جمع بندی خانه تكاني دل! (در بخش هايي از دين شك كرده ام)

تب‌های اولیه

361 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

اللیل والنهار;946732 نوشت:
چندینباره داره تکرار میشه.

بهتر است در مورد خودتان و فهم خودتان تردید کنید نه خواننده ...

این مسائل قبلا بحث شده است و خیلی از آنها ربطی به ادعای بنده ندارد

و از طرفی نمی توان از آنها نتیجه مورد نظرتان را بگیرید ...

قبلا مفصل بحث شده همانجا پیگیری کنید ...

نقل قول:
اسلام راه برده شدن افراد آزاد را مسدود کرد

کذب است ...
برده گیری در اسلام مسدود نشده است ...
اسنادش نیز ارائه داده شد ...

نقل قول:
راه آزادى بردگان را گشود

راه آزادی بردگان قبل از اسلام نیز بسته نبود تا اسلام آن را بگشاید ...

اسلام با مستحباتی بر این امر تشویق کرد ...
در موارد محدودی نیز به شکل واجب، آزادی را تکلیف کرد که تاثیری بر نابودی برده داری ندارد ...

این هم قبلا به صورت مستند بحث شده است ...

در یک کلام :
برده گیزی به عنوان سرچشمه به هیج عنوان مسدود نشده است ... این هم قبلا بحث شده ...
برده داری به صورت نسل اندر نسل ادامه پیدا می کند و نابود نمیشود و قبلا دلایل آن ذکر شده ( لطفا جواب های تکراری نفرستید. آن جواب ها خوانده شده و جوابش هم داده شده است )
آن مواردی هم که تکلیف به آزادی برده ها داده شده است محدود است و هیچ دلالتی بر نابودی برده داری ندارد ... این هم قبلا بحث شده است ...

رامشتاین;946696 نوشت:
در لینکی که جناب مسلم در صفحه اول گذاشتند که تاپیک مفصلی هم بود دلیلی که منطبق بر قران و عقل بود رو مشاهده نکردم

از لطف شما نسبت به پست حقیر بسیار ممنون و سپاسگزارمhappy

رامشتاین;946655 نوشت:
هیچ آیه ای وجود ندارد که دلالت بر این کار کند.

آیاتی که اشاره به «ما ملکت ایمانکم»؛ یا «ما ملکت ایمانهم» دارد که کم هم نیستند را چگونه توجیه میکنید؟ مثلا آیه شریفه: «وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ * إِلَّا عَلىَ أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانهُُمْ فَإِنهَُّمْ غَيرُْ مَلُومِين‏»؛ و آنها كه دامان خود را (از آلوده ‏شدن به بى ‏عفتى) حفظ مى‏ كنند* تنها آميزش جنسى با همسران و كنيزانشان دارند، كه در بهره‏ گيرى از آنان ملامت نمى‏ شوند.(مومنون:5 و6)

[="Arial"]

اللیل والنهار;946694 نوشت:
مگر اسلام این فرد رو مجبور به جنگ کرده خودش خواسته وارد جنگ شده مگر نمیدانسته همچین موضوعی پیش خواهد آمد

[=arial]من نوعی دارم زور میزنم که به حقانیت اسلام و احکامش برسم
باورهای اون کافر اهمیتی برام نداره

من میگم همه عمرمو صرف تشریح فضایل علی کنم
تا یه کافر رو بیارمش طرف اسلام
وقتی ازم پرسید عدل علی موقع حکم تحلیل کنیز کجا میره جوابی ندارم بهش بدم
اگه ازم پرسید علی گفت به قاتلش فقط یه ضربه بزنید
پس منی که به قصد کشت اومدم طبق عدل علی باید بمیرم
چرا زنده میمونم و با رابطه اجباری هرروز مرگ رو تجربه میکنم؟
جوابی ندارم

شما احتمالا مجردی و از تبعات روحی یه رابطه قبل و بعدش خیر ندارین
خواهر من یه زن باید به اشباعی از مهر نسبت به طرف مقابلش برسه تا تن به رابطه بده
و کافر و مسلمونم نداره

من خودمو میذارم جای اون زن کافر
اصلا از سر مرض میرم به جنگ اسلام و مسلمین و اسیر میشم
چون به قصد کشت رفتم حقمه تکه تکه ام کنن
ولی وقتی کنیز یه مسلمون میشم
که همه سال و روزه اس
شبا تا صبح سر سجاده اس
کمک حال فقیر و یتیمه
حج و جهادش به پاس
ولی تو نیم ساعتی که سرش خلوته میاد سراغ من کافر کنیز و ...
از سر ذوق با پای برهنه نمیرم سمت مسجد شهادتین بگم و آمار مسلمین رو ببرم بالا
بلکه انزجار و تنفرم از اسلام و مسلمین هرروز بیشتر و بیشتر میشه

خواهر من شما بگو من کج فهمم
بگو جلوی احکام اسلام وایسادم
بگو ....

ولی هرکاری میکنم عدل علی کنار این احکام نمیشینه
هرکاری میکنم تهش میرسم به امامی که میگه اگه دین ندارید لااقل آزاده باشید
و آزادگی با این احکام نمیخونه چه برسه به مسلمونی به شیعه بودن به سیدالشهدا بودن .

مسلم;946759 نوشت:
از لطف شما نسبت به پست حقیر بسیار ممنون و سپاسگزارمhappy

آیاتی که اشاره به «ما ملکت ایمانکم»؛ یا «ما ملکت ایمانهم» دارد که کم هم نیستند را چگونه توجیه میکنید؟ مثلا آیه شریفه: «وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ * إِلَّا عَلىَ أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانهُُمْ فَإِنهَُّمْ غَيرُْ مَلُومِين‏»؛ و آنها كه دامان خود را (از آلوده ‏شدن به بى ‏عفتى) حفظ مى‏ كنند* تنها آميزش جنسى با همسران و كنيزانشان دارند، كه در بهره‏ گيرى از آنان ملامت نمى‏ شوند.(مومنون:5 و6)

سلام و عرض ادب جناب مسلم
در مورد قسمت اول، محبت شما در قلب ماست. آن جمله من در جواب جناب وطاها هست که گفتند برده داری تا ابد در اسلام وجود داره که من مخالف سفت و سخت آن هستم. صحبت های شما در اون لینک رو من بخشی از اونا رو قبول دارم و بخشی رو نه.

جناب مسلم در این آیه ای که آوردید کجا دلالت بر این دارد که می توان به کنیز تجاوز کرد(یعنی بدون عدم رضایتش) ؟
و علاوه بر اون این سخن معنی فرازمانی هم ندارد که می توان مفصلا راجب آن صحبت کرد.
با سپاس

و طاها;946718 نوشت:
با سلام و احترام

نکته اینجاست که احکامی که تاسیسی نیستند به این معنا نیست که مخالف دین هستند
برخی احکام ، امضایی هستند و شارع با آنها مخالفتی نکرده ...

مثلا بسیاری از عقود شرعی در میان عرب مرسوم بوده و اسلام موسس آنها نبوده اما مخالفتی نکرده و لذا این معاملات امضا شده است...
در بحث حیازت و اسباب مالکیت نیز چنین است..
اسلام مالکیت بر برده را از همین باب پذیرفته است و مخالفت نکرده است...
و در قرآن به صراحت میفرماید ''ما ملکت''
و این امضای شریعت پای سبب مالکیت بر انسان، مبرهن است... البته اسلام حدود و شرایطی افزود و اسباب مالکیت بر انسان را محدود کرد اما به صورت محدود امضا کرد...
شما هیچ حکمی در قرآن و در شریعت نمیبینید که مالکیت از طریق برده گیری با حفظ شرایطش را منکر شود...

این از بحث برده گیری و اسباب مالکیت که مشخص است مورد امضای شریعت است...

اما آیا اسلام قصد آزاد سازی همه بردگان را به شکل وجوب خواسته است؟
خیر
تنها سندی که احتمال دارد وجوب آزاد سازی بردگان را دلالت کند
آیه مکاتبه است
این آیه ( منطبق بر یک تفسیر) میفرماید اگر برده قصد مکاتبه برای آزادی داشته باشد
بر مالک واجب است که قبول کند اگر خیری در برده مشاهده کند
در تفسیر خیر گویند اگر برده مسلمان شود یا پول داشته باشد یا توانایی پرداخت داشته باشد یعنی خیری در آزادی او هست..پس بر مالک واجب است مکاتبه اش را بپذیرد..

طبق این تفسیر نه تنها آشکار میشود که اسلام قصد ازاد کردن بردگان ( نه قصد برده نگرفتن) را داشته است
بلکه میتوان فهمید کنیزانی که نمیخواهند مورد بهره جنسی قرار گیرند مکاتبه را پیش میکشند و بر مالک واجب است مکاتبه را قبول کند و در این صورت به محض مکاتبه، راه تجاوز بسته میشود...

به بیان دیگر کنیز در میان یک دو گانه
یا غرامت ( خیر= پول یا توانایی پرداخت) یا بردگی
یا اسلام ( خیر = مسلمان شده یا مکاتبه سبب اسلام میشود ) یا یا بردگی
قرار میگیرد...

اما نکته جالب این است که این تفسیر از آیه مخالف تفسیر علمای شیعه و منطبق بر رای حداقل برخی از علمای اهل سنت است...

البته طبق تفسیر علمای شیعه مبنی بر استحباب چنین امری باز هم میتوان احتمال عقلایی داد که
حکمت این کار همان غرامت و اسلام بوده است... اگر چه در این تفسیر جایی برای توجیه تجاوز نیست مگر همان اسباب حیازت و مالکیت که ابتدائا عرض شد و مبنای دینی و عقلی دارد...

سلام و عرض ادب جناب وطاها

تفاوت دیدگاه ما به برداشت ظاهری و باطنی قران بر می‌گرده. طبق دیدگاه من، قران یک باطنی دارد و یک ظاهری که ظاهر آن همان کلمات و الفاظی هست که در ۱۴۰۰ سال پیش نازل شد و در آن بوی فرهنگ عرب به مشام می‌رسد که به خاطر آن است که پیامبر عرب بوده است. احکامی و الفاظی که بوی فرهنگ عربی را میدهد نمی تواند ذاتی قران باشد چرا که قران کتاب هدایت برای همه انسان ها در تمام فرهنگ ها و تمام زمان ها است. اما این جمله را نمی توان از ظاهر قران برداشت کرد، چرا که آیات و الفاظی که در مورد مثلا ماه های حرام است اصلن در فرهنگ های دیگر معنی ندارد. به طور مثال فرض کنید در ۱۴۰۰ سال پیش پیامبر در ژاپن ظهور میکرد که در آن چیزی به نام ماه های حرام وجود ندارد، در این صورت اصلا ضرورت عقلی وجود ندارد که آیه ای (که مربوط به احکام اجتماعی است)نازل شود که برای مردم ژاپن غریب است. اگر پیامبر ژاپنی بود برخی الفاظ قران به همین صورتی که الان هست نازل نمی شد و یا اصلن نازل نمی شد.
بدون شک فرهنگ ژاپن رو در اون قران می دیدیم همانطور که فرهنگ عرب رو در قران می بینیم.
این مربوط به ظاهر قران هست که به صورت کلام بشری تجلی می یابد و هر امر زبانی به ناچار گرفتار این محدودیت می شود. باطن قران مجرد است و در بند این محدودیت ها نیست اما اگر بخواهد برای مردم گفته شود باید به صورت کلامی در بیاید، یعنی باید در یک فرهنگ خاص تنزیل یابد، و این ظاهر و کلام بدون شک فرهنگ همان منطقه رو انعکاس می‌ده.

حالا فرض کنید پیامبر در قرن بیست و یکم ظهور می‌کرد در همان عربستان.
اولا در فرهنگ عربستان الان چیزی به نام برده داری وجود ندارد که در مورد آن بخواهد‌ آیه ای نازل شود.
ماه‌های حرام نیز معنی ندارند در فضای فعلی.
چرا باید پیامبر فعلی در مورد چیزهای صحبت کند که وجود خارجی در آن فرهنگ ندارد.

باور من این است که قران اگر در فرهنگهایی مختلف تنزیل می یافت حتی الفاظ آنها هم در آیاتی که به امور اجتماعی مربوط است تغییر می‌کرد. آیاتی دیگر هستند که معنای فرا زمانی و فرا مکانی دارند و در گذر زمان دچار تغییر نمی شوند مثل «قل هو و الله احد»،« الله و نور السماوت و الارض» و دیگر آیات که به اعتقادات اساسی اسلام برمیگردد نه به امور اجتماعی.

اما گویا باور شما این است که همه الفاظ قران معنی ابدی دارند و در گذر زمان تغییر نمی کند.و اگر پیامبر الان در عربستان ظهور می‌کرد باز الفاظ قران همین می بود که الان هست. باید دلیلی برای آن بیاورید

با سپاس

اللیل والنهار;946732 نوشت:
اسلام، بردگى را فطرى نمى‏داند و اعتقاد ندارد که خداوند دو نوع انسان آفریده است: یکى، آزاد و دیگرى غلام و برده.

سلام
در قضیه برده و کنیز احکام اسلامی کاملا دو نوع انسان آفریده شده است.

اللیل والنهار;946732 نوشت:
اگر احیاناً در حقوق آنان، اختلاف ناچیزى دیده مى‏شود، به جهت مصلحت خود بردگان و رعایت مصالح اجتماع بوده و هیچ گونه تحقیر و توهینى در آن منظور نبوده است.

