درد دل

حرف های مرطوب (صوتی) ܓ❋ پیشکش به ساحت مقدس امام عصر (عج)

انجمن: 

حـ ـ ـ ـ ـرفـــ هـ ـ ـای مـ ـ ـرط ـ ـوبــــ

حرف هایی از جنس باران

پیشکشی به ساحت مقدس امام عصر ارواحنا فداه

╗════════════════════════════════
ღღღ تولید اختصاصی انجمن گفتگوی دینی ღღღ
════════════════════════════════

حيف كه تهران دو كوهه ي قشنگي نيست!

گفتم مي‌شنوي چه آهنگ حزيني دارد ؟
گفت: آري اين صداي ... است كه مي‌خواند.
گفتم: نه, نه خوب گوش كن من صداي قافله را مي‌گويم قافله دو كوهه كه دارد دور مي‌شود .

گفت: دور نمي‌شود عزيزم دارد گم مي‌شود.
گفتم: من نمي‌گذارم كه صداي زنگ قافله دو كوهه در دالان گوش‌هاي من گم شود.
گفت: گم مي‌شود دير يا زود اين جبر تاريخ است.
گفتم :تاريخ مديون دو كوهه است.من هنوز صداي نيايش‌ها را مي‌شنوم من هنوز صداي زيارت عاشوراها را مي‌شنوم. باور كن كه دوكوهه زنده است.
گفت:اين انعكاس دور صدايي است كه سال‌هاي سال مرده است.

گفتم : من جا مانده‌ام بايد بروم.قافله دوكوهه دارد مي‌رود.
گفت: مي‌رود نه بگو رفت.
گفتم: هواي آن روز ها را كرده‌ام هواي دوكوهه را هواي بي‌رنگي را هواي يك رنگي هواي آن مردان بي‌ادعا
گفت:اصحاب كهف شده‌اي سكه بي‌وقت مي‌خواهي؟
گفتم:دلم براي آن روزها تنگ شده حسرت يك شبش را دارد من اينجا زنده نمي‌مانم من با دوكوهه زنده‌ام.
گفت: چشمهايت را باز كن تقويم بالاي سرت است . سال دو هزار را گذرانديم.دوره دل دادگي ها به خاطره ها پيوست. از اينترنت حرف بزن.
گفتم:ديسكت براي گنجاندن شبهاي دوكوهه سرد است. من نمي توانم حاج همت را با آن همه عظمت را توي حقارت سي دي جا دهم.
گفت: ديروز ها تمام شدند.دوكوهه ها و حاج همت ها رفتند.چشمهايت را باز كن دنياي خودت را ببين.
گفتم:دنياي من دوكوهه ها و حاج همت ها و با كري هاست..خاطرات من تاريخ مصرف ندارند . آنها تمام نمي شوند.
گفت : شعار نده به خيابانهاي شهرت نگاه كن آيا خاطرات گذشته ات را مي بيني؟
گفتم:نه هيچ كدامشان را ...اما گاهي ...
گفت: گاهي چه؟
گفتم:گاهي سايه كسي را مي بينم كسي مثل محمد زماني , مجيد پازوكي, آقاسي,ابو الفضل سپهر.
گفت :اينها كه گفتي امروز قاب عكس شده اند فردا همايش خواهند شد و فرداتر فراموش.
گفتم:اما اينها با خونشان تاريخ را رنگ زده اند. رنگ تاريخ اين سرزمين هميشه سرخ خواهد بود.
گفت:باران گناه رنگ ها را با خودش مي برد.
راه دوري نرو,توي همين صندلي نشين ها, آنها كه دم از غم مردم مي زنند,آيا كسي را شبيه به با كري مي بيني؟
گفتم: نه انگار هيچ كس همرنگ او نيست.
گفت:آيا رد حاج همت را مي بيني؟
گفتم: نه
گفت:جاي پايش را توي اين همه دود و غبار مي تواني پيدا كني؟
گفتم: نه انگار...
گفت : انگار نه مطمئن باش كه راه آنها گم شده است.
گفتم:اما من هنوز مي بينمشان حي و حاضر و زنده .
گفت :چشمها را بايد شست , جور ديگر بايد ديد.
گفتم: راه كه گم نمي شود .راه مي ماند مقصد مي ماند. آدمها گم مي شوند . آنها كه كورند آنها كه كر شده اند و صداي قافله را نمي شوند.
گفت: جنگ تمام شد دروازه هاي شهادت را بسته اند چفتش را هم انداخته اند.
گفتم: شهادت را با زخم و تير نمي دهند خيلي ها شهيد شده اند قبل از آنكه بميرند.
گفت:خودت را باور كن شهادت غزل معاصر نيست. خاك و خاكريز رفته توي عكس ها .
گفتم: توي خيابان هم مي شود خاكريز زد.
دشمن لباس خاصي ندارد. خاكريزها هم تقويم ندارند.
گفت: باور كن از دوكوهه تنها اسم وخاطره اش مانده بيا حرف روز بزنيم.
گفتم: باور كن من هنوز هر صبح با صداي اذان دوكوهه از خواب بيدار مي شوم .
گفت:اينجا تهران است دوكوهه نيست.بايد مراقب باشي كه چه مي گويي و چه مي كني.

