چه عاشقانه ایی بین ماست...و چه ژرفایی دارد این احساس وقتی که هست من از هست توست منی که در تو تمام می شوم در تومحو می شوم می میرم و باز از نو در تو می رویم... من با تو معنایی پر معنا است و من بی تو حتی از هیچ هم تهی است... چه فلسفه ای دارد این احساس و چه عاشقانه ی پر قدری است این ٬ پروردگارم...!
هنوز هم باور ندارم که تو آرزوهایم را رویاهایم را چنین عینیت بخشیده ای... چنین محسوس و چنین در دست... همیشه باور داشته ام عظمت بی مثالت را وجود موجودیت بی بدیلت را ولی باور رویاهایی محال که حال من شده اند سخت است...! و این یعنی همان عظمت بی اندازه و بی مقدارت پروردگارم ...
[=Symbol]· [=B Badr]مي داني چرا آسمان آبي است؟ كسي بر آن آب پاشيده، مسافري در راه است، او خواهد آمد، نبايد چشم از آسمان برداشت، نكند او بيايد و تو چشمانت به زمين دوخته باشد، و زماني خواهي فهميد كه نردبانش را بردارد و آسمانيانِ زمين مانده را با خود ببرد و تو بماني با حسرتي سخت تر از آتش، اندوه بارتر از شب. [=Symbol]· [=B Badr]اولين بار هيچ وقت تكرار نمي شود و آخرين بار هيچ گاه از ياد نمي رود و آنچه اين بين است هم تكرار مي شود و هم از ياد مي رود. [=Symbol]· [=B Badr]من هرچه هستم ربطي به هستيم ندارد، مربوط به حال است و نبايد از حال من، همه هستم را ترجمه كنند، حال، حائلي است بين آنچه رفت و آنچه مي آيد، و در خود حسرت گذشته را دارد و رؤياي آينده را و آميزه حسرت و رؤيا، بس ناهمگون است. [=Symbol]· [=B Badr]شادي، در نگاه تو است به زندگي، به انتظار تغيير نگاهت باش نه تغييري در زندگي كه زندگي تكراري ترين پديده آفرينش است. [=Symbol]· [=B Badr]اندوه، زانوئي است كه بغل مي كني مي تواني اين كار را نكني. دستي بر كنده زانو بزن بگو يا علي، اولين گام را كه برداري خودت را رسيده بدان. [=Symbol]· [=B Badr]حسرت، بهانه اي است براي كِز در گوشهاي نمور. مي شود افسوس نخورد، آه نكشيد، زندگي كرد، مي شود فعلا نمرد.
آیا انسان در چاه آفریده شد و به او گفته شد خود را بالا بشکد و یا در قله آفریده شد و به او گفته شد خود را پایین نیاندازد و یا روز زمین آفریده شد و به او گفته شد به چاه نیافتد و به قله صعود کند؟
خودت می دانی که دوستت دارم خدایا! من همانم که در خلوت از تو حیا نکردم و در آشکار نیز مراقب فرمانت نبودم. من آنم که وقتی گناهی را شنیدم شتابان به سوی آن رفتم، تو مهلتم دادی، توجه نکردم، تو پرده پوشی کردی حیا نکردم با آنکه می دانستم از همه چیزم خبر داری. ولی با تمام این حرف ها، خدایا... با بردباریت مهلتم دادی و گناهانم را پوشاندی و مرا عقوبت نکردی، گویی گناهانم را از یاد برده ای و از کیفرم در گذشته ای، از این بالاتر گویا تو از من شرم داری!! ولی خدایا... این را هم خودت می دانی که وقتی گناه می کردم، اعتقاد نداشتم که تو خدای نیستی، و می دانستی که قصد لجبازی با تو را ندارم، گناه من ناشی از غلبه هوای نفسم بود. پس خدایا! مرا به حال خودم رها نکن، چون با وجود این گناهان خودت می دانی که دوستت دارم!
[="]شب در چشمان من است
به سیاهی چشمهایم نگاه کن
روز در چشمان من است
به سفیدی چشمهایم نگاه کن
شب و روز در چشم های من است
به چشمهایم نگاه کن
پلک اگر فرو بندم
جهانی در ظلمات فرو خواهد رفت ...[/]
[="]الو سلام منزل خداست؟[/][="]
[/][="]اين منم مزاحمي که آشناست[/][="].
[/][="]هزار دفعه اين شماره را دلم گرفته است[/][="]
[/][="]ولي هنوز پشت خط در انتظار يک صداست[/][="].
