جمع بندی جواز تعدد زوجات در اسلام و گزاره های متناقض
تبهای اولیه
سلام بر شما.
قبل از اینکه سؤالهای اصلی خودم رو مطرح کنم از کارشناس محترم می خواستم ابتدا فلسفه تعدد زوجات را بگویند، و بعد به این برسیم:
اول اینکه با توجه به اینکه خداوند ابتدا یک زن را برای یک مرد آفریده است، آیا نمی توان گفت که مدل اصلی خدا تک همسری است؟ و اگر اینطور است آیا اسلام خلاف این مدل دستور نداده است؟
دوم اینکه با توجه رقابت و حسادت بین هووها، به بنیان خانواده صدمه می زند، آیا این دستور اسلام باعث سستی بنیان خانواده نمی شود؟
متشکرم
سلام بر شما.قبل از اینکه سؤالهای اصلی خودم رو مطرح کنم از کارشناس محترم می خواستم ابتدا فلسفه تعدد زوجات را بگویند، و بعد به این برسیم:
باسلام و عرض تسلیت
در مورد سوال از فلسفه تعدد زوجات،
از آنجا که این سوال بارها در این انجمن مورد بحث قرار گرفته است، لازم است ابتدا به این تاپیکها مراجعه کنید. اگر پاسخ خود را یافتید که هیچ وگرنه میتوانید در ادامه سوال خود را ناظر به مباحث طرح شده در آنها بیان کنید.
چرا اسلام تعدد زوجات را جایز دانسته؟
حکمت و شرایط داشتن چند همسر چیست؟
اگر چند شوهری خلاف فطرت است؛ پس چرا زنان در بهشت چند شوهر دارند؟
[=microsoft sans serif]اول اینکه با توجه به اینکه خداوند ابتدا یک زن را برای یک مرد آفریده است، آیا نمی توان گفت که مدل اصلی خدا تک همسری است؟ و اگر اینطور است آیا اسلام خلاف این مدل دستور نداده است؟
در این مورد، لازم است بدانیم اینکه مرد یک همسر داشته باشد یا نه، به خودی خود هیچ حکمی ندارد.
این مانند آن میماند که بگوییم انسان به خودی خود در هر وعده یک بشقاب غذا بخورد یا دو بشقاب.
یک لباس داشته باشد یا دو لباس.
یک بار مسافرت برود یا دو بار
یک بچه داشته باشد یا دو بچه.
[SPOILER]
البته الان دوستان و مدافعان حقوق زنان:-o نگویند که چرا زن را با غذا و لباس مقایسه کردم.
[/SPOILER]
اینها نحوه براورده کردن نیازهای درونی(جسمی و روحی) هر شخصی است و از انجا که انسانها از نظر روحی و جسمی کاملا با هم متفاوت هستند، راه های ارضای این نیازها نیز متفاوت است.
این نیازها بر اساس استقرایی که اندیشمندان و نفس شناسان انجام داده بودند، یا از شهوت ناشی میشود یا از غضب و یا از قوه عاقله انسان.
و این قوا گرچه در اصل کارکرد در همه انسانها به یک صورت هستند ولی از نظر شدت و ضعف در هر فردی با فرد دیگر، بلکه در هر دوره ای برای یک فرد خاص تفاوت میکند.
[=microsoft sans serif]اینکه برای حضرت ادم یک زن افریده شده است، دلایل مختلفی میتوانست داشته باشد.
شاید از همه مهمتر این باشد که وقتی هنوز خلق نشده است، قاعدتا تمایلی به یک زن یا بیشتر ندارد تا برای ارضای صحیح این نیاز خداوند مثلا دو زن برای این امر خلق کند.
ولی اینکه بخواهیم از این جریان، طبیعی بودن تک همسری و خلاف فطرت بودن چند همسری را به دست بیاوریم، کاملا تفسیر بی دلیل و بدون مستند است.
نکته بعدی اینکه بر اساس قواعد اصولی، وقتی انسان با یک فعل و یک گفته روبرو میشود، اصل بر تقدم گفته بر فعل است.
بدین معنا که اگر سخنی یک مضمونی داشت و ظاهر کاری که انجام شده است مضمونی دیگر را تایید میکرد، مضمون سخن مقدم بر فعل است.
بنابراین
برفرض فعل خداوند چنین مفهومی را به ذهن متبادر کند(چه واقعا انجام دهنده نیز چنین قصدی داشته و چه نداشته است)،
وقتی خداوند به وسیله پیامبرش چند همسری را مجاز اعلام میکند و فعلی را انجام میدهد مضمون مورد تایید سخن بر مضمون متبادراز فعل مقدم میشود.
[=microsoft sans serif]دوم اینکه با توجه رقابت و حسادت بین هووها، به بنیان خانواده صدمه می زند، آیا این دستور اسلام باعث سستی بنیان خانواده نمی شود؟
در این مورد لازم است دقت شود که
اولا: لازم است بررسی شود که حسادت بین زنهای یک شخص، تا چه اندازه است. ایا حسادت بین آنها به کیان خانواده اسیب میرساند یا نه.
ثانیا: بعد از تعیین میزان مخرب بودن این حسادت، لازم است مصلحتی که این حکم برای بقای نوع خانواده ها نه تنها یک خانواده خاص، تعیین شود.
مصلحت و فایده ای که:
فاسد نشدن در نتیجه ارضا نشدن نیازهای جنسی، روحی، مالی و عاطفی زنی که به عنوان همسر اول فرصت ازدواج نیافته است
عدم فساد اخلاقی مردی که در ازدواج اولش این نیازهایش برآورده نشده است.
طلاق نگرفتن از همسر اول که جدا شدنش معضلات فردی و اجتماعی فراوانی را به همراه دارد.
بعد از مقایسه ضرر فردی و منفعت فردی و اجتماعی این دو(ممنوعیت ازدواج مجدد و جواز ان) میتوان در مورد این سخن گفت که این حکم شرعی آیا باعث سست شدن بنیان خانواده میشود یا نمیشود.
با توجه رقابت و حسادت بین هووها، این حکم به بنیان خانواده صدمه می زند
سلام
ماها خیلی از قواعد اسلام را تغییر داده ایم
مهریه حق زن است و باید هنگام ازدواج به او داده شود (مگر اینکه خودش نخواهد)، اما ما آمدهایم آن را به عنوان پشتوانه مطرح کردهایم!!
شیربها اصلاً در قوانین اسلامی وجود ندارد اما آن را اضافه کردهایم. و موارد بسیاری که جای بحث آنها نیست موضوع چندهمسری هم همین است
همانطور که استاد صدیق گفتند، اگر مردی دید با ازدواج مجدد ممکن است در معرض این حسادت قرار بگیرد و زندگی مشترک به خطر بیفتد
بهتر است که از این کار صرف نظر کند (با فرض اینکه ضرر بالاتری متوجه زندگی نباشد) اما باید دقت شود که این توصیه به دلیل اشتباه بودن عمل مرد برای ازدواج مجدد نیست. بلکه به دلیل رفتار اشتباه زن است
درست مثل اینکه زنی میبیند با درخواست مهریه از شوهر، زندگیش از هم میپاشد و آیندهی بچههایشان خراب میشود، لذا از گرفتن حق خودش صرف نظر میکند
اینجا نیز اینطور نیست که صرف نظر کردن زن، بخاطر محق بودن مرد باشد، بلکه نشان از فداکاری زن است
بدون شک در حالت اول این مرد بوده که به زنش لطف کرده و در حالت دوم این زن بوده که به شوهرش لطف کرده
همچنین در حالت اول زن مرتکب گناه شده که از حق شوهرش جلوگیری کرده، و در حالت دوم مرد مرتکب گناه شده که حق همسرش را نداده
[="Tahoma"][="Navy"] قبل از اینکه سؤالهای اصلی خودم رو مطرح کنم از کارشناس محترم می خواستم ابتدا فلسفه تعدد زوجات را بگویند، و بعد به این برسیم: اول اینکه با توجه به اینکه خداوند ابتدا یک زن را برای یک مرد آفریده است، آیا نمی توان گفت که مدل اصلی خدا تک همسری است؟ و اگر اینطور است آیا اسلام خلاف این مدل دستور نداده است؟ دوم اینکه با توجه رقابت و حسادت بین هووها، به بنیان خانواده صدمه می زند، آیا این دستور اسلام باعث سستی بنیان خانواده نمی شود؟ متشکرمسلام بر شما.
سلام
اولا همان خدای دانایی که برای آدم ع یک همسر قرار داد همان خدای حکیم برای مومنان چند همسر را مجاز کرد.
ثانیا بسیاری از دستورات فردی و اجتماعی اسلام برپایه تسلیم بودن مومنان است. اگر نخواهند آنرا بپذیرند و مشکل ایجاد کنند در بسیاری دستورات مشکل ایجاد خواهد شد اما اگر گردن بنهند و مخالفت نکنند به نتایج و مصالح ارزشمند آن خواهند رسید. البته چند همسری برای خود مرد هم دارای شرایطی است که باید مراعات کند.
یا علیم[/]
سلام
ماها خیلی از قواعد اسلام را تغییر داده ایم
مهریه حق زن است و باید هنگام ازدواج به او داده شود (مگر اینکه خودش نخواهد)، اما ما آمدهایم آن را به عنوان پشتوانه مطرح کردهایم!!
شیربها اصلاً در قوانین اسلامی وجود ندارد اما آن را اضافه کردهایم. و موارد بسیاری که جای بحث آنها نیست موضوع چندهمسری هم همین است
همانطور که استاد صدیق گفتند، اگر مردی دید با ازدواج مجدد ممکن است در معرض این حسادت قرار بگیرد و زندگی مشترک به خطر بیفتد
بهتر است که از این کار صرف نظر کند (با فرض اینکه ضرر بالاتری متوجه زندگی نباشد) اما باید دقت شود که این توصیه به دلیل اشتباه بودن عمل مرد برای ازدواج مجدد نیست. بلکه به دلیل رفتار اشتباه زن است
درست مثل اینکه زنی میبیند با درخواست مهریه از شوهر، زندگیش از هم میپاشد و آیندهی بچههایشان خراب میشود، لذا از گرفتن حق خودش صرف نظر میکند
اینجا نیز اینطور نیست که صرف نظر کردن زن، بخاطر محق بودن مرد باشد، بلکه نشان از فداکاری زن است
بدون شک در حالت اول این مرد بوده که به زنش لطف کرده و در حالت دوم این زن بوده که به شوهرش لطف کرده
همچنین در حالت اول زن مرتکب گناه شده که از حق شوهرش جلوگیری کرده، و در حالت دوم مرد مرتکب گناه شده که حق همسرش را نداده
سلام
آنچه موجب حرمت ازدواج دوم میشود لزوما سست شدن بنیان خانواده نیست...
