جمع بندی جواز تعدد زوجات در اسلام و گزاره های متناقض

تب‌های اولیه

209 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

Reza-D;968922 نوشت:
عجب!
می‌فرمائید خدا تعیین می‌کند، بعد که دلیل می‌خواهم می‌فرمائید برای هر شخصی درون ذهنش است!
خب همان حرف من شد که! هر کسی خودش این مقدار را تعیین می‌کند

بله حرف شما صحیح است

لا یکلف الله نفسا الا وسعها

خداوند توانایی هر شخص را معیار قرار داده
و جز خود شخص و خداوند کس دیگری از نیات درونی شخص اگاه ندارد

Reza-D;968922 نوشت:

اینکه دلیل نیست برادر عزیز
آیات و روایاتی که می‌فرمائید را اینجا قرار دهید تا بررسی کنیم
در کدام آیه یا روایت آمده که اگر مردی با نیت شیطانی زن دیگری بگیرد، شیطان در فرزندش شریک خواهد بود؟

اسرا 64
و هر که را توانستی با ندای خود تحریک کن و به لغزش افکن،(هر گناهی با ندای شیطان مانند نگاه به نامحرم یا جلوه گری برای نامحرم و...)
و با جمله لشکر سوار و پیاده‌ات بر آنها بتاز (با تحریک هوای نفس برای زیر پا گذاشتن عدالت و تضییع حق همسر اول و روش های دیگر)
و در اموال و اولاد هم با ایشان شریک شو (فرزند حاصل از نگاه نامحرم یا جلوه گری یا گناهان دیگر در صورت توبه نکردن)
و به آنها وعده بده، ( به طور مثال زیبا جلوه دادن جلوه گری با خلط نظافت و جلوه گری و یه نگاه حلاله)
و وعده شیطان چیزی جز غرور و فریب نخواهد بود. ( در نهایت حاصلی چون فرزندان نا اهل و تخریب جامعه از نظر اخلاقی)

شروحیل;968925 نوشت:
اسرا 64
و هر که را توانستی با ندای خود تحریک کن و به لغزش افکن،(هر گناهی با ندای شیطان مانند نگاه به نامحرم یا جلوه گری برای نامحرم و...)
و با جمله لشکر سوار و پیاده‌ات بر آنها بتاز (با تحریک هوای نفس برای زیر پا گذاشتن عدالت و تضییع حق همسر اول و روش های دیگر)
و در اموال و اولاد هم با ایشان شریک شو (فرزند حاصل از نگاه نامحرم یا جلوه گری یا گناهان دیگر در صورت توبه نکردن)
و به آنها وعده بده، ( به طور مثال زیبا جلوه دادن جلوه گری با خلط نظافت و جلوه گری و یه نگاه حلاله)
و وعده شیطان چیزی جز غرور و فریب نخواهد بود. ( در نهایت حاصلی چون فرزندان نا اهل و تخریب جامعه از نظر اخلاقی)

این آیات به اصل شراکت شیطان در اموال و اولاد اشاره دارد
این مطالب را مطالعه بفرمائید ببینید منظور از شراکت شیطان چیست
:

(پاسخ مرکز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن)

منظور از شركت در اولاد يكي از دو مورد زير مي‌باشد:

1 - شركت شيطان، قبل از ولادت
مانند اين كه انسان اولادي را از راه حرام به دنيا بياورد و يا دستوراتي را كه در حين ازدواج و انعقاد نطفه و امثال آن بايد رعايت نمايد، مراعات نكند كه در اين صورت شيطان در انعقاد نطفه شريك خواهد شد. به عنوان مثال در روايات آمده است كه، اگر هنگام انعقاد نطفه، «بسم الله» نگويد، شيطان شريك مي‌شود و بر روي فرزند اثراتي دارد كه براي آگاهي از جزئيات آن بايد به روايات مراجعه نمود.

2- شركت شيطان، پس از ولادت
اگر انسان از تربيت اولاد غافل شود و او را مودّب به اخلاق خدائي نكند در اين صورت، انساني شرور و شيطاني خواهد شد كه سهمي هم براي شيطان در آن فرزند پديد خواهد آمد

امام باقر(ع):
شيطان با آدمي كه از راه حرام به عمل زناشوئي بپردازد، در فرزند آنها شريك است
تفسير عياشي ج2 حديث 102 ص299

لینک: http://matquran.com/fa/Question/View/65008/%D8%B4%D8%B1%D9%83%D8%AA-%D8%B4%D9%8A%D8%B7%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%A7%D9%84-%D9%88-%D8%A7%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%AF

Reza-D;968926 نوشت:
این آیات به اصل شراکت شیطان در اموال و اولاد اشاره دارد
این مطالب را مطالعه بفرمائید ببینید منظور از شراکت شیطان چیست
:

(پاسخ مرکز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن)

منظور از شركت در اولاد يكي از دو مورد زير مي‌باشد:

1 - شركت شيطان، قبل از ولادت
مانند اين كه انسان اولادي را از راه حرام به دنيا بياورد و يا دستوراتي را كه در حين ازدواج و انعقاد نطفه و امثال آن بايد رعايت نمايد، مراعات نكند كه در اين صورت شيطان در انعقاد نطفه شريك خواهد شد. به عنوان مثال در روايات آمده است كه، اگر هنگام انعقاد نطفه، «بسم الله» نگويد، شيطان شريك مي‌شود و بر روي فرزند اثراتي دارد كه براي آگاهي از جزئيات آن بايد به روايات مراجعه نمود.

2- شركت شيطان، پس از ولادت
اگر انسان از تربيت اولاد غافل شود و او را مودّب به اخلاق خدائي نكند در اين صورت، انساني شرور و شيطاني خواهد شد كه سهمي هم براي شيطان در آن فرزند پديد خواهد آمد

امام باقر(ع):
شيطان با آدمي كه از راه حرام به عمل زناشوئي بپردازد، در فرزند آنها شريك است
تفسير عياشي ج2 حديث 102 ص299

لینک: http://matquran.com/fa/Question/View/65008/%D8%B4%D8%B1%D9%83%D8%AA-%D8%B4%D9%8A%D8%B7%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%A7%D9%84-%D9%88-%D8%A7%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%AF

با سلام

برادر من این موارد هم تایید می کنه موضوع رو

ازدواج دو نفر از طریق امری حرام صورت گرفته(نگاه به نا محرم و یا جلوه گری برای نامحرم)

تا زمانی که زن و مرد توبه نکنن این حرام پابرجاست و فرزند این ازدواج در شراکت با شیطان

مگر این که توبه کنن و بعد برای فرزند آوری اقدام کنند

به طور مثال غذا خوردن حلال هست
اما غذا خوردن با شکم سیر برای زیاده خواهی حرام هست
در غذا خوردن با شکم سیر شیطان با انسان شریک هست

به همین دلیل پرخوری موجب امراض مختلف می شه

مگر این که انسان توبه کنه و خودش رو اصلاح کنه

شروحیل;968929 نوشت:
برادر من این موارد هم تایید می کنه موضوع رو
ازدواج دو نفر از طریق امری حرام صورت گرفته(نگاه به نا محرم و یا جلوه گری برای نامحرم)
تا زمانی که زن و مرد توبه نکنن این حرام پابرجاست و فرزند این ازدواج در شراکت با شیطان
چطور می‌فرمائید این موارد هم موضوع را تایید می‌کند؟!
همینطوری که نمی‌شود ادعایی کرد، باید برایش دلیل و مؤید بیاورید
در پاسخ سایت و همچنین در کلام امام باقر(ع) بطور واضح گفته شده که شراکت شیطان به معنای
تشکیل فرزند از طریق زنا، یا کوتاهی در تربیت است
دیگر شما امتداد نگاه حرام تا تولید مثل را از کجا درآورده‌اید، من نمی‌دانم!

بگذارید جور دیگری برایتان توضیح بدهم. اصلاً نگاه حرام که هیچ، حتی اگر زن و مردی ابتدا با هم زنا کنند، بعد ازدواج حلال کنند
باز هم زنای قبلی آنها
(حتی درصورتی که توبه نکرده باشند) هیچ ربطی به ازدواج حلال آنها نداشته و شیطان نیز در فرزند آنها شریک نخواهد بود

Reza-D;968933 نوشت:
چطور می‌فرمائید این موارد هم موضوع را تایید می‌کند؟!
همینطوری که نمی‌شود ادعایی کرد، باید برایش دلیل و مؤید بیاورید
در پاسخ سایت و همچنین در کلام امام باقر(ع) بطور واضح گفته شده که شراکت شیطان به معنای
تشکیل فرزند از طریق زنا، یا کوتاهی در تربیت است
دیگر شما امتداد نگاه حرام تا تولید مثل را از کجا درآورده‌اید، من نمی‌دانم!

بگذارید جور دیگری برایتان توضیح بدهم. اصلاً نگاه حرام که هیچ، حتی اگر زن و مردی ابتدا با هم زنا کنند، بعد ازدواج حلال کنند
باز هم زنای قبلی آنها
(حتی درصورتی که توبه نکرده باشند) هیچ ربطی به ازدواج حلال آنها نداشته و شیطان نیز در فرزند آنها شریک نخواهد بود

دوست گرامی وقتی دو نفر ازدواج حلال می کنند ، یعنی فهمیده اند که زنا گناه است و توبه کرده اند
وگرنه چه نیازی به ازدواج حلال بوده به همان زنا می پرداختند!!!

کسی که نگاه به نامحرم و جلوه گری رو حرام ندونه و توبه نکنه در تربیت فرزندش هم این مورد رو رعایت نخواهد کرد
چه بسا فرزندش هم همین گناه رو مرتکب بشه و با موافقت پدر و مادرش روبرو بشه

شیطان که شیء خارجی نیست
شیطان افکار پلیدی است که از درون و بیرون بر انسان غلبه میکند

شروحیل;968935 نوشت:
دوست گرامی وقتی دو نفر ازدواج حلال می کنند ، یعنی فهمیده اند که زنا گناه است و توبه کرده اند
وگرنه چه نیازی به ازدواج حلال بوده به همان زنا می پرداختند!!!
یاللعجب!!
اگر زنا کنند بعد ازدواج کنند نشانه توبه است، اما اگر فقط نگاه حرام کنند بعد ازدواج کنند نشانه توبه نیست؟!!

از طرفی چه کسی گفته که هر ازدواجی نشانه توبه از زنا است؟!
دو نفر زنا کرده‌اند حالا دلشان می‌خواهد ازدواج کنند. خب این چه ربطی به توبه دارد؟
شما در محیط در بسته زندگی می‌کنید که اینقدر کتابی به مسائل نگاه می‌کنید؟!

شروحیل;968935 نوشت:
کسی که نگاه به نامحرم و جلوه گری رو حرام ندونه و توبه نکنه در تربیت فرزندش هم این مورد رو رعایت نخواهد کرد
چه بسا فرزندش هم همین گناه رو مرتکب بشه و با موافقت پدر و مادرش روبرو بشه
بله، اگر در تربیت فرزندش این مورد را رعایت نکرد، شیطان در آن فرزند به واسطه تربیت ناصحیح شریک خواهد شد. نه بخاطر نگاه قبلی
این ربطی به نگاه حرام قبلی ندارد، بلکه مربوط به
چگونگی رفتار پدر یا مادر در همان زمان تشکیل نطفه یا در زمان تربیت است

اما حرف شما چه بود؟


شروحیل;968826 نوشت:
مطمئناً اگر ازدواج دوم به موجب نگاه به نامحرم (تیر شیطان) انجام بشه ، اون زن سلاح شیطان هست
و اگر فرزندی هم حاصل بشه شیطان در اون فرزند با اون مرد و زن دوم شریک هست

خیر! ممکن است زنی بسیار خوب و پاکدامن باشد و مرد نیز به همچنین، اما به عنوان یک انسان خطایی از سوی کسی رخ داده باشد
مثلاً مرد نگاهی کرده که حرام بوده و همان نگاه باعث شده که دل به این زن ببندد
خب این نگاه اشتباه بوده، اما دلیل نمی‌شود که اصل این ازدواج اشتباه باشد یا آن زن بیچاره را سلاح شیطان بنامیم! و شیطان را شریک در فرزند!

