آیا ایران کشور غمگینی است؟

تب‌های اولیه

216 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

رستگاران;890438 نوشت:
یک فرقی هست بین روزی و مال
بله و ما هم اینجا درمورد مال اندوزی و حرص زدن صحبت نکردیم

رستگاران;890438 نوشت:
ممکن است بیاید ممکن است نیاید یعنی شما به این یقین می گویید؟
واقعاً بابت این جمله حرفی برای گفت ندارم!
فقط خدا را شکر که شما مسئول تعیین حداقل حقوق در ایران نشدید
چون احتمالاً حداقل حقوق را ماهی 50 هزار تومان تعیین می کردید و می گفتید مردم نان و آب خالی بخورند
اگر توکل به خدا داشته باشند نمی میرند!

رستگاران;890438 نوشت:
ما داریم در مورد شادی صحبت می کنیم کسی که ایمان به خدا دارد نا امید نمی شود دنبال اسباب می گردد
این غمگینی است؟
کسی که خدا را نمی شناسد کاسه چه کنم دست می گیرد(منظور ابراز غم نیست حقیقت امر رو در نظر بگیرید.)
اما کسی که به خدا ایمان دارد اگر هم بگوید چه کنم باز شاد است و امیدوار که خدا را دارد نگرانیش بر طرف می شود
برای بار هزارم! اگر مشکل از جانب گناهِ من ، یا امتحان الهی باشد ، حرف شما درست است
ولی دلیل بیشتر این مشکلات ، هر چیزی هست بجز این دو مورد

رستگاران;890438 نوشت:
اسراف نکنید!
زایده روی نکنید.
پر خوری نکنید
وقتی شما به داشتن پول برای درمان بیماری اعضای خانواده ، یا اکرام مهمان در حد توان ، میگوئید اسراف!!!! بنده دیگر چه بگویم؟!

رستگاران;890438 نوشت:
نعمتی عطا می کند
کاش اسمت را می دانستم برادر
داداشم چرا امروز اینطوری سخن میگوئی؟ ببخشید اما به نظرم می رسد کمترین تاملی درمورد نوشته ها نمی کنید
مگر ما اینجا درمورد نعمت نداده صحبت کرده ایم؟!

رستگاران;890438 نوشت:
ببنید چقدر در خانه به اندازه 2 وعهده صبحانه و شام مواد خوراکی در خانه هست؟
چقدر وسال غیر ضروری در خانه هست؟
حساب کنید ببینید نمی شه زندگی کرد؟
الان که در یخچال را باز کردم فهمیدم چه اشتباهی کردم
وااقعاً ما که برای دو وعده غذا داریم ، دیگر چرا اینقدر حرف بد زدم به مسئولین؟!
خدا از سر گناهان من بگذرد!

آخر وقتی به اندازهء دو وعده غذا توی یخچال هست ، ای رضای بی انصاف ، چطور میگوئی خودروها کیفیت ندارند؟!
وقتی دو وعده غذا داری ، دیگر چرا از این ناراحت هستی که 80 میلیون باید برای پیوند مغزاستخوان همسرت بدهی؟!
خب همان دو وعده غذا را بفروش و آن 80 میلیون را بده! این دیگر کاری دارد؟!

آخر بیمار بودی رفتی خانه ات را 15 میلیون زیر قیمت فروختی تا پول پیوند همسرت را جور کنی؟
چه کسی گفته که سرطان در ایران زیر پوشش بیمه تامین اجتماعی نیست؟
هر کس چنین عقیده ای دارد در یخچالش را باز کند ببیند به اندازهئ دو وعده غذا دارد یا نه
اگر داشت ، خب یعنی سرطان تحت پوشش بیمه است دیگر!

اصلاً همهء اینها به درک! بابا جان بیماری جزء احتمالات است!
گناه دولت چیست که همسر تو مبتلا به احتمالات شده؟!
اصلاً خیلی بیجا کرده که به احتمالات عمل کرده؟!
مگر شما نمی دانید که در فقه شیعه اصلاً نباید احتمالات را در نظر بگیری؟!


خدایا مرا ببخش که اینقدر زیاده خواه و اسراف کار بودم
توبه! خدایا توبه!

رستگاران;890441 نوشت:
کسب روزی بخواهیم در نظر بگیریم
می شود مادی و شاید معنوی
اما بگوییم کسب روزی حلال وجه معنوی آن بنظر بیشتر نمود پیدا می کند
خیر!
کسب روزی حلال همه اش معنوی است و چیز مادی در آن نیست

رستگاران;890441 نوشت:
برای این خداشناسی رجوع کنید به بحث فطرت
یک بار دیگر جملهء مرا بخوانید

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

ریحــانه الــنبی;890443 نوشت:
ولی اینکه ادعا کنم مردم ایران همه شادند یک بحث دیگر.

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله و برکاته

این گذاره شاد بودن یا شاد نبودن مردم ایران باید دید بر چه اساس است؟
اما اینجا باید شادی اول درست شناخته شود.
ابزار شادی شناخته بوشد.
میزان ابزار هم در نظر گرفته شود.

حال تعریف چیست؟

شادی و غم حالت درونی افراد است که متاثر از طرز تفکر و عقیده و فرهنگ فرد است(اگر تعریف بهتری هست بگویید.)

ابزار شادی: وسایل و شرایطی است که تاثیر بر شادی افراد می گذارد و بودن آن شادی زا است و نبود ن آن خنثی و یا خلاف آن غم زا است.

میزان ابزار: وسادلی که شادی زا است چقدر در جامعه هست؟

اما ارتباط اینها چیست؟

از وسیله اسمش رویش است یک وسیله است که می تواند تغییر کند و بر اساس تحوه استفاده فرد و نوع استفاده تغییر کند.

مثلا
نوی
در نویسندگی

فکر و درونیات نویسنده
ابزار نویسنده مثل قلم موی زرین باشد یا ذغال

میران در دسترس بودن این ابزار

البته محل بروز هم هست
که می تواند درونی و بیرونی با حداقل امکانات و یا حد اکثر امکانت و بین آن دو باشد.

ریحــانه الــنبی;890443 نوشت:
مصادیق شادی را در جامعه نه اینکه نداشته باشیم، ولی کافی نیست چون ظرفیت این ابزار بیش از اینها می باشد بنابراین انتظار نیز بیشتر خواهد بود. بنابراین نمی توانیم بخاطر استبناط غلطمان در استفاده از ابزار شادی گزاره های دینی مان را زیر سؤال ببریم. بلکه در سایه دین به آسیب زدایی بپردازیم.

پس شرایط شاد بودن فراهم است اینکه ما چه وسیله ایی رو برای شادی انتخاب کنیم مهم است

اینجا از طرق مختلفی می شود گفت مردم ایران شاد هستند یا خیر
وسایل شادی
شرایط بروز شادی
میزان در دسترس بودن

ریحــانه الــنبی;890443 نوشت:
فرض را بر این بگیریم که این مصادیق غم با غمشان کنار آمده اند و به آن رنگ معنویت داده اند من که جدای از این قشر هستم آیا می توانم شاد باشم؟!

آن افراد خودشان جزئی از جامعه هستند اگر بخواهیم در صد بگیریم به عنوان جزئی از جامعه جزئ درصد های شاد قلمداد می شوند(چون شادند)
اما شما هم که با دیدن آن ناراحت می شوید شما غمگین هستید و به عنوان جزئی ازجامعه غم و اندوه شما ارزیابی میشود.
(البته نحوه امار گیری و نمونه های امری هم مطرح است.)

یا علی(ع)@};-[/]

Reza-D;890446 نوشت:
بله و ما هم اینجا درمورد مال اندوزی و حرص زدن صحبت نکردیم

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

Reza-D;890446 نوشت:
له و ما هم اینجا درمورد مال اندوزی و حرص زدن صحبت نکردیم

پس می شود فرقشان را بگویید؟
یا ارجائ به موضوع دهید تا بحث شود یا مطالعه در ان صورت بگیرد.

Reza-D;890446 نوشت:
واقعاً بابت این جمله حرفی برای گفت ندارم!
فقط خدا را شکر که شما مسئول تعیین حداقل حقوق در ایران نشدید
چون احتمالاً حداقل حقوق را ماهی 50 هزار تومان تعیین می کردید و می گفتید مردم نان و آب خالی بخورند

بحث حداقل یعنی کف زندگی

سیره امیر المونین(ع) به عنوان یک امام عادل فکر کنم معیار خوبی برای این مسئله باشد .

Reza-D;890446 نوشت:
برای بار هزارم! اگر مشکل از جانب گناهِ من ، یا امتحان الهی باشد ، حرف شما درست است
ولی دلیل بیشتر این مشکلات ، هر چیزی هست بجز این دو مورد

اسراف و زیاده خواهی و تجمل گرایی و چشم رو هم چشمی بنظرتون چیست؟

البته شرایط مختلفی هست اما این ها را لحاظ کنید.

Reza-D;890446 نوشت:
وقتی شما به داشتن پول برای درمان بیماری اعضای خانواده ، یا اکرام مهمان در حد توان ، میگوئید اسراف!!!! بنده دیگر چه بگویم؟!

این خودش یک موضوع مجزا است که دارم رویش فکر می کنم
اگر لازم هست توی یک موضوع دیگر بحث کنیم

اما می گویم برای چیزی که قطعی نیست چرا باید حرص خورد که معلوم نیست بیاید که نبود امکانات مقابله با آن آدمی را غمگین کند؟

اگر مریض شد آن موقع فکر درمان باش

تا مریض نشدی می شود پیشگیری

سعی کن مریض نشوی!

هزینه ایی که صرف می کنی برای یکروزی که ممکنه مریض بشوی خب سعی کن سالم زندگی کنی که مریض نشوی!

واقعا اکرام مهمان پول می خواهد؟

من بیایم خونتون چیزی میل نکنم مهمان نیستم؟happy

یا هرچی در خانه دارید همان را میل کنم(بدون انکه به زحمت بیافتید.)

Reza-D;890446 نوشت:
داداشم چرا امروز اینطوری سخن میگوئی؟ ببخشید اما به نظرم می رسد کمترین تاملی درمورد نوشته ها نمی کنید
مگر ما اینجا درمورد نعمت نداده صحبت کرده ایم؟!

محمد هستم

می دانید برای روشن شدن مسئله رجوعتون می دهم به کسانی که نقص عضو دارند

یا مادرزادی یا اکتسابی نقص عضو دارند ایشان اگر بشینند به نداشته هاشون فکر کنند بنظرتون دپرس نمی شوند؟

در مقابل کسانی هستند که از نقصشون بهترین استفاده را می کنند.(کارآفرنان معلول ، پارا المپیکی های قهرمان)

کدام درست عمل کردند؟

کدام شادند؟(یا شاد تر)

تامل کنید به این مساله

Reza-D;890446 نوشت:
الان که در یخچال را باز کردم فهمیدم چه اشتباهی کردم
وااقعاً ما که برای دو وعده غذا داریم ، دیگر چرا اینقدر حرف بد زدم به مسئولین؟!
خدا از سر گناهان من بگذرد!

بله دارید برای چی غصه امروز را بخورید؟

حال بعضی افراد حتی حساب کنی غذای 1 ماه را هم دارند

بنظرتون اینشان بشینند، غصه بخورند، گوشت گرون شد، مرغ گرون شد، ماست گرون شد، خودشون شادیشون رو کم نکردند؟

خب یک ماه دیگه که غذات تموم میشه نگران این باش

نگران بودن با تلاش برای اصلاح فرق دارد

این نگرانی آدم رو غمگین می کنه اما نگرش اصلاح(امر به معروف و نهی از منکر) نشاط خاص خودش رو هم دارد.

Reza-D;890446 نوشت:
آخر وقتی به اندازهء دو وعده غذا توی یخچال هست ، ای رضای بی انصاف ، چطور میگوئی خودروها کیفیت ندارند؟!
وقتی دو وعده غذا داری ، دیگر چرا از این ناراحت هستی که 80 میلیون باید برای پیوند مغزاستخوان همسرت بدهی؟!
خب همان دو وعده غذا را بفروش و آن 80 میلیون را بده! این دیگر کاری دارد؟!

آخر بیمار بودی رفتی خانه ات را 15 میلیون زیر قیمت فروختی تا پول پیوند همسرت را جور کنی؟
چه کسی گفته که سرطان در ایران زیر پوشش بیمه تامین اجتماعی نیست؟
هر کس چنین عقیده ای دارد در یخچالش را باز کند ببیند به اندازهئ دو وعده غذا دارد یا نه
اگر داشت ، خب یعنی سرطان تحت پوشش بیمه است دیگر!

در کنار همه این ها آقا رضای ما می تواند غصه غذای فرداش رو هم بخوره!

اما می بینید وقتی به داشته هایت نگاه کنی غم زائل میشه
فکر باز میشه
یک غصه از روی غصه هات کم می شه
هر کدام از مشکلات رو با این دید نگاه کن

ببین اصلا تلخه؟
راحت تر حل نی شه؟
آرام نمی شی؟

دقت کنید.

یا علی(ع)@};-

[="Microsoft Sans Serif"][="Black"]

یازینبِ فاطمه;890362 نوشت:
سلام

دقیقاً رسیدیم به نقطۀ مشترک

اما برای اینکه بحثمون خلط نشه و موضوع اصلی رو بررسی کنیم

اجازه بدید صحبتهای شما رو با قالبی متناسب با موضوع بیان کنیم :

لطفاً پارامترهای شادی و نشاط و هم چنین غم رو در یک جامعۀ معنوی اسلامی

و به صورت قابل اندازه گیری بفرمائید تا راجع به همون معیارهای گفته شده بحث کنیم .


- درصد کسانی که واقعاً شادند ( یعنی ازشون بپرسین ( بدون تظاهر سازی ) بگن شادیم )

مثل مردم انقلابی که در همۀ صحنه های سیاسی و مذهبی حضور فعّال دارن


- درصد کسانی که به ظاهر شادند اما در دلشون غم موج می زنه مثل خانواده های عزیز شهدا ( اما غمشون صد البته متفاوته )

- درصد کسانی که روحیه شون شاده ولی دغدغۀ پاسداری از جامعۀ اسلامیشون رو دارن مثلاً با کارهای فرهنگی و علمی و فناوری


این موارد رو در گذر زمان ( همون شصت سال قبل و هر پنج سال تا الان ) ببینیم کشورمون

وضعیت شادی و غمش به چه صورت بوده در طی زمان قبل و بعد از انقلاب


و با آرامش و امیدواری و دور ازهیجانات کاذب و نا معقول ( منظورم همون شکلک خودکشی )

این سؤال رو به جوابش برسیم

این کشوری که شما اینقدر ازش نا امید هستید آیا نمیتونه خودش رو برای ظهور آماده کنه ؟

( بحثمون نیاز جهانی باشه و اینکه یک مجموعۀ منتظر در نقطه ای از جهان

با استمداد و توکّل از بارگاه الهی و صرفاً جهت یاری و آماده سازی برای ظهور، در حدّ توا ن و وُسعشون )

البته تلاش بیشتر و همگانی رو انکار نباید کرد برای رسیدن به شادی واقعی که خداوند به بشریّت نوید داده

سلام و عرض ادب

قبلا هم عرض کردم

حق دوست;889792 نوشت:

سوال : آیا ایران کشور غمگینی هست ؟ (=آیا مردم ایران مردم غمگینی هستند)

نتیجه گیری شما برای رد ادعا اینگونه بوده.

1- مردم ایران مردم مومنی هستند

2- مومنین شاد هستند (و معیار های شادی مومنین رو بیان کردید)
نتیجه:
پس مردم ایران مردم شادی هستند.

یازینبِ فاطمه;890362 نوشت:
اجازه بدید صحبتهای شما رو با قالبی متناسب با موضوع بیان کنیم :

اجازه نمیدم چون سوال بنده دقیقا سوال واضحی بود و متناسب با بحث و برای اثبات شماره 1 . هر وقت شماره 1 اثبات شد بعد ثابت میکنیم شماره 2 رو.

یازینبِ فاطمه;890401 نوشت:
اگه منصفانه و واقع گرایانه بگیم همۀ جامعۀ ما شادند چون همه مذهبی هستن .

لطفا موارد زیر رو در بحث مراعات کنید.

1- چون من میگم پس واقع گرایانه و منصفانه هست

2- حرف من حرف همه هست. و از جانب همه حرف نزنید.

نقطه اشتراکمون هم در حال حاضر یه چیزی هست.

مسلمان و مومن واقعی که در یک جامعه اسلامی کامل باشه شاد هست. (بنده بیش از این رو قبول ندارم)

مباحثی هم که میتونیم باهاش به تفاهم برسیم بیانات واضح اسلام هست نه تفاسیری ازش و نه حدس و گمان و بر مبنای پذیرش همه اسلام نه به صورت جزیی.

اگر مایل به بحث بر این مبنا نیستید بنده از ادامه بحث معذورم اگر هستید خوشحال میشم ادامه بدیم.


یازینبِ فاطمه;890362 نوشت:
و با آرامش و امیدواری و دور ازهیجانات کاذب و نا معقول ( منظورم همون شکلک خودکشی )

اون شکلک هم برای این گذاشتم که نخوام وارد بحث شخصی بشم و به معنی حرفتون رو قبول ندارم بود به همون دلایلی که بالا عرض شد.

شما با این جمله جابجاش کنید حل میشه

"حب الشی یعمی و یصم"

[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حق دوست;890458 نوشت:
مسلمان و مومن واقعی که در یک جامعه اسلامی کامل باشه شاد هست. (بنده بیش از این رو قبول ندارم)

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

اگر در ادامه جامعه را اینگونه تعریف کنی

جامعه متشکل از افراد است که با هم ارتباط دارند
حال این جامعه
می تواند فرد فرد باشد(فرد با خودش)
فرد با خالقش
فرد با همنشینانش
و...

که در حالت فرد به فرد با اتکا به شرایط خودش و روحیات خودش و ایمانش شاد می شود
که در حقیقت خود فردی که مومن است رابطش با خدا که خوب باشد شاد است
و دیگر مراحل و مراتب شادی

اگر نقدی هست بفرماییید.
یا علی(ع)[/]

[="Microsoft Sans Serif"][="Black"]

رستگاران;890461 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

اگر در ادامه جامعه را اینگونه تعریف کنی

جامعه متشکل از افراد است که با هم ارتباط دارند
حال این جامعه
می تواند فرد فرد باشد(فرد با خودش)
فرد با خالقش
فرد با همنشینانش
و...

که در حالت فرد به فرد با اتکا به شرایط خودش و روحیات خودش و ایمانش شاد می شود
که در حقیقت خود فردی که مومن است رابطش با خدا که خوب باشد شاد است
و دیگر مراحل و مراتب شادی

اگر نقدی هست بفرماییید.
یا علی(ع)

و علیکم@};-
(خواهشا این سلام ها رو این قدر طولانی نکنید بشه بهش چیزی اضافه کرد)

جمله بنده به عنوان یک حکم عرض شد که میشود از آن نتیجه گیری کرد. یا به عبارتی وقتی تمام شرایط شادی اسلامی (از نظر من) فراهم باشد فرد (مسلمان واقعی) شاد میشود.
کاری به این که محقق شدن بخشی از حکم باعث شود بخشی از نتیجه حاصل شود نداشتم. ( و هم داشتم ولی نه به عنوان بیان به صورت حکم)

مثلا شما ممکن است بابت گرفتن نمره 20 در درس ورزش شاد شوید ولی از این که مشروط شده اید ناراحت باشید.

