حضرت فاطمه زهرا(س) دراین فراز به تبيين آفرينش اشاره نموده كه خلقت هستي ابداعي و بدون ماده قابلي پيشين انجام شده، اين تعبير بليغ و فصيح كه فرمود:«لا من شي خلق= عالم را از چيزي نيافريد» بار معناي عميق دارد كه به بركت آن يكي از پيچيدهترين شبهههاي دو گانه پرستان (ثنويت) به آساني دفع ميشود، اساس شبهه آنان چنين است: اگر خداوند جهان را از چيزي آفريده (من شيء) لازمهاش اثبات از ليت ماده است كه مبدأ قابلي عالم را تشكيل داده و خداوند از آن ماده ازلي اين جهان را خلق كرده است و اگر خدا عالم را از عدم (من لا شيء) آفريده باشد، لازمهاش اين است كه عدم (لا شيء) مبدأ قابلي و به منزله ماده آفرينش تلقي شود و اگر فرض سوم در كار باشد يعني آفرينش نه از چيز پيشين (من شيء) و نه از عدم (من لا شيء) از هيچ كدام آفريده نشده، لازمهاش ارتفاع نقضين است كه عقلاّ محال است.
با الهام از كلام نوراني فاطمه زهرا(س) پاسخ اين شبهه به آساني بدست ميآيد و آن اين كه هر سه فرض ياد شده در شبهه مردود است،زيرا جهان نه از ماده ازلي آفريده شده و نه از عدم، و نه از تركيب از آن دو (من شيء و من لا شيء) بلكه اصل وجود عالم به صورت ابداعي خلق شده و مسبوق به مبدأ قابلي نيست و تنها به مبدأ فاعلي استناد دارد. بنابر دو فرض اول جوابش روشن است، ولي در تبيين شبهه ارتفاع نقضين بايد گفت: بر خلاف آنچه در شبهه آمده نقيض «من شيء»، «من لاشيء» نيست تا در پي ارتفاع هر دو محذوري پيش آيد، بلكه نقيض «من شيء»، «لامن شيء» است و نه «من لا شيء»، بنابراين چون قضيه«خلق من شيء» كاذب است و خدا جهان را از چيز پيشين خلق نكرده، پس قضيه «خلق لا من شيء» صادق است معنايش اين است كه خداوند عالم را از چيزي نيافريده بلكه به صورت ابداعي و بدون ماده پيشين خلق نموده است.[1]
[/HR][1]. اين بيان كليني در اصول كافي ذيل كلام اميرمؤمنان آورده، و صدرالمتالهين درشرح اصول كافي، ص230، تشريح نموده حكيم متأله استاد جوادي آملي به روشني تحليل كرده است. پيرامون وحي و رهبري، ص228.
به گزارش «شیعه نیوز»، نظر هنری کربین مستشرق و فیلسوف فرانسوی درباره حضرت فاطمه توسط گروههای شیعی در خیابانهای اروپا منتشر شده است.در این تابلوها به چهار زبان انگلیسی، عربی، اردو و فارسی جمله فیلسوف فرانسوی درباره حضرت فاطمه منتشر شده است.در این تابلوها آمده است: هنری کربین فیلسوف و استاد دانشگاه سوربن فرانسه دلیل و علت وجود و رویش زمین وجود مبارک حضرت فاطمه است و او را نمود تجلی الهی میداند.
خواستم از ” بوسوئه ” تقليد کنم، خطيب نامور فرانسه که روزي در مجلسي با حضور لويي، از ” مريم ” سخن ميگفت . گفت : هزار و هفتصد سال است که همه سخنوران عالم درباره مريم داد سخن دادهاند.
هزار و هفتصد سال است که همه فيلسوفان و متفکران ملتها در شرق و غرب، ارزشهاي مريم را بيان کردهاند.
هزار و هفتصد سال است که شاعران جهان در ستايش مريم همه ذوق و قدرت خلاقه شان را به کار گرفته اند.
هزار و هفتصد سال است که همه هنرمندان، چهرهنگاران، پيکرسازان بشر، در نشان دادن سيما و حالات مريم هنرمندي هاي اعجازگر کرده اند.
اما مجموعه گفتهها و انديشه ها و کوششها و هنرمنديهاي همه در طول اين قرنهاي بسيار، به اندازه اين کلمه نتوانسته اند عظمتهاي مريم را بازگويند که: "مريم (س)، مادر عيسي (ع) است ".
و من خواستم با چنين شيوه اي از فاطمه بگويم. باز درماندم
خواستم بگويم، فاطمه دختر خديجهي بزرگ است.
ديدم فاطمه نيست.
خواستم بگويم که فاطمه دختر محمد است.
ديدم که فاطمه نيست.
خواستم بگويم که فاطمه همسر علي است.
ديدم که فاطمه نيست.
خواستم بگويم که فاطمه مادر حسين است.
ديدم که فاطمه نيست.
خواستم بگويم، که فاطمه مادر زينب است.
باز ديدم که فاطمه نيست.
نه، اينها همه هست و اين همه فاطمه نيست.
فاطمه، فاطمه است.
(( انا اعطيناك الكوثر )) فعل ماضى اعطينا دال بر تحقق وقوع كوثر است او كوثر بر وزن فوعل صيغه مبالغه است . و آن جويى است در بهشت كه جميع چشمه هاى بهشت از آن جارى مى گردد. انهار بهشت كه در قرآن آمده است كوثر خاص رسول الله صلى الله عليه و آله است . فاطمه معصومه (عليه السلام ) آن كوثرى است كه همه انهار علوم و معارف از آن كوثر جارى است . از واقعه جانگداز كربلا فقط آدم اهل البيت حضرت امام زين العابدين (عليه السلام ) باقى مانده است ، و فرزنش امام محمد باقر العلوم (عليه السلام ) در واقعه كربلا حضور داشت و در آن وقت چهار سال از سن مباركش گذشته . بود و عالم را اين شجره طيبه طوبى ولايت فرا گرفته است .1
ایت الله صافی گلپایگانی :
همه ما مدیون خطبه حضرت زهرا(س) هستیم، اگر این خطبه نبود، شاید کسی امیرالمؤمنین و اهلبیت(علیهمالسلام) و حتی حضرت ولی عصر(عج) را نمی شناخت.
در نگاه فاطمهزهرا سلاماللهعليها، آفرينش عالم در واقع ظهور حكمت الهي است لذا فرمود:
خداوند در آفرينش هستي و صورت بخشيدن به موجودات هيچ نيازي نداشته و از آن سودي برايش حاصل نميگرديد، ولي براي ظهور حكمت خويش جهان را افاضه نمود.