جناب RezaDشما گفتید من مطالب را نخوانده ام و فقط برای کوبیدن آمده ام من اتفاقا از ابتدای بحث، کامل مطالب را خواندم و اصلا هم با قصد کوبیدن نیامدم چون اصلاً از بحث و جدل خوشم نمیاد. اگر هم در مورد مثال هایی که زدم صحبتی دارید و جواب قانع کننده ای باشد بفرمایید خصوصا در مورد مثال دوم.اگر حرف حقی باشد چرا نپذیرم؟ کاش یک لحظه خودتان را به جای یک زن فرض می کردید بعد قضاوت میکردید. من برای بستن دهان کسی نگفتم که حکم خدا را قبول دارم من اگر حکم خدا را قبول نداشتم باید ازدواج های پیامبر (ص)و امام علی (ع)را هم قبول نداشتم اما میدانم که ازدواج آنها از روی هوی و هوس نبود پس مشکلی با آن ندارم. حواستان باشد که حرفهایتان رنگ تهمت به خودش نگیرد!
من راستش از ابتدا نمی خواستم اصلا وارد بحث بشم فقط خواستم کمی راجع به این مساله فکر کنید و به وجدان خودتان مراجعه کنید. اگر جواب مرا هم ندادید مشکلی نیست فقط به وجدان خودتان جوابگو باشید. والسلام

Reza-D;968941 نوشت:
یاللعجب!!
اگر زنا کنند بعد ازدواج کنند نشانه توبه است، اما اگر فقط نگاه حرام کنند بعد ازدواج کنند نشانه توبه نیست؟!!

از طرفی چه کسی گفته که هر ازدواجی نشانه توبه از زنا است؟!
دو نفر زنا کرده‌اند حالا دلشان می‌خواهد ازدواج کنند. خب این چه ربطی به توبه دارد؟
شما در محیط در بسته زندگی می‌کنید که اینقدر کتابی به مسائل نگاه می‌کنید؟!


با سلام و عرض ادب و احترام

بنده که نگفتم هر ازدواجی حلاله
شما در سوالتون حلال بودن ازدواج اون دو زنا کار رو مطرح کردید

شما گفتید ازدواج ((حلال)) بنده این طور برداشت کردم که حتما توبه کردن که حلال و حرام براشون مهم شده

خوب هر ازدواجی که حلال نیست

دو تا حیوون هم ممکنه برن زیر یه سقف با هم زندگی کنن
به این می گن جفت گیری یا ازدواج نمی گن (( ازدواج حلال ))

حلال بودن زمانی هست که بنده برای رضای خدا ازدواج کنم نه صرفا جفت گیری

کتابی و غیر کتابی نداره برادر من
هر موجودی از هر عملی نیتی داره

نیت من یا در راستای اطاعت از خدا و پیامبر و اولیای خداست
یا در راستای غریضه حیوانی و بدون جهت دهی الهی

خوب فرق ازدواج دو تا حیوون و دو تا انسان اگر برای انسان نیت عمل به حکم الهی نباشه چیه؟

اصلا فرق زنا با ازدواج چیه؟ مگر نه این که هر دو با هم جفت گیری می کنن؟
ازدواج حلال یعنی ازدواجی که برای هدفی الهی انجام بگیره برای همین از اصطلاح ((حلال)) استفاده می کنیم

Reza-D;968941 نوشت:

بله، اگر در تربیت فرزندش این مورد را رعایت نکرد، شیطان در آن فرزند به واسطه تربیت ناصحیح شریک خواهد شد. نه بخاطر نگاه قبلی
این ربطی به نگاه حرام قبلی ندارد، بلکه مربوط به
چگونگی رفتار پدر یا مادر در همان زمان تشکیل نطفه یا در زمان تربیت است

یعنی ازدواجی که صرفا از روی اعمالی شیطانی و غریضه حیوانی صورت گرفته با ازدواجی که با هدفی الهی شکل گرفته تفاوتی نداره؟

اینجا معنی ازدواج حلال و ازدواج معمولی یا جفت گیری یا زنا معلوم می شه


Reza-D;968941 نوشت:
خیر! ممکن است زنی بسیار خوب و پاکدامن باشد و مرد نیز به همچنین، اما به عنوان یک انسان خطایی از سوی کسی رخ داده باشد
مثلاً مرد نگاهی کرده که حرام بوده و همان نگاه باعث شده که دل به این زن ببندد
خب این نگاه اشتباه بوده، اما دلیل نمی‌شود که اصل این ازدواج اشتباه باشد یا آن زن بیچاره را سلاح شیطان بنامیم! و شیطان را شریک در فرزند!

برادر من خداوند در قران گفته :

آیا مومنین می پندارند همین که بگویند ایمان آوردیم دیگر مورد آزمایش قرار نمی گیرند؟

هر انسان مومنی تا ثانیه آخر زندگیش در حال آزمایش شدن هست

چه بسیار کسانی که مانند طلحه و زبیر سال ها مومن بودند و به اون عاقبت دچار شدند
و چه بسیار کسانی که مانند حر فقط نیمی از روز مومنانه زندگی کردند...

اصل این ازدواج بر پایه نگاه به نامحرم بنا شده و نگاه به نا محرم تیری از جانب شیطان و شیطان شریک در این ازدواج
تنها راه حل هم توبه هست و لا غیر

چرا انقدر موضوع رو سخت می کنید

مگه توبه کردن کوه کندنه؟

یه غلط کردم به خدا می گیم خودمون رو اصلاح می کنیم دیگه سراغش نمی ریم تموم میشه دیگه

مگه خودش نگفته کسی که توبه کنه مثل کسی هست که گناه نکرده!

کسانی که به مقامات می رسن هم گاهی خطا می کنن ولی توبه می کنن و به مقامات می رسن

یعنی خودشون رو اصلاح می کنن و انقدر توبه می کنن تا خداوند تمام گناهانشون رو پاک می کنه برای همین بهشون می گن (( تواب))

شروحیل;968956 نوشت:
.......

من توضیحاتم را عرض کردم
بیشتر از این تکرار مکررات است

مهربون;968943 نوشت:
کاش یک لحظه خودتان را به جای یک زن فرض می کردید بعد قضاوت میکردید

همانطور که قبلاً هم عرض کردم، با این نگاه که شما دارید نمی‌شود صحبت کرد خواهر گرامی
لطفاً مرا از بحثی که حکمش از پیش صادر شده معاف بفرمائید گل

نقل قول:
کاش یک لحظه خودتان را به جای یک زن فرض می کردید بعد قضاوت میکردید

نقل قول:
همانطور که قبلاً هم عرض کردم، با این نگاه که شما دارید نمی‌شود صحبت کرد خواهر گرامی
لطفاً مرا از بحثی که حکمش از پیش صادر شده معاف بفرمائید

کجای حرف من نشاندهنده صادر کردن حکم داشت؟ من که گفتم اگر حرف حقی باشد میپذیرم در پست اولم این همه توضیح دادم اگر جوابی دارید در مورد صحبتهایی که کردم بفرمایید نه اینکه دلایل مرا به حاشیه ببرید و موضوع را عوض کنید. باز هم تکرار می کنم در مورد مثال دومی که زدم منتظر جوابم.

من قصد ندارم که حرف خودم را اثبات کنم. همیشه دنبال این بودم که " حق" رو اثبات کنم نه " خودم" را. هر کسی عقاید خودش را داره و من یاد گرفتم به اعتقادات دیگران احترام بزارم. الان هم اگه میگم جواب بدید برای اینه که اگه حرف منطقی توش پیدا کردم بپذیرم. وگرنه دیگه سن و سال من به بحث و جدل و کوباندن دیگران قد نمیده و پشیزی برام ارزش نداره.

مهربون;968876 نوشت:
باسلام
تعریف حق چیست؟
چرا فکر می کنید زن دوم گرفتن حق مرد است؟ چرا آن را با گرفتن مهریه قیاس می کنید؟ این دو تا اصلا قابل مقایسه نیستند. مهریه یک دین بر گردن مرد است که باید پرداخت شود و حق بودن آن به خاطر همین است. کجای ازدواج دوم طلب مرد است چه کسی باید این طلب را بدهد که آن را حق خودتان فرض کردید؟
آیاراجع به مسائل دیگر هم اینقدر دم از حق میزنید؟

با سلام و عرض ادب و احترام

خواهر گرامی

خداوند در قرآن تعدد زوجین را حق هر مردی که قادر به رعایت عدالت باشد قرار داده

هم مهریه حق است
و هم تعدد زوجین

زمانی که همسر اول قادر به تمکین مرد نباشد ، تعدد زوجین حق مرد خواهد بود ، با رعایت عدالت.

مهربون;968876 نوشت:

من سه تا مثال برایتان می آورم البته در مثل مناقشه نیست اما از همین الان میدانم که به جای اینکه مفهوم سخنم را برداشت کنید شروع می کنید به فلسفه بافی و مقایسه کردن مثال من با موضوع بحث که این چنان است و آن چنین ،اما مهم نیست!
مثال اول: فرض بگیرید جلوی شما پر است از غذاهای رنگارنگ که همه هم از راه حلال تهیه شده و حق خوردنشان را دارید آیا خوردن این همه غذا آیا حلال است؟ البته که حلال است اما همان خدایی که این غذا را حلال کرده هیچ چیز در نزدش ناپسند تر از شکم پر نیست!

همین خداوند گفته شب با شکم خالی نخوابید که امراض به سراغ شما می آیند.

دقت کنید همه مرد ها به خاطر هوس تن به تعدد زوجین نمی دهند. در موارد بسیار این مورد به دلیل عدم تمکین توسط همسر اول هست.

وقتی مرد نیازی داشته باشد که همسر اول قادر به تامین آن نباشد و باعث ضرر به بدن و روحیه مرد گردد ، مرد اجازه تعدد زوجین با رعایت عدالت را دارد.

مهربون;968876 نوشت:

مثال دوم: قبول دارید که طلاق گرفتن حلال است؟ حالا اگر زنی که حق طلاق را هم گرفته و درحالی که ازدواج کرده، از مرد دیگری خوشش بیاید و اگر با آن مرد دوم ازدواج نکند امکان دارد به گناه بیفتد( دلیل موجهی که شماها خیلی راحت در استدلال هایتان برای ازدواج دوم به آن استناد می کنید و من با اینکه قبول ندارم فقط برای اینکه با منطق خودتان با شما حرف زده باشم آن را آوردم) خوب حالا اگر این زن که حق طلاق دارد اگر طلاق بگیرد آیا کار حلالی کرده یا نه ؟ (آقایون که اینقدر راحت حرف حلال و حرام میزنید جواب بدید.) . خوب بریم سراغ بقیه داستان این خانم بعد از اینکه از شوهر اولش طلاق گرفت میره با اون مرد دوم ازدواج میکنه ( ازدواج هم که حلاله دیگه!!) پس کلا این خانم کار حلالی کرده دیگه. اما انصافاً و وجداناً بدون تعصب آقایونی که حق خودتون میدونید ازدواج دوم رو بگید این خانم آیا در عین حال که کار حلالی رو انجام داده آیا کارش از نظر اخلاقی درسته یا نادرست؟

اگر مرد اول قدرت تمکین همسر خود را نداشته این کار حلال است
البته در صورت ایجاد آزار روحی و جسمی برای مرد اول این کار مکروه است، اما حرام نیست (مانند همان مساله تعدد زوجین)

مهربون;968876 نوشت:

مثال سوم:
فرض بگیرید زنی میخواهد مهریه اش را که حق قانونی اش هست بگیرد اگر مرد توان دادن مهریه را نداشته باشد و زن به خاطر این مساله شوهر را تحت فشار بگذارد و به زور قانون حقش را مطالبه کند آیا کارش حلال است؟ از نظر اخلاقی چه طور؟

درخواست مهریه حلال است
ولی تحت فشار گذاشتن همسر مکروه است

مهربون;968876 نوشت:

چرا ذهنتان نسبت به حلال و حرام اینقدر غیر قابل انعطاف و خشک است؟

خواهر گرامی حکم شرعی ، همیشه حکم شرعی است

کاملا هم انعطاف پذیر است و مکروه و مستحب به همین منظور (رعایت اخلاق)در احکام وجود دارد

مهربون;968876 نوشت:

هر چیزی که خداوند حلال کرده مفهوم طلب حق برای کسی نمی کند و هر چیزی که خدا حلال کرده به معنای آن نبوده که باید حتماً انجام شود.

هر چه حلال است حلال است

زمانی که با در نظر گرفتن عرف رای به حرام بودن حلال خدا دهیم ستمگریم

مانند این که پیامبر(ص) به خاطر عرف زنده به گور کردن جاهلیت در برابر این ظلم سکوت کند

مهربون;968876 نوشت:

اینجاست که مرزهای بین قانون و اخلاق مشخص می شود. اینجاست که باید بفهمیم که مسائل قانونی و فقهی را با مسائل اخلاقی قاطی نکنیم و برداشت های شخصی خودمان را به حساب حلال و حرام خدا نگذاریم.

