با تو شادمانم...
برای تو می نویسم....
به دور از وزن و قافیه...
صادقانه تو را می خوانم ای بهترینم..
بی هیچ پرده پوشی سخن می گویم...
من هم انسانم و پر از حس های انسانی...
ميخواهم اعتراف كنم به آرزوهايي كه براي هميشه آروز مي مانند
دلم ميخواهد زانو بزنم و اعتراف كنم كه چقدر بي نهايتي در من!
من محبت واقعی تو را می خواهم...
و خود نیز با تمام قوا سعی می کنم تمام محبتم را خالصانه در اختیارت گذارم..
شب در آن حجم عميقش آمد
زهر تنهايي در کام شبان ريخته اند
ريشه قهر تو در خاک نگاه
مي خاموشي در جام زمان ريخته اند
اشکهايي چه غريب در هجومي لبريز
آب تعميدي برعشق نهان ريخته اند
عمر طولاني بي حرفيها در دل هر ديدار
طعم بي برگي به تن نارونان ريخته اند
من کجايم تو کجا؟هق هق فاصله ها
حرفي از پايان را به لب قاصدکان ريخته اند.
این روزا، بعضیا، یه جوری زیر آبی میرن!! که دلت میخواد بهشون بگی: من نگاه نمی کنم!!... بیا بالا یه نفسی بکش لا اقل خفه نشی!!! [SPOILER]:Ghamgin:[/SPOILER]
به نام خدایعنی به کام خدا نه اینکه به نام خداباشدوبه کام دیگری ،بسم الله الرحمن الرحیم یعنی من کاری که میخواهم انجام دهم حرفی که میخواهم بزنم کتابی که میخواهم بنویسم ،مسیری که میخواهم طی کنم هماهنگ باخواست پروردگاری است که رحمن ورحیم است وبه نام پروردگاری که بخشنده ومهربان است کاری غیرازبخشندگی وعطانمیشودانجام داد
اگر میخواهید خدا هیچ وقت باشما قهر نکندباهیچکس قهرنکنیدچون هرقهری نماینده قهراوست باهرکسی قهرکردید بدانیدکه خداباشماقهرکرده است،مگرکه آن قهرمقدمه لطف باشدودلتان پرازمحبت باشد ولی درظاهرقهرکنیدمانندقهرمادر نسبت به فرزندبی ادبش که میخواهد تادیبش کند ولی اگرواقعادردل انسان قهرآمدآن قهر خداست
میخواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که پدر تنها قهرمان بود عشق, تنها در آغوش مادر خلاصه میشد بالا ترین نقطه ی زمین شانه های پدر بود بدترین دشمنانم, خواهر و برادران خودم بودند تنها دردم, زانو های زخمی خودم بود تنها چیزی که میشکست, اسباب بازی هایم بود...
مردی به امام جواد علیه السلام گفت مرا سفارش کن . امام علیه السلام فرمود : می پذیری ؟ عرض کرد : بله فرمود : بر صبر تکیه کن ، فقر را در آغوش گیر ، از شهوت دوری کن و مخالف هوای نفس عمل کن . بدان که همیشه در محضر خدایی؛ پس دقت کن گونه ای.
آقا از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان ... دلم تنگ است . آقا کوچک مینویسم و کمرنگ ؛ دلم خوش است که می دانم شما کوچکها را میبینید و کمرنگها را می خوانید. یا صاحب الزمان(عج)
قدرتهاى اهريمنى جهانخواره پنجه هاى خود را در گلوى مردم رنجديده دنيا، هرچه بيشتر فرو برند
آن روز كه :
همه معيارها جز معيار مادّه و مادّه پرستى از ميزان سنجش افكار مردم پنهان گردد
آن روز كه :
امواج تبليغاتى نيرومند طاغوتهاى شرق و غرب براى تأمين منافع نامشروع خود هر حقّى را باطل و هر باطلى را حق جلوه دهد
و سرانجام آن روز كه :
تازيانه نامهربانيها; تنگ نظريها; جدائيها; تبعيضها و ستمها پشت خلق مستضعف جهان را مجروح سازد
آرى!
در آن لحظه چشمهاى پر اميدمان به تو ـ اى مصلح بزرگ جهان ـ دوخته شده
به انقلاب و حكومت جهانى ات!
و از خدايت اين توفيق را براى ما بخواه كه خود را آنچنان بسازيم، از نظر وسعت فكر و انديشه، از نظر مبارزه و جهاد و از نظر قدرت اصلاح همه جانبه جهان، كه شايستگى شركت در آن برنامه عظيم انقلابى را داشته باشيم!