حضرت ميفرمايند: «خداوند، عالم را که خلق کرد نيازي به ايجاد آن نداشت؛ نه در اصل ايجاد آن و نه در تکميل و صورت بندي آن.» سپس اموري را استثنا ميکنند و آنها را به عنوان هدف معرفي ميکنند. «إلا تثبيتا»استثناي منقطع است؛ زيرا اين امور باز فايدهاي نيست که عايد خدا شود. استثناي منقطع نهايت تأکيد را ميرساند؛ يعني اگر هدفي هم ذکر ميکنيم از سنخ اهدافي نيست که ناشي از احتياج يا براي حصول فايده است؛ بلکه اينها اموري است براي فايده رساندن به خلق. حضرت در ادامه چند مورد را ذکر ميفرمايند؛ اول: «تثبيتا لحكمته؛ براي اينکه حکمتش را تثبيت کند.» اگر کسي در حکمت خدا شک داشته باشد وقتي آفرينش او را ميبيند و اسراري که در آفرينش هر موجودي هست را درک ميکند، ميفهمد که آثار حکمت در آن ظاهر است. «و تنبيها على طاعته؛ وقتي انسان، اين عالم را با اين حکمتها ميبيند، متوجه ميشود که اين عالم حساب و کتابي دارد.
يكي از اسرار خلقت كه در حكمت نامه فاطمي بدان اشاره شده اين است كه هستي آفرينش، در واقع نگارستان عبوديت و و تجليگاه نيايش حق تعالي است از اين رو فرمود: خداوند اشياء را آفريد تا شما را بر طاعت خود آگاه سازد، و مخلوقات را با نهاد تعبّد بوجود آورد، و با فرستادن انبياء اين دعوت نهفته در وجود همگان را تثبيت و تقويت نمود. از اين كلام حضرت به روشني معلوم ميشود كه در نگاه فاطمهزهرا(س) جهان خلقت در دو ساحة غيب و شهادت (ظاهر و باطن) عبادتگاه و پرستشگاه است و موجودات اعم از مادي و مجرد، آدميان، فرشتگان، جنيان و ساير مخلوقات نظير حيوانات، جمادات، نباتات همه و همه در واقع با سرشت وجودي در حال عبوديت و پرستشاند، از اين روست كه در آموزههاي وحياني بر اين نكته فراوان تأكيد شده، و قرآن كريم در ايات متعدد از تسبيح موجودات خبر داده است
سعی کردم:ok: همیشه از اولین حدیث تا آخرین حدیث را
هر دفعه که میام بخونم:reading: ولی با عرض شرمندگی:khejalat::khejalat: نمی تونم
حفظ کنم:please::please:
سعی کردم:ok: همیشه از اولین حدیث تا آخرین حدیث را
هر دفعه که میام بخونم:reading: ولی با عرض شرمندگی:khejalat::khejalat: نمی تونم
حفظ کنم:please::please:
باسلام وآرزوی توفیق .
هر برنامه را به مدت یک هفته مرتب تمرین کنید .
مثلا هر روز صد بار یا بشتر به مدت یک هفته اگر بخوانید اگر فولاد هم باشد هزم خواهد شد .
توجه داشته باشید هر کاری اول کمی دشواری دارد به تدریج آسان وآسان تر می شود .
تجربه ثابت نمود ه که این کار اگر اراده تان قوی باشید به آسانی قابل دست یابی است
کسانی هستند که بر آساس همین بر نامه تاکنون ادامه داده وهر هفته که می گذرد کار حفظ برایش آسان تر شد ه .
ممنون از راهنمایی تان اول خواستم در مسیر خانه تا اداره
که هر روز پیاده طی می کنم این کار را انجام دهم
دو روزی این کار را انجام دادم و متن خطبه را در گوشی ذخیره کردم
و در مسیر راه آن را می خواندم ولی
وقتی گوشی در دستم بود و به آن نگاه می کردم گویی همه
مردم به من نگاه می کنند و چیزهایی می گویند و فکرهایی ....
که نتوانستم به راحتی تمرکز بگیرم
به ناچار آن را کنار گذاشتم.
باسلام وتقدیر .
از حسن قضا برخی از کسانی که در این طرح توفیق حفظ خطبه حضرت را پیدانموده اند در مسیر خانه ومحل کار ویاکلاس شان این طرح عملیاتی نموده وتا کنون از برنامه جلو است که نزدیک به نصف خطبه را حفظ کرده است .
شما توفیق پیاده روی را دارید چه خوب است که این را ادامه دهید بعد از چند مدت همه چیز حل شده وخطبه حفظ خواهد شد .
هرگز چنین تصور نکنید کسی به این کار شما توجه منفی نخواهد داشت اگر توجه کنند مثبت و آموزنده است .
به کار تان چند مدتی ادامه دهید امتحانش رایگان است به طور یقین نتیجه می گیرید .
انشاء الله وقتی بعد از 150 سال عمر مفید همراه با توفیق ومعنویت در عالم دیگر بدیدار بی بی رسیدید این محفوظات تان براو عرضه ومزید تان را دریافت خواهید نمود شک نکنید .
بعد از معرفت توحيدي، شناخت پيامبر و آخرين فرستادة او جزء بنياديترين معارف ديني و اساسيترين وظايف دينداري است از اين رو امام صادق(ع) در ضمن يك آموزة متعالي به ما آموخت كه بگويم:«اللّهم عرفني نبيك، فانّك اِنْ لم تُعرفّني نبيّك لم اعرفه قّطه»[1] بنابراين شناخت پيامبر حقيقتي است كه تنها در پرتوي عنايت الهي ميتوان به جلوهاي از آن دست يافت.
[/HR][1]. خداوندا، پيامبرت را به ما بشناسان، كه اگر تو او را به ما نشناساني ما هر پيامبرت را نخواهيم شناخت. اصول كافي، ج1، ص342.
جز حضرت زهرای مرضیه(س)، هیچ کس نمی توانست با این صراحت، شجاعت و قاطعیت این حقایق را بیان کند و حتی حضرت علی(ع) نیز نمی توانست چنین کاری را انجام دهد.
امروز هم کسی جرات نمی کند با این لحن صریح و شجاعانه صحبت کند و این موضوع تنها کاری بود که در آن شرایط تنها از حضرت فاطمه(س) ساخته بود.
بعثت همه انبياء در حقيقت جلوههاي ربوبيت تشريعي حق تعالي است، كه با بعثت خاتم انبياء اين حقيقت به طور كامل در جهان تجلي كرد تا انسانها با پيشرفت روز افزون فكري و عقلي و علمي خود در پرتو نبوت ختمي مرتبت مسير كمال و سعادت همه جانبه خود را بهتر از گذشته بپيمايند.
[="Times New Roman"][="Navy"][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman]هفته هفتم:
[=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman]
[=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman]هفته هفتم:
[=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman]
، اين بيان فاطمي همتا و هم سنگ كلام اميرمؤمنان است كه درباره روش هدايت پيامبر فرمود:«طبيب دوّار، قد احكم مرا همه و احمي مواسمه، يضع ذلك حيث الحاجة اليه من قلوب عمي و اذان صمّ و السنة بُكم متتبع بدوائه مواضع الغفلة و مواطن الحيرة» پيامبر طبيبي است كه در ميان مردم ميگردد تا درمان شان كند، داروها و مرهم هاي خود را مهيا ساخته و ابزار جراحي خويش را گداخته، تا هرجا كه لازم باشد آن را بر دلهاي نابينا و گوش هاي ناشنوا، و زبانهاي ناگويا بگذارد، او با داروهايش در جست و جوي غفلت زدگان و سرگشتگان است.[1] [/HR][1]. نهجالبلاغه، خطبه 108.