[/][="]شما که گفته ايد پاسخ سلام واجب است[/][="]
[/][="]به ما که مي رسد، حساب بنده هاتان جداست؟[/][="]
[/][="]الو الو دوباره قطع و وصل شد تلفنم[/][="]
[/][="]چرا صدايتان نمي رسد کمي بلندتر صداي من چطور؟[/][="]
[/][="]خوب و صاف و واضح و رساست؟[/][="]
[/][="]اگر اجازه مي دهي از داغ دل بگویم و از دوری پدر[/][="]
[/][="]شنيده ام که گريه بر تمام دردها شفاست[/][="].
[/][="]دل مرا بخوان به سوي خود تا که سبک شوم [/][="]
[/][="]پناهگاه اين دل شکسته خانه ي شماست[/][="].
[/][="]الو، مرا ببخش، باز هم مزاحمت شدمدوباره زنگ مي زنم،دوباره... تا خدا خداست[/][="]
[/][="]دوباره زنگ می زنم... تا خدا خداست [/]
نگـــــــران نباش، حــــال مـــن خـــــــوب اســت بــزرگ شـــده ام …
دیگر آنقـــدر کــوچک نیستـم که در دلــــتنگی هـــایم گم شــــوم
آمـوختــه ام، که این فـــاصــله ی کوتـــاه، بین لبخند و اشک نامش ” زندگیست ”
آمــوختــه ام که دیگــر دلم برای ” نبــودنـت ” تنگ نشــــود…
راســــــتی، بهتــــــــــر از قبل دروغ می گویــــم…
” حــــال مـــن خـــــــوب اســت ” … خــــــوبِ خــــوب…
ساحل چشم من ازشوق به دریا زده است چشم بسته به سرش، موج تماشا زده است جمعه راسرمه کشیدیم مگربرگردی بــاهمان سیصـدوفرسنگ نفربـرگردی زندگی نیست،ممات است تو ر اکم دارد دیدنت ارزش آواره شدن هم دارد ازدل تنگ من آیاخبری هم داری؟ آشنا، پشت سرت مختصری هم داری؟ منتی برسرماهم بگذاری بد نیست آه، کم چشم به راهم بگذاری ،بد نیست نکند منـتظرمردن مایی، آقــــا؟ منـــتظرهات بمیــرند،مـیایی آقــــا؟ به نظرمیرسد این فاصله ها کم شدنی است غیرممکن ترازاین فاصله ها کم شدنی است دارد ازجاده صدای جرسی می آیـــد مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید منجی ما به خداوند قسم آمدنی ست یوسف گم شده ی اهل حرم آمدنی ست
اگرسجاده گردد عرش اعظم اگر گویی اذان بر بام افلاک گر از تکبیر گردد سینه ات چاک اگر ضرب المثل گردد خضوعت به حمد و قل هولله در رکوعت اگرباشد به توحیدت تعهد اگر گردی شهید اندر تشهد مبادا بر نماز خود بنازی علـــــــی را گر نداری بی نمازی
باسلام
پيشاپيش عيد ولايت و اكمال دين عيد غدير مبارك به نباء، قدرو هل اتي سوگند
به حرم، كعبه و منا سوگند
به همه عصمت خدا، زهرا
به حسين و به كربلا سوگند
كه نباشد قبول در محشر
طاعتي بي "ولايت حيدر"
از کودکی هایم در خاطرم ماندگار شده است این شعار حماسی آریایی که ایرانی اهل کوفه نیست. شعار هوشمندانه ای است. می دانید اهل کوفه چگونه بودند؟ محب اهل بیت، اما مادامی که شکمشان سیر بود و جانشان در امان. شمشیر زور که بالای سرشان قرار گرفت و کیسه های زر که بر دامنشان ریخت، پای حجله ی تزویر، سر امام خود را نیز بریدند.
از کودکی هایم به خاطرم مانده است که ایرانی این گونه نیست. وفای ایرانی، مثال زدنی است. یک آریایی اصیل، شعورش را به بهای شکم، نخواهد فروخت! گرسنه می ماند و می زی اد اما بی خدایی پیشه نمی کند.
