آیا ایران کشور غمگینی است؟

تب‌های اولیه

216 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

جمعه رفته بودم آزمون آموزش و پرورش. توی سالنی که ما بودیم حدود 2000 نفر هم رشته ایی آمده بودند تا برای 4 نفر ظرفیت امتحان بدهند (فقط دخترا رو دیدم). تعداد قابل ملاحظه ای فارغ التحصیل دکترا را شناختم. بقیه هم عمدتا ارشد بودند. نگاهشون که میکردی غم بیسار عجیبی در چهره شان موج میزد، تحصیل در یک رشته بسیار سخت دانشگاهی = فیزیک و کسب مدارج بالا + مجرد بودن + مشکلات اقتصادی و نان خور پدر و مادر بودن + .... اونها رو پیر کرده بود که البته سعی میکردن زیر آرایش پنهانش کنن. یعنی یک جوان تا 30 سالگی درس میخونه بدون هیچ پشتوانه ایی، تا شاید دری به تخته بخوره و اصلا رشتشو بخوان تا بتونه برای 1 یا چند ظرفیت محدود با عالم و ادم رقابت کنه؟؟؟!!!!!! کسایی که میگن مراکز خارجی دروغ میگن، آیا این هم دروغ است؟؟؟ ترا به خدا نظام آموزشی شغلی و ... کشورهای اروپایی را ببینید. بزرگوارانی که از اساس اعتقاد به مغرض بودن آمارها دارند خواهش میکنم یک چند هفته ایی برن در کشورهای اروپایی زندگی کنن ببینن واقعا دلشون میخواد از اون جا دل بکنن برگردن به ...... . نگاهی به امار تعداد درخواست پذیرش از ایران برای سایر کشورهای جهان ( از امریکا و اروپا بگیر تا ..... مالزی!) بندازین. الحمد لله تعداد بسیاریش هم پذیرفته میشه. دیگه شنیدم که بچه های دانشگاه های آزاد شهرستان ها هم اپلای میکنن و البته پذیرش ta یا ra می گیرند!!!. غیر از این هست که امیدی به نحصیل و اشتغال در ایران ندارند. ببین مستعد ترین بچه های مملکت هرساله چند نفرشون میرن؟ این چه چیزی رو نشون میده؟ نشان دهنده بیچارگی و بدبختی ماست این همه تقاضا برای تحصیل و کار در خارج از کشور. بجای اینکه سرپوش بذاریم روی مشکلاتی که هست و همه میبینن، سعی کنیم اول واقعیت رو بپذیریم و بعد تلاش کنیم درستش کنیم.

ریحــانه الــنبی;890774 نوشت:

سلام

ساده زیستی اگر از روی شعور و قناعت و شکر باشد فضیلت است و رضایت از زندگی را بدنبال خواهد داشت ،

ولی ساده زیستی از روی نداری و فقر از موانع شادی است.

.

این که شما می گوئید، در جوامع دیگر هم مصداق دارد .

اما در یک جامعۀ اسلامی و دینی ، فقط بخش اول صحبتِ شما عینیت داره و بخش دوم صحیح نیست .

زمانی که فقر بر ملّت ما حاکم بود ، مردم از فقرِ معنوی غمگین بودند نه مادی

اما با رهبری صحیح از لحاظ معنوی غنی شدیم و به رنج مادّی خاتمه داده شد والّا الان ما هم مانند آفریقائیها بودیم

این فقر معنوی ست که به دنبالش فقر مادی هم می آورد که در هر دو صورت غمناکه .

اما ثروت معنوی ، از لحاظ مادی هم انسان را غنی میسازد .

یک انسانِ مادّی از لحاظ فقر و غنا ، در شادی و غم با هم تفاوت دارن .

اما یک انسانِ مذهبی ( معنوی ) از لحاظ فقر و غنا با هم متفاوتن اما غم و شادیشون یکی هست چون

معیارهاشون یکی ست .

این نظریّه نیست اینها خصوصیات و ویژگیهای دین است . آسونه ، مشکل نیست

یازینبِ فاطمه;890819 نوشت:
این که شما می گوئید، در جوامع دیگر هم مصداق دارد .

اما در یک جامعۀ اسلامی و دینی ، فقط بخش اول صحبتِ شما عینیت داره و بخش دوم صحیح نیست .

زمانی که فقر بر ملّت ما حاکم بود ، مردم از فقرِ معنوی غمگین بودند نه مادی

اما با رهبری صحیح از لحاظ معنوی غنی شدیم و به رنج مادّی خاتمه داده شد والّا الان ما هم مانند آفریقائیها بودیم

این فقر معنوی ست که به دنبالش فقر مادی هم می آورد که در هر دو صورت غمناکه .

اما ثروت معنوی ، از لحاظ مادی هم انسان را غنی میسازد .

یک انسانِ مادّی از لحاظ فقر و غنا ، در شادی و غم با هم تفاوت دارن .

اما یک انسانِ مذهبی ( معنوی ) از لحاظ فقر و غنا با هم متفاوتن اما غم و شادیشون یکی هست چون

معیارهاشون یکی ست .