بعد از معرفت توحيدي، شناخت پيامبر و آخرين فرستادة او جزء بنياديترين معارف ديني و اساسيترين وظايف دينداري است از اين رو امام صادق(ع) در ضمن يك آموزة متعالي به ما آموخت كه بگويم:«اللّهم عرفني نبيك، فانّك اِنْ لم تُعرفّني نبيّك لم اعرفه قّطه»[1] بنابراين شناخت پيامبر حقيقتي است كه تنها در پرتوي عنايت الهي ميتوان به جلوهاي از آن دست يافت.
[/HR][1]. خداوندا، پيامبرت را به ما بشناسان، كه اگر تو او را به ما نشناساني ما هر پيامبرت را نخواهيم شناخت. اصول كافي، ج1، ص342.
فاطمهزهرا سلاماللهعليها فرمود:«اني احب من دنياكم ثلاثا: الانفاق في سبيل الله و تلاوة كتاب الله، و النظر الي وجه ابي رسول الله»[1]
[/HR][1]. من در دنيا به سه چيز بيشترين علاقه را دارم: يكي انفاق و صدقه دادن در راه خدا، دوم تلاوت قرآن كريم، سوم تماشاي چهره نوراني پدرم رسول خدا(ص) مسند فاطمه، ص161.
1ـ سخن زیبای امیر بیان علی(ع) درباره فلسفة بعثت این است: «در زمانی که بیشتر مردم پیمان خدا را نادیده انگاشته و چیزی دیگری به جای آن نشانده بودند و حق او را نشناخته و برای خدا شریک قرار داده و شیاطین آنان را از معرفت به او بازداشته و رشتة پرستش خدا را بریده بودند، در چنین زمانهای بود که خداوند رسولان خود را برانگیخت و پیامبرانش پی در پی به سوی مردم فرستاد تا از آنان بخواهند که عهد فطرت الهی را ادا نمایند و نعمتهای فراموش شدة خدا را به یادشان آورند. (1)
از این بیان معلوم میشود که اگر پیامبران نبودند، مردم سرگردان بودند و از یافتن راه سعادت باز میماندند.
همچنین از فطرت توحیدی و یکتای پرستی کاملاً فاصله میگرفتند و بندگان بت میشدند، و نتیجه آن بود انسان (که خلیفه خدا در زمین بود) بنده بتهای ساختة دست خود میشد و کرامت آدمی از بین میرفت.
2- اگر پیامبران نبودند، آدمیان نمی توانستند نحوه بندگی و عبادت را(که تنها راه سعادت و کمال ابدی انسان است) بدانند، از این رو امام خمینی بر این نکته تأکید نموده که یکی از بزرگترین نتائج ثبوت این است که آدمی در مکتب انبیا راه بندگی و عبودیت را آموختند تا از رهگذر آن به سعادت ابدی خود نایل شوند. (2)
نیز این که در عبودیت و بندگی دچار شرک نشوند و راه صحیح بندگی خدا و ستایش او را فرا گیرند.
3ـ امیر مؤمنان در نهج البلاغه فرمود: «. . . ویثیرُوا لهم دفائن العقول». (3)
یکی از فلسفه بعثت انبیا این است که در پرتو نبوت استعدادهای نهفته خرد آدمی شکوفا گردد.
مرحوم خواجه طوسی با الهام از این گونه آموزههای متعالی به این نکته توجه داده که یکی از فواید بعثت انبیا این است که بسیاری از امور زندگی نظیر سیاست، اخلاق و صنایع را به بشر آموختهاند. اگر انبیا نبودند، بشر نمیتوانست به آن امور دست پیدا کند. (4)
طبق این مبنا معلوم میشود اگر انبیا نبودند، بشر به ترقی و تمدن دست نمییافتند، زیرا تمدن و ترقی در ساحات مختلف وامدار شکوفایی عقل و خرد جمعی و فردی است.
جای تردید نیست که بعثت انبیا بیشترین نقش را در شکوفایی عقل آدمیان داشته، به گونهای که اگر انبیا نبودند، بشر شاید تا کنون از تمدن انسانی فاصله گرفته بود، زیرا یکی از مؤلفههای مهم تمدن انسانی، عدالت و اخلاق انسان است. در امور اخلاقی و معنوی، بشر وامدار بعثت انبیا و رهنمود اولیا است.
در کلمات امیر مؤمنان آمده: «بنا اهتدیتم فی الظلمات و تسنّمتم ذروة العلیا و بنا أفجرتم عن السرار؛(5) شما مردم به وسیلة ما در تاریکیهای گمراهی هدایت یافتید، و به قلّة فضیلت رسیدید،و از شب تیره به سپیدهدم صبح درآمدید».
اگر سفیران الهی نبودند، بشر همچنان در تاریکی جهل و دوری از معنویت و اخلاق به سر میبرد.
4ـ پیآمد دیگر عدم نبوت این بود که بشر روش پرستش و عبادت خالق خود را (که فلسفه خلقت اوست) نمیدانست. عقل آدمی اصل ضرورت پرستش خداوند را به صورت کلی میتواند درک نماید، چون عبادت و بندگی تنها راه رستگاری و کمال و سعادت انسان است.
انسان بدون عبادت و بندگی هرگز به کمال حقیقی خود نمیرسد، در نتیجه، عقل بر ضرورت عبادت و بندگی خدا حکم میکند اما بشر از درک نحوة انجام عبادت و جزئیات آن عاجز است، چون قدرت درک امور جزئی و از جمله ریزهکاریهای مربوط به عمل را ندارد، به همین خاطر خداوند بر بندگان خود منّت نهاد و با فرستادن آموزگاران بزرگ خود، آنها را از نحوة عبادت و پرستش آگاه ساخته است.
اگر پیامبران نبودند، بشر از کجا چگونگی بندگی و انجام تکالیف خود را میفهمید؟! ممکن بود هر کسی طبق سلیقه و برداشت خود، روش خاصی را برای بندگی وضع میکرد. (6)
در نهایت اینکه وجود پیامبران علاوه بر اینکه بیانگر تمام موارد فوق است، رفتار و عمل آنان در زندگی و در کنار انسانها، الگوی شایسته زندگی است.
وجود پیامبر در میان انسانها و روش و سنت آنان در زندگی بیانگر آن است که آموزههای دینی و اخلاقی صرفاً یکسری آرمانهای دست نیافتنی نیستند، بلکه قابل اجرا در زندگی و جامعه هستند. بهترین دلیل و شاهد وجود پیامبران است، به همین خاطر و به خاطر اهمیت نقش الگوپذیری انسانها، نقش اساسی پیامبران را در زندگی نمیتوان نادیده گرفت.
پینوشتها:
1. نهج البلاغه، خطبه 1.
2. همان.
3. پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، ص258، نشر موسسه آثار امام-1386ش.
4. کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص 271، مکتبه المصطفوی، قم ـ بیتا.
5. نهج البلاغه، خطبه 4.
6. پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، ص 259، نشر مؤسسه آثار امام، 1386ش.
