آيا بايد اعجاز هاي قرآن با علم روز منطبق باشد؟
تبهای اولیه
اعجاز قرآن و ساير اعجازها از جهات مختلف قابل بحث و بررسي است. اعجاز قرآن تنها در زمينه علمي آن نيست، بلكه اعجاز قرآن از جهات متعدد و مختلف است: اعجاز لفظي، اعجاز معنوي و اعجاز طريقي وجوه مختلف اعجاز قرآن هستند.
علامه طباطبايي(ره) در مورد اعجاز قرآن (از جنبة طريقي كه از طريق پيامبر ميرسيده) در بخشي از سخنان خود آورده است: فرد درس نخوانده و استاد نديده اي كه قرآن بر او نازل شده، از اين جهت كه مدت ها ميان مردم مانند يكي از آنان زندگي مي كرد و برتري محسوسي از نظر اطلاعات نسبت به ديگران در او مشاهده نمي شد و حقايق علمي و يا شعر و نثر مهمي از وي شنيده نشد و اين موضوع تا چهل سال يعني دو ثلث عمر او ادامه داشت و همچون سايرين به نظر مي رسيد، ناگهان كلمات و حقايقي آورد كه بزرگان در برابر او زانو زدند و اديبان و سخن شناسان عرب در مقابلش عاجز ماندند. چيزي نگذشت كه آن ها را در دنيا منتشر ساخت و جهانيان را به معارضه و مقابله طلبيد، امّا هيچ دانشمند فرازنه و عالم ماهري ياراي عرض اندام در برابر آن را نداشت.
شهيد مطهري مي فرمايد: قرآن از جنبه هاي مختلف معجزه است، يعني فوق بشري است.
اعجاز لفظي قران به مقولة زيبايي و اعجاز معنوي آن به مقولة علمي، پس اعجاز قرآن يكي از جنبة زيبايي و هنري است و ديگر از جنبة فكري و علمي. هر يك از اين دو جنبه - خصوصاً جنبة علمي به نوبة خود داراي عظمت و ستايش است.
در موارد متعددي از آيات قرآن مشاهده مي شود با اين كه قرآن در زماني نازل شده كه هيچ يك از نظريات علمي كنوني به اثبات نرسيده بود، مطالبي فرموده كه با كشفيات كنوني مطابقت دارد و هيچ گونه تناقضي ندارد، مثلاً آية "خلق السموات بغير عمد ترونها؛ آسمان ها را بدون ستوني كه قابل رؤيت باشد آفريد". در ذيل اين آيه از امام رضا(ع) نقل شده است: "ستون هايي بين زمين و آسمان هست، ولي ديده نمي شود".
يعني جاذبه و دافعه بين زمين و ساير كرات آسماني باعث نگهداري هر ستاره و سيّاره اي در مدار خود شده است. به هر حال اين آيه يكي از معجزات علمي قرآن مجيد است و ده ها آية ديگر از مصاديق بارز اعجاز علمي قرآن محسوب مي شود كه بايد در مورد هر يك جدا بحث شود.
بنابراين قرآن در بُعد علمي مطابق با علم و واقعيات علمي است، گرچه در زمان پيامبر كسي آن علوم را كشف نكرده، ولي آيات الهي در هر زمان مطابق با علم و پيشرفت بشر است و هيچگونه تضادي با واقعيات علمي و كشفيات جديد ندارد.
يكي از ويژگي هاي اعجازي قران ساخنتر عجيب و به هم پيوسته قران است نظريه جديدي در اين زمينه مطرح است به عنوان هندسه چند وجهي قران كريم كه معتقد است هر سوره از هندسه هاي چند گانه و منسجمي تشكيل شده كه هريك براي خود داراي غرض و ساختاري ويژه است نه يك غرض و ساختار كه وحدت موضوعي را مدعي است http://quran-p.com/index.php?option=com_k2&view=item&id=140
براي مشاهده مقاله به اين لينك مراجعه شود
یکی از اعجازهای قرآن کریم، اعجاز علمی است و اینکه آیا اعجاز علمی باید منطبق بر علم باشد، از مسائل فرعی تعارض علم و قرآن است.
