جمع بندی احساس مردان در برابر غیرت زنان!

تب‌های اولیه

316 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

*نجینی*;729681 نوشت:
منم یه خانوم لبنانی رو میشناسم که شوهرش سه تا زن داشت و کار اینا شده بود بدبختی و آه و ناله.تهش هم همشون طلاق گرفتن و رفتن

سلام دوست عزیز (نمیدونم خانم هستید یا آقا)

الان خیلی خانمها با حجاب هم مخالف هستن. اما دلیل نمیشه که بگیم چون عده ای از خانمها با حجاب مخالف هستن ، پس یعنی حجاب چیز بدی بوده
بحث تنفر خانمها از ازدواج مجدد رو هم باید بررسی کرد که دلیل این نفرت آیا منطقیه یا خیر؟
نظر من اینه که این تنفر در طی سالها و به دلایل مختلف شکل گرفته و در ذات زن نیست
این نظر شخصی منه و هر شخص مخالفی میتونه اون رو نقد کنه

لذا لطفاً مطالب رو با دقت و بدون تعصب بخونید
اصلاً صحبت من تایید یا رد ازدواج مجدد نبوده
مثال رو زدم از این بابت که برخلاف تصور ، هستند خانم هایی هستند که با موضوع ازدواج مجدد شوهرشون مشکلی ندارن

رهـگذر;729689 نوشت:
اما اینکه شما این مطالب را از کجا استخراج کرده‌اید مورد سوال است و حتما منبع کلامتان را به اطلاع اعراب برسانید تا لغتشان را در معنی غلط استعمال نکنند!

دوست عزیز ما اینجا بحث شناخت لغات و ادبیات نمی کنیم
برداشت ها از کلمهء عشق متفاوته چون با بار معنایی مختلفی در اجتماع استفاده میشه

اون معنایی که مورد سؤال یکی از کاربران بود ، عشق مطلق بود (یا لااقل ما اینطور برداشت کردیم)
لذا سعی شد توضیحی درمورد عشق و تعریف مد نظر داده بشه تا سوء برداشت پیش نیاد و معنای توضیحات ما مشخص باشه

Reza-D;729700 نوشت:
اون معنایی که مورد سؤال یکی از کاربران بود ، عشق مطلق بود (یا لااقل ما اینطور برداشت کردیم)

این هم بنده که ذکر کردم معنای عشق مطلق بود

رهـگذر;729689 نوشت:
عشق به معنای شدت حب و افراط در محبت است و یک لغت عربی می‌باشد که عرب از قدیم آن را در مورد محبت شدید مردان نسبت به زنان استفاده می‌کرده.
اما اینکه شما این مطالب را از کجا استخراج کرده‌اید مورد سوال است و حتما منبع کلامتان را به اطلاع اعراب برسانید تا لغتشان را در معنی غلط استعمال نکنند!

