جمع بندی بی نیازی از غیر خدا
تبهای اولیه
سلاماینکه در دعا ها میگن خدایا ما را از غیر خودت بی نیاز کن یعنی چی؟
من واقعا دوست دارم محتاج کسی نباشم هم پولی هم غیر پولی..اما چطوری این ممکنه؟
باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
ببینید این نظام، نظام اسباب و مسببات است. و انسان در این میان، داراى نيازهاى فراوان مادى، معنوى و روحى است و اگر اين نيازها تأمين نشود، از بين مىرود. طبيعى است او از پيش خود نمىتواند آن نيازها را تأمين كند. پس ناچار است سراغ ديگرى برود. و نمی تواند فقط به دعا اکتفا کند.
امام صادق علیه السلام در این زمینه می فرمایند: «أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَابِ...»،[1]؛ «خداوند ابا دارد که اشیاء را جاری کند به جز به وسیله اسباب.»
حال که ما باید برای برآورده شدن حاجات خود، دست خود را به سوی دیگری دراز کنیم، باید متوجه باشیم که آن شخص یا آن وسیله، مستقل از خدا عمل نمی کنند.
.............................................
پینوشت:
[1].صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات الکبری، منشورات کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، قم، 1404ق، یکم، ج1، ص6، ح1
[=Traditional Arabic]به ديگر سخن: كسى كه در صدد است تا نيازمنديهاى خويش را بر طرف سازد، سه راه در پيش دارد:[=Traditional Arabic]
[=Traditional Arabic]الف ـ به نيروى خويشتن اعتماد كند.
[=Traditional Arabic]ب ـ به ديگران اعتماد كند و به كمك آنان چشم بدوزد.
[=Traditional Arabic]ج ـ نقطه اتّكاى خويش را خداوند قرار دهد و از غير چشم بپوشد.
[=Traditional Arabic]در بين راههاى مزبور، بدترين راه آن است كه انسان ديگران را براى خود به عنوان تكيه گاهى مطمئن برگزيند: چنين روشى نه تنها از ديدگاه دين مذموم و نامشروع است، بلكه از ديد روانشناختى نيز يك طريقه ناپسند و غيرمعقول است، چه آنكه انسان را سربار و انگل جامعه بار مىآورد واگر اين روش ادامه يابد، به تدريج حسّ مقدس بى نيازى از ديگران و استقلال از او سلب مىگردد.[=Traditional Arabic]اما راه نخست ـ كه از نظر روانشناسى به آن «اعتماد به نفس» مىگويند ـ از دو بعد قابل بررسى است:
[=Traditional Arabic]1ـ بُعد ايجابى
2ـ بُعد سلبی
بُعد ايجابى بدان معناست كه انسان از هر نظر به خود متّكى باشد. اين حالت گرچه از ديدگاه روانشناسى پسنديده و بدان سفارش شده است، ليكن در فرهنگ توحيدى صحيح و قابل قبول نيست، چون هر چه بر ميزان شناخت و معرفت انسان به خويش و خداوند، افزون گردد، متوجه مىشود كه بيش از آنچه قبلا مىپنداشته، ضعيف و عاجز است؛ به تعبير ديگر بر عجز و ناتوانى خود، بيش از پيش، واقف مىشود.بديهى است هرگونه نيرو و انرژى كه انسان در اختيار دارد از خداست و از ناحيه ذات اقدس حق به وى واگذار شده است، با اين وجود چگونه انسان به نيروى متزلزل و ناپايدار خويش تكيه زند، در حالى كه به يقين مىداند كه هستى او و آنچه در اختيارش هست به خدا تعلّق دارد و او هيچگاه مالك حقيقى نبوده و نخواهد بود.[=Traditional Arabic]توكّل و اعتماد انسان به خدا، ناشى از معرفت به ربوبيّت الهى است. اگر انسان خدا را به عنوان مالك و صاحب اختيار و كسى كه هستىاش در دست اوست بشناسد؛ ديگر نيازى نمىبيند سراغ ديگرى برود و دست نياز به سوى او دراز كند
بُعد سلبى:
[=Traditional Arabic]امّا بُعد سلبى «اعتماد به نفس» يعنى عدم اعتماد به ديگران كه هم از ديدگاه روانشناسى و هم از نظر توحيدى مورد قبول و فاعل آن لايق تحسين و ستايش است.
در قرآن كريم و روايات ائمّه معصومين (علیهم السلام) در ارتباط با اين موضوع مطالب فوق العاده ارزشمندى وارد شده است، مبنى بر اينكه دل بستن و تكيه نمودن به غير خدا، موجب يأس و نااميدى خواهد شد. در واقع آن آيات به نوعى از «توحيد در توكّل» اشاره دارد كه در اين نوشتار به ذكر چند نمونه از آن بسنده مىكنيم.
