▐★*★ ▐یه جمله به امام حسین بگو ▐★*★ ▐

تب‌های اولیه

2060 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

همه مان را در خودت فانی کن
السلام علیک یابن الزهرا (س)

عالم همه قطره و دریاست حسین ، خوبان همه بنده و مولاست حسین ، ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش ، از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین

class: tborder vbseo_like_postbit width: 100% align: center

[TD="class: alt1"]


[/HR]
ما که از عشق حسین (ع) دم میزنیم
کوچه ها را رنگ ماتم میزنیم
پس چرا هر لحظه با رفتار خود
بر دل صاحب زمان (عج) غم میزنیم

[/TD]

اینک حسین است و شب راز و نیازش
روح تمــام انبیــاء محــو نمــازش
آوای قــرآنش ز قــرآن میبَـرد دل
بگذشته از جان و زجانان میبـرد دل
بیواسطه جایش در آغوش خـدا بود
تنها نه از خلقت که از خود هم جدا بود
میگفت:یارب! این من و این بود و هستم
بـود و نبــودم را گــرفتم روی دستم
در عـالم زر بـا تـو بـوده ایـن قـرارم
اینک تو هر چه دوست داری،دوست دارم
ز آن سرفرازم که سرم را دوست داری
گل زخمهـاي پيكـرم را دوست داري
صد لالۀ پرپر نثارت کردم ای دوست
خون علیاصغر نثارت کردم ای دوست
ایثـار جـان و سـر مبـارک باد بر من
داغ عـلیاکبر مبــارک بــاد بـر من
فریــاد یــارانم بــه از آوای بــلبل
سم ستوران خوبتــر از شاخة گل
سوز عطش از سردی دریاست بهتر
سنگ جبین از لالــة حمراست بهتر
بــوسم به زخم سینه نوک تیرها را
شویم به خوناب جگر، شمشیرها را
زخم زبانها مـرهم زخمند بـر من
این زخم تیغ دوست، این دشنام دشمن
گودال خون بر من گلستان بهشت است
نام بهشت اینجا که جای توست،زشت است
بگذار خون جوشد ز رگهای گلویم
بگـذار زیـر تیـغ هـم ذکر تـو گویم
بگـذار طـفلم دامنــش آتش بگیرد
از ترس دشمن در دل صحـرا بمیرد
بگذار تا مهمان شـود سـر در تنورم
بگـذار از مطبخ رود تـا عرش، نورم
چوب جفا و لب چه شیرین است با تو
زخم سر زينب چه شيرين است با تو
روز ازل گفتم بــلا را دوســت دارم
تـا صبح محشر کربلا را دوست دارم

ای اجــــــــــل یــــــــــک چنــــــــــد
روزی دور ما را خـــــــط بـکـــــــش. . .

ماه عزای اربـــــــــابم حسیــــــــــن ( ع ) نــــــزدیـــــــک اســـــــــت. . .

[="Black"]اي اهل زمين
عيد گذشت و خبر از يار نيامد
بر زخم دل فاطمه غمخوار نيامد
چند روز دگرمانده كه با ناله بگوييم
اي اهل حرم مير و علمدار نيامد 
التماس دعا[/]

دستم تهی ست و از همه کس بی نوا ترم

من کاسه گرد کوی شمایم گدا ترم


هرکس غریب آمده او آشنا تر است


یعنی میان این همه من آشنا ترم


من را کنار خویش نگه دار و جا بده


شکر خدا که از همه بی دست و پا ترم


هر شب به یاد کنج حرم گریه میکنم


هرشب میان گریه کنان شما ترم



ای حسین ای عشق خوش سودای ما
ای فدایت هیهی وهیهای ما
اشک ها سیلاب در سوگ شماست
چون بود سرمایه ی فردای ما

سلام ،خیلی دوستت دارم:Mohabbat: ،قصه از کجا شروع شد نمیدونم ،تو مرا با خدا آشنا کردی ؟،یا خدا من را با تو آشنا کرد ؟نمیدونم:Ghamgin:ولی هردو خوبست ،زیرا که به هر حال تو و خدا هستید و در انتها من تنها نیستم،دوستت دارم:Gol:

منی که به هر نفس ذکر تو گفتم
نکنه یه روزی از
چشاتون بیوفتم
به منه مرده یه جون تازه دادی
برا نوکریت به من
اجازه دادی

:Gol::Gol::Gol:

[=&quot]خوشا جانی که جانانش حســـین است***خوشا دردی که درمـــانش حسین است

[=&quot] بـــــــــــــــود فرمانروای کـــشور دل***خوشا مُلکی که سلطـــانش حسین است

آقا امیدم پشت در خونتون
می دونم همین که تا اینجا هم اومدم
شما اذن دادین
پس دریای کرم
یا رحمت واسعه
یا اباعبدالله

آقاجان

:Gol::Gol::Gol:

خوش بحال مسلم وجَون وحبیب
وصل گردیدند در بحر مجیب
خوش خرامیدند در شط فرات
ساغر شان گشت لبریز حیات

******
ارزگانی

از خدا میخوام تو زندگیمون فقط یه بار تو دوراهی بمونیم اونم در بین الحرمین که ندونیم پیش امام حسین زانو بزنیم یا روبروی حضرت عباس
:Sham::Sham:....ایام سوگواری اباعبدالله تسلیت.....:Sham::Sham:

دستم به سوی شماست
این دست را خالی رد می کنی؟؟؟
میگن سائلی اومد در خونه امام جانم به فدایشان
آقا همه چی بهش دادن از پشت در و فقط سائل دست آقا را دید
بعد آقا دیدن سائل نمیره
سائل داره گریه می کنه
آقا گفتن چرا پس گریه می کنی ؟
گفت حیف این دست که ...

