جمع بندی جواز تعدد زوجات در اسلام و گزاره های متناقض

تب‌های اولیه

209 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با سلام وعرض ادب

کمی میخوام از موضع خودم عقب نشینی کنم .البته ممکنه

باز برگردم به موضع خودم .واسه ی اینکه یقین ندارم

موضع گیریهام درستن یا نه .در هر حال

به نظرم یه دختر مادامی که فرصت ازدواج مناسب داره

غیر عقلانیه که به مرد متاهلی فکر کنه .شاید علت اینکه

یه دختر روی مرد متاهل حساب باز نمیکنه همین باشه

نه چیز دیگه ای .فعلا .

روزنه;970681 نوشت:
در این صورت اگر زنی دوست داشته باشد چند همسر داشته باشد چه؟ چرا برای زن وقتی از همسرش راضی نیست گفته میشود که از همسرش جدا بشود ولی برای مرد نه؟

باسلام
اینکه چند همسری برای زنان اجازه داده نشده است، به واسطه طبیعت زنان است که دوست ندارند در یک زمان به دو نفر وابسته باشند.
این طبیعت نوع زنان است و البته مشخص است که منافاتی با موارد استثنایی ندارد.

روزنه;970681 نوشت:
در این صورت که فرمودین معیار ازدکاج مجدد مردان نیرو و نیازشون هست پس وقتی پیر شدن یا نخواستن واجبه که زن هاشونو طلاق بدن!

من نگفتم که ملاک ازدواج مجدد نیاز است. بدین معنا که اگر نیاز ندارد از نظر اسلام این کار حرام و ممنوع باشد.
همانطور که عرض کردم اسلام در مورد وحدت یا تعدد زن بدون توجه به نیازهای مردان هیچ حکمی ندارد.
بلکه اگر هم تعدد را اجازه میدهد به واسطه عواملی است که یکی از آنها نیاز مردان است.
البته این تنها یکی از عوامل است و عوامل اجتماعی دیگری نیز وجود دارد.
بنابراین اگر یکی از این عوامل مفقود شد، عوامل دیگر که باقی است.
پس
نه جواز ازدواج مجدد منوط به نیاز است.
نه طلاق دادن منوط به عدم نیاز مرد.

روزنه;970681 نوشت:
به نظرم اسلام فراتر از محسوسات و زندگی جاهلیت عرب ها باشه

اینهایی که بنده و کارشناسان دیگر بیان میکنند تنها بخشی از چیزی است که برای بیان علیت حکم خداوند بیان میشود.
البته کاملا مشخص است که این عوامل و علتها، تنها به بخشی از واقعیت اشاره دارد نه همه آن.

صدیق;970899 نوشت:

باسلام
اینکه چند همسری برای زنان اجازه داده نشده است، به واسطه طبیعت زنان است که دوست ندارند در یک زمان به دو نفر وابسته باشند.
این طبیعت نوع زنان است و البته مشخص است که منافاتی با موارد استثنایی ندارد.

من نگفتم که ملاک ازدواج مجدد نیاز است. بدین معنا که اگر نیاز ندارد از نظر اسلام این کار حرام و ممنوع باشد.
همانطور که عرض کردم اسلام در مورد وحدت یا تعدد زن بدون توجه به نیازهای مردان هیچ حکمی ندارد.
بلکه اگر هم تعدد را اجازه میدهد به واسطه عواملی است که یکی از آنها نیاز مردان است.
البته این تنها یکی از عوامل است و عوامل اجتماعی دیگری نیز وجود دارد.
بنابراین اگر یکی از این عوامل مفقود شد، عوامل دیگر که باقی است.
پس
نه جواز ازدواج مجدد منوط به نیاز است.
نه طلاق دادن منوط به عدم نیاز مرد.

اینهایی که بنده و کارشناسان دیگر بیان میکنند تنها بخشی از چیزی است که برای بیان علیت حکم خداوند بیان میشود.
البته کاملا مشخص است که این عوامل و علتها، تنها به بخشی از واقعیت اشاره دارد نه همه آن.

با سلام وعرض ادب

استاد گرامی میشه لطفا بفرمایید به حس انحصار طلبی در زنان میگن حسادت در صورتیکه به نظر من همون غیرته ولی همین حس در وجود مردا میشه غیرت ؟

با تشکر

صدیق;970899 نوشت:

باسلام
اینکه چند همسری برای زنان اجازه داده نشده است، به واسطه طبیعت زنان است که دوست ندارند در یک زمان به دو نفر وابسته باشند.
این طبیعت نوع زنان است و البته مشخص است که منافاتی با موارد استثنایی ندارد.

من نگفتم که ملاک ازدواج مجدد نیاز است. بدین معنا که اگر نیاز ندارد از نظر اسلام این کار حرام و ممنوع باشد.
همانطور که عرض کردم اسلام در مورد وحدت یا تعدد زن بدون توجه به نیازهای مردان هیچ حکمی ندارد.
بلکه اگر هم تعدد را اجازه میدهد به واسطه عواملی است که یکی از آنها نیاز مردان است.
البته این تنها یکی از عوامل است و عوامل اجتماعی دیگری نیز وجود دارد.
بنابراین اگر یکی از این عوامل مفقود شد، عوامل دیگر که باقی است.
پس
نه جواز ازدواج مجدد منوط به نیاز است.
نه طلاق دادن منوط به عدم نیاز مرد.

اینهایی که بنده و کارشناسان دیگر بیان میکنند تنها بخشی از چیزی است که برای بیان علیت حکم خداوند بیان میشود.
البته کاملا مشخص است که این عوامل و علتها، تنها به بخشی از واقعیت اشاره دارد نه همه آن.

با تمام این موارد به نظرم اصلاح روابط خانوادگی بهترین گزینه هست چون ازدواج مجدد باعث بدتر شدن اوضاع میشه.
اینکه زنان نمیتوانند عرفا بله ولی عموما تعدادی انجام میدهند متاسفانه. پس این نوع نگرش که چون مشکل دارم و چون از نظراتی اقناع نمیشم بروم و ازدواج مجدد کنم صحیح نیست همینطور که برخی از خانم ها این رو جواز خیانت به همسرانشون میدونند.
بنابراین به نظرم بهتره پیشگیری قبل از ازدواج یا در صورت لزوم مشکل شناخت و جدایی همون اول زندگی باشه و ازدواج مجدد تنها در موارد خیلی استثنایی که همسر راضی بشه از ته دل خوبه.
برخی وجود دختران محرد و علت ازدواج مجدد میدونن که به عقیدشون میخوان تعدادی رو نجات بدن ولی به نظرم این خیانت به اون ها و جوانان مجرد که به دلیل بیکاری و مشکلاتی که دارند نمیتونن ازدواج کنند هست. انگار یک زندگی نباتی بهشون میدن و القا میکنند که نجاتتون دادیم اون ها به هیچ وجه زندگی و عشق حقیقی و درک نمیکنند.
اگر کسی خواهان نجات دختران مجرد هست شعلی برای جوانان مهیا کنه کمکشون کنه برای ازدواج.
در ضمن اگر ما زمینه فرهنگیمون و بالاتر ببریم و امنیت و احترام زنان و رعایت کنیم خانم ها مستقل هستند.

روزنه;970908 نوشت:
برخی وجود دختران محرد و علت ازدواج مجدد میدونن که به عقیدشون میخوان تعدادی رو نجات بدن ولی به نظرم این خیانت به اون ها و جوانان مجرد که به دلیل بیکاری و مشکلاتی که دارند نمیتونن ازدواج کنند هست. انگار یک زندگی نباتی بهشون میدن و القا میکنند که نجاتتون دادیم اون ها به هیچ وجه زندگی و عشق حقیقی و درک نمیکنند.

با نظر شما کاملا موافقم
ه نظر من تربیت مردها خیلی مهمه
نباید زن رو تحقیر کردو با خاک کوچه یکیش کرد

طبق مطالعاتی که توی این زمینه داشتم می نویسم مذهب مسئولیت خیلی زیادی رو دوش مردها در قبال زن ها گذاشته که باید از هر نظر زن رو تامین کنن (مالی، عاطفی و .... ) و حتی گفته اگه مردی وسط زندگیش دید نمی تونه باید خیلی محترمانه مهریه و حق و حقوق زن رو بده و براش یه شوهر دیگه پیدا کنه من این رو در مورد امام صادق و پیامبر دیدم او نها چند تا زن داشتن و موقعی که پیر می شدن و ناتوان نظر تک تک زن هاشون رو در مورد اینکه می خوان به زندگیشون ادامه بدن یا نه می پرسیدن (در جامعه سنتی و قانونی ما همچین چیزی نداریم) فقط در مورد مردهای معتاد و زندانی و مفقودالاثر قانون حق رو به زن می دن
مذهب آزادی زیای برای مردها قائل شده (از نظر قانونی و سنتی) و در عوضش گفته اگه هر کدوم از نیاز های زن برطرف نشه و زن گناه کنه گناه گردن شوهرشه که در جامعه سنتی و قانونی ما همچین چیزی نداریم اصلا گفتن این حرف ها خیلی زشته
اگه در مورد این حق و حقوق زن حرف بزنی میگن وای خدا به شما زن ها حیا داده پس حیاتون کجا رفته

1- در سبک زندگی مذهبی و حقوقی صرف
مهریه رو زن همون اول می گیره
و از همون اول حق نفقه و مسکن داره
....
می تونه برای کارخونه و شیر پول بگیره
از همون اول زن می ره و سر یک سفره حاضر و آماده می شینه و فقط از رفاهی که شوهر براش فراهم کرده استفاده میکنه
عوضش مرد قدرت تمام و اختیار کل زندگی و حضانت بچه ها دستشه (مگه برخی شرایط که موقع عقد تعهد داده) و مسئول کل زندگیه
و زن برای هر کاری باید اجازه بگیره (مگه از قبل عقد اجازش رو گرفته باشه دیگه نیاز نداره)
حالا مرد به شرط عدالت می تونه تا چهارتا زن دائم میگره و هرچه خواست معشوقه

اینجاست که برخی مذهبینماها یک جایی از دین که می صرفه رو نشون می دن و اونجا که نمی صرفه رو قایم میکنن

2- سبک زندگی زن های عرف ایرانی
کم پیش می یاد مهریه رو عندالمطالبه بگیرن معمولا می زارن برای روز مبادای طلاق و اگه بگیرن خرج زندگیشون می کنن
اکثرا با کم کاست شوهرشون مخصوصا اول زندگی کنار میان (با نداریشون )
در حین زندگی سعی می کنن با کمبودهای شوهرشون کنار بیان
من ندیدم بابت کار خونه و شیردهی پولی بگیرن (مگه کارشون به دادگاه بکشه)
بیش ترشون اگه مالی رو کسب کنن از زندگشیون دریغ نمی کنن (جهزیه و سیسمونی دارن)
پس اگه زن ایرانی بخواد تنها و تنها شریک زندگی شوهرش باشه خواسته زیادی نیست. و چرا مذهبی نماها فکر می کنن حقی ازمرد ضایع شده رنجی هست که ما دچارش شدیم
در صورتی که این سبک میشه چیزی شبیه زندگی حضرت علی ع با حضرت زهرا س و پیامبر ص با خدیجه س

3- در سبک مدرن و فمنیستی که عرف غرب با این سبک کنار اومدن این هست که

زن مهریه نداره
نفقه و خرج بر عهده هردوزن ومرد هست
کار خونه برای عهده هردو است
برای تصمیم های مهم زندگی مثل محل زندگی توافق می کنن
زن برای انتخاب شغل و سفر نیازی به اجازه از شوهر ندارد
مرد متعهد به تک همسری است
حضانت بچه ها را دادگاه بر اساس توانمندی مشخص می کند (مثل فیلم های اروپایی)
البته من این رو تایید نمیکنم مشکلات خودش رو داره ولی به هرحال هرکس در انتخاب سبک زندگی آزاده

خلاصه کلام قاطی کردن سبک های زندگی هرجا به نفعته میشه ظلم و بی عدالتی

دختر مهتاب;971039 نوشت:
با نظر شما کاملا موافقم
ه نظر من تربیت مردها خیلی مهمه
نباید زن رو تحقیر کردو با خاک کوچه یکیش کرد

طبق مطالعاتی که توی این زمینه داشتم می نویسم مذهب مسئولیت خیلی زیادی رو دوش مردها در قبال زن ها گذاشته که باید از هر نظر زن رو تامین کنن (مالی، عاطفی و .... ) و حتی گفته اگه مردی وسط زندگیش دید نمی تونه باید خیلی محترمانه مهریه و حق و حقوق زن رو بده و براش یه شوهر دیگه پیدا کنه من این رو در مورد امام صادق و پیامبر دیدم او نها چند تا زن داشتن و موقعی که پیر می شدن و ناتوان نظر تک تک زن هاشون رو در مورد اینکه می خوان به زندگیشون ادامه بدن یا نه می پرسیدن (در جامعه سنتی و قانونی ما همچین چیزی نداریم) فقط در مورد مردهای معتاد و زندانی و مفقودالاثر قانون حق رو به زن می دن
مذهب آزادی زیای برای مردها قائل شده (از نظر قانونی و سنتی) و در عوضش گفته اگه هر کدوم از نیاز های زن برطرف نشه و زن گناه کنه گناه گردن شوهرشه که در جامعه سنتی و قانونی ما همچین چیزی نداریم اصلا گفتن این حرف ها خیلی زشته
اگه در مورد این حق و حقوق زن حرف بزنی میگن وای خدا به شما زن ها حیا داده پس حیاتون کجا رفته