اولا پس اختلاف قائل شده است،
دوما چرا بهره کشی جنسی اختلاف ناچیز شمره می شود!؟!

اللیل والنهار;946732 نوشت:
اسلام بر خلاف روش‏هاى ظالمانه و غیرانسانى بسیارى از نقاط جهان، شالوده یک روش عادلانه را پى‏ریزى کرد و در مجموع شرایطى براى بردگان فراهم ساخت که آنان به مقامات و درجات مهم علمى و سیاسى در جامعه اسلامى دست یافتند. حتى حکومت «ممالیک» ، سال‌ها(648-923ق) بر بخش قابل توجهی از کشورهاى اسلامى (مصر و شام) حکومت کردند.

موضوع مقایسه با نقاط دیگر جهان و ادیان دیگر نیست، موضوع بررسی این حکم در خودِ اسلام است،

ضمنا در اسلام دست یافتن کنیز به مدارج مهم علمی و سیاسی و یا موارد دیگر، اصل موضوع بهره بردن بدون رضایت و یکطرفه از کنیز را نقض نمی کند بلکه با استفاده جنسی که آن هم در بعضی پست ها دوستان لطف به کنیز عنوان کرده اند، سر جای خود باقی می ماند.

با آزاد کردن کنیز، آموحتن علم و زمینه های رشدی دیگر در یک کنیز، راهی برای ارتقاء ایمان و درجه تقرب به خدا صاحب کنیز می باشد و یک سود دو طرفه است نه فقط لطف به کنیز. در واقع عدو شود سبب خیر (از هر دو طرف)

اللیل والنهار;946732 نوشت:
در حقیقت اسلام با فراهم آوردن شرایط انسانى و عاطفى براى زندگى بردگان، آنان را از سراسر دنیامشتاق پیوستن به جامعه اسلامى نمود و آنان در بازگشت به وطن خود، همراه با آزادى، مُبَلِغ و مروج دین اسلام شدند.

در مورد بحث عاطفی هر چه فکر می کنم کدام شرایط انسانی و عاطفی فراهم شده است؟!:

شما زنی بازمانده از یک جنگ که لشکرشان شکست خورده است را در نظر بگیرید، کمترین خسارتی که دیده از خانه و کاشانه خود دور مانده است، وارد یک فضای فرهنگی و اجتماعی جدید می شود که بدون توجه به موقعیت قبلی که در چه سطحی زندگی می کرده است کنیز خوانده می شود و در حال سپری کردن شرایط سخت وارد خانه ای می شود چه بخواهد چه نخواهد باید تن به یک رابطه بدهد ...

علاوه بر شرایط سخت فوق در بدترین شرایط همین زن همسرش را هم از دست داده است، مراحل سوگش را طی می کند و نمی تواند خود را از نظر عاطفی جمع و جور کند وارد خانه ای می شود که باید تن به .... بدهد .

آیا شرایط فوق مثبت است؟!

آن موراد که کنیزان آزاد شدند و بعنوان مروج و مبلغ به سرزمینشان برگشتند اغلب در خانه امامان و معصومین به سر می بردند که مشمول رفتار اخلاق اسلامی بودند نه مطلق احکام اسلامی( مشخصا همین حکم منظور است)

همه پست ها نخواندم شرمنده اگر پستم تکراری بود ...

سلام ...
جناب مسلم با توجه به اینکه دین اسلام یک دین جهانشمول هستش ... که مختص تمامی زمانها و تمامی مکانها هستش برایه من یک سوالی پیش اومد ...

اگر همکنون حضرت مهدی ظهور کنند و بخوان جهانیان رو نجات بدن وضعیت چجوری میشه ...

تمام آدمهای دنیا رو برده ما مسلمونها ( شیعه های اثنا اشعری ) میکنه و اینجوری عدالت جهانیشون رو پایه گذاری میکنند ... یعنی میخوام بگم با ظهور حضرت مهدی 95 درصد آدمها برده میشن و 5 درصد آدمها آزاد و آزاده میشن ...

و طاها;946743 نوشت:
بهتر است در مورد خودتان و فهم خودتان تردید کنید نه خواننده ...

برداشتتون اشتباه بوده /:)
و طاها;946743 نوشت:
این مسائل قبلا بحث شده است و خیلی از آنها ربطی به ادعای بنده ندارد

برده گیری در اسلام یا اعراب که ارزش زنان به این اندازه براشون بود که دختران رو زنده بگور میکردند از همچین ادمهایی که انتظار ندارید برده گیری براشون چیز عجیب غریبی باشه و استفاده از این برده به هر نوعی رو حق خودشون ندانند

و طاها;946743 نوشت:
برده گیری در اسلام مسدود نشده است ...

برده داری وجود داشت اسلام اون رو نیاورده مشکل شما در همینجاست

و طاها;946743 نوشت:
اسلام با مستحباتی بر این امر تشویق کرد ...

همین که تشویق کرد یعنی چیزهایی نیاز بوده رعایت شود که نیاز به تشویق بوده

و طاها;946743 نوشت:
آن مواردی هم که تکلیف به آزادی برده ها داده شده است محدود است و هیچ دلالتی بر نابودی برده داری ندارد ... این هم قبلا بحث شده است ...

نابود شود یا نشود مهم اینه که اسلام مخالف آن است تمام

الان مگر ظلم نیست با اینکه اسلام مخالف آن است

توضیحات شما قابل قبول بنده نیست

ریحــانه الــنبی;946770 نوشت:
در قضیه برده و کنیز احکام اسلامی کاملا دو نوع انسان آفریده شده است.

باسلام متوجه نشدم
ریحــانه الــنبی;946770 نوشت:
دوما چرا بهره کشی جنسی اختلاف ناچیز شمره می شود!؟!

با توجه به چیزهایی که بنده خوندم فقط این فرد در انتخاب کسی که مالک او میشود اختیاری ندارد در این که آیا این کنیز از این مالک هم خوشش نمی آید اگر مطلبی دارید بفرمایید

ریحــانه الــنبی;946770 نوشت:
موضوع مقایسه با نقاط دیگر جهان و ادیان دیگر نیست، موضوع بررسی این حکم در خودِ اسلام است،

جامعه آن روز درگیر این مسائل بوده ایا اینکه اسلام براش راهکار داشته مشکلی داره

ریحــانه الــنبی;946770 نوشت:
با آزاد کردن کنیز، آموحتن علم و زمینه های رشدی دیگر در یک کنیز، راهی برای ارتقاء ایمان و درجه تقرب به خدا صاحب کنیز می باشد و یک سود دو طرفه است نه فقط لطف به کنیز. در واقع عدو شود سبب خیر (از هر دو طرف)

این کنیز اسیر جنگی بوده حواسمون باشه ممکنه افراد زیادی رو کشته باشه و بر علیه اسلام یورش کرده آیا ارزش و مقامی که این فرد میرسه با شرایطی براش فراهم میشه رو میشه نادیده گرفت

ریحــانه الــنبی;946770 نوشت:
شما زنی بازمانده از یک جنگ که لشکرشان شکست خورده است را در نظر بگیرید، کمترین خسارتی که دیده از خانه و کاشانه خود دور مانده است، وارد یک فضای فرهنگی و اجتماعی جدید می شود که بدون توجه به موقعیت قبلی که در چه سطحی زندگی می کرده است کنیز خوانده می شود و در حال سپری کردن شرایط سخت وارد خانه ای می شود چه بخواهد چه نخواهد باید تن به یک رابطه بدهد ...

در جایی مطالعه میکردم در نوع رفتار که با زنان در آن دوران بوده که کاهی خود زنان از این که در این شرایط زندگی کنند استقبال میکردند با توجه جایگاهی که اسلام برای زن در نظر گرفته بوده مطمئنا هر فردی رو در شرایطی بهتر از شرایط قبلی قرار دهید مطمئنا بعد از گذشت زمان از آن شرایط ناراضی نخواهد بود

وقتی اشاره شده اینها را به خانواده های میسپردند که بتوانند آنها رو علاقه مند به اسلام کنند وقتی بردگان رو خواهر و برادر خطاب میکردند و حق آزار اذیت نداشتند و نمی توانستند کار خارج از توان به او محول کنند و.....

من نمیدانم کجای این برده داری است بجز او یک مورد که فرد در انتخاب مالک خود نمیتوانست نقشی داشته باشد از کجا معلوم مالک او با او بد رفتاری کرده وقتی این همه مورد اشاره شده اگر با کنیز رابطه نداشته باشد و او لغزشی کنند مالک مسئول است و.... خیلی چیزهای دیگه چطور قبول کنم که با آنها در چهار چوب اسلام به این نوع رفتار شده فردی که مستحق مرگ بوده و اگر بهش بد گذشته میتونسته خودکشی بکنه اگر سندی در این زمینه دارید بفرمایید

سلام ...
یک مساله ای دیگر که بده ذهنم میخورد رو اینجوری توضیح میدم ...
چندی پیش داشتم یکی از سخنرانی های دکتر سید محمد بهشتی رو گوش میدادم ... سخنرانی از رادیو داشت پخش میشد ... ( حدودا 4 یا 5 سال پیش بود ) ( نقل به مضمون )

ایشون داشتند عنوان میکردند که شکنجه رو به طور کل از نظام جمهوری اسلامی ایران حذف کردند ...
اتفاقا خوده ایشون عنوان کردند که خیلی جاها عاملین اجرایی به این نتیجه میرسند که اگر کسی رو شکنجه بدن ... این عمل ایشان باعث میشه به سرعت ایشان به کارها و دسیسه هاشون اعتراف کنند ... این عمل ایشون موجب میشه که اگر نقشه ای کشیدن اون نقشه لو بره ... ولی با این حال تصمیم گرفته شد که شکنجه رو از نظام جمهوری اسلامی ایران حذف کنند ...

چون میخواستند هر جور که شده پورت شکنجه گری رو از بین ببرند و دیگر در درون بازداشتگاهها و دادگاههای ما چیزی با عنوان شکنجه گری وجود نداشته باشه ...درست هست که مزایای زیادی ممکن هست شکنجه گری داشته باشه ... ولی همینکه یک بی گناه مورد شکنجه بخواد قرار بگیره ... کل مساله شکنجه گری رو زیر سوال میبره ...

به نظره من ... مساله برده داری هم همینجور هست ...

اصلا فرض میکنیم که امامان ما در برخورد با برده ها خیلی رئوف و مهربان بوده اند .
اصلا فرض میکنیم که امامان ما دستورات زیادی به آزاد سازی برده ها داده باشند .
و ...

ولی کسی که داره قانون گذاری میکنه ... میدونه که با انسان طرف هست ... با تمامی پیچیدگی ها و رفتاهاش ...

بنابراین به نظره من باید پورت برده داری بسته میشد ... یا اگر با توجه به شرایط اون زمانه چنین کاری نشدنی بود میبایست دینی جدید میومد و برده داری رو محکوم میکرد ...

به هر حال به نظرم این مساله ... یک مساله حل نشدنی باقی خواهد ماند .

رهگذر آسمان;946761 نوشت:
چرا زنده میمونم و با رابطه اجباری هرروز مرگ رو تجربه میکنم؟

شما یک سند بیارید که این زنان از دست این مردان مسلمان که این همه سفارش شده اند به چگونه رفتار کردن با زنان باعث شده مثلا این زنان خودکشی کنند تا تن به این موضوع ندهند تا بنده قبول کنم بله حرف شما درسته
توجه نکردید برده داری قبل از اسلام بوده نه به این شکل که فقط اسیر حربی بلکه این زن رو اگر مثلا در جنگی صورت میگرفته اسیر میشد هر شکلی که دوست داشتند برخورد میکردند نه برای اسارت منتظر اجازه از چیزی یا کسی بودند نه حد و مرزی برای استفاده و بهره کشی از این برده داشتند

رهگذر آسمان;946761 نوشت:
خواهر من یه زن باید به اشباعی از مهر نسبت به طرف مقابلش برسه تا تن به رابطه بده

از کجا معلوم که این کنیزان به مالک خود همچین احساسی نداشتند از کجا معلوم این فرد به گونه ای رفتار نکند که مهر این فرد رو جلب کند مگر نه اینکه اگر بخواهیم فردی را مسلمان کنم و مسلمان که باید همه از او در سلامت باشند پس چگونه میتوانم تن به این رابطه که زن تمایل ندارد بدهم

این را آقایان باید پاسخ دهند

رهگذر آسمان;946761 نوشت:
هرکاری میکنم تهش میرسم به امامی که میگه اگه دین ندارید لااقل آزاده باشید

مگر این همه اسیر که به بهانه های خیلی کوچک آزاد شده اند نمی تواند ما رو به این برساند که آنها هم حامی آزادی بوده اند. نه صرفا آزادی تن بلکه آزاد عقل و روح و اندیشه انسانها پرداختند

اللیل والنهار;946789 نوشت:
شما یک سند بیارید که این زنان از دست این مردان مسلمان که این همه سفارش شده اند به چگونه رفتار کردن با زنان باعث شده مثلا این زنان خودکشی کنند تا تن به این موضوع ندهند
تا بنده قبول کنم بله حرف شما درسته

شما هم سند بياوريد كه زنان ايزدي وقتي به دست داعشي ها افتادند خودكشي كردند
تا من قبول كنم زنان ايزدي از اين موضوع شادمان نبوده اند

اللیل والنهار;946789 نوشت:
توجه نکردید برده داری قبل از اسلام بوده

خواهر گرامي ، مگركسي گفته اين حكم را اسلام آورده؟
بحث اين است كه اسلام با آن مخالفت كامل نكرده ، گر چه آن را محدودتر كرده

بعد اينكه قبلاً شراب هم زياد خورده ميشد
آيا ميشود بگوئيم خب حالا ما يك كمي ميخوريم!
بعد هم هر كسي ايراد گرفت بگوئيم قبلاً خيلي اوضاع شراب خوردن بد بود ، ما آن را تعديل كرده ايم!!