رهـگذر;729703 نوشت:
این هم بنده که ذکر کردم معنای عشق مطلق بود

سلام علیکم
باعرض ادب و احترام به محضر شما کاربر گرامی و محترم

"حقيقت عشق متعلق به عالم ماده نيست ؛ بلكه مربوط به كمال مطلق است كه هيچ نقص و عيبى در او راه ندارد. انسان بالفطره عاشق خدا و طالب او است . اصولاً زمينه عشق به انسان و موجود زميني، براى عشق الهى و رسيدن به محبوب مطلق است. موجودى مى‏تواند معشوق حقيقى انسان قرار گيرد كه هر چه از او مشاهده مى‏كند، زيبايى و كمال باشد . هيچ نقص، عيب و بدى در او وجود نداشته باشد . چنين موجودى جز خداوند متعال نيست. با توجه به اين موضوع، عشق انسان به موجودات مادى، عشق حقيقى نيست، بلكه عشق مجازى است؛ زيرا جز خدا هيچ موجودى قابليت معشوق بودن را ندارد . انسان عاشق، خود به اين مطلب واقف است كه معشوق مجازى او، عيب‏هاى فراوانى دارد ؛ اما از طرفى بعضى از كمالات و زيبايى‏ها را در او مى‏بيند كه در حقيقت برگرفته از جمال و كمال محبوب حقيقى است .به عشق ورزيدن هم نياز دارد. اين جا است كه به معشوق خيالى رو مى‏كند و به او عشق مى‏ورزد؛ اما چون به وصال مي‌رسد، عشق فروکش مي‌کند ؛ زيرا آنچه او به آن عشق مى‏ورزيد، کمالي بود که فروکش نمي کند، در حالي که معشوق او چنين نيست. از اين رو فقط در عشق به خداى متعال است . انسان پس از وصول و مشاهده، نه تنها عشقش فروكش نمى‏كند، بلكه بيش تر مى‏شود؛ زيرا هر چقدر انسان به خدا نزديك‏تر مى‏شود، كمال و جمال بيش ترى مشاهده مى‏كند.
عشق حقيقي از منظر دين، خداوند كمال محض، جمال مطلق، داراي برترين وصف ها، مبدأ عشق، اولين عاشق و الهام كننده عشق است . همه هستي آيت، نشانه و مظهر اويند؛ از او سرچشمه گرفته، به سوي او روان هستند . آدمي كمال جو و زيبايي طلب بوده، حقيقتش از روح خدا است، از آن منزل نزول كرده و به سوي او باز خواهد گشت. انسان داراي روحي است كه ظهور و جلوه صفات حق است . عشق حقيقي عبارت است از "قرار گرفتن موجودي كمال جو (انسان ) در جاذبه كمال مطلق (خداوند متعال )؛ پروردگاري جميل مطلق، بي نياز، يگانه، داناي اسرار، توانا، قاهر و معشوقي كه همه رو به سوي او دارند و او را مي‌طلبند.
عشق حقيقي و راستين ، تنها به كمال محض و زيبايي مطلق توجه دارد. تنها او را مي خواهد و مي جويد. اين عشق ، التيام بخش ، رام كننده ، صبر آور، انس برانگيز، رضايت بخش ، نيروزا، طلب آور، درهم شكننده خودپرستي ، سرورانگيز، نشاط آور، پايا و پوياست . اين عشقي است كه وصالش ، مقتل عاشق است ،نه مسلخ وي ؛ يعني هنگام وصال ، عاشق قامت بر كشيده ، قيامت به پا مي كند . عشقش زنده تر و فعال تر مي گردد، نه آن كه سرد و خاموش شود. در اين عشق ، عاشق وجود خود را در مقابل معشوق از دست مي دهد
جمله معشوق است و عاشق پرده اي زنده معشوق است و عاشق مرده اي
بنابراين عشق حقيقي تنها عشق به خدا است، زيرا هر چيزي غير او زايل شدني و از بين رفتني و داراي عيب و نقص است ؛ بنابراين هر چيز غير او نمي توان معشوق واقعي باشد .چون ناقص است و كمال مطلق نيست، در حالي كه در عشق، معشوق هيچ عيب و نقص ندارد. هر چيز غير او زوال پذير است و عارفان گفته اند : آنچه كه نپايد، دلبستگي را نشايد. همانند داستان حضرت ابراهيم (ع) كه فرمود :
آن چيز كه افول و غروب مي‌كند و از بين مي‌رود، دوست نمي دارم.
پس بايد عشق پايدار و جاودانه باشد و آن عشق به خدا است كه هميشگي و پايدار است . البته در سايه اين عشق، عشق به مظاهر جمال
و زيبايي او، مانند زن و فرزند و گل و درخت و طبيعت و... معنا مي‌يابد.
به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست
تا انسان از خودپرستي، نفس‌پرستي و بت‌پرستي کهن و مدرن رها نشود و در منزل «عبوديت و بندگي» سکني نگزيند، عشق را نمي‌فهمد و عاشق نگشته است."