" أرسله على حين فترة من الرسل، و طول هجعة من الأمم، و انتفاض من المبرم... ذلك القرآن فاستنطقوه."؛ خداوند پيامبر(ص) را هنگامى فرستاد كه پيامبران حضور نداشتند، و امت ها در خواب غفلت بودند، و رشته هاى دوستى و انسانيت از هم گسسته بود. پس پيامبر(ص) به ميان خلق آمد در حالى كه كتاب هاى پيامبران پيشين را تصديق كرد، و با " نوري" هدايتگر انسانها شد كه همه بايد از آن اطاعت نمايند، و آن، نور قرآن كريم است.( نهج خطبه 94)
[="Times New Roman"][="Navy"][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman]هفته هشتم:
[=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman]
رسول خدا با رحلت از اين دنيا در جمع فرشتگان نيك سرشت پرواز نمود و در جوار رحمت بيكران الهي و رضوان پروردگار غفور و جبران كننده قرار گرفت. در اين باره اميرمؤمنان(ع) سخني شنيدني دارد كه فرمود:
«و لقد قبض رسول الله و انّ رأسه لعلي صدري، و لقد سالت نفسه في كفي، فأمررتها علي وجهي، و لقد و لّيت غسله و الملائكة اعواني فضحت الدار و الافنية ملأ يهبط و ملأ يعرج و ما فارقت سمعي هيمنة منهم يصلون عليه حتي و اريناه في ضريحه»[1] پس بدين ترتيب معلوم ميشود آن چه در كلام حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعليها، در باب پرواز ملكوتي پيامبر اشاره شده حقيقتي كه از رهگذر آن جلوهاي ديگر از اسرار وجودي آن حضرت روشن ميگردد. چه اينكه در كلام اميرمؤمنان اشاره شده كه پرواز ملكوتي بگونه بوده كه موجودات عالم ناسوت در سوگ او ناله كردند، و او را با ضجه بدرقه نمودند، و فرشتگان و موجودات عالم ملكوت او را با سلام و صلوات استقبال نموده و روح او را تا جايگاه ابديش بدرقه كردند.
[/HR][1]. رسول خدا(ص) تسليم كرد در حالي كه سرش بر سينة من بود، نفس او بر كف دست من جاري شد و آن را بر چهرة خود كشيدم، غسل دادنش را برعهده گرفتم و فرشتگان ياريم ميدادند، در و ديوار خانه فرياد ميكشيدند، جمعي از فرشتگان فرود ميآمدند، و جمعي ديگر به آسمان ميرفتند، لحظهاي بانگ و فريادشان از گوشم جدا نميشد، بر او درود ميفرستادند تا او را در مدفنش به خاك سپرديم. نهجالبلاغه، خطبه197. گفتني است كه برخي از شارحان نهجالبلاغه نظير ابن ابي الحديد و ميثم بحراني مراد از «نفس» در كلام حضرت را خون گرفته. و برخي ديگر نظير حبيب الله خويي آن را به معناي روح گرفته است.
فروغ شمس احمد بی زوال است
ولی رفتن سوی مغرب کمال است
چو سیر از شرق سوی غرب هستی
فرو رفتن بود در حق پرستی
در آن جا اصل و این جا فرع فرع است
برای آخرت مزراع وزرع است
. تمثّل انسانی لیلة القدر
یکی از عمیق ترین و کامل ترین شناخت ها درباره لیلة القدر، حصول معرفت به تمثّل انسانی آن است، در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود:«إِنّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ. اللَّیْلَةُ فاطِمَةُ وَ الْقَدرْ اُلله، فَمَنْ عَرَفَ فاطِمَةَ حَقَّ مَعرِفَتَها فَقَدْ اَدْرَک لَیْلَةَ الْقَدْرَ، و إنّمَا سُمِّیَتْ فاطِمَۀُ لِاَنَّ الْخَلَقَ فَطَموُا عَنْ مَعْرِفَتِها، و قَوْلَه: وَ ما اَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدَرِ، لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ، یَعْنِی خَیْراَ مِنْ اَلْفِ مُؤمِنْ و هَیْ اُمَّ المُؤمِنیِنْ»[1]
[/HR][1]. فرات کوفی، تفسیر فرات کوفی، انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، تهران، 1410ق با تحقیق محمد کاظمی، ص583.
[="Times New Roman"][="Navy"][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman]هفته نهم:
[=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman]
[=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman]هفته نهم:
[=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman]
او خدا را جلوه ی کامل بود
لطف او بر ماسوی شامل بود
در دو عالم جلوه ی نور خدا ست
بحر او دریایی بی ساحل بود
صلوات بر آن حضرت، باعث پاکیزگى اخلاق و طهارت اعمال و ریزش گناهان مى شود; چنان که در زیارت جامعه مى خوانیم:
«وَ جَعَلَ صَلاَتَنَا عَلَیْکُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلاَیَتِکُمْ طِیباً لِخُلْقِنَا وَ طَهَارَةً لاَِنْفُسِنَا وَ تَزْکِیَةً لَنَا وَ کَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا; خداوند صلوات ما را بر شما (پیامبر و آل پیامبر) و ولایت ما را نسبت به شما، سبب پاکیزگى اخلاق، طهارت نفوس و نموّ و رشد معنوى و کفّاره گناهان ما قرار داده است»(1).
بدون تردید حضرت زهرا(س) نقش بزرگ و حساسی در پاسداری و بقای اسلام داشت . اگر او نبود آموزه های دین، از بین می رفت و آثارش نابود می شد. زهرا(س) روزنه نور و برهان حق و همانند پدرش آینه تمام نمای اسلام به حساب می آمد. زهرا(س) معیار حق و ترازویی است که ایمان مردم و میزان استقامت آنان در راه خدا، نیکی، خلوص، و اخلاص، با آن سنجده می شود.
حضرت فاطمه زهرا(س) دراین فراز به تبيين آفرينش اشاره نموده كه خلقت هستي ابداعي و بدون ماده قابلي پيشين انجام شده، اين تعبير بليغ و فصيح كه فرمود:«لا من شي خلق= عالم را از چيزي نيافريد» بار معناي عميق دارد كه به بركت آن يكي از پيچيدهترين شبهههاي دو گانه پرستان (ثنويت) به آساني دفع ميشود، اساس شبهه آنان چنين است: اگر خداوند جهان را از چيزي آفريده (من شيء) لازمهاش اثبات از ليت ماده است كه مبدأ قابلي عالم را تشكيل داده و خداوند از آن ماده ازلي اين جهان را خلق كرده است و اگر خدا عالم را از عدم (من لا شيء) آفريده باشد، لازمهاش اين است كه عدم (لا شيء) مبدأ قابلي و به منزله ماده آفرينش تلقي شود و اگر فرض سوم در كار باشد يعني آفرينش نه از چيز پيشين (من شيء) و نه از عدم (من لا شيء) از هيچ كدام آفريده نشده، لازمهاش ارتفاع نقضين است كه عقلاّ محال است.