اللیل والنهار;946789 نوشت:
از کجا معلوم که این کنیزان به مالک خود همچین احساسی نداشتند از کجا معلوم این فرد به گونه ای رفتار نکند که مهر این فرد رو جلب کند

سوالي از شما و ساير خانمها دارم البته ارتباط مستقيم با موضوع تاپيك ندارد (ارتباط غيرمستقيم دارد)
آيا اين خصوصيت تمام خانمهاست كه اگر آنها را از شوهر جدا كنند و به مرد ديگري بدهند و آن مرد به آنها محبت كنند ، تسليم آن ميشوند؟
يا اينكه اين خصوصيت فقط مختص زنان كافر است؟

هرمیون;946788 نوشت:
همینکه یک بی گناه مورد شکنجه بخواد قرار بگیره کل مساله شکنجه گری رو زیر سوال میبره

@};-@};-@};-@};-@};-

هرمیون;946788 نوشت:
بنابراین به نظره من باید پورت برده داری بسته میشد

البته برداشتن آن بطور كلي صحيح نيست چون نميشود كسي به ما حمله كند و هيچ عقوبتي نداشته باشد
مشكل اصلي در چگونگي و نحوهء اجراي حكم است

Reza-D;946793 نوشت:
شما هم سند بياوريد كه زنان ايزدي وقتي به دست داعشي ها افتادند خودكشي كردند

شما تا وقتی که جنگ داعش را با جنگ یک مسلمان در مقابل یک دشمن حربی یکی میکنید بنده توضیحی برای شما ندارم رفتار داعش اسلامی نیست

Reza-D;946793 نوشت:
بحث اين است كه اسلام با آن مخالفت كامل نكرده ، گر چه آن را محدودتر كرده

آلان بفرمایید چند همسری حق مرد است چرا جامعه ما نمی تواند آنرا به راحتی اجرا کند و به صورت محدود اجرا میشود

اسلام حکم به حرام نداده دقت کنید

شما بفرمایید این خصوصیت تمام مردان است که اگر مدتی به ناچار به دور از همسر خود باشد نیاز به ازدواج مجدد دارد

اللیل والنهار;946795 نوشت:
شما تا وقتی که جنگ داعش را با جنگ یک مسلمان در مقابل یک دشمن حربی یکی میکنید بنده توضیحی برای شما ندارم

چرا به موضوع بحث دقت نمي كنيد؟
شما فرموديد اگر اين زنان ناراضي بودند بايد خودكشي ميكردند
من هم براي شما نمونه اي مثل داعش را آوردم كه به قول شما رفتارشان اسلامي هم نيست و بسيار وحشيانه است ، اما باز هم خيلي از زنان اسير خودكشي نكرده اند
اگر عدم خودكشي نشان رضايت باشد پس بايد بگوئيم زنان ايزدي هم راضي بودند

اللیل والنهار;946795 نوشت:
آلان بفرمایید چند همسری حق مرد است چرا جامعه ما نمی تواند آنرا به راحتی اجرا کند و به صورت محدود اجرا میشود
اسلام حکم به حرام نداده دقت کنید
اين بخش را متوجه نشدم

اللیل والنهار;946795 نوشت:
شما بفرمایید این خصوصیت تمام مردان است که اگر مدتی به ناچار به دور از همسر خود باشد نیاز به ازدواج مجدد دارد

هيچكدام از عناصر مثال شما بر موضوع تطبيق ندارد بزرگوار
ضمن اينكه اگر بخواهيم به اين شكل حرف شما را بپذيريم پس مردهاي مسلمان بايد قبول كنند كه اگر به ماموريتي مثلاً يك ماهه رفتند در آن يك ماه همسرشان با مرد ديگري....!

اللیل والنهار;946789 نوشت:
از کجا معلوم که این کنیزان به مالک خود همچین احساسی نداشتند از کجا معلوم این فرد به گونه ای رفتار نکند که مهر این فرد رو جلب کند

از شما نقل قول كردم ولي خطابم فقط به شما نيست
سوال مهمي برايم پيش آمده. چرا اينقدر كه اسلام نگران نياز جنسي اين كنيزان بوده ، نگران نياز جنسي مردهاي برده نبوده؟!
چرا زنان كه ميدانيم نياز جنسي آنها به فعال بودن مردها نيست بايد به زور به شوهر داده بشوند ، اما مردها كه نيازشان فعال تر است نيازي نيست به زور زن داده بشوند؟

Reza-D;946797 نوشت:
اگر عدم خودكشي نشان رضايت باشد پس بايد بگوئيم زنان ايزدي هم راضي بودند

داعش به جنگ رفته یا آنها آیا فقط زنان را که با او وارد جنگ شده اند به اسارت برده و با انها هر رفتاری که میخواهد انجام میدهد چه کسی به او اجازه داده به اسارت بگیرد
و.....
که بنده بخواهم رفتارش رو تحلیل کنم

کجای رفتار آنها اسلامی است که بخواهم بگم فروش زنان بهره کشی از آنها را مطابق با اسلام انجام داده یا نداده

Reza-D;946797 نوشت:
ضمن اينكه اگر بخواهيم به اين شكل حرف شما را بپذيريم پس مردهاي مسلمان بايد قبول كنند كه اگر به ماموريتي مثلاً يك ماهه رفتند در آن يك ماه همسرشان با مرد ديگري....!

اگر اسلام این اجازه رو داده بپذیرند

باتوجه به روحیات نیاز که مرد و زن دارد برای آنها هم تکلیف معین شده

Reza-D;946798 نوشت:
سوال مهمي برايم پيش آمده. چرا اينقدر كه اسلام نگران نياز جنسي اين كنيزان بوده ، نگران نياز جنسي مردهاي برده نبوده؟!

چرا نبوده سفارش شده برای آنها هم زن بگیرن

Reza-D;946798 نوشت:
چرا زنان كه ميدانيم نياز جنسي آنها به فعال بودن مردها نيست بايد به زور به شوهر داده بشوند ، اما مردها كه نيازشان فعال تر است نيازي نيست به زور زن داده بشوند؟

پس بفرمایید این زن سالها در خانه یک مرد کار میکند آیا امکان این نیست که این مرد بخواهد با این زن ازدواج کند بجز اون احکامی که برای زن کنیز در نظر گرفته شده آیا همه این مردان معصوم بودن

اللیل والنهار;946782 نوشت:

برده داری وجود داشت اسلام اون رو نیاورده مشکل شما در همینجاست

همین جمله نشان میدهد چه قدر خوب مشکل را فهمیده اید !
طوری نطق کردید گویی به یمن کلام شما متوجه شدم اشکالم کجا بوده !
باید خودتان ابتدائا این سعی و اراده را داشته باشید تا متوجه اشکال شوید
موفق باشید

و طاها;946806 نوشت:
همین جمله نشان میدهد چه قدر خوب مشکل را فهمیده اید !
طوری نطق کردید گویی به یمن کلام شما متوجه شدم اشکالم کجا بوده !
موفق باشید

شما هم موفق باشید این هم نظر شما بنده نظری ندارم

اللیل والنهار;946802 نوشت:
داعش به جنگ رفته یا آنها آیا فقط زنان را که با او وارد جنگ شده اند به اسارت برده و با انها هر رفتاری که میخواهد انجام میدهد چه کسی به او اجازه داده به اسارت بگیرد
و.....
که بنده بخواهم رفتارش رو تحلیل کنم

کجای رفتار آنها اسلامی است که بخواهم بگم فروش زنان بهره کشی از آنها را مطابق با اسلام انجام داده یا نداده

اگر اسلام این اجازه رو داده بپذیرند

باتوجه به روحیات نیاز که مرد و زن دارد برای آنها هم تکلیف معین شده

سلام و عرض ادب

آنچه که داعش ادعا میکند این است که با کافران میجنگند و طبق استدلال شما مجاز هستند که برده بگیرند.
اما اینکه شما رفتار آنها رو اسلامی نمی‌دونید که برای اونها مهم نیست همانطور که نظر مردم کشورهای که فتح شدند برای فاتحان مسلمان مهم نبود.

رامشتاین;946814 نوشت:
سلام و عرض ادب

آنچه که داعش ادعا میکند این است که با کافران میجنگند و طبق استدلال شما مجاز هستند که برده بگیرند.
اما اینکه شما رفتار آنها رو اسلامی نمی‌دونید که برای اونها مهم نیست همانطور که نظر مردم کشورهای که فتح شدند برای فاتحان مسلمان مهم نبود.


باسلام

ببخشید اگر داعش ادعای اسلام دارد خب بفرماییداین اسیران رو ازاد کند یعنی دنبال یه بهانه باشد که آزاد کنند این اسیران الا کجا زندگی میکنند آیا آنهایی که از دست این داعش فرار کرده اند آن احساسی رو دارند که اسیران زمان پیامبر داشتند یعنی میخواهند از آنها جدا نشوند پس چرا فرار میکنند

بلاخره این تناقض ها کاملا مشخص هست که انتظار رفتاری که اسلام از یک مسلمان در مقابل یک اسیر و کنیز داشته کاملا متفاوت با آنچیزی بوده که داعش عملی میکنند

اللیل والنهار;946815 نوشت:
باسلام

ببخشید اگر داعش ادعای اسلام دارد خب بفرماییداین اسیران رو ازاد کند یعنی دنبال یه بهانه باشد که آزاد کنند این اسیران الا کجا زندگی میکنند آیا آنهایی که از دست این داعش فرار کرده اند آن احساسی رو دارند که اسیران زمان پیامبر داشتند یعنی میخواهند از آنها جدا نشوند پس چرا فرار میکنند

بلاخره این تناقض ها کاملا مشخص هست که انتظار رفتاری که اسلام از یک مسلمان در مقابل یک اسیر و کنیز داشته کاملا متفاوت با آنچیزی بوده که داعش عملی میکنند

سلام
اگر اسیر ظاهر گرایی بشویم، دچار همین مشکلات می شویم
در قران داریم که« هر جا کافران را دیدید آنها رو بکشید »و هزاران حدیث از حضرت رسول میاورند که این اعمال مطابق با اسلام هست. داعش با هزاران حدیث به این احکام عمل می کنند و اتفاقا اگر فقط به ظاهر گرایی باشد آنها بسیار بیشتر از ما مسلمان هستند.

اینها برداشت های نابجا از قران و اسلام هست. قوم حضرت موسی(ع) بعد از ۴۰ روز غیبت حضرت شروع به گوساله پرستی کردند با اینکه حضرت هارون(ع) در میان آنها بود. چرا باید خون مسلمانان صدر اسلام رو رنگین تر از قوم بنی اسراییل بدانیم آنها هم دچار اشتباه شده اند اگر با کنیز به زور و اجبار رابطه برقرار کردند.
ما در فقه شیعه داریم :
می توانی با کنیز با زور رابطه برقرار کنی
می توانی کنیز را از شوهرش جدا کرده و با اون رابطه برقرار کنی
فرزندان بردگان، برده هستند.
امام معصوم می تواند حکم برده داری را در اینده دوباره به راه بیندازد
.
.
.

کدام یک از این احکام از قران و عقل بیرون می آید؟

چرا ما فکر می‌کنیم علمای شیعه نمی توانند دچار اشتباه شوند

با سپاس

اللیل والنهار;946789 نوشت:
از کجا معلوم که این کنیزان به مالک خود همچین احساسی نداشتند از کجا معلوم این فرد به گونه ای رفتار نکند که مهر این فرد رو جلب کند مگر نه اینکه اگر بخواهیم فردی را مسلمان کنم و مسلمان که باید همه از او در سلامت باشند پس چگونه میتوانم تن به این رابطه که زن تمایل ندارد بدهم

از کجا معلوم که احساس داشته؟ این همه تو دنیا تجاوز میشه زن احساس داشته یعنی مایل بوده؟ شاید از ترس یا اجبار از بدبختی. میشه یکی شوهرشو دوست داشته باشه اسیر بشه و به یک مرد دیگه تمایل پیدا کنه؟ یعنی انقدر زن انسان فراموش کار و بی وفایی هست؟ یک زن به عنوان یک همسر به عنوان یک مادر همه چی رو بگذاره کنار و بعد بر فرض یک مهری هم از طرف مالک اون زن اتفاق بیافته یعنی انقدر پسته که به مهر یک مرد غریبه پاسخ بده؟ نمی دونم شما انسان ها رو چی فرض کردید. اسیر بشن. بعد عاشق یه مرد دیگه بشن. اون زن خانواده داشته همسر داشته شاید مادر بوده.

اللیل والنهار;946808 نوشت:
شما هم موفق باشید این هم نظر شما بنده نظری ندارم

پاسخ من مشخص است
اولا
تا وقتی مخاطب در گام ابتدایی یک بحث مشکل دارد
پرداختن به گام های بعدی، نامربوط و بی فایده است.
خوب شما در پستهای قبل نشان دادید متوجه اشکال نشدید.
شبیه همان '' خانه از پای بست ویران است خواجه در بند نقش ایوان است '' میشود...

