جمع بندی خانه تكاني دل! (در بخش هايي از دين شك كرده ام)

تب‌های اولیه

361 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

اللیل والنهار;950472 نوشت:
بیشتر میشه توضیح بدید در این باره

ببینید پیامبر(ص) در این روایت می فرمایند: هر کسی که از دین و اخلاق او رضایت دارید پسرتان را به خواستگاری او ببرید، یا دخترتان را به او بدهید؛ می فرماید: هر کسی که شما رضایت دارید.

اگرچه اخلاق اسلامی و ایمان در اسلام چارچوب خاصی دارد و ما معتقد به نسبی گرایی نیستیم، اما این اخلاق و ایمان در انسان ها شدت و ضعف دارد، برخی ایمانشان عمیق تر از دیگری است، و برخی اخلاقشان بهتر از دیگری! و هر انسانی متناسب با درجه ای که هست دیگران را رصد می کند، مثلا من که به یک انسان بگویم مومن و خوش اخلاق است، خیلی فرق می کند تا آیت الله بهجت بگوید فلانی با ایمان و خوش اخلاق است(دقت کنید)
پس ملاک اخلاق و ایمان از نظر انسان ها ناخودآگاه متناسب با ایمان و اخلاق خودشان ترسیم می شود.

در قیامت ملاک برتری فقط رضایت خداوند است، اما در دنیا و در بحث انتخاب همسر، ملاک برتری را رضایت انتخاب کننده بیان کرده اند؛ یعنی خواستگار به عنوان انتخاب کننده باید دین و اخلاق شخص مقابل را مناسب ببیند و از آن راضی باشد، و دختر هم باید ایمان و اخلاق خواستگار را ببیند و بپسندد، و طبیعتا انسان اخلاق و ایمان را در سطح نگرش خودش می پسندد، و طبیعتا ازدواج با هم کفو شکل می گیرد.

امیدوارم روشن شده باشد، باز اگر ابهامی بود بفرمایید بیشتر توضیح بدهم.

mahdiyavar;950471 نوشت:
گاهی اوقات می شود که شخص خودش نخواسته تحقیق کند و ضرورتش را بفهمد
ولی کسی جز افرادی که از نظر عقلی مشکل دارند (منظورم از عقب ماندگی و اینهاست)،همه افراد بشر چه کافر و ملحد همه میتوانند از نظر عقلی باتحقیق و تفکر بفهمند مسائل رو

بله، کسی که احتمال میداده که چیزی بر حق باشد و تحقیق نکرده مسئول است اما ممکن است کسی اصلا خبری از حقانیت اسلام و نماز به گوشش نرسیده، یا اینقدر تبلیغات منفی از اسلام به گوشش رسیده و کلیپ های داعشی برایش پخش شده که باور نمی کند اسلام بویی از حقانیت برده باشد، طبیعتا اینجا جا دارد که خداوند با نظر رحمتش به او نگاه کند، اینجا او جاهلی است که تقصیری نداشته، مستضعف فکری بوده است، همانطور که قران کریم در آیات 97 و 98 و 99 سوره نساء به این استضعاف و امید به بخشش الهی اشاره می فرماید.

مسلم;950479 نوشت:
و طبیعتا ازدواج با هم کفو شکل می گیرد.

[=arial black] پیامبراسلام صلى الله علیه و آله فرمود: « كاملترین مردم از جهت ایمان،كسى است كه اخلاقش خوب تر باشد، و بهترین شما كسانى هستند كه نسبت به همسران خود خوش رفتارتر باشند .»
با توجه به این موضوع ایا میشه گفت اخلاق (که تا حدودی برای افراد ملموس تر هست )معیاری برای تشخیص ایمان در نظر گرفته شده ؟

مردى به خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و در امر ازدواج با او مشورت نمود، آن حضرت فرمود: «با زنان ديندار ازدواج كن تا خير فراوانى نصيب تو شود» .

[=arial black]حضرت موسى بن جعفر علیه السلام فرمود: « جهاد زن در این است كه خوب شوهردارى كند» .

Reza-D;949429 نوشت:
شما میگوئید شناختی مثلاً 30 درصدی کافی است اما من میگویم شناخت 70 درصدی باید باشد (اعداد مثال هستند)

Reza-D;949429 نوشت:
حال شما میگوئید در شهرهایی که روابط بیشتر است طلاق هم بیشتر است

Reza-D;949429 نوشت:
حرف من شناخت بیشتر قبل از ازدواج است. شناختی بیشتر و دقیق تر از آنچه اسلام گفته. اما هنوز الگویی ارائه نداده ام و فعلاً فقط دارم تحلیل می‌کنم

Reza-D;949511 نوشت:
یک سری نکات برای برخی مهم است و برای برخی دیگر مهم نیست

Reza-D;949522 نوشت:
نمیگم شناخت نباشه ولی علت بخشی از نارضایتی ها مربوط به عدم شناخت اولیه نیست بلکه تغییر در رفتار و دیدگاه افراد در گذر زمان هم می تونه باشه

Reza-D;949522 نوشت:
دقت بفرمائید که خیلی از اختلاف ها را ما نمی‌بینیم و اطلاعی هم از وجودشان نداریم

Reza-D;949522 نوشت:
در حالیکه دو عامل مهم را که باعث با هم ماندن زوجین می2شود نادیده می‌گیریم: 1-عادت ؛ 2-اجبار

مسلم;949500 نوشت:
من این را قبول ندارم، من نمیگویم شناخت مهم نیست، و یا شناخت حداقلی کفایت می کند، میخواهم بگویم اسلام بر شناخت حداکثری تأکید کرده، و قوانین اسلامی مانع شناخت نیست!

میخوام چی بگم اگه اشتباه هستش اصلاح بفرمایید

هر شناختی پس نمی تونه منتهی به زندگی خوب بشه

مهم فاکتوری هست که برای رسیدن به نتیجه بهتر در نظر میگیریم

ممکنه به نظر 30 درصد باشه ولی به نکته مهمی اشاره کرده که در واقعا در درون خودش همون 70 درصد هستش

نمیدونم میتونم منظورم رو برسونم یا نه

اللیل والنهار;950482 نوشت:
پیامبراسلام صلى الله علیه و آله فرمود: « كاملترین مردم از جهت ایمان،كسى است كه اخلاقش خوب تر باشد، و بهترین شما كسانى هستند كه نسبت به همسران خود خوش رفتارتر باشند .»
با توجه به این موضوع ایا میشه گفت اخلاق (که تا حدودی برای افراد ملموس تر هست )معیاری برای تشخیص ایمان در نظر گرفته شده ؟

بله این حرف، حرف درستی است، و از روایت هم برداشت می شود.

اللیل والنهار;950482 نوشت:
هر شناختی پس نمی تونه منتهی به زندگی خوب بشه
مهم فاکتوری هست که برای رسیدن به نتیجه بهتر در نظر میگیریم
ممکنه به نظر 30 درصد باشه ولی به نکته مهمی اشاره کرده که در واقعا در درون خودش همون 70 درصد هستش
نمیدونم میتونم منظورم رو برسونم یا نه

متاسفانه بنده دقیق متوجه منظورتان نشدم، اگر ممکن است بیشتر توضیح بدید.

مسلم;950475 نوشت:
قبول دارم، نیازی به سند نیست، اگر روایتی فرمودید که تا به حال نشنیده بودم و نیاز به بررسی داشت خودم عرض می کنم تا سندش را حتی از سایت ها بفرستید متنش را با نرم افزار پیدا میکنم.

عرض کردم، ملک های دیگر بر زیبایی ترجیح دارند، اگر انسان مومن و با اخلاقی بود که زیبا نبود هم عقل و هم شرع دین و ایمانش را برطرف کننده نقص در زیبایی اش می دانند.

بله مسئله فرزند آوری هم به عنوان یکی از ملاک ها مطرح شده است، اما همه اینها در اولویت های بعدی است.

من به آقا رضا هم عرض کردم، اسلام ملاک می دهد، نه روش تحقیق! می گوید این ملاک ها را باید داشته باشد، اگر می تواند از طریق تحقیق در محل کار و محل سکونت و پرس و جو بفهمید که خب حل است، اگر نشد و اصرار بر نشت و برخاست بود، باز هم اسلام درب را نبسته است، می تواند با اجازه پدر دختر عقد موقت مشروط بر عدم ارتباط جنسی جاری کنند تا با هم بیشتر رفت و آمد داشته باشند.

این روایت را نشنیده ام، اگر می شود یا متن عربی اش را بدون آدرس بگذارید، یا لینک سایتش را در خصوصی برایم بفرستید، ممنون میشوم

بله من قبول دارم ...
حرف شما درست است که شخص می تواند ازدواج موقت مشروط کند و هر طور خواست تحقیق کند ...
ملاک های شما نیز صحیح است اما همگی درباره مرد است ... مثلا مرد می تواند از میان هزاران دختر که کفویت ایمانی دارند یکی را انتخاب کند ... بعلاوه اینکه مواردی که در متون دینی آمده است محدود است و سایر ملاک ها یک امر عقلی و غریزی است ... پس نمی توان همگی را مستقیما به شریعت نسبت داد ...
اما زن ها چه طور ؟ چرا از این ملاک ها درباره دخترها نیامده است ؟
اصلا این طور سوال می پرسم :
مثال اول
مردی می رود خواستگاری یک دختر، از حیث اخلاق و ایمان او را می پسندد اما با سایر ملاک ها مشکل دارد مثلا ممکن است پسر بگوید نه دماغش بزرگ است ... نه دیابت دارد ... نه موهایش بهمان است ... سفید نیست ... سنش بالا است... تحصیلاتش فلان است ... خانواده اش خیلی فقیر یا پول دارند ... خیلی منظم است ... چپی است یا راستی است ... مرجع تقلیدش فلان است ... لال است ...
یا اصلا ممکن است بگوید بروم موردهای دیگر را ببینم شاید از این بهتر گیر آمد ...
آیا باید با آن دختر ازدواج کند ؟ توصیه اسلام چیست ؟ برود دنبال آن ملاک هایی که دوست دارد یا با همین دختر با صرف کفویت ایمان و اخلاق ازدواج کند ؟

مثال دوم
کسی به خواستگاری دختر می آید، دختر ایمان و اخلاق پسر را می پسندد اما با سایر ملاک ها مشکل دارد مثلا می گوید پسره قدکوتاه و کچل است یا سنش فلان است یا تحصیلاتش ... یا ماشین ندارد ... یا توان مهریه مرا ندارد ... در شان خانواده ما نیست ... خیلی مذهبی است ... ارتشی است ... چشمش خیلی ضعیف است ...
یا اصلا ممکن است دختر بگوید مشکل خاصی ندارد اما صبر کن شاید یکی بهتر از این گیرم اومد ...
آیا دختر باید قبول کند ؟ توضیه اسلام چیست ؟ به کفویت اصلی توجه کند یا کفویت اصلی را قربانی ملاک های دیگر کند ؟

البته انتظار ندارم به این سوالات پاسخ دهید چون سوال اصلی چیز دیگری است اگرچه به نظرم تحت تاثیر این مسئله قرار می گیرد ...
به هر حال مردم خود به خود ملاک هایی را طبق عقل و تجربه قرار می دهند اما مهم است که نسبت اینها با انچه مستقیما در شریعت آمده است معلوم باشد ...
و تصور نکنیم وقتی می گوییم ملاک های اسلامی لزوما در روایات به آنها اشاره شده باشد ...
یا به راحتی نگوییم این اولویت ها را اسلام گفته است ...

مسلم;950475 نوشت:

این روایت را نشنیده ام، اگر می شود یا متن عربی اش را بدون آدرس بگذارید، یا لینک سایتش را در خصوصی برایم بفرستید، ممنون میشوم

فکر کنم در اصول کافی بود ... فکر هم نکنم با جستجوی اینترنت پیدا شود البته جستجو نکردم واقعا حسش نیست با این اوضاع ...

مسلم;950502 نوشت:
بله این حرف، حرف درستی است، و از روایت هم برداشت می شود.

متاسفانه بنده دقیق متوجه منظورتان نشدم، اگر ممکن است بیشتر توضیح بدید.

و طاها;950506 نوشت:
به کفویت اصلی توجه کند یا کفویت اصلی را قربانی ملاک های دیگر کند ؟

ایشون هم یه اشاره کردن به اون موضوعی که مد نظر بنده هست

اینجا کفویت اصلی و ملاک های دیگر

این کفویت اصلی چی میگه چرا فکر مکنیم داره چیزی خارج از ملاک شخصی میگه

میخوام به این موضوع برسم آیا این کفویت اصلی با ملاک شخصی هم خوانی ندارد ؟

مسلم;950437 نوشت:
ملاک رضایت از اخلاق و دینداری خود انتخاب کننده است، انتخاب کننده با ملاک های خودش انتخاب شونده را رصد می کند.

