جمع بندی وظیفه‌ی مردم نسبت به کاستی های نظام

تب‌های اولیه

173 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

مسلم;1023636 نوشت:
تقوا یعنی نپذیرفتن مسئولیتی که برای آن اصلح نیستیم

پس ما نباید یک فرد غیر متخصص رو به خاطر "با تقوا بودن" در سمتی بگذاریم، چون اگر با وجود افراد متخصص تر این سمت رو بپذیره، تقواش زیر سوال میره.

فروردین;1023671 نوشت:
پس ما نباید یک فرد غیر متخصص رو به خاطر "با تقوا بودن" در سمتی بگذاریم، چون اگر با وجود افراد متخصص تر این سمت رو بپذیره، تقواش زیر سوال میره.

سلام،
فکر کنم همینطوره که می‌گید به شرط آنکه آن شخص متخصص‌تر هم حداقل‌ها رو داشته باشه ... مثل انتخاب مرجع تقلید که اعلمیت مرجع از تقوای او مهم‌تر است، گرچه حداقل‌ها رو هر دو نفر باید داشته باشند، چنانگه اگر از عدالت ساقط شود حتی اگر از همه هم اعلم‌تر باشد باز مرجع تقلید نمی‌شود و اصلاً جزء گزینه‌ها قرار نمی‌گیرد

فرشته برمیگردد;1023551 نوشت:
شما میتونید نرم افزارش رو روی گوشیتون نصب کنید و شروع کنید در درون اتوبان های بریتانیا چراغ قرمزها رو رد کنین و همینجوری شاهد کم شدن اعتبارتون باشید

قبض آبتون اگر چهار ماه دیر پرداخت کنید همون نرم افزار بهتون نشون میده که اعتبارتون پایین اومده

اگر در یک دادگاه محاکمه باشید و سو بشید بسته به حکم دادگاه اعتبارتون کم میشه

بسته به اعتبارتون هم میتونید وام بگیرید و میتونید شغل های خوب داشته باشید و اثر گذارتر باشید

هر چقدر هم که کار بهتری انجام بدید و مالیات بهتری به بریتانیا بدید تشویقتون می‌کنند و اعتبارتون رو بالا می برن

میگم که بانو جان، شما که اونجا هستین و کنتور انداختن اعتبار و اینا رو میبینید و البته اون رو سیستم خوبی هم میدونین و ما هم میدونیم ، یک نوک پا موبایل این نخست وزیر و وزرا و ملکه و طایفه ی با کلاسشون رو نگاه بندازین ببینین برای اون دو سال قحطی که از 1296 تا 1298 شمسی در ایران راه انداختن و کله غله ایران رو میخریدن و احتکار میکردن و خلاصه نصف تا یک سوم مردم ما رو بصورت غمباری زیر خاک کردن، چیزی از اعتبارشون کم شده یا اینکه باید بیایم یه فلش بزنیم براشون تا یادشون بیفته؟!

ثروت و زیر ساخت لازم برای درست کردن همچین تشکیلاتی رو از کجا آوردن؟ آره خوب، اونا زحمت کشیدن، شب ها نمیخوابیدن نقشه میکشیدن، اون موقع که مشغول شاه و شاهبازی بودیم اونا داشتن ما رو غارت میکردن و .... . اگر با اینهمه چپاول و استثمار مردم زیردست حاکمان ابله در مستعمراتشون ، نمیتونستن الان همچین سیستمی راه بندازن که دیگه خیلی بی عرضه بودن.

باء;1023673 نوشت:
فکر کنم همینطوره که می‌گید به شرط آنکه آن شخص متخصص‌تر هم حداقل‌ها رو داشته باشه ...

پس اگر حداقل رو داشت و استخدام شد، دیگه ترفیعش باید بر اساس تخصص باشه. اما متاسفانه این موضوع رعایت نمیشه.

مسلم;1023603 نوشت:
متن شما به گونه ای القاء می کند که مشکلات ما از تقواست، در حالی که تمام مشکلات ما از بی تقوایی است!!

در نظر میگیریم که تقوا با مجاهده و مراقبه و تلاش و زحمت فراوان حاصل شد، آدم با تقوا از کجا بیاریم؟ فرض که یک نفر با تقوا داریم مثلا آقای رئیسی که انتخابش کردیم به عنوان رئیس جمهور، خوب این بنده خدا میخواد فرشته بیاره بگذاره در پستهای مدیریتی؟ اون هم اگر انتخاب شده بود نمیتونست کاری به اون صورت از پیش ببره . آخر دولتش هم می /امد با حالت غم انگیزی میگفت من دست تنها بودم. مگه شما الان درباره رهبری همینو نمیگید؟ مگه نمیگید رهبر درست میگه اما کسی گوش نمیده؟ صدا و سیما که انتخاب رئیسش دست رهبره هم گوش نمیده و بعد انتظار داشتین مثلا آقای رئیسی اگر فرض کنیم که با تقوا باشن میتونستن معجزه کنن؟

اصلا شما به من بگید ما سیصد تا نماینده در مجلس داریم، چند نفر اینها با تقوا هستند؟ چند نفر بی تقوا هستند؟ چند نفرشان دستشان به مال حرام و مشتبه آلوده است؟ خوب فرض کنید که ما میخواستیم آدم با تقوا را نماینده کنیم، بود که نکردیم؟ دیگه همه بضاعت ما همین بود دیگه. حالا همین بی تقواها (دیگه خودتون میدونین که چه خبره از نظر تمتعات مالی و ...) دارن برای ما قانون می نویسن، حمایت از خانواده، برجام و .... ، حالا به نظر شما این قانونها متکی بر تقوا هستند؟ فرض کنیم که مجریان قانون با تقوا باشند که اکثرا نیستند، آیا با تقوایان می توانند قوانین بی تقوایانی که ادعای تقوا دارند را به درستی اجرا کنند؟

اصلا به نظرم این مشکلات سلسله مراتبی ادامه پیدا میکنه اگر مبنا را بر تقوا بگذاریم.

momi14;1021062 نوشت:
خیلی خلاصه میپرسم:
این نظام چه کاستی هایی دارد و وظیفه ما به عنوان مردم در برابر این کاستی ها چیست؟

سلام
مشکلات نظام صد من خرمنه ... اگر یکی مثل من بخواهد مدیریت کلان جامعه را در دست بگیرد از همان اول ناامید می‌شوم و می‌گویم کار را اصلاً نمی‌شود درست کرد ... اما خوب دیده‌ام که در چنین شرایطی که من امیدی به درست شدن امور نداشته‌ام کسانی دیگری آمده‌اند و امور را یکی‌یکی سامان داده‌اند و حتیٰ دیده‌ام که گاهی چندتا مشکل که درست می‌شد ناگهان مثل بازی Mine-Sweeper چند تا مشکل دیگر هم حل می‌شد ... مثل مرتب کردن یک اتاق خیلی نامرتب که آدم با خودش می‌گوید که اصلاً مگر این اتاق می‌شود مرتب هم بشود؟ ولی وقتی شروع به تمیز کردن و مرتب کردنش کنیم کم‌کم می‌بینیم که انگار دارد واقعاً تمیز می‌شود ...
وقتی می‌گن سیاه‌نمایی نکنید منظورشان این نیست که نگویید کشور مشکل درد، بلکه منظورشان این است که نگویید این مشکلات درست‌شدنی نیستند ... اگر کسی ناامید شد و کاری نتوانست بکند، برود یک گوشه بنشیند و اگر خیرش نمی‌رسد لااقل شرّش هم نرسد و بذر ناامیدی را در ذهن کسانی که هنوز ناامید نشده‌اند نپاشد ...
پس یک وظیفه‌ی همه‌ی ما همین است، ناامید نشدن و کمک نکردن به پخش ناامیدی، تواصو بالحق و تواصو بالصبر ...
قدم بعدی این است که شرایط را برای ورود کسانی که ایمان و عمل صالح دارند، کسانی که مصلح و بلکه بالاتر از آن محسن هستند، باز کنیم ... محسن کسی است که احسان کند، احسان به نوعی یعنی کار خوب را به صورت تفضیلی انجام دهد، بعنی هر کار خوبی را سعی کند از بهترین راهش انجام بدهد ... برای این کار باید باهوش بود، باید عالم بود، باید تخصص داشت، باید دغدغه داشت، باید حوصله داشت، صبر داشت، زود از کوره در نرفت، زود ناامید نشد، زود خسته نشد، باید روحیه‌ی جنگندگی داشت در مقابل کلی آیه‌ی یأس که از هر طرف خواهد رسید، در مقابل کلی مانع‌تراشی که اراذل و اوباش سر راهش درست می‌کنند ...
باید محسن‌پروری کنیم ... باید کاری کنیم که اشخاص محسن مقبولیت اجتماعی پیدا کنند، تا حرفشان خریدار پیدا کند، تا اثرگذاری پیدا کنند ... تا انتقادهای آن‌ها به مسؤولین دیگر دیده شود، شنیده شود، مهم تلقی شود ...
و کلی کار دیگر که می‌شود در این راستا و شاید در راستاهای دیگر انجام داد ...

اما مشکلات ...
سیستم آموزش و پرورش ما مشکلات بنیادین دارد ... نه اینکه اصلاً قابل اصلاح نیست، بلکه اراده‌ی اصلاح نیست، یعنی یک چیزهایی به عنوان مسلّم پذیرفته شده و کسی جرأت تغییرات اساسی را ندارد ... بچه‌ها از ۶ تا ۱۸ سالگی تقریباً عمرشان را در مدارس تلف می‌کنند، اگر همه تلف نمی‌کنند بخش قابل توجهی از بچه‌ها دارند تلف می‌کنند و تلف می‌شوند ... بچه‌هایی که درست آموزش نبینند و درست پرورش پیدا نکنند یعنی امید کمتر برای اصلاح کشور در نسل‌های بعدی ... الآن انحراف اخلاقی از کودکستان‌ها ترویج داده می‌شود ... بگذریم ...
سیستم دانشگاه‌های ما مشکلات اساسی دارند ... از مدرک‌گرایی گرفته تا سطح آموزش اسف‌بار تا پروژه‌هایی که نه آنچنان علمی هستند و نه به حل مشکلات کشور می‌پردازند و نه اگر بپردازند از آن‌ها حمایت می‌شود (الآن کمی بهتر شده ولی تا محصولات دانشی در ویترین‌ها نباشد یعنی مشکل برقرار است) ...
سیستم صنعتی ما مشکلات اساسی دارند ... همه دنبال سود بیشتر در مقابل کمترین تلاش خود و کمترین هزینه‌ها هستند، جان مردم و سرمایه‌های مردم و رضایت مردم و امثال آن‌ها اهمیتی ندارد، پیشرفت تا لازم نباشد دنبالش نمی‌روند و کذا و کذا ...
سیستم کشاورزی ما مشکلات اساسی دارند ... از مشکلات کم‌آبی و امثال آن گرفته، تا وجود دلال‌ها، تا زحمت زیاد و سودی که در ویلاسازی و امثال آن هستند، در تبانی‌ها برای تبدیل زمین‌های کشاورزی و باغ‌ها به کاربری‌های مسکونی و امثال آن ...
سیستم قضایی ما مشکلات اساسی دارند ... ممکن است بخش کوچکی از کسای که در این سیستم هستند فاسد باشند اما همین مقدار هم برای بی‌اعتماد کردن مردم به این سیستم کفایت کرده است
سیستم قانون‌گذاری ما مشکلات اساسی دارد، از چند جهت که بگذریم ... نظارت که تقریباً نداریم یا اگر داریم کمتر به چشم می‌آیند ...
سیستم شهرداری مشکلات اساسی دارند ...
... و شاید بزرگترین مشکل این باشد که مسؤولین ما گاهی مثل من هستند که خودشان هم ناامید هستند که بتوانند کاری بکنند و خودشان بزرگترین مانع برای درست شدن اوضاع هستند، نه امیدی دارند و نه همتی ... فقط شعار می‌دهند، دستور روی هوا می‌دهند، سمینار می‌گذارند و بیلان کاری می‌دهند و ... همه نه ولی به میزان کافی از این مسؤولان بی‌کفایت داریم ...

تقوا چیز خوبیه استاد ولی دیر بدست میاد. کسی باید یک عمر خون دل بخورد و پیوسته در حال مراقبه و ... باشد تا با تقوا بشود. آنوقت ما بیاییم و شرط تقوا را بگذاریم برای اداره مملکت؟ خوب، نمی شود. مملکت به تخصص نیاز دارد برای اداره ی درست. اگر مملکت درست اداره می شد ، در کنارش تقوا هم بوجود می آمد. نه اینکه حالا دین مردم بازیچه شده است. شما خودتون در جریان هستین که گریز مردم روز به روز از دین بیشتر میشه. چند روز قبل بنده با چادر در پیاده روی خیابان راه میرفتم در یک خیابان شلوغ و بزرگ. دو موتوسوار امدند و یک عدد آجر از داخل خیابان به طرف من پرتاب کردند و کل کشیدند و رفتند. آجر در کسری از ثانیه از جلوی صورت من با سرعت زیاد عبور کرد و با شدت به دیوار خورد و سه تکه شد. در حقیقت هدف مغز بنده بود که الحمد لله بر کف پیاده رو پاشیده نشد.

شما نگاه کنید اون زنان زمان انقلاب و زنان اکنون رو. چه شد که تقوا آب رفت؟ مگر امام با تقوا نبود؟ دیگه همه بضاعت ما همونهایی بود که رئیس جمهور کردیم. الان شما بیایید به خاطر خدا نترسید، شروع کنید از مسئولان ارشد مملکت یکی یکی نام ببرید که کدام با تقوا هستند. اصلا می توانید نام ببرید؟ حالا بیایید نام ببرید که کدامیک ادعای تقوا دارند، باریش با پیشانی پینه بسته با لباس روحانیت با سابقه جبهه با سابقه زندان ساواک و شکنجه و ... . بعد بیایید افرادی از اینها که تخصص دارند نام ببرید . بعد به لیستتان نگاه کنید.

استاد خواهش میکنم مثل همیشه نیاید همه چیز رو یک سرش رو به رهبر وصل کنید. من مکرر در پستها دیدم اصلا شخص حرفی از رهبر و عملکردشون نداشته ، اما شما درجواب مدام غصه خوردید برای رهبر که درست میگه و کسی به حرفش گوش نمیده. اصلا من الان مسئله ام رهبر نباشه، رهبر هم خیلی خوب، پاک، قابل و از ایشون بهتر هم نداریم. پای ایشون رو وسط نکشید.

صائب تبریزی;1023679 نوشت:
چند روز قبل بنده با چادر در پیاده روی خیابان راه میرفتم در یک خیابان شلوغ و بزرگ. دو موتوسوار امدند و یک عدد آجر از داخل خیابان به طرف من پرتاب کردند و کل کشیدند و رفتند. آجر در کسری از ثانیه از جلوی صورت من با سرعت زیاد عبور کرد و با شدت به دیوار خورد و سه تکه شد. در حقیقت هدف مغز بنده بود که الحمد لله بر کف پیاده رو پاشیده نشد.

متاسفانه داره جامعه ما داره دو دسته میشه و مردم به صرف عقیده متفاوت دارند از هم متنفر میشن.
مشکل هم از فرهنگ سازیه. میشد در کتابهای درسی احترام به نظرات مختلف رو آموزش داد اما بر عکس، متنفر بودن از افراد دارای عقده مخالف آموزش داده میشه و این تنفر حالت دو طرفه به خودش میگیره.خیلی از این شیوه ها در بین علما هم منتقدانی داره:
https://www.isna.ir/news/92041811521/
نقل قول:
آیت‌الله مرتضی تهرانی ضمن "مبهم و تفرقه‌افکن" خواندن شعار "مرگ بر ضد ولایت فقیه"، حذف آن را شرعا لازم دانسته است.

مسلم;1023636 نوشت:
منظورتان از انتظار ما از کارکرد تقوا چیست؟!
سرکار خانم همه چیز در تقوا هست، تقوا ما را از غیر آن بی نیاز می کند.
تقوا یعنی مسئولیت پذیری
تقوا یعنی شایسته سالاری
تقوا یعنی پرهیز از رشوه و رانت و پارتی بازی
تقوا یعنی نپذیرفتن مسئولیتی که برای آن اصلح نیستیم
تقوا یعنی به کار گیری تمام تلاش در خصوص مسئولیتی که پذیرفته ایم
تقوا یعنی ظلم نکردن به دیگران
تقوا یعنی دلسوزی برای دیگران و خود را جای آنها گذاشتن
...

خوب پس الان با این ملاکها آیا این افراد برای مردم خودشون با تقوا هستند و دارند کشورشون رو بر اساس تقوا اداره میکنند یا نه؟
پوتین، مرکل، ترامپ، نخست وزیر چین، رئیس جمهور کره ، رئیس جمهور ژاپن، نخست وزیران فنلاند و سوئد و بلژیک و نروژ و دانمارک و سویس

اگر امکان داره برای حداقل سه چهار نفر از افراد بالا مواردی که از تقوا برای افراد داخل مملکت خودشون رعایت نمیکن رو نام ببرین.

سلام

مسلم;1023603 نوشت:
چنین تفسیری ارائه نشده!! این تفسیر رو شما در درون ذهن خودتون ساختید و دارید نقدش می کنید!! یحتمل علتش هم بدبینی پیشینی باشد.

شما علت این طور نتیجه گیری من رو از خودم پرسیدید؟ از احتمال صحبت میکنید تا قضاوتگری بدون شناخت خودتون رو بپوشونید؟
مسلم;1023603 نوشت:
مسیر اسلام و انقلاب ابهامی ندارد که بر سر تشخیص تعاریف و مسیر گم شویم! شاهد مدعا این که بنده هر مثالی زدم از مسیر انقلاب و گفتمان انقلابی شما پذیرفته اید!

عجب!! یعنی اگه من مثال های شما رو بپذیرم، پس تفسیرهای متعدد نداریم؟
مسلم;1023603 نوشت:
اگر ما اسلام را خوب بشناسیم ...

آخ آخ گفتی .....

مسلم;1023603 نوشت:
جناب momi عزیز شما دارید تقوای الهی که رکن دین هست، و هدایت پذیری در سایه اون محقق میشه رو مسخره می کنید!! توجه دارید؟

من مسخره نکردم. دوستان هم به این موضوع اشاره داشتن. منظور من کاملا واضحه برای کسی که بخواد متوجهش بشه.
مسلم;1023603 نوشت:
اگر باور نمیکنید برگردید یک بار دیگه متنتون رو بخونید!!

خوندم. باور نکردم.
مسلم;1023603 نوشت:
متن شما به گونه ای القاء می کند که مشکلات ما از تقواست

متن من اینجوری القا نمیکنه. شما دوست دارید اینجوری ب القاییش!! من روی دوست داشتن های دیگران اختیاری ندارم.

مسلم;1023636 نوشت:
تقوا یعنی مسئولیت پذیری
تقوا یعنی شایسته سالاری
تقوا یعنی پرهیز از رشوه و رانت و پارتی بازی
تقوا یعنی نپذیرفتن مسئولیتی که برای آن اصلح نیستیم
تقوا یعنی به کار گیری تمام تلاش در خصوص مسئولیتی که پذیرفته ایم
تقوا یعنی ظلم نکردن به دیگران
تقوا یعنی دلسوزی برای دیگران و خود را جای آنها گذاشتن

همه ی اینایی که گفتید درست. من همچین چیزی تو این نظام نمیبینم. دوستانی که این پست رو میخونن، اگه مصادیق این متقی بودن ها رو در مسئولین انقلابی و و وفادار به آرمان های انقلاب دیدین، به ما هم معرفی کنید. ممنون.

