سیر و سلوک الی الله

در حلقه مریدان

انجمن: 

سلام علیکم و رحمه الله


لازم دیدم که بیاناتی که در تاپیک همه چیز در باره محبت و عشق ارائه می شد رو در تاپیکی مجزا از سر بگیرم...


علت این کار یکی این بود که چون تمرکز بیانات حقیر روی صحبت های یکی از اولیا هست دوست داشتم تمام صحبت هایی که به کار مریدان میاد رو با کمک دوستان شرح و بسط بدیم... اما خب در تاپیک یاد شده تنها میشد به موضوع عشق پرداخت.
گفته
اسم این تاپیک رو گذاشتم در حلقه مریدان یعنی این تاپیک اختصاص داره به مریدها، مرید به اصطلاح به شخصی گفته میشه که خودش رو وارد در وادی جستجو برای کشف حقیقت میدونه و به باتجربه تر از خودش احساس سر سپردگی میکنه...


در حلقه مریدان یعنی ایجاد جمعی که همه رفقای سلوکی هم هستند...


بخش عرفان عملی رو انتخاب کردم برای این بیانات چون فوق العاده کاربردی هست و صحبت هایی بوده که در جمع مریدان زده میشده و مریدان به واسطه ی همین صحبت ها بوده که دچار پیشرفت های روحی و معنوی می شدند.


صحبت ها حاوی مطالب عمیق و حکمت های پنهانی هست که حاوی فلسفه و عرفان نظری و بحث های کلامی و غیره نیست... حاوی مطالبی هست که به نظر حقیر یک مرید تازه کار بیشتر از هر علم دیگه ای بهش نیاز داره ...


جمله های آبی سخنان یکی از اساتید بزرگ این فن هست و جمله های سیاه توضیحات حقیر به اندازه بضاعت و فهم.

در حلقه مریدان تقدیم به همه عزیزان.

مراحل و منازل سیر و سلوک عرفا

بسمه تعالی

عرفا براى رسيدن به مقام عرفان حقيقى، به منازل و مقاماتى قائلند كه عملا بايد طى شود و بدون عبور از آن منازل، وصول به عرفان حقيقى را غير ممكن مى‏ دانند.عرفان با حکمت الهى وجه مشتركى دارد و وجوه اختلافى. وجه مشترك اين است كه هدف هر دو «معرفة الله‏» است. اما وجه اختلاف اين است كه از نظر حكمت الهى، هدف خصوص معرفة الله نيست، بلكه هدف معرفت نظام هستى است آنچنانكه هست. معرفى كه هدف حكيم است نظامى را تشكيل مى ‏دهد كه البته معرفة الله ركن مهم اين نظام است، ولى از نظر عرفان هدف منحصر به معرفة الله است. از نظر عرفان معرفة الله معرفت همه چيز است، همه چيز در پوتو معرفة الله و از وجهه توحيدى بايد شناخته شود و اينگونه شناسائى فرع بر معرفة الله است.


ثانيا معرفت مطلوب حكيم، معرفت فكرى و ذهنى است، نظير معرفتى كه براى يك رياضيدان از تفكر در مسائل رياضى پيدا مى‏ شود. ولى معرفت مطلوب عارف، معرفت‏ حضورى و شهودى است، نظير معرفتى كه براى يك آزمايشگر در آزمايشگاه حاصل مى‏ شود. حكيم، طالب علم اليقين است و عارف، طالب عين اليقين.
ثالثا وسيله‏ اى كه حكيم به كار مى ‏برد عقل و استدلال و برهان است، اما وسيله اى كه عارف به كار مى‏ برد قلب و تصفيه و تهذيب و تكميل نفس است‏ حكيم مى‏ خواهد دوربين ذهن خود را به حركت آورد و نظام عالم را با اين دوربين مطالعه كند، اما عارف مى‏ خواهد با تمام وجودش حركت كند و به كنه حقيقت هستى برسد و مانند قطره اى كه به دريا مى‏ پيوندد، به حقيقت بپيوندد.