دقیقا همین جا باید احساساتمان را کنار گذاشته و حکم به حرام بودن حلال خداوند ندهیم

به همین دلیل اسلام قضاوت کسانی که از روی احساسات رای می دهند را نمی پذیرد

هیچ فاصله و مرزی بین حکم خدا و اخلاق نیست

حلال حلال است ، حرام حرام است، مکروه مکروه است ، مستحب هم مستحب و الی آخر...

مهربون;968876 نوشت:

من با حکم خداوند مشکلی ندارم . ازدواج دوم و موقت هم توی یک تاپیک دیگر ( اگر اشتباه نکنم داستان شیب شهوت و چسب احساس بود) جناب استاد حامی بسیار منصفانه و عادلانه راجع بهش صحبت کردند که تا حدودی قانع شدم هر چند هنوز هم برام سوالاتی مطرحه ولی با حکم خدا مخالفت نمیکنم چون خداوند حکیم است و عادل. من با حکم خدا مخالف نیستم با هوی و هوسی مخالفم که اسم حکم خدا را به آن می چسبانیم.

حرام دانستن حلال خدا گناه است
شهوت هم حرام است

تعدد زوجین حکمی برای تحکیم روابط است

اگر مردی که توسط همسر اول تامین نمی شود، او را طلاق دهد و همسر دیگری اختیار کند مکروه نیست؟
یا اینکه من باب استحباب با رعایت عدالت همسر دیگری اختیار کند و از هر دو بهره مند شود و هر دو را بهره مند سازد؟

بهتر نیست به جای احساسی نگاه کردن واقع نگر باشیم

مهربون;968876 نوشت:

و در پایان دعا میکنم که خداوندا به من و ما قدرت درک و فهم درست از دینت را عطا کن آن درک و فهمی که تو از ما می خواهی نه آن درک و فهمی که هوای نفس ما می خواهد.
( آقایون لطفا از لحن صریح من ناراحت نشوید قصد جسارت نداشتم چه بسا انسانهای پاکی باشید در هر حال حلال کنید و ناراحت نشوید!)
والسلام علی من اتبع الهدی

ان شاء الله

بنده هم برای همه خواهران و برادران گرامی از خداوند علیم طلب علم و آگاهی و آشنایی با دین کاملش را دارم

חסר משמעות;964797 نوشت:
سلام بر شما.

اول اینکه با توجه به اینکه خداوند ابتدا یک زن را برای یک مرد آفریده است، آیا نمی توان گفت که مدل اصلی خدا تک همسری است؟ و اگر اینطور است آیا اسلام خلاف این مدل دستور نداده است؟

دوم اینکه با توجه رقابت و حسادت بین هووها، به بنیان خانواده صدمه می زند، آیا این دستور اسلام باعث سستی بنیان خانواده نمی شود؟

متشکرم

باسلام
سوالم از همه اونایی هستش که تایپک رو میخونند

یک اینکه واقعا آقایان محترم رو میگفتند یک همسر داشته باشند و همگی رعایت میکردند باز نیاز به ازدواج دوم میبود یا نه؟

و دو اینکه اگه به همه خانم ها میگفتند که مثل مهریه حق شوهرتون هست که هر موقع دوست داشتند زن دوم داشته باشند آیا بازم حسادتی در کار بود؟

برای هر دو سوال این موضوع رو در نظر بگیرید که این خواست خداوند هست مثل نماز و روزه نه بنده

جوابتون به این سوال ها چیه؟

مهربون;968971 نوشت:
...............

سلام و عرض ادب
برعکس آنچه که شاید تصور می‌کنید، از نظر من شما یکی از منطقی‌ترین افرادی هستید که تا حالا در این سایت با آنها حرف زده‌ام
این را برای تعارف نمی‌گویم، بلکه مطالب شما را خوانده‌ام و به این نتیجه رسیده‌ام
اگر هم گفتم بدون پیش‌فرض وارد بحث شوید، منظورم غیرمنطقی بودن شما نبود
منتهی شما
(و شاید خیلی از خانمها و حتی آقایان) مقداری تک بُعدی به مسائل نگاه می‌کنید

من خواهشی از شما دارم، لطفاً مطالب زیر را با دقت نظر در جزء‌جزء آن بخوانید

شما حتماً از شروط ضمن عقد اطلاع دارید و می‌دانید زن و مرد می‌توانند طبق میل خود
(البته در یک چهارچوب) قوانین را تغییر بدهند
خب از خودتان بپرسید چرا خداوند اجازهء تغییر در این قوانین را داده؟
از طرفی اگر اجازه تغییر داده، پس چرا از ابتدا قوانین را به دست خود افراد نسپرده؟

ابتدا پاسخ سوال دوم را عرض می‌کنم
برای آنکه به حکمت این موضوع پی ببرید، باید از دید عموم مردم به آن نگاه کنید
قوانین برای سر و سامان دادن به روابط تمام افراد است و در وضع قوانین، فقط و فقط صورت ظاهری مد نظر است
درست به همین دلیل است که وقتی کسی مثل شما با احساسات رقیق، قوانین را مطالعه می‌کند، با خود می‌گوید این دیگر چه زندگی است؟!
اما اگر دور و بر خود را نگاه کنید، خواهید دید که همه مثل شما فکر نمی‌کنند

لذا قوانین باید بصورت حقوقی باشد و ارزش قضایی داشته باشد. اما این قوانین حقیقت زندگی نیستند
و نکتهء اساسی دقیقاً همینجاست. اینکه قرار نیست حقیقت زندگی را با زور حقوق و قوانین به مردم یاد داد
قوانین و حقوق صرفاً چهارچوبی هستند، برای آنکه مردم از دایره حلال خارج نشوند و به سمت گناه نروند
اگر خداوند از ابتدا قوانین را به دست خود مردم می‌سپرد، هرج و مرج میشد
چرا که عموم مردم ظرفیت کنترل ابعاد مختلف زندگی را ندارند

حالا به پاسخ پرسش اول می‌رسیم
خداوند پایه قوانین را بر اساس مدیریت عموم جامعه وضع نموده تا راه هرج و مرج را مسدود کند
اما راه را برای کسانی که خواهان زندگی متفاوت هستند نیز نبسته و شروط ضمن عقد را گذاشته
و مهمتر اینکه برای گروهی که بسیار فراتر از اینها به زندگی نگاه می‌کنند، روش دیگری برای زندگی قرار داده:
"اخلاق"

با این توضیحات، می‌رسیم به بحث 4 همسر برای مرد
از شما می‌پرسم، آیا شما مایل هستید با مردی ازدواج کنید که میل به داشتن همسری غیر از شما دارد؟
بعد با زور قوانین او را وادار به زندگی با خود کنید و او را از گرفتن زن دیگری منع کنید؟
به نظرم پاسختان منفی است، چون نه شما چنین عشق ظاهری را می‌خواهید، و نه حق دارید دیگری را اجبار کنید که طبق میل شما زندگی کند

خب راه حلش چیست؟
راه حلش این است که او با زنی هم عقیده خودش زندگی کند و شما هم با مردی هم عقیده خودتان
اما، اما، اما، هیچکدام از شما حق سرزنش طرف مقابل را ندارید
یعنی نه او می‌تواند به شما بگوید چرا مایل به وجود عشق در زندگی هستی و نه شما می‌توانید به او بگوئید چرا 4 همسر می‌خواهی

تا اینجا اگر نظری دارید مطرح کنید

[="Times New Roman"][="Black"]سلام دوستان

1- یک بار در تاپیکی گفتم که به نظر من تنها چیزی که در عمل انسان مهم هست نیت انسان هاست.

جناب استاد عزیز گفتند که این حرف درستی نیست و هم نیت مهم هست و هم عمل انسان.

به نظرم برخی اعمال هستن که اگرچه نیت پلیدی پشتشون هست ولی به ثمر نمی شینه و خداوند چون عملی انجام نشده بابت نیت پلید فرد رو عقوبت نمی کنه

و برخی اعمال هم هستند که اگرچه به ثمر نمیشینن و عملی نمیشن ولی چون در اون عمل، اثر نیت با اثر عمل یکسان هست خداوند فرموده که در گناهش شریک هست.

خدا که به دنبال لج بازی و شکنجه ی انسان ها نیست. تمام کارهای خداوند منطقی و عقلانی هست.

2- برخی دوستان فکر میکنند اگر به دروغ حلالی رو حرام جلوه بدن و این جلوه دادن باعث بشه کسی بترسه و از راه کج برگرده، اینها ثواب کردن.

3- خداوند بررسی میکنه که هر مردی چه مقدار نیاز جنسی داره و نیاز به چند همسری داره یا خیر.

ولی هرگز نتایج این بررسی رو در اختیار سایر بنده ها قرار نمیده.

برخی دوستان در دل دوست دارند منطقی باشند ولی نمی تونند. و محتوای حرفشون اینه که :

درسته که فقط خدا از باطن آدم ها خبر داره

ولی من مطمئنم که تو یک همسر واست کافیه و دنبال تنوع طلبی هستی. خاک بر سرت. ولی الله اعلم.happy

4- اگر زنی از مرد دیگری خوشش بیاد و حق طلاق رو هم داشته باشه و بخواد طلاق بگیره و بره با اون مرد ازدواج کنه، به هیچ وجه منطقی و عقلانی نیست.

به دو دلیل:

1- خداوند حق طلاق رو به مرد داده، و دادن حق طلاق به زن دست بردن توی کار خداست و عواقبش پای خود آدمه.

یکی از عواقبش همین مثالی هست که خانم مهربون زدند.

این تفکر درستی نیست که ما فکر کنیم که خداوند چون عملی رو حرام و مکروه نکرده پس حتما انجامش هیچ آسیبی به زندگی آدم نمی زنه.

2- این مثال خانم مهربون مثال درستی برای مقابل به مثل نیست. چون در مثال ایشون خانم می خواد طلاق بگیره و بره با یکی دیگه ازدواج کنه.

ولی در این تاپیک و تاپیک های مشابه آقایان توی سرشون میزنن که "چند همسری" ، یعنی همسر اول + یک . دو . یا سه همسر دیگه.

و اگر بخواید مثال بزنید باید بگید که زن به شوهرش بگه من می خوام "چند شوهری" رو اجرا کنم که اینجا اسلام محکم جلوی چنین عملی می ایسته. happy

5- عدالت به معنای برابری نیست. ممکنه مردی دو زن داشته باشه و یکیشون کمبود محبت داشته باشه و مادیات واسش مهم نباشه

و اون یکی از محبت سیره ولی همیشه طعم فقر رو چشیده و دوست داره یه کم پول توی دست و بالش باشه و خرج کنه.

به نظرم در اینجا عدالت اینه که به همسر اول محبت بیشتری بکنه و به همسر دوم پول بیشتری بده.

6- اینکه خداوند در قرآن فرموده هرگز نمی توانید عدالت رو اجرا کنید منو یاده یه جوک انداخت.

یه آقایی حوصله اش سر رفته بود، میزد پس کله خودش بعد برمیگشت میگفت: عه کی بود ؟

در اینجا هم برخی دوستان خدا رو مثل این آقا تصور کردن.

خودش جواز چند همسری میده و می خواد که عدالت رو برقرار کنید، بعد خودش میگه نمی تونید عدالت رو برقرار کنید.

به نظرم منظور خداوند این هست که اگر شما دو همسر داشته باشید

مطمئنا به یکی تمایل بیشتری داری و بیشتر دوستش داری.

و هرگز نمی تونی اون میزان محبت رو نسبت به اون یکی داشته باشی
[SPOILER]
الان عتیقه هایی هستن که دارن به این فکر میکنن که

اون مرد چون مثلا همسر اول را بیشتر از دومی دوست دارد پس حتما از دومی متنفر است و هرروز او را زیر مشت و لگد سیاه و کبود میکند.

[/SPOILER]

پس تمرکزت رو روی این نزار که حتما هردوتا رو به یه اندازه دوست داشته باشی.

بلکه تمرکزت رو روی این بزار که وظایف ظاهری رو درست انجام بدی.

یعنی اگر به اندازه ی اولی دوستش نداری ولی به یک اندازه بهش محبت کن ( بر فرض که هردو به اندازه ی مشخصی نیاز به محبت داشته باشند. )

یعنی اگر هر دو رفتن دوتا پیراهن واست خریدن.