(با فرض اینکه در اینجا فقط پارامتر اثر تحصیلات بر شادی مد نظر باشد)

اینجا اینطور حکم میدهم که

اگر شخصی همه نمراتش مقبول خودش و هم دیگران باشد شاد میشود.

برای همین از ابتدا دنبال این سهم بودم .

مثلا دنبال درصد تحقق ایمان فردی و ایمان اجتماع ( اجرای احکام اجتماعی) بودم تا میزان شادی را نتیجه بگیرم. چون مخالف نگاه صفر و صدی هستم.

یا حق[/]

رستگاران;890454 نوشت:
بحث حداقلی یعنی کف زندگی
سیره امیر المونین(ع) به عنوان یک امام عادل معیار خوبی فکر کنم باشد برای این مسئله


فرمایش امیر المؤمنین(ع) خطاب به علاء بن زیاد ، که مال و ثروت داشت:
"به این زندگی گسترده چه احتیاج و ضرورتی داری؟
تو به آخرت و وسائل سعادت معنوی بیشتر احتیاج داری ؛ قدری در آن کوشش کن
البته اگر منظور از این زدگی وسیع ، صله رحم و پذیرائی مهمانان و بینوایان و غریبان و ابناء السبیل و مسافرین است ، حرفی نیست
چون در واقع با همین وسیله برای آخرت میکوشی و چنین دنیایی منافی آخرت نیست
"

فرمایش امیر المؤمنین(ع) خطاب به عاصم بن زیاد ، که به دنیا پشت کرده بود:

"ای دشمن جان خود!
چرا خودت را گرفتار افکار انحراف آمیز شیطانی نموده ای؟
چرا به زن و بچه خویش ترحم نمیکنی ای نافهم؟!

چه کسی بر تو حرام و قدغن کرده است پوشیدن لباسهائی را که زینت خداست برای بندگانش
و چه کسی بر تو حرام کرده است خوردنی های پاک و پاکیزه ای که خداوند برای بندگان خود تهیه و آماده نموده است؟!
حلال خدا را چرا بر نفس و جسم خود حرام کرده ای؟!
از این روش تفریطی دست بردار ، زندگی عادی خود را تعقیب کن ، کسب و کار حلال را دنبال کن و بر زن و بچه خویش پوشاک و خوراک تهیه کن
و از نعمتهای خدا حداکثر استفاده را ببر

عاصم بن زیاد عرض کرد:

یا امیرالمؤمنین هذا انت فی خشونة ملبسک و جشوبة مأکلک؟
یا علی با آنچه که فرمودید ، پس چرا نان و لباس خودتان خشن است؟

قال:ویحک انی لست کأنت ان الله فرض علی ائمة الحق ان یقدروا لانفسهم بضعفة الناس کی لایتبیغ بالفقیر فقره
امام(ع) فرمود: وای بر تو! من مثل تو نیستم!
زمامداران الهی وظائف خاصی دارند ، خداوند بر آنها واجب کرده است که زندگی خود را با زندگی ضعفای مردم اندازه گیری کنند
و در غذا و لباس با آنها هم قدر باشند تا فقر و تهی دستی باعث ناراحتی و رنج خاطرشان نشده و مایه سرکشی و طغیان آنان نگردد
"

[="Microsoft Sans Serif"][="Black"]

Reza-D;890466 نوشت:
زمامداران الهی وظائف خاصی دارند ، خداوند بر آنها واجب کرده است که زندگی خود را با زندگی ضعفای مردم اندازه گیری کنند
و در غذا و لباس با آنها هم قدر باشند تا فقر و تهی دستی باعث ناراحتی و رنج خاطرشان نشده و مایه سرکشی و طغیان آنان نگردد"

همین یه جمله اثر فقر بر ناراحتی رو نشون میده.

فرق است بین رفاه = شادی

و عدم رفاه میتواند باعث ناراحتی شود. ( یا به طور معمول میشود)

و صراحتا یکی از روش هایی که اثر فقر بر شادی رو کمرنگ میکنه همین شبیه بودن وضعیت معیشت مسوولین با مردم فقیر هست ( عدالت اجتماعی)[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

Reza-D;890466 نوشت:
قال و یحک انی لست کأنت ان الله فرض علی ائمة الحق ان یقدروا لانفسهم بضعفة الناس کی لایتبیغ بالفقیر فقره
امام(ع) فرمود: وای بر تو! من مثل تو نیستم!
زمامداران الهی وظائف خاصی دارند ، خداوند بر آنها واجب کرده است که زندگی خود را با زندگی ضعفای مردم اندازه گیری کنند
و در غذا و لباس با آنها هم قدر باشند تا فقر و تهی دستی باعث ناراحتی و رنج خاطرشان نشده و مایه سرکشی و طغیان آنان نگردد"

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله و برکاته

این نگاه رو ببنید.

درسته در کل به طور خاص امام (ع) در مورد امام عادل سخن می گوید اما در جمله عدم ناراحتی و رنجش خاطر فقرا را در چه می بینند؟

در اینکه می بیند امامشان(ع) ساده زیست است
لباس خشن و نان خشک می خورد!
خب الان معیار در جامعه ایی که از سطح مطلوبی بر خوردار ندارند

فقرا هستند

و اگر نه امام(ع) معیار امام عادل را اغنیا قرار می دادند و بقیه را به این کار دعوت می کردند

حال ام بخواهیم برای اینکه ناراحت نشویم امام عادل برای خودمون در نظر بگیریم

با نگاه به امام عادل ناراحت نمی شویم

Reza-D;890466 نوشت:
فرمایش امیر المؤمنین(ع) خطاب به عاصم بن زیاد ، که به دنیا پشت کرده بود:

Reza-D;890466 نوشت:
فرمایش امیر المؤمنین(ع) خطاب به لعاء بن زیاد ، که مال و ثروت داشت:

این ها نامه به شخص است برای عموم مردم به شرطی سازگاری دارد که در شرایط آن شخص قرار بگیرند

بنظرم این نامه ها را باید در موضوی بررسی کرد

مشکل ما اینه که خودمون رو می خواهیم با اغنیا مقایسه کنیم

در صورتی که معیار امام عادل است.

(البته منبع نامه ها رو هم بنویسید )@};-

یا علی(ع)@};-[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حق دوست;890469 نوشت:
و صراحتا یکی از روش هایی که اثر فقر بر شادی رو کمرنگ میکنه همین شبیه بودن وضعیت معیشت مسوولین با مردم فقیر هست ( عدالت اجتماعی)

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

اینکه مصداق امام عادل کیست(به غیر از امام زمان (عج) که چه نسبا خلقا مراما امام عادل زمان ما هستند و احدی شریک بر این مقام ایشان نیست. و در غیبت بسر می برند)

رفتار امام علی (ع) معیار زندگی درسته

یا علی(ع)@};-[/]

رستگاران;890471 نوشت:
این ها نامه به شخص است برای عموم مردم به شرطی سازگاری دارد که در شرایط آن شخص قرار بگیرند

اینها نامه نیستند بلکه صحبت مستقیم امام(ع) با آن دو برادر است
البته تفاوتی ندارد ، صرفاً برای یادآوری عرض کردم

اما در پاسخ به فرمایش شما ، امام(ع) می فرمایند: وای بر تو! تو مثل من نیستی!
حالا اگر جناب "رستگاران" (محمد عزیز) فکر میکند مانند امام علی(ع) است که من دیگر بحثی ندارم

بعد اینکه امام(ع) می فرمایند چه کسی نعمت های خدا را از جمله خوراک و پوشاک بر تو حرام کرده؟
اینکه نعمت های حلال خدا بر بندگان حرام نیست و کسی هم حق ندارد آن را بر خود حرام کند ، نمی تواند معنای خاص داشته باشد

رستگاران;890471 نوشت:
با نگاه به امام عادل ناراحت نمی شویم
اولاً قیاس آن زمان با زمان ما بطور کامل صحیح نیست
بله اتفاقاً یکی از دلگرمی های من دیدن سید علی رهبر عزیزم است
وقتی می بینم ایشان چگونه زندگی می کنند امیدوار میشوم
اما این تمام ماجرا نیست

در کشور ما و شرایط امروزی ، دولت دیگر خلاصه در یک خلیفه نیست
امروز تک تک روحانیون نماد اسلام به حساب میایند
و تک تک مسئولین نماد عدالت اسلامی. چه وجودش و چه عدم وجودش

ثانیاً اثبات شیء نفی ما عدا نمی کند برادر
به فرض که بپذیریم تمام ناراحتی ها با دیدن امام عادل از بین می رود

جملهء خودتان را چه می کنید که فرمودید فقر باعث غم نمی شود؟
و یا اینکه گفتید نیازی نیست دنبال بیشتر از دو وعده غذا باشیم؟
و اینکه فرمودید در نظر گرفتن شرایط آمدن مهمان صرفاً احتمال است؟

از کجای سخنان امام(ع) می خواهید آن سه نظریه را تایید کنید؟

ما شادیها و غمها را در رضای الهی و عدم رضای الهی میبینیم همونطور که خوشبختیها و بدبختیها رو در کمالاتِ انسانی

در یک جامعۀ دینی شکر و سپاس هست ، دعا هم هست .

فقر هست ، قناعت هم هست

رفاه هست ، انفاق و صدقه هم هست .

بیت المال هست ، عدالت اجتماعی هم هست

رضای الهی هست ، شادی هست

عدم رضای الهی اگر خدای ناکرده باشه ، غم هست

مریضی هست ، شفا هست

موازنه اینگونه انجام میشه . اینکه فقر = غم ویا رفاه = شادی ، این موازنه اشتباهه .

مطلب ساده ، روشن و واضحه

بله .در جامعۀ دینی کسی که خداشناسه ، شاده و هرچه معرفتش بالاتر بره ، شادتر میشه

بنابراین درجات شادی در بین مسلمین متفاوته چون از جنس مادی نیست .

به نوعی میشه گفت شادی و خنده دست خداست همونطور که زیبائی و زشتی دست خداوند هست

خداوند شادی و غم را مرزبندی کرده یعنی اینطور نیست که برای هرچیزی شادی کنیم یا غمگین بشیم .

همین تفاوت ها معیارهای اسلامی و غیر اسلامی رو مشخص میکنه .

این نظر شخصی نیست ، خداوند تبارک و تعالی در قرآن می فرماید :

« وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى .نجم /43.می فرماید : شاد کردن و گریاندن دست خدا است

ذَلِكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَبِمَا كُنْتُمْ تَمْرَحُونَ ﴿۷۵﴾ -غافر

اين به خاطر آن است كه به ناحق در زمين شادي مي‏كرديد و از روي غرور و مستي به خوشحالي مي‏پرداختيد.

مانند جامعۀ غیر اسلامی که شادی رو از هر راهی به دست میارن

خداوند تبارک و تعالی در قرآن می فرماید

إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ » قصص ، 76.



ببینید

در جامعۀ دینی زیبا و زشت از روی سیرت مشخص میشن نه از روی صورت

برخلاف جامعۀ غیر اسلامی ، اونها هر سال زیباترین چهره ها رو به جهان معرفی میکنن .

همۀ نظر سنجیهاشون هم با همین معیارهای ظاهری ست .

یازینبِ فاطمه;890477 نوشت:
اینکه
فقر = غم
و یا
رفاه = شادی
این موازنه اشتباهه
صددرصد اشتباه است
اما این هم اشتباه است که بگوئیم فقر با غم ، و رفاه با شادی ، هیچگونه ارتباطی ندارند
نه نگاه 100 به موضوه درست است و نه نگاه 0

پیامبر(ص):
از سعادت های مرد این است که....... و خانه ای بزرگ و وسیع داشته باشد

رستگاران;890471 نوشت:
.....

یازینبِ فاطمه;890477 نوشت:
.....

شما دوستان گرامی و هر کس دیگری که با شما هم عقیده است لطفاً به این شبهه پاسخ بدهید

اگر خدا روزی رسان است ، پس چرا گرسنگان آفریقا را سیر نمی کند؟

اشتباهه
قطعا ما اول هستیم

Reza-D;890475 نوشت:
اما در پاسخ به فرمایش شما ، امام(ع) می فرمایند: وای بر تو! تو مثل من نیستی!
حالا اگر جناب "رستگاران" (محمد عزیز) فکر میکند مانند امام علی(ع) است که من دیگر بحثی ندارم

بعد اینکه امام(ع) می فرمایند چه کسی نعمت های خدا را از جمله خوراک و پوشاک بر تو حرام کرده؟
اینکه نعمت های حلال خدا بر بندگان حرام نیست و کسی هم حق ندارد آن را بر خود حرام کند ، می تواند معنای خاص داشته باشد

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله و برکاته

امیرالمومنین(ع) به معاویه هم نامه نوشتند یعنی ما شرایطمون رو با معاویه یکی بدانیم؟

اگر شرایطمون با معاویه یکی است بر اساس همان خطاب نامه های معاویه هم مناسب حالمون میشه

اگر اینجا ما خوراک و پوشاک را حرام کردیم

این متوجه حال ما هم می شود.

Reza-D;890475 نوشت:
اولاً قیاس آن زمان با زمان ما بطور کامل صحیح نیست
بله اتفاقاً یکی از دلگرمی های من دیدن سید علی رهبر عزیزم است
وقتی می بینم ایشان چگونه زندگی می کنند امیدوار میشوم
اما این تمام ماجرا نیست

خب خوبه که رهبر را می بینید.

Reza-D;890475 نوشت:
در کشور ما و شرایط امروزی ، دولت دیگر خلاصه در یک خلیفه نیست
امروز تک تک روحانیون نماد اسلام به حساب میایند
و تک تک مسئولین نماد عدالت اسلامی. چه وجودش و چه عدم وجودش

پس فلسفه ولی فقیه چیه؟
چرا رهبری داریم؟

بقیه نامه های امام علی(ع) به فرماندهان و سرانشان را بخوانید می بینید که امام علی(ع) چگونه رفتار کردند.

Reza-D;890475 نوشت:
به فرض که بپذیریم تمام ناراحتی ها با دیدن امام عادل از بین می رود

اگر حق را با امیر المومنین(ع) بدانیم چراکه نه؟
چرا یقین نباشد؟

Reza-D;890475 نوشت:
جملهء خودتان را چه می کنید که فرمودید فقر باعث غم نمی شود؟

فقری که زاویه دیدش با زاویه زندگی امام عادل یکی باشد ناراحتی می آورد؟

خود امام (ع) نگفتند اینگونه هستم تا با دیدن من ناراحت نشوند؟

Reza-D;890475 نوشت:
و یا اینکه گفتید نیازی نیست دنبال بیشتر از دو وعده غذا باشیم؟

اگر زاویه دیدمان امام عادل(ع) باشد و ما فقیر باشیم غمگین و ناراحت می شویم؟

اگر حد اقل به اندازه امام علی(ع) غذا و پوشاکمون باشد و شرایط طوری باشد که نتوانیم بهترش کنیم باز باید ناراحت باشیم؟
یا بر اساس سخن امام ناراحت نباید شویم؟

برداشت شما از حرف امام(ع) چیست؟

Reza-D;890475 نوشت:
و اینکه فرمودید در نظر گرفتن شرایط آمدن مهمان صرفاً احتمال است؟

شرایط برای همه یکسان نیست

اما مهمان امدن ربط مستقیمی به بودن یا نبودن ماده غذایی نیست

الان شما نگاه کنید یک مهمانی می خواهند بدهند

چند جور غذا(البته آداب پذیرایی از مهمانی که دعوتش می کنیم با کسی که سر زده می آید فرق دارد.) و میوه و...

خب این همه تنوع چرا؟

نمی شود تنوع را کمتر کرد تا بیشتر مهمان آورد؟

چای و خرما؟
چای و قند
پذیرایی نیست؟

تلاش کردن با اینکه خودکشی کردن فکر کنم فرق کند

فرد تلاشش را می کند نشد خب نشد

اینکه خب ممکنه بشود یا نشود وقتی به ان فکر کنی

باعث آرامش و شادی نمی شود؟

Reza-D;890475 نوشت:
از کجای سخنان امام(ع) می خواهید آن سه نظریه را تایید کنید؟

از خود کلمات

دقت کنید

در کلام 3 گروه قرار دارند
1 افراد غنی تر از امام عادل(ع)
یکی در سطح امام عادل(ع)
یکی پایین تر از سطح امام(ع)(بخش دو و سه می تواند منطبق هم باشد.)

ببینید به طور خلاصه

تلاش برای رسیدن به حد مطلوب به اندازه خوبه
چه افراط و چه تفریط ضرر دارد.
و حد افراد و تفریط هم فکر کنم خود امام عادل(ع) باشد(امامی که شرایط گفته شده در نامه را دارد.)

یا علی(ع)@};-

Reza-D;890481 نوشت:
اگر خدا روزی رسان است ، پس چرا گرسنگان آفریقا را سیر نمی کند؟

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

بحث موضوع این نیست

اما اگر موضوعی باز کنید در آنجا صحبت می کنیم ان شاء الله

یا علی(ع)@};-

یازینبِ فاطمه;890477 نوشت:
ببینید

در جامعۀ دینی زیبا و زشت از روی سیرت مشخص میشن نه از روی صورت

برخلاف جامعۀ غیر اسلامی ، اونها هر سال زیباترین چهره ها رو به جهان معرفی میکنن .

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

بنظر در اینجا باید کمی واژه ها را اصلاح کنیم

و جامعه را به اسلامی و ایمانی تقسیم کنیم

یا علی(ع)@};-

رستگاران;890486 نوشت:
اگر حد اقل به اندازه امام علی(ع) غذا و پوشاکمون باشد و شرایط طوری باشد که نتوانیم بهترش کنیم باز باید ناراحت باشیم؟

بخدا سردرد گرفتم بس که این دو مورد اختلافی را تکرار کردم!

فرق است بین این دو:
1 - اگر شرایط مناسب نباشد
2 - شرایط نباید مناسب باشد

رستگاران;890486 نوشت:
برداشت شما از حرف امام(ع) چیست؟
جملهء معروف استاد "حامی" که یادتان هست
دین را باید خوشه ای دید ، نه حبه ای

عزیز دلم ، امام(ع) از سویی این را فرموده اند و از سوی دیگر هم گفته اند اگر ذره ای از بیت المال را برداشته باشید از شما پس خواهم گرفت ، ولو آنکه آن را کابین زنانتان کرده باشید! امام(ع) هیچ جایی نگفتند که: بابا شما چکار دارید یه عده دارند میخورند و می برند؟ شما قناعت پیشه کنید و فقط فکر آخرت باشید!