همچنین لازم نیست زن حسادت بورزد تا بعد به خانواده آسیب وارد آید...
همینکه ازدواج دوم موجب اذیت شدن همسر اول شود برای حرمتش کافی است...
میدانید اذیت کردن مومن حرام است...
پس اگر ازدواج دوم موجب جریحه دار شدن احساسات زن شود ، حرام است... حتی اگر ادعا کنید این حسادت قلبی است ( البته جریحه دار شدن احساسات با حسادت قلبی فرق دارد ) باز هم حسادت قلبی فعل حرامی نیست و حتی برخی آن را در این حد ذاتی و گناه اخلاقی هم نمیدانند....
پس نتیجتا میتوان پیش بینی کرد اغلب ازدواج های دوم حرام است...
[="Times New Roman"][="Black"]سلام
آنچه موجب حرمت ازدواج دوم میشود لزوما سست شدن بنیان خانواده نیست...
همچنین لازم نیست زن حسادت بورزد تا بعد به خانواده آسیب وارد آید...
همینکه ازدواج دوم موجب اذیت شدن همسر اول شود برای حرمتش کافی است...
میدانید اذیت کردن مومن حرام است...
پس اگر ازدواج دوم موجب جریحه دار شدن احساسات زن شود ، حرام است... حتی اگر ادعا کنید این حسادت قلبی است ( البته جریحه دار شدن احساسات با حسادت قلبی فرق دارد ) باز هم حسادت قلبی فعل حرامی نیست و حتی برخی آن را در این حد ذاتی و گناه اخلاقی هم نمیدانند....
پس نتیجتا میتوان پیش بینی کرد اغلب ازدواج های دوم حرام است...
سلام
آنچه موجب حرمت "حسادت زن" می شود لزوما به فساد و انحراف کشیده شدن مرد نیست.
همچنین لازم نیست مرد به فساد و انحراف کشیده شود تا "حسادت زن" حرام شود.
همین که "حسادت زن" موجب اذیت شدن همسرش می شود برای حرمت "حسادت زن" کافی است.
می دانید اذیت کردن مومن حرام است.
پس اگر "حسادت زن" موجب جریحه دار شدن احساسات و به انحراف و فساد کشیده شدن مرد شود، حرام است.
ضمن اینکه دیگر نمی توانید ادعا کنید این حسادت قلبی است. زیرا در عمل نشان داده می شود و باعث جریحه دار شدن احساسات مرد می شود.
پس نتیجتا می توان پیش بینی کرد که "حسادت زن" اگر مانع ازدواج های دوم و سوم و در نهایت باعث به فساد کشیده شدن و جریحه دار شدن احساسات مرد بشود حرام است.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته happy[/]
با سلام
شرط ازدواج دوم به بعد رعایت عدالت است
اگر همسر اول تمام وقت در کنار مرد باشد و تمام نیازهای مرد را برآورده نماید مرد دلیلی برای ازدواج دوم ندارد جز تنوع طلبی! واین خلاف عدالت است...
مگر این که زن زمانی را به خاطر مسائلی دور از مرد باشد یا قادر به برآورده کردن تمام نیازهای مرد نباشد
در این صورت مرد می تواند به اندازه ی خلاء همسر اول همسر دیگری اختیار کند و به همین ترتیب تا همسر چهارم با رعایت عدالت
یعنی به اندازه ای به همسران بعد از همسر اول زمان و اموال اختصاص دهد که نیاز های او را برآورده می کنند نه کمتر و نه بیشتر
با دقت در این حکم در می یابیم که چنین امری بسیار مشکل است و از عهده افراد محدودی بر می آید نه برای همه
به همین دلیل در قرآن رعایت عدالت شرط ازدواج دوم به بعد قید شده است
این مورد زمانی که مرد قادر به تامین نیازهای همسرش نیز نباشد صادق است
منتها بدین صورت که زن می تواند طلاق گرفته و با مرد دیگری که قادر به تامین نیازهای اوست ازدواج نماید
دلیل این مورد از منظر حقیر این است که مرد قدرت درک و ایجاد عدالت بین همسران را دارد(در مورد فرزندان این درک ضعیف است)
و زن قدرت درک و ایجاد عدالت بین فرزندان را دارد(در مورد همسران این درک ضعیف است)
اگر ازدواج دوم موجب جریحه دار شدن احساسات زن شود ، حرام است...
با این حساب میتوان تمام حقوق زوجین در ازدواج را (یا حتی سایر احکام را) حرام کرد!
مثلاً: اگر درخواست مهریه باعث جریحهدار شدن مرد بشود، حرام است
اگر درخواست نفقه باعث جریحهدار شدن مرد بشود، حرام است
اگر اجازه ندادن مرد به زن برای خروج از منزل باعث جریحهدار شدن زن بشود، حرام است
و............
اگر همسر اول تمام وقت در کنار مرد باشد و تمام نیازهای مرد را برآورده نماید مرد دلیلی برای ازدواج دوم ندارد جز تنوع طلبی! واین خلاف عدالت است...
متوجه رابطهء بین تنوع طلبی و عدالت نشدم
تنوع طلبی بر فرض مذموم بودن یک عمل مجزا است. چه ارتباطی به بیعدالتی دارد برادر؟!
مثل این است که بگوئیم پرخوری برخلاف راستگویی است! دوم اینکه با استفاده از واژهها میتوان خیلی اعمال را جور دیگری نشان داد
شما از واژه تنوعطلبی استفاده میکنید در حالیکه ممکن است موضوع، "سرکوبجنسی" باشد
یعنی زن در حد توانش از هیچ تلاشی فروگذار نکرده، اما طبیعت متفاوت مرد و زن باعث شده که مرد همچنان نیاز جنسی داشته باشد
شرط ازدواج دوم به بعد رعایت عدالت است
.................................
مرد می تواند به اندازه ی خلاء همسر اول همسر دیگری اختیار کند و به همین ترتیب تا همسر چهارم با رعایت عدالت
یعنی به اندازه ای به همسران بعد از همسر اول زمان و اموال اختصاص دهد که نیاز های او را برآورده می کنند نه کمتر و نه بیشتر
اما هیچ مشکل دیگری ندارند و مشکلشان فقط همین است حال مرد میتواند زن دوم بگیرد اما به او بگوید من فقط به اندازه 2 بار رابطه در ماه به تو نیاز دارم و نیازهایت را هم به اندازه همین 2 رابطه تأمین میکنم!
وقتی که برایت میگذارم و پولی که به تو میدهم و محبتی که به تو میکنم یک چهارم تمام اینها به همسر اولم هست!!
چون فقط به اندازه یک چهارم همسر اولم به تو نیاز دارم!!! اگر مرد به زن دوم پیشنهاد زنا بدهد، بیشتر حرمتش را رعایت کرده تا اینکه بخواهد عدالت را اینطوری معنا کند!
سلام
با این حساب میتوان تمام حقوق زوجین در ازدواج را (یا حتی سایر احکام را) حرام کرد!
مثلاً: اگر درخواست مهریه باعث جریحهدار شدن مرد بشود، حرام است
اگر درخواست نفقه باعث جریحهدار شدن مرد بشود، حرام است
اگر اجازه ندادن مرد به زن برای خروج از منزل باعث جریحهدار شدن زن بشود، حرام است
و............سلام
متوجه رابطهء بین تنوع طلبی و عدالت نشدم
تنوع طلبی بر فرض مذموم بودن یک عمل مجزا است. چه ارتباطی به بیعدالتی دارد برادر؟!
مثل این است که بگوئیم پرخوری برخلاف راستگویی است!دوم اینکه با استفاده از واژهها میتوان خیلی اعمال را جور دیگری نشان داد
شما از واژه تنوعطلبی استفاده میکنید در حالیکه ممکن است موضوع، "سرکوبجنسی" باشد
یعنی زن در حد توانش از هیچ تلاشی فروگذار نکرده، اما طبیعت متفاوت مرد و زن باعث شده که مرد همچنان نیاز جنسی داشته باشد
با سلام
وقتی نیازهای شرعی مرد در خانواده تامین شده و باز مرد به دنبال همسر دیگری هست ریشه در تنوع طلبی یا عبارت شرعی زیاده خواهی داره
که این زیاده خواهی موجب دو همسری و تضییع حقوق همسر اول می شه که بهش می گن بی عدالتی
شما نیازی نیست از تعبیر بنده برداشت دلخواه داشته باشید
همان تعبیر شرعی رو داشته باشید کافی هست
سرکوب جنسی زمانی هست که نیازهای مرد رو زن نتونه برآورده کنه نه زمانی که مرد دنبال زیاده خواهی یا همون تنوع طلبی باشه
مثل اینکه مرد ی با یه بشقاب غذا سیر بشه ولی همون موقع یه غذای مورد علاقش رو بیارن سر سفره اون رو هم بخوره
این می شه زیاده خواهی چون فرد سیر بوده و نیازش رفع شده بوده و فقط صرف علاقه بشقاب دوم رو خورده و به نفسش ظلم کرده
اگر زن کم کاری نکنه و باز هم مرد نیازش برطرف نشه مرد می تونه همسر دوم اختیار کنه و به میزان نیازش از زن دیگری بهره ببره همونطور که قبلا توضیح دادم البته با رعایت شرط عدالت برای هر دو همسر و یا بیشتر
فرض کنیم مشکل مردی فقط این است که به 8 بار رابطه در ماه نیاز دارد اما زن اول فقط قادر به 6 بار رابطه در ماه است
اما هیچ مشکل دیگری ندارند و مشکلشان فقط همین است حال مرد میتواند زن دوم بگیرد اما به او بگوید من فقط به اندازه 2 بار رابطه در ماه به تو نیاز دارم و نیازهایت را هم به اندازه همین 2 رابطه تأمین میکنم!
وقتی که برایت میگذارم و پولی که به تو میدهم و محبتی که به تو میکنم یک چهارم تمام اینها به همسر اولم هست!!
چون فقط به اندازه یک چهارم همسر اولم به تو نیاز دارم!!!