شرمنده اما این صحبتهاتون منبع و ماخذ درستی هم داره؟؟؟ تحقیقات میدانی روش انجام شده؟؟؟؟ نظر چند هزار نفر پرسیده شده؟؟؟؟ با چند نفر مصاحبه تخصصی روانشناسی صورت گرفته ؟؟؟؟؟؟

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

nobelist;890824 نوشت:
شرمنده اما این صحبتهاتون منبع و ماخذ درستی هم داره؟؟؟ تحقیقات میدانی روش انجام شده؟؟؟؟ نظر چند هزار نفر پرسیده شده؟؟؟؟ با چند نفر مصاحبه تخصصی روانشناسی صورت گرفته ؟؟؟؟؟؟

یازینبِ فاطمه;890819 نوشت:
اما یک انسانِ مذهبی ( معنوی ) از لحاظ فقر و غنا با هم متفاوتن اما غم و شادیشون یکی هست چون

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

بنظرم این دو گذاره باید در یک موضوع مستقل در بخش عرفان اسلامی و عقاید صحبت شود.

اما یک نکته در مورد شناخت انسان از خدا و رسول الله(ص) و اهل الیبت(ع) وجهان است.

یک سوال

کسی که خدا را دارد فقیر است یا غنی؟

یا علی(ع)@};-[/]

رستگاران;890833 نوشت:
کسی که خدا را دارد فقیر است یا غنی؟

سلام. اول بطور کامل اوصاف کسی که خدا را دارد برایمان توضیح دهید ( لطفا کامل باشه تا حد ممکن و جزءیات شخص رو بگین).

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

nobelist;890836 نوشت:
سلام. اول بطور کامل اوصاف کسی که خدا را دارد برایمان توضیح دهید ( لطفا کامل باشه تا حد ممکن و جزءیات شخص رو بگین).

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله و برکاته

بینش خدا شناسی و باوری یک بینش عمیق است

که در بخش عرفان اسلامی آنجا مطرح می شود

شاید بشود بنظر گفت

درک و شناخت کامل خدا و اینکه همه چیز به اراده اوست و هیچ برگی بدون اذن او نمی افتد (شناخت عمیق خدا و حس کردن و باور کردن آن)

البته برای بحث باز تر و دقیق تر باید به بخش عرفان اسلامی رجوع کرد.

یا علی(ع)@};-[/]

nobelist;890836 نوشت:

سلام. اول بطور کامل اوصاف کسی که خدا را دارد برایمان توضیح دهید ( لطفا کامل باشه تا حد ممکن و جزءیات شخص رو بگین).

سلام

هر کس که می گوید « اشهد ان لا اله الّا الله »

این عقیده کامل هست و نیاز به توضیح نداره . یک انسان مسلمان بعد از شهادتین ، صاحبِ خدا میشه

یازینبِ فاطمه;890845 نوشت:
هر کس که می گوید « اشهد ان لا اله الّا الله »

این عقیده کامل هست و نیاز به توضیح نداره . یک انسان مسلمان بعد از شهادتین ، صاحبِ خدا میشه


بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

گفتن ذکر خالی اسلام آورده می شود اما ایمان باور قلبی است .(هرچند با در نظر گرفتن مراتب ایمان شاید بشه مرتبه اول ایمان را اسلام گفت که در بخش عقاید و عرفان بحث می شود و جایش آنجا است)

فرق هست بین کسی که یک عمل رو با حالت ظاهری انجام میده با کسی که با عشق انجام میده

نمونه بارزش همین شغل است

کسی که شغل رو با عشق و هدف و انگیزه و شناخت انجام میده شاد می شه

اما وقتی باور نداشته باشد

بی انگیزه و ملول خواهد بود

یا علی(ع)@};-

بسم الله الرحمن الرحیم

nobelist;890803 نوشت:
از کجا میدانید این مراکز آماری مغرض هستند که چندین بار این کلمه را درباره اش بکار بردید؟؟؟؟؟؟؟

السلام علیکم و رحمه الله
علاوه بر اینکه مقام معظم رهبری این مراکز آماری را مغرض دانستند "درست نقطه‌ی مقابل آن چیزی است که بعضی از مراکز "مغرض" آماری و غالباً با منشأ خارجی یا اساساً خارجی اعلام میکنند. آنها میگویند جوان ایرانی افسرده است؛ یک طبقه‌بندی هم میکنند و میگویند جوان ایرانی در فلان درجه‌ی از افسردگی -یک درجه‌ی خیلی بالایی- قرار دارد. این یک دروغ محض و خباثت‌آمیزی است که دارد امروز انجام میگیرد"
دلایل بر این غرض ورزی هم عیان و آشکار است یک نمونه آن این است که کشور های آفریقایی که حتی غذایی برای خوردن ندارند و هم از جهت مادی و هم از جهت معنوی بسیار عقب افتاده هستند در رتبه بالاتری نسبت به ایران قرار دارند،یعنی شمایی که وجود برخی از مشکلات در کشور را موجب افسردگی جوانان می دانید معتقدید فقط برای ما اینها ایجاد افسردگی می کند که ایران در قعر این رتبه بندی باشد و آن کشور آفریقایی در رتبه بالاتر از ایران قرار گیرد؟ اگر این غرض و مرض نیست پس چیست؟

nobelist;890803 نوشت:
من به شخصه به این مراکز آماری اعتماد بسیار بیشتری دارم تا آنچه در درون کشور گفته میشه، حد اقل اونجا 4 تا آدم درس خونده نشستن کار میکنن.

