از کوروش کلا 4 ، 5 کتیبه به همراه یک منشور به جای مانده ، اونوت از منش و روش کوروش 50 جلد کتاب نوشته اند و یک سری دروغ را به کوروش نسبت داده اند.

فقط سخنانی از کوروش قابل استناد است که لوح ها و کتیبه های آن موجود باشد.و از نظر تاریخی تایید شده باشد.

و هیچ یک از کتابهای یهودیانی ارزش موجودی ندارد.تمام نوشته های کتوب یهودیان نسبت به کوروش 100% دروغ است و ارزش و اعتباری ندارد.


Anoushiravan;513140 نوشت:
ما که اثباتی برای خونریز بودن وی از شما ندیدیم. ثانیا باید دید دلیل خونریزی چیست. هر خونریزی که لزوما بد نیست. مانند گردن زدن یهودیان مدینه و ...

کتابهای تاریخ را با دقت بخوانید.کوروش کشورگشایی کرد و در هیچ یک از کشورگشایی هایش خدا نبود.و به دروغ میگویند خدا به کورو فرمان داد.و کوروش در همین کشور گشایی ها بود که کشته شده است.
درضمن دین ایران دین زرتشت بود نه دین یهود که کوروش بیاید و دین یهود را اجرا کند.

Anoushiravan;513140 نوشت:
این دیگر مشکل شماست!

نه دوست گرامی ، این مشکل شماست نه بنده ، مشکل شماست که پذیرش سخن حق برایتان بسیار بسیار زیاد تلخ است.
و تمام استناد شما به صالح بودن کوروش کتابهای یهودیانی است که حتی تورات انها تحریف شده است.

همان کتیبه کوروش که مشور سازمان ملل متحد شده است نشان دهند این است که کوروش فرستاده ای از جانب خدا نیست.
طبق ایه قران که پیشتر بیان کرده ام خداوند فرموده است کسی را نفرستادیم مگر اینکه مرا پرستش کند. و تمام پیغمبران آمدند و بت خانه ها را بستند و هیچ پیغمبری نیست که با بت پرستی بد نبوده باشد و در پی بستن کبت خانه نبوده باشد.

چگونه میشود خداوند به پیغمبران الوالعزم اجازه باز کردن بت خانه نمیدهد آن وقت می آید به ذوالقرنین که پیغمبر هم نیست اجازه باز کردن بت خانه میدهد!؟

شا و دوستان و همفکرانتان تا کنون نتوانستید بحه بسیاری از سوالات پاسخی درست بدهید و صرفا یک سخن را هزاربار تکرار میکنید .

یازهرا:Gol:

به نام خدا

آبـرنـگـ;513106 نوشت:
«آن سخن بلقیس، در مورد سلیمان بوده است»:

دوست گرامی فقط یک نکته. بلقیس تا آن زمان اصلا سلیمان را نمیشناخت که بخواهد پیرامون سلیمان سخن بگوید.

درمن وقتی سران بلقیس گفتند حمله کنیم ، بلقیس گفت» پادشاهان .......
و بلقیس هدایایی برای سلیمان فرستاد تا منش و رفتار سلیمان را ببیند.

دوست گرامی شاید در تاریخ ضعیف باشم اما در بحث قرآنی صد در صد از شما بیشتر میدانم.و مطالعه ام صدبرابر از شما بیشتر است.

یازهرا:Gol:

[="Microsoft Sans Serif"]

خادم ولایت;513122 نوشت:
به نام خدا
این سخن مورد پذیرش هیچ عالمی نیست چه دینی و چه غیر دینی.
درضمن استناد نشد بلکه گفته شد به نظر درست میرسد اما باید اسناد تاریخی مورد برسی قرار گیرد و زمانی که اسناد تاریخی مورد برسی قرار میگیرد سخن ابوکلام آزاد مردود میشود.

بفرمایید: آیا اگر سخن ابوکلام را نادرست می‌دانستند، در تفسیرهایشان می‌آوردند، یا نه؟
بفرمایید: آیا آیت‌الله مکارم، از دیدگاه خود برگشته است، یا نه؟
نقل قول:
اولا شما میتوانید زندگی نامه ابوکلام آزاد را مطالعه بفرمایید.
درثانی وزیر فرهنگ هندوستان را از مسلمانان انتخاب نمیکنند.و همین امر ابوکلام آزاد را به چالش میکشد. و ابوکلام شخصیتی بود که مورد تایید درباره پهلوی بود نه اسلام.