[=Traditional Arabic]از آنجا كه انسان با داشتن تكيه گاه و پناهگاهى مطمئن چون خدا كه هميشه زنده است و هرگز نمىميرد، نياز ندارد كه به ديگران اعتماد كند.
خداى سبحان مىفرمايد:[=Traditional Arabic]«وَ تَوَكَّلْ عَلَى الْحَىِّ الَّذي لايَموُتُ»[=Traditional Arabic]،[ فرقان/58]؛ «توكّل بر خداوندى كن كه زنده است و هرگز نمىميرد.»
[=Traditional Arabic]در جاى ديگر خداوند مىفرمايد:[=Traditional Arabic]«فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ اِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ المُبِينِ»[=Traditional Arabic]،[ نمل/79]؛«پس بر خدا توكّل كن كه البتّه بر حقى و حقانيّتت بر همه آشكار است.
[=Traditional Arabic]امام باقر(علیه السلام)) مىفرمايند:
[=Traditional Arabic]«مَنْ تَوَكَّلَ عَلَى اللّهِ لايُغْلَبْ وَ مَنِ اعْتَصَم بِاللّهِ لا يُهْزَمْ»،[1]؛ «كسى كه بر خدا توكّل كند مغلوب نمىگردد و هر كه به خدا پناه آورد، شكست نمىخورد.»
[=Traditional Arabic]انسان هنگام درخواست چيزى، بايد اتّكاء و دلبستگىاش به خدا باشد، زيرا اسباب عادى كه در اختيار ماست جز به همان اندازهاى كه خدا براى آنها مقرّر فرموده، اثرى ندارند و چنانكه گمان مىشود، در تأثير مستقل نمىباشند و حقيقت امر و تأثير در دست خداست؛
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است:
[=Traditional Arabic]«اِذا اَرادَ اَحَدُكُمْ اَنْ لايَسْأَلَ رَبَّهُ اِلاّ اَعْطاهُ فَلْيَيْأَسْ مِنَ النّاسِ كُلِّهِمْ وَ لا يَكُنْ اِلاّ مِنْ عِنْدِاللّهِ عَزَّ وَجَلَّ»،[2]؛
«وقتى يكى از شما بخواهد كه خواستهاش برآورده گردد، بايد از تمام مردم مأيوس گردد و بداند رفع حاجت فقط به دست خداى عزيز است.
........................................
پینوشت:
[1]ـ مستدرك الوسائل، ج 2، ص 288.
[2]مصباح الشريعة، ص 134.
بنابراین همان طور که عرض شد حكمت الهى ايجاب مىكند كه انسان در مسير راهيابى به نيازها و خواسته هايش، از اسباب بهره جويد. منتها اين بدان معنا نيست كه روزى انسان توسط زمين، نانوا و كار، مستقلا، تأمين مىگردد، و یا شفای بیمار توسط آمپول و قرص و... مستقلا حاصل می گردد بلكه همه اينها از خدايند و تدبيرشان به دست اوست و روزى نيز از اوست، اما انسان وظيفه دارد به دنبال اسباب برود، تا هدفهاى الهى در نظام عالم تحقق يابد و آن هدفها در مسير تكامل انسانهاست
[=Traditional Arabic]پس توكل كننده بايد از كار و تلاش غفلت نكند، چنانكه كسانى كه اهل توكل نيستند، اين گونه اند. منتها فرق اين دو، در رابطه قلبى آنهاست: توكل كننده به انگيزه اطاعت امر خدا و با تكيه و اميد داشتن به خدا تلاش مىكند؛ ولى انسان غير موحّد و غير متوكل، روزى خود را در كارش مىجويد و يا در دست ديگران كه مزدى به او بدهند. توكل كننده به كسى جز خدا اميد ندارد و حتى اگر دستش از همه اسباب كوتاه گردد، رخنهاى در اميد او پديد نمىآيد.
موفق باشید[=Traditional Arabic].
