جمع بندی آیا سگ از نظر همه مذاهب اسلامی نجس است؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا سگ از نظر همه مذاهب اسلامی نجس است؟
با سلام و درود در مورد نجاست سگ مطالبی در انجمن مطرح شده ولی این سوال رو پیدا نکردم آیا نجاست سگ حکمی اتفاقی در امت اسلامی است یا نه اختلافی است. آیا صرف دست کشیدن بر بدن سگ موجب سرایت نجاست است؟   ممنون می شم پاسخ بدید.
با نام و یاد دوست           کارشناس بحث: استاد صدرا
آیا نجاست سگ حکمی اتفاقی در امت اسلامی است یا نه اختلافی است.
  با سلام و عرض ادب از دیدگاه فقه شیعه نجاسات یازده مورد بیان شده[1] که یکی از آنها «سگ» بوده که حیوانی «نجس العین» بیان شده  است، بدین معنا که این حیوان قابل تطهیر نبوده؛ بر این اساس تمام بدن این حیوان، اعم از اجزای جان دار و بی جان آن، مثل موی بدن و لعاب دهان آن نجس می باشد.[2] همچنین حکم به نجاست این حیوان امری مورد اتفاق مذهب شیعه ی امامیه است.[3] نجاست سگ از دیدگاه مذاهب فقهی اهل سنت نجاست سگ در میان مذاهب فقهی اهل سنت مورد اختلاف است. از دیدگاه فقه «حنبلی» و «شافعی» «سگ» نجس العین بوده؛ لذا قابل تطهیر نبوده و علاوه بر آب دهان و رطوبت ها و نیم خورده آن، تمام بدن آن نیز نجس است. از دیدگاه فقه «حنفی» سگ نجس العین نبوده؛ لذا پوست آن قابلیّت طهارت را داشته؛[4] اما رطوبت دهان آن و نیم خورده آن نجس می باشد. در فقه «مالکی» برخلاف دیدگاه مذاهب فقهی دیگر، سگ طاهر و پاک دانسته شده است؛[5] اما در صورتی که سگ از ظرفی آب آشامیده در فقه مالکی مستحب است که آن ظرف هفت مرتبه آب کشیده شود که دلیل چنین حکمی تعبدی بیان شده است.[6]   [1] . خمينى، سيد روح اللّه موسوى، توضيح المسائل (امام خمينى)، در يك جلد، اول، 1426 ه‍ ق، ص29.: «تعداد نجاسات تعداد آنها يازده چيز است: «بول؛ غائط (مدفوع)؛ منی؛ مردار؛ خون؛ سگ؛ خوک؛ کافر؛ شراب؛ فقاع (آبجو)؛ عرق شتر نجاست خوار». [2] . خمينى، سيد روح اللّه موسوى - مترجم: اسلامى، على، تحرير الوسيلة - ترجمه، 4 جلد، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم - ايران، 21، 1425 ه‍ ق، ج1، ص211.: « ششم و هفتم: سگ و خوكى كه در بيابان زندگى مى‌كنند كه خود اينها و لعاب دهان و تمام اجزاى اينها اگر چه جان نداشته باشند مثل مو و استخوان و مانند اينها نجس مى‌باشد». [3] . مرحوم شیخ مفید (متوفی:460هـ) در کتاب: «خلاف» در تبیین این مسأله می نویسد: «الكلب نجس العين، نجس اللعاب، نجس السؤر... دليلنا: إجماع الفرقة، و قد صرح بذلك أبو عبد الله (عليه السلام) في رواية أبي العباس عنه، حين قال: رجس لا يتوضأ بفضله، و اصبب ذلك الماء، و اغسله بالتراب أول مرة، ثم بالماء. و قد قدمناه في المسألة الأول». (طوسى، ابو جعفر، محمد بن حسن، الخلاف، 6 جلد، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم - ايران، اول، 1407 ه‍ ق، ج1، ص176)؛ مرحوم علامه حلی (متوفی: 726) در این رابطه می نویسد: «الكلب و الخنزير نجسان عينا و لعابا‌، ذهب إليه علماؤنا أجمع، و به قال علي عليه السّلام، و ابن عباس، و أبو هريرة، و عروة بن الزبير، و الشافعي، و أبو ثور، و أبو عبيد، و أحمد، لقول النبيّ صلى اللّه عليه و آله: (طهور إناء أحدكم إذا ولغ الكلب فيه أن يغسله سبع مرات) و قول الصادق عليه السّلام عن الكلب: «رجس نجس». و قال أبو حنيفة: الكلب طاهر، و الخنزير نجس، لعدم وجوب غسل ما عضه الكلب من الصيد. و هو ممنوع. و قال الزهري، و مالك، و داود: الكلب و الخنزير طاهران». (حلّى، علامه، حسن بن يوسف بن مطهر اسدى، تذكرة الفقهاء (ط - الحديثة)، 14 جلد، مؤسسه آل البيت عليهم السلام، قم - ايران، اول، 1414 ه‍ ق.ج1، ص66). [4] . نتیجه ی چنین دیدگاهی آن است که پوست سگ با دباغی کردن طاهر می شود. ر.ک: الکاسانی، بدائع الصنائع، دارالکتب العلمیة، ج1، ص85.: «(وَمِنْهَا) الدِّبَاغُ لِلْجُلُودِ النَّجِسَةِ، فَالدِّبَاغُ تَطْهِيرٌ لِلْجُلُودِ كُلِّهَا إلَّا جِلْدَ الْإِنْسَانِ وَالْخِنْزِير»؛ السرخسي، المبسوط، دارالمعرفة، ج1، ص202.: «وَعَلَى هَذَا جِلْدُ الْكَلْبِ يَطْهُرُ عِنْدَنَا بِالدِّبَاغِ». [5] . الموسوعة الفقهية الكويتية، وزارة الأوقاف والشئون الإسلامية – الكويت، ج35، ص129.: «يَرَى الْحَنَفِيَّةُ أَنَّ الْكَلْبَ لَيْسَ بِنَجِسِ الْعَيْنِ، وَلَكِنْ سُؤْرُهُ وَرُطُوبَاتُهُ نَجِسَةٌ.وَيَرَى الْمَالِكِيَّةُ: أَنَّ الْكَلْبَ طَاهِرُ الْعَيْنِ لِقَوْلِهِمْ: الأْصْل فِي الأْشْيَاءِ الطَّهَارَةِ. فَكُل حَيٍّ - وَلَوْ كَلْبًا وَخِنْزِيرًا - طَاهِرٌ، وَكَذَا عَرَقُهُ وَدَمْعُهُ وَمُخَاطُهُ وَلُعَابُهُ، وَإِلاَّ مَا خَرَجَ مِنَ الْحَيَوَانِ مِنْ بَيْضٍ أَوْ مُخَاطٍ أَوْ دَمْعٍ أَوْ لُعَابٍ بَعْدَ مَوْتِهِ بِلاَ ذَكَاةٍ شَرْعِيَّةٍ - فَإِنَّهُ يَكُونُ نَجِسًا، فَهَذَا فِي الْحَيَوَانِ الَّذِي مِيتَتُهُ نَجِسَةٌ. وَيَرَى الشَّافِعِيَّةُ وَالْحَنَابِلَةُ أَنَّ الْكَلْبَ نَجِسُ الْعَيْنِ». [6] . الحاجّة كوكب عبيد، فقه العبادات على المذهب المالكي،  مطبعة الإنشاء، دمشق – سوريا، ج1، ص42.: «الإناء الذي ولغ فيه الكلب مرة فأكثر يندب إراقة الماء الذي فيه، وغسل الإناء سبع مرات تعبداً، ولا يندب تتريب إحداهن؛ إذا الكلب طاهر ولعابه طاهر. أما إن ولغ الكلب في حوض أو في طعام فلا يندب الغسل».
 
آیا صرف دست کشیدن بر بدن سگ موجب سرایت نجاست است؟
حکم دست زدن به بدن سگ حکم به نجاست در صورتی است که نجاست به بدن سرایت نماید. بر این اساس اگر چيز پاك به چيز نجس برسد، چنانچه هردو يا يكى از آن دو تر باشد، اگر ترى آن سرايت كننده باشد، آن چيز پاك نجس مى‌شود؛ اما اگر خيسى آن دو به قدرى كم باشد كه در اثر تماس، خيسى آن به ديگرى سرايت نكند، چيز پاك نجس نمى‌شود.[1] همچنین در صورتی که نجاست سرایت نکرده و دست شخص و یا لباس او به سگ برخورد نموده در روایات بیان شده که مستحب است دست شسته و بر لباس آب ریخته شود.[2] موفق باشید.   [1] . ر.ک: خمينى، سيد روح اللّٰه موسوى، توضيح المسائل (امام خمينى)، در يك جلد، اول، 1426 ه‍ ق، ص37. [2] . جمعى از پژوهشگران زير نظر شاهرودى، سيد محمود هاشمى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 3 جلد، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بيت عليهم السلام، قم - ايران، اول، 1426 ه‍ ق، ج2، ص628.: «بنابر مشهور در صورت تماس لباس يا بدن با سگ، خوك يا كافر خشك و يا موش خيس، پاشيدن آب بر محل تماس لباس يا بدن، مستحب است».
