سلام علیکم
بچه ها بدوید بیایید
زود باشید
می بینید
ی خانم داره این حرف رو میزنه؟؟؟
یعنی آخر الزمان شده واقعنننن
سلام
البته یک خانم نیست و بجز خانم "اللیل و النهار" خانمهای دیگه ای هم این مطلب رو گفتن. از جمله خانم "یارب"
اما با شما موافقم. واقعاً آخرالزمان شدهآخرالزمان شده که بجز تعداد معدودی خانم حقوق مردها رو ارزش قائل میشن
آخرالزمان شده که اگر یه خانم بگه من تابع دستور دین هستم و حق شوهرم رو محترم میشمرم ، ماها فکر میکنیم آخرالزمان شده! :Gig:
دقیقاً خطاب بنده به سرکار خانم "یارب" که گفتم گویا شما از کرهء دیگری اومدید ، اشارم به همین موضوع بود که شما گفتید
اینکه چقدر برامون عجیبه اگر ببینیم کسی در مقابل دستور خدا تسلیمه و یک موضوع هم من بگم (درمورد مردهای دیگه نمیدونم ، نظر شخصیه)
اگر زن من (مثالی عرض میکنم) تفکری داشته باشه شبیه به خانمها: "اللیل والنهار" ، "یارب" ، "حبیبه" و هر زنی که حق من رو محترم بدونه و برای من ارزش و احترام قائل هست ، اگر بمیرم و تکه تکه بشم ، هرگز حاضر نمیشم به زن دیگه ای بجز اون فکر کنم
زیاد تعجب نکنید جناب s.a.j
حرف با عمل خیلی تفاوت داره
اگر خانم الیلل و النهار جای خانم تو مثالشون بودند و باز هم چنین حرفی میزدن باید تعجب میکردید نه الان
هیچ کس تا تو موقعیتش قرار نگیره نمی دونه چه عکس العملی خواهد داشت
سلام
بله دوست عزیز خیلی ها شعار می دهند ولی به عمل که می رسد درجا می زنند
خانمی را می شناختم که چون بچه دار نمی شد خودش برای شوهرش رفت خواستگاری
اولین شبی که شوهرش رفت پیش زن دوم بخوابه
ان خانم سکته کرد
منظور من حق وحقوق وتکالیف دینی نبود .از لحاظ وجدان وانسانیت من میخوام بدونم همونطور که زن اگر به همسرش خیانت میکنه خودش رو خائن میدونه .آیا مرد هم اگر خیانت کنه خودش را خائن میدونه؟
منظور من حق وحقوق وتکالیف دینی نبود .از لحاظ وجدان وانسانیت من میخوام بدونم همونطور که زن اگر به همسرش خیانت میکنه خودش رو خائن میدونه .آیا مرد هم اگر خیانت کنه خودش را خائن میدونه؟
بله . به نظر من مرد هم خودش رو خائن میدونه . هرچند از لحاظ شرعی خیانتی نکرده و گناهی مرتکب نشده
ولی به احساسات زن خیانت کرده .
مگر کسی که انقدر اینکار رو کرده که براش عادی شده[/]
عجب عشق بوالهوسانه ای چون در عشق حقیقی عاشق با شادی ومسرت معشوق شاد و مسرور میشود نه اینکه مسکوت به سکته بشود
سلام بر سرکار استاد
از نظر من عشق بین زن و شوهر هیچوقت نمی تواند عشق واقعی باشد
چون در عشق واقعی احساس تملک وجود ندارد
ولی در رابطه بین زن و شوهر احساس تملک شدید از هر دو طرف وجود دارد
از نظر من عشق بین زن و شوهر هیچوقت نمی تواند عشق واقعی باشد
چون در عشق واقعی احساس تملک وجود ندارد
ولی در رابطه بین زن و شوهر احساس تملک شدید از هر دو طرف وجود دارد
سلام خانم گلشن خواهر خوبم ..میشه نظرتون رو در مورد عشق حضرت فاطمه وحضرت علی علیه السلام بپرسم؟ ..اگر نمیشه عشق واقعی بین زن وشوهر باشه
با سلام ..جناب شروین این گفته ی شما با فطرت مرد تناقض نداره؟
علیک سلام
ببینید این مسئله یک مقدار توضیحش سخت است
درسته که مرد تمایل داره با زن های بیشتری در تماس باشه ولی این تمایل الزاما یک نیاز نیست
مثل این میمونه که همه دوست دارن پرواز کنن و بال داشته باشن
ولی درواقع نیازش چون احساس نمیشه این بال نداشتنه خیلی اذیت نمیکنه
ضمن اینکه مرد در مقابل این تمایل فطریش یک سری تمایلات دیگه هم داره
برای یک مرد هیچ چیزی مهمتر از حفظ آرامش خانوادش نیست و این هم یک مسئله فطری هست
و به نظر من خیلی قوی تر از مسئله تمایل به چند زن هم هست
و اصولا تمام توانایی های مرد و خلقتش در همین راستای حفظ خانواده است
برای همین حفظ آرامش و ثبات خانواده را به دیگر تمایلاتش ترجیح میدهد
فکر نکنید وقتی من در پست های قبلی عرض کردم شک ندارم مردی باشه که دوست نداشته باشه ....
به این معنیه که هر مردی دوست داره با هر زنی باشه
این فقط در ذات مرد هست و در واقع بصورت بالقوه هست
یعنی یک مرد در زندگی اش فقط یک زن را دوست دارد و به بقیه هیچ توجهی ندارد ولی اگر در درون خودش جستجو کنه میبینه تمایل به بیشتر هم داره
ولی به هر دلیلی دوست نداره و صلاح نمیدونه این تمایل بالقوه رو به بالفعل تبدیل کنه
برای همینه که شما در اطراف خودتان مرد سالم خیلی کم پیدا میکنید که 2 همسر داشته باشه
حالا چه دائم و چه موقت
ربطی هم به مذهبی بودن یا نبودنش ندارد . مرد دوست ندارد زندگی اش از هم بپاشد خصوصا بخاطر عمل خودش
مگر مرد بی مسئولیت و بی کفایتی باشد یا یک وقتی در مخمصه ای گیر کند با یک خانم دیگر که نتواند جلوی خودش را بگیرد
که این مسئله برای خانم ها هم اتفاق میوفتد با اینکه چنین تمایلی ذاتا ندارند
اگر مرد های مریض و هیز رو بگذاریم کنار
شاید یک آقا غیر از همسرش از کس دیگری اونقدر خوشش نیاید در طول عمرش که حاضر باشد همسر دوم بگیرد
بله شاید اگر خانمی را ببیند در دل بگوید چه خانم زیبایی یا محترمی
ولی این به این معنی نیست که اگر همین الان خانم ابراز رضایت کند مرد حاضر باشد با اون نیز ازدواج کند
همینطور که یک خانم متاهل ممکن است وقتی یک آقای باشخصیت را ببیند در دلش او را تحسین کند ولی این تحسین هیچ معنی دیگری ندارد
همونطور که اول گفتم یک مقدار توضیحش سخت است و خودم رشته کلام مدام از دست در میرود چون قضیه ابعاد زیادی دارد
برای همین ممکن است با خواندن توضیحات بنده بد تر سردرگم شوید که بالاخره آقایان چه تمایلاتی دارند در این قضیه
درسته که مرد تمایل داره با زن های بیشتری در تماس باشه ولی این تمایل الزاما یک نیاز نیست
مثل این میمونه که همه دوست دارن پرواز کنن و بال داشته باشن
ولی درواقع نیازش چون احساس نمیشه این بال نداشتنه خیلی اذیت نمیکنه
ضمن اینکه مرد در مقابل این تمایل فطریش یک سری تمایلات دیگه هم داره
برای یک مرد هیچ چیزی مهمتر از حفظ آرامش خانوادش نیست و این هم یک مسئله فطری هست
و به نظر من خیلی قوی تر از مسئله تمایل به چند زن هم هست
و اصولا تمام توانایی های مرد و خلقتش در همین راستای حفظ خانواده است
برای همین حفظ آرامش و ثبات خانواده را به دیگر تمایلاتش ترجیح میدهد
فکر نکنید وقتی من در پست های قبلی عرض کردم شک ندارم مردی باشه که دوست نداشته باشه ....