مسلما عدالت برای فردی که بهره کمتری از اجرای عدالت می برد و یا متضرر می شود نا خوشایند است
جز راست نباید گفت هر راست نشاید گفت، همین که به همسر دوم در ابتدا تفهیم بشه چه مقدار وقت وهزینه براش خواهد شد کافی هست و مقایسه اون با همسر اول از لحاظ اخلاقی صحیح نیست
معمولا برای این موارد متعه توصیه می شود نه ازدواج دائم
اگر مرد به زن دوم پیشنهاد زنا بدهد، بیشتر حرمتش را رعایت کرده تا اینکه بخواهد عدالت را اینطوری معنا کند!
شما عدالت را چطور معنا می کنید؟
رفتن سراغ زنا به جای عمل به حکم خدا؟
اگر درخواست مهریه باعث جریحهدار شدن مرد بشود، حرام است
اگر درخواست نفقه باعث جریحهدار شدن مرد بشود، حرام است
اگر اجازه ندادن مرد به زن برای خروج از منزل باعث جریحهدار شدن زن بشود، حرام است
سلام
نه تنها حرام است که دیه هم دارد.
مگه با چاقو درخواست نفقه میکنن که مرد جریحه دار بشه؟
سلام
نه تنها حرام است که دیه هم دارد.
مگه با چاقو درخواست نفقه میکنن که مرد جریحه دار بشه؟
از جریحه دار شدن برای زخم و چاقو خوردن استفاده نمیشه جراحت مجازی منظورشه یعنی عواطف و احساسات که سبب ناراحتی میشود میگویند جریحه دار شدن
سلام
نه تنها حرام است که دیه هم دارد.
مگه با چاقو درخواست نفقه میکنن که مرد جریحه دار بشه؟
سلام
ببخشید اما اصلاً متوجه نشدم کدام جملهء شما پاسخ به کدام جملهء من بود
یعنی معتقدید اگر زنی از شوهرش طلب نفقه کرد و خاطر مرد جریحهدار شد، زن باید به شوهرش دیه بپردازد؟! ضمناً حرفهای شما کاملاً متناقض هم بود
ابتدا میفرمائید هردرخواستی که باعث جریحهدار شدن همسر بشود حرام است و دیه دارد
بعد کنایهای میزنید به این معنا که جریحهدار شدن در اینجا موضوعیت ندارد! :-??
سرکوب جنسی زمانی هست که نیازهای مرد رو زن نتونه برآورده کنه نه زمانی که مرد دنبال زیاده خواهی یا همون تنوع طلبی باشه
مثل اینکه مرد ی با یه بشقاب غذا سیر بشه ولی همون موقع یه غذای مورد علاقش رو بیارن سر سفره اون رو هم بخوره
"یعنی زن در حد توانش از هیچ تلاشی فروگذار نکرده، اما طبیعت متفاوت مرد و زن باعث شده که مرد همچنان نیاز جنسی داشته باشد" برای میزان میل جنسی به هیچ عنوان نمیتوان حد شرعی تعیین کرد
که بعد بگوئیم خانمی که این حد را رعایت کرد و باز مرد خواهان زن دیگری بود پس مرد زیادهخواه یا تنوعطلب است
یعنی معیار تعیین مرز بین نیازجنسی و تنوعطلبی، تنها میزان تلاش زن نیست، بلکه اصل آن میزان میل جنسی مرد است درمورد خود بحث تنوعطلبی هم در پست بعدی توضیح خواهم داد
سلام
ببخشید اما اصلاً متوجه نشدم کدام جملهء شما پاسخ به کدام جملهء من بود
یعنی معتقدید اگر زنی از شوهرش طلب نفقه کرد و خاطر مرد جریحهدار شد، زن باید به شوهرش دیه بپردازد؟!ضمناً حرفهای شما کاملاً متناقض هم بود
ابتدا میفرمائید هردرخواستی که باعث جریحهدار شدن همسر بشود حرام است و دیه دارد
بعد کنایهای میزنید به این معنا که جریحهدار شدن در اینجا موضوعیت ندارد!
سلام
چیز مهمی نبود. به بحثتون ادامه بدید
تنوع طلبی
بارها دیدهام خانمها یا بعضی از آقایان میگویند جواز چندهمسری فقط مربوط به زمانی است که زن دچار مشکلی شده باشد
در غیر این صورت ازدواج مجدد مرد مساوی است با تنوع طلبی! این حرف درست مثل این است که بگوئیم مرد فقط درصورتی باید به زن مهریه بپردازد که زن بخواهد برود کلاس قرآن
اما اگر زن خواست با پول مهریهاش برود کلاس نقاشی این یعنی تنوعطلبی!!!
چه کسی میتواند به زن بگوید مهریهات را کجا و چطور خرج کن؟!
و به همین شکل چه کسی میتواند به مرد بگوید از حق ازدواج مجدد کجا و چطوری استفاده کن؟!
توصیههایی که در این زمینه میشود بجاست، اما دلیلی برای ایجاد حق برای طرف مقابل نمیشود!
فرض کنیم مردی زنی دارد بسیار زیبا، خوب، مهربان و باشخصیت
اما این مرد زن دیگریمیخواهد. آیا گناه کرده؟ به هیچ عنوان!
ولی چند حالت زیر برای این موضوع متصور است
این دقیقاً یعنی وظیفهء یک زن مسلمان
2 - مرد به زن دیگری علاقه پیدا کرده و زن اول بعد از شنیدن این موضوع بخاطر وجود دلایل عقلی مخالفت میکند
مثلاً به شوهرش میگوید تو درآمد زیادی نداری و با ازدواج مجدد
لطفاً دوستان دقت کنند، اینجا زن اول با اصل ازدواج دوم شوهرش به هیچ وجه مخالف نیست، بلکه بخاطر شرایط مخالفت میکند
اینجا نیز این زن درچهارچوب یک زن مسلمان عمل کرده است و اگر مرد، بدون توجه به این دلایل عقلی و منطقی اقدام به ازدواج مجدد کند، گناه کرده
3 - زن صرفاً به دلیل شخصی با ازدواج دوم شوهرش مخالفت میکند و مرد هم میداند ممکن است به گناه بیفتد
حال اگر مرد به این نظر همسرش توجه نکند و ازدواج مجدد کند، مرد هیچ گناهی مرتکب نشده است و همسر اول گناه کرده است
و اگر از روی اجبار از ازدواج صرف نظر کند، این زن مرتکب گناهی بزرگتر شده و اگر شوهرش دست به خطایی بزند بخشی از آن گناه نیز گردن زن خواهد بود
4 - زن صرفاً به دلیل شخصی با ازدواج دوم شوهرش مخالفت میکند ولی مرد میداند که به گناه نمیافتد، یعنی اضطراری ندارد
اینجا زن گناهکار است که جلوی ازدواج مجدد شوهرش را گرفته، اما مرد نیز باید اولویت را به حفظ خانواده بدهد
لذا اگر این مرد اقدام به ازدواج مجدد کند گناه کرده
[="Times New Roman"][="Black"]
سلامآنچه موجب حرمت "حسادت زن" می شود لزوما به فساد و انحراف کشیده شدن مرد نیست.
همچنین لازم نیست مرد به فساد و انحراف کشیده شود تا "حسادت زن" حرام شود.
همین که "حسادت زن" موجب اذیت شدن همسرش می شود برای حرمت "حسادت زن" کافی است.
می دانید اذیت کردن مومن حرام است.
پس اگر "حسادت زن" موجب جریحه دار شدن احساسات و به انحراف و فساد کشیده شدن مرد شود، حرام است.
ضمن اینکه دیگر نمی توانید ادعا کنید این حسادت قلبی است. زیرا در عمل نشان داده می شود و باعث جریحه دار شدن احساسات مرد می شود.
پس نتیجتا می توان پیش بینی کرد که "حسادت زن" اگر مانع ازدواج های دوم و سوم و در نهایت باعث به فساد کشیده شدن و جریحه دار شدن احساسات مرد بشود حرام است.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته happy
[/]
سلام
احسنتم
من حرف شما و رضا را میفهمم و از آن دفاع میکنم لکن چون کارشناس محترم در تاپیک دیگر قبول نمیکردند مجبور شدم اینطور ( عکس آن چه قبول دارم) بیان کنم تا شاید ایشان حرف من را متوجه شود
سلام
با این حساب میتوان تمام حقوق زوجین در ازدواج را (یا حتی سایر احکام را) حرام کرد!
مثلاً: اگر درخواست مهریه باعث جریحهدار شدن مرد بشود، حرام است
اگر درخواست نفقه باعث جریحهدار شدن مرد بشود، حرام است
اگر اجازه ندادن مرد به زن برای خروج از منزل باعث جریحهدار شدن زن بشود، حرام است
و............00ff]
[CO![/]
سلام
من موافقم با شما لکن حرف کارشناس را مطرح کردم ببینم بازخورد بقیه دوستان چیست؟!
من که حرف کارشناس ( در تاپیک دیگر) را متوجه نشدم !
من موافقم با شما لکن حرف کارشناس را مطرح کردم ببینم بازخورد بقیه دوستان چیست؟!
من که حرف کارشناس ( در تاپیک دیگر) را متوجه نشدم !
امکانش هست حرف کارشناس را نقل بفرمائید؟
امکانش هست حرف کارشناس را نقل بفرمائید؟
http://www.askdin.com/showthread.php?t=61718&p=967463&viewfull=1#post967463
کاربر "Mahdi12" ظاهراً علاقهای ندارند در تاپیک ایشان بحث را ادامه دهیم
اگر لطف بفرمائید سوال را جوری متناسب با همین تاپیک کنید، نظرم را عرض خواهم کرد
کاربر "Mahdi12" ظاهراً علاقهای ندارند در تاپیک ایشان بحث را ادامه دهیم
اگر لطف بفرمائید سوال را جوری متناسب با همین تاپیک کنید، نظرم را عرض خواهم کرد
نکته اول :
من که آدرس ندادم برید اونجا بحث کنید!!
آدرس دادم چون خودتون میخواستید بدونید کارشناس چی گفتن
نکته دوم :
مسئله رو متناسب با موضوع در همون نقل اولی که از شما داشتم مطرح کردم
تعجب میکنم متوجه نشدید!!!
عرض کردم به خاطر اذیت شدن ازدواج دوم حرام میشود
و شما و کاربر دیگری مخالفت کردید و برای من جواب و استدلال اوردید که اشتباه میکنم!
اما حالا میگویید مسئله رو نمیدونید ؟!