1- در سبک زندگی مذهبی و حقوقی صرف
مهریه رو زن همون اول می گیره
و از همون اول حق نفقه و مسکن داره
....
می تونه برای کارخونه و شیر پول بگیره
از همون اول زن می ره و سر یک سفره حاضر و آماده می شینه و فقط از رفاهی که شوهر براش فراهم کرده استفاده میکنه
عوضش مرد قدرت تمام و اختیار کل زندگی و حضانت بچه ها دستشه (مگه برخی شرایط که موقع عقد تعهد داده) و مسئول کل زندگیه
و زن برای هر کاری باید اجازه بگیره (مگه از قبل عقد اجازش رو گرفته باشه دیگه نیاز نداره)
حالا مرد به شرط عدالت می تونه تا چهارتا زن دائم میگره و هرچه خواست معشوقه

اینجاست که برخی مذهبینماها یک جایی از دین که می صرفه رو نشون می دن و اونجا که نمی صرفه رو قایم میکنن

2- سبک زندگی زن های عرف ایرانی
کم پیش می یاد مهریه رو عندالمطالبه بگیرن معمولا می زارن برای روز مبادای طلاق و اگه بگیرن خرج زندگیشون می کنن
اکثرا با کم کاست شوهرشون مخصوصا اول زندگی کنار میان (با نداریشون )
در حین زندگی سعی می کنن با کمبودهای شوهرشون کنار بیان
من ندیدم بابت کار خونه و شیردهی پولی بگیرن (مگه کارشون به دادگاه بکشه)
بیش ترشون اگه مالی رو کسب کنن از زندگشیون دریغ نمی کنن (جهزیه و سیسمونی دارن)
پس اگه زن ایرانی بخواد تنها و تنها شریک زندگی شوهرش باشه خواسته زیادی نیست. و چرا مذهبی نماها فکر می کنن حقی ازمرد ضایع شده رنجی هست که ما دچارش شدیم
در صورتی که این سبک میشه چیزی شبیه زندگی حضرت علی ع با حضرت زهرا س و پیامبر ص با خدیجه س

3- در سبک مدرن و فمنیستی که عرف غرب با این سبک کنار اومدن این هست که

زن مهریه نداره
نفقه و خرج بر عهده هردوزن ومرد هست
کار خونه برای عهده هردو است
برای تصمیم های مهم زندگی مثل محل زندگی توافق می کنن
زن برای انتخاب شغل و سفر نیازی به اجازه از شوهر ندارد
مرد متعهد به تک همسری است
حضانت بچه ها را دادگاه بر اساس توانمندی مشخص می کند (مثل فیلم های اروپایی)
البته من این رو تایید نمیکنم مشکلات خودش رو داره ولی به هرحال هرکس در انتخاب سبک زندگی آزاده

خلاصه کلام قاطی کردن سبک های زندگی هرجا به نفعته میشه ظلم و بی عدالتی

سلام
برخی مسائل هم به خودمون برمیگرده که متاسفانه فرهنگ و ریشه های خوبمون و از دست میدیم.
رن ها به دنبال کالا کردن خودشون هستند و نادانسته به عنوان روشنفکری از ماهواره و رسانه ها الگو برداری میکنن.
در مقابل بانوانی هم هستند که با افراط در این زمینه باعث تشدید عکس العمل مقابل میشن.
و کلا از نظر فرهنگی مادرهای آینده الانمون حال خوبی ندارند.
از طرفی فقر زن در جامعه هم زیاد شده و ما خودمون بهش امنیت نمیدیم شما فرض بفرمایین خانمی بخواد تنهایی شغلی داشته باشی ما خودمون هم نمیذاریم مثلا منی که همسایه اش هستم یا همکارشم یا .... .

به نظرم یه سری موارد به خاطر ازواج مجدد توجیه میشن وگرنه شرایط تغییر کرده الان و راهکار زیاده.

روزنه;970908 نوشت:
این نوع نگرش که چون مشکل دارم و چون از نظراتی اقناع نمیشم بروم و ازدواج مجدد کنم صحیح نیست همینطور که برخی از خانم ها این رو جواز خیانت به همسرانشون میدونند.
بنابراین به نظرم بهتره پیشگیری قبل از ازدواج یا در صورت لزوم مشکل شناخت و جدایی همون اول زندگی باشه و ازدواج مجدد تنها در موارد خیلی استثنایی که همسر راضی بشه از ته دل خوبه

دختر مهتاب;971039 نوشت:
اگه زن ایرانی بخواد تنها و تنها شریک زندگی شوهرش باشه خواسته زیادی نیست. و چرا مذهبی نماها فکر می کنن حقی ازمرد ضایع شده رنجی هست که ما دچارش شدیم

سلام
خواهرهای محترمه، به نظرم یک کلاس توجیهی هم برای خدا بگذارید
چون ظاهراً نیازهای ما مردها را از خودمان که هیچ، از خدا هم بهتر می‌دانید


همای رحمت;970907 نوشت:
میشه لطفا بفرمایید به حس انحصار طلبی در زنان میگن حسادت در صورتیکه به نظر من همون غیرته ولی همین حس در وجود مردا میشه غیرت ؟

می‌شود شما بفرمائید چرا اگر گرگ حمله کند شما می‌روید پشت سر همسرتان قایم می‌شوید؟ و چرا ایشان پشت سر شما قایم نمی‌شوند؟

Reza-D;971143 نوشت:
سلام
خواهرهای محترمه، به نظرم یک کلاس توجیهی هم برای خدا بگذارید
چون ظاهراً نیازهای ما مردها را از خودمان که هیچ، از خدا هم بهتر می‌دانید

خور و خواب و خشم و شهوت
اون هم بدون رنج و و زحمت

نیاز شما آقایون همینه دیگه
خب دندتون نرم از اول بروید دنبال سبک زندگی اول و دست از بهره کشی از دیگر انسانها بردارید تکلیف خودتون رو با خودتون و بندگان خدا روشن کنید لطفا
به اسم دین بدجور دنیا بکامتونه دیگه با این حق و باطلی که خلطش کردین

Reza-D;971143 نوشت:
سلام
خواهرهای محترمه، به نظرم یک کلاس توجیهی هم برای خدا بگذارید
چون ظاهراً نیازهای ما مردها را از خودمان که هیچ، از خدا هم بهتر می‌دانید



می‌شود شما بفرمائید چرا اگر گرگ حمله کند شما می‌روید پشت سر همسرتان قایم می‌شوید؟ و چرا ایشان پشت سر شما قایم نمی‌شوند؟

[=times new roman]نظر من این هست که اگر دو نفر باهم مشکلی داشتن جدا بشن و سعی کنند همون ابتدای زندگی صورت بگیره طلاق.
اگر کسی هم از ازدواج نیتش خوشبختی تعداد زیادی از دختران هست چه خوب میشه که با فراهم کردن ازدواج با هم سنخ خودش هم پسر و هم دختر را باهم خوشبخت کند.
ایرادهایی هم در تربیت دختر و پسر هست که ازدواج رو سخت کرده.
و مورد دیگر اگر نظر از ازدواج مجدد سرپرستی یک خانم بی سرپرست باشه به نظرم بهتره محیطی فراهم بیاریم تا این خانم ها بدون مشکل در اجتماع حاضر بشن و درآمد داشته باشن و اینطور شاید شرایط ازدواج تک همسری براشون فراهم شد.
اما آیا در چند ازدواجی واقعا اون کیفیت برای خانواده فراهم میشه؟ من نمیگم نمیشه هرچیزی ممکن هست اما در حقیقت این نسخه عام نیست و شرایط خیلی خاصی داره نه برای همه مردم.
یعنی یک زن انقدر حقیر بشود که زن مرد چهار همسری بشه که ازش سرپرستی انجام بشه این مشخصه یعنی چی یعنی از بین بردن ارزش زن.
اگر این طور بود چرا حضرت خدیجه و حضرت فاطمه این طور نبودند؟ اینکه اگر بودند هم مشکلی پیش نمیاد و میدونم ولی دلیلش ارزش بالاشون بود. پس هیچ زنی از روی علاقه این و قبول نمیکنه.
اگر در زمان های قدیم اینطور رسم و بود و روابط فرق میکرد الان روابط و جایگاه ها تغییر کرده و ارزش ها بیشتر شده.

و مورد آخر اگر ملاک ازدواج مجدد توجیهاتی که فرمدید باشه پس یک خانم هم در صورت این مشکل باید بتونه ازدواج مجدد انجام بده. البته این که سرپرستی زندگی بر عهده مرد هست در برخی زندگی ها پس کسی که طلاق میده آقا هست در صورت بروز مشکل اگر حل نشد و زن هم طلاق نخواست و قبول به ازدواج مجدد کرد که هیچ ولی بهتره طلاق بگیرن.

درسته منظورتون از مثال گرگ سرپرست بودن آقایونه و ازدواج هم از سمت آقایون صورت میگیره اما این در همه ی زندگی ها نیست و خانم های زیادی توانمندی دارند و حتا اگر شغلی هم نداشته باشند باز هم آقایون نباید با دید پایینی نگاه کنن.

موفق باشید

دختر مهتاب;971147 نوشت:
دست از بهره کشی از دیگر انسانها بردارید

روزنه;971172 نوشت:
یعنی یک زن انقدر حقیر بشود که زن مرد چهار همسری بشه که ازش سرپرستی انجام بشه این مشخصه یعنی چی یعنی از بین بردن ارزش زن
یعنی از نظر شما حضرت یعقوب(ع) که 4 زن داشتند ارزش زن را از بین بردند و او را تحقیر کردند و از آنها بهره‌کشی کردند!
همچنین پیامبر(ص) و همچنین امام علی(ع) و.....

روزنه;971172 نوشت:
اگر این طور بود چرا حضرت خدیجه و حضرت فاطمه این طور نبودند؟ ..... دلیلش ارزش بالاشون بود
خانمها تا حالا 1000 بار این موضوع را مطرح کرده‌اند و ما هم 1000 بار پاسخش را داده‌ایم ولی باز هم مطرح می‌کنید
مگر سایر زنها بجز حضرت خدیجه(س) و حضرت فاطمه(س) آدم نبودند که شما خانمها در مثالتان آنها را به حساب نمی‌آورید؟
یعنی از نظر شما، سایر زنها بجز این دو بانو، بی ارزش هستند؟ اگر بی ارزش هستند که دیگر بحثی نداریم
اما اگر سایر زنها را نیز با ارزش می‌دانید پس باید به سوالات زیر پاسخ بدهید:

اگر ازدواج مجدد یعنی تحقیر زن، پس یعنی حضرت محمد(ص) پس از وفات حضرت خدیجه(س) شروع کردند به تحقیر سایر زنان خود؟
و حضرت علی(ع) نیز پس از حضرت فاطمه(س) شروع به تحقیر زنان کردند؟

روزنه;971172 نوشت:
اگر در زمان های قدیم اینطور رسم و بود و روابط فرق میکرد الان روابط و جایگاه ها تغییر کرده و ارزش ها بیشتر شده
جدید بودن یک فرهنگ لزوماً به معنای درست بودن آن نیست
در این زمان خیلی‌ها نماز و روزه و دعا را نشانه امل بودن، و بی‌حجابی و احترام به همجنسگرایی و روابط آزاد دختر و پسر را نشانه روشن‌فکری می‌دانند
ملاک درست و غلط بودن یک عمل رضایت خداوند است، نه عرف ما انسان‌ها

روزنه;971172 نوشت:
و مورد آخر اگر ملاک ازدواج مجدد توجیهاتی که فرمدید باشه پس یک خانم هم در صورت این مشکل باید بتونه ازدواج مجدد انجام بده
البته من نفهمیدم کدام توجیهات را میگوئید! تا جایی که یادم هست بنده دلایل ازدواج مجدد از سوی مرد را ذکر نکردم
اما اینکه خانم هم بتواند ازدواج مجدد کند سفسطه‌ای است که شما خانمها انجام می‌دهید

مردها و زنها یک سری خصوصیت برابر دارند و یک سری خصوصیت متفاوت
مثلاً نیاز به غذا برای زن و مرد یکی است، اما نیاز به طلا مخصوص زنان است
(صرفاً مثال است)
منتهی شما خانمها هرجا پای حقوق خودتان باشد دست روی تفاوت‌ها می‌گذارید و هرجا پای حقوق مردان باشد دست روی تشابهات می‌گذارید

روزنه;971172 نوشت:
درسته منظورتون از مثال گرگ سرپرست بودن آقایونه و ازدواج هم از سمت آقایون صورت میگیره اما این در همه ی زندگی ها نیست
تا الان چندین بار توضیح دادم که قوانین را بر اساس کلیت جامعه می‌نویسند، نه استثنائات!
مثلاً میگویند سن شروع مدرسه 7 سالگی است. آیا می‌شود بخاطر چند کودک که در 5 سالگی استعداد یادگیری دارند کل قوانین مدرسه را به هم زد؟!

