جملات قشنگ و به یاد ماندنی (بخون...فكر كن...اراده كن...عمل كن)

تب‌های اولیه

18626 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

در یك دقیقه میشه یك نفر رو خرد كرد، در یك ساعت میشه
كسی را دوست داشت و در یك روز میشه عاشق شد ولی یك عمر
طول میكشه تا كسی رو فراموش كرد

آن زمان كه دوستمان مي داشتند ، دوستشان نداشتيم.

آن زمان كه قدرمان را مي دانستند ، قدرشان را ندانستيم

و آن زمان كه ما را گرامي مي داشتند ، گراميشان نداشتيم

و حال كه به قدر وارزششان پي برديم آنها هستند كه ما را ترك خواهند گفت

همیشه بال زدن به پرواز نمی رسد

گاه بال بال میزنی از درد..........

و دیگران ذوق میکنندکه به حس پرواز رسیده ای..

آسمانتان هماره پر ستاره....

و..........



[="Tahoma"][="Magenta"]پاییز، درخت، باد، بی برگ و بری

شب، صاعقه، مه، پرنده و در به دری

کابوس چنان است که در باغ زمان

هر شاخه به دست خویش دارد تبری[/]

[="Tahoma"][="Magenta"]و كسي را ديدم
نه كه در خواب
نه در غوطه گرداب
نه در جنگل و مرداب
نه در دشت پر از مه
نه در خاك ونه در باد
نه در تابش مهتاب
در آن سوي پر از نور
در آن پنجره دور
در آن خانه اميد
در آن سرو و در آن بيد
در آن گوشه پنهان
در آن چشم پر از اشك
در آن روح پر از عرش
كه بوداست نمايان
همان كودك خندان
[/]

[="Tahoma"][="Magenta"]

دیری نکشید رفت و تنها ماندم
کنجی زده زانوی غم و جا ماندم

با قایق خویش رفت و شد از من دور
من هم نگران به سوی دریا ماندم

دستم نگرفت و رفت و من هم یک عمر
مجنون شده در حسرت لیلا ماندم

از کوچه گذشت و نزد از خانه دری
من با همه امید تنها ماندم

هر وعده که داد رفت و از یاد ببرد
با این همه پای عشق امّا ماندم

[/]

[="Tahoma"][="Magenta"]منم مجنون...... منم افسون.....
منم خسته از اين لحظه

تويي ليلي!! تويي سيلي!!
رواني از پس پرده!!

منم عاشق.... منم سارق.....
منم ديوانه خسته

تويي معشوق!! تويي افسوس!!
تويي سراب پيوسته!!

منم فرهاد..... تويي شيرين...
بزن تيشه به اين قلبم نباشي در پي مرگم

بيا آرش!! بيا رستم!!
كمان گير و بزن دردم!!!!
ندارم نوشدارويي
فدايت اين جان و قلبم
فدايت اين جان و قلبم[/]

[="Tahoma"][="Magenta"]

دلبرا در خم ابروی تو حیران ماندم
وز پی لعل لبت بی سرو سامان ماندم

نرگس مست تو را دیدم و سرمست شدم
همچو مجنون ز همه خلق گریزان ماندم

گر چه از دفتر عمرم دو زمستان نگذشت
عمری اندر طلب عشق تو نالان ماندم

بهر نوشیدن یک جرعه ز پیمانه تو
روز و شب در جدل مردم نادان ماندم

من به حرمانم و از مجلس پاکان بیرون
از سر لطف تو در صحبت خاصان ماندم

گفتمت رخ بنما گفتی برون شو از خویش
مات در پیچ و خم این خط قرآن ماندم

قصه عشق چه سهل است به گفتارِ زبان
پشت دروازه این صحبت آسان ماندم

مکن ای دوست ، مکن با منِ دلخسته چنین
زیر بار غم عشق ای مه جانان ، ماندم

شرح دیوانگی از عشق ، فراوان گفتم
لافِ بیهوده زدم باز پیشان ماندم

[/]

[="Tahoma"][="Magenta"]در سکوت شب من ،
ناگهان حادثه ای...
ناگهان وسوسه ای تلخ گذشت...
من تو را کم داشتم

در سکوت شب من ،
آسمان حرفی زد...
و غزل شعری شد...

