··▪▪••●●:مشاعره (درمورد امام زمان (عج)):●●••▪▪··

تب‌های اولیه

1288 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

والشمس که بی روی تو من حیرانم

والفجر که بی وصل تو در بحران
م

[=&quot]من آمده ام سرو قد یار ببینم
با شور و شعف چهره‌ی دلدار ببینم


مقصود من آن است که در آن حرم امن
بی پرده رخ سید ابرار ببین
[=&quot]م

مهدیا سرعاشق شدنم لطف طبیبانه توست
ورنه عشق تو کجا این دل بیمار کجا
کاش در نافله ات نام مرا هم ببری
که دعای تو کجا، عبد گنهکار کج
ا

از نو شکفت نرگس چشم انتظاری ام * * * گل کرد خار خار شب بی قراری ام
تا شد هزار پاره دل از یک نگاه تو * * * دیدم هزار چشم در آیینه کاری ام
گر من به شوق دیدنت از خویش میروم * * * از خویش میروم که تو با خود بیاری ام
بود و نبود من همه از دست رفته است * * * باری مگر تو دست بر آری به یاری ام

[=arial,helvetica,sans-serif]م[=arial,helvetica,sans-serif]انده بر راهِ حضورش چشمِ خيسِ انتظار
[=arial,helvetica,sans-serif]
[=arial,helvetica,sans-serif]
رفته از دستِ دل شيداييم صبر و شكي
[=arial,helvetica,sans-serif]ب

برگرد ای توسل شب زنده دارها**** پایان بده به گریه ی چشم انتظارها
از یک خروش ناله ی عشاق کوی تو****حاجت روا شوند هزاران هزارها

[=arial,helvetica,sans-serif]آ[=arial,helvetica,sans-serif]قا بيا تا در ميان قلب شيعه
[=arial,helvetica,sans-serif]
[=arial,helvetica,sans-serif][=arial,helvetica,sans-serif]
اين زخم کهنه عاقبت درمان بگير
[=arial,helvetica,sans-serif]د

دل ز همه جز تو گسستم که بیایی
دل به سر زلف تو بستم که بیایی

هر چه دویدم به حضورت نرسیدم
بر سر راه تو نشستم که بیای

ی

یادمان باشد اگر تنگی دل غوغا کرد
مهدی:doa(3): فاطمه:doa(8): تنهاست از او یاد کنی
م

مهر پروانه شمع رخ دلجوی تو داشت

از بیابان عدم تا به گلستان وجود

همه جا باغ گل از نرگس جادوی تو بو

د

دوزخ بسوزد از رشك دودش زتن برآيد


گر روى تو ببينم هنگام جان سپردن



قبرم بهشت گردد نور از كفن برآي
د

دین و دل صد گوشه نشین داده به یغما

آن خال که بر کنج لبش گوشه نشین است


تــــــنها نه من از یاد تو در سوز گدازم...............پیچیده در این کوه صدای همه ی مـــــا

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]ا[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]ز آن زمان غلام تو محسوب میشوم
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
نادیده اذن دادی ام آقا به نوکری

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
گفتی که روضه خان تو محسوب میشو
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]م

می ترسم از رسیدن آن جمعه ای كه من
جای سلام، روی بگردانم از شما
رویی نمانده است به چشمت نظر كنم
پس بی دلیل نیست گریزانم از شما
من اصل انتظار تو را برده ام ز یاد
با انتظارهای فراوانم از شما
من نان به نرخ نام تو خوردم، حلال كن
محض رضای ذائقه می خوانم از شما

از دل قطره های پاک گلاب
عطر او را سراغ می گیرد

یا نشان از دو بال شاپرکی
که می آید به باغ می گیرد

دوران غیبت تو بود شام تار ما

جانها بسوزد از غم تو ماجرای تو

طول زمان غیبت و این درد انتظار

گردیده مشکلِ دل اهل ولای ت

و

و یا نیایی و چشم انتظار بگذاری
مگر قرار نشد شیشه ای از آن می ناب
برای روز مبادا کنار بگذاری ؟
بیا که روز مبادای ما رسید از راه

هر شب به خود می گویم آقا را ندیدی
باید که فردا شب کمی بهتر بیایی

چشمم به در مانده به امید وصالت
شاید ببینم عاقبت از در بیای

ی

یک نگاه لطف تو بر این حقیر

بهتر از تاج و کلاه است و سریر

من تو را می خواهم ای آرام دل

جز به وصلت بر نیاید کام دل

مسألت دارم که ای کان کرم

دست لطفت را گذاری بر سر

م

می بارد از ابر انگبین وقتی بیایی
گل می کند روی زمین وقتی بیایی
بی تو بهاری نیست در تقویم دنیا
دنیا شود باغ برین وقتی بیای
ی

یک آسمان ستاره به پایت نشسته اند

تا ماه بیکرانۀ این کهکشان شو

ی

یار امید من آن است که تعجیل کند
تا جهان را به عدالتکده تبدیل کند
جمع ما منتظران را که سراسر نقص است
آخر از پرده برون آید و تکمیل کن
د

[=&quot] د ل آرام گیرد چو بیند تو را [=&quot]
[=&quot]بمیرد ولی گر نبیند تو را[=&quot]

[=&quot]به زخمش ضُماد است با دیدنت[=&quot]
[=&quot]چه او را کُشد زخم نادیدنت[=&quot]

[=&quot]شوم مست تو گر ببینم رُخت[=&quot]
[=&quot]خُمارم ولی گر نبینم رُخت[=&quot]

[=&quot]کجا بهتر از تو بدیده کسی[=&quot]
[=&quot]ز تو نیک و برتر ندیده کسی[=&quot]