بنده به هیچ عنوان به امار های چنین کشورها و مراکزی اعتقاد ندارم و البته با دلیل
زیرا معیار و شاخص بین جوامع اسلامی مخصوصا ایران اسلامی با معیار و شاخص با جوامع غربی یکی نیستند
به عبارتی اگر درجوامع غربی معیار شادی جوانان را حضور در شب نشینی ها و پارتی ها مختلط و تعداد کاباره های سطح شهر و مصرف قرص های روان گردان و مشروبات الکلی و ....می دانند
درجوامع اسلامی معیار نشاط مردم حضور در برنامه های معنوی است مثل ماه رمضان و اعیاد و.....
طبق معیارهای جوامع غربی هیئتها و عزاداری ها و گریه کردن به اهل بیت و سرمزار رفتن ها و هفتم و چهلم و....ها از عوامل افسردگی است ولی طبق شاخص های اسلامی جوانان ایرانی با حضور مراسم عزاداری ها و هئیت ها به خودسازی مشغول اند و روح خود را تعالی می بخشند و این از عوامل نشاط است
طبق معیارهای جوامع غربی نشاط را فقط در جسم انسان می دانند و به روح و تعالی ان کاری ندارند ولی طبق شاخص های اسلامی روح انسان است که باید متعالی شود و هر چقدر روح انسان نزدیک به خدا می شود و تقرب به الی الله دارد انسان بانشاط تر می شود
طبق این تعالیم الابذکر الله تطمین القلوب است و قلب ها با یاد خدا ارامی می گیرد و ارامش قلبی موجب نشاط است ولی طبق شاخص های جوامع غربی انسان با دوری از خدا ونزدیکی به گناه است که با نشاط تر می شود
در جوامع اسلامی انسان هرچقدر از روابط نامشروع با جنس مخالف فاصله می گیرد متعالی تر می شود زیرا امرخدا است ولی در جوامع غربی در فیلم ها و برنامه و رمان ها و .......دختر و پسرهایی را که دوست از نوع جنس مخالف قبل از ازدواج نداشته باشد را انسانهایی ناتوان و افسرده و غیر اجتماعی معرفی می نمایند و همچنین لذتهای جنسی و تنوع در ازدواج و همجنس و غیر همجنس و حیوان .......را موجب نشاط می دانند
و هزاران دلیل از این دست را می توان شمرد و نوشت که معیارهای سنجش افسردکی و نشاط در جوامع غربی با جواع اسلامی مخصوصا ایران اسلامی یکی نیست

nobelist;890803 نوشت:
من به رهبر بسیار احترام میگذارم و همه اطرافیان میدانند که در حضور من حق هیچ گونه توهینی به ایشان ندارند. یادمه دو سه سال پیش خیلی ابراز خوشحالی شد درباره اینکه چقدر در کشور جوان تحصیل کرده داریم و این افتخار ما است و .... . حالا چی؟ حالا هم باعث افتخاره ؟؟؟؟ خدا وکیلی این همه جوان فوق لیسانس و دکتری بیکار و مجرد باعث افتخاره؟؟؟؟ کدوم کشوری در حق جوانانش چنین جنایتی کرد که ما کردیم؟؟؟ چندوقت پیش اخبار گفت که روسیه یک کشور سوسیالیستی ... از دبستان برای بچه هاشون برنامه دارن ، ما چی؟؟ پیر میشیم و هنوز نمیفهمیم کجای دنیاییم و با خودمون چند چندیم. یک زمانی گفته شد چرا چند تا چند تا بچه نمیارید، 20 سال دیگه جمعیت پیر میشه ها! نتیجه چی شد؟؟؟؟ اصلا بر عکس شد و جوونها میترسن بچه دار بشن و بچه هاشون هم مثل خودشون موش آزمایشگاهی بشن. این ها رو گفتم که یعنی همینجوری هم نیست که یه چیزی بگیم و بعدش بگیم آفرین! درست گفتیم، مشکلات مملکت حل شد.