دوما
بنده در این بحث شرکت کردم تا روی اشکال زوم کنم و پاسخ های احتمالی و زوایای مغفول مانده در بحث را مطرح کنم و این کار را کردم.
و قبلا نیز در موضوعات دیگر به اندازه کافی توضیح داده ام.
قرار نبوده با شما بحث کنم یا به پاسخ های اشتباه شما جواب دهم.

رامشتاین;946817 نوشت:
اگر اسیر ظاهر گرایی بشویم، دچار همین مشکلات می شویم

باسلام
ما مگر در این تایپک داریم از ظاهر سازی داعش صحبت میکنیم
اگر همه اینها رو باهم قاطی کنیم به همان نتایجی میرسیم که میگیم اسلام موافق برده داری بوده!

zahra*;946819 نوشت:
از کجا معلوم که احساس داشته؟ این همه تو دنیا تجاوز میشه زن احساس داشته یعنی مایل بوده؟ شاید از ترس یا اجبار از بدبختی. میشه یکی شوهرشو دوست داشته باشه اسیر بشه و به یک مرد دیگه تمایل پیدا کنه؟ یعنی انقدر زن انسان فراموش کار و بی وفایی هست؟ یک زن به عنوان یک همسر به عنوان یک مادر همه چی رو بگذاره کنار و بعد بر فرض یک مهری هم از طرف مالک اون زن اتفاق بیافته یعنی انقدر پسته که به مهر یک مرد غریبه پاسخ بده؟ نمی دونم شما انسان ها رو چی فرض کردید. اسیر بشن. بعد عاشق یه مرد دیگه بشن. اون زن خانواده داشته همسر داشته شاید مادر بوده.

باسلام
خب همه این حرفها داره میگه که چرا اسلام مخالف آن بوده

این زن مادر علاقه مند به همسر اسیر جنگی بوده برای خوش و بش کردن هم نیامده بوده یک باره اون رو کنیزش کردند

اومده جنگیده آدم کشته و...

خب حالا شرایطی رو فراهم کردند که این اسیر امکان ازاد شدنش باشه

اگر شوهری داره حرام است چون ممکن بود زن و شوهر رو باهم گرفته باشند اگر باردار است حرام است و....

حال شما بفرمایید یک زنی که کافر است افرادی رو هم به قتل رسانده احساس که به این فرد ممکنه باشه

والا اون چیزی که بنده با توجه به مواردی که کارشناس محترم توضیح دادند به این رسیدم که اصلا علاقه ای برای برقراری رابطه با این زنان نبوده که خواسته شده اگر مثلا در چهل روز باید به نیاز این زن پاسخ داده شود یا به ازدواج او اقدام شود اگر دچار لغزش شود فلان ....

اللیل والنهار;946823 نوشت:
باسلام
ما مگر در این تایپک داریم از ظاهر سازی داعش صحبت میکنیم
اگر همه اینها رو باهم قاطی کنیم به همان نتایجی میرسیم که میگیم اسلام موافق برده داری بوده!

منظورم فقط داعش نبود. شیعه هم دچار این خطاها هست، اگر نیست باید از طریق قران و عقل ثابت کنید اون سوالاتی که در پست قبلی گفتم.
من نظرم روراجب این ماجرا در صفحه۱۱ دادم
با سپاس

رامشتاین;946769 نوشت:
سلام و عرض ادب جناب وطاها

تفاوت دیدگاه ما به برداشت ظاهری و باطنی قران بر می‌گرده. طبق دیدگاه من، قران یک باطنی دارد و یک ظاهری که ظاهر آن همان کلمات و الفاظی هست که در ۱۴۰۰ سال پیش نازل شد و در آن بوی فرهنگ عرب به مشام می‌رسد که به خاطر آن است که پیامبر عرب بوده است. احکامی و الفاظی که بوی فرهنگ عربی را میدهد نمی تواند ذاتی قران باشد چرا که قران کتاب هدایت برای همه انسان ها در تمام فرهنگ ها و تمام زمان ها است. اما این جمله را نمی توان از ظاهر قران برداشت کرد، چرا که آیات و الفاظی که در مورد مثلا ماه های حرام است اصلن در فرهنگ های دیگر معنی ندارد. به طور مثال فرض کنید در ۱۴۰۰ سال پیش پیامبر در ژاپن ظهور میکرد که در آن چیزی به نام ماه های حرام وجود ندارد، در این صورت اصلا ضرورت عقلی وجود ندارد که آیه ای (که مربوط به احکام اجتماعی است)نازل شود که برای مردم ژاپن غریب است. اگر پیامبر ژاپنی بود برخی الفاظ قران به همین صورتی که الان هست نازل نمی شد و یا اصلن نازل نمی شد.
بدون شک فرهنگ ژاپن رو در اون قران می دیدیم همانطور که فرهنگ عرب رو در قران می بینیم.
این مربوط به ظاهر قران هست که به صورت کلام بشری تجلی می یابد و هر امر زبانی به ناچار گرفتار این محدودیت می شود. باطن قران مجرد است و در بند این محدودیت ها نیست اما اگر بخواهد برای مردم گفته شود باید به صورت کلامی در بیاید، یعنی باید در یک فرهنگ خاص تنزیل یابد، و این ظاهر و کلام بدون شک فرهنگ همان منطقه رو انعکاس می‌ده.

حالا فرض کنید پیامبر در قرن بیست و یکم ظهور می‌کرد در همان عربستان.
اولا در فرهنگ عربستان الان چیزی به نام برده داری وجود ندارد که در مورد آن بخواهد‌ آیه ای نازل شود.
ماه‌های حرام نیز معنی ندارند در فضای فعلی.
چرا باید پیامبر فعلی در مورد چیزهای صحبت کند که وجود خارجی در آن فرهنگ ندارد.

باور من این است که قران اگر در فرهنگهایی مختلف تنزیل می یافت حتی الفاظ آنها هم در آیاتی که به امور اجتماعی مربوط است تغییر می‌کرد. آیاتی دیگر هستند که معنای فرا زمانی و فرا مکانی دارند و در گذر زمان دچار تغییر نمی شوند مثل «قل هو و الله احد»،« الله و نور السماوت و الارض» و دیگر آیات که به اعتقادات اساسی اسلام برمیگردد نه به امور اجتماعی.

اما گویا باور شما این است که همه الفاظ قران معنی ابدی دارند و در گذر زمان تغییر نمی کند.و اگر پیامبر الان در عربستان ظهور می‌کرد باز الفاظ قران همین می بود که الان هست. باید دلیلی برای آن بیاورید

با سپاس

با سلام و احترام
اجازه بدهید بحث بین ما ادامه پیدا نکند...
به نظرم گفتگو دست کارشناس باشد و بحث بین دوستان دامنه دار نشود تا استارتر بهتر بتوانند به پاسخ خودش برسد...
البته این دستورالعمل برای خودم است نه شما....
با سپاس

اللیل والنهار;946824 نوشت:
حال شما بفرمایید یک زنی که کافر است افرادی رو هم به قتل رسانده احساس که به این فرد ممکنه باشه

درسته منم نمیگم اومده وسط جنگ گلدوزی کنه. منظور این هست که آیا گرفتن به کنیزی و مالک شدن و برقراری رابطه درسته؟ یعنی مجازات باید این باشه؟ خوب ادم کشته کشته بشه یا به اسارت گرفته بشه شکنجه بشه یا چیزای دیگه. ولی برقراری رابطه دیگه نمی دونم چه توجیهی می تونه داشته باشه. همچین چیزی از هزار جور شکنجه هم بدتره. مسئله نوع مجازات هست.
فکر می کنم به گناه افتادن کنیز و اینا جور موارد یه توجیه باشه. این همه ادم مجرد هستند یعنی به گناه افتادن کنیز انقدر مهمه که به زور رابطه برقرار بشه؟ واقعا خودتون چند لحظه فکر کنید. انسان تو اون شرایط یعنی محتاج چنین چیزی هست؟ یک زن تو اون بحران روحی به فکر نیازش هست؟ اونم با اون شرایط؟

با سلام و احترام

رامشتاین;946767 نوشت:
در مورد قسمت اول، محبت شما در قلب ماست.

رامشتاین;946767 نوشت:
آن جمله من در جواب جناب وطاها هست که گفتند برده داری تا ابد در اسلام وجود داره که من مخالف سفت و سخت آن هستم. صحبت های شما در اون لینک رو من بخشی از اونا رو قبول دارم و بخشی رو نه.

ممنونم، سلامت باشید، محبت ما دو طرفه است.
بنده هم مزاح کردم

رامشتاین;946767 نوشت:
جناب مسلم در این آیه ای که آوردید کجا دلالت بر این دارد که می توان به کنیز تجاوز کرد(یعنی بدون عدم رضایتش) ؟
و علاوه بر اون این سخن معنی فرازمانی هم ندارد که می توان مفصلا راجب آن صحبت کرد.

بله قبول دارم بحث مفصلی است، لذا فقط در این خصوص دو نکته عرض می کنم:
نکته اول: وقتی قرن میگوید ارتباط جنسی با کنییز جایز صد در صد این جواز نیازمند رضایت آن کنیز نیست، چرا که وقتی بر زن که کنیز هم نیست واجب است در برابر شوهر تمکین کند، خب به طریق اولی بر کنیز لازم است از مالکش اطاعت کند! نمی شود گفت بر زن لازم است بدون قید و شرط مطیع جنسی همسرش باشد اما بر کنیز لازم نیست!!

نکته دوم:وقتی اصل یک حکم در اسلام اثبات شد، اصل این است که این حکم فرازمانی است، مگر آنکه خلافش اثبات شود، یعنی ما نباید اثبات کنیم که این حکم مربوط به زمان خاصی نیست، کسی که ادعا می کند این حکم مربوط به زمان خاصی است باید اثبات کند و دلیل بیاورد.

Reza-D;946638 نوشت:
اگر قصد اسلام برداشتن برده داري بوده باشد (اثبات با دليل) كه ديگر بايد برويم سراغ سوال بعدي

با سلام و احترام
ببینید این که بنده میگویم حکم برده داری باید باشد، نه اینکه خود برده داری هم در نگاه اسلام مطلوب است و اسلام به دنبال ترویج آن است، خیر، بلکه مثل حکم «قصاص» است که اسلام اگرچه بر اصل این حکم تأکید دارد، اما دنبال ترویج قصاص نیست! (دقت بفرمایید)

اتفاقا قرائنی وجود دارد که نشان میدهد اسلام به دنبال ریشه کن کردن بردگی بوده است:

اول: توصیه فوق العاده اسلام به آزادسازی بردگان
اسلام علی رغم توصیه فراوان و بیان ثواب های عظیم برای آزادسازی بردگان، از راه های گوناگون پی گیر آزادسازی بردگان است، اینکه می فرماید غلام یا کنیزی که خواستار مکاتبه شد یعنی خواستار اینکه طبق یک قرار داد خودش را از مالکش خریداری کند، درخواستش را بپذیرید(نور:33) یا می فرماید: کنیزی اگر از مالکش بچه دار شد آن مالک حق فروش آن را ندارد و پس ازمرگ مالک آزاد می شود، یا اینکه کفاره بسیاری از خطاها را آزادسازی اجباری بردگان قرار داده است، مثل کفاره روزه و کفاره قتل و مانند آن.
علاوه بر الگو شدن خود اهل بیت(ع) در آزاد کردن بردگان به گونه ای که مثلا در روایت آمده است امام علی(ع) با دست رنج خود 1000 برده آزاد کردند(الکافی، ج5، ص74)
اصرار بر آزادسازی بردگان به جز اینکه نشان می دهد اسلام با بردگی آنها موافق نبوده و آزادی ایشان را در اولویت می داند چه توجیهی دارد؟

دوم: طبق روایات آنچه مانع آزادسازی یکباره بردگان بوده است عدم توانمندی ایشان از نظر مالی بوده است
هشام بن سالم نقل می‌کند: «سَأَلْتُهُ عَمَّنْ أَعْتَقَ النَّسَمَةَ فَقَالَ أَعْتِقَ مَنْ أَغْنَى نَفْسَهُ»؛ از امام صادق(ع) در مورد آزاد سازی برده سوال کردم، پس فرمود: کسی را آزاد کن که خودش غنی و بی نیاز از غیر باشد(الکافی، ج6، ص181؛ تهذیب، ج8، ص218)
امام رضا(ع) نیز می فرمایند: «مَنْ أَعْتَقَ مَمْلُوكاً لَا حِيلَةَ لَهُ فَإِنَّ عَلَيْهِ أَنْ يَعُولَهُ حَتَّى‏ يَسْتَغْنِيَ‏ عَنْهُ‏ وَ كَذَلِكَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يَفْعَلُ إِذَا أَعْتَقَ الصِّغَارَ وَ مَنْ لَا حِيلَةَ لَهُ»؛ کسی که برده ای را آزاد می‌کند که قوه و قدرتی ندارد پس بر او (آزاد کننده) است که او را تأمین کند تا بی نیاز شود، و امیرالمومنین(ع) هنگامی که خردسالان را که قوه ای نداشتند را آزاد می‌کرد اینچنین می‌کرد.(و آنها را تأمین می کرد تا بی نیاز شوند)(الکافی،ج6، ص181)
همچنین علی بن جعفر از برادرش امام موسی کاظم(ع) می­پرسد که بر فردی واجب شده که بنده ­ای را آزاد نماید و او نیز تصمیم به این کار گرفته، حال کدام روش بهتر است، مرد بزرگسالی را آزاد نماید یا جوان نورسی را؟ امام هفتم(ع) در پاسخ فرمودند: شخصی را آزاد نماید که بتواند بعد از آزادی، مستقلا سرپای خود بایستد.( وسائل الشیعه، ج23، ص32)
یعنی آنچه مانع آزادسازی یکباره بردگان بوده عدم تمکّن مالی ایشان بوده است، چرا که روشن است آزادکردن تعداد زیادی از انسان هایی که نه کار دارند و نه حتی کوچکترین سرمایه ای چه نقش مخرّبی در جامعه خواهد داشت.