بزرگ تر که شدم و شرح عاشقی های حضرت عباس را که شنیدم و خواندم، چقدر به دلم نشست این شعاری که محرم ها فقط می شنیدمش:
در پیروی از مولا ما پیروی عباسیم
می دانید آهنگ و قافیه ی شعر عاشقی حضرت عباس را؟ همان شعار خودمان اما تمام تر؛ بالغ تر. ما اگر گفتیم کوفی نیستیم، حضرت عباس فرمودند، که عباس، بی حسین، هیچ هم نیست...
و الله إن قطعتموا یمینی، إنّی احامی أبداً عن دینی (به خدا سوگند اگر دست راستم را قطع کنید، من تا ابد از دینم حمایت می کنم.)
شعار حضرت عباس را "ابوالفضلی" به خاطر بسپاریم، باشد که عاملش باشیم.
خدایا
ما اگر بد کنیم تورا بنده های خوب بسیار است
تو اگر مدارا نکنی ما را خدای دیگری کجاست؟!
چه عاشقانه ایی بین ماست... و چه ژرفایی دارد این احساس
وقتی که هست من از هست توست
منی که در تو تمام می شوم
در تومحو می شوم
می میرم
و باز از نو در تو می رویم...
من با تو
معنایی پر معنا است
و من بی تو
حتی از هیچ هم تهی است...
چه فلسفه ای دارد این احساس
و چه عاشقانه ی پر قدری است این ٬
پروردگارم...!
هنوز هم باور ندارم
که تو آرزوهایم را
رویاهایم را
چنین عینیت بخشیده ای...
چنین محسوس
و چنین در دست...
همیشه باور داشته ام عظمت بی مثالت را
وجود موجودیت بی بدیلت را
ولی باور رویاهایی محال که حال من شده اند
سخت است...!
و این یعنی همان عظمت بی اندازه و بی مقدارت پروردگارم ...
گرگ هم که باشی
عاشق بره ای خواهی شد
که تو را به علف خوردن وا می دارد
و رسالت عشق این است:
تبدیل شدن به آنچه نیستی
خیلی چیزها هستند که وقتی به دستشان می آوری دیگر آنها مال تو نیستند.
تویی که در دست آنهایی
[=Symbol]· [=B Badr]مي داني چرا آسمان آبي است؟ كسي بر آن آب پاشيده، مسافري در راه است، او خواهد آمد، نبايد چشم از آسمان برداشت، نكند او بيايد و تو چشمانت به زمين دوخته باشد، و زماني خواهي فهميد كه نردبانش را بردارد و آسمانيانِ زمين مانده را با خود ببرد و تو بماني با حسرتي سخت تر از آتش، اندوه بارتر از شب.
[=Symbol]· [=B Badr]اولين بار هيچ وقت تكرار نمي شود و آخرين بار هيچ گاه از ياد نمي رود و آنچه اين بين است هم تكرار مي شود و هم از ياد مي رود.
[=Symbol]· [=B Badr]من هرچه هستم ربطي به هستيم ندارد، مربوط به حال است و نبايد از حال من، همه هستم را ترجمه كنند، حال، حائلي است بين آنچه رفت و آنچه مي آيد، و در خود حسرت گذشته را دارد و رؤياي آينده را و آميزه حسرت و رؤيا، بس ناهمگون است.
[=Symbol]· [=B Badr]شادي، در نگاه تو است به زندگي، به انتظار تغيير نگاهت باش نه تغييري در زندگي كه زندگي تكراري ترين پديده آفرينش است.
[=Symbol]· [=B Badr]اندوه، زانوئي است كه بغل مي كني مي تواني اين كار را نكني. دستي بر كنده زانو بزن بگو يا علي، اولين گام را كه برداري خودت را رسيده بدان.
[=Symbol]· [=B Badr]حسرت، بهانه اي است براي كِز در گوشهاي نمور. مي شود افسوس نخورد، آه نكشيد، زندگي كرد، مي شود فعلا نمرد.
[="green"]
>> دست بـه اندازه ی خودت نزن...!
[/][/][="plum"](حسین پناهی)[/]
اما
از چشم هایشان
معلوم است که اشکی به بزرگی یک سکوت گوشه ی چشمشان به کمین نشسته . . .
شاپرک در بغل شمع چه حالی دارد.
آنقدر محو تماشای قفسها شده ايم
يادمان رفت كه ياد دوست كردن چه صفايی دارد.