:Gol::Gol::Gol:

در روایات متعددی وارد شده که چون امام حسین به شهادت رسید، آسمان خون گریست. در برخی روایت‌ها این حادثه را در روزی دانسته‌اند که حضرت به شهادت رسید.(1)
میثم تمار می‌گوید: به خدا قسم! این امت پسر پیغمبر خود را روز دهم محرم می‌کشند و دشمنان خدا آن روز را فرخنده دارند و این امر محقق خواهد شد... امیرالمؤمنین(ع) به من خبر داد که هر چیز بر او بگرید، حتى وحشی بیابان و ماهی‌های دریا و مرغان هوا و خورشید و ماه و ستارگان آسمان و زمین و مؤمنان و جن و انس و همة فرشتگان آسمان‌ها و آسمان خون و خاکستر بارد.
سپس میثم به راوی خبر می‌گوید: اگر دیدی آفتاب سرخ مانند خون تازه شد، بدان که سیدالشهدا(ع) کشته شده است.(2)
نیز نقل شده که بعد از شهادت امام حسین تا مدت‌ها، در وقت طلوع آفتاب تا زمانی که آفتاب بالا می‌آمد، دیوارها به صورتی بود که گویا خون به آنها مالیده‌اند!(3)
از این نقل‌ها استفاده می‌شود که این حالت و گریه آسمان‌ها بر امام حسین در زمان شهادت امام حسین، یعنی روز دهم محرم سال 61 هجری بوده که تا مدت‌ها ادامه داشته است.

پی‌نوشت‌ها:
1. دمع الشجوم، ترجمه نفس المهموم، ص 566.
2. همان، ص 559.
3. منتهى الامال، ص 452.

اقا خیلی چاکرتیم

از سو زدل بگوییم باز این چه شورش است که در قلب عالم است
باز این چه عزا وچه نوحه و چه ماتم است.

تا که پرسیدم ز قلبم عشق چیست ؟
در جوابم اینچنین گفت و گریست
لیلی و مجنون فقط افسانه اند
عشق در دست حسین بن علی ست
التماس دعا.....

[="DarkSlateGray"]با اقا میگم...

پارسال اربعین دعوتم کردی...رفیق نیمه راه نشو وامسالم دعوتم کن..

اخه نمی تونم اربعین ایران باشم...حتی تصورشم سخته اقای جان[/]

[="Tahoma"]سلام اقاجان:ok:
میدونم خیلی بدم.
اونقدر که خجالت میکشم ازتون درخواستی داشته باشم
اما حرف دل رو باید گفت اونم وقتی شنوندش قراره یه اقای مهربون مثل شما باشه
اقاجان الان چندین ساله ارزوی کربلا رو در دل دارم
هرسال که محرم میرسه، دلم دوباره بی قراره دیدن ضزیح شش گوشتون میشه
دلم خیلی گرفته
همیشه میگم خوب خیلی توقعت بالاست. با این همه بدی، میخوای بری حرم اقا که پاکه؟!
اما بازم میگم اقا خیلی مهربونتر از این حرفاست.
اقاجان امسال هم ازت درخواست میکنم که منو راهی کنی به کربلات.
اقاجان، امام حسین
تشنه اب فراتم ، نگاهی به دل بی قرار من هم بنداز :Ghamgin:

:Sham::Sham::Sham::Sham::Sham::Sham::Sham::Sham::Sham::Sham::Sham::Sham:

اقاجان، امام حسین
تشنه اب فراتم ، نگاهی به دل بی قرار من هم بنداز
*****************

فرات نهری است در سرزمین کربلا که حادثه عاشورا نزدیک آن اتفاق افتاده و امام حسین(ع) و یارانش لب تشنه در کنار آن شهید شدند.
فرات نهر مقدسی است که بر اساس برخی روایات، دو ناودان از آب بهشت بر آن می‌ریزد . نهری است پر برکت . کودکی که کامش را با آب فرات بردارند، دوستدار اهل بیت می‌شود.(1) همچنین مستحب است برای زیارت امام حسین(ع)، از آب فرات غسل زیارت کنند که موجب آمرزش گناهان است.(2)
روز عاشورا، حضرت عباس برای آب آوردن برای کودکان تشنه به نهر فرات رفت که در بازگشت در کنار همین نهر (علقمه) دستان مبارکش قطع شد.
از نظر جغرافیایی فرات، شطی است در مغرب کشور عراق و متشکل از دو شعبه «قره‌سو» و «مرادچای» است که سرچشمه آن ها، نزدیک رود «ارس» در ارمنستان ترکیه، قرار دارد. زمانی که دو شعبه به هم می رسند، فرات به رود «دجله» نزدیک می‌شود، ولی مجدداً از یکدیگر دور شده، «دجله» متوجه جنوب شرقی شده و فرات به سمت مغرب می‌رود .سپس در نزدیکی خلیج فارس «فرات به «دجله» می‌رسد که هر دو به نام «شط العرب» خوانده می‌شوند و به خلیج فارس می‌ریزد. طول رودخانة فرات حدود 2900 کلیومتر است. بابل پایتخت قدیم عراق در ساحل آن بنا شده بود.(3)