در سکوت شب من،
موج گیسوی تو آرام نداشت
برق چشمان تو پیغام نداشت...
چه سرابی دارم
که امیدم به نگاهت...
سالها یخ زده است...[/]

آن سفر کرده ....

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هرکجا هست خدایا به سلامت دارش

http://www.askdin.com/thread6591-8.html#post273941



لزوم محبت

حضرت بقیت الله العظم امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف):

هر یک از شما باید کاری کند که وی را به محبت و دوستی ما نزدیک می کند و از آنچه خوشایند ما نبود و موجب کراهت و خشم ماست ،دوری گزیند ،زیرا امر ما ناگهان در هنگامی که توبه و بازگشت سودی ندارد می رسد ،و پشیمانی از گناه ،از کیفر نجاتش نمی بخشد.
خداوند راه رشد و هدایت را به شما الهام فرماید ،و به لطف خویش شما را برای بهره وری از رحمتهایش توفیق بخشد .

منبع :احتجاج،ج۲،ص۴۹۸ ـ بحارالانوار،ج۵۳،ص۱۷۶

تعجیل در فرجش بسیار صلوات بگویید و بخوانید دعای
[=arial](اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ...)

عارفي را گفتند:دنيا را چگونه مي بيني

گفت: آنچنان كه بدون رضايت من برگي از درخت نمي افتد!!

گفتند : مگر خدايي تو

گفت : نه ، راضي ام به رضاي خدا....:Sham:

:Mohabbat:

[="Tahoma"][="Magenta"]دیوارهای خالی اتاقم را
از تصویرهای خیالی او پر می کنم

خدای من زیباست
خدای من رنگین کمان خوشبختی ست
که پشت هر گریه
انعکاسش را
روی سقف اتاق می بینم

من هیچ
با زبان کهنه صدایش نکرده ام

و نه
لای بقچه پیچ سجاده
رهایش

او در نهایت اشتیاق به من عاشق شد و
من در نهایت حیرت

حالا
گاه گاهی که به هم خیره می شویم
تشخیص خدا و بنده چه سخت است[/]

[="Tahoma"][="Magenta"]در شهر ، دلبری که بخندد به ناز نیست
عشقی که آتشم بزند بر نیاز نیست
برق صفا نمانده به چشمان دلبران
دیدار هست و دیده ی عاشق نواز نیست
[/]

[="Tahoma"][="Magenta"]هر چه شکفتم تو ندیدی مرا
رفتی و افسوس نچیدی مرا

ماندم و پژمرده شدم ریختم
تا که به دامان تو آویختم

دامن خود را متکان ای عزیز
این منم ای دوست به خاکم مریز

وای مرا ساده سپردی به باد
حیف که نشناخته بردی ز یاد

همسفر بادم از آن پس مدام
می گذرم بی خبر از بام وشام

می رسم اما به تو روزی دگر
پنجره را باز گذاری اگر[/]

[="Tahoma"][="Magenta"]

با من بیا ز ماندن و بودن که دم بزنیم
از دوری و جدائیمان حرف ، کم بزنیم

اصلا چرا بخاطر طوفان قلبمان
ما خواب ماه و برکه و جو را به هم بزنیم؟

تا چند عمر با غم دوری به سر بشود
قفلی بیا که بر در زندان غم بزنیم

دستی به قاب خاکی دل ها بیا بکشیم
دائم چو موج و صخره سری هم به هم بزنیم

چونان پرنده از قفست پر گشای و آی
تا به آسمان آبی روشن قدم بزنیم

[/]

[="Tahoma"][="Magenta"]

قسم به بوسه آخر ،قسم به تيرخلاص
قسم به خون شقايق ،نشسته بر تن داس

قسم به آتش پنهان، به زير خاكستر
قسم به ناله مادر، قسم به بغض پدر

قسم به مشت برادر، قسم به خشم رفيق
قسم به شعله كبريت و قسم به خواب پليد

قسم به بال پرستو، به عطر فروردين
قسم به نبض ترانه، قسم به خاك زمين

كه خون بهاي تو خون سياه جلاد است
سكوت دامنه در انتظار فرياد است

كه خون بهاي تو اتمام اين زمستان است
طنين نام تو در ذهن هر بيابان است

[/]

[="Tahoma"][="Magenta"]