حالا نمیدونم چی براتون قابل فهم نیست؟!
مسئله رو متناسب با موضوع در همون نقل اولی که از شما داشتم مطرح کردم
تعجب میکنم متوجه نشدید!!!
عرض کردم به خاطر اذیت شدن ازدواج دوم حرام میشود
و شما و کاربر دیگری مخالفت کردید و برای من جواب و استدلال اوردید که اشتباه میکنم!
اما حالا میگویید مسئله رو نمیدونید ؟!
حالا نمیدونم چی براتون قابل فهم نیست؟!
پست شماره 18 و شرایطی که در چهار شکل توضیح دادم را بخوانید، بخصوص حالات شماره 3 و 4 را
پست شماره 18 و شرایطی که در چهار شکل توضیح دادم را بخوانید، بخصوص حالات شماره 3 و 4 را
اقا رضا
چرا حاشیه پردازی میکنی؟!
من اون پست و خوندم و بهت تبریک میگم بابت تقسیم.
اما این منافاتی با این نداره که شما با حرف من مخالفت کردی و پست زدی....
آیا اینو میخوای انکار کنی؟!
بارها دیدهام خانمها یا بعضی از آقایان میگویند جواز چندهمسری فقط مربوط به زمانی است که زن دچار مشکلی شده باشد
در غیر این صورت ازدواج مجدد مرد مساوی است با تنوع طلبی!
با سلام
ملاک حکم خداست نه حرف مردم
هر شخص در درون خود می داند که خواسته اش از روی تنوع طلبی است یا نیاز جسمی
من زمانی که گرسنه می شوم احساس نیاز می کنم اگر از غذا سر سفره سیرشدم فبها اگر نه می روم سر یخچال
هر شخص مقدار نیاز خود را می داند
و انسانی که به حکم خدا عمل می کند ورضایت او برایش مهم است نه دروغ می گوید نه زیاده خواهی خواهد کرد
این حرف درست مثل این است که بگوئیم مرد فقط درصورتی باید به زن مهریه بپردازد که زن بخواهد برود کلاس قرآن
اما اگر زن خواست با پول مهریهاش برود کلاس نقاشی این یعنی تنوعطلبی!!!
مهریه حق زن است و زمان عقد پرداخت می شود طبق قانون اسلام و شروط آن در زمان عقد مطرح خواهد شد
اگر مردی شرطی برای همسرش دارد در زمان عقد باید مطرح نماید در غیر این صورت پس از عقد شرطی مغایر با شرع پذیرفته نیست
چه کسی میتواند به مرد بگوید از حق ازدواج مجدد کجا و چطوری استفاده کن؟!
توصیههایی که در این زمینه میشود بجاست، اما دلیلی برای ایجاد حق برای طرف مقابل نمیشود!
بگذارید بیشتر توضیح دهم
در زمان آغاز نبوت اکثر مردم بیش از یک همسر داشتند
فرض بفرمایید در چنین شرایطی داشتن بیش از یک همسر حرام اعلام شود
این مورد باعث طلاق های بسیار و ایجاد فحشایی غیر قابل کنترل در جامعه خواهد شد
راه حل چیست؟
محدود کردن ازدواج دوم به بعد با رعایت عدالت و آزاد کردن متعه
تا با مرور زمان این مشکل حل شود
این یکی از دلایل وجود این حکم است که به نظر این حقیر رسید . نه تنها دلیل آن . مطمئنا دلایل دیگری هم هست که به فکر این حقیر نرسیده
فرض کنیم مردی زنی دارد بسیار زیبا، خوب، مهربان و باشخصیت
اما این مرد زن دیگری را میبیند و میل دارد با او ازدواج کند. آیا گناه کرده؟ به هیچ عنوان!
این حدیث امیر مونان را فراموش نکنید
((نگاه به نامحرم تیری از جانب شیطان است))
((آن که سرش را پایین اندازد دلش را آسوده کرده است))
بنده اگر از جلوی هر رستورانی رد شم توی رستوران رو نگاه کنم
اگه شکمم هم سیر باشه دلم هوس می کنه
تنها راه اینه که سرم رو پایین بندازم و برم خونه غذامو بخورم
باسلام و عرض تسلیتدر مورد سوال از فلسفه تعدد زوجات،
از آنجا که این سوال بارها در این انجمن مورد بحث قرار گرفته است، لازم است ابتدا به این تاپیکها مراجعه کنید. اگر پاسخ خود را یافتید که هیچ وگرنه میتوانید در ادامه سوال خود را ناظر به مباحث طرح شده در آنها بیان کنید.چرا اسلام تعدد زوجات را جایز دانسته؟
حکمت و شرایط داشتن چند همسر چیست؟
اگر چند شوهری خلاف فطرت است؛ پس چرا زنان در بهشت چند شوهر دارند؟
سلام بر شما. یک نکته ای که در این تاپیکها روشن نشد، این است که آیا لازمۀ مساوات و عدالت نیست که یا مرد حق داشتن چند همسر نداشته باشد و یا اینکه زن هم حق داشتن چند همسر داشته باشد؟
متشکرم
اقا رضا
چرا حاشیه پردازی میکنی؟!
عزیزم حاشیه پردازی یعنی چه؟
بله من با نظر شما مخالف هستم و دلیلش را هم در همان تقسیمبندی عرض کردم
اگر با خواندن متن متوجه نشدید، بگوئید متوجه نشدم. دیگر این جملات اضافه و بیدلیل چیست:
بهت تبریک میگم بابت تقسیم
هر شخص مقدار نیاز خود را می داند
پس این مرد است که تعیین میکند نیاز دارد یا ندارد
خودش تعیین میکند، نه اینکه زن یا دیگران بگویند تو تأمین هستی و نباید زن دیگری بگیری
مهریه حق زن است و زمان عقد پرداخت می شود طبق قانون اسلام و شروط آن در زمان عقد مطرح خواهد شد
اگر مردی شرطی برای همسرش دارد در زمان عقد باید مطرح نماید در غیر این صورت پس از عقد شرطی مغایر با شرع پذیرفته نیست
زن نیز اگر حرفی در این زمینه دارد باید در زمان عقد بگوید
ضمناً نه حق مهریه برای زن قابل برداشتن است و نه حق ازدواج مجدد برای مرد
شرط رعایت عدالت طبق آیات قران کریم است و حکم خدا است نه من درآوردی
عدالت یعنی با هر دو زن یک جور برخورد کنی و نیازهایشان را به یک اندازه تأمین کنی
ضمناً عدالت فقط در حقوق است و نه در چیز دیگر. مثلاً نیازی نیست هر دو را به یک اندازه دوست داشته باشی
این حدیث امیر مونان را فراموش نکنید
نگاه به نامحرم تیری از جانب شیطان است
اصل حرف واضح است و باز مشخص است که منظور من چشمچرانی نبوده!
برای آنکه باز به کلمه گیر ندهید جمله را اینطور اصلاح میکنم:
اما این مرد زن دیگری میخواهد. آیا گناه کرده؟ به هیچ عنوان!
عزیزم حاشیه پردازی یعنی چه؟
بله من با نظر شما مخالف هستم و دلیلش را هم در همان تقسیمبندی عرض کردم
اگر با خواندن متن متوجه نشدید، بگوئید متوجه نشدم. دیگر این جملات اضافه و بیدلیل چیست:
حرفم تو نقل اول واضح بود که
اذیت شدن زن باعث میشه ازدواج دوم حرام بشه...
و شما مخالفت کردی...
اما چرا میگم حاشیه پردازی ؟
چون اولا خودت میای میگی حرف کارشناس چی بوده؟ منم لینک دادم ... بعد میای به من میگی فلانی دوست نداره تو تاپیکش بحث کنیم!! خوب این چه ربطی داشت رضا! مگه من گفته بودم بری اونجا بحث کنی ؟! فقط چون خودت اطلاعات خواستی لینک دادم
دوما گفتی مسئله را بعت بگم ... منم بهت گفتم همون نقل اول بهت گفتم و شما هم مخالفتت رو ابراز کردی... اما حالا یه طوری میگی انگار تا حالا نمیدونستی با چی مخالفت میکردی؟! یعنی شما با چیزی که نمیدونی مخالفت میکنی؟! خیر ...پس میدونی مسئله چیه... پس اینم حاشیه پردازی بعدی..
سوما شما به جای اینکه تکلیفت را با نظر من و انچه از کارشناس آوردم مشخص کنی و قبلا گفتی من نظرم رو میدم... باز اومدی حرفای قبلیت رو ابراز کردی...
بالاخره نگفتی با نظر کارشناس موافقی یا نه؟
اینکه چهار تا شکل مطرح کردی چه ربطی به عرض من داشت؟!
میگی من نفهمیدم
باشه رضا من نفهمیدم اگه اینطوری راضی میشی لطف کن بیا برای من توضیح بده... چرا ناراحت میشی؟!
چرا فکر میکنی اینطوری باید جواب منو بدی؟!
باشه من نفهمم پس لطف کن بگو نظرت راجع به حرف من چیه؟
ازدواج دومی که باعث اذیت زن اول بشه حرام است
نظرت؟
احسنت
پس این مرد است که تعیین میکند نیاز دارد یا ندارد
خودش تعیین میکند، نه اینکه زن یا دیگران بگویند تو تأمین هستی و نباید زن دیگری بگیری
با سلام
این خداوند است که تعیین می کند مرد تامین هست یا نه
مرد در این موارد باید به احکام خداوند رجوع کند نه به هوای نفس خویش
ازدواج دوم و سوم و چهارم نیز حق مرد است
زن نیز اگر حرفی در این زمینه دارد باید در زمان عقد بگوید
ضمناً نه حق مهریه برای زن قابل برداشتن است و نه حق ازدواج مجدد برای مرد
بله در صورت رعایت عدالت (که خداوند در قرآن فرموده هر چه تلاش کنید نمی توانید آن را بین همسرانتان برقرار کنید فقط سعی کنید که هیچ کدام از همسرانتا را رنجیده خاطر نکنید که از خداوند قطع امید کند) حق مرد است
دقت کنید مرگ هم حق است ولی ما به دنبال آن نمی دویم و صبر می کنیم تا به ما برسد...!!!