درسته که پیراهن زن اول هرچی باشه بیشتر بهت می چسبه. ولی از هردو به یک اندازه تشکر و قدردانی کن.

[SPOILER]
بخدا عقل هم چیز خوبیه happy
[/SPOILER][/]

חסר משמעות;964797 نوشت:
سلام بر شما.

اول اینکه با توجه به اینکه خداوند ابتدا یک زن را برای یک مرد آفریده است، آیا نمی توان گفت که مدل اصلی خدا تک همسری است؟ و اگر اینطور است آیا اسلام خلاف این مدل دستور نداده است؟

با سلام و عرض ادب و احترام

---------------------------------------------------
می توانید بگویید پسر و دختر آدم با چه کسی ازدواج کردند وفرزند آوری را آغاز کردند؟
پس می توانیم حکم شخصی بدهیم که ازدواج با محارم حلال است!!!!!!!
--------------------------------------------------

احکام اسلامی با برداشت شخصی از داستان های قرآنی ممکن نیست.
آیات مربوط به احکام اسلامی در قرآن مشخص است.
داستان ها به منظور پذیرش اصل اسلام است. نه برداشت احکام.

وقتی اصل اسلام را پذیرفتیم ، نمی توانیم در برابر احکام به دلخواه خود یا از روی احساسات یا برداشت شخصی عمل کنیم.
چرا که حکمی الهی است که به پیامبر(ص) وحی شده ( نه حکم شخصی پیامبر(ص))

חסר משמעות;964797 نوشت:

دوم اینکه با توجه رقابت و حسادت بین هووها، به بنیان خانواده صدمه می زند، آیا این دستور اسلام باعث سستی بنیان خانواده نمی شود؟

متشکرم

مرد زمانی ازدواج دوم را انجام می دهد که به آن نیاز داشته باشد

آیا درست است که مرد به خاطر عدم تامین از سوی همسر اول دچار مشکلات و امراض روحی و جسمی گردد؟
این باعث نابودی بنیان خانواده نمی گردد؟

این که با ازدواج دوم به حکم خدا با رعایت عدالت هم خود را بهره مند سازد و هم همسران خود را بهره مند سازد بهترین راه حل برای تحکیم روابط است
چون حکمی الهی است
نه از روی احساسات انسانی و حکم شخصی

در پناه حق

[=microsoft sans serif]

חסר משמעות;968804 نوشت:
یک نکته ای که در این تاپیکها روشن نشد، این است که آیا لازمۀ مساوات و عدالت نیست که یا مرد حق داشتن چند همسر نداشته باشد و یا اینکه زن هم حق داشتن چند همسر داشته باشد؟

باسلام
عدالت چیست؟
آیا عدالت به معنای مساوات است؟
اگر این مفهوم شناسی درست بود، فرمایش شما هم جای داشت.
ولی میدانید که عدالت به معنای مساوات نیست.
بنابراین نمیتوان احکام یکی را به دیگری سرایت داد.

חסר משמעות;968804 نوشت:
سلام بر شما. یک نکته ای که در این تاپیکها روشن نشد، این است که آیا لازمۀ مساوات و عدالت نیست که یا مرد حق داشتن چند همسر نداشته باشد و یا اینکه زن هم حق داشتن چند همسر داشته باشد؟

متشکرم

با سلام

عدالت به معنای گذاشتن هر چیز سر جای خود می باشد

مساوات به معنای برابر کردن دو چیز می باشد

مرد و زن با یکدیگر مساوی نیستند ، بلکه مکمل یکدیگر هستند

کسانی مرد و زن را مساوی می دانند که می خواهند بنیان خانواده را سست کنند و از آن جواز همجنسگرایی را استخراج کنند....

در حالی که تحقیقات و مشاهدات علمی خود آن ها این موضوع را اثبات کرده که مردم و زن دارای روحیات متفاوت و در عین حال مکمل یکدیگر هستند

اقا رضا
من تو این مدت با افرادی صحبت کردم و کردند و متوجه شدم حرفهای شما درسته

+

چی میگن ؟! حالشون خوب نیست!!!

Reza-D;969081 نوشت:
سلام و عرض ادب
برعکس آنچه که شاید تصور می‌کنید، از نظر من شما یکی از منطقی‌ترین افرادی هستید که تا حالا در این سایت با آنها حرف زده‌ام
این را برای تعارف نمی‌گویم، بلکه مطالب شما را خوانده‌ام و به این نتیجه رسیده‌ام
اگر هم گفتم بدون پیش‌فرض وارد بحث شوید، منظورم غیرمنطقی بودن شما نبود
منتهی شما
(و شاید خیلی از خانمها و حتی آقایان) مقداری تک بُعدی به مسائل نگاه می‌کنید

من خواهشی از شما دارم، لطفاً مطالب زیر را با دقت نظر در جزء‌جزء آن بخوانید

شما حتماً از شروط ضمن عقد اطلاع دارید و می‌دانید زن و مرد می‌توانند طبق میل خود
(البته در یک چهارچوب) قوانین را تغییر بدهند
خب از خودتان بپرسید چرا خداوند اجازهء تغییر در این قوانین را داده؟
از طرفی اگر اجازه تغییر داده، پس چرا از ابتدا قوانین را به دست خود افراد نسپرده؟

ابتدا پاسخ سوال دوم را عرض می‌کنم
برای آنکه به حکمت این موضوع پی ببرید، باید از دید عموم مردم به آن نگاه کنید
قوانین برای سر و سامان دادن به روابط تمام افراد است و در وضع قوانین، فقط و فقط صورت ظاهری مد نظر است
درست به همین دلیل است که وقتی کسی مثل شما با احساسات رقیق، قوانین را مطالعه می‌کند، با خود می‌گوید این دیگر چه زندگی است؟!
اما اگر دور و بر خود را نگاه کنید، خواهید دید که همه مثل شما فکر نمی‌کنند

لذا قوانین باید بصورت حقوقی باشد و ارزش قضایی داشته باشد. اما این قوانین حقیقت زندگی نیستند
و نکتهء اساسی دقیقاً همینجاست. اینکه قرار نیست حقیقت زندگی را با زور حقوق و قوانین به مردم یاد داد
قوانین و حقوق صرفاً چهارچوبی هستند، برای آنکه مردم از دایره حلال خارج نشوند و به سمت گناه نروند
اگر خداوند از ابتدا قوانین را به دست خود مردم می‌سپرد، هرج و مرج میشد
چرا که عموم مردم ظرفیت کنترل ابعاد مختلف زندگی را ندارند

حالا به پاسخ پرسش اول می‌رسیم
خداوند پایه قوانین را بر اساس مدیریت عموم جامعه وضع نموده تا راه هرج و مرج را مسدود کند
اما راه را برای کسانی که خواهان زندگی متفاوت هستند نیز نبسته و شروط ضمن عقد را گذاشته
و مهمتر اینکه برای گروهی که بسیار فراتر از اینها به زندگی نگاه می‌کنند، روش دیگری برای زندگی قرار داده:
"اخلاق"

با این توضیحات، می‌رسیم به بحث 4 همسر برای مرد
از شما می‌پرسم، آیا شما مایل هستید با مردی ازدواج کنید که میل به داشتن همسری غیر از شما دارد؟
بعد با زور قوانین او را وادار به زندگی با خود کنید و او را از گرفتن زن دیگری منع کنید؟
به نظرم پاسختان منفی است، چون نه شما چنین عشق ظاهری را می‌خواهید، و نه حق دارید دیگری را اجبار کنید که طبق میل شما زندگی کند

خب راه حلش چیست؟
راه حلش این است که او با زنی هم عقیده خودش زندگی کند و شما هم با مردی هم عقیده خودتان
اما، اما، اما، هیچکدام از شما حق سرزنش طرف مقابل را ندارید
یعنی نه او می‌تواند به شما بگوید چرا مایل به وجود عشق در زندگی هستی و نه شما می‌توانید به او بگوئید چرا 4 همسر می‌خواهی

تا اینجا اگر نظری دارید مطرح کنید

ممنون از پاسخ شما
با بخشهایی از صحبت شما موافقم و بعضی بخشها هم البته برای من قانع کننده نبود. فکر میکنم یکی از مسائل لاینحل توی دین ما( حداقل برای من) همین مساله هست.

سپاس از وقتی که گذاشتید.

سلام
اجمالا نوشته دوستان در این تاپیک را مطالعه کردم
راجع به یک نکته که ظاهرا با قانع شدن طرف مقابل به اتمام رسید مطلبی که در ذهنم هست را بگویم.

سوال این بود که اگر مردی همسر دوم گرفت و این کار او موجب اذیت همسر اول شد آیا این ازدواج دوم مرد به جهت حرمت ایذاء مومن (همسر اول) حرام است یا خیر؟

جواب اول این است که اولا ایذاء حرام است نه صرف اذیت شدن و ثانیا در ترتب حرمت بر ایذاء دو شرط وجود دارد یکی استناد و دیگری قصد مگر در اعمالی که قهرا موجب ایذاء می شود.

اگر بخواهم همین قصد را بیشتر توضیح دهم باید بگویم ایذاء از عناوین و مفاهیم قصدیه است یعنی تحقق حرمتش در خارج منوط به قصد انجام آن کار است مثلا اگر کسی به قصد رضایت خدا (نه به قصد ایذاء همسر) اقدام به ازدواج مجدد کند اما همسر اول اذیت شود اینجا شخص مرتکب فعل حرام نشده است.

جواب دوم این است که این حس اذیت شدن (برفرض که بتوان اصلا آن را اذیت شدن نامید که در روایات از آن به حسادت تعبیر شده) بشدت و حدت در روایات ما مذمت شده است لذا معنا ندارد از یک طرف این حس را مذمت کند از طرف دیگر شارع با منع مرد ، به این حس مشروعیت ضمنی بدهد که توجه به این حس کاذب و منع تعدد زوجات مرد به این جهت مانع رسیدن به اهداف و حکمت های تشریع تعدد روجات است.

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَیْسَ الْغَیْرَةُ إِلَّا لِلرِّجَالِ وَ أَمَّا النِّسَاءُ فَإِنَّمَا ذَلِکَ مِنْهُنَّ حَسَدٌ وَ الْغَیْرَةُ لِلرِّجَالِ وَ لِذَلِکَ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَى النِّسَاءِ إِلَّا زَوْجَهَا وَ أَحَلَّ لِلرِّجَالِ أَرْبَعاً وَ إِنَّ اللَّهَ أَکْرَمُ أَنْ یَبْتَلِیَهُنَّ بِالْغَیْرَةِ وَ یُحِلَّ لِلرِّجَالِ مَعَهَا ثَلَاثا ( الکافی ج5 ص505) ترجمه: غیرت ورزی روا نیست مگر برای مردان و اما غیرت زنان در حقیقت حسادت است و چون غیرت تنها مخصوص مردان است به همین دلیل خداوند بر زنان جز شوهرشان را حرام کرده است ولی بر مردان چهار زن را حلال نموده است. و خداوند کریم تر از آن است که از سویی به زن غیرت بدهد و از سوی دیگر برای مرد سه زن دیگر را علاوه بر آن زن حلال کند!

علــی;969246 نوشت:
سلام

جواب دوم این است که این حس اذیت شدن (برفرض که بتوان اصلا آن را اذیت شدن نامید که در روایات از آن به حسادت تعبیر شده) بشدت و حدت در روایات ما مذمت شده است لذا معنا ندارد از یک طرف این حس را مذمت کند از طرف دیگر شارع با منع مرد ، به این حس مشروعیت ضمنی بدهد که توجه به این حس کاذب و منع تعدد زوجات مرد به این جهت مانع رسیدن به اهداف و حکمت های تشریع تعدد روجات است.

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَیْسَ الْغَیْرَةُ إِلَّا لِلرِّجَالِ وَ أَمَّا النِّسَاءُ فَإِنَّمَا ذَلِکَ مِنْهُنَّ حَسَدٌ وَ الْغَیْرَةُ لِلرِّجَالِ وَ لِذَلِکَ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَى النِّسَاءِ إِلَّا زَوْجَهَا وَ أَحَلَّ لِلرِّجَالِ أَرْبَعاً وَ إِنَّ اللَّهَ أَکْرَمُ أَنْ یَبْتَلِیَهُنَّ بِالْغَیْرَةِ وَ یُحِلَّ لِلرِّجَالِ مَعَهَا ثَلَاثا ( الکافی ج5 ص505) ترجمه: غیرت ورزی روا نیست مگر برای مردان و اما غیرت زنان در حقیقت حسادت است و چون غیرت تنها مخصوص مردان است به همین دلیل خداوند بر زنان جز شوهرشان را حرام کرده است ولی بر مردان چهار زن را حلال نموده است. و خداوند کریم تر از آن است که از سویی به زن غیرت بدهد و از سوی دیگر برای مرد سه زن دیگر را علاوه بر آن زن حلال کند!