یاد ایامی که چون گل مهربانی داشتم
در چمن سیمین تنی نازک میانی داشتم

همچو بلبل با گل خود نرد عشق میباختم
اری از هجر انزمان خط امانی داشتم

درد تنهایی زده مهر خموشی بر لبم
ورنه در کنج قفس من هم فغانی داشتم

چشمه اشکم زداغ هجر گل خشکیده است
ورنه من هم همچو شمع اشک روانی داشتم

نیم نگاهی سوی پروین و ثریایم نبود
انزمان کاندر دل خاک اشیانی داشتم

[/]

[="Tahoma"][="Magenta"]

به پيش روي من تا چشم ياري ميكند درياست
چراغ ساحل آسودگي ها در افق پيداست
در اين ساحل كه من افتاده ام خاموش
غمم دريا دلم تنهاست
وجودم بسته در زنجير خونين تعلق هاست
خروش موج با من مي كند نجوا
كه هر كس دل به دريا زد رهايي يافت
كه هر كس دل به دريا زد رهايي يافت
مرا آن دل كه بر دريا زنم نيست
ز پا اين بند خونين بركنم نيست
اميد آنكه جان خسته ام را
به آن ناديده ساحل افكنم نيست
[/]

شاد بودنت را در کف دستانم مینویسم تاوقت دعا اولین خواسته ام از خدا باشد

گفتم خسته ام
گفتی هرگز از رحمت خدا نا امید نباشید زمر/ 53
گفتم کسی را ندارم
گفتی از رگ گردن به تو نزدیک ترم ق/ 16
گفتم ولی انگار منو فراموش کردی
گفتی مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم بقره/ 152
گفتم تا کی باید صبر کرد
گفتی تو چه میدانی شاید ان ساعت بسیار نزدیک باشد احزاب/ 63
گفتم دلم گرفته
گفتی باید به فضل و رحمت خدا شادمان شوید یونس/107

در کلاس عاشقی عباس غوغا میکند
در دل هر عاشقی عباس معوا میکند
هر کسی خواهد رود در مکتب عشق حسین(ع)
ثبت نامش را فقط عباس امضاء میکند

[="slategray"]من تنها هستم اما تنها من نیستم[/]

وقتی به کسی به طور کامل بدون هیچ شک و تردیدی اعتماد می کنید در نهایت دو نتیجه کلی خواهید داشت:"شخصی برای زندگی"... یا... "درسی برای زندگی"

دوستان شرح پریشانی من گوش کنید داستان غم پنهانی من گوش کنید

قصه ی بی سر و سامانی من گوش کنید گفت وگوی من و حیرانی من گوش کنید

شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی

خدايا حواست هست؟

صداي هق هق گريه هايم

از گلويي مي ايد

كه تـــــــــــــو

از رگش به من نزديك تري

حوّا که باشی . .

بعضی ها "هوا" برشان می دارد که ؛ آدمند !!!!

گذشته که حالم را گرفته است !

آینده که حالی برای رسیدنش ندارم !

و حال هم حالم را به هم میزند

چه زندگی شیرینی!…

. . .کاش . . . "اجی ، مجی ، لاترجی " راستکی ِ راستکی بود . . . تا . . . . .





نگران افرادی که پشت سر شما سخن می گویند نباشید

آنها کسانی هستند که بجای رفع کاستی های خودشان

مشغول یافتن عیوب زندگی شما می باشند . . .





هنگامی که در زندگی اوج میگیری، دوستانت می فهمند تو چه کسی بودی

اما هنگامی که در زندگی، به زمین می خوری، آنوقت تو میفهمی که دوستانت چه کسانی بودند.....

خداوندا....:Sham:

با همه ی فاصله‌ای که از تو گرفته‌ایم ،

هنوز هم ، چقدر به ما نزدیکی ... !