منبع:http://www.pasokhgoo.ir/node/17071

یازهرا(س)

اللیل والنهار;729693 نوشت:

باسلام
کاربران محترم در صورت مشاهده توهین، تمسخر ...
طبق قوانین برخورد خواهد شد
لطفا رعایت فرمایید
باتشکر
:Gol:
یاحق

من فقط زمانی توهین میکنم که به خودم و جنسم توهین بشه
شما جلوی منبع توهینو بگیر من بشخصه لال ازین دنیا میرم
جامعه مرد سالار دیده بودیم
فروم مردسالار ندیده بودیم
چیکار کنیم خب جهان سومی هستیم

*نجینی*;729715 نوشت:
من فقط زمانی توهین میکنم که به خودم و جنسم توهین بشه
با سلام ..اگرپستهای قبلی جناب رضا دی را درتاپیکهای دیگربخونی ابدا این حرف نمیزنی خواهر خوبم

با سلام ..تاپیکهای قبلی من رو هم بخونید ابدا منظورم عشق حقیقی حق تعالی نبود

یارب;729711 نوشت:
بنابراين عشق حقيقي تنها عشق به خدا است

عرفانی حرف نزنید
عشق در اصل لغتش هم در همون معنای محبت شدید بین مرد و زن به کار می‌رفته و این تقسیم‌های عشق به حقیقی و مجازی و ... من در آوردیه! و اتفاقا به کار بردنش درباره خدا درست نیست و هیچ جا در آیات و روایات برای خدا از این تعبیر استفاده نشده و حتی بعضی روایات خلافش اومده:

عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْعِشْقِ‏ قَالَ قُلُوبٌ خَلَتْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ حُبَّ غَيْرِهِ

همای رحمت;729726 نوشت:
با سلام ..تاپیکهای قبلی من رو هم بخونید ابدا منظورم عشق حقیقی حق تعالی نبود


سلام علیکم خواهر خوبم

بله بنده متوجه منظور شما دوست بزرگوار شدم،
استاد پناهیان این موضوع را خیلی زیبا توضیح میدهند که بنده توصیه میکنم در صورت امکان سخرانی ایشان را دانلود نموده و گوش دهید
ایشان در خصوص رابطه بین زن و شوهر میفرمایند:

رابطۀ زن و مرد، دارای ابعاد مختلف عرفانی و عاطفی و مادی است می باشد. معمولاً به بعد عرفانی این رابطه کمتر توجه می شود. رابطۀ زن و مرد، هم امری عزیز است هم لطیف و بسیار مقدس و معنوی. اما فرهنگ غرب کاری کرده است که ما به عنوان یک امر غیر محترم با آن برخورد کنیم و نتوانیم خیلی از حرف ها را دربارۀ آن، مطرح نماییم.
محبت بین زن و مرد، از جنس محبت ابراز شدنی است. اشتباهی که در مورد این محبت صورت می گیرد این است که با مفهومی به نام «عشق»(به معنای عاطفه ای که تمام دل انسان را تسخیر کند) اشتباه گرفته می شود. شدیدترین محبت ها که بتوان نام عشق بر آن گذاشت، هیچ وقت بین دو انسان به صورت معمولی و عادی شکل نمی گیرد. یکی از آفت های تلقی عاشقانه از رابطۀ زن و مرد این است که خیلی ها رابطۀ عاطفی بین زن و مرد را به محلّی برای ارضاء کمبودهای عاطفی خودشان تبدیل می کنند و چون توقعشان از هم زیاد می شود، زود از همدیگر متنفر می شوند. کلید طلایی در رابطۀ زن و مرد این است: ، زن باید غرور مرد را حفظ کند؛ مرد باید عاطفه زن را حفظ کند.

http://bayanmanavi.ir/post/153

بنده قسمتی از سخرانی ایشان را برایتان میگذارم اما گوش دادن به سخرانی تاثیر دیگری دارد :
[SPOILER]
حجت الاسلام پناهيان درباره رابطه بين زن و مرد اظهار داشت: در بعد عاطفي رابطه بين زن و مرد اشتباه بزرگِ بين المللي به نام "عشق" رخ داده است. خدا بين زن و مرد "جاذبه‌اي" قرارداده و در قرآن فرموده است: "و جعل بينکم مودة و رحمه...". مودت آن است که با زبان ابراز مي‌شود و محبت آن‌چه با چشم منتقل مي‌شود. خدا بين ما و اهل بيت(ع) مودت را واجب کرده‌است. محبت به اهل بيت(ع) بايد ابراز شود، مثل زماني که براي امام حسين(ع) سينه مي‌زنيم.