باء;1023678 نوشت:
سلام
مشکلات نظام صد من خرمنه ... اگر یکی مثل من بخواهد مدیریت کلان جامعه را در دست بگیرد از همان اول ناامید می‌شوم و می‌گویم کار را اصلاً نمی‌شود درست کرد ... اما خوب دیده‌ام که در چنین شرایطی که من امیدی به درست شدن امور نداشته‌ام کسانی دیگری آمده‌اند و امور را یکی‌یکی سامان داده‌اند و حتیٰ دیده‌ام که گاهی چندتا مشکل که درست می‌شد ناگهان مثل بازی Mine-Sweeper چند تا مشکل دیگر هم حل می‌شد ... مثل مرتب کردن یک اتاق خیلی نامرتب که آدم با خودش می‌گوید که اصلاً مگر این اتاق می‌شود مرتب هم بشود؟ ولی وقتی شروع به تمیز کردن و مرتب کردنش کنیم کم‌کم می‌بینیم که انگار دارد واقعاً تمیز می‌شود ...
وقتی می‌گن سیاه‌نمایی نکنید منظورشان این نیست که نگویید کشور مشکل درد، بلکه منظورشان این است که نگویید این مشکلات درست‌شدنی نیستند ... اگر کسی ناامید شد و کاری نتوانست بکند، برود یک گوشه بنشیند و اگر خیرش نمی‌رسد لااقل شرّش هم نرسد و بذر ناامیدی را در ذهن کسانی که هنوز ناامید نشده‌اند نپاشد ...
پس یک وظیفه‌ی همه‌ی ما همین است، ناامید نشدن و کمک نکردن به پخش ناامیدی، تواصو بالحق و تواصو بالصبر ...
قدم بعدی این است که شرایط را برای ورود کسانی که ایمان و عمل صالح دارند، کسانی که مصلح و بلکه بالاتر از آن محسن هستند، باز کنیم ... محسن کسی است که احسان کند، احسان به نوعی یعنی کار خوب را به صورت تفضیلی انجام دهد، بعنی هر کار خوبی را سعی کند از بهترین راهش انجام بدهد ... برای این کار باید باهوش بود، باید عالم بود، باید تخصص داشت، باید دغدغه داشت، باید حوصله داشت، صبر داشت، زود از کوره در نرفت، زود ناامید نشد، زود خسته نشد، باید روحیه‌ی جنگندگی داشت در مقابل کلی آیه‌ی یأس که از هر طرف خواهد رسید، در مقابل کلی مانع‌تراشی که اراذل و اوباش سر راهش درست می‌کنند ...
باید محسن‌پروری کنیم ... باید کاری کنیم که اشخاص محسن مقبولیت اجتماعی پیدا کنند، تا حرفشان خریدار پیدا کند، تا اثرگذاری پیدا کنند ... تا انتقادهای آن‌ها به مسؤولین دیگر دیده شود، شنیده شود، مهم تلقی شود ...
و کلی کار دیگر که می‌شود در این راستا و شاید در راستاهای دیگر انجام داد ...

اما مشکلات ...
سیستم آموزش و پرورش ما مشکلات بنیادین دارد ... نه اینکه اصلاً قابل اصلاح نیست، بلکه اراده‌ی اصلاح نیست، یعنی یک چیزهایی به عنوان مسلّم پذیرفته شده و کسی جرأت تغییرات اساسی را ندارد ... بچه‌ها از ۶ تا ۱۸ سالگی تقریباً عمرشان را در مدارس تلف می‌کنند، اگر همه تلف نمی‌کنند بخش قابل توجهی از بچه‌ها دارند تلف می‌کنند و تلف می‌شوند ... بچه‌هایی که درست آموزش نبینند و درست پرورش پیدا نکنند یعنی امید کمتر برای اصلاح کشور در نسل‌های بعدی ... الآن انحراف اخلاقی از کودکستان‌ها ترویج داده می‌شود ... بگذریم ...
سیستم دانشگاه‌های ما مشکلات اساسی دارند ... از مدرک‌گرایی گرفته تا سطح آموزش اسف‌بار تا پروژه‌هایی که نه آنچنان علمی هستند و نه به حل مشکلات کشور می‌پردازند و نه اگر بپردازند از آن‌ها حمایت می‌شود (الآن کمی بهتر شده ولی تا محصولات دانشی در ویترین‌ها نباشد یعنی مشکل برقرار است) ...
سیستم صنعتی ما مشکلات اساسی دارند ... همه دنبال سود بیشتر در مقابل کمترین تلاش خود و کمترین هزینه‌ها هستند، جان مردم و سرمایه‌های مردم و رضایت مردم و امثال آن‌ها اهمیتی ندارد، پیشرفت تا لازم نباشد دنبالش نمی‌روند و کذا و کذا ...
سیستم کشاورزی ما مشکلات اساسی دارند ... از مشکلات کم‌آبی و امثال آن گرفته، تا وجود دلال‌ها، تا زحمت زیاد و سودی که در ویلاسازی و امثال آن هستند، در تبانی‌ها برای تبدیل زمین‌های کشاورزی و باغ‌ها به کاربری‌های مسکونی و امثال آن ...
سیستم قضایی ما مشکلات اساسی دارند ... ممکن است بخش کوچکی از کسای که در این سیستم هستند فاسد باشند اما همین مقدار هم برای بی‌اعتماد کردن مردم به این سیستم کفایت کرده است
سیستم قانون‌گذاری ما مشکلات اساسی دارد، از چند جهت که بگذریم ... نظارت که تقریباً نداریم یا اگر داریم کمتر به چشم می‌آیند ...
سیستم شهرداری مشکلات اساسی دارند ...
... و شاید بزرگترین مشکل این باشد که مسؤولین ما گاهی مثل من هستند که خودشان هم ناامید هستند که بتوانند کاری بکنند و خودشان بزرگترین مانع برای درست شدن اوضاع هستند، نه امیدی دارند و نه همتی ... فقط شعار می‌دهند، دستور روی هوا می‌دهند، سمینار می‌گذارند و بیلان کاری می‌دهند و ... همه نه ولی به میزان کافی از این مسؤولان بی‌کفایت داریم ...

علت اصلی حل نشدن این مسائل، نگاه متفاوت به چگونگی حل مسئله ست.
مثلا یه عده سمینار میزارن و فکر میکنن وظیفه ی خودشون در قبال حل مسئله رو انجام دادن. من و شما نگاه متفاوتی نسبت به این یه عده داریم.
ولی باز من و شما هم سر اینکه پس آخرش خل این مسئله چطوریه توافق نداریم.

مثلا از آموزش و پرورش گفتید.
من اعتقاد دارم آموزش و پرورش زمانی در مسیر درست قرار میگیره که به دانش آموزان یاد بده:

همه ی ما به یک اندازه از زندگی سهم داریم. پس اگه هر کی در هر جایگاهی به سهم ما دست درازی کرد باید بری سهمتو از حلقومش بکشی بیرون.

همه ی ما در خلقت یکسانیم. پس هیچ کس بر دیگری برتری ندارد که لایق پرستش باشد.

همه ی ما به یک میزان نقاط قوت و ضعف ذاتی داریم. پس برای همه امکان خطا هست. پس هیچکس معصوم نیست. پس میشود به هر کی در هر جایگاهی نقدهایی وارد کرد.

همه ی ما به یک اندازه در قبال هم مسئولیم. پس اگر هر کی در هر جایگاهی در مسئولیتش نسبت به دیگران کوتاهی کرد، دیگران باید اون رو از جایگاهش بکشن پایین.

همه ی ما تجربه های خاص خودمون از زندگی رو داریم که ما رو به دانش اختصاصی خودمون رسونده. پس حق داریم در مورد هر موضوعی نظر خودمون رو داشته باشیم و نباید در نظر، از دیگری که او هم مثل
ماست تبعیت کنیم. و اگر هر کی در هر جایگاهی چه خودش و چه اطرافیانش جلوی اظهار نظر ما رو گرفت، باید جوری بزنی تو دهنش که عبرتی برای بقیه ی جایگاه داران بشه.

اگه بچه های ما با این تفکر بزرگ بشن، دیگه هیچکی جرات نمیکنه خلاف مصالح جامعه کاری کنه.

شما هم با اصلاح اینطوری آموزش و پرورش با من موافقید؟

سلام ...
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشید ...
مخصوصا شما خانوم صائب تبریزی ....

اگر موافق باشید داریم در مورد این صحبت میکنیم که راه چی هستش ... مردم وقتی کاستی های نظام رو می بینند باید مطالبه گر این باشند که سیستم ها تغییر کنه ؛ یا اینکه افرادی تقی تر در درون جامعه حاکم بشوند .

باور کنید خیلی دوست داشتم در مورد سیستم NHS بریتانیا که در مورد خدمات پزشکی رایگانی که ارایه میکنه صحبت بکنم . و اون رو کاملا باز بکنم ؛ اجالتا من به چند تا مساله اشاره میکنم امیداوارم که شما منظورم رو متوجه بشید .

من مشگل فشار خون بالا دارم ؛ هر کسی که در درون بریتانیا اقامت میگیره ؛ باید به مراکزی تحت عنوان GP بره و در اونجا تقریبا دو ساعت ازت سوال میپرسند و یک چک کاپ کامل از خون و ادرار و مدفوع و .... ازت به عمل میارند ...

از من فشار خون گرفتند و چون فشار خونم بالا بود ( 14 ) دکتر برام یک سری قرص نوشت و گفت که باید دایما مصرف کنی ؛
بعدش یک زمانبند برای من گذاشت که هر هفته یک بار برم در درون GP و فشارم رو ثبت کنم ؛

تا اینکه یک روز من غذایی خیلی چرب و چیلی میخورم و ساعت 2 نصف شب بود که میفهمم فشارم خیلی رفته بالا و دست چپم هم تیر میکشه .... زنگ میزنم به اورژانس ...

از اینجا به بعدش جالب میشه ...
1. اونها می دونستند که من در درون خونه تنها هستم ؛
2. خودشون درب خونه رو باز کردند و اومدند پشت درب اتاقم ؛ و بهم زنگ زدند و گفتند که پشت درب هستند و نترسم .
3. وقتی درب رو بازکردم روی تخت دراز کشیدم و فشارم رو گرفتند و چندین تا سوال معمول پرسیدند و گفتند که باید بریم بیمارستان
4. تقریبا نیم ساعت در راه بودیم .
5. رسیدم بیمارستان ؛ مترجم زودتر از من رسیده بود ( چون در دیتابیس داشتند که من یک خارجی هستم )
6. دکتر وضعیت من رو اورژانسی اعلام کرده بود چون میدونست پدرم بر اثر سکته فوت شده بود .
7. سه بار متوالی از من نوار قلب گرفتند .
8. بعدش من رو بردند بخش خوابوندند .
9. بعدش زمان مرخص شدن میدونستند که من خارجی هستم و ممکن هستش که نتونم از زبانم استفاده کنم ؛ بنابراین کسی رو همراه من فرستادند .
10. مرخص شدم ؛ داروهام رو مجانی بهم دادند و یک قراری برای دکتر محلی که همون GP هست برام گذاشتند .
11. رفتم پیش دکتر ؛ دکتر برام 3 جلسه Medical Advise نوشت . یعنی اینکه نیاز به مشاوره درمانی داره .
12. رفتم در درون Medical Advise یک ویدیو پروژگتور بود و در مورد فشار خون چندین ساعت صبت کردند .
13. اینکه اگر فشارتون بالا بره و بی تفاوت باشید رگها کش میاد ؛ بعدش املاح خون درون اون قسمتها میره و به مرور زمان رگها حالت ارتجاعی خودشون رو از دست میدن .
14. اگر کنترل نکنیدش چه بلاهایی روی دریچه های قلبتون بوجود میاد
15. و بعدش در مورد غذاهای سالم و سبک زندگی صحبت کردند .
16. و در نهایت قرار شد که دوباره هر هفته زیر نظر دکتر فشارم چک بشه .
و ....

ببینید بحث خیلی زیاد تر و گسترده تر از اینی هست که بخوام توضیح بدم .
در کل شهر برادرفورد ... چهار تا GP هست و یک بیمارستان .
و چند تایی هم داروخونه .

1. هزینه ها رو برای دولت به شدت پایین آوردند .
2. تمام هزینه های بیمار صفر هست .
3. خیلی کم پیش میاد که دکتر قرص بده .
4. و همش رو با Medical Advise حل میکنند .
5. تمام پیش بینی ها رو انجام می دهند .

در ایران به شدت هزینه های درمان بالا هست .
من در غرب تهران زندگی میکردم ؛ یک مسافت تقریبا 1000 متری رو که پیاده طی میکردم .
نزدیک 30 تا انواع دکتر ؛ 10 تا انواع دندانپزشک ؛ 2 تا داروخانه ؛ میدیدم .

خوب ببینید ...
به خاطر این هستش که ایران سیستم نداره .

اگر ایران سیستم داشت ؛
باور کنین ما هم میتونستیم که تمام هزینه های بیماری رو صفر کنیم .

درصد بالایی رو با Advise دادن حل میکردند .
درصد بالایی رو با پیش بینی کردن حل میکردند . آنچنانچه اگر بفهمند پدر یا مادر شما مثلا بر اثر سرطان فوت شده اند ؛ و سنتون هم مثلا بالای 45 هست ؛ هر 6 ماه یک بار براتون Appointmet میاد در خونتون که زمان آزمایش دادنتون هست
و بقیه رو درمان می کردند .

پول میموند که باهاش هموفیلی ها و بیمارهای خاص مجانی درمان بشوند .
این همه دکتر بی پدر و مادر بوجود نمیومدند .
و ...

من در Google عبارت Exit Bag رو Search کردم ؛ Exit Bag یک روش مطمین و بدون درد برای خودکشی هست ؛ این روش رو در ایران پیدا کرده بودم ؛ تا این عبارت رو در بریتانیا Search کردم ؛ بی نهایت advise بهم نشوند دادند ... که نارات نباشید ؛ هر مشگلی داشته باشید ما براتون حل میکنیم ؛ توضیح داده بودند که اگر تنها هستید شرایط ممکن هست براتون بحرانی تر بشه و زودتر با کسی باشید و از تنهایی در بیایید و ...

ببینید ... به خدا سخت هم نیست ها ...
باور کنین هزینه های درمانی انگلیس که به مردم و دولت تحمیل میشه به شدت پایین تر از ایران هست . با این حال همه دارن مجانی درمان میشن . اون هم به بهترین وجه ؛ کاری که اصلا تصورش در ایران محال هست .

این چیزها با سیستم سازی هست ؛ نه با استخدام کردن یک سری آدم متقی ...

این رو بزارین کنار اینکه رییس قوه قضاییه سابق ما یک شخص کاملا متقی بود و حتی یک ماه تجربه مدیریتی نداشت ؛ احتمالا یک ماه هم توو زندگیشون کار نکردند ....

فرشته برمیگردد;1023691 نوشت:
سلام ...
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشید ...
مخصوصا شما خانوم صائب تبریزی ....

اگر موافق باشید داریم در مورد این صحبت میکنیم که راه چی هستش ... مردم وقتی کاستی های نظام رو می بینند باید مطالبه گر این باشند که سیستم ها تغییر کنه ؛ یا اینکه افرادی تقی تر در درون جامعه حاکم بشوند .

باور کنید خیلی دوست داشتم در مورد سیستم NHS بریتانیا که در مورد خدمات پزشکی رایگانی که ارایه میکنه صحبت بکنم . و اون رو کاملا باز بکنم ؛ اجالتا من به چند تا مساله اشاره میکنم امیداوارم که شما منظورم رو متوجه بشید .

من مشگل فشار خون بالا دارم ؛ هر کسی که در درون بریتانیا اقامت میگیره ؛ باید به مراکزی تحت عنوان GP بره و در اونجا تقریبا دو ساعت ازت سوال میپرسند و یک چک کاپ کامل از خون و ادرار و مدفوع و .... ازت به عمل میارند ...

از من فشار خون گرفتند و چون فشار خونم بالا بود ( 14 ) دکتر برام یک سری قرص نوشت و گفت که باید دایما مصرف کنی ؛
بعدش یک زمانبند برای من گذاشت که هر هفته یک بار برم در درون GP و فشارم رو ثبت کنم ؛

تا اینکه یک روز من غذایی خیلی چرب و چیلی میخورم و ساعت 2 نصف شب بود که میفهمم فشارم خیلی رفته بالا و دست چپم هم تیر میکشه .... زنگ میزنم به اورژانس ...

از اینجا به بعدش جالب میشه ...
1. اونها می دونستند که من در درون خونه تنها هستم ؛
2. خودشون درب خونه رو باز کردند و اومدند پشت درب اتاقم ؛ و بهم زنگ زدند و گفتند که پشت درب هستند و نترسم .
3. وقتی درب رو بازکردم روی تخت دراز کشیدم و فشارم رو گرفتند و چندین تا سوال معمول پرسیدند و گفتند که باید بریم بیمارستان
4. تقریبا نیم ساعت در راه بودیم .
5. رسیدم بیمارستان ؛ مترجم زودتر از من رسیده بود ( چون در دیتابیس داشتند که من یک خارجی هستم )
6. دکتر وضعیت من رو اورژانسی اعلام کرده بود چون میدونست پدرم بر اثر سکته فوت شده بود .
7. سه بار متوالی از من نوار قلب گرفتند .
8. بعدش من رو بردند بخش خوابوندند .
9. بعدش زمان مرخص شدن میدونستند که من خارجی هستم و ممکن هستش که نتونم از زبانم استفاده کنم ؛ بنابراین کسی رو همراه من فرستادند .
10. مرخص شدم ؛ داروهام رو مجانی بهم دادند و یک قراری برای دکتر محلی که همون GP هست برام گذاشتند .
11. رفتم پیش دکتر ؛ دکتر برام 3 جلسه Medical Advise نوشت . یعنی اینکه نیاز به مشاوره درمانی داره .
12. رفتم در درون Medical Advise یک ویدیو پروژگتور بود و در مورد فشار خون چندین ساعت صبت کردند .
13. اینکه اگر فشارتون بالا بره و بی تفاوت باشید رگها کش میاد ؛ بعدش املاح خون درون اون قسمتها میره و به مرور زمان رگها حالت ارتجاعی خودشون رو از دست میدن .
14. اگر کنترل نکنیدش چه بلاهایی روی دریچه های قلبتون بوجود میاد
15. و بعدش در مورد غذاهای سالم و سبک زندگی صحبت کردند .
16. و در نهایت قرار شد که دوباره هر هفته زیر نظر دکتر فشارم چک بشه .
و ....

ببینید بحث خیلی زیاد تر و گسترده تر از اینی هست که بخوام توضیح بدم .
در کل شهر برادرفورد ... چهار تا GP هست و یک بیمارستان .
و چند تایی هم داروخونه .

1. هزینه ها رو برای دولت به شدت پایین آوردند .
2. تمام هزینه های بیمار صفر هست .
3. خیلی کم پیش میاد که دکتر قرص بده .
4. و همش رو با Medical Advise حل میکنند .
5. تمام پیش بینی ها رو انجام می دهند .

در ایران به شدت هزینه های درمان بالا هست .
من در غرب تهران زندگی میکردم ؛ یک مسافت تقریبا 1000 متری رو که پیاده طی میکردم .
نزدیک 30 تا انواع دکتر ؛ 10 تا انواع دندانپزشک ؛ 2 تا داروخانه ؛ میدیدم .

خوب ببینید ...
به خاطر این هستش که ایران سیستم نداره .

اگر ایران سیستم داشت ؛
باور کنین ما هم میتونستیم که تمام هزینه های بیماری رو صفر کنیم .

درصد بالایی رو با Advise دادن حل میکردند .
درصد بالایی رو با پیش بینی کردن حل میکردند . آنچنانچه اگر بفهمند پدر یا مادر شما مثلا بر اثر سرطان فوت شده اند ؛ و سنتون هم مثلا بالای 45 هست ؛ هر 6 ماه یک بار براتون Appointmet میاد در خونتون که زمان آزمایش دادنتون هست
و بقیه رو درمان می کردند .

پول میموند که باهاش هموفیلی ها و بیمارهای خاص مجانی درمان بشوند .
این همه دکتر بی پدر و مادر بوجود نمیومدند .
و ...

من در Google عبارت Exit Bag رو Search کردم ؛ Exit Bag یک روش مطمین و بدون درد برای خودکشی هست ؛ این روش رو در ایران پیدا کرده بودم ؛ تا این عبارت رو در بریتانیا Search کردم ؛ بی نهایت advise بهم نشوند دادند ... که نارات نباشید ؛ هر مشگلی داشته باشید ما براتون حل میکنیم ؛ توضیح داده بودند که اگر تنها هستید شرایط ممکن هست براتون بحرانی تر بشه و زودتر با کسی باشید و از تنهایی در بیایید و ...

ببینید ... به خدا سخت هم نیست ها ...
باور کنین هزینه های درمانی انگلیس که به مردم و دولت تحمیل میشه به شدت پایین تر از ایران هست . با این حال همه دارن مجانی درمان میشن . اون هم به بهترین وجه ؛ کاری که اصلا تصورش در ایران محال هست .

این چیزها با سیستم سازی هست ؛ نه با استخدام کردن یک سری آدم متقی ...

این رو بزارین کنار اینکه رییس قوه قضاییه سابق ما یک شخص کاملا متقی بود و حتی یک ماه تجربه مدیریتی نداشت ؛ احتمالا یک ماه هم توو زندگیشون کار نکردند ....

سلام عزیزم. ممنون از زحمتی که کشیدی. من کمابیش در مورد سیستمهای اجتماعی کشورهای اروپایی و امریکا اطلاعاتی دارم چون خودم میخواستم یک موقع در اونجا زندگی کنم .

اما من اصلا کاری ندارم که سیستم اونجا چطور هست، بلکه سیستم اینجا غلط هست. من هییچ وقت انگلستان رو با ایران مقایسه نمیکنم و انتظار ندارم که ما بشیم مثل اونها. هر کشوری بر حسب شرایطی که داره سیستمهای اجتماعی و اقتصادی و آموزشی خاصی رو پایه ریزی میکنه که مخصوص خودشه تا به اهدافی برسه که خاص خودش هست، اما چیزی که در ایران به وضوح دیده میشه بی سیستمی هست خواه همه مردم دیگر کشورها مرده باشند یا در رفاه کامل باشند.

