دوست واقعی

من و دوستان صمیمی ام

سلام
خسته نباشید
ببخشید مزاحم شدم
یه بحثی رو میخوام مطرح کنم که شاید یه کم طول بکشه
یه برنامه ای که از سال سوم راهنمایی توی مدرسه ی ما ایجاد شد فراهم شدن یه فضای بد توی روابط بین بچه ها بود
البته اون موقع این قضیه خیلی کم بود
اونم اینکه دوستی ها به دو دسته تقسیم شد
1.دوستیای معمولی
2.دوستیای خیلی صمیمی یا به قولی عاشق و معشوقی که معمولا توی 90 درصد موارد محبوب هم چهره ی زیبایی داشت
البته دوستی های نوع دوم گاهی برقرار می شد و گاهی هم معشوق محل عاشق نمی ذاشت و این عشق بعد از مدتی از سر عاشق می افتید
من محبت شدید به دوستام از سال سوم راهنمایی برام اتفاق افتاد
البته من کلا حالت اجتماعی داشتم با همه رفیق بودم و با خیلیا هم صمیمی و خیلی از بچه ها هم بهم اعتماد داشتن و ازم مشورت می گرفتن و اینا
از سال دوم توی کلاس زبان با یکی به نام سجاد توی یه کلاس بودیم
خوب تا حدی هم با هم رفاقت داشتیم
او دو سال از من کوچیک تر بود
سال بعدش من رفتم سال سوم راهنمایی
توی مدرسه ی تیزهوشان هم بودم
او هم اون سال تیزهوشان قبول شد و شدیم هم مدرسه ای
بره همین ارتباطمون بیشتر شد
همون سه چهار ماه اول بود که ارتباطمون زیاد شده بود و من
کم کم بهش احساس محبت کردم
او توی مدرسه خیلی دور من میومد دلیلشم اجتماعی بودن من و گرم گرفتنام و شوخیام و اینا بود
توی مدرسه دوتا رفیق 6دونگ داشت که از سوم دبستان باهم بودن
اون دوتا هم وقتی میدیدن سجاد میاد دور من اونا هم میومدن
اسماشونم امیر و نیما بود
کم کم اونا هم شروع به سلام علیک کردن و کم کم رفاقت رو شروع کردن
(من نمیدونم به خاطر غروره یا چیز دیگه نمیدونم رفاقت رو من با کسی شروع نمی کنم مگه خودش بیاد جلو و ...)
بعد هم شماره ی من رو گرفتن و شبش دوتاشون شروع به پیامک دادن کردن
کم کم شدیم یه گروه رفاقت 4 نفره
اون وقتا خیلی بحث بیرون رفتن و اینا نبود همون توی مدرسه و بعدش تماس و پیامک
(من چون خودم یه سری دغدغه ها دارم هیچ وقت با کسی که مشکل اخلاقی داشته باشه دوست نمیشم اگه ببینم یه مشکلی داره یا سعی می کنم راهنماییش کنم و یا جدا میشم)
توی نگاه اول اون دوتا بچه های بعدی به نظر نمی رسیدن
با سجادم که حدود سه چهار ماه به طور جدی تر بودم و بدی ندیده بودم
بالاخره من با سه نفر رفیق شدم که ازم دوسال کوچیک تر بودن
واقعا بهشون احساس محبت می کردم
بره همین سعی می کردم بیشتر باهاشون باشم و این باعث شده بود که بچه های پایه ی خودم به خاطر این قضیه اذیتم کنند
اما من اهمیتی ندادم و رفاقتم رو ادامه دادم و حتی با خودم بردمشون توی مجموعه ی فرهنگی که خودم متربی بودم تا هم اونا به سوی خدا تربیت شن هم باهم باشم
حالا سوالایی که دارم و خواهش می کنم کارشناسان و دوستان کمکم کنن چون هنوز برام حل نشده
1.اصن این محبت یه دفعه ای ازکجا اومده؟اصن درسته یا نه؟خدای نکرده هوس نباشه؟پس چرا عده ای میگن افراطیه؟نکنه اینم محبت گروه دوم مدرسه ی ما باشه که بالا توضیح دادم؟؟و...(توضیح بدم از این سه تا فقط یکیشون یه کم چهره ی زیبایی داشت)
2.از اون قضیه الان چهار سال میگذره و من الان با دوتاشون رفیقم و رفاقتم با نیما رو یه نفر خراب کرد.من هنوزم واقعا این سه تا رو دوست دارم.خدا میدونه هنوزم زیارت عاشورا که میخونم میگم خدایا به نیت من و سه تا رفیقم.ثوابشو به اونا هم بده.آرزو دارم سه تایی با هم بریم مشهد امام رضا.بریم کربلا.با اینکه مث اون وقت همش باهم نیستیم و شاید اونا هم مث قبل منو دوست نداشته باشن.حالا من در قبال اونا چه وظیفه ای دارم؟باید تلاش کنم تا رابطمون مث قبل شه؟اگه نشه چی؟اصن نیازی به این سه تا هست؟چرا بعد سه سال (این وسطا اتفاقاتی هم افتا.دوسال این وسطا با سجاد هیچ ارتباطی نداشتم.7 یا 8 ماهم با امیر ارتباط نداشتم) و با وجود اینایی که گفتم محبتشون از دلم نرفته؟
3.توی این چهارسال به دلیل اجتماعی بودنم خیلیا ادعا کردن که دوسم دارن و میخوان خیلی باهام رفیق باشن منم پسشون نزدم و باهاشون رفاقت کردم.دو نفر هم بودن که خودم ازشون خوشم اومده بود و رفیق صمیمی شده بودیم.ولی هرچی فکر می کنم حس میکنم این سه تا یه چیز دیگه ان.این امکان داره؟چیکار باید بکنم؟افراط نیست؟این دوستی توش اخلاق هست؟ یا ....
راهنماییم کنید.اگه سوالی هم هست در خدمتم