با الهام از كلام نوراني فاطمه زهرا(س) پاسخ اين شبهه به آساني بدست ميآيد و آن اين كه هر سه فرض ياد شده در شبهه مردود است،زيرا جهان نه از ماده ازلي آفريده شده و نه از عدم، و نه از تركيب از آن دو (من شيء و من لا شيء) بلكه اصل وجود عالم به صورت ابداعي خلق شده و مسبوق به مبدأ قابلي نيست و تنها به مبدأ فاعلي استناد دارد. بنابر دو فرض اول جوابش روشن است، ولي در تبيين شبهه ارتفاع نقضين بايد گفت: بر خلاف آنچه در شبهه آمده نقيض «من شيء»، «من لاشيء» نيست تا در پي ارتفاع هر دو محذوري پيش آيد، بلكه نقيض «من شيء»، «لامن شيء» است و نه «من لا شيء»، بنابراين چون قضيه«خلق من شيء» كاذب است و خدا جهان را از چيز پيشين خلق نكرده، پس قضيه «خلق لا من شيء» صادق است معنايش اين است كه خداوند عالم را از چيزي نيافريده بلكه به صورت ابداعي و بدون ماده پيشين خلق نموده است.[1]
[/HR][1]. اين بيان كليني در اصول كافي ذيل كلام اميرمؤمنان آورده، و صدرالمتالهين درشرح اصول كافي، ص230، تشريح نموده حكيم متأله استاد جوادي آملي به روشني تحليل كرده است. پيرامون وحي و رهبري، ص228.
به گزارش «شیعه نیوز»، نظر هنری کربین مستشرق و فیلسوف فرانسوی درباره حضرت فاطمه توسط گروههای شیعی در خیابانهای اروپا منتشر شده است.در این تابلوها به چهار زبان انگلیسی، عربی، اردو و فارسی جمله فیلسوف فرانسوی درباره حضرت فاطمه منتشر شده است.در این تابلوها آمده است: هنری کربین فیلسوف و استاد دانشگاه سوربن فرانسه دلیل و علت وجود و رویش زمین وجود مبارک حضرت فاطمه است و او را نمود تجلی الهی میداند.
خواستم از ” بوسوئه ” تقليد کنم، خطيب نامور فرانسه که روزي در مجلسي با حضور لويي، از ” مريم ” سخن ميگفت . گفت : هزار و هفتصد سال است که همه سخنوران عالم درباره مريم داد سخن دادهاند.
هزار و هفتصد سال است که همه فيلسوفان و متفکران ملتها در شرق و غرب، ارزشهاي مريم را بيان کردهاند.
هزار و هفتصد سال است که شاعران جهان در ستايش مريم همه ذوق و قدرت خلاقه شان را به کار گرفته اند.
هزار و هفتصد سال است که همه هنرمندان، چهرهنگاران، پيکرسازان بشر، در نشان دادن سيما و حالات مريم هنرمندي هاي اعجازگر کرده اند.
اما مجموعه گفتهها و انديشه ها و کوششها و هنرمنديهاي همه در طول اين قرنهاي بسيار، به اندازه اين کلمه نتوانسته اند عظمتهاي مريم را بازگويند که: "مريم (س)، مادر عيسي (ع) است ".
و من خواستم با چنين شيوه اي از فاطمه بگويم. باز درماندم
خواستم بگويم، فاطمه دختر خديجهي بزرگ است.
دکتر شریعتیديدم فاطمه نيست.
خواستم بگويم که فاطمه دختر محمد است.
ديدم که فاطمه نيست.
خواستم بگويم که فاطمه همسر علي است.
ديدم که فاطمه نيست.
خواستم بگويم که فاطمه مادر حسين است.
ديدم که فاطمه نيست.
خواستم بگويم، که فاطمه مادر زينب است.
باز ديدم که فاطمه نيست.
نه، اينها همه هست و اين همه فاطمه نيست.
فاطمه، فاطمه است.
... اينها همه هست و اين همه فاطمه نيست.
فاطمه، فاطمه است.
دکتر شریعتی
علامه حسن زاده آملی:
(( انا اعطيناك الكوثر )) فعل ماضى اعطينا دال بر تحقق وقوع كوثر است او كوثر بر وزن فوعل صيغه مبالغه است . و آن جويى است در بهشت كه جميع چشمه هاى بهشت از آن جارى مى گردد. انهار بهشت كه در قرآن آمده است كوثر خاص رسول الله صلى الله عليه و آله است . فاطمه معصومه (عليه السلام ) آن كوثرى است كه همه انهار علوم و معارف از آن كوثر جارى است . از واقعه جانگداز كربلا فقط آدم اهل البيت حضرت امام زين العابدين (عليه السلام ) باقى مانده است ، و فرزنش امام محمد باقر العلوم (عليه السلام ) در واقعه كربلا حضور داشت و در آن وقت چهار سال از سن مباركش گذشته . بود و عالم را اين شجره طيبه طوبى ولايت فرا گرفته است .1
1. جلد سوم پندهای حکیمانه.عباس عزیزی
ایت الله صافی گلپایگانی :
همه ما مدیون خطبه حضرت زهرا(س) هستیم، اگر این خطبه نبود، شاید کسی امیرالمؤمنین و اهلبیت(علیهمالسلام) و حتی حضرت ولی عصر(عج) را نمی شناخت.
[="Times New Roman"][="Navy"]سلام و احترام
با عرض پوزش به علت تاخیر در ارسال فراز هفته چهارم.
[=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman]هفته چهارم:
تجلی وجود از جود باریست
نشان حکمت مسعود باریست
تجلی کرد عشق آباد سازد
جلال آباد و فیض آباد سازد
در نگاه فاطمهزهرا سلاماللهعليها، آفرينش عالم در واقع ظهور حكمت الهي است لذا فرمود:
خداوند در آفرينش هستي و صورت بخشيدن به موجودات هيچ نيازي نداشته و از آن سودي برايش حاصل نميگرديد، ولي براي ظهور حكمت خويش جهان را افاضه نمود.
حضرت ميفرمايند: «خداوند، عالم را که خلق کرد نيازي به ايجاد آن نداشت؛ نه در اصل ايجاد آن و نه در تکميل و صورت بندي آن.» سپس اموري را استثنا ميکنند و آنها را به عنوان هدف معرفي ميکنند. «إلا تثبيتا»استثناي منقطع است؛ زيرا اين امور باز فايدهاي نيست که عايد خدا شود. استثناي منقطع نهايت تأکيد را ميرساند؛ يعني اگر هدفي هم ذکر ميکنيم از سنخ اهدافي نيست که ناشي از احتياج يا براي حصول فايده است؛ بلکه اينها اموري است براي فايده رساندن به خلق. حضرت در ادامه چند مورد را ذکر ميفرمايند؛ اول: «تثبيتا لحكمته؛ براي اينکه حکمتش را تثبيت کند.» اگر کسي در حکمت خدا شک داشته باشد وقتي آفرينش او را ميبيند و اسراري که در آفرينش هر موجودي هست را درک ميکند، ميفهمد که آثار حکمت در آن ظاهر است. «و تنبيها على طاعته؛ وقتي انسان، اين عالم را با اين حکمتها ميبيند، متوجه ميشود که اين عالم حساب و کتابي دارد.