خدا بين زن و مرد هم مودت قرار داده است. اين به دو معنا است. اول اينکه اگر به همديگر محبت پيدا کنند حتما به هم ابراز خواهند کرد دوم اين‌که اگر رابطه‌اي بين زن و مرد برقرار شد بايد به هم محبت‌شان را ابراز کنند. در روايت داريم که زن و مرد بايد قربان صدقه يکديگر بروند.

پناهيان به نامه امام(ره) به همسرشان اشاره کرد و ادامه داد: اين طور روابط از سفارشات دين اسلام است. رابطه عاطفي بين زن و مرد از جنس محبت ابراز شدني است. محبتي که بايد ابراز شود و با اين ابراز شدن تقويت شود.

گاهي اوقات محبتي از جنس مخالف در دل شخص مي‌افتد و نمي‌توان کاري کرد. اين محبت تا زماني که ابراز، تقويت و به معصيت نکشانده نشد، چيز بدي نيست. شخص نبايد به دليل وجود اين محبت خود را معصيت‌کار تلقي کند. حتي در روايات داريم اگر کسي محبت شخصي در دلش افتاد و از ابراز، ميدان دادن و عشوه‌ آمدن نابجا پرهيز کرد، در مقام شهدا وارد صحراي محشر مي‌شود. محبت بين زن و مرد بايد ابراز شود اما اخيرا اين محبت با کلمه‌اي به نام عشق اشتباه شده است.

حجت‌الاسلام پناهيان به معناي "عشق" در بعد عرفاني پرداخت و گفت: عشق در معناي عرفاني، خصوصا آنچه در زبان فارسي رواج پيدا کرده و معنايش عاطفه‌اي است که تمام دل انسان را تسخير کند. مصداقش رابطه عاطفي بين زن و مرد قرار گرفته است و عامل توليد بزرگترين نفرت‌ها و استرس‌ها در رابطه زن و مرد قرار گرفته است.

انسان ظرفيتي دارد که در ادبيات عرفاني به آن عشق و در ادبيات قرآني "اشدُ حبً..." (شديدترين محبت‌ها) مي‌گويند. اين شديدترين محبت‌ها هيچ‌گاه بين دو انسان به شکل معمولي و عادي شکل نمي‌گيرد. هيچ‌گاه ظرفيت رابطه زن و مرد در شديدترين رابطه عاطفي و عاشقي به جايي نمي‌رسد که بالاترين درجه و هيجان محبت را ايجاد کند. بين زن و مرد مي‌تواند بهترين رابطه‌ها را متصور شد اما عشق را نه!

آن عشقي که مي‌گويد:

به تيغ‌ام گر زند دست‌اش نگيرم
وگر تيرم زند منت پذيرم
عشقي که مي‌گويد:
گر از درت براني گر نزد خود بخواني
رو کن به هرچه خواهي، گل پشت و رو ندارد

اين عشق را نمي‌توان در رابطه بين زن و مرد متصور شد. رابطه زن و مرد در عاطفي‌ترين شکل‌اش اصلا اجازه گفتن چنين چيزي را نمي‌دهد: رو کن به هرکه خواهي گل پشت و رو ندارد.

رابطه زن و مرد اين است که هر دو براي هم و با هم باشند. عشقي که ما در ادبيات فارسي داريم در رابطه بين زن و مرد امکان داشتن، وجود ندارد. در برخي از حادثه‌ها و داستان‌پردازي‌ها فداکاري وجود دارد که البته اين فداکاري مي‌تواند در ر ابطه بين پليسي که براي نجات دادن کودکي اقدام مي‌کند و جانش را به خطر مي‌اندازد هم وجود داشته باشد.

عشق غربي يا توهم عاشقي!