سوم: مهمترین دلیل بر کارامدی یک برنامه، فرجام و نتیجه آن است.
اینکه می بینیم اسلام جامعه ای را که برده داری در آن به گونه ای رواج داشت که حتی طلبکاران بدهکار را به بردگی می گرفتند به جایی رسانید که کاملا برده داری ریشه کن شد خودش بزرگترین دلیل بر این امر است.

هرمیون;946771 نوشت:
سلام ...
جناب مسلم با توجه به اینکه دین اسلام یک دین جهانشمول هستش ... که مختص تمامی زمانها و تمامی مکانها هستش برایه من یک سوالی پیش اومد ...

اگر همکنون حضرت مهدی ظهور کنند و بخوان جهانیان رو نجات بدن وضعیت چجوری میشه ...

تمام آدمهای دنیا رو برده ما مسلمونها ( شیعه های اثنا اشعری ) میکنه و اینجوری عدالت جهانیشون رو پایه گذاری میکنند ... یعنی میخوام بگم با ظهور حضرت مهدی 95 درصد آدمها برده میشن و 5 درصد آدمها آزاد و آزاده میشن ...

هرمیون گرامی مسلّم است که اینگونه نیست!
بنده در این تاپیک مکرر عرض کردم که برده داری یک راهکار ثانویه است، آنچه به عنوان راهکار اولیه در اسلام مطرح شده است ازادسازی اسرا، یا مبادله آنها در برابر اسیر، یا چیز دیگری است.
علاوه بر اینکه در جای خود بحث شده است که عموم مردم با دیدن حضرت(ع) و قدرت علمی و اوصاف اخلاقی ایشان مجذوب ایشان میشوند، یهودیان و مسیحیان هم با دیدن مسیح(ع) و آثاری از دین یهود نیز به سوی ایشان رو می آورند.
یعنی اینطور نیست که گمان کنیم یک اکثریت قاطعی در برابر ایشان قرار خواهند گرفت، خیر، قضیه برعکس است، مردم به خاطر خستگی از ظلم به سرعت جذب ایشان می شوند.

zahra*;946830 نوشت:
درسته منم نمیگم اومده وسط جنگ گلدوزی کنه.

باسلام همین دیگه گلدوزی میکرد نمیرفت جنگ کنه نیاز نبود این همه هم بحث بشه در موردش

zahra*;946830 نوشت:
منظور این هست که آیا گرفتن به کنیزی و مالک شدن و برقراری رابطه درسته؟ یعنی مجازات باید این باشه؟ خوب ادم کشته کشته بشه یا به اسارت گرفته بشه شکنجه بشه یا چیزای دیگه. ولی برقراری رابطه دیگه نمی دونم چه توجیهی می تونه داشته باشه. همچین چیزی از هزار جور شکنجه هم بدتره. مسئله نوع مجازات هست.
فکر می کنم به گناه افتادن کنیز و اینا جور موارد یه توجیه باشه. این همه ادم مجرد هستند یعنی به گناه افتادن کنیز انقدر مهمه که به زور رابطه برقرار بشه؟ واقعا خودتون چند لحظه فکر کنید. انسان تو اون شرایط یعنی محتاج چنین چیزی هست؟ یک زن تو اون بحران روحی به فکر نیازش هست؟ اونم با اون شرایط؟

تا اونجا که بنده متوجه شدم این کنیز داشتن ربطی به اسلام نداشته یعنی اصلا اسلام مخالفش بوده فقط با توجه به شرایط احکام و چهارچوبی بهش داده تا به مورد از بین بره که توضیحات بیشترش رو کارشناس محترم دادند

درمورد زور که میفرمایید هم کارشناس محترم در ادامه توضیح دادند در جواب یکی از کاربران

در مورد این هم که این همه مجرد هم اگر به گناه میوفته ازدواج براش واجبه خودش و اونی هم که سرپرستش هست باید به فکر ازدواجش باشه

حالا این کنیز که آزاد نیست خودش اقدام کنه پس نادیده گرفتن نیازش هم بی معنی هست

انتظاری که از یک مسلمان میره اینکه شرایط روحی انسان دیگه رو در نظر بگیره

مسلم;946831 نوشت:
با سلام و احترام

ممنونم، سلامت باشید، محبت ما دو طرفه است.
بنده هم مزاح کردم

بله قبول دارم بحث مفصلی است، لذا فقط در این خصوص دو نکته عرض می کنم:
نکته اول: وقتی قرن میگوید ارتباط جنسی با کنییز جایز صد در صد این جواز نیازمند رضایت آن کنیز نیست، چرا که وقتی بر زن که کنیز هم نیست واجب است در برابر شوهر تمکین کند، خب به طریق اولی بر کنیز لازم است از مالکش اطاعت کند! نمی شود گفت بر زن لازم است بدون قید و شرط مطیع جنسی همسرش باشد اما بر کنیز لازم نیست!!

نکته دوم:وقتی اصل یک حکم در اسلام اثبات شد، اصل این است که این حکم فرازمانی است، مگر آنکه خلافش اثبات شود، یعنی ما نباید اثبات کنیم که این حکم مربوط به زمان خاصی نیست، کسی که ادعا می کند این حکم مربوط به زمان خاصی است باید اثبات کند و دلیل بیاورد.

سلام دوباره

جناب مسلم اگر قرار است که زنان آزاده رو با کنیزان مقایسه کنیم که در قران هست که میگه نقل به مضمون «ما شما رو مایه آرامش همدیگه قرار دادیم» خب اگر زن آزاده مایه آرامش است برای همسرش و برعکس، خب کنیز هم باید همینطور هست.و کجای این آرامش با تجاوز قابل جمع هست.

نکته دوم اینکه اطاعت زن از شوهر واجب است رو بر اساس کدوم آیه میگید؟
سوم اینکه اگر زن (چه آزاده و چه کنیز)تمکین نکرد، آیا باید به اون با زور رابطه برقرار کرد، یا اینکه زن دیگری گرفت و یا کنیز را در ازای پولی آزاد کرد؟

در مورد فرازمانی نبودن این احکام و اساسا احکام دیگر من استدلالی آوردم که در صفحه ۱۱ موجود است.

با سپاس

تقریبا بین 100 تا 200 سال گذشته، بسیاری از کشورها برده داری را ممنوع کردند
و این ممنوعیت به گونه ای بود که امکان تداوم برده داری را نمیداد بر خلاف قوانین اسلام..
اگر امروز میبینید که برده ای وجود ندارد، به خاطر همین قوانین است...
مثلا در طول بیش از هزار سال بردگان نه تنها کم نشدند بلکه زیاد شدند...
البته مخفی نباشد که این ازدیاد بخشی اش شرعی بود و بخشی اش غیر شرعی...
و خود آن بخش شرعی، قسمتی مربوط به برده گیری و اسباب بردگی بود و قسمتی مربوط به ازدیاد نسل بردگان بود...
اما در همین دویست سال اخیر ممنوعیت برده داری موجب نابودی آن شد...
مثلا ممنوعیت برده داری در ایران و عربستان به کمتر از 100 سال پیش باز میگردد...

بخشی از ارسالم در تاپیک مشابه :
آنچه حرام نیست، می تواند استفاده شود.
آنچه ظلم نیست می تواند ادامه یابد.
برده گیری ظلم نیست (همانطور که خود معترفید )و نمی توانیم نتیجه بگیریم قصد اسلام ریشه کن کردن آن است بلکه نسخ نشده و می تواند اجرا شود و آیندگان هزاران سال از نعمت برده داری متنعم شوند.
اما برده داری : ممکن است مسلمانان به مقام و درجه ای برسند که استحباب برای آنها از سایر منافع مادی و معنوی ( استحباب ) برده داری مهم تر باشد. ولی هیچ تضمینی وجود ندارد که مسلمانان از منافع مادی و معنوی برده داری دست بکشند چون هیچ الزام دینی وجود ندارد بلکه ممکن است الزام دینی بر علیه آزاد کردن باشد.
( مثلا می توان گفت بردگانی که در آنها خیری نیست را نفروشیم مثلا با برده ای که پول خوبی ندارد یا برده ای که دین ندارد یا به دین پایبند نیست، مکاتبه نکنیم = فکاتبوهم ان علمتم فیهم خیرا )
حالا اگر فروضی که بر علیه آزاد کردن بردگان است را کنار بگذاریم و فقط حلال بودنش را در نظر بگیریم
خداوند اتفاقا تشویق می کند که از حلال استفاده کنیم و خود را از آن محروم نکرده و آن را بر خود حرام نکنیم.

در اینجا سوالی مطرح می شود که آیا کفارات و زکات می توانند همه ی برده ها را آزاد کنند ؟

ما می گوییم تا زمانی که برده گیری و زاد آوری بردگان و پرورش بردگان وجود دارد، منشاء و چشمه ی حلالی وجود دارد و آزاد کردن برده ها توسط کفارات و زکات، موجب خشک شدن چشمه نمی شود.
همچنین کفارات
اولا
برای انسان گنه کار است آن هم نه هر گناهی بلکه برخی گناهان خاص و هر چه گناه کمتر شود ( که اسلام همین را می خواهد ) برده های کمتری آزاد خواهند شد.
ضمن اینکه
کفارات چند راه دارد و همیشه لازم نیست برده آزاد کنیم تا کفاره گناهانمان بشود.
پس درصد آزادی بردگان به شدت کاهش می یابد.
حالا این را بگذارید کنار درصد زاد آوری بردگان، خصوصا که عده ای به پرورش بردگان روی آورند که امری حلال است.
حالا برویم سراغ زکات
اولا در این موضوع
http://www.askdin.com/showthread.php?t=55790

بحث کردیم که مشمول زکات شدن یا نشدن، به راحتی امکان دارد و ممکن است هر یک بر دیگری رجحان داشته باشد. پس پرداخت کنندگان زکات می توانند به شدت کاهش یابند.
دوما
مصارف زکات هشت مورد است که تنها یک مورد در مورد بردگان است. آن هم در صورت رضایت مالک اجرا خواهد شد.
سوما
تقسیم پول زکات به مصارف هشت گانه به صورت مساوی نیست.
پس میزان زکات بسیار کم است و باز هم آزادی برده به مالک بستگی دارد.
اما از آن طرف
برده گیری و درصد زاد آوری بردگان را داریم. که می تواند توسط پرورش دهندگان برده، توسعه یافته یا در مقدار ثابتی ادامه یابد.
پس حتی از جهت آماری هم که بررسی کنیم ازاد شدن بردگان با کفاره و مصارف زکات، نمی تواند برده داری را از میان بردارد.
البته این آمار باید بررسی شود و به صورت علمی تر بررسی شود لکن چیزی که از برده گیری و زاد آوری بردگان و پرورش بردگان به عنوان چشمه ی زاینده، می توان فهمید ریشه کن نشدن آن است نه ریشه کن شدن آن
و اسلام هم تنها به عنوان امری مستحب آزادی بردگان را خواسته است اما نمی توان نتیجه گرفت ریشه کن کردن را خواسته است
مگر اینکه به وجوب مکاتبه در اسلام برسیم که این هم به فرض اثبات نیاز به بررسی دارد... که در حد ابتدایی در این موضوع بررسی شد :
http://www.askdin.com/thread54005.html

یک مطلب را هم خودم اضافه می کنم در مورد استیلاد و زاد آوری کنیزان و بردگان و ام ولد شدن :
اولا
اگر بردگان با هم ازدواج کنند فرزندان آنها برده خواهند بود.
دوما
اگر امّ ولد با برده یا شخص آزادی با این شرط که فرزندانش از آن مولای کنیز باشد، ازدواج کند، فرزندان کنیز برده‌اند و فروختن آنان در حیات مولا و پس از مرگ او جایز است
اگر فردی به شرطی با کنیز ازدواج کند که فرزند، مملوک مولای او باشد و سپس بعد از ازدواج و طلاق کنیز، مالک آن کنیز شود، یا مالک کنیز، برده باشد، آن کنیز، امّ ولد نیست
سوما
اگر شخص آزادی با کنیز دیگری ازدواج و او را باردار کند و آنگاه مالک او شود، به قول مشهور، کنیز، امّ ولد نیست

-------------
این نکته را نیز در نظر بگیرید که اسلام خود به اربابان میگوید بردگان را به ازدواج یکدیگر دراورید و فقر آنها مانع ازدواج نباشد
و باز تشویق اسلام به فرزند آوری را به این امر پیوند بزنید...
این ها تازه مستندات شرعی است
منافع دنیوی اش به کنار

و طاها;946852 نوشت:
و این ممنوعیت به گونه ای بود که امکان تداوم برده داری را نمیداد بر خلاف قوانین اسلام..

چون معما حل شود آسان شود Smile

خیلی جالبه در یه دوره زمانی که اصلا نمیشد در مورد نبودن برده داری حرفی زد قوانینی وضع شود و هزاران چیز دیگر

حال که برده داری به آن شکل وجود نداشته بگیم عجب کاری کردیم کارستان

که حال بیایید ثابت کنید که برچیده شده است یا نشده است

بماند

اللیل والنهار;946785 نوشت:
باسلام متوجه نشدم

در متن زیر

اللیل والنهار;946732 نوشت:
اسلام، بردگى را فطرى نمى‏داند و اعتقاد ندارد که خداوند دو نوع انسان آفریده است: یکى، آزاد و دیگرى غلام و برده.