يكي از اسرار خلقت كه در حكمت نامه فاطمي بدان اشاره شده اين است كه هستي آفرينش، در واقع نگارستان عبوديت و و تجليگاه نيايش حق تعالي است از اين رو فرمود: خداوند اشياء را آفريد تا شما را بر طاعت خود آگاه سازد، و مخلوقات را با نهاد تعبّد بوجود آورد، و با فرستادن انبياء اين دعوت نهفته در وجود همگان را تثبيت و تقويت نمود. از اين كلام حضرت به روشني معلوم ميشود كه در نگاه فاطمهزهرا(س) جهان خلقت در دو ساحة غيب و شهادت (ظاهر و باطن) عبادتگاه و پرستشگاه است و موجودات اعم از مادي و مجرد، آدميان، فرشتگان، جنيان و ساير مخلوقات نظير حيوانات، جمادات، نباتات همه و همه در واقع با سرشت وجودي در حال عبوديت و پرستشاند، از اين روست كه در آموزههاي وحياني بر اين نكته فراوان تأكيد شده، و قرآن كريم در ايات متعدد از تسبيح موجودات خبر داده است
[="Times New Roman"][="Navy"]
[=times new roman][=times new roman]بــه مسجـد نبـوی عصمتی که یکتا بود
به خطبه گفت: سپاس آن خدای یکتا را
همان عظیم خدایی که فضل در کف اوست
و برگزیـــد ز جمــع جهانیــان، مــا را
نه در مباهله نفسِ رسول مولا بود؟
چگونه مـیشود انکار کرد، مولا را؟
نبــی کـه مزد رسالت نخواست از مردم
مگر نخواست همین دوستیِ «قربی» را؟
نه مــا بــه زیـر کسـای پیامبر بودیم؟
- که ره نداد به روح الامین، تماشا را
خدا کدام نبی را چنین فضیلت داد؟
که همسر و پدر و کودکان زهرا را
[/B]
.....
از این رو مصدر هستی است زهرا
بلند از هر فرا دستی است زهرا ...
به جام عالم لاهوت وناسوت
مِی مانای سر مستی است زهرا
علامه بلخی
چو زهرا گلشن پر رمز وراز است
تجلی گاه اسرار نماز است
وجودش جلوه ی معبود باشد
از این رو ساجد ومسجود باشد
سعی کردم:ok: همیشه از اولین حدیث تا آخرین حدیث را
هر دفعه که میام بخونم:reading: ولی با عرض شرمندگی:khejalat::khejalat: نمی تونم
حفظ کنم:please::please:
باسلام وآرزوی توفیق .
هر برنامه را به مدت یک هفته مرتب تمرین کنید .
مثلا هر روز صد بار یا بشتر به مدت یک هفته اگر بخوانید اگر فولاد هم باشد هزم خواهد شد .
توجه داشته باشید هر کاری اول کمی دشواری دارد به تدریج آسان وآسان تر می شود .
تجربه ثابت نمود ه که این کار اگر اراده تان قوی باشید به آسانی قابل دست یابی است
کسانی هستند که بر آساس همین بر نامه تاکنون ادامه داده وهر هفته که می گذرد کار حفظ برایش آسان تر شد ه .
[="Times New Roman"][="Navy"]عرض سلام و ادب و تبریک ولادت با سعادت حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف:Gol:
[=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman]هفته پنجم:
با عرض سلام
ممنون از راهنمایی تان اول خواستم در مسیر خانه تا اداره
که هر روز پیاده طی می کنم این کار را انجام دهم
دو روزی این کار را انجام دادم و متن خطبه را در گوشی ذخیره کردم
و در مسیر راه آن را می خواندم ولی
وقتی گوشی در دستم بود و به آن نگاه می کردم گویی همه
مردم به من نگاه می کنند و چیزهایی می گویند و فکرهایی ....
که نتوانستم به راحتی تمرکز بگیرم
به ناچار آن را کنار گذاشتم.
باسلام وتقدیر .
از حسن قضا برخی از کسانی که در این طرح توفیق حفظ خطبه حضرت را پیدانموده اند در مسیر خانه ومحل کار ویاکلاس شان این طرح عملیاتی نموده وتا کنون از برنامه جلو است که نزدیک به نصف خطبه را حفظ کرده است .
شما توفیق پیاده روی را دارید چه خوب است که این را ادامه دهید بعد از چند مدت همه چیز حل شده وخطبه حفظ خواهد شد .
هرگز چنین تصور نکنید کسی به این کار شما توجه منفی نخواهد داشت اگر توجه کنند مثبت و آموزنده است .
به کار تان چند مدتی ادامه دهید امتحانش رایگان است به طور یقین نتیجه می گیرید .
انشاء الله وقتی بعد از 150 سال عمر مفید همراه با توفیق ومعنویت در عالم دیگر بدیدار بی بی رسیدید این محفوظات تان براو عرضه ومزید تان را دریافت خواهید نمود شک نکنید .
پس از یاد خدا و حق پرستی
سلامم باد بر لولاک هستی
شهادت مند آیم سوی کوبش
که تا یک جرعه نوشم از سبویش
براقش پر کشید تا قاب قوسین
بزیر بال آورد بام کونین
مقامش آن قدر بالای بالا ست
دو گزکمتر حضور حق تعالی ست
پس از یاد خدا و حق پرستی
سلامم باد بر لولاک هستی
شهادت مند آیم سوی کوبش
که تا یک جرعه نوشم از سبویش
براقش پر کشید تا قاب قوسین
بزیر بال آورد بام کونین
مقامش آن قدر بالای بالا ست
دو گزکمتر حضور حق تعالی ست
***************
معنای این چند بیت چیست وا ز کجا الهام گرفته است ؟
بعد از معرفت توحيدي، شناخت پيامبر و آخرين فرستادة او جزء بنياديترين معارف ديني و اساسيترين وظايف دينداري است از اين رو امام صادق(ع) در ضمن يك آموزة متعالي به ما آموخت كه بگويم:«اللّهم عرفني نبيك، فانّك اِنْ لم تُعرفّني نبيّك لم اعرفه قّطه»[1] بنابراين شناخت پيامبر حقيقتي است كه تنها در پرتوي عنايت الهي ميتوان به جلوهاي از آن دست يافت.
[/HR][1]. خداوندا، پيامبرت را به ما بشناسان، كه اگر تو او را به ما نشناساني ما هر پيامبرت را نخواهيم شناخت. اصول كافي، ج1، ص342.
[/HR][1].شيخ محمود شبستري، گلشن راز نقل از: مفاتيح الاعجاز في شرح گلشن راز، ص725.
بلغَ العلی بِکمالِه کشفَ الدُّجی بِجَمالِه
حَسنتْ جَمیعُ خِصالِه صلّوا علیه و آله
ایت الله مصباح :
جز حضرت زهرای مرضیه(س)، هیچ کس نمی توانست با این صراحت، شجاعت و قاطعیت این حقایق را بیان کند و حتی حضرت علی(ع) نیز نمی توانست چنین کاری را انجام دهد.
امروز هم کسی جرات نمی کند با این لحن صریح و شجاعانه صحبت کند و این موضوع تنها کاری بود که در آن شرایط تنها از حضرت فاطمه(س) ساخته بود.