یاد همه همراهان قدیمی کلبه حرفهای قشنگ به نیکی
خودشان نیستند اماجمله های زیبایشان یادگار روزهای بودنشان میباشد
و همچون الماس می درخشد
آیا انسان در چاه آفریده شد و به او گفته شد خود را بالا بشکد و یا در قله آفریده شد و به او گفته شد خود را پایین نیاندازد و یا روز زمین آفریده شد و به او گفته شد به چاه نیافتد و به قله صعود کند؟
هر کس بد ما به خلق گوید
ما چهره به غم نمی خراشیم
ما نیکی او به خلق گوییم
تا هر دو دروغ گفته باشیم
[="] این همه خود را تحقیر نکنید،خداوند پس از خلقت شما به خود تبریک گفت[/][="] [/]
خودت می دانی که دوستت دارم
خدایا! من همانم که در خلوت از تو حیا نکردم و در آشکار نیز مراقب فرمانت نبودم.
من آنم که وقتی گناهی را شنیدم شتابان به سوی آن رفتم، تو مهلتم دادی، توجه نکردم، تو پرده پوشی کردی حیا نکردم با آنکه می دانستم از همه چیزم خبر داری.
ولی با تمام این حرف ها، خدایا... با بردباریت مهلتم دادی و گناهانم را پوشاندی و مرا عقوبت نکردی، گویی گناهانم را از یاد برده ای و از کیفرم در گذشته ای، از این بالاتر گویا تو از من شرم داری!!
ولی خدایا... این را هم خودت می دانی که وقتی گناه می کردم، اعتقاد نداشتم که تو خدای نیستی، و می دانستی که قصد لجبازی با تو را ندارم، گناه من ناشی از غلبه هوای نفسم بود.
پس خدایا! مرا به حال خودم رها نکن، چون با وجود این گناهان خودت می دانی که دوستت دارم!
[="]شب در چشمان من است
به سیاهی چشمهایم نگاه کن
روز در چشمان من است
به سفیدی چشمهایم نگاه کن
شب و روز در چشم های من است
به چشمهایم نگاه کن
پلک اگر فرو بندم
جهانی در ظلمات فرو خواهد رفت ...[/]
[="]الو سلام منزل خداست؟[/][="]
[/][="]اين منم مزاحمي که آشناست[/][="].
[/][="]هزار دفعه اين شماره را دلم گرفته است[/][="]
[/][="]ولي هنوز پشت خط در انتظار يک صداست[/][="].
[/][="]شما که گفته ايد پاسخ سلام واجب است[/][="]
[/][="]به ما که مي رسد، حساب بنده هاتان جداست؟[/][="]
[/][="]الو الو دوباره قطع و وصل شد تلفنم[/][="]
[/][="]چرا صدايتان نمي رسد کمي بلندتر صداي من چطور؟[/][="]
[/][="]خوب و صاف و واضح و رساست؟[/][="]
[/][="]اگر اجازه مي دهي از داغ دل بگویم و از دوری پدر[/][="]
[/][="]شنيده ام که گريه بر تمام دردها شفاست[/][="].
[/][="]دل مرا بخوان به سوي خود تا که سبک شوم [/][="]
[/][="]پناهگاه اين دل شکسته خانه ي شماست[/][="].
[/][="]الو، مرا ببخش، باز هم مزاحمت شدمدوباره زنگ مي زنم،دوباره... تا خدا خداست[/][="]
[/][="]دوباره زنگ می زنم... تا خدا خداست [/]
[="pink"]سقف آرزوهای ما ،کف آرزوهای دیگریست،دنیا به طور ناجوانمردانه ای آپارتمانه![/]
حــــال مـــن خـــــــوب اســت بــزرگ شـــده ام …
دیگر آنقـــدر کــوچک نیستـم که در دلــــتنگی هـــایم گم شــــوم
آمـوختــه ام، که این فـــاصــله ی کوتـــاه، بین لبخند و اشک نامش ” زندگیست ”
آمــوختــه ام که دیگــر دلم برای ” نبــودنـت ” تنگ نشــــود…
راســــــتی، بهتــــــــــر از قبل دروغ می گویــــم…
” حــــال مـــن خـــــــوب اســت ” … خــــــوبِ خــــوب…
اما اینجا باران که میزند
هیچگاه امید را از کسی نگیر شاید این تنها چیزی باشد که دارد...
راستی
مگر درد های آدم ها زیبایی دارد ؟
اگر مرگ حق تمامی آدم هاست؛
کاش خوشبختی هم حقشان بود.
رسم زمانه است
اگر نرم باشی تو را له میکنند
اگر خشک باشی تو را میشکنند . . .