من هم منکر عدالت نشدم اما با تعریف شما از عدالت مخالفم
عدالت یعنی با هر دو زن یک جور برخورد کنی و نیازهایشان را به یک اندازه تأمین کنی
ضمناً عدالت فقط در حقوق است و نه در چیز دیگر. مثلاً نیازی نیست هر دو را به یک اندازه دوست داشته باشی
خداوند هر کس را به میزان دانسته هایش جزا می دهد
سعی بنده بر این بوده دانسته هایم مطابق با خواست و اراده او باشد
بنده خود را برتر از آن نمی بینم که خطایی مرتکب نشوم
شاید تعریف این حقیر از عدالت اشتباه باشد
گیردادی به یک کلمهها؟!
اصل حرف واضح است و باز مشخص است که منظور من چشمچرانی نبوده!برای آنکه باز به کلمه گیر ندهید جمله را اینطور اصلاح میکنم:
فرض کنیم مردی زنی دارد بسیار زیبا، خوب، مهربان و باشخصیت
اما این مرد زن دیگری میخواهد. آیا گناه کرده؟ به هیچ عنوان!
هر فرد از انجام هر عملی نیتی دارد
نیت مرد اگر تاثیر گرفته از تیر شیطان باشد(( العیاذ بالله)) سرو کارش نیز در ازدواج با همسر دوم با شیطان خواهد بود و آن زن سلاح شیطان...
اما اگر فقط از روی عدم تامین همسر اول باشد حق اوست می تواند این حق را بگیرد و یا برای رضای حق تعالی بخشش نماید
فرضا همسر بنده ماهی ده روز به منزل مادر خود در شهری دیگر می رود
من حق ازدواج دوم را دارم و می توانم حقم را بگیرم.
همچنین می توانم به خاطر خداوند گذشت نمایم و به همین یک همسر اکتفا نمایم باشد که خداوند نیز از من گذشت نماید.
شاید در ابتدا کاری غیر ممکن به نظر آید اما ممکن است با تذهیب نفس(به قول خودمونی : من کردم ، شد!)
اینم اضافه کنم
لابد فکر کردی ازت تعریف نکردم و شاید مسخرت کردم...
نه رضا
تو گفتی چند شکل مطرح کردی منم بهت تبریک گفتم که مغزت خوب کار میکنه...
لطفا اینو حرف اضافی ندون... یه کم لطیف تر باش... یه کم به حرف اصلی من بپرداز... ایند ول کن که فلان تاپیک جای بحث نبوده یا ... الان حرف من و کارشناس و دریاب...
اذیت شدن زن باعث میشه ازدواج دوم حرام بشه...
و شما مخالفت کردی...ازدواج دومی که باعث اذیت زن اول بشه حرام است
نظرت؟
با سلام
اگر ازدواج دوم موجب آزار جسمی یا روحی همسر اول باشد ، با این شرط که مرد بدون ازدواج دوم بتواند نیاز خود را مرتفع نماید حرمت دارد
تنها راه برای رهایی از هر دو گناه (زنا و آزار همسر اول) به نظر این حقیر متعه است
با سلاماگر ازدواج دوم موجب آزار جسمی یا روحی همسر اول باشد ، با این شرط که مرد بدون ازدواج دوم بتواند نیاز خود را مرتفع نماید حرمت دارد
تنها راه برای رهایی از هر دو گناه (زنا و آزار همسر اول) به نظر این حقیر متعه است
سلام
ممنون از اعلام نظرتون
تقریبا با هم موافقیم...
فقط در یک نکته ممکنه اختلاف باشه و اون در حدود ازار و اذیته که تو اون لینک توضیح دادم..
اما میخوام یه نکته ای بگم
خیلی از جوونا گرفتار خودارضایی و استمنا میشن و کارشناسا میگن برو روزه بگیر و ورزش کن و از عوامل محرک بپرهیز... و خیلی کم و در مرحله آخر میگن مثلا برو صیغه کن..
حالا بعضی ها خیلی راحت میگن اون کسی که زن داره نمیتونه خودشو کنترل کنه و به گناه می افته پس باید بره ازدواج دوم...
خوب من نمیخوام بگم همچین موردی وجود نداره ولی هر کسی بهتر میدونه که این یه بهونه هست یا نه؟
امام علی ع به کسانی که یه زن چشمشون رو گرفته بود فرمود که با زن خویش همبستر شوند تا گمراه نشوند... حالا تعبیر دقیق نیست ولی در سخنشان گفته بودن انچه آن زن دارد همسر شما هم دارد و وقتی با او همبستر شوید دیگر گمراه نمیشوید..
همانطور که میدونید حرف من وقتی نیست که مخیر بین دو واجب باشه.. چون اهم و مهم مطرح میشه.
مثلا اگه فرض کنیم واقعا مرد داره به گناه می افته و زنم اذیت میشه دیگه باید اهم و مهم کرد....
اما وقتی بحث گناه مرد در کار نیست اینجا همونطور که گفتید وقتی زن اذیت میشه خوب حرامه دیگه!
سلام
ممنون از اعلام نظرتون
تقریبا با هم موافقیم...
فقط در یک نکته ممکنه اختلاف باشه و اون در حدود ازار و اذیته که تو اون لینک توضیح دادم..اما میخوام یه نکته ای بگم
خیلی از جوونا گرفتار خودارضایی و استمنا میشن و کارشناسا میگن برو روزه بگیر و ورزش کن و از عوامل محرک بپرهیز... و خیلی کم و در مرحله آخر میگن مثلا برو صیغه کن..
حالا بعضی ها خیلی راحت میگن اون کسی که زن داره نمیتونه خودشو کنترل کنه و به گناه می افته پس باید بره ازدواج دوم...
خوب من نمیخوام بگم همچین موردی وجود نداره ولی هر کسی بهتر میدونه که این یه بهونه هست یا نه؟
امام علی ع به کسانی که یه زن چشمشون رو گرفته بود فرمود که با زن خویش همبستر شوند تا گمراه نشوند... حالا تعبیر دقیق نیست ولی در سخنشان گفته بودن انچه آن زن دارد همسر شما هم دارد و وقتی با او همبستر شوید دیگر گمراه نمیشوید..
همانطور که میدونید حرف من وقتی نیست که مخیر بین دو واجب باشه.. چون اهم و مهم مطرح میشه.
مثلا اگه فرض کنیم واقعا مرد داره به گناه می افته و زنم اذیت میشه دیگه باید اهم و مهم کرد....
اما وقتی بحث گناه مرد در کار نیست اینجا همونطور که گفتید وقتی زن اذیت میشه خوب حرامه دیگه!
سلام علیکم
مطمئناً اگر ازدواج دوم به موجب نگاه به نامحرم (تیر شیطان) انجام بشه ، اون زن سلاح شیطان هست
و اگر فرزندی هم حاصل بشه شیطان در اون فرزند با اون مرد و زن دوم شریک هست
اما اگر زن اول قدرت تامین مرد رو نداشته باشه اینجا بحث دیگری است
اینجا حق با مرد هست و زن در صورت مخالفت با حکم خداوند مخالفت کرده
(البته مرد در صورت امکان می تونه نیازش رو با متعه یا راه های دیگه برطرف کنه که مستحب هست
تا موجب آزار روحی همسر اول نشه که مکروه هست )
باشه من نفهمم پس لطف کن بگو نظرت راجع به حرف من چیه؟
حاجی یه آب قندبخور بدجوری داغ کردیا happy
نفهم کدومه داداشم، شما عزیز دلی. به روی چشم، توضیح میدهم
مجموع بحث شما با استاد "حنیف" در آن تاپیک به این قسمت ختم شد:
نمیشود گفت هم این طلاق حلال است و هم اذیت کردن و حرام است...
من اصلا اذیت شدن طرف مقابل نسبت به حقمان را عجیب و غیر شرعی میدانم...
اگر من از حقم استفاده میکنم دیگر جایی برای طرح بحث اذیت نیست...
طلاق حق من است
مهریه هم حق زن است
دلیل نمیشود بگوییم اگر طلاق دادن موجب اذیت زن شود بر من حرام باشد
دلیل نمیشو بگوییم اگر طلب مهریه موجب اذیت مرد شود طلب مهریه توسط زن حرام باشد...
بله من هم با کلیت این حرف شما موافقم و در این تاپیک نیز همین را گفتم
گفتم که ازدواج دوم حق مرد است و صرف اینکه زن اذیت میشود دلیل بر حرمت ازدواج دوم نیست
اما منظور این نیست که پس کلاً اذیت شدن زن را نادید بگیریم به نظرم اشکال کار شما در چند چیز است:
1 - اینکه میخواهید به یک حکم برای همه برسید. این کاملاً اشتباه است چرا که باید حکم را برای هر شخصی بصورت جدا بررسی کرد
2 - همچنین به بحث اهم و مهم توجه ندارید و آن را لحاظ نمیکنید
3 - هر عمل را میخواهید جدا بررسی کنید، در حالیکه اعمال ما در بیشتر موارد در تقابل با اعمال دیگران قرار میگیرد
آن تقسیمبندی را به همین دلیل انجام دادم که بگویم باید حالتهای مختلف را در نظر گرفت و نمیتوان حکم کلی داددر پست بعدی آنها را مینویسم و تطلبقش با صحبت شما را عرض خواهم کرد
...................
