یارب جمال یارم را چند روزیست ندیده ام *** آیا کاری کرده ام که از آن بی خبرم ؟
خدایا این دنیا پر از فراز و نشیب است چه کنم ؟ *** این دنیا پر از شیطان و تله است چه کنم ؟
تو را به قامت رعنایش قسم خدا *** کمک کن که مولایم را از دست ندهم
[=arial]ديگر به خلوت های من يک نم نمی باری [=arial]در دفتر دلتنگی ام شعری نمی کاری [=arial]لحن سکوتت در دلم هر روز يک جور است [=arial]قهری؟ نه؟ دلگيری؟ نه؟ آقا! دوستم داری؟
آقای من ، ای گلشن و سالار من *** تنهاترین ، فرشته ی ، داغدار من بس که کردم این گناه و آن گناه *** روسیاهم ، سربه زیرم ، شرمنده ام، مولای من ****************
تولد دوباره گرامی
سلام علیکم
از قدیم تر رسم مشاعره اینگونه بود که آخرین حرف از شعر قبل میشود آغاز شعر بعدی و این بار شما باید آغاز شعرتان را با حرف ر قرار دهید
[="DarkGreen"][=microsoft sans serif]د[=microsoft sans serif]ر خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت
کي در سراي چشمم، قصد ظهور دار[=microsoft sans serif]ي[=microsoft sans serif]؟
[=microsoft sans serif]یا این دل شکستة ما را صبور کن
[=microsoft sans serif]یا لا أقل به خاطر زینب ظهور کن [=microsoft sans serif]دیگر بتاب از افق مکه ، ماه من! [=microsoft sans serif]این جاده های شب زده را غرق نور کن
يوسف نديده است به دنيا نظارهات کردم هزار حنجره نذر هزارهات راضی مشو که طعمه ی دست خزان شوم وا میشود گل لب من با اشارهات حرفی برای گفتن از اين دل نمانده است جانا! کجاست در دل اين شب ستارهات؟ رازی است سر به مهر، دو چشم سياه تو ديدم به قاب ديده ی تو استخارهات سر می نهم به پای تو در آستان عشق من زندهام به نام و نگاه دوبارهات
[="Tahoma"][="Blue"][=B Mitra][=B Mitra]آ[=B Mitra]قا بیا تا زندگی معنا بگیرد
شاید دعای مادرت زهرا بگیرد
آقا بیا تا با ظهور چشمهایت
این چشمهای ما کمی تقوا بگیر[=B Mitra]د
باسلام وتبریک زاد روز صاحب عالم وجود مهدی موعود عج
انتظار :hamdel:
آفتابا ! تا به کی پشت سحاب ؟
جان به لب آمد نما قدری شتاب
ما زتارکی شب افسرده ایم
تا به کی قرص قمر دارد نقاب ؟
صدهزاران چشم اندر انتظار
تا ببیند جلوه ی رخسار یار
پس بیا ای مظهر غیب الغیوب
تا ببنیم نرگس آن گلنگار
خدایا این دنیا پر از فراز و نشیب است چه کنم ؟ *** این دنیا پر از شیطان و تله است چه کنم ؟
تو را به قامت رعنایش قسم خدا *** کمک کن که مولایم را از دست ندهم
مرا نشانی از آن نور آسمان بدهید
در این زمین سیاه مرده ام ز تاریکی
دوباره زنده به نورم کنید و جان بدهید
[=arial]در دفتر دلتنگی ام شعری نمی کاری
[=arial]لحن سکوتت در دلم هر روز يک جور است
[=arial]قهری؟ نه؟ دلگيری؟ نه؟ آقا! دوستم داری؟
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن
وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور
روسیاهم ، سربه زیرم ، شرمنده ام ، مولای من *** چون پی شهوت برفتم ،کرده ام بسیار گناه
****************
تولد دوباره گرامی
سلام علیکم
از قدیم تر رسم مشاعره اینگونه بود که آخرین حرف از شعر قبل میشود آغاز شعر بعدی و این بار شما باید آغاز شعرتان را با حرف ر قرار دهید
[="DarkGreen"]این لشتباه شد . داشتم درستش می کردم .[/]
بهانه های رنگ رنگ و شعرهای خواندنی
تمام می شود ولی نه یاد تو نه نام تو