دهانتان را به اندازه ای باز کنید
که حرف در دهانتان نگذارند
بـبخــش هــرچـنـد مـسکینـــی
فـرامـوش کــن هــرچـنــد دلــگیــــری
زیستــن اینــگــونـــه زیـبـاسـت ...
بخنـــد ببخــش و فرامـوش کـــن
هــرچـنــد میدانم ...
آســـان نــیســـت.
ساحل چشم من ازشوق به دریا زده است
چشم بسته به سرش، موج تماشا زده است
جمعه راسرمه کشیدیم مگربرگردی
بــاهمان سیصـدوفرسنگ نفربـرگردی
زندگی نیست،ممات است تو ر اکم دارد
دیدنت ارزش آواره شدن هم دارد
ازدل تنگ من آیاخبری هم داری؟
آشنا، پشت سرت مختصری هم داری؟
منتی برسرماهم بگذاری بد نیست
آه، کم چشم به راهم بگذاری ،بد نیست
نکند منـتظرمردن مایی، آقــــا؟
منـــتظرهات بمیــرند،مـیایی آقــــا؟
به نظرمیرسد این فاصله ها کم شدنی است
غیرممکن ترازاین فاصله ها کم شدنی است
دارد ازجاده صدای جرسی می آیـــد
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
منجی ما به خداوند قسم آمدنی ست
یوسف گم شده ی اهل حرم آمدنی ست
اگرگیری وضو با آب زمزم
اگرسجاده گردد عرش اعظم
اگر گویی اذان بر بام افلاک
گر از تکبیر گردد سینه ات چاک
اگر ضرب المثل گردد خضوعت
به حمد و قل هولله در رکوعت
اگرباشد به توحیدت تعهد
اگر گردی شهید اندر تشهد
مبادا بر نماز خود بنازی
علـــــــی را گر نداری بی نمازی
به خدا گفتم :
[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif][/]
[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]بیا جهان را قسمت کنیم [/]
[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif][/]
[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]آسمان مال من ...ابرهایش مال تو ![/]
[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif][/]
[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]دریا مال من ...موج هایش مال تو ![/]
[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif][/]
[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]ماه مال من ...خورشید مال تو ![/]
[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif][/]
[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]خدا خنده ای کرد و گفت :[/]
[=arial, helvetica, sans-serif]تو بندگی کن ...[/]
[=arial, helvetica, sans-serif][/]
[=arial, helvetica, sans-serif] همه چیز مال تو...[/]
[=arial, helvetica, sans-serif][/]
[=arial, helvetica, sans-serif] حتی من...!!![/]
باسلام
پيشاپيش عيد ولايت و اكمال دين عيد غدير مبارك
به نباء، قدرو هل اتي سوگند
به حرم، كعبه و منا سوگند
به همه عصمت خدا، زهرا
به حسين و به كربلا سوگند
كه نباشد قبول در محشر
طاعتي بي "ولايت حيدر"
[="Tahoma"][="Navy"]نبض فاصله ها تند میزند
[/]
نبودنت چه حجمی دارد!
مرواریدی از چشمانم چکید
روحم بی حس شد
مثل یک ماهی مرده
معلق بین آب و آسمان
هرگز غرق نخواهم شد
من تا عمق وجودت
با آرامش شنا خواهم کرد
عاقبت مروارید وجودت را خواهم یافت...
دریا ... مرا دریاب..
[="Tahoma"][="Navy"]فاصله چشمان رازآلود یک دیوار نیست
[/]
فاصله آوار بی مقدار نیست
فاصله لرزیدن دل
در هجوم کینه هاست
فاصله لرزیدن دل در غبار حرف هاست
لحظه رقصیدن شب در میان مردم است
فاصله یعنی شقاوت
یا نفاق
فاصله رنگ کدورت در نگاه قلب هاست
فاصله کم بودن وقت خوش دیدار هاست...
[="Tahoma"][="Navy"]دل من قاصدکی خوش خبر است
[/]
میرود تا که پیام آور شادی باشد...
تا که آزاد کند مرده دلی را از غم!
دل من قاصدک است
سبکبال و رها ... عاشق اما بی ادعا!
خوب میدانم جز تو ... هیچ کسی در دل من نافذ نیست!
من پی مقصد نیستم هر چه آید خوش آید...
[="Tahoma"][="Navy"]آنقدر به دست و پایت می پیچم،
[/]
آنقدر وسوسه ات می کنم برای تاخیر آن،
تا نمازت را کنار بگذاری،تا وقتی که تو نماز می خوانی از تو می ترسم،اگر فقط همین را از تو بگیرم
به راحتی به هر گناه بزرگی می کشانمت.