به این معنیه که هر مردی دوست داره با هر زنی باشه
این فقط در ذات مرد هست و در واقع بصورت بالقوه هست
یعنی یک مرد در زندگی اش فقط یک زن را دوست دارد و به بقیه هیچ توجهی ندارد ولی اگر در درون خودش جستجو کنه میبینه تمایل به بیشتر هم داره
ولی به هر دلیلی دوست نداره و صلاح نمیدونه این تمایل بالقوه رو به بالفعل تبدیل کنه
برای همینه که شما در اطراف خودتان مرد سالم خیلی کم پیدا میکنید که 2 همسر داشته باشه
حالا چه دائم و چه موقت
ربطی هم به مذهبی بودن یا نبودنش ندارد . مرد دوست ندارد زندگی اش از هم بپاشد خصوصا بخاطر عمل خودش
مگر مرد بی مسئولیت و بی کفایتی باشد یا یک وقتی در مخمصه ای گیر کند با یک خانم دیگر که نتواند جلوی خودش را بگیرد
که این مسئله برای خانم ها هم اتفاق میوفتد با اینکه چنین تمایلی ذاتا ندارند
اگر مرد های مریض و هیز رو بگذاریم کنار
شاید یک آقا غیر از همسرش از کس دیگری اونقدر خوشش نیاید در طول عمرش که حاضر باشد همسر دوم بگیرد
بله شاید اگر خانمی را ببیند در دل بگوید چه خانم زیبایی یا محترمی
ولی این به این معنی نیست که اگر همین الان خانم ابراز رضایت کند مرد حاضر باشد با اون نیز ازدواج کند
همینطور که یک خانم متاهل ممکن است وقتی یک آقای باشخصیت را ببیند در دلش او را تحسین کند ولی این تحسین هیچ معنی دیگری ندارد
همونطور که اول گفتم یک مقدار توضیحش سخت است و خودم رشته کلام مدام از دست در میرود چون قضیه ابعاد زیادی دارد
برای همین ممکن است با خواندن توضیحات بنده بد تر سردرگم شوید که بالاخره آقایان چه تمایلاتی دارند در این قضیه
سلام خانم گلشن خواهر خوبم ..میشه نظرتون رو در مورد عشق حضرت فاطمه وحضرت علی علیه السلام بپرسم؟ ..اگر نمیشه عشق واقعی بین زن وشوهر باشه
سلام بر شما
بینید انچه ما تا کنون درباره انها شنیده ایم بعنوان همسران خوب بوده است نه عاشقان واقعی
بنابراین من نمی توان با توجه به شناخت دقیقی که از این جهت از ایشان ندارم
در رابطه با عشق بین ان دو نظر بدهم
لزوما همسران خوب عشاق واقعی نیستند
بینید انچه ما تا کنون درباره انها شنیده ایم بعنوان همسران خوب بوده است نه عاشقان واقعی
بنابراین من نمی توان با توجه به شناخت دقیقی که از این جهت از ایشان ندارم
در رابطه با عشق بین ان دو نظر بدهم
لزوما همسران خوب عشاق واقعی نیستند
خواهر خوبم اگر خطبه های نهج البلاغه را بخوانید متوجه میشید که چقدر حضرت علی علیه السلام عاشقانه حضرت فاطمه علیه السلام را دوست داشته..خطبه 202
خواهر خوبم اگر خطبه های نهج البلاغه را بخوانید متوجه میشید که چقدر حضرت علی علیه السلام عاشقانه حضرت فاطمه علیه السلام را دوست داشته
ایا همان اندازه هم حضرت فاطمه عاشق حضرت علی بوده است ؟
من فکر می کنم چون حضرت فاطمه رفتن به پیش پدر را بیشتر از بودن در کنار علی ع دوست داشته
عشق ایشان به پدر بیشتر از عشق به شوهر بوده است
ببینید چون در رابطه بین همسران احساس تملک شدید وجود دارد این رابطه نمی تواند عشق حقیقی باشد
چون در عشق حقیقی احساس تملک وجود ندارد
مگر اینکه در رابطه بین حضرات این حس وجود نداشته است
و یک موضوع هم من بگم (درمورد مردهای دیگه نمیدونم ، نظر شخصیه)
اگر زن من (مثالی عرض میکنم) تفکری داشته باشه شبیه به خانمها: "اللیل والنهار" ، "یارب" ، "حبیبه" و هر زنی که حق من رو محترم بدونه و برای من ارزش و احترام قائل هست ، اگر بمیرم و تکه تکه بشم ، هرگز حاضر نمیشم به زن دیگه ای بجز اون فکر کنم
سلام علیکم
به هر حال طبیعت زن خیلی مساپل رو قبول نمی کنه , هر چند عرف جامعه هم تاثیر گذاره مثل زنان عرب
خدا انشالله ی خانم نمونه و با ایمانی نصیب شما بکند
نه خواهر خوبم اینطور نبوده ..اولا این دو زوج قصد وهدفشان ماندگار شدن دین اسلام بوده .که زحمات چندین وچند ساله ی پیامبر به هدر نرود درواقع رسالت آنها چیز دیگه ای بوده ..واتفاقا برای خلافت حضرت علی علیه السلام یا بهتر بگم برای ماندگار ماندن دین اسلام جان عزیزشونو از دست داداند ..جدا از این مسائل من مطمئنم اگر تقدیر طور دیگهای رقم میخورد یعنی حضر ت علی علیه السلام زودتر از او از دنیا میرفت ایشان به هیچ عنوان ازدواج با مرد دیگری نمیکردند
ایا همان اندازه هم حضرت فاطمه عاشق حضرت علی بوده است ؟
من فکر می کنم چون حضرت فاطمه رفتن به پیش پدر را بیشتر از بودن در کنار علی ع دوست داشته
عشق ایشان به پدر بیشتر از عشق به شوهر بوده است
ببینید چون در رابطه بین همسران احساس تملک شدید وجود دارد این رابطه نمی تواند عشق حقیقی باشد
چون در عشق حقیقی احساس تملک وجود ندارد
مگر اینکه در رابطه بین حضرات این حس وجود نداشته است
نه خواهر خوبم اینطور نبوده ..اولا این دو زوج قصد وهدفشان ماندگار شدن دین اسلام بوده .که زحمات چندین وچند ساله ی پیامبر به هدر نرود درواقع رسالت آنها چیز دیگه ای بوده ..واتفاقا برای خلافت حضرت علی علیه السلام یا بهتر بگم برای ماندگار ماندن دین اسلام جان عزیزشونو از دست داداند ..جدا از این مسائل من مطمئنم اگر تقدیر طور دیگهای رقم میخورد یعنی حضر ت علی علیه السلام زودتر از او از دنیا میرفت ایشان به هیچ عنوان ازدواج با مرد دیگری نمیکردند
همانطور که گفتید مسائلی بسیار با اهمیت تراز عشق حقیقی و واقعی در زندگی انها جریان داشته
البته به نظر من دلیلی نداره همسران خوب عاشقان واقعی هم باشند
پیامبر را ببینید که چندین همسر را دارد و حتما هم همسر خوبی برای همه انها هست
ولی دلیلی ندارد عاشق حقیقی و دلسوخته انها باشد
عجب عشق بوالهوسانه ای چون در عشق حقیقی عاشق با شادی ومسرت معشوق شاد و مسرور میشود نه اینکه مسکوت به سکته بشود
با سلام ..این خانم که نمیدونستند شدت این ناراحتی منجر به سکته یا مرگ میشه .اتفاقا من هم اینطورواقعیتیو شنیدم ..یه خانمی شوهر ش ازدواج مجدد میکنه حتی اصلا ناراحتیشو بروز نمیده .اینقدر مهربانانه رفتار میکنه باهاش ..اما بعد دو سه ماه سکته میکنه میمیره.از نظر من هر خانمی اگر شناختی از خصوصیات مرد نداشته باشه.ممکنه بطور طبیعی منجربه این اتفاقات بشه .ربطی به بوالهوسی ندارد .