رستگاران;890486 نوشت:
الان شما نگاه کنید یک مهمانی می خواهند بدهند
چند جور غذا(البته آداب پذیرایی از مهمانی که دعوتش می کنیم با کسی که سر زده می آید فرق دارد.) و میوه و...

می دانید این حرف شما مانند چیست؟
اینکه بپرسیم آیا زنا بد است؟
آری بد است
خب پس نباید ازدواج کرد!!!

محمد جان ، در نقلی که از امام(ع) خطاب به دو برادر قرار دادم پاسخ حرف های شما کامل داده شده بود
داشتن مال ، در آن حدی که برای بی نیازی و امور خانواده و رسیدگی به مهمان و مسافران باشد
نه تنها ایرادی ندارد بلکه عین عمل به آخرت است
اینی که شما می فرمائید میشود مصداق اسراف که هیچ کسی در این تاپیک آن را تایید نکرده

رستگاران;890486 نوشت:
نمی شود تنوع را کمتر کرد تا بیشتر مهمان آورد؟
چای و خرما؟
چای و قند
پذیرایی نیست؟
چرا باید چنین کاری کرد؟
چه کسی نعمت های حلال خدا را می تواند بر مردم حرام کند؟

اگر قحطی باشد ، قبول است
اگر تحریم باشیم ، قبول است
اگر بخاطر دین خدا باشد ، قبول است
اما وقتی این دلایل نیست و نعمت هم فراوان است ، نخوردن و نپوشیدن معنا ندارد!

مطلبی هم هست که در پست بعدی عرض می کنم

رستگاران;890486 نوشت:
تلاش کردن با اینکه خودکشی کردن فکر کنم فرق کند
شما هم که دارید می زنید توی جادهء 0 و 100
مگر دو راه داریم:
یا کفِ کف باشیم ، یا در حال جان کندن؟!
خیر برادر. میشود نه افراط کرد و نه تفریط

رستگاران;890486 نوشت:
از خود کلمات
لطفاً سوال های مرا بنویسید ویکی یکی از فرمایش امام(ع) پاسخش را بفرمائید

[="Microsoft Sans Serif"][="Black"]

رستگاران;890472 نوشت:
اینکه مصداق امام عادل کیست(به غیر از امام زمان (عج) که چه نسبا خلقا مراما امام عادل زمان ما هستند و احدی شریک بر این مقام ایشان نیست. و در غیبت بسر می برند)

رفتار امام علی (ع) معیار زندگی درسته

سلام و عرض ادب و احترام

امام علی یک انسان یک بعدی نیست امام در جایگاه خلیفه یک سری مسوولیت دارند در جایگاه شهروند یک مسوولیت . البته در عین حال همه این موارد در کنار هم هست و گاهی اثر یکی باعث میشود که رفتار ناشی از جایگاه دیگر کمرنگ شود. مثلا بهره بردن از زندگی در کلام خود معصوم آمده که چون در جایگاه خلیفه هستند خود را از این مورد استثنا کرده اند.

در ثانی همه معصومین برای ما معیار زندگی هستند.

شما رو دعوت میکنم به مطالعه داستان زیر

[SPOILER][h=3]امام صادق و گروهی از متصوفه[/h][=WebRoya]سفیان ثوری (5) که در مدینه می زیست بر امام صادق وارد شد.امام را دید جامه ای سپید و بسیار لطیف-مانند پرده نازکی که میان سفیده تخم مرغ و پوست آن است و آندو را از هم جدا می سازد-پوشیده است.به عنوان اعتراض گفت:«این جامه سزاوار تو نیست.تو نمی بایست خود را به زیورهای دنیا آلوده سازی.از تو انتظار می رود که زهد بورزی و تقوا داشته باشی و خود را از دنیا دور نگه داری.»[=WebRoya]امام:«می خواهم سخنی به تو بگویم،خوب گوش کن که از برای دنیا و آخرت تو مفید است.اگر راستی اشتباه کرده ای و حقیقت نظر دین اسلام را درباره این موضوع نمی دانی،سخن من برای تو بسیار سودمند خواهد بود.اما اگر منظورت این است که در اسلام بدعتی بگذاری و حقایق را منحرف و وارونه سازی،مطلب دیگری است و این سخنان به تو سودی نخواهد داد.ممکن است تو وضع ساده و فقیرانه رسول خدا و صحابه آن حضرت را در آن زمان،پیش خود مجسم سازی و فکر کنی که یک نوع تکلیف و وظیفه ای برای همه مسلمین تا روز قیامت هست که عین آن وضع را نمونه قرار دهند و همیشه فقیرانه زندگی کنند.اما من به تو بگویم که رسول خدا در زمانی و محیطی بود که فقر و سختی و تنگدستی بر آن مستولی بود.عموم مردم از داشتن لوازم اولیه زندگی محروم بودند.وضع خاص زندگی رسول اکرم و صحابه آن حضرت مربوط به وضع عمومی آن روزگار بود.ولی اگر در عصری و روزگاری وسائل زندگی فراهم شد و شرایط بهره برداری از موهبتهای الهی موجود گشت،سزاوارترین مردم برای بهره بردن از آن نعمتها نیکان و صالحانند،نه فاسقان و بدکاران، مسلمانانند نه کافران.[=WebRoya]«تو چه چیز را در من عیب شمردی؟!به خدا قسم من در عین اینکه می بینی که از نعمتها و موهبتهای الهی استفاده می کنم،از زمانی که به حد رشد و بلوغ رسیده ام،شب و روزی بر من نمی گذرد مگر آنکه مراقب هستم که اگر حقی در مالم پیدا شود فورا آن را به موردش برسانم.»[=WebRoya]سفیان نتوانست جواب منطق امام را بدهد،سرافکنده و شکست خورده بیرون رفت و به یاران و هم مسلکان خود پیوست و ماجرا را گفت.آنها تصمیم گرفتند که دسته جمعی بیایند و با امام مباحثه کنند.[=WebRoya]جمعی به اتفاق آمدند و گفتند:«رفیق ما نتوانست خوب دلائل خودش را ذکر کند،اکنون ما آمده ایم با دلائل روشن خود تو را محکوم سازیم.»[=WebRoya]امام:«دلیلهای شما چیست؟بیان کنید.»[=WebRoya]جمعیت:«دلیلهای ما از قرآن است.»[=WebRoya]امام:«چه دلیلی بهتر از قرآن؟بیان کنید،آماده شنیدنم.»[=WebRoya]جمعیت:«ما دو آیه از قرآن را دلیل بر مدعای خودمان و درستی مسلکی که اتخاذ کرده ایم می آوریم و همین ما را کافی است.خداوند در قرآن کریم یک جا گروهی از صحابه را این طور ستایش می کند:«در عین اینکه خودشان در تنگدستی و زحمتند،دیگران را بر خویش مقدم می دارند.کسانی که از صفت بخل محفوظ بمانند،آنهایند رستگاران.» (6) در جای دیگر قرآن می گوید:«در عین اینکه به غذا احتیاج و علاقه دارند،آن را به فقیر و یتیم و اسیر می خورانند.» (7)[=WebRoya]همینکه سخنشان به اینجا رسید،یک نفر که در حاشیه مجلس نشسته بود و به سخنان آنها گوش می داد گفت:«آنچه من تاکنون فهمیده ام این است که شما خودتان هم به سخنان خود عقیده ندارید،شما این حرفها را وسیله قرار داده اید تا مردم را به مال خودشان بی علاقه کنید تا به شما بدهند و شما عوض آنها بهره مند شوید،لهذا عملا دیده نشده که شما از غذاهای خوب احتراز و پرهیز داشته باشید.»[=WebRoya]امام:«عجالتا این حرفها را رها کنید،اینها فایده ندارد.»بعد رو به جمعیت کرد و فرمود:«اول بگویید آیا شما که به قرآن استدلال می کنید،محکم و متشابه و ناسخ و منسوخ قرآن را تمییز می دهید یا نه؟!هر کس از این امت که گمراه شد از همین راه گمراه شد که بدون اینکه اطلاع صحیحی از قرآن داشته باشد به آن تمسک کرد.»[=WebRoya]جمعیت:«البته فی الجمله اطلاعاتی در این زمینه داریم ولی کاملا نه.»[=WebRoya]امام:«بدبختی شما هم از همین است.احادیث پیغمبر هم مثل آیات قرآن است،اطلاع و شناسایی کامل لازم دارد.»[=WebRoya]«اما آیاتی که از قرآن خواندید:این آیات بر حرمت استفاده از نعمتهای الهی دلالت ندارد.این آیات مربوط به گذشت و بخشش و ایثار است.قومی را ستایش می کند که در وقت معینی دیگران را بر خودشان مقدم داشتند و مالی را که بر خودشان حلال بود به دیگران دادند،و اگر هم نمی دادند گناهی و خلافی مرتکب نشده بودند.خداوند به آنان امر نکرده بود که باید چنین کنند،و البته در آن وقت نهی هم نکرده بود که نکنند،آنان به حکم عاطفه و احسان،خود را در تنگدستی و مضیقه گذاشتند و به دیگران دادند.خداوند به آنان پاداش خواهد داد.پس این آیات با مدعای شما تطبیق نمی کند،زیرا شما مردم را منع می کنید و ملامت می نمایید بر اینکه مال خودشان و نعمتهایی که خداوند به آنها ارزانی داشته استفاده کنند.[=WebRoya]«آنها آن روز آن طور بذل و بخشش کردند،ولی بعد در این زمینه دستور کامل و جامعی از طرف خداوند رسید،حدود این کار را معین کرد.و البته این دستور که بعد رسید ناسخ عمل آنهاست،ما باید تابع این دستور باشیم نه تابع آن عمل.[=WebRoya]«خداوند برای اصلاح حال مؤمنین و به واسطه رحمت خاص خویش،نهی کرد که شخص،خود و عائله خود را در مضیقه بگذارد و آنچه در کف دارد به دیگران بخشد،زیرا در میان عائله شخص،ضعیفان و خردسالان و پیران فرتوت پیدا می شوند که طاقت تحمل ندارند.اگر بنا شود که من گرده نانی که در اختیار دارم انفاق کنم،عائله من که عهده دار آنها هستم تلف خواهند شد.لهذا رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:«کسی که چند دانه خرما یا چند قرص نان یا چند دینار دارد و قصد انفاق آنها را دارد،در درجه اول بر پدر و مادر خود باید انفاق کند،و در درجه دوم خودش و زن و فرزندش،و در درجه سوم خویشاوندان و برادران مؤمنش،و در درجه چهارم خیرات و مبرات.»این چهارمی بعد از همه آنهاست.رسول خدا وقتی که شنید مردی از انصار مرده و کودکان صغیری از او باقی مانده و او دارایی مختصر خود را در راه خدا داده است فرمود:«اگر قبلا به من اطلاع داده بودید،نمی گذاشتم او را در قبرستان مسلمین دفن کنند.او کودکانی باقی می گذارد که دستشان پیش مردم دراز باشد!!»«پدرم امام باقر برای من نقل کرد که رسول خدا فرموده است:«همیشه در انفاقات خود از عائله خود شروع کنید،به ترتیب نزدیکی،که هر که نزدیکتر است مقدمتر است.»[=WebRoya]«علاوه بر همه اینها،در نص قرآن مجید از روش و مسلک شما نهی می کند،آنجا که می فرماید:[=WebRoya]«متقین کسانی هستند که در مقام انفاق و بخشش نه تندروی می کنند و نه کندروی،راه اعتدال و میانه را پیش می گیرند.» (8)[=WebRoya]«در آیات زیادی از قرآن نهی می کند از اسراف و تند روی در بذل و بخشش،همان طور که از بخل و خست نهی می کند. قرآن برای این کار حد وسط و میانه روی را تعیین کرده است،نه اینکه انسان هر چه دارد به دیگران بخشد و خودش تهیدست بماند،آنگاه دست به دعا بردارد که خدایا به من روزی بده.خداوند اینچنین دعایی را هرگز مستجاب نمی کند،زیرا پیغمبر اکرم فرمود:«خداوند دعای چند دسته را مستجاب نمی کند:[=WebRoya]الف.کسی که از خداوند بدی برای پدر و مادر خود بخواهد.[=WebRoya]ب.کسی که مالش را به قرض داده،از طرف،شاهد و گواه و سندی نگرفته باشد و او مال را خورده است.حالا این شخص دست به دعا برداشته از خداوند چاره می خواهد.البته دعای این آدم مستجاب نمی شود،زیرا او به دست خودش راه چاره را از بین برده و مال خویش را بدون سند و گواه به او داده است.[=WebRoya]ج.کسی که از خداوند دفع شر زنش را بخواهد،زیرا چاره این کار در دست خود شخص است،او می تواند اگر واقعا از دست این زن ناراحت است عقد ازدواج را با طلاق فسخ کند.[=WebRoya]د.آدمی که در خانه خود نشسته و دست روی دست گذاشته و از خداوند روزی می خواهد.خداوند در جواب این بنده طمعکار جاهل می گوید:[=WebRoya]«بنده من!مگر نه این است که من راه حرکت و جنبش را برای تو باز کرده ام؟!مگر نه این است که من اعضا و جوارح صحیح به تو داده ام؟!به تو دست و پا و چشم و گوش و عقل داده ام که ببینی و بشنوی و فکر کنی و حرکت نمایی و ست بلند کنی.در خلقت همه اینها هدف و مقصودی در کار بوده.شکر این نعمتها به این است که تو اینها را به کار واداری. بنابراین من بین تو و خودم حجت را تمام کرده ام که در راه طلب گام برداری و دستور مرا راجع به سعی و جنبش اطاعت کنی و بار دوش دیگران نباشی.البته اگر با مشیت کلی من سازگار بود به تو روزی وافر خواهم داد،و اگر هم به علل و مصالحی زندگی تو توسعه پیدا نکرد،البته تو سعی خود را کرده وظیفه خویش را انجام داده ای و معذور خواهی بود.»[=WebRoya]ه.کسی که خداوند به او مال و ثروت فراوان داده و او با بذل و بخششهای زیاد آنها را از بین برده است و بعد دست به دعا برداشته که خدایا به من روزی بده.خداوند در جواب او می گوید:[=WebRoya]«مگر من به تو روزی فراوان ندادم؟چرا میانه روی نکردی؟![=WebRoya]«مگر من دستور نداده بودم که در بخشش باید میانه روی کرد؟![=WebRoya]«مگر من از بذل و بخششهای بی حساب نهی نکرده بودم؟»[=WebRoya]و.کسی که درباره قطع رحم دعا کند و از خداوند چیزی بخواهد که مستلزم قطع رحم است(یا کسی که قطع رحم کرده بخواهد درباره موضوعی دعا کند).[=WebRoya]«خداوند در قرآن کریم مخصوصا به پیغمبر خویش طرز و روش بخشش را آموخت،زیرا داستانی واقع شد که مبلغی طلا پیش پیغمبر بود و او می خواست آنها را به مصرف فقرا برساند و میل نداشت حتی یک شب آن پول در خانه اش بماند،لهذا در یک روز تمام طلاها را به این و آن داد.بامداد دیگر سائلی پیدا شد و با اصرار از پیغمبر کمک می خواست،پیغمبر هم چیزی در دست نداشت که به سائل بدهد،از این رو خیلی ناراحت و غمناک شد.اینجا بود که آیه قرآن نازل شد و دستور کار را داد،آیه آمد که:«نه دستهای خود را به گردن خود ببند و نه تمام گشاده داشته باش که بعد تهیدست بمانی و مورد ملامت فقرا واقع شوی.» (9)[=WebRoya]«اینهاست احادیثی که از پیغمبر رسیده.آیات قرآن هم مضمون این احادیث را تایید می کند،و البته کسانی که اهل قرآن و مؤمن به قرآنند به مضمون آیات قرآن ایمان دارند.[=WebRoya]«به ابو بکر هنگام مرگ گفته شد راجع به مالت وصیتی بکن،گفت یک پنجم مالم انفاق شود و باقی متعلق به ورثه باشد.و یک پنجم کم نیست.ابو بکر به یک پنجم مال خویش وصیت کرد و حال آنکه مریض حق دارد در مرض موت تا یک سوم هم وصیت کند،و اگر می دانست بهتر این است از تمام حق خود استفاده کند،به یک سوم وصیت می کرد.[=WebRoya]«سلمان و ابو ذر را که شما به فضل و تقوا و زهد می شناسید،سیره و روش آنها هم همین طور بود که گفتم.[=WebRoya]«سلمان وقتی که نصیب سالانه خویش را از بیت المال می گرفت،به اندازه یک سال مخارج خود-که او را به سال دیگر برساند-ذخیره می کرد.به او گفتند:«تو با اینهمه زهد و تقوا در فکر ذخیره سال هستی؟شاید همین امروز یا فردا بمیری و به آخر سال نرسی؟»او در جواب گفت:«شاید هم نمردم،چرا شما فقط فرض مردن را صحیح می دانید.یک فرض دیگر هم وجود دارد و آن اینکه زنده بمانم،و اگر زنده بمانم خرج دارم و حوائجی دارم.ای نادانها!شما از این نکته غافلید که نفس انسان اگر به مقدار کافی وسیله زندگی نداشته باشد در اطاعت حق کندی و کوتاهی می کند و نشاط و نیروی خود را در راه حق از دست می دهد،و همین قدر که به قدر کافی وسیله فراهم شد آرام می گیرد.»[=WebRoya]«و اما ابو ذر،وی چند شتر و چند گوسفند داشت که از شیر آنها استفاده می کرد و احیانا اگر میلی در خود به خوردن گوشت می دید یا مهمانی برایش می رسید یا دیگران را محتاج می دید،از گوشت آنها استفاده می کرد و اگر می خواست به دیگران بدهد،برای خودش نیز برابر دیگران سهمی منظور می کرد.[=WebRoya]«چه کسی از اینها زاهدتر بود؟پیغمبر درباره آنان چیزها گفت که همه می دانید.هیچ گاه این اشخاص تمام دارایی خود را به نام زهد و تقوا از دست ندادند و از این راهی که شما امروز پیشنهاد می کنید که مردم از هر چه دارند صرف نظر کنند و خود و عائله خود را در سختی بگذارند نرفتند.[=WebRoya]«من به شما رسما این حدیث را که پدرم از پدر و اجدادش از رسول خدا نقل کرده اند اخطار می کنم،رسول خدا فرمود:[=WebRoya]«عجیب ترین چیزها حالی است که مؤمن پیدا می کند،که اگر بدنش با مقراض قطعه قطعه بشود برایش خیر و سعادت خواهد بود،و اگر هم ملک شرق و غرب به او داده شود باز برایش خیر و سعادت است.»[=WebRoya]«خیر مؤمن در گرو این نیست که حتما فقیر و تهیدست باشد،خیر مؤمن ناشی از روح ایمان و عقیده اوست،زیرا در هر حالی از فقر و تهیدستی یا ثروت و بی نیازی واقع شود،می داند در این حال وظیفه ای دارد و آن وظیفه را به خوبی انجام می دهد.این است که عجیب ترین چیزها حالتی است که مؤمن به خود می گیرد،که همه پیشامدها و سختی و سستی ها برایش خیر و سعادت می شود.[=WebRoya]«نمی دانم همین مقدار که امروز برای شما گفتم کافی است یا بر آن بیفزایم؟[=WebRoya]«هیچ می دانید که در صدر اسلام،آن هنگام که عده مسلمانان کم بود،قانون جهاد این بود که یک نفر مسلمان در برابر ده نفر کافر ایستادگی کند،و اگر ایستادگی نمی کرد گناه و جرم و تخلف محسوب می شد،ولی بعد که امکانات بیشتری پیدا شد،خداوند به لطف و رحمت خود تخفیف بزرگی داد و این قانون را به این نحو تغییر داد که هر فرد مسلمان موظف است که فقط در برابر دو کافر ایستادگی کند نه بیشتر.[=WebRoya]«از شما مطلبی راجع به قانون قضا و محاکم قضائی اسلامی سؤال می کنم:فرض کنید یکی از شما در محکمه هست و موضوع نفقه زن او در بین است،و قاضی حکم می کند که نفقه زنت را باید بدهی.در اینجا چه می کند؟آیا عذر می آورد که بنده زاهد هستم و از متاع دنیا اعراض کرده ام؟!آیا این عذر موجه است؟!آیا به عقیده شما حکم قاضی به اینکه باید خرج زنت را بدهی،مطابق حق و عدالت است یا آنکه ظلم و جور است؟اگر بگویید این حکم ظلم و ناحق است،یک دروغ واضح گفته اید و به همه اهل اسلام با این تهمت ناروا جور و ستم کرده اید،و اگر بگویید حکم قاضی صحیح است،پس عذر شما باطل است و قبول دارید که طریقه و روش شما باطل است.[=WebRoya]«مطلب دیگر:مواردی هست که مسلمان در آن موارد یک سلسله انفاقهای واجب یا غیر واجب انجام می دهد،مثلا زکات یا کفاره می دهد.حالا اگر فرض کنیم معنای زهد اعراض از زندگی و ما یحتاجهای زندگی است،و فرض کنیم همه مردم مطابق دلخواه شما«زاهد»شدند و از زندگی و ما یحتاج آن روگرداندند،پس تکلیف کفارات و صدقات واجبه چه می شود؟ تکلیف زکاتهای واجب-که به طلا و نقره و گوسفند و شتر و گاو و خرما و کشمش و غیره تعلق گیرد-چه می شود؟مگر نه این است که این صدقات فرض شده که تهیدستان زندگی بهتری پیدا کنند و از مواهب زندگی بهره مند شوند!این خود می رساند که هدف دین و مقصود از این مقررات رسیدن به مواهب زندگی و بهره مند شدن از آن است.و اگر مقصود و هدف دین فقیر بودن بود و حد اعلای تربیت دینی این بود که بشر از متاع این جهان اعراض کند و در فقر و مسکنت و بیچارگی زندگی کند،پس فقرا به آن هدف عالی رسیده اند و نمی بایست به آنان چیزی داد تا از حال خوش و سعادتمندانه خود خارج نشوند و آنان نیز چون غرق در سعادتند نباید بپذیرند.[=WebRoya]«اساسا اگر حقیقت این است که شما می گویید،شایسته نیست که کسی مالی را در کف نگاه دارد،باید هر چه به دستش می رسد همه را ببخشد،و دیگر محلی برای زکات باقی نمی ماند.[=WebRoya]«پس معلوم شد که شما بسیار طریقه زشت و خطرناکی را پیش گرفته اید و به سوی بد مسلکی مردم را دعوت می کنید. راهی که می روید و مردم دیگر را هم به آن می خوانید،ناشی از جهالت به قرآن و اطلاع نداشتن از قرآن و از سنت پیغمبر و از احادیث پیغمبر است.اینها احادیثی نیست که قابل تشکیک باشد،احادیثی است که قرآن به صحت آنها گواهی می دهد. ولی شما احادیث معتبر پیغمبر را اگر با روش شما درست در نیاید رد می کنید،و این خود نادانی دیگری است.شما در معانی آیات قرآن و نکته های لطیف و شگفت انگیزی که از آن استفاده می شود تدبر نمی کنید.فرق بین ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه را نمی دانید،امر و نهی را تشخیص نمی دهید.[=WebRoya]«جواب مرا راجع به قصه سلیمان بن داود بدهید که،از خداوند ملکی را مسالت کرد که برای کسی بالاتر از آن میسر نباشد (10).خداوند هم چنان ملکی به او داد.البته سلیمان جز حق نمی خواست.نه خداوند در قرآن و نه هیچ فرد مؤمنی این را بر سلیمان عیب نگرفت که چرا چنین ملکی را در دنیا خواسته.همچنین است داود پیغمبر که قبل از سلیمان بود.و همچنین است داستان یوسف که به پادشاه رسما می گوید:«خزانه داری را به من بده که من،هم امینم و هم دانای کار.» (11) بعد کارش به جایی رسید که امور کشور داری مصر تا حدود یمن به او سپرده شد،و از اطراف و اکناف-در اثر قحطی که پیش آمد-می آمدند و آذوقه می خریدند و برمی گشتند.و البته نه یوسف میل به عمل ناحق کرد و نه خداوند در قرآن این کار را بر یوسف عیب گرفت.همچنین است قصه ذو القرنین که بنده ای بود که خدا را دوست می داشت و خدا نیز او را دوست می داشت.اسباب جهان در اختیارش قرار گرفت و مالک مشرق و مغرب جهان شد.[=WebRoya]«ای گروه!از این راه ناصواب دست بردارید و خود را به آداب واقعی اسلام متادب کنید.از آنچه خدا امر و نهی کرده تجاوز نکنید و از پیش خود دستور نتراشید.در مسائلی که نمی دانید مداخله نکنید.علم آن مسائل را از اهلش بخواهید.در صدد باشید که ناسخ را از منسوخ و محکم را از متشابه و حلال را از حرام بازشناسید.این برای شما بهتر و آسانتر و از نادانی دورتر است.جهالت را رها کنید که طرفدار جهالت زیاد است،به خلاف دانش که طرفداران کمی دارد.خداوند فرمود بالاتر از هر صاحب دانشی دانشمندی است.» (12[/SPOILER]

