علل سکوت اولیاء

تحلیل علل « سکوت اولیاء »

نقل از کتاب دقایقی با قرآن (آقای قرائتی):
از امیرالمومنین (ع) پرسیدند: چرا بعد از پیامبر اکرم (ص)، حق خود را با شمشیر نگرفتید و چرا همانگونه که با طلحه و زبیر و معاویه جنگ کردید با خلفای پیش از خود جنگ نکردید؟
حضرت فرمود: گاهی سکوت لازم است:
- مگر حضرت ابراهیم به مردم نفرمود: من از شما کناره می گیرم (واعتزلکم و ما تعبدون من دون الله)
- مگر هارون نفرمود: ان القوم استضعفونی و کادوا یقتلوننی یعنی مردم مرا به ضعف کشاندند و نزدیک بود مرا بکشند؟
- مگر یوسف نفرمود: رب السجن احب الی: پروردگارا زندان برای من بهتر از استجابت تقاضای آنهاست؟
- مگر پیامبر اکرم در غار نرفت و من جای او نخوابیدم؟
- مگر موسی نفرمود: ففرت منکم لما خفتکم: همین که ترسیدم فرار کردم
- و مگر حضرت لوط در برابر تقاضای گناهکاران نفرمود: لو ان لی بکم قوة و آوی الی رکن شدید: ای کاش قدرتی داشتم (تا شما را از این عمل ننگین باز می داشتم) و یا به جایگاه محکم و امن پناه می بردم (و از شر شما در امان بودم)
بنابراین سایر اولیای خدا نیز گاهی در شرایطی مجبور به سکوت و انزوا می شدند.

این صفحه را که خواندم، با خود گفتم چه خوب است روی این حوادث تاریخی (موارد سکوت اولیاء) کار کنیم تا بتوانیم ضابطه های آنرا استخراج و صورتبندی کنیم. وقتی ضابطه های سکوت را دانستیم، طبیعتاً به قرینه ضد، ضابطه های « عدم سکوت » (قیام) را نیز خواهیم دانست.
جهت جلوگیری از پاره ای سو ظن های احتمالی، تصریح کنم که بحث « بررسی موارد سکوت اولیاء » و تقارنش با آغاز ماه محرم الحرام ربطی به قیام امام حسین (ع) ندارد و نمیخواهم شبهه افکنی کنم که چرا آن حضرت قیام کردند. زیرا ما اهل بیت را معصوم می دانیم و هر کاری آنها بکنند قطعاً صحیح و درست است. قصد ما فقط بررسی حوادث تاریخ اولیاء جهت ضابطه مند سازی آنها و درس گرفتن از آنها است تا بتوانیم در حد خودمان، شرایطهای مختلف را تحلیل کنیم و همانگونه که آنها عمل کردند ما نیز عمل کنیم. در همین رابطه باز تأکید می کنم که: وقتی ضابطه های سکوت را دانستیم، طبیعتاً به قرینه ضد، ضابطه های « عدم سکوت » (قیام) را نیز خواهیم دانست.
اگر کارشناسان محترم صلاح بدانند، تک تک موارد ذکر شده فوق (سکوت اولیاء) را بررسی و علت های آن را مشخص نماییم.