سوال شما این است که:
بالاخره کدام درست است؟ الف) ازدواج دوم، طلاق، مهریه و... حق است
خب اگر حق است، پس دیگر مطرح کردن بحث آزار و اذیت چیست؟ ب) این حقوق در صورتی که با آزار و اذیت شدن طرف مقابل باشد، حرام میشود
خب اگر قرار است فقط با جلب رضایت طرف مقابل به حق خود برسیم، پس دیگر چرا اسمش را حق گذاشته اند؟ پاسخ این است که نباید 0 و 100 به موضوع نگاه کنید
بلکه باید شرایط و حالات گوناگون را در نظر بگیرید
به توضیحاتی که ذیل موارد زیر عرض میکنم توجه بفرمائید:
1 - مرد به زن دیگری علاقه پیدا کرده و زن اول بعد از شنیدن این موضوع هیچ مخالفتی نمیکند و با کمال میل میپذیرد
این دقیقاً یعنی وظیفهء یک زن مسلمان
در این حالت آزار و اذیت شدن زن بیمعناست، لذا آنچه اولویت دارد "حق مرد" است
2 - مرد به زن دیگری علاقه پیدا کرده و زن اول بعد از شنیدن این موضوع بخاطر وجود دلایل عقلی مخالفت میکند
مثلاً به شوهرش میگوید تو درآمد زیادی نداری و با ازدواج مجدد (و فرزندانی که بعداً خواهند آمد) دچار مشکل در تأمین معاش ما و آنها خواهی شد
لطفاً دوستان دقت کنند، اینجا زن اول با اصل ازدواج دوم شوهرش به هیچ وجه مخالف نیست، بلکه بخاطر شرایط مخالفت میکند
اینجا نیز این زن درچهارچوب یک زن مسلمان عمل کرده است و اگر مرد، بدون توجه به این دلایل عقلی و منطقی اقدام به ازدواج مجدد کند، گناه کرده
در این حالت آزار و اذیت شدن زن معنا و مفهوم درست و عقلانی دارد، لذا در اینجا "اذیت نشدن زن" اولویت دارد
3 - زن صرفاً به دلیل شخصی با ازدواج دوم شوهرش مخالفت میکند و مرد هم میداند ممکن است به گناه بیفتد
حال اگر مرد به این نظر همسرش توجه نکند و ازدواج مجدد کند، مرد هیچ گناهی مرتکب نشده است و همسر اول گناه کرده است
و اگر از روی اجبار از ازدواج صرف نظر کند، این زن مرتکب گناهی بزرگتر شده و اگر شوهرش دست به خطایی بزند بخشی از آن گناه نیز گردن زن خواهد بود
در این حالت نیز چون اذیت شدن زن معقول نیست و از طرفی خوف گناه برای مرد وجود دارد، لذا "حق مرد" اولویت دارد
4 - زن صرفاً به دلیل شخصی با ازدواج دوم شوهرش مخالفت میکند ولی مرد میداند که به گناه نمیافتد، یعنی اضطراری ندارد
اینجا زن گناهکار است که جلوی ازدواج مجدد شوهرش را گرفته، اما مرد نیز باید اولویت را به حفظ خانواده بدهد
لذا اگر این مرد اقدام به ازدواج مجدد کند گناه کرده (چون اضطراری نداشته)، اما گناه مرد ربطی به گناه زن ندارد
در این حالت هم اذیت شدن زن معقول نیست و تا اینجا "حق مرد" اولویت دارد
اما این بار موضوع سومی بجز حق مرد و اذیت شدن زن پیش میاید و آن بحث حفظ خانواده است
و از آنجایی که این بار برعکس مورد 3 ، خوف گناه برای مرد وجود ندارد، اولویت با "حفظ خانواده" است
اگر ازدواج دوم موجب آزار جسمی یا روحی همسر اول باشد ، با این شرط که مرد بدون ازدواج دوم بتواند نیاز خود را مرتفع نماید حرمت دارد
تنها راه برای رهایی از هر دو گناه (زنا و آزار همسر اول) به نظر این حقیر متعه است
اگر متعه هم باعث آزار همسر اول بشود چه؟
این خداوند است که تعیین می کند مرد تامین هست یا نه
مرد در این موارد باید به احکام خداوند رجوع کند نه به هوای نفس خویش
دقت کنید مرگ هم حق است ولی ما به دنبال آن نمی دویم و صبر می کنیم تا به ما برسد...!!!
مرگ حق است، یعنی حقیقتی است انکارناپذیر، نه اینکه جزء حقوق باشد!!! چه را با چه مقایسه میکنید؟!
بله در صورت رعایت عدالت (که خداوند در قرآن فرموده هر چه تلاش کنید نمی توانید آن را بین همسرانتان برقرار کنید
اما اینکه فرمودید درصورت رعایت عدالت، حرف درستی گفتید. ولی من هم یادم نمیآید جایی گفته باشم مرد نیازی به رعایت عدالت ندارد!!
از طرفی، من هم سوالی از شما دارم. آیا لازم است مرد عدالت را در حد 100 در 100 رعایت کند؟
آیا شمای نوعی و دیگرانی که مدام این بحث عدالت را بر سر مرد میکوبند، در تمام مواردی که خداوند از آنها خواسته دارند 100 در 100 عمل میکنند؟
آیا زنها خودشان در تمام رفتارشان کامل و همانند حضرت فاطمه(س) هستند که از مرد انتظار دارند عدالتی در حد امام علی(ع) را بین همسران رعایت کند؟
خداوند هر کس را به میزان دانسته هایش جزا می دهد
سعی بنده بر این بوده دانسته هایم مطابق با خواست و اراده او باشد
بنده خود را برتر از آن نمی بینم که خطایی مرتکب نشوم
شاید تعریف این حقیر از عدالت اشتباه باشد
اما دوست عزیز، اگر شما احتمال بدهید که دارید اشتباه میکنید و به دنبال اصلاح آن نباشید، روز قیامت باید به خداوند پاسخگو باشید
نیت مرد اگر تاثیر گرفته از تیر شیطان باشد(( العیاذ بالله)) سرو کارش نیز در ازدواج با همسر دوم با شیطان خواهد بود و آن زن سلاح شیطان...
اما اگر فقط از روی عدم تامین همسر اول باشد حق اوست می تواند این حق را بگیرد و یا برای رضای حق تعالی بخشش نماید
برادرانه توصیه میکنم حرفهایتان را با سنجش بیشتری بیان کنید
شما الان دارید با اطمینان فرزندان بسیاری را به شریک شدن شیطان در تولدشان متهم میکنید. مراقب باشید برادر اما با این بخش که سایر بخشهای این دو جمله ما موافقم و حرف من نیز همین بوده و هست
حاجی یه آب قندبخور بدجوری داغ کردیا happy
نفهم کدومه داداشم، شما عزیز دلی. به روی چشم، توضیح میدهممجموع بحث شما با استاد "حنیف" در آن تاپیک به این قسمت ختم شد:
بله من هم با کلیت این حرف شما موافقم و در این تاپیک نیز همین را گفتم
گفتم که ازدواج دوم حق مرد است و صرف اینکه زن اذیت میشود دلیل بر حرمت ازدواج دوم نیست
اما منظور این نیست که پس کلاً اذیت شدن زن را نادید بگیریم به نظرم اشکال کار شما در چند چیز است:
1 - اینکه میخواهید به یک حکم برای همه برسید. این کاملاً اشتباه است چرا که باید حکم را برای هر شخصی بصورت جدا بررسی کرد2 - همچنین به بحث اهم و مهم توجه ندارید و آن را لحاظ نمیکنید
3 - هر عمل را میخواهید جدا بررسی کنید، در حالیکه اعمال ما در بیشتر موارد در تقابل با اعمال دیگران قرار میگیرد
آن تقسیمبندی را به همین دلیل انجام دادم که بگویم باید حالتهای مختلف را در نظر گرفت و نمیتوان حکم کلی داد
در پست بعدی آنها را مینویسم و تطلبقش با صحبت شما را عرض خواهم کرد
خیلی خوبه که داری به مسئله بها میدی.
ولی قبلش یه کوچولو باهات حرف دارم
امیدوارم این حرفا رو که میزنم بهت برنخوره!
وقتی بهت میگم حاشیه پردازی نکن و به سوال جواب بده اما چند بار به این کار ادامه میدی
مجبور میشم به خودم بد و بیراه بگم بلکه یه کم توجهت جلب شه! آره منم داغ میکنم .
آخه ما آدما و از جمله خودت خیلی خود پرست و مغروریم .... اگه بهت بگن یه کم از تکبر دوری کن گوش نمیکنی و دنبال حاشیه پردازی میری...
خوب حالا یه نکته مهم درباره اون قسمتی که نقل گرفتی از او تاپیک بهت میگم و باقی نکته ها رو تو پستهای بعدی خدمتت عارض میشم
نکته مهم اینه
وقتی من میگم ''نمیشه هم این طلاق حلال باشه و هم آزار و اذیت و حرام''
نمیخوام بگم طلاق فقط یک حکم داره
نمیخوام اهم و مهم رو نادیده بگیرم
دقت کن لطفا رضا!
یک عمل نمیتونه در یک زمان دو حکم شرعی داشته باشه...
ممکنه دو عنوان شرعی بر اون بار بشه اما در یک زمان برای یک عمل تنها و تنها یک حکم شرعی امکان داره و الا تناقض پیش میادو این خلاف منطق ارسطویی هست..
دقت میکنی رضا؟!
مثلا اگه یه مسلمونی افتاده تو دریا داره غرق میشه و شما برای نجاتش باس بری تو زمین غصبی
اینجا رفتن تو زمین غصبی حرام نیست نه اینکه خدا بگه هم رفتنت حرامه و هم رفتنت واجبه!!!
دقت کردی رضا!
این نکته رو که متوجه بشی حالا میخوام اینو بگم :
من سوالم در رابطه با ازدواج دوم ، اون وقتی نیست که ازدواج دوم واجب باشه
وقتی ازدواج دوم واجب باشه
اذیت زن هم حرام باشه
اینجا اهم و مهم پیش میاد
اقا رضا
بحث من اونجایی بود که ازدواج دوم واجب نیست بلکه مستحب یا مکروه یا مباحه و آقایون انجام میدن!
در این موارد دیگه نمیتونی بگی ازدواج دوم اهمیت بیشتری از اذیت کردن داره...
چرا که ازدواج دوم در اینجا واجب نیست بلکه یا مستحبه یا مکروهه یا مباح
اینو به دوست دیگه هم گفتم....
بله من هم با کلیت این حرف شما موافقم و در این تاپیک نیز همین را گفتم
گفتم که ازدواج دوم حق مرد است و صرف اینکه زن اذیت میشود دلیل بر حرمت ازدواج دوم نیست
اما منظور این نیست که پس کلاً اذیت شدن زن را نادید بگیریم
تو پست قبلی گفتم منظورم کدوم ازدواج دوم بود...
ازدواج دومی که مستحب یا مکروه یا مباح باشه اگه باعث اذیت زن بشه، حرامه.
اما
ازدواج دومی که واجب باشه اگه باعث اذیت زن بشه باید اهم و مهم کرد.
رضا دقت کن!
اذیت شدن زن نمیخواد کلا ازدواج دوم رو حرام کنه!
بلکه اذیت شدن زن، میخوادد ازدواج دومی که مکروه یا مستحب یا مباح هست رو حروم کنه...