روزنه;971172 نوشت:
نظر من این هست که اگر دو نفر باهم مشکلی داشتن جدا بشن
هر کسی به شما گفته دلیل ازدواج مجدد مرد، مشکل داشتن با همسر اول است، اشتباه گفته

دختر مهتاب;971147 نوشت:
نیاز شما آقایون همینه دیگه
یک بار از خانمهای سایت پرسیدم:
اگر مردی بگوید من هیچ شغلی ندارم و قصد هم ندارم وارد شغلی بشوم، حاضر هستید با او ازدواج کنید؟
و اکثر خانمها پاسخ دادند خیر! پرسیدم پس عشق چه می‌شود؟ گفتند زندگی را باید بر مبنای عقلانیت پیش برد نه احساسات!

اما وقتی موضوع برعکس می‌شود یک دفعه تبدیل به فیلم هندی می‌شود!
اکثر خانمها دنبال مرد قد بلند و چهارشانه هستند، اما تا مردی بگوید زیبایی زن برایم مهم است به او میگویند اِی ظاهر بین!
اگر مردی شغل نداشته باشد یا حقوق کافی نداشته باشد یا خانه نداشته باشد خیلی از خانمها او را رد می‌کنند
اما تا مردی بگوید رابطه جنسی برایم مهم است به او میگویند اِی هوسران!

بله خواهر گرامی، دقیقاً نیاز ما مردها همین است
و اگر نیاز جنسی نبود هرگز هیچ مردی به خواستگاری هیچ زنی نمی‌رفت و هیچ زنی هم به هیچ مردی "بله" نمی‌گفت

لبخند نگاه;970784 نوشت:
اگرنه صرف مستحبی بودن عمل بخواهد تچربه کند این عمل را پس (حسادت ها و تنش ها و عواقب بد قضیه) را هم بپذیرد

سلام و عرض ادب
ببخشید شما این قانون را از کجا آوردید؟!
مثل این است که مردها بگویند اگر خانمها می‌خواهند مهریه و نفقه ((که حقشان است)) را طلب کنند پس باید دعوا و غُرغُر کردن شوهر را هم بپذیرند!

خواهر گرامی در این حکم فی‌ذاته بحث مستحب و واجب و مکروه مطرح نیست، بلکه این احکام ممکن است به دلیلی بر موضوع عارض شوند
همانطور که ممکن است بر مهریه و نفقه و حق طلاق و تمکین و..... عارض شوند

برای مثال وقتی صحبت از نفقه می‌کنیم، ابتدائاً آن را به عنوان یک حق تعریف می‌کنیم. نه یک عمل مستحب یا واجب یا مکروه
حال ممکن است فرضاً زنی بفهمد اگر نفقه بگیرد ممکن است شوهر دست به کتک‌زدن او و بچه‌هایش بزند، لذا بر او واجب شود از گرفتن نفقه صرف نظر کند
اما معنایش نیست که کلاً بر زنان واجب است از نفقه صرف نظر کنند!!

دقیق‌تر توضیح می‌دهم:
اصل حکم این است که ازدواج مجدد حق مرد است
(و تمکین از آن بر زن واجب است)، مگر آنکه به دلیلی که عارض شده، ازدواج مجدد برای مرد مکروه یا حرام شود
اما خانمها به اشتباه فکر می‌کنند ازدواج مجدد برای مرد حرام است، مگر آنکه به دلیلی که عارض شده،
مستحب یا واجب شود

Reza-D;971225 نوشت:
ک بار از خانمهای سایت پرسیدم:
اگر مردی بگوید من هیچ شغلی ندارم و قصد هم ندارم وارد شغلی بشوم، حاضر هستید با او ازدواج کنید؟
و اکثر خانمها پاسخ دادند خیر! پرسیدم پس عشق چه می‌شود؟ گفتند زندگی را باید بر مبنای عقلانیت پیش برد نه احساسات!

اما وقتی موضوع برعکس می‌شود یک دفعه تبدیل به فیلم هندی می‌شود!
اکثر خانمها دنبال مرد قد بلند و چهارشانه هستند، اما تا مردی بگوید زیبایی زن برایم مهم است به او میگویند اِی ظاهر بین!
اگر مردی شغل نداشته باشد یا حقوق کافی نداشته باشد یا خانه نداشته باشد خیلی از خانمها او را رد می‌کنند
اما تا مردی بگوید رابطه جنسی برایم مهم است به او میگویند اِی هوسران!

بله خواهر گرامی، دقیقاً نیاز ما مردها همین است
و اگر نیاز جنسی نبود هرگز هیچ مردی به خواستگاری هیچ زنی نمی‌رفت و هیچ زنی هم به هیچ مردی "بله" نمی‌گفت

دوباره دسته بندی سبک های زندګی را با دقت بیش تر مطالعه کنید
رفاه نسبی زن در برابر رفع نسبی نیاز جنسی مرد
و رفاه کامل و صد درصدی زن در برابر رفع صد در صدی و کامل نیاز جنسی مرد
از نظر منطق این عدالت است
پس رفاه نسبی زن در برابر رفع کامل نیاز جنسی مرد، ظلم به زن و تحقیر اوست

لطفا جواب بدهید چرا خداوند به دلشکستگی حضرت ساره (که افتخار مادری پیامبر را دارند) به این شدت اهمیت داد ؟
توجه کنبد ساره خود همسر دوم برای حضرت ابراهیم انتخاب کرده بود و هاجر کنیز او بود
و تا ایشان اجازه نداده بودند با وجود پیری پیامبر و ضرورت ادامه نسل برای ایشان نه خدا چنین دستوری داد و نه حضرت ابراهیم به خود چنین اجازه ای داد ه که اقدام به همسر دوم نماید
بلکه حتی بعد از آنکه ساره پشیمان شد خدا به پیامبر خود دستور داد تا هاجر به سرزمین دیگری برود و بیش از این موجبات رنجش ساره فراهم نشود

Reza-D;971228 نوشت:
صل حکم این است که ازدواج مجدد حق مرد است (و تمکین از آن بر زن واجب است)، مگر آنکه به دلیلی که عارض شده، ازدواج مجدد برای مرد مکروه یا حرام شود
اما خانمها به اشتباه فکر می‌کنند ازدواج مجدد برای مرد حرام است، مگر آنکه به دلیلی که عارض شده، مستحب یا واجب شود

سلام علیکم

صحیح میفرمایید

بنده هم قبول دارم

منتهی آخر مطالبم ذکر کرده بودم ببخشید اگر صحبت هایم به هم پیوسته شد و مفهوم را کامل نرسانده ام.

با تشکر از بیانات مکمل تان

دختر مهتاب;971231 نوشت:
دوباره دسته بندی سبک های زندګی را با دقت بیش تر مطالعه کنید
رفاه نسبی زن در برابر رفع نسبی نیاز جنسی مرد
و رفاه کامل و صد درصدی زن در برابر رفع صد در صدی و کامل نیاز جنسی مرد
از نظر منطق این عدالت است
پس رفاه نسبی زن در برابر رفع کامل نیاز جنسی مرد، ظلم به زن و تحقیر اوست

لطفا جواب بدهید چرا خداوند به دلشکستگی حضرت ساره (که افتخار مادری پیامبر را دارند) به این شدت اهمیت داد ؟
توجه کنبد ساره خود همسر دوم برای حضرت ابراهیم انتخاب کرده بود و هاجر کنیز او بود
و تا ایشان اجازه نداده بودند با وجود پیری پیامبر و ضرورت ادامه نسل برای ایشان نه خدا چنین دستوری داد و نه حضرت ابراهیم به خود چنین اجازه ای داد ه که اقدام به همسر دوم نماید
بلکه حتی بعد از آنکه ساره پشیمان شد خدا به پیامبر خود دستور داد تا هاجر به سرزمین دیگری برود و بیش از این موجبات رنجش ساره فراهم نشود

سلام دختر مهتاب
حرفای جالبی زدی و من رو کنجکاوتر کردی
منم یه جستجویی کردم
داستان اون طوری هم که میگی ساده نیست
ببین داستان ساره و هاجر چند جور نقل شده تو منابع اسلامی. توی منابع تورات و ... باز یه جور دیگه نقل شده
مثلا یه جا میگه ساره گفته بیا هاجر بگیر تا برام بچه بیاره اما یه جا میگه ابراهیم از ساره خواسته هاجر رو بهش بده تا باهاش ازدواج کنه و بچه بیاره
یعنی دو تا نظر کاملا متفاوت میشه از این داستان برداشت کرد.این طور نیست که بگیم ساره خواسته ... نه میتونیم بگیم ابراهیم خودش قصد ازدواج دوم داشته و بهترین گزینه رو انتخاب کرده و شاید خدا بهش پیشنهاد داده که برای ازدواج دوم برو هاجر رو بگیر.. که خودتونم میدونید هاجر چه قدر مقام و جایگاه داره...

این قسمت اول ماجراست
اما قسمت دوم ماجرا
فرض کن ابراهیم میخواسته ازدواج دوم کنه و گفته من هاجر رو میخوام و ساره هم کاملا اسلامی و خدایی قبول کرده اما یه سوال پیش میاد که
ساره حسادت کرده یا نه؟
اینم خودش ماجرایی داره
مثلا از همین نقلهای تاریخی چند جور میشه برداشت کرد
ممکنه ناراحتی به خاطر این بوده که ساره مدام بچه هاجر رو میدیده و خودش بچه نداشته و این موجب دلشکستگی ساره میشده.... پس ساره به هاجر حسادت نکرده بلکه نهایتا میگیم حسادت به بچه نداشتن داشته.
به عبارت دیکه حسادت ممکنه به ازدواج دوم باشه و ممکنه به بچه دار نشدن باشه که ساره حسادتش برای بچه دار نشدن بوده و الا با ازدواج دوم مشکل نداشته.

نکته دیگه اینه که حتی همینجا هم میتونیم بگیم این حسادت به بچه نبوده بلکه غبطه بوده و روی همین غبطه خوردن خداوند به ساره هم بچه داده ( یعنی اسحاق)

حالا اینا به کنار... من یادمه یه مفسر صحبت میکرد و طبق آیات قرآن مقام و جایگاه خانواده ابراهیم رو خیلی متعالی و مطهر دونست که ساره فرشتگان رو می دیده و ....
از همین جهت میتونیم بگیم بحث حسادت در کار نیست...
حالا علت هجرت هاجر به مکه چی بوده؟
احتمالاتی مطرح میکنم
حسادت ساره به هاجر
حسادت ساره به هاجر از باب بچه
غمگین شدن و دلشکسته شدن ساره به خاطر بچه نداشتن و دیدن بچه هاجر ( !!)
هاجر ، ساره رو تحقیر میکرده
دعوا بین اسحاق و اسماعیل و جلوگیری از اختلافات
فرمان خدا برای هجرت هاجر و برنامه ریزی برای آینده برای هدایت بشر و اقامه دین و نماز در مکه

قرآن دلیل هجرت رو مورد آخر میدونه
پس طبق قران همه احتمالات دیگر ضعیف خواهد بود
البته برخی احتمالات برگرفته از تورات هست که ضعفش بیشتر میشه...

دختر مهتاب;971231 نوشت:
رفاه نسبی زن در برابر رفع نسبی نیاز جنسی مرد
و رفاه کامل و صد درصدی زن در برابر رفع صد در صدی و کامل نیاز جنسی مرد
از نظر منطق این عدالت است
پس رفاه نسبی زن در برابر رفع کامل نیاز جنسی مرد، ظلم به زن و تحقیر اوست

باسلام
درست میفرمایید
مشکل وقتی پیش میاد که زن برای رفاه خود تلاش و حق حق کنند ولی برای نیاز مرد حقی قائل نباشد کاری به زنهای که دیگه دنیا رو هم بهشون بدی ناراضی هستند و مردهایی که 100 تا 100 زن هم بگیرند باز حق حق میکنند ندارم
happy:>

[=arial]

חסר משמעות;964797 نوشت:
جواز تعدد زوجات در اسلام و گزاره های متناقض

سلام بر شما.

قبل از اینکه سؤالهای اصلی خودم رو مطرح کنم از کارشناس محترم می خواستم ابتدا فلسفه تعدد زوجات را بگویند، و بعد به این برسیم:

اول اینکه با توجه به اینکه خداوند ابتدا یک زن را برای یک مرد آفریده است، آیا نمی توان گفت که مدل اصلی خدا تک همسری است؟ و اگر اینطور است آیا اسلام خلاف این مدل دستور نداده است؟

دوم اینکه با توجه رقابت و حسادت بین هووها، به بنیان خانواده صدمه می زند، آیا این دستور اسلام باعث سستی بنیان خانواده نمی شود؟

متشکرم


سلام
در اوایل ورود به این سایت برای تلاش به احیاء و بازسازی ویرانه های ایمان بربادرفته ام نظر خود را مبنی بر تفسیر زائد بر آیه3 سوره نساء جواز بر چند همسری در تاپیک آیا اکثرخانمها ضددین میشوند؟

در پست های 19 و 22 گفتم: که اسلام مانند برده داری در مسئله تعدد زوجات نه له و نه علیه آن موضع گرفته چون این امور را قبیح و قابل سرزنش نمی دانسته !!! البته در محدود نگاه‌داشتن تعداد همسر البته نه کنیز توصیه هایی به پیامبر داشته در راستای تقویت ایده محدودیت سازی بعدها آیه 3 سوره نساء بستری برای رجوع به محدودیت سازی تعدد زوجات در عرب لجام گسیخته بو سرمست از پیروزی ها و غنائم بوده
بعدها با متمدن شدن اعراب و آرام شدن اکثر ایشان و همینطور در آمیختگی های فرهنگی اقوام تحت تسلط اعراب این بار این آیه سه سوره نساء مرجعی شد برای جواز به تعدد همسر
حال به یاد آن روزهای متلاطم فکری عقیدتی پست های ذیل را تکرار میکنم
البته قصد ادامه و دفاع ندارم چونکه خانه دین و ایمان را از پای‌بست ویران دریافتم.