پی‌نوشت‌ها:
1. سفینه البحار، واژه «فرات».
2. همان.
3. فرهنگ فارسی معین؛ واژه « فرات »

دستم خالی و توشه ام از گناه پر
گویند شما با گوشه چشمتان گر بخواهی ...

آقا جانم وهب نصرانی بود و حسینی شد
آقا منم می دونم خیلی پستم
ولی اگر اگر اگر آه آه آه
شما بخواهید
حسینی شوم
یعنی میشه آقا جووون بها بگیرم

:Gol::Gol::Gol:

الله با ی بسم الله پدر
معنی ذبح عظیم آمد پسر
عشق الله کار ثار الله بود
عاشقی کار ذبیح الله بود

width: 95 align: center

کریمـان با بـدان هم بد نکردند
کسی را از درِ خـود رد نکردنـد
اگر ناقابلیـم و شرمساریـم
به جز عشق شمـا چیزی نداریـم
شما در ظاهر و باطـن امیریـد
عنایت کرده، دست مـا بگیریـد

آقاجانم
دستانمان به سوی شماست
آیا دستی که به سوی شماست خالی بر می گردد؟
الله اکبر

زینب است یاد آور روز وفا
زینب است پیغمبر کرببلا
گر نبودی او بدشت نینوا
که نمود یاد از خون خدا ؟

[="Arial"]

[=arial]بسم رب الحیدر

اولین چیزی که ازت میخوام کربلا نیست همسر نیست پول نیست سلامتی نیست
فقط و فقط میخوام شش دانگ قلبم واسه خودت باشه خیلی سخته من آدمش نیستم اما میخوام فقط عشق خودت تو قلبم خونه کرده باشه
عشق فقط یک کلام حسین علیه السلام


نمیشه یه شعر از یه دوستم بگم؟

كربلا
مرگ یک خورشید را

نمی توان با سکوت همراهی کرد

و نمی توان شور را

زیر لحاف سکوت لالایی گفت

چرا که این پاکی بی نهایت ترین حادثه زندگی است

آری این جاری شدن خون

بزرگترین کهکشان واقعیت است

که من با شورم تورا همراه میکنم

برای پرواز در سکوت عصر گاهی وادی بهشت

برای تماشای پاکترین فرشته ها

که با سرخی گونه هاشان احساس نوازش باد راتجربه کرده اند

برای دیدار نم نم باران سرخ از گلبرگهای این فرشتگان

نویسنده

(هادی شریفی)

چون که زینب قهرمان کربلا ست
یاد او یاد آور
خون خداست
او به جان از عشق استقبال کرد
در ره ی آن قامتش را دال کرد

یا محب الحسین(ع)
*************
آتش عشق حسین(ع) در سینه داشتن مشکل است
صوت قرآن از سر بر نی شنیدن مشکل است

با تنی رنجور و روحی خسته در کاخ یزید
دیدن نی بر لبان غرق خون بس مشکل است

دیدن یار شکسته از غم هجران دوست
باقدی همچون کمان و موی چون برف مشکل است

چون کند یاد پدر دخت سه ساله در سفر
در طبق بردن برایش رأس خونین مشکل است

گفتن راز شبانه با سر سلطان عشق
از لبان دختری رنجور در خرابه مشکل است

همچو مادر می زند بوسه به چشمان حسین(ع)
درک عمق فاجعه طفل حسین(ع) را مشکل است

دیدن باران اشک بر گونه بنت الحسین(ع)
نزد زینب(س) عمه خانم رقیه (س) مشکل است

همچو شمع سوزد در این بزمِ گل و پروانه لیک
گر بسوزد گل ز عشق شمع سوزان مشکل است

چون سپرد جانش به خالق گوهر ناز حسین(ع)
بیش از این ماندن به دنیا نزد *عارف* مشکل است

******
چهاردهم محرم 1436

تو که از دلرباها دل ربودی
در عشقت چرا برمن گشودی
مگه آدم بدا عاشق نمی شن

:Gol::Gol::Gol:

[="Arial"]

[=arial]آقا جون! اربعین قسمت میشه بیاییم زیارت؟

دیده از دیدار مَهرویان گرفتن مشکل است
هر که ما را این نصیحت می کند بی حاصل است

آقا می دونم چی هستم
ولی این رو هم می دونم که کجا آمدم
به چه بارگاهی دل بستم
و دستم به سوی مولایم است
آیا می شود مولا به عبد نظر نکند
مولایی که تا اینجا به عبدش نظر داشته
آقاجان
منی که به هر نفس اسم شما رو گفتم
نکنه یه روزی از چشات بیفتم
آقاجان
یا رحمت واسعه
یا مولای، یا اباعبدالله، و تصدق علینا علی سائلکم
آقا به چادر خاکی

