کاربر 1 : با سلام و عرض ادب خدمت برادر ارجمند و درود بر دوستان گرامی .
برادر این کار اینطوره فلان جور نیست . اگه اینطور باشه به صلاح نیست اینجور نباشه
کاربر 2 : جواب
سلام علیک اخوی . حالتان خوب هست ؟
بله تا حدودی در جریان هستم که ایجور نیست و اونجوره . اما اصلا بعید نیست مرغ 3 تا پا هم داشته باشه @!
کاربر 1 : جواب
طبق قانون چهارم نیوتن اگر مرغ 4 تا پا داشته نمی تونه را بره ! پس مسلما اینی که من میگم درسته و اگر اینطویر باشه صلاح نیست اونجوری باشه !
کاربر 2 : جواب
اخه ملعون مگه من گفتم مرغ همسایه 4 تا پا داره ؟ اگر صلاح بود که اینجوری باشه که اونجوری نمیشد . پس قطعا اونی که من میگم درسته
و اینجوری نیست که اونجوری باشه. پس قطعا اینجوریاست .
کاربر 1 جواب :
اخه یزید چرا توهین میکنی ؟ من مرغی دیدم که به راحتی 6 تا پا داشت و به راحتی راه میرفت .
کاربر اسپم کننده و اخلالگر :
اگه اینجوری نیست که اونجوری باشه قطعا همین جوره که جناب کاربر 2 میگه :khandeh!:
در آستانه عید سعید غدیر خم همایش جشن ولایت در روز شنبه 19 مهرماه 93 در لانه ی جاسوسی از ساعت 3.5 بعد از ظهر با سخنرانی علامه آیت الله مصباح یزدی برگزار می شود. این همایش به همت جبهه پایداری برگزار خواهد شد. دوستان علاقه مند تهرانی حتما شرکت بفرمایند.
پ.ن: ظاهرا قرار است آیت الله مصباح حرفهای سیاسی شنیدنی ای برای این جلسه بزنند
[=arial narrow]
بنام خدا [=arial narrow]
یا امام هادی ادرکنی [=arial narrow]سلام و عرض ادب [=arial narrow]
شب میلاد دهمین پیشوای راستین شیعه ،ابن الرضا ع ی دوم است :goleroz::fireworks:عید شما مبارک :fireworks::goleroz: [=arial narrow]جانم بفدایت یا امام هادی
♥•٠·
صاحب دلى،براى اقامه نماز به مسجدى رفت.
نمازگزاران ، همه او را شناختند؛
پس ، از او خواستند كه پس از نماز، بر منبر رود و پند گوید . پذیرفت .
نماز جماعت تمام شد . چشم ها همه به سوى او بود.
مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست.
بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود. آن گاه خطاب به جماعت گفت : مردم ! هر كس از شما كه مى داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد، برخیزد!
كسى برنخاست.
گفت : حالا هر كس از شما كه خود را آماده مرگ كرده است ، برخیزد!
باز كسى برنخاست.
گفت : شگفتا از شما كه به ماندن اطمینان ندارید؛ اما براى رفتن نیز آماده نیستید!
[=Roya]گواهی مي دهم ای سرورم ای اباالحسن که توئی حجت خدا بر خلقش خليفه و جانشين او در ميان آفريدگانش و امين او در شهرهايش و گواه او بر بندگانش
گواهم به اينکه تويی کلمه پرهيزگاری و درگاه هدايت و حلقه محکم و استوار و حجت بر بندگانش هر که در روی زمين است و هر که در زير خاک است
و گواهم که تويی پاک و منزه از گناهان و مبرائی از هر نقص و عيبها و اختصاص يافته به کرم و بخشش خدا و بخشش هستی به حجت خدا و هبه شده به او کلمة الله و اساس آنچنانيکه پناهنده شوند به سوی او بندگان و زنده شود به وسيله او شهرها
و گواهم ای سرورم و مولايم به اينکه من نسبت به تو و پدران تو و فرزندان تو يقين و اقرار دارم و پيرو شمايم در باطن امر و سرشت ذاتم و دستورات دينيم و سرانجام کردارم و محل برگشتم و جايگاهم و من دوستار آن کسم که شما را دوست بدارد و دشمنم آنکسم که شما را دشمن بدارد و مؤمنم به پنهان شما و عيان شما و اول شما و آخر شما
پدرم و مادرم فدای شما باد
و درود بر تو و رحمت خدا و برکات او
لا حول و لا قوة الا بالله یک مولودیه واسه شب ولادت علی ابن موسی الرضا همین امسال هیئت خودمون
ربطی هم به ولادت امروز نداره
همینجوری یهویی زد به سرم بذارم ، کی به کیه
خداییش قشنگه
اگر سرکار آدیینه لطف کنن بذارن تو تاپیک سه شنبه های امام رضا ممنون میشم
زیر باران حرم گرمی تب میچسبد
و زیارت همه جا آخر شب میچسبد
دست بر سینه به سوی حرمت می آیم
پای بوسی تو در اوج ادب میچسبد
نسل در نسل شما عادتکم احسانید
بی سبب نیست در این خانه طلب میچسبد
باد میپیچد و هوهوی صدای پرچم
شب میلاد تو همراه طرب میچسبد
ناخوداگاه کنار حرمت میفهمم
نام اجداد تو با اشک به لب میچسبد
طعم سوهان قم و چای نجف در مشهد
گوشه صحن گوهرشاد عجب میچسبد
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :
اگر بنده ای به اندازه عمر دنیا که هفت هزار سال است ، خدا را عبادت کند ، ولی با بغض نسبت به علی بن ابی طالب و انکار حقّ او و شکستن پیمان ولایت او بر خداوند در آید ، خدا خوبی هایش را نابود می کند و بینی اش را می بُرد.
الغدیر : ج 2 ص 301 نقلاً عن الحافظ السمّان فی أمالیه .
شما می توانید از لینک زیر این وکتورها رو بصورت تکی دانلود کنید و در نرم افزار های فوتوشاپ، کورل و ایلوستریتور باز کرده و استفاده کنید
در جایی خواندم یا شنیدم که هنگامی که انسان گناهکار توبه کند، گناه او بخشیده می شود اما به واسطه گناه بخشی از عقل او کاسته شده که با توبه نیز قابل بازگشت نمی باشد.
حالا بخوانید حدیثی از مولا علی علیه السلام:
مَا مَزَحَ امْرُؤٌ مَزْحَةً إِلاَّ مَجَّ مِنْ عَقْلِهِ مَجَّةً.
