شکاکیت

حقیقت چیست؟ (بخش اول: آیا چیزی خارج از ذهن من وجود دارد؟)

انجمن: 

سلام.

شده بارها رفتید روی تخت یا رختخوابی دراز کشیدید و به فکر فرو رفتید.و چیزهای مختلفی رو تو ذهنتون تجسم کردید و یا تصور کردید.یا خاطراتی رو یاد آوری و مرور کردید.گاهی در همون حین، ناراحت شدید، گریه کردید، یا برعکس، خوشحال شدید، خندید...
تمام اون اطلاعات و اون تصورات و اون اشکالی که در مدتی که در رختخواب بودید از نظر شما می گذشته و اون عواطفی و هیجاناتی که از سر گذروندید، تنها درون ذهن خودتون بودن و شکل گرفتن و وجود داشته. اگر اژدهایی دو سر می دیدید که داشته یک شهر رو نابود می کرده و مردمانش رو زیر پا له می کرده، همه در ذهن شما بوده...
اما همینکه از رختخواب بلند می شیم، و کش و قوسی به خودمون می دیم و می ریم سمت یخچال که یک لیوان آب بنوشیم، تصاویری که از نظرمون می گذره، رو خارج از ذهن خودمون واقعی می دونیم.دیگه نمی گیم این یخچال هم مثل اون اژدها که توی رختخواب داشتم می دیدمش، فقط توی ذهن من قرار داره!!!! اما حالا مشکل من در اینه، من نمی تونم، تمایز معنا دار قائل بشم بین اون اژدهای توی خیالم با این یخچال و لیوانی که میرم سروقتش تا آبی بنوشم و گلویی خیس کنم!!!
از کجا و چگونه تمایز قائل بشم بین یخچال و اون یک لیوان آب و حس سیراب شدن با اون اژدهای زیر پتو؟؟؟ در واقع چه تفاوت معنادار و مهمی بین ان اژدها که مردم را له می کرد با آن یخچال و یک لیوان آب و اون حس سیراب شدنی که از نوشیدن آن لیوان آب حس کردم وجود دارد و چطور به این تفاوت معنادار برسم:Rflasher::Rflasher: :Lflasher:چطور؟؟

با تشــــکر!

عدم اعتقاد به محال و اجتناب ناپذیر

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز داشتم کتاب توحید استاد مطهری رو میخوندم، یه جا نوشته انسان میتونه به چیزهایی که محسوس نیستن علم داشته باشه و براش دلیل آورده که علیت چیز محسوسی نیست ولی ما بهش علم داریم ! و بعد هم ادامه داده که مفاهیم ضروری و محال از اصول فکری بشر هستن ولی محسوس نیستن !

میخواستم بدونم اگه کسی پیدا بشه که چیزهایی که تا کنون شناخته براش احتمالی باشه و چیزی رو اجتناب ناپذیر ندونه ( یعنی منکر این باشه که اجتناب ناپذیر و محال از اصول فکری بشری هستن ) اون وقت چطوری میشه براش استدلال کرد که خداوند قابل اثباته ؟

مثلا ممکنه شخصی اعتقاد داشته باشه که آتش همیشه میسوزونه ، ولی ممکنه شخصی اعتقاد داشته باشه که آتش به احتمال خیلی قوی میسوزونه !

بعد از نفر اول بپرسن چرا اعتقاد داری که آتش میسوزونه و بگه چونکه هر آتشی دیدم سوزونده !

از نفر دوم بپرسن تو چرا میگی به احتمال قوی میسوزونه ؟ و جواب بده چون قبلا بسیار چیزهایی دیدم که خلاف اون رو ندیده بودم و اعتقاد من این بود که خلاف اون چیزها محاله، مثلا هزار بار کلید فندک رو زدم و آتش روشن شد و اعتقاد پیدا کردم که محاله کلید رو بزنم و آتش روشن نشه ولی بعد مدتی خلافشو دیدم و متوجه شدم محال نبود ! پس نتیجه گرفتم چیزی که امروز محاله ممکنه فردا یا میلیارد ها سال دیگه محال نباشه ، بنابر این اعتقادم به محال و اجتناب ناپذیر بودن کاهش یافت و از اون جایی که محال یعنی نشدنی بدون احتمال شدن ! اعتقادم به مفهوم محال کاهش یافت !

خب به نظرتون حرف کدومشون درسته ؟ آیا معنا و مفهوم محال غیر از اینه که ما به هر چیزی که احتمالش خیلی کمه و عادت کردیم که نشدنیه میگیم محال ؟

لطفا در مورد محال و اجتناب ناپذیر توضیح بدید و بگین آیا اعتقاد به این مساله نقشی در باور به خدا داره یا نه !

راه حل مسأله اذهان دیگر در فلسفه اسلامی چیست؟

انجمن: 

با سلام و احترام
میخواستم بپرسم که مسئله اذهان دیگر که در معرف شناسی مطرح هست در فلسفه اسلامی چه راه حلی داره؟
سپاس فراوان@};-@};-@};-