لبیک یا حسین

یکشبه راه مرا کوتاه کن
با نگاهی از محبت یا
حسین


دوست دارم پیشت آیم لحظه ای
تا نمایم با تو صحبت یا
حسین

جز شما به کی بگم درد منو دوا کنه
جز شما به کی بگم منو حاجت روا کنه
غرق ماتمم منت می کشم ضربان دلم

آقاجان

زنانی کربلایی ؟

زنانی که در کربلا حضور داشتند، برخی از اولاد علی(ع) بودند و برخی جز آنان، چه از بنی هاشم یا
دیگران. زینب، ام کلثوم، فاطمه، صفیه، رقیه و ام هانی، از اولادعلی(ع) بودند، فاطمه و سکینه، دختران سید الشهدا (ع) بودند، رباب، عاتکه، مادر محسن بن حسن، دختر مسلم بن عقیل، فضه نوبیه، کنیز خاص امام حسین(ع) و مادر وهب بن عبد الله نیز از زنان حاضر در کربلا بودند (1) پنج زن که از خیام حسینی به طرف دشمن بیرون آمدند، عبارت
بودند از: کنیز مسلم بن عوسجه، ام وهب زن عبد الله کلبی، مادر عبد الله کلبی، مادر عمر بن جناده، زینب کبری(ع).
زنی که در عاشورا شهید شد، مادر وهب بود، بانوی نمیریه قاسطیه، زن عبد الله بن عمیر کلبی که بر بالین شوهر آمد و از خدا آرزوی شهادت کرد و همان جا با عمود غلام شمر که بر سرش فرود آورد، کشته شد.
در عاشورا دو زن از فرط عصبیت و احساس، به حمایت از امام برخاستند و جنگیدند:
یکی مادر عبدالله بن عمیر که پس از شهادت فرزند، با عمود خیمه به طرف دشمن روی کرد و امام او را برگرداند.
دیگری مادر عمرو بن جناده که پس از شهادت پسرش، سر او را گرفت ومردی را به وسیله آن کشت، سپس شمشیری گرفت و با رجزخوانی به میدان رفت، که امام حسین(ع) او را به خیمه‏ها برگرداند (2)
دختر عمر (همسر زهیر بن قین) نیز در راه کربلا به اتفاق شوهرش به کاروان حسینی پیوست. زهیر بیشتر تحت تأثیر سخنان همسرش حسینی شد و به امام پیوست.
رباب، دختر امرء القیس کلبی، همسر امام حسین(ع) نیز در کربلا حضور داشت(مادر سکینه و عبد الله).
زنی از قبیله بکر بن وائل نیز حضور داشت، که ابتدا با شوهرش در سپاه ابن سعد بود، ولی هنگام حمله سپاهیان کوفه به خیمه‏های اهل بیت، شمشیری برداشت و رو به خیمه‏ها آمد و آل بکر بن وائل را به یاری طلبید.
زینب کبری وام کلثوم، دختران امیر المؤمنین(ع)، همچنین فاطمه دختر امام حسین(ع) نیز جزو اسیران بودند و در کوفه و... سخنرانی‌های افشاگرانه داشتند. مجموعه این بانوان، همراه کودکان خردسال، کاروان اسرای اهل بیت را تشکیل می‏دادند که پس از شهادت امام و حمله سپاه کوفه به خیمه‏ ها، ابتدا در صحرا متفرق شدند، سپس به صورت گروهی و اسیر به کوفه و از آنجا به شام فرستاده شدند.(3)

پی‌نوشت‌ها:
1. زندگانی سید الشهدا، عمادزاده، ج 2، ص 124، به نقل از لهوف، کبریت احمر و انساب الأشراف.
2. همان، ص 236.
3. فرهنگ عاشورا، ص 195.

عن رسوالله (ص):حسین منی وان من حسین.
ـ....................

من شفایافته از تربت قدسی حیسنم
همواره گرفتار گل روی حسینم

گرچه به عمل اهل دورویی و فسادم
لیکن به تمنای سر کوی حسینم

گر روز جزا نامه اعمال گشایند
گیرنده دامان معلای حسینم

هر کس که به عالم سر کویی را گزیند
من افتاده به خاک بر ره زوار حسینم

گویند که ریا مبطل هر صوم وصلات است
فخر است به دو عالم که ریاکار حسینم

رسم است که ملک تحفه به درویش ببخشد
درویش غلامان ملک وار حسینم

فخر است نبی را به دو عالم حسنین اش
فرمود که حسین از من و من هم ز حسینم

در روضه رضوان که همه طالب یارند
من در طلب میر و علمدار حسینم

با سوز دل*عارف* بزند ناله به محشر
من سینه زن و مویه کن آل حسینم
ٔـ.....................................
هجدهم محرم ۱۴۳۶