گیریم سخن شما درست باشد؛ تاریخ، چه پیوستگی‌ای با اسلام دارد؟
ذوالقرنین، یک شخصیت تاریخی است که مردم آن‌زمان (که مسلمان هم نبودند) او را می‌شناخته‌اند و سپس نامش در قرآن آمده است؛ آیا کسی که مسلمان نباشد، نمی‌تواند وی را بشناسد؟
نقل قول:
عجب منطقی دارید شما. از کی تا به حال اگر به کسی بگویید پاسخ شما داده شده است تهمت است؟

شما چه منظقی دارید که بدون آگاهی، سخن می‌رانید و مرا حق‌ناپذیر می‌نامید و نه‌تنها از گفته‌ی خود نیز، شرم نمی‌کنید بلکه آن‌را سخنی عادی می‌دانید:
نقل قول:
گویا به این شبهه شما در پستهای قبلی
به خوبی پاسخ داده شده است.و تکرار یک سوال یعنی نمیخواهم سخن حق را قبول کنم.

پاسخ دادن شیوه‌های خود را دارد و نخستین اصل آن، رعایت ادب و دوری از هرگونه پیش‌داوری و اتهام به دیگران است
خادم ولایت;513232 نوشت:
به نام خدا
دوست گرامی فقط یک نکته. بلقیس تا آن زمان اصلا سلیمان را نمیشناخت که بخواهد پیرامون سلیمان سخن بگوید.

به راستی که سخن را به کجا کشاندید!
برادر، اخوی، خادم؛ من اصلاً کاری به این ندارم که بلقیس سلیمان را می‌شناخت یا نه؛ شما سخنی از قرآن را آوردید که بگویید: «همه‌ی پادشاهان ستم‌گر هستند» من نیز گفتم؛ آن سخن از زبان بلقیس است {نه خدا}؛ که در مورد یک پیامبر (سلیمان) گفته است.
نقل قول:
دوست گرامی شاید در تاریخ ضعیف باشم اما در بحث قرآنی صد در صد از شما بیشتر میدانم.و مطالعه ام صدبرابر از شما بیشتر است

واقعا به شما حسودیم شد :Ghamgin:.

به نام خدا

آبـرنـگـ;513312 نوشت:
بفرمایید: آیا اگر سخن ابوکلام را نادرست می‌دانستند، در تفسیرهایشان می‌آوردند، یا نه؟
بفرمایید: آیا آیت‌الله مکارم، از دیدگاه خود برگشته است، یا نه؟

این سخن شما نشان دهنده ی آن است که هیچگاه نظر علما را با دقت مطالعه نفرمده اید.
اکثر تاریخ شناسان پیرامون ذوالقرنین نظراتی داده اند و بعضی از شخصیتها را به عنوان ذوالقرنین نام برده اند حضرت علامه طباطبایی فرمودند بین تمام این نظرات و استدلالها نظر ابوکلام نسبت به دیگران قابل تامل تر است. ایشان فرمودند کوروش نسبت به پادشاهان دیگر همانند اسکندر ، آتیالا و .... به ذوالقرنین نزدیک تر است اما باید اسناد تاریخی دیگر برسی شود. امروز با برسی اسناد تاریخی این امر به دست می آید که کوروش نیز نمیتواند ذوالقرنین باشد.
حضرت آیت الله مکارم نگفته اند که قطعا کوروش همان ذوالقرنین است بلکه ایشان هم فرمودند سخن ابوکلام یک نظریه است مانند دیگر نظریه ها.حضرت ایت مکارم فرمودند به نظر نمیرسد کوروش بت پرست باشد.این سخن قابل تامل است ، اما این سخن که کوروش بر خلاف انبیاء الهی بت خانه ها را باز کرده است قطعی است و توسط تاریخ شناسان به اثبات رسیده است و این حقیقت در متن منشور کوروش نیز موجود است.و غیر قابل انکار.