یا حق

Reza-D;890417 نوشت:
خواهر گرامی ، همین فرمایش امام حسین(ع) را در نظر بگیرید. حال بفرمائید چند نفر را می خواهید به شما نشان بدهم که یا اصلاً شغلی ندارند ، یا اگر هم دارند در حدی نیست که غم و اندوه آنها را از بین ببرد؟ با عذرخواهی باید بگویم نگاه شما و خانم "یا زینب فاطمه" ، شبیه به نگاه کسانی است که در ایران دارند حداقل حقوق را تعیین می کنند

الان من باید شرح حدیث بدهم . نمی توانم چون در تخصص من نیست .
حدیث مشکلی ندارد و می دانم شما شاید از نوع بیان من و تک بعدی بودن موضوعی بحث من شاکی هستید .
مگر من گفتم بیکاری نیست ؟ یا مگر من گفتم همه شغلها در امد زاست یا درامد مکفی دارند یا ندارند ؟یا مگر من گفتم کسی که شغل دارد حتما ادم شادی هست ؟
از شما گله مند هستم که مطالب من را اینطور برداشت می کنید
من حداقل حقوق تعیین کردم ؟
خوشحال میشم بدانم کدام جمله ام چنین مضمونی داشت .
این جمله من از باب ذکر این حدیث است:

shamim313;890398 نوشت:
همه اذعان داریم که این عوامل در شادی و غم تاثیر گزاره ولی نسبت قطعی و صددرصدی به ان ندادیم در تایید فرمایشات بزرگواران هم می شود احادیثی بر این مضمون یافت

Reza-D;890412 نوشت:
اولاً:
اجرای قوانین شرعی "بخشی از" احیای دین است ، نه تمام آن
قوانین شرعی ابزاری هستند برای مدیریت جامعهء اسلامی
قطعا همینطوره .من فقط در باب همان خاص نظرم را گفتم .در حالت کلی همین است که شما می فرمایید.
Reza-D;890412 نوشت:
ثانیاً:
اجرای قانون برای همه ، یا فقط برای یک عدهء خاص؟
قانون برای همه است . در بحث قبلی به این نتیجه که عدالت اجتماعی باید در جامعه اجرا بشود رسیده بودیم .
Reza-D;890412 نوشت:
پس اجرای قوانین شرعی هم خودش یکی از مصادیقی است که نشان می دهد عدالت اجتماعی در آن کشور وجود دارد یا نه
همینطور است

ظاهرا اختلاف بحث اینجاست با وجود اینکه خود شما می گویید:

Reza-D;890412 نوشت:
من هیچ جای حرفم منکر این نشدم که خود ما هم مسئول هستیم
پس چرا در ادامه تمام تقصیر گناه برای کسانی است که زمینه لازم را برای این جوان ایجاد نکردند؟
نظر من اینست که هم این جوان که فعل حرامی را انجام داده و هم اشخاص یا مسئولین مربوطه که مرتبط با این موضوع هستند هر دو گناهکارند . که فکر نکنم شما هم مخالف ان باشید.
صحبت از فرد و صحبت از اجتماع است هم فرد مسئولیتهایی دارد وهم اجتماع .

برای برخی از موضوعات فکر کنم با کارشناسان موضوعات مطرح بشود نتیجه بهتر خواهید گرفت .
گفتار ناقص من درخور عمق گفتار برخی موضوعات نیست ونخواهد بود

من سعی کردم در باب مادیات و ارتباط ان با شادی نظرم را بگم اگر درست بیان نکردم ایراد از نوع بیان من است.

Reza-D;890496 نوشت:
مطلبی هم هست که در پست بعدی عرض می کنم

هر چه از ابتدای تاپیک دارم گلوی خودم را پاره می کنم که بابا جان حرف ما فقط مادیات (به ذات) نیست

بحث دغدغه های فکری از آیندهء نامعلوم
ناهماهنگی مشاغل با رشتهئ تحصیلی
کاغذ بازی های اعصاب خورد کن ادارات
بی توجهی ارگان ها به مسئولیت هایشان
نبودن نظم و انضباط در امور و مشهود بودن بی برنامگی
رشوه گیری های فراوان و خلط میان حق و باطل
ناعدالتی در تقسیم رفاه اجتماعی
عدم پاسخگویی مدیران خاطی
عدم وجود مرجع کامل و مطمئن برای شکایت از متخلفین
طولانی بودن پروسه های مختلف در امورد مختلف
و...........

هِی داریم اینها را مطرح می کنیم و دوستان باز بحث را می برند روی مادیات!!!
هر چند پول هم جزء موارد شادی آفرین است (در حد خودش)
اما ما داریم ده ها مورد دیگر را هم بررسی می کنیم
بدون تعارف عرض کم گیر دادن دوستان به مادیات به این دلیل است که فقط این را می توانند رد کنند
و در روایات بگردند 4 تا نکته مبنی بر بی ارزش بودن دنیا پیدا کنند و اینجا قرار بدهند

اگر دوستان لطف کنند به موارد قرمز رنگ نیز پاسخ بدهند که در ایران هست یا نه؟
و اینکه در شادی و ناشادی مردم موثر است یا خیر؟
ممنون میشوم

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

Reza-D;890496 نوشت:
بخدا سردرد گرفتم بس که این دو مورد اختلافی را تکرار کردم!

فرق است بین این دو:
1 - اگر شرایط مناسب نباشد
2 - شرایط نباید مناسب باشد

Beee

خب شرایط مناسب نباشد یعنی شغل مناسب پیدا کنی

سالم نباشی

توی شرایط خوبی نباشد

اما دومی عنی چی/
هر دو را واضح توضیح می دهید.؟

Reza-D;890496 نوشت:
دین را باید خوشه ای دید ، نه حبه ای

عزیز دلم ، امام(ع) از سویی این را فرموده اند و از سوی دیگر هم گفته اند اگر ذره ای از بیت المال را برداشته باشید از شما پس خواهم گرفت ، ولو آنکه آن را کابین زنانتان کرده باشید! امام(ع) هیچ جایی نگفتند که: بابا شما چکار دارید یه عده دارند میخورند و می برند؟ شما قناعت پیشه کنید و فقط فکر آخرت باشید!

بحث ما در مورد شاد بودن یا نبودن است بر اساس عوامل درونی و زاویه دید

که به وضوح خود نامه می گوید که من اینطوری رفتار می کنم که فقرا با دیدن من ناراحت نشوند و اغنیا سرکشی نکنند

خود حدیث را نگاه کنید

Reza-D;890496 نوشت:
می دانید این حرف شما مانند چیست؟
اینکه بپرسیم آیا زنا بد است؟
آری بد است
خب پس نباید ازدواج کرد!!!

قیاستون اشتبا هات

زنا نکردن و زنا کردن حد حرام است
ازدواج برای کسی که شرایطش را دارد و بر او واجب است هم حد واجب است

اما مهمانی دادن و ندادن کجا واجب است؟

بلکه مستحب است

بودش بهتر است اما نبودش هم اشکالی ندارد.

Reza-D;890496 نوشت:
محمد جان ، در نقلی که از امام(ع) خطاب به دو برادر قرار دادم پاسخ حرف های شما کامل داده شده بود
داشتن مال ، در آن حدی که برای بی نیازی و امور خانواده و رسیدگی به مهمان و مسافران باشد

خب من تلاش می کنم بر اساس شرایط با یک لیوان آب میتوانم از مهمانم پذیرایی کنم

ایرادی دارد؟

حال شرایط اجتماع بد
دولت بد چه ربطی دارد؟

وقتی من نگاهم بر اساس حق باشد از این مظر شادم

Reza-D;890496 نوشت:
چه کسی نعمت های حلال خدا را می تواند بر مردم حرام کند؟

نعمت حلال خدا را حرام کردن یعنی انصراف از حلال خدا و حرام دانستن آن نه ترک حلال

این مسئله باید روشن شود

شما از همه حلال های اللهی استفاده می کنید؟

Reza-D;890496 نوشت:
اگر بخاطر دین خدا باشد ، قبول است
اما وقتی این دلایل نیست و نعمت هم فراوان است ، نخوردن و نپوشیدن معنا ندارد!

اگر داری به اندازه بخور به اندازه استفاده کن

وقتی شرایط نیست خب نیست برای چی باید غصه بخوری(مسئله دولت و امثالهم را در نظر نگیرید فعلا)

در اینجا شاد خواهی بود یا نه؟

Reza-D;890496 نوشت:
00
مگر دو راه داریم:
یا کفِ کف باشیم ، یا در حال جان کندن؟!
خیر برادر. میشود نه افراط کرد و نه تفریط

این ها مرض داره یکی هست 4 سال پشت کنکور می ماند که یک رشته قبول شود
اما یکی با تلاشی که کرده 1 سال دو سال صبر می کنه

بنظرتون کارشون عاقلانه است؟

Reza-D;890496 نوشت:
لطفاً سوال های مرا بنویسید ویکی یکی از فرمایش امام(ع) پاسخش را بفرمائید

فقرای جامعه می توانند خانه تهیه کنند؟

فقرای جامعه می توانند پلو ایرانی و گوشت بخورند؟

فقرای جامعه تفریحات متعدد دارند؟

با کلام امام قیاس کنید ببیند نسبت به فقرا جامعه در کجا هستید
کدام دسته هستید؟

اغنیا
امام عادل
فقرا

کجا هستید؟

یا علی(ع)@};-[/]

shamim313;890498 نوشت:
از شما گله مند هستم که مطالب من را اینطور برداشت می کنید
من متوجه منظور شما شدم و آنطور که تصور کردید برداشت نکردم
حقیقتش بنده هم همین گله را از شما دارم که چرا مطالب بده را کامل و دقیق مطالعه نمی کنید

در بیش از 20 پست قبل اشاره کردم که ما نمی گوئیم چرا من 2000 تومان دارم و این کم است
بلکه میگوئیم چرا من باید 2000 تومان داشته باشم و دیگری 4000 تومان؟!

داستان زره امام علی(ع) و مرد یهودی را که می دانید
در آن داستان امام امت با یک یهودی در دادگاه یکجور دیده شدند ، بدون کوچکترین تبعیضی
چنین شرایطی ، نتیجه اش میشود پرورش چنین تفکری که کسی دزدی کرد و امام علی(ع) دستش را قطع کرد
اما آن شخص می گفت جانم فدای علی(ع) که عدالت در وجود او معنا می گیرد

حال تصور کنید امام علی(ع) در ماجرای آن یهودی میامد و با زور زره را پس می گرفت
مطمئن باشید آن دزد حتی به زندانی شدن خودش نیز اعتراض میکرد

حالا نکته:
آیا من میگویم اگر حکومت ما کامل و درست عمل کند ، دیگر همهئ مردم خوب و درستکار میشوند؟ به هیچ وجه!
اما آن مودیگر فقط کسانی گناه می کنند که خودشان مرض دارند
باز اجازه بدهید مویدش از زبان امام علی(ع) نقل کنم
ایشان می فرمایند اگر عُمَر متعه را حرام نمی کرد ، من کاری میکردم که هیچکس زنا نکند
مگر آدم پست و بی ارزش!

متوجه شدید خواهر گرامی؟
یعنی اجرای صحیح دین خدا
"همه" را از گناه دور نمی کند
اما قطعاً جلوی گناه کردن خیلی ها را خواهد گرفت که به گناه افتادن آنها نه از روی پستی و میل به گناه ، که از روی ناچاری یا اجبار یا سختی بوده

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حق دوست;890497 نوشت:
در ثانی همه معصومین برای ما معیار زندگی هستند.

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

اگر لطف کنید حدیثی که از امام صادق(ع) نقل کردید را در پست بگذارید با فونت مناسب(اگر از نظر سندی و محتوایی مورد تایید هم هست مقروم بفرمایید.)

خب استدلالات اولیه امام صادق(ع)

یا کلام امام علی(ع) را با هم جمع کنید

چه نتیجه ایی می گیرید؟

یا علی(ع)@};-[/]

رستگاران;890500 نوشت:
هر دو را واضح توضیح می دهید.؟

اگر شرایط مناسب نباشد:
یعنی شما برای دنیایت چنان تلاش کن که گویی تا ابد در آن هستی
تا حدی که به آخرتت آسیبی نرسد ، پول و ثروت داشته باش و برای خودت و دیگران تولید ثروت کن
حکومت شرایط برقراری عدالت اجتماعی را فراهم کند و نظم و انضباط در امور برقرار باشد
اما اگر با تمام این تلاش ها ، به دلیل امتحان الهی یا شرایطی خاص به مشکل برخوردی
غمگین نشو و امیدت فقط خدا باشد

شرایط نباید مناسب باشد:
یعنی من هیچ تلاشی برای تولید ثروت برای خودم و اطرافیانم نکنم
بحکومت هم شرایط نامناسب و ناعادلانه ایجاد کند
اغنیا حق ضعفا را بخورند و حق را نا حق کنند
ولیِ من تنها باشد و مسئولین به حرفش گوش ندهند
بعد من تمام اینها را امتحان الهی معنا کنم و بگویم باید ساده زیست بود


تفاوتش این است که در حالت اول من به جملهء
"من مامور به تکلیف هستم نه نتیجه" عمل کرده ام
اما در حالت دوم به جملهء
"همه چیز جبر است و من تکلیفی ندارم" عمل کرده ام

رستگاران;890500 نوشت:
می گوید که من اینطوری رفتار می کنم که فقرا با دیدن من ناراحت نشوند و اغنیا سرکشی نکنند
بله اما نمیگوید "باید در همین وضعیت بمانیم"

خواهش میکنم دقت بفرمائید ، امام علی(ع) می فرمایند چون

"فعلاً" شرایط جامعه اینگونه است پس من هم چنین می کنم
اما نمی گویند باید همینطوری باشد!