داشتن هسردوم بیش تر از ایجاد حسادت موجب سختی برای همسر اول است بخصوص زمانی که همسر اول کودک یا نوجوان دارد اصلا با عدالت سازګار نیست که همسر اول به مراقبت از کودکان مردی مشغول باشد که آن مرد قصد بیتوته در منزل همسر دوم را دارد در چنین شرایطی زن می تواند از کاری که در وظیفه اش نیست سر باز بزند حرامی مرتکب نشده است. چون حضانت فرزند با مادر نیست که ترو خشک کردن بچه ها وظیفه اش باشد. داشتن همسر دوم برای چنین مردی که زن را اجبار به نگهداری فزرندان میکند آیا مصداق حق الناس پیدا نمی کند زمانی که همسر اول راضی به نگهداری فرزندان مشترک بین خود و شوهرش نباشد و زن دوم نیز از پذیرفتن آنها سرباز بزند این چه خانواده ای است جز سختی و مشقت
لطفا از عواطف مادری سخن نگویید که عاطفه برای زنی که احساسش را از دم تیغ گذرانده اید معنی و مفهومی ندارد و این مادر هم مرتکب فعل حرام هم نشده است

Im_Masoud.Freeman;969093 نوشت:
[="Times New Roman"][="Black"]سلام دوستان

1- یک بار در تاپیکی گفتم که به نظر من تنها چیزی که در عمل انسان مهم هست نیت انسان هاست.

جناب استاد عزیز گفتند که این حرف درستی نیست و هم نیت مهم هست و هم عمل انسان.

به نظرم برخی اعمال هستن که اگرچه نیت پلیدی پشتشون هست ولی به ثمر نمی شینه و خداوند چون عملی انجام نشده بابت نیت پلید فرد رو عقوبت نمی کنه

و برخی اعمال هم هستند که اگرچه به ثمر نمیشینن و عملی نمیشن ولی چون در اون عمل، اثر نیت با اثر عمل یکسان هست خداوند فرموده که در گناهش شریک هست.

خدا که به دنبال لج بازی و شکنجه ی انسان ها نیست. تمام کارهای خداوند منطقی و عقلانی هست.

2- برخی دوستان فکر میکنند اگر به دروغ حلالی رو حرام جلوه بدن و این جلوه دادن باعث بشه کسی بترسه و از راه کج برگرده،

اینها ثواب کردن.

3- خداوند بررسی میکنه که هر مردی چه مقدار نیاز جنسی داره و نیاز به چند همسری داره یا خیر.

ولی هرگز نتایج این بررسی رو در اختیار سایر بنده ها قرار نمیده.

برخی دوستان در دل دوست دارند منطقی باشند ولی نمی تونند. و محتوای حرفشون اینه که :

درسته که فقط خدا از باطن آدم ها خبر داره

ولی من مطمئنم که تو یک همسر واست کافیه و دنبال تنوع طلبی هستی. خاک بر سرت. ولی الله اعلم.happy

4- اگر زنی از مرد دیگری خوشش بیاد و حق طلاق رو هم داشته باشه و بخواد طلاق بگیره و بره با اون مرد ازدواج کنه، به هیچ وجه منطقی و عقلانی نیست.

به دو دلیل:

1- خداوند حق طلاق رو به مرد داده، و دادن حق طلاق به زن دست بردن توی کار خداست و عواقبش پای خود آدمه.

یکی از عواقبش همین مثالی هست که خانم مهربون زدند.

این تفکر درستی نیست که ما فکر کنیم که خداوند چون عملی رو حرام و مکروه نکرده پس حتما انجامش هیچ آسیبی به زندگی آدم نمی زنه.

2- این مثال خانم مهربون مثال درستی برای مقابل به مثل نیست. چون در مثال ایشون خانم می خواد طلاق بگیره و بره با یکی دیگه ازدواج کنه.

ولی در این تاپیک و تاپیک های مشابه آقایان توی سرشون میزنن که "چند همسری" ، یعنی همسر اول + یک . دو . یا سه همسر دیگه.

و اگر بخواید مثال بزنید باید بگید که زن به شوهرش بگه من می خوام "چند شوهری" رو اجرا کنم که اینجا اسلام محکم جلوی چنین عملی می ایسته. happy

5- عدالت به معنای برابری نیست. ممکنه مردی دو زن داشته باشه و یکیشون کمبود محبت داشته باشه و مادیات واسش مهم نباشه

و اون یکی از محبت سیره ولی همیشه طعم فقر رو چشیده و دوست داره یه کم پول توی دست و بالش باشه و خرج کنه.

به نظرم در اینجا عدالت اینه که به همسر اول محبت بیشتری بکنه و به همسر دوم پول بیشتری بده.

6- اینکه خداوند در قرآن فرموده هرگز نمی توانید عدالت رو اجرا کنید منو یاده یه جوک انداخت.

یه آقایی حوصله اش سر رفته بود، میزد پس کله خودش بعد برمیگشت میگفت: عه کی بود ؟

در اینجا هم برخی دوستان خدا رو مثل این آقا تصور کردن.

خودش جواز چند همسری میده و می خواد که عدالت رو برقرار کنید، بعد خودش میگه نمی تونید عدالت رو برقرار کنید.

به نظرم منظور خداوند این هست که اگر شما دو همسر داشته باشید

مطمئنا به یکی تمایل بیشتری داری و بیشتر دوستش داری.

و هرگز نمی تونی اون میزان محبت رو نسبت به اون یکی داشته باشی
[SPOILER]
الان عتیقه هایی هستن که دارن به این فکر میکنن که

اون مرد چون مثلا همسر اول را بیشتر از دومی دوست دارد پس حتما از دومی متنفر است و هرروز او را زیر مشت و لگد سیاه و کبود میکند.

[/SPOILER]

پس تمرکزت رو روی این نزار که حتما هردوتا رو به یه اندازه دوست داشته باشی.

بلکه تمرکزت رو روی این بزار که وظایف ظاهری رو درست انجام بدی.

یعنی اگر به اندازه ی اولی دوستش نداری ولی به یک اندازه بهش محبت کن ( بر فرض که هردو به اندازه ی مشخصی نیاز به محبت داشته باشند. )

یعنی اگر هر دو رفتن دوتا پیراهن واست خریدن.

درسته که پیراهن زن اول هرچی باشه بیشتر بهت می چسبه. ولی از هردو به یک اندازه تشکر و قدردانی کن.

[SPOILER]
بخدا عقل هم چیز خوبیه happy
[/SPOILER][/]

نقل قول:
2- برخی دوستان فکر میکنند اگر به دروغ حلالی رو حرام جلوه بدن و این جلوه دادن باعث بشه کسی بترسه و از راه کج برگرده، اینها ثواب کردن
.
ببخشید کدامیک از بچه ها حلال خدا را حرام کردند؟

4-

نقل قول:
اگر زنی از مرد دیگری خوشش بیاد و حق طلاق رو هم داشته باشه و بخواد طلاق بگیره و بره با اون مرد ازدواج کنه، به هیچ وجه منطقی و عقلانی نیست.

به دو دلیل:

1- خداوند حق طلاق رو به مرد داده، و دادن حق طلاق به زن دست بردن توی کار خداست و عواقبش پای خود آدمه.


دین اسلام چنین حقی را برای زن قائل شده که اگر خواست حق طلاق بگیرد پس وقتی خود دین این اجازه را داده دیگر دست بردن در کار خدا حساب نمیشود. ( هرچند خودم با این موافقم که حق طلاق با مرد باشه چون کرامت زن در اینصورت بیشتر حفظ میشه)
نقل قول:
این تفکر درستی نیست که ما فکر کنیم که خداوند چون عملی رو حرام و مکروه نکرده پس حتما انجامش هیچ آسیبی به زندگی آدم نمی زنه.

بله من هم دقیقاً همین را خواستم بفهمانم که اگر عملی ( مثل ازدواج دوم)حرام و مکروه نیست پس دلیل نمیشه به زندگی آسیب نزنه.
نقل قول:
این مثال خانم مهربون مثال درستی برای مقابل به مثل نیست. چون در مثال ایشون خانم می خواد طلاق بگیره و بره با یکی دیگه ازدواج کنه.

ولی در این تاپیک و تاپیک های مشابه آقایان توی سرشون میزنن که "چند همسری" ، یعنی همسر اول + یک . دو . یا سه همسر دیگه.

و اگر بخواید مثال بزنید باید بگید که زن به شوهرش بگه من می خوام "چند شوهری" رو اجرا کنم که اینجا اسلام محکم جلوی چنین عملی می ایسته.


من موافق طلاق و ازدواج مجدد خانم مورد مثال نیستم. مقصود من از این مثال مقایسه دو امر حلال با یکدیگر بود. اتفاقا" مثال چند شوهری کاملا نابجاست چون از اساس حرام است و من نمی خواستم یک کار حرام را با یک کار حلال مقایسه کنم . من صراحتاً اعلام میکنم با حکم خدا مخالف نیستم اگر مخالف بودم باید ازدواج های پیامبرعزیزمان و ائمه بزرگوار (ع) برایم سوال میشد اما برایم سوال نیست چون عمل آنها عین حق است. ازواج دوم هم شرایط خاصی دارد نه اینکه آقایون هر وقت صلاح دیدند سریع دست به کار بشن و برای راحتی وجدانشون بگن خوب خدا حلال کرده دیگه!
ضمناً من به هیچ عنوان آرزوی تحقق چندشوهری را ندارم که شما میفرمایید اسلام محکم جلوی اون ایستاده و بعد هم شکلک خنده میزارید!

علــی;969246 نوشت:
سلام
اجمالا نوشته دوستان در این تاپیک را مطالعه کردم
راجع به یک نکته که ظاهرا با قانع شدن طرف مقابل به اتمام رسید مطلبی که در ذهنم هست را بگویم.

سوال این بود که اگر مردی همسر دوم گرفت و این کار او موجب اذیت همسر اول شد آیا این ازدواج دوم مرد به جهت حرمت ایذاء مومن (همسر اول) حرام است یا خیر؟

جواب اول این است که اولا ایذاء حرام است نه صرف اذیت شدن و ثانیا در ترتب حرمت بر ایذاء دو شرط وجود دارد یکی استناد و دیگری قصد مگر در اعمالی که قهرا موجب ایذاء می شود.

اگر بخواهم همین قصد را بیشتر توضیح دهم باید بگویم ایذاء از عناوین و مفاهیم قصدیه است یعنی تحقق حرمتش در خارج منوط به قصد انجام آن کار است مثلا اگر کسی به قصد رضایت خدا (نه به قصد ایذاء همسر) اقدام به ازدواج مجدد کند اما همسر اول اذیت شود اینجا شخص مرتکب فعل حرام نشده است.

جواب دوم این است که این حس اذیت شدن (برفرض که بتوان اصلا آن را اذیت شدن نامید که در روایات از آن به حسادت تعبیر شده) بشدت و حدت در روایات ما مذمت شده است لذا معنا ندارد از یک طرف این حس را مذمت کند از طرف دیگر شارع با منع مرد ، به این حس مشروعیت ضمنی بدهد که توجه به این حس کاذب و منع تعدد زوجات مرد به این جهت مانع رسیدن به اهداف و حکمت های تشریع تعدد روجات است.

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَیْسَ الْغَیْرَةُ إِلَّا لِلرِّجَالِ وَ أَمَّا النِّسَاءُ فَإِنَّمَا ذَلِکَ مِنْهُنَّ حَسَدٌ وَ الْغَیْرَةُ لِلرِّجَالِ وَ لِذَلِکَ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَى النِّسَاءِ إِلَّا زَوْجَهَا وَ أَحَلَّ لِلرِّجَالِ أَرْبَعاً وَ إِنَّ اللَّهَ أَکْرَمُ أَنْ یَبْتَلِیَهُنَّ بِالْغَیْرَةِ وَ یُحِلَّ لِلرِّجَالِ مَعَهَا ثَلَاثا ( الکافی ج5 ص505) ترجمه: غیرت ورزی روا نیست مگر برای مردان و اما غیرت زنان در حقیقت حسادت است و چون غیرت تنها مخصوص مردان است به همین دلیل خداوند بر زنان جز شوهرشان را حرام کرده است ولی بر مردان چهار زن را حلال نموده است. و خداوند کریم تر از آن است که از سویی به زن غیرت بدهد و از سوی دیگر برای مرد سه زن دیگر را علاوه بر آن زن حلال کند!