مشکلات کار و فقر و بی پولی و مسکن و .....مشکلات همه ملت هاست
همین اروپا و امریکا را ببینید متوجه می شوید که همه کشور ها با این مشکلات دست و پنجه نرم می کنند این اعتراضات جنبش 99 درصدی بر علیه یک درصد سرمایه دار آمریکایی برای چه بود؟
اگر به مشکلات است همین ملت در اوج فقر و نداری موفق به شکست ابرقدرتها شدند و انقلاب کردند
همین جوانها بودند که در فقر و تحریم در جبهه جنگیدند،یعنی واقعا الان وضعیت ما از زمان جنگ بدتر است؟ آیا جوانانی که به شهادت رسیدند در افسردگی بودند؟
نمی توان مشکلات را مولفه ای قطعی برای افسرده جلوه دادن جوانان مطرح نماییم
هرچند بنده نافی مشکلات نیستم و مسئولین باید برای رفع این مشکلات تلاش کنند
ولی خب ارتباط صد درصدی میان مشکلات و افسرده نشان دادن مردم ایران نیست
فقر و گرسنکی در تعالیم اسلامی موجب افسردگی نمی شود در مبانی معرفت های دینی گناه و دوری از خدا و عدم توکل و خارج شدن از ولایت الهی است که موجب افسرده شدن انسان می شود نه فقر و مشکلات،بله اگر فقر و مشکلات توام با خارج شدن از ولایت الهی و عدم اعتماد به وعده الهی بود موجب افسردگی می شود.

نمونه اش جوانان 36سال پیش که نه کار داشتند و نه شغل و .....همه مشکلات مارا هم داشتند و از ما فقیرتر هم بودند ولی به هیچ عنوان افسرده نبودند چرا چون تعالی روحی داشته و خود را زیر ولایت الهی و ائمه می دیدند و با نزدیکی به خدا و مبانی دین با نشاط می شدند
مولفه ای که کم شده الان جامعه ماست معنویت است.اگر ادعا می کردید چون معنویت در جامعه ما کم شده است موجب افسردگی آن عده شده است،چون بعضی از جوانان ما شیفته غرب شده اند و مدینه فاضله را غرب می بینند افسردگی بر آنها غالب شده است پذیرشش برای بنده سهل بود! و گرنه همین جوانان این مملکت بودند که بدون امکانات ابتدایی و با توکل با خداوند متعال در فقر مادی 8 سال در برابر ابر قدرتها ایستادند به قدرت ایمان بدون ذره ای افسردگی،آیا وضعیت مادی ما از آن زمان بدتر است؟
آیا وضعیت شعب ابی طالب موجب افسردگی پیامبر و یاران ایشان می شد؟
خب وقتی جوانی اعتقاد به خدا و اسلام و دین داشته باشد
می تواند بر مشکلات فایق اید و با تلاش و کوشش و سعی بیشتر برای خود و فرزندان و خانواده اش با روزی حلال امکاناتی فراهم نماید
ولی وقتی جوانی به پوچ گرایی رسید
به شیطان پرستی رسید
به خودکشی و قتل و غارت و جنایت و....دست زد چگونه می تواند به مشکلات غلبه کند و یا به فکر پیشرفت باشد؟؟؟
و یا حتی افسرده نباشد؟؟؟

به هیچ عنوان رسیدن به مشکلات مادی دنیا علتی برای خودکشی نمی تواند باشد؟؟؟
این مساله با مبانی دینی ما هم در تضاد است که خداوند لذت های مادی را خلق کرده است که انسان در نهایت به خودکشی دست بزند؟؟؟؟
این حرف از نظر اعتقادی درست نیست

nobelist;890803 نوشت:
مگه ملاک افسرده بودن فقط به تعداد خود کشی هاست؟؟؟ خوبه برخی جوانان ایران به خاطر اینکه از بچگی بهشون گفتن اونی که خودکشی میکنه ته جهنمه که البته حرف درستی هم هست خود کشی نمیکنن و تحمل میکنن. اگر این اعتقادات اسلامی نبود معلوم نبود ما الان رتبه چندم بودیم!احتمالا اونها در محاسبه رتبه به این نکته هم توجه کردند. مردم ایران عادت دارن وقتی یه مشکلی پیدا میکنن میریزن تو خودشون و برای خودشون عقده درست میکنن، مگر اینکه دیگه خیلی بهشون فشار بیاد و داد بزنن. در صورتی که جوان غربی اصلا این طور نیست، تحمل کردن به خاط خدا و امید به بهشت و ... اصلا نمیدونه چی هست . برای همین یکراست میره سراغ الکل و مواد و .... . پس این در حقیقت معتقد بودن ماست که باعث میشه خیلی مشکلات رو به زبون نیاریم و تحمل کنیم، تحملی که یک عمر طول میکشه و ما رو کم کم از پا در میاده!

چه کسی را از جهنم ترسانده اند؟ همان جوانانی که شما مدعی بودید که اعتقادی به مراسمات مذهبی ندارند و فقط پیرمردان شرکت می کنند را از جهنم می ترسانند؟
اگر همین اعتقاد به جهنم موجب جلوگیری از خودکشی می شود چطور همین اعتقاد نمی تواند موجب دوری از افسردگی شود؟
آمار افسردگی را هم کنار بگذارید بروید یک مطالعه کنید که کدام کشورها به جز همین کشور های غربی بیشترین میزان مصرف قرص های ضد افسردگی را دارد؟
ایا کسانی که از قرص افسردگی استفاده کند را هم از جهنم می ترسانند؟

nobelist;890803 نوشت:
والا همه جوون های ایرانی با دهان روزه و شب قبل احیا نمیان تظاهرات و نماز جمعه. شما فکر کنم فقط نماز جمعه تهران رو میبینید نه. یک سر به نماز جمعه شهرستان ها بزنید ، خواهید دید که متاسفانه به غیر از پیرمردها و پیرزنها پرنده پر نمیزنه مگر در مواقع خاص!!!!