مگر اینکه بگیم کلا این فرد مسلمان نیست و نمیشه انتظار داشت این ملاکها با این کفویت اصلی هم خوانی داشته باشد

Reza-D;947823 نوشت:
اشکال که هست ولی اگر اجازه بدهید بطور جداگانه در خصوصی با شما صحبت خواهم کرد. البته بعد از به سرانجام رسیدن سایر مباحث

سلام. اگر به نتیجه رسیدید جواب رو اینجا هم قرار بدید یا در خصوصی بگید. من هنوز قانع نشدم. تشکر.

مسلم;947810 نوشت:
دوستان اجازه بدهید از این بحث عبور کنیم، به نظرم نتیجه روشن شده باشد، برای جمع بندی یک بار دیگر عرض می کنم اگر از جزئی نگری پرهیز کرده، و نظام برده داری در اسلام را یک جا ببینید، قطعا تصدیق خواهید کرد که این نظام ظالمانه نیست:
اینکه مجازاتی باید باشه مسئله نیست. مسئله در نوع مجازات هست. میشه در این مورد توضیح بفرمایید که چرا چنین مجازاتی را برای اسیر زن در نظر گرفتند؟ می تونستند چیزهایی دیگه در نظر بگیرند. به عنوان مثال فقط اسیری بگیرند و کار بکشند یا ....

zahra*;951046 نوشت:
اینکه مجازاتی باید باشه مسئله نیست. مسئله در نوع مجازات هست. میشه در این مورد توضیح بفرمایید که چرا چنین مجازاتی را برای اسیر زن در نظر گرفتند؟ می تونستند چیزهایی دیگه در نظر بگیرند. به عنوان مثال فقط اسیری بگیرند و کار بکشند یا ....

با سلام و احترام
ببینید سرکار خانم زهرا
وقتی به خاطر شرایط زمانه، حکم اولیه برده داری یعنی آزادسازی یا مبادله آنها امکان ندارد یا به صلاح نیست، حکومت چاره ای جز اعطاء این بردگان به خانواده ها ندارد، خب طبیعتا باید این نگهداری ثمره ای برای خانواده ها داشته باشد وگرنه زیر بار مخارج سنگین مالی و مسئولیت حقوقی آن نمیروند.

اما این دشواری درک احکام برده داری که هضم آن را برای ما دشوار نموده است را باید در تخالف و تفاوت عُرف زمان ها جستجو کنیم، به همین خاطر اسلام صدور چنین حکمی را بر عهده حاکم عادل گذارده است، برای درک متقابل باید دیدتان را مطابق با عرف همان زمان بکنید، شما این شرایط را تصور کنید می فهمید که حکم برای بردگان حکم سنگینی نبوده است:

اول:
مسئله تعدد زوجات به صورت کامل حل شده بوده و این نوع نگرشی که الان در جامعه وجود دارد هرگز وجود نداشته است!

دوم:
خیلی زنان برای انتخاب همسر احساس حق نمیکرده اند، یعنی حق زن در انتخاب همسر اصلا جدی گرفته نمیشد، همانطور که در همین ایران 100 سال
پیش خودمان هم اصلا ممکن بود عروس و داماد یکدیگر را ندیده باشند، لذا نباید توقعات زن آن روز را با توقعات زن امروزی مقایسه کنید.

سوم:
فقر و بدبختی به قدری به برخی انسان ها فشار آورده بود که خودشان را به عنوان برده می فروختند، یعنی خودشان بردگی را با تمام سختی هایش به اینکه لااقل شکمشان سیر باشد و جای خواب داشته باشند ترجیح می داده اند.

چهارم:
کار خانه چیزی نبوده که مردمان گذشته به خاطر آن حاضر شوند مخارج شخص دیگری را هم متحمل شند چرا که زنان گذشته به خاطر عُرف خانواده ها از کودکی در خانه کار می کردند و اینطور نبوده که بگویند به کار منزل نمی رسیم! لذا کار خانه به اندازه کافی نقش تشویقی نداشته است که حاضر به نگهداری یک شخص دیگر شوند، خصوصا در آن زمانی که فقر و گرسنگی بیداد می کرد.

پنجم:
بالاخره وجود یک زن بدون همسر در خانه خودش زمینه فساد است، به همین خاطر بر خلاف آنچه که ما گمان می کنیم در روایات این رابطه جنسی حق کنیز دانسته شده است!! این نکته خیلی جالب است!

حال که این مقدمات روشن شد عرض می کنم:

اسلام هدفش از سپردن این اسرا به خانواده ها تربیت آنها است لذا اگر حاکم عادل تشخیص داد که با توجه به تغییر عرف زمانه چنین کاری به جای جذب و تربیت و تشویق به اسلام، اثر عکس دارد خب چنین نمی کند، دقت کنید حکم به برده گرفتن اسرا یکی از گزینه هایی است که اسلام پیش روی امام عادل گذارده است، نه این که اجباری در کار باشد، این امام عادل هر زمانی است که متناسب با شرایط مصلحت سنجی می کند.

گواه مدعا هم این است که می بینید مسئله فرار و خودکشی بردگان در صدر اسلام مطرح نبوده اما کدامیک از زنانی که به دست داعش اسیر شده اند اگر مجال بیابند فرار نکرده یا خودکشی نمی کنند؟! این تنفر نشان میدهد برده داری داعشی، نه در اصل به بردگی گرفتن، اسلامی است، و نه در برخورد پس از آن!!!

امیدوارم روشن شده باشد.

مسلم;951048 نوشت:
بالاخره وجود یک زن بدون همسر در خانه خودش زمینه فساد است، به همین خاطر بر خلاف آنچه که ما گمان می کنیم در روایات این رابطه جنسی حق کنیز دانسته شده است!! این نکته خیلی جالب است!

متوجه نشدم. حق کنیز یا حق مالک؟ میشه بیشتر توضیح بفرمایید؟ اگر حق کنیز باشه پس می تونه از این مسئله امتناع کنه حتی اگر مالک بخواد؟

zahra*;951050 نوشت:
متوجه نشدم. حق کنیز یا حق مالک؟ میشه بیشتر توضیح بفرمایید؟ اگر حق کنیز باشه پس می تونه از این مسئله امتناع کنه حتی اگر مالک بخواد؟


حق هر دو، نه کنیز حق دارد در برابر خواسته مالکش تمکین نکند، و نه مالک حق دارد کنیزانی را بدون اینکه نیاز آنها را تأمین کند نگه دارد.
من به چند روایت در این خصوص اشاره می کنم:

عَلِي ع‏: «مَنِ اتَّخَذَ مِنَ الْإِمَاءِ أَكْثَرَ مِمَّا يَنْكِحُ أَوْ يُنْكِحُ فَالْإِثْمُ عَلَيْهِ إِنْ بَغَيْن‏»؛ امام علی(ع) میفرمایند: کسی که بیش از اندازه ای که نکاح می کند کنیز بگیرد، اگر آن کنیزها لغزشی بکنند، گناهش بر اوست.( من لایحضره الفقیه، ج3، ص451)

«مَنِ اتَّخَذَ جَارِيَةً فَلَمْ يَأْتِهَا فِي كُلِّ أَرْبَعِينَ‏ [يَوْماً] ثُمَّ أَتَتْ مُحَرَّماً كَانَ وِزْرُ ذَلِكَ عَلَيْهِ»؛ هر کسی که کنیزی می‌گیرد، اگر هر چهل روز یکبار نزد او نرود و آن کنیز مرتکب حرامی بشود، گناهش بر اوست.( صدوق، محمد بن علی، الخصال، ج2، ص539)

«مَنِ اتَّخَذَ جَارِيَةً وَ لَمْ يَأْتِهَا فِي كُلِّ أَرْبَعِينَ يَوْماً كَانَ وِزْرُ ذَلِكَ عَلَيْه‏»؛ کسی که کنیزی بگیرد و تا چهل روز یکبار نزد او نرود، گناه کنیز بر اوست.( همان، ج2، 539)

«رَسُولَ اللَّهِ ص: يَقُولُ‏ أَيُّمَا رَجُلٍ كَانَتْ عِنْدَهُ جَارِيَةٌ فَلَمْ يَأْتِهَا أَوْ لَمْ يُزَوِّجْهَا مَنْ يَأْتِيهَا ثُمَّ فَجَرَتْ كَانَ عَلَيْهِ وِزْرُ مِثْلِهَا» هر مردی که نزد او کنیزی است، پس اگر نزد او نرود یا او را شوهر ندهد سپس آن کنیز مرتکب فجور شود، مثل همان گناه بر اوست.(وسائل الشیعه، ج21، ص179)

احکام کنیز هرگز به معنای تجاوز و اینها تلقی نمی شود، فقط زنی که به عنوان اسیر جنگی گرفته شده و حکم کنیزی او امضاء شده مثل این است که او را یکطرفه شوهر می دهند!

وگرنه احکام آن بسیار شبیه احکام ازدواج است، مثلا می فرمایند:

«َحْرُمُ مِنَ الْإِمَاءِ عَشْرٌ لَا يُجْمَعْ بَيْنَ الْأُمِّ وَ الْبِنْتِ وَ لَا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ وَ لَا أَمَتَكَ وَ هِيَ حَامِلٌ مِنْ غَيْرِكَ حَتَّى تَضَعَ وَ لَا أَمَتَكَ وَ لَهَا زَوْجٌ وَ لَا أَمَتَكَ وَ هِيَ عَمَّتُكَ مِنَ الرَّضَاعَةِ وَ لَا أَمَتَكَ وَ هِيَ خَالَتُكَ مِنَ الرَّضَاعَةِ وَ لَا أَمَتَكَ وَ لَكَ فِيهَا شَرِيكٌ.»؛ امام صادق(ع): ارتباط جنسی با ده دسته از کنیزان حرام است: بین مادر و دختر نمی توان جمع کرد، و بین دو خواهر، و کنیزی که از غیر تو آبستن شده تا زمانی که فارغ نشده است، و کنیزی که برای تو است ولی کسی دیگر شوهرش است، و کنیزی که عمه یا خاله رضاعی تو باشد.( من لایحضره الفقیه، ج3، ص451)

این همان حکمی است که در ازدواج هم جاریست.

مسلم;951073 نوشت:
حق هر دو، نه کنیز حق دارد در برابر خواسته مالکش تمکین نکند، و نه مالک حق دارد کنیزانی را بدون اینکه نیاز آنها را تأمین کند نگه دارد.

این که میشه اجبار. همین تیکه اش بده. اگر یک دست کنیز رو قطع می کردند بهتر از اجبار در چنین کاری بود. آخه چرا اجبار؟
در مورد فرزند کنیز چطور؟ اگر فرزند دختری به دنیا بیاره. مگر مالک مادر مالک کنیز نیست؟ من این هارو متوجه نمیشم.
یا می تونست این طوری باشه. اگر کنیز تمایل داشت می تونست با مالک ازدواج کنه. اگر هم مالک درخواست کرد حتما باید کنیز راضی باشه. ولی خداییش این اجباره برای چنین عملی هیچ جوره نمی فهمم. یعنی اگر می گفتن کور کنید یا 1000 تا شلاق بزنید یا سنگسار کنید انقدر درد نداشت.

zahra*;951098 نوشت:
یا می تونست این طوری باشه. اگر کنیز تمایل داشت می تونست با مالک ازدواج کنه. اگر هم مالک درخواست کرد حتما باید کنیز راضی باشه. ولی خداییش این اجباره برای چنین عملی هیچ جوره نمی فهمم. یعنی اگر می گفتن کور کنید یا 1000 تا شلاق بزنید یا سنگسار کنید انقدر درد نداشت.