می خوام بگم لیاقت داشتن آرزوست ای کاش که من هم مثل شما دوستان لیاقت داشتم
به این غذاهای نذری که نگاه میکنم
وقتی میرن برنج بخرن از اون همه برنج این چند گونی انتخاب میشه حسینی میشه
وقتی برنج و پاک می کنن یه سری انتخاب میشن حسینی میشن
وقتی برنج و آبکشی میکنن یه سری برنج میریزه روی زمین و بقیه انتخاب میشن حسینی میشن
وقتی برنج و دم میکنن یه سری برنج میریزه روی زمین و بقیه انتخاب میشن حسینی میشن
وقتی برنج و میکشن دوباره یه سری برنج میریزه روی زمین و بقیه انتخاب میشن حسینی میشن
تا ...
تا اینکه برنج می رسه به عزادارای حسینی
عجب داستانی این لیاقت

از موقع خرید همه حسینی هستند ولی هی ریزش دارن

منه بیچاره کجام

یعنی میشه آقاجون منم لیاقت داشته باشم عزا دارشما باشم یه گوشه چشمی ...
:Gol::Gol::Gol:

تاریخچة مرقد مطهر امام حسین(ع) ؟

مرقد مطهر امام حسین در طول تاریخ به طور گسترده تخریب و تعمیر شده که به صورت کوتاه گزارش می‌شود:
1. زمان حاکمیت عبدالله سفاح
از تشویق امام صادق به زیارت امام حسین و کیفیت زیارت آن حضرت استفاده می‌شود که قبر امام در آن زمان دارای بنا و ساختمان بود. از جمله این روایت:
امام صادق(ع) به صفوان فرمود: هر گاه قصد زیارت قبر امام حسین(ع) کردی، بیرون حرم بایست و به طرف قبر
بنگر، آن گاه وارد روضه شو و در برابر آن، مقابل سر حضرت(ع) بایست، و هنگام بیرون رفتن از دری که پایین پای علی بن حسین قرار دارد، بیرون شو. سپس به مرقد شهیدان رو آور، آن گاه به مرقد عباس(ع) برو، در باب السقیفه توقف کن و بر او سلام کن.(1)
به کارگیری واژه‌هایی، همانند «بیرون حرم بایست»، «آن گاه وارد روضه شو»، «از دری که پایین پای علی بن الحسین(ع) قرار دارد، بیرون شو» گویای وجود بنایی بر قبر امام حسین(ع) در دوران نخست است. این بنا در دوران امویان توسط دوستداران اهل بیت (ع) تأسیس شده بود، یا در سال‌های آغازین حکومت عباسیان بنیان گردیده بود.
در حاکمیت عبدالله سفاح، نخستین خلیفة عباسی، زیارت مرقد و بارگاه حضرت، از سوی دوستداران اهل بیت(ع) رونق گرفت چرا که مردم با علویان ـ از آن جهت که آنان را مصداق اهل بیت(ع) و آل پیامبر(ص) می‌دانستند ـ پیوند عاطفی داشتند و عباسیان نیز از این گزینه به عنوان برترین ابزار در تضعیف امویان سود می‌جستند.(2)
2. تخریب در عصر هارون
موقعیت مناسبی که مرقد امام در روزگار نخست حکومت عباسیان به دست آورده بود، پس از تثبیت حاکمیت آنان تغییر کرد و شیوه آنان در برخورد با علویان دگرگون گشت. بنا به برخی از گزارش‌های تاریخی هارون در دوران حکومتش (170 ـ 193ق) گاهی خادمان حرم امام حسین(ع) را فرا می‌خواند واز آنان بازجویی می‌کرد(3) و زائران مرقد امام حسین(ع)، به دستور وی در تنگنا قرار می‌گرفتند! به دستور او درخت سدری که بر مرقد سایه افکنده بود، از ریشه کنده شد،(4) بنای قبر تخریب گردید و زمین آن شخم زده شد.(5)
اکنون یکی از در‌های صحن مطهر «باب السدره» نام دارد، شاید سبب نام‌گذاری آن باشد که این در، در جهتی قرار دارد که درخت سدر یاد شده در آن سمت قرار داشت.
3. بازسازی مرقد در روزگار مأمون
با روی کار آمدن مأمون سیاست تغییر کرد و در دوره حاکمیتش (198 ـ 218) به جهت ابراز علاقه
ظاهری وی به علویان، دوستداران اهل بیت(ع) بر مرقد امام بنایی را احداث کردند.(6)
4. تخریب مرقد در دوران متوکل
متوکل -که از سال 236 ـ 247ق. حکومت را در دست گرفت - به دلیل کینه‌ای که با حضرت امیر(ع) و خاندانش داشت، مرقد مطهر امام حسین (ع) را مورد تجاوز و خشم مکرر خویش قرار داد. وی گروهی از مأموران خود را گرداگرد مرقد و راه‌های منتهی به آن گماشت و زائران را از زیارت قبر مطهر بازداشت و آنان را مورد پیگرد قرار داد و اعلام کرد: هر که را پس از سه روز در کربلا بیابیم به مسلخ خواهیم برد.(8)
آن‌گاه به دستور وی قبر و خانه‌های اطراف آن را ویران کردند و زمین آن را شخم زدند و آب بر آن جاری کردند که آب در اطراف مرقد شریف به گردش درآمد و قبر را فرانگرفت.(9)
در این که مأمور تخریب چه کسی بود، برخی برآنند که ابراهیم دیزج، یهودی تازه مسلمان بود که به سال 236ق گروهی از یهودیان را به خدمت گماشت و خود پیشاپیش آنان به تخریب قبر شریف اقدام کرد.(10) چرا که مسلمانان به دلیل احترام به حسین(ع)، جرأت چنین اقدامی را نداشتند.(11)
علاقه‌مندان به امام حسین، بدان جهت که همواره در پی احیای نام و یاد او بودند، در کمترین فرصتی که به دست می‌آوردند و احساس امنیّت می‌کردند، آن مکان را نشان می‌نمودند.