سلام علیکم
به هر حال طبیعت زن خیلی مساپل رو قبول نمی کنه , هر چند عرف جامعه هم تاثیر گذاره مثل زنان عرب
خدا انشالله ی خانم نمونه و با ایمانی نصیب شما بکند
سلام داداش
خدا بگم این عرف رو چکار کنه که هر چی میکشیم از دست همین عرفه! حتی بی خدایی هم نتیجهء بها دادن بیش از حد به عرفه
(هیومنیسم یا همون اومانیسم یعنی قرار دادن اصالت نظر انسان بجای اصالت حرف خدا)
منظور من حق وحقوق وتکالیف دینی نبود .از لحاظ وجدان و انسانیت من میخوام بدونم همونطور که زن اگر به همسرش خیانت میکنه خودش رو خائن میدونه ، آیا مرد هم اگر خیانت کنه خودش را خائن میدونه؟
منم که عرض کردم خدمتتون:
Reza-D;728225 نوشت:
اگر بحث ظاهری رو بفرمایید که خیر ، خیلی از زنهای خائن عمراً بپذیرن که خیانت کردن. مثلاً میگن ازدواجم بدون رضایت من بود ، شوهرم بهم محبت نمیکرد و..... خلاصه هزارتا دلیل میارن
اگر هم بحث وجدانی و باطنی رو میفرمایید ، که خب مردهای خائن هم در باطن کاملاً اطلاع دارن که مرتکب خیانت میشن ، اما اونها هم همون توجیحاتی رو میارن که عرض کردم. فقط درمورد مردها ، بحث تربیتی هم دخیله چون از ابتدا اینطور بهشون گفته میشه که کار مردها خطا نیست ولی کار زنها خطاست!
نقل قول نوشته اصلی توسط Reza-D نمایش پست ها
اگر بحث ظاهری رو بفرمایید که خیر ، خیلی از زنهای خائن عمراً بپذیرن که خیانت کردن. مثلاً میگن ازدواجم بدون رضایت من بود ، شوهرم بهم محبت نمیکرد و..... خلاصه هزارتا دلیل میارن
اگر هم بحث وجدانی و باطنی رو میفرمایید ، که خب مردهای خائن هم در باطن کاملاً اطلاع دارن که مرتکب خیانت میشن ، اما اونها هم همون توجیحاتی رو میارن که عرض کردم. فقط درمورد مردها ، بحث تربیتی هم دخیله چون از ابتدا اینطور بهشون گفته میشه که کار مردها خطا نیست ولی کار زنها خطاست!
با سلام ..لطفا پرسش وپاسخهایم را با جناب شروین رو هم بخونید و بعد نظر بدید
از نظر من توجیح مردان برای داشتن زن بیشتر است که تفاوت در غیرت انها است و غیرت زن گناه است
خیلی مردانه بگید اقا دوس داریم نمیتونیم خودمون کنترل کنیم چرا اینقدر حاشا اخه:))
از نظر من توجیح مردان برای داشتن زن بیشتر است که تفاوت در غیرت انها است و غیرت زن گناه است
خیلی مردانه بگید اقا دوس داریم نمیتونیم خودمون کنترل کنیم چرا اینقدر حاشا اخه:))
شما اگه پست هارو کامل از اول بخونید (شایدم خوندید ولی دقت نداشتید)
بحث زن دوم و ... بعدا مطرح شد
اولش کاملا در مورد جنس غیرت زن و مرد صحبت کردیم و دلایل قانع کننده ای برای تفاوت بین این دو بیان شد
حالا یکهو شما بعد 19 صفحه و بدون توجه به صحبت ها ودلایل بیان شده میگید بیان این تفاوت ها فقط برای چند همسریه ؟
بدون هیچ استدلالی .[/]
از نظر من توجیح مردان برای داشتن زن بیشتر است که تفاوت در غیرت انها است و غیرت زن گناه است
خیلی مردانه بگید اقا دوس داریم نمیتونیم خودمون کنترل کنیم چرا اینقدر حاشا اخه:))
احتمالا معصومین که قصد سوء استفاده ابزاری نداشتند ؟ اگر داشتند بفرمایید بدون تعارف
مفهوم این سخن حضرت علی (ع) چیست؟
غیرت مردان از ایمان و غیرت زن ناشی از کفر است
(نهج البلاغه / کلمات قصار/ شماره 119)
برای رسیدن به جواب باید دو مرحله را طی کرد :
الف : توضیح فرمایش حضرت علی (ع).
ب : مشخص کردن مصادیق این فرمایش.
ابتدا باید کلمات بکار رفته در این عبارت را معنی کنیم :
1. زن و مرد که معنایش واضح است.
2. کفر و ایمان؛ که خود در دو بخش مورد توجه قرار میگیرد، یکی ایمان و کفر عقیدتی و دیگری ایمان و کفر عملی. به نظر می اید در این تعبییر کفر و ایمان عملی مورد توجه است هر چند ممکن است در برخی موارد به کفر عقیدتی برگردد. و معیارش اطاعت و یا مخالفت با رهنمودهای خداوند متعال است.
3. غیرت : معنای دقیقش این است : اجازه ندادن به شریک شدن دیگری در انچه که اختصاص به شخص دارد
مثلا خداوند غیور است یعنی اجازه شراکت در انچه که مخصوص به اوست نمیدهد.
پس معنای این عبارت این میشود : اگر مردی اجازه ندهد که دیگری در انچه که مخصوص اوست (یعنی زنش) با او شریک شود نشانه ایمانش است. زیرا مطابق رهنمود الهی است. و اگر زنی اجازه ندهد زن دیگر در آنچه مخصوص اوست (یعنی شوهرش ) با اوشریک شود، نشانه کفر است چون مخالف رهنمود الهی است.
با این توضیح مشخص میشود که در مورد حجاب و نوع پوشش نیز چنانچه رفتار ما و یا اعمال نظر ما مطابق خواست الهی باشد روشمان درست و الا نادرست است. و اینکه میگویند مرد با غیرت اجازه بد حجابی یا بی حجابی به زنش نمیدهد به این جهت است که نبود یا بد بودن حجاب زمینه را برای شراکت دیگران در انچه مخصوص این مرد است فراهم میکند.
همچنین
امام صادق علیه السلام:
غیرت ورزی روا نیست مگر برای مردان و در مورد زنان در حقیقت حسادت است و به همین دلیل خداوند زنان را بر غیر شوهرشان حرام كرده است ولی بر مردان چهار زن را حلال نموده است. و خداوند كریمتر از آن است كه از سویی به زن غیرت بدهد و از سوی دیگر برای مرد سه زن دیگر را علاوه بر آن زن حلال كند
کلینی ، محمد بن یعقوب / اصول کافی / ج5 / باب غیرت زنان.
احتمالا معصومین که قصد سوء استفاده ابزاری نداشتند ؟ اگر داشتند بفرمایید بدون تعارف
مفهوم این سخن حضرت علی (ع) چیست؟
غیرت مردان از ایمان و غیرت زن ناشی از کفر است
(نهج البلاغه / کلمات قصار/ شماره 119)
برای رسیدن به جواب باید دو مرحله را طی کرد :
الف : توضیح فرمایش حضرت علی (ع).
ب : مشخص کردن مصادیق این فرمایش.
ابتدا باید کلمات بکار رفته در این عبارت را معنی کنیم :
1. زن و مرد که معنایش واضح است.
2. کفر و ایمان؛ که خود در دو بخش مورد توجه قرار میگیرد، یکی ایمان و کفر عقیدتی و دیگری ایمان و کفر عملی. به نظر می اید در این تعبییر کفر و ایمان عملی مورد توجه است هر چند ممکن است در برخی موارد به کفر عقیدتی برگردد. و معیارش اطاعت و یا مخالفت با رهنمودهای خداوند متعال است.
3. غیرت : معنای دقیقش این است : اجازه ندادن به شریک شدن دیگری در انچه که اختصاص به شخص دارد
مثلا خداوند غیور است یعنی اجازه شراکت در انچه که مخصوص به اوست نمیدهد.
پس معنای این عبارت این میشود : اگر مردی اجازه ندهد که دیگری در انچه که مخصوص اوست (یعنی زنش) با او شریک شود نشانه ایمانش است. زیرا مطابق رهنمود الهی است. و اگر زنی اجازه ندهد زن دیگر در آنچه مخصوص اوست (یعنی شوهرش ) با اوشریک شود، نشانه کفر است چون مخالف رهنمود الهی است.
با این توضیح مشخص میشود که در مورد حجاب و نوع پوشش نیز چنانچه رفتار ما و یا اعمال نظر ما مطابق خواست الهی باشد روشمان درست و الا نادرست است. و اینکه میگویند مرد با غیرت اجازه بد حجابی یا بی حجابی به زنش نمیدهد به این جهت است که نبود یا بد بودن حجاب زمینه را برای شراکت دیگران در انچه مخصوص این مرد است فراهم میکند.