باسلام

ببنید وقتی جنگی صورت میگیره مطمئنا اطلاعاتی از این دست که زنان هم کنیز گرفته میشن رو خواهند داشت همین که یک مرد دوست نداشته باشه زنان قوم و قبلش دست مرد دیگه نیفته خودش باز دارنده هست

و وقتی هم که اسیر شد میدونه که چه شرایطی خواهد داشت

علت بودن این موضوع هم اینه که در آن زمان برده داری بوده و چیز عجیب غریبی نبوده

فقط اسلام اومده چهارچوبی براش قرار داده علتش هم این بوده که امکان حذف یکباره نبوده چون کنیز و غلام فقط مربوط به جنگ نبوده بلکه به دلایل مختلف کنیز و غلام داشتند قبلا از اسلام

یه سوالی از کارشناس محترم داشتم

آیا پرداخت هزینه برای خریداری کنیز همون معادل پرداخت مهریه به زن هست

وقتی مرد با دادن مهریه داره اینو میگه که زن تابع امر مرد باشه آیا اینجا هم اون هزینه دریافتی هم همین حکم رو داره

و کنیز هم چه خواستش باشد چه نباشد مسئول هست که نیازهای مالک رو پاسخ بده

نمیدونم وقتی پاسخ خانمها رو تو تایپک میبینم راحت تر پی میبرم که عجب مجازاتی برای اونی که وارد جنگ شده در نظر گرفته شده Smile چون اکثر خانمها مخالف هستند پس روحیه زنانه بر نمی تابه که زیر بار امر یک مردی که علاقه نداره بهش بره پس این موضوع بازدارنده خوبی میتونه باشه Smile

شاید هدف اصلی این بوده که از وارد شدن زنان به چنین محیطهایی جلو گیری بشه

در هر صورت وقتی تو قدیم میبینم این همه ازدواج که به اجبار صورت گرفته برای یک زن آزاد خب بودن این موضوع برای یک زن اسیر زیاد عجیب نیست

هر چند برای یک خانم خوشایند نباشه

zahra*;951098 نوشت:
این که میشه اجبار. همین تیکه اش بده. اگر یک دست کنیز رو قطع می کردند بهتر از اجبار در چنین کاری بود. آخه چرا اجبار؟

اولا این اجبار در ازدواج هم هست، یعنی زن وشوهر هم نسبت به هم حق جنسی دارند و عدم تمکین جایز نیست.
ثانیا: پاسخی که بنده در پست پیشین عرض کردم را فراموش نکنید، عُرف هر زمان با عرف زمان های دیگر ممکن است متفاوت باشد، این حکام عادل اسلامی است که تشخیص می دهد آیا واگذاری اسرا به خانواده های مسلمان با توجه به شرایط زمانه به مصلحت است یا خیر.

zahra*;951098 نوشت:
در مورد فرزند کنیز چطور؟ اگر فرزند دختری به دنیا بیاره. مگر مالک مادر مالک کنیز نیست؟ من این هارو متوجه نمیشم.


اگر یکی از پدر یا مادر بچه آزاد بوده و برده نباشند، فرزند هم برده نخواهد بود؛ مثلا اگر کنیزی از مالک خود بچه دار شد آن بچه دیگر کنیز نخواهد بود، اما اگر دو برده با هم ازدواج کنند فرزند نیز غلام یا کنیز خواهد بود. خواهش می کنم با نگرش کاملا عقلانی به مسئله نگاه کنید، اگر ضرورت اجتماعی اقتضاء کند که برده داری باشد چاره ای از این مسئله نیست، بنده در آن لینکی که آدرس دادم در پست ابتدایی ام آدرس دادم مفصل تر بحث کرده ام که چرا فرزند دو برده باید برده باشد، اینجا نقل قول آن را میگذارم:

مسلم;829407 نوشت:
باید دقت کرد که حکم به آزادبودن کنیززادگان اگرچه در ظاهر به نفع ایشان است اما با نگاه دقیق تر و توجه عمیق تر می‌توان فهمید این حکم بیشتر از مصالحش، مفاسدی را برای ایشان به دنبال می‌داشت:

ممانعت از ازدواج بردگان: روشن است که اگر بچه دو برده آزاد می بود کسی کنیزش را به ازدواج برده دیگری در نمی آورد، چرا که بارداری این کنیز جز از کار افتاده کردن کنیز در دوران باردهی و بچه داری، هیچ منفعتی برای مالکش نمی‌داشت، علاوه بر این که این امر موجب می‌شد که نیازهای جنسی بردگان مرد به طور کلی تعطیل و مورد بی اعتنایی واقع شود، و نیازهای جنسی کنیزان هم هرگز از طریق ازدواج نباشد بلکه از طریق تحلیل و بدون دخالت نظر ایشان باشد.

حمایت از کنیز زادگان: از این که بگذریم اگر بچه دو برده آزاد می‌بود در حق خود این بچه هم ظلم بیشتری می‌شد، چرا که پدر و مادر او توان نگهداری او را نداشتند؛ عمده بردگان از نظر مالی توانی نداشته اند، چون فرصتی برای کار و پس انداز برایشان نمی مانده است، همان طور که در روایات متعدد این نگرانی از آزادسازی بردگان ابراز شده است:
هشام بن سالم نقل می‌کند: «سَأَلْتُهُ عَمَّنْ أَعْتَقَ النَّسَمَةَ فَقَالَ أَعْتِقَ مَنْ أَغْنَى نَفْسَهُ»؛ از امام صادق(ع) در مورد آزاد سازی برده سول کردم، پس فرمود: کسی را آزاد کن که خودش غنی و بی نیاز از غیر باشد.(28)

امام رضا(ع) نیز می فرمایند: «مَنْ أَعْتَقَ مَمْلُوكاً لَا حِيلَةَ لَهُ فَإِنَّ عَلَيْهِ أَنْ يَعُولَهُ حَتَّى‏ يَسْتَغْنِيَ‏ عَنْهُ‏ وَ كَذَلِكَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يَفْعَلُ إِذَا أَعْتَقَ الصِّغَارَ وَ مَنْ لَا حِيلَةَ لَهُ»؛ کسی که برده ای را آزاد می‌کند که قوه و قدرتی ندارد پس بر او (آزاد کنند) است که جور او را بکشد تا بی نیاز شود، و امیرالمومنین(ع) هنگامی که خردسالان را که قوه ای نداشتند را آزاد می‌کرد اینچنین می‌کرد.(و آنها را تأمین می کرد تا بی نیاز شوند)(29)
همچنین علی بن جعفر از برادرش امام موسی کاظم(ع) می­پرسد که بر فردی واجب شده که بنده ­ای را آزاد نماید و او نیز تصمیم به این کار گرفته، حال کدام روش بهتر است، مرد بزرگسالی را آزاد نماید یا جوان نورسی را امام هفتم(ع) در پاسخ فرمودند: شخصی را آزاد نماید که بتواند بعد از آزادی، مستقلا سرپای خود بایستد.(30)
حتی اگر پدر و مادر او، جزء نوادر بردگان ثروتمند باشند باز هم نمی توان حکم به آزادی برده کرد، چون بچه داری فقط پول نیست، رسیدگی به بچه آزادی و فراغت میخواهد، طبیعتا اگر آن بچه آزاد باشد، مالک کنیز، بچه آزاد او را نخواهد پذیرفت و خرج او را نخواهد داد، و حتی ممکن است مادر او را از رسیدگی به امور بچه باز دارد، و نگهداری او را نپذیرد، بچه ای که در اوج نیاز به والدین هست، بچه شیرخواره را باید چه می کرد وقتی مالک آن را نمی پذیرد؟ نمی شود مادر یک فرد آزاد، کنیز دیگری باشد، خب او خودش متعلق به دیگری است چگونه می تواند به بچه اش برسد؟ لذا تنها راه تأمین بچه این است که آن بچه هم منفعتی برای مالک داشته باشد. چون جدا نشدن فرزند از مادر در نگاه اسلام مهم تر است، همان طور که برخی فقهاء آن را مکروه و برخی حرام می‌دانند.(31)
اسلام می بایست بین این دو یکی را انتخاب می کرد، یا بردگی توأم با حمایت خانواده، یا آزادی به قیمت محرومیت. لذا اسلام اینجا منافع موقت فرزند را در نظر گرفته و از راه دیگری آزادی بردگان را پی می‌گیرد.

اللیل والنهار;951132 نوشت:
یه سوالی از کارشناس محترم داشتم

آیا پرداخت هزینه برای خریداری کنیز همون معادل پرداخت مهریه به زن هست

وقتی مرد با دادن مهریه داره اینو میگه که زن تابع امر مرد باشه آیا اینجا هم اون هزینه دریافتی هم همین حکم رو داره

و کنیز هم چه خواستش باشد چه نباشد مسئول هست که نیازهای مالک رو پاسخ بده

قطعا پاسخ منفی است، مهریه یا همان صداق به منزله خریدن زن نیست، مالکیت برای شوهر نمی آورد، اما خرید کنیز مالکیت می آورد، یعنی کنیز حتی درآمد حاصل از کارکردنش هم برای خودش نیست، خودش و تمام درآمدش متعلق به مالک است؛ اما شوهر هرگز مالک زنش نیست، نمی تواند فرمان بدهد که مثلا کارهای منزل را باید انجام بدهی!

اللیل والنهار;951132 نوشت:
باسلام

ببنید وقتی جنگی صورت میگیره مطمئنا اطلاعاتی از این دست که زنان هم کنیز گرفته میشن رو خواهند داشت همین که یک مرد دوست نداشته باشه زنان قوم و قبلش دست مرد دیگه نیفته خودش باز دارنده هست


سلام. اینکه یک مجازات بازدارنده باشه خوبه. اینکه جنگه و ممکنه هر اتفاقی بیافته و چیزهایی خوبی قرار نیست اتفاق هم بیافته مشخصه. ولی اینکه حرمت یک آدم این طوری شکسته بشه خیلی سخته. فکر می کنم شاید میشد جور دیگه بود. می دونید تمکین یک زن خیلی خیلی چیز خصوصی و شخصیه. خیلی وحشتناک و دردناکه.

مسلم;951135 نوشت:
قطعا پاسخ منفی است، مهریه یا همان صداق به منزله خریدن زن نیست، مالکیت برای شوهر نمی آورد، اما خرید کنیز مالکیت می آورد، یعنی کنیز حتی درآمد حاصل از کارکردنش هم برای خودش نیست، خودش و تمام درآمدش متعلق به مالک است؛ اما شوهر هرگز مالک زنش نیست، نمی تواند فرمان بدهد که مثلا کارهای منزل را باید انجام بدهی!

یعنی اینجا نگاهی که به کنیز میشه کاملا مثل یک کالا هست! و این نوع نگاه بر میگرده به شرایط اون زمان قبل از اسلام منظورم هست یا علت دیگه ای داره؟

zahra*;951136 نوشت:
خیلی وحشتناک و دردناکه.

این جمله کافی هست که یک زن نخواد بره چنگ Smile

و این که فکر کنید قبل از اسلام اصلا این کنیز حرمتی نداشته به هر نحو که میخواستند از او بهره کشی میکردند Smile

مسلم;951134 نوشت:
اولا این اجبار در ازدواج هم هست، یعنی زن وشوهر هم نسبت به هم حق جنسی دارند و عدم تمکین جایز نیست.
ثانیا: پاسخی که بنده در پست پیشین عرض کردم را فراموش نکنید، عُرف هر زمان با عرف زمان های دیگر ممکن است متفاوت باشد، این حکام عادل اسلامی است که تشخیص می دهد آیا واگذاری اسرا به خانواده های مسلمان با توجه به شرایط زمانه به مصلحت است یا خیر.
درست هست ولی اجبار در ابتدای ازدواج که نبود. ابتدا دو نفر با هم توافق می کنند که ازدواج کنند و حق جنسی هم چیزی هست که در ازدواج وجود داره وقتی دو نفر توافق کردند این مسئله در ازدواج وجود داره ولی برای کنیز چنین چیزی وجود نداره. از ابتدا توافق صورت نگرفته. علاقه ای نیست. شناختی نبوده.
می خوام عقلی به قضیه نگاه کنم نه احساسی. می خوام بفهمم. سواد دینی ام زیاد نیست. پس حتما باید حاکم اسلامی حکم کنه در حق کنیز تا تکلیفش معلوم بشه؟
ببخشید چرا وقتی برده داری قبل از اسلام هم وجود داشته، چرا نمیشده از بین بردش و مونده؟ چرا کم کم از بین نرفته؟ به این فکر می کنم که چه شرایطی می تونه منجر به این بشه که یک حاکم اسلامی مصلحت رو در این ببینه که در یک زمانی کنیز وجود داشته باشه و در زمانی خیر و اینکه در زمان گذشته با توجه به اینکه برده داری قبل اسلام رواج داشته چرا نمیشده کلا از بین بره؟ چه مصلحتی بوده؟

اللیل والنهار;951138 نوشت:
و این که فکر کنید قبل از اسلام اصلا این کنیز حرمتی نداشته به هر نحو که میخواستند از او بهره کشی میکردند :)

بعد اسلام چطور؟ اگر ازاد نمیشده حرمت داشته آیا؟ همین که مجبور به تمکین بوده کافی هست برای بی حرمتی.

zahra*;951142 نوشت:
بعد اسلام چطور؟ اگر ازاد نمیشده حرمت داشته آیا؟ همین که مجبور به تمکین بوده کافی هست برای بی حرمتی.