آبـرنـگـ;513312 نوشت:
گیریم سخن شما درست باشد؛ تاریخ، چه پیوستگی‌ای با اسلام دارد؟
ذوالقرنین، یک شخصیت تاریخی است که مردم آن‌زمان (که مسلمان هم نبودند) او را می‌شناخته‌اند و سپس نامش در قرآن آمده است؛ آیا کسی که مسلمان نباشد، نمی‌تواند وی را بشناسد؟

نه دوست گرامی ، ذوالقرنین قبل از اینکه شخصیت تاریخی باشدیک شخصیت دینی است.و به همین دلیل ما میگوییم شخصی دینی که حکومتش از جانب خدا بود غیر ممکن است بیاید و بت خانه ها را باز کند. و تاریخشناسان با با استناد به آیه قران میگویند کوروش ذوالقرنین است.کسانی که سر رشته ای از آیات قرآن ندارد.تطبیق دادن تاریخ با آیات قران کاری نیست که تاریخ شناسان بتوانند انجامش دهند.شهید مطهری(ره) نظریه ابوکلام آزاد را به کلی رد کرده اند.

آبـرنـگـ;513312 نوشت:
به راستی که سخن را به کجا کشاندید!
برادر، اخوی، خادم؛ من اصلاً کاری به این ندارم که بلقیس سلیمان را می‌شناخت یا نه؛ شما سخنی از قرآن را آوردید که بگویید: «همه‌ی پادشاهان ستم‌گر هستند» من نیز گفتم؛ آن سخن از زبان بلقیس است {نه خدا}؛ که در مورد یک پیامبر (سلیمان) گفته است.

دوست عزیز ، دوست گرامی ، دوست فرزانه ی من ، دوست .......

دزمانی که خداوند ر قران سخنی را رد نکند دلیل بر تایید آن سخن است و سکوت خداوند به منزله مهر تایید بر آن سخن است.

با دو فرض مطلبم را بیان میکنم

فرض اول

شما فرموده بودید که بلقیس این سخن را به حضرت سلیمان نسبت داد بنده عرضه داشتم طبق آیات ماقبل بلقیس این را به خود نسبت داد.زمانی که بزرگان بلقیس گفتند ما میتوانیم حمله کنیم ، بلقیس گفت پادشاه با ورود به سرزمینی آنجا را نابود میکنند و مردم را ذلیل میکنند پس ما حمله نمیکنیم و بلقیس هدایایی را برای سلیمان فرستاد تا منش او را ببیند.

فرض دوم

فرض مثال سخن شما درست: اما بازهم بلقیس این سخن را پیرامون پادشاهانی گفت که حکومتشان از جانب خدا نیست. و گفته است پادشاهان (( تمام پادشاهان )).... اما بعد از اینکه با حضرت سلیمان(ع) ملاقات داشته است فهمید که سلیمان(ع) با دیگر پادشاهان فرق میکند و زمانی که بلقیس به حضرت سلیمان ایمان می آورد یعنی حضرت سلیمان(ع) از آن دسته پادشاهان خونریز و جبار نیست.

اما از آنجا که خداوند سخن بلقیس را رد نکرده است این سخن بر تمام پادشاهانی که حکومتشان از جانب خدا نیست و بر اساس آیین الهی انجام نمیشود صدق میکند.و قطع مسلم برای پادشاهان هخامنشی هم صادق است.

سخن آخر
اگر امروز دعوا برسر کوروش زیاد شده است به همین دلیل است که دوستانی بزرگواری میخواهند کوروش را یک حاکم از جانب خدا مطرح کنند و در مقابل مذهبیان که میبینند میخواهند از یک پادشاهی که به دنبال اشرافی گری و کشور گشایی بود بت بسازند و او را انسانی صالح بیان کنند سعی به مقابله میکنند و باعث نزاع میشود.

ما کوروش را به عنوان یک تمدن بزرگ ، یک قدمت کهن ، یک پادشاه مقدر و ....... قابل احترام میدانیم و بخشی از تاریخ این مملکت قبول داریم.و افتخار میکینم.
اما کوروش را به عنوان یک حاکمی که از جانب خدا آمده باشد و انسانی صالح و ..... باشد قبول نداریم و به خونریزی های آن زمان افتخار نمیکنیم.


یازهرا:Gol:

موضوع قفل شده است