همچنین
امام صادق علیه السلام:
غیرت ورزی روا نیست مگر برای مردان و در مورد زنان در حقیقت حسادت است و به همین دلیل خداوند زنان را بر غیر شوهرشان حرام كرده است ولی بر مردان چهار زن را حلال نموده است. و خداوند كریمتر از آن است كه از سویی به زن غیرت بدهد و از سوی دیگر برای مرد سه زن دیگر را علاوه بر آن زن حلال كند کلینی ، محمد بن یعقوب / اصول کافی / ج5 / باب غیرت زنان.
در اون دوره شکی نیست
ولی برای دوره الان فکر میکنم این موارد بعد 1400سال تغییر کنه چون نه اصول دین است و نه از حرامات کبیره و حتی حرامات معمول
شما مطمئن هستید زن الان با زن 1400سال قبل یکی هست ؟
از کجا می دانید این حدیث معتبر است ؟ایا بررسی سندی کرده اید ؟
از نظر من که مفاد این حدیث بیان گر ان است که این حدیث معتبر نمی باشد
این خودش یه بحث مفصل است
زمانی که حرف از چیز دیگری باشد 600هزارتا تفسیر به میان میاد
ولی در مورد زن و داشتن این موارد خوب بهشتی عین کلام صداقت دارد .....
اون چیزی که بنده در این سایت متوجه شدم
اینه که مرد نباید شیفته زن خودش باشه چون به درگاه خدا نمیتونه نزدیک بشه و حواسش پرت میشه
ولی میتونه در یه زمان عاشق چند زن باشه و به مستحبی در حد واجب عمل کنه
از کجا می دانید این حدیث معتبر است ؟ایا بررسی سندی کرده اید ؟
از نظر من که مفاد این حدیث بیان گر ان است که این حدیث معتبر نمی باشد
سلام
منبع کتاب نهج البلاغه هست
هرچند تک تک مطالب نهج البلاغه به تفکیک اسنادش ذکر نشده ولی این دلیل بر بدون سند بودن نیست
بعد از بحث های زیادی که تا امروز شده و کتاب های متعددی که در باب اسناد نهج البلاغه چاپ شده کسی از علما در سند نهج البلاغه تشکیک نمیکند
مگر کسانی مثل ما که فقط به دلیل خوش نیامدن مطلبی ادعای جعلی بودن رو میکنیم
این جمله از علامه طباطبایی برای بنده حجت است . شما را نمیدانم
علامه طباطبائی (ره) می فرمایند: امکان ندارد این لهجه و این نحو سخن گفتن، از غیر امیرالمؤمنین(ع) صادر شود. از صدر اسلام تاکنون، علما و بزرگان دین، هر کدام در اوایل کتابهای خود، خطبه هائی ایراد نموده اند که هیچکدام به خطبه های نهج البلاغه نمی رسد. لهجۀ نهج البلاغه بدیل ندارد، محتاج به سند نیست، در برخی موارد، تک تک جملات آن، برهان یقینی و استدلالی راجع به مطلب خاصی است... عبارات نهج البلاغه در میان عبارات دیگر همچون نور در میان تاریکی ها می درخشد. "و من لم یجعل الله نوراً، فما له نور؛ و هر کس که خداوند برایش نوری قرار نداده، نوری برای او نخواهد بود."نور، آیه40 بنقل از کتاب در محضر علامه طباطبائی، پرسشها و پاسخها، صص 109 – 111
اتفاقا بر عکس شما که محتوای این حکمت را دلیلی برای جعلی بودنش میدانید بنده دقیقا وقتی خواندم گفتم این حرف کاملا درست است حتی اگر از حضرت علی ع نباشد
و به نظرم توضیحاتی که در ادامه مطلب آمد کاملا گویا و منطقی بود
اینکه کسی با حکم خدا عداوت کند کفر عملی است کجایش اشکال دارد که شما این را دلیلی بر بطلن این حکمت میدانید ؟
در اون دوره شکی نیست
ولی برای دوره الان فکر میکنم این موارد بعد 1400سال تغییر کنه چون نه اصول دین است و نه از حرامات کبیره و حتی حرامات معمول
شما مطمئن هستید زن الان با زن 1400سال قبل یکی هست ؟
حکم قرآن بعد از 1400 سال عوض میشود ؟
چه کسی میتواند حکم خدا که در قرآن آمده را به سبب گذر زمان باطل کند ؟
آیه 3 سوره نساء صراحتا به این مسئله اشاره دارد که مرد میتواند تا 4 همسر داشته باشد البته به شرط عدالت (که در تفاسیر کاملا توضیح داده شده منظور عدالت در محبت و علاقه نیست)
حکم قرآن بعد از 1400 سال عوض میشود ؟
چه کسی میتواند حکم خدا که در قرآن آمده را به سبب گذر زمان باطل کند ؟
آیه 3 سوره نساء صراحتا به این مسئله اشاره دارد که مرد میتواند تا 4 همسر داشته باشد البته به شرط عدالت (که در تفاسیر کاملا توضیح داده شده منظور عدالت در محبت و علاقه نیست)
شما حکمی بالاتر از قران بیاور بنده تسلیم میشود
بنده هم گفتم این حکم درسته ... البته کاری به گوناگونی تفسیر ندارم
حرف من سر حدیث منتصب به کلام حضرت امیر بود
از نظر بنده این سخن کاربردی در دوران دارد
و در اینکه کلام حضرت قران نبوده است و نصیحتی در زمان 1400سال قبل
پس باتوجه به گذر زمان و در نظر گرفتن بالا رفتن حد بینش و دیدگاه بانوان جامعه اسلامی در زمان حال کاربردی ندارد
بنده هم گفتم این حکم درسته ... البته کاری به گوناگونی تفسیر ندارم
حرف من سر حدیث منتصب به کلام حضرت امیر بود
از نظر بنده این سخن کاربردی در دوران دارد
و در اینکه کلام حضرت قران نبوده است و نصیحتی در زمان 1400سال قبل
پس باتوجه به گذر زمان و در نظر گرفتن بالا رفتن حد بینش و دیدگاه بانوان جامعه اسلامی در زمان حال کاربردی ندارد
به نظرم این حرف هم درست نیست جسارتا
از هیچ جای حرف حضرت نمیشه برداشت کرد که موضوع مربوط به زمان و شرایط خاصی است
بعنوان مثال همین آیه 3 سوره نساء فرموده 4 زن مجاز است
زن غیرتی میشود و میگوید مجاز نیست
یعنی یا با حکم خدا ستیز دارد
یا آیه قرآن را دروغ میداند
شما چه نتیجه ای میگیرید ؟ آیا این کفر نیست ؟
یا خدا نمیداند چه میگوید . نمیداند چی صلاح است و چی نیست
یا حضرت محمد ص نعوذ بالله دروغ در قرآن آورده
یا قرآن در طول زمان تحریف شده که باز ناقض گفته قرآن است که این کتاب تحریف نمیشود
از هیچ جای حرف حضرت نمیشه برداشت کرد که موضوع مربوط به زمان و شرایط خاصی است
بعنوان مثال همین آیه 3 سوره نساء فرموده 4 زن مجاز است
زن غیرتی میشود و میگوید مجاز نیست
یعنی یا با حکم خدا ستیز دارد
یا آیه قرآن را دروغ میداند
شما چه نتیجه ای میگیرید ؟ آیا این کفر نیست ؟
یا خدا نمیداند چه میگوید . نمیداند چی صلاح است و چی نیست
یا حضرت محمد ص نعوذ بالله دروغ در قرآن آورده
یا قرآن در طول زمان تحریف شده که با ناقص گفته قرآن است که این کتاب تحریف نمیشود
من هیچ نتیجه دیگری نمیتوانم بگیرم
همانقدر که مرد میتواند مساوات بین 4زن برقرار کند زن هم میتواند حسادت خود را کنترل کند
شما اگر توانستید اثبات کنید مردی در جهان است که بتواند مساوات قلبی و مادی را با هم رعایت کند حرفتان درست است
کما اینکه پیامبر هم به امر خدا تنها استثناء این جریان است
حالا هر وقت مرد هم مساوات را رعایت کرد زن حسادت نمیکند
ایراد از زن نیست از مرد است عزیز که نمیتواند حد خدارا جاری کند پس در نتیجه مرد در حکم خدا خلل وارد میکند و انرا کامل انجام نمیدهد پس خطاکار به سهو است یا به تقصیر در هر حالت خطا کار است
:Moteajeb!::khaneh:
باسلام
احتمالا بنده از زنان قرن حاضر نیستم
خواهشها اول مفهوم غیرت رو دقت داشته باشید و اینکه در چه زمینه بها داده میشه بعد عاقلانه به موضوع نگاه کنید
اصلا به کل احادیث بزاریم کنار
بعد عاقلانه در مورد غیرت بحث کنید
خب میتونید شمارو به عنوان نمونه مثال بزنیم
من خیلی سوال دارم از بانویی که این اصل رو اینقدر خوب قبول داره
سلام
عذرخواهی میکنم برای اینکه مدتی از صحبت ما گذشت بعد این سؤالات رو مطرح میکنم
چون صحبت شما با صحبت "سیدجواد" در یک جهت بود گفتم یه تیر دو نشون بزنم :Nishkhand:
رایحهٔ بهشت;727906 نوشت:
قرآن با اینکه مجوز داده برای مرد که بتونه 4 تا همسر بگیره ولی از یه طرفم گفته اگه نمیتونی عدالت رو رعایت کنی یک همسر بگیر.