خب بعداز اسلام خیلی از شرایطی که براش درنظر گرفته شده خیلی نزدیک به یک زن آزاد هست اختیار انتخاب نداره که تو شرایط اون دوره زمانه رو ببنیم همون زن آزادش هم تو انتخاب زیاد آزاد نبوده:)

اینجایه موضوع هست کنیز که اسیر گرفته شده آیا باید خیلی بهش خوش بگذره ؟!

«عَلِيٌّ ع‏: مَنِ اتَّخَذَ مِنَ الْإِمَاءِ أَكْثَرَ مِمَّا يَنْكِحُ أَوْ يُنْكِحُ فَالْإِثْمُ عَلَيْهِ إِنْ بَغَيْن‏»؛ امام علی(ع)کسی که بیش از اندازه ای که نکاح می کند کنیز بگیرد، اگر آن کنیزها لغزشی بکنند، گناهش بر اوست.(23)

«مَنِ اتَّخَذَ جَارِيَةً فَلَمْ يَأْتِهَا فِي كُلِّ أَرْبَعِينَ‏ [يَوْماً] ثُمَّ أَتَتْ مُحَرَّماً كَانَ وِزْرُ ذَلِكَ عَلَيْهِ»؛ هر کسی که کنیزی می‌گیرد، اگر هر چهل روز یکبار نزد او نرود و آن کنیز مرتکب حرامی بشود، گناهش بر اوست.(24)

«مَنِ اتَّخَذَ جَارِيَةً وَ لَمْ يَأْتِهَا فِي كُلِّ أَرْبَعِينَ يَوْماً كَانَ وِزْرُ ذَلِكَ عَلَيْه‏»؛ کسی که کنیزی بگیرد و تا چهل روز یکبار نزد او نرود، گناه کنیز بر اوست.(25)

«رَسُولَ اللَّهِ ص: يَقُولُ‏ أَيُّمَا رَجُلٍ كَانَتْ عِنْدَهُ جَارِيَةٌ فَلَمْ يَأْتِهَا أَوْ لَمْ يُزَوِّجْهَا مَنْ يَأْتِيهَا ثُمَّ فَجَرَتْ كَانَ عَلَيْهِ وِزْرُ مِثْلِهَا» هر مردی که نزد او کنیزی است، پس اگر نزد او نرود یا او را شوهر ندهد سپس آن کنیز مرتکب فجور شود، مثل همان گناه بر اوست.(26)
یعنی در صورتی که کنیز مایل به رابطه جنسی باشد و مالک ابا داشته باشد، اسلام حق را به کنیز می‌دهد، نه مالک!!! این خیلی جای تأمل دارد.

والا بنده از این مطالب به این میرسم که اصلا این کنیز هم اون همه در این مورد تو سختی از طرف مالک نبوده وگرنه چه ضرورتی به مطرح کردن این موارد هست !!!

وقتی کنیز از مالک بچه داشته باشه آزاد محسوب بشه و خیلی چیزهای دیگه بنده رو به این موضوع میرسونه این موضوع بیشتر از طرف کنیز مورد توجه باید باشه تا مالک

اللیل والنهار;951137 نوشت:
یعنی اینجا نگاهی که به کنیز میشه کاملا مثل یک کالا هست! و این نوع نگاه بر میگرده به شرایط اون زمان قبل از اسلام منظورم هست یا علت دیگه ای داره؟


بالاخره وقتی قرار شد مالکیت در میان باشد طبیعتا قابل خرید و فروش خواهد بود، اصلا برده داری بدون آن ممکن نیست. اما اینطور نیست که دید اسلام به بردگان مثل کالا باشد، بلکه برای آنها حق و حقوقی تعریف کرده که مالک موظف به اجرای آنهاست، و در برخی موارد حکم به آزادی آنها کرده است.
دوم اینکه این مالکیت مربوط به جسم بردگان است، یعنی جسم وثمرات جسمی آنها قابل استفاده یا خرید و فروش بوده است.

zahra*;951141 نوشت:
ببخشید چرا وقتی برده داری قبل از اسلام هم وجود داشته، چرا نمیشده از بین بردش و مونده؟ چرا کم کم از بین نرفته؟ به این فکر می کنم که چه شرایطی می تونه منجر به این بشه که یک حاکم اسلامی مصلحت رو در این ببینه که در یک زمانی کنیز وجود داشته باشه و در زمانی خیر و اینکه در زمان گذشته با توجه به اینکه برده داری قبل اسلام رواج داشته چرا نمیشده کلا از بین بره؟ چه مصلحتی بوده؟

بنده در آن ادرسی که در پست ابتدایی خودم عرض کردم پاسخ این سوالات را داده ام:

مسلم;829407 نوشت:
اما در خصوص اینکه اسلام چرا یکجا برده داری را ریشه کن نکرد باید توجه کرد که آزاد سازی یکباره بردگان موجب رها شدن جمع عظیمی میشد که نه کار داشتند، نه درآمد، نه خانه، و نه حتی کوچکترین مال و پس اندازی، طبیعتا حکم به آزاد سازی یکباره آنها جامعه را ناامن میکرد، خصوصا در آن زمان که برخی از شدت فقر، خودشان را به عنوان برده می فروختند تا شکمشان سیر شود و جای خواب داشته بشند. لذا صدور چنین حکمی علاوه بر اینکه موجب رفاه بردگان نمیشد، ظلم بیشتری نسبت به آنها و جامعه را نیز به دنبال داشت


به نظرم خوب است که یک بار آن را به صورت دقیق و کامل مطالعه بفرمایید:

http://www.askdin.com/showthread.php?t=55164&p=829407#post829407

مسلم;951147 نوشت:
اما اینطور نیست که دید اسلام به بردگان مثل کالا باشد، بلکه برای آنها حق و حقوقی تعریف کرده که مالک موظف به اجرای آنهاست، و در برخی موارد حکم به آزادی آنها کرده است.

متوجه این موضوع هستم خواستم بگم که این نوع دید هم اگر باشه باتوجه شرایط اون زمان بوده و قبل از اسلام ؟

حالا مطمئنا سوالی که الان پیش میاد اینکه خب اون موقع اسلام نبود که نگذاره همچین وضعیتی باشه و برده داری نباشه برفرض

الان که برده داری نیست باقی موندن این حکم چه معنی داره که بنده به این نتیجه میرسم که وقتی الان الانش هم تو یه جاهایی برده داری وجود داره و اگر اسلام برای تمام دورانها باشه پس میتونه این حکم تو اون جاها برای اون افراد کارایی داشته باشه

خیلی ممنون. چقدر سخت تحلیل و تحقیق کردن این موارد. اگر سوالی پیش آمد می پرسم. التماس دعا.

مسلم;951148 نوشت:
بنده

سلام و عرض ادب
استاد با عذرخواهی نظرم عوض شد چون برخی کاربران مایل هستند نتیجه بحث برده داری را ببینند
با اجازهء شما همان بحث برده داری را ادامه می‌دهم و در آخر اعلام میکنم که قانع شدم یا خیر ، آن وقت به بحث بعدی می‌پردازیم
البته بخش هایی را که خودم و شما می2دانیم در خصوصی به اتفاق شما پیگیری خواهم کرد گل

ضمناً چون مبحث دوم هم تا حدودی جلو رفته ، اگر صلاح بدانید آن را نیز در کنار برده داری ادامه دهیم
در واقع خودم مایل هستم هر دو بحث ادامه پیدا کند تا مطلبی از قلم نیفتد. ولی باز تابع نظر شما هستم

رهگذر آسمان;949963 نوشت:
سلام
ولی من بازهم این نقص رو متوجه اسلام و روش شناختش در ازدواج نمیدونم
اینکه من و شمای نوعی نمیدونیم تو تحقیق و شناخت قبل ازدواج دقیقا باید چکار کنیم
مربوط به خیلی چیزهاست :
عدم شناخت کافی از خودمون و علایقمون
آموزه های اسلامی و اخلاقی که حاصل تربیت خونواده هاست و البته در نود درصد مواقع غلطه
که اولا هرچیزی از نگاه بزرگترها حرامه تا زمانی که خلافش ثابت بشه اونم براساس وحی منزل
ثانیا این آموزه ها به اندازه ای پست و حقیره که هرجوونی رو برای خوشبخت شدن تربیت میکنه نه خوشبخت کردن
عرف های غلط و نابجای جامعه ای که یک عمر یادگرفتیم برای مقبولیت درجهت موافقش شنا کنیم
و ترس از شکستنشون باعث شده حقیقت اسلام و زندگی اسلامی رو تجربه نکنیم
ولی همین عرف و جامعه خوب یادمون دادن هر شکستی رو به اسلام نسبت بدیم
مدرسه و دانشگاهی که انتگرال و هندسه و دیفرانسیل اولویت اولش بود به امیدی که زندگی رو توی زندگی یادخواهم گرفت
و اینطور شد که من شیعه مسلمون نیوتون و انشتین و دانته و ... رو خیلی بیشتر از سلمان و ابوذر و مقداد میشناسم
چه برسه به علی و اولادش
تربیت غلط مادرانی که دخترانشون رو برای مادربودن تربیت میکنن نه همسر بودن
و هزاران دلیل دیگه که البته همه این شرایط تازه مربوط به قشر اسلام شناس و خداپرست و مذهبی جامعه است
ولی پیامد همه این دلایل که شکست در ازدواجه هیچ کدوم هیچ ربطی به اسلام نداره

جدای از بحث تاپیک ، این یکی از زیباترین پست های این سایت هست بدون شک
عالی گفتید گل

مسلم;950307 نوشت:
.................

رهگذر آسمان;949963 نوشت:
من بازهم این نقص رو متوجه اسلام و روش شناختش در ازدواج نمیدونم
اینکه من و شمای نوعی نمیدونیم تو تحقیق و شناخت قبل ازدواج دقیقا باید چکار کنیم مربوط به خیلی چیزهاست.....

خب اما نقطهء مخالفت من با شما که در واقع پرسش من در این تاپیک است
نظر من این است گر چه به قول شما اسلام نیامده این اشتباهات را مستقیماً آموزش بدهد. اما ریشه این اشتباهات بر می‌گردد به آموزه های خود اسلام

بله شما درست می‌فرمائید که اسلام مثلاً به پدر و مادر من نگفته که بنده را اشتباه آموزش بدهند
یا مثلاً اسلام اجازه خیلی کارها را به دختر و پسر داده که

روی کاغذ به معنای باز بودن دست دختر و پسر در انتخاب خواهد بود
اما آموزه های اسلام به گونه ای هستند که نتیجه و خروجی آن همینی می‌شود که داریم می‌بینیم و رد می‌کنیم

مثالی عرض می‌کنم. اسلام میگوید وقتی تمام موارد خواستگاری طی شد و اختلاف نظری نبود ، پسر اجازه دارد بدن دختر را ببیند
خب اینجا اگر کسی بپگوید: "اسلام چقدر به نیاز جسمی زن و مرد اهمیت داده؟ چقدر به جاذبهء جسمی اهمیت داده؟ اسلام همش دنبال زندگی خشک و بدون لذت است و..."
ما همین حکم را می‌کوبیم توی چشمش که ببین! ببین اسلام حتی به پسند کردن جسم هم اهمیت داده!

اما این ظاهر ماجراست. در عمل شما می‌بینید که انجام این موضوع در بین خانواده های مسلمان تقریباً 0 است!!
خیلی راحت است که بگوئیم دلیلش ناآشنایی مردم با دین یا تربیت دینی غلط است. اما بنده نظر دیگری دارم
من میگویم وقتی اسلام از آن طرف به دختر و پسر میگوید حتی در سلام کردن به هم نیز احتیاط کنید ، چطور انتظار داریم که بعداً این دختر رویش بشود بدنش را به پسری نشان دهد؟

یا مثال دیگر اینکه می‌بینیم روحانیون میگویند در زمان خواستگاری دختر و پسر باید سردی و گرمی خود را به یکدیگر بگویند
بعد هم میگوئیم ببینید مردم! ببینید چقدر دین اسلام به این موضوع توجه داشته!
اما یک سوال. مگر دختر و پسر مسلمان تا قبل از ازدواج تجربهء روابط جنسی داشته اند که بفهمند سرد هستند یا گرم؟!