هیچ کس شوخی بیجا نکند جز آنکه مقداری از عقل خویش را از دست بدهد.
هنگامی که شوخی بیجا چنین تاثیری دارد، گناه جای خود را دارد.
سلام نمیدونم موضوع این بارکلبه چیه فقط خواستم سلام بگم بگم برگشتم پارمینم یاهمون یامین که مدیرشده بود ی مدت نمیشدونتونستم بیام اما دلم برا اسک دین تنگ شده بود راستی الان توزندگیم هرچی دارم ازامام رضاع دارم فقط خواستم ازخداوامام رضاع تشکرکنم السلام علیک یاعلی بن موسی الرضا باچشم خودم معجزه ازامام رضاع دیدم توحرمش دوست دارم امام رضاع
در جایی خواندم یا شنیدم که هنگامی که انسان گناهکار توبه کند، گناه او بخشیده می شود اما به واسطه گناه بخشی از عقل او کاسته شده که با توبه نیز قابل بازگشت نمی باشد.
علی علی
اگر چنین چیزی حقیقت داشته باشه بنده شخصا اسلام رو می بوسم میزارم کنار..والا این یکی دیگه قابل هضم نیست..[/]
[h=2]نگرانی امام خمینی از مسافرت رفتن رهبر معظم انقلاب[/h]
نگرانی امام خمینی از مسافرت رفتن رهبر معظم انقلاب
(حضرت امام) آقای خامنه ای تازه از سفر آمده بودند، به خدمت امام(ره) رسیدند، همین که امام حضرت آقا را دیدند فرمودند: «وقتی شنیدم هواپیمای شما در فرودگاه نشست ، خیالم راحت شد» سپس فرمودند: «هر موقعی که تو به سفر می روی، من مضطرب هستم تا برگردی، خیلی سفر نرو!»
(آقای هاشمی رفسنجانی_ روزنامه اطلاعات20/3/68)(نقل از ضمیمه شماره61 ماهنامه امتداد صفحه 6) [/HR]
نظر حضرت امام خمینی در باره رهبر معظم انقلاب امام خامنه ای
حضرت امام خمینی "سلام الله علیه" درباره رهبرمعظم انقلاب فرمودند:
يک نفر را مثل" آقاى خامنهاي" پيدا بکنيد که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار، و بناى قلبىاش بر اين باشد که به اين ملت خدمت کند،" پيدا نمى کنـيد، ايشان را من سالهاى طولانى مىشناسم.
[h=2]غدیر در کلام مقام معزّز و معظّم حجة المهدی و نایب عامّه امام مهدی عج[/h]
* عيدالله الاكبر
غدير در آثار اسلامي ما به "عيداللهالاكبر "، "يوم العهد المعهود " و "يوم الميثاق المأخوذ " تعبير شده است. اين تعبيرات كه نشان دهندهي تأكيد و اهتمامي خاص به اين روز شريف است، خصوصيتش در مسألهي ولايت است. آن عاملي كه در اسلام ضامن اجراي احكام است، حكومت اسلامي و حاكميت احكام قرآن است، والا اگر آحاد مردم، ايمان و عقيده و عمل شخصي داشته باشند، ليكن حاكميت -چه در مرحلهي قانونگذاري و چه در مرحلهي اجرا - در دست ديگران باشد، تحقق اسلام در آن جامعه، به انصاف آن ديگران بستگي دارد. اگر آنها افراد بيانصافي بودند، مسلمانان همان وضعي را پيدا ميكنند كه شما امروز در كوزوو، ديروز در بوسني و هرزگوين، ديروز و امروز در فلسطين و در جاهاي ديگر شاهدش بودهايد و هستيد - ما هم در ايران مسلمان عريق و عميق خودمان، سالهاي متمادي همين را مشاهده ميكرديم - اما چنانچه حكام، قدري با انصاف باشند، اجازه خواهند داد كه اين مسلمانان به قدر دايرهي خانهي خودشان - يا حداكثر ارتباطات محلهاي - چيزهايي از اسلام را رعايت كنند؛ ولي اسلام نخواهد بود! (بيانات بهمناسبت عيد سعيد غدير 16 / 01 / 1378)
اگر تخلف نميشد... امروز ما و جامعهي بشري، همچنان در دوران نيازهاي ابتدايي بشري قرار داريم. در دنيا گرسنگي هست، تبعيض هست - كم هم نيست؛ بلكه گسترده است، به يك جا هم تعلق ندارد؛ بلكه همه جا هست - زورگويي هست، ولايت نابحق انسانها بر انسانها هست؛ همان چيزهايي كه چهار هزار سال پيش، دو هزار سال پيش به شكلهاي ديگري وجود داشته است. امروز هم بشر گرفتار همين چيزهاست و فقط رنگها عوض شده است. "غدير " شروع آن روندي بود كه ميتوانست بشر را از اين مرحله خارج كند و به يك مرحلهي ديگري وارد كند. آن وقت نيازهاي لطيفتر و برتري، و خواهشها و عشقهاي به مراتب بالاتري، چالش اصلي بشر را تشكيل ميداد. راه پيشرفت بشر كه بسته نيست! ممكن است هزارها سال يا ميليونها سال ديگر بشريت عمر كند؛ هر چه عمر كند، پيوسته پيشرفت خواهد داشت. منتها امروز پايههاي اصلي خراب است؛ اين پايهها را پيغمبر اسلام بنيانگزاري كرد و براي حفاظت از آن، مسألهي وصايت و نيابت را قرار داد؛ اما تخلف شد. اگر تخلف نميشد، چيز ديگري پيش ميآمد. "غدير " اين است. در طول دوران دويستوپنجاه سالهي زندگي ائمه (عليهمالسلام) - كه عمر دوران ظهور ائمه از بعد از رحلت پيغمبر تا زمان وفات حضرت عسكري، دويستوپنجاه سال است - هر وقت ائمه توانستهاند و خودشان را آماده كردهاند تا اينكه به همان مسيري كه پيغمبر پيشبيني كرده بود، برگردند؛ اما خوب، نشده است ديگر. حالا ماها در اين برههي از زمان، به ميدان آمدهايم و همتي هست به فضل و توفيق الهي و انشاءالله كه به بهترين وجهي ادامه پيدا كند. (ديدار اساتيد و دانشجويان دانشگاه امام صادق(عليهالسلام) 9 / 10 / 1384)
* نبايد طرح مسأله غدير به جدايي مسلمانها بينجامد مرحوم آقاي مطهري (رضواناللهعليه) مقالهاي به نام "الغدير و وحدت اسلامي " دارد؛ ايشان در آن، اين مسأله را تبيين ميكند كه، طرح مسألهي غدير، چطور ميتواند وسيلهاي باشد براي نزديك كردن دلهاي مسلمانها به همديگر. مرحوم علامهي اميني هم عقيدهي شيعه را در "الغدير " اثبات كرده است؛ اما كتاب، بيان، لحن، سليقه و شيوهي برخورد او با مسأله، طوري است كه همهي مسلمين را جذب ميكند. شما تقريظهايي را كه مسلمانان مصر، شام و ديگر نقاط دنيا بر كتاب ايشان نوشتهاند، ببينيد! ما بايد توجه داشته باشيم كه نوع طرح مسأله، طوري نباشد كه به جدايي مسلمانها بينجامد؛ اين خيلي مهم است. الان جمعيت انبوهي از مسلمانان دنيا به مكتب و مذهب ما معتقدند و در دنيا هم آبرومندند. هم جمهوري اسلامي در ايران و هم شيعيان در هر نقطهاي كه هستند، مردم آبرومندي هستند و در عراق، لبنان و جاهاي ديگر، مسلمانها به وجود اينها افتخار ميكنند. بنابراين بايد مراقب باشيم كه مسأله را طوري طرح كنيم كه همعقيدههاي خودمان ناراحت نشوند. البته بايد عقيدهي خودمان را بيان و آن را تثبيت كنيم؛ اما اشتباهات و خطاها را هم برطرف كنيم. (14 / 09 / 1384)
یک پیرمرد کوچک اندام حجاج را با طریقه پرتاب سنگ خود در جمرات متعجب کرد.