هشام کلبی می‌گوید: پس از چهل روز از اقدام متوکل و خروج نیروهایش از کربلا، مردی از گروه بنی اسد که در آن اطراف می‌زیست در حالی مرقد حسین(ع) را نشان کرد که خاک را می‌بویید و می‌گریید و می‌گفت: هرچند دشمنان حسین برآنند که قبرش را پنهان کنند، لیکن بوی خوش قبر، خود نشان آن است.(12)
متوکل در سال 237ق. شنید که بصریان و کوفیان، قبر امام حسین(ع) را تجدید بنا کرده و زیارت آن را رونق بخشیده‌اند.‌از همین رو، برای تخریب مجدّد قبر مأمورانی بدان‌جا گسیل داشت که با شورش و واکنش مردم آن دیار رو به رو گشت. مأموران واکنش مردم آن سامان را به وی گزارش کردند. متوکل پس از واکنش مردم، تغییر روش داد و به فرماندهی نیروهایش نوشت که از تعرض به قبر امام حسین(ع) دست بردارد و به سوی کوفه برود.
ده سال از این رخداد گذشت و به سال 247ق متوکل گزارشی دریافت که مردم کوفه و ساکنان اطراف آن برای زیارت قبر امام حسین رهسپار کربلا می‌شوند و گروه فراوانی در آن جا گرد آمده اند و قبر توسعه یافته و بازار بزرگی در کربلا تأسیس گردیده است. متوکل دوباره نیروی عظیمی برای تخریب آن جا فرستاد و این بار برای اقدام خود پیشاپیش فضاسازی کرد و بخش‌نامه نمود که خلیفه از زائران مرقد حسین(ع) خشمگین است. سپاه متوکل مرقد مطهر را تخریب کردند و آن جا را شخم زدند و مردم را از زیارت آن مکان مقدّس باز داشتند و زائران را تحت پیگرد قرار داده و به تعقیب گسترده خاندان ابوطالب و شیعیان پرداختند.
لیکن چندی نگذشت که به دست پسرش منتصر به قتل رسید.(13)
5. بازسازی در عصر منتصر
چون منتصر عباسی به خلافت رسید. در حاکمیت شش ماهة خود(247 ـ 248ق) به علویان، ابراز دوستی می‌کرد. او در دوران زمام‌داری‌اش قبر امام را بازسازی کرد و عمارتی بر آن نهاد. از آن پس قبر سیدالشهدا(ع) رو به آبادانی نهاد و سادات بدان سو کوچ کرده و در جوارش اقامت گزیدند.
6. مرقد در عصر علویان طبرستان
عمارتی که منتصر بر مرقد امام بنا کرده بود، در گستره سالیان دراز رو به ویرانی نهاد و سقف آن به سال 273ق. فروریخت.(14) در همان روزگار «حسن بن زید علوی» حاکم طبرستان و دیلم (250 ـ 271 ق.) به زیارت مرقد مطهر حسینی رفت و طرح گسترده‌ای را برای مرقد حسینی تهیه دید و بنای مسجدی را کنار حرم آغاز کرد. لیکن دوران عمرش به سرآمد و به سال 271ق درگذشت. پس از او برادرش محمد بن زید علوی حاکم طبرستان (271 ـ 283ق.) آن طرح را ادامه داد(15) و یکی دیگر از زمام‌داران علوی، گنبدی روی قبر بنیان نهاد که بنای آن دارای دو در بود.(16)
7. بازسازی در دوران عضدالدوله
دوران آل‌بویه (322 ـ‌ق) به دلیل قدرت فراگیر و گرایش شیعی آنان، دوران حرمت‌گذاری به اماکن مقدسه بود.
فناخسرو عضدالدوله دیلمی (356 ـ 372ق) که روزگارش، به دلیل توسعة آبادانی‌ها، نظم و امنیت،‌دورة زرین سدة چهارم قمری به شمار می‌رود،(17) میان سال‌های 368 و 371 مرقد مطهر را بازسازی کرد.(18) و چون بنای موجود، گنجایش جمعیت آن زمان را نداشت رواق‌های چندی در اطراف آن افزود. ضریحی از عاج روی قبر نصب و آن را با ابریشم تزیین کرد،‌ساختمان‌های اطراف ضریح را بنا نهاد، گنبد را تعمیر کرد و دور شهر دیوار بلندی کشید و موقوفاتی نیز برای آن مشخص کرد.(19)
8. مرقد و توسعه توسط ابن شاهین
عمران بن شاهین که یکی از امرای بطایح(20) بود (359 ـ 399ق) کار عضدالدوله دیلمی را در همان روزگار ادامه داد؛ مسجد و رواق پشت قبر مطهر ـ که به نام وی معروف است ـ را به بارگاه حسین ملحق کرد. او نخستین کسی است که حرم را به رواق معروف به نام خود(رواق عمران بن شاهین) ارتباط داد. رواق عمران بن شاهین در سمت غربی حرم قرار دارد که امروزه بدان دلیل که قبر ابراهیم مجاب در آن قرار دارد، به رواق سید ابراهیم مجاب معروف است.(21)
9. بازسازی حسن بن فضل وزیر آل بویه
در سال 407ق. حرم در پی غفلت خادمان و سقوط دو شمع بزرگ، آتش گرفت که حسن بن فضل رامهرمزی وزیر دولت آل‌بویه، حرم مطهر را بازسازی کرد.(22)
گفته می‌شود این بازسازی چنان ماندگار بود که ابن بطوطه به سال 727ق در سفرش به کربلا آن را دیده است.(23)
10. مرقد در حاکمیت سلجوقیان
در نیمة دوم قرن پنجم که سلجوقیان حاکمیت پیدا کردند، با مرقد مطهر و زیارت آن، برخورد شایسته‌ای داشتند. به سال 479ق ملکشاه سلجوقی (467 ـ 485ق) همراه وزیرش خواجه نظام الملک (408 ـ 485) به زیارت کربلا رفتند. وی به پاسداشت این نعمت بزرگ،‌بیش از سیصد دینار به ساکنان حائر حسینی هدیه داد و دیوار حرم و صحن مطهر را نیز بازسازی کرد.(24)