واقعا عجیب است،در غالب مراسم مذهبی اکثریت حضار از جوانان هستند،نمی دانم شما در کجا هستید که جمعیت غالب آنها پیر هستند
نمونه حاضر و عینی که این روز ها هم قابل رویت است همین مراسم اربعین است شما این زیارت اربعین را نگاه کنید ببینید این جمعیت عاشق که به بیش از 20 میلیون می رسد و در اربعین در کربلا حاضر می شوند چند درصد پیرمرد و پیرزن هستند؟ نمی دانم در جمع این افراد بوده اید یا نه که پس از بازگشت از کربلا آن نشاط معنوی را در این جمع حس کنید.
این نشاط معنوی با کدام نشاط مادی غربی قابل برابری است؟
چنین افرادی دچار افسردگی هستند؟ اینها فرسنگها از افسردگی دور هستند و سرزنده است و بانشاط هستند مگر کسی که حسینی است دچار افسردگی می شود؟
بله،آن جوانی که انسی با این گونه مراسم مذهبی ندارد،اعتقاد درستی ندارد مدینه فاضله خود را غرب می بیند ارزش هایش ارزش های دینی نیست بلکه ارزش های غربی است،افسردگی از چنین فردی دور نخواهد بود چه در جامعه اسلامی باشد چه در جامعه غربی

nobelist;890810 نوشت:
جمعه رفته بودم آزمون آموزش و پرورش. توی سالنی که ما بودیم حدود 2000 نفر هم رشته ایی آمده بودند تا برای 4 نفر ظرفیت امتحان بدهند (فقط دخترا رو دیدم). تعداد قابل ملاحظه ای فارغ التحصیل دکترا را شناختم. بقیه هم عمدتا ارشد بودند. نگاهشون که میکردی غم بیسار عجیبی در چهره شان موج میزد، تحصیل در یک رشته بسیار سخت دانشگاهی = فیزیک و کسب مدارج بالا + مجرد بودن + مشکلات اقتصادی و نان خور پدر و مادر بودن + .... اونها رو پیر کرده بود که البته سعی میکردن زیر آرایش پنهانش کنن. یعنی یک جوان تا 30 سالگی درس میخونه بدون هیچ پشتوانه ایی، تا شاید دری به تخته بخوره و اصلا رشتشو بخوان تا بتونه برای 1 یا چند ظرفیت محدود با عالم و ادم رقابت کنه؟؟؟!!!!!! کسایی که میگن مراکز خارجی دروغ میگن، آیا این هم دروغ است؟؟؟ ترا به خدا نظام آموزشی شغلی و ... کشورهای اروپایی را ببینید. بزرگوارانی که از اساس اعتقاد به مغرض بودن آمارها دارند خواهش میکنم یک چند هفته ایی برن در کشورهای اروپایی زندگی کنن ببینن واقعا دلشون میخواد از اون جا دل بکنن برگردن به ...... . نگاهی به امار تعداد درخواست پذیرش از ایران برای سایر کشورهای جهان ( از امریکا و اروپا بگیر تا ..... مالزی!) بندازین. الحمد لله تعداد بسیاریش هم پذیرفته میشه. دیگه شنیدم که بچه های دانشگاه های آزاد شهرستان ها هم اپلای میکنن و البته پذیرش ta یا ra می گیرند!!!. غیر از این هست که امیدی به نحصیل و اشتغال در ایران ندارند. ببین مستعد ترین بچه های مملکت هرساله چند نفرشون میرن؟ این چه چیزی رو نشون میده؟ نشان دهنده بیچارگی و بدبختی ماست این همه تقاضا برای تحصیل و کار در خارج از کشور. بجای اینکه سرپوش بذاریم روی مشکلاتی که هست و همه میبینن، سعی کنیم اول واقعیت رو بپذیریم و بعد تلاش کنیم درستش کنیم.

شما انگار دلتون خیلی پره ها...

اون جوونی که به جای "فکر" کردن و کار آفرینی رفته تا ۳۰ سالگی درس خونده خب باید فکر این جاهاشم میکرد!!! دانش"جو" دانش بجو!!! چند درصد از دانشجوهای رشته های عملی توانایی رقابت و کار در بازار خصوصی رو دارند؟ چند درصد علاقه مندند؟ شما اصلا میدونید در بهشت خارج از مرزها بیشتر از ۷۰% افراد در مشاغل خصوصی شاغل هستند؟ اما اینجا چی؟ نبود کار دولتی = بیکاری

بله متاسفانه برای مردم جوری نشون داده شده که فکر میکنن ایران یعنی جهنم، خارج از مرز های ایران یعنی بهشت، در صورتی که واقعا اینطور نیست، بهتره برید سخنرانی های جناب ترامپ رو در مورد گل سرسبد کشورهای خارج از مرز مطالعه کنید.