[=Times New Roman]تنهایی را بلندترین شاخه درخت خوب می فهمد.. [=Times New Roman]انگار هرچه بزرگتر میشویم تنهاتر میشویم. [=Times New Roman] [=Times New Roman]براستی که خدا از بزرگی تنهاست ......
چقدر زمونه بی وفاست
نمی دونم خدا کجاست
یکی بیاد بهم بگه کجای کارم اشتباست ؟
گاهی می خوام داد بکشم اما صدام در نمیاد
بگم آخه خدا چرا دنیا به آخر نمیاد ؟
هرکس از این دنیا چیزی برداشت ، من از این دنیا دست برداشتم !
هر دم به گوشم میرسد آوای زنگ قافله
این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله
یک زن میان محملی اندر غم و تاب و تب است
این زن صدایش آشناست ای وای من این زینب است
بعضی ها از دور می درخــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشند! نزدیک که میشوی یک تکه شیشه ی شکسته ای بیشتر نیستند که باید لگدی بهش زد تا از مسیر نور آفتاب دور شوند و چشمان دیگری را خیره نکند و گول نزنند . . .
کاربر مهمان خوش آمدید
همین گوشه ها...
یک جایی حوالی تو*..
یک جایی پشت پلک چپت جا گذاشته ام...
از آرزوها* که می پرسند،
دلم*...
همه ش سراغ چشمانت* را می گیرد...
[="Tahoma"][="Navy"]
با تو شادمانم...
برای تو می نویسم....
به دور از وزن و قافیه...
صادقانه تو را می خوانم ای بهترینم..
بی هیچ پرده پوشی سخن می گویم...
من هم انسانم و پر از حس های انسانی...
ميخواهم اعتراف كنم به آرزوهايي كه براي هميشه آروز مي مانند
دلم ميخواهد زانو بزنم و اعتراف كنم كه چقدر بي نهايتي در من!
من محبت واقعی تو را می خواهم...
و خود نیز با تمام قوا سعی می کنم تمام محبتم را خالصانه در اختیارت گذارم..
[="Tahoma"][="Navy"] شب در آن حجم عميقش آمد
[/]
زهر تنهايي در کام شبان ريخته اند
ريشه قهر تو در خاک نگاه
مي خاموشي در جام زمان ريخته اند
اشکهايي چه غريب در هجومي لبريز
آب تعميدي برعشق نهان ريخته اند
عمر طولاني بي حرفيها در دل هر ديدار
طعم بي برگي به تن نارونان ريخته اند
من کجايم تو کجا؟هق هق فاصله ها
حرفي از پايان را به لب قاصدکان ريخته اند.
[="Tahoma"][="Navy"]ای دیده نظر کن اگرت بیناییست / در کار جهان که سر به سر سوداییست
در گوشهٔ خلوت و قناعت بنشین / تنها خو کن که عافیت تنهاییست . . .[/]
[="Tahoma"][="Navy"]
[/]
[="Tahoma"][="Navy"]تورا گم میکنم هر روز و پیدا میکنم هر شب
[/]
بدین سان خواب هارا با تو زیبا میکنم هرشب
مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی جانا
چگونه با غرور خود مدارا میکنم هر شب
تمام سایه ها را می کشم در روزن مهتاب
حضورم را از چشم خلق حاشا میکنم هر شب
دلم فریاد میخواهد ولی در گوشه ای تنها
چه بی آزار با دیوار نجوا میکنم هر شب
کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی؟
که من این واژه را تا صبح معنا میکنم هر شب
[="Tahoma"][="Navy"]
[/]
......:Gol:
انسان مي تواند...
بي انكه انسان بزرگي باشد
انساني آزاده باشد
ولي هيچ انساني نمي تواند
بي آنكه آزاده باشد
انساني بزرگ باشد....
......:Mohabbat:
[="Tahoma"][="Black"]این روزا، بعضیا، یه جوری زیر آبی میرن!! [/]
که دلت میخواد بهشون بگی:
من نگاه نمی کنم!!...
بیا بالا یه نفسی بکش لا اقل خفه نشی!!!
[SPOILER]:Ghamgin:[/SPOILER]
در هر صورت بهم لطف می کنی!
و اگه ازم متنفر باشی تو ذهنتم!
[="Tahoma"][="Black"]یاد سهراب* به خیر...
[/]
آن سپهری* که تا لحظه ی خاموشی گفت:
تو* مرا یاد کنی یا نکنی،
من به یادت هستم...