نگار من که به مکتب نرفت وخط ننوشت
به غمزه مسله آموز صد مدرس شد
[="Times New Roman"][="Navy"][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman]هفته ششم:
[="Times New Roman"][="Navy"]
[/]
حجاب از قلب و چشم وجان زدود ه ست
دو کِلکِین سوی ماهستان گشوده ست
کمال فاطمه در بندگی بود
عبادت های او پویندگی بود
سپهر بندگی از او درخشان
به سان لعل در کوه بدخشان
نماز شب زکات و روزه داری
دو پلکش بود اقیانوس جاری
[/HR][1]. نظامي گنجوي، مخزن الاسرار، ص24.
بعثت همه انبياء در حقيقت جلوههاي ربوبيت تشريعي حق تعالي است، كه با بعثت خاتم انبياء اين حقيقت به طور كامل در جهان تجلي كرد تا انسانها با پيشرفت روز افزون فكري و عقلي و علمي خود در پرتو نبوت ختمي مرتبت مسير كمال و سعادت همه جانبه خود را بهتر از گذشته بپيمايند.
[="Times New Roman"][="Navy"][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman]هفته هفتم:
، اين بيان فاطمي همتا و هم سنگ كلام اميرمؤمنان است كه درباره روش هدايت پيامبر فرمود:«طبيب دوّار، قد احكم مرا همه و احمي مواسمه، يضع ذلك حيث الحاجة اليه من قلوب عمي و اذان صمّ و السنة بُكم متتبع بدوائه مواضع الغفلة و مواطن الحيرة»
پيامبر طبيبي است كه در ميان مردم ميگردد تا درمان شان كند، داروها و مرهم هاي خود را مهيا ساخته و ابزار جراحي خويش را گداخته، تا هرجا كه لازم باشد آن را بر دلهاي نابينا و گوش هاي ناشنوا، و زبانهاي ناگويا بگذارد، او با داروهايش در جست و جوي غفلت زدگان و سرگشتگان است.[1]
[/HR][1]. نهجالبلاغه، خطبه 108.
[/HR][1]. مثنوي معنوي، دفتر سوم، ص255.
بعد از معرفت توحيدي، شناخت پيامبر و آخرين فرستادة او جزء بنياديترين معارف ديني و اساسيترين وظايف دينداري است از اين رو امام صادق(ع) در ضمن يك آموزة متعالي به ما آموخت كه بگويم:«اللّهم عرفني نبيك، فانّك اِنْ لم تُعرفّني نبيّك لم اعرفه قّطه»[1] بنابراين شناخت پيامبر حقيقتي است كه تنها در پرتوي عنايت الهي ميتوان به جلوهاي از آن دست يافت.
[/HR][1]. خداوندا، پيامبرت را به ما بشناسان، كه اگر تو او را به ما نشناساني ما هر پيامبرت را نخواهيم شناخت. اصول كافي، ج1، ص342.
فاطمهزهرا سلاماللهعليها فرمود:«اني احب من دنياكم ثلاثا: الانفاق في سبيل الله و تلاوة كتاب الله، و النظر الي وجه ابي رسول الله»[1]
[/HR][1]. من در دنيا به سه چيز بيشترين علاقه را دارم: يكي انفاق و صدقه دادن در راه خدا، دوم تلاوت قرآن كريم، سوم تماشاي چهره نوراني پدرم رسول خدا(ص) مسند فاطمه، ص161.
چند در باره پیآمد نبود نبوت :
1ـ سخن زیبای امیر بیان علی(ع) درباره فلسفة بعثت این است: «در زمانی که بیشتر مردم پیمان خدا را نادیده انگاشته و چیزی دیگری به جای آن نشانده بودند و حق او را نشناخته و برای خدا شریک قرار داده و شیاطین آنان را از معرفت به او بازداشته و رشتة پرستش خدا را بریده بودند، در چنین زمانهای بود که خداوند رسولان خود را برانگیخت و پیامبرانش پی در پی به سوی مردم فرستاد تا از آنان بخواهند که عهد فطرت الهی را ادا نمایند و نعمتهای فراموش شدة خدا را به یادشان آورند. (1)
از این بیان معلوم میشود که اگر پیامبران نبودند، مردم سرگردان بودند و از یافتن راه سعادت باز میماندند.
همچنین از فطرت توحیدی و یکتای پرستی کاملاً فاصله میگرفتند و بندگان بت میشدند، و نتیجه آن بود انسان (که خلیفه خدا در زمین بود) بنده بتهای ساختة دست خود میشد و کرامت آدمی از بین میرفت.
2- اگر پیامبران نبودند، آدمیان نمی توانستند نحوه بندگی و عبادت را(که تنها راه سعادت و کمال ابدی انسان است) بدانند، از این رو امام خمینی بر این نکته تأکید نموده که یکی از بزرگترین نتائج ثبوت این است که آدمی در مکتب انبیا راه بندگی و عبودیت را آموختند تا از رهگذر آن به سعادت ابدی خود نایل شوند. (2)
نیز این که در عبودیت و بندگی دچار شرک نشوند و راه صحیح بندگی خدا و ستایش او را فرا گیرند.
3ـ امیر مؤمنان در نهج البلاغه فرمود: «. . . ویثیرُوا لهم دفائن العقول». (3)
یکی از فلسفه بعثت انبیا این است که در پرتو نبوت استعدادهای نهفته خرد آدمی شکوفا گردد.
مرحوم خواجه طوسی با الهام از این گونه آموزههای متعالی به این نکته توجه داده که یکی از فواید بعثت انبیا این است که بسیاری از امور زندگی نظیر سیاست، اخلاق و صنایع را به بشر آموختهاند. اگر انبیا نبودند، بشر نمیتوانست به آن امور دست پیدا کند. (4)
طبق این مبنا معلوم میشود اگر انبیا نبودند، بشر به ترقی و تمدن دست نمییافتند، زیرا تمدن و ترقی در ساحات مختلف وامدار شکوفایی عقل و خرد جمعی و فردی است.
جای تردید نیست که بعثت انبیا بیشترین نقش را در شکوفایی عقل آدمیان داشته، به گونهای که اگر انبیا نبودند، بشر شاید تا کنون از تمدن انسانی فاصله گرفته بود، زیرا یکی از مؤلفههای مهم تمدن انسانی، عدالت و اخلاق انسان است. در امور اخلاقی و معنوی، بشر وامدار بعثت انبیا و رهنمود اولیا است.
در کلمات امیر مؤمنان آمده: «بنا اهتدیتم فی الظلمات و تسنّمتم ذروة العلیا و بنا أفجرتم عن السرار؛(5) شما مردم به وسیلة ما در تاریکیهای گمراهی هدایت یافتید، و به قلّة فضیلت رسیدید،و از شب تیره به سپیدهدم صبح درآمدید».
اگر سفیران الهی نبودند، بشر همچنان در تاریکی جهل و دوری از معنویت و اخلاق به سر میبرد.
4ـ پیآمد دیگر عدم نبوت این بود که بشر روش پرستش و عبادت خالق خود را (که فلسفه خلقت اوست) نمیدانست. عقل آدمی اصل ضرورت پرستش خداوند را به صورت کلی میتواند درک نماید، چون عبادت و بندگی تنها راه رستگاری و کمال و سعادت انسان است.