عقد اخوت

انجمن: 

با سلام ... میخواستم اطلاعاتی درباره عقد اخت داشته باشم و بدونم به غیر از روز عید غدیر میشه عقد اخوت به جا آورد و پیمان برادری بست ؟
با تشکر از شما دوستان خوبم

صفات دوست...

دوستان خوب يک سري ويژگي دارند که انها را از ديگران متمايز مي کند و سبب مي گردد دوستان بيشتري در کنار خود داشته باشند بنابراين با تغيير رفتار خود به جرگه اين افراد بپيونديد




دوست معمولي هرگز نمي تواند گريه تو را ببيند

دوست واقعي شانه هايش از گريه تو تر خواهد بود
دوست معمولي يک جعبه شکلات براي مهماني تو مي اورد
دوست واقعي زودتر به کمک تو مي ايد و تا دير وقت براي تميز کردن مي ماند
دوست معمولي از دير تماس گرفتن تو دلگير و ناراحت مي شود
دوست واقعي مي پرسد که چرا نتونستي زودتر تماس بگيري؟
دوست معمولي دوست دارد به مشکلات تو گوش دهد
دوست واقعي سعي در حل ان ها مي کند
دوست معمولي مانند يک ميهمان عمل مي کند و منتظر مي ماند تا از او پذيرايي شود
دوست واقعي به سوي يخچال رفته و از خود پذيرايي مي کند
دوست معمولي مي پندارد که دوستي شما بعد از يک مرافعه تمام مي شود
دوست واقعي مي داند که بعد از يک مرافعه دوستي شما محکم تر مي شود
يک دوست واقعي کسي است که وقتي همه تو را ترک کرده اند با تو مي ماند
يک دوست خوب حرفهايي که به صورت محرمانه به وي زده شده است را نزد خود نگه داشته و راز دار شما ميباشد
وقت شناس بوده و در قرار ملاقات ها و يا ميهماني ها قابل اطمينان بوده و سر موقع حضور مي يابد
يک دوست خوب به موفقيت شما و يا دوستان شما حسادت نمي ورزد
يک دوست خوب هنگامي که دچار بيماري و کسالت مي گرديد با شما تماس گرفته و حالتان را جويا مي شود و به عيادت شما مي ايد
وي مي داند که چه زماني صحبت و چه زماني سکوت نموده تنها گوش دهد
هنگامي که حالتان مساعد نبوده و يا دل و دماغ کاري را نداريد و پکر هستيد وي از شما دلخور نمي شود
اگر شما به فضاي بيشتري نياز داشته باشيد و يا مي خواهيد تنها باشيد انها اين رفتار شما را طرد
شدگي تلقي نکرده و دلگير نمي شوند
يک دوست خوب همه چيز هاي بدتان را تحمل مي کند
وقتي نظر او را در مورد مسئله اي جويا شويد با جان و دل و صادقانه نظرات و عقايد خود را در اختيارتان قرارمي دهد و اگر به نصايحش عمل نکنيد ناراحت مي شود
وي با شما مي خندد گريه مي کند و کارهاي ماجراجويانه انجام مي دهد اما به ديگران چيزي در مورد انها نمي گويد
پيش از سر زدن به منزلتان شما را مجبور نمي کند که خانه را تميز کنيد
وي اجازه نمي دهد کسي پشت سر شما و در غياب شما در موردتان بد گويي کند و به دفاع از شما خواهد پرداخت
شما را به کارهاي ماجراجويانه رشد دهنده و پيشرفت در کار تشويق خواهد کرد
هنگامي که خودروي شما دچار نقص فني گردد شما را به مقصدتان خواهد رساند
روز تولدتان هميشه به يادش بوده و اگر برنامه خاصي براي ان روز تدارک نديده باشيد شما را به بيرون برده و برايتان کيک سفارش مي دهد
دوست خوب از شما انتظار ندارد که اتوماتيک وار با عقايد وي در خصوص مسائلي همچون مد لباس باشيد و به عقايد شما حتي اگر بر خلاف عقايدش باشد احترام مي گذارد
هيچ گاه شما را نزد ديگران خرد و تحقير نکرده بلکه همواره به شما احترام مي گذارد و در حضور ديگران از شما تعريف مي کند
اگر دوستي را سراغ نداريد که با شما اينگونه رفتار کند شايد يک دليل ان اين باشد که شما نيز با انان چنين رفتاري تا به حال نداشته ايد
تا نقش خيال دوست با ماست دلا
ما را همه عمر خود تماشاست دلا
و انجا كه مراد دل برايد اى دل‏
يك خار به‌ از هزار خرماست دلا

ان كس كه به‌ روى خوب ، او رشك پريست‏

امد سحرى و بر دل من نگريست‏

او گريه و من گريه ، كه تا امد صبح‏

پرسيد كز اين هر دو عجب ، عاشق كيست ؟