مشکلات هست ولی این مشکلات چند برابر بیشتر در بهشت خارج از مرز ها هم هست، ولی نکته اینجاست که انتظار است این کشور با یک حکومت اسلامی که شهیدها برایش جان داده اند قوانین اسلام در آن اجرا شود تا ریشه ی دزدی ها، فرهنگ ها و سایر ناهنجاری ها خشک شود.

nobelist;890810 نوشت:
جمعه رفته بودم آزمون آموزش و پرورش. توی سالنی که ما بودیم حدود 2000 نفر هم رشته ایی آمده بودند تا برای 4 نفر ظرفیت امتحان بدهند (فقط دخترا رو دیدم). تعداد قابل ملاحظه ای فارغ التحصیل دکترا را شناختم. بقیه هم عمدتا ارشد بودند. نگاهشون که میکردی غم بیسار عجیبی در چهره شان موج میزد، تحصیل در یک رشته بسیار سخت دانشگاهی = فیزیک و کسب مدارج بالا + مجرد بودن + مشکلات اقتصادی و نان خور پدر و مادر بودن + .... اونها رو پیر کرده بود که البته سعی میکردن زیر آرایش پنهانش کنن. یعنی یک جوان تا 30 سالگی درس میخونه بدون هیچ پشتوانه ایی، تا شاید دری به تخته بخوره و اصلا رشتشو بخوان تا بتونه برای 1 یا چند ظرفیت محدود با عالم و ادم رقابت کنه؟؟؟!!!!!! کسایی که میگن مراکز خارجی دروغ میگن، آیا این هم دروغ است؟؟؟ ترا به خدا نظام آموزشی شغلی و ... کشورهای اروپایی را ببینید. بزرگوارانی که از اساس اعتقاد به مغرض بودن آمارها دارند خواهش میکنم یک چند هفته ایی برن در کشورهای اروپایی زندگی کنن ببینن واقعا دلشون میخواد از اون جا دل بکنن برگردن به

تأیید می‌کنم که فارغ التحصیلان دکترای بیکار فراوانند. برخی دولت‌های مورد عنایت، برای این که از شر بیکاران رها شوند همه را فرستادند دانشگاه از آن‌ها شهریه هم گرفتند و همه را حواله دادند به دولت‌های بعدی. یک مشت تحصیل کردۀ بیکار پدید آمد که اگر مرد باشند، احتمالا باید بروند سربازی و مثلا به عنوان مأمور راهور کنار خیابان بایستند؛ و تا از سربازی برگدرند به سی سال رسیده‌اند یا از آن رد شده‌اند و بیکار و بی پول و جیره خوار. چنین ملتی که این یکی از هزاران مشکلش است چه طور خوشحال باشد؟
ملتی که همۀ انرژی و ثروتش صرف صدور انقلاب به سوریه و فلسطین و یمن و چند کشور بدبخت دیگر یا صرف آمادگی و تهیۀ تجهیزات نظامی برای حفاظت امنیتِ آرمان‌هایش می‌شود، آرمان‌هایی که هر کس کوچک‌ترین انتقادی به آن‌ها بکند ضد انقلاب و ضد اسلام معرفی می‌شود، از این خوشحال‌تر نخواهد بود آن هم ملتی که در احساسات از برخی از دیگر کشورها پررنگ‌تر است (احساساتی‌تر است).
خودشان که آماری ندارند و هر کس آماری بدهد یا حرفی بزند هم به جای رفع مشکل، یک تئوری توطئه علم می‌کنند که این آمارها همه مغرضانه است همه از سوی غول استکبار است؛ این‌ها با اصل اسلام مشکل دارند این‌ها می‌خواهد آرمان‌های امام از بین رود و از این حرف‌ها و ما باید پاسوز آرمان‌هایی شویم که بیش از سی سال جز شکست و ناکامی به بار نیاورده است و کسی از ما نپرسیده است این آرما‌ن‌هایی است که ما می‌خواهیم دنبال کنیم یا نه.