باز مثالی دیگر اینکه گفته می‌شود اگر مدت و چگونگی رابطه دختر و پسر با هم زیاد باشد به هم وابسته می‌شوند پس بهتر است به روش اسلامی همسر انتخاب کنند
بعد از آن طرف میگوید تنها راه اینکه دختر و پسر با هم مراوده داشته باشند این است که عقد کنند!!!
یاللعجب! اگر در نامزدی رفت و آمد داشته باشند به هم وابسته میشوند
بعد اگر عقد کنند

(که از نظر ذهنی برای آنها معنای آزادی بیشتر دارد و باعث نزدیک شدن بیشتر می‌شود) وابسته نمی‌شوند!

همین عقد نکته دیگری هم دارد
از آن طرف چنان چهارچوب رابطه و برخورد بین دختر و پسر نامحرم تنگ است که ذهن مردم هر رابطه ای خارج از ازدواج را بد می‌داند
بعد از این طرف به جوانان میگوئیم برای شناخت بیشتر عقد کنید و اگر با هم سازگار نبودید از هم جدا شوید. به همین راحتی!!
در حالیکه ما از ابتدا از هر نوع رابطه بجز ازدواج را به عنوان گناه معرفی کرده ایم
لذا وقتی عقد بین دو نفر صورت گرفت ، برهم زدن آن بسیار دشوار و در مواردی حتی غیر ممکن است
چون این دختر و پسر در زمان عقد مراوده داشته اند و حالا فکر می‌کنند اگر عقد را به هم بزنند مرتکب گناه شده اند
خب چه کسی این حس را در دل این جوانان بوجود آورده؟ قوانین خود اسلام!


لذا استاد عزیز و کاربران گرامی ، به نظر من خیلی از این روش های اشتباه نتیجه آموزه های اسلام است. گرچه توصیه مستقیم اسلام نباشد

مسلم;950307 نوشت:
روایت متعدد در مورد خصوصیات جسمانی که در روایات برای انتخاب همسر آمده پس چیست؟

از آن طرف هم گفته بجز صورت و کف دستها هیچ جای زن را نباید ببینی!!!

مسلم;950307 نوشت:
از نظر طبع مهم نیست؟ چطور چنین تخصیصی می زنید؟

ممنون می‌شوم اگر روایاتی سراغ دارید به ما نیز نشان بدهید که تایید کند موارد گفته شده از سوی جناب "وطاها" در ازدواج اسلامی مد نظر بوده است

Reza-D;951216 نوشت:
از آن طرف هم گفته بجز صورت و کف دستها هیچ جای زن را نباید ببینی!!!

سلام
ولی این مربوط به نامحرم هست نه انتخاب همسر, شرایطی که برای نگاه کردن در مراحل آخر خواستگاری وجود دارد.

*taha*;951217 نوشت:
ولی این مربوط به نامحرم هست نه انتخاب همسر, شرایطی که برای نگاه کردن در مراحل آخر خواستگاری وجود دارد


سلام برادر عزیز دل گل
بخوانید لطفاً (بخشی از پست شماره 279):
Reza-D;951215 نوشت:
مثالی عرض می‌کنم. اسلام میگوید وقتی تمام موارد خواستگاری طی شد و اختلاف نظری نبود ، پسر اجازه دارد بدن دختر را ببیند
خب اینجا اگر کسی بپگوید: "اسلام چقدر به نیاز جسمی زن و مرد اهمیت داده؟ چقدر به جاذبهء جسمی اهمیت داده؟ اسلام همش دنبال زندگی خشک و بدون لذت است و..."
ما همین حکم را می‌کوبیم توی چشمش که ببین! ببین اسلام حتی به پسند کردن جسم هم اهمیت داده!

اما این ظاهر ماجراست. در عمل شما می‌بینید که انجام این موضوع در بین خانواده های مسلمان تقریباً 0 است!!
خیلی راحت است که بگوئیم دلیلش ناآشنایی مردم با دین یا تربیت دینی غلط است. اما بنده نظر دیگری دارم
من میگویم وقتی اسلام از آن طرف به دختر و پسر میگوید حتی در سلام کردن به هم نیز احتیاط کنید ، چطور انتظار داریم که بعداً این دختر رویش بشود بدنش را به پسری نشان دهد؟

Reza-D;951218 نوشت:
من میگویم وقتی اسلام از آن طرف به دختر و پسر میگوید حتی در سلام کردن به هم نیز احتیاط کنید ، چطور انتظار داریم که بعداً این دختر رویش بشود بدنش را به پسری نشان دهد؟

و اگر دختر از این منظر مورد پسند نبود عاقبت چی میشه؟ فکر کنید دختر این اتفاق بارها برایش بیوفته ولی ازدواج سر نگیره. به نظرم خوشایند نیست. شاید بگیم بهتر از حالتی باشه که ندیده ازدواج کنند بعد پشیمون بشن.

zahra*;951221 نوشت:
و اگر دختر از این منظر مورد پسند نبود عاقبت چی میشه؟
فکر کنید دختر این اتفاق بارها برایش بیوفته ولی ازدواج سر نگیره. به نظرم خوشایند نیست
شاید بگیم بهتر از حالتی باشه که ندیده ازدواج کنند بعد پشیمون بشن.

ابتدا عرض کنم که بحث ما در این تاپیک بر سر درست و غلط بودن این موضوع نیست ، بلکه منظور من تضاد این دو حکم با یکدیگر است

اما....

بله این هم نکته ای قابل بررسی است
البته به هرحال پسندیدن ظاهر (چهره ، اندام و....) بخشی از ازدواج است و انکار ناپذیر
حتی خیلی از خانمها هم این موضوع برایشان مهم است. هرچند پسند آنها با مردها تفاوت دارد
مثلاً از مرد قد بلند و چهارشونه بیشتر خوششان میاید و برای چهره نیز هر زنی معیارهایی برای پسندیدن دارد
پس این موضوع مختص مرد نیست

ولی می‌خواهم منظورم را با استفاده از همین نظر شما بیان کنم
همین جمله ای که شما گفتید:

"فکر کنید دختر این اتفاق بارها برایش بیوفته ولی ازدواج سر نگیره. به نظرم خوشایند نیست"
معنای این جمله این است که شمای زن (شمای نوعی) ذهنتان اینطور شکل گرفته که دیدن اندام شما توسط خواستگار
"کار زشتی" است
خب این زشت بودن را از کجا یاد گرفته اید؟ از جایی بجز اسلام؟

از طرفی همین جملهء شما برای ما مردها مسئولیت آور است
یعنی اگر پسری به خواستگاری شمای نوعی آمد و کار به دیدن جسم شما کشید
این پسر با خود فکر می‌کند اگر با شما ازدواج نکند مرتکب گناه شده (چون جسم شما را دیده)
خب این پسر چرا احساس گناه می‌کند؟ چون یاد گرفته که دیدن جسم زن گناه است و باعث شرمساری زن میشود

پس در واقع دختر و پسری که با آموزه های اسلامی بزرگ شده باشند ، این راهکار اسلام عملاً برای آنها بلااستفاده است

reza-d;951218 نوشت:
مثالی عرض می‌کنم. اسلام میگوید وقتی تمام موارد خواستگاری طی شد و اختلاف نظری نبود ، پسر اجازه دارد بدن دختر را ببیند
خب اینجا اگر کسی بپگوید: "اسلام چقدر به نیاز جسمی زن و مرد اهمیت داده؟ چقدر به جاذبهء جسمی اهمیت داده؟ اسلام همش دنبال زندگی خشک و بدون لذت است و..."
ما همین حکم را می‌کوبیم توی چشمش که ببین! ببین اسلام حتی به پسند کردن جسم هم اهمیت داده!

اما این ظاهر ماجراست. در عمل شما می‌بینید که انجام این موضوع در بین خانواده های مسلمان تقریباً 0 است!!
خیلی راحت است که بگوئیم دلیلش ناآشنایی مردم با دین یا تربیت دینی غلط است. اما بنده نظر دیگری دارم

بله این موضوع وجود دارد, در این موضوع دلایل مختلف آورده می شود از جمله حیا و ... . یک سوال, اسلام که این قدر به حیا و عفاف توجه دارد, آیا در این موضوع به حیا توجهی نداشته است؟ پس معلوم می شود که این موضوع حتما مهم است که می شود این کار را انجام داد. البته حرف زدن با عمل کردن فرق داره. الان بنده هم دارم حرف می زنم ولی شاید موقع عمل کردن (نه برای خودم بلکه برای خواستگاری نزدیکان) مخالفت کنم!

reza-d نوشت:
من میگویم وقتی اسلام از آن طرف به دختر و پسر میگوید حتی در سلام کردن به هم نیز احتیاط کنید ، چطور انتظار داریم که بعداً این دختر رویش بشود بدنش را به پسری نشان دهد؟

بهتر است برای این دو موضوع کارشناس محترم توضیحاتی بدهند.

اللیل والنهار;950482 نوشت:
میخوام چی بگم اگه اشتباه هستش اصلاح بفرمایید
هر شناختی پس نمی تونه منتهی به زندگی خوب بشه
مهم فاکتوری هست که برای رسیدن به نتیجه بهتر در نظر میگیریم
ممکنه به نظر 30 درصد باشه ولی به نکته مهمی اشاره کرده که در واقعا در درون خودش همون 70 درصد هستش
نمیدونم میتونم منظورم رو برسونم یا نه

بله بسیار خوب و دقیق توضیح دادید
حرف من این است که چطور میشود این 30 درصدِ با ارزش را کشف کرد؟

مثلاً شما می‌فرمائید نماز خواندن خیلی با ارزش است و یک نمازخوان حقیقی مطمئناً خصوصیات دیگر را هم رعایت می‌کند
حرفتان کاملاً درست است و من تا اینجا مشکلی ندارم

حرف من این است که ما در آشنایی اسلامی فقط می‌توانیم "نمازخوان بودن" را کشف کنیم. نه "نمازخوان حقیقی بودن" را

چند وقت پیش بحث نظافت را مطرح کرده بودم که شما پرسیدید یعنی اسلام گفته نظافت را رعایت نکنید؟
خیر خواهر گرامی اسلام چنین حرفی نزده و اتفاقاً روی نظافت تاکید زیادی دارد
اما اینکه اسلام بر تمیزی تاکید دارد دلیل بر این نمی‌شود که پس هر مسلمانی حتماً تمیز است!
شما از روی اینکه کسی نماز می‌خواند و روزه می‌گیرد و اعمال این چنین ، نمی‌توانید کشف کنید نظافت را رعایت می‌کند یا نه


*taha*;951224 نوشت:
یک سوال, اسلام که این قدر به حیا و عفاف توجه دارد, آیا در این موضوع به حیا توجهی نداشته است؟

بله قطعاً توجه داشته ، اما بحث بر روی قابلیت اجرای یک حکم است
مثل این است که کسی را سالها در گرمای کویر رشد بدهی بعد بگویی اجازه داری به قطب بروی!!
آیا اجازهء رفتن به سرمای زیر صفر برای کسی که در دمای 50 درجه رشد کرده قابل اجراست؟

درمورد حکم مورد بحث ما نیز روحیهء عموم افراد جامعه آنقدر قوی نیست که بتواند چنین تضاد شدیدی را پذیرفته و اجرا کند
اینکه زنی بتواند همزمان این دو وجه را در رفتارش بروز بدهد روح بزرگی مثل حضرت فاطمه(س) را میطلبد

مسلم;950475 نوشت:
اگر می تواند از طریق تحقیق در محل کار و محل سکونت و پرس و جو بفهمید که خب حل است
اگر نشد و اصرار بر نشت و برخاست بود، باز هم اسلام درب را نبسته است
می تواند با اجازه پدر دختر عقد موقت مشروط بر عدم ارتباط جنسی جاری کنند تا با هم بیشتر رفت و آمد داشته باشند

1 - پدر ممکن است اجازه ندهد

2 - در دوران عقد احتمال وابستگی بسیار زیاد است

3 - عقد به نوعی الزام آور است. هم برای دختر و پسر و هم برای خانواده ها

نکته ای را هم در خصوصی برایتان ارسال میکنم

مسلم;951048 نوشت:
طبیعتا باید این نگهداری ثمره ای برای خانواده ها داشته باشد

دو سوال

الف) نگهداری از بردگان مرد ، برای زنان مسلمان (زن مالک) چه سود و ثمری داشت؟

ب) نگهداری از بردگان مرد ، برای مردان مسلمان (مرد مالک) چه سود و ثمری داشت؟


مسلم;951048 نوشت:
وجود یک زن بدون همسر در خانه خودش زمینه فساد است

آن وقت وجود یک مرد بدون همسر در خانه موجب فساد نیست؟!