نمی رود ز خاطرم نمی روی تو با منی
آماده تر زقبل، که قلبم نشان کنی
آیا رواست با منِ افتاده در فنا
بحث از حذر نمودن از اهدای جان کنی؟
بنشسته سر راهش ، شايد ز سفر آيد تا چند بنالم زار شب تا سحر از هجرش كوكب شِمُرم هر شب ، شايد كه سحر آيد
[=arial black]دوباره صحبت يک انتظار مي آيد
و باز ثانيه ها مي کنند تحقيرم
تمام لکنت من سبز مي شود وقتي
نگاه مي کنم و با نگاه مي ميرم
[="DarkGreen"][=microsoft sans serif]
م[=microsoft sans serif]ا معتقدیم که عشق سر خواهد زد
بر پشت ستم کسی تیر خواهد زد
سوگند به هر چهارده آیه نور
سوگند به زخم های سرشار غرور
آخر شب سرد ما سحر می گردد
مهدی به میان شیعه برمی گرد[=microsoft sans serif]د
[="DarkGreen"][=microsoft sans serif]د[=microsoft sans serif]ر خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت
کي در سراي چشمم، قصد ظهور دار[=microsoft sans serif]ي[=microsoft sans serif]؟
[="DarkGreen"]
[=microsoft sans serif]یا این دل شکستة ما را صبور کن
[=microsoft sans serif]یا لا أقل به خاطر زینب ظهور کن
[=microsoft sans serif]دیگر بتاب از افق مکه ، ماه من!
[=microsoft sans serif]این جاده های شب زده را غرق نور کن
[="DarkGreen"][=microsoft sans serif]نسیم صبح نمی آورد ترانه ی شوق
[=microsoft sans serif] سر بهار ندارند بلبلان بی تو
[=microsoft sans serif] لب از حکایت شب های تار می بندم
اگر امان دهدم چشم خون فشان بی تو
[="DarkGreen"]واقـعـه ي ديـــدنروي تـــــو را
ثـانـيـه اي بـيـشـتـرم آرزوسـت[/]
[="DarkGreen"][=microsoft sans serif]ت[=microsoft sans serif]اریک و سرد می گذرد روز و شب، شبی
[=microsoft sans serif] رخسار ماه وَشَت را به قاب کن
[=microsoft sans serif]
دیری ست تشنه ایم، وَ مخمور باده ایم
[=microsoft sans serif] این جام را به جرأت جانت شراب ک[=microsoft sans serif]ن
مرضیه اوجی
[="DarkGreen"][=microsoft sans serif]نشست بردل او تا رسید با تیغش
[=microsoft sans serif]بیا بزرگ! که ما انتقام می خواهیم
[=microsoft sans serif]
گلوی تشنه ی او را درید با تیغش
برای کشته ی خود احترام می خواهی
معلی رضا حکمتی
[="DarkGreen"][=microsoft sans serif]م[=microsoft sans serif]اييم و دلي زعشق رويت سرشار
اي مرد خدا! سوار آيينه تبار!
هر فاصله ترجمان دلتنگي ماست
بازآ و همه فاصله ها را بردا[=microsoft sans serif]ر
[="DarkGreen"] [=microsoft sans serif]ر[=microsoft sans serif]وزها گردی اگر بر روی دلها می نشست
[=microsoft sans serif]شب که می شد سنّت خانه تکانی داشتیم
[=microsoft sans serif]مثل شیر مادران ما حلال و پاک بود
[=microsoft sans serif]در میان سفره ها گر لقمه نانی داشتیم[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif]
نذری روز ظهور مهدی موعودمان
[=microsoft sans serif]صبحها چله به چله عهد خوانی داشتی[=microsoft sans serif]م
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif]علی اکبر لطیفیان
[="DarkGreen"][=microsoft sans serif]مردم ديده به هر سو نگرانند هنوز
چشم در راه تو، صاحب نظرانند هنوز
[="DarkGreen"]زهد و صلاح و شرف و فضل را
هم قدر و هم قدم حیدری
آنچه که در وصف تو گویند باز
برتر و بالاتر و والاتری
[/]