فکر میکنم دیگه نباید اختلافی باشه
آیا بازم مخالفی با اینکه اگه ازدواج دوم ( مستحب یا مکروه یا مباح ) باعث اذیت زن بشه، حرامه؟
به نظرم اشکال کار شما در چند چیز است:1 - اینکه میخواهید به یک حکم برای همه برسید. این کاملاً اشتباه است چرا که باید حکم را برای هر شخصی بصورت جدا بررسی کرد
2 - همچنین به بحث اهم و مهم توجه ندارید و آن را لحاظ نمیکنید
3 - هر عمل را میخواهید جدا بررسی کنید، در حالیکه اعمال ما در بیشتر موارد در تقابل با اعمال دیگران قرار میگیرد
اقا رضا
دیگه با توضیحاتی که دادم فکر نمیکنم مشکلی باشه
من کاملا متوجه اهم و مهم بودم و به دوست دیگری هم توضیح دادم
نمیخوام با صرف اذیت شدن ، ازدواج دوم رو حرام اعلام کنم بلکه حکم طرف مقابل رو بهت گفتم و اون رو در نظر گرفتم
یعنی بهت گفتم که ازدواج دومی که واجب نیست یعنی ازدواج دومی که مستحب یا مکروه یا مباحه، در صورتی که اذیت شدن زن بشه حرام هست
البته این حکم مصادیق زیادی داره...
یعنی خیلی ها هستند که ازدواج دومشون واجب نیست ...
در این حالت آزار و اذیت شدن زن بیمعناست، لذا آنچه اولویت دارد "حق مرد" است
دقت کن رضا
حرمت اذیت ارتباطی با مخالفت کردن زن نداره...
شما اگه متوجه بشی اعمال غیر واجبت باعث اذیت برادر مومن میشه، حتی اگه مخالفت نکنه بازم کار شما حرامه..
اگرم با کمال میل قبول کرده، به این معنا که اذیت نمیشه
پس اصلا خارج از سوال ما است...
سوال ما در جایی بود که زن داره اذیت میشه نه جایی که اذیت نمیشه...
اگرم اذیت میشه چه مخالفت بکنه و چه مخالفت نکنه بازم کار شما ممنوعه
در این حالت آزار و اذیت شدن زن معنا و مفهوم درست و عقلانی دارد، لذا در اینجا "اذیت نشدن زن" اولویت دارد
تو این حالت ازدواج حرامه و از بحث خارجه
من گفتم ازدواجی که مستحب یا مکروه یا مباح باشه...
معلومه ازدواجی که عدالت رو از جانب یک زن بگیره حرامه...
ازدواجی که باعث عسر و حرج تو زندگی یک زن بشه، حرامه..
رضا توضیحات پستهای قبلی فکر کنم کافی بود که
اگه این ازدواج مستحب یا مباح یا مکروه باشه و موجب اذیت زن بشه حرامه ..
حالا با این توضیحات بازم مخالف حرف من هستی؟!
در این حالت نیز چون اذیت شدن زن معقول نیست و از طرفی خوف گناه برای مرد وجود دارد، لذا "حق مرد" اولویت دارد
اقا رضا
تو این حالتم اگه خوف گناه باشه واقعا
خوب ازدواج واجبه بر اون آقا و باید اهم و مهم کنه...
و این خارج از سوال هست...
نکته دیگه هم که توجه نکردی اینه که فکر کردی حتما باید زن مخالفت کنه و قبلا گفتم بحث ما اذیت شدن زن بود چه مخالفت کنه و چه نکنه...
و اینکه در جایی که ازدواج بر مرد واجب نباشه...
در این حالت هم اذیت شدن زن معقول نیست و تا اینجا "حق مرد" اولویت دارد
اما این بار موضوع سومی بجز حق مرد و اذیت شدن زن پیش میاید و آن بحث حفظ خانواده است
و از آنجایی که این بار برعکس مورد 3 ، خوف گناه برای مرد وجود ندارد، اولویت با "حفظ خانواده" است
اقا رضا
این تنها حالتی بود که ارتباط با سوالم داشت
اما از چند نکته غفلت کردی
اول اینکه بازم اذیت شدن رو گره زدی با مخالفت کردن....
اذیت شدن زن ربطی به مخالقت کردن نداره...
دوم اینکه تصور کردی اذیت شدن مومن و مومنات یه بحث منطقی هست که اول روش فکر میکنن و اگه معقول بود بعد با خودشون بگن حالا که معقول هست پس اذیت میشم...
آقا رضا این چه حرفیه؟!!!
شما اگه بابات بابت یه رفتارت ناراحت میشه ، نباید با اون رفتارت ناراحتش کنی.... دیگه معنا نداره بگی بابا جان چون ناراحتیت معقول نیست منم با کمال میل اذیتتت میکنم!!!
پس آقا رضا
وقتی شما دل یکی رو میشکنی و اذیتش میکنی، اذیتش کردی و اذیت کردنم حرامه....
اقا رضا دقت کن
اینکه بگی اذیت معقول نیست، اذیت کردن رو حلال نمیکنه....
اگرم میخوای بگی بعضی اذیت کردنا اشکال نداره و ما میتونیم اذیت کنیم و حالشو ببریم... خوب باس دلیل بیاری و منطقی باشه... اما کسی استثنا نزده... اذیت اذیته و نباید انجام بشه...
پس اشتباه میکنی که میگی موضوع سومی در کاره....
خیر
حرف اول من چی بود؟
لازم نیست حفظ خانواده در کار باشه
اذیت شدن زن نیز برای حرمت ازدواج دوم کافی است...
اما متاسفانه شما بازم داری بدون دلیل مخالفت میکنی؟!
هنوز قبول نداری اذیت کردن حرامه؟!
باسلام
تعریف حق چیست؟
چرا فکر می کنید زن دوم گرفتن حق مرد است؟ چرا آن را با گرفتن مهریه قیاس می کنید؟ این دو تا اصلا قابل مقایسه نیستند. مهریه یک دین بر گردن مرد است که باید پرداخت شود و حق بودن آن به خاطر همین است. کجای ازدواج دوم طلب مرد است چه کسی باید این طلب را بدهد که آن را حق خودتان فرض کردید؟
آیاراجع به مسائل دیگر هم اینقدر دم از حق میزنید؟
من سه تا مثال برایتان می آورم البته در مثل مناقشه نیست اما از همین الان میدانم که به جای اینکه مفهوم سخنم را برداشت کنید شروع می کنید به فلسفه بافی و مقایسه کردن مثال من با موضوع بحث که این چنان است و آن چنین ،اما مهم نیست!
مثال اول: فرض بگیرید جلوی شما پر است از غذاهای رنگارنگ که همه هم از راه حلال تهیه شده و حق خوردنشان را دارید آیا خوردن این همه غذا آیا حلال است؟ البته که حلال است اما همان خدایی که این غذا را حلال کرده هیچ چیز در نزدش ناپسند تر از شکم پر نیست!
مثال دوم: قبول دارید که طلاق گرفتن حلال است؟ حالا اگر زنی که حق طلاق را هم گرفته و درحالی که ازدواج کرده، از مرد دیگری خوشش بیاید و اگر با آن مرد دوم ازدواج نکند امکان دارد به گناه بیفتد( دلیل موجهی که شماها خیلی راحت در استدلال هایتان برای ازدواج دوم به آن استناد می کنید و من با اینکه قبول ندارم فقط برای اینکه با منطق خودتان با شما حرف زده باشم آن را آوردم) خوب حالا اگر این زن که حق طلاق دارد اگر طلاق بگیرد آیا کار حلالی کرده یا نه ؟ (آقایون که اینقدر راحت حرف حلال و حرام میزنید جواب بدید.) . خوب بریم سراغ بقیه داستان این خانم بعد از اینکه از شوهر اولش طلاق گرفت میره با اون مرد دوم ازدواج میکنه ( ازدواج هم که حلاله دیگه!!) پس کلا این خانم کار حلالی کرده دیگه. اما انصافاً و وجداناً بدون تعصب آقایونی که حق خودتون میدونید ازدواج دوم رو بگید این خانم آیا در عین حال که کار حلالی رو انجام داده آیا کارش از نظر اخلاقی درسته یا نادرست؟
مثال سوم:
فرض بگیرید زنی میخواهد مهریه اش را که حق قانونی اش هست بگیرد اگر مرد توان دادن مهریه را نداشته باشد و زن به خاطر این مساله شوهر را تحت فشار بگذارد و به زور قانون حقش را مطالبه کند آیا کارش حلال است؟ از نظر اخلاقی چه طور؟
چرا ذهنتان نسبت به حلال و حرام اینقدر غیر قابل انعطاف و خشک است؟
هر چیزی که خداوند حلال کرده مفهوم طلب حق برای کسی نمی کند و هر چیزی که خدا حلال کرده به معنای آن نبوده که باید حتماً انجام شود.
اینجاست که مرزهای بین قانون و اخلاق مشخص می شود. اینجاست که باید بفهمیم که مسائل قانونی و فقهی را با مسائل اخلاقی قاطی نکنیم و برداشت های شخصی خودمان را به حساب حلال و حرام خدا نگذاریم.
من با حکم خداوند مشکلی ندارم . ازدواج دوم و موقت هم توی یک تاپیک دیگر ( اگر اشتباه نکنم داستان شیب شهوت و چسب احساس بود) جناب استاد حامی بسیار منصفانه و عادلانه راجع بهش صحبت کردند که تا حدودی قانع شدم هر چند هنوز هم برام سوالاتی مطرحه ولی با حکم خدا مخالفت نمیکنم چون خداوند حکیم است و عادل. من با حکم خدا مخالف نیستم با هوی و هوسی مخالفم که اسم حکم خدا را به آن می چسبانیم.
و در پایان دعا میکنم که خداوندا به من و ما قدرت درک و فهم درست از دینت را عطا کن آن درک و فهمی که تو از ما می خواهی نه آن درک و فهمی که هوای نفس ما می خواهد.
( آقایون لطفا از لحن صریح من ناراحت نشوید قصد جسارت نداشتم چه بسا انسانهای پاکی باشید در هر حال حلال کنید و ناراحت نشوید!)
والسلام علی من اتبع الهدی
اقا رضا دقت کن
نقل قول میکنم خودتان ببینید:
اول اینکه بازم اذیت شدن رو گره زدی با مخالفت کردن....
یا با ازدواج مجدد شوهرش مخالفت علنی میکند، یا در ظاهر مخالف است اما در قلبش همچنان مخالف است
شما که مدام صحبت از تناقض میکنید، بفرمائید چطور میشود زنی اذیت شود ولی با کمال میل هم موافق باشد؟!! لذا به این دلیل بود که بحث مخالفت را در کنار اذیت شدن زن مطرح کردم، نه اینکه بگویم اینها یکی هستند!!