همان چیزی که عرض کردم
ایشان میگویند: حال که شرایط بد است.....
نمیگویند: شرایط باید بد باشد....

رستگاران;890500 نوشت:
مهمانی دادن و ندادن کجا واجب است؟
بودش بهتر است اما نبودش هم اشکالی ندارد
امام رضا (ع):
خدا تقوای الهی را با صله رحم همراه ساخت ، پس هر کس صله رحم نکند تقوای الهی ندارد
الخصال. ص 156

امام صادق(ع):
گناهی که به سرعت نابود می‌کند ، قطع رحم است

12. علل الشرائع.ص584

پیامبر(ص):
هرگاه خداوند بخواهد خير و خوبی به جمعيتی برساند ، هديه‌ای به سوی آنان می فرستد
سؤال شد منظور از هديه چيست؟
فرمودند آن هديه ، مهمان است ، كه با روزی خود وارد میشود و هنگام رفتن ، گناهان آن خانواده را به همراه می برد

مستدرک‌الوسائل، ج16، ص258

رستگاران;890500 نوشت:
خب من تلاش می کنم بر اساس شرایط با یک لیوان آب میتوانم از مهمانم پذیرایی کنم
اگر تلاش کردید و نتوانستید بیشتر از یک لیوان آب تهیه کنید ، ایرادی ندارد
اما اگر بدون تلاش به این کار اقدام کرده باشید ، قطعاً مرتکب گناه شده اید

رستگاران;890500 نوشت:
شما از همه حلال های اللهی استفاده می کنید؟
خیر!
اما دلیل عدم استفاده ام ، نخواستن نیست ، بلکه نتوانستن است
(حالا به هر دلیلی)
اگر بتوانم از تمام حلال های خدا استفاده خواهم کرد

اگر بتوانم یک خودروی مثلاً سوناتا بخرم حتماً این کار را خواهم کرد
اگر بتوانم خانه ای بزرگ بخرم حتماً خواهم خرید
ولی اگر بدانم چیزی از نعمت های خدا دارم که به آن نیاز ندارم و کسی دیگر نیاز دارد ، به او می بخشم

رستگاران;890500 نوشت:
وقتی شرایط نیست خب نیست برای چی باید غصه بخوری
محمد جان دیگر نمی دانم چجوری باید بگویم
بحث من روی نداشتن پول نیست ، بلکه روی بی عدالتی است

شما میروی برای کسی کارگری کنی
صاحب کار به تو میگوید دستم خالی است بیشتر از 100 تومان ندارم
شما هم میگوئید باشد برادر ، همین هم خدا را شکر

اما میروی برای کسی کارگری کنی
بعد از اینکه کارت تمام شد می بینی حقوقت را یک پنجم داده
می پرسی چرا؟ میگوید همینی که هست ، می خواهی بخواه نمی خواهی هم برو دنبال کارَت!

بحث من مورد دوم است
اینکه حقت را بخورند و بی عدالتی کنند مرا ناراحت می کند ، نه اینکه پولم کم است

ادامهء مطالبتان را هم درست متوجه نشدم منظورتان چه بود
ضمناً برادر خیلی کار دارم ممکن است کمتر به مطالب شما یا سایر دوستان پاسخ بدهم
از ای بابت عذرخواهم
@};-

shamim313;890498 نوشت:
قانون برای همه است . در بحث قبلی به این نتیجه که عدالت اجتماعی باید در جامعه اجرا بشود رسیده بودیم
به نتیجهء "باید اجرا شود" رسیدیم
اما آیا به نتیجهء "اجرا میشود" هم رسیدیم؟
اگر نه = ناشادی در بین آنهایی که از بی عدالتی ضربه خورده اند

shamim313;890498 نوشت:
پس چرا در ادامه همه گناه برای کسانی است که زمینه لازم را برای این جوان ایجاد نکردند؟
قطعی و کلی نیست
شما می توانید بفرمائید اگر هر کسی به نوبهء خودش گنهکار است
پس چرا معصوم(ع) فرمودند گناه کنیزی که زنا می کند بر عهدهء صاحب اوست؟

shamim313;890498 نوشت:
گفتار ناقص من درخور عمق گفتار برخی موضوعات نیست ونخواهد بود
گفتار همهء ما ناقص است
صحیح مطلق قطعاً خداست و معصومین که آنها هم چون حل در خدای خود هستند چنینند
وگرنه آنها هم بشری مثل ما هستند
بدون تعارف من از بیانات شما استفاده می کنم گل

shamim313;890498 نوشت:
منظورتان از گذاشتن تصویر مجسمه ای پله های رو به اسمان را برایم شرح دهید

قبلاً هم از من خواستید توضیح بدهم ولی من فراموش کردم. عذرخواهم
استاد محمدرضا آقاسی می فرمایند:

ای که هر دم ، دم ز حیدر می زنی
بر یتیمانِ علی ، سر می زنی؟!

شد زمین لبریز مسکین و یتیم
ما گرفتار کدامین هیئتیم؟

از سازندهء مجسمه پرسیدند:

آیا این توهین به اسلام نیست که مسلمان را زیر پای یهودیت و مسیحیت ترسیم کرده ای؟
پاسخ داد:
قبل از نتیجه گیری ، یک لحظه فکر کنید اگر آن مسلمان سر از سجده بر دارد چه میشود

ادامه اش را نمی گویم تا نظر شما را بشنوم

[=Microsoft Sans Serif]

رستگاران;890504 نوشت:
گر لطف کنید حدیثی که از امام صادق(ع) نقل کردید را در پست بگذارید با فونت مناسب(اگر از نظر سندی و محتوایی مورد تایید هم هست مقروم بفرمایید.)

خب استدلالات اولیه امام صادق(ع)

یا کلام امام علی(ع) را با هم جمع کنید

چه نتیجه ایی می گیرید؟

سلام و عرض ادب و احترام

متاسفانه فونت رو نمیدونم چرا از منبع که کپی کردم اینطور شد اینقدر تو هم تو هم . به نظرم به لینک اصلی مراجعه کنید راحت تر باشه.
http://www.hawzah.net/fa/Article/View/5013

داستان بعدیش هم بخونید (در همون لینک).

استدلال میکنم که عدم رفاه چیز خوبی نیست. اگر هم معصومی در شرایط خاص تشویق کرده دلیلی خاص برش بوده نه در شرایط معمول و برای عموم.
همون حدیث حضرت علی (ع) هم کافی بود از نظرم ولی بحث شما با جناب رضا به گونه ای بود که استفاده نکردن از نعمت رو مقدم بر استفاده از نعمت دونسته بودید.

پیامبر اکرم صل الله علیه و آله وسلم
نعم العون علی تقوی الله الغنی؛ مال و ثروت کمک خوبی است برای تقوا» (وسائل، ج 12، ص 16).

اون چیزی که من از مطالعاتم در این زمینه بهش رسیدم اینه که در اسلام تامین معاش در حد گذران زندگی توصیه نشده بلکه تامین معاش در حد تامین رفاه توصیه شده. و در عین حال حرص زدن در مال اندوزی و ریخت و پاش هم نهی شده.
رفاه هم نمیشه دو وعده غدا تو یخچال . (ریاضت)
بلکه یعنی تامین بودن هزینه خوراک پوشاک مسکن آموزش و درمان در حد شان افراد. (رفاه حداقلی)
به علاوه هزینه تفریح و سرگرمی مهمانی و ... (رفاه مطلوب)

این که میگید اگر نبود نباید غصه خورد حرف درستی هست ولی نتیجه اش این نیست که وقتی نباشه مردم ناراحت نیستن. بلکه بخشی از مردم میتونن به این دستور عمل کنن و ضمنا غصه خوردن با راحت نبودن دو مساله متفاوته بلکه باید دنبال این باشن که از این وضعیت ناراحت بیان بیرون.

یا حق

Reza-D;890481 نوشت:

شما دوستان گرامی و هر کس دیگری که با شما هم عقیده است لطفاً به این شبهه پاسخ بدهید

اگر خدا روزی رسان است ، پس چرا گرسنگان آفریقا را سیر نمی کند؟


سؤال به موقعی بود

به نظرم علتِ گرسنگی آفریقائیها فقرِ معنوی اونهاست

آنها با این همه ثروت مادی که دارند مورد تجاوز غارتگران قرار گرفته اند

اما اگر از لحاظ معنوی به معرفت لازم می رسیدند صد در صد سرنوشتشان تغییر می کرد .

زمانی که پیامبران رسالت خود را به مردم اعلام کردند اکثر پیروانشان همین گرسنه ها و پابرهنه ها بودند

بیشتر بردگان و کنیزان و مستضعفان

وقتی قدر و منزلت خود را فهمیدند و با خدای جهان آفرین آشنا شدند ، در مقابل مشرکان و ستمگران ایستادند

و حکومت تشکیل دادند

حال اگر قرار بود پیامبران ابتدا مادیات آنها راتأمین می کردندد بعد وارد معنویات و الهی شناسی

و اینها میشدند چه اتفاقی می افتاد ؟

در مورد کشور خودمون هم اینچنین بود و این روند ادامه داره .

پس میبینید که رفاه و شادی و غم ها بر اساس معنویت سنجیده میشن .

رفاه و شادی بدون معنویت و خداشناسی ، بی معنی و موقت هستن و این با خواست الهی منافات داره .

پس جنس شادیها و غمهای یک جامعۀ دینی ، معنوی ست و شما هم با ابن نظر موافقید

اصل بحث و موضوع همین بود . آیا جامعۀ دینی غمگین هست ؟ ( خیر )

شما به فکر رفاه مردم هستید ،این دغدغه عمومی ست

اما این معنویت است که ما رو به رفاه میرسونه همونطور که شادی رو بهمون هدیه میده .

ما مسیرِ صحیح رو انتخاب کردیم و خدا هم کمک میکنه ، چون همه یک هدف مشترک داریم

در این بین هرکس باید به تکلیف خودش عمل کنه ، چه مردم و چه مسئولین

عدالت اجتماعی مسئولیتِ همگانی ست نه تنها بر عهدۀ دولت یا مردم .

تقسیم بیت المال در دست دولت است که باید به نحو احسن انجام بشه و اگر نمیشه بحث دیگریست

همچنین انفاق و خمس و زکات هم بر عهدۀ ما مردم هست که اگه به نحو احسن انجام نمیشه بحث خودش

رو داره که جای این دوبحث کاملاً مجزاست .

مثلاً با عنوان این موضوع : وظایف مردم و مسئولین در ثباتِ جامعۀ اسلامی و رشد معنویِ روز افزون آن

یازینبِ فاطمه;890523 نوشت:
در مقابل مشرکان و ستمگران ایستادند
باید در مقابل مشرکان و ستمگران ایستاد
یا باید در برابر شرک و ظلم ایستاد؟

یازینبِ فاطمه;890523 نوشت:
به نظرم علتِ گرسنگی آفریقائیها فقرِ معنوی اونهاست
آنها با این همه ثروت مادی که دارند مورد تجاوز غارتگران قرار گرفته اند
این میشود دو عامل!
1 - تجاوز یک ظالم
2 - عدم عزم آفریقایی ها برای مبارزه با ظلم

من یک بند دیگر نیز به آن اضافه می کنم:

3 - زیاده خواهی عده ای از مردم جهان

یازینبِ فاطمه;890523 نوشت:
در این بین هرکس باید به تکلیف خودش عمل کنه ، چه مردم و چه مسئولین
عدالت اجتماعی مسئولیتِ همگانی ست نه تنها بر عهدۀ دولت یا مردم .
تقسیم بیت المال در دست دولت است که باید به نحو احسن انجام بشه و اگر نمیشه بحث دیگریست
همچنین انفاق و خمس و زکات هم بر عهدۀ ما مردم هست که اگه به نحو احسن انجام نمیشه بحث خودش رو داره
آفرین @};-

یازینبِ فاطمه;890523 نوشت:
که جای این دوبحث کاملاً مجزاست
خیر جدا نیست!
دین برای آبادانی دنیا و آخرت است ، نه فقط آخرت!


بیانات و فرمایشات مقام معظم رهبری امام خامنه ای، هم در نتیجه گیری و واقع نگریها کمک میکنه . توجّه بفرمائید :

« کارهایی که ما برعهده داریم، زیاد است؛ از جمله اینهایی است که عرض میکنم:

یکی‌از آنها واقع‌بینی است؛ ما باید واقعیتهای موجود جامعه‌ی خودمان را ببینیم. معمولاً در نگاه به واقعیتها،

طبیعت انسان این است که سراغ نقاط ضعف میرویم. همه‌ی این چیزهایی که ما می‌بینیم، فرض بفرمایید که

گرانی را می‌بینیم [یا] تحقق نیافتن برخی از اهداف اسلامی را مشاهده میکنیم،

اینها خب یک واقعیتهایی است و غالباً اینها را می‌بینیم - بعضی‌ها هم البته همینها را درشت میکنند

- لکن واقعیتهای دیگری هم وجود دارد در این کشور؛ اینها را باید دید. یک واقعیت همین است که عرض کردیم،

واقعیت ایستادگیِ نظامِ مبتنی بر اسلام؛ این یک واقعیتی است. »

« واقعیت دیگری که از آن نباید غفلت کرد، انگیزه‌های دینی در نسل امروز انقلاب است.

یک‌وقت است که ما پیرمردهایی که از دوره‌ی انقلاب باقی مانده‌ایم، ما انقلابی باقی مانده‌ایم

اما جوانهای ما از دست رفته‌اند؛

می‌بینیم این‌جوری نیست. ما امروز، جوان انقلابی بسیار داریم، در سرتاسر کشور داریم،

از همه‌ی قشرها داریم، در دانشگاه‌ها بسیار داریم، جوانی که هم متدین است، هم انقلابی است؛

به اعتقاد من این جوان از جوان انقلابی اولِ انقلاب شأنش بالاتر است. چرا؟

چون آن‌روز اولاً آن انقلابِ با آن عظمت و پرهیجان اتفاق افتاده بود؛ ثانیاً آن‌روز اینترنت نبود،

ماهواره نبود، این همه تبلیغات گوناگون نبود، این جوان در معرض این همه آسیب نبود، جوان امروز

در معرض این همه آسیبها است؛ اینترنت جلوی او است، این همه تلاش دارد میشود برای اینکه این جوان

را منحرف کنند، [اما] این جوان متدین باقی میمانَد؛

نمازخوان است، به نماز اهمیت میدهد، نمازِ شب میخواند، نافله میخواند، در مراسم مهم دینی شرکت میکند،

پای انقلاب می‌ایستد، شعارهای از دل برآمده میدهد؛ اینها چیزهای مهمی است.

نسل امروزِ انقلاب، به نظر ما یکی از افتخارات بزرگ است. این یک واقعیتی است، باید این را دید. »
۱۳۹۲/۱۲/۱۵

shamim313;890529 نوشت:
شما دست من کلیدی دیدید؟
:Nishkhand:
خواهر گرامی با عذرخواهی ، خیلی خسته هستم
با اجازه در فرصت دیگری عرض خواهم کرد
نکاتی که گفتید را برایتان شرح خواهم داد
فقط فعلاً مرا ببخشید گل

Reza-D;890508 نوشت:
اگر شرایط مناسب نباشد:
یعنی شما برای دنیایت چنان تلاش کن که گویی تا ابد در آن هستی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

این جمله محکم است یا متشابه؟

بعد اصل ابد هم بگیریم به اندازه مصرف کردن را نفی نمی کند.

Reza-D;890508 نوشت:
بعد من تمام اینها را امتحان الهی معنا کنم و بگویم باید ساده زیست بود

تلاشم و عدم موفقیت خواست خدا بنظر بشه تعبیرش کرد(به شرط اینکه شروط موفقیت رعایت شود.)

Reza-D;890508 نوشت:
اگر بتوانم خانه ای بزرگ بخرم حتماً خواهم خرید
ولی اگر بدانم چیزی از نعمت های خدا دارم که به آن نیاز ندارم و کسی دیگر نیاز دارد ، به او می بخشم

بحث توجه به ضروریات انسان رو حالش رو خوب نگه می دارد انشاء الله(بقیه بالا تر حد مطلوب است.)

Reza-D;890508 نوشت:
بحث من روی نداشتن پول نیست ، بلکه روی بی عدالتی است

نحوه بر خورد شما با مشلات شاد بودن یا نبودن شما را موجب می شود

این تفاوت دارد

یکی با این بی عدالتی زمین و زمان را به هم می دوزد
یکی با همان شرایط نحوه بر خوردش فرق می کند

Reza-D;890508 نوشت:
شما میروی برای کسی کارگری کنی
صاحب کار به تو میگوید دستم خالی است بیشتر از 100 تومان ندارم
شما هم میگوئید باشد برادر ، همین هم خدا را شکر

خب شما در اینجا دست مزد را تعیین می کنید.

Reza-D;890508 نوشت:
بعد از اینکه کارت تمام شد می بینی حقوقت را یک پنجم داده
می پرسی چرا؟ میگوید همینی که هست ، می خواهی بخواه نمی خواهی هم برو دنبال کارَت!

اگر اینجا هم دست مزد تعیین شده و اون تخلف کرده خب در حق شما ظلم کرده

اما اگر شما اعتقاد داشته باشید

خدایی هست
عادلی هست که حق من را بگیرد و به این ایمان داشته باشید
تاثیری در غم شما ندارد

هرچند از جهت بی عدالتی غمگین باشی

ببینید شادی و غم نسبی و بسته به شرایط و نحوه تفکر و برخورد آدم ها با مشکلات داره که خود همان هم که باعث عدم شادی میشه همین کمبود در ایمان و ضعف اخللاقی درونی آدم هاست

اونی که در حق شما ظلم کرده در ظاهر پول شما را نداده اما در باطن حق خوری کرده اگر قبول نداشت یا اندیشه سالم داشت چه دلیلی داشت حق خوری کنه؟

Reza-D;890508 نوشت:
اینکه حقت را بخورند و بی عدالتی کنند مرا ناراحت می کند ، نه اینکه پولم کم است

جایی من خلاف این گفتم؟

Reza-D;890508 نوشت:
ادامهء مطالبتان را هم درست متوجه نشدم منظورتان چه بود

همانطور که گفتید در احادیث نفی نمی کنه تلاش رو(حئاقل بنا بر برداشتی که در سطح می شود)
اما زاویه دید و نوع نگاه رو تفاوت قائل است

یک فقیر با دیدن وضع امام عادل ناراحت نخواهد شد که فقیره چون عدالت و رفتار امام رو می بیند(اینجا عدالت حسن خلق و رفتار امام(ع) غم زدا و یا شادی آفرین است)
.