اگر میخواهید خدا هیچ وقت باشما قهر نکندباهیچکس قهرنکنیدچون هرقهری نماینده قهراوست باهرکسی قهرکردید بدانیدکه خداباشماقهرکرده است،مگرکه آن قهرمقدمه لطف باشدودلتان پرازمحبت باشد ولی درظاهرقهرکنیدمانندقهرمادر نسبت به فرزندبی ادبش که میخواهد تادیبش کند ولی اگرواقعادردل انسان قهرآمدآن قهر خداست
خداوندا!
من اگر بد کنم تو را بنده خوب فراوان است
ولی تو اگر مدارا نکنی مرا خدای دیگر کجاست؟!
و چقــــــدر دیر می فهمیم که زندگــــــی همین روزهاییست که منتظــــر گذشتنش هســتیم.
عهدی را که در طوفان با خدا می بندی در ارامش فراموش نکن
میخواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که پدر تنها قهرمان بود عشق, تنها در آغوش مادر خلاصه میشد بالا ترین نقطه ی زمین شانه های پدر بود بدترین دشمنانم, خواهر و برادران خودم بودند تنها دردم, زانو های زخمی خودم بود تنها چیزی که میشکست, اسباب بازی هایم بود...
عشق را میشه توی دستای خسته پدر و توی چشمای نگران مادر دید نه در دستان یک غریبه...
به حرفهایی که میخواهی بزنی دقت کن ؛
شاید همین حرفها ، دلی را ناخواسته برنجانند...
و
نسبت به حرفهایی که میشنوی بی دقت باش ، شاید از دهانی شنیده باشی
که قبل از حرف زدن به آن فکر نکرده ...
مردی به امام جواد علیه السلام گفت مرا سفارش کن .
امام علیه السلام فرمود : می پذیری ؟
عرض کرد : بله
فرمود : بر صبر تکیه کن ، فقر را در آغوش گیر ، از شهوت دوری کن و مخالف هوای نفس عمل کن . بدان که همیشه در محضر خدایی؛ پس دقت کن گونه ای.
از سخنان حضرت علی ابن ابیطالب علیه السلام
آقا کوچک مینویسم و کمرنگ ؛ دلم خوش است که می دانم شما کوچکها را میبینید و کمرنگها را می خوانید.
یا صاحب الزمان(عج)
زندگي صحنه ي يكتاي هنرمندي ماست
هر كسي نغمه ي خود خواند و از صحنه رود
صحنه پيوسته به جاست
خرم آن نغمه كه مردم بسپارند به ياد...
هميشه غمگين ترين و رنجورترين لحظات انسان توسط كسي ساخته مي شود كه شيرين ترين و شاد ترين لحظات را براي او ساخته است
بشر به خوشبختی خیلی زود عادت می کند و چون خیلی زود عادت می کند خیلی زود هم فراموش می کند که خوشبخت است
[="Green"][="SeaGreen"][="SeaGreen"]چطور محبت کردن و جواب محبت اطرافیان رو دادن انقدر برای بعضی افراد سخته؟!:Moteajeb!:
[/][/]
قابل توجــــــه: >> از دست دادن دوستان غربت است...
(امام علی)[/]
بهار، تابستان و زمستان از پاییز یاد بگیرند!
پاييز، خودش را با مهر شروع می‌کند...
البته مهر به پایان رسید
اما امیدوارم مهرتان با تقویم نباشد
از تقویم دلتان باخبرم
همه ماهش مهر است
همه روزش احساس
پاینده باشید همه دوستداران کلبه حرفهای قشنگ و به یاد ماندنی
امضاء.... آسمان هفتم
چیز های خوب به سراغ کسانی میروند که صبر میکنند
اما چیز های بهتر به سراغ کسانی میروند که برایش تلاش میکنند . . .
زبان هیچ استخوانی ندارد
اما آنقدر قوی هست که بتواند قلبی را بشکند . . .
مراقب حرف هایتان باشید
[="Tahoma"][="Black"]دشمنان بدانند
[/]
اگر از سرهایمان کوه ها بسازند
فرزندانمان هرگز در کتاب تاریخ خود نخواهند خواند
که
"خامنه ای" تنها ماند...[="Green"]
:ok:
[="SeaGreen"]ا[="SeaGreen"]ی کاش یادمون نمیرفت :
" و ناگهان چقدر زود دیـــــر می شود...[/]"[/]
[="blue"]آن روز كه :
ابرهاى سياه ظلم و فساد آسمان جهان را بپوشاند
آن روز كه :
قدرتهاى اهريمنى جهانخواره پنجه هاى خود را در گلوى مردم رنجديده دنيا، هرچه بيشتر فرو برند
آن روز كه :
همه معيارها جز معيار مادّه و مادّه پرستى از ميزان سنجش افكار مردم پنهان گردد
آن روز كه :
امواج تبليغاتى نيرومند طاغوتهاى شرق و غرب براى تأمين منافع نامشروع خود هر حقّى را باطل و هر باطلى را حق جلوه دهد
و سرانجام آن روز كه :
تازيانه نامهربانيها; تنگ نظريها; جدائيها; تبعيضها و ستمها پشت خلق مستضعف جهان را مجروح سازد
آرى!