روزنامه ریاض چاپ عربستان دیروز شنبه تعدادی از عکس های یک حاجی کوتوله را منتشر کرد که در روز عید قربان موجب تعجب حجاج شده بود.[/TD]
حجاج با تعجب به بدن کوچک این حاجی نگاه می کردند که به شیوه عجیبی خود را روی دیوار اطراف جمره عقبه رساند تا بتواند فارغ از ازدحام حجاج، سنگ های خود را به طرف نماد شیطان پرتاب کند. صرف نظر از اینکه آیا عمل وی به لحاظ فقهی صحیح است یا خیر، این اقدام حاجی کوچک مورد توجه عکاسان قرار گرفت.
نیروهای پلیس عربستان، پس از اینکه وی هفت سنگ خود را پرتاب کرد او را از دیوار جمره عقبه پایین آوردند.
لحظاتي قبل پْرده كعبه معظمه در روز عرفه تعويض شد تا فردا پذيراي حجاج سپيدپوش باشد.
طبق رسم هر سال زمانی که زائران از مکه خارج میشوند، پردهی کعبه نو میشود. خانهی خدا قبل از آویختن پردهی حریر سیاه، با گلاب ناب کاشان شسته میشود و سپس در حضور مقامات عربستان و جمعی از سران کشورهای اسلامی، پردهی نو آویخته میشود. طبق همان رسم دیرین عربستان، هر سال قطعهای از پردهی قدیمی به سران کشورهای اسلامی هدیه داده میشود. پردهی کعبه مزین به آیات قرآن کریم است که با نخهای طلا و نقره بافته میشود. در تهیهی این پرده، دهها کیلوگرم طلا و نقره بهکار میرود. ارتفاع پردهی خانهی خدا، ۱۴ متر و نوار دور آن به عرض ۹۵ سانتیمتر است که از ۱۶ قطعه بهشکل مربع تشکیل شده است. وزن پردهی خانه خدا به حدود دو تُن میرسد.
کنارههای پردهی کعبه پیش از آغاز مناسک حج و تعویض آن، بالا برده میشود و لایهی سفید رنگ زیر آن نمایان میشود، این به منزلهی احرام بستن خانهی خدا است؛ اما پس از تعویض، پردهی سیاه کاملا آویخته میشود و این به معنی خروج خانهی خدا از احرام است.
[h=2]نگرانی امام خمینی از مسافرت رفتن رهبر معظم انقلاب[/h]
نگرانی امام خمینی از مسافرت رفتن رهبر معظم انقلاب
(حضرت امام) آقای خامنه ای تازه از سفر آمده بودند، به خدمت امام(ره) رسیدند، همین که امام حضرت آقا را دیدند فرمودند: «وقتی شنیدم هواپیمای شما در فرودگاه نشست ، خیالم راحت شد» سپس فرمودند: «هر موقعی که تو به سفر می روی، من مضطرب هستم تا برگردی، خیلی سفر نرو!»
(آقای هاشمی رفسنجانی_ روزنامه اطلاعات20/3/68)(نقل از ضمیمه شماره61 ماهنامه امتداد صفحه 6) [/HR]
نظر حضرت امام خمینی در باره رهبر معظم انقلاب امام خامنه ای
حضرت امام خمینی "سلام الله علیه" درباره رهبرمعظم انقلاب فرمودند:
يک نفر را مثل" آقاى خامنهاي" پيدا بکنيد که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار، و بناى قلبىاش بر اين باشد که به اين ملت خدمت کند،" پيدا نمى کنـيد، ايشان را من سالهاى طولانى مىشناسم.
قربان به زور دستم را بوسید! و بعد از آن به آغوش گرفتمش بعد ساکش را برداشت و بی درنگ به راه افتاد.
از پشت سرش که نگاه می کردم صحنه ای را دیدم که تا به حال ندیده بودم و فکرم نکنم که ببینم! قربان روی زمین راه نمی رفت و با هر قدمی که بر می داشت از زمین بیشتر فاصله می گرفت. آن روز عجب خداحافظی بدون تکراری بود.
آری بدون تکرار، قربان در تاریخ ۶۵/۷/۲۸ به جبهه اعزام شد و در تاریخ ۶۵/۹/۲۶ به آرزویش رسید و بر روی دستان جوانان سرخسی به خانه برگشت.
عمار ذابحی در گوگل پلاس نوشت:
باردار بود. همسرش بهش گفت بیا نریم کربلا؛ ممکنه بچه از دست بره.
کربلا رفتند، حالش بد شد و دکتر گفت بچه مرده!
مادر با آرامش تموم گفت: " درست می شه. فقط کارش اینه که برم کنار ضریح امام حسین (ع)؛ بعد خودشون هوای ما رو دارند. "
کنار ضریح امام حسین (ع) یه مدت گریه کرد.
خواب دید که بانویی یه بچه رو توی بغلش گذاشته.
از خواب که بلند شد دکتر گفت این بچه همون بچه ایه که مرده بود نیست؛ معجزه شده!!...