اعتقاد بر این است انسانها فطرتا برده نیستند و خداوند همه را یکسان خلق کرده است،
وقتی وارد حکم کنیز می شویم اعتقاد فوق زیر سؤال می رود کنیز در خانه مالک مانند یک ابزار است میتوان او را قرض داد می توان اورا پس داد می توان اورا آزاد کرد و... یعنی کاملا یکی آزاد است و دیگری غلام و برده

اللیل والنهار;946785 نوشت:
با توجه به چیزهایی که بنده خوندم فقط این فرد در انتخاب کسی که مالک او میشود اختیاری ندارد

در انتخاب که اختیاری ندارد اگر داشت برده و کنیز خوانده نمی شد !! بحث تاپیک بر تمتع جنسی از کنیز است که فقط عنوان کنیز کافیست تا مالک استفاده جنسی از آن کند .

اللیل والنهار;946785 نوشت:
در این که آیا این کنیز از این مالک هم خوشش نمی آید اگر مطلبی دارید بفرمایید

کنیز عددی نیست که بتواند احساس خود را بگوید ...متوجه منظورتان نمی شوم.

اللیل والنهار;946785 نوشت:
جامعه آن روز درگیر این مسائل بوده ایا اینکه اسلام براش راهکار داشته مشکلی داره

نه مشکلی ندارد، اسلام برای همه چیز راهکار دارد، اصلا دین آیین بهتر زیستن است،

استارتر تاپیک نظرش در مورد حکم بهره جنسی از کنیز در اسلام را دور از ویژگی اسلام می داند چون دین اسلام مدافع حقوق انسان و دین رافت است .

اللیل والنهار;946785 نوشت:
این کنیز اسیر جنگی بوده حواسمون باشه ممکنه افراد زیادی رو کشته باشه و بر علیه اسلام یورش کرده آیا ارزش و مقامی که این فرد میرسه با شرایطی براش فراهم میشه رو میشه نادیده گرفت

از این که کنیز در جنگ بعنوان دشمن محسوب می شود شکی نیست، و مطمئنا او هم برای اهدافی که داشته است یا بطور مستقیم در میدان جنگ حضور داشته و یا حامی جنگاوران و جنگجویان سرزمین خود بر علیه مسلمان بوده است ولی ان چه در مورد آن بحث می شود چگونگی مقابله با این کنیز بعد از جنگ است و چرا ؟!

اللیل والنهار;946785 نوشت:
در جایی مطالعه میکردم در نوع رفتار که با زنان در آن دوران بوده که کاهی خود زنان از این که در این شرایط زندگی کنند استقبال میکردند با توجه جایگاهی که اسلام برای زن در نظر گرفته بوده مطمئنا هر فردی رو در شرایطی بهتر از شرایط قبلی قرار دهید مطمئنا بعد از گذشت زمان از آن شرایط ناراضی نخواهد بود

اللیل و النهار عزیز، اگر در مورد دانش افزایی و با سواد شدن و ارتقاء فکری منظورتان است رضایت شان بعید نیست، ولی موضوع بحث ~x(در اختیار بودن جنسی زن توسط مالک است، یعنی زنی که متعلق به یک مرد باشد شرایط بهتری دارد یا بعنوان کنیز دست به دست شود ؟!! از کدامش استقبال خواهد کرد ؟!
حتی اگر همسر رسمی اش کر و کور کچل و دست بزن هم داشته باشد اصلا کلکسیونی از رذایل باشد را به وضعیت دوم ترجیح خواهد داد

اللیل والنهار;946785 نوشت:
وقتی اشاره شده اینها را به خانواده های میسپردند که بتوانند آنها رو علاقه مند به اسلام کنند وقتی بردگان رو خواهر و برادر خطاب میکردند و حق آزار اذیت نداشتند و نمی توانستند کار خارج از توان به او محول کنند و.....

من نمیدانم کجای این برده داری است بجز او یک مورد که فرد در انتخاب مالک خود نمیتوانست نقشی داشته باشد از کجا معلوم مالک او با او بد رفتاری کرده وقتی این همه مورد اشاره شده اگر با کنیز رابطه نداشته باشد و او لغزشی کنند مالک مسئول است و....

همه امتیازهای داده شده و دریافت شده کنیز جای خود ارزشمند است،

ولی همانجایی که در انتخاب شریک جنسی خود نه تنها مختار نیست بلکه باید در اختیار هم باشد، موضوع اصلی بحث است

نقل قول:

1 - بحث استفاده جنسي از كنيز ، تحليل كنيز و استفاده جنسي از دختران زاده شده از كنيز
2 - جايز بودن جدا كردن زن از شوهرش و نزديكي با او (جدا كردن كنيز و برده)
3 - جايز بودن رابطهء جنسي با زنان اسير كافر ، حتي بدون رضايت آنها
4 - ازدواج با زن اسيري كه شوهر دارد

شما با استفاده آزاد جنسی از کنیز، مشکلی ندارید یا چون همزمان از امتیازاتی دیگری هم برخوردار می شدند، آن را(بهره جنسی را) بلامانع می دانید؟

اللیل والنهار;946785 نوشت:
خیلی چیزهای دیگه چطور قبول کنم که با آنها در چهار چوب اسلام به این نوع رفتار شده فردی که مستحق مرگ بوده و اگر بهش بد گذشته میتونسته خودکشی بکنه اگر سندی در این زمینه دارید بفرمایید

نمیدونم منظورتان از سند چیست؟! فقط بعنوان یک انسان و زن می توانم از عواطف آن زن بی خبر نباشم،
چهارچوب اسلام برای آن زن که ارزشی ندارد چون او خود مطمئنا عقاید شخصی خود را داشت و تغییر عقیده هم به سادگیها نیست آن هم زمانی که در جنگ خیلی چیزها را از دست داده و کینه لشکر مقابل را به دل دارد، و باید با کسی همبستر شود که قاتل همسرش و یا پدرش و ... می باشد.پس یقینا به او خوش نمی گذشته است

یعنی تنها راه نشان دادن عدم رضایت خودکشی است؟!!

ببینید منظور دفاع از آن محارب اسلام نیست منظور این است با توجه به شرایط بحرانی یک زن، چرا این قانون و حکم برای کنیز اجرا می شد؟! همین.

Reza-D;946793 نوشت:
آيا اين خصوصيت تمام خانمهاست كه اگر آنها را از شوهر جدا كنند و به مرد ديگري بدهند و آن مرد به آنها محبت كنند ، تسليم آن ميشوند؟
يا اينكه اين خصوصيت فقط مختص زنان كافر است؟

سلام
همه انسان ها دو بعدی آفریده شده اند یعنی هم بدی را می شناسند هم خوبی را، این مربوط به یک زمان و دوره خاص نیست ،

جدا کردن و جدا شدن، بد است ناگوار و ناخوشاید است، بخصوص بعدِ آن شخص دیگری هم تحمیل شود که تا لحظاتی قبل دشمن خونی او بوده است، قاتل هموطن و بستگانش است، کافر و غیر و کافر هم ندارد، این یک احساس و عاطفه است که انسان نسبت به هم کیشان و هموطن خود عاطفه مثبت دارد و به بیگانه عاطفه منفی که هر کدام از این ها منجر به هیجانات مثبت و منفی خواهند بود.

در رابطه جنسی که لذت دو طرفه را می طلبد تا رضایت کامل حاصل شود نیاز به پیش زمینه های عاطفی مثبت زیادی است، که در موضوع مورد بحث کنیز نه تنها پیش نیاز لازم را ندارد حالت تدافعی نیز خواهد داشت،همچنین مردی که در کنار همین کنیز است مطمئنا فقط به خودارضایی متوسل شده است.

ریحــانه الــنبی;946858 نوشت:
وقتی وارد حکم کنیز می شویم اعتقاد فوق زیر سؤال می رود کنیز در خانه مالک مانند یک ابزار است میتوان او را قرض داد می توان اورا پس داد می توان اورا آزاد کرد و... یعنی کاملا یکی آزاد است و دیگری غلام و برده

اسلام، افراد را به اخوّت و برادری، انسانها را یکی دانستن، بین آنها تبعیض قائل نشدن، نژادها را مایه‌ی تمایز بشر نسبت به یکدیگر قرار ندادن، برای ملتی برتری و رفعت طبیعی و ذاتی بر ملت دیگر قائل نشدن، دعوت می‌کند.اسلام به گرامی بودن پرهیزکاران دعوت می‌کند.ملاک برتری، تقواست.

ریحــانه الــنبی;946858 نوشت:
در انتخاب که اختیاری ندارد اگر داشت برده و کنیز خوانده نمی شد !! بحث تاپیک بر تمتع جنسی از کنیز است که فقط عنوان کنیز کافیست تا مالک استفاده جنسی از آن کند .

مواردی که کارشناس محترم جواب دادند

ببنید اول باید در نظر گرفت که اصلا اسلام گفته برده و کنیز داشته باشید اگه خوب بود چرا به بهانه های مختلف آنها رو آزاد میکرد

ریحــانه الــنبی;946858 نوشت:
حتی اگر همسر رسمی اش کر و کور کچل و دست بزن هم داشته باشد اصلا کلکسیونی از رذایل باشد را به وضعیت دوم ترجیح خواهد داد

ببنید بحث سر اینه که خبری دیگه وقتی کنیز شده از همسر کور کچل اینا نیست این فرد رو حال بگیم برای کار کردن در آن خانه در نظر گرفته شده اصلا قرار بر استفاده و بخشیدن نیست تا با شرایطی آزاد شود این آزادی به چه مدت زمان خواهد بود آیا اگر چندین سال باشد این فرد حق زندگی کردن دارد یا نه
باتوجه به همان رافت اسلامی که فرمودید

ریحــانه الــنبی;946858 نوشت:
ولی همانجایی که در انتخاب شریک جنسی خود نه تنها مختار نیست بلکه باید در اختیار هم باشد، موضوع اصلی بحث است

بخش اعظمی از شرایطی که دارد مشابه زن آزاد است دیگه این یک مورد هم نباشد کلا این فرد اسیر نیست مختار است هر کاری که دوست دارد انجام دهد

ریحــانه الــنبی;946858 نوشت:
شما با استفاده آزاد جنسی از کنیز، مشکلی ندارید یا چون همزمان از امتیازاتی دیگری هم برخوردار می شدند، آن را(بهره جنسی را) بلامانع می دانید؟

اون چیزی که بنده دستگیرم شده اصلا توجهی به این زنان نمیشده از نظر جنسی که خواسته شده یا آنها را به ازدواج فردی در آورند و .....

وگرنه اگر استقبال میشده چه دلیلی برای این سفارش بوده

ریحــانه الــنبی;946858 نوشت:
چهارچوب اسلام برای آن زن که ارزشی ندارد چون او خود مطمئنا عقاید شخصی خود را داشت و تغییر عقیده هم به سادگیها نیست آن هم زمانی که در جنگ خیلی چیزها را از دست داده و کینه لشکر مقابل را به دل دارد، و باید با کسی همبستر شود که قاتل همسرش و یا پدرش و ... می باشد.پس یقینا به او خوش نمی گذشته است

حرف بنده هم همینه اگر هدف از برنگرداند این فرد و نگهداری در محیط اسلامی برای اینکه جذب اسلام شود مطمئنا برخورد با این فرد ملاحظاتی را در پی خواهد داشت که باتوجه به آموزهای دینی و نوع برخورد با زنان نمی توانم قبول کننم که ارزشی برای این زنان قائل نبودند در هر صورت انها رو نگه نداشتند که زجر کش کنند این سازگار با جذب یک فرد نیست

ریحــانه الــنبی;946858 نوشت:
یعنی تنها راه نشان دادن عدم رضایت خودکشی است؟!!

حرف بنده اینه این همه میخونم اگر کنیزی راضی بنوده ، وقتی بعد از اینکه با این افراد نشست و برخواست کرده از آنها بعد از آزادی جدا نمیشه این یعنی چی یکی رو زجر میدن بعد وقتی میگن آزادی بجای این که زودی در بره میگه من مخوام بمونم خب با عقل جو نیست دیگه

ریحــانه الــنبی;946858 نوشت:
ببینید منظور دفاع از آن محارب اسلام نیست منظور این است با توجه به شرایط بحرانی یک زن، چرا این قانون و حکم برای کنیز اجرا می شد؟! همین.

این سوال رو هم بنده در پستهای قبلی پرسیدم چه ویژگی باعث میشه که تصمیم گرفته بشه این فرد بهتر است به عنوان کنیز باشد تا اینکه کشته شود یا به دست کافر دوباره برگردانده شود

اللیل والنهار;946864 نوشت:
ببنید اول باید در نظر گرفت که اصلا اسلام گفته برده و کنیز داشته باشید اگه خوب بود چرا به بهانه های مختلف آنها رو آزاد میکرد

اسلام نگفت برید بجنگید که کنیز گیرتون بیاد، اسلام گفت اگر جنگی در گرفت و کنیزی گرفتید یه سری دستورالعملهایی در رابطه با این کنیز از نظر اجتماعی ، اقتصادی، فرهنگی، جنسی و... هست که باید رعایت کنید
از نظر جنسی دستور و مجوز جدایی کنیز از شوهرش را داده، استفاده جنسی از کنیز هرچند رضایتی از طرف او نباشد، استفاده جنسی از دخترانی که او به دنیا می اورد و... را داده است،
ما در حال بررسی مسائل جنسی کنیز قبل از آزاد کردن او هستیم که چرا این شرایط برای او در نظر گرفته شده است! یعنی تا زمانی که مالک بهانه ای برای آزاد کردن او نداشته باشد اجرای احکام جنسی برایش ممکن است.