بحث ما این است

شما ظاهر امر را در شاد بودن یا نبودن افراد در نظر می گیرید و من باطن رو(هر چند از جهاتی هر دو صحیح است).

مثال می زنم

شما دو دکتر در نظز بگیرید که در ظاهر یکی 1 میلیون یکی 2 میلیون پول می گیرد

شما می گویید هر دو دکترند چرا باید یکی 1 میلیون و دیگری 2 میلیون بگیرد

اما اینجا یک مسئله پنهان نوع کار و شرایط دیگر مطرح است که یکی مستحق 1 میلیون و دیگری 2 میلیون شده است

اگر به ظاهر نگاه کنی

خب غمگین می شوی

(مخصوصا اگر برای خودت باشد.)

اما اگر دلایل مخفی و پنهان رو هم نگاه کنی و به آن بی اندیشی

یا بی تفاوت می شی
یا شاد می شوی؟

غیر اینه؟
(اگر شما نوعی طالب حق و عدل باشی.)

یا علی(ع)@};-

حبیبه;888937 نوشت:
باسمه الحَکَم

عرض سلام و ادب

از توضیحات مفید حضرتعالی متشکرم.

یک سؤال که فقط سؤال است و جنبه ی نفی و اثبات ندارد.

دیدگاه کسانی که اینگونه آمارها را منتشر می کنند اغلب مادی است و عوامل بنیادی مؤثر در شادی و اندوه را

هم از همان دیدگاه می نگرند،آیا ممکن است به خاطر اقتصاد ناسالم و ضعیف،وجود تحریم اقتصادی و فشار مضاعف

تنگناهای اقتصادی بر مردم،آمار بیکاری،بالا رفتن سن ازدواج و آثار روحی روانی مضرّ آن بر نسل جوان،نداشتن امنیت شغلی

تورم ووووو را جمع بندی نموده و سعی مسئولین فرهنگی را در خنداندن مردم به آن اضافه کرده و با بزرگنمایی مسائل

موجود چنین نتایج سخیفی گرفته باشند؟

با تشکر

با سلام
بنظرم نه فقط براساس معیارهای مادی که از سایر جهات هم ما کشور شادی نیستیم. چرا که مواردی که شما ذکر کردید مثل "اقتصاد ناسالم و ضعیف،وجود تحریم اقتصادی و فشار مضاعف

تنگناهای اقتصادی بر مردم،آمار بیکاری،بالا رفتن سن ازدواج و آثار روحی روانی مضرّ آن بر نسل جوان،نداشتن امنیت شغلی

تورم" اثر نامطلوبی برفرهنگ حامعه میگذارد همچنان که این موارد در افزایش فساد در جامعه متاسفانه بسیار موثر بوده است . شاید در ظاهر موارد سخیفی باشند اما عواقب خطرناکی دارند

سلام
همچنان بحث را روی پول برده اید و هنوز به این موارد پاسخ ندادید:
دغدغه های فکری از آیندهء نامعلوم
ناهماهنگی مشاغل با رشتهء تحصیلی
کاغذ بازی های اعصاب خورد کن ادارات
بی توجهی ارگان ها به مسئولیت هایشان
نبودن نظم و انضباط در امور و مشهود بودن بی برنامگی
رشوه گیری های فراوان و خلط میان حق و باطل
ناعدالتی در تقسیم رفاه اجتماعی
عدم پاسخگویی مدیران خاطی
عدم وجود مرجع کامل و مطمئن برای شکایت از متخلفین
طولانی بودن پروسه های مختلف در امورد مختلف

رستگاران;890541 نوشت:
یک فقیر با دیدن وضع امام عادل ناراحت نخواهد شد

جناب رستگاران یک سوال از شما دارم
اگر امام و خلیفهء مردم نیز بی عدالت بود و مانند پادشاهان زندگی می کرد ، این باعث ناراحت شدن مردم خواهد شد یا خیر؟

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

Reza-D;890703 نوشت:
جناب رستگاران یک سوال از شما دارم
اگر امام و خلیفهء مردم نیز بی عدالت بود و مانند پادشاهان زندگی می کرد ، این باعث ناراحت شدن مردم خواهد شد یا خیر؟

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

مسائلی که مطرح کردید مصداق است من روی معیار صحبت می کنم دقت کنید.

بی عدالتی و ظلم برای اهل عدل و ظلم ستیز ناراحت کننده است

یا علی(ع)@};-[/]

سلام ، پاسخ به پرسش شما: خیر. مردم ایران مردم شادی نیستند. بهتره خودمون رو گول نزنیم.

به نام خدا.

nobelist;890708 نوشت:
سلام ، پاسخ به پرسش شما: خیر. مردم ایران مردم شادی نیستند. بهتره خودمون رو گول نزنیم.

سلام بر شما.

ممکن هست دلایلتون برای این نتیجه گیری رو هم بفرمایید.

ستایشگر :Gol:


یک سخن دیگه :

رفاه یا ساده زیستیِ مردم منافاتی با عدالت اجتماعی نداره

اما در مورد مسئولین و مدیران بنا بر مقتضای زمان متفاوته یعنی بستگی به موقعیت زمانی داره ،

بنابراین ( به نظرم ) گاهی کاخ نشینی نه تنها برای مسئولین و مدیرانِ دینی بلکه حتی برای امام و یا ولیّ فقیه

امری اجتناب ناپذیر و حتی لازم و ضروریه .

یازینبِ فاطمه;890722 نوشت:
بنابراین ( به نظرم ) گاهی کاخ نشینی نه تنها برای مسئولین و مدیرانِ دینی بلکه حتی برای امام و یا ولیّ فقیه

امری اجتناب ناپذیر و حتی لازم و ضروریه .


این چه حرفیه؟!

دیگه اینقدر دلیل زیاده که نمیشه گقت. فقط برای اثبات آن کافیست از چند شخص بین 25 تا 35 سال بپرسید آخرین باری که بدون غیبت یا مسخره کردن شخصی ، از ته دل خندیدی و شاد شدی کی بود و چرا؟ آخربن باری که از زندگی رضایت داشتی کی بود و چرا؟ آخرین باری که عصبانی شدی و فحش دادی کی بود و چرا؟ آخرین باری که گریه کردی کی بود و چرا؟ آخرین باری که نا امید شدی کی بود و چرا؟ چقدر به آینده امیدواری و چرا؟ آخرین باری که یکی از اطرافیانت رو با تمام وجود دوست داشتی کی بود و چرا؟ آخرین باری که احساس موفقیت کردی کی بود و چرا؟ آخرین باری که شکست خوردی کی بود و چرا؟ و در نهایت دوست داری چند سال دیگه به همین منوال فعلی زندگی کنی؟

واقعا باعث تاسفه.

shamim313;890726 نوشت:

این چه حرفیه؟!

عرض میکنم

اما قبلش یه توضیحی بدم .

در مورد امامان که معصوم هستند به کار بردن بی عدالتی ، غلط هست

اما در مورد عالمان دینی که حکومتِ دینی بر دوش آنهاست یعنی ولیّ فقیه یکی از شرایطش

عادل بودن است که الحمدلله ولایت فقیه بعد از انقلاب دارای این ویژگی بوده اند .

امّا در مورد عدالت اجتماعی ، کار ولیّ فقیه و ملّت دینی ، آماده سازی برای حکومتِ امام است .

آن عدالت اجتماعی مورد نظر از ابتدای بشریت تا به الان در صعود ونزول بوده .

که با ظهور این عدالتِ حقیقی انجام می پذیره . وظیفۀ حکومتِ دینیِ ولایتِ فقیه حرکت در آن راستاست .

همه می دانیم که عدالتِ اجتماعی واقعی و حقیقی و مسلّم تنها به دستِ قدرتمند امام زمان صورت میگیره .

و امّا در مورد کاخ نشینیِ امام یا رهبران دینی این آیات یادآوری میشه :

بسم الله الرّحمن الرّحیم

رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلَى وَالِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صَالِحاً تَرْضَاه

وَ أَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِکَ فِی عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ‌

پروردگارا: مرا توفیق به جای آوردن شکر نعمت خود که به من و پدر من عطا فرمودی عنایت فرما و مرا به عمل

صالحی که تو می پسندی موفق بدار و مرا به لطف و رحمت در صف بندگان شایسته ات داخل گردان.نمل/19.

قِیلَ أَ هکَذَا عَرْشُکِ قَالَتْ کَأَنَّهُ هُوَ نمل/42..

و این آیات نشانگر اینه که بنابر مقتضیاتِ زمان کاخ نشینی با حکومت دینی منافاتی نداره .

یعنی رفاه با ساده زیستی در تقابل نیستند

.البته جای این بحث در موضوع دیگری ست فقط برای یادآوری عرض شد .

به عبارت دیگر رفاه یا ساده زیستیِ مردم منافاتی با عدالت اجتماعی نداره

اما در مورد مسئولین و مدیران بنا بر مقتضای زمان متفاوته یعنی بستگی به موقعیت زمانی داره ،

بنابراین ( به نظرم ) گاهی کاخ نشینی نه تنها برای مسئولین و مدیرانِ دینی بلکه حتی برای امام و یا ولیّ فقیه

امری اجتناب ناپذیر و حتی لازم و ضروریه .

بسم الله الرحمن الرحیم

امن;887409 نوشت:
سلام
احتمالا از رده بندی شرکت گالوپ که مروبط به غمگین ترین و شاد ترین کشور های جهان است مطلع هستید.
در این رده بندی ایران پس از عراق دومین کشور غمگین جهان است.
آیا این رده بندی معتبر است؟ و در داخل کشور مورد قبول است؟
آیا واقعا غربی ها به ما به چشم مردمی افسرده و غمگین می نگرند؟علت چیست؟چرا ما نباید الگوی کشورهای دیگر باشیم؟

السلام علیکم و رحمه الله
همت حضرت امام - که رهبر این انقلاب و زمامدار این انقلاب و پیشوای این انقلاب بود - بر این گماشته شد که روح عزت ملی را در این مردم احیاء کند؛ عزت آنها را به آنها برگرداند. امام بزرگوار فرهنگ «ما میتوانیم» را به دهان مردم انداخت و در دل آنها جایگزین کرد؛نقطه مقابل کسانی که ما نمی توانیم را به مردم تزریق می کنند عزت ملی و خود باوری همان فرهنگ قرآنی است که فرمود: «و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین». خود ایمان به معنای علو است. ایمان وسیله‌ی علو مادی است، اما فقط این نیست؛ نفس ایمان علوآور است، عزت‌آور است، یک ملت را رشد میدهد. خود امام جلو افتاد، رهبری کرد، آن وقت انگیزه‌ها در مردم بیدار شد، همتها در مردم بیدار شد، استعدادها جوشیدن گرفت؛ و عمل مردم، حضور مردم در صحنه، زمینه‌ی جلب رحمت الهی شد. این، نکته‌ی بسیار عظیمی است. رحمت الهی گسترده است؛ اما تا انسان ظرف خود را آماده نکند، این باران رحمت گیر او نمی‌آید. ملت ما به صحنه آمد، خود را در وسط میدان قرار داد، این شد زمینه‌ی رحمت الهی و هدایت الهی؛ هدایت الهی شامل حال او شد، رحمت الهی شامل حال او شد، حرکتِ بی‌وقفه آغاز شد؛ حرکت به سمت عزت، حرکت رو به جلو، حرکت عزت‌آفرین؛ البته گاهی کند، گاهی تند، اما بدون وقفه و تعطیل.
مرحوم امام و مقام معظم رهبری در این مسیر تقویت عزت ملی و خودباوری بودند و دقیقا افرادی هم بر خلاف این مسیر در صدد تزریق شکست و ناتوانی به ما هستند و یکی از مصادیق همین است که کشور های غربی می خواهند اینگونه به ما بفهمانند که کشور ما نسبت به کشور آنها افسرده و غمگین هستند برای شکست همین عزت و خودباوری ملی و ارائه این آمار ها در همین راستا است که مقام معظم رهبری هم در همان زمان به این آمار ها اشاره کردند که عبارات ایشان را بنده عینا برای خواندن عزیزان قرار می دهم:

بسم‌الله‌الرّحمن‌ الرّحیم‌
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و ءاله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

خیلی خوش آمدید عزیزان من، جوانان خوب؛ و من از این جلسه حقیقتاً، قلباً، عمیقاً خوشحالم. حضور پرشور و پرنشاط و پرانگیزه‌ی جوانها در عرصه‌ی مسائل گوناگون کشور خیلی مسئله‌ی مهمّی است؛ خیلی حادثه‌ی مهمّی است. من مطلبی را یادداشت کرده‌ام که عرض بکنم؛ همین‌جا آن را بگویم: جوان ایرانی خوشبختانه جوان پرانگیزه و پرشوری است؛ درست نقطه‌ی مقابل آن چیزی است که بعضی از مراکز مغرض آماری و غالباً با منشأ خارجی یا اساساً خارجی اعلام میکنند. آنها میگویند جوان ایرانی افسرده است؛ یک طبقه‌بندی هم میکنند و میگویند جوان ایرانی در فلان درجه‌ی از افسردگی -یک درجه‌ی خیلی بالایی- قرار دارد. این یک دروغ محض و خباثت‌آمیزی است که دارد امروز انجام میگیرد و بهانه‌ی یک سلسله کارهای خلاف دیگر است؛ جوان ایرانی افسرده است، پس بایستی برایش محیط نشاط درست کنیم؛ چه‌جوری؟ با کنسرت موسیقی، با جلسات و اردوهای مختلط جنسی، و آزادی‌هایی از این قبیل؛ این دنباله‌ی آن حرف است. نخیر، بعکس، جوان ایرانی امروز جزو بانشاط‌ترین و فعّال‌ترین و سرزنده‌ترین جوانها است. شما نگاه کنید در دنیای غرب، جوان اروپایی افسرده است؛ این‌قدر آمار خودکشی‌ها در آنجا بالا است. افسردگی آنجایی است که یک جوانی بر اثر فشارهای روحی، تفنگ دست میگیرد، میرود در یک ساحل امن و بظاهر آرام و حدود هشتاد کودک را با رگبار میکشد؛ اتّفاقی که دو سه سال پیش در یکی از کشورهای اروپا اتّفاق افتاد که همه مطّلع شدند و در دنیا منعکس شد؛ افسردگی این است. افسردگی عبارت است از اینکه جوان اروپایی برای خودکشی کردن می‌آید در سِلک داعش. گزارشهایی که ما داریم نشان میدهد که تعداد بالایی از عناصر انتحاری داعش، جوانهای اروپایی‌اند؛ میخواهد خودکشی کند، فکر میکند این خودکشی یک هیجانی دارد و بهتر از غرق کردن خود مثلاً در رودخانه‌ی فلان کشور اروپایی است، [پس] می‌آید اینجا؛ بر اثر افسردگی کامل دنبال هیجان میگردند؛ افسرده آنها هستند. جوان ایرانی که روز بیست‌وسوّم ماه رمضان که شب قبل را با احیاء گذرانده، با دهان روزه، در گرمای شدید تابستان، می‌آید در خیابان راه‌پیمایی میکند، بعد می‌نشیند زیر آفتاب و نمازجمعه را برگزار میکند، او فرسنگها از افسردگی دور است، او سرزنده است، او بانشاط است.

جلسه‌ی امروز شما و این صحبتهایی که فرزندان عزیز من و جوانهای عزیز من کردند که یک طیف وسیعی از مسائل را شامل میشد، همه نشانه‌های سرزندگی است؛ این بر ما و بر امثال بنده هم تأثیرگذار است؛ یعنی این سرزندگی بر روی مستمع شما و مخاطب شما اثر میگذارد؛ به‌هرحال از جلسه‌ی امروز خیلی من خرسندم و از یکایک کسانی که صحبت کردند، متشکّرم.