نقل قول:
[=arial]سلام
به نظر من از دین استفاده ابزاری شده از همان اول و تا زمان حال که آلوده به هزار جور غرض ورزی و خود محوری شده من معتقدم از اول همه چیز را باید با با یک دید پژوهشی نگاه کرد
خلاصه عرض من این است که دین اسلام در باره تعدد زوجات بسته به فرهنگ آن قوم بی طرف بوده نه طرفدار تعدد زوجات بوده و نه دستور به تک همسری داده هر قوم و فرهنگ را بنابر عرف خود واگذاشته ولی از آنجا که عرب برای ما اسلام آورده سنتهای خود را هم به نام اسلام در جامعه ما رایج کرده اند. و جانشینان شان هم به نام دین دکانداری میکنند و از عواطف و سادگی مردم به نحو مطلوب خودشان از این سوغات عرب سوء استفاده کرد ه اند
راچع به پیامبر اسلام است از ایشان خواستند کسی را به نخوردن زیاد رطب منع کنند ایشان آنروز خودشان رطب خورده بودند این نصیحت را به روز دیگرحوالت میکنند . این عمل ایشان برای همه ضرب المثل شده رطب خورده کی کند منع رطب
تا آنجا که یادم هست اینکه میگویند هرآیه را ابسته به آیات ماقبل و مابعد خودش شأن نزول آیه تفسیر و تعبیر کنید ولی از آنجا که هوسرانی مقدم بر هر چیز است این دکلانداران استثنا قائل میشوند وفقط قسمتی ازآیه را مسند حکم میکنند
وای بر آنانکه حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال میکنند بگذریم.

بعد از این مقدمه
در تاکید به اینکه تعدد زوجات در عرب رایج بوده و امر نامعقول و نا متعارفی نبوده
پیامبر اسلام 9 همسر داشته اند
برخی میگویند به استناد قسمتی از آیه 3 سوره نساء قرآن مردان را به شرط رعایت عدالت تا اختیار چهار زن مجاز کرده
حال آدم متحیر میماند یک بام و دو هوا را و قسم حضرت عباس و دم خروس
دین پیشگان به هزار ویک تاویل دست میزنند تا هم واقعیات تاریخی را منکر نشوند هم به ساحت پیامبر توهین نکنند هم به هوسرانی خو د ادامه دهند
ازدواجهای متعدد پیامبر را به تدابیر سیاسی نسبت میدهند آنها را به اینکه پیامبر سن وسالی داشته اند . پیامبر از قوه شهوت تهی است
و اینکه درآخر این ازدواجها قبل از نزول این آیه بوده همسران ایشان پا به سن بوده اند و یا اینکه وجود ایشان از امر این آیه مستثنی میباشند و ایشان سراسر عدل و دادند و این توصیه برای دیگران است و اینکه مردان حداکثر تا چهار زن میتوانند رعایت عدالت کنند و یا اینکه اختیار 4 زن بیشتر دیگر نشانگر هوسبازی مردان است این چه ظلم بر اسلام و پیامبر اسلام است وای بر ما در پیشگاه خدا شرم نمیکنید از این همه تاویل زشت
سوره نساء را به دقت بخوانید
من خود را بری از دین دین پیشگان میدانم ولی چیزی که نقل به مضمون از آیات یک تا چهارده سوره نساء میشود نقل کرد به شرح ذیل است
در این آیات خدای متعال میفرماید تقوا پیشه کنید همه از یک پیکرید و درهنگامی که از یکدیگر به خصوص ارحام یاری و مسئلت میخواهید کوتاهی نکنید او را در نظر آورید که او مراقب همه احوال شماست
مال یتیم را به ناحق تصرف نکنید حساب مال یتیم را از حساب خود جدا کنید مال بد خود را با مال خوب او معاوضه نکنید وتا زمانی که یتیم به سن بلوغ نرسیده امانتدار مال او باشید
و جابجا توصیه به تقوا و عدالت شده و اینکه اگر از امیال و هوس خود ایمن نیستید سرپرستی یتیمان را به عهده نگیرید و بعد راجع به تقسیم ارث حکم میکند.
در زمان رسول الله نه سازمان تامین اجتماعی بوده نه نظام بیمه ای و نه سازمان حج و اوقاف و امور خیریه و اداره سرپرستی صغار و محجورین و نه قانون حمایت از کودکان وزنان بی سرپرست بوده
ولی مشکل زنان و فرزندان بی سرپرست بوده عرب هم برای حل معضل سرپرستی بیوگان و ایتام برای خود رسوماتی داشته و اینکه یک نفر از نزدیکان یا فرد دیگری که از او مسئلت کنند تا سرپرستی خانواده ای را به عهده بگیرد.
و از آنجا که هر راهکاری آفات خاص خود را داشته عده ای به طمع دست اندازی بر مال یتیمان و هم چنین ارضاء غریزه جنسی خود سرپرستی عده زیادی را به عهده می گرفتند که خداوند در این آیات همه را به رعایت تقوا و عدالت سفارش میکند و همچنین افراد را پرهیز میدهد که بیش از 4 نفر را سرپرستی نکنید واینکه اگر این سرپرستیها به طمع دست اندازی بر مال یتیم نیست و صرفا ارضاء شهوت است به کنیزان خود اکتفا کنید و مال یتیم را تباه نکنید.
حال این ما و وجدان و فطرت و خدای مراقب اعمالمان و این عقلی که خوب ازآن امانتداری میکنیم آنر بکر و دست نخورده نگاه میداریم تا روز جزا تا حداقل راجع به این یکی از ما بازخواست نشود. وهمینطور این تاویل های بی سر و ته .
در پایان خوشحال میشوم نظر شما را هم بدانم

[=arial]

نقل قول:
[=arial]با سلام مطالب متنوع بود و خواستم ازآن به عنوان مقدمه استفاده کنم
راجع به مطلب اصلی تعدد زوجات بود به طور خلاصه گفتم
به نظر من اسلام نه له و نه علیه چند همسری است
واستناد به آیه قسمتی از آیه سه سوره نساء مبنی بر جواز چند همسری دور از انصاف است
وباقی را هم به عنوان دلیل گفتم
و اینکه عرب اسلام را به ایران آورده مطالب خاص خود را دارد
همانطور که ایرانیان با جنگ اسلام را به هند آوردند
وهمانطور ایرانیان با تجارت اسلام را به جنوب شرق آسیا
وهمچنین با همسایگی و امتزاج فرهنگها اسلام از طریق ایرانیان به غرب چین راه یافت
هر کدام مبحث خاص خود را دارد که برای ادامه بحث هر کدام تاپیک جداگانه وادله مناسب خود را
بگذریم بزرگوار
فعلا بحث راجع به تعدد زوجات در اسلام و تفسیر نابجای آیات اولیه سوره نسا
نظری دارید اینجانب را راهنمایی کنید
[=arial]
موفق باشید

[=Times New Roman]خیلی عجیبه که خانم ها ادعا میکنند که دخترها به دنبال مردهای متاهل نیستند

اتفاقا دخترها عشقشون مردهای متاهله. چون بهشون احساس امنیت میدن.

خوراکشون مردهای متاهله که وارد زندگیش بشن. بشینن زیر پای مرده هی بگن زنتو طلاق بده زنتو طلاق بده.

به نظرم مسئله حسادت در تعدد زوجات برای خانم ها با مراجعه به روانشناس به مرور زمان خیلی شیک قابل حل هست.

کاری که اشتباهه اشتباهه. هزار تا داستان و فلسفه هم واسش ببافی بازم اشتباهه.

مهم نیست که خانم ها در این تاپیک ها چی میگن

فقط اینو می دونم که بستگی به شرایطی که دارن خیلی راحت تغییر موضع میدن و گاهی صد در صد برعکس ادعاهاشون عمل میکنن.

و همه چیز بستگی به این داره که در اون شرایط در مجموع وزنه ترازو چقدر به نفعشون سنگینی میکنه

معلومه که وقتی یه خانم صاحب یه زندگی تمام و کمال هست نمی خواد اون رو با کسی شریک بشه

ولی وقتی ببینه اگر قبول نکنه همش رو از دست میده خیلی راحت رام میشه

اون وقت یک روز توی خیابون در کمال حیرت می بینید خانمی که فکر همسر دوم هم می بردش توی کما حالا با اکیپ هوو ها چهار نفری دارن میرن خرید. happy

دختر مهتاب;971039 نوشت:
2- سبک زندگی زن های عرف ایرانی

کم پیش می یاد مهریه رو عندالمطالبه بگیرن معمولا می زارن برای روز مبادای طلاق و اگه بگیرن خرج زندگیشون می کنن
اکثرا با کم کاست شوهرشون مخصوصا اول زندگی کنار میان (با نداریشون )
در حین زندگی سعی می کنن با کمبودهای شوهرشون کنار بیان
من ندیدم بابت کار خونه و شیردهی پولی بگیرن (مگه کارشون به دادگاه بکشه)
بیش ترشون اگه مالی رو کسب کنن از زندگشیون دریغ نمی کنن (جهزیه و سیسمونی دارن)

پس اگه زن ایرانی بخواد تنها و تنها شریک زندگی شوهرش باشه خواسته زیادی نیست. و چرا مذهبی نماها فکر می کنن حقی ازمرد ضایع شده رنجی هست که ما دچارش شدیم

خواهر گرامی، من پاسخ این بخش از حرف شما را قبلاً در پست شماره 109 گفتم. خطاب به خانم "رهگذر آسمان" که همین حرفهای شما را گفته بودند
لطفاً مطالعه بفرمائید. لینک: 109

دختر مهتاب;971231 نوشت:
رفاه نسبی زن در برابر رفع کامل نیاز جنسی مرد، ظلم به زن و تحقیر اوست
اگر تمام حقوق زن را در مقابل تمام حقوق مرد در نظر بگیریم
آن وقت عدم تناسب در رعایت آنها تحقیر یکی از دو طرف خواهد بود

دختر مهتاب;971231 نوشت:
چرا خداوند به دلشکستگی حضرت ساره (که افتخار مادری پیامبر را دارند) به این شدت اهمیت داد ؟
توجه کنبد ساره خود همسر دوم برای حضرت ابراهیم انتخاب کرده بود و هاجر کنیز او بود
و تا ایشان اجازه نداده بودند با وجود پیری پیامبر و ضرورت ادامه نسل برای ایشان نه خدا چنین دستوری داد و نه حضرت ابراهیم به خود چنین اجازه ای داد ه که اقدام به همسر دوم نماید
بلکه حتی بعد از آنکه ساره پشیمان شد خدا به پیامبر خود دستور داد تا هاجر به سرزمین دیگری برود و بیش از این موجبات رنجش ساره فراهم نشود
فکر می‌کنم فراموش کردید که حضرت هاجر نیز "زن" هستند!
شما در این توضیح خودتان را بجای زن اول قرار دادید و به این نتیجه رسیدید که خداوند می‌خواسته زن اول نرنجد
اما ظاهراً حواستان نبوده که با این توضیح شما، رنجاندن زن دوم ((که او هم زن است)) را جایز کرده‌اید!

دلایل اصلی این ماجرا را هم در پست دیگری عرض خواهم کرد

[=microsoft sans serif]

همای رحمت;970907 نوشت:
استاد گرامی میشه لطفا بفرمایید به حس انحصار طلبی در زنان میگن حسادت در صورتیکه به نظر من همون غیرته ولی همین حس در وجود مردا میشه غیرت ؟

باسلام
دوست عزیز
اینکه کدام غیرت است و کدام بی غیرتی، به خودی خود بر میگردد به حکم اخلاقی متعارف میان عقلای عالم.
همین الان، در اکثر کشورهای غربی هم این مسئله واضح است.
بدین معنا که یک زن دارای شوهر اگر با شخص دیگری در ارتباط جنسی یا غیر متعارف باشد آنرا تقبیح میکنند و برای این روابط لغت intimacy را به کار میبرند.
این هم به واسطه طبیعت انسان است که ارتباط زنی که با شخصی علقه همسری برقرار کرده است نباید با دیگری ارتباط داشته باشد، به صورت رسمی یا غیر رسمی.
بر اساس غریزه انسانی، هیچ مردی دوست ندارد که همسرش با دیگری در ارتباط غیر متعارف باشد.
مسلمان و غیر مسلمان هم ندارد.

این در مورد غیرت مرد.

[=microsoft sans serif]اما در مورد غیرت زن،
اولا لازم است بدانید که این حالت روحی در زنان در دین اسلام هم غیرت نامیده شده است.
پس غیرت یعنی حالتی روحی که یک نفر نسبت به رقیبش دارد.