تازه در حالتی که شما میگوئید ، زنی کافر داریم (کنیز) و مردی مسلمان (مالک)
و در حالتی که من پرسیدم ، مردی کافر داریم (برده) و زنی مسلمان (همسر یا دختر مالک)

قطعاً خطر در حالت دوم بیشتر است


[="Times New Roman"][="Black"]

Reza-D;951223 نوشت:

پس در واقع دختر و پسری که با آموزه های اسلامی بزرگ شده باشند ، این راهکار اسلام عملاً برای آنها بلااستفاده است

اسلام به ذات خود ندارد عیبی...هر عیبی هست از مسلمانی ماست.

ببین برادر عزیز، کسی که با آموزه های اسلامی بزرگ شده باشد این راهکار کاملا برای او قابل استفاده است.

آن دختر و پسری که مد نظر شماست احتمالا همان دختری است که حجاب کامل دارد و نماز می خواند و روزه می گیرد.

و همان پسری است که شلوار پارچه ای می پوشد ریش بلند می گذارد پیراهنش تا سر زانو می رسد و دمپایی صندل پایش می کند و نماز می خواند و روزه می گیرد.

ولی این دختر و پسر فرسنگ ها با کسی که با آموزه های اسلامی بزرگ شده باشد تفاوت دارند.

کسی که با آموزه های اسلامی بزرگ شده است کسی نیست که می گوید «غیبت کار بدی است» «ارتباط با نامحرم بد است»

بلکه کسی است که می گوید

»غیبت کار بدی است چون خدا نمی پسندد. مطمئنا اگر خدا بپسندد هیچکس نمی تواند رکورد من را در غیبت کردن بزند.»

کسی با آموزه های اسلامی بزرگ شده است کسی است که این تفکر در ذهنش رسوخ کرده است که

»این کار خوب است چون خدا گفته پس انجام می دهم. این کار بد است. چون خدا گفته پس انجام نمی دهم«

یعنی فاصله انجام دادن یا انجام ندادن یک عمل برای اون فقط یک حکم شرعی است که بگوید بکن یا نکن و هیچ مانع دیگری برای او وجود ندارد.

آن دختری که حیایش دل همه را برده است چون باورش این است که «چون خدا گفته حیا داشته باش پس حیا خوب است.»

مطمئن باشید همان دختر به راحتی اجازه می دهد بدنش را خواستگارش ببیند چون باورش این است که «چون خدا اجازه داده پس اشکالی ندارد.»

یادم هست استاد سجاد در تاپیکی در پاسخ به یکی از کاربران فکر میکنم در مورد حکم ازدواج با دختران زیر 9 سال گفته بود:

«بنده اگر در این شرایط قرار بگیرم و احساس کنم که این ازدواج به صلاح دختر است برای انجام این ازدواج اقدام خواهم کرد»

در اینجور مواقع یک سری کج فهم می گویند «عجب مرد دل سنگی. عجب آدم بی رحمی»

در حالی که ما به خوبی ایشان را می شناسیم که چقدر انسان مهربان و شریف و پاکی هستند.

فقط فرقشان با من و شما در این است که ایشان برای انجام یک عمل فقط به مجوز شرعی و اخلاقی داشتن یا نداشتن نگاه می کند.

و اینکه مردم چه می گویند و بد برداشت میکنند و اینها اصلا اهمیتی برایشان ندارد. و این همان چیزیست که اسلام از ما انتظار دارد.

واقعا برای عده ای متاسفم ( منظورم شما نیستی ) که تمام عمرشان مثل لجن زندگی کرده اند بعد می آیند اینجا می گویند اسلام ناکارآمد است.

شما دو پسر را در نظر بگیرید که به خواستگاری می روند. یکی پسر واقعا متدین و با ایمان. یکی پسر بی قید و بند.

هر دوی اینها به خواستگاری دو دختر می روند و هر دوکارشان به دیدن بدن دختر میکشد.

پسر اول دختر را با رعایت تمام شرایط می بیند ولی به هر دلیلی ازدواج صورت نمی گیرد و این پسر راهش را میگیرد و می رود و حتی یک لحظه اجازه نمی دهد شیطان او را فریب بدهد.

پسر دوم دختر را بدون رعایت احکام شرعی و اخلاقی می بیند ولی به هر دلیلی ازدواج صورت نمی گیرد و این پسر راهش را می گیرد و می رود

و بعد در جمع رفقایش می نشیدند و می گوید«دختر فلانی رو میشناسی؟ رفتم خواستگاریش عجب بدنی داشت»

و این حرف دهان به دهان می چرخد و آبروی دختر می رود.

بعد هم عده ای بی وجود می گویند «بیا احکام اسلام را اجرا کردیم. دیدی آبروی دختر مردم رفت؟»
مگر اسلام مسئول اجرا کردن /نکردن دستوراتش توسط مردم است؟

بسیاری از مردم هم نزد پزشک می روند ولی حرف او را گوش نمی کنند و به هزاران مرض دچار می شوند و بعد هم می گویند «فلانی دکتر خوبی نیست رفتم پیشش بدتر شدم»

منظور این افراد این نیست که «من نسخه پزشک را اجرا کردم و بدتر شدم»

بلکه منظورشان این است که «آن دکتر نتوانست من را بدون هیچ زحمتی به تنظیمات کارخانه ای برگرداند»

احکام اسلام برای کسی کاربرد دارد که تا حد ممکن احکام و اخلاق را رعایت کند.

نه اینکه یک عمر مثل حیوان زندگی کند بعد انتظار داشته باشد اسلام تمام زندگی پر از لجنش را که طی سالها ساخته است را یک شبه پاک کند.

طرف می گوید دکترم گفته روزه برای سلامتی ام مضر است. پس روزه بد است.

اما نمی گوید 17 سال است روزه بر من واجب شده و در این 17 سال که جسم سالم و سلامتی داشتم

یک روز هم روزه نگرفته ام که گرسنگی و تشنگی را بچشم و اراده ام را تقویت کنم

و در طول تمام این سالها برده ی آنواع غذا ها و خوراکی ها بوده ام و حالا که به دیابت و فشارخون مبتلا شده ام یادم افتاده که روزه برای سلامتی ام مضر است.

خدا شاهد هست که احمق تر از کسی که اینگونه با اسلام می جنگد وجود ندارد.

دین اسلام دینی ست برای انسان های باکلاس و جویای عزت و سربلندی.

نه انسان هایی که زندگیشان را نکبت گرفته و حالا در دین اسلام دنبال قاتل بروسلی می گردند.

هوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووف:|[/]

اللیل والنهار;951132 نوشت:
همین که یک مرد دوست نداشته باشه زنان قوم و قبلش دست مرد دیگه نیفته خودش باز دارنده هست

خب پس بیائیم حکم بگذاریم (با عذرخواهی از همه) که هر مرد کافری هم که به جنگ اسلام بیاید با او لواط خواهد شد
قطعاً بسیار بازدارنده خواهد بود

اللیل والنهار;951132 نوشت:
علت بودن این موضوع هم اینه که در آن زمان برده داری بوده و چیز عجیب غریبی نبوده
فقط اسلام اومده چهارچوبی براش قرار داده

خواهر گرامی چرا وقتی سوالی از شما می‌پرسم پاسخ نمی‌دهید و بدتر اینکه دوباره همان حرف را بدون آنکه پاسخی داده باشید تکرار می‌کنید
در زمان ظهور اسلام دختران را هم زنده به گور میکردند. آیا شما می‌پذیرید که ما هم امروز دختران را زنده به گور کنیم ، منتهی در چهارچوب؟!

اللیل والنهار;951132 نوشت:
علتش هم این بوده که امکان حذف یکباره نبوده

مگر اسلام می‌خواسته برده داری را حذف کند؟
امروز که امکان حذف آن هست. نیست؟
پس چرا ما مسلمانان هنوز چنین حکمی داریم؟

اللیل والنهار;951132 نوشت:
نمیدونم وقتی پاسخ خانمها رو تو تایپک میبینم راحت تر پی میبرم که عجب مجازاتی برای اونی که وارد جنگ شده در نظر گرفته شده Smile
چون اکثر خانمها مخالف هستند پس روحیه زنانه بر نمی تابه که زیر بار امر یک مردی که علاقه نداره بهش بره پس این موضوع بازدارنده خوبی میتونه باشه :)

بعضی پدر مادرها وقتی فرزندشان خیلی آنها را اذیت می‌کند میگویند الان سیخ داغ میکنم میگذارم روی لبهایت
این را میگویند یک تهدید بازدارنده! (کاری به درست و غلط بودنش نداریم)

اما حالا فکر کنید کودکی را آورده اند بیمارستان که مادرش سیخ داغی را روی لبهایش گذاشته و لبهایش سوخته
از مادر می‌پرسیم چرا این کار را کردی؟ مادر هم بگوید:

"چون گذاشتن سیخ داغ روی لبها عامل بازدارندهء خیلی خوبی است!!"

نظر شما چیست؟

Im_Masoud.Freeman;951246 نوشت:
آن دختر و پسری که مد نظر شماست احتمالا همان دختری است که حجاب کامل دارد و نماز می خواند و روزه می گیرد.
و همان پسری است که شلوار پارچه ای می پوشد ریش بلند می گذارد پیراهنش تا سر زانو می رسد و دمپایی صندل پایش می کند و نماز می خواند و روزه می گیرد

مسعود جان شما مرا می‌شناسید و می‌دانید که چقدر با این نظر شما موافقم
اما برادر عزیزم ، بله دقیقاً بخش زیادی از مسلمانان یعنی همین که شما گفتید

درست است که نقطهء اوج باید رسیدن به مقام حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع) باشد
ولی باید واقع بین باشیم و واقعیت این است که انسان ها خاکستری هستند. حالا مسلمان ها تمایل بیشتر به سفیدی دارند اما به هرحال سفید مطلق نیستند
قوانین اسلام به گونه ای است که:

اولاً باید از نظر ایمان بالای 90 درصد باشی وگرنه کارایی ندارند!

ثانیاً باید تمام افراد جامعه یک مرتبه و همه با هم به آنها عمل کنند وگرنه کارایی ندارند!
شاهد مورد دوم هم همین صحبت شماست:


Im_Masoud.Freeman;951246 نوشت:
پسر دوم دختر را بدون رعایت احکام شرعی و اخلاقی می بیند ولی به هر دلیلی ازدواج صورت نمی گیرد و این پسر راهش را می گیرد و می رود
و بعد در جمع رفقایش می نشیدند و می گوید«دختر فلانی رو میشناسی؟ رفتم خواستگاریش عجب بدنی داشت»

همین احتمال که 1 در 1000 ممکن است مرد خواستگار چنین آدمی باشد ، کافی‌ست تا هیچ دختری زیر بار این حکم نرود

[=Times New Roman]

Reza-D;951249 نوشت:

دقیقاً بخش زیادی از مسلمانان یعنی همین که شما گفتید


خوب دقیقا بخش زیادی از طلاق ها و دادگاه های خانواده هم یعنی همین.
یه دودوتا چهارتای ساده ست.
رعایت کنی موفق میشی رعایت نکنی موفق نمیشی. تمام شد.
Reza-D;951249 نوشت:

قوانین اسلام به گونه ای است که:
اولاً باید از نظر ایمان بالای 90 درصد باشی وگرنه کارایی ندارند!
ثانیاً باید تمام افراد جامعه یک مرتبه و همه با هم به آنها عمل کنند وگرنه کارایی ندارند!


نخیر این حرف درستی نیست.
قوانین اسلام به گونه ای است که به هر اندازه ای که به دستوراتش عمل کنی به همان اندازه پیشرفت میکنی.
حسین رضا زاده هم می تونه بگه «فوتبال ورزش خوبی نیست. زیرا برای اندام من طراحی نشده و باید آمادگی جسمانی بالایی داشته باشی»
خوب فوتبال که مقصر نیست. ما مقصر هستیم که آمادگی جسمانی نداریم.
چطور فوتبال برای کشورهای اروپایی خوبه که همه اش در حال پیشرفت هستن.
ولی برای تیم های ایرانی خوب نیست که میرن توی لیگ قهرمانان آسیا بین چهار تا تیم چهارم میشن و بر میگردن و هیچی از ارزشهاشون کم نمیشه؟
اسلام هم همینه. اگر می خوای موفق بشی باید آمادگی معنوی بالایی داشته باشی.
و به هر اندازه ای که بتونی افراد جامعه رو با خودت هماهنگ کنی به همون اندازه می تونی گل بزنی.
توی یه فیلم طنزی یکی به برادرش گفت: تو از چه ورزشی خوشت میاد؟ برادرش گفت: من ورزشی رو دوست دارم که بی زحمت باشه، تحرک نخواد.:khaneh:

خداییش اگر چرندیات غربی ها یک میلیونم دستورات اسلام کاربرد داشت تمام غرب زده های وطنی خشتک ها می دریدند و زوزه کشان در افق محو می شدند:khandeh!:

ولی متاسفانه ما خودمون قدر دین خودمون رو نمی دونیم.