مادر حاج ابراهیم همت وقتی سر بچه اش جدا شد و خواست جنازه بچه اش رو داخل قبر بذاره به حضرت زهرا (س) گفت: خانم! امانتی تون رو بهتون برگردوندم.
آقای من !مولای من! یا اباصالح المهدی عجّل الله فرجه الشریف ببخشید که جای ما با شما عوض شده است!
شما مُنتَظِر شده ای! و ما مُنتَظَر!
از شما و پروردگار غیورت طلب عفو داریم!
ما را ببخشید و باز میخواهیم جایمان را عوض کنیم! ما را ببخشید که در جامعه ای مُرده زندگی میکنیم و به فکر همه چیز هستیم ولی به فکر شما.... جانم به قربان خاک مقدم شریفتان!
ای غریب زمانه ما! ای امام عصرعجّل الله فرجه الشریف !
[="Tahoma"][="Blue"]چه با عظمت است ذیالحجه!
بعدشم بیایی اسک دین
یه چن تا پست حذف کنی :Nishkhand:
یه چن تا کاربر مسدود کنی :Nishkhand:
[="Microsoft Sans Serif"][="Black"][/]
ارزش خواندن را دارد... این چنین معلمی میتواند نسلها را تربیت کند.
پسر کوچکی بعد از بازگشت به نزد خانواده اش از آنها خواست که یک عالم دین برای او حاضرکنند تا به 3سوالی که داشت جواب بدهد.
بالاخره یک عالم دین برای ایشان پیدا کردند و بین پسربچه و عالم صحبتهای زیر رد و بدل شد :
پسربچه: شما کی هستی؟ و آیا می توانی به سه سوال بنده پاسخ دهی؟
معلم: من عبدالله، بنده ای از بندگان خدا هستم و به سوالات شما جواب خواهم داد، به امید خدا.
پسربچه: آیا شما مطمئنی جواب خواهی داد؟ چون اکثر علما نتوانستند به سه سوال من پاسخ بدهند!
معلم: تمام تلاشم را میکنم و با کمک خدا جواب میدهم.
پسربچه: سه سوال دارم ...
سؤال اول: آیا در حال حاضر خداوندی وجود دارد؟ اگر وجود دارد شکل و قیافه آن را به من نشان بده؟
سؤال دوم: قضا و قدر چیست؟
سؤال سوم: اگر شیطان از آتش خلقت شده است، پس برای چی او در آخرت در آتش انداخته خواهد شد؟ چون بر ایشان تأثیری نخواهد گذاشت!
معلم کشیده ی محکمی را به صورت پسربچه زد.
پسربچه گفت: برای چی به من زدی و چه چیزی باعث شد که از من ناراحت و عصبانی شوی؟
معلم جواب داد: من از دست شما عصبانی نشدم و این ضربه ای که به شما زدم جواب هر سه سوال شماست.
پسربچه: ولی من هیچی را نفهمیدم.
معلم: بعد از اینکه شما را زدم چه چیزی حس کردی؟
پسربچه: حس درد بر صورتم دارم.
معلم: پس آیا اعتقاد داری که درد موجود است؟
پسربچه: بله.
معلم: پس آن را به من نشان بده.
پسربچه: نمیتوانم.
معلم: این جواب اول من بود.همگی به وجود خداوند اعتقاد داریم ولی نمیتوانیم او را ببینیم.
سپس اضافه کرد که آیا دیشب خواب دیدی که من تو را خواهم زد؟
پسربچه: نه.
معلم: آیا گاهی به ذهنت آمد که من تو را روزی خواهم زد؟
پسربچه: نه.
معلم: این قضا و قدر بود.
سپس اضافه کرد: دستی که با آن تو را زدم از چه چیزی خلق شده است؟
پسربچه: از گل.
معلم: وصورت تو از چی؟
پسرپجه: باز از گل.
معلم: چه چیزی حس کردی بعد از اینکه بهت زدم؟
پسربچه: حس درد داشتم.
معلم: آفرین، پس دیدی چطور گل بر گل درد وارد میکند، این با اراده خدا انجام میشود.
پس با اینکه شیطان از آتش خلق شده، اما اگر خدا خواست این آتش مکان دردناکی برای شیطان خواهد بود.
و او را از جایی که گمان ندارد روزی می دهد و
هر کس بر خدا توکل کند، کفایت امرش را می کند .
شهید مطهری: در این آیه گویی قانونی فوق همه قوانین و حاکم بر همه آنها بیان گردیدهو آن
قانون تقوا و توکل است .با یاد خدا
کمی مزاح با اسک !
.
مراحل بحث در تاپیک ها .
شروع بحث :
.
کاربر 1 : با سلام و عرض ادب خدمت برادر ارجمند و درود بر دوستان گرامی .
برادر این کار اینطوره فلان جور نیست . اگه اینطور باشه به صلاح نیست اینجور نباشه
کاربر 2 : جواب
سلام علیک اخوی . حالتان خوب هست ؟
بله تا حدودی در جریان هستم که ایجور نیست و اونجوره . اما اصلا بعید نیست مرغ 3 تا پا هم داشته باشه @!
کاربر 1 : جواب
طبق قانون چهارم نیوتن اگر مرغ 4 تا پا داشته نمی تونه را بره ! پس مسلما اینی که من میگم درسته و اگر اینطویر باشه صلاح نیست اونجوری باشه !
کاربر 2 : جواب
اخه ملعون مگه من گفتم مرغ همسایه 4 تا پا داره ؟ اگر صلاح بود که اینجوری باشه که اونجوری نمیشد . پس قطعا اونی که من میگم درسته
و اینجوری نیست که اونجوری باشه. پس قطعا اینجوریاست .
کاربر 1 جواب :
اخه یزید چرا توهین میکنی ؟ من مرغی دیدم که به راحتی 6 تا پا داشت و به راحتی راه میرفت .
کاربر اسپم کننده و اخلالگر :
اگه اینجوری نیست که اونجوری باشه قطعا همین جوره که جناب کاربر 2 میگه :khandeh!:
کاربر 2 جواب :
کاربر 1 جواب :
موضوع بسته شد
[="Tahoma"][="Blue"]
[/]
دوستان سلام
در آستانه عید سعید غدیر خم همایش جشن ولایت در روز شنبه 19 مهرماه 93 در لانه ی جاسوسی از ساعت 3.5 بعد از ظهر با سخنرانی علامه آیت الله مصباح یزدی برگزار می شود. این همایش به همت جبهه پایداری برگزار خواهد شد. دوستان علاقه مند تهرانی حتما شرکت بفرمایند.