نکته دیگر در مورد حالت این کاری که در مقابل غیرت زنان قرار دارد.
شما وقتی به میان عقلای عالم مراجعه کنید، میبینید با وجود اینکه در سالهای اخیر به خاطر مباحث فمینیستی قدری نسبت به این مسئله حساسیت ایجاد شده است ولی نگاهی که مردم متعارف و نوع مردم نسبت به "ازدواج یک مرد با زن دوم" دارد به شدتی نیست که نسبت به "رابطه یک زن با مرد دیگری" دارند.
یعنی گرچه مردم و حداقل بخشی از مردم رابطه قانونی با زن دوم را قدری تقبیح میکنند ولی اگر شوهر یک زن با زن دیگری ارتباط قانونی داشته باشد، تقریبا هیچ شخصی از عرف مردم زن اول را بی غیرت نمیداند.
ولی اگر زن شخصی با مرد دیگری در ارتباط باشد و مرد اول نیز از این رابطه مطلع باشد، تقریبا همه مردم این مرد اول را شخصی بی غیرت میدانند.

[=microsoft sans serif]نکته سوم نیز این است که:
حالا فارغ از این حکم عرف از نظر حسن و قبح عقلایی، نظر دین در این مورد چیست؟
در دین اسلام بیان شده است که غیرت بر دو نوع است
غیرت درست و غیرت نادرست و غیر مجاز.
غیرت مرد را یک غیرت درست دانسته است و غیرت زن را نادرست.
این یک حکم تعبدی است.
منشأ آن نیز نه صرفا نوع نگاه مردم نیست بلکه به خاطر مصلحت نوعی جواز ازدواج مرد زن دار، در مقابل مفاسد ازدواج مجدد زن شوهر دار است.
بر این اساس
حتی اگر همه مردم ازدواج مجدد این مرد را تقبیح کردند ولی هنوز ازدواج مجدد مصلحت نوعی خود را داشته باشد، این حکم خدا به صورت یک حکم تعبدی باقی است.

[=microsoft sans serif]

روزنه;970908 نوشت:
بنابراین به نظرم بهتره پیشگیری قبل از ازدواج یا در صورت لزوم مشکل شناخت و جدایی همون اول زندگی باشه و ازدواج مجدد تنها در موارد خیلی استثنایی که همسر راضی بشه از ته دل خوبه.

باسلام
من علم غیب ندارم که بدانم واقعا هنوز همان مصالحی که در صدر اسلام و حداقل تا حدود یک قرن پیش برای زنان بدون سرپرست وجود داشته اکنون هم وجود داره یا نه.
ولی اگه یک بررسی اجمالی هم بکنیم متوجه میشویم که قدری از مصالحی که برای این حکم گفته شده است، اکنون هم وجوددارد.
اگر قبلا به خاطر جنگ، تعداد زنان بی سرپرست زیاد میشده است، اکنون به خاطر تغییرات ژنتیکی و وجود بیشتر زنان نسبت به مردان تعداد زنانی که در سن ازدواج هستند ولی ازدواج نمیکنند بیشتر از قبل شده است.
این مسئله را میتوان با اماری که به صورت رسمی از زنان بی سرپرست و یا سرپرست خانوار ارائه میشود تاحدودی به دست آورد.

روزنه;970908 نوشت:
اگر کسی خواهان نجات دختران مجرد هست شعلی برای جوانان مهیا کنه کمکشون کنه برای ازدواج.

بله قبول دارم که یکی از عوامل پایین امدن امار ازدواج به خاطر مسائل مالی است ولی این همه مشکل نیست.
بالا رفتن توقعات زنان و خانواده آنان
بالا رفتن توقع مردان از زندگی و سطح معیشتی.
راحت طلب بودن مردان و اینکه ازواج را مانعی بر سر راحتی و اسایش خود میدانند.
به دنبال یک نقطه ایده ال بودن در مسائل مالی و رفاهی.
به دنبال یک شخص ایده ال از هر جهت بودن.

اینها تنها بخشی از عوامل کاهش ازدواج در بین جوانان است.
چه بسا افرادی که شغل دارند ولی انگیزه ای برای ازدواج ندارند.
از طرف دیگر میدانید که برای همه افراد در جامعه نمیتوان یک شغل ایده ال ایجاد کرد.
بالاخره هر کسی بر اساس میزان اگاهی و مهارت و توانایی اش شغل پیدا میکند(تازه اگر مسئولین در ایجاد شغل کوتاهی نکنند)
کسی که به اندازه یک کارگر زحمت کش ولی کم درآمد تلاش کرده است، قاعدتا نمیتواند انتظار داشته باشد که درامد یک پزشک را داشته باشد.

[=microsoft sans serif]بگذریم که این بحث مثنوی هفتاد من است.
نکات شما حالت ایده آل قضیه است ولی همه واقعیت اجتماع نیست.
نگاه تک بعدی به مسئله باعث این مشکل میشود.
یادم می آید یک خانمی با یک استاد دانشگاه در مورد ازدواج مجدد مناظره داشتند.
خانم مخالف سر سخت این قضیه بود و استاد مرد دانشگاه موافق بود.
در انتهای بحث، آن خانم برای ساکت کردن طرف مقابل یک سوال جدلی پرسید و گفت ایا شما حاضرید دختران را به یک مرد زن دار بدهید.
استاد دانشگاه به راحتی و بدون دستپاچگی گفت:
بله اگر برای دخترم شوهر مناسب پیدا نشود و سن دخترم از حد متعارف بیشتر بشود، برای اینکه فرزندم دچار افسردگی و سرشکستگی نشود من مخالفتی با این ازدواج ندارم(اگر خود دخترم نیز موافق باشد)

این نگاه واقعی است و نگاه آن خانم یک نگاه احساسی که برخواسته از نگاه ایده ال است.

صدیق;971293 نوشت:
آن خانم برای ساکت کردن طرف مقابل یک سوال جدلی پرسید و گفت ایا شما حاضرید دختران را به یک مرد زن دار بدهید.

سلام استاد عزیز
می‌خواهم مطلبی را خدمت خانمهای محترمه عرض کنم
بارها همین سوال از ما آقایان پرسیده شده که آیا شما حاضر هستید خواهر یا دختر خودتان زن دوم یا صیغه بشود؟

پدر و مادر من سالها پیش از هم جدا شدند
بعد از جدایی، یک آقای پزشک از مادر بنده درخواست عقدموقت کردند و مادرم با من که پسر بزرگش بودم مشورت کردند
به ایشان گفتم اصل ازدواج موقت مورد تایید خداست و هیچ ایرادی بر آن وارد نیست، فقط باید شخص مورد نظر را بسنجید که انسان درستی باشد
(همان کاری که در عقد دائم هم انجام می‌دهیم)

خلاصه مادر من و آن آقا عقدموقت کردند. همین ازدواج باعث شد که مادرم زیر نظر آن آقا طب سنتی و برخی کارهای پرستاری را یاد بگیرند
گواهینامه رانندگی بگیرند و در ادامه هم با شرکت در کلاس‌های طب سنتی مدرک آن را دریافت کنند
درحالیکه هیچکدام از این پیشرفت‌ها درطول ازدواج دائم با پدرم برای مادرم محقق نشده بود

بنده این عمل مادرم را که با حفظ نجابت و درچهارچوب احکام الهی انجام شد را یک برگ افتخار در زندگی خود می‌دانم و به داشتن چنین مادری به خود می‌بالم
و افتخار می‌کنم که مادرم توانسته در سایه انجام عمل حلال اسلامی، روی پای خودش بایستد و در علم و شغل پیشرفت کند

Reza-D;970619 نوشت:
ثانیاً مردها نیز بجز ازدواج مجدد خیلی حقوق دیگر دارند که به احترام شما خانمها از آنها گذشته‌اند
چرا شما آنها را مطرح نمی‌کنید و فقط بحث حق ازدواج مجدد را مطرح می‌کنید؟

شما واقعا حق خروج زن از خانه را در برابر حق ازدواج مجدد مرد قرار می دهید؟ :-s:-sقلب کدام مردی از خروج زن شکسته است یا کدام مردی صرفا با خروج زن جهت رفع ضروریات زندگی به عسر و حرج افتاده است؟
لطفا در گفتمان خود جانب انصاف را رعایت کنید.
چرا از تعداد بسیار خانم هایی حرفی به میان نمی آورید که به دلیل اطاعت از شوهر از فرصت های بسیار زیاد خود از جمله تحصیل و اخذ مشاغل سطح بالای مدیریتی منصرف شده اند
متاسفانه
شما منصف نیستید

Reza-D;971327 نوشت:
پدر و مادر من سالها پیش از هم جدا شدند
بعد از جدایی، یک آقای پزشک از مادر بنده درخواست عقدموقت کردند

اول از اینکه از دلیل دفاع سرسختانه شما از ازدواج دوم آگاه شدم خرسندم

دوم ازنظر دسته بندی سبک های زندگی ازدواج دوم برای شخصی که در سبک زندگی نوع اول است موردی ندارد
در غیر این صورت برای مردی که در ابتدای زندگی با همسرش زندگی اش را از سبک نوع دوم شروع کرده، زن بر گردن مرد حق دارد ازدواج دوم بدون رضایت زن حق الناس است که امیدوارم این آقای پزشک از دسته دوم نباشد و خیر او موجبات شر برای زندگی دیگری را فراهم نساخته باشد.

Im_Masoud.Freeman;971259 نوشت:
[=Times New Roman]خیلی عجیبه که خانم ها ادعا میکنند که دخترها به دنبال مردهای متاهل نیستند

اتفاقا دخترها عشقشون مردهای متاهله. چون بهشون احساس امنیت میدن.

خوراکشون مردهای متاهله که وارد زندگیش بشن. بشینن زیر پای مرده هی بگن زنتو طلاق بده زنتو طلاق بده.

به نظرم مسئله حسادت در تعدد زوجات برای خانم ها با مراجعه به روانشناس به مرور زمان خیلی شیک قابل حل هست.

کاری که اشتباهه اشتباهه. هزار تا داستان و فلسفه هم واسش ببافی بازم اشتباهه.

مهم نیست که خانم ها در این تاپیک ها چی میگن

فقط اینو می دونم که بستگی به شرایطی که دارن خیلی راحت تغییر موضع میدن و گاهی صد در صد برعکس ادعاهاشون عمل میکنن.

و همه چیز بستگی به این داره که در اون شرایط در مجموع وزنه ترازو چقدر به نفعشون سنگینی میکنه

معلومه که وقتی یه خانم صاحب یه زندگی تمام و کمال هست نمی خواد اون رو با کسی شریک بشه

ولی وقتی ببینه اگر قبول نکنه همش رو از دست میده خیلی راحت رام میشه

اون وقت یک روز توی خیابون در کمال حیرت می بینید خانمی که فکر همسر دوم هم می بردش توی کما حالا با اکیپ هوو ها چهار نفری دارن میرن خرید. happy

سلام مسعود
دیدم قبلا گفته بودی من اگه زن دوم بخوام واسه لذت جنسی هست
شاید اشتباه متوجه شده باشم
منم ایرادی توی این مسئله نمیبینم اگر چه بعضی ها بگن هوی پرست!
اما الان میخوام یه آیه معرفی کنم که بعضی ها میگن این آیه نشون میده زن گرفتن به خاطر جمال و زیباییش اشکال نداره و هوی پرستی نیست
لا يَـحِـلُّ لَـكَ النِّـساءُ مِن بَعـدُ وَ لا اَن تَـبَـدَّلَ بِـهِـنَّ مِن اَزواجٍ وَ لَو اَعـجَـبَـكَ حُسـنُـهُـنَّ اِلّا ما مَـلَـكَت يَـميـنُـكَ وَ كانَ ا‌للهُ عَـلىٰ كُـلِّ شَىءٍ رَقيـبًا
یعنی پیامبرم ممکنه به خاطر حسن یه زن باهاش ازدواج کنه!
حالا شایدم اشتباه کنم ولی بد نیست روش فکر کنیم و فکر کنن.

Im_Masoud.Freeman;971259 نوشت:
[=Times New Roman]خیلی عجیبه که خانم ها ادعا میکنند که دخترها به دنبال مردهای متاهل نیستند

اتفاقا دخترها عشقشون مردهای متاهله. چون بهشون احساس امنیت میدن.

خوراکشون مردهای متاهله که وارد زندگیش بشن. بشینن زیر پای مرده هی بگن زنتو طلاق بده زنتو طلاق بده.

به نظرم مسئله حسادت در تعدد زوجات برای خانم ها با مراجعه به روانشناس به مرور زمان خیلی شیک قابل حل هست.

کاری که اشتباهه اشتباهه. هزار تا داستان و فلسفه هم واسش ببافی بازم اشتباهه.

مهم نیست که خانم ها در این تاپیک ها چی میگن

فقط اینو می دونم که بستگی به شرایطی که دارن خیلی راحت تغییر موضع میدن و گاهی صد در صد برعکس ادعاهاشون عمل میکنن.