با سلام و احترام، آقارضای عزیز

فکر میکنم مغز و اساس استدلال شما این مطلب است که با تعابیر مشابه در پست هایتان آمده است:

Reza-D;951215 نوشت:
من میگویم وقتی اسلام از آن طرف به دختر و پسر میگوید حتی در سلام کردن به هم نیز احتیاط کنید ، چطور انتظار داریم که بعداً این دختر رویش بشود بدنش را به پسری نشان دهد؟

من حرف شما را قبول دارم که انسان هایی که با جنس مخالف در ارتباط بوده اند از جنس مخالف شناخت بیشتری داشته، و خیلی بهتر می توانند طرفشان را بشناسند، اما باید معایب این شناخت را هم دید و سپس سنجید؛ حرف بنده این است که ما با دو مسئله مواجهیمم که هر کدام مصالح و معایبی دارد:
1- محدودیت روابط زن و مرد= شناخت کمتر و امنیت اجتماعی بیشتر و بقاء خانواده
2- عدم محدودیت روابط زن و مرد= شناخت بیشتر و امنیت اجتماعی کمتر و فروپاشی خانواده

طبق قاعده اهم و مهم حتی اگر این محدودیت روابط موجب کاهش شناخت شود باز هم مقدم است.
لازمه سخن شما این است که برای اینکه دختر و پسر برای تحقیق با هم رودربایستی نداشته باشند باید این محدودیت های محرم و نامحرم برداشته شود، دیگر، حرف شما که غیر از این نیست؟

من از خود شما می پرسم، انصاف و وجدانا مفسده ی کدام بیشتر است؟
تحقیق یک دختر و پسر با حیا با کمک خانواده ها و تحقیق از خانواده و محل کار و محل سکونت طرف تا حدی نتیجه می دهد اما اینکه دختر و پسر را به گونه ای بار بیاوریم که به راحتی دختر بدنش را به خواستگارش نشان دهد که کلا مصلحت خانواده و اجتماع از دست می رود!

اصلا اینکه دختری را اینگونه بار بیاوریم که با دیدن بدنش شرم نکند که کمال نیست! دختری که از این کار شرم نداشته باشد مشکل دارد! اصلا اسلام می خواهد دختر همینگونه باشد! لذا به نظرم این حرف خانم زهرا درست و کاملا منطقی و فطری است:

zahra*;951221 نوشت:
و اگر دختر از این منظر مورد پسند نبود عاقبت چی میشه؟ فکر کنید دختر این اتفاق بارها برایش بیوفته ولی ازدواج سر نگیره. به نظرم خوشایند نیست.

علاوه بر اینکه این نگاه کردن به بدن دختر هم قرار نیست یک اطلاعات خیلی عمیقی در شناخت او ارائه دهد، از نظر بنده این در موارد عادی اصلا لازم نیست، مگر انکه دختر یک مشکلی داشته باشد که مثلا پسر باید ببیند، اما دیدن بدن دختری که هیچ مشکلی ندارد و با بدن بقیه فرقی ندارد چه گرهی وا می کند!؟
مثلا دختر ممکن است بگوید من ریزش مو دارم موهایم کم پشت است، یا لکه سوختگی روی تنم هست، یا کمی پیسی دارم، یا مانند آن آیا شما با این موارد مشکلی ندارید؟ آنجا شاید لازم باشد پسر ببیند ؛ اما دختر سالم را برای چه ببیند؟ رنگ پوست و اینها که از چهره پیداست، چاقی و لاغری هم که همینطور، دیگر چه چیزی را می خواهد بپسندد؟
روشن میشود که اسلام این را به عنوان یک راهکار در جایی که ابهامی در مسئله وجود داشته گذارده است.

ثانیا احکام اسلام را باید با هم دید، اگر بچه ها طبق استانداراهای دینی بزرگ شوند، مطمئنا در کنار این حجب و حیا بسیار انسانهای منطقی، و با اعتماد به نفسی هستند که در مواقع لازم محکم حرف بزنند، سوال کنند، و روی پاسخ ها به صورت منطقی فکر کنند!
من روی این خیلی تأکید دارم، مشکل بزرگتر از مشکلی که شما می گویید این است که عموما بچه هایی که درخانواده های مذهبی بزرگ می شوند دچار ضعف اععتماد به نفس هستند، شاید بخشی از اشکال شما هم ریشه در همین مطلب داشته باشد!
اگر بچه ای با اعتماد به نفس و دارای شخصیت بزرگ شود این امور دست و پایش را نمی بندد!(مربوط به تاپیک نیست اما ذهن خودم را مدت مدیدی است که مشغول کرده است)

Reza-D;951223 نوشت:
معنای این جمله این است که شمای زن (شمای نوعی) ذهنتان اینطور شکل گرفته که دیدن اندام شما توسط خواستگار "کار زشتی" است
خب این زشت بودن را از کجا یاد گرفته اید؟ از جایی بجز اسلام؟

از طرفی همین جملهء شما برای ما مردها مسئولیت آور است
یعنی اگر پسری به خواستگاری شمای نوعی آمد و کار به دیدن جسم شما کشید
این پسر با خود فکر می‌کند اگر با شما ازدواج نکند مرتکب گناه شده (چون جسم شما را دیده)
خب این پسر چرا احساس گناه می‌کند؟ چون یاد گرفته که دیدن جسم زن گناه است و باعث شرمساری زن میشود

کسی از این کار احساس گناه نمی کند، چون می داند این کار شرعا حرام نیست، بلکه احساس شرم است و روشن شد که این احساس گناه احساس شرم باید باشد، درست و به جا است.

Reza-D;951234 نوشت:
در دوران عقد احتمال وابستگی بسیار زیاد است

این وابستگی عیبی ندارد چون نشان میدهد یکدیگر را پسندیده اند، با وابستگی ناشی از دوستی فرق می کند.
و اگر هم به هم وابسته نشدند نشان می دهد که عیبی در یکدیگر دیده اند.

Reza-D;951234 نوشت:
عقد به نوعی الزام آور است. هم برای دختر و پسر و هم برای خانواده ها

عقد موقت مثلا ده روزه، تا چند ماهه و مشروط که الزامی نمی آورد.

باز تکرار می کنم از نظر بنده ضرورتی ندارد، چون انسان ها دو سال هم در کنار هم باشند تا زمانی که زیر یک سقف نروند مستقیما نمیتوانند یکدیگر را بشناسند چون رفتارهای بد خود را بروز نمی دهند، تنها راه تحقیق ، راه غیر مستقیم است، یعنی به جای اینکه ما با شخص صمیمی شویم، در میان کسانی که با او صمیمی هستند در محل کار و محل سکونت و... تحقیق کنیم.

Reza-D;951215 نوشت:
اما این ظاهر ماجراست. در عمل شما می‌بینید که انجام این موضوع در بین خانواده های مسلمان تقریباً 0 است!!

Reza-D;951215 نوشت:
اما یک سوال. مگر دختر و پسر مسلمان تا قبل از ازدواج تجربهء روابط جنسی داشته اند که بفهمند سرد هستند یا گرم؟!

Reza-D;951215 نوشت:
لذا وقتی عقد بین دو نفر صورت گرفت ، برهم زدن آن بسیار دشوار و در مواردی حتی غیر ممکن است

Reza-D;951215 نوشت:
خب چه کسی این حس را در دل این جوانان بوجود آورده؟ قوانین خود اسلام!

باسلام

هرچه قدر به مطالب شما دقت میکنم هر موردی که مطرح میکنید مشابه آن را در همین ازدواجهای که به اصطلاح با شناخت کافی صورت گرفته وجود دارد همان ازدواجهایی که فردحتی از کوچیکترین مسائل طرف مقابل آگاه است چه جمسی ،....

چرا اینها پس طلاق میگیرند سر مسائلی که کاملا فکر میکردند شناخت دارند

شما به گونه ای صحبت میکنید که گویا این مواردی که مثلا با شناخت کامل بدست آورده ایم قابل تغییر نیست و صددرصد ماندگار است

افرادی رو مشناسم تحمل کوچکترین بوی بدی رو نداشتند الان برای لج کردن با همسرش رعایت مسائلی رو نمکنه که ناراحتش بکنه

این بشری که هر روز در حال تغییر تحول هست چطور میتونید بگید که شناخت کامل از او میتونید داشته باشید

مثلا
یک فرد رو از کودکی میشناسید چادری .... رو خیلی از مسائل رو رعایت میکنه بعد از چند سال که مبیند کاملا متفاوت نه خبری از چادر است
یا مردی رو مبینم نه احترام به بررگتر رو بلده نه اهل نماز خواندن بود ولی بعداز مدتی میبینم کاملا نماز خوان و خیلی از مسائل رو رعایت میکنه
پس با همه این اوصاف برای شروع یک زندگی شناخت کلی که به عنوان کد دست افراد داده شده میتونه راهگشا باشه

Reza-D;951225 نوشت:
حرف من این است که ما در آشنایی اسلامی فقط می‌توانیم "نمازخوان بودن" را کشف کنیم. نه "نمازخوان حقیقی بودن" را

Reza-D;951225 نوشت:
اما اینکه اسلام بر تمیزی تاکید دارد دلیل بر این نمی‌شود که پس هر مسلمانی حتماً تمیز است!

Reza-D;951228 نوشت:
اینکه زنی بتواند همزمان این دو وجه را در رفتارش بروز بدهد روح بزرگی مثل حضرت فاطمه(س) را میطلبد

اشکال شما الان به چه چیزی هست اینکه آیا راهکار ایراد دارد یا افرادی که میخواهند عملی کنند

در اینکه افراد در انجام دادن یه سری مسائل سر باز میزنند و باب میل خود پیش میروندو تابع امر خدا نیستند و صلیقه ای با این مسائل برخورد میکنند

بله بنده هم موافق این موضوع هستم

حرف بسیار دارم ولی وقت و مجالی برای مطرح کردنش نیست

Reza-D;951248 نوشت:
قطعاً بسیار بازدارنده خواهد بود

فرض را بر این میگیریم شما وارد خانه ای شده اید که قوانین این خانه این است که باید بعداز ورود با مشت بزنید برسر افراد خانه

شما کاملا میدانیداین رفتار درست نیست و باید بعد از ورود با لبخند دست نوازشی بر سر افراد خانه کشید

راهکار شما برای عملی کردن این موضوع با توجه مخالفت صددرصدی با نظر شما چیست

Reza-D;951248 نوشت:
در زمان ظهور اسلام دختران را هم زنده به گور میکردند. آیا شما می‌پذیرید که ما هم امروز دختران را زنده به گور کنیم ، منتهی در چهارچوب؟!

خب چهار چوب زنده به گور کردن دختران چی میتونه باشه

خود همین حکم اسیر شدن زنی که وارد جنگ شده برای اینکه این فرد کشته نشه وگرنه مثلا میتونست حکم بده اون رو در جا زنده بگورش بکنید

برای جامعه اون زمان که عجیب غریب نبود

Reza-D;951248 نوشت:
مگر اسلام می‌خواسته برده داری را حذف کند؟

تا وقتی که این نفس سر کش بشری وجود داره و این حس برتری جویی باقی مانده این موضوع کاملا قابل قبول هست

این روش برای زمانیست که همین شرایط حکم فرما باشه

برای بردگی راه های متعددی وجود داشت. وجود هر یک از این راه ها به بردگی رسمیت می بخشید و قانونی به حساب می آمد. آن راه ها بدین قرار بود:
ـ اسارت درجنگ ها: طبیعی است که دو طرف درگیر در جنگ از یکدیگر اسیر بگیرند. اسیران به صورت برده به خدمت گرفته می شدند.
ـ خواست حاکم و سرپرست: حاکم و سرپرست ستمگر افراد زیر دست را به بردگی می گرفت و در مزارع و دامداری ، به کار می گماشت. احیاناً آنان را به عنوان برده می فروخت.
ـ تبعیت طفل از مادر خویش که برده و کنیز بود، اگر چه پدرش آزاد بود، ولی به جهت کنیز بودنِ مادر، طفل هم محکوم به بردگی بود.
ـ فرار از لشکر و امتناع از جنگیدن و خدمت سربازی.
- فرار از کشوری و پناهنده شدن به دولت دیگر و خود را تسلیم آن حکومت نمودن . این کار برای حکمرانان کشوری که بدان پناهنده شده بودند، ایجاد حق می کرد و آنان می توانستند پناهندگان را به بردگی بگیرند.
ـ ارتکاب جرایمی همانند قتل،‌ دزدی و ... (جریان به بردگی گرفتن ساختگی بنیامین، برادر حضرت یوسف(ع) به جرم سرقت گویای این امر است).
ـ فقری که به موجب آن شخص خودش را به دیگری بفروشد و خود را ملزم سازد برای مولایش کار کند.
ـ فروختن فرزند؛ پدر حق داشت فرزند خویش را جهت تنگدستی به عنوان برده بفروشد.
ـ فروختن همسر؛ شوهر حق داشت. همسر خویش را به عنوان برده به فروش برساند.
ـ آدم ربایی، فرد دزدیده شده به عنوان برده فروخته می شد، مانند زید بن حارثه که ربوده و به عنوان غلام فروخته شد.
ـ باختن در قمار؛ گاهی فرد قمار باز خود را گرو قمار قرار می داد و در صورت باختن ، برده می شد.