کلمه عشق آسيب‌هاي زيادي به رابطه بين زن و مرد زده است. ابتدا بايد از اين قضيه آسيب‌زدايي کرد. اين آسيب هم نقشه صهيونيست‌ها است. در فرهنگ مسيحيت و جوامع ديگر اين وضعيت را پديد آورند که مفهوم عشق و عالي‌ترين نوع عاطفه را در رابطه بين زن و مرد ديده و تجلي كه خلاصه آن‌هم در رابطه جنسي باشد. اولين اثر مخرب آن ( که اگر در ابطه بين زن و مرد بالاترين عاطفه را انتظار داشته باشي) اين است كه در مقام برقراري ارتباط دچار اشتباه مي‌شويم.

وي با ذكر نكات بالا، يكي از مخرب‌ترين و بحران‌ آفرين‌ترين حالت رابطه بين دو جنس را انتظار برآورده شدن كمبود محبت‌ها دانست و تصريح كرد: بسياري از افراد رابطه عاطفي بين زن و مرد را محل ارضاء کمبودهاي عاطفي خود مي‌دانند. من در مقام مشاوره مواجه ‌شدم با جوان‌هايي که از همسر يا دوست خود انتظاراتي دارند که ناشي از کمبودهاي عاطفي‌شان در خانواده است. اين بحران آفرين است، در مقام انتخاب دچار انتخاب‌هاي عجولانه مي‌شوند، کسي را انتخاب مي‌کنند که حتي مورد پسندش هم نيست.

به خاطر کمبود عاطفه‌اي که دارد اولين جرقه‌هاي عاطفي، آتشي در جان‌اش مي‌اندازد که منجر به انتخاب نادرست مي‌شود. دومين عارضه اين است كه اولين جرقه‌هاي نامرادي منجر به ايجاد تنفر مي‌شود. مثل مردهايي که رابطه‌هاي عاطفي با زن‌ها برقرار مي‌کنند و بعد او را به دور مي‌اندازند.
وي در ادامه علت سرد شدن رابطه بين زن و مرد سرد در خانواده‌هاي مذهبي و بالا بودن آمار بالاي طلاق در كشور را اينطور عنوان كرد: آنها از يکديگر، بدون دليل، انتظار عشق را دارند. زن و مرد بايد به همديگر وفادار باشند، براي هم گرم شوند و دل‌لرزه بگيرند. اگر عشق يعني شديدترين محبتي که قلب انسان را احاطه مي‌کند، پس بايد براي عشق کلمه ديگري پيدا کرد تا زن و مرد وجودشان با يک عشق مشترک گرم شود. که عالي ترين نوع ارتباط اين است؛ هر دو چيزي را دوست داشته باشند که در حد پرستش به آن عشق بورزند. آيا اين دو عيب يکديگر را تا آخر عمر خواهند ديد؟ آيا از هم جدا خواهند شد؟
دومين آفت تصور اشتباه در رابطه عاطفي و عشق قرار دادن اين رابطه، اين است که توقعات زن و مرد از يکديگر زياد شده و زود هم از يکديگر متنفر و حتي بدون دعوا از هم جدا مي‌شوند. با تعابيري چون: رابطه من با تو سرد شده است، براي هم عادي شده‌ايم... چون برايش عادي شده بزرگترين اشتباه را انجام داده است. زيرا او براي هيجاني که با عشق اشتباه گرفته شده او ارتباط برقرار کرده است.

وي ادامه داد: در يک ازدواج و رابطه عاطفي متعادل، بين زن و مردي که کمبود محبت ندارند، جايگاه عشق را اشتباهي نگرفته اند، انتظار نابجا از عاطفه يکديگر ندارند، مشاهده مي‌شود كه آن‌دو چقدر زيبا به همديگر محبت دارند و از اين محبت لذت مي‌برند و مايه آرامش همديگر هستند. زن و مردي که در عين محبتي که به هم دارند نمي‌گويند: يا همه يا هيچ، يا عشق مرا تامين مي‌کني يا از کوچکترين عيب‌هاي تو نمي‌گذرم، يا بي‌عيب هم باشي از تو تنفر پيدا خواهم کرد! اين شيوه آدم‌هايي است که کمبود محبت دارند.

ادامه دارد...