بیانات معظم له در دیدار جمعى از دانشجویان در بیست و چهارمین روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۶
http://leader.ir/fa/speech/13413/%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%AC%D9%85%D8%B9%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%AC%D9%88%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D9%88-%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D9%85%D8%A7%D9%87-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%DA%A9-%D8%B1%D9%85%D8%B6%D8%A7%D9%86-%DB%B1%DB%B4%DB%B3%DB%B6

حم عسق;890744 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیکم و رحمه الله
همت حضرت امام - که رهبر این انقلاب و زمامدار این انقلاب و پیشوای این انقلاب بود - بر این گماشته شد که روح عزت ملی را در این مردم احیاء کند؛ عزت آنها را به آنها برگرداند. امام بزرگوار فرهنگ «ما میتوانیم» را به دهان مردم انداخت و در دل آنها جایگزین کرد؛نقطه مقابل کسانی که ما نمی توانیم را به مردم تزریق می کنند عزت ملی و خود باوری همان فرهنگ قرآنی است که فرمود: «و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین». خود ایمان به معنای علو است. ایمان وسیله‌ی علو مادی است، اما فقط این نیست؛ نفس ایمان علوآور است، عزت‌آور است، یک ملت را رشد میدهد. خود امام جلو افتاد، رهبری کرد، آن وقت انگیزه‌ها در مردم بیدار شد، همتها در مردم بیدار شد، استعدادها جوشیدن گرفت؛ و عمل مردم، حضور مردم در صحنه، زمینه‌ی جلب رحمت الهی شد. این، نکته‌ی بسیار عظیمی است. رحمت الهی گسترده است؛ اما تا انسان ظرف خود را آماده نکند، این باران رحمت گیر او نمی‌آید. ملت ما به صحنه آمد، خود را در وسط میدان قرار داد، این شد زمینه‌ی رحمت الهی و هدایت الهی؛ هدایت الهی شامل حال او شد، رحمت الهی شامل حال او شد، حرکتِ بی‌وقفه آغاز شد؛ حرکت به سمت عزت، حرکت رو به جلو، حرکت عزت‌آفرین؛ البته گاهی کند، گاهی تند، اما بدون وقفه و تعطیل.
مرحوم امام و مقام معظم رهبری در این مسیر تقویت عزت ملی و خودباوری بودند و دقیقا افرادی هم بر خلاف این مسیر در صدد تزریق شکست و ناتوانی به ما هستند و یکی از مصادیق همین است که کشور های غربی می خواهند اینگونه به ما بفهمانند که کشور ما نسبت به کشور آنها افسرده و غمگین هستند برای شکست همین عزت و خودباوری ملی و ارائه این آمار ها در همین راستا است که مقام معظم رهبری هم در همان زمان به این آمار ها اشاره کردند که عبارات ایشان را بنده عینا برای خواندن عزیزان قرار می دهم:

بسم‌الله‌الرّحمن‌ الرّحیم‌
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و ءاله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

خیلی خوش آمدید عزیزان من، جوانان خوب؛ و من از این جلسه حقیقتاً، قلباً، عمیقاً خوشحالم. حضور پرشور و پرنشاط و پرانگیزه‌ی جوانها در عرصه‌ی مسائل گوناگون کشور خیلی مسئله‌ی مهمّی است؛ خیلی حادثه‌ی مهمّی است. من مطلبی را یادداشت کرده‌ام که عرض بکنم؛ همین‌جا آن را بگویم: جوان ایرانی خوشبختانه جوان پرانگیزه و پرشوری است؛ درست نقطه‌ی مقابل آن چیزی است که بعضی از مراکز مغرض آماری و غالباً با منشأ خارجی یا اساساً خارجی اعلام میکنند. آنها میگویند جوان ایرانی افسرده است؛ یک طبقه‌بندی هم میکنند و میگویند جوان ایرانی در فلان درجه‌ی از افسردگی -یک درجه‌ی خیلی بالایی- قرار دارد. این یک دروغ محض و خباثت‌آمیزی است که دارد امروز انجام میگیرد و بهانه‌ی یک سلسله کارهای خلاف دیگر است؛ جوان ایرانی افسرده است، پس بایستی برایش محیط نشاط درست کنیم؛ چه‌جوری؟ با کنسرت موسیقی، با جلسات و اردوهای مختلط جنسی، و آزادی‌هایی از این قبیل؛ این دنباله‌ی آن حرف است. نخیر، بعکس، جوان ایرانی امروز جزو بانشاط‌ترین و فعّال‌ترین و سرزنده‌ترین جوانها است. شما نگاه کنید در دنیای غرب، جوان اروپایی افسرده است؛ این‌قدر آمار خودکشی‌ها در آنجا بالا است. افسردگی آنجایی است که یک جوانی بر اثر فشارهای روحی، تفنگ دست میگیرد، میرود در یک ساحل امن و بظاهر آرام و حدود هشتاد کودک را با رگبار میکشد؛ اتّفاقی که دو سه سال پیش در یکی از کشورهای اروپا اتّفاق افتاد که همه مطّلع شدند و در دنیا منعکس شد؛ افسردگی این است. افسردگی عبارت است از اینکه جوان اروپایی برای خودکشی کردن می‌آید در سِلک داعش. گزارشهایی که ما داریم نشان میدهد که تعداد بالایی از عناصر انتحاری داعش، جوانهای اروپایی‌اند؛ میخواهد خودکشی کند، فکر میکند این خودکشی یک هیجانی دارد و بهتر از غرق کردن خود مثلاً در رودخانه‌ی فلان کشور اروپایی است، [پس] می‌آید اینجا؛ بر اثر افسردگی کامل دنبال هیجان میگردند؛ افسرده آنها هستند. جوان ایرانی که روز بیست‌وسوّم ماه رمضان که شب قبل را با احیاء گذرانده، با دهان روزه، در گرمای شدید تابستان، می‌آید در خیابان راه‌پیمایی میکند، بعد می‌نشیند زیر آفتاب و نمازجمعه را برگزار میکند، او فرسنگها از افسردگی دور است، او سرزنده است، او بانشاط است.

جلسه‌ی امروز شما و این صحبتهایی که فرزندان عزیز من و جوانهای عزیز من کردند که یک طیف وسیعی از مسائل را شامل میشد، همه نشانه‌های سرزندگی است؛ این بر ما و بر امثال بنده هم تأثیرگذار است؛ یعنی این سرزندگی بر روی مستمع شما و مخاطب شما اثر میگذارد؛ به‌هرحال از جلسه‌ی امروز خیلی من خرسندم و از یکایک کسانی که صحبت کردند، متشکّرم.



بیانات معظم له در دیدار جمعى از دانشجویان در بیست و چهارمین روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۶
http://leader.ir/fa/speech/13413/%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%AC%D9%85%D8%B9%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%AC%D9%88%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D9%88-%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D9%85%D8%A7%D9%87-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%DA%A9-%D8%B1%D9%85%D8%B6%D8%A7%D9%86-%DB%B1%DB%B4%DB%B3%DB%B6

بزرگواران عزیز توجه کنند که موضوع تاپیک دقیقا این است: آیا ایران کشور غمگینی است؟

قرار نیست ما شادی و غمگینی کشور را با افسردگی یا حال بقیه کشورها و جوامع بسنجیم. اینجا فقط بحث ایران است. حرف برخی عزیزان شبیه به این است که به کسی که مثلا پدرش را از دست داده یا امتحانی را خراب کرده یا چند سال بیکار است و یا به دلیل خیانت همسرش طلاق گرفته و یا ..... و ناراحت است بگوییم تو غمگین نیستی چون فلانی در امریکا با اسلحه چند نفر راکشته و 90 درصد مردم سوئد افسردگی دارند و ... ، این چه جور قیاسی است؟؟؟ ملاک غمگینی یا نشاط ما ، خاک بر سر بودن یا نبودن کشورهای دیگه است؟؟؟؟

بسم الله الرحمن الرحیم

nobelist;890747 نوشت:
بزرگواران عزیز توجه کنند که موضوع تاپیک دقیقا این است: آیا ایران کشور غمگینی است؟

قرار نیست ما شادی و غمگینی کشور را با افسردگی یا حال بقیه کشورها و جوامع بسنجیم. اینجا فقط بحث ایران است. حرف برخی عزیزان شبیه به این است که به کسی که مثلا پدرش را از دست داده یا امتحانی را خراب کرده یا چند سال بیکار است و یا به دلیل خیانت همسرش طلاق گرفته و یا ..... و ناراحت است بگوییم تو غمگین نیستی چون فلانی در امریکا با اسلحه چند نفر راکشته و 90 درصد مردم سوئد افسردگی دارند و ... ، این چه جور قیاسی است؟؟؟ ملاک غمگینی یا نشاط ما ، خاک بر سر بودن یا نبودن کشورهای دیگه است؟؟؟؟


السلام علیکم و رحمه الله
فرمودید قرار نیست ما شادی و غمگینی کشور را با افسردگی یا حال بقیه کشورها و جوامع بسنجیم. قرار نیست شما بسنجید بلکه مراکز مغرض آماری سنجیده اند و این تاپیک هم در جهت بررسی صحت و سقم نتایج آن مراکز است.(یک بار چند پست اول تاپیک را بخوانید تا هدف تاپیک را گم نکنید)

سوال مطلب دیگری بود، صحبت از آن بود که علت غرض ورزی مراجع اماری غربی برای افسرده نشان دادن جوان ایرانی چیست و چقدر حقیقت دارد؟ که حضرت آقا فرمودند که این یک دروغ محض و خباثت‌آمیزی است.

اگر به سوال ابتدایی تاپیک دقت بفرمایید سوال شده است اینکه مراکز آمار دهی مغرض به تعبیر مقام معظم رهبری که ایران را در رده های آخر کشور جهان می گذارند و به نحوی وانمود می کنند که کشور اسلامی ایران جزء افسرده ترین کشور های دنیا است با چه غرض و اهدافی انجام می شود

فرمودید اینکه جوان اروپایی خودکشی می کند و این آمار از کشور های اسلامی بیشتر است دلالتی بر شادی جوان ایرانی ندارد،بله اما اگر به پاسخ مقام معظم رهبری امام خامنه ای حفظه الله دقت کنید ایشان دو استدلال مطرح کردند یکی بر بطلان این قیاس که جوانان ایرانی افسرده ترین جوانان دنیا هستن و استدلال دوم بر افسرده نبودن جوان ایرانی ایشان در این زمینه فرمودند:
جوان ایرانی که روز بیست‌وسوّم ماه رمضان که شب قبل را با احیاء گذرانده، با دهان روزه، در گرمای شدید تابستان، می‌آید در خیابان راه‌پیمایی میکند، بعد می‌نشیند زیر آفتاب و نمازجمعه را برگزار میکند، او فرسنگها از افسردگی دور است، او سرزنده است، او بانشاط است.

اگر نقدی به سخنان ایشان دارید مطرح کنید تا بحث شود که چگونه چنین جوانانی جزء افسرده ترین جوانان کشور های دنیا هستند اما آن جوان اروپایی که برای خودکشی کردن می‌آید در سِلک داعش آنها افسرده نیستند!

یازینبِ فاطمه;890743 نوشت:
این آیات نشانگر اینه که بنابر مقتضیاتِ زمان کاخ نشینی با حکومت دینی منافاتی نداره .

شرح بدهید کجای این ایه اشاره به کاخ نشینی دارد؟!

یازینبِ فاطمه;890743 نوشت:
عنی رفاه با ساده زیستی در تقابل نیستند
؟

یازینبِ فاطمه;890743 نوشت:
.البته جای این بحث در موضوع دیگری ست فقط برای یادآوری عرض شد .

به عبارت دیگر رفاه یا ساده زیستیِ مردم منافاتی با عدالت اجتماعی نداره

اما در مورد مسئولین و مدیران بنا بر مقتضای زمان متفاوته یعنی بستگی به موقعیت زمانی داره ،

بنابراین ( به نظرم ) گاهی کاخ نشینی نه تنها برای مسئولین و مدیرانِ دینی بلکه حتی برای امام و یا ولیّ فقیه

امری اجتناب ناپذیر و حتی لازم و ضروریه .


این نظریه شما را خود ایشان هم تایید می کنند ؟!
همانطورکه به مقتضای زمان اشاره کردید مطلب عمومیت ندارد و نمی شود ان را به همه زمانها تعمیم داد

قرآن کریم از تجمل گرایی و ناز پروردگی به عنوان اتراف یاد می کند و در آیات مختلف آن را موردنکوهش قرار می دهد.

خداوند متعال نازپروردگی و رفاه زدگی را یکی از عوامل انحطاط جوامع بشری معرفی می کند که هلاکت و نابودی سرزمین و اهل آن را به دنبال خواهد داشت:

وَ إِذَآ أَرَدْنَآ أَن نُّهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا فَفَسَقُوا فِیهَا فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَـهَا تَدْمِیرا؛

و هرگاه بخواهیم مردم سرزمینی را هلاک کنیم، رفاه طلبان و خوش گذرانانشان را وادار به فساد می کنیم و وقتی در آن به فسق و انحراف پرداختند و سزاوار عذاب گردیدند، آن گاه آنجا را زیر و زبر می کنیم و به شدت نابودشان می سازیم.

امام خمینی (ره ) برای ما یک الگوی ساده زیستی هستند

امام خمینی در قسمتی دیگر از سخنان خود به زندگی برخی از پیامبران بزرگ الهی اشاره می کند که با آنکه برخی از آنان تشکیل حکومت دادند و زمام امور جامعه را به دست داشتند، ولی قدرت و مقام آنان را به سوی زندگی تجملی نکشاند و زندگی ساده و بی آلایش خود را ادامه دادند: «تمام زحماتی که انبیا کشیدند، وقتی که ما کیفیت زندگی آنها را مطالعه کنیم زندگی حضرت موسی، حضرت عیسی علیهماالسلام و به خصوص زندگی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله پیغمبر خودمان را اگر ملاحظه کنید و به تاریخ اسلام و به تواریخی که حکایت از اینها کردند و از زندگی شان کردند، ملاحظه کنید می فهمید که اینها تشکیل حکومت بعضی شان دادند، احکام حکومتی دارند، لکن خودشان وقتی که به زندگی شان مراجعه کنید، می بینید که اصلاً مثل رؤسای جمهوری یا سلاطین این عالم نبودند».
حضرت امام خمینی در سخنان دیگری، مسئولان و کارگزاران نظام را به پرهیز از کاخ نشینی و رفاه طلبی دعوت کرده و خدمت به مردم را در گرو دوری از چنین پدیده هایی دانسته اند:

«دولت ها بفهمند که قدرت در این نیست که ظرف طلا باشد و ظرف نقره باشد؛ قدرت به این نیست که پرده ها کذا باشد؛ بزرگی و عظمت به این نیست که پرده های کذا و مبل های کذا باشد، از مال این ملت ضعیف با خود ملت توی این غارها زندگی بکند و شما در کاخ های دادگستری و در کاخ های نخست وزیری تعدیل کنید خودتان را! اگر از خودتان شروع نکنید، نمی توانید اصلاح کنید».

ایشان فرمودند:

  • معنویات اساس اسلام است.سعی کنید معنویات را زیاد کنید و از تشریفات ، تا آن جا که مقدور است بکاهید.
  • خود را به ساد ه زیستن عادت دهید؛ و از تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهیزید .
  • با زندگانی اشرافی و مصرفی نمی توان ارزشهای انسانی _ اسلامی را حفظ کرد .

[SPOILER]

نقل قول:
ءشناختن تاریخ سراسر افتخار امام علی علیه السلام به عنوان الگوی تمام نما از حکومت اسلامی، امروز برای کارگزاران انقلاب اسلامی یک ضرورت انکارناپذیر است.
این مقاله نگاهی گذرا دارد به مهم ترین ویژگی حکومت حضرت علی علیه السلام، یعنی بی آلایشی و مقابله شدید با تشریفات که ازگذشتگان به ارث باقی مانده بود.
حکومت بی آلایش

هر نظام وحکومتی مبتنی بر اصولی است که در آن نهادینه می شود و حکومت را با این اصول باید مورد ارزیابی قرار داد. نظام اصیل اسلامی که پایه های آن در عصر رسالت نبوی پی ریزی شد و در زمان کوتاه ولایت علوی شکوفا گشت، مهم ترین ویژگی این حکومت،سادگی و دوری از هرگونه تشریفات زائد بود;به طوری که ستاد حکومت و اداره جامعه -دارالاماره - آن مسجدی بود که در آن عبادت واحکام الهی به مردم ابلاغ می شد و مسلمانان به فرمان پیامبر به جنگ فرا خوانده می شدند. و پیامبرصلی الله علیه وآله با این چنین حکومتی توانست دو امپراطوری بزرگ ایران و روم را به زانو در آورد و در مقابل، دلهای پا برهنگان عالم را به خود جذب کند و بذر عشق را درقلوبشان بیفشاند. ولی دیری نپایید که این اصل ساده زیستی و زهد همچون دیگر اصول یکی پس از دیگری به دست فراموشی سپرده شد و تشریفات جای آن را گرفت و زیبائی های زندگی ساده حاکمان اسلامی رخت بربست ویک حرکت ارتجاعی خزنده جایگزین حرکت اصیل اسلامی گشت و این انحراف ثمره تلخ سقیفه بود که در سایه آن، حاکمان فاقدشرایط و مرفهان بی دردی همچون معاویه که لیاقت نشستن بر مسند حکومت حتی برای ساعتی را نداشتند، (1) کرسی قدرت را دردست گرفتند.
دو رسالت مهم

نقطه آغاز بدعت ها بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله از طرف حاکمان و برخی دست اندر کاران حکومت بود. انحراف حکومت اسلامی به تدریج تشریفات و فرهنگ جاهلیت را به دنبال داشت و نقطه اوج این انحرافات درزمان خلیفه سوم جلوه گر شد و به عنوان یک عادت در آمد. وجامعه بااین انحرافات خوی گرفت. اولین نمونه ای که مسلمانان نظاره گرآن بودند، توسط سعد ابن ابی وقاص بعد ازفتح عراق در شهر کوفه قامت برافراشت. (2) وچند صباحی نگذشته بود که بنی امیه - این طاغوتیان امت پیامبرصلی الله علیه وآله - با در دست گرفتن قدرت، فرهنگ جاهلیت را احیا کردندو توفان مسموم تشریفات از سوی شام وزیدن گرفت و به دنبال آن کاخ نشینی برای حکومت یک امر ضروری به شمار آمد. (3)
حکومت عدالتجوی حضرت علی علیه السلام وارث این انحرافات و بدعتها شد و لذا دورسالت مهم فراروی حضرت قرارگرفت ومی توان گفت که مهم ترین مشکلاتی که دربرابر حکومت حضرت پدید آمد، مولود انجام این دو رسالت است: یکی احیاء سنت نبوی ومحو فرهنگ جاهلیت و دیگری برکناری کارگزارانی که سعی در برگرداندن جامعه اسلامی به فرهنگ جاهلیت داشتند; که امثال معاویه از این نوع کارگزاران بودند.
یکی از ارزشهای دوران حکومت پیامبرصلی الله علیه وآله ساده زیستی حاکمان بود که فرهنگ تشریفات جایگزین آن گردید.امیرالمؤمنین علیه السلام از ابتدای خلافت، به شدت با تشریفات به صورت های مختلف مبارزه کرد و به احیای سنت پیامبرصلی الله علیه وآله همت گماشت. زمانی که آن بزرگوار از مدینه به کوفه آمد، پیشنهاد شد که به دارالاماره ای رود که سعد ابن ابی وقاص بنا کرده بود، ولی حضرت نپذیرفت و همچون رسول خداصلی الله علیه وآله -مسجد کوفه - را محل حکومت خود قرار داد.چرا که از نگاه او اساس کاخ نشینی با روح اسلام منافات داشت و از این رو فرمود: «قصر،مرکز تباهی و فساد است.» (4)
بزرگ ترین آفتی که امروز نظام اسلامی ما راتهدید می کند، همان آفت تاریخی تشریفات است که جامعه اسلامی بعد از پیامبرصلی الله علیه وآله بدان دچار شد. یعنی نفوذ فرهنگ طاغوتیان و صاحبان زرو زور و تزویر «رسانه های انحرافی » در قلب حکومت اسلامی.
امام راحل قدس سره این ناخدای کشتی انقلاب می فرماید:
«آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیداکرد، آن روز است که باید ما فاتحه دولت وملت را بخوانیم... . آن روزی که مجلسیان خوی کاخ نشینی پیدا کنند، خدای نخواسته و از این خوی ارزنده کوخ نشینی بیرون بروند،آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم.» (5)
علی علیه السلام در برابر اشرافی گری

همان طوری که اشاره شد، ساده زیستی یکی از موهبت هایی بود که اسلام برای مسلمانان به ارمغان آورد و موجب گرایش دلهای مردم به ویژه مستضعفان و پابرهنگان به اسلام گشت ولی دیری نپایید که با شیوه ای که بعد از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله در پیش گرفته شد، متاسفانه در سایه کشور گشائی و به دست آوردن غنائم، جامعه را سمت اشرافی گری سوق دادند و این حرکت باعث سلب اعتماد توده مردم نسبت به حاکمان شد. و فرهنگ همسوئی با مرفهان بی درد،برخی استانداران و حاکمان را هم در خود فروبرد. این پدیده شوم هرگز از دیدگان تیزبین محرومان و کسی که در دامن وحی پرورش یافته بود،مخفی نماند. در آن هنگام که به حضرت خبر می رسد که استاندارش در بصره به یک مهمانی اشرافی دعوت شده وبرسر سفره رنگینی نشسته است، برمی آشوبد و استانداررا مورد سرزنش قرار می دهدو می فرماید:
«ای پسر حنیف! به من خبر رسید که برسر سفره ای رنگارنگ دعوت شدی و شتابان سوی آن رفتی و گمان نمی کردم که به مهمانی عده ای بروی (و با آنان همساز شوی) که مستمندان و نیازمندان را ازخود می رانند و اشراف و اغنیاء را به خودمی خوانند... . ای پسر حنیف! بدان که امام ورهبر تو از دنیای خود چیزی جز دو پاره لباس و دو قرص نان برنگزید. البته بدان که نه تو(ونه هیچ احدی) نای چنین زندگی را ندارید ولکن مرا با پرهیز کاری و پاکدامنی و تلاش وکوشش یاری کنید... .» (6)
سفره علی علیه السلام