پایه گذاری سیستم در کشورها هم از تقوا حاصل نمیشه، چرا، چون تقوا متاسفانه فقط بصورت برچسب کارکرد داره نه بصورت عملی.

من عرض کردم که خوبه لیستی از مدیران کلان کشور تهیه بشه و در عمل ببینیم کدومشون تقوا دارن _بر حسب اون لیست جناب مسلم و تعریفشون از تقوا_ و در ادعا هم ببینبم کدومشون ادعای تقوا میکنن. وقتی که ببینی این دو با هم تطابق نداره اونوقت متوجه کارکرد نادرست ملاک تقوا در ایران میشیم.

اما اگر ملاک تخصص و سابقه کاری بود دیگه با این مشکل مواجه نبودیم چون مفهوم تخصص در همه جای دنیا یکسانه و دیگه نمی شد مردم رو گول زد. تا مسئولی بی عرضگی نشون میداد سیستم قادر بود پاکسازیش کنه و فرد متخصص تر رو شناسایی و جایگزین کنه .

برای تقوا ما همچین چیزی رو نداریم. چون تعریف درستی از تقوا برامون وجود نداره. تقوا هم مثل سایر ویژگی های دینی در افراد رتبه بندی داره و همه در یک ردیف نیستن ، بنابراین اون مدیر بی عرضه ایی که نمازشو اول وقت میخونه رو آدم با تقوایی میدونبم با درجه کمتر و آیت الله بهجت رو هم آدم با تقوایی میدونیم در درجه بیشتر.

الان شما میای این مثال رو از انگلستان میزنی ، یک سری از افراد میان هزار و یک دلیل میارن که ما نه میتونیم به اونجا برسبم و نه اصلا لازمه و جزء اهداف ما نیست!!! باید بجاش میگفتی که فرض کنید مردم بریتانیا همه مرده باشند، در اون صورت من باز هم یک سیستم درمانی درست و منطقی رو در این ایران مطالبه میکنم.

فرشته برمیگردد;1023691 نوشت:
سلام ...
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشید ...
مخصوصا شما خانوم صائب تبریزی ....

اگر موافق باشید داریم در مورد این صحبت میکنیم که راه چی هستش ... مردم وقتی کاستی های نظام رو می بینند باید مطالبه گر این باشند که سیستم ها تغییر کنه ؛ یا اینکه افرادی تقی تر در درون جامعه حاکم بشوند .

باور کنید خیلی دوست داشتم در مورد سیستم NHS بریتانیا که در مورد خدمات پزشکی رایگانی که ارایه میکنه صحبت بکنم . و اون رو کاملا باز بکنم ؛ اجالتا من به چند تا مساله اشاره میکنم امیداوارم که شما منظورم رو متوجه بشید .

من مشگل فشار خون بالا دارم ؛ هر کسی که در درون بریتانیا اقامت میگیره ؛ باید به مراکزی تحت عنوان GP بره و در اونجا تقریبا دو ساعت ازت سوال میپرسند و یک چک کاپ کامل از خون و ادرار و مدفوع و .... ازت به عمل میارند ...

از من فشار خون گرفتند و چون فشار خونم بالا بود ( 14 ) دکتر برام یک سری قرص نوشت و گفت که باید دایما مصرف کنی ؛
بعدش یک زمانبند برای من گذاشت که هر هفته یک بار برم در درون GP و فشارم رو ثبت کنم ؛

تا اینکه یک روز من غذایی خیلی چرب و چیلی میخورم و ساعت 2 نصف شب بود که میفهمم فشارم خیلی رفته بالا و دست چپم هم تیر میکشه .... زنگ میزنم به اورژانس ...

از اینجا به بعدش جالب میشه ...
1. اونها می دونستند که من در درون خونه تنها هستم ؛
2. خودشون درب خونه رو باز کردند و اومدند پشت درب اتاقم ؛ و بهم زنگ زدند و گفتند که پشت درب هستند و نترسم .
3. وقتی درب رو بازکردم روی تخت دراز کشیدم و فشارم رو گرفتند و چندین تا سوال معمول پرسیدند و گفتند که باید بریم بیمارستان
4. تقریبا نیم ساعت در راه بودیم .
5. رسیدم بیمارستان ؛ مترجم زودتر از من رسیده بود ( چون در دیتابیس داشتند که من یک خارجی هستم )
6. دکتر وضعیت من رو اورژانسی اعلام کرده بود چون میدونست پدرم بر اثر سکته فوت شده بود .
7. سه بار متوالی از من نوار قلب گرفتند .
8. بعدش من رو بردند بخش خوابوندند .
9. بعدش زمان مرخص شدن میدونستند که من خارجی هستم و ممکن هستش که نتونم از زبانم استفاده کنم ؛ بنابراین کسی رو همراه من فرستادند .
10. مرخص شدم ؛ داروهام رو مجانی بهم دادند و یک قراری برای دکتر محلی که همون GP هست برام گذاشتند .
11. رفتم پیش دکتر ؛ دکتر برام 3 جلسه Medical Advise نوشت . یعنی اینکه نیاز به مشاوره درمانی داره .
12. رفتم در درون Medical Advise یک ویدیو پروژگتور بود و در مورد فشار خون چندین ساعت صبت کردند .
13. اینکه اگر فشارتون بالا بره و بی تفاوت باشید رگها کش میاد ؛ بعدش املاح خون درون اون قسمتها میره و به مرور زمان رگها حالت ارتجاعی خودشون رو از دست میدن .
14. اگر کنترل نکنیدش چه بلاهایی روی دریچه های قلبتون بوجود میاد
15. و بعدش در مورد غذاهای سالم و سبک زندگی صحبت کردند .
16. و در نهایت قرار شد که دوباره هر هفته زیر نظر دکتر فشارم چک بشه .
و ....

ببینید بحث خیلی زیاد تر و گسترده تر از اینی هست که بخوام توضیح بدم .
در کل شهر برادرفورد ... چهار تا GP هست و یک بیمارستان .
و چند تایی هم داروخونه .

1. هزینه ها رو برای دولت به شدت پایین آوردند .
2. تمام هزینه های بیمار صفر هست .
3. خیلی کم پیش میاد که دکتر قرص بده .
4. و همش رو با Medical Advise حل میکنند .
5. تمام پیش بینی ها رو انجام می دهند .

در ایران به شدت هزینه های درمان بالا هست .
من در غرب تهران زندگی میکردم ؛ یک مسافت تقریبا 1000 متری رو که پیاده طی میکردم .
نزدیک 30 تا انواع دکتر ؛ 10 تا انواع دندانپزشک ؛ 2 تا داروخانه ؛ میدیدم .

خوب ببینید ...
به خاطر این هستش که ایران سیستم نداره .

اگر ایران سیستم داشت ؛
باور کنین ما هم میتونستیم که تمام هزینه های بیماری رو صفر کنیم .

درصد بالایی رو با Advise دادن حل میکردند .
درصد بالایی رو با پیش بینی کردن حل میکردند . آنچنانچه اگر بفهمند پدر یا مادر شما مثلا بر اثر سرطان فوت شده اند ؛ و سنتون هم مثلا بالای 45 هست ؛ هر 6 ماه یک بار براتون Appointmet میاد در خونتون که زمان آزمایش دادنتون هست
و بقیه رو درمان می کردند .

پول میموند که باهاش هموفیلی ها و بیمارهای خاص مجانی درمان بشوند .
این همه دکتر بی پدر و مادر بوجود نمیومدند .
و ...

من در Google عبارت Exit Bag رو Search کردم ؛ Exit Bag یک روش مطمین و بدون درد برای خودکشی هست ؛ این روش رو در ایران پیدا کرده بودم ؛ تا این عبارت رو در بریتانیا Search کردم ؛ بی نهایت advise بهم نشوند دادند ... که نارات نباشید ؛ هر مشگلی داشته باشید ما براتون حل میکنیم ؛ توضیح داده بودند که اگر تنها هستید شرایط ممکن هست براتون بحرانی تر بشه و زودتر با کسی باشید و از تنهایی در بیایید و ...

ببینید ... به خدا سخت هم نیست ها ...
باور کنین هزینه های درمانی انگلیس که به مردم و دولت تحمیل میشه به شدت پایین تر از ایران هست . با این حال همه دارن مجانی درمان میشن . اون هم به بهترین وجه ؛ کاری که اصلا تصورش در ایران محال هست .

این چیزها با سیستم سازی هست ؛ نه با استخدام کردن یک سری آدم متقی ...

این رو بزارین کنار اینکه رییس قوه قضاییه سابق ما یک شخص کاملا متقی بود و حتی یک ماه تجربه مدیریتی نداشت ؛ احتمالا یک ماه هم توو زندگیشون کار نکردند ....

راستی سر به ملکه زدی، سوال منو ازش پرسیدی؟! اگه رفتی بگو اون الماسی که روی تاجش میگذاره و از ایران غارت کرده هم خیلی خوشگله، حیف که اون موقع بچه های دهه 30 و 40 نبودن وگرنه عمرا میگذاشتن در طی چند صد سال حتی یک هل پوک رو از ایران بدزدن که حالا باهش سیستم فلان هوش ار سر بیرون کن پایه ریزی کنن. از ما که مستعمره نبودیم اینقدر بردن، از هند و آفریقا و اینا چقدر بردن خدا میدونه!

momi14;1023690 نوشت:
ولی باز من و شما هم سر اینکه پس آخرش خل این مسئله چطوریه توافق نداریم.

مثلا از آموزش و پرورش گفتید.
من اعتقاد دارم آموزش و پرورش زمانی در مسیر درست قرار میگیره که به دانش آموزان یاد بده:

همه ی ما به یک اندازه از زندگی سهم داریم. پس اگه هر کی در هر جایگاهی به سهم ما دست درازی کرد باید بری سهمتو از حلقومش بکشی بیرون.

همه ی ما در خلقت یکسانیم. پس هیچ کس بر دیگری برتری ندارد که لایق پرستش باشد.

همه ی ما به یک میزان نقاط قوت و ضعف ذاتی داریم. پس برای همه امکان خطا هست. پس هیچکس معصوم نیست. پس میشود به هر کی در هر جایگاهی نقدهایی وارد کرد.

همه ی ما به یک اندازه در قبال هم مسئولیم. پس اگر هر کی در هر جایگاهی در مسئولیتش نسبت به دیگران کوتاهی کرد، دیگران باید اون رو از جایگاهش بکشن پایین.

همه ی ما تجربه های خاص خودمون از زندگی رو داریم که ما رو به دانش اختصاصی خودمون رسونده. پس حق داریم در مورد هر موضوعی نظر خودمون رو داشته باشیم و نباید در نظر، از دیگری که او هم مثل
ماست تبعیت کنیم. و اگر هر کی در هر جایگاهی چه خودش و چه اطرافیانش جلوی اظهار نظر ما رو گرفت، باید جوری بزنی تو دهنش که عبرتی برای بقیه ی جایگاه داران بشه.

اگه بچه های ما با این تفکر بزرگ بشن، دیگه هیچکی جرات نمیکنه خلاف مصالح جامعه کاری کنه.

شما هم با اصلاح اینطوری آموزش و پرورش با من موافقید؟


سلام برادر،
همانطور که حدس زدید در چگونه حل کردن مسأله با هم توافق نداریم ...
یعنی شاید هم داشته باشیم، بحث کردن با شما برایم کمی دشوار است چون شما گاهی مطلق صحبت می‌کنید اما هزار و یک قید نگفته در کلامتان دارید که دست آخر هم خواهید گفت که آن‌ها که باید بدانند یا بفهمند می‌دانند یا می‌فهمند ... مثل جناب حافظ شیرازی که فکر کنم به قول شهید مطهری دو گروه مرید مخلص داشت، یکی سجاده‌نشینان سحر خیز و دیگری هم طرفداران می و شراب، دو پهلو حرف زدن این مزایا را هم دارد، یعنی حافظ حرف بزند هر دو گروه می‌گویند ما موافق هستیم بدون آنکه این دو گروه قرابتی با هم داشته باشند که بعد بخواهند نظر مشترکی هم با هم داشته باشند ...
فرمایشات شما هم گاهی زیادی بدون قید بیان می‌شود ... مثلاً اینکه همه‌ی ما سهم یکسانی از زندگی داریم ... این درش خیلی بحث است، ولی شما همینطوری فقط صورت قضیه را بیان می‌کنید و از من می‌پرسید که قبول دارم یا نه، جواب من این است که صرفنظر از اینکه در ذهن شما چه پیش‌فرض‌ها و قیود و تبصره‌هایی برای این جمله وجود داشته باشد یا نداشته باشد قضاوت من صرفاً از روی ظاهر جمله‌اتان که نوشتید این است که نه قبول ندارم ... حتیٰ اینکه انسان‌ها همه در حق حیات یکسان هستند هم تبصره دارد تا چه برسد به اینکه سهم یکسانی از زندگی داشته باشند،‌ و البته تا منظورتان از سهم یکسان چه باشد و چه نباشد و ...

صائب تبریزی;1023679 نوشت:
دیگه همه بضاعت ما همونهایی بود که رئیس جمهور کردیم. الان شما بیایید به خاطر خدا نترسید، شروع کنید از مسئولان ارشد مملکت یکی یکی نام ببرید که کدام با تقوا هستند. اصلا می توانید نام ببرید؟ حالا بیایید نام ببرید که کدامیک ادعای تقوا دارند، باریش با پیشانی پینه بسته با لباس روحانیت با سابقه جبهه با سابقه زندان ساواک و شکنجه و ... . بعد بیایید افرادی از اینها که تخصص دارند نام ببرید . بعد به لیستتان نگاه کنید.

سلام،
در زمان بعد از ظهور حضرت امام زمان علیه‌السلام مانند حضرت داوود علیه‌السلام حکم به باطن می‌کنند، اما تا آن موقع حکم بر اساس ظاهر است، در زمان رسول خدا صلی‌الله‌علیو‌آله و امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام هم حکم بر اساس ظاهر بود، الآن هم هست ... اما همانطور که مرحوم امام فرمودند ملاک وضعیت فعلی افراد است، سابقه‌ی مبارزات و غیره همه مهم است برای انتخاب شدن اما نه برای باقی ماندن در مسؤولیت، برای باقی ماندن در مسؤولیت و ترفیع گرفتن چیزهای دیگر اهمیت دارد، مثل عملکرد و مقبولیت و امثال آن‌ها ... چیزی که اظهار می‌شود و بازخوردی که از جامعه‌ی هدف گرفته می‌شود و البته ممکن است قضاوت کسی که باید تعیین کند با قضاوت قشرهایی از مردم نیز متفاوت باشد ...
اینکه یکی را کنار بگذارند بعد نفر بعدی که بهش امید می‌رود کار را درست کند هم یکجای دیگر بزند تو خاکی و او را هم بگذارند کنار و بعد باز نفر بعد همینطور و باز همینطور، این در یک نگاه می‌تواند شبیه به دوران امام مجتبیٰ علیه‌السلام باشد که سپاهشان یکی بعد از دیگری وا می‌داد و فرماندهانشان کم می‌آوردند و تسلیم دشمن می‌شدند و ... . امام مجتبیٰ علیه‌السلام آن موقع دیگر خیلی تنها بودند، ولی الآن ایران اینطور نیست، در داخل کشور هم هستند کسانی که حضرت آقا را تنها نگذاشته باشند، تعدادشان کم هم باشد ولی مثل زمان صلح امام حسن علیه‌السلام نیست، بخصوص که رهبری ایران در منطقه هم یاران وفاداری دارند که لااقل عملکرد بین‌المللی نظام را پشتیبانی می‌کنند و نمی‌گذارند حرف حضرت آقا روی زمین بماند، اما در داخل کشور منافق و سست‌عنصر و اینها زیاد داریم ... عملکرد امور خارجه‌ی کشور خوب است اگر وضع معاش مردم خراب است و هر روز یکی از مسؤولین می‌زند تو خاکی ... نظام مثل کشتی در گل مانده نشده است، عبور از بحران سخت است ولی شدنی است ...
  • در اوائل انقلاب ما ناکثان یا پیمان‌شکن‌ها را داشتیم، مثل منافقین، که زود مسیر خودشان را جدا کردند، مثل طلحه و زبیر که زدند تو خاکی و در جنگ جمل شرکت کردند ...
  • بعد قاسطین را داشتیم که مثل معاویه به کشور حمله کردند و ۸ سال درگیر جنگ علنی‌اشان شدیم و از همان موقع هم جنگ غیر علنی‌اشان همچنان دامانمان را گرفته است
  • الآن هم مارقین را داریم که یک عده سست‌عنصر یا با اعتقادهای معوج هستند که جلوی اصل نظام ایستاده‌اند ... گفتم اصل نظام نه اشکالات نظام ... مثل خوارج، هر روز یک چیزی را به رهبری تحمیل می‌کنند و جامعه هم اجازه داده است که ایشان رشد کنند و میدان پیدا کنند برای تاختن ...
حالا این تقسیم‌بندی شاید درست نباشد ... یا کامل نباشد ... ولی بحران‌های این چنینی در زمان‌های دیگر تاریخی هم وجود داشته و چیزی نیست که نشود از سدّ آن عبور کرد ... باید راهش را پیدا کرد که با کمترین تلفات این مشکلات حل شود ... شاید یک راه درستش همان باشد که مرحوم امام فرمودند، اینکه پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیب نرسد ... اگر ملت آنطور که باید پشتیبان حضرت آقا در جایگاه ولایت فقیهی ایشان باشند دیگر این خوارج و معوج‌ها فرصت برای شبهه‌افکنی و تحمیل راه‌حل‌های اشتباه خود به حضرت آقا نشوند، شاید کسانی که مطیع حضرت آقا هستند بیشتر نمود پیدا کنند و نگاه‌هایشان را راحت‌تر بتوانند عملیاتی کنند، شاید مملکت ما اسلامی‌تر بشود، و فسادها درش کمتر بشود و ...
صائب تبریزی;1023693 نوشت:
من عرض کردم که خوبه لیستی از مدیران کلان کشور تهیه بشه و در عمل ببینیم کدومشون تقوا دارن _بر حسب اون لیست جناب مسلم و تعریفشون از تقوا_ و در ادعا هم ببینبم کدومشون ادعای تقوا میکنن. وقتی که ببینی این دو با هم تطابق نداره اونوقت متوجه کارکرد نادرست ملاک تقوا در ایران میشیم.

اما اگر ملاک تخصص و سابقه کاری بود دیگه با این مشکل مواجه نبودیم چون مفهوم تخصص در همه جای دنیا یکسانه و دیگه نمی شد مردم رو گول زد. تا مسئولی بی عرضگی نشون میداد سیستم قادر بود پاکسازیش کنه و فرد متخصص تر رو شناسایی و جایگزین کنه .

برای تقوا ما همچین چیزی رو نداریم. چون تعریف درستی از تقوا برامون وجود نداره. تقوا هم مثل سایر ویژگی های دینی در افراد رتبه بندی داره و همه در یک ردیف نیستن ، بنابراین اون مدیر بی عرضه ایی که نمازشو اول وقت میخونه رو آدم با تقوایی میدونبم با درجه کمتر و آیت الله بهجت رو هم آدم با تقوایی میدونیم در درجه بیشتر.


ملاک تقریباً همان تخصص و سابقه‌ی کاری است، بعد از آنکه حداقل‌های ایمانی و انقلابی بودن ولو به صورت ظاهری احراز شد ...
مثل این می‌ماند که من از MIT مدرک بگیرم و بیاورم در رزومه‌ام و بعد همه جا روی هوا من را قاپ بزنند و استخدام کنند، بعد که استخدام کردند و دیدند که کار کردن بلد نیستم و حداکثر بلدم انتگرال ۵۰۰ گانه بگیرم پیش خودشان بگویند که پس در MIT هم ممکن است آدم به درد نخور تربیت شود ... یا مثل اینکه من از واحد دانشگاهی غیرانتفاعی در یک روستای دورافتاده در افغانستان مدرک بگیرم و کسی حاضر نباشد حتیٰ رزومه‌ی من را بررسی کند که بعد بخواهد استخدامم کند، ولی بعد یکی از سر دلسوزی یکجا به عنوان کارگر استخدامم بکند و بعد در عمل ببیند که از خیلی از کارمندانی که در دانشگاه‌های عالی کشور نمرات بالا دارند هم عملکرد بهتری دارم و پیش خودش بگوید که عجب، پس از فلان دانشگاه هم می‌شود با سواد بیرون آمد! ... دست آخر ممکن است من از دانشگاه دورافتاده و درجه‌ی nام را جای آن من از دانشگاه MIT ببرند سر کار و آن من از دانشگاه MIT را از کارش اخراج کنند ... قاعدتاً باید اینطور باشد ... سابقه باید صرفاً جهت اعتنای اولیه کردن یا نکردن به عنوان یک معیار از میان تمام معیارهای جذب و امثال آن به کار برده شود، دلیل محدثه باشد دلیل مبقیه نباید باشد ... دلیل مبقیه باید همان عملکرد باشد به شرط احراز حداقل شرایط مورد نیاز ...