پ.ن: ظاهرا قرار است آیت الله مصباح حرفهای سیاسی شنیدنی ای برای این جلسه بزنند
علی علی
بنام خدا [=arial narrow]
یا امام هادی ادرکنی
[=arial narrow]سلام و عرض ادب [=arial narrow]
شب میلاد دهمین پیشوای راستین شیعه ،ابن الرضا ع ی دوم است
:goleroz::fireworks:عید شما مبارک :fireworks::goleroz:
[=arial narrow]جانم بفدایت یا امام هادی
[=arial]
ايــــــن روزهـــــا
مشغلــه ی فكـــری ام زيــاد است !
دائـــم بــه "شـمــا" فكــــر مــی كنــــم...
[b]content[/b]
دانلود صوت
السلام علیک یا امام نقی ع
نور نامت برده هادی رونق مهتاب را
سوز قرآن خواندنت میگیرد از شب، خواب را
آسمان نزدیکِ نزدیک است و میبیند زمین
معجزات نابی از آن گوهر نایاب را
چشم میبندی، شب است و سامرا بی نور و سرد
چشم را بگشای و روشن کن دل سرداب را
میشناسی مردمان بیمروت را تو خوب
دیده ای با چشم خود صد "جعفر کذّاب" را
بزم خُفاشان، مجال نام پر نور تو نیست
شیر کُرنش میکند خورشید عالمتاب را
یا نقی سلطان مظلومان نقی مولای صبر
بعد ازین با نام تو پر میکنم هر قاب را
"نغمه مستشارنظامی
یا اَبا الحَسَنِ یا عَلِیَّ بنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الهادیِ النِّقِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه
صاحب دلى،براى اقامه نماز به مسجدى رفت.
نمازگزاران ، همه او را شناختند؛
پس ، از او خواستند كه پس از نماز، بر منبر رود و پند گوید . پذیرفت .
نماز جماعت تمام شد . چشم ها همه به سوى او بود.
مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست.
بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود. آن گاه خطاب به جماعت گفت : مردم ! هر كس از شما كه مى داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد، برخیزد!
كسى برنخاست.
گفت : حالا هر كس از شما كه خود را آماده مرگ كرده است ، برخیزد!
باز كسى برنخاست.
گفت : شگفتا از شما كه به ماندن اطمینان ندارید؛ اما براى رفتن نیز آماده نیستید!
(تذكرة الاولیاء - عطار نیشابوری)
گواهم به اينکه تويی کلمه پرهيزگاری و درگاه هدايت و حلقه محکم و استوار و حجت بر بندگانش هر که در روی زمين است و هر که در زير خاک است
و گواهم که تويی پاک و منزه از گناهان و مبرائی از هر نقص و عيبها و اختصاص يافته به کرم و بخشش خدا و بخشش هستی به حجت خدا و هبه شده به او کلمة الله و اساس آنچنانيکه پناهنده شوند به سوی او بندگان و زنده شود به وسيله او شهرها
و گواهم ای سرورم و مولايم به اينکه من نسبت به تو و پدران تو و فرزندان تو يقين و اقرار دارم و پيرو شمايم در باطن امر و سرشت ذاتم و دستورات دينيم و سرانجام کردارم و محل برگشتم و جايگاهم و من دوستار آن کسم که شما را دوست بدارد و دشمنم آنکسم که شما را دشمن بدارد و مؤمنم به پنهان شما و عيان شما و اول شما و آخر شما
پدرم و مادرم فدای شما باد
و درود بر تو و رحمت خدا و برکات او
[SPOILER]
[/SPOILER]
سلام
خیلییییییییییییییییییییییییییی قشنگ بود! یه دونه تشکر برای این پست کمه!
http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images/36406/1_0013.jpg" title="[URL]http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images/36406/1_0013.jpg">[/URL]
سالروز میلاد با سعادت امام هادی النّقی علیه السّلاممبارکباد .
یا وجیها عندالله
اشفع لنا عند الله
اللّهم صل علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم
:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
[="Arial"][="Black"]سلام دوستان
لطفا سر بزنید ممنون
http://www.askdin.com/thread43858.html#post581158[/]
لا حول و لا قوة الا بالله
عید همگی مبارک :Gol:
لا حول و لا قوة الا بالله
یک مولودیه واسه شب ولادت علی ابن موسی الرضا همین امسال هیئت خودمون
ربطی هم به ولادت امروز نداره
همینجوری یهویی زد به سرم بذارم ، کی به کیه
خداییش قشنگه
اگر سرکار آدیینه لطف کنن بذارن تو تاپیک سه شنبه های امام رضا ممنون میشم
و زیارت همه جا آخر شب میچسبد
دست بر سینه به سوی حرمت می آیم
پای بوسی تو در اوج ادب میچسبد
نسل در نسل شما عادتکم احسانید
بی سبب نیست در این خانه طلب میچسبد
باد میپیچد و هوهوی صدای پرچم
شب میلاد تو همراه طرب میچسبد
ناخوداگاه کنار حرمت میفهمم
نام اجداد تو با اشک به لب میچسبد
طعم سوهان قم و چای نجف در مشهد
گوشه صحن گوهرشاد عجب میچسبد
[="Arial"][="Navy"] كبوتر حرم;581215 نوشت:
سلام
خب چرا خودتون نمیذارین؟
آموزش گذاشتنش اینجاست:
http://www.askdin.com/thread262.html#post347958[/]
[="Black"][/]
لا حول و لا قوة الا بالله
ممنون
بخاطر اینکه امروز سه شنبه نیست و اون تاپیک قفله
بعید هم هست سه شنبه سایت بیام
[="Tahoma"][="DarkGreen"]اللهم عجل لولیک الفرج
سلام
برای تعجیل در ظهور مولایمان صاحب الزمان (عج) و بیداری یاوران و شیعیانشان اجماعا صلوات
:Gol::Gol::Gol:[/]
دلتنگی امروز را زدی به پای غروب جمعه !:Ghamgin:
فردا را چه می کنی !؟
وکتورهای نام با برکت "امیرالمؤمنین "
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :
اگر بنده ای به اندازه عمر دنیا که هفت هزار سال است ، خدا را عبادت کند ، ولی با بغض نسبت به علی بن ابی طالب و انکار حقّ او و شکستن پیمان ولایت او بر خداوند در آید ، خدا خوبی هایش را نابود می کند و بینی اش را می بُرد.
الغدیر : ج 2 ص 301 نقلاً عن الحافظ السمّان فی أمالیه .