با این حال شما میتوانید هرجا بنده گفتم "مخالفت" به جایش "اذیت شدن" را قرار بدهید. نظرم همچنان همان است
شما اگه بابات بابت یه رفتارت ناراحت میشه ، نباید با اون رفتارت ناراحتش کنی.... دیگه معنا نداره بگی بابا جان چون ناراحتیت معقول نیست منم با کمال میل اذیتتت میکنم!!!
ثانیاً شما در انتهای جملهتان گفتید:
"اینکه بگی اذیت معقول نیست، اذیت کردن رو حلال نمیکنه"مشکل شما در عقیدهای که مطرح میکنید این است که فکر میکنید همین که فردی احساس کرد اذیت شده، پس حتماً اذیتی رخ داده!
نکتهء اصلی همینجاست دوست عزیز. تعیین مصداق آزار و اذیت با خداوند است، نه با احساسات ما!! مثلاً اگر پدر من بگوید کار تو مرا اذیت کرده، باید بررسی شود، نه اینکه تا گفت ما هم بگوئیم چشم!
به این نمونه دقت بفرمائید:
شخصی به امام صادق(ع) گفت: می خواهم با زنی ازدواج کنم و پدر و مادرم می خواهند زن دیگری را به ازدواج من درآورند
امام (ع) فرمودند: با کسی که خودت می خواهی ازدواج کن و با آنکه پدر و مادرت می خواهند ازدواج مکن خب اینجا مشخص است که اگر این پسر با زنی غیر از آن خانمی که والدینش درنظر گرفتهاند ازدواج کند، والدین ناراحت میشوند
ازدواج با زن دیگر هم جزء واجبات نیست که بگوئید خب تو داری موضوع واجب را مطرح میکنی
پس طبق نظر شما، امام(ع) اشتباه کردند! بلکه باید میگفتند چون ازدواج تو با زن دیگر موجب اذیت شدن والدینت میشود پس حرام است! اما میبینید که امام معصوم(ع) نیز به عقلانی بودن اذیت توجه داشتند و نه صرف اذیت شدن
اگر متعه هم باعث آزار همسر اول بشود چه؟
با سلام
عرض کردم آزار زن در صورت دارای حق بودن مرد مکروه است
فرضا شما در منزل هستید و همسرتان برای شما غذا می آورد و باب میلتان نیست
دو راه دارید و هر دو راه حق شماست و حلال است.
غذا را بخورید و همسرتان را آزار ندهید (بر خلاف میلتان)که این مستحب است.
و یا بیرون از منزل غذایتان را صرف کنید و باعث ناراحتی همسرتان شوید که مکروه است.
ممنون میشوم اگر برای من مدرکی بیاورید که در آن مدرک، خداوند حد تأمین مردها را گفته باشد
لا یکلف الله نفسا الا وسعها
خداوند هیچ کس را بیشتر از وسعش تکلیف نمی کند
این موضوع اخلاقی است
برای هر شخص درون ذهنش این مقدار معین است
هر شخص هدفش از ازدواج دوم مشخص است
نیاز او یا حاصل نگاه به نا محرم بوده
یا نیاز درونی به دلیل عدم تامین از سوی همسر اول
از این دو حالت تا جایی که بنده اطلاع دارم خارج نیست
اگر اولی باشد که حکم مشخص است
اگر هم دومی باشد حق است(هم می توان طلب نمود و هم می توان صبر و گذشت کرد)
دقت کنید وقتی ما از حق خود گذشت می کنیم به معنای نادیده گرفتن حکم خدا نیست
ما نند زمانی که روزه مستحب می گیریم .خوردن حلال است و حق ماست اما برای رضای حق تعالی امساک می کنیم
چه ربطی دارد؟!!!!
مرگ حق است، یعنی حقیقتی است انکارناپذیر، نه اینکه جزء حقوق باشد!!! چه را با چه مقایسه میکنید؟!
برادر من حق حق است چه به نفع نفس ما چه به ضرر ما
هر چند که مرگ ضرر نیست و به عقیده شخص بنده بالاترین حقی است که خداوند نصیب بنده مومن خود خواهد کرد با شهادت
درمورد جملهء نمیتوانید عدالت را برقرار کنید، اگر خواستید جدا بحث میکنیم چون برداشت شما از این جمله اشتباه است
اما اینکه فرمودید درصورت رعایت عدالت، حرف درستی گفتید. ولی من هم یادم نمیآید جایی گفته باشم مرد نیازی به رعایت عدالت ندارد!!از طرفی، من هم سوالی از شما دارم. آیا لازم است مرد عدالت را در حد 100 در 100 رعایت کند؟
آیا شمای نوعی و دیگرانی که مدام این بحث عدالت را بر سر مرد میکوبند، در تمام مواردی که خداوند از آنها خواسته دارند 100 در 100 عمل میکنند؟
آیا زنها خودشان در تمام رفتارشان کامل و همانند حضرت فاطمه(س) هستند که از مرد انتظار دارند عدالتی در حد امام علی(ع) را بین همسران رعایت کند؟
هیچ کس نمی تواند حق را 100 درصد رعایت کند الا خداوند یکتا
دلیل اواب بودن اکثر اولیاء الله هم گاها همین مورد بوده است...
در هر حال ما نمی توانیم تارک دنیا شویم ، چون نمی توانیم 100 درصد عدالت را رعایت کنیم... و مامور به وظیفه هستیم نه نتیجه
همان (( لا یکلف الله نفسا الا وسعها))
اما در حد توان باید در این راه قدم برداریم و باقی آن را به خدا توکل کنیم و استغفار و توبه نماییم ، شاید مورد رحمت حق تعالی قرار بگیریم...
جسارت نباشد، نمیخواهم بگویم قطعاً اشتباه از شماست، شاید هم از من باشد
اما دوست عزیز، اگر شما احتمال بدهید که دارید اشتباه میکنید و به دنبال اصلاح آن نباشید، روز قیامت باید به خداوند پاسخگو باشید
ممنون از راهنمایی
مومنان آینه یکدیگرند...
در حد توان سعی خود را خواهم نمود... ان شاء الله خداوند ما را ببخشد و مورد رحمت خویش قرار دهد...
در این مورد که میگوئید زن دوم صلاح شیطان است و اگر فرزندی از آنها به دنیا بیاید شیطان در او شریک است
برادرانه توصیه میکنم حرفهایتان را با سنجش بیشتری بیان کنید
شما الان دارید با اطمینان فرزندان بسیاری را به شریک شدن شیطان در تولدشان متهم میکنید. مراقب باشید برادر اما با این بخش که سایر بخشهای این دو جمله ما موافقم و حرف من نیز همین بوده و هست
در این مورد احادیث بسیار و آیات قرآن نقل شده است...
اگر زن جلوه گری نماید و مرد نیز با چشم چرانی جذب این زن شود حکم همان است
اگر تمام این موارد انجام گیرد و هیچ کدام از دو طرف از گناه خود توبه نکنند و خود را اصلاح نکنند ، این موضوع اتفاق خواهد افتاد
کما اینکه در جامعه کنونی شاهد آن هستیم
در پناه حق
باسلام
تعریف حق چیست؟
خواهر گرامی امیدوارم شما نیز از صراحت کلام من رنجیده خاطر نشوید
به نظر من شما نیز مثل خیلی از خانمها، از ابتدا حکم خود را صادر کردهاید و هیچ دلیلی را هم حتی اگر معقول و منطقی باشد نخواهید پذیرفت
دلیل من هم این بخشها از صحبت شماست که نقل میکنم:
الان میدانم که به جای اینکه مفهوم سخنم را برداشت کنید شروع می کنید به فلسفه بافی و مقایسه کردن مثال من با موضوع بحث که این چنان است و آن چنین ،اما مهم نیست!
مثال اگر با موضوع بحث تطبیق کلی نداشته باشد که دیگر دلیل معقول به حساب نمیآید
چطور میشود من مثالی برای شما بزنم بعد از شما بخواهم هیچ نقدی بر آن نزنید، بعد هم بگویم دنبال حقیقت هستم؟
چرا ذهنتان نسبت به حلال و حرام اینقدر غیر قابل انعطاف و خشک است؟
چطور ذهن من نسبت به حلال و حرام خشک است، بعد این حرفها را گفتهام:
2 - مرد به زن دیگری علاقه پیدا کرده و زن اول بعد از شنیدن این موضوع بخاطر وجود دلایل عقلی مخالفت میکند
مثلاً به شوهرش میگوید تو درآمد زیادی نداری و با ازدواج مجدد (و فرزندانی که بعداً خواهند آمد) دچار مشکل در تأمین معاش ما و آنها خواهی شد
لطفاً دوستان دقت کنند، اینجا زن اول با اصل ازدواج دوم شوهرش به هیچ وجه مخالف نیست، بلکه بخاطر شرایط مخالفت میکند
اینجا نیز این زن درچهارچوب یک زن مسلمان عمل کرده است و اگر مرد، بدون توجه به این دلایل عقلی و منطقی اقدام به ازدواج مجدد کند، گناه کرده
4 - زن صرفاً به دلیل شخصی با ازدواج دوم شوهرش مخالفت میکند ولی مرد میداند که به گناه نمیافتد، یعنی اضطراری ندارد
اینجا زن گناهکار است که جلوی ازدواج مجدد شوهرش را گرفته، اما مرد نیز باید اولویت را به حفظ خانواده بدهد
لذا اگر این مرد اقدام به ازدواج مجدد کند گناه کرده (چون اضطراری نداشته)، اما گناه مرد ربطی به گناه زن ندارد
من با حکم خداوند مشکلی ندارم
خانمها ابتدا میایند و بدون توجه به مباحث مطرح شده و دلایل آورده شده، این حق آقایان را میکوبند و با میل خود تفسیر میکنند
بعد در انتها این جمله را هم برای بستن دهان طرف مقابل مینویسند که: "البته من با حکم خدا مشکلی ندارم!"
برای هر شخص درون ذهنش این مقدار معین است
میفرمائید خدا تعیین میکند، بعد که دلیل میخواهم میفرمائید برای هر شخصی درون ذهنش است!
خب همان حرف من شد که! هر کسی خودش این مقدار را تعیین میکند
در این مورد احادیث بسیار و آیات قرآن نقل شده است
آیات و روایاتی که میفرمائید را اینجا قرار دهید تا بررسی کنیم
در کدام آیه یا روایت آمده که اگر مردی با نیت شیطانی زن دیگری بگیرد، شیطان در فرزندش شریک خواهد بود؟