باء;1023697 نوشت:

سلام،
در زمان بعد از ظهور حضرت امام زمان علیه‌السلام مانند حضرت داوود علیه‌السلام حکم به باطن می‌کنند، اما تا آن موقع حکم بر اساس ظاهر است، در زمان رسول خدا صلی‌الله‌علیو‌آله و امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام هم حکم بر اساس ظاهر بود، الآن هم هست ... اما همانطور که مرحوم امام فرمودند ملاک وضعیت فعلی افراد است، سابقه‌ی مبارزات و غیره همه مهم است برای انتخاب شدن اما نه برای باقی ماندن در مسؤولیت، برای باقی ماندن در مسؤولیت و ترفیع گرفتن چیزهای دیگر اهمیت دارد، مثل عملکرد و مقبولیت و امثال آن‌ها ... چیزی که اظهار می‌شود و بازخوردی که از جامعه‌ی هدف گرفته می‌شود و البته ممکن است قضاوت کسی که باید تعیین کند با قضاوت قشرهایی از مردم نیز متفاوت باشد ...
اینکه یکی را کنار بگذارند بعد نفر بعدی که بهش امید می‌رود کار را درست کند هم یکجای دیگر بزند تو خاکی و او را هم بگذارند کنار و بعد باز نفر بعد همینطور و باز همینطور، این در یک نگاه می‌تواند شبیه به دوران امام مجتبیٰ علیه‌السلام باشد که سپاهشان یکی بعد از دیگری وا می‌داد و فرماندهانشان کم می‌آوردند و تسلیم دشمن می‌شدند و ... . امام مجتبیٰ علیه‌السلام آن موقع دیگر خیلی تنها بودند، ولی الآن ایران اینطور نیست، در داخل کشور هم هستند کسانی که حضرت آقا را تنها نگذاشته باشند، تعدادشان کم هم باشد ولی مثل زمان صلح امام حسن علیه‌السلام نیست، بخصوص که رهبری ایران در منطقه هم یاران وفاداری دارند که لااقل عملکرد بین‌المللی نظام را پشتیبانی می‌کنند و نمی‌گذارند حرف حضرت آقا روی زمین بماند، اما در داخل کشور منافق و سست‌عنصر و اینها زیاد داریم ... عملکرد امور خارجه‌ی کشور خوب است اگر وضع معاش مردم خراب است و هر روز یکی از مسؤولین می‌زند تو خاکی ... نظام مثل کشتی در گل مانده نشده است، عبور از بحران سخت است ولی شدنی است ...
  • در اوائل انقلاب ما ناکثان یا پیمان‌شکن‌ها را داشتیم، مثل منافقین، که زود مسیر خودشان را جدا کردند، مثل طلحه و زبیر که زدند تو خاکی و در جنگ جمل شرکت کردند ...
  • بعد قاسطین را داشتیم که مثل معاویه به کشور حمله کردند و ۸ سال درگیر جنگ علنی‌اشان شدیم و از همان موقع هم جنگ غیر علنی‌اشان همچنان دامانمان را گرفته است
  • الآن هم مارقین را داریم که یک عده سست‌عنصر یا با اعتقادهای معوج هستند که جلوی اصل نظام ایستاده‌اند ... گفتم اصل نظام نه اشکالات نظام ... مثل خوارج، هر روز یک چیزی را به رهبری تحمیل می‌کنند و جامعه هم اجازه داده است که ایشان رشد کنند و میدان پیدا کنند برای تاختن ...
حالا این تقسیم‌بندی شاید درست نباشد ... یا کامل نباشد ... ولی بحران‌های این چنینی در زمان‌های دیگر تاریخی هم وجود داشته و چیزی نیست که نشود از سدّ آن عبور کرد ... باید راهش را پیدا کرد که با کمترین تلفات این مشکلات حل شود ... شاید یک راه درستش همان باشد که مرحوم امام فرمودند، اینکه پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیب نرسد ... اگر ملت آنطور که باید پشتیبان حضرت آقا در جایگاه ولایت فقیهی ایشان باشند دیگر این خوارج و معوج‌ها فرصت برای شبهه‌افکنی و تحمیل راه‌حل‌های اشتباه خود به حضرت آقا نشوند، شاید کسانی که مطیع حضرت آقا هستند بیشتر نمود پیدا کنند و نگاه‌هایشان را راحت‌تر بتوانند عملیاتی کنند، شاید مملکت ما اسلامی‌تر بشود، و فسادها درش کمتر بشود و ...

ملاک تقریباً همان تخصص و سابقه‌ی کاری است، بعد از آنکه حداقل‌های ایمانی و انقلابی بودن ولو به صورت ظاهری احراز شد ...
مثل این می‌ماند که من از MIT مدرک بگیرم و بیاورم در رزومه‌ام و بعد همه جا روی هوا من را قاپ بزنند و استخدام کنند، بعد که استخدام کردند و دیدند که کار کردن بلد نیستم و حداکثر بلدم انتگرال ۵۰۰ گانه بگیرم پیش خودشان بگویند که پس در MIT هم ممکن است آدم به درد نخور تربیت شود ... یا مثل اینکه من از واحد دانشگاهی غیرانتفاعی در یک روستای دورافتاده در افغانستان مدرک بگیرم و کسی حاضر نباشد حتیٰ رزومه‌ی من را بررسی کند که بعد بخواهد استخدامم کند، ولی بعد یکی از سر دلسوزی یکجا به عنوان کارگر استخدامم بکند و بعد در عمل ببیند که از خیلی از کارمندانی که در دانشگاه‌های عالی کشور نمرات بالا دارند هم عملکرد بهتری دارم و پیش خودش بگوید که عجب، پس از فلان دانشگاه هم می‌شود با سواد بیرون آمد! ... دست آخر ممکن است من از دانشگاه دورافتاده و درجه‌ی nام را جای آن من از دانشگاه MIT ببرند سر کار و آن من از دانشگاه MIT را از کارش اخراج کنند ... قاعدتاً باید اینطور باشد ... سابقه باید صرفاً جهت اعتنای اولیه کردن یا نکردن به عنوان یک معیار از میان تمام معیارای جذب و امثال آن به کار برده شود، دلیل محدثه باشد دلیل مبقیه نباید باشد ... دلیل مبقیه باید همان عملکرد باشد به شرط احراز حداقل شرایط مورد نیاز ...

مثالتان درست نیست جناب باء. در mit آدم بدرد نخور تربیت نمی شود بلکه باید دید این آدم چه مهارتهایی را بلد است و از همانها درست استفاده کرد. ما متاسفانه کسی که این مهارتها را ببیند و از هم تشخیص دهد و بکار بگیرد نداریم. اگر ما از افرادی که Mit درس میخواندند با توجه به مهارتهایشان استفاده می کردیم، الان دیگه دانشگاه غیر انتفاعی نداشتیم که بخواهیم مثالش را بزنیم.

در ایران ملاک تخصص کاری نیست، رابطه و کاسه لیسی و دستمال کشی است وگرنه الان این وضع را نداشتیم. اگر نصف مدیرانمان متخصص بودند الان این حالت نبود. نه افراد متخصص را تربیت کردند که امروز سر کار بگذارند و نه از افراد متخصص قبل بدرستی استفاده کردند که به این روز نیفتند. متخصص ترین آقای صالحی رئیس انرژی اتمی بود که معلوم نبود وزیر خارجه بود یا رئیس انرژی اتمی، اول برجام گریه میکرد که من مخالفم، وسطش داد میزد که نه اتفاقا خوبه من قانع شدم، آخرش هم میگه ما اعتماد کردیم اشتباه کردیم.

باز هم همش تقصیر مردم شد که پشت ولایت فقیه نبودند! خیلی بی انصاف هستید، هنه چیز را ربط میدهید به رهبر تا دهان ما رو ببندید. ببینید چقدر آقا آقا کردید. بنده که عرض کردم که تا کم می اید پای آقا را می کشند وسط.

ترامپ سه ساله رئیس جمهوره، اینهمه آدم برکنار کرده . هر کی رو برداشته 20 نفر کاندید شایسته داشته که بجاش بگذاره. در کشور ما که استعدادها تلف شدند، وزیر صنایع استیضاح میشه بعد میگذارنش وزیر کار. زمان احمدی نژاد هم همین طور بود. کشوری که نتونه مدیر شایسته تربیت کنه 50 تا ولی فقیه هم داشته باشه وضعش همینه. نحوه اداره کشور، نحوه ارزش گذاری افراد و مدیران در ایران اشتباهه.

سلام

باء;1023696 نوشت:
بحث کردن با شما برایم کمی دشوار است چون شما گاهی مطلق صحبت می‌کنید اما هزار و یک قید نگفته در کلامتان دارید که دست آخر هم خواهید گفت که آن‌ها که باید بدانند یا بفهمند می‌دانند یا می‌فهمند .

تجربه من از بحث کردن به من یاد داده یک سری اصول رو در مباحثه هام رعایت کنم.

مثلا من هیچوقت همه ی گفته هام رو ارائه نمیدم. تا زمانی که شنونده من رو قانع کنه که شنیدن گفته هام واسش جذابه. یعنی من عامدانه مبهم صحبت میکنم.

یا اینکه من با ذهن شنونده بازی میکنم تا ببینم طرف توی شرایط پیچیده چقدر توان دفاع از عقایدش رو داره. صرفا یکسری تعصباته یا استدلال های قوی پشتشه.

یا اینکه بحث رو با سوالات ساده ولی جامع شروع میکنم ببینم طرف مقابلم چقدر پاسخگویی ساده ولی جامع اهمیت میده. واسش اهمیت داره که به سوال من پاسخ بده، یا در واقع به خودش پاسخ میده.

از دیگر اصول من در مباحثه اینه که هیچوقت به طرف مقابلم نمیگم تو فلانی و بهمانی. اگه توان پاسخگویی به سوالاتش رو داشته باشم، پاسخ میدم، اگه توان نداشته باشم، میگم نمیدونم. نه اینکه بگم چون تو دو پهلو صحبت میکنی نمیشه جوابت رو دارد، میگم من نمیتونم جواب بدم. یا مثلا چون تو آدم احساساتی هستی نمیشه باهات بحث کرد. میگم منطق من توان پاسخگویی به تو رو نداره. و بابت اینکه ضعف منطق خودم رو به خودم نشون داد ازش تشکر میکنم.

شما و جناب مسلم هم بهتره اگه توان پاسخ گویی دارید پاسخ بدید و اگه ندارید، به ضعف خودتون اعتراف کنید.
دست از فرافکنی بردارید و تمرکزتون روی خودتون و قدرت استدلال خودتون در غلبه به شبهه افکن ها و اصحاب احساسات باشه.

ضمنا قصد من این نبود که موافقت شما رو بگیرم. قصدم این بود که بگم ریشه حل نشدن اختلافات اینه که هر کی برداشت خودش رو از مسائل داره. تا این برداشت ها یکی نشه، چیزی حل نمیشه.

مثلا شما میاد میگید باید مسئولین دلسوز بر سر کار بیان. خب این گفته تا اینجاش منطقیه و قاعدتا باید همه بپذیرن. ولی من میخوام بگم خیلیا نمیپذیرن، نه به این خاطر که عقیده دارند نباید مسئول دلسوز بر سر کار بیاد. به این دلیل که میدونن تعریفشون از دلسوزی با شما متفاوته. پس این گفته رو از "شما" نمیپذیرن.

شما باید بپذیرید اختلاف نظر در بنده ی خدا بودن یا بنده ی ابلیس بودن خلاصه نمیشه. وقتی میگیم خدا، باید ببینیم خدای شما چقدر به خدا من شبیه؟ شما فرمان خدا در سالم زندگی کردن رو چطور تفسیر میکنید؟ من چطور تفسیر میکنم.
اگه تفسیر من با تفسیر شما متفاوت بود، معنیش این نیست من بنده ی ابلیسم. شاید من هم بنده ی خدا باشم، اما خدایی متفاوت از خدای شما.

اختلاف به گرایش به خوبی یا بدی خلاصه نمیشه. برای همینه که دائم از نگاه باینری انتقاد میکنم. خوب چیه، بد چیه اصل اختلافه.

همین رو تعمیمش بدید به سایر مسائل. تعریف من از ولایتمداری، انقلاب و آرمان های انقلاب، مجاهدت، تقوای مسئولین، اقتدار، استکبارستیزی و غیره با شما متفاوته. نه اینکه اعتقادی به اینا نداشته باشم.
وقتی از این تفاوت هاصحبت میکنیم، اینطور برداشت میشه که با اینها مخالفیم. در حالی که تفسیرمون متفاوته.

جهاد یعنی کوشش. به نظرتون چند نفر ممکنه وجود داشته باشن که بگن کوشش بده؟ پس چرا اگه تو سطح مملکت راه بیفتید و از اقدامات جهاد گونه صحبت کنید، یا کسی اهمیت نمیده، یا از شنیدن کهیر میزنن؟
آیا ملت اعتقاد دارن ما نباید کوشش کنیم؟

من گفتم امروز در ایران جهاد معادل غیر کارشناسی است. وقتی میگن حرکت جهاد گونه، یعنی حرکت بی فکر. (طبق معمول کارشناس به جای پاسخ، به من اتهام میزنن که من بدبینم.)
توضیحاتش رو هم قبلا تو یه تاپیک دیگه به شما دادم که چرا ادامه اقدامات جهاد گونه قبلی اشتباهه و امروز باید نوع دیگری از جهاد روی کار بیاد.

نه اینکه به جهاد اعتقاد نداشته باشم ....

سلام

صائب تبریزی;1023677 نوشت:
در نظر میگیریم که تقوا با مجاهده و مراقبه و تلاش و زحمت فراوان حاصل شد، آدم با تقوا از کجا بیاریم؟ فرض که یک نفر با تقوا داریم مثلا آقای رئیسی که انتخابش کردیم به عنوان رئیس جمهور، خوب این بنده خدا میخواد فرشته بیاره بگذاره در پستهای مدیریتی؟ اون هم اگر انتخاب شده بود نمیتونست کاری به اون صورت از پیش ببره . آخر دولتش هم می /امد با حالت غم انگیزی میگفت من دست تنها بودم. مگه شما الان درباره رهبری همینو نمیگید؟ مگه نمیگید رهبر درست میگه اما کسی گوش نمیده؟ صدا و سیما که انتخاب رئیسش دست رهبره هم گوش نمیده و بعد انتظار داشتین مثلا آقای رئیسی اگر فرض کنیم که با تقوا باشن میتونستن معجزه کنن؟

اصلا شما به من بگید ما سیصد تا نماینده در مجلس داریم، چند نفر اینها با تقوا هستند؟ چند نفر بی تقوا هستند؟ چند نفرشان دستشان به مال حرام و مشتبه آلوده است؟ خوب فرض کنید که ما میخواستیم آدم با تقوا را نماینده کنیم، بود که نکردیم؟ دیگه همه بضاعت ما همین بود دیگه. حالا همین بی تقواها (دیگه خودتون میدونین که چه خبره از نظر تمتعات مالی و ...) دارن برای ما قانون می نویسن، حمایت از خانواده، برجام و .... ، حالا به نظر شما این قانونها متکی بر تقوا هستند؟ فرض کنیم که مجریان قانون با تقوا باشند که اکثرا نیستند، آیا با تقوایان می توانند قوانین بی تقوایانی که ادعای تقوا دارند را به درستی اجرا کنند؟

اصلا به نظرم این مشکلات سلسله مراتبی ادامه پیدا میکنه اگر مبنا را بر تقوا بگذاریم.

آنچه شما می فرمایید منافاتی با سخن بنده ندارد، من اصلا کاری به شخص مسئول الف و ب ندارم!
بنده می گویم هر کجا مشکل داریم به خاطر نبود تقواست؛ شما هم حرف بنده را تأیید می کنید که تقوا در میان مسئولین نیست، من هم می گویم آن دسته از مسئولینی که از رهبری اطاعت نمی کنند تقوا ندارند. آن دسته از مسئولینی که از سیاست های درست رئیس جمهور اطاعت نمی کنند تقوا ندارند.
خلاصه هر کجا مشکلی هست از بی تقوایی است چه در حیطه مدیریت خرد، و چه در حیطه مدیریت کلان.


صائب تبریزی;1023679 نوشت:
تقوا چیز خوبیه استاد ولی دیر بدست میاد. کسی باید یک عمر خون دل بخورد و پیوسته در حال مراقبه و ... باشد تا با تقوا بشود. آنوقت ما بیاییم و شرط تقوا را بگذاریم برای اداره مملکت؟ خوب، نمی شود. مملکت به تخصص نیاز دارد برای اداره ی درست

کسی که تقوا داشته باشد در کاری که تخصص آن را ندارد ورود نمیکند؛ اتفاقا این تقواست که موجب تخصص گرایی میشود. بنده هرگز مقصودم این نبود که تقوا را جایگزین تخصص گرایی کنیم، بلکه منظورم این است که اگر تقوا بیاید همه چیز با آن می آید، وگرنه بهترین متخصص هم اگر تقوا نداشته باشد تخصصش را در مسیر منافع خودش دنبال می کند. میشد مثل برخی از پزشکان معروفی که درد مردم شده است وسیله ثروت اندوزی آنها.

صائب تبریزی;1023679 نوشت:
شما نگاه کنید اون زنان زمان انقلاب و زنان اکنون رو. چه شد که تقوا آب رفت؟ مگر امام با تقوا نبود؟ دیگه همه بضاعت ما همونهایی بود که رئیس جمهور کردیم. الان شما بیایید به خاطر خدا نترسید، شروع کنید از مسئولان ارشد مملکت یکی یکی نام ببرید که کدام با تقوا هستند. اصلا می توانید نام ببرید؟ حالا بیایید نام ببرید که کدامیک ادعای تقوا دارند، باریش با پیشانی پینه بسته با لباس روحانیت با سابقه جبهه با سابقه زندان ساواک و شکنجه و ... . بعد بیایید افرادی از اینها که تخصص دارند نام ببرید . بعد به لیستتان نگاه کنید.

بنده عرض می کنم که من و شما اختلافی نداریم، اصلا فرض کنید همه مسئولین ما بی تقوا؛ خب مشکل مملکت ما چیست؟ نداشتن تقوا!
من که نمیگویم همه تقوا دارند، اتفاقا می گویم رشه مشکلات نداشتن تقواست!

صائب تبریزی;1023685 نوشت:
خوب پس الان با این ملاکها آیا این افراد برای مردم خودشون با تقوا هستند و دارند کشورشون رو بر اساس تقوا اداره میکنند یا نه؟
پوتین، مرکل، ترامپ، نخست وزیر چین، رئیس جمهور کره ، رئیس جمهور ژاپن، نخست وزیران فنلاند و سوئد و بلژیک و نروژ و دانمارک و سویس

اگر امکان داره برای حداقل سه چهار نفر از افراد بالا مواردی که از تقوا برای افراد داخل مملکت خودشون رعایت نمیکن رو نام ببرین

هر کسی دلسوزانه و با برنامه ریزی برای مردمش کار کند این بُعد عملی تقواست، ولو آنکه در اعتقاد آن را برای خدا انجام ندهد، یعنی هر کجا غیر مسلمانان هم درست کار کرده اند در حقیقت به اسلام عمل کرده اند، و هر کجا ما ناموفق بوده ایم چون به اسلام عمل نکرده ایم.

صائب تبریزی;1023679 نوشت:
استاد خواهش میکنم مثل همیشه نیاید همه چیز رو یک سرش رو به رهبر وصل کنید. من مکرر در پستها دیدم اصلا شخص حرفی از رهبر و عملکردشون نداشته ، اما شما درجواب مدام غصه خوردید برای رهبر که درست میگه و کسی به حرفش گوش نمیده. اصلا من الان مسئله ام رهبر نباشه، رهبر هم خیلی خوب، پاک، قابل و از ایشون بهتر هم نداریم. پای ایشون رو وسط نکشید.