و همه چیز بستگی به این داره که در اون شرایط در مجموع وزنه ترازو چقدر به نفعشون سنگینی میکنه

معلومه که وقتی یه خانم صاحب یه زندگی تمام و کمال هست نمی خواد اون رو با کسی شریک بشه

ولی وقتی ببینه اگر قبول نکنه همش رو از دست میده خیلی راحت رام میشه

اون وقت یک روز توی خیابون در کمال حیرت می بینید خانمی که فکر همسر دوم هم می بردش توی کما حالا با اکیپ هوو ها چهار نفری دارن میرن خرید. happy

سلام مسعود
دیدم قبلا گفته بودی من اگه زن دوم بخوام واسه لذت جنسی هست
شاید اشتباه متوجه شده باشم
منم ایرادی توی این مسئله نمیبینم اگر چه بعضی ها بگن هوی پرست!
اما الان میخوام یه آیه معرفی کنم که بعضی ها میگن این آیه نشون میده زن گرفتن به خاطر جمال و زیباییش اشکال نداره و هوی پرستی نیست
لا يَـحِـلُّ لَـكَ النِّـساءُ مِن بَعـدُ وَ لا اَن تَـبَـدَّلَ بِـهِـنَّ مِن اَزواجٍ وَ لَو اَعـجَـبَـكَ حُسـنُـهُـنَّ اِلّا ما مَـلَـكَت يَـميـنُـكَ وَ كانَ ا‌للهُ عَـلىٰ كُـلِّ شَىءٍ رَقيـبًا
یعنی پیامبرم ممکنه به خاطر حسن یه زن باهاش ازدواج کنه!
حالا شایدم اشتباه کنم ولی بد نیست روش فکر کنیم و فکر کنن.

Im_Masoud.Freeman;971259 نوشت:
[=Times New Roman]خیلی عجیبه که خانم ها ادعا میکنند که دخترها به دنبال مردهای متاهل نیستند

اتفاقا دخترها عشقشون مردهای متاهله. چون بهشون احساس امنیت میدن.

خوراکشون مردهای متاهله که وارد زندگیش بشن. بشینن زیر پای مرده هی بگن زنتو طلاق بده زنتو طلاق بده.

به نظرم مسئله حسادت در تعدد زوجات برای خانم ها با مراجعه به روانشناس به مرور زمان خیلی شیک قابل حل هست.

کاری که اشتباهه اشتباهه. هزار تا داستان و فلسفه هم واسش ببافی بازم اشتباهه.

مهم نیست که خانم ها در این تاپیک ها چی میگن

فقط اینو می دونم که بستگی به شرایطی که دارن خیلی راحت تغییر موضع میدن و گاهی صد در صد برعکس ادعاهاشون عمل میکنن.

و همه چیز بستگی به این داره که در اون شرایط در مجموع وزنه ترازو چقدر به نفعشون سنگینی میکنه

معلومه که وقتی یه خانم صاحب یه زندگی تمام و کمال هست نمی خواد اون رو با کسی شریک بشه

ولی وقتی ببینه اگر قبول نکنه همش رو از دست میده خیلی راحت رام میشه

اون وقت یک روز توی خیابون در کمال حیرت می بینید خانمی که فکر همسر دوم هم می بردش توی کما حالا با اکیپ هوو ها چهار نفری دارن میرن خرید. happy

با سلام و عرض ادب

جناب مسعود والا زمان ما یه دختر هم نداشتیم که
چشش به یه مرد متاهل باشه .

الان تازگیها همه چی میبینیم متاسفانه.

معلوم نیست چی به چیه!!! #:-s

دختر مهتاب;971333 نوشت:
شما واقعا حق خروج زن از خانه را در برابر حق ازدواج مجدد مرد قرار می دهید؟
خواهر گرامی اصلاً مطلب مرا خواندید؟!
شما گفتید زنها مهریه نمی‌گیرند، حق شیر نمی‌گیرند و.......
من هم گفتم مردها نیز مثل زنها از برخی حقوق خود صرف نظر می‌کنند و بحث گذشت دوطرفه است
واقعاً نمی‌دانم مطلب بالا را از کجای حرف من برداشت کردید

دختر مهتاب;971333 نوشت:
امیدوارم این آقای پزشک از دسته دوم نباشد و خیر او موجبات شر برای زندگی دیگری را فراهم نساخته باشد
یادم نمی‌آید گفته باشد آن آقا زن دیگری داشته

دختر مهتاب;971333 نوشت:
از اینکه از دلیل دفاع سرسختانه شما از ازدواج دوم آگاه شدم خرسندم
من هم به خرسندی دوستان خرسندم happy
آن آقا زن دیگری نداشته و شما هم متوجه حقیقت نشدید. شما فقط به چیزی آگاه شده‌اید که
در ذهن خود دنبالش می‌گشتید

Reza-D;971347 نوشت:
آن آقا زن دیگری نداشته

بحث تاپیک تعدد زوجات و گزاره های متناقض است

و هدف کلی از بحث حل این تناقض هاست
نظریه اینجانب هم در ارائه راه حل برای رفع این تناقض ها ؛ دیدن و در نظر گرفتن شرایط ، شان و توانمندی انسان ها اعم از زن و شوهر و انتخاب آن ها در نوع سبک زندگی است

صدیق;971286 نوشت:
[=microsoft sans serif]اما در مورد غیرت زن،
اولا لازم است بدانید که این حالت روحی در زنان در دین اسلام هم غیرت نامیده شده است.
پس غیرت یعنی حالتی روحی که یک نفر نسبت به رقیبش دارد.

نکته دیگر در مورد حالت این کاری که در مقابل غیرت زنان قرار دارد.
شما وقتی به میان عقلای عالم مراجعه کنید، میبینید با وجود اینکه در سالهای اخیر به خاطر مباحث فمینیستی قدری نسبت به این مسئله حساسیت ایجاد شده است ولی نگاهی که مردم متعارف و نوع مردم نسبت به "ازدواج یک مرد با زن دوم" دارد به شدتی نیست که نسبت به "رابطه یک زن با مرد دیگری" دارند.
یعنی گرچه مردم و حداقل بخشی از مردم رابطه قانونی با زن دوم را قدری تقبیح میکنند ولی اگر شوهر یک زن با زن دیگری ارتباط قانونی داشته باشد، تقریبا هیچ شخصی از عرف مردم زن اول را بی غیرت نمیداند.
ولی اگر زن شخصی با مرد دیگری در ارتباط باشد و مرد اول نیز از این رابطه مطلع باشد، تقریبا همه مردم این مرد اول را شخصی بی غیرت میدانند.

با سلام وعرض ادب وتشکر

شاید به زن اول نگن بی غیرت ولی به عنوان یه
زن خوب یا کدبانو مردم ازش یاد نمیکنن، بیچاره باید

هزار نیش وکنایه رو تحمل کنه.
خب این چه فرقی داره با بی غیرتی مردا؟

خب این زن هم از بی لیاقت دونستن خودش رنج میبره؟

[="Times New Roman"][="Black"]

دختر مهتاب;971348 نوشت:

نظریه اینجانب هم در ارائه راه حل برای رفع این تناقض ها ؛ دیدن و در نظر گرفتن شرایط ، شان و توانمندی انسان ها اعم از زن و شوهر و انتخاب آن ها در نوع سبک زندگی است

لطفا آیدی خانم دختر مهتاب رو بهشون پس بدید و با آیدی ایشان پست نگذارید happy[/]

سلام.
من در این موضوعات چیزی نمیدون فقط یه چیزی به ذهنم رسیده میگم شاید به تاپیک کمک کرد.

درباره پیامبر و امام علی (ع) میدونم که تا وقتی که همسر اولشون (حضرت خدیجه و حضرت فاطمه (س) ) [که ازدواجشون به عشق و علاقه بوده] زنده بودن ، به هیچ وجه همسر دوم اختیار نکردن! وقتی همسر اول فوت کرد. همسر دوم و سوم و چهارم اختیار میکردن که خیلی هاشون هم بر اساس مصلحت بوده مثل ازدواج پیامبر با عایشه.

دختر مهتاب;971231 نوشت:
خدا به پیامبر خود دستور داد تا هاجر به سرزمین دیگری برود و بیش از این موجبات رنجش ساره فراهم نشود

ببخشید فراموش کردم این بخش را توضیح بدهم
خواهر گرامی، کجای این داستان نقل شده که رنجیده شدن جناب ساره از وجود هوو بوده؟!
بحث بر سر بچه‌دار شدن جناب هاجر است و اصلاً بحث رنجیدن از وجود هوو مطرح نشده است!
حال شما از کجا و چه منبعی این را برداشت کرده‌اید بر من پوشیده است

به هرحال توضیحاتی تکمیلی عرض میکنم

یکی از منابع طرح این ماجرا، تورات است
اولاً تورات برای ما مسلمانان منبع قابل اعتمادی نیست به دلیل تحریف‌های زیادی که در آن رخ داده است

ثانیاً در همین تورات هم بحث درخواست ساره از حضرت ابراهیم(ع) مبنی بر اخراج هاجر و پسرش به این صورت آمده:

"
و به ابراهيم گفت كه اين كنيزك و پسر او را اخراج نما زيرا كه پسر اين كنيزك با پسر من اسحاق وارث نخواهد شد"
سفر تکوین، فصل 21، آیات 9 و 10


یعنی طبق تورات، ابتدا حضرت اسمائیل(ع) از جناب هاجر به دنیا آمده، بعد از آن هم حضرت اسحاق(ع) از جناب ساره به دنیا آمده، و تازه در آن زمان بوده که جناب ساره از شوهر درخواست می‌کند که هاجر و پسرش را دور کن. به نظر شما اگر مشکل جناب ساره وجود هوو بوده، در این مدت متوجه نبوده که هوو دارد؟!

اما در منابع اسلامی موضوع به صورت دیگری بیان شده است
در تفسیر قومی به نقل از امام صادق(ع) اینچنین آمده:

"ساره پس از ولادت اسماعيل و بي فرزندي خود، شديدا اندوهگين گشت و به جهت اين مسئله، ابراهيم(ع) را نيز اندوهگين و اذيت مي نمود"
علي بن ابراهيم بن هشام قمي، تفسير قمي، انتشارات دارالکتاب، قم، چاپ چهارم، 1367ش، ج1، ص60

1 - رنجش جناب ساره از این بود که خودش فرزند ندارد، نه از اینکه شوهرش یک زن دیگر گرفته!

2 - امام صادق(ع) می‌فرمایند جناب ساره اندوهگین شد، یعنی اینجا هم بحث حسادت مطرح نشده است

3 - اندوه جناب ساره با ناراحتی خودش حضرت ابراهیم(ع) را نیز اذیت می‌کرد

نتیجه اینکه بحث اصلاً بر سر وجود هوو نیست، بلکه وجود فرزند است. و این مسئله باعث ناراحتی جناب ساره و سرایت این ناراحتی و اندوه به شوهر و احتمالاً هاجر شده بود. در نتیجه خداوند دستور داد تا با دور کردن اسماعیل(ع) (و نه هاجر) این ناراحتی را کم کنند. ضمن اینکه در این موضوع حکمتی هم نهفته بود که جناب "خباء" هم اشاراتی داشتند و آن حکمت، احداث سنگ‌بنای مکه و کعبه و آغاز راه اسلام بود

Reza-D;971368 نوشت:
ساره پس از ولادت اسماعيل و بي فرزندي خود، شديدا اندوهگين گشت و به جهت اين مسئله، ابراهيم(ع) را نيز اندوهگين و اذيت مي نمود

به مطلب دقیقی اشاره شد. این اندوه را شما در باره حضرت ساره اندوه و غم تعریف می کنید اما به مخاطب امروزی که می رسید حسادت می شود.

هاجر توجه ابراهیم ع را از ساره بواسطه پسرش اسماعیل ع کاست. ساره ای که بسیار زیبا، ثروتمند و بزرگزاده بود و ، حالا رقیبی آمده بود که نه زیبا بود نه ثروتمند و نه بزرگزاده ولی فرزندی داشت که او از داشتنش محروم بود و قلب و توجهی را که ساره در تسخیر خودش می دید از دست داده بود.
حالا یکی می گوید اندوه یکی حسادت

بگذارید روشن تر از احساس یک زن نسبت به همسران دیگر شوهر بنویسم زن غیرت ندارد
اما احساسی که او دارد این است

زن می خواهد سوگلی بی رقیب شوهرش باشد قلب و روح و توجه مرد تنها برای او باشد بدین جهت است که تمام زنان در مقام زن اول غمیگن اند وهمین زنان در جایگاه زن دوم راضی و خشنود و با آمدن زن سوم ناراضی ناخشنود و اتهام غیرت و حسادت چه برای زن اول چه برای زن دوم اتهام ناروایی در حق آنان است. زن دوم همیشه فاتح قلبی است که روزی زن اول آن را برای خود میدانسته است
به این جهت اکثر قریب به اتفاق زنان در جهت تسخیر این قلب پیش می روند البته بنا بر توان ، شناخت، علم و تجربه ای که از مردان و زندگی دارند فداکاری می کنند مادری می کنند همسری میکنند ازبرخی از حقوق خود گذشت می کند و ....
حالا ممکن است مرد راضی نباشد و با بیرحمی دست بی اعتنایی بر تمام تلاش ها و جوانی از دست رفته زن اول بزند و این عشق یک طرفه است که زن را خرد می کند این نه غیرت است و نه حسادت است این غبن و احساس ضرر است.

Reza-D;971221 نوشت:
یعنی از نظر شما حضرت یعقوب(ع) که 4 زن داشتند ارزش زن را از بین بردند و او را تحقیر کردند و از آنها بهره‌کشی کردند!
همچنین پیامبر(ص) و همچنین امام علی(ع) و.....