گفتم: من همه جا را دو كوهه مي بينم و چه حيف كه تهران دو كوهه ي قشنگي نيست.

منبع

برچسب: 

இ: فیلم و فلش ویژه امام رضا (علیع السلام) :இ امام ضامن (علی فانی)

فيلم موضوع با صداى ديدن بارگذارى روضه منوره گنبد الله ورديخان مسجد بالاسر محراب سلطان سنجرى مسجد گوهرشاد (نماى درونى) مسجد گوهرشاد (نماى بيرونى) سنگ تاريخى مضجع منوّر نفايس روضه منوره

پدر جان سلام ! سلام بر قلب از هم پاشیده ات.

انجمن: 

پدر جان سلام ! سلام بر قلب از هم پاشیده ات.

سلام بر جگر پاره پاره.ات سلامی که از قلب کوچک پردردم بر می.خیزد و به سوی روح بلندت به پرواز در می.آید. پدرم نمی.دانم چگونه با این قلب شکسته با تو سخن بگویم اما آنچه را می.دانم با افتخار به زبان می آورم و بر بلندای عرش می نویسم که شهادت رسم مردان خداست ....
پدر از اینکه می.بینم تن پاک تو ده سال در زیر آفتاب سوزان کربلای فاو بوده، دلم آرام می گیرد که حتما در کنار حسین (ع) خواهی بود.
رقیه جان ! ای خرابه نشین شام وقتی می شنوم سر بریده بابا را در آغوش گرفتی و لبهای خشکیده اش را بوسه زدی، محاسن غرق به خونش را با دستهای کوچکت شانه کردی و رگهای بریده گلویش را بوسیدی و درد دلت را برایش گفتی، آرزو کردم: ای کاش جای تو بودم.
این را بگویم که من هم می.خواستم مانند تو موهای پریشان پدرم را شانه کنم و بر لبهای خشکش بوسه بزنم، ولی مسافر من سر در بدن نداشت، خواستم به دستهایش بوسه بزنم دست در بدن نداشت، خواستم به پایش بیفتم اما خاک پایش به جای مانده بود که آن را توتیای چشم کردم و به خود گفتم: چشمت روشن...


پدرم دشمنان فکر می کنند با دادن مشتی خاک و استخوان پوسیده می توانند مرا بگریانند امام نمی دانند که من فرزند جسم تو نیستم چرا که از ابتدای عمرم در کنار جسم تو نبودم بلکه فرزند روح پاک توام و با روح تو به دنیا آمدهام با روح تو زندگی می کنم و با روح تو خواهم مرد.

.ღ خــلوت با خــدا... ღ.

انجمن: 

گفتم: خسته‌ام
گفتی:
لاتقنطوا من رحمة الله
.:: از رحمت خدا نا امید نشید(زمر/53) ::.



گفتم: هیشكی نمی‌دونه تو دلم چی می‌گذره
گفتی:
ان الله یحول بین المرء و قلبه

.:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24) ::.



گفتم: غیر از تو كسی رو ندارم
گفتی:
نحن اقرب الیه من حبل الورید
.:: ما از رگ گردن به انسان نزدیك‌تریم (ق/16) ::.



گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش كردی!
گفتی:
فاذكرونی اذكركم
.:: منو یاد كنید تا یاد شما باشم (بقره/152) ::.



گفتم: تا كی باید صبر كرد؟
گفتی:
و ما یدریك لعل الساعة تكون قریبا
.:: تو چه می‌دونی! شاید موعدش نزدیك باشه (احزاب/63) ::.



گفتم: تو بزرگی و نزدیكت برای منِ كوچیك خیلی دوره! تا اون موقع چیكار كنم؟
گفتی:
واتبع ما یوحی الیك واصبر حتی یحكم الله
.:: كارایی كه بهت گفتم انجام بده و صبر كن تا خدا خودش حكم كنه (یونس/109) ::.



گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بنده‌ات هستم و ظرف صبرم كوچیك... یه اشاره‌ كنی تمومه!
گفتی:
عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لكم
.:: شاید چیزی كه تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216) ::.



گفتم: انا عبدك الضعیف الذلیل... اصلا چطور دلت میاد؟
گفتی:
ان الله بالناس لرئوف رحیم
.:: خدا نسبت به همه‌ی مردم - نسبت به همه - مهربونه (بقره/143) ::.



گفتم: دلم گرفته
گفتی:
بفضل الله و برحمته فبذلك فلیفرحوا
.:: (مردم به چی دلخوش كردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشن (یونس/58) ::.



گفتم: اصلا بی‌خیال! توكلت علی الله
گفتی:
ان الله یحب المتوكلین
.:: خدا اونایی رو كه توكل می‌كنن دوست داره (آل عمران/159) ::.



گفتم: خیلی چاكریم!
ولی این بار، انگار گفتی: حواست رو خوب جمع كن! یادت باشه كه:


و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره
.:: بعضی از مردم خدا رو فقط به زبون عبادت می‌كنن. اگه خیری بهشون برسه، امن و آرامش پیدا می‌كنن و اگه بلایی سرشون بیاد تا امتحان شن، رو گردون میشن. خودشون تو دنیا و آخرت ضرر می‌كنن (حج/11)