وقتی به سال 549ق. عیسی بن ظافر فاطمی به حکومت رسید، در دوران او توجه زائران به زیارت بارگاه افزایش یافت و مرقد حسینی نیز مرمت گردید.(25)
11. بازسازی مرقد در دوره ایلخانی
در دوران حکومت ایلخانی ـ که در عهد شیخ حسن جلایری (737 ـ 757ق) در عراق تأسیس گردید ـ ایلخانی
جلایری، بارگاه امام حسین(ع) را به سال 767ق تجدید بنا کرد. آغازگر این بازسازی، سلطان اویس ایلخانی (757 ـ 776ق) بود و تکمیل آن را پسرش سلطان حسین (776 ـ 784ق) بر عهده داشت که به سال 786 پایان یافت. سلطان حسین، ایوان معروف به ایوان طلا را نیز بنیان نهاد.(26)
12. بازسازی و تخریب در قرن‌های اخیر
در سال 930، شاه اسماعیل صندوق بسیار با ارزشی روی مرقد مطهّر قرار داد و در سال 1048 سلطان مراد عثمانی،‌مرقد شریف را مرمت و بازسازی کرد و در سال 1135 همسر نادرشاه مبلغ زیادی برای نوسازی مرقد هزینه کرد و در سال 1232 فتحعلی‌شاه قاجار، قبه شریف را طلاکاری نمود.(27)
در سال 1216، سعد بن عبدالعزیز وهابی به کربلا حمله کرد و در روز 18 ذیحجه که بیشتر مردم کربلا به نجف رفته بودند وارد شهر شد و عده زیادی از مردم (حدود پنج هزار نفر) را کشت و شهر و حرم مطهر امام حسین را مورد حمله و غارت قرار داد. وی به مرقد مطهر صدمات زیادی وارد کرد و ذخائر موجود در آن جا را به غارت برد.(28) که بعدها توسط شیعیان و علاقه مندان به اهل بیت (ع) باز سازی شد و توسعه یافت .
پی‌نوشت‌‌ها:
1. کامل الزیارات، باب 84، ح 2.
2. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 232 و 253.
3. تاریخ طبری، ج 5، ص 21.
4. جریر بن عبدالحمید وقتی خبر کنده شدن درخت سدر از اطراف قبر سیدالشهدا را شنید، تعجب کرد و گفت: اینک معنای سخن معروف پیامبر(ص) را فهمیدم که از وی نقل شده است که سه بار فرموده بود:‌«لعن الله قاطع السّدرة؛ نفرین خدا بر قطع کننده درخت سدر» چرا که انگیزة هارون از قطع درخت، ناپدید کردن قبر حسین(ع) از دید مردم است. «طوسی، الامالی، ص 325، شماره 651».
5. طوسی، الامالی، ص 325.
6. تسلیة المجالس، ج 2، ص 473؛ مدینة الحسین، ص 82.
7. الکامل فی التاریخ، ج 7، ص 55.
8. تاریخ طبری، ج 5 ص 321، ذهبی می‌نویسد: چون متوکل، در سال 236، بارگاه امام حسین را خراب کرد، مسلمانان ناراحت شدند و مردم بغداد، بر دیوارها و مساجد، برضد متوکل، شعار نوشتند و شاعرانی چون دعبل با شعر، او را هجو کردند. تاریخ الاسلام، ج 17، ص 18 ـ 19.
9. ابن عدی، تاریخ مختصر الدول، تحقیق خلیل منصور، ص 142؛ البدایة و النهایة، ج 10، ص 347. به گزارش شیخ طوسی در الامالی (ص 329، شماره 567، ص 325 و شماره 652؛ ص 326 و شماره 653) گاوهایی که برای شخم زدن آن زمین به کار گرفته شدند، وقتی نزدیک قبر می‌رسیدند تغییر مسیر می‌دادند و گام روی قبر نمی‌نهادند؛ هر چند با ضرب شدید مواجه می‌گشتند.
10. تسلیة المجالس و زینة المجالس، ج 2، ص 474.
11. مقاتل الطالبیین، ص 598، حوادث دوران متوکل.
12. البدایه والنهایه، ج 8، ص 221؛ و بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج 6، ص 2675.
13. طوسی، الامالی، ص 328 ـ 329؛ مقاتل الطالبیین، ص 395؛‌بحار الانوار، ج 45، ص 397، جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، 799.
14. ابن طاووس، فرحة الغری، ص 137.
15.‌مناقب آل ابی طالب، ج 3، ص 353.
16. المنتظم، ص 283؛ اعیان الشیعه،‌ج 1، ص 628 و 536.
17. الکامل فی التاریخ، ج 8، ص 482؛ بجنوردی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج 1، ص 635.
18. مناقب آل ابی‌طالب، ج 3، ص 353.
19. همان؛ جغرافیای تاریخ سرزمین‌های خلافت شرقی، ص 85.
20. بطایح جمع بطیحه، نام سرزمین فراخ و آبادی است، بین شهر بصره و واسط که به جهت ویژگی برخورداری از آب و زمینی هموار و حالت باتلاقی و تناسب آن با کشاورزی، حوادث گوناگونی را در روند تاریخ به خود دیده است. «معجم البلدان، ج 1، ص 450».
21. تراث کربلا، ص 39.
22. الکامل فی التاریخ، ج 9، ص 295؛‌البدایة والنهایه، ج 6، ص 6.
23. اعیان الشیعه، ج 1، ص 628.
24. المنتظم، ج 16، ص 259.
25. ابن دقماق،‌الجوهر الثمین، ج 1، جزء 1، ص 265.
26. اعیان الشیعه، ج 1، ص 628. برای آگاهی بیشتر، ر.‌ک: یدالله مقدسی، نگاهی نو به جریان عاشورا، مقاله، حائر حسینی در گذر تاریخ.‌
27. همان، ص 629.
28. همان.