:Mohabbat:

[="Tahoma"][="Magenta"]تو میدانی اندیشه برگ چیست
از تیشه ودام دران ترس نیست
وقتی می افته روی زمین برگی
به تن درخت نمی افته لرزی
اما وقتی ،برگ سبزی، روی زمین می شینه
خشم وکینه به دل درخت می شینه
بودن اون برکته
اما تبر نمی دونه
یا که نمی خواد بدونه
اخه دلش از فلز و سنگه
تبرزنم که منگ منگه
اما تبر اینو بدون
هر قدر درخت وبشکنی
بازم جوونه میزنه
جوونه هم می شه درخت
با ریشه های سفت و سخت
[/]

[="Tahoma"][="Magenta"]آیینه ها رفتند ومن اینجا شکستم
در آن حباب آبي رویا شکستم
تابوت های صبر ما بر شانه ی غم
در پیله های سادگی تنها شکستم
پاییزی از صد برگ احساسم فرو ریخت
وقتی تمام بغض را یک جا شکستم
در این حصار شرجی بی همزبانی
در تارو پود ابری یلدا شکستم
من تا کنون طرح تمام خنده ها را
در ردپای زخمی شب ها شکستم
[/]

[="Tahoma"][="Magenta"]اي عشق !
من اگر تلخم گه اگر شيرين
من اگر زشتم گه اگر زيبا
اگرم در هستي يا كه در نيستي ام ، غرقم
من اگر مستم وديوانه يا كه هشيارم و فرزانه
من اگر گه خودم هستم و گه توام

تو مرا بخش و به خود وامگذار!
تو مرا بخش و به خود وامگذار !
اي عشق جانسوزم !
اگر رد ميكني رد كن ولي من به جز درگاه تو جايي ندارم .
به جز تو باكسي كاري ندارم .[/]

[="Tahoma"][="Magenta"]

تشنه ی بودن با تو / تشنه ی شنیدن تو
تشنه ی یه قطره بارون / تشنه ی ریاضت تو
اگه با من هم کلامی / اگه با من تو رفیقی
اگه قصه وجودم / تو وجود آخرینی
اگه با تو توی خونه / زیر سقف یه اتاقم
کو نگاهت توی آینه / توی طاقچه ی اتاقم
وقتی که هجوم خاموش / مثل لحظه های مسموم
می شینن روی یه سفره / توی خونه مثل مهمون
شده بازی زندگیمون / شده ابر پاره پاره
شده تصویر یه رویا
اگه موندن پر عذابه / اگه رفتن یه سرابه
تو به من بگو چی دارم / که بذارم توی سفره
وقتی که صدای بارون / تو گوشهام شده فراموش
وقتی که نگاه فردا / واسه من شده یه کابوس
تو میگی که من بخونم / قصه ی صبر و تحمل
ولی من دارم میمیرم / از همون هجوم خاموش
[/]

[="Tahoma"][="Magenta"]در تنهایی خود لحظه ها را برایت گریه کردم

در بی کسیم برای تو که همه

کسم بودی گریه کردم

در حال خندیدن بودم که به یاد خنده های

سرد و تلخت گریه کردم

در حین دویدن در

کوچه های زندگی بودم که ناگاه به یاد

لحظه هایی که بودی و اکنون نیستی

ایستادم و آرام گریه کردم

ولی اکنون می خندم آری میخندم به

تمام لحظه های بچه گانه ای که به خاطرهیچ اشک هایم را قربانی کردم[/]

[="Tahoma"][="Magenta"]وقتي كه با آن بوسه ها نيّت به ياري مي كني

انگار دنياي مرا با گل بهاري مي كني

با چشم هايت مي روي تا انحناي قلب من

صحن و سراي سينه را آيينه كاري مي كني

هرشب كه با من نيستي دنيا پريشان مي شود

شب هاي قدر ِ عشق را شب زنده داري مي كني؟

با رفتنت آيينه ها زنگار مي گيرند و باز

اين آسمان ِ صاف را گردو غباري مي كني

وقتي كه مي آيي بهار از كوچه ها رد مي شود

با دست هايت ماه را بر بركه جاري مي كني ...[/]

[="Tahoma"][="Magenta"]

دیشب گلی بهاری از این کوچه ها گذشت

یک فصل بی قراری از این کوچه ها گذشت

ترکیده روی و باز دلش دانه دانه بود

زیبا چنان اناری ازاین کوچه ها گذشت

آمد صدای همهمه بعد از گذشتنش

مانند یک قطاری از این کوچه ها گذشت

او یک نفر ولی همه جا صحبت است که

تعداد بی شماری از این کوچه ها گذشت

در خصلتش مرام کبوتر ولی چنان

یک لشکر ِ شکاری از این کوچه ها گذشت

وقتی که رفت ساکت و آرام و بعد از او

یک آسمان قناری از این کوچه ها گذشت

[/]

[="Tahoma"][="Magenta"]يا علي اي نور- اي بالا بلند سرمدي

راه روشن-شيعه ي آن مصطفي احمدي

دست حق از آستينت سوي بالا مي رود

در غدير خم صدا تا عرش اعلا مي رود

ياعلي ...بر زخم هاي كوفه احسان مي كني

خاك هر ويرانه را درگير باران مي كني

مهرباني رسم هر آيينه مي گردد-چه خوب !

