وظایف زن و شوهر

*** در حق همسرتان، مادری نکنید ***

سلام
تقریبا در هر مشاوره ای از ازدواج تاکید می شود به اینکه
"در حق شوهرتان مادری نکنید. این کار زندگی مشترک تان را با خطرات جدی مواجه می کند. شوهرتان در اوج دوست داشتن تان، از شما دلزده می شود، خسته می شود، شما را پس می زند و زندگی مشترک رو به فنا می گذارد..."
مادری نکنید...
مادری نکنید...
مادری...
مادر...
انگار هیچ معنا و مفهومی ندارد غیر از مهربانی، محبت و نرم خویی.
مهربانی خدا را هم که بخواهی معنا کنی، بازم از مهربانی مادر مثال می زنی تا بتوانی مفهومش را عمیقا انتقال دهی.
اصلا انگار "محبت" و "مادر" دو تا یکی هستند...

مادر و محبت

مادر و فداکاری

مادر و ایثار

مادر و گذشتن بی بهانه

مادر و صبوری

در کنار انبوه روایاتی که در ارتباط با کیفیت روابط بین زن و شوهر وجود دارد، توجه ویژه ای به ضرورت ابراز محبت زن نسبت به شوهرش شده است؛

ارزشمندترین مردم کسانی هستند که با همسرانشان مهربان و بخشنده اند. (حضرت زهرا علیها السلام)

بعضی زن ها براى شوهرشان ‏بهترين غنيمت هستند ، زناني كه به شوهرشان اظهار محبت كنند.(آقای مهربانی ها، امام رضا علیه السلام)

و چندین و چند روایت در این باب و با این مضامین...
با این نگرش که هر کس پیرو عترت باشد، ضرر نمی کند؛ سوالم این است:

این "مادری کردن در حق شوهر" که این همه از مضراتش می گویند، اگر مفهومی غیر از محبت و دوست داشتن دارد، درخواست توضیح بیشتری دارم تا روشن شوم و اگر منظور ابراز محبت است، پس روایات مرتبط با این موضوع کجای کار است؟

پیشاپیش از بسط و شرح این موضوع توسط کارشناس محترم سپاسگزاری ویژه دارم.

آیا زن و شوهر در مورد نماز خواندن یکدیگر مسئول هستند؟

ایا زن و شوهر در مورد نماز خواندن یکدیگر مسئول هستند؟ایا در قرآن ایه ای در مورد امر به این عمل امده است؟ ایا در قیامت در این مورد بازخواست خواهند شد؟

زن و شوهر از دیدگاه قرآن

انجمن: 

کتاب: مجوعه آثار ج‏19 ص 130 نویسنده: شهید مرتضى مطهرى
قرآن تنها مجموعه قوانین نیست.محتویات قرآن صرفا یک سلسله مقررات و قوانین خشک بدون تفسیر نیست.در قرآن،هم قانون است و هم تاریخ و هم موعظه و هم تفسیر خلقت و هم هزاران مطلب دیگر.قرآن همان طورى که در مواردى به شکل بیان قانون دستور العمل معین مى‏کند و در جاى دیگر وجود و هستى را تفسیر مى‏کند،راز خلقت زمین و آسمان و گیاه و حیوان و انسان و راز موتها و حیاتها،عزتها و ذلتها،ترقیها و انحطاطها،ثروتها و فقرها را بیان مى‏کند.
قرآن کتاب فلسفه نیست،اما نظر خود را درباره جهان و انسان و اجتماع-که سه موضوع اساسى فلسفه است-به طور قاطع بیان کرده است.قرآن به پیروان خود تنها قانون تعلیم نمى‏دهد و صرفا به موعظه و پند و اندرز نمى‏پردازد بلکه با تفسیر خلقت‏به پیروان خود طرز تفکر و جهان بینى مخصوص مى‏دهد.زیر بناى مقررات اسلامى در باره امور اجتماعى از قبیل مالکیت،حکومت،حقوق خانوادگى و غیره همانا تفسیرى است که از خلقت و اشیاء مى‏کند.
از جمله مسائلى که در قرآن کریم تفسیر شده موضوع خلقت زن و مرد است.قرآن در این زمینه سکوت نکرده و به یاوه گویان مجال نداده است که از پیش خود براى مقررات مربوط به زن و مرد فلسفه بتراشند و مبناى این مقررات را نظر تحقیر آمیز اسلام نسبت‏به زن معرفى کنند.اسلام،پیشاپیش نظر خود را درباره زن بیان کرده است.
اگر بخواهیم ببینیم نظر قرآن درباره خلقت زن و مرد چیست،لازم است‏به مساله سرشت زن و مرد-که در سایر کتب مذهبى نیز مطرح است-توجه کنیم.قرآن نیز در این موضوع سکوت نکرده است.باید ببینیم قرآن زن و مرد را یک سرشتى مى‏داند یا دو سرشتى;یعنى آیا زن و مرد داراى یک طینت و سرشت مى‏باشند و یا داراى دو طینت و سرشت؟قرآن با کمال صراحت در آیات متعددى مى‏فرماید که زنان را از جنس مردان و از سرشتى نظیر سرشت مردان آفریده‏ایم.قرآن درباره آدم اول مى‏گوید:
«همه شما را از یک پدر آفریدیم و جفت آن پدر را از جنس خود او قرار دادیم‏»(سوره نساء آیه 1).درباره همه آدمیان مى‏گوید:«خداوند از جنس خود شما براى شما همسر آفرید»(سوره نساء و سوره نحل و سوره روم).
در قرآن از آنچه در بعضى از کتب مذهبى هست که زن از مایه‏اى پست‏تر از مایه مرد آفریده شده و یا اینکه به زن جنبه طفیلى و چپى داده‏اند و گرفته‏اند که همسر آدم اول از عضوى از اعضاى طرف چپ او آفریده شده،اثر و خبرى نیست.علیهذا در اسلام نظریه تحقیر آمیزى نسبت‏به زن از لحاظ سرشت و طینت وجود ندارد.