نه پای رهبری را وسط نکشیدم، اصلا من خودم هم دارم فکر می کنم این موضوع چه ربطی به رهبری دارد؟:Gig:

سلام

momi14;1023689 نوشت:
شما علت این طور نتیجه گیری من رو از خودم پرسیدید؟ از احتمال صحبت میکنید تا قضاوتگری بدون شناخت خودتون رو بپوشونید؟

خب شما خودتان مدیریت جهادی را به برنامگی تفسیر می کنید و بعد آن را نقد می کنید!! دعوای ما که بر سر اسم نیست! خب این مدیریت شلخته و بی برنامه را ما هم نمی پذیریم حالا اسمش هر چه می خواهد باشد، شما اسم آن را بگذار مدیریت جهادی ما اسم دیگری برای آن می نهیم!!
با اینطور بحث کردن که سنگ روی سنگ بند نمیشود!! شما برای نقد طرف باید تعریف او را بپذیرید و بعد آن را نقد کنید!! نمیشود که کسی توحید ما را شرک معنا کند و بعد به آن ایراد بگیرد!!

momi14;1023689 نوشت:
من مسخره نکردم. دوستان هم به این موضوع اشاره داشتن. منظور من کاملا واضحه برای کسی که بخواد متوجهش بشه

بنده هم میدانم قصد شما مسخره کردن نبود، به همین خاطر شما را ارجاع دادم تا یک بار دیگر متنتان را بخوانید، اگر میدانستم قصد مسخره کردن دارید که شما را به مطالعه دوباره متنتان ارجاع نمیدادم!!

momi14;1023689 نوشت:
همه ی اینایی که گفتید درست. من همچین چیزی تو این نظام نمیبینم. دوستانی که این پست رو میخونن، اگه مصادیق این متقی بودن ها رو در مسئولین انقلابی و و وفادار به آرمان های انقلاب دیدین، به ما هم معرفی کنید. ممنون.


خب خدا پدر و مادرتان را بیامرزد، بنده هم دارم عرض می کنم هر مشکلی در کشور ما هست از بی تقوایی است، ما هم تقوا را در خیلی از امور نمی بینیم!

مسلم;1023728 نوشت:
سلام

آنچه شما می فرمایید منافاتی با سخن بنده ندارد، من اصلا کاری به شخص مسئول الف و ب ندارم!
بنده می گویم هر کجا مشکل داریم به خاطر نبود تقواست؛ شما هم حرف بنده را تأیید می کنید که تقوا در میان مسئولین نیست، من هم می گویم آن دسته از مسئولینی که از رهبری اطاعت نمی کنند تقوا ندارند. آن دسته از مسئولینی که از سیاست های درست رئیس جمهور اطاعت نمی کنند تقوا ندارند.
خلاصه هر کجا مشکلی هست از بی تقوایی است چه در حیطه مدیریت خرد، و چه در حیطه مدیریت کلان.

کسی که تقوا داشته باشد در کاری که تخصص آن را ندارد ورود نمیکند؛ اتفاقا این تقواست که موجب تخصص گرایی میشود. بنده هرگز مقصودم این نبود که تقوا را جایگزین تخصص گرایی کنیم، بلکه منظورم این است که اگر تقوا بیاید همه چیز با آن می آید، وگرنه بهترین متخصص هم اگر تقوا نداشته باشد تخصصش را در مسیر منافع خودش دنبال می کند. میشد مثل برخی از پزشکان معروفی که درد مردم شده است وسیله ثروت اندوزی آنها.

بنده عرض می کنم که من و شما اختلافی نداریم، اصلا فرض کنید همه مسئولین ما بی تقوا؛ خب مشکل مملکت ما چیست؟ نداشتن تقوا!
من که نمیگویم همه تقوا دارند، اتفاقا می گویم رشه مشکلات نداشتن تقواست!

هر کسی دلسوزانه و با برنامه ریزی برای مردمش کار کند این بُعد عملی تقواست، ولو آنکه در اعتقاد آن را برای خدا انجام ندهد، یعنی هر کجا غیر مسلمانان هم درست کار کرده اند در حقیقت به اسلام عمل کرده اند، و هر کجا ما ناموفق بوده ایم چون به اسلام عمل نکرده ایم.

نه پای رهبری را وسط نکشیدم، اصلا من خودم هم دارم فکر می کنم این موضوع چه ربطی به رهبری دارد؟:Gig:

خوب جناب مسلم. الان من چکار کنم. من یک جوونم که میخوام با عزت و مثل ادم در این کشور زندگی کنم؟ چکار کنم؟ چکار کنم که مشکل من بخاطر بی تقوایی سران حکومت و مدیران بعدی و مدیران بعدی و در نهایت حتی مدیران خرد است؟ چکار کنم که ریشه بی تقوایی اونهاست؟ برم با تقوایشان کنم؟ بزرگوار من فکر کیکنم شکا راه حلی عملا برای مشکلات ندارید و بی خودی ما را سر می دوانید. از یک طرف مدام میگویید تقوا و تقوا و بعد میگویید تقوا ندارند که وضعمان همین است. بعد هم میگویید اختلافی نداریم.

اتفاقا ما اختلاف داریم. من میخواهم در یک کشوری مثل آدم زندگی کنم اما شما می گویید همینه که هست . هیس فقط برو در انتخاباتت شرکت کن و خودت با تقوا باش .

فرشته برمیگردد;1023691 نوشت:
مردم وقتی کاستی های نظام رو می بینند باید مطالبه گر این باشند که سیستم ها تغییر کنه ؛ یا اینکه افرادی تقی تر در درون جامعه حاکم بشوند .

فرشته برمیگردد;1023691 نوشت:
این چیزها با سیستم سازی هست ؛ نه با استخدام کردن یک سری آدم متقی ...


مشکل شما این است که درک درستی از تقوا ندارید و گمان می کنید که تقوا در عرض تخصص است، در حالی که تقوا فوق تخصص است! مثل این است که شما می گویید برای فلان کار باید لیسانس داشت هباشد، و من میگویم باید فوق لیسانس داشته باشد! خب از بدیهی ترین اصول تقوا این است که کسی که تخصص کاری را ندارد آن را قبول نکند، یا مدیر کسی را که تخصص یک مسئولیتی را ندارد برای آن مسئولیت انتخاب نکند.
چرا گمان میکنید تقوا یعنی کنار گذاشتن تخصص؟


صائب تبریزی;1023693 نوشت:
اما اگر ملاک تخصص و سابقه کاری بود دیگه با این مشکل مواجه نبودیم چون مفهوم تخصص در همه جای دنیا یکسانه و دیگه نمی شد مردم رو گول زد. تا مسئولی بی عرضگی نشون میداد سیستم قادر بود پاکسازیش کنه و فرد متخصص تر رو شناسایی و جایگزین کنه .

برای تقوا ما همچین چیزی رو نداریم. چون تعریف درستی از تقوا برامون وجود نداره. تقوا هم مثل سایر ویژگی های دینی در افراد رتبه بندی داره و همه در یک ردیف نیستن ، بنابراین اون مدیر بی عرضه ایی که نمازشو اول وقت میخونه رو آدم با تقوایی میدونبم با درجه کمتر و آیت الله بهجت رو هم آدم با تقوایی میدونیم در درجه بیشتر.



اولا: همه ملک ها اینگونه است، نه تقوا بلکه تحصیل و تخصص و توانایی هم قابل فریب کاری هست..
ثانیا: اصلا ما نمیخواهیم تقوا را جایگزین تخصص کنیم، امروز وزیریکه به مجلس معرفی میشود برای رأی اعتماد هرگز نمیگویند این آقا با تقواست! شما دفاعیه ها را بخوانید می گویند فلان مدارک را دارد، فلان سوابق را دارد، و...، اتفاقا چون از تقوای طرف سوال نمیشود و گاهی تقوا برایشان در عمل مهم نیست کار خراب میشود!!چون فقط میروند ببینند این آقا تخصصش را دارد یا خیر؟! و گاهی برخی نماینده ها خودشان درگیری بی تقوایی هستند و با یک شام یا ناهار مشکل وزیری که باید به آن رأی بدهند یک شبه حل میشود!!
اینها از بی تخصصی نیست، از بی تقوایی است!

صائب تبریزی;1023731 نوشت:
خوب جناب مسلم. الان من چکار کنم. من یک جوونم که میخوام با عزت و مثل ادم در این کشور زندگی کنم؟ چکار کنم؟ چکار کنم که مشکل من بخاطر بی تقوایی سران حکومت و مدیران بعدی و مدیران بعدی و در نهایت حتی مدیران خرد است؟ چکار کنم که ریشه بی تقوایی اونهاست؟ برم با تقوایشان کنم؟ بزرگوار من فکر کیکنم شکا راه حلی عملا برای مشکلات ندارید و بی خودی ما را سر می دوانید. از یک طرف مدام میگویید تقوا و تقوا و بعد میگویید تقوا ندارند که وضعمان همین است. بعد هم میگویید اختلافی نداریم.

اتفاقا ما اختلاف داریم. من میخواهم در یک کشوری مثل آدم زندگی کنم اما شما می گویید همینه که هست . هیس فقط برو در انتخاباتت شرکت کن و خودت با تقوا باش .

ببینید خواهر گرامی، من احساسات شما را کاملا درک می کنم، باور کنید ما خودمان هم به شدت با مشکلات درگیر هستیم، من خودم به شدت منتقد هستم، اما در مقام راهکار باید منطقی بود و اجازه نداد که احساسات ما به ما راهکار بدهند.
گام اول در ارائه راهکار نگرش های رئالیستی و و اقع نگرانه است، مادری که از دست فرزندش ناخلفش ناراحت است اگر نگاه ایده آلیستی و آن کودک رویایی در ذهنش باشد دائما این کودک واقعی اش را تحقیر می کند و این روند تربیتی، روند رو به نزولی خواهد بود، و بچه روز به روز از آن کودک رویایی که مادر در ذهنش دارد دورتر خواهد شد، مادر باید ابتدا با یک نگرش واقع بینانه شرایط را ببیند، احساساتش را کنترل کند و به خودش بفهماند بالاخره کودکش این است، به هر دلیل و به هر علتی الان با چنین فرزندی روبروست، حال در چنین شرایطی باید چه کند؟

در بحث حکومت ما هم همینطور است، من هرگز نمیخواهم از کاستی های حکومت دفاع کنم، اتفاقا هزار حرف نگفته دارم که نمیتوانم در این محیط آنها را به زبان جاری سازم، اما بالاخره وقتی منطی و عاقلانه به دنبال راهکار می گردیم می بینیم جامعه باید از دو طریق اصلاح شود:
بخشی بر عهده مسئولین است که وارد آن نمیشوم، چون مسئولی در بین ما نیست
و بخشی بر عهده مردم است که اتفاقا بی تاثیر هم نیست. ببینید بسیاری از مشکلاتی که دامن من و شما را گرفته از سوء رفتار مردم هم هست، همین احتکارها، همین خریدهای بی رویه، مصرف گرایی، تجمل گرایی، صف خرید ارز و طلا و...،
وظیفه ما اصلاح خود و جامعه است. ما باید از خودمان و خانواده و اطرافیانمان شروع کنیم و اصلاح کنیم، جامعه اگر اصلاح شود قطعا شرایط تغییر خواهد کرد، چون عموم مسئولین خرد از بدنه همین جامعه هستند، اگر رانت و پارتی بازی در عرف مردم بد شود، دیگر مدیریت های خرد حداقل شاهد آن نخواهیم بود.

اگر مردم نگاه ایده آلیستی داشته باشند و روند نزولی به خود بگیرند حتی مسئولین هم دیگر نمیتوانند جامعه را به راحتی کنترل کنند، اگر مردم بخواهند از این کشتی هر کدام قایقی برای خود بسازند همه غرق خواهیم شد. نمونه آن را صف های خرید ارز می بینیم که موجب گران تر شدن کالاهای وارداتی و دارو مانند آن میشود که دودش برمیگردد به چشم خودمان. آسیب این نگرش را هیچ مسئولی نمیتواند کنترل کند، اگر هم بتواند بسیار بسیار دشوار است.

از آن طرف اگر نوع نگاه مردم، مطالبات مردم، اسلامی و انقلابی شود مسئولین بهتری انتخاب خواهند شد، راه اصلاح در تمام حکومت های جمهوری همین است، مردم نقش بی بدیلی در این خصوص دارند.

شما فرمودید :از آن طرف اگر نوع نگاه مردم، مطالبات مردم، اسلامی و انقلابی شود مسئولین بهتری انتخاب خواهند شد، راه اصلاح در تمام حکومت های جمهوری همین است، مردم نقش بی بدیلی در این خصوص دارند.

ممنون میشم اگر این نگاه درسته و صحت این نحوه اصلاح اثبات شده است، مصادیق عینی آن رو بیان کنید. بفرمایید که مثلا از 200 سال قبل تا سال 2019 ، کدام حکومتهای جمهوری بوده اند که تمام یا بخشی از مشکلات اداره مملکت اونها به این شیوه برطرف شده باشد. ممنون میشم که وقت بگذارید و موردی بگید مثلا در فلان کشور به مدت فلان سال فلان مشکل بود که با فلان اقدام مردم در طی فلان بازه زمانی حل شد و تغییرات اساسی بر حاکمان اون تحمیل شد.

صائب تبریزی;1023741 نوشت:
ممنون میشم اگر این نگاه درسته و صحت این نحوه اصلاح اثبات شده است، مصادیق عینی آن رو بیان کنید. بفرمایید که مثلا از 200 سال قبل تا سال 2019 ، کدام حکومتهای جمهوری بوده اند که تمام یا بخشی از مشکلات اداره مملکت اونها به این شیوه برطرف شده باشد. ممنون میشم که وقت بگذارید و موردی بگید مثلا در فلان کشور به مدت فلان سال فلان مشکل بود که با فلان اقدام مردم در طی فلان بازه زمانی حل شد و تغییرات اساسی بر حاکمان اون تحمیل شد.

متوجه منظورتان نمیشوم، این مسئله یک مسئله تحلیلی است، نیازی به مصداق عینی ندارد، اگر مسئولین خوب از سوی مردم انتخاب شوند، طبیعتا تصمیمات بهتری خواهند گرفت، تلاش بهتری خواهند کرد و طبیعتا وضع بهتر خواهد شد. این را شما قبول ندارید؟
علاوه بر اینکه همین تمدن غربی که امروز در غرب شکل گرفته و برخی دوستان مصادیق آن را بیان کرده و از آن تعریف می کنند در همین ساختار جمهوری تحقق یافته است، اگرچه ما نه توسعه به معنای غربی را قبول داریم اما به هر حال پیشرفت هایی که داشته اند در همین چارچوب بوده، از ابتدا که وضعشان اینگونه نبوده است.

شما در کشور خودمان ببینید دو تا رئیس جمهور چه تصمیماتی می توانند بگیرند که چه تاثیر عمیقی در وضع مردم می گذارد، کار ندارم کدام درست است و کدام غلط اما مثلا سیاست های دو دولت گذشته در عرصه انرژی هسته ای، مسکن، ناوگان هوایی، و...
خب این ها خیلی تاثیرات بنیادینی در کشور می گذارد، پس تصمیم گیری دولت ها خیلی مهم است و ما هستیم که انتخاب می کنیم چه کسی بیشترین قدرت اجرایی کشور را به دست بگیرد.

momi14;1023725 نوشت:
مثلا من هیچوقت همه ی گفته هام رو ارائه نمیدم. تا زمانی که شنونده من رو قانع کنه که شنیدن گفته هام واسش جذابه. یعنی من عامدانه مبهم صحبت میکنم.

سلام برادر،
این کارتان وقتی درست است که جذاب ارائه‌اش بدهید ... اگر مدام یک چیزی بگویید و بعد بگویید منظورم چیز دیگری بود بعد از مدتی دیگر خیلی برایمان جذاب نخواهد بود که چه گفته‌اید و ترجیح می‌دهیم خودتان صاف و پوست کننده بیایید بگویید که منظورتان چه بود ... ناز کردن هم حدّی دارد، بعد از یک مدت مخاطبان شما از این همه پرده‌نشینی شما خسته می‌شوند ... شخصاً وقت‌هایی که اینقدر کلی و بدون قید و مبهم صحبت نمی‌کنید فرمایشات شما برایم خیلی جذاب‌تر است ... این تجربه‌ی بحث با من را هم به تجربیاتتان در بحث کردن اضافه کنید، شاید در اصول بحث کردنتان تغییری ایجاد شد ...
[SPOILER] اصول خودشان نیاز به دلیل دارند که چرا اصل باشند و چقدر باید رویشان پافشاری کرد ...[/SPOILER]
momi14;1023725 نوشت:
یا اینکه من با ذهن شنونده بازی میکنم تا ببینم طرف توی شرایط پیچیده چقدر توان دفاع از عقایدش رو داره.

نمی‌دونم کی و چطور با ذهن من بازی کردید و اصلاً با ذهن من هم بازی کردید یا نکردید، من اصلاً متوجه نشدم که دارید با ذهنم بازی می‌کنید، فقط گاهی یک سری جملات مبهم دیدم که اگر بخواهم بهشان جواب بدهم اول باید کلی احتمالات مختلف را بگذارم روی میز و بعد دونه‌دونه هر کدام را جداگانهفرض کنم که شاید منظور شما این بوده و بعد به همان جواب بدهم ... این کار را اگر عامدانه می‌کنید دور از جانتان کم از مردم‌آزاری ندارد در این ماه مبارک رمضان ...
momi14;1023725 نوشت:
یا اینکه بحث رو با سوالات ساده ولی جامع شروع میکنم ببینم طرف مقابلم چقدر پاسخگویی ساده ولی جامع اهمیت میده. واسش اهمیت داره که به سوال من پاسخ بده، یا در واقع به خودش پاسخ میده.

وقتی منظور شما را برداشت نکند بیچاره مگر چاره‌ای هم دارد که به برداشت خودش از سؤال شما در فضای ذهنی خودش جواب بدهد؟
انتظاراتی داریدها جناب مومی ... ما به غیب ایمان داریم ولی علم غیب که نداریم ... به ناچار همه داریم به سؤالات شما رجم‌بالغیب می‌کنیم ... تیری در تاریکی می‌اندازیم که شاید خدا خواست و به سؤال خود شما جوابی دادیم ...
momi14;1023725 نوشت:
از دیگر اصول من در مباحثه اینه که هیچوقت به طرف مقابلم نمیگم تو فلانی و بهمانی. اگه توان پاسخگویی به سوالاتش رو داشته باشم، پاسخ میدم، اگه توان نداشته باشم، میگم نمیدونم. نه اینکه بگم چون تو دو پهلو صحبت میکنی نمیشه جوابت رو دارد، میگم من نمیتونم جواب بدم. یا مثلا چون تو آدم احساساتی هستی نمیشه باهات بحث کرد. میگم منطق من توان پاسخگویی به تو رو نداره. و بابت اینکه ضعف منطق خودم رو به خودم نشون داد ازش تشکر میکنم.

شما و جناب مسلم هم بهتره اگه توان پاسخ گویی دارید پاسخ بدید و اگه ندارید، به ضعف خودتون اعتراف کنید.


من اعتراف می‌کنم که مقابل شما ضعیف هستم و توان پاسخگویی به شما را ندارم
momi14;1023725 نوشت:
دست از فرافکنی بردارید و تمرکزتون روی خودتون و قدرت استدلال خودتون در غلبه به شبهه افکن ها و اصحاب احساسات باشه.

مثل اینه که معلم یک صفحه‌ی امتحانی سفید را بگذارد جلوی شاگردش و بگوید جواب بده ... بهترین جواب این است که جوابش هم مثل سؤالش سفید باشد، چون اگر سکوت پر از ناگفته‌هاست، این ناگفته‌ها همانقدر که می‌تواند سؤالی باشد می‌تواند جوابی هم باشد ...
حالا اگر سؤالی که پرسیده می‌شود آنقدر کلی باشد که تقریباً نمی‌شود فهمید منظور پرسنده از سؤال چی هست، شاید باز هم باید جوابش سکوت باشد، اگرچه اگر به اندازه‌ی کافی مثل شما باهوش بودم باید من هم یک جواب کلی می‌دادم که شما نفهمید منظور من چه بوده است، آن وقت شاید شما از انبوه داشته‌ها در فضای ذهنی خودتان گمان می‌کردید که من جواب درست را به شما داده‌ام و هر دو خوشحال می‌بودیم و شما هم از دست ما ناراحت نمی‌شدید ... چرا زودتر به فکرم نرسید :yes:
momi14;1023725 نوشت:
ضمنا قصد من این نبود که موافقت شما رو بگیرم. قصدم این بود که بگم ریشه حل نشدن اختلافات اینه که هر کی برداشت خودش رو از مسائل داره. تا این برداشت ها یکی نشه، چیزی حل نمیشه.

بله همینطوره @};-

صائب تبریزی;1023698 نوشت:
مثالتان درست نیست جناب باء. در mit آدم بدرد نخور تربیت نمی شود بلکه باید دید این آدم چه مهارتهایی را بلد است و از همانها درست استفاده کرد.

سلام،
اتفاقاً برای مثالم مصداق خارجی در ذهن دارم از یک استاد بازنشسته‌ی فیزیک دانشگاه میشیگان اگر درست خاطرم باشد که خودشان از MIT مدرکشان را گرفته بود و زمانی که نظریه‌اشان را دادند (که البته من از طرفداران نظریه‌اشان هستم و لطف کردند و کتاب‌هایشان را هم برایم فرستادند) یک سری استاد فیزیک که از جاهای دیگر بهش ایراد گرفتند که تو ریاضیات این مباحث را درست نفهمیده‌ای، او جواب داد که حواست هست که من در MIT درس خوانده‌ام؟ او هم جواب داد که پس معلوم می‌شود که در MIT هم بعضی‌ها این مطالب را درست متوجه نمی‌شوند ...
حالا شما اگر روی MIT تعصب دارید به جای آن در آن مثال بگذارید دانشگاه شریف که خواهرخوانده‌ی Stanford است، دیگر خودم هم دیده‌ام که کسی در شریف درس خوانده باشد و چندان که انتظار می‌رود هم قوی نباشد ...
صائب تبریزی;1023698 نوشت:
ما متاسفانه کسی که این مهارتها را ببیند و از هم تشخیص دهد و بکار بگیرد نداریم

وسط دعوا نرخ تعیین می‌کنید بزرگوار؟
خوب بله من هم موافقم که استعداد سنجی و مهارت‌سنجی و شایسته‌سالاری قوی نداریم و حتی گاهی از حدّ متوسط هم پایین‌تر هستیم ...
صائب تبریزی;1023698 نوشت:
اگر ما از افرادی که Mit درس میخواندند با توجه به مهارتهایشان استفاده می کردیم، الان دیگه دانشگاه غیر انتفاعی نداشتیم که بخواهیم مثالش را بزنیم.

دانشگاه راه دور از هم از افغانستان مثال زدم بزرگوار ... یعنی مثالی زدم که به هیچ کسی برنخورد ولی به همه برخورد ... ای کاش یک مقدار استعداد مثال آوری خانم فرشته برمی‌گردد را داشتم آن وقت همچین مثال می‌زدم که مثل شود
صائب تبریزی;1023698 نوشت:
در ایران ملاک تخصص کاری نیست، رابطه و کاسه لیسی و دستمال کشی است وگرنه الان این وضع را نداشتیم. اگر نصف مدیرانمان متخصص بودند الان این حالت نبود. نه افراد متخصص را تربیت کردند که امروز سر کار بگذارند و نه از افراد متخصص قبل بدرستی استفاده کردند که به این روز نیفتند.

بله این یکی از مشکلات بزرگ امروز و دیروز ماست ...
صائب تبریزی;1023698 نوشت:
متخصص ترین آقای صالحی رئیس انرژی اتمی بود که معلوم نبود وزیر خارجه بود یا رئیس انرژی اتمی، اول برجام گریه میکرد که من مخالفم، وسطش داد میزد که نه اتفاقا خوبه من قانع شدم، آخرش هم میگه ما اعتماد کردیم اشتباه کردیم.

معمولاً تحلیل‌هایمان از شرایط ضعیف است، هم ما مردم عادی و هم مسؤولین غیرعادی ...
شاید بخاطر اینکه ما کرسی‌های آزاداندیشی نداریم و هر کسی طرفدار یک تفکر می‌شود و روزنامه‌ی همان تفکر را می‌خواند و دیگر هر چه سردبیر آن روزنامه گفت امروز رأی ما هم همان می‌شود ... مسؤولین هم شاید بخاطر اینکه اتاق‌های فکر ندارند و فقط صبحانه و ناهار و شام کاری دارند ... در روایت هم که آمده که من علم را در گرسنگی قرار دادم و مردم در شکم سیر آن را می‌جویند و هرگز نمی‌یابند ... مسؤولین قبل از جلسات باید سه روز روزه بگیرند و بعد بروند بنشینند با هم بحث کنند و تصمیم بگیرند ... اصلاً مگر سر غذا خوردن مکروه نیست که حرف بزنند؟ :Gig: ... بعد سرکار فرشته برمی‌گردد هم می‌گویند که این کشور اصلاً چون اسلامی هست و اسلامی اداره می‌شود مشکل دارد ...
صائب تبریزی;1023698 نوشت:
باز هم همش تقصیر مردم شد که پشت ولایت فقیه نبودند! خیلی بی انصاف هستید، هنه چیز را ربط میدهید به رهبر تا دهان ما رو ببندید. ببینید چقدر آقا آقا کردید. بنده که عرض کردم که تا کم می اید پای آقا را می کشند وسط.

ولایت فقیه رکنی است که رکن حسابش نمی‌کنند ... مثل اینکه ستونی که یک ساختمان ۱۰۰ طبقه روی آن استوار هست را بکنند ستونی که برای تست امنیت خودرو ازش استفاده می‌شود ... ولایت فقیه خیلی مهمه، نمیشه ازش حرف نزد ... مردم مشکل دارند اگر خیلی حواسشون به این قضیه نیست، ولی بیشتر از مردم مسؤولین مشکل دارند که آخر آن‌ها هم حواسّشون نیست ... اینجاست که صحبت از خواصّ بی‌درایت می‌شود ... خواصّی که اگر نبودند مردم خودشان بهتر می‌دانستند که چه کار بکنند یا نکنند ...
اینکه مردم هم تقصیر دارند از همین مردم بیشتر از اینکه سرکار فرشته‌برمی‌گردد تقصیر داشته باشد بیسحیان و حزب‌اللهی‌ها تقصیر دارند ... یک بنده‌ی خدایی یک سؤالی از امام زمان علیه‌السلام پرسید که آیا فلان کار قبیح است که انجام بدهم؟ امام علیه‌السلام هم جواب فرمودند که این کار قبیح است ولی اگر تو انجام بدهی قبیح‌تر است ... از کسی که انتظاری می‌رود اگر کوتاهی کند جرمش هم بیشتر است ... مردم بی‌تقصیر نیستند، ولی انقلابی‌ها و بسیحیان و حزب اللهی‌ها و بعد هم مسؤولین مقصرترند، و هر چه مسؤولی پرادعاتر باشد تقصیرش هم بیشتر است ...

سلام

باء;1023765 نوشت:
من اعتراف می‌کنم که مقابل شما ضعیف هستم و توان پاسخگویی به شما را ندارم

مرسی.
هیچکی شما رو مجبور نکرده با زبون روزه خودتون رو تحت فشار بزارید. هر وقت احساس کردید مورد آزار قرار گرفتید، میتونید از دایره آزار و اذیت خارج شوید.

مسلم;1023730 نوشت:
شما برای نقد طرف باید تعریف او را بپذیرید

باید تعریفش رو بپذیرم بعد نقدش کنم؟؟ خیلی روی تعاریفتون حساب باز میکنید!! من مشکلم دقیقا با همین تعریف هاست.
مسلم;1023730 نوشت:
با اینطور بحث کردن که سنگ روی سنگ بند نمیشود!

بله خب. الانم اوضاع مملکت همینه دیگه.
مسلم;1023730 نوشت:
ما هم تقوا را در خیلی از امور نمی بینیم

من در همه ی امور نمیبینم.
آخه میدونید، بدبینم دیگه. چه میشه کرد. ای بابا ....

بعد به من بگید چطور میشه روی چیزی که وجود نداره حساب باز کرد؟

momi14;1023771 نوشت:
باید تعریفش رو بپذیرم بعد نقدش کنم؟؟

momi14;1023771 نوشت:
بله خب. الانم اوضاع مملکت همینه دیگه.

momi14;1023771 نوشت:
آخه میدونید، بدبینم دیگه. چه میشه کرد. ای بابا ....

momi14;1023771 نوشت:
بعد به من بگید چطور میشه روی چیزی که وجود نداره حساب باز کرد؟

جناب momi عزیز این ادبیان نشان می دهد یا حال صحبت کردن ندارید، یا دنبال بحث و جدل هستید، یا از بنده خوشتان نمی آید...

هر چیزی را باید درست تعریف کرد! مدیریت جهادی را باید درست تعریف کرد بعد دید که چه کسی مدیر جهادی هست و چه کسی نیست! نه اینکه به خاطر شعار برخی ها در مدیر جهادی بودن، تعریف را هم خراب کنیم!!
همانطور که درتقوا همینطور است، کسانی که بی تقوا هستند و مسئولیت پذیرفته اند که ما معنای تقوا را تغییر نمیدهیم، بلکه آنها را بی تقوا می نامیم!!

این که بفرمایید اصلا در میان مسئولین تقوایی نمی بینید هم احتمالا به همان بدبینی ای که اشاره فرموده اید بر می گردد! نقاط ضعف را چنان در نگاهتان پررنگ فرموده اید که مانع دیدن تلاش ها و حرکت های مثبت و تقوا ها شده است. من منکر نقاط ضعف و بی تقوایی ها نیستم، اما هر چیزی را باید در جای خودش دید.

مسلم;1023772 نوشت:
مدیریت جهادی را باید درست تعریف کرد بعد دید که چه کسی مدیر جهادی هست و چه کسی نیست!

خب .... این شد یه چیزی.

حالا لطفا بفرمایید مدیریت جهادی یعنی چی و مثلا چرا ایلان ماسک در زمره ی مدیران جهادی قرار نمیگیره؟

momi14;1023773 نوشت:
حالا لطفا بفرمایید مدیریت جهادی یعنی چی و مثلا چرا ایلان ماسک در زمره ی مدیران جهادی قرار نمیگیره؟

خب ایشون خیلی از شاخصه های مدیریت جهادی را دارد، نباید صفر و صدی نگاه کرد، منتهی یکی از شاخصه های مدیریت جهادی تلاش برای رضای خداست، یعنی محور تلاش ها نه موفقیت مالی، نه شهرت، نه پول، نه محبوبیت، و نه امور دیگر، بلکه باید خدا باشد. من در این خصوص نمیتوانم در مورد این شخصیت ابراز نظر کنم چون از نیت کسی خبر ندارم، اما بقیه شاخصه هایی که ظاهر هستند را ظاهرا ایشان دارد.

مسلم;1023754 نوشت:
متوجه منظورتان نمیشوم، این مسئله یک مسئله تحلیلی است، نیازی به مصداق عینی ندارد، اگر مسئولین خوب از سوی مردم انتخاب شوند، طبیعتا تصمیمات بهتری خواهند گرفت، تلاش بهتری خواهند کرد و طبیعتا وضع بهتر خواهد شد. این را شما قبول ندارید؟
علاوه بر اینکه همین تمدن غربی که امروز در غرب شکل گرفته و برخی دوستان مصادیق آن را بیان کرده و از آن تعریف می کنند در همین ساختار جمهوری تحقق یافته است، اگرچه ما نه توسعه به معنای غربی را قبول داریم اما به هر حال پیشرفت هایی که داشته اند در همین چارچوب بوده، از ابتدا که وضعشان اینگونه نبوده است.

شما در کشور خودمان ببینید دو تا رئیس جمهور چه تصمیماتی می توانند بگیرند که چه تاثیر عمیقی در وضع مردم می گذارد، کار ندارم کدام درست است و کدام غلط اما مثلا سیاست های دو دولت گذشته در عرصه انرژی هسته ای، مسکن، ناوگان هوایی، و...
خب این ها خیلی تاثیرات بنیادینی در کشور می گذارد، پس تصمیم گیری دولت ها خیلی مهم است و ما هستیم که انتخاب می کنیم چه کسی بیشترین قدرت اجرایی کشور را به دست بگیرد.

سلام. مممنون از وقتی که میگذارید.در مورد بند اول خیر بنده چنین چیزی رو قبول ندارم. چون واژه "خوب" برای همه مردم تعریف دقیقی ندارد یک نفر فکر میکند که رئیس جمهور خوب آنست که برای 5 دخترش کار ایجاد کند، یا یارانه او را زیاد کند یا حجاب را غیر اجباری کند یا حجاب را اجباری کند یا ورزشگاه بسازد یا .... . معیار خوب و بد بودن رو باید در تطابق با اهداف و چشم اندازهای کلان یک مملکت دید نه در دید مردم.
دوم اینکه در مورد بند اول، شما گفتید سازوکار اصلاح در تمام حکومتهای جمهوری همین است و می فرمایید تحلیلی است و نیازی به اثبات ندارد. حالا من هم عرض میکنم که ساز و کار اصلاح در حکومتهای جمهوری، اعتراضات گسترده و فراگیر و نشان دادن قدرت مردم به مسئولینی است که به اشتباه فکر میکردیم خوب هستند ولی نیستند. من هم میگویم این حرف من قابل اثبات نیست و درست است.
سومین مطلب داشتن مسئولین خوب برای انتخاب است که در بند اول گفتید. اگر مسئولی خوب باشد و برای مدیریت کشور تربیت سود، آیا بعد از چند سال گند کارهایش در می آید؟ مثلا آیا باراک اوباما برای ایالات متحده مسئول خوبی بود یا نه؟ آیا آقای روحانی برای ما مسئول خوبی است یا نه؟ زمانی که در یک کشور قحطی مدیر و مسئول خوب است و اساسا برای اینکار نربیت ننی شوند، دیگر نوبت به نحوه انتخاب توسط مردم نمیرسد. مردم ثرفا بین بد و بدتر انتخاب میکنند نه بین بد و خوب یا خوب و خوبتر.

صائب تبریزی;1023853 نوشت:
سلام. مممنون از وقتی که میگذارید.


سلام و عرض ادب
خواهش می کنم، وظیفه است

صائب تبریزی;1023853 نوشت:
دوم اینکه در مورد بند اول، شما گفتید سازوکار اصلاح در تمام حکومتهای جمهوری همین است و می فرمایید تحلیلی است و نیازی به اثبات ندارد. حالا من هم عرض میکنم که ساز و کار اصلاح در حکومتهای جمهوری، اعتراضات گسترده و فراگیر و نشان دادن قدرت مردم به مسئولینی است که به اشتباه فکر میکردیم خوب هستند ولی نیستند. من هم میگویم این حرف من قابل اثبات نیست و درست است.

واقعا آنچه که عرض کردم تحلیلی است، ببینید ما که معتقد به دیکتاتوری نیستیم، پس هزار بار هم که حکومت تشکیل دهیم باز هم جمهوری خواهد بود، پس جمهوری نباید تغییر داده شود، بلکه باید اصلاح شود. ما دو راهکار برای اصلاح در ساختار جمهوری بیشتر نداریم، یکی اصلاح از طریق انتخابات، و یکی اصلاح از طریق اعتراضات عمومی
در کارآمدی راه دوم که شکی وجود ندارد، چون ساختار جمهوری یعنی روی کار آمدن مسئولینی که توسط مردم انتخاب میشوند، طبیعتا انتخاب مسئولین با رویکردی متفاوت و اصلاحی که در گرو انتخاب مردم است میتواند فضای جامعه را عوض کند.

اما راه دوم، در اینکه اعتراضات گسترده و فراگیر هم نقش اصلاحی دارند شکی نیست و بنده هم قبول دارم، منتهی اولا: قطعا اثرش کمتر از انتخابات است، چون مسئولین دلسوز به این نظام و انقلاب و خون شهدا که دارند تلاششان را می کنند و نیازی به حرکت دادن آنها با اعتراض نیست، و یک دسته هم که به آرمان های انقلاب و خون شهدا وابستگی نداشته و دلسوز مردم نیستند، خب پاسپورتشان و تابعیتشان آماده است. دلسوزی برای این حکومت ندارند که بگویند اگر نیازهای مردم را پاسخ ندهیم با این اعتراضات پایه های حکومت سست میشوند.

ثانیا: این حرکت آسیب هایی دارد که گاهی بیشتر و بزرگتر از مشکلاتی است که مردم برای آنها اعتراض کرده اند، شما ببینید ما دشمنان داخلی و خارجی بسیاری داریم که دنبال تجمع هستند تا آن را شعله ور کرده و به آشوب بکشانند، بله اگر ما بودیم و ما و از این اعتراضات سوء استفاده نمیشد و به آشوب کشیده نمیشد از این راهکار هم میشد استفاده کرد. اما در هر صورت قطعا این راه هم یک راه اصلاحی است که مبتنی بر قاعده اهم و مهم است، یعنی اگر روزی رسید که این اصلاحات مهم تر از آن آسیب ها باشد، بله میتوان از آن مدد گرفت همانطور که امام خمینی(ره) در بند «میم» وصیتنامه خودشان به آن اشاره کرده اند که شرایط خاص خودش را دارد و سخن گفتن در مورد آن مجال خود را می طلبد.

صائب تبریزی;1023853 نوشت:
در مورد بند اول خیر بنده چنین چیزی رو قبول ندارم. چون واژه "خوب" برای همه مردم تعریف دقیقی ندارد یک نفر فکر میکند که رئیس جمهور خوب آنست که برای 5 دخترش کار ایجاد کند، یا یارانه او را زیاد کند یا حجاب را غیر اجباری کند یا حجاب را اجباری کند یا ورزشگاه بسازد یا .... . معیار خوب و بد بودن رو باید در تطابق با اهداف و چشم اندازهای کلان یک مملکت دید نه در دید مردم.

بله این هم یکی از آفت هایی است که به درستی به آن اشاره می فرمایید، اما چاره ای از آن نیست.
وقتی مثلا اکثریت مردم تعریف خوب را این بدانند که رئیس جمهوری برای دخترانش شغل ایجاد کند و حجاب را غیر اجباری کند خب یعنی همین مطالبه عموم مردم است! کار دیگری نمیشود کرد! این مردم اصلا اصلاحی که مد نظر من و شماست را اصلاح نمی دانند.
بنابراین در چنین جامعه ای راه اصلاح، اصلاح نگرش مردم است، باید فرهنگ سازی کرد، باید اولویت ها را به مردم معرفی کرد، باید مردم را خواستار اصلاح کرد، نه اینکه به اجبار بر خلاف نظر مردم اصلاح کرد!

صائب تبریزی;1023853 نوشت:
سومین مطلب داشتن مسئولین خوب برای انتخاب است که در بند اول گفتید. اگر مسئولی خوب باشد و برای مدیریت کشور تربیت سود، آیا بعد از چند سال گند کارهایش در می آید؟ مثلا آیا باراک اوباما برای ایالات متحده مسئول خوبی بود یا نه؟ آیا آقای روحانی برای ما مسئول خوبی است یا نه؟ زمانی که در یک کشور قحطی مدیر و مسئول خوب است و اساسا برای اینکار نربیت ننی شوند، دیگر نوبت به نحوه انتخاب توسط مردم نمیرسد. مردم ثرفا بین بد و بدتر انتخاب میکنند نه بین بد و خوب یا خوب و خوبتر

با اجازتون من چنین مطلبی رو قبول ندارم که ما در کشورمان مدیر تربیت نکرده ایم، یا انتخاب های مردم همیشه بین بد و بدتر بوده است.
اگر هم منظورتون نقد سیستم فیلترینگ شورای نگهبان است باور کنید تاثیری ندارد، مثلا اگر تمام اشخاصی که در این دوره اخیر کاندیدا شدند تأیید صلاحیت میشدند باز هم آقای روحانی انتخاب میشد. انتخابات شورای شهر که احراز صلاحیت ها تحت نظر شورای نگهبان نیست باز هم نتیجه اش نشان میدهد که مردم علاقه کمتری به کاندیداهای مستقل دارند و بیشتر لیستی و مطابق با نظر احزاب و جناح ها رأی میدهند.

مسلم;1023841 نوشت:
من در این خصوص نمیتوانم در مورد این شخصیت ابراز نظر کنم چون از نیت کسی خبر ندارم

این بی خبری از نیت و متعاقبا ناتوانی در ابراز نظر در این خصوص فقط درباره ی ایلان ماسک به عنوان یک مدیر آمریکایی صدق میکنه یا در مورد هر مسئولی در هر جایگاهی، چه ایرانی و چه غیر ایرانی هم صدق میکنه؟

مسلم;1023862 نوشت:

سلام و عرض ادب
خواهش می کنم، وظیفه است

واقعا آنچه که عرض کردم تحلیلی است، ببینید ما که معتقد به دیکتاتوری نیستیم، پس هزار بار هم که حکومت تشکیل دهیم باز هم جمهوری خواهد بود، پس جمهوری نباید تغییر داده شود، بلکه باید اصلاح شود. ما دو راهکار برای اصلاح در ساختار جمهوری بیشتر نداریم، یکی اصلاح از طریق انتخابات، و یکی اصلاح از طریق اعتراضات عمومی
در کارآمدی راه دوم که شکی وجود ندارد، چون ساختار جمهوری یعنی روی کار آمدن مسئولینی که توسط مردم انتخاب میشوند، طبیعتا انتخاب مسئولین با رویکردی متفاوت و اصلاحی که در گرو انتخاب مردم است میتواند فضای جامعه را عوض کند.

اما راه دوم، در اینکه اعتراضات گسترده و فراگیر هم نقش اصلاحی دارند شکی نیست و بنده هم قبول دارم، منتهی اولا: قطعا اثرش کمتر از انتخابات است، چون مسئولین دلسوز به این نظام و انقلاب و خون شهدا که دارند تلاششان را می کنند و نیازی به حرکت دادن آنها با اعتراض نیست، و یک دسته هم که به آرمان های انقلاب و خون شهدا وابستگی نداشته و دلسوز مردم نیستند، خب پاسپورتشان و تابعیتشان آماده است. دلسوزی برای این حکومت ندارند که بگویند اگر نیازهای مردم را پاسخ ندهیم با این اعتراضات پایه های حکومت سست میشوند.

ثانیا: این حرکت آسیب هایی دارد که گاهی بیشتر و بزرگتر از مشکلاتی است که مردم برای آنها اعتراض کرده اند، شما ببینید ما دشمنان داخلی و خارجی بسیاری داریم که دنبال تجمع هستند تا آن را شعله ور کرده و به آشوب بکشانند، بله اگر ما بودیم و ما و از این اعتراضات سوء استفاده نمیشد و به آشوب کشیده نمیشد از این راهکار هم میشد استفاده کرد. اما در هر صورت قطعا این راه هم یک راه اصلاحی است که مبتنی بر قاعده اهم و مهم است، یعنی اگر روزی رسید که این اصلاحات مهم تر از آن آسیب ها باشد، بله میتوان از آن مدد گرفت همانطور که امام خمینی(ره) در بند «میم» وصیتنامه خودشان به آن اشاره کرده اند که شرایط خاص خودش را دارد و سخن گفتن در مورد آن مجال خود را می طلبد.

بله این هم یکی از آفت هایی است که به درستی به آن اشاره می فرمایید، اما چاره ای از آن نیست.
وقتی مثلا اکثریت مردم تعریف خوب را این بدانند که رئیس جمهوری برای دخترانش شغل ایجاد کند و حجاب را غیر اجباری کند خب یعنی همین مطالبه عموم مردم است! کار دیگری نمیشود کرد! این مردم اصلا اصلاحی که مد نظر من و شماست را اصلاح نمی دانند.
بنابراین در چنین جامعه ای راه اصلاح، اصلاح نگرش مردم است، باید فرهنگ سازی کرد، باید اولویت ها را به مردم معرفی کرد، باید مردم را خواستار اصلاح کرد، نه اینکه به اجبار بر خلاف نظر مردم اصلاح کرد!

با اجازتون من چنین مطلبی رو قبول ندارم که ما در کشورمان مدیر تربیت نکرده ایم، یا انتخاب های مردم همیشه بین بد و بدتر بوده است.
اگر هم منظورتون نقد سیستم فیلترینگ شورای نگهبان است باور کنید تاثیری ندارد، مثلا اگر تمام اشخاصی که در این دوره اخیر کاندیدا شدند تأیید صلاحیت میشدند باز هم آقای روحانی انتخاب میشد. انتخابات شورای شهر که احراز صلاحیت ها تحت نظر شورای نگهبان نیست باز هم نتیجه اش نشان میدهد که مردم علاقه کمتری به کاندیداهای مستقل دارند و بیشتر لیستی و مطابق با نظر احزاب و جناح ها رأی میدهند.

در مورد بند اول. استاد ببینید الان چند وقت است در فرانسه اعتصاب میکنند شنبه ها. حالا فرض کنید که بجای اعتراض از راهکار اول شما استفاده کنند، اصلا به نتیجه میرسند؟ اگر شما درباره اوضاع فرانسه اطلاعات دارین خوشحال میشم اینو بگید که این اعتراضات، جایگزینی هم داره؟

راه دوم را هم که می گویید نمیشود چون احتمال میدهیم نظام اسلامی به خطر بیفتد.الان به نظر شما زمان استفاده از آن قائده اهم و مهم نیست؟ یعنی وضعیتی که الان وجود دارد که شما یکبار که بروید دکتر با آزمایش و ویزیت باید 300 تومن خرج کنید، بدتر از زمانی می شود که اعتراض کنیم؟

بعد هم فرض کنید که اعتراض کنیم و حکومت به خطر بیفتد. از کجا معلوم که اوضاع بهتر نشود؟ خواهش میکنم نگویید که مثل افغانستان و عراق و یمن و سوریه می شویم. حتی در زمان شاه که مستعمره بودیم وضعمان از این کشورها بهتر بود، نبود؟

درباره فیلترینگ شورای نگهبان، من چون واقعا اصلا نمیدونم طرز کارشون و رد یا قبولشون به چه شکله و بر چه مبنایی هست، نه بهش کار دارم و نه منظورم هست.

الان با این وضعیت، ما در یک دور باطلی هستیم به نظرم. همین که شما می گویید من خودم حرف نگفته زیاد دارم یعنی اوضاع بد است.این نگفته ها را نگذاشتند بگویید و بگوییم تا کار به اینجا برسد که تلنبار شود و می ترسیم که منفجر شود.

ما اینهمه نفت داریم، پالایشگاه داریم. کارخانه سیمان و ذوب و ... داریم. صنایع سنگین و سبک خودرو داریم، کشور 4 فصل هستیم. اینهمه زمین کشاورزی داریم و اینهمه جوان داریم. آنوقت باید بگوییم که کوپن ها را دراورید؟ باید بگویبم صرفه جویی بیش از حد کنید؟ باید بگوییم برای اشتغال پارتی بازی کنید؟

استاد، باور کنید با انتخابات مملکت درست نمی شود به نظرم. من نه معاند هستم و نه منافق. من هم دارم در همین کشور زندگی میکنم. میخواهم ازدواج کنم و بچه دار شوم و زندگی پویا و با کیفیتی داشته باشم. شما نگاه کن به این انتخابات، نگاه کن به کاندیدها نگاه کن به شعارها، نگاه کن به میتینگها، کدامش استاندارد است؟ کدامش درش دروغ نیست؟ کدامش بر اساس صدق است؟ من در اون تاپیک همسایه، به ماجرای انصراف آقای حداد اشاره کردم، ترا به خدا دوباره آن پست مرا بخوانید و اینجا جواب دهید. من کی را انتخاب کنم آخه؟

momi14;1023866 نوشت:
این بی خبری از نیت و متعاقبا ناتوانی در ابراز نظر در این خصوص فقط درباره ی ایلان ماسک به عنوان یک مدیر آمریکایی صدق میکنه یا در مورد هر مسئولی در هر جایگاهی، چه ایرانی و چه غیر ایرانی هم صدق میکنه؟

چرا با نیش و کنایه حرف می زنید؟ خب این بی خبری از نیت در مورد هر کسی صدق می کند!
من که از مدیران ایرانی دفاع نمیکنم!! نیت یک امر مخفی است، اما بی مدیریتی ها و نالیاقتی ها امری ظاهر است که هم گاهی در مدیران ایرانی دیده میشود و هم خارجی

شما گفتید از شاخصه های مدیریت جهادی تلاش برای رضایت خداست.
بعد گفتید نمتوانید درباره ی این شاخص اظهار نظر کنید، چون از نیت ایشون با خبر نیستید.
الانم که میگید نیت هیچکس مشخص نیست.

من نمیتونم اینا رو با هم جمع کنم. چطوری میشه چیزی رو به عنوان شاخص در نظر گرفت که ازش اطلاعی نداریم؟

[=arial]سلام

momi14;1021062 نوشت:
وظیفه‌ی مردم نسبت به کاستی های نظام

در پاسخ به درخواست تاپیک تکرار مطلب جناب manmehdiam
manmehdiam;1023426 نوشت:
و اما وظیفه مردم ...به نظرم وظیفه همه آگاهی است..اشاعه آگاهی... دور شدن از جزم اندیشی و ایدئولوگ بودن که معمولا قاتل آگاهی و خردورزی است...اجالتا این یک قلم مهم ترین وظیفه من و شما و مردم است.

بالا رفتن سطح دانش برای افزایش مهارت در ارائه خدمات (صد البته دوری از مدرک گرایی)
ترویج روش تحقیق از همان کودکی و نوجوانی یعنی (فلسفی اندیشیدن ) (صد البته دوری از فلسفه بافی (سفسطه بازی))
واقع گرایی دوری از سیاست زدگی و برداشتن عینک جهان بینی در قضاوت دیگر مردمان از جمله مسئولین
دریابیم که هر کس ممکن است در بعضی کارها خردمند، شرافتمند و شجاع باشد و در بعضی کارهای دیگر نادان ، فاسد و بزدل

جناب مسلم وقتی شما میگویید

مسلم;1021388 نوشت:
اول: با دلیل و منطق سخن بگویند، و بدون استناد به منبع معتبر، ادعایی را طرح نکنند.

با شما موافقم
مسلم;1021521 نوشت:
1. تغییر نظام
اگ برای رفع این کاستی ها بخواهیم حکومت را تغییر دهیم راهکار های پیش رو اینهاست:
الف) جمهوری اسلامی دیگر
ب) جمهوری سکولار
ج) دیکتاتوری

دیکتاتوری که مورد پذیرش هیچ کسی نیست جز برخی سلطنت طلبان که به قدری در اقلیت هستند، وبه قدری چنین ادعایی برای رشد و آباد شدن ایران واضح البطلان است که ارزش پرداختن به آن را ندارد. می ماند جمهوری، طبیعت کار حکومت این است که هر کسی ولو با انتخاب مردم به قدرت برسد ممکن است اگر خودساختگی نداشته باشد از قدرتش سوء استفاده کند، این حتی در بسیاری از موارد قابل پیگیری هم نیست، بنابراین اگر ما جمهوری دیگری برپا کردیم چه اسلامی و چه سکولار قرار نیست مسئولین حکومت جدید که از سوی مردم تعیین میشوند از قدرتشان سوء استفاده نکنند.

از طرف دیگر مشکلات ما از قوانین اسلامی یا نظارت ولی فقیه نیست که با کنار گذاشتن آنها مشکلات حل شود، بلکه ولایت فقیه و قوانین اسلامی نقطه قوت این حکومت است که مانع بسیاری از توطئه ها، انحراف ها، و تک روی ها و دیکتاتوری ها شده است، یعنی در کارنامه 40 ساله انقلاب قطعا یکی از نقاط قوت ما که خصوصا در نفوذ کلان ایران در منطقه دیده میشود ولایت فقیه است، پس اگر این حکومت نقاط ضعفی دارد از جای دیگر است، هیچ کسی برای برطرف کردن نقاط ضعفش، نقطه قوتش را کنار نمی گذارد.


ولی در نفی دیکتاتوری و رد جمهوری سکولار خود پایبند بند اول فرمایشتان نیستید
اینکه دیکتاتوری در زمانه قرن بیست و یک جواب نمیدهد با شما موافقیم ولی سلطنت طلبان میگویند پادشاهی مشروطه که این با دیکتاتوری متفاوت هست
گرچه که بالشخصه با سلطنت به هر شکل آن مخالفم
در قسمت بعد با شما موافقم که در هر جمهوری(اسلامی یا سکولار) امکان روی کارآمدن شخص فاسد هست
ولی امکان براندازی را هم باید در نظر داشت که در جمهوری سکولار رسوا سازی و براندازی شخص فاسد راحت تر هست که شما راحت از آن میگذرید
و بعد به مدح جمهوری اسلامی در زیر سایه ولی فقیه میپردازید
با چه دلیلی ثابت کردید که مشکلات ما از قوانین اسلامی نیست
اگر نقطه قوت جمهوری اسلامی ولی فقیه هست چرا فساد و ناکارآمدی و به قهقرا رفتن اخلاق در کشور از سایر حکومت ها اگر بیشتر نباشد که هست ؛کمتر نیست.

مسلم;1021388 نوشت:
سوم: در برابر کاستی هایی که بیان می کنند حتما راهکار ارائه دهند حتی اگر نظر ایشان تغییر نظام باشد، یعنی ارائه کاستی بدون راهکار نباشد، شفاف بگویند که چه راهکاری پیشنهاد می دهند تا نظرشان کامل باشد و دیدگاهشان در مورد راهکار هم به نقد و نظر دوستان گذاشته شود.

راهکار :
سپاه فقط ارگان نظامی باشد از دخالت در کارهای اقتصادی و سیاسی بپرهیزد.
رهبری تنها رهبر باشد نه نهاد رهبری و دولت در سایه
درآمد و ثروت افراد حقیقی و حقوقی اعم از عموم مردم و به خصوص افراد رده بالای اقتصادی، سیاسی، نظامی،قضایی و نمایندگان منتخب در هر مجلس،مجمع و شورا و همینطور نهادهای مختلف مانند کمیته امداد،بنیاد شهید، آستان قدس، ستاد اجرایی فرمان امام و ... ؛ روشن و واضح باشد
همه مردم و همه نهادها بلا استثناء مالیات عادلانه و متناسب بدهند
اگر امور بالا به هر دلیلی، نشد؛ هستند.
حداقل حقوق دریافتی مردم در ازای 30 تا 36 ساعت کار شرافتمندانه در هفته پاسخگوی یک زندگی سعادتمند در تامین مسکن، غذا، پوشاک، تحصیلات، درمان و تامین اجتماعی مردم باشد همین یک خواسته را پی گیر باشید. کاستی های این نظام به چشم نمی آید.

صائب تبریزی;1023868 نوشت:
استاد ببینید الان چند وقت است در فرانسه اعتصاب میکنند شنبه ها. حالا فرض کنید که بجای اعتراض از راهکار اول شما استفاده کنند، اصلا به نتیجه میرسند؟ اگر شما درباره اوضاع فرانسه اطلاعات دارین خوشحال میشم اینو بگید که این اعتراضات، جایگزینی هم داره؟

راه دوم را هم که می گویید نمیشود چون احتمال میدهیم نظام اسلامی به خطر بیفتد.الان به نظر شما زمان استفاده از آن قائده اهم و مهم نیست؟ یعنی وضعیتی که الان وجود دارد که شما یکبار که بروید دکتر با آزمایش و ویزیت باید 300 تومن خرج کنید، بدتر از زمانی می شود که اعتراض کنیم؟

ایران با فرانسه از اساس فرق می کند:
اول این که اساس فرانسه بر لیبرالیسم بنا نهاده شده، بنابراین هرچه بیشتر بدان عمل شود بی عدالتی ها و نارضایتی ها افزایش خواهد یافت، اما اسلام و قوانین اسلامی اینگونه نیست، ما از عدم اجرا مینالیم. بنابراین در فرانسه حتما باید ساختار عوض شود، و با انتخابات هیچ چیزی اصلاح نمیشود.

ثانیا: همه محافل بین المللی و قدرت های بزرگ پشت دولت فرانسه هستند، کسی منافقین را داخل در آشوب ها نمیکند، رسانه های بزرگ با تمام توان سعی می کنند آشوب ها را کوچک جلوه بدهند، کسی فرانسه را به خاطر این آشوب ها به بهانه حقوق بشر تحریم نمی کند، شما این را نه با آشوب های سال 88، بلکه با آشوب های دی ماه سال گذشته مقایسه کنید که چه هجمه رسانه ای عظیمی که علی ایران نشد.

باور کنید که من هم مانند شما و سایر مردم به سختی درگیر این مشکلات هستم! دفاع من از اصل انقلاب را به منزله رضایت از اوضاع معنا نکنید، پدر من با حقوق بازنشستگی درگیر درمان سرطان است، خود بنده هم در متن جامعه هستم و با این مشکلات گرانی گوشت و پیاز و خرما دست به گریبانم.
ولی در مقام تصمیم گیری برای اصلاح اوضاع باید واقع بین بود.

صائب تبریزی;1023868 نوشت:
بعد هم فرض کنید که اعتراض کنیم و حکومت به خطر بیفتد. از کجا معلوم که اوضاع بهتر نشود؟ خواهش میکنم نگویید که مثل افغانستان و عراق و یمن و سوریه می شویم. حتی در زمان شاه که مستعمره بودیم وضعمان از این کشورها بهتر بود، نبود؟

زمان شاه یک حکومت دیکتاتوری قدرت را در دست گرفته و حکومتش استقرار یافته بود، این به جامعه تا حدی ثبات می بخشد، اما اگر این انقلاب به خطر افتاد گمان نکنید دیکتاتوری دیگری بنا خواهد شد. تمام جریان هایی که امروز علیه این حکومت فعالیت می کنند جماعتی نیستند که دغدغه اقتصادی داشته باشند تا دوباره گرد هم آیند و حکومتی یکپارچه تشکیل دهند، گروهک های جدایی طلب در مرزها فعالیت دارند، گروهک هایی که به بهانه اختلافات مذهبی دنبال اعمال قدرت هستند، گروهک هایی دنبال یک جمهوری سکولار هستند، یک عده دنبال بازگشت حکومت سلطنتی هستند، یک عده کثیری به پاسداشت خون شهدا دنبال جمهوری اسلامی هستند.

از طرف دیگر دشمنان خارجی خواهان تجزیه ایران و تشکیل چند حکومت کوچک تر هستند، در زمان قاجار وپهلوی این هدفشان را تدریجی پی می گرفتند اما اگر حکومتی نباشد دفعتا پی خواهند گرفت.
بنابراین در یک کلام آنچه مانع نفوذ این جریان ها شده است اقتدار حکومت است وگرنه شما دراویش را ببینید یک روز چه جنایتی در تهران کردند!! اگر ذره ای از اقتدار این حکومت کاسته شود، ایران دیگر روی امنیت و اقتدار را نخواهد دید.

صائب تبریزی;1023868 نوشت:
ما اینهمه نفت داریم، پالایشگاه داریم. کارخانه سیمان و ذوب و ... داریم. صنایع سنگین و سبک خودرو داریم، کشور 4 فصل هستیم. اینهمه زمین کشاورزی داریم و اینهمه جوان داریم. آنوقت باید بگوییم که کوپن ها را دراورید؟ باید بگویبم صرفه جویی بیش از حد کنید؟ باید بگوییم برای اشتغال پارتی بازی کنید؟

استاد، باور کنید با انتخابات مملکت درست نمی شود به نظرم. من نه معاند هستم و نه منافق. من هم دارم در همین کشور زندگی میکنم. میخواهم ازدواج کنم و بچه دار شوم و زندگی پویا و با کیفیتی داشته باشم. شما نگاه کن به این انتخابات، نگاه کن به کاندیدها نگاه کن به شعارها، نگاه کن به میتینگها، کدامش استاندارد است؟ کدامش درش دروغ نیست؟ کدامش بر اساس صدق است؟ من در اون تاپیک همسایه، به ماجرای انصراف آقای حداد اشاره کردم، ترا به خدا دوباره آن پست مرا بخوانید و اینجا جواب دهید. من کی را انتخاب کنم آخه؟

خدا میداند در این که نقدهای شما از روی دلسوزی است شکی ندارم، اصلا اسم نفاق و عناد را نیاورید، من از لحن مخاطبم می فهمم که چه کسی دارد از روی دلسوزی سخن می گوید و چه کسی از روی عناد و مخالفت.
من از همه این شرایطی که شما می فرمایید آگاه هستم، اما شرایط را که به صورت مجموعی و کلی می نگرم می بینم چاره دیگری نداریم. من هم خیلی دوست دارم اعتراض کنم و اعتراضم را به گوش مسئولین برسانم اما وقتی میبینم دشمنی داریم که منتظر اختلاف داخلی است چه کنیم؟ چاره ای جز این است که رفتارهای دولت و حکومت را دلسوزانه نقد کنم، و این مطالبات و توقعاتم را تبدیل به یک گفتمان عمومی کنم، تا مردم یکپارچه از مسئولین مطالبه کنند.

البته من حرکت مردم و حکومت را رو به رشد می دانم این مشکلات از فرازو نشیب های حکومت است، دائمی نیست، مثل اره ای که دندانه های بالا و پایین دارد اما مجموع این حرکت رو به بالاست

momi14;1023876 نوشت:
شما گفتید از شاخصه های مدیریت جهادی تلاش برای رضایت خداست.
بعد گفتید نمتوانید درباره ی این شاخص اظهار نظر کنید، چون از نیت ایشون با خبر نیستید.
الانم که میگید نیت هیچکس مشخص نیست.
من نمیتونم اینا رو با هم جمع کنم. چطوری میشه چیزی رو به عنوان شاخص در نظر گرفت که ازش اطلاعی نداریم؟

بله طبیعتا نمیتوان از نیت انسان ها آگاه شد، اسلام هم کشف نیت ها را به هما اندازه علائم ظاهری مطلوب میداند، به عنوان مثال برای سنجش عدالت امام جماعت میگوید به ظواهر امر اکتفا کنید. ما در تشخیص مردانی که به جنگ و جهاد رفته اند هم همین کار را می کیم، همین که واقعا ظاهر امر نشان میدهد برای خدا به جنگ رفته اند آنها را مرد جهاد می نامیم، ولو آنکه در نیتشان چیزی باشد که آن رابروز نداده اند.
بنابراین همین که شخصی که شاخصه های ظاهری مثل تلاش و برنامه ریزی را دارد، در گفتار هم دم از تقوا و خدا می زند و خلاف آنچه میگوید در رفتار او دیده نمیشود میتوان به او مدیر جهادی اطلاق کرد.

آنچه گفتیم در مقام تشخیص و سنجش است اما در مقام تعریف و توصیه قطعا یکی از شاخصه های مدیر جهادی این است که اهل جهاد در راه خدا باشد.

متحیر;1023878 نوشت:
ولی سلطنت طلبان میگویند پادشاهی مشروطه که این با دیکتاتوری متفاوت هست

خواستم جواب بدهم اما دیدم خودتان هم فرموده اید:

متحیر;1023878 نوشت:
بالشخصه با سلطنت به هر شکل آن مخالفم

پس اجازه بدهید وقتمان را بگذاریم روی اموری که اختلاف نظر داریم.

متحیر;1023878 نوشت:
امکان براندازی را هم باید در نظر داشت که در جمهوری سکولار رسوا سازی و براندازی شخص فاسد راحت تر هست که شما راحت از آن میگذرید
و بعد به مدح جمهوری اسلامی در زیر سایه ولی فقیه میپردازید
با چه دلیلی ثابت کردید که مشکلات ما از قوانین اسلامی نیست
اگر نقطه قوت جمهوری اسلامی ولی فقیه هست چرا فساد و ناکارآمدی و به قهقرا رفتن اخلاق در کشور از سایر حکومت ها اگر بیشتر نباشد که هست ؛کمتر نیست

اصلا بنده براندازی در جمهوری را هرگز منطقی نمی دانم!! چون معنا ندارد برای تغییر مسئولین جمهوری را براندازی کرده و جمهور دیگری جایگزین آن کنیم! مگر آنکه بخواهیم ساختار را تغییر دهیم، وگرنه جایگزین کردن جمهوری اسلامی برای یک جمهوری اسلامی دیگر، یا جایزین ساختن یک جمهوری سکولار جای یک جمهوری سکولار دیگر معنا ندارد!! اگر بنا بر تغییر مسئولین است اصلا جمهوری یعنی اینکه مردم توان تغییر مسئولین را داشه باشند.

این که مشکل ما از قوانین اسلامی هست یا خیر به این تاپیک مربوط نمیشود، موضوع مستقل و به عنوان یک مبناست که بحث گسترده ای می طلبد و باید در مجال خود بحث شود.

اما در مورد فساد و ناکارآمدی و حرکت قهقرایی اخلاق در حکومت، بنده اولا این مسئله را قبول ندارم. اتفاقا جلوه های اخلاق در میان مردم ما خیلی پررنگ است، کجای دنیا پس از سیل مردم سایر مناطق چنین روانه میشوند که از خانه های مردم مجانی گِل در بیاورند؟ کجای دنیا مردم هشت سال داوطلبانه اینچنین به جنگ با دشمن می روند؟

ثانیا: حتی اگر آنچه را که فرمودید بپذیرم باز هم باید مقایسه با شرایط برابر باشد، این هجمه عظیم رسانه ای برای تغییر سبک زندگی مردم، ترویج مصرف گرایی، ترویج خرید و انبار کردن مواد غذایی، تشویق مردم به صف کشیدن برای خرید دلار، تشویق به سگ و گربه آوردن به جای فرزند و مانند آن و همچنین ایجاد بدبینی نسبت به روحانیت که یکی از تاثیرگذارترین نهادهای فرهنگی است و دوری مردم از آنها تاثیر منفی غیر قابل جبرانی خواهد داشت، اینها اگر علیه هر کشوری اتفاق می افتاد وضع به مراتب بدتری داشتند.
بنابراین به صرف تغییر حکومت نمیشود تقصیر را گردن حکومت انداخت، بلکه باید دید آیا فاکتورهای دیگر هم عوض شده اند یا خیر.

متحیر;1023878 نوشت:
سپاه فقط ارگان نظامی باشد از دخالت در کارهای اقتصادی و سیاسی بپرهیزد.

بسیاری از زیر ساخت های کشور ما توسط ارتش و سپاه ساخته شده است، با چه توجیهی چنین راهکاری میشود ارائه کرد؟ خود دولت اقرار می کند که سپاه از بهترین پیمانکاران طح های اقتصادی است که در کوتاه ترین مدت و با بهترین کیفیت طرح ها را اجرا می کند و مبلغ زیادی از دولت طلبکار است.

متحیر;1023878 نوشت:
رهبری تنها رهبر باشد نه نهاد رهبری و دولت در سایه

دولت در سایه و از این حرف ها نسبت به رهبری واقعا قابل دفاع نیست
عجیب است که در همین سایت برخی می گویند چرا رهبری دخالت نمیکند، و برخی می گویند چرا دخالت می کند!!
آنچه که اعتدال است را رهبری خوب می دانند، وظایف هم طبق قانون اساسی روشن است، رهبری عمدتا در سیاست های اجرایی که حرکت کلان نظام را تحت الشعاع قرار ندهد دخالت نمیکنند، نمونه آن جزئیات برجام یا همین تصویب fatf بود که بر عهده خود مسئولین گذاشته شد.

متحیر;1023878 نوشت:
درآمد و ثروت افراد حقیقی و حقوقی اعم از عموم مردم و به خصوص افراد رده بالای اقتصادی، سیاسی، نظامی،قضایی و نمایندگان منتخب در هر مجلس،مجمع و شورا و همینطور نهادهای مختلف مانند کمیته امداد،بنیاد شهید، آستان قدس، ستاد اجرایی فرمان امام و ... ؛ روشن و واضح باشد
همه مردم و همه نهادها بلا استثناء مالیات عادلانه و متناسب بدهند
اگر امور بالا به هر دلیلی، نشد؛ هستند.
حداقل حقوق دریافتی مردم در ازای 30 تا 36 ساعت کار شرافتمندانه در هفته پاسخگوی یک زندگی سعادتمند در تامین مسکن، غذا، پوشاک، تحصیلات، درمان و تامین اجتماعی مردم باشد همین یک خواسته را پی گیر باشید. کاستی های این نظام به چشم نمی آید.

بله اینها راهکارهای خوبی هستند که در حیطه اختیارات قوای سه گانه هستند.

جناب مسلم امیدوارم زودتر پدرتون حالشون رو به بهبود بره ؛ براشون دعا می‌کنم ؛

واقعا پدر گل هست .

مسلم;1023884 نوشت:
همین که شخصی که شاخصه های ظاهری مثل تلاش و برنامه ریزی را دارد، در گفتار هم دم از تقوا و خدا می زند و خلاف آنچه میگوید در رفتار او دیده نمیشود میتوان به او مدیر جهادی اطلاق کرد.

خب حالا ما حق داریم یک نفر رو صرفا در بخش تلاش و برنامه ریزی شاخص قرار داده و بقیه رو در بخش تلاش و برنامه ریزی با اون مقایسه کنیم؟

سلام .
برای من هم هضم اضافه توصیفی مدیریت جهادی یا انقلابی خیلی سخت هست .

یک سری از مدیریت ها .... نگاهی کلی به مساله دارند ؛ مثلا وقتی بحث مدیریت سیستمی یا مدیریت استراتژیک میشه ؛ یا وقتی بحث مدیریت زمان و بودجه میشه باید نگاهی کلان داشت .

یک سری از مدیریت ها ... موضوعی هستند ؛ مثلا مدیریت ریسک ؛ یا مدیریت بحران ؛ یا مدیریت دانش .

که مدیر سیستم تصمیم میگیره پراسس های پر اولویت رو مدیریت بحران بکنه یا نکنه ؛ مدیریت ریسک بکنه یا نکنه ؛ مدیریت دانش بکنه یا نکنه . مدیریت منابع انسانی بکنه یا نکنه

مدیر سیستم تصمیم میگیره که برای چه پراسس هایی چه مدیریت هایی صورت بگیره

مدیریت هم به شدت ساختاری درختی داره و هر مدیر تنها میتونه متخصص در یک نوع حیطه بشه ؛ مثلا متخصص تحلیل سیستم بشه ؛ متخصص مدیریت ریسک بشه ؛ و مدیر سیستم در هر مذاکره ای که با مدیران و مشاورانش میکنه از اونها می‌خواد که راهکارهایی رو بدن ؛

مثلل مدیریت بحران ؛ هزینه رو بالا میبره
مثلا مدیریت ریسک : هزینه و زمان رو بالا میبره

تمام این مدل مدیریت ها هم ؛ مساله رو عنوان می‌کنند و سپس استانداردهایی رو برای حل مساله تعریف می‌کنند .

مدیریت انقلابی اخه یعنی چی ....
به خدا آدم نمی دونه چی بگه .......

momi14;1023904 نوشت:
خب حالا ما حق داریم یک نفر رو صرفا در بخش تلاش و برنامه ریزی شاخص قرار داده و بقیه رو در بخش تلاش و برنامه ریزی با اون مقایسه کنیم؟

بله به لحاظ تلاش و برنامه ریزی میشود کسی را ملاک قرار داد و بقیه را با او مقایسه کرد، اما اگر بخواهیم مدیر جهادی بر او اطلاق کنیم حداقل در ظاهر باید اعتقاد به جهاد و مجاهدت را در او ببینیم.

با سلام و عرض ادب

فرشته برمیگردد;1023898 نوشت:
جناب مسلم امیدوارم زودتر پدرتون حالشون رو به بهبود بره ؛ براشون دعا می‌کنم ؛

واقعا پدر گل هست .

واقعا ممنونم از شما، لطف دارید
دعا می کنم ان شاالله شما هم به خواسته هاتون برسید

فرشته برمیگردد;1023908 نوشت:
برای من هم هضم اضافه توصیفی مدیریت جهادی یا انقلابی خیلی سخت هست .

یک سری از مدیریت ها .... نگاهی کلی به مساله دارند ؛ مثلا وقتی بحث مدیریت سیستمی یا مدیریت استراتژیک میشه ؛ یا وقتی بحث مدیریت زمان و بودجه میشه باید نگاهی کلان داشت .

یک سری از مدیریت ها ... موضوعی هستند ؛ مثلا مدیریت ریسک ؛ یا مدیریت بحران ؛ یا مدیریت دانش .

که مدیر سیستم تصمیم میگیره پراسس های پر اولویت رو مدیریت بحران بکنه یا نکنه ؛ مدیریت ریسک بکنه یا نکنه ؛ مدیریت دانش بکنه یا نکنه . مدیریت منابع انسانی بکنه یا نکنه

مدیر سیستم تصمیم میگیره که برای چه پراسس هایی چه مدیریت هایی صورت بگیره

مدیریت هم به شدت ساختاری درختی داره و هر مدیر تنها میتونه متخصص در یک نوع حیطه بشه ؛ مثلا متخصص تحلیل سیستم بشه ؛ متخصص مدیریت ریسک بشه ؛ و مدیر سیستم در هر مذاکره ای که با مدیران و مشاورانش میکنه از اونها می‌خواد که راهکارهایی رو بدن ؛

مثلل مدیریت بحران ؛ هزینه رو بالا میبره
مثلا مدیریت ریسک : هزینه و زمان رو بالا میبره

تمام این مدل مدیریت ها هم ؛ مساله رو عنوان می‌کنند و سپس استانداردهایی رو برای حل مساله تعریف می‌کنند .

مدیریت انقلابی اخه یعنی چی ....
به خدا آدم نمی دونه چی بگه .......

ببینید در این مدیریت هایی که می فرمایید فرقی بین مدیریت جهادی و غیر آن وجود ندارد، مدیریت جهادی در نیت است، کسی که مدیر جهادی باشد یعنی مسئولیتش را امانتی از جانب خدا و تلاش در این راه را جهادی در راه خدا می داند، طبیعتا این نیت منجر به تلاشی مضاعف، و خستگی ناپذیری و انجام کار به بهترین نحو خواهد شد.
یعنی در مدیریت جهادی اصلا مهم نیست سنخ مدیریت چیست، مهم این است که هدف از انجام آن چیست، برای پول است، برای مقام است،برای محبوبیت است؟

شاخصه مدیریت جهادی این است که برای رضای خداست، یعنی اصلا این اهداف اصالت ندارند، بنابراین شخص مدیر جهادی برایش شکست معنا ندارد، برایش نرسیدن به مال و منال و مقام اهمیت ندارد، او برای کسی کار می کند که هیچ چیزی بر او پوشیده نیست، اگر در خلوت خودش در مسئولیتش خیانت کند او آگاه است.
این نیت اگر واقعی باشد متناسب با عمق آن و عمق ایمان، مدیری از انسان میسازد که فوق العاده و غیر قابل وصف است.

[=arial]سلام

مسلم;1023888 نوشت:
اصلا بنده براندازی در جمهوری را هرگز منطقی نمی دانم!!

البته منظور من از براندازی مقایسه برکناری منتخبین در دو جمهوری سکولار و جمهوری اسلامی بود
بنده هم تا رایج و آگاه نبودن مردم به شیوه روش تحقیق، با براندازی هر حکومتی از جمله جمهوری اسلامی مخالفم چرا که تا این سطح فرهنگ (چاپلوسی و تقدس زایی ناشی از دیکتاتوری) در جامعه حاکم هست، بهترین مردم در سطح حاکمیت بدل به نادان ترین یا شرورترین حاکمان میشوند. کما اینکه تاریخ دو هزار و پانصد ساله ما شاهد چنین ادعایی هست. مسلم با استیلای چنین فرهنگی، براندازی منجر به هرج و مرج و بعد منجر به رویش یک دیکتاتور دیگر میشود.
مردم باید آنقدر آگاه بشوند و اعتماد به نفس پیدا کنند که دریابند یگانه منجی مردم، خودشان هستند . منجی یا قهرمان فقط در خیال یا افسانه زندگی میکند.
مسلم;1023888 نوشت:
اگر بنا بر تغییر مسئولین است اصلا جمهوری یعنی اینکه مردم توان تغییر مسئولین را داشه باشند.

بله من هم گفتم در جمهوری بدون قید(سکولار) امکان برکناری منتخبین، راحت تر از جمهوری اسلامی است .
جناب رفسنجانی در دور دوم با بلند پروازی های عمرانی بدون پشتوانه اقتصادی هزینه های دولت را بالا برد و بار اقتصادی آن را اعم از پیش فروش نفت با بهای نازل و پروژه های غیر کارشناسی و بالابردن سطح توقع مردم تورم افسار گسیخته ایجاد کرد
جناب خاتمی جسارت و شجاعت لازم را در پی گیری اصلاحات نداشت و آن چنان خوار و زبون ریاست جمهوری دور دوم را ادامه داد که با دلواپسی مدعیان با شارلاتانیسم جناب احمدی نژاد بدون برنامه و با ولنگاری و بدون انضباط مالی قدرت را دردست گرفت و ملعبه سَیّاس های داخل و خارج از کشور شد.
بی تدبیری های جناب احمدی نژاد در دور دوم چنان ادامه یافت که ارگان های نظامی، در خارج از حیطه خود پایه های بیشتری از اقتصاد کشور را بدست گرفتند و تورم افسار گسیخته دیگری را بر ملت تحمیل کردند.
جناب روحانی با وعده های بزرگ، تدبیر و تحکمی در بدست آوردن همراهی و هماهنگی سایر رقبای سیاسی نداشت چنان تعللی در تصویب برجام داشتند و با هراس از قدرت های داخلی و خارجی برجامی را امضا کردند که از روز اول با موشک پاره پاره شد در دور دوم هم با سیاست های بنفش ؟؟!! یکی به نعل یکی به میخ حقوق های نجومی، فساد و اختلاس نهادینه شده از دوره های قبل را عریان تر و شرور تر کرد و این چنین شد که حتی در سایت آسکدین از فساد حکومتی و فشار اقتصادی می نالند
اگر جمهوری قید اسلامی نداشت همه این رؤسای جمهور باید از کار برکنار میشدند ، ولی تحمل شدند . هزینه های جبران ناپذیر بر کشور تحمیل کردند.
انتخابات استصوابی موجب گزینش از سر اجبار و عدم برکناری از سر مصلحت، ناشی از سیستم جمهوری اسلامی است. اگر جمهوری بدون قید (سکولار) بود افراد کاردان تر فرصت انتخاب داشتند و تعللی در برکناری نامردمان نبود[=arial].

سلام.
من اعتقاد ظاهری به خدا و تقوا رو از شما میپذیرم. البته فقط به خاطر اینکه نمیخوام درباره ش بحث کنم. و الا امام جماعت شباهتی به مسئول اجرایی نداره که مقایسه شون کردید.

سوال من اینجاست:

مسلم;1023923 نوشت:
انجام کار به بهترین نحو خواهد شد.

مسلم;1023923 نوشت:
مدیری از انسان میسازد که فوق العاده و غیر قابل وصف است.

من میخوام بدونم اول باید به ادعای ظاهری یه نفر اعتماد کنیم و بعد اقداماتش رو بهترین اقدامات ممکن فرض کنیم، یا اول اقداماتش رو بسنجیم ببینم بهترین اقدامات ممکن بوده یا نه، بعد بیایم ادعای تقوا و برای رضایت الهی بودنش رو باور کنیم؟

[=arial]

مسلم;1023888 نوشت:
این که مشکل ما از قوانین اسلامی هست یا خیر به این تاپیک مربوط نمیشود، موضوع مستقل و به عنوان یک مبناست که بحث گسترده ای می طلبد و باید در مجال خود بحث شود.

....... موافقم

مسلم;1023888 نوشت:
اما در مورد فساد و ناکارآمدی و حرکت قهقرایی اخلاق در حکومت، بنده اولا این مسئله را قبول ندارم.

افزایش 17 برابری زندانیان افزایش میلیونی پرونده های قضایی و افزایش سالانه 8 درصدی نزاع های خیابانی در افول اخلاق نیازی به تایید یا رد شما ندارد
مسلم;1023888 نوشت:
اتفاقا جلوه های اخلاق در میان مردم ما خیلی پررنگ است، کجای دنیا پس از سیل مردم سایر مناطق چنین روانه میشوند که از خانه های مردم مجانی گِل در بیاورند؟ کجای دنیا مردم هشت سال داوطلبانه اینچنین به جنگ با دشمن می روند؟

در جهان امروز بلایای طبیعی و مصائب آن را مدیریت میکنند
متاسفانه فکر میکنند با خیرات و صدقات باید رفع مشکل کرد اگر حکومت لایق باشد با صیانت از منابع طبیعی و نظارت بر ساخت و سازها و کارشناسی بودن طرح های عمرانی بلایای طبیعی را تبدیل به فاجعه نمیکرد
اگر حکومت نظام مند و پایبند علم و مدیریت منابع بود با این همه بلایای طبیعی دستور به بیمه شدن همه ابنیه میداد کما اینک بیمه مرکزی ایران در جبران خسارت بلایای مشابه در آمریکا باید سهم خود را پرداخت کند بیمه های مرکزی سایر کشورها حتی آمریکا هم باید در جبران خسارات ایران سهیم شوند نه اینکه کاسه گدایی در دست گیرند
اگر تامین اجتماعی در ایران نهادینه باشد و صندوق های آن لوطی خور نشود نباید رنج بیکاری مردم را به هرزگی ، فساد و یا عصبانیت سوق بدهد
مسلم;1023888 نوشت:
ثانیا: حتی اگر آنچه را که فرمودید بپذیرم باز هم باید مقایسه با شرایط برابر باشد، این هجمه عظیم رسانه ای برای تغییر سبک زندگی مردم، ترویج مصرف گرایی، ترویج خرید و انبار کردن مواد غذایی، تشویق مردم به صف کشیدن برای خرید دلار، تشویق به سگ و گربه آوردن به جای فرزند و مانند آن و همچنین ایجاد بدبینی نسبت به روحانیت که یکی از تاثیرگذارترین نهادهای فرهنگی است و دوری مردم از آنها تاثیر منفی غیر قابل جبرانی خواهد داشت، اینها اگر علیه هر کشوری اتفاق می افتاد وضع به مراتب بدتری داشتند.

چنان میگویید که سایر مردم جهان در معرض تبلیغات نیستند! ولی چه میشود که آنجا ناکارآمد است ولی هجمه تبلیغی در ایران مؤثرتر است؟
جز جهالت و خلاء فرهنگی و اجبار حکومت در باید و نباید ها و لجاجت عامه مردم در تقابل تحکم های حکومتی!!!
در غرب فروش و تبلیغ مشروبات الکلی آزاد هست در ایران جرم، مصیبت تصادفات رانندگی حین مستی و مصرف مواد در ایران مردم را میکُشد بار اقتصادی آن جامعه را تباه میکند ولی در غرب کمترکسی جرأت رانندگی حین مستی دارد
در ایران هر فسق و فجور،لهو و لعب آشکار جرم و مورد تعقیب هست ولی در غرب دیسکو ،کاباره ، کلوپ های شبانه ،فاحشه خانه آزاد هست ولی الآن علاوه بر ازدواج سفید ازدواجهای ساندویچی هم در ایران معضل شهرهای بزرگ شده اینها هجمه غرب نیست فرافکنی و ناکارآمدی نظام هست

مسلم;1023888 نوشت:
بنابراین به صرف تغییر حکومت نمیشود تقصیر را گردن حکومت انداخت، بلکه باید دید آیا فاکتورهای دیگر هم عوض شده اند یا خیر.

بله تغییر حکومت راه چاره نیست بلکه بسیار سخت تر از آن، تغییر فکر و نگرش مردم هست.
از ماست که بر ماست
موضوع قفل شده است