[=&quot]خوشم من که آخر ترا بینمت[=&quot]
[=&quot]گر اکنون ترا من نمی بینمت[=&quot]

[=&quot]چه حالی شود « خادم » از دیدنش[=&quot]
[=&quot]فسُردی گر از داغ نادیدن[=&quot]ش[=&quot]

شکسته قایق من را امید ساحل نیست

دگر امید به این بخت مانده در گل نیست


بیا بهانه ی شبهای پُرستاره ی من

ببین که بی تو دگر قرص ماه کامل نیست

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روان
ه

همچو یعقوب شده دیده ام از درد فراق
کی به پیراهن خود نور شب تار شوی؟

هر که مشتاق تو شد گوشه ی چشم تو خرید
شود آیا که مرا هم تو خریدار شو

ی؟

یک ندا گفت شب تار بسر خواهد شد
موسم فُرقت دلدار بسر خواهد شد

نازنینی که ز هجران رُخش سوخته ای
عاقبت فارغ از آن بار سفر خواهد شد

[="Arial"]

[=arial]بسم رب الحیدر

دستام خالیه از گرمی دستات
سردم شده بازم ای اوج نیازم

چندین ساله که دلتنگ تو هستم
با سوز و گدازم ای دلبر نازم

خورشید امیدم پس بزن ابرا رو (حمیدعلیمی)


من امشب زار می نالم چرا مولا نمی آیی؟
چرا ای صبح بی پایان ترین یلدا نمی آیی؟
دلم را نذر کردم تا به چشمانت بیاویزم
ضریح چشمهایت قبله گاه ما، نمی آی
ی؟

[=B Mitra]ی[=B Mitra]کی می پرسد اندوه تو از چیــست؟؟؟
سبب ساز سکوت مبهـــــمت کیـــست؟؟؟
برایش صادقانه می نویسم...
برای آنکه باید باشد و نیســـ
[=B Mitra]ت[=B Mitra]

تا کی در انتظار جمالت بسر بریم

ظلمت گرفته زمین از خفای تو

تو شمس آسمانی و در ابر غیبتی

تو صاحب الزمانی و جانها فدای ت

و

ویرانه نه آن است که جمشید بنا کرد
ویرانه نه آن است که فرهاد فرو ریخت
ویرانه دل ماست که هر جمعه به یادت
صدبار بنا گشت و دگر بار فرو ریخ
ت

[=B Mitra]ت[=B Mitra]و بيا تا ز پرتو رويت، شب تاريك من سحر گردد
ورنه اي آفتاب تابانم ، بي تو هر لحظه تيره تر گرد
[=B Mitra]د [=B Mitra]

در به در شد بالهایم در پی کسب نشانی
گاه بر بام خراسان گاه بر قم مینشیند

خواهش سبز پیمبرهاست شوق دیدن تو
پیش رویت موسی از بهر تکلم مینشیند

دلم هوای تو کرده، هوای آمدنت
صدای پای تو آید، صدای آمدنت
بهار با تو بیایید به خانه دل ما
قدم به خانه ما نِه، صفای آمدن
ت

تمنای دلم دیدار رویت
لقای قامت و سرو نکویت

بقربان رُخت ای نازنینم
همه عالم فدای تار مویت

[=B Mitra]ت[=B Mitra]و شبى محفل ما را زرخت روشن كن
اى كه نام تو بود روشنى محفل ما
ما كه در بحر جهان كِشتى سرگرداني
[=B Mitra][=B Mitra]م [=B Mitra]
اى نجى الله ثانى بنما ساحل م
[=B Mitra]ا[=B Mitra]

اگر روزی ترا دیدار سازم
چنان پرپر زنان آیم بسویت

گلی از بوستان آل طاها
که عالم مست عطر و محو بویت

تقصیر ماست غیبت طولانی شما
بغض گلو گرفته پنهانی شما
بر شوره زار معصیتم گریه میکنی
جانم به فدای دیده نورانی شم
ا

[=B Mitra]آ[=B Mitra]قا اجازه ، دل زده ام از تمام شهر
بی تو دلم گرفته از این ازدحام شهر
آقا اجازه ، دست خودم نیست خسته ام
در درس عشق من صف آ خر نشسته ا
[=B Mitra]م[=B Mitra]

مثل روز اول بوی بو تراب می دهی
بوی شاخه های زرد نور بوی آفتاب می دهی
سبزپوش مهربان برآی صبح آرزو دمیده است
خواب دیده ام که می رسی عشق را جواب می ده
ی

[="DarkGreen"]

یک روز نسیم خوش خبر می آید
بس مژده به هر کوی و گذر می آید
عطر گل عشق در فضا می پیچد
می آیی و انتظار سر می آید . . .
[/]

در مسیر عشق زیبایت شماطتها شنیدم
غصه ها خوردم در این ره پر ز دردم ، در عتابم

آنچنان در انتظارت لحظه ها را میشمارم
در شمار روز و شب با قلب خونین در حسابم

مهدی ام من که مرا گرمی بازاری نیست
بهتر از یوسفم و هیچ خریداری نیست
همه گویند که در حسرت دیدار منند
لیک در گفته این طایفه کرداری نیس
ت

تا کی ز فراق روی تو غصه خوریم
ما خسته دلان منتظر درمانیم

[=B Mitra]م[=B Mitra]ردم ديده به هر سو نگرانند هنوز
چشم در راه تو، صاحب نظرانند هنوز
لاله‏ها، شعله كش از سينه داغند به دشت
در غمت، همدم آتش جگرانند هنو
[=B Mitra]ز[=B Mitra]

ز درد انتظارت جان به لب شد

تن فرسوده‌ام در تاب و تب ش
د

دعای من خسته دل اگر خدا خواهد
نثار قامت نازت ، عزیز غایب از نظرم

مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می آی
د