از آنجایی که علوم تجربی یقین آور نیست و تنها اطمینان آور است چرا که روش علوم تجربی استقراء ناقص است و نمی تواند یقین آور باشد؛ بنابراین اگر مطالب علمی با قرآن تعارض داشت نص و ظاهر قرآن حجت است اما اگر علم تجربی به دلیل عقلی ضمیمه شد در صورت تعارض آن با قرآن، با توجه به محال بودن تعارض واقعی،نتیجه می گیریم که یا علم خطا کرده است و یا اشتباه در فهم آیات صورت گرفته و ظاهر ایه مراد نبوده است.
موفق باشید:Gol:
در راستاى پاسخ به اين پرسش که:چرا بعد از كشف هر حقيقت علمى ادعا مىكنيم كه اين حقيقت در قرآن بيان شده است؟ ، نكاتى چند شايان توجه است:
يكم. از آن رو كه علم دستخوش نوسان است و هر روز تئورى تازهاى به بازار علم مىآيد و نظريات قبلى را يا به كلى ابطال كرده يا دستخوش تزلزل مىسازد، لذا مفسران در تطبيق آيات قرآن با علوم روز، با احتياط و دست به عصا راه مىروند. به ديگر عبارت: علما و دانشمندان از اظهار اين نكات، خوددارى كرده و اجازه نمىدهند اشتباهات گذشته تكرار شود.
دوم. در قرآن به برخى از موضوعات اشاراتى شده است و وقتى يك مسئله علمى كشف شد، آن گاه روشن مىشود كه آن اشاره براى چه بوده است. در اين آيه دقت كنيد: «رَفَعَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها»؛ رعد (13)، آيه 2.؛ «خداست آن ذات پاكى كه آسمانها را بدون ستونى كه مشاهده كنيد، برافراشته است». تا قبل از اينكه جاذبه زمين و اجرام مادى توسط «نيوتن» كشف شود، معناى اين آيه در هالهاى از ابهام بود. اما وقتى جاذبه كشف شد، معناى آن وضوح بيشترى يافت. مىدانيم كه در عالم طبيعت براى هر چيزى سببى قرار داده شده و بر اين اساس برافراشتن آسمانها، بدون سبب امكان ندارد. بنابراين پايه و نيرويى وجود دارد؛ ولى آن را نمىبينيم.
سوم. در تفسير برخى از آيات، مطالبى بيان شده كه بر ما روشن نيست و بايد در انتظار بمانيم تا حقايق جديدى كشف شود. از باب نمونه: «خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ»؛ طلاق (65)، آيه 12.؛ «خدا كسى است كه هفت آسمان را آفريد و مانند آن آسمانها از زمين خلق فرمود». منظور از هفت آسمان و هفت زمين، هنوز كاملاً مشخص نيست و بايد در انتظار پيشرفت ابزار و كشفيات جديد بود. با اين بيان كسانى كه چنين اعتراضى مىكنند، بايد به نكات فوق توجه كرده و به مطالعه بيشترى بپردازند.
ر. ك:
الف. پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، دكتر محمدعلى رضايى اصفهانى؛
ب. علوم قرآنى، محمدهادى معرفت، فصل هشتم.
اجازه نمىدهند اشتباهات گذشته تكرار شود.
میبدی از مفسران اهل سنت در قرن ششم ذیل آیه «الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (بقره/22):
«همان [خدايى] كه زمين را براى شما فرشى [گسترده]، و آسمان را بنايى [افراشته] قرار داد و از آسمان آبى فرود آورد و بدان از ميوهها رزقى براى شما بيرون آورد پس براى خدا همتايانى قرار ندهيد، در حالى كه خود مىدانيد»
در رد کرویت زمین می نویسد:
«لفظ فراش ردّ است بر اهل تنجيم كه ميگويند اين زمين همچون گويى است مدوّر، كه
اگر مدوّر بودى فراش نگفتى كه فراش باز گسترده باشد پهن، و دليل برين دريا است كه
از كنارها آن راست است و آب در آن راست قرار گرفته، كه اگر مدوّر بودى بر يك گوشه
آن آب بودى و كنارها با نشيب و فراز بودى، و اليه اشار ابن مسعود:- فقال: «بنى
السماء على الارض كهيأة القبة فهى سقف على الارض». و قال تعالى وَ جَعَلْنَا السَّماءَ
سَقْفاً مَحْفُوظاً و فراشا نه آن را گفت كه اين زمين هامون است و راست كه در زمين هم
كوه است و هم تلّ، و هم دريا و هم بيابان و شكسته، و اين همه بكار است آدميان را و
منفعت ايشان را»(كشف الأسرار و عدة الأبرار، ج1، ص: 100)