[="Arial"]

صادق;598209 نوشت:
سعد بن عبدالعزیز وهابی به کربلا حمله کرد و در روز 18 ذیحجه که بیشتر مردم کربلا به نجف رفته بودند وارد شهر شد و عده زیادی از مردم (حدود پنج هزار نفر) را کشت و شهر و حرم مطهر امام حسین را مورد حمله و غارت قرار داد.

[=arial]پنج هزار نفر تو یه روز!!!!!
خدا به حق امام حسین عذابشو زیاد کنه...
اون ذخایر حرم دیگه برنگشت؟ آخه شنیدم در ادامه حمله کرد به نجف ولی مردم به رهبری مرحوم کاشف الغطاء پدرشون رو در آوردند، میگم شاید نجفی ها ذخائر رو پس گرفته باشند، تو تاریخ چیزی نیومده؟


هر سال همسرم اربیعین از نجف تا کربلا پیاده میره......
گفتم از این جا تا کربلا چقدر راه است گفت انقدر که بگویی
صل الله علیک یا ابا عبد الله

بسم الله الرحمن الرحیم

آنان که خاک را به نظر کیمبا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ماکنند
دردم نهفته به ز طبیبان مدعی
وقتی دوای من نجف و کربلا کنند...

یا حسین زهرا(س)

نامت هنوز هم هیجان می دهد مرا
این پرچم شماست ، تکان میدهد مرا

دل من عاشق می مونه تا ابد شما می خونه
منو می شناسی آقاجون من همون همون دیونه
من همون همون دیونه

امدم دخیل ببندم پی لبخند ملیحت
اومدم دست دلم رو بکشم روی ضریحت

همه رفتن کربلا همه خوبان روزگار
خیلی ها هم که نرفتن رفتن امام رضا قربونش بشم
من موندمو حسرت

ای کاش....

[=arial black]تا اوج خدا
کربلا یعنی که لبها تشنه اند
یا که نه ...
شاید که دلها تشنه اند
کربلا یعنی که قلب عرشیان
در فراق لاله ها، آماج تیر و دشنه اند
کربلا یعنی علی در خون خضاب
کوچه و چشمان یاسی خیس آب
کربلا یعنی حسن جام شراب
قصه همخانه و مهرش سراب
کربلا و نامه ها و کوفیان
قول ها، پیمانشان جمله حباب
کربلا یعنی حسین، آزادگی
یا که بودن با یزید و بردگی
کربلا یعنی علی در خون تپید
یک علی با قلب زخمی تا خود یثرب رسید
....
کربلا یعنی هنوزم تشنه ایم
تا خدا تا اوج بودن رفته و برگشته ایم