شما می توانید از لینک زیر این وکتورها رو بصورت تکی دانلود کنید و در نرم افزار های فوتوشاپ، کورل و ایلوستریتور باز کرده و استفاده کنید
bayanbox.ir/id/81068
آب یکبار برای سید علی آقای قاضی به حرف آمده بود...
گفته بود: به خدا قسم من به حسین علیه السلام تشنه تر بودم تا حسین به من...
می شنوی؟
آب...
هیچ وقت حتی آرام ِآرام هم که هست، صدایش قطع شدنی نیست
خوب که دل به دلش بدهی، ناله ها می زند جانسوز...
روضه ها می خواند تن گداز...
بیچاره حق دارد که این چنین زار بزند
خودت را جای آب بگذار
فکر کن حسرت لب های حسین علیه السلام بر دلت بماند...
آن هم تا قیامت ...
منبع: افسران
(برام خیلی جالب بود، گفتم بذارم شمام بخونین...)
لا حول و لا قوة الا بالله
فقط 14 روز تا محرم
[="Tahoma"][="Blue"][h=2]تغذیه با شیر مادر مانع اختلالات روحی[/h]
[/]
[="Arial"][="Black"]سلام لطفا سر بزنید مرسى
http://www.askdin.com/thread43858.html#post581158[/]
دوستان سلام
در جایی خواندم یا شنیدم که هنگامی که انسان گناهکار توبه کند، گناه او بخشیده می شود اما به واسطه گناه بخشی از عقل او کاسته شده که با توبه نیز قابل بازگشت نمی باشد.
مَا مَزَحَ امْرُؤٌ مَزْحَةً إِلاَّ مَجَّ مِنْ عَقْلِهِ مَجَّةً.
هیچ کس شوخی بیجا نکند جز آنکه مقداری از عقل خویش را از دست بدهد.
هنگامی که شوخی بیجا چنین تاثیری دارد، گناه جای خود را دارد.
علی علی
[="Times New Roman"][="Black"]خواستم داد شوم گرچه لبم دوخته است
خودم و جدّم و جدّ پدرم سوخته است
خواستم جیغ شوم، گریه ی بی شرط شوم
خواستم از همه ی مرحله ها پرت شوم
کسی از گوشی مشغول، به من می خندید
آخر مرحله شد، غول به من می خندید!
یک نفر، از وسط کوچه صدا کرد مرا
بازی مسخره ای بود... رها کرد مرا!
با خودم، با همه، با ترس تو مخلوط شدم
شوت بودم! که به بازی بدی شوت شدم!
آنچه می رفت و نمی رفت فرو... من بودم!
حافظ ِ اینهمه اسرار ِ مگو، من بودم
از تحمّل که گذشتم به تحمّل خوردم
دردم این بود که از یار ِ خودی گل خوردم!
حرفی از عقل ِ بداندیش به یک مست زدند
باختیم! آخر بازی، همگی دست زدند
از تو آغاز شدم تا که به پایان برسم
رفتم از کوچه که شاید به خیابان برسم
بوی زن دادم و زن داد به موی فَشِنم!!
راه رفتم که به بیراهه ی خود، مطمئنم
خسته از بودن تو، خسته تر از رفتن تو
خسته از «مولوی» و «شوش» به «راه آهن» تو
خسته از آنچه که بود و به خدا هیچ نبود
خسته از منظره ی خسته ی تهران در دود
مرده بودی و کسی در نفس ِ من جان داشت
مرده بودی و کسی باز به تو ایمان داشت!
کشتمت! تن زده در ورطه ی خون رقصیدم
پشت هر میکروفون از فرط جنون رقصیدم
از گذشته شب تو تا به هنوزم آمد
مست کردم که نفهمم چه به روزم آمد!
به خودم زنگ زدم توی شبی پاییزی
دود سیگار شدم تا که نبینم چیزی..[/]
سلام نمیدونم موضوع این بارکلبه چیه فقط خواستم سلام بگم بگم برگشتم پارمینم یاهمون یامین که مدیرشده بود ی مدت نمیشدونتونستم بیام اما دلم برا اسک دین تنگ شده بود راستی الان توزندگیم هرچی دارم ازامام رضاع دارم فقط خواستم ازخداوامام رضاع تشکرکنم السلام علیک یاعلی بن موسی الرضا باچشم خودم معجزه ازامام رضاع دیدم توحرمش دوست دارم امام رضاع
با یاد خدا
دمی با لسان الغیب به مناسبت روز بزرگداشت این شاعر گرانقدر
.
حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صِدق
[="B Nazanin"]بدرقــــه رهت شود همّت شَحنه نجف
.
توضیح بیت :
حافظ اگر در خاندان نبوت قدم برداری ، همت سلطان نجف بدرقه ی راهت خواهد شد
.......
[="Times New Roman"][="Black"] مکلف;581903 نوشت:
اگر چنین چیزی حقیقت داشته باشه بنده شخصا اسلام رو می بوسم میزارم کنار..والا این یکی دیگه قابل هضم نیست..[/]
[="Indigo"]جملات زیبا از دکتر شریعتی مهربان باش
مردم اغلب بی انصاف، بی منطق و خود محورند، ولی آن ها را ببخش.
اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم می کنند، ولی مهربان باش.
اگر موفق باشی دوستان دروغین و دشمنان حقیقی خواهی یافت، ولی موفق باش.
اگر شریف و درستکار باشی فریبت می دهند، ولی شریف و درستکار باش.
آنچه را در طول سالیان بنا نهاده ای شاید یک شبه ویران کنند، ولی سازنده باش.
اگر به شادمانی و آرامش دست یابی حسادت می کنند، ولی شادمان باش.
نیکی های درونت را فراموش می کنند، ولی نیکوکار باش.
بهترین های خود را به دنیا ببخش حتی اگر هیچ گاه کافی نباشد.
و در نهایت می بینی هر آنچه هست همواره میان « تو و خداوند» است نه میان تو و مردم.
[h=2]نگرانی امام خمینی از مسافرت رفتن رهبر معظم انقلاب[/h]
(حضرت امام) آقای خامنه ای تازه از سفر آمده بودند، به خدمت امام(ره) رسیدند، همین که امام حضرت آقا را دیدند فرمودند: «وقتی شنیدم هواپیمای شما در فرودگاه نشست ، خیالم راحت شد» سپس فرمودند: «هر موقعی که تو به سفر می روی، من مضطرب هستم تا برگردی، خیلی سفر نرو!»