[/SPOILER]
یازهرا(س)

شروین;728497 نوشت:
ولی به هر دلیلی دوست نداره و صلاح نمیدونه این تمایل بالقوه رو به بالفعل تبدیل کنه
برای همینه که شما در اطراف خودتان مرد سالم خیلی کم پیدا میکنید که 2 همسر داشته باشه
حالا چه دائم و چه موقت
ربطی هم به مذهبی بودن یا نبودنش ندارد . مرد دوست ندارد زندگی اش از هم بپاشد خصوصا بخاطر عمل خودش
مگر مرد بی مسئولیت و بی کفایتی باشد یا یک وقتی در مخمصه ای گیر کند با یک خانم دیگر که نتواند جلوی خودش را بگیرد
که این مسئله برای خانم ها هم اتفاق میوفتد با اینکه چنین تمایلی ذاتا ندارند

اگر مرد های مریض و هیز رو بگذاریم کنار

شاید یک آقا غیر از همسرش از کس دیگری اونقدر خوشش نیاید در طول عمرش که حاضر باشد همسر دوم بگیرد

سلام
علت اینکه مرد عملا سراغ کسی دیگر نمیرود این نیست که نمی خواهد تعدد خواهی را بلفعل کند بلکه میخواهد زن دوم را به اضافه زن خود داشته باشد(یعنی همون تعدد خواهی) و چون میبیند که با زن دوم زن اول را ازدست میدهد ... منصرف میشود

رهـگذر;729730 نوشت:
عرفانی حرف نزنید
عشق در اصل لغتش هم در همون معنای محبت شدید بین مرد و زن به کار می‌رفته و این تقسیم‌های عشق به حقیقی و مجازی و ... من در آوردیه! و اتفاقا به کار بردنش درباره خدا درست نیست و هیچ جا در آیات و روایات برای خدا از این تعبیر استفاده نشده و حتی بعضی روایات خلافش اومده:

عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْعِشْقِ‏ قَالَ قُلُوبٌ خَلَتْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ حُبَّ غَيْرِهِ

دوست عزیز ، هدف خانم "یارب" این بود که تفاوت محبت بین زن و شوهر و محبت بین بنده و خدا رو بیان کنن و این رو توضیح بدن که در رابطهء زن و شوهر ، نباید اون انتظار رابطهء بین خدا و بنده رو داشت ، چون اصولاً امکانش نیست. و از اونجایی که در بیان عمومی ، هر دوی این رابطه ها به اسم عشق در بین مردم جا افتاده ، بر همین اساس هم سعی شد از هم تفکیک بشن

((یعنی هدف فقط بیان یک قرارداد و پیش فرض بوده))

در نهایت ما علاقهء معمولی رو اینطور نام گذاری کردیم = دوست داشتن
و علاقهء شدید رو هم اینطور نام گذاری کردیم =
عشق (که خانم "یارب" گفتن فقط مخصوص به خداست)
و محبت بین خدا و بنده رو که از بقیه بالاتر هست رو اینطور =
عشق الهی (پسوند الهی رو میذاریم که با قبلی اشتباه نشه)

بنا هم نداریم که درست و غلط بودنش رو در این تاپیک مشخص کنیم چون اصلاً موضوع بحثمون نیست
حالا نمیدونم چرا برای شما اینقدر مهمه

رهـگذر;729730 نوشت:
عرفانی حرف نزنید
عشق در اصل لغتش هم در همون معنای محبت شدید بین مرد و زن به کار می‌رفته و این تقسیم‌های عشق به حقیقی و مجازی و ... من در آوردیه!

سلام علیکم

"انسان ظرفيتي دارد که در ادبيات عرفاني به آن عشق و در ادبيات قرآني "اشدُ حبً..." (شديدترين محبت‌ها) مي‌گويند. اين شديدترين محبت‌ها هيچ‌گاه بين دو انسان به شکل معمولي و عادي شکل نمي‌گيرد. هيچ‌گاه ظرفيت رابطه زن و مرد در شديدترين رابطه عاطفي و عاشقي به جايي نمي‌رسد که بالاترين درجه و هيجان محبت را ايجاد کند. بين زن و مرد مي‌تواند بهترين رابطه‌ها را متصور شد اما عشق را نه! "(1)
...........
1- حجت‌الاسلام پناهیان
منبع : http://bayanmanavi.ir/post/153

یازهرا(س)

یارب;729535 نوشت:
عشق یعنی تسخیر تمام قلب طرف مقابل ،یعنی ابراز شدید ترین محبت ها یعنی وقتی عاشق به وصال معشوق رسید از همه چیز بی نیاز شود و خودش را محو در وجود معشوق میبیند..این چنین چیزی هرگز بین زن و شوهر اتفاق نخواهد افتاد!