بسم الله الرحمن الرحیم

nobelist;890810 نوشت:
جمعه رفته بودم آزمون آموزش و پرورش. توی سالنی که ما بودیم حدود 2000 نفر هم رشته ایی آمده بودند تا برای 4 نفر ظرفیت امتحان بدهند (فقط دخترا رو دیدم). تعداد قابل ملاحظه ای فارغ التحصیل دکترا را شناختم. بقیه هم عمدتا ارشد بودند. نگاهشون که میکردی غم بیسار عجیبی در چهره شان موج میزد، تحصیل در یک رشته بسیار سخت دانشگاهی = فیزیک و کسب مدارج بالا + مجرد بودن + مشکلات اقتصادی و نان خور پدر و مادر بودن + .... اونها رو پیر کرده بود که البته سعی میکردن زیر آرایش پنهانش کنن. یعنی یک جوان تا 30 سالگی درس میخونه بدون هیچ پشتوانه ایی، تا شاید دری به تخته بخوره و اصلا رشتشو بخوان تا بتونه برای 1 یا چند ظرفیت محدود با عالم و ادم رقابت کنه؟؟؟!!!!!! کسایی که میگن مراکز خارجی دروغ میگن، آیا این هم دروغ است؟؟؟ ترا به خدا نظام آموزشی شغلی و ... کشورهای اروپایی را ببینید. بزرگوارانی که از اساس اعتقاد به مغرض بودن آمارها دارند خواهش میکنم یک چند هفته ایی برن در کشورهای اروپایی زندگی کنن ببینن واقعا دلشون میخواد از اون جا دل بکنن برگردن به ...... . نگاهی به امار تعداد درخواست پذیرش از ایران برای سایر کشورهای جهان ( از امریکا و اروپا بگیر تا ..... مالزی!) بندازین. الحمد لله تعداد بسیاریش هم پذیرفته میشه. دیگه شنیدم که بچه های دانشگاه های آزاد شهرستان ها هم اپلای میکنن و البته پذیرش ta یا ra می گیرند!!!. غیر از این هست که امیدی به نحصیل و اشتغال در ایران ندارند. ببین مستعد ترین بچه های مملکت هرساله چند نفرشون میرن؟ این چه چیزی رو نشون میده؟ نشان دهنده بیچارگی و بدبختی ماست این همه تقاضا برای تحصیل و کار در خارج از کشور. بجای اینکه سرپوش بذاریم روی مشکلاتی که هست و همه میبینن، سعی کنیم اول واقعیت رو بپذیریم و بعد تلاش کنیم درستش کنیم.
نقل قول:

فرمودید سعی کنیم واقعیت ها را بپذیریم،بله بسیار خوب است که بخواهیم ببینیم واقعیت ها چیست اما به شرط اینکه بصیرت سیاسی هم داشته باشیم همین چند روز پیش مقام معظم رهبری فرمودند:
از جمله‌ی چیزهایی که امروز لازم است، بصیرت سیاسی است؛ بصیرت سیاسی! ببینید؛ وقتی بصیرت باشد، انسان میتواند محیط پیرامون خود و محیط‌های دور و نزدیک را بشناسد؛ بصیرت یعنی این. وقتی بصیرت نباشد، انسان مجذوب یک چیزی میشود که واقعاً جاذبه‌ای ندارد؛ یک عدّه‌ای مجذوب آمریکا هستند، امّا این مجذوبیّت، مجذوبیّت دروغین است؛ هیچ جاذبه‌ای ندارد. حالا اینها را ما میگفتیم؛ بعد دیدید که در این انتخابات، برجسته‌ترین شخصیّت‌های سیاسی همان کشور آمدند همان چیزهایی را که ما میگفتیم، بیشتر یا دو برابر و یا چند برابرش را گفتند. این رئیس جمهوری که در آمریکا انتخاب شده است میگوید اگر آن پولی که در این چند سال ما آمریکایی‌ها خرجِ جنگ کردیم، میخواستیم در داخل آمریکا مصرف کنیم، دو بار میتوانستیم آمریکا را بسازیم و این‌همه جادّه‌ی خراب، این‌همه پل خراب، این‌همه سدّ خراب، این‌همه شهرِ خراب، این‌همه فقیر در آمریکا نداشتیم. آن کسانی که مجذوب آن نقطه‌ی خیالی هستند، اینها را حاضرند بفهمند؟ این خرابی‌ها در آن کشور وجود دارد و پول آن کشور صرف کارهای غیرشرافتمندانه میشود؛ [آیا] این جنگهایی که او میگوید ما چند تریلیون دلار خرجش کردیم -میگوید چند هزار میلیارد دلار خرج کردیم- اینها جنگهای شرافتمندانه‌ای بوده؟ جنگ هم دو جور است؛ یک جنگ، جنگ شرافتمندانه است که انسان به قوانین انسانی احترام میگذارد. خب یک دشمنی به انسان حمله کرده، انسان در مقابل او مجبور است بجنگد؛ این جنگ، شرافتمندانه است؛ امّا آن جنگی که آمریکا در این چند سال در این منطقه به راه انداخت، جنگ شرافتمندانه نبود. خانه‌های مردم را خراب کردند، چندین ده هزار غیرنظامی را کشتند، زنها را کشتند، بچّه‌ها را کشتند، بمب ریختند، مجلس عزا را و مجلس عروسی را بمباران کردند، زیرساخت‌های چند کشور را خراب کردند. شما ببینید اینها بر سر لیبی و بر سر سوریه و بر سر عراق و بر سر یمن و بر سر افغانستان چه آوردند! این چند تریلیون، خرج این ‌چیزها شده. اینها حرفهایی است که ما همیشه میگفتیم. بصیرت این است که شما بدانید با چه کسی طرفید، بدانید که او درباره‌ی شما چه فکری دارد، بدانید که اگر چشم خودتان را بستید و فکر نکردید، ضربه خواهید خورد؛ این بصیرت است. توقّع ما از نخبگان سیاسی و غیرسیاسی کشور این است که این بصیرت را داشته باشند. مردم خوشبختانه این بصیرت را دارند؛ تعجّب است! مردم معمولی و توده‌های مردم این بصیرت سیاسی را دارند [امّا] بعضی از نخبگان ما با تکیه بر توهّماتی که دارند، این بصیرت را ندارند."