كينه هم از دست او بي كينه مي گردد-چه خوب ![/]

[="Tahoma"][="Magenta"]

برگردو ببین با تو دگر فاصله ای نیست

بعداز تو منم باد پریشان ...گله ای نیست

تقدیر من از روز ازل خانه به دوشی ست

تا روز ابد هم بشود مسئله ای نیست

با خون ِ دلم نامه نوشتم که بدانی

بی عشق تو این نامه ورق باطله ای نیست

کاغذ به تو دادم که مرا چشم بداری

جز اشک به چشمم ز تو دیدم صله ای نیست

دروقت جوانی به تو محتاجم و ترسم

وقتی تو بیایی که دگر حوصله ای نیست

[/]

[="Tahoma"][="Magenta"]

نیستم دعبل ؛ ولیکن آرزو دارم؛ بمویم

تا گلاب شعر ؛ از چشمان ؛ ببویم

ای امام مهربانی ؛ ای مسیحایی کرم

آرزومندم که شعری؛ درخور حزنت بگویم

[/]

[="Tahoma"][="Magenta"]پاسخ به بی حرمتی به رسول مهربانی ها

روی گل محمدی از اشک، تر شده‌ست

با ما مصیبتی‌ست که عالم خبر شده‌ست

با ما مصیبتی‌ست که ورد زبان شده

با ما مصیبتی‌ست که خون جگر شده ست

دشمن به فتنه سنگر تصویر را گرفت

لشکر نبرده‌ایم و نبردی دگر شده است

آن سوی خنده‌ها، همه دندان گرگ بود

اینک زبانشان به دهان ، نیشتر شده ست

از هیچ زاده‌اند و پی هیچ، زیسته

شیطان، بر این جماعت ابتر، پدر شده است

نمرود تیر بسته به زیبایی خدا

زیبایی خدا، به خدا بیشتر شده است

عالم، هنوز در صلوات است و همچنان

این رایت نبی ست که بر بام، بَر شده است[/]

[="Tahoma"][="Magenta"]

قل قل گرم سماور در اتاق
می برد من را به عصر کوزه ها
می برد تا لحظه ی افطارها
می برد من را به ماه روزه ها ...
[/]

[="Tahoma"][="Magenta"]دلا ياران سه قسمند ار بداني
زباني اند و ناني اند و جاني
به ناني نان بده از در برانش
محبت كن به ياران زباني
وليكن يار جاني را نگه دار
به جانش جان بده تا مي تواني
[/]

[="Tahoma"][="Magenta"]

دامن علقمه را عطر گل ياس يکي است
قمر بني هاشميان در همه ناس يکي است
سير کردم عدد ابجد و ديدم به حساب
نام زيباي اباصالح و عباس يکي است
[/]

[="Tahoma"][="Magenta"]

جگر شیر نداری سفر عشق مرو
که در این راه بسی خون جگر باید خورد
منم آن شیخ سیه روز که تا آخر عمر
لای موهای تو گم کرده خداوندش را
[/]

[="Tahoma"][="Magenta"]

شب بود و نسيم بود و باغ و مهتاب
من بودم و جويبار و بيداري و آب
وين جمله مرا به خاموشي مي گفتند
كاين لحظه ي ناب زندگي را درياب
[/]

[="Tahoma"][="Magenta"]دلم تنگ است این شبها، یقین دارم که می دانی
صدای غربت من را از احساسم تو می خوانیشدم از درد تنهایی گلی پژمرده و غمگین
بیا ای ابر پاییزی که دردم را تو می دانی
یا مهدی
[/]

[="Tahoma"][="Magenta"]... و داستان غم انگیزیست
دستی که داس را برداشت
همان دستیست که یک روز در مزرعه گندم کاشت ...
[/]