اللیل والنهار;946864 نوشت:
ببنید بحث سر اینه که خبری دیگه وقتی کنیز شده از همسر کور کچل اینا نیست این فرد رو حال بگیم برای کار کردن در آن خانه در نظر گرفته شده اصلا قرار بر استفاده و بخشیدن نیست تا با شرایطی آزاد شود این آزادی به چه مدت زمان خواهد بود آیا اگر چندین سال باشد این فرد حق زندگی کردن دارد یا نه
باتوجه به همان رافت اسلامی که فرمودید

با توجه به رافت اسلام، عدم حق انتخاب و تصمیم گیری کنیز، جدا کردن وی از شوهرش، و... کمی بعید به نظر می رسد،
کنیزی که همسرش را در جنگ از دست داده و وارد خانه جدید از فاتحین جنگ شده است که مالک اوست، مالک او برای برقراری ارتباط جنسی چند مدت صبوری می کند تا کنیز از حالت سوگ خارج شود!؟
زن به محض جدایی از شوهرش و با توجه به صدمات وارد از جنگ نیاز جنسی اش چقدر فورس ماژور است که باید حتما یکی به داد او برسد!؟
آیا حق زندگی فقط ارضاء نیاز جنسی است؟
شما در پستهای قبلی از امتیازاتی که گاها کنیزان برخوردار بودند گفتید، اگر کنیز به غیر از مسائل جنسی به کسب امتیازات معنوی برای حفظ دنیا و آخرتش اکتفا می کرد مورد عنایت بود؟! یا باید حتما تمکین جنسی داشت؟!

اللیل والنهار;946864 نوشت:
بخش اعظمی از شرایطی که دارد مشابه زن آزاد است

در مورد مسائل جنسی که موضوع مورد بحث است چه مورد مشابه دارد؟!
اللیل والنهار;946864 نوشت:
اون چیزی که بنده دستگیرم شده اصلا توجهی به این زنان نمیشده از نظر جنسی که خواسته شده یا آنها را به ازدواج فردی در آورند و .....

وگرنه اگر استقبال میشده چه دلیلی برای این سفارش بوده

طوری مسلمین آن دوره را ترسیم می کنید که گویا صد در صد ولی محور بودند و منتظر دستور امام زمانشان بودند که حکم شرعی را تمام و کمال اجرا کنند!
یعنی تا قبل از حکم، توجهی به کنیز نمی شد و اگر می شد منفی و چندش آور بود و همین که حکم صادر شد همه مردان توجه مثبتشان جلب شد و او را به همدیگر می بخشیدند ...!!!
و یا از این نظرتان این گونه برداشت می شود که اسلام قبلا پیش بینی درستی از مسائل جنسی زنان به جا مانده از جنگ نداشت بعدا یه فکری براشون کرد!! گفت مرد مرده دیگه چه فرقی میکنه شوهر خودش باشه یا غریبه بگیردشان ...

اللیل والنهار;946864 نوشت:
حرف بنده اینه این همه میخونم اگر کنیزی راضی بنوده ، وقتی بعد از اینکه با این افراد نشست و برخواست کرده از آنها بعد از آزادی جدا نمیشه این یعنی چی یکی رو زجر میدن بعد وقتی میگن آزادی بجای این که زودی در بره میگه من مخوام بمونم خب با عقل جو نیست دیگه

این موارد که اشاره می کنید متعلق به امامان و اولیاست، همه مسلمین که خصوصیات و ویژگی معصومین را نداشتند و یا در تاریخ نیامده است که هر مسلمانی کنیز آزاد می کرد کنیزان با گریه و زاری از آن ها جدا می شدند.
مسلمانان ان جامعه همان هایی هستند که سقیفه را رقم زدند، کوفیان و خوارج، عمر سعد و ... همین طور تا امامان دیگر همه مسلمان بودند با وجود پیروی از احکام دین، منش و سیره امام زمان خود را که بطور کامل نداشتند، تا بخواهیم رضایت کنیز از مالک خود را تعمیم دهیم.

ریحــانه الــنبی;946858 نوشت:
ان چه در مورد آن بحث می شود چگونگی مقابله با این کنیز بعد از جنگ است و چرا ؟!

اللیل و النهار عزیز،
.....، ولی موضوع بحث ~x(در اختیار بودن جنسی زن توسط مالک است،

ببینید منظور دفاع از آن محارب اسلام نیست منظور این است با توجه به شرایط بحرانی یک زن، چرا این قانون و حکم برای کنیز اجرا می شد؟! همین.

با سلام

دیدم تمرکز کرده اید روی محارب یا کنیز بعد از جنگ
ولی سوال و اشکال شما اختصاصی به محارب و بعد از جنگ ندارد.
کنیز مسلمان نیز همین است
نوه های کنیز مسلمان نیز همین گونه هستند
این کنیزان نه محارب هستند و نه قبلا محارب بودند
پدر و مادر و اجدادشان مسلمان بودند اما کنیز هستند و در اختیار مالک ...

ریحــانه الــنبی;946872 نوشت:
اسلام نگفت برید بجنگید که کنیز گیرتون بیاد،

باسلام والا من یادم نمیاد جایی گفته باشم اسلام گفته برید جنگ کنید تا کنیز بگیرید
اصلا اسیر گرفتن هم همینطوری نیست که اگر جنگی صورت گرفت و زنها هم جنگیدن حتما باید انها رو اسیر کرد پس سر خود نمی توانند اسیر بگیرند

و اینکه به گونه ای موضوع رو مطرح کنیم که گویا قبل اسلام از این کنیزان استفاده های جنسی نمیشده و اسلام این اجازه رو داده خیر از برده به هر نحوی که دوست داشتند استفاده و بهره کشی میکردند بی قید و شرط

حال بفرمایید این آدمها رو که سالهاست به این روش پیش رفتند و یکی دوتا هم برده در خانه ها ندارند نه فقط آنهایی که اسیر گرفتند بلکه به دلایل مختلف غلام و کنیزداشتند

که کارشناس محترم توضیح دادند رهایی یکباره آنها امکان نبود چون یکی دو نفر نبودند اگر بنا بود به یکباره آزاد شوند وضعیت کلا بهم میریخت اصلا به چه میزان با شرایط پذیرش آن زمان سازگار بوده این موضوع الان الانش هم خیلی از مسائل برای افراد باتوجه به عرف جامعه قابل هضم نیست مثل چند همسری فقط برای روشن شدن موضوع مثال زدم

خب پس نیاز بوده آرام آرام این موضوع کمرنگ بشه

پس قبل از اسلام کنیزان آزاد نبودند و حق انتخاب مالک و نوع رفتار باهاشون نداشتند و از آنها بهره کشی میشده به هر نوعی که دوست داشتند فقط اسلام آن رو تا جایی که مشکل ساز نباشه و شرایط رو برای پذیرش کلی فراهم کنه قوانینی رو وضع کرده

هر چند جای مطالعه میکردم نمیدونم چقدر درست هست یا نه اگر به اون روال که اسلام در مورد برده داری احکامی رو در نظر گرفته بود انجام میشد الان الانش هم برده ای وجود نداشت ولی خلفا بعد از وفات پیامبر همون قوانین برده داری که قبل از اسلام بوده رو پیش بردند

اگر اینجا گفته جمع مادر با دختر نمیشه یا اگر به کسی بخشیده باید منتظر تمام شدن عده باشد قبلا با پدر مالک رابطه نداشته باشه و....

اینا یعنی همه اینها بوده که محدودش کرده

ریحــانه الــنبی;946872 نوشت:
طوری مسلمین آن دوره را ترسیم می کنید که گویا صد در صد ولی محور بودند و منتظر دستور امام زمانشان بودند که حکم شرعی را تمام و کمال اجرا کنند!

اگر هم رعایت نمیکردند یکی بالا سرشون بوده که بلاخره
دقت کنید اسلام محدود کرده جواز انجام نداده بلکه همه این موارد بوده قبل از اسلام تا جای که مشکل ساز برای خود برده و مالک نباشد محدود کرده

اللیل والنهار;946887 نوشت:
باسلام والا من یادم نمیاد جایی گفته باشم اسلام گفته برید جنگ کنید تا کنیز بگیرید
اصلا اسیر گرفتن هم همینطوری نیست که اگر جنگی صورت گرفت و زنها هم جنگیدن حتما باید انها رو اسیر کرد پس سر خود نمی توانند اسیر بگیرند

و اینکه به گونه ای موضوع رو مطرح کنیم که گویا قبل اسلام از این کنیزان استفاده های جنسی نمیشده و اسلام این اجازه رو داده خیر از برده به هر نحوی که دوست داشتند استفاده و بهره کشی میکردند بی قید و شرط

حال بفرمایید این آدمها رو که سالهاست به این روش پیش رفتند و یکی دوتا هم برده در خانه ها ندارند نه فقط آنهایی که اسیر گرفتند بلکه به دلایل مختلف غلام و کنیزداشتند

که کارشناس محترم توضیح دادند رهایی یکباره آنها امکان نبود چون یکی دو نفر نبودند اگر بنا بود به یکباره آزاد شوند وضعیت کلا بهم میریخت اصلا به چه میزان با شرایط پذیرش آن زمان سازگار بوده این موضوع الان الانش هم خیلی از مسائل برای افراد باتوجه به عرف جامعه قابل هضم نیست مثل چند همسری فقط برای روشن شدن موضوع مثال زدم

خب پس نیاز بوده آرام آرام این موضوع کمرنگ بشه

پس قبل از اسلام کنیزان آزاد نبودند و حق انتخاب مالک و نوع رفتار باهاشون نداشتند و از آنها بهره کشی میشده به هر نوعی که دوست داشتند فقط اسلام آن رو تا جایی که مشکل ساز نباشه و شرایط رو برای پذیرش کلی فراهم کنه قوانینی رو وضع کرده

هر چند جای مطالعه میکردم نمیدونم چقدر درست هست یا نه اگر به اون روال که اسلام در مورد برده داری احکامی رو در نظر گرفته بود انجام میشد الان الانش هم برده ای وجود نداشت ولی خلفا بعد از وفات پیامبر همون قوانین برده داری که قبل از اسلام بوده رو پیش بردند

اگر اینجا گفته جمع مادر با دختر نمیشه یا اگر به کسی بخشیده باید منتظر تمام شدن عده باشد قبلا با پدر مالک رابطه نداشته باشه و....

اینا یعنی همه اینها بوده که محدودش کرده

اگر هم رعایت نمیکردند یکی بالا سرشون بوده که بلاخره
دقت کنید اسلام محدود کرده جواز انجام نداده بلکه همه این موارد بوده قبل از اسلام تا جای که مشکل ساز برای خود برده و مالک نباشد محدود کرده


سلام خواهرم

پس موقع جنگ(ایران وعربستان .زمان خلافت عمر )

این همه زن ایرانی رو به کنیزی گرفتن چی بود .

والا من هر چی فکر میکنم مسلمونهای اون زمان

دست کمی از داعشیها نداشتن .اون بیچاره ها تو

خونه ی خودشون بودن .نرفتن جنگ هم !!!

حالا میشه چشم پوشی کرد واسه ی اینکه به فرمان امامانمون نبوده

اما اسرای زمان پیغمبر ص واقعا اگر زنی رو شوهر دادن

وصاحب اون کنیز بعد از ازدواج اون بیچاره باز بهش

رجوع کرده .تصورش هم وحشتناکه .

واقعا اینطور موردی هم بوده ؟!

حالا میشه به بقیه موارد کنار اومد ولی با این

یه موضوع اصلا .

و طاها;946884 نوشت:
با سلام

دیدم تمرکز کرده اید روی محارب یا کنیز بعد از جنگ
ولی سوال و اشکال شما اختصاصی به محارب و بعد از جنگ ندارد.
کنیز مسلمان نیز همین است
نوه های کنیز مسلمان نیز همین گونه هستند
این کنیزان نه محارب هستند و نه قبلا محارب بودند
پدر و مادر و اجدادشان مسلمان بودند اما کنیز هستند و در اختیار مالک ...

سلام
ممنون از یادآوریتون
این اشکال یا سؤال، بر کنیزان وارد است چه مسلمان باشد چه نباشد.
اگر مسلمان باشند که غیرقابل قبول تر می باشد.

اللیل والنهار;946887 نوشت:
باسلام والا من یادم نمیاد جایی گفته باشم اسلام گفته برید جنگ کنید تا کنیز بگیرید

فکر می کنم پاسخ ها تکراری باشد.
امیدوارم کارشناس محترم رفع ابهام نمایند.