كمال فطرى و مترقب انسان از نظر حكيم در فهميدن است، و كمال فطرى و مترقب انسان از نظر عارف در رسيدن است. از نظر حكيم انسان ناقص مساوى است با انسان جاهل، و از نظر عارف، انسان ناقص مساوى است با انسان دور و مهجور مانده از اصل خويش. عارف كه كمال را در رسيدن مى ‏داند نه در فهميدن، براى وصول به مقصد اصلى و عرفان حقيقى، عبور از يك سلسله منازل و مراحل و مقامات را لازم و ضرورى مى‏ داند و نام آن را «سير و سلوك‏» مى ‏گذارد. سير و سلوك عبد به سوى خدا، سيرى عمودى است; نه افقى و منظور از «عمودى‏» در اين جا، عمودى در هندسه الهى است، نه در هندسه طبيعى; يعنى به «مكانت ‏برتر» راه يافتن است، نه به «مكان برتر» رفتن. از اين رو زاد و توشه اى طلب مى‏ كند تا انسان را در سير به مكانت‏ برتر كمك كند. خداوند از سير و سلوك به عنوان يك سفر صعودى و عمودى ياد مى‏ كند و در سوره «مجادله‏» مى ‏فرمايد: «
يرفع الله الذين امنوا منكم و الذين اوتوا العلم درجات‏» (سوره مجادله، آيه 11) : كسى كه سير صعودى كند، «مرتفع‏» مى‏ شود و ذات اقدس اله از اين سير به «رفع‏» ياد مى‏ كند، چنانكه در سوره «فاطر» از اين سير به «صعود» تعبير شده است: «اليه يصعد الكلم الطيب و العمل الصالح يرفعه‏» (سوره فاطر، آيه 10) .


بنابراين، از اين دو تعبير «رفع‏» و «صعود» ، معلوم مى‏ شود كه سير و سلوك، عمودى و مكانت طلبى است، نه افقى و مكان‏ خواهى; چون سير به طرف مكان، گرچه مكان برتر باشد باز افقى است; نه عمودى و خدا از رفعت كسانى مانند حضرت ادريس (عليه السلام) كه اين سفر را پشت ‏سر گذاشته ‏اند، چنين ياد مى ‏كند:«
و رفعناه مكانا عليا» (سوره مريم، آيه 57) كه منظور از آن، مكانت عاليه است، نه مكان صورى و ظاهرى، و ذات اقدس خداوند در وصف خود نيز به عنوان كسى كه داراى درجات رفيعه است ‏ياد مى‏ كند:«رفيع الدرجات ذو العرش‏» (سوره غافر، آيه 15) . بنابراين،سير الى الله يعنى سير به طرف درجات رفيعه، و مؤمنان، از درجات رفيعه و عالمان، از درجات برتر و بيشترى برخوردارند و «كلمه طيب‏» هم به آن سمت صعود مى‏ كند، و چون كلمه طيب كه همان معرفت و عقيدت صائب است، با روح عارف معتقد عجين مى‏ گردد، بازگشت صعود عرفان و عقيده صائب به صعود عارف معتقد است.

هر نوع سختی به نفس دادن ریاضته؟

انجمن: 

سلام
میشه ما خودمون برای گرفتن حال نفسمون یه سختی بهش بدیم؟آیا اینم ریاضته؟
یا اینکه برای ریاضت قاعده و قانون وجود داره؟