ایشان در همان جلسه دیدار با مردم اصفهان فرمودند:
"همه‌ی جوانهای عزیز ما بدانند که دشمنان بیکار نمی‌نشینند، نقشه میکشند؛ هنر این است که نقشه‌ی دشمن را،‌ توطئه‌ی دشمن را، نقطه‌ای را که آماج حمله‌ی ‌دشمن است، بشناسیم و برای مواجهه‌ی با او، برای مقابله‌ی با او، برای خنثی کردن کار دشمن، طرح داشته باشیم، انگیزه داشته باشیم، فکر داشته باشیم. وادادگیِ در مقابل دشمن، دروازه‌ی همه‌ی آسیب‌هایی است که بر یک کشوری وارد میشود. ما میخواهیم کشورمان را به برکت اسلام به اوج برسانیم؛ ما میخواهیم ملّت ایران را -آن‌چنان که شایسته‌ی این ملّت است- به نقطه‌ای برسانیم که الگو باشد؛ نه‌فقط برای دنیای اسلام و ملّتهای مسلمان، بلکه برای بشریّت؛ خب این کار بزرگی است، این راه دشوار و طولانی‌ای است. دشمن اسلام نمیخواهد که نام اسلام یک‌چنین عظمت و شکوهی پیدا کند؛ دشمن شیعه هم نمیخواهد؛ بنابراین می‌‌نشینند توطئه میکنند، می‌نشینند فعّالیّت میکنند، می‌نشینند نقشه میکشند. نباید از نقشه‌ی آنها غافل شد.

من آنچه نیازِ امروز میدانم، ایستادگی بر اصول انقلاب در درجه‌ی اوّل است. اصول انقلاب هم همان چیزهایی است که در وصیّت‌نامه‌ی امام و در بیانات امام وجود دارد؛ اینها پایه‌های انقلاب و ستونهای انقلاب است. به جوانها توصیه میکنم وصیّت‌نامه‌‌ی امام را بخوانید؛ شما امام را ندیده‌اید امّا امام مجسّم در همین وصیّت‌نامه است؛ مجسّم در همین بیانات و گفتارها است. محتوای آن امامی که توانست دنیا را تکان بدهد، همین چیزهایی است که در این وصیّت‌نامه و مانند اینها هست؛ نمیشود امام را تأویل کرد، نمیشود امام را برخلاف آنچه بود معنا کرد، حرفهای او موجود است. پافشاری بر اصول انقلاب [لازم است].

من آن‌روز به جمعی از جوانهای علمی و نخبه‌ای که اینجا بودند گفتم که این از روی لجاجت نیست، از روی تعصّب و حمیّت جاهلیّت نیست، این به‌معنای این است که اگر این کشور میخواهد غبار عقب‌افتادگی قرنها تحمیل را از سر و روی خودش پاک کند، این راه را باید برود؛ اگر میخواهیم مشکلات این کشور حل بشود، اگر میخواهیم این کشور عزّت پیدا کند، رفاه پیدا کند، کشوری بشود که از لحاظ پیشرفتهای مادّی و معنوی و اخلاقی و فرهنگی الگو بشود، باید راه انقلاب را ادامه بدهیم؛ انقلاب، راه علاج منحصر این کشور بود و هست و در آینده هم خواهد بود."

فرق دیدگاه بنده این است که به جای وادادگی و مجذوب آن نقاط خیالی غرب شدن و تزریق یاس و ناامیدی و ما نمی توانیم به جامعه سعی کنیم با حرکت جهادی همین کشور را بسازیم مگر همین شهید شهریاری،شهید احمدی روشن و ... تحصیل کردگان همین کشور نبودند؟ اینها هوش و استعداد کمتری از آن وادادگان به غرب داشتند؟ مگر در اوج تحریم های هسته ای که حتی از تحصیل داشنجویان ایرانی در رشته های مرتبط با صنعت هسته ای در کشور های دنیا هم منع نشده بودیم اینها همین صنعت هسته ای را بدون کوچکترین امکاناتی احیا نکردند؟ امثال این شهدا هم رفتارشان مثل ما بود؟ نشستند تزریق یاس و ناامیدی به مردم کردند یا به جای حرف و یاس و ناامیدی صنعت هسته ای را در اوج فشار ها و تحریم ها به پیشرفتی رساندند که همین کشور هایی که بهشت اذهان عده ای است دیدند هیچ کاری در برابر اینها نمی توانند انجام دهند شروع به حذف فیزیکی و ترور این افراد کردند؟ مشکل ما این است که امثال این شهدا با این طرز فکر و این روحیه جهادی و استقامت کم داریم و واداده ارزش های دروغین غربی هستیم.

[="Tahoma"][="DarkGreen"]تاز مان جمع بندي تاپيك بسته مي شود
از نظرها و نقدهاي شما متشكرم
[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]اگر چه قبول داريم ميزان مطالعه در كشور كم است ولي در مقام مقايسه با كشورهاي ديگري
اماري كه اشاره به زمان مطالعه هر فرد در كشورها دارد جاي تأمل است
و روش آماري حتما بايد ذكر شود

[/]
موضوع قفل شده است