عشق معنای خیلی گسترده ای دارد که وقتی از آن در رابطه بین زن و شوهر استفاده میشود توقع افراد از همدیگر زیاد میشود در حالی که عملا امکان پذیر نیست!

سلام
اما قبل از وصل این اتفاق (یعنی عشق)در خیلی از مرد و زنها افتاده و می افتد
وجود این همه اشعار و تصنیف های عاشقانه گواه این مطلب است که واقعا عشق بین مرد و زن وجود داره

یارب;729731 نوشت:
سلام علیکم خواهر خوبم
سلام خواهر خوبم ..نه من هم اصلا از صحبتهای شما ناراحت نشدم اتفاقا شاید این یادآوری هم لازم بود..اگر صحبتهای من باعث شد که شما را به شک بیندازم معذرت میخوام ..فقط سوالی که برای خودم هنوز وجود دارد این است که چطور زن هیچ وقت از عشقش خسته یا به فکر تعددنیست ولی مرد اینطور نیست ..نمونه زنان حضرت فاطمه ودرهمین عصر خودمان بعضی از بانوان شهدا

سوال:
آیا خانم ها که از "غیرت مردانه" لذت می‌برند و این را به حساب توجه و عشق همسرشان می گذارند، مردان هم نسبت به حساسیتهای همسرشان(غیرت زنانه) چنین تفکراتی دارند یا برای آنها ناخوشایند هست؟

پاسخ:

چنین احساسی که مردان نسبت به زنان دارند و زنان این موضوع را حمل بر علاقه و محبت می کنند، تا زمانی که از حد زیاده روی خارج نشود، قابل تحسین هم هست و مساله ای نیست و حمل آن بر محبت و علاقه وجه نیکوست.
اما حساسیتی که زنان نسبت به همسرشان نشان می دهند، اینکه آیا مردان هم مثل زنان حمل بر محبت زنانه بپندارند، شاید چنین نباشد (هر چند برخی شاید حمل برعلاقه بکنند).
در کل به خاطر ساختار خلقت مردان و موقعیت آنان در زندگی به عنوان مدیر خانواده چنین انتظاری مثل (نگاه مدیرتی) چه بسا بدیهی باشد، که در قالب حساسیت (غیرت) مردانه (چه بسا در برخی مواقع هم جایز و نیکو باشد) نمود پیدا می کند.
منتها حساسیت زنانه نسبت به مردان اولا: خیلی خوشایند نیست، ثانیا: به خاطر جایگاه مدیرتی و ساختار خلقتی مردان به طوری که حتی در قرآن کریم به آن اشاره شده؛
« الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ ... ؛ مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتریهایی که خداوند (از نظر نظام اجتماع) برای بعضی دیگر قرار داده است.»[1] چه بسا مطابق فطرتشان نباشد و ازحساسیت ها تعبیر به برداشت های منفی وعدم اعتماد و سوء ظن قلمداد شود.
توجه داشته باشیم که مواظبت از رفتار و ارتباطها برای هر دو جنس در زندگی لازم است، در حقیقت زن و مردی موفق هستند که به همدیگر توجه کافی دارند و از همدیگر غافل نیستند، منتها اگرنحوه ارتباطها مانع ایجاد اعتماد و به نوعی با شک و تردید همراه باشد، آسیب زا و مشکل آفرین می شود و بهتر است که حساسیتها از حالت تعادل خارج نشده و حد و مرز آن در تمامی شرایط ملاحظه بشود.[2]
پی نوشت:
[1]. نساء:34
[2]. سايت انجمن گفتگوي ديني، انجمن مشاوره، كارشناس: نشاط: تاريخ:30 / 4/ 1395

موضوع قفل شده است