یعنی واقعا اقایون میتونن دو همسر داشته باشند و هر دو به یک اندازه دوست داشته باشند؟
"فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ ذلِکَ أَدْنى أَلاَّ تَعُولُوا"؛
با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمائید، دو یا سه یا چهار همسر و اگر مىترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید،
تنها یک همسر بگیرید، و یا از زنانى که مالک آنهائید استفاده کنید، این کار، از ظلم و ستم بهتر جلوگیرى مىکند"
سوره نسا ایه 3
آیا خدا حکمی و حقی داده که عملاً قابل اجرا نیست؟!
هدف خدا از قرار دادن حقی که قابل اجرا نیست چی بوده؟
اگر این حق عملاً برای مردها قابل اجرا نیست ، چرا شما خانمها هر زمان که میخواین حقوق مردها رو مطرح کنید ، همون ابتدای لیست این حق رو میارید؟
رایحهٔ بهشت;727906 نوشت:
خدا با توجه به کارایی که اعراب میکردن در اون زمان یه همچین قانونی رو گذاشت ، نه؟
دلیل نمیشه مردای ما هم برن 4 تا زن بگیرن! شاید اگه ایرانی هم مثل اعراب جاهل بودن الان به این حکم راضی بودیم!
در زمان اعراب جاهلی زنها اجازهء خروج از منزل ، کسب علم و کسب درآمد رو نداشتن. خدا هم با توجه به شرایط اون زمان گفت حالا که نمیذارید زنها کار کنن ، خودتون خرجشون رو بدید
اما دلیل نمیشه تو این دوره که زنها آزادانه میتونن دانشگاه برن و شغلی داشته باشن ، باز هم مخارج اونها با مردها باشه
با توجه به این موارد ، آیا قبول دارید که مهریه باید برداشته بشه و نفقه هم بجای وظیفهء مرد ، باید بین هر دوی زن و شوهر تقسیم بشه؟ (50 - 50) نفقه = خرید یا اجارهء مسکن ، خوراک ، پوشاک ، مسافرت و......
سید محمد جواد;728556 نوشت:
در اون دوره شکی نیست
ولی برای دوره الان فکر میکنم این موارد بعد 1400سال تغییر کنه
سید جان سلام
(حواست باشه تحویل نمیگیری ها :chakeretim:)
شما هم نظرتون رو درمورد نکاتی که خدمت سرکار خانم "رایحهء بهشت" عرض کردم بفرمایید
همانقدر که مرد میتواند مساوات بین 4زن برقرار کند زن هم میتواند حسادت خود را کنترل کند
شما اگر توانستید اثبات کنید مردی در جهان است که بتواند مساوات قلبی و مادی را با هم رعایت کند حرفتان درست است
کما اینکه پیامبر هم به امر خدا تنها استثناء این جریان است
حالا هر وقت مرد هم مساوات را رعایت کرد زن حسادت نمیکند
ایراد از زن نیست از مرد است عزیز که نمیتواند حد خدارا جاری کند پس در نتیجه مرد در حکم خدا خلل وارد میکند و انرا کامل انجام نمیدهد پس خطاکار به سهو است یا به تقصیر در هر حالت خطا کار است
این آخرین پست بنده در این رابطه است و بیشتر از این وارد بحث نمیشم
چون فکر میکنم گفتنی ها گفته شده
و با مطرح کردن سوال هایی که بارها و بارها در این تاپیک و تاپیک های دیگر و سایر منابع پاسخ داده شدند به هیچ نتیجه ای نمیرسیم
و فکر نمیکنم شما هم دنبال رسیدن به نتیجه ای باشید
عدالت مطرح شده در آیه 3 سوره نسا عدالت در محبت نیست
شما هر تفسیری که مایل هستید رو مطالعه کنید
حتی خیلی منطقی هم میشه به این نتیجه رسید
در آیه 129 سوره نساء بحث ایجاد عدالت در محبت بین همسران مطرح میشود که قرآن به صراحت میگوید این عدالت از شما بر نمی آید .
خلاصه تمام تفاسیر این است که به حکم همین آیه عدالت در محبت جزو موارد عدالت در ازدواج نیست
زیرا خداوند در آیه 3 حکم به عدالت فرموده و در آیه 129 میفرماید عدالت در محبت از شما بر نمی آید . پس خداوند در آیه 3 حکم باطل داده است ؟
حکم به چیزی داده است که امکان ندارد ؟
آیا خداوند با کسی تعارف دارد که بگوید بیش از 1 زن حرام است ؟ و بیاید اول بگوید حلال است دوم بگوید به شرطی که خورشید را خاموش کنید ؟
البته این توضیحات بنده خلاصه ای بود از تفاسیر به زبان خودمانی
شما اگر واقعا علاقه مند به پی بردن به حقیقت مطلب هستید تفاسیر مختلف را بخوانید و خودتان نتیجه گیری کنید
فقط میگید همینه که هست هرکی هم سوال کنه یا کافره یا مرتد یا اختشاش کرد
نه سید جان ، لااقل داش "شروین" رو من مدتیه که میشناسم
با اینکه اکثراً نظراتمون در مخالفت با هم بوده ، اما با اطمینان میگم که ایشون چنین منظوری نداشتن
صحبت اینه که وقتی صحبتی پاسخ داده میشه ، دو روز بعد دوباره مطرح میشه و بعضاً دلایل احساسی مطرح میشه
خلاصه اگه بخوای ناراحت بشی میام براتا......! :Nishkhand:
منبع کتاب نهج البلاغه هست
هرچند تک تک مطالب نهج البلاغه به تفکیک اسنادش ذکر نشده ولی این دلیل بر بدون سند بودن نیست
بعد از بحث های زیادی که تا امروز شده و کتاب های متعددی که در باب اسناد نهج البلاغه چاپ شده کسی از علما در سند نهج البلاغه تشکیک نمیکند
مگر کسانی مثل ما که فقط به دلیل خوش نیامدن مطلبی ادعای جعلی بودن رو میکنیم
این جمله از علامه طباطبایی برای بنده حجت است . شما را نمیدانم
علامه طباطبائی (ره) می فرمایند: امکان ندارد این لهجه و این نحو سخن گفتن، از غیر امیرالمؤمنین(ع) صادر شود. از صدر اسلام تاکنون، علما و بزرگان دین، هر کدام در اوایل کتابهای خود، خطبه هائی ایراد نموده اند که هیچکدام به خطبه های نهج البلاغه نمی رسد.
لهجۀ نهج البلاغه بدیل ندارد، محتاج به سند نیست، در برخی موارد، تک تک جملات آن، برهان یقینی و استدلالی راجع به مطلب خاصی است... عبارات نهج البلاغه در میان عبارات دیگر همچون نور در میان تاریکی ها می درخشد.
"و من لم یجعل الله نوراً، فما له نور؛ و هر کس که خداوند برایش نوری قرار نداده، نوری برای او نخواهد بود."نور، آیه40
بنقل از کتاب در محضر علامه طباطبائی، پرسشها و پاسخها، صص 109 – 111
سلام
از نظر من حتی احادیث دارای سند هم یقین اور نیستند
چه برسد به احادیث بدون سند و پایه
از کی تا حالا سبک و سیاق هم شد دلیل و سند روایت !!!!!