انسان بدون عبادت و بندگی هرگز به کمال حقیقی خود نمیرسد، در نتیجه، عقل بر ضرورت عبادت و بندگی خدا حکم میکند اما بشر از درک نحوة انجام عبادت و جزئیات آن عاجز است، چون قدرت درک امور جزئی و از جمله ریزهکاریهای مربوط به عمل را ندارد، به همین خاطر خداوند بر بندگان خود منّت نهاد و با فرستادن آموزگاران بزرگ خود، آنها را از نحوة عبادت و پرستش آگاه ساخته است.
اگر پیامبران نبودند، بشر از کجا چگونگی بندگی و انجام تکالیف خود را میفهمید؟! ممکن بود هر کسی طبق سلیقه و برداشت خود، روش خاصی را برای بندگی وضع میکرد. (6)
در نهایت اینکه وجود پیامبران علاوه بر اینکه بیانگر تمام موارد فوق است، رفتار و عمل آنان در زندگی و در کنار انسانها، الگوی شایسته زندگی است.
وجود پیامبر در میان انسانها و روش و سنت آنان در زندگی بیانگر آن است که آموزههای دینی و اخلاقی صرفاً یکسری آرمانهای دست نیافتنی نیستند، بلکه قابل اجرا در زندگی و جامعه هستند. بهترین دلیل و شاهد وجود پیامبران است، به همین خاطر و به خاطر اهمیت نقش الگوپذیری انسانها، نقش اساسی پیامبران را در زندگی نمیتوان نادیده گرفت.
پینوشتها:
1. نهج البلاغه، خطبه 1.
2. همان.
3. پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، ص258، نشر موسسه آثار امام-1386ش.
4. کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص 271، مکتبه المصطفوی، قم ـ بیتا.
5. نهج البلاغه، خطبه 4.
6. پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، ص 259، نشر مؤسسه آثار امام، 1386ش.
[="Times New Roman"][="Navy"][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman]هفته هشتم:
رسول خدا با رحلت از اين دنيا در جمع فرشتگان نيك سرشت پرواز نمود و در جوار رحمت بيكران الهي و رضوان پروردگار غفور و جبران كننده قرار گرفت. در اين باره اميرمؤمنان(ع) سخني شنيدني دارد كه فرمود:
«و لقد قبض رسول الله و انّ رأسه لعلي صدري، و لقد سالت نفسه في كفي، فأمررتها علي وجهي، و لقد و لّيت غسله و الملائكة اعواني فضحت الدار و الافنية ملأ يهبط و ملأ يعرج و ما فارقت سمعي هيمنة منهم يصلون عليه حتي و اريناه في ضريحه»[1]
پس بدين ترتيب معلوم ميشود آن چه در كلام حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعليها، در باب پرواز ملكوتي پيامبر اشاره شده حقيقتي كه از رهگذر آن جلوهاي ديگر از اسرار وجودي آن حضرت روشن ميگردد. چه اينكه در كلام اميرمؤمنان اشاره شده كه پرواز ملكوتي بگونه بوده كه موجودات عالم ناسوت در سوگ او ناله كردند، و او را با ضجه بدرقه نمودند، و فرشتگان و موجودات عالم ملكوت او را با سلام و صلوات استقبال نموده و روح او را تا جايگاه ابديش بدرقه كردند.
[/HR][1]. رسول خدا(ص) تسليم كرد در حالي كه سرش بر سينة من بود، نفس او بر كف دست من جاري شد و آن را بر چهرة خود كشيدم، غسل دادنش را برعهده گرفتم و فرشتگان ياريم ميدادند، در و ديوار خانه فرياد ميكشيدند، جمعي از فرشتگان فرود ميآمدند، و جمعي ديگر به آسمان ميرفتند، لحظهاي بانگ و فريادشان از گوشم جدا نميشد، بر او درود ميفرستادند تا او را در مدفنش به خاك سپرديم. نهجالبلاغه، خطبه197. گفتني است كه برخي از شارحان نهجالبلاغه نظير ابن ابي الحديد و ميثم بحراني مراد از «نفس» در كلام حضرت را خون گرفته. و برخي ديگر نظير حبيب الله خويي آن را به معناي روح گرفته است.
فروغ شمس احمد بی زوال است
ولی رفتن سوی مغرب کمال است
چو سیر از شرق سوی غرب هستی
فرو رفتن بود در حق پرستی
در آن جا اصل و این جا فرع فرع است
برای آخرت مزراع وزرع است
. تمثّل انسانی لیلة القدر
یکی از عمیق ترین و کامل ترین شناخت ها درباره لیلة القدر، حصول معرفت به تمثّل انسانی آن است، در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود:«إِنّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ. اللَّیْلَةُ فاطِمَةُ وَ الْقَدرْ اُلله، فَمَنْ عَرَفَ فاطِمَةَ حَقَّ مَعرِفَتَها فَقَدْ اَدْرَک لَیْلَةَ الْقَدْرَ، و إنّمَا سُمِّیَتْ فاطِمَۀُ لِاَنَّ الْخَلَقَ فَطَموُا عَنْ مَعْرِفَتِها، و قَوْلَه: وَ ما اَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدَرِ، لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ، یَعْنِی خَیْراَ مِنْ اَلْفِ مُؤمِنْ و هَیْ اُمَّ المُؤمِنیِنْ»[1]
[/HR][1]. فرات کوفی، تفسیر فرات کوفی، انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، تهران، 1410ق با تحقیق محمد کاظمی، ص583.
بک یا الله ... بفاطمه بفاطمه بفاطمه
[="Times New Roman"][="Navy"][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman]هفته نهم:
او خدا را جلوه ی کامل بود
لطف او بر ماسوی شامل بود
در دو عالم جلوه ی نور خدا ست
بحر او دریایی بی ساحل بود
صلوات بر آن حضرت، باعث پاکیزگى اخلاق و طهارت اعمال و ریزش گناهان مى شود; چنان که در زیارت جامعه مى خوانیم:
«وَ جَعَلَ صَلاَتَنَا عَلَیْکُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلاَیَتِکُمْ طِیباً لِخُلْقِنَا وَ طَهَارَةً لاَِنْفُسِنَا وَ تَزْکِیَةً لَنَا وَ کَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا;
خداوند صلوات ما را بر شما (پیامبر و آل پیامبر) و ولایت ما را نسبت به شما، سبب پاکیزگى اخلاق، طهارت نفوس و نموّ و رشد معنوى و کفّاره گناهان ما قرار داده است»(1).
________________________________________
1 زیارت جامعه کبیره.
بدون تردید حضرت زهرا(س) نقش بزرگ و حساسی در پاسداری و بقای اسلام داشت . اگر او نبود آموزه های دین، از بین می رفت و آثارش نابود می شد. زهرا(س) روزنه نور و برهان حق و همانند پدرش آینه تمام نمای اسلام به حساب می آمد. زهرا(س) معیار حق و ترازویی است که ایمان مردم و میزان استقامت آنان در راه خدا، نیکی، خلوص، و اخلاص، با آن سنجده می شود.
سلام استاد گرامی :please:اجازه هست واژه هایی که متوجه نمی شوم مفهوم آنهارا ازشما بپرسم .ممنون.:Gol: