مالیخولیا

دچار مالیخولیا شده ام

انجمن: 

سلام و عرض ادب/ من دوسال هست که دچار مالیخولیا شدم/ علایمش تفکرات وسواس گونه به این صورت که به اسلام کافر بشم یا تفکرات مربوط به اعمال خشم و عصبانیت شدید....یا تفکرات مسایل جنسی/ من اهل نماز اول وقت و نماز شب و قران هستم و خیلی وقته سعی میکنم گناهان کبیره انجام ندهم و خیلی هم موفق بوده ام / ولی این مالیخولیا منو اذیت میکنه / ترس و وحشت بدون دلیل دارم/ علاقه ی شدید به تنها بودن تو اتاقم دارم / گاهی وقتها احساس میکنم کسی دستم رو لمس یا (مسّ) کرد .....هرکاری میکنم از قران و دعا خوب خوب نمیشم البته قبلا ها خیلی بدتر و وحشتناک تر بود ...........من فردی با اعتماد به نفس و بسیار جسور بودم الان ولی بد جور بهم ریختم/ ما تو فامیل جادوگر هم داریم که دیگه برا همه اشکار شده یعنی جادوگر بودنشون چیز پنهانی نیست تابلو هست..........اونها حسادت مارو دارن و مادرم میگه از اولش همیشه خواستار نابودی ما بودن ..........راست میگه من عمه ام وقتی به بچش غذا میدادم گفت مراقب باش مو توی غذاش نره چون مو اگه وارد بدن بشه جلوی رشد رو میگیره ........من وقتی به بچگی خودم فکر میکنم وقتی خونه عمه ام بودم برا صبحانه نیمرویی اورده بود که درونش پر از پرزهای فرش بود .........وقتی این دوتا اتفاق رو کنار هم میذارم میبینم اون پرزها بدون دلیل و اتفاقی نبودن !چه کنم؟

برچسب: 

ارتباط فلسفه با جنون / عالم مفارقات

هوالنور

با سلام و عرض ادب

1-ببخشید میخواستم بدونم چرا میگن افرادی که فلسفه میخونن بعضیاشون خودکشی میکنن یا دچار جنون میشن؟
ایا افراد مجنون ذهنشان کشش درک اینگونه مسایل رو نداشته ؟یا عامل دیگری دخیل هست

2-و اینکه ایا تفکر به عالم عقول و مفارقات ممکنه باعث بشه پیامهایی از ملکوت دریافت بشه؟
مگه اصلا انسان میتونه با تصورات خودش که نمیدونه واقعا عالم عقول چه شکلی هست واقعا به انجا راه پیدا کنه ؟(صرفا با تفکر)
متشکرم