شروین;728568 نوشت:
اینکه کسی با حکم خدا عداوت کند کفر عملی است کجایش اشکال دارد که شما این را دلیلی بر بطلن این حکمت میدانید ؟
اینکه کلا غیرت زن را حسادت بدانید کجایش منطقیست ؟
زن اگر بی غیرت باشد که مرد هزار کار ناشایست انجام می دهد
و تنها غیرت زنان جلوی بعضی مردان را گرفته است
البته نه حوصله دارم و نه بنا دارم که به این بحث ادامه بدهم
عیسی به دین خود موسی بدین خود
.از نظر من هر خانمی اگر شناختی از خصوصیات مرد نداشته باشه.ممکنه بطور طبیعی منجربه این اتفاقات بشه .ربطی به بوالهوسی ندارد .
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش
بزرگوار منظور بنده هم همین است که انسا نها بوالهوسیهای خود ا با عشق اشتباه میگرند پین دونفر انسان تنها زمانی سایه هایی از عشق بر قلبشان قرار میگیرند که روح وضمیر ایشان ارتباطی خارج از بعد جسمانی پیدا کند زیرا خود عشق یک بعد روحانی از حقیقت انسان است
البته یک خانم نیست و بجز خانم "اللیل و النهار" خانمهای دیگه ای هم این مطلب رو گفتن. از جمله خانم "یارب" اما با شما موافقم. واقعاً آخرالزمان شده آخرالزمان شده که بجز تعداد معدودی خانم حقوق مردها رو ارزش قائل میشن
آخرالزمان شده که اگر یه خانم بگه من تابع دستور دین هستم و حق شوهرم رو محترم میشمرم ، ماها فکر میکنیم آخرالزمان شده! :Gig: دقیقاً خطاب بنده به سرکار خانم "یارب" که گفتم گویا شما از کرهء دیگری اومدید ، اشارم به همین موضوع بود که شما گفتید
اینکه چقدر برامون عجیبه اگر ببینیم کسی در مقابل دستور خدا تسلیمه
و یک موضوع هم من بگم (درمورد مردهای دیگه نمیدونم ، نظر شخصیه)
اگر زن من (مثالی عرض میکنم) تفکری داشته باشه شبیه به خانمها: "اللیل والنهار" ، "یارب" ، "حبیبه" و هر زنی که حق من رو محترم بدونه و برای من ارزش و احترام قائل هست ، اگر بمیرم و تکه تکه بشم ، هرگز حاضر نمیشم به زن دیگه ای بجز اون فکر کنم
سلام
بله دوست عزیز خیلی ها شعار می دهند ولی به عمل که می رسد درجا می زنند
خانمی را می شناختم که چون بچه دار نمی شد خودش برای شوهرش رفت خواستگاری
اولین شبی که شوهرش رفت پیش زن دوم بخوابه
ان خانم سکته کرد
این داستان نیست و واقعا اتفاق افتاده
[="Navy"] همای رحمت;728457 نوشت:
بله . به نظر من مرد هم خودش رو خائن میدونه . هرچند از لحاظ شرعی خیانتی نکرده و گناهی مرتکب نشده
ولی به احساسات زن خیانت کرده .
مگر کسی که انقدر اینکار رو کرده که براش عادی شده[/]
عجب عشق بوالهوسانه ای چون در عشق حقیقی عاشق با شادی ومسرت معشوق شاد و مسرور میشود نه اینکه مسکوت به سکته بشود
سلام بر سرکار استاد
از نظر من عشق بین زن و شوهر هیچوقت نمی تواند عشق واقعی باشد
چون در عشق واقعی احساس تملک وجود ندارد
ولی در رابطه بین زن و شوهر احساس تملک شدید از هر دو طرف وجود دارد
علیک سلام
ببینید این مسئله یک مقدار توضیحش سخت است
درسته که مرد تمایل داره با زن های بیشتری در تماس باشه ولی این تمایل الزاما یک نیاز نیست
مثل این میمونه که همه دوست دارن پرواز کنن و بال داشته باشن
ولی درواقع نیازش چون احساس نمیشه این بال نداشتنه خیلی اذیت نمیکنه
ضمن اینکه مرد در مقابل این تمایل فطریش یک سری تمایلات دیگه هم داره
برای یک مرد هیچ چیزی مهمتر از حفظ آرامش خانوادش نیست و این هم یک مسئله فطری هست
و به نظر من خیلی قوی تر از مسئله تمایل به چند زن هم هست
و اصولا تمام توانایی های مرد و خلقتش در همین راستای حفظ خانواده است
برای همین حفظ آرامش و ثبات خانواده را به دیگر تمایلاتش ترجیح میدهد
فکر نکنید وقتی من در پست های قبلی عرض کردم شک ندارم مردی باشه که دوست نداشته باشه ....
به این معنیه که هر مردی دوست داره با هر زنی باشه
این فقط در ذات مرد هست و در واقع بصورت بالقوه هست
یعنی یک مرد در زندگی اش فقط یک زن را دوست دارد و به بقیه هیچ توجهی ندارد ولی اگر در درون خودش جستجو کنه میبینه تمایل به بیشتر هم داره
ولی به هر دلیلی دوست نداره و صلاح نمیدونه این تمایل بالقوه رو به بالفعل تبدیل کنه
برای همینه که شما در اطراف خودتان مرد سالم خیلی کم پیدا میکنید که 2 همسر داشته باشه
حالا چه دائم و چه موقت
ربطی هم به مذهبی بودن یا نبودنش ندارد . مرد دوست ندارد زندگی اش از هم بپاشد خصوصا بخاطر عمل خودش
مگر مرد بی مسئولیت و بی کفایتی باشد یا یک وقتی در مخمصه ای گیر کند با یک خانم دیگر که نتواند جلوی خودش را بگیرد
که این مسئله برای خانم ها هم اتفاق میوفتد با اینکه چنین تمایلی ذاتا ندارند
اگر مرد های مریض و هیز رو بگذاریم کنار
شاید یک آقا غیر از همسرش از کس دیگری اونقدر خوشش نیاید در طول عمرش که حاضر باشد همسر دوم بگیرد
بله شاید اگر خانمی را ببیند در دل بگوید چه خانم زیبایی یا محترمی
ولی این به این معنی نیست که اگر همین الان خانم ابراز رضایت کند مرد حاضر باشد با اون نیز ازدواج کند
همینطور که یک خانم متاهل ممکن است وقتی یک آقای باشخصیت را ببیند در دلش او را تحسین کند ولی این تحسین هیچ معنی دیگری ندارد
همونطور که اول گفتم یک مقدار توضیحش سخت است و خودم رشته کلام مدام از دست در میرود چون قضیه ابعاد زیادی دارد
برای همین ممکن است با خواندن توضیحات بنده بد تر سردرگم شوید که بالاخره آقایان چه تمایلاتی دارند در این قضیه
سلام بر شما
بینید انچه ما تا کنون درباره انها شنیده ایم بعنوان همسران خوب بوده است نه عاشقان واقعی
بنابراین من نمی توان با توجه به شناخت دقیقی که از این جهت از ایشان ندارم
در رابطه با عشق بین ان دو نظر بدهم
لزوما همسران خوب عشاق واقعی نیستند
ایا همان اندازه هم حضرت فاطمه عاشق حضرت علی بوده است ؟
من فکر می کنم چون حضرت فاطمه رفتن به پیش پدر را بیشتر از بودن در کنار علی ع دوست داشته
عشق ایشان به پدر بیشتر از عشق به شوهر بوده است
ببینید چون در رابطه بین همسران احساس تملک شدید وجود دارد این رابطه نمی تواند عشق حقیقی باشد
چون در عشق حقیقی احساس تملک وجود ندارد
مگر اینکه در رابطه بین حضرات این حس وجود نداشته است
سلام علیکم
به هر حال طبیعت زن خیلی مساپل رو قبول نمی کنه , هر چند عرف جامعه هم تاثیر گذاره مثل زنان عرب
خدا انشالله ی خانم نمونه و با ایمانی نصیب شما بکند
نه خواهر خوبم اینطور نبوده ..اولا این دو زوج قصد وهدفشان ماندگار شدن دین اسلام بوده .که زحمات چندین وچند ساله ی پیامبر به هدر نرود درواقع رسالت آنها چیز دیگه ای بوده ..واتفاقا برای خلافت حضرت علی علیه السلام یا بهتر بگم برای ماندگار ماندن دین اسلام جان عزیزشونو از دست داداند ..جدا از این مسائل من مطمئنم اگر تقدیر طور دیگهای رقم میخورد یعنی حضر ت علی علیه السلام زودتر از او از دنیا میرفت ایشان به هیچ عنوان ازدواج با مرد دیگری نمیکردند
همانطور که گفتید مسائلی بسیار با اهمیت تراز عشق حقیقی و واقعی در زندگی انها جریان داشته
البته به نظر من دلیلی نداره همسران خوب عاشقان واقعی هم باشند
پیامبر را ببینید که چندین همسر را دارد و حتما هم همسر خوبی برای همه انها هست
ولی دلیلی ندارد عاشق حقیقی و دلسوخته انها باشد
خدا بگم این عرف رو چکار کنه که هر چی میکشیم از دست همین عرفه! حتی بی خدایی هم نتیجهء بها دادن بیش از حد به عرفه
(هیومنیسم یا همون اومانیسم یعنی قرار دادن اصالت نظر انسان بجای اصالت حرف خدا)
ضمناً من متأهلم :ok:
منم که عرض کردم خدمتتون:
یا خدا ...