اسلام همه این راه ها و سرچشمه های بردگی را مسدود نمود. تنها اوّلی را با شرایطی پذیرفت. آن را هم هرگز به عنوان جنبه الزامی اعلان نکرد؛ در واقع در صورت پیروزی در جنگ ، گرفتن برده الزامی نبود، بلکه دستور اسلام در این مورد این است که بعد از پایان جنگ با کفار، افرادی که اسیر می شوند، به چند صورت با آنان برخورد شود:

- از آنان فدیه گرفته شده، آزاد شوند؛
- با اسیران مسلمان مبادله شوند؛
- با انجام اموری نظیر آموختن خواندن و نوشتن به مسلمانان آزادی خود را به دست آورند ؛
در مواردی که راه های قبلی به صلاح یا ممکن نبود، به جای این که آن ها را بکشند، اسیرشان کرده و برای خدمت، به کار بگمارند و بین مردم تقسیم کنند.


Reza-D;951248 نوشت:
"چون گذاشتن سیخ داغ روی لبها عامل بازدارندهء خیلی خوبی است!!"

کاملا متوجه فرمایش شما هستم

ولی این موضوع رو توجه داشته باشید که قبلا از اینکه بنده این پیشنهاد را بدهم این کودک بارها به این صورت تنبه شده

حال بنده میگویم شما همیشه از این روش استفاده نکنید اگر مثلا فلان کار رو مرتکب شد

در ثانی اگر باب میل بنده بود که به جای این تنبیه راهکار دیگری رو پیشنهاد میدادم

امیدوارم منظور رو رسونده باشم

مسلم;951262 نوشت:
1- محدودیت روابط زن و مرد= شناخت کمتر و امنیت اجتماعی بیشتر و بقاء خانواده
2- عدم محدودیت روابط زن و مرد= شناخت بیشتر و امنیت اجتماعی کمتر و فروپاشی خانواده

سلام
بله فرمایشتان معقول است
قبول دارم قرار نیست در این دنیا به تمام تمایلات پاسخ بدهیم و مقداری چشم پوشی و قناعت هم لازم است
اما نکته ای هست که در آخر عرض خواهم کرد

مسلم;951262 نوشت:
من از خود شما می پرسم، انصاف و وجدانا مفسده ی کدام بیشتر است؟

قطعاً آسیب ارتباط خارج از قاعده بسیار بیشتر است

مسلم;951262 نوشت:
علاوه بر اینکه این نگاه کردن به بدن دختر هم قرار نیست یک اطلاعات خیلی عمیقی در شناخت او ارائه دهد

استاد عزیز من این مطلب را صرفاً به عنوان یک نمونه عرض کردم ولی متاسفانه تبدیل شد به محور بحث
ضمن اینکه با همین حرف شما هم مخالفم! شما می‌فرمائید:

مسلم;951262 نوشت:
اما دختر سالم را برای چه ببیند؟
رنگ پوست و اینها که از چهره پیداست
چاقی و لاغری هم که همینطور
دیگر چه چیزی را می خواهد بپسندد؟

همه چیز را نمی‌شود بطور عمومی مطرح کرد پس به مقداری که امکانش هست بسنده می‌کنم

اولاً از کجا بدانیم دختر واقعاً سالم است؟ از کجا معلوم که حقیقت را گفته؟

ثانیاً چطور می‌فرمائید همه چیز از ظاهر مشخص است؟!

ثالثاً اینکه می‌فرمائید حرف خانم "zahra" صحیح است، با این هم مخالفم
ممکن است یک خانم خیلی چاق یا خیلی لاغر باشد یا چهرهء چندان جذابی نداشته باشد که به قول شما دیگر نیاز به دیدن مستقیم هم ندارد و همینطوری مشخص است
طبیعتاً این خانمها خواستگار کمتری دارند و اگر هم خواستگاری بیاید احتمالش زیاد است که با دیدن چهره و اندام خانم منصرف بشود
خب باید چه کنیم که این خانمها ضربهء روحی نخورند؟ آیا باید بگوئیم آقایان از این به بعد چشم بشته به خواستگاری بروند؟

مهمتر اینکه بنده پسرهای زیادی را می‌شناسم که بخاطر کوتاهی قد یا لاغر بودن بارها به خواستگاری رفته اند و پاسخ منفی گرفتند
نمونه اش را در همین سایت هم داشتیم

(شاید راضی نباشند اسمشان را بیاورم)
یعنی خانمها که پسندیده نشدن را باعث ضربهء روحی خود می‌دانند ، خودشان تعداد زیادی از پسرها را بخاطر ظاهر و اندام رد کرده اند
به نظر شما مردی که بخاطر کوتاهی قدش یا لاغری اندامش رد میشود ضربهء روحی نمیخورد؟
آیا خانمها قبول می‌کنند برای اینکه مردها ضربهء روحی نخورند دیگر هیچکدامشان ، هرگز ، به چهره ، قد و اندام خواستگارشان نگاه نکنند؟

مسلم;951262 نوشت:
این وابستگی عیبی ندارد چون نشان میدهد یکدیگر را پسندیده اند، با وابستگی ناشی از دوستی فرق می کند.
و اگر هم به هم وابسته نشدند نشان می دهد که عیبی در یکدیگر دیده اند

ببخشید استاد ولی در این بخش شما دست به سفسطه زده اید چون موضوع مورد اختلاف را بطور پیش فرض "صحیح" در نظر گرفته اید
اصلاً سوال این است که آیا وقتی دو نفر عقد شرعی می‌کنند ، الزاماً عاقلانه یکدیگر را بررسی می‌کنند؟
و شما بطور پیش فرض میگوئید که: "خب چون اینها از راه اسلامی رابطه دارند پس بدون شک عاقلانه عمل می‌کنند"

اگر هم بفرمائید که دلیل وابسته شدن ، وجود تناسب است
خواهم گفت پس در دوستی هم دلیل وابسته شدن ، وجود تناسب است

و اگر بفرمائید در دوستی ممکن است این وابستگی از روی احساسات باشد و نه عقل
خواهم گفت در عقد نیز همین احتمال وجود دارد

مسلم;951262 نوشت:
تنها راه تحقیق ، راه غیر مستقیم است، یعنی به جای اینکه ما با شخص صمیمی شویم، در میان کسانی که با او صمیمی هستند در محل کار و محل سکونت و... تحقیق کنیم

در پست دیگری کامل پاسخ می‌دهم

[="Arial"]

Reza-D;951215 نوشت:
وقتی اسلام از آن طرف به دختر و پسر میگوید حتی در سلام کردن به هم نیز احتیاط کنید ، چطور انتظار داریم که بعداً این دختر رویش بشود بدنش را به پسری نشان دهد؟

[=arial]این توصیه و تناقض ظاهریش با توصیه بعدی تقصیر اسلامه؟؟؟
من میگم نه تقصیر اونیه که اسلام رو واسم تفسیر و تشریح کرد
اینکه سر و ته هر آیه و روایتی رو بزنن و به خوردم بدن
اینکه پدر و مادرم و معلم و استاد و روحانی برداشتهای خودشون از دین رو به اسم اسلام بهم قالب کردن
میشه دلیل که چشم بسته قبولش کنم؟
خب وقتی میبینم عقل ناقص من چنین چیزی رو قبول نمیکنه و مدام ارور میده پس یه جای کار میلنگه دیگه
سر دین که با خودمون تعارف نداریم
حیای تو سلام کردن
سر اون سوپریه محله که ادا عشوه خرکی سر خریدن یه چیپس خرج نکنم
سر اون همکلاسی تو دانشگاهه که قراره باهم یه تحقیق بکنیم
سر اون پسرخاله بدبخته که با یه سلام من ساعتها نره تو هپروت ...

و نشون دادن بدنم فقط و فقط سر اون خواستگاریه که از تمامی جهات تائید شده اس و میرسه به نگاه
و اگه من دختر خیر سرم مسلمون واقعی ام باید بفهمم که این خواستگار باید از نظر چشم پاک و امانتداری هم تائید بشه
تا برسه به مرحله آخر و دیدن
نه اینکه تا فهمیدم عاشق قورمه سبزیه و اتاقش پره عکسای فلان فوتبالیسته
بگم خب عزیزم فردا یه صحنه ... در حد هالیوودی هم نشونت میدم که کاملا ازدواجمون اسلامی باشه
و دوروز دیگه که عکسای صحنه ای که خودم نشونش دادم رفت رو گوشی دوستاش
داد و هوار راه بندازم که ایهاالناس اسلام به درد نمیخوره ...

قبول کنیم که یادمون دادن با اسلام میشه ریشه اسلام رو زد ...

Reza-D;951215 نوشت:
گفته می‌شود اگر مدت و چگونگی رابطه دختر و پسر با هم زیاد باشد به هم وابسته می‌شوند پس بهتر است به روش اسلامی همسر انتخاب کنند
بعد از آن طرف میگوید تنها راه اینکه دختر و پسر با هم مراوده داشته باشند این است که عقد کنند!!!

[=arial]دقیقا چه کسانی میگویند؟؟؟
خب وقتی پدر و مادر من نوعی بهم یاد ندادن بدون وابستگی عاطفی بتونم با کسی رفت و آمد کنم
طبیعیه بعد یه مدت به حیوون خونگیم هم وابسته میشم و باهاش ازدواج میکنم ...
در ثانی مگه عقد دختر و پسر برای مراوده وحی منزله که حتما باید انجامش بدی؟
بنده خودم بعد خواستگاری همسرم تا مدتی باهاشون رفت و آمد داشتم برای آشنایی
ولی استغفرالله خود خداهم میومد نمیتونست راضیم کنه به عقد چه برسه به خانواده
ولی دقت کنین این رابطه تنهایی روز بعد از خواستگاری شروع نشد
اولش با حضور خانواده ها بعدش تلفنی و بعد چند جلسه ای تنهایی
ازدواج من به نظر خودم اسلامی ترین نوع آشنایی و ازدواج بود و الحمدلله تا حالا پشیمونی در کار نبوده
حالا اینکه شرایط ازدواجم با متر فلان همسایه و روحانی مسجد و فلان مفسر جور در نمیاد مهم نیست
مهم اینه که همه شئونات اسلامی توش رعایت شده و ما دونفر راضی هستیم.

با سلام وعرض ادب

جناب رضا برادر بزرگوار دوستی پسر ودختر به صرف ازدواج بدون دخالت خانواده فقط به ضرر دختر تموم میشه
وبس

اگه کسی بیرون ببینشون با هم .آبروی دختر برای همیشه
رفته

ولی نامزدی چی ؟خانوادش حامیش میشن .حتی اگه

وابستگی هم صورت گرفته باشه باز با حمایت خانوادش

میتونه سر پا بمونه وآبروش هم با یه نامزدی نمیره

با سلام وعرض ادب

جناب رضا برادر بزرگوار دوستی پسر ودختر به صرف ازدواج بدون دخالت خانواده فقط به ضرر دختر تموم میشه
وبس

اگه کسی بیرون ببینشون با هم .آبروی دختر برای همیشه
رفته

ولی نامزدی چی ؟خانوادش حامیش میشن .حتی اگه

وابستگی هم صورت گرفته باشه باز با حمایت خانوادش

میتونه سر پا بمونه وآبروش هم با یه نامزدی نمیره

موضوع قفل شده است