سلام
شما در ازدواج دوم پای دو تا مسئله رو باز کردی
یکی اذیت و یکی حسادت
در مثالهایی که مطرح کردم اصلا قصد ایذا وجود ندارد...
مثلا کسی که جنس به همکارش نمیفروشد ، به خاطر حسادت است نه ایذا.
مثلا زنی که وکالت طلاق دارد و به خاطر حسادت، از شوهرش طلاق میگیرد... این حسادت ورزیدن حرام نیست چون حسادتی حرام است که فعلش از محرمات باشد مثلا دروغ بگوید یا غیبت کند...
در این دو مثال قصد ایذا نیست ولی ادعا کردند موجب اذیت است و حرام...
در این دو مثال فرد از حق خودش استفاده کرده است.
در این دو مثال کار حرامی انجام نگرفته است.
نه از باب اذیت و نه از باب حسادت...
این چیزیه که من قبول داشتم و کارشناس مخالفت کرد.

با این حساب ازدواج دوم از باب اذیت حرام نیست اما نه اینکه شرط حرمت اذیت، قصد بوده باشه...
در اذیت شدن نیز چیزی به نام قهری نداریم چون طرف حساب ما یک موجود مختار دارای عقل است...

دختر مهتاب;969257 نوشت:
داشتن هسردوم بیش تر از ایجاد حسادت موجب سختی برای همسر اول است بخصوص زمانی که همسر اول کودک یا نوجوان دارد اصلا با عدالت سازګار نیست که همسر اول به مراقبت از کودکان مردی مشغول باشد که آن مرد قصد بیتوته در منزل همسر دوم را دارد در چنین شرایطی زن می تواند از کاری که در وظیفه اش نیست سر باز بزند حرامی مرتکب نشده است. چون حضانت فرزند با مادر نیست که ترو خشک کردن بچه ها وظیفه اش باشد. داشتن همسر دوم برای چنین مردی که زن را اجبار به نگهداری فزرندان میکند آیا مصداق حق الناس پیدا نمی کند زمانی که همسر اول راضی به نگهداری فرزندان مشترک بین خود و شوهرش نباشد و زن دوم نیز از پذیرفتن آنها سرباز بزند این چه خانواده ای است جز سختی و مشقت
لطفا از عواطف مادری سخن نگویید که عاطفه برای زنی که احساسش را از دم تیغ گذرانده اید معنی و مفهومی ندارد و این مادر هم مرتکب فعل حرام هم نشده است

با سلام

اگر مرد همسر اول را طلاق دهد ، مشکل حل می شود؟

نگهداری و تامین نیاز های کودکان بر عهده مرد است

مردی که نمی تواند همسر اول و فرزندان خود را تمکین نماید اجازه ازدواج دوم را ندارد چون با رعایت عدالت در تناقض است.

مگر این که همسر دوم به او در مخارج همسر اول و فرزندان کمک کند. (این استثنا را بنده به عینه دیده ام)

البته برای چنین مردی برای رهایی از گناه متعه توصیه شده است.

لطفا با توجه به احساسات خود با احکام خدا بازی نکنید و آن ها را زیر سوال نبرید

در پناه حق

[="Arial"]

Reza-D;968918 نوشت:
مشکل شما در عقیده‌ای که مطرح می‌کنید این است که فکر می‌کنید همین که فردی احساس کرد اذیت شده، پس حتماً اذیتی رخ داده!
نکتهء اصلی همینجاست دوست عزیز. تعیین مصداق آزار و اذیت با خداوند است، نه با احساسات ما!!

[=arial]سلام
مشکل من و بقیه خانمها هم دقیقا همینه
اینکه شما و نود درصد آقایون احساس کنین نیاز به ازدواج دوم دارین معنیش این نیست که حتما نیازی هست
و نکته اصلی اینه که بنده متوجه نمیشم
در مورد مسئله متعه و ازدواج دوم
چرا تعیین مصداق اذیت شدن من با خداست و تعیین مصداق نیاز شما با خودتون ؟؟؟

[="Times New Roman"][="Black"]

رهگذر آسمان;969324 نوشت:

و نکته اصلی اینه که بنده متوجه نمیشم
در مورد مسئله متعه و ازدواج دوم
چرا تعیین مصداق اذیت شدن من با خداست و تعیین مصداق نیاز شما با خودتون ؟؟؟


چون خداوند در این مورد خاص آزادی عمل بیشتری به مرد داده و برعکس زن رو محدود کرده.

زن حق حسادت نداره. حق غیرت ورزی نداره. حق جار و جنجال و مشکل درست کردن نداره. این حق ها رو خدا از زن گرفته

در نقطه مقابل مرد می تونه بره سه زن دیگه بگیره و متعه هم که بی نهایت. این حق ها رو خدا به مرد داده.

وقتی خدا این حق ها رو از زن گرفته. یعنی ناراحتی زن بی مورد هست.

وقتی خدا این حق ها رو به مرد داده دیگه بررسی نیازجنسی مرد به زن ارتباطی نداره. یه چیزیه بین مرد و خدای خودش.

من که قوانین رو نگذاشتم. خدا اینکارو کرده.

البته به هیچ عنوان نمی تونم منکر خوشحالیم از این شرایط بشم.:khandeh!:

[="Arial"]

Im_Masoud.Freeman;969331 نوشت:
من که قوانین رو نگذاشتم. خدا اینکارو کرده.

[=arial]همین خدا گفته نفقه و مهریه حقمه
همین خدا گفته بابت یه فنجون چای که دست همسرم میدم میتونم پول بگیرم
همین خدا گفته وظیفه ام در قبال بچه لحظه تولد تموم میشه و برای شیرش هم میتونم پول مطالبه کنم
ولی چون آدمم
چون عاشق اون مردی هستم که لحظه عقد عهد کردیم پای خوشی و ناخوشی هم بمونیم
نه تنها مهریه شرعی و قانونیم رو نمیگیرم و میبخشم
بلکه از نفقه ام هم میگذرم و با دارو ندار همسرم میسازم که جایی غرورش ترک برنداره
آدمم و میفهمم بخاطر من از خواب سر صبحش میزنه و میره سر کار
پس انقدر مراقب خونمون هستم که وقتی برگشت پر از حس امنیت و آرامش بشه
میفهمم که فقط یه روز تعطیلی و استراحت داره
پس همه سعیم رو میکنم که جاشو واسه بچه ها پر کنم که مخل آرامشش نشن
میفهمم که دلش پر از غصه ها و دردای نگفته اس
که هروقت خونه میاد میزنم به شوخی و دلقک بازی و بگو بخند
تا واسه لحظاتی خستگیاش یادش بره
وگرنه خلوت ما زنها همچین هم گل و بلبل نیست

و ممنونم که در مقابل همه اینها که منتی هم نیست و همه از دل و جونه
به قانون خدا و حس نیازتون حواله ام میکنید ...

Im_Masoud.Freeman;969331 نوشت:
[=Times New Roman]

البته به هیچ عنوان نمی تونم منکر خوشحالیم از این شرایط بشم.:khandeh!:

سلام

برادر من

منم اگه زن بودم با این اظهار خشنودی شما اعصابم می ریخت به هم.... از خدا متنفر می شدم...

جز راست نباید گفت... هر راست نشاید گفت....

رهگذر آسمان;969324 نوشت:

[=arial]سلام
مشکل من و بقیه خانمها هم دقیقا همینه
اینکه شما و نود درصد آقایون احساس کنین نیاز به ازدواج دوم دارین معنیش این نیست که حتما نیازی هست
و نکته اصلی اینه که بنده متوجه نمیشم
در مورد مسئله متعه و ازدواج دوم
چرا تعیین مصداق اذیت شدن من با خداست و تعیین مصداق نیاز شما با خودتون ؟؟؟

سلام

دو پادشاه در یک اقلیم نمی گنجن....

در خانواده یک نفر باید تصمیم گیرنده اصلی باشه

در اکثر خانواده ها این به عهده مرد هست و در برخی خانواده ها به عهده زن...

به این مورد در قرآن اشاره شده

به طور مثال وضعیت آشفته کشور رو ببینید... این به دلیل نبود تصمیم گیرنده واحد هست....

[="Arial"]

شروحیل;969365 نوشت:
سلام

[=arial]سلام
متوجه منظورتون نشدم
مگه من گفتم هرکی واسه خودش تصمیم بگیره؟
بحث سر تعیین مصداقها توسط خدا و مرد بود
حرفی از زن نزدم ...

رهگذر آسمان;969374 نوشت:

[=arial]سلام
متوجه منظورتون نشدم
مگه من گفتم هرکی واسه خودش تصمیم بگیره؟
بحث سر تعیین مصداقها توسط خدا و مرد بود
حرفی از زن نزدم ...

خدا که آدم نیست خودش بیاد بین زن و مرد حکم کنه....

انسان خلیفه خدا روی زمین هست

و در اکثر اوقات مرد بر زن قوام داره که استثنا هم داره

قوانین کلی هم در قرآن ذکر شده تا اگر یکی از دوطرف ظلم کرد از طریق شرع قابل پی گیری باشه

[="Times New Roman"][="Black"]

رهگذر آسمان;969358 نوشت:

همین خدا گفته نفقه و مهریه حقمه
همین خدا گفته بابت یه فنجون چای که دست همسرم میدم میتونم پول بگیرم
همین خدا گفته وظیفه ام در قبال بچه لحظه تولد تموم میشه و برای شیرش هم میتونم پول مطالبه کنم
ولی چون آدمم
چون عاشق اون مردی هستم که لحظه عقد عهد کردیم پای خوشی و ناخوشی هم بمونیم
نه تنها مهریه شرعی و قانونیم رو نمیگیرم و میبخشم
بلکه از نفقه ام هم میگذرم و با دارو ندار همسرم میسازم که جایی غرورش ترک برنداره
آدمم و میفهمم بخاطر من از خواب سر صبحش میزنه و میره سر کار
پس انقدر مراقب خونمون هستم که وقتی برگشت پر از حس امنیت و آرامش بشه
میفهمم که فقط یه روز تعطیلی و استراحت داره
پس همه سعیم رو میکنم که جاشو واسه بچه ها پر کنم که مخل آرامشش نشن
میفهمم که دلش پر از غصه ها و دردای نگفته اس
که هروقت خونه میاد میزنم به شوخی و دلقک بازی و بگو بخند
تا واسه لحظاتی خستگیاش یادش بره
وگرنه خلوت ما زنها همچین هم گل و بلبل نیست


و ممنونم که در مقابل همه اینها که منتی هم نیست و همه از دل و جونه
به قانون خدا و حس نیازتون حواله ام میکنید ...


مثل رونالدینیو سمت راست رو نگاه کردید سمت چپ پاس دادید :khandeh!:

قسمت آبی رنگ رو خدماتی هست که شما به همسرتون دادید.

ولی قسمت قرمز رنگ یقه ی منو گرفتید. :d

تازه از کجا معلوم که همسر بیچاره ی شما مثل من فکر بکنه.

والا منم عقلم کمه که شرایط گرفتن یه زن هم ندارم بعد سر دومی و سومی دارم دعوا میکنم Lol

یه مطلبی رو از دکتر شاهین فرهنگ توی دوره ی ازدواج موفقشون واستون نقل به مضمون میکنم :

قرار بود توی کلاس ما همه متاهل باشن ولی خوب فعلا این مباحثی که مطرح میکنیم عمومی هستن و مشکلی ندارن

ولی وقتی به مباحثی درباره رابطه جنسی و اینها رسیدیم مجرد ها رو بیرون میکنیم و فقط با متاهل ها حرف میزنم.

اونجا به خانم ها میگم که توی خونه چه کارهایی باید بکنید. خانم ها خیییلیی کارها باید بکنید.

ولی متاسفانه توی ایران اکثر خانم ها مخصوصا خانم های مذهبی توی خونه خیلی پوشیده هستن جلوی همسرشون.

جدای از این مطالب من یه چیزهایی می دونم که واقعا قابل بیان نیستن.

و این خیلی بی انصافی در حق مرد هست که انتظار داشته باشی ( منظورم شما نیستی ) با همون شرایطی که بهش رسیدگی میکنی باهات کنار بیاد.