خانمها تا حالا 1000 بار این موضوع را مطرح کرده‌اند و ما هم 1000 بار پاسخش را داده‌ایم ولی باز هم مطرح می‌کنید
مگر سایر زنها بجز حضرت خدیجه(س) و حضرت فاطمه(س) آدم نبودند که شما خانمها در مثالتان آنها را به حساب نمی‌آورید؟
یعنی از نظر شما، سایر زنها بجز این دو بانو، بی ارزش هستند؟ اگر بی ارزش هستند که دیگر بحثی نداریم
اما اگر سایر زنها را نیز با ارزش می‌دانید پس باید به سوالات زیر پاسخ بدهید:

اگر ازدواج مجدد یعنی تحقیر زن، پس یعنی حضرت محمد(ص) پس از وفات حضرت خدیجه(س) شروع کردند به تحقیر سایر زنان خود؟
و حضرت علی(ع) نیز پس از حضرت فاطمه(س) شروع به تحقیر زنان کردند؟

جدید بودن یک فرهنگ لزوماً به معنای درست بودن آن نیست
در این زمان خیلی‌ها نماز و روزه و دعا را نشانه امل بودن، و بی‌حجابی و احترام به همجنسگرایی و روابط آزاد دختر و پسر را نشانه روشن‌فکری می‌دانند
ملاک درست و غلط بودن یک عمل رضایت خداوند است، نه عرف ما انسان‌ها

البته من نفهمیدم کدام توجیهات را میگوئید! تا جایی که یادم هست بنده دلایل ازدواج مجدد از سوی مرد را ذکر نکردم
اما اینکه خانم هم بتواند ازدواج مجدد کند سفسطه‌ای است که شما خانمها انجام می‌دهید

مردها و زنها یک سری خصوصیت برابر دارند و یک سری خصوصیت متفاوت
مثلاً نیاز به غذا برای زن و مرد یکی است، اما نیاز به طلا مخصوص زنان است
(صرفاً مثال است)
منتهی شما خانمها هرجا پای حقوق خودتان باشد دست روی تفاوت‌ها می‌گذارید و هرجا پای حقوق مردان باشد دست روی تشابهات می‌گذارید

تا الان چندین بار توضیح دادم که قوانین را بر اساس کلیت جامعه می‌نویسند، نه استثنائات!
مثلاً میگویند سن شروع مدرسه 7 سالگی است. آیا می‌شود بخاطر چند کودک که در 5 سالگی استعداد یادگیری دارند کل قوانین مدرسه را به هم زد؟!

هر کسی به شما گفته دلیل ازدواج مجدد مرد، مشکل داشتن با همسر اول است، اشتباه گفته

حضرت یعقوب با دو خواهر ازدواج کردند که بعدا در اسلام چنین ازدواجی حرام شد!!!
و همه داستان حضرت یوسف رو میدانیم که به دلیل همین تبعیض ها ایجاد شد و حضرت یعقوب تنها در ابتدا خواستار مادر حضرت یوسف بودند. آیا کنیز آن ها با مادرشون برابر بودند؟
پس این قیاس درست نیست و ایراد دارد.

این بانوان را مثال می آوریم چون اتفاقا بسیار حایز اهمیت هستند. چرا ما در زندگی پیامبران و ائمه فقط بخش های تعدد زوجات و نگاه کنیم و این بخش و حذف کنیم؟! این کار کجایش منطقی و عادلانه هست؟! قطعا در کارشان حکمت و دلیلی هست. قطعا اون بانوان برتر بودند و در عظمتشون شکی نیست. پیامبر یا امامان انسان هایی عالم بودند و قطعا تشخیص میدادند در چه زمان چند همسری جایز است یا نیست.

ببینید آقای رضا د و هر فرد دیگری شما هرچقدر بگید مردها نیازهایی دارند من هم بجایش میگم زن ها هم نیازهایی دارن که میشه حساسیتش و برابر یا بیشتر از نیاز مردان دونست پس نگهداشتن زن کار آسونی نیست که باید تمام نیازهاش رفع بشه با منطق شما اگر نیازی رفع نشد زن مجازه طلاق بگیره یا خیانت کنه. ببینید چقدر وقیح و زشت هست این کار بنابراین تعدد زوجات هم جز در برخی موارد اگر بر پایه نیاز باشه صورت خوشی نداره.

الان یک زن میتونه مهاجرت کنه و.. میشه با سایر شرایط ازدواج ها رو حل کرد ما هنوز مشکلات شغل داریم به جای حل اون مشکلات عده ای که توان دارند میان از آب گل آلود ماهی میگیرند و بحث تعدد زوجات و مطرح میکنند که کار به شدت بدی هست چون اولا در زمان نا مناسب و مکان نامناسب بیان میشه و هیچ ثمر و نتیجه ای نداره که شاید نتیجه منفی هم داشته باشه. و برای وقوع چنین امری باید اول ارتباطات قطع بعد خانم ها بی سواد و در سختی زندگی کنند! حالا عربستانم با اون ادعاش نتونست مقاومت کنه شما چطور انتظار دارین اون شرایط به باب میل مردان برگردد و چند درصدی از مردها راحت و آسوده زندگی کنند؟ چون در جامعه ای که راه حلش برای مشکلات ازدواج چند همسریه مابقی مردان قطعا کارتن خواب باید باشن و محکوم به نابودین!

مورد دیگر الان مشاورات قبل از ازدواج برای شناخت و جلوگیری از همین مشکلات هست هرکسی میتونه هم شکل و خودش و پیدا و ازدواج بکنه پس این موردم قابل پیشگیریه.

[=microsoft sans serif]

همای رحمت;971349 نوشت:
شاید به زن اول نگن بی غیرت ولی به عنوان یه
زن خوب یا کدبانو مردم ازش یاد نمیکنن، بیچاره باید

هزار نیش وکنایه رو تحمل کنه.
خب این چه فرقی داره با بی غیرتی مردا؟

خب این زن هم از بی لیاقت دونستن خودش رنج میبره؟


سلام وعرض ادب
بحث این بود که کار کدام یک از نظر عقلای عالم قبیح است.
اما اینکه مردم به آن زن اول به چشم یک زن بی عرضه یا زنی که نتوانسته است خواسته های شوهرش را تامین کند و به همین جهت شوهرش سراغ زن دیگری رفته است،
این امر امروزه تا حدودی درست است
ولی
در نقطه مقابل خیلی از مردم در این دوره و زمان، به آن مرد هم به چشم بد نگاه میکنند.

ولی هیچ کسی در مورد تقبیح مردی که از ارتباط همسرش با مرد دیگری مطلع است و اقدامی نمیکند، تردید نمیکند.

خباء;971335 نوشت:
سلام مسعود
دیدم قبلا گفته بودی من اگه زن دوم بخوام واسه لذت جنسی هست
شاید اشتباه متوجه شده باشم
منم ایرادی توی این مسئله نمیبینم اگر چه بعضی ها بگن هوی پرست!
اما الان میخوام یه آیه معرفی کنم که بعضی ها میگن این آیه نشون میده زن گرفتن به خاطر جمال و زیباییش اشکال نداره و هوی پرستی نیست
لا يَـحِـلُّ لَـكَ النِّـساءُ مِن بَعـدُ وَ لا اَن تَـبَـدَّلَ بِـهِـنَّ مِن اَزواجٍ وَ لَو اَعـجَـبَـكَ حُسـنُـهُـنَّ اِلّا ما مَـلَـكَت يَـميـنُـكَ وَ كانَ ا‌للهُ عَـلىٰ كُـلِّ شَىءٍ رَقيـبًا
یعنی پیامبرم ممکنه به خاطر حسن یه زن باهاش ازدواج کنه!
حالا شایدم اشتباه کنم ولی بد نیست روش فکر کنیم و فکر کنن.

با سلام

در این آیه ذکر شده پیامبر دیگه نباید ازدواج کنی یا زن هات رو تبدیل کنی

حتی اگه زیباییشون تو رو شگفت زده کنه

شما چطور چنین اون برداشت رو کردید؟

هواپرستی در اسلام مذموم هست

چه در زن گرفتن چه در هر کار دیگه ای...

هوا پرستی نوعی شرک هست...

چه قدر جالب از نظر شما خانم ها با بشقاب یا لباس خیلی تفاوتی ندارند.

mardin;971471 نوشت:
چه قدر جالب از نظر شما خانم ها با بشقاب یا لباس خیلی تفاوتی ندارند.

با سلام و عرض ادب و احترام

دوست گرامی مثال زدن به معنای قیاس کردن نیست

مثال زدن برای فهم بهتر موضوع هست

همان طور که خداوند در قرآن ابایی نداره به پشه یا کمتر از اون مثال بزنه

در پناه حق

صدیق;971292 نوشت:
[=microsoft sans serif]
باسلام
من علم غیب ندارم که بدانم واقعا هنوز همان مصالحی که در صدر اسلام و حداقل تا حدود یک قرن پیش برای زنان بدون سرپرست وجود داشته اکنون هم وجود داره یا نه.
ولی اگه یک بررسی اجمالی هم بکنیم متوجه میشویم که قدری از مصالحی که برای این حکم گفته شده است، اکنون هم وجوددارد.
اگر قبلا به خاطر جنگ، تعداد زنان بی سرپرست زیاد میشده است، اکنون به خاطر تغییرات ژنتیکی و وجود بیشتر زنان نسبت به مردان تعداد زنانی که در سن ازدواج هستند ولی ازدواج نمیکنند بیشتر از قبل شده است.
این مسئله را میتوان با اماری که به صورت رسمی از زنان بی سرپرست و یا سرپرست خانوار ارائه میشود تاحدودی به دست آورد.


سلام
شما درست میفرمایین که در هم گذشته و هم اکنون زنان بی سرپرست وجود داره
اما واقعا آیا نیت از ازدواج حمایت از اون زن هاست؟
اگر اینطور آقایون فداکار هستند پس چرا ما بچه های بی سرپرست داریم و جز موارد معدودی که با اختیار هست بقیه موارد به اجبار و ناچاری سرپرستی کودکی و پذیرفتن؟
اما تا صحبت از زن های بی سرپرست میشه همه آقایون آماده فداکاری هستند؟

این صدق نیت چیزی نیست که مخفی بماند.

مورد دوم تفاوت بین زن های گذشته و همچنین شرایط و نحوه زندگی ها و ارتباطات هست.
مثلا میبینیم بعد از مدتی یک روستا خالی از سکنه میشه و جوان ترها کوچ میکنن و شرایط متغیر هست. یا خانم ها جاهایی کار آفرینی میکنن.
به نظرم چه بهتر میشه جلوی عوامل مشکلات و گرفت.
اگر جایی هم ازدواج های متعدد بود باز هم باید حقوق زن کاملا رعایت و با رضایت کامل باشه و باز هم نباید اون خانواده مورد اذیت و تمسخر عده ای باشند.
اما به نظرم اینکه بیایم به عنوان یک عامل نجات بخش سعی در ترویجش داشته باشیم موفق نخواهیم بود.

روزنه;971474 نوشت:
سلام
شما درست میفرمایین که در هم گذشته و هم اکنون زنان بی سرپرست وجود داره
اما واقعا آیا نیت از ازدواج حمایت از اون زن هاست؟
اگر اینطور آقایون فداکار هستند پس چرا ما بچه های بی سرپرست داریم و جز موارد معدودی که با اختیار هست بقیه موارد به اجبار و ناچاری سرپرستی کودکی و پذیرفتن؟
اما تا صحبت از زن های بی سرپرست میشه همه آقایون آماده فداکاری هستند؟

این صدق نیت چیزی نیست که مخفی بماند.

مورد دوم تفاوت بین زن های گذشته و همچنین شرایط و نحوه زندگی ها و ارتباطات هست.
مثلا میبینیم بعد از مدتی یک روستا خالی از سکنه میشه و جوان ترها کوچ میکنن و شرایط متغیر هست. یا خانم ها جاهایی کار آفرینی میکنن.
به نظرم چه بهتر میشه جلوی عوامل مشکلات و گرفت.
اگر جایی هم ازدواج های متعدد بود باز هم باید حقوق زن کاملا رعایت و با رضایت کامل باشه و باز هم نباید اون خانواده مورد اذیت و تمسخر عده ای باشند.
اما به نظرم اینکه بیایم به عنوان یک عامل نجات بخش سعی در ترویجش داشته باشیم موفق نخواهیم بود.

با سلام و عرض احترام

بنده حاضرم سرپرستی هر چند بجه رو که در توانم باشه انجام بدم

شما معرفی کنید

شروحیل;971477 نوشت:
با سلام و عرض احترام

بنده حاضرم سرپرستی هر چند بجه رو که در توانم باشه انجام بدم

شما معرفی کنید

سلام
در نیت شما ان شاء الله که شکی نیست.

بنده منظورم زیر سوال بردن صنف آقایون نبود بلکه فقط نتایجی ارایه دادم.

شروحیل;971470 نوشت:
با سلام

در این آیه ذکر شده پیامبر دیگه نباید ازدواج کنی یا زن هات رو تبدیل کنی

حتی اگه زیباییشون تو رو شگفت زده کنه

شما چطور چنین اون برداشت رو کردید؟

هواپرستی در اسلام مذموم هست

چه در زن گرفتن چه در هر کار دیگه ای...