چه فرقی داره ؟
تو دین شما زدن راه حل هست ؟
این حتی شوخیش هم خوب نیست
از نظر من توجیح مردان برای داشتن زن بیشتر است که تفاوت در غیرت انها است و غیرت زن گناه است
خیلی مردانه بگید اقا دوس داریم نمیتونیم خودمون کنترل کنیم چرا اینقدر حاشا اخه:))
[="Navy"] سید محمد جواد;728547 نوشت:
شما اگه پست هارو کامل از اول بخونید (شایدم خوندید ولی دقت نداشتید)
بحث زن دوم و ... بعدا مطرح شد
اولش کاملا در مورد جنس غیرت زن و مرد صحبت کردیم و دلایل قانع کننده ای برای تفاوت بین این دو بیان شد
حالا یکهو شما بعد 19 صفحه و بدون توجه به صحبت ها ودلایل بیان شده میگید بیان این تفاوت ها فقط برای چند همسریه ؟
بدون هیچ استدلالی .[/]
احتمالا معصومین که قصد سوء استفاده ابزاری نداشتند ؟ اگر داشتند بفرمایید بدون تعارف
مفهوم این سخن حضرت علی (ع) چیست؟
غیرت مردان از ایمان و غیرت زن ناشی از کفر است
(نهج البلاغه / کلمات قصار/ شماره 119)
برای رسیدن به جواب باید دو مرحله را طی کرد :
الف : توضیح فرمایش حضرت علی (ع).
ب : مشخص کردن مصادیق این فرمایش.
ابتدا باید کلمات بکار رفته در این عبارت را معنی کنیم :
1. زن و مرد که معنایش واضح است.
2. کفر و ایمان؛ که خود در دو بخش مورد توجه قرار میگیرد، یکی ایمان و کفر عقیدتی و دیگری ایمان و کفر عملی. به نظر می اید در این تعبییر کفر و ایمان عملی مورد توجه است هر چند ممکن است در برخی موارد به کفر عقیدتی برگردد. و معیارش اطاعت و یا مخالفت با رهنمودهای خداوند متعال است.
3. غیرت : معنای دقیقش این است : اجازه ندادن به شریک شدن دیگری در انچه که اختصاص به شخص دارد
مثلا خداوند غیور است یعنی اجازه شراکت در انچه که مخصوص به اوست نمیدهد.
پس معنای این عبارت این میشود : اگر مردی اجازه ندهد که دیگری در انچه که مخصوص اوست (یعنی زنش) با او شریک شود نشانه ایمانش است. زیرا مطابق رهنمود الهی است. و اگر زنی اجازه ندهد زن دیگر در آنچه مخصوص اوست (یعنی شوهرش ) با اوشریک شود، نشانه کفر است چون مخالف رهنمود الهی است.
با این توضیح مشخص میشود که در مورد حجاب و نوع پوشش نیز چنانچه رفتار ما و یا اعمال نظر ما مطابق خواست الهی باشد روشمان درست و الا نادرست است. و اینکه میگویند مرد با غیرت اجازه بد حجابی یا بی حجابی به زنش نمیدهد به این جهت است که نبود یا بد بودن حجاب زمینه را برای شراکت دیگران در انچه مخصوص این مرد است فراهم میکند.
همچنین
امام صادق علیه السلام:
غیرت ورزی روا نیست مگر برای مردان و در مورد زنان در حقیقت حسادت است و به همین دلیل خداوند زنان را بر غیر شوهرشان حرام كرده است ولی بر مردان چهار زن را حلال نموده است. و خداوند كریمتر از آن است كه از سویی به زن غیرت بدهد و از سوی دیگر برای مرد سه زن دیگر را علاوه بر آن زن حلال كند
کلینی ، محمد بن یعقوب / اصول کافی / ج5 / باب غیرت زنان.
سلام
از کجا می دانید این حدیث معتبر است ؟ایا بررسی سندی کرده اید ؟
از نظر من که مفاد این حدیث بیان گر ان است که این حدیث معتبر نمی باشد
در اون دوره شکی نیست
ولی برای دوره الان فکر میکنم این موارد بعد 1400سال تغییر کنه چون نه اصول دین است و نه از حرامات کبیره و حتی حرامات معمول
شما مطمئن هستید زن الان با زن 1400سال قبل یکی هست ؟
اقا اگر عاشق زنش باشه دنبال زن دو و سوم و یا متعه نیست
این کارها نشان دهنده این است که این مردان نسبت به زنشان عشقی ندارند
این خودش یه بحث مفصل است
زمانی که حرف از چیز دیگری باشد 600هزارتا تفسیر به میان میاد
ولی در مورد زن و داشتن این موارد خوب بهشتی عین کلام صداقت دارد .....
این مدل عشقی که شما میفرمایید در چند ماه قبل شیطانی عنوان شد و حرام
عشق مرد به چند زن را می فرمایید ؟
اون چیزی که بنده در این سایت متوجه شدم
اینه که مرد نباید شیفته زن خودش باشه چون به درگاه خدا نمیتونه نزدیک بشه و حواسش پرت میشه
ولی میتونه در یه زمان عاشق چند زن باشه و به مستحبی در حد واجب عمل کنه
سلام
منبع کتاب نهج البلاغه هست
هرچند تک تک مطالب نهج البلاغه به تفکیک اسنادش ذکر نشده ولی این دلیل بر بدون سند بودن نیست
بعد از بحث های زیادی که تا امروز شده و کتاب های متعددی که در باب اسناد نهج البلاغه چاپ شده کسی از علما در سند نهج البلاغه تشکیک نمیکند
مگر کسانی مثل ما که فقط به دلیل خوش نیامدن مطلبی ادعای جعلی بودن رو میکنیم
این جمله از علامه طباطبایی برای بنده حجت است . شما را نمیدانم
علامه طباطبائی (ره) می فرمایند: امکان ندارد این لهجه و این نحو سخن گفتن، از غیر امیرالمؤمنین(ع) صادر شود. از صدر اسلام تاکنون، علما و بزرگان دین، هر کدام در اوایل کتابهای خود، خطبه هائی ایراد نموده اند که هیچکدام به خطبه های نهج البلاغه نمی رسد.
لهجۀ نهج البلاغه بدیل ندارد، محتاج به سند نیست، در برخی موارد، تک تک جملات آن، برهان یقینی و استدلالی راجع به مطلب خاصی است... عبارات نهج البلاغه در میان عبارات دیگر همچون نور در میان تاریکی ها می درخشد.