کارشناس بحث : سمیع

رابطه شهود قلبي ورياضت

اولين مسائله لازم در سلوك الي الله و در سفر به سوي حق , كنار زدن حجابهاي ظلماني و خروج از اين حجابهاست . زيرا اين حجابهاي ظلماني است كه انسان را در اسفل السافلين قرار داده و او را از شهود وجه الله و از نظر به وجه او محروم مي گرداند و نه تنها از شهود وجه الله بلكه از نيل به حقايق توحيد و حقايق اسمائ و تجليات آنها, و نيز, از نيل به اسرار معاد و حشر و در يك جمله , از نيل به اسرار وجود و هستي , محروم نموده و از همه آن ها باز مي دارد و موجب خسران و هلاكت مي گردد. بنابراين , اولين مسائله لازم در سلوك الي الله , خروج از حجب ظلماني است . حجب ظلماني عبارت است از حجاب تعلق به بدن مادي , كفر, شرك و عناد با حق و آيات حق , حجاب عقايد و افكار باطل و نا صحيح , حجاب اخلاق و اوصاف رذيله , حجاب عادات , حجاب اوهام و تخيلات , حجاب تعلق و اسارت به مظاهر مادي و آنچه غير حضرت حق است و در يك عبارت كوتاه هر خصوصيت و هر رنگي كه عارض روح انسان گشته و روح را به سوي غير خداي متعال سوق داده و در جهت غير او, و در جهت دوري از او و فرار از او قرار مي دهد, حجابي است از حجب ظلماني و حجابهايي كه ذكر شد و آنها كه ذكر نشد همه و همه به همين نحو است , (در باب اطلاع از برخي حجابهاي ظلماني نگا: مقالات , استاد محمد شجاعي , سروش , چاپ پنجم , 1380, ج اول , ص 63 - 73). هر يك از حجب ظلماني داراي واقعيت عيني به خصوصي بوده و هر يك از آنها خصوصيت خاصي است در روح انسان و واقعيت عيني هيچكدام از حجابها مانند واقعيت عيني حجاب ديگر نيست و از اين رو توجه به امور ذيل ضروري است : 1. براي خروج از هر حجابي , راه به خصوصي لازم بوده و بايد طريق به خصوصي در پيش گرفته شود و امكان ندارد از همه حجابهاي ظلماني از طريق واحدي نجات پيدا كرد و همچنين اين معني هم امكان ندارد كه در خروج از هر كدام از حجابها طريقي را در پيش گرفت كه غير از طريق مخصوص و تعيين شده در نظام وجود است . مجاهدتهاي علمي و عملي لازم در خروج از حجب ظلماني مجاهدتهاي به خصوصي است كه در نظام وجود و نظام خلقت تعيين شده و حساب شده است . اين مجاهدتها در حقيقت طرق تكويني خروج از حجب ظلماني است و نمي شود تكوين را عوض كرد. 2. قرآن راههاي خروج از حجب ظلماني را كه راههاي تكويني , فطري و تعيين شده در نظام خلقت است دين حنيف اسلام مي داند, (روم / 30) آيات قرآن كريم تنها هدايت الهي را راه تكويني و فطري خروج از حجابهاي ظلماني مي داند, (انعام / 71, بقره / 120) و اين راه را محكم ترين رشته اي مي داند كه بايد به آن چنگ زد, (لقمان / 22). 3. با توجه به دو نكته فوق اذعان خواهيم كرد كه با هر نوع مجاهدت و با هر نوع رياضت نمي شود از حجابهاي ظلماني آن چنان كه بايد, نجات پيدا كرد. با مجاهدتهاي انتخابي و رياضتهاي سليقه اي نمي توان از انواع مختلف حجب ظلماني و از ابعاد و مراتب و ريزه كاريهاي متنوع و بي شمار آن ها نجات يافت . اين قبيل مجاهدتها ممكن است به نظر خيلي سخت هم باشد و تحمل آنها و مداومت بر آنها خيلي هم مشكل باشد ولي مسئله تنها اين نيست كه انسان رياضت بكشد و به سختي بيفتد نحوه مجاهدت و رياضت و كيفيت آن و نوع آن داراي اهميت لازم است . 4. بنابراين , در خروج از همه حجابهاي ظلماني مجاهدتهاي ناقص علمي و عملي نتيجه مطلوب نخواهد داد. زيرا, چنانكه در نكته اول گذشت حجابهاي ظلماني يك سلسله واقعيت هاي عيني هستند و براي خروج از هر حجابي راه به خصوصي در خلقت و نظام تكوين از جانب ربوبيت مقرر گشته و از طريق وحي به انسانها ابلاغ گرديده است . در نتيجه در خروج از همه حجب ظلماني هم علم جامع و كامل به آنچه از طريق وحي ابلاغ گرديده لازم است و هم عمل كامل و همه جانبه به آن . سالك الي الله بايد همه آنها را كه از جانب خداي متعال ابلاغ گرديده به همان نحو كه بيان شده است ياد بگيرد و علم و اطلاع كامل داشته باشد و در تحصيل علم و اطلاع كامل هيچگونه مسامحه و سستي نداشته و در اين راه , مجاهدت پي گير و كامل نموده و در اين مجاهدت كه آن را مجاهدت علمي مي ناميم هر چه مي تواند سعي كند تا طريق الي الله را به خوبي و به نحو صحيح و جامع و به همان صورت كه از جانب خداي متعال ارائه شده است بشناسد. چنانكه حضرت باقر(ع ) فرموده اند: ((الكمال كل الكمال التفقه في الدين ...; كمال يك انسان و نهايت كمال او علم و بصيرت تفقه در دين است )), (اصول كافي , ج اول , باب صفه العلم و فضله و فضل العلمائ, حديث 4). و در مرحله دوم به همه آنچه ارائه شده عمل نموده و صراط مستقيم الي الله را در همه ابعاد آن پيش بگيرد. به هر روي , در سلوك الي الله تبعيت از طريق تعيين شده در نظام تكوين يك ضرورت است و انحراف از آن , انحراف از تكوين مي باشد, (در باب رياضت و مجاهدت و ابعاد آن نگا: مقالات همان , صص 73 - 87). همچو آهن ز آهني بيرنگ شو==در رياضت آينه بي رنگ شو==خويش را صافي كن از اوصاف خود==تاببيني ذات پاك صاف خود==