بنابراین همان طور که عرض شد حكمت الهى ايجاب مىكند كه انسان در مسير راهيابى به نيازها و خواسته هايش، از اسباب بهره جويد. منتها اين بدان معنا نيست كه روزى انسان توسط زمين، نانوا و كار، مستقلا، تأمين مىگردد، و یا شفای بیمار توسط آمپول و قرص و... مستقلا حاصل می گردد بلكه همه اينها از خدايند و تدبيرشان به دست اوست و روزى نيز از اوست، اما انسان وظيفه دارد به دنبال اسباب برود، تا هدفهاى الهى در نظام عالم تحقق يابد و آن هدفها در مسير تكامل انسانهاست
پس توكل كننده بايد از كار و تلاش غفلت نكند، چنانكه كسانى كه اهل توكل نيستند،
سلام و تشکر
اما بحث ما در مورد توکل نیست
پس با این حساب این دعا که خدایا ما را از غیر خودت بی نیاز کن عملا قابل تحقق نیست و دعای اشتباهی است..درسته؟
البته یه سوال:
آیا منظور از این دعا نیازی که همراه با خفّت است نیست؟
یعنی خدایا من را از محتاج شدن به آدم های ناصالح و بخیل بی نیاز کن
نظر شما چیست؟
سلام و تشکر
اما بحث ما در مورد توکل نیستپس با این حساب این دعا که خدایا ما را از غیر خودت بی نیاز کن عملا قابل تحقق نیست و دعای اشتباهی است..درسته؟
البته یه سوال:
آیا منظور از این دعا نیازی که همراه با خفّت است نیست؟
یعنی خدایا من را از محتاج شدن به آدم های ناصالح و بخیل بی نیاز کن
نظر شما چیست؟[/QUOTE
باسمه تعالی
بله منظور از آن دعا، همان محتاج نشدن به انسان های ناصالح است که عزت انسان را دچار خدشه می کند.
سلام و تشکر
اما بحث ما در مورد توکل نیستپس با این حساب این دعا که خدایا ما را از غیر خودت بی نیاز کن عملا قابل تحقق نیست و دعای اشتباهی است..درسته؟
البته یه سوال:
آیا منظور از این دعا نیازی که همراه با خفّت است نیست؟
یعنی خدایا من را از محتاج شدن به آدم های ناصالح و بخیل بی نیاز کن
نظر شما چیست؟
باسمه تعالی
بله منظور از آن دعا، همان محتاج نشدن به انسان های ناصالح است که عزت انسان را دچار خدشه می کند.
پرسش:
اینکه در دعاها بیان شده خدایا ما را از غیر خودت بی نیاز کن به چه معناست؟من واقعا دوست دارم محتاج کسی نباشم هم پولی هم غیر پولی..اما چطوری این امر ممکن است؟
پاسخ:
این نظام، نظام اسباب و مسببات است. و انسان در این میان، داراى نيازهاى فراوان مادى، معنوى و روحى است و اگر اين نيازها تأمين نشود، از بين مىرود. طبيعى است او از پيش خود نمىتواند آن نيازها را تأمين كند. پس ناچار است سراغ ديگرى برود. و نمی تواند فقط به دعا اکتفا کند.
امام صادق علیه السلام در این زمینه می فرمایند: «أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَابِ...(1) خداوند ابا دارد که اشیاء را جاری کند به جز به وسیله اسباب.»
حال که ما باید برای برآورده شدن حاجات خود، دست خود را به سوی دیگری دراز کنیم، باید متوجه باشیم که آن شخص یا آن وسیله، مستقل از خدا عمل نمی کنند.
در واقع حكمت الهى ايجاب مىكند كه انسان در مسير راهيابى به نيازها و خواسته هايش، از اسباب بهره جويد. منتها اين بدان معنا نيست كه روزى انسان توسط زمين، نانوا و كار، مستقلا، تأمين مىگردد، و یا شفای بیمار توسط آمپول و قرص و... مستقلا حاصل می گردد بلكه همه اينها از خدايند و تدبيرشان به دست اوست و روزى نيز از اوست، اما انسان وظيفه دارد به دنبال اسباب برود، تا هدفهاى الهى در نظام عالم تحقق يابد و آن هدفها در مسير تكامل انسانهاست.
[=Traditional Arabic]پس توكل كننده بايد از كار و تلاش غفلت نكند، چنانكه كسانى كه اهل توكل نيستند، اين گونه اند. منتها فرق اين دو، در رابطه قلبى آنهاست: توكل كننده به انگيزه اطاعت امر خدا و با تكيه و اميد داشتن به خدا تلاش مىكند؛ ولى انسان غير موحّد و غير متوكل، روزى خود را در كارش مىجويد و يا در دست ديگران كه مزدى به او بدهند. توكل كننده به كسى جز خدا اميد ندارد و حتى اگر دستش از همه اسباب كوتاه گردد، رخنهاى در اميد او پديد نمىآيد.
و منظور از آن نوع دعاها، همان محتاج نشدن به انسان های ناصالح است که عزت انسان را دچار خدشه می کند.(2)
پینوشت:
1.صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات الکبری، ج1، ص6، ح1، منشورات کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، قم، 1404ق، یکم،
2.سايت انجمن گفتگوي ديني، انجمن مشاوره، كارشناس: اميدوار.