"و من لم یجعل الله نوراً، فما له نور؛ و هر کس که خداوند برایش نوری قرار نداده، نوری برای او نخواهد بود."نور، آیه40
بنقل از کتاب در محضر علامه طباطبائی، پرسشها و پاسخها، صص 109 – 111
اتفاقا بر عکس شما که محتوای این حکمت را دلیلی برای جعلی بودنش میدانید بنده دقیقا وقتی خواندم گفتم این حرف کاملا درست است حتی اگر از حضرت علی ع نباشد
و به نظرم توضیحاتی که در ادامه مطلب آمد کاملا گویا و منطقی بود
اینکه کسی با حکم خدا عداوت کند کفر عملی است کجایش اشکال دارد که شما این را دلیلی بر بطلن این حکمت میدانید ؟
[="Navy"] سید محمد جواد;728556 نوشت:
حکم قرآن بعد از 1400 سال عوض میشود ؟
چه کسی میتواند حکم خدا که در قرآن آمده را به سبب گذر زمان باطل کند ؟
آیه 3 سوره نساء صراحتا به این مسئله اشاره دارد که مرد میتواند تا 4 همسر داشته باشد البته به شرط عدالت (که در تفاسیر کاملا توضیح داده شده منظور عدالت در محبت و علاقه نیست)
شما حکمی بالاتر از قران بیاور بنده تسلیم میشود[/]
بنده هم گفتم این حکم درسته ... البته کاری به گوناگونی تفسیر ندارم
حرف من سر حدیث منتصب به کلام حضرت امیر بود
از نظر بنده این سخن کاربردی در دوران دارد
و در اینکه کلام حضرت قران نبوده است و نصیحتی در زمان 1400سال قبل
پس باتوجه به گذر زمان و در نظر گرفتن بالا رفتن حد بینش و دیدگاه بانوان جامعه اسلامی در زمان حال کاربردی ندارد
به نظرم این حرف هم درست نیست جسارتا
از هیچ جای حرف حضرت نمیشه برداشت کرد که موضوع مربوط به زمان و شرایط خاصی است
بعنوان مثال همین آیه 3 سوره نساء فرموده 4 زن مجاز است
زن غیرتی میشود و میگوید مجاز نیست
یعنی یا با حکم خدا ستیز دارد
یا آیه قرآن را دروغ میداند
شما چه نتیجه ای میگیرید ؟ آیا این کفر نیست ؟
یا خدا نمیداند چه میگوید . نمیداند چی صلاح است و چی نیست
یا حضرت محمد ص نعوذ بالله دروغ در قرآن آورده
یا قرآن در طول زمان تحریف شده که باز ناقض گفته قرآن است که این کتاب تحریف نمیشود
من هیچ نتیجه دیگری نمیتوانم بگیرم
همانقدر که مرد میتواند مساوات بین 4زن برقرار کند زن هم میتواند حسادت خود را کنترل کند
شما اگر توانستید اثبات کنید مردی در جهان است که بتواند مساوات قلبی و مادی را با هم رعایت کند حرفتان درست است
کما اینکه پیامبر هم به امر خدا تنها استثناء این جریان است
حالا هر وقت مرد هم مساوات را رعایت کرد زن حسادت نمیکند
ایراد از زن نیست از مرد است عزیز که نمیتواند حد خدارا جاری کند پس در نتیجه مرد در حکم خدا خلل وارد میکند و انرا کامل انجام نمیدهد پس خطاکار به سهو است یا به تقصیر در هر حالت خطا کار است
خب میتونید شمارو به عنوان نمونه مثال بزنیم
من خیلی سوال دارم از بانویی که این اصل رو اینقدر خوب قبول داره
در ضمن شما کل جامعه بانوان هستید ؟؟؟؟؟
غیرت زنانه نسبت به ارتباط با نامحرم براشون خوشایند و غیرت نسبت به ارتباط با محرم براشون ناخوشاینده.
عذرخواهی میکنم برای اینکه مدتی از صحبت ما گذشت بعد این سؤالات رو مطرح میکنم
چون صحبت شما با صحبت "سیدجواد" در یک جهت بود گفتم یه تیر دو نشون بزنم :Nishkhand:
هدف خدا از قرار دادن حقی که قابل اجرا نیست چی بوده؟
اگر این حق عملاً برای مردها قابل اجرا نیست ، چرا شما خانمها هر زمان که میخواین حقوق مردها رو مطرح کنید ، همون ابتدای لیست این حق رو میارید؟
اما دلیل نمیشه تو این دوره که زنها آزادانه میتونن دانشگاه برن و شغلی داشته باشن ، باز هم مخارج اونها با مردها باشه
با توجه به این موارد ، آیا قبول دارید که مهریه باید برداشته بشه و نفقه هم بجای وظیفهء مرد ، باید بین هر دوی زن و شوهر تقسیم بشه؟ (50 - 50)
نفقه = خرید یا اجارهء مسکن ، خوراک ، پوشاک ، مسافرت و......
(حواست باشه تحویل نمیگیری ها :chakeretim:)
شما هم نظرتون رو درمورد نکاتی که خدمت سرکار خانم "رایحهء بهشت" عرض کردم بفرمایید
[="Navy"] سید محمد جواد;728580 نوشت:
این آخرین پست بنده در این رابطه است و بیشتر از این وارد بحث نمیشم
چون فکر میکنم گفتنی ها گفته شده
و با مطرح کردن سوال هایی که بارها و بارها در این تاپیک و تاپیک های دیگر و سایر منابع پاسخ داده شدند به هیچ نتیجه ای نمیرسیم
و فکر نمیکنم شما هم دنبال رسیدن به نتیجه ای باشید
عدالت مطرح شده در آیه 3 سوره نسا عدالت در محبت نیست
شما هر تفسیری که مایل هستید رو مطالعه کنید
حتی خیلی منطقی هم میشه به این نتیجه رسید
در آیه 129 سوره نساء بحث ایجاد عدالت در محبت بین همسران مطرح میشود که قرآن به صراحت میگوید این عدالت از شما بر نمی آید .
خلاصه تمام تفاسیر این است که به حکم همین آیه عدالت در محبت جزو موارد عدالت در ازدواج نیست
زیرا خداوند در آیه 3 حکم به عدالت فرموده و در آیه 129 میفرماید عدالت در محبت از شما بر نمی آید . پس خداوند در آیه 3 حکم باطل داده است ؟
حکم به چیزی داده است که امکان ندارد ؟
آیا خداوند با کسی تعارف دارد که بگوید بیش از 1 زن حرام است ؟ و بیاید اول بگوید حلال است دوم بگوید به شرطی که خورشید را خاموش کنید ؟
البته این توضیحات بنده خلاصه ای بود از تفاسیر به زبان خودمانی
شما اگر واقعا علاقه مند به پی بردن به حقیقت مطلب هستید تفاسیر مختلف را بخوانید و خودتان نتیجه گیری کنید
در غیر این صورت ، حرفی باقی نمیمونه[/]
هر جا میتونید همینو بزنید تو سر ادم
فقط ادای تفسیر دین و غیره دارید
فقط میگید همینه که هست هرکی هم سوال کنه یا کافره یا مرتد یا اختشاش کرد
همین خط شما جواب بنده بود.... کلا اشتباه هست در این سایت در مباحث صحبت کردن
نتیجه این مدل گفتار و صحبتتون در میزان خداباوری نسل جدید مشهود هست البته میدونم امارش رو قبول هم ندارید
با اینکه اکثراً نظراتمون در مخالفت با هم بوده ، اما با اطمینان میگم که ایشون چنین منظوری نداشتن
صحبت اینه که وقتی صحبتی پاسخ داده میشه ، دو روز بعد دوباره مطرح میشه و بعضاً دلایل احساسی مطرح میشه
خلاصه اگه بخوای ناراحت بشی میام براتا......! :Nishkhand:
سلام
از نظر من حتی احادیث دارای سند هم یقین اور نیستند
چه برسد به احادیث بدون سند و پایه
از کی تا حالا سبک و سیاق هم شد دلیل و سند روایت !!!!!
اینکه کلا غیرت زن را حسادت بدانید کجایش منطقیست ؟
زن اگر بی غیرت باشد که مرد هزار کار ناشایست انجام می دهد
و تنها غیرت زنان جلوی بعضی مردان را گرفته است
البته نه حوصله دارم و نه بنا دارم که به این بحث ادامه بدهم
عیسی به دین خود موسی بدین خود
گفتم یه یادآوری کنم ، بد نیست...
بحث دوستانه است و قرار است به جایی ختم به خیر شود...(ان شاءالله)
بزرگوار منظور بنده هم همین است که انسا نها بوالهوسیهای خود ا با عشق اشتباه میگرند پین دونفر انسان تنها زمانی سایه هایی از عشق بر قلبشان قرار میگیرند که روح وضمیر ایشان ارتباطی خارج از بعد جسمانی پیدا کند زیرا خود عشق یک بعد روحانی از حقیقت انسان است
سلام
بیشتر مردان بخاطر ترس از زنشون در ظاهر گناه نمی کنن ( دختر بازی و چشم چرانی و اعتیاد و ....)
در باطن که خدا داند و بس
متوجه نشدم دوست عزیز ؟
[="Navy"] **گلشن**;728615 نوشت:
پس اینهم درسته که بگیم بیشتر زن ها بخاطر ترس از شوهرشون گناه نمیکنن (دوست پسر و ...)
در باطن خدا داند و بس ؟[/]