[/HR]
حضرت امام خمینی "سلام الله علیه" درباره رهبرمعظم انقلاب فرمودند:
يک نفر را مثل" آقاى خامنهاي" پيدا بکنيد که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار، و بناى قلبىاش بر اين باشد که به اين ملت خدمت کند،" پيدا نمى کنـيد، ايشان را من سالهاى طولانى مىشناسم.
(امام خميني رحمت الله علیه)
[h=2]غدیر در کلام مقام معزّز و معظّم حجة المهدی و نایب عامّه امام مهدی عج[/h]
* عيدالله الاكبر
غدير در آثار اسلامي ما به "عيداللهالاكبر "، "يوم العهد المعهود " و "يوم الميثاق المأخوذ " تعبير شده است. اين تعبيرات كه نشان دهندهي تأكيد و اهتمامي خاص به اين روز شريف است، خصوصيتش در مسألهي ولايت است. آن عاملي كه در اسلام ضامن اجراي احكام است، حكومت اسلامي و حاكميت احكام قرآن است، والا اگر آحاد مردم، ايمان و عقيده و عمل شخصي داشته باشند، ليكن حاكميت -چه در مرحلهي قانونگذاري و چه در مرحلهي اجرا - در دست ديگران باشد، تحقق اسلام در آن جامعه، به انصاف آن ديگران بستگي دارد. اگر آنها افراد بيانصافي بودند، مسلمانان همان وضعي را پيدا ميكنند كه شما امروز در كوزوو، ديروز در بوسني و هرزگوين، ديروز و امروز در فلسطين و در جاهاي ديگر شاهدش بودهايد و هستيد - ما هم در ايران مسلمان عريق و عميق خودمان، سالهاي متمادي همين را مشاهده ميكرديم - اما چنانچه حكام، قدري با انصاف باشند، اجازه خواهند داد كه اين مسلمانان به قدر دايرهي خانهي خودشان - يا حداكثر ارتباطات محلهاي - چيزهايي از اسلام را رعايت كنند؛ ولي اسلام نخواهد بود! (بيانات بهمناسبت عيد سعيد غدير 16 / 01 / 1378)
مولا *
اگر تخلف نميشد... امروز ما و جامعهي بشري، همچنان در دوران نيازهاي ابتدايي بشري قرار داريم. در دنيا گرسنگي هست، تبعيض هست - كم هم نيست؛ بلكه گسترده است، به يك جا هم تعلق ندارد؛ بلكه همه جا هست - زورگويي هست، ولايت نابحق انسانها بر انسانها هست؛ همان چيزهايي كه چهار هزار سال پيش، دو هزار سال پيش به شكلهاي ديگري وجود داشته است. امروز هم بشر گرفتار همين چيزهاست و فقط رنگها عوض شده است. "غدير " شروع آن روندي بود كه ميتوانست بشر را از اين مرحله خارج كند و به يك مرحلهي ديگري وارد كند. آن وقت نيازهاي لطيفتر و برتري، و خواهشها و عشقهاي به مراتب بالاتري، چالش اصلي بشر را تشكيل ميداد. راه پيشرفت بشر كه بسته نيست! ممكن است هزارها سال يا ميليونها سال ديگر بشريت عمر كند؛ هر چه عمر كند، پيوسته پيشرفت خواهد داشت. منتها امروز پايههاي اصلي خراب است؛ اين پايهها را پيغمبر اسلام بنيانگزاري كرد و براي حفاظت از آن، مسألهي وصايت و نيابت را قرار داد؛ اما تخلف شد. اگر تخلف نميشد، چيز ديگري پيش ميآمد. "غدير " اين است. در طول دوران دويستوپنجاه سالهي زندگي ائمه (عليهمالسلام) - كه عمر دوران ظهور ائمه از بعد از رحلت پيغمبر تا زمان وفات حضرت عسكري، دويستوپنجاه سال است - هر وقت ائمه توانستهاند و خودشان را آماده كردهاند تا اينكه به همان مسيري كه پيغمبر پيشبيني كرده بود، برگردند؛ اما خوب، نشده است ديگر. حالا ماها در اين برههي از زمان، به ميدان آمدهايم و همتي هست به فضل و توفيق الهي و انشاءالله كه به بهترين وجهي ادامه پيدا كند. (ديدار اساتيد و دانشجويان دانشگاه امام صادق(عليهالسلام) 9 / 10 / 1384)
* نبايد طرح مسأله غدير به جدايي مسلمانها بينجامد مرحوم آقاي مطهري (رضواناللهعليه) مقالهاي به نام "الغدير و وحدت اسلامي " دارد؛ ايشان در آن، اين مسأله را تبيين ميكند كه، طرح مسألهي غدير، چطور ميتواند وسيلهاي باشد براي نزديك كردن دلهاي مسلمانها به همديگر. مرحوم علامهي اميني هم عقيدهي شيعه را در "الغدير " اثبات كرده است؛ اما كتاب، بيان، لحن، سليقه و شيوهي برخورد او با مسأله، طوري است كه همهي مسلمين را جذب ميكند. شما تقريظهايي را كه مسلمانان مصر، شام و ديگر نقاط دنيا بر كتاب ايشان نوشتهاند، ببينيد! ما بايد توجه داشته باشيم كه نوع طرح مسأله، طوري نباشد كه به جدايي مسلمانها بينجامد؛ اين خيلي مهم است. الان جمعيت انبوهي از مسلمانان دنيا به مكتب و مذهب ما معتقدند و در دنيا هم آبرومندند. هم جمهوري اسلامي در ايران و هم شيعيان در هر نقطهاي كه هستند، مردم آبرومندي هستند و در عراق، لبنان و جاهاي ديگر، مسلمانها به وجود اينها افتخار ميكنند. بنابراين بايد مراقب باشيم كه مسأله را طوري طرح كنيم كه همعقيدههاي خودمان ناراحت نشوند. البته بايد عقيدهي خودمان را بيان و آن را تثبيت كنيم؛ اما اشتباهات و خطاها را هم برطرف كنيم. (14 / 09 / 1384)
[h=2]کوتولهای که حجاج را متعجب کرد+عکس[/h]
نقل قول:
یک پیرمرد کوچک اندام حجاج را با طریقه پرتاب سنگ خود در جمرات متعجب کرد.
روزنامه ریاض چاپ عربستان دیروز شنبه تعدادی از عکس های یک حاجی کوتوله را منتشر کرد که در روز عید قربان موجب تعجب حجاج شده بود.[/TD]
حجاج با تعجب به بدن کوچک این حاجی نگاه می کردند که به شیوه عجیبی خود را روی دیوار اطراف جمره عقبه رساند تا بتواند فارغ از ازدحام حجاج، سنگ های خود را به طرف نماد شیطان پرتاب کند.