جمع بندی پرسش: آیا نجاست سگ حکمی اتفاقی در امت اسلامی است یا نه اختلافی است و آیا صرف دست کشیدن بر بدن سگ موجب سرایت نجاست است؟ پاسخ: از دیدگاه فقه شیعه نجاسات یازده مورد بیان شده[1] که یکی از آنها «سگ» بوده که حیوانی «نجس العین» بیان شده  است، بدین معنا که این حیوان قابل تطهیر نبوده؛ بر این اساس تمام بدن این حیوان، اعم از اجزای جان دار و بی جان آن، مثل موی بدن و لعاب دهان آن نجس می باشد.[2] همچنین حکم به نجاست این حیوان امری مورد اتفاق مذهب شیعه ی امامیه است.[3] نجاست سگ از دیدگاه مذاهب فقهی اهل سنت نجاست سگ در میان مذاهب فقهی اهل سنت مورد اختلاف است. از دیدگاه فقه «حنبلی» و «شافعی» «سگ» نجس العین بوده؛ لذا قابل تطهیر نبوده و علاوه بر آب دهان و رطوبت ها و نیم خورده آن، تمام بدن آن نیز نجس است. از دیدگاه فقه «حنفی» سگ نجس العین نبوده؛ لذا پوست آن قابلیّت طهارت را داشته؛[4] اما رطوبت دهان آن و نیم خورده آن نجس می باشد. در فقه «مالکی» برخلاف دیدگاه مذاهب فقهی دیگر، سگ طاهر و پاک دانسته شده است؛[5] اما در صورتی که سگ از ظرفی آب آشامیده در فقه مالکی مستحب است که آن ظرف هفت مرتبه آب کشیده شود که دلیل چنین حکمی تعبدی بیان شده است.[6] حکم دست زدن به بدن سگ حکم به نجاست در صورتی است که نجاست به بدن سرایت نماید. بر این اساس اگر چيز پاك به چيز نجس برسد، چنانچه هردو يا يكى از آن دو تر باشد، اگر ترى آن سرايت كننده باشد، آن چيز پاك نجس مى‌شود؛ اما اگر خيسى آن دو به قدرى كم باشد كه در اثر تماس، خيسى آن به ديگرى سرايت نكند، چيز پاك نجس نمى‌شود.[7] همچنین در صورتی که نجاست سرایت نکرده و دست شخص و یا لباس او به سگ برخورد نموده در روایات بیان شده که مستحب است دست شسته و بر لباس آب ریخته شود.[8]   پی نوشت ها: 1. خمينى، سيد روح اللّه موسوى، توضيح المسائل (امام خمينى)، در يك جلد، اول، 1426 ه‍ ق، ص29.: «تعداد نجاسات تعداد آنها يازده چيز است: «بول؛ غائط (مدفوع)؛ منی؛ مردار؛ خون؛ سگ؛ خوک؛ کافر؛ شراب؛ فقاع (آبجو)؛ عرق شتر نجاست خوار». 2. خمينى، سيد روح اللّه موسوى - مترجم: اسلامى، على، تحرير الوسيلة - ترجمه، 4 جلد، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم - ايران، 21، 1425 ه‍ ق، ج1، ص211.: « ششم و هفتم: سگ و خوكى كه در بيابان زندگى مى‌كنند كه خود اينها و لعاب دهان و تمام اجزاى اينها اگر چه جان نداشته باشند مثل مو و استخوان و مانند اينها نجس مى‌باشد». 3. مرحوم شیخ مفید (متوفی:460هـ) در کتاب: «خلاف» در تبیین این مسأله می نویسد: «الكلب نجس العين، نجس اللعاب، نجس السؤر... دليلنا: إجماع الفرقة، و قد صرح بذلك أبو عبد الله (عليه السلام) في رواية أبي العباس عنه، حين قال: رجس لا يتوضأ بفضله، و اصبب ذلك الماء، و اغسله بالتراب أول مرة، ثم بالماء. و قد قدمناه في المسألة الأول». (طوسى، ابو جعفر، محمد بن حسن، الخلاف، 6 جلد، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم - ايران، اول، 1407 ه‍ ق، ج1، ص176)؛ مرحوم علامه حلی (متوفی: 726) در این رابطه می نویسد: «الكلب و الخنزير نجسان عينا و لعابا‌، ذهب إليه علماؤنا أجمع، و به قال علي عليه السّلام، و ابن عباس، و أبو هريرة، و عروة بن الزبير، و الشافعي، و أبو ثور، و أبو عبيد، و أحمد، لقول النبيّ صلى اللّه عليه و آله: (طهور إناء أحدكم إذا ولغ الكلب فيه أن يغسله سبع مرات) و قول الصادق عليه السّلام عن الكلب: «رجس نجس». و قال أبو حنيفة: الكلب طاهر، و الخنزير نجس، لعدم وجوب غسل ما عضه الكلب من الصيد. و هو ممنوع. و قال الزهري، و مالك، و داود: الكلب و الخنزير طاهران». (حلّى، علامه، حسن بن يوسف بن مطهر اسدى، تذكرة الفقهاء (ط - الحديثة)، 14 جلد، مؤسسه آل البيت عليهم السلام، قم - ايران، اول، 1414 ه‍ ق.ج1، ص66). 4. نتیجه ی چنین دیدگاهی آن است که پوست سگ با دباغی کردن طاهر می شود. ر.ک: الکاسانی، بدائع الصنائع، دارالکتب العلمیة، ج1، ص85.: «(وَمِنْهَا) الدِّبَاغُ لِلْجُلُودِ النَّجِسَةِ، فَالدِّبَاغُ تَطْهِيرٌ لِلْجُلُودِ كُلِّهَا إلَّا جِلْدَ الْإِنْسَانِ وَالْخِنْزِير»؛ السرخسي، المبسوط، دارالمعرفة، ج1، ص202.: «وَعَلَى هَذَا جِلْدُ الْكَلْبِ يَطْهُرُ عِنْدَنَا بِالدِّبَاغِ». 5. الموسوعة الفقهية الكويتية، وزارة الأوقاف والشئون الإسلامية – الكويت، ج35، ص129.: «يَرَى الْحَنَفِيَّةُ أَنَّ الْكَلْبَ لَيْسَ بِنَجِسِ الْعَيْنِ، وَلَكِنْ سُؤْرُهُ وَرُطُوبَاتُهُ نَجِسَةٌ.وَيَرَى الْمَالِكِيَّةُ: أَنَّ الْكَلْبَ طَاهِرُ الْعَيْنِ لِقَوْلِهِمْ: الأْصْل فِي الأْشْيَاءِ الطَّهَارَةِ. فَكُل حَيٍّ - وَلَوْ كَلْبًا وَخِنْزِيرًا - طَاهِرٌ، وَكَذَا عَرَقُهُ وَدَمْعُهُ وَمُخَاطُهُ وَلُعَابُهُ، وَإِلاَّ مَا خَرَجَ مِنَ الْحَيَوَانِ مِنْ بَيْضٍ أَوْ مُخَاطٍ أَوْ دَمْعٍ أَوْ لُعَابٍ بَعْدَ مَوْتِهِ بِلاَ ذَكَاةٍ شَرْعِيَّةٍ - فَإِنَّهُ يَكُونُ نَجِسًا، فَهَذَا فِي الْحَيَوَانِ الَّذِي مِيتَتُهُ نَجِسَةٌ. وَيَرَى الشَّافِعِيَّةُ وَالْحَنَابِلَةُ أَنَّ الْكَلْبَ نَجِسُ الْعَيْنِ». 6. الحاجّة كوكب عبيد، فقه العبادات على المذهب المالكي،  مطبعة الإنشاء، دمشق – سوريا، ج1، ص42.: «الإناء الذي ولغ فيه الكلب مرة فأكثر يندب إراقة الماء الذي فيه، وغسل الإناء سبع مرات تعبداً، ولا يندب تتريب إحداهن؛ إذا الكلب طاهر ولعابه طاهر. أما إن ولغ الكلب في حوض أو في طعام فلا يندب الغسل». 7. ر.ک: خمينى، سيد روح اللّٰه موسوى، توضيح المسائل (امام خمينى)، در يك جلد، اول، 1426 ه‍ ق، ص37. 8. جمعى از پژوهشگران زير نظر شاهرودى، سيد محمود هاشمى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 3 جلد، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بيت عليهم السلام، قم - ايران، اول، 1426 ه‍ ق، ج2، ص628.: «بنابر مشهور در صورت تماس لباس يا بدن با سگ، خوك يا كافر خشك و يا موش خيس، پاشيدن آب بر محل تماس لباس يا بدن، مستحب است».
موضوع قفل شده است