[="DarkGreen"]یابن الحسن مرا شد کوی تو کعبه دل
آیا شود که روزی آید از آن نشانم
[="DarkGreen"][=microsoft sans serif]م[=microsoft sans serif]ا منتظران لحظه دیداریم
از عطر گل محمدی سرشاریم
از حُرمت انتظار مهدی(عج) داریم
[="DarkGreen"]مهرعلیست با تو،با توست تیغ حیدر
شاه نسیم و طوفان، صاحب زمان کجایی
دنیا اسیر گشته در بند ظلم و بیداد
ای مصلح جهانی، صاحب زمان کجایی[/]
باسلام
مشاعره تک نفریه
عجب
[="DarkGreen"] اللیل والنهار;513005 نوشت:
با سلام
:Gig::Gig::Gig::Gig::Gig:
:khandeh!::khandeh!::khandeh!::khandeh!:[/]
کردم هزار حنجره نذر هزارهات
راضی مشو که طعمه ی دست خزان شوم
وا میشود گل لب من با اشارهات
حرفی برای گفتن از اين دل نمانده است
جانا! کجاست در دل اين شب ستارهات؟
رازی است سر به مهر، دو چشم سياه تو
ديدم به قاب ديده ی تو استخارهات
سر می نهم به پای تو در آستان عشق
من زندهام به نام و نگاه دوبارهات
دلبر ما دل ما برد و ز ما رخ ننمود
اللهم عجل فرجه
«و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبی
مغم مخور عاقبت از راه،كسی می آید
با خدا عهد من این است،خدا می داند
باز میپرسم از آن مسئلة دوری و عشق
و ظهور تو جواب همة مسألههاست
کمی خجالت از این انتظار هم خوب است
از آن روزی که از پردیس جاویدان شدم مطرود
[="]دانای اسرار نهان این جهان کو
[="]فرزند زهرا مهدی صاحب زمان کو
[="]کو آنکه از هر بی نشان دارد نشانه
[="]کو آنکه باشد آگه از دفن شبانه
[="]کو آنکه ریزد اشک از سیلی بگوید
[="]با سوز دل از صورت نیلی بگوید
[="]تا از مزار مخفی مادر بگوید
[="]تا از جفای خصم بدگوهر بگوید
:geryeh::geryeh::geryeh:
[=arial]دلم جز هوایت هوایی ندارد
لبم غیر نامت نوایی ندارد
وضو و اذان و نماز و قنوتم
بدون ولایت بهایی ندارد
دلی که نشد خانه یاس نرگس
خراب است و ویران بهایی ندارد
دل به جان رسید و دلدار من نیامد
مُردم از جدایی
:geryeh::geryeh::geryeh:
[=arial,helvetica,sans-serif]
به درد عشق درمان خواهد آمد:Gol:
دلیل این همه غیبت كجاست ای مولا
بگو كه این همه دوری رواست؛ای مولا
نظاره كردن آن چهره ی دل آرایت
[="Tahoma"][="Blue"][=B Mitra][=B Mitra]آ[=B Mitra]قا بیا تا زندگی معنا بگیرد
شاید دعای مادرت زهرا بگیرد
آقا بیا تا با ظهور چشمهایت
این چشمهای ما کمی تقوا بگیر[=B Mitra]د
[="Tahoma"][="Blue"][=system]دوست دارم که یک شب جمعه / صبح گردد به رسم خوش عهدی
ناگهان بشنوم زسمت حجاز / نغمه ی دلخوش [=system]انا المهدی . . .
گم نامم و تویی تو،که می دانی،تنها به نام سبز تو می نازم
باسلام وتبریک زاد روز صاحب عالم وجود مهدی موعود عج
انتظار :hamdel:
آفتابا ! تا به کی پشت سحاب ؟
جان به لب آمد نما قدری شتاب
ما زتارکی شب افسرده ایم
تا به کی قرص قمر دارد نقاب ؟
صدهزاران چشم اندر انتظار
تا ببیند جلوه ی رخسار یار
پس بیا ای مظهر غیب الغیوب
تا ببنیم نرگس آن گلنگار
:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
ارزگانی
خداکند که رضایم فقط رضای توباشد
هوای نفس نباشد همه هوای توباشد
خداکندکه گذارت فتد به منظرچشمم
که سجده گاه نمازم به جای پای توباشد.:Gol:
ما زنده به عشقیم که با عشق بمیریم
صد مرتبه از داغ تو مردیم و نمردیم
باز به انتظار تو جمعه غروب می شود / اگر بیایی از سفر، آه چه خوب می شود…