صرف نظر از اینکه آیا عمل وی به لحاظ فقهی صحیح است یا خیر، این اقدام حاجی کوچک مورد توجه عکاسان قرار گرفت.
[h=2]پرده خانه خدا نو شد + تصاویر[/h]
لحظاتي قبل پْرده كعبه معظمه در روز عرفه تعويض شد تا فردا پذيراي حجاج سپيدپوش باشد.
طبق رسم هر سال زمانی که زائران از مکه خارج میشوند، پردهی کعبه نو میشود. خانهی خدا قبل از آویختن پردهی حریر سیاه، با گلاب ناب کاشان شسته میشود و سپس در حضور مقامات عربستان و جمعی از سران کشورهای اسلامی، پردهی نو آویخته میشود. طبق همان رسم دیرین عربستان، هر سال قطعهای از پردهی قدیمی به سران کشورهای اسلامی هدیه داده میشود.
پردهی کعبه مزین به آیات قرآن کریم است که با نخهای طلا و نقره بافته میشود. در تهیهی این پرده، دهها کیلوگرم طلا و نقره بهکار میرود. ارتفاع پردهی خانهی خدا، ۱۴ متر و نوار دور آن به عرض ۹۵ سانتیمتر است که از ۱۶ قطعه بهشکل مربع تشکیل شده است. وزن پردهی خانه خدا به حدود دو تُن میرسد.
کنارههای پردهی کعبه پیش از آغاز مناسک حج و تعویض آن، بالا برده میشود و لایهی سفید رنگ زیر آن نمایان میشود، این به منزلهی احرام بستن خانهی خدا است؛ اما پس از تعویض، پردهی سیاه کاملا آویخته میشود و این به معنی خروج خانهی خدا از احرام است.
[h=2]نگرانی امام خمینی از مسافرت رفتن رهبر معظم انقلاب[/h]
(حضرت امام) آقای خامنه ای تازه از سفر آمده بودند، به خدمت امام(ره) رسیدند، همین که امام حضرت آقا را دیدند فرمودند: «وقتی شنیدم هواپیمای شما در فرودگاه نشست ، خیالم راحت شد» سپس فرمودند: «هر موقعی که تو به سفر می روی، من مضطرب هستم تا برگردی، خیلی سفر نرو!»
[/HR]
حضرت امام خمینی "سلام الله علیه" درباره رهبرمعظم انقلاب فرمودند:
يک نفر را مثل" آقاى خامنهاي" پيدا بکنيد که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار، و بناى قلبىاش بر اين باشد که به اين ملت خدمت کند،" پيدا نمى کنـيد، ايشان را من سالهاى طولانى مىشناسم.
(امام خميني رحمت الله علیه)
...
------------------------------ای نــقــطــه عــطــف راز هـسـتـی
------------------------------بـر گـیـر ز دوسـت، جـام مـسـتـی
بـرخـاسـت ز عـاشـقـی، صـفـیـری----------------------می خواست ز دوست دستگیری
او را بــــه شــــرابــــخـــانـــه آورد ***********-------تــا تــوبــه کـنـد بـه دسـت پـیـری
از عـشـق، دگـر سـخـن نـگـویـد**************** تــا زنــده کــنــد دلــش فــقــیـری
درویــش صــفــت، اگــر نــبـاشـی*************** از دوری دلــــبــــرت بــــمـــیـــری
مـیـخـانـه، نـه جـای افـتخار است**************-- جـای گـنـه اسـت و سـر بـه زیری
بــا عــشـوه بـگـو بـه جـمـع یـاران**************- آهــســتــه، و لــیــک بــا دلــیــری
*******************ای نــقــطــه عــطــف راز هـسـتـی
*******************بـر گـیـر ز دوسـت، جـام مـسـتـی
....
**************قطعه ای از ترجیع بند از امام راحل ره
[h=2]روایت جالب پدر شهید از روز اعزام فرزندش[/h]
قربان به زور دستم را بوسید! و بعد از آن به آغوش گرفتمش بعد ساکش را برداشت و بی درنگ به راه افتاد.
از پشت سرش که نگاه می کردم صحنه ای را دیدم که تا به حال ندیده بودم و فکرم نکنم که ببینم!
قربان روی زمین راه نمی رفت و با هر قدمی که بر می داشت از زمین بیشتر فاصله می گرفت. آن روز عجب خداحافظی بدون تکراری بود.
آری بدون تکرار، قربان در تاریخ ۶۵/۷/۲۸ به جبهه اعزام شد و در تاریخ ۶۵/۹/۲۶ به آرزویش رسید و بر روی دستان جوانان سرخسی به خانه برگشت.
راوی: (پدر شهید قربان خواجه)
جهت نمایش تصویر با اندازه اصلی 714x523 پیکسل کلیک کنید
جهت نمایش تصویر با اندازه اصلی 714x523 پیکسل کلیک کنید
[h=2]خانم! امانتی تون رو بهتون برگردوندم ...[/h]
خانم! امانتی تون رو بهتون برگردوندم ...
عمار ذابحی در گوگل پلاس نوشت:
باردار بود. همسرش بهش گفت بیا نریم کربلا؛ ممکنه بچه از دست بره.
کربلا رفتند، حالش بد شد و دکتر گفت بچه مرده!
مادر با آرامش تموم گفت: " درست می شه. فقط کارش اینه که برم کنار ضریح امام حسین (ع)؛ بعد خودشون هوای ما رو دارند. "
کنار ضریح امام حسین (ع) یه مدت گریه کرد.
خواب دید که بانویی یه بچه رو توی بغلش گذاشته.
از خواب که بلند شد دکتر گفت این بچه همون بچه ایه که مرده بود نیست؛ معجزه شده!!...
مادر حاج ابراهیم همت وقتی سر بچه اش جدا شد و خواست جنازه بچه اش رو داخل قبر بذاره به حضرت زهرا (س) گفت:
خانم! امانتی تون رو بهتون برگردوندم.
آقای من !مولای من! یا اباصالح المهدی عجّل الله فرجه الشریف
ببخشید که جای ما با شما عوض شده است!
شما مُنتَظِر شده ای!
و ما مُنتَظَر!
از شما و پروردگار غیورت طلب عفو داریم!
ما را ببخشید و باز میخواهیم جایمان را عوض کنیم!
ما را ببخشید که در جامعه ای مُرده زندگی میکنیم و به فکر همه چیز هستیم ولی به فکر شما....
جانم به قربان خاک مقدم شریفتان!
ای غریب زمانه ما! ای امام عصر عجّل الله فرجه الشریف !