و این رو اصلا نمیشه با نیاز زن مقایسه کرد

و خانم ها نمی تونن بگن "خودت رو کنترل کن. هوس باز. ضعیف سست عنصر. چرا من می تونم خودمو کنترل کنم و تو نمی تونی ؟"

اگر قرار به قیاس باشه نیاز جنسی مرد رو باید با نیاز محبت زن مقایسه کرد.

و من اگر بخوام با همسر آینده ام سر این موضوع بحث کنم بهش میگم باشه من صیغه نمی کنم و زن دوم هم نمیگیرم

ولی از این به بعد

هفته ای سه بار نگاه محبت آمیز بهت میکنم.

سه روز یک بار بهت میگم "عزیزم دوستت دارم"

ماهی یک بار بهت میگم " عشق منی فدات بشم"

باقی روزها و ساعات و لحظه ها خیلی رسمی و جدی باهات برخورد میکنم.

توهم سعی کن با همین محبت های من سیر بشی.

کدوم خانمی حاضره با این شرایط کنار بیاد ؟

Im_Masoud.Freeman;969331 نوشت:
[=Times New Roman]
چون خداوند در این مورد خاص آزادی عمل بیشتری به مرد داده و برعکس زن رو محدود کرده.

زن حق حسادت نداره. حق غیرت ورزی نداره. حق جار و جنجال و مشکل درست کردن نداره. این حق ها رو خدا از زن گرفته

در نقطه مقابل مرد می تونه بره سه زن دیگه بگیره و متعه هم که بی نهایت. این حق ها رو خدا به مرد داده.

وقتی خدا این حق ها رو از زن گرفته. یعنی ناراحتی زن بی مورد هست.

وقتی خدا این حق ها رو به مرد داده دیگه بررسی نیازجنسی مرد به زن ارتباطی نداره. یه چیزیه بین مرد و خدای خودش.

من که قوانین رو نگذاشتم. خدا اینکارو کرده.

البته به هیچ عنوان نمی تونم منکر خوشحالیم از این شرایط بشم.:khandeh!:

باسلام
به گونه ای دیگر هم میشود به این موضوع نگاه کرد

چون خداوند در این مورد خاص آزادی عمل بیشتری به مرد داده و برعکس زن رو محدود کرده.
آزادی عمل = مسئولیت بیشتر پاسخگویی بیشتر
محدود شدن = مسئولیت دیگر پاسخگویی دیگر

زن حق حسادت نداره. حق غیرت ورزی نداره. حق جار و جنجال و مشکل درست کردن نداره. این حق ها رو خدا از زن گرفته

چون قرار است پاسخ این حق حقوق رو خود خدا بستاند و به زن بدهد پس جار وجنجال ندارد

در نقطه مقابل مرد می تونه بره سه زن دیگه بگیره و متعه هم که بی نهایت. این حق ها رو خدا به مرد داده.

مرد برای تک تک زنان خود احساس مسئولیت داشته باشد بی نهایت چون این قابلیت در مرد بوده که این حق به مرد داده شده

وقتی خدا این حق ها رو از زن گرفته. یعنی ناراحتی زن بی مورد هست.
وقتی خدا این حق رو از زن گرفته یعنی زن نمی توانسته بی نهایت زیر بار این چندین مسئولیت بره با روحیه زن سازگار نیست

وقتی خدا این حق ها رو به مرد داده دیگه بررسی نیازجنسی مرد به زن ارتباطی نداره. یه چیزیه بین مرد و خدای خودش.
بله این موضوع هیچ ربطی به زن نداره بلکه مرد میداند و خدای خود که این حق رو بهش داده از اونجایی که در عدالت خدا هیچ شکی نیست پس خیال خانم ها هم راحته شما هم خوش بگذره

من که قوانین رو نگذاشتم. خدا اینکارو کرده.

:ok:

[=Times New Roman]البته به هیچ عنوان نمی تونم منکر خوشحالیم از این شرایط بشم.:khandeh!:
مستدام

Im_Masoud.Freeman;969398 نوشت:
و من اگر بخوام با همسر آینده ام سر این موضوع بحث کنم بهش میگم باشه من صیغه نمی کنم و زن دوم هم نمیگیرم

ولی از این به بعد

هفته ای سه بار نگاه محبت آمیز بهت میکنم.

سه روز یک بار بهت میگم "عزیزم دوستت دارم"

ماهی یک بار بهت میگم " عشق منی فدات بشم"

باقی روزها و ساعات و لحظه ها خیلی رسمی و جدی باهات برخورد میکنم.

توهم سعی کن با همین محبت های من سیر بشی.

کدوم خانمی حاضره با این شرایط کنار بیاد ؟

من به عنوان یک زن متاهل به نمایندگی بسیاری از زنان متاهل دیگر حداقل از دور و اطرافم اعلام می کنم که 90 درصد خانمهای که میشناسم از نصف نصف این محبت هم چیزی نمی بینن ولی همیشه ترس از آمدن هوو را دارن کسی که ممکن است از این محبت به جای او برخوردار بشه Sad و سر سفره ای بنشیند که او زحمت آن را کشیده و سال های سال جوانیش را به پای آن ریخته است
البته شنیده بودم که مردهایی که دنبال صیغه و همسر دوم هستند به شدت زبان باز هستند الان باورم شد
لعنه الله علی القوم الظالمین

آقایی که در آینده چند همسری رو حق خودت میدونی

روزی که زحمت میکشی ومیری خواستگاری لطف کن وبه

اون دختر خانم این حقت رو یاد آوری کن .که بعدها

واستون مشکلی پیش نیاد .فقط یه نکته :خانمهایی که

نمیدونستن چند همسری حق مردشونه .وبعدا با همچین

مشکلی روبرو بشن چهار ستون روح وجسمشون به لرزه

در میاد .مخصوصا در این دوره وزمونه .والسلام .

Im_Masoud.Freeman;969398 نوشت:

[=Times New Roman]--

با سلام

برادر من تو هنوز اولی رو نگرفتی

اولی رو بگیر فکر دومی و سومی از سرت می پره ...

آواز دهل شنیدن از دور خوش است...

منم مجرد بودم خیلی از این فکرو خیالات داشتم ، اولی رو که گرفتم دیگه....

دختر مهتاب;969521 نوشت:
من به عنوان یک زن متاهل به نمایندگی بسیاری از زنان متاهل دیگر حداقل از دور و اطرافم اعلام می کنم که 90 درصد خانمهای که میشناسم از نصف نصف این محبت هم چیزی نمی بینن ولی همیشه ترس از آمدن هوو را دارن کسی که ممکن است از این محبت به جای او برخوردار بشه Sad و سر سفره ای بنشیند که او زحمت آن را کشیده و سال های سال جوانیش را به پای آن ریخته است
البته شنیده بودم که مردهایی که دنبال صیغه و همسر دوم هستند به شدت زبان باز هستند الان باورم شد
لعنه الله علی القوم الظالمین

با سلام

خواهر من

حتی اگه یک درصد از مردها هم نیاز به تعدد زوجین و متعه داشته باشن باز هم حقشون هست...

همه رو که به یک چوب نمیزنن...

بنده مردی رو می شناسم که همسرش هر ماه چند روز می ره خونه مادرش شهر دیگه... یعنی تقریبا یک چهارم سال زنش خونه نیست...

تکلیف این مرد چیه؟

شما راضی هستی به گناه بی افته؟

خدا باید حکم به گناه کردن این مرد می داد؟

همای رحمت;969542 نوشت:
....

سلام و عرض ادب و احترام فراوان

خواهر گرامی

در مثال جای مناقشه نیست

مثال برای درک بهتر موضوع است نه برای مقایسه

خداوند درقرآن ابایی ندارد به پشه یا کمتر از آن مثال بزند

این به معنای بی احترامی به خواهران و مادران و همسران و دختران بزرگوار مومن نیست

اگر باعث رنجش خاطر شما شده ایم عذر خواهی می کنیم...

در پناه حق

شروحیل;969557 نوشت:
سلام و عرض ادب و احترام فراوان

خواهر گرامی

در مثال جای مناقشه نیست

مثال برای درک بهتر موضوع است نه برای مقایسه

خداوند درقرآن ابایی ندارد به پشه یا کمتر از آن مثال بزند

این به معنای بی احترامی به خواهران و مادران و همسران و دختران بزرگوار مومن نیست

اگر باعث رنجش خاطر شما شده ایم عذر خواهی می کنیم...

در پناه حق

با سلام وعرض ادب

کلیک صلواتم خرابه متاسفانه ِ.

پاسختون کاملا منطقی بود .

متشکرم .

رهگذر آسمان;969324 نوشت:
چرا تعیین مصداق اذیت شدن من با خداست و تعیین مصداق نیاز شما با خودتون ؟؟؟
سلام
خیر بزرگوار، تعیین مصداق هر دو با خداوند است
شما یک نقل قول از من بیاورید که گفته باشم تعیین مصداق نیازِ مرد،
"بطور مطلق" با خود مرد است

ضمن اینکه توجه داشته باشید باید مقایسه شما تناسب داشته باشد
مثلاً شما ا
گر بشنوید مردی به زنش بگوید برو کار کن و پول در بیاور و زن ناراحت شده، ناراحتی زن را جایز می‌دانید و به او حق می‌دهید
اما از آن طرف ا
گر بشنوید زنی به شوهرش بگوید شوهرم برو کار کن و پول دربیاور، بعد شوهر ناراحت شده، مطمئناً خواهید گفت ناراحتی مرد در اینجا موضوعیت ندارد

آیا شما در بیان مصادیق تبعیض قائل شده‌اید؟
خیر؛ بلکه مصداق ناراحتی هرکدام را طبق با حقوق و وظایفش درنظر گرفته‌اید

رهگذر آسمان;969358 نوشت:
همین خدا گفته نفقه و مهریه حقمه
همین خدا گفته بابت یه فنجون چای که دست همسرم میدم میتونم پول بگیرم
همین خدا گفته وظیفه ام در قبال بچه لحظه تولد تموم میشه و برای شیرش هم میتونم پول مطالبه کنم
بله دقیقاً
اینها هم مطالبی است که باید آقایان بدانند و بفهمند اگر زنی اینها را نمی‌خواهد بخاطر ارزشمندی شخصیت خودش است، نه اینکه وظیفه‌اش باشد

رهگذر آسمان;969358 نوشت:
چون عاشق اون مردی هستم که.....
خواهر خوبم، خواهر فهمیده و عاقل من که همیشه برایتان احترام قائل بوده‌ام
شما که مطلب مرا خوانده‌اید و زیر آن صلوات هم زده‌اید پس چرا دوباره برمیگردید سر خانهء اول؟!
لطفاً یک بار دیگر مطالعه بفرمائید. پست شماره 66

Reza-D;970364 نوشت:
لطفاً یک بار دیگر مطالعه بفرمائید. پست شماره 66

[=arial]سلام
وقتتون بخیر
دوباره و سه باره این پست رو خوندم
و هنوز هم نمیدونم از جناب رضای اسک دین باید کدوم پست رو قبول کنم
میدونید چرا زیر پستتون صلوات زدم و به قول شما دوباره برگشتم سر خونه اول؟؟؟

چون شناخت من از شما در این مدت ثابت کرده
به شدت پایبند به اخلاق هستین و تو همه پستاتون ازش دفاع کردین
حتی تو همین پست شماره 66
دغدغه ذهنی شما میگه تو احکام کنیز و برده داری و اطاعت بی چون و چرا از والدین و خیلی از احکام اسلام
جای اخلاق دقیقا کجاست؟؟؟
شما تاپیک میزنین در دفاع و اثبات برتری اخلاق بر خیلی از احکام
ولی به مسئله متعه و چند همسری که میرسین غیر نیازتون همه چی تعطیله
منظورم این نیست چون با برده داری مخالفین باید با متعه هم مخالف باشین
ابدا چنین منظوری ندارم و طبیعیه که هر فردی در هر مسئله ای باور و اعتقاد قلبیشو بیان کنه
ولی یه سوال:
همه متوجه شدن مدافع پروپاقرص متعه در این انجمن جناب علی هستن
شما تا حالا دیدین من بحثی با ایشون بکنم؟
حتی در حد یه نقل قول؟
نه
چون موضعشون کاملا مشخصه
متعه جزو باورهای قلبی و یقینی ایشونه و کوچکترین ایرادی بهش وارد نمیدونن
پس جایی برای بحث باقی نمیمونه

و اتفاقا اگر دقت کنین من همیشه از صفحاتی وارد بحث متعه شدم که شما ازش دفاع کردید
چون برام سواله کسی که نگران اذیت شدن یه کنیز کافر حربی از ازدواج اجباریه
چرا سعی میکنه تظاهر کنه ناراحتی و دلخوری خواهران هم دین و آیین خودش واسش مهم نیست

و چون این تظاهر با شخصیتی که از شما سراغ دارم تو ذهنم جمع نمیشه
سوال میکنم و برمیگردم سر خونه اول تا بفهمم
دلیل شما و البته اکثر آقایونی که انقدر مدافع متعه هستن و هیچوقتم انجامش نمیدن دقیقا چیه؟؟؟

آقایان خانمها سلام.
این چندمین تاپیکی هست در این مورد که من دارم میبینم. همه بحثها هم مشابه هم هستند. بجای این همه موازی کاری ، و پست گذاشتن افرادی که هرگز چنین مسئله ایی رو تجربه نکردن بهتره چند تا کاربر متاهل از خانمها و آقایون که این موضوع رو تجربه کردن بیان و چیز جدیدی بگن.