ممنون از وقتی که برای پاسخ به پستهایم گذاشتید@};-

همای رحمت;946889 نوشت:
پس موقع جنگ(ایران وعربستان .زمان خلافت عمر )

[=arial black]
از منظر نظام حقوقي اسلام، در ميدان جنگ بعد از شكست دشمن، تمام افراد اعم از زن و مرد نبايد كشته شوند، و در شرايط زمان گذشته، بهترين راه در جهت حفظ و نگهداري اسيران اين بود كه آنان را در درون خانه هاي فاتحان با شرايط مناسب انساني جهت بهره وري از توانايي هاي آنها به كار و فعاليت مشغول نمايند، به مقتضاي طبع زنان، اسيران زن به كارهاي درون خانه مي پرداختند، و اسيران مرد در مزارع و كارهاي بيرون از خانه مشغول مي شدند. با اين كار ضمن اينكه تعامل عاطفي مناسب ميان مسلمين و اسيران صورت مي گرفت، آنان به مرور با پذيرش اسلام جزء مسلمانان شمرده مي شدند و بسياري آزاد مي گرديدند و برخي هم كه در شرايط بردگي مي ماندند نيز راه هاي شرعي در جهت اقدام به آزادي اشان وجود داشت كه در مجموع همه اين روش ها به نفع آزادي بردگان مي انجاميد.
بنابراين، بزرگنمايي «كنيزي» در جنگ هاي چند سده اول، نوعي ايجاد توهم در انحراف وقايع از مسير حقيقت است و ما ضمن اينكه رفتار مسلمانان در زمان خليفه اول و دوم و نيز دوره امويان و عباسيان را به صورت صد در صد توجيه نمي كنيم، اما بر اساس قضاوت و ارزيابي مستشرقين منصف مي گوييم، غالب و اكثريت رفتار مسلمانان در جنگ با غيرمسلمانان عادلانه، مهرورزانه، آزادي بخش و انساني بوده است. چون در اين جنگ ها غالبا اهداف مقدس مذهبي مطرح بوده است غنايم و اسيران نيز محدود و در حداقل ممكن بوده است. اگر نه بايد زندگي افراد مسلمان حجاز، فقط با فتح عراق و شام هزار برابر متفاوت مي شد، تاريخ چنين تفاوت هايي را گزارش نكرده است. پس كافي است كه در تقدس اسلام و پاكي اين آئين جهاني، جنگ هاي مسلمانان را شاهد و زنده، جهت احياي كرامت انساني برشماريم.

[=arial black]همه تاريخ نويسان واقع بين، عامل مهم و اساسي گسترش اسلام و نابودي دشمنان اسلام را( در قرن هاي اوليه)،در جاذبه اسلام و رفتار كريمانه سپاهيان اسلام مي دانند، بنابراين به رغم برخي از تخلف ها كه توسط خلفا يا زمامداران و فرماندهان اموي و عباسي صورت گرفته است، در كل رفتار و منش اسلامي مجاهدان مثبت بوده است. به همين جهت در موارد زيادي با مقاومت اندك تسليم سپاه اسلام مي شدند و بر اثر آن مال، جان و مذهب خود را حفظ مي كردند(مقصود اهل كتاب است) و در برابر آن با پرداخت ماليات به نام «جزيه» با آزادي كامل مذهبي زندگي مي كردند.
از اين رو ماهيت جنگ مسلمانان با روميان و ايرانيان و نيز در شمال آفريقا و ماوراءالنهر، متفاوت از جنگ هايي كه ميان امپراطوران جهان در آن زمان به وقوع مي پيوست، بوده است. به صورت غالب در اين جنگ ها انگيزه اصلي گسترش قلمرو اسلام و آزادي مردم و افراد تحت ستم بوده است. البته در اين ميان انگيزه هاي اندكي مثل گرفتن غنايم، اسير و كنيز هم بوده است ولي واقعيت امر اين است كه سرزمين هاي فتح شده صدها برابر بزرگتر از سرزمين حجاز(مكه و مدينه) بوده است، و همين طور نفوس ساكنان اين مناطق هزار برابر نفوس اعراب مكه و مدينه بوده اند. اگر واقعا هدف اين جنگها برده گرفتن مي بود، بايد هر عرب هزاران نفر كنيز و غلام در اختيار مي گرفت. در حالي كه چنين چيزي واقعيت ندارد، شمار غلامان و كنيزان اعراب مكه و مدينه بعد از فتح شام و ايران و نيز آفريقا آن قدر زياد نشده است كه بتوان گفت اعراب به انگيزه كنيز گرفتن دختران مناطق ديگر جهان دست به جنگ زده اند.
بر اساس تحليل جغرافيايي و اجتماعي نفوس مناطق فتح شده بدست مي آيد، كه جنگ هاي اعراب مسلمان، عليه روم، ايران و آفريقا با انگيزه هاي معنوي و مذهبي بوده است. به همين جهت برخي از مورخان غربي گفته اند كه مسلمين در جنگ به قتل و كشتار و غارت دست نمي زدند، تنها با شكست جنگجويان، افراد غير نظامي را ميان مسلمان شدن و تسليم شدن تحت فرمان حكومت اسلامي و پرداخت جزيه مخير مي گذاشتند، آنان كه اسلام را مي پذيرفتند بدون پرداخت جزيه در سرزمين آبايي خود مي ماندند و آنان كه اسلام را قبول نمي كردند، پذيرش پرداخت جزيه ضمن حفظ عقيده مذهبي خويش تحت حكومت اسلامي حاضر به زندگي در سرزمين اجدادي خود مي شدند، در حالي كه تمام دارايي، جان و ناموس شان محفوظ و مصون مي ماند. بدين ترتيب فتوحات اسلامي با سرعت فوق العاده به پيش مي رفت و مردم مناطق فتح شده به تدريج با رفتار عادلانه متمايل به اسلام مي شدند و با اختيار اسلام به عنوان دين خود، از پرداخت جزيه نيز معاف مي شدند. ديگر سخن از كنيز و بردگي به معناي وسيع آن وجود نداشته است.(تاريخ خلفاء، رسول جعفريان، ص800)

ریحــانه الــنبی;946872 نوشت:
.....

اللیل والنهار;946887 نوشت:
.....

همای رحمت;946889 نوشت:
.....

سلام و عرض ادب
نکته ای به نظرم رسید که لازم است خدمت تمام دوستان عرض کنم

اگر خاطرتان باشد چند وقت پیش تاپیکی با عنوان رابطهء اخلاق و احکام را شروع کردم که بحث های زیادی هم در آن شد
من فکر میکنم تمام اختلاف نظرها و ایرادهایی که به اسلام گرفته میشود برگردد به همین موضوع. اینکه احکام مقدم بر اخلاق است یا اخلاق مقدم بر احکام

البته با چند نفر از اساتید و بعضی از کاربران گفتگو کردم و نظرات مختلفی رد و بدل شد
ولی من همچنان بر عقیده خودم باقی هستم که احکام در ذیل اخلاق تعریف میشود
و به همین دلیل معتقد هستم آنچه ما به عنوان اصل اسلام باید در نظر بگیریم اخلاق است نه احکام

در واقع تفاوت نگاه ما با سرکار خانم "اللیل و النهار" در همین است که ایشان دارند از زاویه اخلاق اسلامی به موضوع نگاه میکنند
منتهی مشکل اینجاست که نتیجه بیشتر گفتگوها در بحث اخلاق و احکام به این ختم میشود که اولویت با احکام است!
به عبارتی اخلاق را بصورت مستحب و مکروه تعریف میکنند اما من فکر میکنم اخلاق نیز میتواند واجب و حرام تعیین کند
لذا آنچه خانم "اللیل و النهار" میگویند اگر بحث واجب و حرام بر آن مترتب بود آن وقت سخن ایشان قابل پذیرش بود
ولی مشکل همین است که چنین چیزی نیست

اللیل والنهار;946951 نوشت:
[=arial black]
از منظر نظام حقوقي اسلام، در ميدان جنگ بعد از شكست دشمن، تمام افراد اعم از زن و مرد نبايد كشته شوند، و در شرايط زمان گذشته، بهترين راه در جهت حفظ و نگهداري اسيران اين بود كه آنان را در درون خانه هاي فاتحان با شرايط مناسب انساني جهت بهره وري از توانايي هاي آنها به كار و فعاليت مشغول نمايند، به مقتضاي طبع زنان، اسيران زن به كارهاي درون خانه مي پرداختند، و اسيران مرد در مزارع و كارهاي بيرون از خانه مشغول مي شدند. با اين كار ضمن اينكه تعامل عاطفي مناسب ميان مسلمين و اسيران صورت مي گرفت، آنان به مرور با پذيرش اسلام جزء مسلمانان شمرده مي شدند و بسياري آزاد مي گرديدند و برخي هم كه در شرايط بردگي مي ماندند نيز راه هاي شرعي در جهت اقدام به آزادي اشان وجود داشت كه در مجموع همه اين روش ها به نفع آزادي بردگان مي انجاميد.
بنابراين، بزرگنمايي «كنيزي» در جنگ هاي چند سده اول، نوعي ايجاد توهم در انحراف وقايع از مسير حقيقت است و ما ضمن اينكه رفتار مسلمانان در زمان خليفه اول و دوم و نيز دوره امويان و عباسيان را به صورت صد در صد توجيه نمي كنيم، اما بر اساس قضاوت و ارزيابي مستشرقين منصف مي گوييم، غالب و اكثريت رفتار مسلمانان در جنگ با غيرمسلمانان عادلانه، مهرورزانه، آزادي بخش و انساني بوده است. چون در اين جنگ ها غالبا اهداف مقدس مذهبي مطرح بوده است غنايم و اسيران نيز محدود و در حداقل ممكن بوده است. اگر نه بايد زندگي افراد مسلمان حجاز، فقط با فتح عراق و شام هزار برابر متفاوت مي شد، تاريخ چنين تفاوت هايي را گزارش نكرده است. پس كافي است كه در تقدس اسلام و پاكي اين آئين جهاني، جنگ هاي مسلمانان را شاهد و زنده، جهت احياي كرامت انساني برشماريم.

[=arial black]همه تاريخ نويسان واقع بين، عامل مهم و اساسي گسترش اسلام و نابودي دشمنان اسلام را( در قرن هاي اوليه)،در جاذبه اسلام و رفتار كريمانه سپاهيان اسلام مي دانند، بنابراين به رغم برخي از تخلف ها كه توسط خلفا يا زمامداران و فرماندهان اموي و عباسي صورت گرفته است، در كل رفتار و منش اسلامي مجاهدان مثبت بوده است. به همين جهت در موارد زيادي با مقاومت اندك تسليم سپاه اسلام مي شدند و بر اثر آن مال، جان و مذهب خود را حفظ مي كردند(مقصود اهل كتاب است) و در برابر آن با پرداخت ماليات به نام «جزيه» با آزادي كامل مذهبي زندگي مي كردند.
از اين رو ماهيت جنگ مسلمانان با روميان و ايرانيان و نيز در شمال آفريقا و ماوراءالنهر، متفاوت از جنگ هايي كه ميان امپراطوران جهان در آن زمان به وقوع مي پيوست، بوده است. به صورت غالب در اين جنگ ها انگيزه اصلي گسترش قلمرو اسلام و آزادي مردم و افراد تحت ستم بوده است. البته در اين ميان انگيزه هاي اندكي مثل گرفتن غنايم، اسير و كنيز هم بوده است ولي واقعيت امر اين است كه سرزمين هاي فتح شده صدها برابر بزرگتر از سرزمين حجاز(مكه و مدينه) بوده است، و همين طور نفوس ساكنان اين مناطق هزار برابر نفوس اعراب مكه و مدينه بوده اند. اگر واقعا هدف اين جنگها برده گرفتن مي بود، بايد هر عرب هزاران نفر كنيز و غلام در اختيار مي گرفت. در حالي كه چنين چيزي واقعيت ندارد، شمار غلامان و كنيزان اعراب مكه و مدينه بعد از فتح شام و ايران و نيز آفريقا آن قدر زياد نشده است كه بتوان گفت اعراب به انگيزه كنيز گرفتن دختران مناطق ديگر جهان دست به جنگ زده اند.
بر اساس تحليل جغرافيايي و اجتماعي نفوس مناطق فتح شده بدست مي آيد، كه جنگ هاي اعراب مسلمان، عليه روم، ايران و آفريقا با انگيزه هاي معنوي و مذهبي بوده است. به همين جهت برخي از مورخان غربي گفته اند كه مسلمين در جنگ به قتل و كشتار و غارت دست نمي زدند، تنها با شكست جنگجويان، افراد غير نظامي را ميان مسلمان شدن و تسليم شدن تحت فرمان حكومت اسلامي و پرداخت جزيه مخير مي گذاشتند، آنان كه اسلام را مي پذيرفتند بدون پرداخت جزيه در سرزمين آبايي خود مي ماندند و آنان كه اسلام را قبول نمي كردند، پذيرش پرداخت جزيه ضمن حفظ عقيده مذهبي خويش تحت حكومت اسلامي حاضر به زندگي در سرزمين اجدادي خود مي شدند، در حالي كه تمام دارايي، جان و ناموس شان محفوظ و مصون مي ماند. بدين ترتيب فتوحات اسلامي با سرعت فوق العاده به پيش مي رفت و مردم مناطق فتح شده به تدريج با رفتار عادلانه متمايل به اسلام مي شدند و با اختيار اسلام به عنوان دين خود، از پرداخت جزيه نيز معاف مي شدند. ديگر سخن از كنيز و بردگي به معناي وسيع آن وجود نداشته است.(تاريخ خلفاء، رسول جعفريان، ص800)
سلام خواهرم

به نظرم این پست شما بهتره یه تاپیک مستقلی

براش زده بشه والا من کتابهای تاریخی که خوندم

عکس این قضیه رو به اثبات رسونده .

ممنون میشم اگه شما زحمت زدن تاپیک رو بکشید .
بخش تاریخ لطفا

موضوع قفل شده است