دوستدارت شیطان
[="Tahoma"][="Navy"]دلم
[/]
خراب است دلم فریادنزن که گوشهایم دگرنمی شنوند
حیرانم رسوانکن که دلم دگرنای خاطره تلخ دگر ندارد
شب آمدمرادرسیاهیش پنهان کردشیهه غزلهایت را نخوان که دراین شب دگر آوایش نمی خواند
نفسم سرداست غوغامکن که بیزارم ازفریاد دلتنگی
آه غوغاست نگاهت نگاهم مکن که دگرتحمل بیدادندارم
[="Tahoma"][="Navy"]جسمم خاکی بیش نیست ولطفیست درونش... ر وح خداییست
[/]
باغ وجودم رهگذری درعیش نگاه خداییست
کاش باورم می شد دراین نقطه از رخ خدایی امانت دار خوبی بودم برای روح خدایی
همتم کاش صیادنگاه کیمیای خدابود...نه قاتل باورهای مرام خدایی
صدقم تاریکی رابرراز های روان دلم انداخت جلوه های دلم را بانگاه یار.. فریب یار.. برجلوه ها انداخت
کاش بیگانه بودم تا دراین بستان... ساده دلی برنامم نهاده نمی شد
دردنوشت این روزهای من.
از کودکی هایم در خاطرم ماندگار شده است این شعار حماسی آریایی که ایرانی اهل کوفه نیست.
شعار هوشمندانه ای است.
می دانید اهل کوفه چگونه بودند؟
محب اهل بیت، اما مادامی که شکمشان سیر بود و جانشان در امان. شمشیر زور که بالای سرشان قرار گرفت و کیسه های زر که بر دامنشان ریخت، پای حجله ی تزویر، سر امام خود را نیز بریدند.
از کودکی هایم به خاطرم مانده است که ایرانی این گونه نیست.
وفای ایرانی، مثال زدنی است.
یک آریایی اصیل، شعورش را به بهای شکم، نخواهد فروخت! گرسنه می ماند و می زی اد اما بی خدایی پیشه نمی کند.
بزرگ تر که شدم و شرح عاشقی های حضرت عباس را که شنیدم و خواندم، چقدر به دلم نشست این شعاری که محرم ها فقط می شنیدمش:
می دانید آهنگ و قافیه ی شعر عاشقی حضرت عباس را؟
همان شعار خودمان اما تمام تر؛ بالغ تر.
ما اگر گفتیم کوفی نیستیم، حضرت عباس فرمودند، که عباس، بی حسین، هیچ هم نیست...
(به خدا سوگند اگر دست راستم را قطع کنید، من تا ابد از دینم حمایت می کنم.)
شعار حضرت عباس را "ابوالفضلی" به خاطر بسپاریم، باشد که عاملش باشیم.
[=georgia,times new roman,times,serif]حقی نخواهیم داشت بعد از هر اشکی از او گله مند باشیم[/]
[=arial,helvetica,sans-serif][/]
[=arial,helvetica,sans-serif]عطر دیدار حبیب است کمی ناز کنید [/]
[=arial,helvetica,sans-serif]بر سر سفره ی مهمانی ایات خدا [/]
[=arial,helvetica,sans-serif]ذکر عجل فرجی را به غنا ساز کنید[/]
بزرگی میگه:
[=arial,helvetica,sans-serif]اگر بوی گناهان به مشام می رسید [/]
[=arial,helvetica,sans-serif][/]
[=arial,helvetica,sans-serif][/]
[=arial,helvetica,sans-serif] کسی نزد دیگری نمی نشست.[/]
[=times new roman,times,serif]بزرگی میگه :[/]
[=times new roman,times,serif] هر کس عمل کند به انچه می داند , [/]
[=times new roman,times,serif] می اموزد خدا او را انچه را نمی دا ند . [/]
[=arial,helvetica,sans-serif]چون به آتشکده مهر شما سوخته ایم ...[/]
[=arial,helvetica,sans-serif] [/]
[=arial,helvetica,sans-serif]تو چقدر زیبایی؟ [/]
[=arial,helvetica,sans-serif]رود گفت: [/]
[=arial,helvetica,sans-serif] [/]
[=arial,helvetica,sans-serif] من گذشتم ؛ تو هم بگذر.... [/]