من نمیدونم واقعا هدف این تاپیکها چیه؟ بیشتر به نظرم میرسه که کاربران فعال هین تاپیکها یا مجردهایی هستند که نیازشون زیاد هست و از طرفی میترسن برای این کار اقدام کنن و یا متاهل هایی که به نیازهاشون به درستی پاسخ داده نمیشه و البته اونها هم میترسن چنین اقدامی بکنن و گاها هم متاهل هایی که مشکلی در زندگی ندارن و بشکل مخالف وارد بحثها میشن. بجای این همه نظریه پردازی هایی که در شرایط واقعی اکثرا کنار گذاشته میشن باید برید از کسی نظر بخواید که دقیقا این شرایط رو تجربه کرده و اثرات مثبت و منفی اون رو دیده.

مثل اینکه بگی چقدر خوبه آدم بره سوریه شهید بشه و ... و داعیه دار ثواب و فلانش بشی ، بعد که رفتی تو میدون و شرایط جنگی و گلوله خوردی یا دستت کنده شد افتاد جلوی پات یا مغز هم رزمت پاشیده شد توی صورتت یا ... و این شرایط رو تجربه کردی اونوقت معلوم میشه چند مرده حلاجی.

[="Tahoma"]

رهگذر آسمان;970537 نوشت:

چون موضعشون کاملا مشخصه
متعه جزو باورهای قلبی و یقینی ایشونه و کوچکترین ایرادی بهش وارد نمیدونن
پس جایی برای بحث باقی نمیمونه

سلام
مگر ایراد و شک و تردیدی هم در ضروری مذهبی که قرآن و اخبار متواتر بر آن دلالت دارند باید وجود داشته باشد ؟!

به تعبیر مرحوم شیح طوسی
والعلم حاصل لكل من سمع الاخبار ان من دين أئمتنا عليهم السلام إباحة المتعة.
كساني كه روايات شيعه را شنيده اند، برايشان علم حاصل مي شود كه اباحه ازدواج موقت در تعاليم قطعی ائمه ما می باشد
تهذيب الأحكام، ج 7، ص252

و مرحوم شیخ حر عاملی می فرمایند:
إباحة المتعة من ضروريات مذهب الإمامية
حلال بودن متعه از ضروريات مذهب شيعه است
وسائل الشيعة، ج 21، ص 12

رهگذر آسمان;970537 نوشت:
چون برام سواله کسی که نگران اذیت شدن یه کنیز کافر حربی از ازدواج اجباریه
چرا سعی میکنه تظاهر کنه ناراحتی و دلخوری خواهران هم دین و آیین خودش واسش مهم نیست

این دو مساله هیچ ارتباط منطقی با هم ندارد
در مساله کنیز، اگر زن کافر حربی شوهر داشت و مثلا در جنگ با مسلمین اسیر شد این اسارت ظاهرا در حکم طلاق از شوهر سابق بوده و پس از گذرانده شدن عده در صورتی که با شرایطی کنیز شود مالک می تواند با او ارتباط جنسی برقرار کند هر چند خودش مایل نباشد که اینجا ممکن است در ارتباط با فلسفه این کار سوال در ذهن ایجاد شود.
اما در مساله متعه و تعدد زوجات دو نفر انسان عاقل و بالغ با رضایت خود در راستای احکام الهی که رضایت او را هم دربر می گیرد، قصد ازدواچ دارند که اینجا نفر سومی از عشق و حال (!) دو نفر دیگر ناراحت می شود که روایات هم می فرمایند این ناراحتی ناشی از حسادت است.
در واقع مورد اولی ارتباط دو نفر بدون رضایت یک طرف ماجرا است
و مورد دوم ارتباط دو نفر با رضایت هر دو شخص
حالا چرا باید برای کسی که در ارتباط با مورد اول سوالی در ذهنش ایجاد شده در ارتباط با مورد دوم که یک دخالت نامربوط و ناراحتی بیجا و غیر معقول به حساب می آید هم برایش سوال ایجاد شود ؟!

[="Arial"]

علــی;970551 نوشت:
این دو مساله هیچ ارتباط منطقی با هم ندارد

[=arial]سلام
همچنان بحثی باهاتون ندارم
و پاسخم فقط در مورد نوشته های خودمه
جناب علی نمیدونم شما به حکم مسلمان زادگی اسلام رو پذیرفتین
یا برای رسیدن به حقانیت این دین سالها صرف بحث و تحقیق کردین
ولی بنده تو یه مقطع زمانی نه تنها اسلام موروثی که حتی خود اسلام رو قبول نداشتم
و طی یک سری اتفاقات به طرف اسلام برگشتم و با تحقیق در مورد خدا و ادیان و احکام مسلمان شدم
ولی همچنان فلسفه بعضی از احکام اسلام برام روشن نیست
و کسی هم جواب منطقی و قاطعی به سوالهام نداده فعلا
و تا جایی که بنده خبر دارم دغدغه های ذهنی من و جناب رضا خیلی شبیه همه
همونطور که گفتم مثالا مسئله کنیز هنوز برای هیچ کدوم حل نشده
ولی گویا متعه برای ایشون حل شده است
شاید با سوالات من و توضیحات ایشون برای منم روشن شد.

پ ن :
ممنون میشم نقل قول نکنید
نه سوالات من برای شما قابل قبوله
نه توضیحات شما در راستای سوالات من
البته خب طبیعیه کوچکترین شناختی از هم نداریم
و بحثمون فقط اتلاف وقته
ولی جناب رضا با شخصیت من آشنایی بیشتری دارن
و میدونن منظورم نه مخالفت با متعه اس نه حکم خدا نه خود خدا
و نه ناراحتی بی مورد دارم از این حکم
فقط یه دغدغه ذهنیه که باید به جواب منطقیش برسم
و با تشرایی مثل اینکه چرا مخالف حکم خدایی و ... ساکت نمیشه.

با سلام وعرض ادب

جناب کاربر علی .شما وخیلی های دیگه میگین زنها از

حسادتشونه که مخالفت میکنن .

در صورتیکه معمولا خانمها اصلا راجع به "چند همسری شوهراشون "

حتی یه لحظه هم فکر نمیکنن چه برسه به اینکه حق

شوهرشون بدونن .اگه اینطوره چرا هیچ دختری روی

یه مرد متاهل حساب باز نمیکنه حتی اگه عاشق اون مرد

شده باشه .تا ببینه متاهله دیگه کاد میکنه .خب این

یعنی چی؟!حسادت؟!نه والا

همای رحمت;970570 نوشت:
با سلام وعرض ادب

جناب کاربر علی .شما وخیلی های دیگه میگین زنها از

حسادتشونه که مخالفت میکنن .

در صورتیکه معمولا خانمها اصلا راجع به "چند همسری شوهراشون "

حتی یه لحظه هم فکر نمیکنن چه برسه به اینکه حق

شوهرشون بدونن .اگه اینطوره چرا هیچ دختری روی

یه مرد متاهل حساب باز نمیکنه حتی اگه عاشق اون مرد

شده باشه .تا ببینه متاهله دیگه کاد میکنه .خب این

یعنی چی؟!حسادت؟!نه والا

سلام
لطفا بیشتر توضیح بدین
فکر میکنم اینا حسادتن دیگه!
بعضی خانما چون حسودی میکنن خودشون قربانی میکنن... یعنی حاضر نمیشن به یه مرد متاهل نزدیک بشن چون حسودن و نمیخوان اون مرد از یه زن دیگه بهره مند بشه... در صورتی که زن دوم یه نعمته که نباید خودشون قربانی حسادت کنن...آخه حسود گاهی اوقات به خودش صدمه میزنه تا دیگران از یه نعمت بی بهره بشن
بعضی خانما خودشون رو قربانی نمیکنن بلکه میخوان زن اول رو کنار بزنن... مثلا دختره با مرد متاهل دوست میشه و کم کم تلاش میکنه تا زن اول رو از دایره محبت مرد خارج کنه ..... البته گاهی اوقاتم بالعکس میشه و زن اول پیروز میدان میشه..
به هر حال حسود از راههای مختلفی حسادتش رو نشون میده...
انشا الله متوجه عرض شدید

همای رحمت;970570 نوشت:
با سلام وعرض ادب

جناب کاربر علی .شما وخیلی های دیگه میگین زنها از

حسادتشونه که مخالفت میکنن .

در صورتیکه معمولا خانمها اصلا راجع به "چند همسری شوهراشون "

حتی یه لحظه هم فکر نمیکنن چه برسه به اینکه حق

شوهرشون بدونن .اگه اینطوره چرا هیچ دختری روی

یه مرد متاهل حساب باز نمیکنه حتی اگه عاشق اون مرد

شده باشه .تا ببینه متاهله دیگه کاد میکنه .خب این

یعنی چی؟!حسادت؟!نه والا

سلام
لطفا بیشتر توضیح بدین
فکر میکنم اینا حسادتن دیگه!
بعضی خانما چون حسودی میکنن خودشون قربانی میکنن... یعنی حاضر نمیشن به یه مرد متاهل نزدیک بشن چون حسودن و نمیخوان اون مرد از یه زن دیگه بهره مند بشه... در صورتی که زن دوم یه نعمته که نباید خودشون قربانی حسادت کنن...آخه حسود گاهی اوقات به خودش صدمه میزنه تا دیگران از یه نعمت بی بهره بشن
بعضی خانما خودشون رو قربانی نمیکنن بلکه میخوان زن اول رو کنار بزنن... مثلا دختره با مرد متاهل دوست میشه و کم کم تلاش میکنه تا زن اول رو از دایره محبت مرد خارج کنه ..... البته گاهی اوقاتم بالعکس میشه و زن اول پیروز میدان میشه..
به هر حال حسود از راههای مختلفی حسادتش رو نشون میده...
انشا الله متوجه عرض شدید

خباء;970604 نوشت:
سلام
لطفا بیشتر توضیح بدین
فکر میکنم اینا حسادتن دیگه!
بعضی خانما چون حسودی میکنن خودشون قربانی میکنن... یعنی حاضر نمیشن به یه مرد متاهل نزدیک بشن چون حسودن و نمیخوان اون مرد از یه زن دیگه بهره مند بشه... در صورتی که زن دوم یه نعمته که نباید خودشون قربانی حسادت کنن...آخه حسود گاهی اوقات به خودش صدمه میزنه تا دیگران از یه نعمت بی بهره بشن
بعضی خانما خودشون رو قربانی نمیکنن بلکه میخوان زن اول رو کنار بزنن... مثلا دختره با مرد متاهل دوست میشه و کم کم تلاش میکنه تا زن اول رو از دایره محبت مرد خارج کنه ..... البته گاهی اوقاتم بالعکس میشه و زن اول پیروز میدان میشه..
به هر حال حسود از راههای مختلفی حسادتش رو نشون میده...
انشا الله متوجه عرض شدید

با سلام وعرض ادب

خیر بزرگوار دختر ها خودشون یکه خواهن و به همین
دلیل این انتظار رو هم ا ز طرف مقابلشون دارن .

اون دختر هایی هم که عاشق مردای متاهل شدن

یا سنشون خیلی بالا رفته و از یه کسای شنیدن که میشه

همچین ازدواجی داشت یا اون مرد خودش رو مجرد جا زده

و دختر رو عاشق خودش کرده .دختر ه با این فکر وخیال منتظره میمونه تا تکلیفش با همسر اولش مشخص بشه

بعد ایشون جاش روبگیره و.....

موضوع قفل شده است