مهم ترین دغدغه امیرالمؤمنین علیه السلام این است که مبادا کارگزاران او ساده زیستی رافراموش کنند و همچون گذشتگان تشریفات را برای خود عادت گردانند و به این خاطراست که آنان را به پیروی از امام و رهبر خودفرا می خواند و می فرماید:
«الا و ان لکل ماموم اماما یقتدی به; هرپیروی، امام و رهبری دارد که به آن اقتداءمی کند. (7)
این کلام امام علیه السلام مشعل فروزانی است که رهروان راستین هدایت را به مکه سعادت می رساند. و ملاک رسیدن به فردای سعادتمند این است که آدمی بداند که حقیقتادنباله روی چه کسانی است؟ و عثمان بن حنیف فرمانبر امامی بود که سفره او رنگی دیگر داشت.
روزی احنف بن قیس بر معاویه وارد شد،هنگامی که سفره انداختند، بر روی آن از همه رنگ غذا نهادند. احنف وقتی نگاهش به این سفره رنگین دوخته شد، ناگهان به گریه آمد.
معاویه پرسید: برای چه به گریه افتادی؟
احنف بن قیس گفت: به یاد علی علیه السلام افتادم که روزی در خدمت او مشرف بودم. وقتی هنگام افطار شد، از من دعوت کرد که مهمانش شوم. نگاهم به کیسه ای در بسته افتاد که به نزد حضرت آوردند. پرسیدم: چه چیزی در کیسه است؟ حضرت علی علیه السلام فرمود: نانی است از آرد و سبوس جو. سؤال کردم: پس چرا سر آن را بستی؟ امام علی علیه السلام فرمود: چون ترسیدم مبادا حسن و حسین آن نان ها را با روغن مخلوط کنند. (8)
علی علیه السلام در برابر افزون طلبی

شاید کمتر کسی را به توان پیدا کرد که با دوواژه عدالت و بیت المال یا اموال عمومی،آشنایی نداشته باشد. زیرا درهرجامعه ای بین این دو، رابطه تنگاتنگی وجود دارد و درجامعه اسلامی نیز دو مقوله مهم به شمارمی رود و یکی از اساسی ترین شعار حکومت اسلامی، رعایت عدالت اسلامی در صرف بیت المال در بخش های گوناگون است. که عمده ترین آن، دادن حقوق افراد جامعه وجلوگیری از افزون طلبی نامشروع عده ای است که برای خود حق خاص قائلند. ومتاسفانه یکی از عوامل ناهنجاری ها وکارشکنی ها در حکومت حضرت علی علیه السلام،عادت زشت و ناپسندی بود که عده ای از قبل پیدا کرده بودند و قدرت تحمل عدالت علوی را نداشتند و از ابتدا زبان به اعتراض گشودند.وقتی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام خواست برای اولین بار بیت المال را تقسیم کند، فرمود: «مقداری بیت المال در این جاست و به نحو مساوی بین افراد سیاه و سرخ و سفیدتقسیم می کنیم.» مروان باشنیدن این کلام حضرت به طلحه و زبیر گفت: «مراد حضرت غیر شما دو نفر نبود.» (9)
اهتمام به بیت المال

ثروت ملی بسان خون در رگهای امت نقش حیاتی در اداره جامعه دارد و باید بدان توجه ای ویژه داشت و مهم ترین وظیفه حکومت، حراست از اموال عمومی وجلوگیری از صرف آن در راههای بی هوده وبی حاصل است. حضرت علی علیه السلام در نامه ای به استانداران خود می نویسد:
«وقتی نامه به من می نویسید، سرقلم ها رانازک، و فاصله خطوط را کم و از زیاده گوئی وقلم فرسائی پرهیز کنید. زیرا اموال مسلمین گنجایش (چنین) ضررهائی را نداد.» (10)
روح صرفه جوئی همان طوری که در زندگی شخصی یک ضرورت انکارناپذیر است، برای کارگزاران اهمیت مضاعف دارد. ولی متاسفانه این روزها چه مجالس ها و همایش هایی که باهزینه های نجومی ولی کم حاصل برپانمی شود؟! آیا به راستی امثال این امور موردخطاب حضرت علی علیه السلام نیست؟!
صاحب کتاب «الغارات » از یکی از اساتیدخود چنین نقل می کند و می گوید:
من بچه بودم. پدرم مرا به مسجد کوفه برد.پدرم مرا روی گردنش نشاند و من علی بن ابی طالب علیه السلام را دیدم که در روز جمعه - که مسجد پراز جمعیت بود.- در حال ایستاده مشغول خواندن خطبه بود و با آستین لباسش خود را باد می زند تا خود را خنک کند.
به پدرم گفتم: آیا چون هوا گرم است،امیرالمومنین علیه السلام با آستین لباسش خود راخنک می کند؟
پدرم گفت: این چنین نیست، علی بن ابی طالب علیه السلام رنج سرما و گرما را احساس نمی کند و این که می بینی علی علیه السلام آستین راحرکت می دهد برای آن است که او بیش ازیک پیراهن ندارد و چون این لباس را شسته وخشک نشده است، آستین را حرکت می دهدکه خشک شود. (11)
پیشگام عدالت

شخصیت های بزرگ تاریخ را نوعا از گفتار ونظریات علمی، اجتماعی و سیاسی آن هامی شناسند. آیا انبیاء و اولیاء الهی را باید ازچنین منظری جستجو کرد؟
به تعبیر دیگر، منشا عظمت و بزرگی چنین شخصیت هایی چیست؟
آنچه باعث محبوبیت بیشتر حضرت علی علیه السلام در دلها شد، سیره عملی آن حضرت خصوصا در دوران حکومت بود. و حکومت علوی، آیینه تمام نمای شخصیت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است.

او خود پیشرو در اجرای ارزشهاست و بدین جهت می فرماید:
«به خدا سوگند! من شما را به چیزی فرمان ندادم مگر آن که پیش از دادن فرمان، خودقبل از شما انجام دادم و شما را از هیچ چیزنهی نکردم مگر آن که خود پیش از شما از آن دوری کردم.»
(12)

مولا علی علیه السلام به همراه غلامش قنبر به بازارآمد تا پیراهنی را تهیه کند. دو پیراهن راخریداری نمود، یکی را به سه درهم و دیگری را به دو درهم.
سپس به قنبر فرمود: «پیراهن سه درهمی برای شما باشد.»
قنبر عرض کرد: مولای من! این پیراهن برای شما لازم تر است، چرا که برکرسی خطابه می نشینی و با مردم سخن می گوئی.
حضرت فرمود: «تو نیز جوان هستی، همراه باشدت تمایلات جوانی و از پروردگارم شرمسار می شوم که تو را برخود مقدم ندارم.»و بعد فرمود: از پیامبر گرامی شنیدم که می فرمود: «البسوهم مماتلبسون و اطعموهم مماتاکلون »; از آن چه خود بر تن می کنید وتناول می کنید، برآن ها(بردگان وخدمتکاران) بپوشانید و به آنان بخورانید. (13)
آیا امروز کارکنان هر شرکت و هر نهاددولتی و مردمی همان جامه و لباس مدیران ورئیسان را برتن می کنند و از همان امکانات غذایی برخوردارند؟
بیایید همه به سوی راه و رسم «نظام نبوی و علوی » بازگردیم.
پی نوشتها:
1 - تاریخ طبری، ج 4، ص 439.
2 - همان، ص 46.
3 - العقدالفرید، ج 4، ص 365.
4 - فروغ ولایت، ص 430. به نقل از وقعه صفین،ص 5.
5 - صحیفه نور، ج 17، ص 218.
6 و 7 - نهج البلاغه، نامه ها، ش 45.
8 - به سوی دولت کریمه، ص 38، به نقل از اصل الشیعه و اصولها، آل کاشف الغطاء.
9 - روضه کافی، ج 8، ص 69.
10 - بحارالانوار، ج 76، ص 49.
11 - الغارات، ج 1، ص 98.
12 - نهج البلاغه، خطبه، 174.
13 - بحارالانوار، ج 40، ص 324.
http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/4180/4752/38557/

[/SPOILER]

یازینبِ فاطمه;890743 نوشت:
به عبارت دیگر رفاه یا ساده زیستیِ مردم منافاتی با عدالت اجتماعی نداره

سلام
اجرای عدالت پیش نیاز اصول و احکام دین است، شرط اول یک امام جماعت عدالت است، شرط اول تعدد زوج برای یک مرد عدالت است،و...
حضرت علی علیه السلام بهترین مرکب زمان خود را می داشتند و همچنین بهترین سلاح و... ولی همه این موارد جهت برقراری بهتر عدالت بوده است.

ساده زیستی اگر از روی شعور و قناعت و شکر باشد فضیلت است و رضایت از زندگی را بدنبال خواهد داشت ،
ولی ساده زیستی از روی نداری و فقر از موانع شادی است.

یازینبِ فاطمه;890743 نوشت:
اما در مورد مسئولین و مدیران بنا بر مقتضای زمان متفاوته یعنی بستگی به موقعیت زمانی داره ،

کسی نمی گوید زمامدار کنونی سوار بر اسب به اجرای عدالت بپردازد او مرسدس سوار شود ولی برای تحقق عدالت باشد نه ...

shamim313;890770 نوشت:

می شود شرح بدهید کجای این ایه اشاره به کاخ نشینی دارد؟!

در اين آیه حضرت سليمان رو به درگاه خدا كرد و چند تقاضا نمود.:

نـخـسـت ايـنـكـه عرضه داشت پروردگارا راه و رسم شكر نعمتهائى را كه بر من و پدر و مـادرم ارزانـى داشـتـه اى

به من الهام فرما و قال رب اوزعنى ان اشكر نعمتك التى انعمت على و على والدى

تا بتوانم اينهمه نعمتهاى عظيم را در راهى كه تو فرمان داده اى و مايه خشنودى تو است بـه كـار گـيـرم

و از مسير حق منحرف نگردم كه اداى شكر اينهمه نعمت جز به مدد و يارى تو ممكن نيست
.
ديـگـر ايـنكه مرا موفق دار تا عمل صالحى بجاى آورم كه تو از آن خشنود مى شوى و ان اعمل صالحا ترضاه.

اشاره به اينكه آنچه براى من مهم است بقاى اين لشكر و عسكر و حكومت و تشكيلات وسيع نـيـسـت ،

مـهـم ايـن است كه عمل صالحى انجام دهم كه مايه رضاى تو گردد، و از آنجا كه اعمل فعل مضارع است

دليل آن است كه او تقاضاى استمرار اين توفيق را داشت و بـالاخره سومين تقاضايش اين بود كه عرضه داشت

پروردگارا! مرا به رحمتت در زمره بندگان صالحت داخل گردان و ادخلنى برحمتك فى عبادك الصالحين
.

يـكـى از بهترين نشانه ها براى شناخت حاكمان الهى از حكمرانان جبار، اين است كه

دسته دوم بـه هـنـگـام رسيدن به قدرت غرق غرور و غفلت مى شوند

و همه ارزشهاى انسانى را به دست فراموشى سپرده ، در خودكامگى ، سخت فرو مى روند.

امـا حـاكـمـان الهـى بـه هـنـگام نيل به قدرت ، بار سنگينى از مسئوليتها را بر دوش خود احساس مى كنند،

بيش از هميشه به درگاه خدا روى مى آورند، و توانائى بر اداى رسالت خـويش را از او مى طلبند،

همانگونه كه حضرت سليمان بعد از آنهمه قدرت مهمترين چيزى كه از خدا تقاضا مى كند

اداى شكر او و استفاده از اين مواهب در مسير رضاى او و آسايش بندگان خدا است
.

جـالب ايـنكه سليمان با داشتن آن قدرت و حكومت بى نظير، تقاضايش از خدا اين است كه عمل صالح را

به طور مداوم انجام دهد،و از آن بالاتر در زمره بندگان صالح خدا باشد
.
بنده صالح خدا بودن چه گرانبها و گرانقدر است كه حضرت سليمان با آن حشمت و جاه و جلالش

كه براى احدى جاى شك نبوده باز تقاضايش اين است كه خدا به رحمتش او را در خـط بـنـدگـان صـالح قـرار دهـد،

.............................

در آن زمان مردم به جاه و جلال و ثروت پادشاهان فریفته شده بودند

و بهتر بود که پیشوای این مردم در ظاهر نیز از همه تواناتر باشد
.
حضرت سلیمان بعد از پدرش دستور ساخت تختی را داد تا بر فراز آن به قضاوت مردم بنشیند،

جایگاه او طوری ساخته شده بود که مجرمین را به وحشت می انداخت.

حم عسق;890754 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیکم و رحمه الله
فرمودید قرار نیست ما شادی و غمگینی کشور را با افسردگی یا حال بقیه کشورها و جوامع بسنجیم. قرار نیست شما بسنجید بلکه مراکز مغرض آماری سنجیده اند و این تاپیک هم در جهت بررسی صحت و سقم نتایج آن مراکز است.(یک بار چند پست اول تاپیک را بخوانید تا هدف تاپیک را گم نکنید)

سوال مطلب دیگری بود، صحبت از آن بود که علت غرض ورزی مراجع اماری غربی برای افسرده نشان دادن جوان ایرانی چیست و چقدر حقیقت دارد؟ که حضرت آقا فرمودند که این یک دروغ محض و خباثت‌آمیزی است.

اگر به سوال ابتدایی تاپیک دقت بفرمایید سوال شده است اینکه مراکز آمار دهی مغرض به تعبیر مقام معظم رهبری که ایران را در رده های آخر کشور جهان می گذارند و به نحوی وانمود می کنند که کشور اسلامی ایران جزء افسرده ترین کشور های دنیا است با چه غرض و اهدافی انجام می شود

فرمودید اینکه جوان اروپایی خودکشی می کند و این آمار از کشور های اسلامی بیشتر است دلالتی بر شادی جوان ایرانی ندارد،بله اما اگر به پاسخ مقام معظم رهبری امام خامنه ای حفظه الله دقت کنید ایشان دو استدلال مطرح کردند یکی بر بطلان این قیاس که جوانان ایرانی افسرده ترین جوانان دنیا هستن و استدلال دوم بر افسرده نبودن جوان ایرانی ایشان در این زمینه فرمودند:
جوان ایرانی که روز بیست‌وسوّم ماه رمضان که شب قبل را با احیاء گذرانده، با دهان روزه، در گرمای شدید تابستان، می‌آید در خیابان راه‌پیمایی میکند، بعد می‌نشیند زیر آفتاب و نمازجمعه را برگزار میکند، او فرسنگها از افسردگی دور است، او سرزنده است، او بانشاط است.

اگر نقدی به سخنان ایشان دارید مطرح کنید تا بحث شود که چگونه چنین جوانانی جزء افسرده ترین جوانان کشور های دنیا هستند اما آن جوان اروپایی که برای خودکشی کردن می‌آید در سِلک داعش آنها افسرده نیستند!

1) از کجا میدانید این مراکز آماری مغرض هستند که چندین بار این کلمه را درباره اش بکار بردید؟؟؟؟؟؟؟. من به شخصه به این مراکز آماری اعتماد بسیار بیشتری دارم تا آنچه در درون کشور گفته میشه، حد اقل اونجا 4 تا آدم درس خونده نشستن کار میکنن.
2) من به رهبر بسیار احترام میگذارم و همه اطرافیان میدانند که در حضور من حق هیچ گونه توهینی به ایشان ندارند. یادمه دو سه سال پیش خیلی ابراز خوشحالی شد درباره اینکه چقدر در کشور جوان تحصیل کرده داریم و این افتخار ما است و .... . حالا چی؟ حالا هم باعث افتخاره ؟؟؟؟ خدا وکیلی این همه جوان فوق لیسانس و دکتری بیکار و مجرد باعث افتخاره؟؟؟؟ کدوم کشوری در حق جوانانش چنین جنایتی کرد که ما کردیم؟؟؟ چندوقت پیش اخبار گفت که روسیه یک کشور سوسیالیستی ... از دبستان برای بچه هاشون برنامه دارن ، ما چی؟؟ پیر میشیم و هنوز نمیفهمیم کجای دنیاییم و با خودمون چند چندیم. یک زمانی گفته شد چرا چند تا چند تا بچه نمیارید، 20 سال دیگه جمعیت پیر میشه ها! نتیجه چی شد؟؟؟؟ اصلا بر عکس شد و جوونها میترسن بچه دار بشن و بچه هاشون هم مثل خودشون موش آزمایشگاهی بشن. این ها رو گفتم که یعنی همینجوری هم نیست که یه چیزی بگیم و بعدش بگیم آفرین! درست گفتیم، مشکلات مملکت حل شد.
3) مگه ملاک افسرده بودن فقط به تعداد خود کشی هاست؟؟؟ خوبه برخی جوانان ایران به خاطر اینکه از بچگی بهشون گفتن اونی که خودکشی میکنه ته جهنمه که البته حرف درستی هم هست خود کشی نمیکنن و تحمل میکنن. اگر این اعتقادات اسلامی نبود معلوم نبود ما الان رتبه چندم بودیم!احتمالا اونها در محاسبه رتبه به این نکته هم توجه کردند. مردم ایران عادت دارن وقتی یه مشکلی پیدا میکنن میریزن تو خودشون و برای خودشون عقده درست میکنن، مگر اینکه دیگه خیلی بهشون فشار بیاد و داد بزنن. در صورتی که جوان غربی اصلا این طور نیست، تحمل کردن به خاط خدا و امید به بهشت و ... اصلا نمیدونه چی هست . برای همین یکراست میره سراغ الکل و مواد و .... . پس این در حقیقت معتقد بودن ماست که باعث میشه خیلی مشکلات رو به زبون نیاریم و تحمل کنیم، تحملی که یک عمر طول میکشه و ما رو کم کم از پا در میاده!
4) والا همه جوون های ایرانی با دهان روزه و شب قبل احیا نمیان تظاهرات و نماز جمعه. شما فکر کنم فقط نماز جمعه تهران رو میبینید نه. یک سر به نماز جمعه شهرستان ها بزنید ، خواهید دید که متاسفانه به غیر از پیرمردها و پیرزنها پرنده پر نمیزنه مگر در مواقع خاص!!!!

موضوع قفل شده است