در آن لحظه چشمهاى پر اميدمان به تو ـ اى مصلح بزرگ جهان ـ دوخته شده
به انقلاب و حكومت جهانى ات!
و از خدايت اين توفيق را براى ما بخواه كه خود را آنچنان بسازيم، از نظر وسعت فكر و انديشه، از نظر مبارزه و جهاد و از نظر قدرت اصلاح همه جانبه جهان، كه شايستگى شركت در آن برنامه عظيم انقلابى را داشته باشيم!
[=Times New Roman]انگار هرچه بزرگتر میشویم تنهاتر میشویم.
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]براستی که خدا از بزرگی تنهاست ......
حتی سایه ات در زمان تاریکی تو را تنها می گذارد
[="Green"][="SeaGreen"]:ok: خوشبخت ترين فرد كسي است كه بيش از همه سعي كند ديگران را خوشبخت سازد :ok: [/][/]
نمی دونم خدا کجاست
یکی بیاد بهم بگه کجای کارم اشتباست ؟
گاهی می خوام داد بکشم اما صدام در نمیاد
بگم آخه خدا چرا دنیا به آخر نمیاد ؟
هرکس از این دنیا چیزی برداشت ، من از این دنیا دست برداشتم !
[="Tahoma"][="Navy"]و من ميروم...
[/]
كه بچشم طعم دوباره آغاز شدن را و يا تمام شدن را
كه فارغ از تمام تو چند وقتي را سر كنم
كه ببينم ميشود يادت ديگر پرسه نزند در من
و تمامت فراموش شود در ذهنم ...
[="Tahoma"][="Navy"]برای بعضی از دردها نه میتوان گریه کرد...
نه میتوان فریاد زد...
نه ميتوان حرف زد...
برای بعضی از دردها
فقط میتوان نگاه کرد و بی صدا شکست!..[/]
[="Tahoma"][="Navy"]روزگارم بد نیست غم كم میخورم
[/]
كم كه نه هر روز كمكم میخورم
عشق از من دورو پایم لنگ بود
غیمتش بسیار دستم تنگ بود
گر نرفتم هر دو پایم خسته بود
شیشه گر افتاد هر دو دستم بسته بود
چند روز یست كه حالم بد نیست
حال ما از این و آن پرسید نیست
گاه بر زمین زل میزنم گاه بر حافظ تفعل میزنم
حافظ فرزانه دل فالم را گرفت یك غزل آمدوحالم را گرفت
مازیاران چشم یاری داشتیم**خود غلط بود آنچه ماپنداشتیم
هر دم به گوشم میرسد آوای زنگ قافله
این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله
یک زن میان محملی اندر غم و تاب و تب است
این زن صدایش آشناست ای وای من این زینب است
پنجره زیبااست اگر بگذارند چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند
من از اظهار نظر های دلم فهمیدم عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند
مادر یعنی تاج سر هرکی موافقه با من صلوات بزنه
به به جناب وهاب98 نبودین یه مدت
بهر حال خوشحالیم که باز اومدین
سعی کن در این دنیا خودت باشی؛
دیگران به حد کافی هستند ...!
[="Tahoma"][="Black"]من هیچوقت خواب درست کردن دنیا را نمی بینم...
با این دنیا نمی شود دنیایی غیر از این که هست ساخت...[/]
پیامبر (ص):
در انسان پاره گوشتى است كه اگر آن سالم و درست باشد،
دیگر اعضاى بدنش هم با آن سالم می شوند و هرگاه آن بیمار شود،
دیگر اعضاى بدنش بیمار و فاسد مىگردند.
آن پاره گوشت، قلب است.
خصال،ج1، ص 31، ح 109
نزدیک که میشوی یک تکه شیشه ی شکسته ای بیشتر نیستند
که باید لگدی بهش زد تا از مسیر نور آفتاب دور شوند
و چشمان دیگری را خیره نکند و گول نزنند . . .
در زندگی خانوادگی،شوم ترین کلمات این دو هستند:
“مال من” ، “مال تو”
مورد اعتماد بودن بهتر از دوست داشتنی بودن است