هوا پرستی نوعی شرک هست...

سلام شروحیل
این آیه تعدد زوجات رو محدود کرده.
یعنی میفرماد که
پیامبر تعدد زوجات داشت و هر چند وقت یه همسر به همسران خودشون اضافه میکردن...
این آیه میفرماد که ای پیامبر تا الان مثلا همسران خودت رو به 9 عدد رسوندی
از حالا به بعد حتی اگه حسن زن تو رو به تعجب واداره باز هم نباید بیشتر از 9 تا بگیری...
بعد میگه کنیز استثنا هست
یعنی چه حسنش تو رو به تعجب واداره و چه نه! بر تو حلال هست....
پس پیامبر میتونه بیشتر از 9 تا زن داشته باشه ولی زنهای آزاد دائم نباید بیشتر از 9 تا بشه حتی اگه اون زن آزاد پیامبر رو به تعجب واداره!

نکته مهم اینه
پس چه قبل این آیه و چه بعد از نزول این آیه، ازدواج کردن با زنی که ما رو به تعجب واداره اشکال نداره! اما تعدادش محدوده
یعنی پیامبر 9 تا زن آزاد دائم
و مسلمون ها 4 تا زن آزاد دائم
پس ازدواج به خاطر حسن زن اشکال نداره

نکته مهم دیگه
من نگفتم هوی پرستی! گفتم حتی اگه بگن هوی پرستی..
ضمنا شاید مقصود آیه فقط حسن ظاهری نباشه! شاید حسن خلق باشه...
به علاوه ازدواج انگیزه میخواد
اگه انگیزه از ازدواج لذت بردن باشه منافاتی با سایر مصالح نداره...
یعنی حتی ازدواج اول هم انگیزه میخواد انگیزه جتسی و لذت بردن...
آیا شما حاضری یک زن بگیری و نفقه بدی ولی هیچ لذت جنسی نبری؟!!!
به نظر من اگه این رو قبول نکنی رشد جمعیت و نرخ ازدواج به صفر میل میکنه...
چون انگیزه اصلی در ازدواج لذت بردن است
ولی این هوی پرستی نیست...
حتی توی کتابهای اخلاقی میگن
شهوت و غضب ضروری هست برای انسان
و الا کسی از خودش دفاع نمیکرد و نسل بشر منقرض میشد
و خداوند این دو قوه رو در بشر گذاشته ولی اونها رو تحت مدیریت عقل گذاشته تا از افراط و تفریط جلوگیری کنه..
خدا هم حد و مرز گذاشته
گفته شهوت جنسی رو محدود کن به چهار تا زن دائم
به پیامبر میگه شهوت جنسی رو محدود کن به 9 زن دائم
خدا که نگفته لذت جنسی نبر!
اتفاقا به قول یه استاد اخلاقی میگه خدا در اسلام خیلی اینو باز گذاشته و حکمتهایی رو براش ذکر کرد

شما که نمیتونی به نفس و غریزه جنسی خودت بگی تو شیطانی هستی !!!!
نه انسان عاقل باید حق غرایز جنسی خودش رو بده
پس غریزه شما باید تامین بشه و باید آرومش کرد...

نمیشه غریزه رو با چوب زد یا به اون فردی که غریزش رو تامین میکنه برچسب زد!!!

خباء;971487 نوشت:
سلام شروحیل
این آیه تعدد زوجات رو محدود کرده.
یعنی میفرماد که
پیامبر تعدد زوجات داشت و هر چند وقت یه همسر به همسران خودشون اضافه میکردن...
این آیه میفرماد که ای پیامبر تا الان مثلا همسران خودت رو به 9 عدد رسوندی
از حالا به بعد حتی اگه حسن زن تو رو به تعجب واداره باز هم نباید بیشتر از 9 تا بگیری...
بعد میگه کنیز استثنا هست
یعنی چه حسنش تو رو به تعجب واداره و چه نه! بر تو حلال هست....
پس پیامبر میتونه بیشتر از 9 تا زن داشته باشه ولی زنهای آزاد دائم نباید بیشتر از 9 تا بشه حتی اگه اون زن آزاد پیامبر رو به تعجب واداره!

نکته مهم اینه
پس چه قبل این آیه و چه بعد از نزول این آیه، ازدواج کردن با زنی که ما رو به تعجب واداره اشکال نداره! اما تعدادش محدوده
یعنی پیامبر 9 تا زن آزاد دائم
و مسلمون ها 4 تا زن آزاد دائم
پس ازدواج به خاطر حسن زن اشکال نداره

نکته مهم دیگه
من نگفتم هوی پرستی! گفتم حتی اگه بگن هوی پرستی..
ضمنا شاید مقصود آیه فقط حسن ظاهری نباشه! شاید حسن خلق باشه...
به علاوه ازدواج انگیزه میخواد
اگه انگیزه از ازدواج لذت بردن باشه منافاتی با سایر مصالح نداره...
یعنی حتی ازدواج اول هم انگیزه میخواد انگیزه جتسی و لذت بردن...
آیا شما حاضری یک زن بگیری و نفقه بدی ولی هیچ لذت جنسی نبری؟!!!
به نظر من اگه این رو قبول نکنی رشد جمعیت و نرخ ازدواج به صفر میل میکنه...
چون انگیزه اصلی در ازدواج لذت بردن است
ولی این هوی پرستی نیست...
حتی توی کتابهای اخلاقی میگن
شهوت و غضب ضروری هست برای انسان
و الا کسی از خودش دفاع نمیکرد و نسل بشر منقرض میشد
و خداوند این دو قوه رو در بشر گذاشته ولی اونها رو تحت مدیریت عقل گذاشته تا از افراط و تفریط جلوگیری کنه..
خدا هم حد و مرز گذاشته
گفته شهوت جنسی رو محدود کن به چهار تا زن دائم
به پیامبر میگه شهوت جنسی رو محدود کن به 9 زن دائم
خدا که نگفته لذت جنسی نبر!
اتفاقا به قول یه استاد اخلاقی میگه خدا در اسلام خیلی اینو باز گذاشته و حکمتهایی رو براش ذکر کرد

با سلام

انسان ازدواج می کنه تا به لطف خدا کامل بشه... که رابطه جنسی هم یکی از مزایای ازدواج هست...

نه این که ازدواج می کنه تا رابطه جنسی داشته باشه ... نا رضایتی الله هم براش مهم نباشه...
این می شه همون زنا فقط به صورت رسمی وقانونی

چون هدف رابطه جنسی بوده نه تکامل و رضایت خدا...

الاعمال و بالنیات...

خدا گفته زنان مومن با مردان مومن

حالا اگه یه مرد مومن بره به خاطر خوشگلی یه زن غیر مومن بگیره برای نیاز جنسی معناش چی میشه؟
هوا پرستی و مخالفت با حکم خدا(شرک خفی)

خباء;971489 نوشت:
شما که نمیتونی به نفس و غریزه جنسی خودت بگی تو شیطانی هستی !!!!
نه انسان عاقل باید حق غرایز جنسی خودش رو بده
پس غریزه شما باید تامین بشه و باید آرومش کرد...

نمیشه غریزه رو با چوب زد یا به اون فردی که غریزش رو تامین میکنه برچسب زد!!!

چرا برادر من؟

تقوا یعنی چی؟ یعنی پرهیز کردن از خلاف خواست خدا

مومن کسی هست که تقوا داشته باشه

راه حل رفع نیاز جنسی
ازدواج برای رضای خداست
نه ازدواج برای رفع نیاز هوای نفس

روزنه;971482 نوشت:
سلام
در نیت شما ان شاء الله که شکی نیست.

بنده منظورم زیر سوال بردن صنف آقایون نبود بلکه فقط نتایجی ارایه دادم.

با سلام

وقتی شما همه رو جمع می بندین یعنی بنده هم جزو اون مجموعه ای هستم که غیبتشون رو کردید...

استفر الله ربی و اتوب الیه...

بنده از غیبت شما گذشتم اما ضمانت نمی کنم همه آقایون از حقشون به واسطه غیبت بگذرن...

دختر مهتاب;971381 نوشت:
هاجر توجه ابراهیم ع را از ساره بواسطه پسرش اسماعیل ع کاست. ساره ای که بسیار زیبا، ثروتمند و بزرگزاده بود و ، حالا رقیبی آمده بود که نه زیبا بود نه ثروتمند و نه بزرگزاده
ولی فرزندی داشت که او از داشتنش محروم بود و قلب و توجهی را که ساره در تسخیر خودش می دید از دست داده بود
اولاً چه دلیل یا منبعی برای این سخن خود دارید؟ اینکه ساره از این ناراحت بود که هاجر نه زیباست و نه ثروتمند و نه بزرگزاده را از کجا آوردید؟
و باز طبق کدام سند می‌گوئید که ناراحتی ساره از این بود که هاجر با وجود داشتن این کمبودها مورد توجه شوهرش قرار گرفته؟

ثانیاً اگر صحبت شما را بپذیریم که وای به حال ساره!! چه عملی بدتر از اینکه ما خود را از انسان دیگری برتر بدانیم، آن هم بخاطر نازیباییش، فقیربودنش و یا کنیز بودنش
به عبارتی اگر سخن شما صحت داشته باشد که حرف ما در اینکه عمل ساره حسادت بوده بیشتر تایید خواهد شد

ثالثاً شما فقط برای آنکه حرف خود را اثبات کنید، نه تنها دارید جناب هاجر را می‌کوبید
بلکه حتی به حضرت ابراهیم(ع) که پیامبر معصوم هستند نیز رحم نکردید و معصومیت ایشان را هم زیر سوال بردید!
آنجا که گفتید:

"هاجر توجه ابراهیم ع را از ساره بواسطه پسرش اسماعیل ع کاست"
طبق کدام سند پیامبر خدا را به تبعیض در رفتار بین همسران محکوم می‌کنید؟!

رابعاً بنده از قول امام صادق(ع) و با سند برایتان دلیل آوردم که ناراحتی جناب ساره فقط از این بود که خودش بی‌فرزند است و این ناراحتی اطرافیان را هم آزار می‌داد
دیگر نمی‌دانم شما مسائلی مثل

"وجود رقیب" و "بی‌توجهی حضرت ابراهیم(ع)" را از کجا آوردید، و به چه دلیل آن را با حسادتی که ما گفتیم ارتباط می‌دهید!

دختر مهتاب;971381 نوشت:
این اندوه را شما در باره حضرت ساره اندوه و غم تعریف می کنید اما به مخاطب امروزی که می رسید حسادت می شود
بخاطر اینکه این دو موضوع اصلاً ارتباطی به هم ندارند!
اندوه جناب ساره از این بود که چرا من هم نباید فرزندی داشته باشم
اما حسادتی که بحث ماست این است که زنی به شوهرش بگوید چون من نمی‌خواهم رقیب داشته باشم پس تو حق نداری از حقی که خدا به تو داده استفاده کنی
اینها چه ربطی به هم دارند؟!

دختر مهتاب;971381 نوشت:
به این جهت اکثر قریب به اتفاق زنان در جهت تسخیر این قلب پیش می روند
البته بنا بر توان ، شناخت، علم و تجربه ای که از مردان و زندگی دارند فداکاری می کنند مادری می کنند همسری میکنند ازبرخی از حقوق خود گذشت می کند و ....
اینطور که شما می‌فرمائید زنان همگی معصوم هستند!
آنقدر این تعریف‌های غلوآمیز از زنان را تکرار کردید و بنده آنقدر پاسخ دادم که تکرار پاسخ را بی‌دلیل می‌دانم
در خانه اگر کس است، یک حرف بس است....

اما درمورد احساس زن که بیان کردید مطالبی عرض میکنم
من هم نمی‌گویم و نگفتم که هر زنی خواست مالک قلب شوهر باشد گناه کرده!
این پست نوشته خود من است که به نظرم مثل خیلی دیگر از حرفهای من یا اصلاً نخواندید یا سرسری خواندید:
لینک

پس بنده نسبت به احساس خانمها بی‌تفاوت نیستم
اما موضوع این است که قرار نیست ما هر احساسی داشتیم به آن عمل کنیم و آن را سرلوحه اعمال خود قرار دهیم

از حضور شما و سایر خانمها عذرخواهی میکنم برای مثالی که میزنم
الان یک پسر مجرد به راحتی می‌تواند با چندین دختر رابطه برقرار کند. نه تنها پولی خرجشان نمی‌کند که خرجش را هم می‌دهند!
خب پس پسرها هم بگویند وقتی می‌توانیم بدون هیچ زحمتی 100 تا دوست‌دختر داشته باشیم مگر مرض داریم برویم فقط برای یک زن صبح تا شب جان بکنیم؟!
می‌توانیم برای خودمان مجرد بمانیم و از زندگی لذت ببریم. نه مهریه و نفقه بر گردن ماست، نه مجبوریم خرج عروسی و خرید خانه و.... را پرداخت کنیم
هر وقت خواستیم با رفقای خود به مسافرت می‌رویم و با کمترین درآمد بهترین زندگی را می‌کنیم

شما برای چنین مردی چه دلیلی می‌توانید بیاورید که او را مجاب کنید به زندگی مشترک تن بدهد؟
موضوع قفل شده است